پرش به محتوا

زبان‌های کردی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خنثی‌سازی ویرایش 26426590 توسط برسام (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۷۳: خط ۷۳:
با توجه دستور زبان كردی ، رويكردی به لحاظ زبان شناختی، و قومیتی زبان گورانی و زازا را نمی‌توان کردی شمرد.
با توجه دستور زبان كردی ، رويكردی به لحاظ زبان شناختی، و قومیتی زبان گورانی و زازا را نمی‌توان کردی شمرد.



هورامی کهن ترین و محافظه کارترین گویش گورانی اسـت کـه خصوصـیات کهن تری راحفظ کرده است (مکنزی 1966 :4) از تحولات آوایی این گـویش میتـوان بـه ایـن مـوارداشاره کرد : حفـظ/ia-/* و*/ṷ-/ ایرانـی آغـازین2در آغـاز واژه بـه صـورت/y-/ و/w- ،حفظ/s/* و/z/*ایرانی ، آغازین تحول/hṷ/*ایرانی آغازین به/w/ ،/dṷ/* به /b/،ṷia-/ */به/y-/ (مکنزی 1986 ویژگی هایی صرفی مانند حفظ جنس دستوری و حالـت غیـرفاعلی در صرف اسم، اعمال جنس دستوری در افعال ماضـی بعیـد، ماضـی نقلـی، و سـومشخص مفرد ماضی ساده و حفظ ساخت ارگاتیو در افعال ماضی متعدی، این گـویش را ازدیگر گویش های همجوار متمایز می سازد . ظاهراً کهن ترین اثر مکتوب به ایـن گـویش، دیـوان شعری منسوب به صیدی است که مینورسـکی شـکوفایی و شـهرت او را درحدود 1520م میداند . این دیوان به یکی از گونه‌های مرده این گویش سروده شده است.
زبان هورامی از منظر زبان شناختی در دسته ی زبان های شمال غربی ایرانی (مادی- اشکانی) قرار دارد و به همراه زازایی تنها بازماندگان مستقیم پارتی اشکانی محسوب می شود. عمده ترین وجه تمایز میان گروه پارتیک یا پهلوانی (پارتی، هورامی و زازایی) با دیگر گویشهای کردی شمال غربی ایران(من جمله گویش کرمانجی، اردلانی) ذیلاً قید شده است وباید گفت گویش های کرمانجی و اردلانی به زبان پارسی نزدیکند:
عبارت «کِرمانجی» اصطلاحی است که به زبان قاطبه ی کردها داده می شود. این زبان دارای سه گویش اصلی، یعنی کورمانجی یا کرمانجی شمالی، سورانی یا کرمانجی مرکزی و کرماژی یا کرمانجی جنوبی می باشد. از آن جا که اکثر کردها به زبان کرمانجی صحبت می کنند معمولاً در متون علمی این زبان را «کُردی» می خوانند، امّا از آن جا که کردها به جز این زبان به دو زبان دیگر، یعنی هورامی و زازایی، نیز تکلّم می کنند.
۱-تحول «هوـ» آغازین باستانی به «وخـ» در پارتی اشکانی و «وـ» در هورامی و زازایی:
ریشه ی ماضی فعل «خوردن»ث،
هورامی: وارد
زازایی: وه رد
بلوچی:ورتگ،وردن
لکی:وردن
تالشی:هرد،خرد
پارتی اشکانی: وخارد
ایرانی باستان: هوَرتـَ
کرمانجی: هوارد/خوارد
اردلانی:خواردگ
پارسیگ ساسانی:خواردگ
ریشه ی ماضی فعل «خواندن»
هورامی: وه ند
زازایی: وه ند
تالشی:هند،خند
بلوچی: واند
پارتی اشکانی: وخاند
ایرانی باستان: هوَند
اردلانی:خونیاگه
پهلوی ساسانی: هونیاگ
کرمانجی: هوه ند/خوه ند
ریشه ی مضارع فعل «خواستن»
هورامی: وازـ
زازایی: وازـ
اوستا: واس
پارتی اشکانی: وخازـ
ایرانی باستان: هوازـ
اردلانی: خواز
کرمانجی: خوازـ/هوازـ
تاتی: هوازـ
فارسی نو:خواست( خاست) در فارسی( و )تلفظ نمی شود
امّا در بقیه ی موارد زبان هورامی و لکی با دیگر زبان های ایرانی شمال غرب هماهنگی دارد:
۲-حفظ «ز» شمال غربی در مقابل «د» جنوب غربی ایرانی
هورامی: زیل
زازایی: زه ره
سورانی اربیلی:زیل
اوستایی: زردهَ
در مقابل:
فارسی نو: دل (قلب)
اردلانی:دیل
کرمانجی:دیل
بلوچی:دل
لری: دل
پارسی هخامنشی: دردهَ
همچنین در برخی موارد هورامی ویژگی های ایرانی شمال غربی را به نمایش می گذارد، خصوصیاتی که در دیگر زبان های ایرانی شمال غربی بعضاً به جای نمانده است.
۳- تحول تبدیل س به ه در پارتی اشکانی،و هورامی
تبدیل واژه ی( آسو به آهو)،(پوسر به پوهر و سرانجام پور به معنی پسر)،(آسن به آهن)
هورامی: یه ری (عدد «سه»)
زازایی: هیری
پارتی اشکانی:هری
در مقابل:
پارسی هخامنشی:سری
کرمانجی: سهِ
اردلانی: سهِ
تالشی: سهِ (وام واژه ی فارسی؛ البته در لغتنامه ای که مستشرقی اروپایی در قرن نوزدهم از تالشی تهیه نموده است واژه ی «هَی» به معنی «سه» به چشم می خورد که متاسفانه امروزه از بین رفته است. این واژه، یعنی «هَی»، نشان دهنده ی صورت اصلی عدد سه در زبان تالشی است).
هورامی: هه رمانه
در مقابل
پارسی هخامنشی: فرمان
کرمانجی: فرمان/فه رمان
اردلانی: فرمان
همانطور که پیداست زبان هورامی از زبان های ایرانی شمال غربی محسوب شده و توانسته در گذر زمان اصالت خویش را حفظ نماید.
در بررسی واژه گُنی در نزدیک ترین خویشاوند زبان شناختی گورانی، یعنی زبان زازایی وجود داشته و دقیقاً به معنی «خون» است.
واژه«گُنی»(goní) در اصل وام واژه ای پارتی می باشد و صورت اصلی آن در پارتی به صورت «گوخَنی»،درمعنای «خون»، بوده است.صورت اصلی ایرانی باستان آن نیز«وهونی»می باشد.علّت آن که این واژه را وام واژه باید دانست از آن روست که قلب«و»ایرانی باستان به«گ»به هیچ وجه در زبان های شمال غربی ایرانی،خصوصاً زازایی و گورانی، اصالت نداشته و پر واضح است که«گُنی»استقراضی است از صورت پارتی«گوخَنی»(درزبان پارتی دو استثناء در قلب«و»باستانی به«گ»وجود دارد)وصورت اصیل گورانی این واژه را می توان در واژه ی هورامی«ونی»یافت،به معنای«خون».وجود وام واژه ی «گُنی»در متن گورانی کهن و زبان زازایی امروزین حاکی از قرابت منحصر به فرد زبان های گورانی و زازایی داشته و منشاء پارتی این دو را مشخص می سازد.
واژگان معادل «خون» در زبان های فوق الذکر را می توان ذیلاً مشاهده نمود:
ایرانی باستان: '''وهونیـ'''
پارتی: '''گوخَنـ(ـی)'''
گورانی کهن: '''گنی'''
زازایی: '''گُنی'''
اردلانی: '''خوین'''
گورانی نوین(هورامی):ونی(توجه شود به حفظ صورت ایرانی باستان در هورامی و حفظ صورت اصیل پارتی در گورانی کهن و زازایی).


زبان‌های کردی شباهتهایی به زبان‌های [[زبان بلوچی|بلوچی]]، [[گیلکی]]، و [[تالشی]] دارد، این [[زبان‌ها]] نیز متعلق به زیرگروه شمال غربی زبان‌های ایرانی هستند. از دیگر زبان‌های مشابه به زبان‌های کردی که زیرگروه جنوب غربی زبان‌های ایرانی به‌شمار میایند، [[لری]] و فارسی هستند؛ که هرکدام در مناطق وسیعی تکلم می‌شوند.
زبان‌های کردی شباهتهایی به زبان‌های [[زبان بلوچی|بلوچی]]، [[گیلکی]]، و [[تالشی]] دارد، این [[زبان‌ها]] نیز متعلق به زیرگروه شمال غربی زبان‌های ایرانی هستند. از دیگر زبان‌های مشابه به زبان‌های کردی که زیرگروه جنوب غربی زبان‌های ایرانی به‌شمار میایند، [[لری]] و فارسی هستند؛ که هرکدام در مناطق وسیعی تکلم می‌شوند.

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۳۹

زبان کُردی
Kurdî, کوردی
زبان بومی درترکیه, عراق, ایران, سوریه, ارمنستان, آذربایجان, گرجستان
منطقهکردستان, آناتولی ,خراسان
قومیتکرد
شمار گویشوران
c. 20–30 million  (2000–2010 est.)[۱]
گویش‌ها
وضعیت رسمی
زبان رسمی در
 عراق[۲]
 اقلیم کردستان[۳]
 اداره خودمختار شمال و شرق سوریه[۴][۵]
زبان اقلیت
شناخته‌شده در
 ارمنستان[۶]
 جمهوری آذربایجان (Educational language of a recognized national minority)[۷]
 گرجستان (Educational language of a recognized national minority)[۸][۹]
کدهای زبان
ایزو ۱–۶۳۹ku
ایزو ۲–۶۳۹kur
ایزو ۳–۶۳۹kur – کد همگانی
کدهای اختصاصی:

ckb – [[Sorani]]

kmr – [[Kurmanji]]

sdh – [[Southern Kurdish]]

lki – [[Laki language]]
گلاتولوگkurd1259[۱۰]
زبان‌شناسی58-AAA-a (North Kurdish incl. Kurmanji & Kurmanjiki) + 58-AAA-b (Central Kurdish incl. Dimli/Zaza & Gurani) + 58-AAA-c (South Kurdish incl. Kurdi)
{{{mapalt}}}
Map of Kurdish-speaking areas of the Middle East
{{{mapalt2}}}
Geographic distribution of Kurdish and other Iranian languages spoken by Kurds
این نوشتار شامل نمادهای آوایی آی‌پی‌ای است. بدون پشتیبانی مناسب تفسیر، ممکن است علامت‌های سوال، جعبه یا دیگر نمادها را جای نویسه‌های یونی‌کد ببینید.

«زبان‌های کردی» یک زنجیره گویشی از زبان‌های هندواروپایی در شاخهٔ زبان‌های ایرانی غربی هستند که کردها هم اینک با آن‌ها سخن می‌گویند.[۱۱][۱۲] زبان‌های کردی از زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی هستند که با زبان فارسی و بلوچی خویشاوندی دارند .[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] تعریف یک زبان به عنوان «کردی» همواره دستخوش عوامل غیر زبان‌شناختی به‌ویژه عوامل سیاسی، و فرهنگی است.[۱۸] در واقع زبان کردی زبان واحدی نیست و زبان واحدی به نام کردی وجود ندارد، زبان کردی به معنای یک زبان با یک شکل استاندارد و مرز و تعریف مشخص نیست، آنچه هست زبان‌های مستقلی (سورانی، کرمانجی و …) است که مجموعاً کردی نامیده می‌شوند[۱۸][۱۹] و امروزه به طیفی از زبان‌های ایرانی شمال غربی اطلاق می‌شود که گاه به هم نزدیک و گاه نسبت به هم از نظر زبان‌شناسی دور هستند. این زبان‌ها عبارتند از: کردی شمالی (کرمانجی)، کردی جنوبی:ایلامی، لکی، کلهری می‌باشند. در این گویش (کلهری) در ابتدای بیشتر افعال حرفی وجود ندارد و افعال بدون پیشوند است و در ابتدای فعل‌های لهجه اردلانی «ئه» /a/و در گویش سورانی و در گویش شکاکی (کرمانجی) «د» /d/در ابتدای فعل وجوددارد. مثال: کرمانشاهی: چم (می‌روم) اردلانی: ئه‌چم (می‌روم)، و سورانی( ده روم) وشکاکی: ده‌چم (می‌روم) و کردی مرکزی(سورانی). به لحاظ زبان شناختی، و قومیتی زبان گورانی و زازا را نمی‌توان کردی شمرد. این زبان‌ها جز شاخه زازا-گورانی از زبان‌های ایرانی شمال غربی‌اند.[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴]

با توجه دستور زبان كردی ، رويكردی به لحاظ زبان شناختی، و قومیتی زبان گورانی و زازا را نمی‌توان کردی شمرد.


هورامی کهن ترین و محافظه کارترین گویش گورانی اسـت کـه خصوصـیات کهن تری راحفظ کرده است (مکنزی 1966 :4) از تحولات آوایی این گـویش میتـوان بـه ایـن مـوارداشاره کرد : حفـظ/ia-/* و*/ṷ-/ ایرانـی آغـازین2در آغـاز واژه بـه صـورت/y-/ و/w- ،حفظ/s/* و/z/*ایرانی ، آغازین تحول/hṷ/*ایرانی آغازین به/w/ ،/dṷ/* به /b/،ṷia-/ */به/y-/ (مکنزی 1986 ویژگی هایی صرفی مانند حفظ جنس دستوری و حالـت غیـرفاعلی در صرف اسم، اعمال جنس دستوری در افعال ماضـی بعیـد، ماضـی نقلـی، و سـومشخص مفرد ماضی ساده و حفظ ساخت ارگاتیو در افعال ماضی متعدی، این گـویش را ازدیگر گویش های همجوار متمایز می سازد . ظاهراً کهن ترین اثر مکتوب به ایـن گـویش، دیـوان شعری منسوب به صیدی است که مینورسـکی شـکوفایی و شـهرت او را درحدود 1520م میداند . این دیوان به یکی از گونه‌های مرده این گویش سروده شده است.

زبان هورامی از منظر زبان شناختی در دسته ی زبان های شمال غربی ایرانی (مادی- اشکانی) قرار دارد و به همراه زازایی تنها بازماندگان مستقیم پارتی اشکانی محسوب می شود. عمده ترین وجه تمایز میان گروه پارتیک یا پهلوانی (پارتی، هورامی و زازایی) با دیگر گویشهای کردی شمال غربی ایران(من جمله گویش کرمانجی، اردلانی) ذیلاً قید شده است وباید گفت گویش های کرمانجی و اردلانی به زبان پارسی نزدیکند:

عبارت «کِرمانجی» اصطلاحی است که به زبان قاطبه ی کردها داده می شود. این زبان دارای سه گویش اصلی، یعنی کورمانجی یا کرمانجی شمالی، سورانی یا کرمانجی مرکزی و کرماژی یا کرمانجی جنوبی می باشد. از آن جا که اکثر کردها به زبان کرمانجی صحبت می کنند معمولاً در متون علمی این زبان را «کُردی» می خوانند، امّا از آن جا که کردها به جز این زبان به دو زبان دیگر، یعنی هورامی و زازایی، نیز تکلّم می کنند.

۱-تحول «هوـ» آغازین باستانی به «وخـ» در پارتی اشکانی و «وـ» در هورامی و زازایی:

ریشه ی ماضی فعل «خوردن»ث،

هورامی: وارد

زازایی: وه رد

بلوچی:ورتگ،وردن

لکی:وردن

تالشی:هرد،خرد

پارتی اشکانی: وخارد

ایرانی باستان: هوَرتـَ

کرمانجی: هوارد/خوارد

اردلانی:خواردگ

پارسیگ ساسانی:خواردگ

ریشه ی ماضی فعل «خواندن»

هورامی: وه ند

زازایی: وه ند

تالشی:هند،خند

بلوچی: واند

پارتی اشکانی: وخاند

ایرانی باستان: هوَند

اردلانی:خونیاگه

پهلوی ساسانی: هونیاگ

کرمانجی: هوه ند/خوه ند

ریشه ی مضارع فعل «خواستن»

هورامی: وازـ

زازایی: وازـ

اوستا: واس

پارتی اشکانی: وخازـ

ایرانی باستان: هوازـ

اردلانی: خواز

کرمانجی: خوازـ/هوازـ

تاتی: هوازـ

فارسی نو:خواست( خاست) در فارسی( و )تلفظ نمی شود

امّا در بقیه ی موارد زبان هورامی و لکی با دیگر زبان های ایرانی شمال غرب هماهنگی دارد:

۲-حفظ «ز» شمال غربی در مقابل «د» جنوب غربی ایرانی

هورامی: زیل

زازایی: زه ره

سورانی اربیلی:زیل

اوستایی: زردهَ

در مقابل:

فارسی نو: دل (قلب)

اردلانی:دیل

کرمانجی:دیل

بلوچی:دل

لری: دل

پارسی هخامنشی: دردهَ

همچنین در برخی موارد هورامی ویژگی های ایرانی شمال غربی را به نمایش می گذارد، خصوصیاتی که در دیگر زبان های ایرانی شمال غربی بعضاً به جای نمانده است.

۳- تحول تبدیل س به ه در پارتی اشکانی،و هورامی

تبدیل واژه ی( آسو به آهو)،(پوسر به پوهر و سرانجام پور به معنی پسر)،(آسن به آهن)

هورامی: یه ری (عدد «سه»)

زازایی: هیری

پارتی اشکانی:هری

در مقابل:

پارسی هخامنشی:سری

کرمانجی: سهِ

اردلانی: سهِ

تالشی: سهِ (وام واژه ی فارسی؛ البته در لغتنامه ای که مستشرقی اروپایی در قرن نوزدهم از تالشی تهیه نموده است واژه ی «هَی» به معنی «سه» به چشم می خورد که متاسفانه امروزه از بین رفته است. این واژه، یعنی «هَی»، نشان دهنده ی صورت اصلی عدد سه در زبان تالشی است).

هورامی: هه رمانه

در مقابل

پارسی هخامنشی: فرمان

کرمانجی: فرمان/فه رمان

اردلانی: فرمان

همانطور که پیداست زبان هورامی از زبان های ایرانی شمال غربی محسوب شده و توانسته در گذر زمان اصالت خویش را حفظ نماید.

در بررسی واژه گُنی در نزدیک ترین خویشاوند زبان شناختی گورانی، یعنی زبان زازایی وجود داشته و دقیقاً به معنی «خون» است.

واژه«گُنی»(goní) در اصل وام واژه ای پارتی می باشد و صورت اصلی آن در پارتی به صورت «گوخَنی»،درمعنای «خون»، بوده است.صورت اصلی ایرانی باستان آن نیز«وهونی»می باشد.علّت آن که این واژه را وام واژه باید دانست از آن روست که قلب«و»ایرانی باستان به«گ»به هیچ وجه در زبان های شمال غربی ایرانی،خصوصاً زازایی و گورانی، اصالت نداشته و پر واضح است که«گُنی»استقراضی است از صورت پارتی«گوخَنی»(درزبان پارتی دو استثناء در قلب«و»باستانی به«گ»وجود دارد)وصورت اصیل گورانی این واژه را می توان در واژه ی هورامی«ونی»یافت،به معنای«خون».وجود وام واژه ی «گُنی»در متن گورانی کهن و زبان زازایی امروزین حاکی از قرابت منحصر به فرد زبان های گورانی و زازایی داشته و منشاء پارتی این دو را مشخص می سازد.

واژگان معادل «خون» در زبان های فوق الذکر را می توان ذیلاً مشاهده نمود:

ایرانی باستان: وهونیـ

پارتی: گوخَنـ(ـی)

گورانی کهن: گنی

زازایی: گُنی

اردلانی: خوین

گورانی نوین(هورامی):ونی(توجه شود به حفظ صورت ایرانی باستان در هورامی و حفظ صورت اصیل پارتی در گورانی کهن و زازایی).

زبان‌های کردی شباهتهایی به زبان‌های بلوچی، گیلکی، و تالشی دارد، این زبان‌ها نیز متعلق به زیرگروه شمال غربی زبان‌های ایرانی هستند. از دیگر زبان‌های مشابه به زبان‌های کردی که زیرگروه جنوب غربی زبان‌های ایرانی به‌شمار میایند، لری و فارسی هستند؛ که هرکدام در مناطق وسیعی تکلم می‌شوند.

گویش‌های مختلف عمدتاً در بخش‌هایی از ایران، عراق، سوریه و ترکیه مورد استفاده قرار می‌گیرد. جمعیتهای پراکنده کرد همچنین در جمهوری آذربایجان، ارمنستان، لبنان و کشورهای اروپایی به ویژه آلمان و اتکلستان نیز زندگی می‌کنند.[۲۵]

وضعیت کنونی دانش زبان‌شناسی در مورد زبان کردی تقریبی است، مرزهای تقریبی که سخنرانان گویش‌های معاصر کرد را تشکیل می‌دهند، اجازه می‌دهد بیشترین فرضیه استدلال در مورد محلی بودن قلمرو قومی‌کرد، نظریهD.N.Mackenzie، پیشنهاد شده در اوایل دهه ۱۹۶۰ (مکنزی ۱۹۶۱) است. مکنزی در آفرینش ایده ای پدیداد تدسکو (۱۹۲۱: ۲۵۵) و در مورد اصطلاحات فونیکی مشترک که کردها، فارسی و بلوچی به اشتراک گذاشته‌است، مکنزی به این نتیجه رسید که سخنرانان این سه زبان ممکن است یک بار در زمان‌های گذشته در تماس هم و نزدیک به هم بوده‌اند[۲۶]

او تلاش کرده‌است تا ادعای نزدیکی زبان پارسی - کردی - بلوچی در یک مرحله از تاریخ را در بخش‌های مرکزی ایران بازسازی کند. بر اساس نظریه مکنزی، پارس‌ها (هخامنشیان) که جنوب غربی استان فارس (عیلام) را اشغال کردند (از این فرض که هخامنشیان به زبان پارسی صحبت می‌کردند)، و بلوچ‌ها (پرتو بلوچ) در مناطق مرکزی غرب ایران ساکن شدند و کردها (پرتو-کرد)، که در شمال غربی لرستان و در اطراف استان اصفهان زندگی می‌کردند.[۲۶]

ارتباط زبان اوستایی، پارسی، مادی و پهلوی با زبان‌های کردی

در سال‌های اخیر تصور نادرستی در بین عوام از ارتباط زبان اوستایی و کردی ایجاد شده‌است. زبان اوستایی یک زبان ایرانی شرقی است و زبان‌های کردی جزو شاخه غربی زبان‌های ایرانی اند و به طبع نمی‌توانند بازمانده یک زبان ایرانی شرقی (اوستایی) باشند. همانندی‌های فارسی، کردی، بلوچی و هر زبان ایرانی دیگر با اوستایی بدین دلیل است که همه این زبان‌ها ایرانی اند و از یک نیای مشترک زبان نیا-ایرانی منشعب شده‌اند.

از زبان مادی نیز تنها واژگان انگشت شماری در آثار دیگر زبان‌ها به جای مانده و به طبع بر اساس چند واژه معدود نمی‌توان هیچ زبانی را بازمانده زبان مادی دانست. همچنین زبان اوستایی و مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبان‌های ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شده‌ای در دوره میانه زبان‌های ایرانی ندارند. همه زبان‌های کردی متعلق به دوره نوین زبان‌های ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند.

زبان پهلوی ساسانی که نام درست آن پارسی میانه است و پارسیگ نامیده می‌شده، نیای زبان فارسی است و طبیعتاً مانند فارسی یک زبان ایرانی جنوب غربی است و اشتراکات زیادی با زبان کردی دارد. زبان پهلوی اشکانی (زبان پارتی) یا پهلوانی یک زبان ایرانی شمال غربی است و از این نظر با تالشی، گیلکی، زازایی، گورانی هم خانواده است و با زبان کردی و فارسی نو اشتراکاتی دارد و زبان پارتی اشکانی تاثیر زیادی بر گویش سورانی محور مهاباد- اربیل عراق گذاشته است [۲۲][۲۳][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰]

زبان کردی متعلق به شاخه ایرانی خانواده هندو اروپایی است. زبان شناسان معمولاً زبان کردی را به عنوان زبان‌های شمال غربی ایران و بعضی محققان این زبان را به عنوان میانجی بین شمال غرب (اشکانی) و جنوب غربی (پارسی باستان) ایران طبقه‌بندی می‌کنند. مارتین ون براینسنن یادآور می‌شود که «کردی ویژگی و عنصر زبانی قوی جنوب غربی (پارسی هخامنشی) را دارد»، در حالی که «زازا و گوران متعلق به گروه شمال غربی (اشکانی _ مادی) ایران هستند»

لودویگ پولس معتقد است که کردی به نظر می‌رسد زبان اصلی شمال غربی ایران است. اما اذعان می‌کند که ویژگی‌های مشترک بسیاری با زبان‌های جنوب غربی ایرانی مانند پارسی باستان دارد، ظاهراً به دلیل تماس‌های طولانی مدت و زیاد تاریخی می‌باشد.

ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روسی معتقد است اقوام کردها بازماندهٔ مادها هستند،[نیازمند منبع] ولی هیچ ادعا و اثبات زبانشناختی مبنی بر ارتباط زبان‌های کردی امروز با زبان مادی ارائه نداده‌است و فقط از دید تاریخی به مسئله نگریسته‌است. همان‌طور که گفته آمد، زبان مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبان‌های ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شده‌ای در دوره میانه زبان‌های ایرانی ندارند. همه زبان‌های کردی متعلق به دوره نوین زبان‌های ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند و از زبان مادی نیز تنها چند واژه در نوشته‌های دیگر زبان‌های باستانی به جای مانده‌است.

در سال ۱۹۵۱، یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی. ان. مک کنزی که جزو سرشناس‌ترین متخصصین فارسی میانه (پهلوی) و زیان کردی شمرده می‌شود، مقاله‌ای با عنوان «ریشه‌های زبان کردی» نوشت. او در این نوشته اظهار تعجب کرد که چرا باوجود آنکه استاد مینورسکی به بسیاری ادعاهای مبالغه آمیز و مبهم دربارهٔ «ریشه کردها» جواب داده‌است، هنوز «موضع کردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه می‌گیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری مادها هنوز به اصطلاح صاحبی ندارد، کردهای معاصر پنهان نمی‌کنند که می‌خواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند.[۳۱]

مک کنزی پس از بررسی بسیاری از گونه‌های زبان‌های ایرانی درمقاله معروفش بنام «ریشه‌های زبان کردی» می‌نویسد: «وظیفه نخست من باید تعریف زبان کردی از طریق تعیین مشخصاتی باشد که آن را از دیگر لهجه‌های ایرانی متمایز می‌کند. متأسفانه باید در ابتدای این بحث اعتراف کنم که نتایجی که به آن رسیده‌ام، عموماً منفی هستند، زیرا تقریباً در برابر هر مشخصه ویژه زبان کِردی، یک مشخصه مشابه در دستکم یک لهجه دیگر ایرانی وجود دارد» آنگاه او در ادامه این مقاله به تحلیل و مقایسه خصوصیات دستوری و صرفی (مورفولوژیک) کردی با دیگر زبان‌های ایرانی می‌پردازد، تا با نمونه‌های مختلف نظر خود را ثابت کند که کردی نیز مانند دیگر شاخه‌های خانواده زبان‌های ایرانی، یکی از این زبان هاست – مانند بلوچی یا لُری، تاتی – آذری یا گیلکی. بنظر مک کنزی و ویندفور کُردی از نزدیک‌ترین زبان‌های ایرانی به پارسی باستان (هخامنشی) است و حتی در دوره ای تحت تأثیر زبان پارتی بوده‌است که می‌دانیم ریشه اش در شرق دریای خزر بوده و در زمان اشکانیان زبان پارتی تقریباً همه گونه‌های زبان‌های ایرانی از جمله فارسی، کردی، تاتی، زازاکی و بلوچی و گورانی را تحت تأثیر خود قرار داده‌است[۳۲]

در مقابل، گارنیک آساتریان نیز معتقد است که تنها بازمانده زبان مادی شاید تاتی در آذربایجان و زبان‌های مرکزی کاشان باشد».[۳۳]

گویش‌ها

در برخی دسته‌بندی‌ها کردی به سه دسته اصلی شمالی، جنوبی و میانه تقسیم شده که خود شامل بیست و دو نوع گویش می‌باشد و هر گویش نوع نگارش و تلفظ خاصی دارد.[۳۴] تلاش برای یک زبان استاندارد برای کردی نتوانسته به موفقیت‌های چشمگیری برسد.[۳۴]

گویش‌ها و لهجه‌های زبان‌های کردی‌تبار
شاخه گویش گویش لهجه‌ها و مناطق زندگی گویشوران
کردی شمالی

(Kurdiya Bakûr)

کورمانجی

(Kurmancî)


بُوتانی یا «بُختی» (Botanî یا Botî یا Boxtî)

  1. سَرحَدی یا «سَرحَدکی» (serhedî یا serhedkî)
  2. لاچینی (Laçînî)
  3. تُوری (Torî)
  4. خَرزی (Xerzî)
  5. سِلیوانی یا سِلیوی یا «فارقینی» (Silîvanî یا Silîvî یا Farqînî)
  6. قَرَژداخی (Qerejdaxî)
  7. آمَدی (Amedî) (لهجه معیار کردی کورمانجی در کردستان ترکیه)


بادینانی یا «بهدینانی» (Badînanî یا Badînî یا behdînanî یا behdînî)

  1. حَکاری یا «شَمذینانی» (Hekarî یا Şemzînanî)
  2. سورچی (Surçî)
  3. شِنگالی یا «سَنجاری» (Şingalî یا Şingarî یا Senjarî)
  4. هَرکی (Herkî)
  5. شِکاکی (Şikakî)
  6. بایزیدی
  7. جودیکانی


کورمانجی روژاوا (Kurmanciya Rojava)

  1. دیرسِمی یا «دیرسِمکی» (Dêrsimî یا Dêrsimkî)
  2. شادِلی (Şaddilî)
  3. شینَمِلی (Sînemilî)
  4. کورمانجکی (Kurmanckî)
  5. رَشُویی یا «رَشوانی» (Reşoyî یا Reşwanî)
  6. شیخ‌بِزِنی یا «شیخ‌بِزِنکی» (Şêxbizinî یا Şêxbizinkî)
  7. اورفی یا «رِحایی» (Urfî یا Rihayî)
  8. عَفرینکی (Efrînkî)


کورمانجی خراسان و دیلمان (Kurmanciya Xoresan û Deylaman)

  1. عمارلویی یا «آمَرانلویی» (Ameranlûyî)
  2. قُوچانی (Qoçanî)
  3. بجنوردی (Bocnûrdî)
  4. جان‌بَگی یا مُدانلویی (Canbegî یا Modanlûyî)
  5. عبدویی یا «آبدویی» (Abdûyî)


کورمانجی آناتولی (Kurmanciya Anatolyayê)


کردی میانی

(Kurdiya Navîn)

سُورانی

(Soranî)


  1. سُورانی مُوکریانی یا «مهابادی» (Mukrî یا Mukriyanî)
  2. سُورانی اربیلی یا «سُورانی» (Hewlêrî یا Soranî)
  3. سُورانی خُوشناوی (Xoşnawî)
  4. سُورانی گَرمیانی یا «سُورانی کرکوکی» (Germiyanî یا Kerkûkî)
  5. سُورانی پِشدَری (Pişderî)
  6. سُورانی بابانی یا «سُورانی سلیمانیه‌ای» (Babanî یا Silêmanî)
  7. وارماوایی‌ «Warmawayî»
  8. جافی (Cafî)
  9. سُورانی کرمانشاهی (Soraniya-Kirmaşanî)
  10. سُورانی خانقینی (Soraniya-Xaneqînî)
  11. اردلانی یا «سنندجی» (Erdelanî یا Sîneyî)
  12. گَروسی یا «بیجاری» (Gerrûsî)


کردی جنوبی

(کوردی باشووری)

کلهری

(که‌لهوری)


  1. کُولیایی (Kulyayî)
  2. سَنجابی (Sencabî)
  3. کَلهری (Kelhurî)
  4. فَیلی یا «ایلامی» (Feylî)
  5. لَکی (Lekî)


زازا-گُورانی

(Zaza-Goranî)

زازاکی «دِمِلی یا کِرمانجکی»

(Zazakî یا Dimilî یا kirmanckî)


هَورامانی

(Hewramanî)


  1. هَورامی-لُهوُنی یا «پاوه‌ای» (Hewramî-Luhonî)
  2. هَورامی-تَختی (Hewramî-Textî)
  3. هَورامی-ژاوَرودی (Hewramî-Javerudî)
  4. هَورامی-بیسارانی (Hewramî-Bêsaranî)
  5. هَورامی-شیخانی (Hewramî-Şayxanî)
  6. هَورامی-حلبچه‌ای (Hewramî-Helebceyî)
  7. هَورامی-کَندوله‌ای (Hewramî-Kendûleyî)


گُورانی

(Goranî)


  1. باجلانی (Bacalanî)
  2. شَبَکی (Şebekî) (پیرو آیین یارسان یا اهل حق)
  3. کاکایی یا کاکی‌ای (Kakaî یا Kakêyî) (پیرو آیین یارسان یا اهل حق)


شاخه‌های اصلی زبان‌های کردی عبارتند از:[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹]

زبان کردی مرکزی در عراق زبان رسمی است[۴۱] در حالی که در کشور سوریه ممنوع است. تا اوت ۲۰۰۲ در ترکیه محدودیت‌های شدیدی بر آن (کردی کرمانجی) اعمال می‌شد گرچه هنوز کاربرد آن در ترکیه محدود است.[۴۲] در ایران نیز در برخی رسانه‌ها امکان استفاده از آن وجود دارد در حالی که استفاده از آن در نظام آموزشی دولتی هنوز صورت نپذیرفته‌است.

اشتراکات زبانی میان کردی و پارسی باستان و پارسی میانه(پارسیگ)

بسیاری از واک‌های موجود در فارسی باستان و میانه که بعدها تحت تأثیر الفبا و دستور زبان عربی متروک شدند در کردی امروز زنده‌اند. از جمله تفاوت‌هایی که میان واژگان همریشهٔ کردی و فارسی امروز وجود دارد جابجایی حروف و قلب و تبدیل هاست که در این گونه موارد غالباً صورت مورد استفاده در کردی به صورت کهن واژه نزدیک تر است. این تغییرات در زبان فارسی را امروزه تحت عناوین زیر بررسی می‌کنند.

۱- یاء و واو مجهول: در فارسی باستان بیش از یک نوع یائ و واو وجود داشته که امروزه تنها صورت باقی مانده در فارسی را یاء و واو معلوم و دیگر گونه‌ها را مجهول می خوانند. یاء معلوم چون: تیر، جاوید، رهی، بید و واو معلوم چون: تموز، آهو، توت . صورت مجهول واو و یاء در فارسی از میان رفته و در کردی با علامت «ی» و «و» از شکل معلوم آن‌ها متمایز می‌شوند و در واژگانی چون: شیر، دلیر، زور، شور و... وجود دارند.

«بعد از اسلام که خط پهلوی به ربی بدل شد و در حروف هجای عربی برای تلفظ واو و یاء مجهول حروف خاصی موجود نبود به مرور زمان تفاوت میان آنها از میان برخاست و همه معروف خوانده شدند.» (جهانگیر،1385: 21)

۲ - ابتدا به سکون: در زبان‌های ایرانی باستان گروه‌های صامت، یعنی اجتماع دو صامت در آغاز کلمه وجود داشته‌است اما بعدها از میان برخاسته است (خانلری،351:1365) این تغییر نیز باز به دلیل نفوذ و تأثیر دستور زبان عربی اتفاق افتاده که در آن ابتدا به ساکن محال است. بنابراین کلماتی که دارای چنین ترکیبی بودند به دو صورت تغییر کردند:

الف- افزودن مصوت میان دو صامت آغازی

Barardar-----brad(ar)---------bratar (برادر)

ب- الحاق مصوت به آغاز کلمه

(a)bru------brug-----bru (ابرو)

در کردی کلمات با همان سیاق باستانی و با صامت اغازین به کار می‌روند

Bra, bro,fra, dro

ج- تبدیل صامتها:

۱- صامت j=ج در آغاز کلمات در فارسی مرحلهٔ باستان، میانه و جدید به ز= z تبدیل یافته، همین واژگان در کردی بدل به ژ =zh شده‌اند.

زن jan = zan =

زیستن jiv = ziwistan =

در کردی:

(در واژهٔ ژه نیار به معنای نوازنده) ژه ن = jan = zhan

ژین/ ژیان = jiv =zhiwan

۲- صامت نفسی ه=h که در آغاز کلمات مرحلهٔ باستانی قرار داشته در فارسی میانه باقی مانده و در جدید ساقط شده

انجمن hanjamana= hanjaman=

در کردی این شکل از کاربرد ه همچنان زنده است و در برگردان به فارسی حذف می‌شوند

هه و راز hawraz = اوراز به معنای فراز

هه و رامان hawraman= اورامان به معنای محل برآمدن خورشید

هه ور hawr = ابر

۳- صامت و=v آغازی هرگاه پس از آن مصوت i قرار داشته در مرحلهٔ میانه همچنان وجود داشته و در مرحلهٔ جدید به گُ = go تبدیل شده (خانلری346:1365)

گشتاسپ = vishtaspa=wishtasp

گزارد = vicard = wizard

در کردی همین تبدیل در برخی موارد دیده می‌شود اما هم شکل نخستین امروز کاربرد دارد و هم شکل تغییر یافته:

Vitn(وتن) یا گوتن به معنای گفتن

هم وتن و هم گوتن در معنای گفتن به کار می‌رود که در اولی v باستانی به کار رفته و در دومی تبدیل شدهٔ آن به go. این go در کردی به o بسیار خفیف تلفظ می‌شود که بیشتر شبیه سکون است . به نظر می‌رسد در فارسی هم چنین بوده باشد و بعدها به دلیل پرهیز از ابتدای به سکون اینo واضح تر شده باشد.

۴- دال در بسیاری از کلمات فارسی قدیم ذال بوده و مثل ذال تلفظ می‌شده و به مرور زمان تلفظش تبدیل شده و دال شده (جهانگیر،1385 :15)

گنبذ = گنبد در کردی گمذ

۵گروه صامت fr= ف ر در میان کلمه به رف= rf قلب شده‌است.

برف = vafr =wafr

در کردی وه فر wafr عیناً تلفظ دورهٔ میانه است.

۶- مصوت میانی o یا auh در فارسی دورهٔ جدید به صامت خ بدل شده (خانلری، 345:1365) و در کردی به همان صورت باقی مانده.

تخم = tauhm = tom

در کردی:

توم = tom

۷- مصوت آغازی هو=hu یا u در فارسی جدید به خ بدل شده (خانلری،342:1365)

خشک = ushk= hushk

درکردی:

وشک = hushk=ushk=wshk

۸-تبدیل صامت s س به ه h

ask=aho=آهو

Masi=mahi=ماهی

Asen=ahen=آهن

زبان کردی اخص را کرمانجی می‌نامند[نیازمند منبع] که خود لهجه‌های متعدد دارد مانند: مکری، سلیمانیه‌ای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، ملکشاهی، زندی.[۴۳][۴۴] زبان کردی با دسته شمالی لهجه‌های ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبان‌های مهم دسته غربی بشمار می‌رود و صاحب اشعار و تصانیف، قصص و سنن ادبی است.[۴۳][۴۴]

کلهری، سورانی، لکی، اردلانی

گویش جنوبی:شامل لهجه‌های: کلهری، لکی، ایلامی و… است که جغرافیایش در کردستان ایران شامل استان‌های ایلام، کرمانشاه، کردستان، شمال و غرب لرستان در حریم کردستان (جنوب کردستان) در شهرهای چون: خانقین، مندلی، زرباطیه، بدره، جسان، جلولا و دیگر مناطق پیوسته به آن می‌باشد.
گویش مرکزی:
شامل ته لهجه‌های: سورانی، مکری، بابانی، گروسی، اردلانی و جافی است؛ و جغرافیای آن در حوزه حضور ایلات گویشور آن یعنی در کردستان عراق در استان‌های اربیل، سلیمانیه، کرکوک و شهرهای پیرامون آن‌ها و در کردستان ایران در استان‌های آذربایجان غربی و استان کردستان و شهرهای شمالی استان کرمانشاه (روانسر، جوانرود، ثلاث باباجانی، پاوه) می‌باشد. لهجه‌های مکریانی و بابانی از ته لهجه‌های کردی سورانی، شکل استاندارد گویش سورانی هستند که در منطقهٔ بوکان و سلیمانیه رایج است. در حالی که لهجه اردلانی تفاوت‌های لغوی و دستوری با سورانی دارد.[۴۵]

لهجه اردلانی:

در ابتدای فعل‌ها در گویش (لهجه) اردلانی «ئه» و در گویش کرمانجی و سورانی ولهجه مکریانی «د» در ابتدای فعل وجود دارد در حالی که در گویش کلهری در ابتدای بیشتر افعال حرفی وجود ندارد مثال:کرمانشاهی:چم (می‌روم) اردلانی: ئه‌چم (می‌روم)، و سورانی و کرمانجی: ده‌چم (می‌روم) که اگر این موضوع را از لحاظ زبان‌شناسی بررسی کنیم لهجه اردلانی خیلی به پارسی باستان نزدیک تر است.

مثال‌های از فعل مضارع در پارسی هخامنشی و لهجه اردلانی

ā-jamiyā (جا ماندن، نیامد)

ašiyava (اچی) می‌رود

adā(ادا) آفرینش، می‌دهد

agạrbiya (اگری) می‌گیرد

اشاره مستقیمی به چگونگی ساخت مضارع می‌توان کرد. فقط به صورت تلویحی می‌توان برداشت کرد که از تک واژ مضارع ساز /da /در گویش کرمانجی (شمالی) و در لهجه سورانی و مکریانی به علاوه ریشه می‌توان مضارع را ساخت در حالی که در لهجه اردلانی از تک واژ / a/ استفاده می‌شوند؛ که فعل اردلانی همانند پارسی باستان (هخامنشی) است.

در کلهری لهجه‌ها و زیر لهجه‌هایی وجود دارد که تفاوت در آن‌ها تنها بر سر طرز تلفظ واژگانی است؛ که همین مورد هم اختلاف بر سر دسته‌بندی گویش و لهجه را به وجود می‌آورد. برای مثال؛ در منطقهٔ کلیایی و گروس بیجار نیز مانند لهجه اردلانی سنندج به اول افعال اَ «ئه‌” اضافه می‌شود مانند “خوه‌م xwem” = “ئه‌خوه‌م exwem” و به همین ترتیب؛ در لهجهٔ فیلی یا ایلامی از گویش کلهری، “د» به اول افعال اضافه می‌شود مانند: “بوو bû“= “دوو dû”

مهمترین ویژگی لهجه اردلانی استفاده از پسوند(گ)است که مخصوص ته لهجه سنندجی می‌باشد (و در سایر لهجه‌های اردلانی وجود ندارد) و قدمت این لهجه را می‌رساند که به زبان پهلوی ساسانی و حتی پارسی باستان می‌رسد که البته در مناطق غیر از شهر سنندج و در روستاها و شهرستان‌های تابعه (g)به (i) تبدیل می‌شود که در این لهجه کرمانجی نیز به شکل است.

مثال: (زنده) زندگ پهلوی ساسانی// در لهجه سورانی (زندو)zindu،//لهجه کرمانجی(زندی) zindi،//لهجه اردلانی زندیگ (زنیگ) zindeg

تشنگ (تشنه) در پهلوی ساسانی لهجه اردلانیting تینگ، لهجه سورانی tinuتینو، لهجه کرمانجی تشتی Tîştî

خواردگ (خوردن) در پهلوی ساسانی، لهجه اردلانی خواردگه xwardigaدر لهجه سورانی خواردوه xwarduaدر لهجه کرمانجی Xwariye

با بررسی دستوری زبان‌شناسی پهلوی ساسانی و اشکانی آنچه می‌توان دید این است که لهجه اردلانی در دسته پهلوی ساسانی قرار می‌گیرد در حالی که لهجه مکریانی و سورانی در دسته پهلوی اشکانی قرار می‌گیرد (دستور زبان پهلوی اشکانی حسن رضایی‌باغ‌بیدی)

طریقه جمع عدد با اسم در لهجه مکریانی به پهلوی اشکانی بر می‌گردد چون با آمدن عدد در جمله اسم هم جمع می‌شود

من ۲ عدد لباس خریدم لهجه مکریانی: من دو کراسان ی کریم

Men du kerasan i kerim

لهجه اردلانی: من دو کراسم سند

Men du kerasem sand

از جمله مواردی که لهجه اردلانی را با سورانی و مکریانی در یک گروه قرارنخواهد داد و باید با تردید به آن نگاه کرد ارگاتیو بودن لهجه اردلانی سنندج و غیر ارگاتیو بودن لهجه مکریانی در محور مهاباد تا اربیل است.

مثال من نان خوردم/// لهجه مکریانی: من نانی خواردم men nani xwardm/

لهجه اردلانی: من نانم خواردmen nanm xward

در این زمینه هم لهجه اردلانی و کرمانجی مانند پهلوی ساسانی ارگاتیو می‌باشد.

نشانه جمع در لهجه اردلانی «کان» می‌باشد که به کلمه‌های مفرد اضافه می‌شود اما در لهجه سورانی و مکریانی مانند زبان فارسی از 《 ان》استفاده می‌کنند در پهلوی ساسانی از نشانه (گان) و در پهلوی اشکانی از نشانه (ان) برای جمع استفاده می‌شد

مثال در اردلانی منداله کان (بچه‌ها) در سورانی مندالان

برخی ویژگی‌های گویش اردلانی سنندجی

همگرایی دو مؤلفه زبانی ایلات و عشایر کرد و گویش مردم اورامی ساکن در شهر و همچنین زبان ادبی و شعری گورانی معمول در بین فرهیختگان زمان و ادبیات مکتوب عامه مانند شاهنامه‌های کردی، خورشید و خاور، اسکندر نامه و … که همگی به گورانی سروده شده بودند. در شکل‌گیری شیوه مکالمه سنندجی تأثیرگذار بوده‌اند. اما همچنانکه گفته شد در محدوده جغرافیایی نفوذ گویش عمومی سنندجی و فرایندهای واجی لهجهٔ اردلانی در چارچوب نظریهٔ بهینگی تفاوت‌هایی در لحن بیان کلمات و واژه‌ها دیده می‌شود. به‌طور مثال در بسیاری از روستاهای سنندج "د"و "گ" دارای تلفظ خاصی است و تا بحال هم نشانه ای الفبایی برای بیان اینگونه تلفظ د و گ ایجاد نشده‌است. مولوی شاعر که خود از طایفه جاف بوده‌است این ویژگی ادای د و گ را در اشعارش لحاظ نموده‌است و لذا در تلفظ صحیح اشعار مولوی باید به این نکته توجه داشت. قرابت جغرافیایی سنندج با گویشوران جنوبی کردی کلهری و لکی سبب تأثیر این دو لهجه نیز به ویژه در نواحی مجاور خود بوده‌است و آن بیشتر در اضافه شدن کسره "ی" در تلفظ برخی لغات و کلمات است مانند دویر بجای دور، لویل بجای لول، قویل بجای قول (عمیق) یا "یل" علامت جمع بجای" گل " مانند "کوره یل " بجای "کورگه ل". بنابراین ریشه شیوه فعلی سنندجی را باید در همگرایی کلامی اقوام و طایفه‌هایی با اصالت اورامی، ژاورودی، جافی و سایر ایلات موسوم به کرد و نیز کلهری و لکی جستجو نمود؛ و حتی ردپایی از اثر لهجه شمالی بادینانی نیز وجود دارد؛ که البته این فقط یک نظر شهودی است و این ارتباط ممکن است ریشه در ساختارهای قدیمی تر خود زبان داشته باشد. در این لهجه لغات و کلمات متعددی وجود دارد که در سایر لهجه‌های خوشه میانی مصطلح نیست. مانند تاسه (تامه زرو، یاد کسی یا چیزی)، مامر (مریشک - مرغ)، هه نگور (تری – انگور)، هاله (غوره)، کتک (گربه-پشیله)، کیف (کوه-کیو)، که نیشک (دختر- کچ)، گه ره ک بوون (ویستن- خواستن)، چه په ل (کثیف-پیس)، له ته ک (له گه ل – با)، رمیان –روخیان (روخان- خراب شدن)، کوچک (سنگ – به رد) و … همچنین افعال در شیوه سنندجی به گه ختم می‌شوند مانند کردگه بجای کردوه، چوگه بجای چووه رژیاگه بجای رژاوه و … همچنین حرف د در وسط کلمه درگفتار این منطقه میل به خذف شدن دارد. مانند دیه بجای دیده، گِا با تأکید بر مصوت آخر بجای گدا، ئه سکه نه ر بجای اسکندر همچنین در این لحن تمایلی وجود دارد که گ بین کلمه محو تلفظ شود مانند گ در هه نگوین که به تلفظ هه نوین نزدیکتر است. یا در ره نگین که به ره نین نزدیکتر است. تلفظ د در قه د که نزدیک به قه در سنندج و در اطراف سنندج قه (د) تلفظ د داخل پرانتز خاص حوزه زبانی سنندج است. مانند اصطلاح " قه د قه د دائه رزیام ." برای بیان خجالت کشیدن و پشیمانی از کاری ناپسند.

همچنین در لحن سنندجی تمایلی به خذف د در آخر اسماء وجود دارد. مانند یه ز (یز) بجای یه زد (یزد) در مثل " یه ز دوره گه ز نزیک " همچنین تبدیل ب به و بسیار وجود دارد. مانند " ئه یان بات" که به " ئه یان وات" تبدیل شده‌است. همچنین استفاده از گل در جمع بستن اسماء که البته گل مخصوص جمع بستن در سنندج کامل تلفظ می‌گردد اما در اغلب روستاها گ آن به روش معمول منطقه و گنگ تلفظ می‌گردد در لهجه کرمانشاهی شامل کلهری و لکی و لری بختیاری این گل به‌صورت یل تلفظ می‌گردد. این از مشابهت‌های بارز لحن سنندجی و کرمانشاهی است. در لهجه کرمانشاهی از نشانه گان ودر اردلانی از نشانه کان برای جمع استفاده می‌شود که در لهجه گورانی نیز وجود دارد؛ و مربوط به زبان پارسیگ ساسانی می‌باشد. اما در سایر گویش‌های خوشه میانی (سورانی و مکریانی) ادات جمع آن که مربوط به پهلوی اشکانی است و بطور کلی بیشتر اسامی و کلمات مصطلحی که در لهجه اردلانی سنندجی وجود دارند اما در سایر گویش‌های متعلق به خوشه میانی وجود ندارد دارای ریشه گورانی اعم از اورامی و گورانی ادبی یا خوشه لهجه کردی کرمانشاهی (کلهری، لکی ،فیلی) است. تفاوت آشکاری نیز بین گویش اردلانی سنندج و روستاهای اطراف سنندج قدیم ودر واقع اطراف قلعه حسن‌آباد (حسن‌آباد ،کانیمشکان، دروه نه، مربزان ...) با سایر مناطق شهرستان سنندج وجود دارد. این تفاوت در گفتار را قبلاً به شوخی تفاوت بین شه‌که‌ره سنه یی و زڕه‌سنه یی می‌گفتند. در گویش سنندجی و چند روستای ذکر شده اطراف آن لهجه ای حاکم است که توان نوشتاری آن بیشتر یا اصطلاحاً لفظ قلم است و نوعی تشخص شهری در آن دیده می‌شود. این شیوه محاوره در سنندجی امروز به دلیل تأثیر مهاجرت‌ها کم رنگتر شده‌است. تفاوت آشکار آن در تلفظ گ آخر افعال است؛ که در کردی معیار وه است مانند خواردگه بجای خواردوه ، رژیاگه بجای رژاوه. همچنین تفاوت‌های آشکار دیگر آن در تلفظ نکردن گ در گل مخصوص جمع اسماء است. همچنین در روستاهای سنندج بجای ب در بسیار موارد و تلفظ می‌شود مانند ئه م به ر که ئه م وه ر تلفظ می‌گردد. در روستاهای سنندج گ آخر افعال کامل تلفظ نشده و تلفظ آن به وه نزدیک می‌گردد مانند رژیاًگ"ه که گ تلفظی بین د و گ دارد. اخیرا در ضبط ضرب المثل‌ها و اصطلاحات گویش سنندجی اشتباهاتی مشاهده می‌شود. مثلا لغت ناگیرگی غلط بوده و در سنندج ناگیریی تلفظ می‌گردد. یا مثلا گاوه سن (گاوآهن) در سنندج هم هیچوقت گاوه سنگ تلفظ نمی‌گردد. مثلا ضبط مثل "به ده سی دو هه نی هه ل ناگیرگی" غلط است و ناگیریی درست است یا در جای دیگری نوشته‌اند "درگای شار ئه وسگی …" که ئا وسیی درست است و ئه وه سگی مجعول است. تفاوت‌های دیگری نیز وجود دارد در شهر سنندج مثلاً بجای ئیره (اینجا) ئه گره گفته می‌شد که امروزه کمتر شنیده می‌شود؛ بنابراین گفته شد که لحن ایلات و عشایر موسوم به کرد و به ویژه جاف‌ها بالهجه سنندجی علیرغم سنخیت ساختاری دارای تفاوت‌هایی است. این تفاوت‌ها در تلفظ گ و د در وسط کلمات و گ در آخر افعال است که در لحن غیر شهری به صورت صدایی گنگ بر آمده از کام است.

بنظر می‌رسد که شیوه گفتاری گورانی در دورانی طولانی دارای معیاری نوشتاری بوده که در حد فاصل لهجه‌های کلهری، لکی، اورامی و جافی قرار داشته‌است؛ و مردم موسوم به گوران با آن لهجه معیار صحبت نمی‌کرده‌اند بلکه همانند امروز دارای گویش‌های متعدد بوده‌اند. اما گورانی معیار زبان نیایش، شعر و آواز گروه‌های وسیعی از مردم غرب ایران شامل کردها و لرها بوده و مسلماً با پهلوی زمان ساسانی دارای پیوند بوده‌است. در استان کرمانشاه امروزه به اشتباه گوران و آیین اهل حق یا یارسان مترادف گرفته می‌شود که این صحیح نیست؛ و بروز یارسان بسیار جدیدتر از گوران است. به‌طور خلاصه خوشه متنوع لهجه میانی کردی که سنندجی شعبه ای از آنست از حدود چهارصد سال قبل و در داخل امارت محلی اردلان و پس از ایجاد رونق اقتصادی و امنیت نسبی در حوزه فعلی گویشوران این لهجه به مرور لهجه‌های شمالی و جنوبی کردی را پس رانده و به عنوان لهجه ای معیار و با نام سربرآورده است.

گورانی زازاکی

گورانی زازایی[۴۶] اما از نظر زبان‌شناسی وقومیتیگورانی زبانی است مستقل و متمایز از کردی،[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۴۷] اما در طول سال‌ها تأثیرات متقابلی بین این دو زبان وجود داشته‌است.[۴۸] دانشوران اروپایی معتقدند که گورانی از کردی جدا است و کردی مترادف با گروه کرمانجی‌زبان (کرمانجی شمالی، مرکزی و جنوبی) است، در حالی که کردها معتقدند که زبان کردی هر یک از زبان‌های منحصربه‌فرد یا گویش‌هایی که توسط کردها گویش می‌شود و توسط گروه‌های قومی همسایه گویش نمی‌شود را در برمی‌گیرد که بحثی اجتماعی سیاسی است و چندان به زبان‌شناسی مرتبط نمی‌باشد.[۴۹]

زبان گورانی (که شامل اورامی می‌شود) اغلب به عنوان بخشی از شاخه زازا-گورانی زبان‌های هندوایرانی و ایرانی طبقه‌بندی می‌شود.[۵۰][۵۱][۵۲][۵۳] اما زبان زازاکی که در قسمت‌های شمالی کردستان گویش می‌شود، هم از نظر دستوری و هم از نظر واژگان متفاوت است و به‌طور کلی توسط گویشوران گورانی قابل فهم نیست اما مرتبط با گورانی در نظر گرفته می‌شود. تقریباً همه جوامع زازاکی‌زبان،[۵۴] و نیز گویشوران یک زبان از نزدیک مرتبط دیگر به نام شبکی که در بخش‌هایی از کشور عراق گویش می‌شود دارد[۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰]

تاریخچه زبان کردی

مقایسهٔ واژگان زبان‌های کردی با دیگر زبان‌های هندواروپایی

کردی فارسی
کورمانجی سُورانی فَیلی لَکی
var êware êware îware ivār
bra bra bra bira barādar
te, tu to, tu ti to
hesin asin asin asin āhan
erd herd zoiw zemi Zamin
êre êre êre êre inja
hingiv hengwín hangewin hesell/engoiîn angabin
Kurt kurt kull kull kutāh
lêv lêw lêw liç,liu lab
meh mang mang mang māh
nav naw naw nûm nām
na na ne ne na
nú, nuh nwê nûw now
neh no nôě noh
pardêz perdê behesht behesht pardis
spenax espenax sfenaj ? esfanāj
stêr estêre esare asare setāre
dot Kiç dot dit doxtar
dlop dlop dlop tillp/tike -


دبیره

در گذشته، زبان کردی تنها با نویسه عربی نوشته می‌شد؛ اما پس از جنگ جهانی اول و در پی جایگزینی نویسه عربی در ترکیه با نویسه لاتین، کردی نیز در این کشور با نویسه لاتین نوشته شد. غیر از این، کردهای ساکن در شوروی سابق نویسه سیریلیک به‌کار می‌بردند. هم‌اکنون در ایران و عراق کردی با نویسه عربی نوشته می‌شود.[۶۱][۶۲]

واژگان کردی

بخش اصلی واژگان زبان‌های کردی از ریشه‌های کهن ایرانی است. پس از هجوم اعراب علی‌رغم گسترش اسلام و به زعم آن فرهنگ و ادبیات عربی در بخش وسیعی از کردستان همچون دیگر مناطق خاورمیانه، به دلایل مختلف از جمله کوهستانی و منزوی بودن محیط زیست کردزبانان، زبان کردی توانست خود را از سیل وام‌واژه‌های زبان‌های مجاور از جمله عربی به ویژه در زمینه نوشتار حفظ بنماید. در کردی نوشتاری کمترین درصد واژگان عربی در مقایسه با دیگر زبان‌های خاورمیانه که تحت تأثیر زبان عربی قرار گرفته‌اند وجود دارد[نیازمند منبع] و البته بیشتر آن تعداد واژگان دخیل نیز لغات مذهبی است[نیازمند منبع].

آواها

زبان کردی دارای ۸ حرف صدادار است:

کردی a e ê i î o u û
فارسی آ (مثل آرام) ا مثل اشک ا مثل امروز ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد) ای (مثل ایلام) أ (مثل أردک) او کوتاه (در فارسی معادل ندارد) او (مثل دوست)

و نیز دارای ۲۳ حرف بی‌صدا است:

کردی b c ç d f g h j k l m n p q r s ş t v w x y z
فارسی ب ج چ د ف گ ه ژ ک ل م ن پ ق ر س ش ت و «ڤ در نگارش جدیدعربی (توجه: ف با سه نقطه روی آن»، [مثل very یا violin]) و (به گونه‌ای که در عربی تلفظ می‌شود) (مثل window) خ ی (مثل یاور) ز

ساختار

ضمیر

ضمیرهای شخصی

کورمانجی سُورانی فارسی
ez min man
tu to to
ew ew u
em ême
hûn êwe şoma
ew ewan ioin
min min mi(n)
te to
ew io
ew io
me ême îme
we êwe hûme
wan ewan ioin /yioin

ضمیرهای اشاره

ضمیرهای اشاره

آلمانی کورمانجی سُورانی کَلهری پارسی زازاکی
نام‌ها
.dieser, diese, diese pl ev em ev ye, yioine/ioine in, işān / inhā ı)no, (ı)na, (ı)nê)
آلمانی کورمانجی سُورانی کَلهری پارسی زازاکی
حالت‌ها
diesem em ev ye in ı)ney)
dieser em ev ye in ı)naye)
diese, diesen van em ev yioine/ioine işān / inhā ı)ninan)

ضمیرهای پسوندی

در سورانی و کلهری ضمیرهای پسوندی مانند فارسی هستند. آن‌ها در انتهای کلمه قرار گرفته و دو کلمه را به هم پیوند می‌دهند. مثلاً:

فارسی سُورانی کَلهری لَکی
Xane Mal Mal Mal
Xaneam Malem Malem Malem

ضمیرهای پسوندی:

فارسی سُورانی و کَلهری اردلانی
قطعی پس‌آوا نامعین معین نامعین معین
am- em- m- ekem- ekêm- ekem- ekem-
at- et- t- eket- ekêt- eket- eket-
ash- î- y- ekî- ekêy- ekeîş- ekey-
man- man- man- ekeman- ekêman- ekeman- ekeman-
tan- tan- tan- eketan- ekêtan- eketan- eketan-
shan- yan- yan- ekeyan- ekêyan- ekeişyan- ekeyan-

نمونه‌هایی برای حالت مفرد ("Kur" در کردی یعنی پسر):

فارسی سُورانی و کَلهری اردلانی
قطعی نامعین معین نامعین معین
Pesaram Kurem Kurekem Kurrekêm Kurekem Kurekem
Pesarat Kuret Kureket Kurekêt Kureket Kureket
Pesarash Kurî Kurekî Kurekêy Kurekeîş Kurekey
Pesarman Kurman Kurekeman Kurekêman Kurekeman Kurekeman
Pesartan Kurtan Kureketan Kurekêtan Kureketan Kureketan
Pesarshan pl. Kuryan Kurekeyan Kurekêyan Kurekeişyan Kurekeyan

نمونه‌هایی برای حالت جمع:

فارسی سُورانی و کَلهری اردلانی
قطعی نامعین معین نامعین معین
Pesaranam Kuranem Kurekanem Kurekanêm Kurekanem Kurekanêm
Pesaranat Kuranet Kurekanet Kurekanêt Kurekanet Kurekanêt
Pesaranash Kuranî Kurekanî Kurekanêy Kurekanîş Kurekanêy
Pesaranman Kuranman Kurekanman Kurekanêman Kurekanman Kurekanêman
Pesarantan Kurantan Kurekantan Kurekanêtan Kurekantan Kurekanêtan
Pesaranshan pl. Kuranyan Kurekanyan Kurekanêyan Kurekanişyan Kurekanêyan

اضافه

در کردی هم مانند دیگر زبان‌های ایرانی «اضافه» وجود دارد.

آلمانی کورمانجی سُورانی کَلهری فارسی
Haus Mal Mal hin hên Mal
Mein Haus Mala min Malî min hin mi Male man

شکل اضافه در کردی بسیار شبیه فارسی است؛ تنها در گویش کرمانجی هنگامی که اضافه مفرد باشد، بسته به اینکه اضافه مذکر باشد یا مؤنث به ترتیب پس از آن «ê» یا "a" می‌آید.

شکل‌های «اضافه» در زبان کردی:

کورمانجی سُورانی کَلهری
حالت‌ها مفرد مذکر مفرد مؤنث جمع مفرد مذکر مفرد مؤنث جمع مفرد مذکر مفرد مؤنث جمع
پسوند اضافه -a -ên -anî -anî

در مثال‌های زیر پسوند اضافه پررنگ آورده شده‌است. در زبان کردی خواندگار به معنی شاگرد و مامُستِه به معنی آموزگار است.

کورمانجی سُورانی کَلهری معنی
xwendekar-ê mamoste xwendekar-î mamoste xwendekar-î mamoste shagerd-e amuzgar
xwendekar-a mamoste - - shagerd-e amuzgar
xwendekar-ên mamoste xwendekar-anî mamoste xwendekar-anî mamoste shagerd-ane amuzgar
xwendekar-ên mamoste-yan xwendekar-anî mamoste-yan xwendekar-anî mamoste-yan shagerd-ane amuzgar-an

همان‌طور که مشاهده شد در همهٔ گویش‌ها کلمه آموزگار بی‌جنسیت بود و تنها در گویش کرمانجی هنگامی که شاگرد مفرد بود، جنسیت آن تعیین‌کنندهٔ پسوند پس از آن بود.

مثال‌هایی دیگر:

کورمانجی سُورانی کَلهری معنی
Xwendekar-ê mamoste baş e Xwendekar-î mamoste baş e Xwendekar-î mamoste xas e Shagerd-e amuzgar xub ast
Ew xwendekar-ê mamoste dibîne Ew xwendekar-î mamoste debîne Ewe xwendekar-î mamoste wînûd U shagerd-e amuzgar (ra) binad
Bide Xwendekar-ê mamoste Bide Xwendekar-î mamoste Bide Xwendekar-î mamoste Bede shagerd-e amuzgar
Xwendekar-ê mamoste bide Xwendekar-î mamoste bide Xwendekar-î mamoste bide shagerd-e amuzgar bede

گذشته

در کرمانجی بر خلاف دیگر زبان‌های هندواروپایی، شکل گذشته فعل بستگی به این دارد که فعل لازم است یا متعدی. در این نمونه با توجه به اینکه «دیدن» متعدی است و «رفتن» لازم شکل گذشتهٔ آن‌ها در گویش کرمانجی با هم تفاوت دارد.

کورمانجی سُورانی اردلانی کَلهری فارسی
Min tu dîtî Min to dîtim men tom Mi ti dîtim Mi nim dî Man to (ra) dîdam
کورمانجی سُورانی کَلهری فارسی
Ez çûm Min çûm Mi çûm Man raftam

حال

در کردی زمان حال با پیشوند «د» ساخته می‌شود؛ مانند فارسی پس از «د» ریشه فعل و پس از آن پسوند شخصی می‌آید (مثلاً مانند فارس برای اول شخص پسوند «م» می‌آید). در گویش جنوبی -همچنین در چندین لهجه از گویش‌های مرکزی و شمالی- پیشوند «د» نادیده انگاشته تواند شد.

برای نمونه فعل رفتن که ریشه آن در زبان‌های کردی‌تبار «ç» است، چنین صرف می‌شود:

نمونه‌های دیگری از اول شخص مفرد در پی می‌آید. زیر ریشه فعل‌ها خط کشیده شده‌است.

کورمانجی سُورانی کَلهری فارسی
Ez dikim Min dekim Mi mekim Man konam
Ez dixwm Min dexwm Mi mexwm Man xoram
Ez digirim Min degirim Mi girim Man guyam
Ez dizanim Min dezanim Mi zanim Man danam
Ez têm Min têm Min têm Man ayam
Ez dikujim Min dekujim Mi kujim Man kusham
Ez dimirim Min demirim Mi mirim Man miram
Ez dim Min dem Mi m Man ziyam
Ez digrîm Min degrîm Mi grîm Man geryam

استثنائاً از آنجا که تلفظ «de-ê-im» دشوار است، «têm» تلفظ می‌شود.

فرمان دادن

در زبان کردی مانند پارسی با پیشوند «ب» دستور داده می‌شود. در آغاز پیشوند ب می‌آید و سپس ریشه فعل:

کورمانجی سُورانی فارسی
Bike! Bike! bekon
Bixw! Bixw! bexor
Bigire! Bigire! Begu
Biçe! Biçe! bero
Bizane! Bizane! bedan
Bê! Bê! bia
Bikuje! Bikuje! bekosh
Bimire! Bimire! bemir
Bi! Bi! be
Bigrî! Bigrî! begery

مقایسه زمان‌ها در گویش‌های مختلف کردی

Erkewazî Ardalanî Kelhurî Soranî Kurmancî Hewramî English
me hatim men hatm mi hatim min hatim ez hatim - I came
me xwem/xwerim men aexwm mi xwem/dixwem min exwem/dexom ez dixwim min meweru I eat
mi nan xwardim men nanm xward min nanim xward min nan xwardm min nan xward - I ate the meal
mi nan xwem men nan axwm min nan dexwim min nanê dixwim ez nanê dixwim - I am eating the meal
me nan xwardisim men nanm xward mi nan xwardêam min nan dexwardm min nan dixward - I was eating the meal
me hatimow men hatma mi hatime min hatûme ez hatime - I have come
me hatüm men hatüm mi hatüm min hatibûm ez hatibûm - I had come

کد زبانی

طبقه‌بندی

زبان کردی عضوی از شاخه شمال‌غربی زبان‌های ایرانی است که خود شاخه‌ای از زبان‌های هندوایرانی است و آن نیز به نوبه خود شاخه‌ای از زبان‌های هندواروپایی است.

روز زبان کردی

روز ۱۵ مه برابر با ۲۵ اردیبهشت به عنوان روز زبان کردی تعیین شده‌است. در این روز نخستین شماره از مجلهٔ کردی زبان هاوار توسط جلادت بدرخان در شهر دمشق منتشر شد. هاوار نخستین نشریهٔ کردی زبان تا زمان خود به‌شمار می‌آمد.[۶۳]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. Only very rough estimates are possible. SIL Ethnologue gives estimates, broken down by dialect group, totalling 31 million, but with the caveat of "Very provisional figures for Northern Kurdish speaker population". Ethnologue estimates for dialect groups: Northern: 20.2M (undated; 15M in Turkey for 2009), Central: 6.75M (2009), Southern: 3M (2000), Laki: 1M (2000). The Swedish Nationalencyklopedin listed Kurdish in its "Världens 100 största språk 2007" (The World's 100 Largest Languages in 2007), citing an estimate of 20.6 million native speakers.
  2. "Iraq's Constitution of 2005" (PDF). p. 4. Retrieved 14 April 2019.
  3. "Kurdistan: Constitution of the Iraqi Kurdistan Region". Retrieved 14 April 2019.
  4. "Social Contract - Sa-Nes". Self-Administration of North & East Syria Representation in Benelux. Retrieved 22 March 2019.
  5. ""Rojava could be a model for all Syria"". Salih Muslim. Nationalita. 29 July 2014. Retrieved 22 March 2019.
  6. Pavlenko, Aneta (2008). Multilingualism in post-Soviet countries. Bristol, UK: Multilingual Matters. pp. 18–22. ISBN 978-1-84769-087-6.
  7. "Təhsil" (به ترکی آذربایجانی). Retrieved 6 May 2019.
  8. "Minority Language Education in Georgia". 15 August 2016. Retrieved 6 May 2019.
  9. "Report on the implementation of state strategy for civil equality and integration and 2016 action plan" (PDF). Retrieved 6 May 2019.
  10. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "Kurdish". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology. {{cite book}}: Invalid |display-editors=4 (help)
  11. https://www.ethnologue.com/subgroups/kurdish-1
  12. * مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Kurdish language». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲.
  13. دکتر محرم رضایتی کیشه خاله. «مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان».
  14. وبگاه تخصصی زبانشناسی اتنولوگ. «زبان کردی».
  15. دانشنامه ایرانیکا. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
  16. «ساخت ارگتیوو فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان» (PDF). دانشگاه فردوسی مشهد.
  17. (PDF). Jagiellonian university http://www.kurdishstudies.pl/files/Fritillaria%20Kurdica%2001.pdf. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Encyclopaedia Iranica، سرواژهٔ Kurdish language
  19. بنیاد مطالعات ایران، بازدید: مه ۲۰۰۹.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ J. N. Postgate, Languages of Iraq, ancient and modern, British School of Archaeology in Iraq, [Iraq]: British School of Archaeology in Iraq, 2007, p.  138.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ راهنمای زبان‌های ایرانی، جلد دوم (به لاتین: Compendium Linguarum Iranicarum) با نام اختصاری CLI اثر ۱۷ زبان‌شناس برجسته به سرپرستی رودیگر اشمیت، ترجمه توسط ۴ نفر (زیر نظر حسن رضایی باغ‌بیدی)
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ http://www.britannica.com/topic/Iranian-languages
  24. A history of persian literature, VOL XVIII, Oral Literature of iranian languages,p2
  25. کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - ۱۳۷۷ - تهران.
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ . doi:Professor Garnik Asatrian (Yerevan University) (2009)."Prolegomena to the Study of the Kurds", Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1-58, 2009 Published in 2009, Iran and the Caucasus, 13, pp.1-58. مقدار |doi= را بررسی کنید (کمک). پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
  27. راهنمای زبانهای ایرانی، رودیگر اشمیت
  28. http://www.britannica.com/topic/Kurdish-language
  29. http://www.britannica.com/topic/Parthian-language
  30. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-ii-history-of-kurdish-studies
  31. [= http://parsianjoman.org/?p=5586 «=http://parsianjoman.org/?p=5586»] مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک). پیوند خارجی در |title= وجود دارد (کمک)
  32. «http://parsianjoman.org/?p=5586». پیوند خارجی در |title= وجود دارد (کمک)
  33. en:Kurdish language
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ جلیلیان، عباس: جستاری در باب علل رکود ادبیات کردی. در: نشریه: «گوهران»، تهران: بهار ۱۳۸۶ - شماره ۱۵. ص۱۰.
  35. Ethnologue report for Kurdish
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، ص. ۵۴۸–۵۴۹
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
  38. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
  39. Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  40. دستور زبان کردی کرمانشاهی، وحید رنجبر، انتشارات طاق بستان، ۱۳۸۸
  41. Full text of Iraq constitution - Conflict in Iraq- msnbc.com
  42. Special Focus Cases
  43. ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط) شش جلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ احسان یارشاطر: زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی: مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران ۱۳۳۷
  45. http://www.dissertation.xlibx.info/d1-other/240081-1-background-the-language-community-and-fieldwork-introduction-the.php
  46. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-tribes
  47. Edmonds, Cecil. Kurds, Turks, and Arabs: politics, travel, and research in north-eastern Iraq, 1919-1925. Oxford University Press, 1957.
  48. Philip G. Kreyenbroek, "On the Kurdish Language", a chapter in the book The Kurds: A Contemporary Overview.
  49. Edmonds, Cecil. Kurds, Turks, and Arabs: politics, travel, and research in north-eastern Iraq, 1919-1925. Oxford University Press, 1957. Oxford University Press, 1957
  50. J. N. Postgate, Languages of Iraq, ancient and modern, British School of Archaeology in Iraq, [Iraq]: British School of Archaeology in Iraq, 2007, p. 138.
  51. http://www.zazaki.net/haber/the-zazas-a-kurdish-sub-ethnic-group-or-separate-people-1131.htm
  52. http://members.tripod.com/~zaza_kirmanc/research/paul.htm
  53. https://www.quora.com/Kurdistan/Is-the-zaza-people-in-Turkey-actually-kurds
  54. http://www.let.uu.nl/~martin.vanbruinessen/personal/publications/Bruinessen_Ethnic_identity_Kurds.pdf
  55. Abd al-Jabbar, Falih. Ayatollahs, sufis and ideologues: state, religion and social movements in Iraq. University of Virginia 2008.
  56. Sykes, Mark. The Caliphs' last heritage: a short history of the Turkish Empire
  57. Kaya, Mehmet. The Zaza Kurds of Turkey: A Middle Eastern Minority in a Globalised Society. ISBN 1-84511-875-8
  58. O'Shea, Maria. Trapped between the map and reality: geography and perceptions of Kurdistan. ISBN 0-415-94766-9.
  59. Library Information and Research Service. The Middle East, abstracts and index
  60. Meiselas, Susan. Kurdistan: in the shadow of history. Random House, 1997.
  61. نویسه کردی
  62. مقایسهٔ نویسه‌ها
  63. خبرگزاری فرات، مراسم‌های جشن زبان کُردی در ۷ شهر شمال کردستان برگزارشد، ۱۵ مه ۲۰۱۳؛ بازدید در ۱۵ مه ۲۰۱۴.

منابع

  • کردها نوادگان مادها - و. مینورسکی - ۱۳۸۲ نشر: ژیار
  • مکالمات روزمره زبان کردی. مصطفی خرم دل. سال چاپ: ۱۹۸۱ نشر: انتشارات کردستان
  • (برگرفته از کتاب «قاموس زبان کردی»، تألیف عبدالرحیم ذبیحی، چاپ ۱۹۸۸)
  • وبسایت کردستان به آدرس: www.sorankurdistani.com
  • فرهنگ کردی-کردی-فارسی (هه نبانه بورینه۹-عبدالرحمان شرفکندی (هه ژار)-انتشارات سروش
  • Nikitine, Basil: Les Kurdes, Paris, 1956
  • Ahmad, J. R. : Dirasat Kurdiyah fi bilad Subartu ('Kurdish Studies in the Country of Subartu') -- in Arabic - Baghdad, 1984
  • Ahmad, Jemal Rashid: Tarikh el-Kurd el-Qadim (`The Ancient History of the Kurds') -- in Arabic - publication of the Saladin University, Hawler, 1990
  • Driver, G.K. : The Name Kurd and its Philological Connections; JRAS, 1923
  • Driver, G.K. : The Dispersion of the Kurds in Ancient Times, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (JRAS) 1921,Part Four, pp. 563–572

پیوند به بیرون

فرهنگ‌های کردی–فارسی

خودآموزی زبان کردی:

فرهنگها:


رده‌بندی

الگو:کد زبان‌های معرفی‌شده در ایزو ۶۳۹–۳ که حرف اول عنوان بین‌المللی آنها حرف K است


  1. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام ReferenceC وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  2. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام Rüdiger Schmitt 2000 وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  3. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام ToolAutoGenRef1 وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).