پرش به محتوا

زبان لری

مقاله حفاظت‌شده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

لری
زبان بومی درایران،
بخش‌های اندکی از عراق، عمان و افغانستان.[۱][۲]
منطقهمرکز و جنوب زاگرس
قومیتمردم لر
شمار گویشوران
۴ - ۵ میلیون (۲۰۱۲)[۳]
۱.۳ میلیون (۲۰۰۷)[۴]  (بدون تاریخ)
گویش‌ها
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹در زمان‌های گوناگون:

lrc – لری شمالی

bqi – گویش بختیاری

luz – لری جنوبی
گلاتولوگluri1252[۵]

زبان لُری یکی از زبان‌های ایرانی جنوب غربی است و همانند زبان فارسی مدرن به زبان فارسی میانه و فارسی باستان از شاخهٔ زبان‌های ایرانی غربی تعلق دارد. این زبان توسط مردم لر در بسیاری از سرزمین‌های غربی و جنوبی ایران به‌کار برده می‌شود. مهم‌ترین نواحی عبارت‌اند از:

ریشه زبان لری و زبان‌های ایرانی، مانند زبان فارسی، به زبان پارسی میانه و پس از آن، به زبان پارسی باستان بازمی‌گردد؛[۷][۸][۹][۶][۱۰] زبان‌شناسانی دیگر، لری را یک زنجیره گویشی از گویش‌های ایرانی جنوب غربی بین گونه‌های فرگشت‌یافتهٔ پارسی میانه و فارسی مدرن که تا حدودی در معرض واژگان کردی قرار گرفته، دانسته‌اند[۱۱] که میان مردم لر در غرب و جنوب غرب ایران رایج است که خود، از گویش‌های مختلف تشکیل شده است.[۱۱] به عبارت دیگر، این خانواده از گروهی مستقل، با ریشه مشترک تشکیل شده است. شناخته‌شده‌ترین از این گروه‌های قومی عبارتند از: بختیاری، بهمئی، لیراوی، فیلی، ممسنی، بویراحمدی، لکی و …[۱۲] هرچند در میان زبانشناس‌ها در مورد زبان لکی اطمینان وجود ندارد که در دستهٔ زبان یا گویش‌های لری قرار می‌گیرد، یا در دسته زبان‌های کردی.[۱۳][۱۴][۱۵]

گویش‌ها

زبان لری همانند زبان فارسی، نواده‌ای از زبان پارسی میانه است[۱۱] طوری‌که واژه‌های مشترک یا مشابه بسیاری بین آنها وجود دارد.[۱۱] همان‌طور که قوم لر، در دو گروه لر بزرگ و لر کوچک دسته‌بندی شده و هریک از این دسته‌ها، دارای زیرشاخه‌های قومی و طایفه‌ای بسیار می‌باشند، زبان لری نیز، در میان این زیرشاخه‌ها و گروه‌های قومی، با توجه به مکان‌های جغرافیایی متفاوت، دچار تغییراتی پایه‌ای و ماندگار شده است.[۱۶] بر اساس پژوهش‌های زبان‌شناسی، زبان لری به سه شاخه/گویش اصلی تقسیم می‌شود:[۱۲][۱۱]

گویش‌های لری با تفاوت‌های کم و بیش از هم سخن گفته می‌شوند.[۱۷] دانشنامه ایرانیکا زبان لری را به دو دسته کلی لری شمالی و لری جنوبی تقسیم کرده است.[۶][۱۰] از سوی دیگر فهرست لینگوییست لری را به سه دسته شمالی، بختیاری و جنوبی دسته‌بندی کرده است.[۱۸] بنابراین می‌توان لری را به سه دسته زیر تقسیم کرد که خود شامل گویش‌های مختلف است.[۱۸][۱۹][۲۰] لری خرم‌آبادی و لری بختیاری ۷۸ درصد، لری بختیاری و لری جنوبی ۸۶ درصد شباهت دارند.[۲۱][۲۲]همچنین لری خرم‌آبادی با فارسی ۸۵٪ شباهت دارند.[۲۳]

  1. لری بهمئی: در شهرستان‌های دهدشت، یاسوج، کهگیلویه، بهمئی، رامهرمز، بهبهان، امیدیه، صیدون، هفتکل، باغ‌ملک، هندیجان، ماهشهر، اهواز، آغاجاری، دیلم، گناوه، بخش کمی از مرودشت، لردگان و ممسنی.
  2. لری بویراحمدی: در شهرستان‌های بویراحمد، دنا، گچساران، باشت، مارگون، چرام، نورآباد ممسنی، بخش‌هایی از سپیدان، کازرون و مرودشت[۶][۱۰][۲۵]
  3. لری ممسنی (یا لری لیراوی / بویراحمدی-ممسنی): قسمت‌های زیادی از غرب استان فارس و قسمت‌هایی اندک از استان‌های کهگیلویه‌وبویراحمد و بوشهر
  4. لری لیراوی: قسمت‌های زیادی از استان خوزستان و بوشهر و قسمت کمی از کهگیلویه و بویراحمد
  5. لری شولی
  6. لری لایزنگانی
  7. لری حیات‌داوودی
  8. لری کامفیروزی: ساخت دستوری و واژگانی این گویش نشان می‌دهد که از پارسی میانه (پهلوی ساسانی) که خود دنباله پارسی باستان است، منشعب شده است. کامفیروز یکی از مناطق وسیع شهرستان مرودشت در استان فارس است.[۲۶][۲۷]

پیشینه

نام زبان لری در کتاب‌های تاریخی قدیمی نیامده است و درظاهر، زبان مردم این سرزمین‌ها، گویشی از زبان پهلوی در نظر گرفته شده بوده است. پیش از بررسی‌های زبان‌شناسی نوین، برخی نویسنده‌ها بر پایه حدس و گمان و به اشتباه، گویش‌های لُری را با زبان کردی و گویش‌های مختلف آن مربوط می‌دانستند. به‌واقع سه زبان فارسی، لری و کردی ارتباطی تنگاتنگی دارند. این سه زبان به قدری نزدیک هستند که ایجاد تمایز، چه در زبان‌شناسی کهن و چه در زبان‌شناسی نوین، بسیار دشوار است.[۲۸] آنچه لری و گویش‌هایش نشان می‌دهند، همچون سند محکمی در جهت گونه‌شناسی زبان فارسی غربی می‌باشد.[۲۹]همهٔ گویش‌های زبان لری، شباهت بسیاری به زبان فارسی معیار دارند.[۳۰]از نمونه‌های زبان‌شناسی که به اشتباه، لری را با کردی مرتبط می‌دانستند، می‌توان به لغت‌نامه دهخدا اشاره کرد که لر یا لور را به‌عنوان عشیره‌ای بزرگ از عشایر کرد معرفی می‌کند:

گروهی از کردها در کوه‌های میان اصفهان و خوزستان و این نواحی، بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.[۳۱]

همچنین دکتر پرویز ناتل خانلری، گویش‌های لری را نزدیک به زبان کردی گمان کرده بوده است و در این مورد می‌نویسد: «در کوهستان بختیاری و قسمتی از غرب استان فارس، ایل‌های بختیاری، بویراحمدی، بهمئی و ممسنی به گویش‌هایی سخن می‌گویند که با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچ‌یک از شاخه‌های آن درست یکسان نیست و میان خود آنها نیز ویژگی‌ها و دگرگونی‌هایی وجود دارد که هنوز به‌طوردقیق، حدود و فواصل آنها مشخص نشده است. اما معمول چنین است که همه، گویش‌های بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.»[۳۲]

بر پایه گمانی دیگر از میان تمام اقوام آریایی، لرها از نظر سازمان زبانی، رابطهٔ نزدیکی با کرد زبان‌ها و فارس‌زبان‌ها دارند.[۱۱] زبان و گویش‌های لری، آشکارا با زبان فارسی مرتبط هستند، اما کارشناس‌ها در این‌باره اختلاف‌نظر دارند که لری و فارسی، از زیرشاخه‌های فارسی باستان یا فارسی میانه هستند. گویش‌های لری شمالی، یک زنجیره گویشی در میان فارسی و کردی هستند.[۱۱]

دهخدا همچنین می‌گوید:

در زبان لری، واژه‌های عربی، بسیار کم وجود دارد و به‌کار نمی‌آیند و این ده حرف در زبان لری به‌کار نمی‌آیند: ح ص ط ظ ع غ ف ق.[۳۳]

دیدگاه‌ها دربارهٔ زبان لری

عده‌ای از زبانشناس‌ها، لری را به عنوان یک زبان در نظر نگرفته و آن را گویشی از فارسی به‌شمار آورده‌اند[۳۴][۳۵][۳۶] همچنین از دیدگاه ایران کلباسی، گویش لری، از شاخه جنوب غرب زبان‌های ایرانی نو، و خواهر زبان فارسی است.[۳۴] از سوی دیگر اریک آنونبی،[۳۷] دانشنامه ایرانیکا،[۱۰][۶] فهرست لینگوییست[۱۸] و سکندر امان‌الهی[۳۷] لری را زبانی مستقل از فارسی استاندارد امروزی معرفی می‌کنند، به‌هرصورت، نمی‌توان بین لری و فارسی میانه تفاوت چندانی پیدا کرد. همچنین اتنولوگ، زبان لری را مستقل از زبان فارسی معیار معرفی کرده و بیش از ۸۰٪ واژه‌های زبان لری و فارسی معیار را، مشترک می‌داند.[۳۸]

وضعیت کنونی

زبان لری یکی از زبان‌هایی است که بقای آن، به‌دلایل مختلف درون و برون قومی، در معرض تهدید است. با توجه به استفادهٔ وافر و نسنجیده از واژه‌ها، این رفتار به مهم‌ترین عامل آسیب‌رسان به زبان لُری تبدیل شده است. امروزه تعامل اقوام و ملل به شکل عجیبی گسترش یافته است و این امر موجب تأثیرگذاری بیش از پیش بر روی یک‌دیگر در همه عرصه‌ها شده است. در این خصوص، تأثیر زبان‌ها بر یک‌دیگر برای بعضی از اقوام به فرصت و برای برخی دیگر به تهدیدی جدی تبدیل شده است. برخی از زبان‌ها به‌دلیل برخورداری از عوامل رشد زبان که بیش‌تر درون‌قومی است دارای فرصت و برخی دیگر به‌دلیل عدم برخورداری از این عوامل مورد تهدید روزافزون و خطر از دور خارج شدن هستند. به نظر می‌رسد لُری در زمرهٔ زبان‌های دستهٔ دوم یعنی زبان‌های مورد تهدید قرار می‌گیرد.[۳۹] این قوم به علت نداشتن رسم‌الخط مشخص و واحد و نیز به علت شرایط خاص زیستی خود، موفق به مکتوب نمودن آثار ادبی خود نشده و از سوی دیگر در سال‌های اخیر نسل جدید مردمان لرتبار به فارسی استاندارد صحبت کردن و دوری از زبان‌های بومی گرایش پیدا کرده‌اند که هر دوی این عوامل خطری برای ادامه حیات زبان‌های مردم لر هستند. پرهیز از لری صحبت کردن در میان قشر تحصیل کرده و به‌ویژه جامعه دانشگاهی لرها بیش از قشرها دیگر شدت یافته است.[۴۰]

پراکندگی

پراکندگی گویش‌وران زبان لری در ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی طی نظرسنجی به سفارش شورای فرهنگ عمومی ایران

پراکندگی گویش‌وران لر در امتداد رشته کوه زاگرس در غرب کشور ایران و به‌طور دقیق‌تر از زاگرس میانی تا کناره‌های خلیج فارس و در غرب تا حدود میان رودان است.[۱۰] بیشترین جمعیت گویش‌وران لر در استان‌های لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان است ولی جمعیت قابل ملاحظه‌ای از لرزبان‌ها در مناطقی از جنوب استان ایلام، غرب استان فارس و اصفهان و استان بوشهر ساکن هستند.[۱۰] ولی برخی از لرزبان‌ها در مناطقی از ایران پراکنده‌اند که علت این پراکندگی به‌طور عمده مسائل سیاسی به‌ویژه در زمان حکومت رضاشاه پهلوی صورت گرفته و از آن جمله می‌توان به لرزبان‌هایی که به استان‌های قزوین، قم و کرمان تبعید شده و هم‌اکنون بخشی از گویش‌وران لر به‌شمار می‌آیند.

جمعیت ایران بالغ بر ۷۵٬۱۴۹٬۶۶۹ تن (سرشماری سال ۱۳۹۰) و ۷۹٬۹۲۶٬۲۷۰ تن (سرشماری سال ۱۳۹۵) و وسعت ایران ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع است؛ بنابراین سه استان به‌طور عمده لر نشین در سال ۱۳۹۰ در حدود ۳٬۶۵ درصد وسعت ایران و در حدود ۴٫۴۰ درصد از جمعیت ایران در سال ۱۳۹۰ و ۴٫۲۸ درصد از جمعیت ایران در سال ۱۳۹۵ را تشکیل می‌دهد که نشان دهنده کاهش درصد جمعیت این چهار استان به جمعیت کل کشور طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ می‌باشد (رشد کمتر جمعیت نسبت به بقیه مناطق و مهاجرت منفی داخلی یا خارجی). جمعیت کل این سه استان در سال ۱۳۹۵ بر اساس سرشماری ۱۱۳۳۰۹ نفر نسبت به سال ۱۳۹۰ افزایش یافته است (به‌طور میانگین سالانه ۲۲۶۶۲ نفر).

ردیف نام استان مرکز وسعت (کیلومتر مربع) جمعیت سال ۹۰ جمعیت سال ۹۵
۱ لرستان خرم‌آباد ۲۸۲۹۴ ۱۷۵۴۲۴۳ ۱۷۶۰۶۴۹
۲ چهارمحال و بختیاری شهرکرد ۱۶۳۲۸ ۸۹۵۲۶۳ ۹۴۷٬۷۴۳
۳ کهگیلویه و بویراحمد یاسوج ۱۵۵۰۴ ۶۵۸۶۲۹ ۷۱۳۰۵۲
کل بخش‌های لرنشین ایران - (۳٫۶۵٪) ۶۰۱۲۶ (۴٫۴۰٪) ۳۳۰۸۱۳۵ (۴٫۲۸٪) ۳۴۲۱۴۴۴
  • بخش‌های لرنشین خوزستان و فارس و ایلام به‌دلیل نبود آمار دقیق در نظر گرفته نشده است.[۴۱]
  • با اینکه دزفولی و شوشتری را به عنوان گویشی از زبان فارسی خطاب کرده‌اند، اما به زبان و گویش‌های لری شبیه‌تر هستند.[۶][۱۰]
  • هر چه از سوی میانه زاگرس به جنوب و کناره‌های خلیج فارس حرکت کنیم گویش‌های لری مورداستفادهٔ مردم، بیشتر به زبان فارسی نزدیک می‌شود و هر چه به سمت زاگرس میانی و شمالی و به‌طور خاص سرزمین‌های کردنشین حرکت کنیم واژه‌ها و شباهت‌های واجی بیشتری میان گویشوران لر و گویشوران کرد خواهیم داشت و لری خرم‌آبادی نمونه‌ای از نزدیکترین گویش‌های لری به زبان کردی است.[۱۰]
  • لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[۴۲][۴۳][۴۴] واژه‌ای است که به سرزمین‌های لرنشین نسبت داده می‌شود و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند.[۴۲][۴۳][۴۴] لرستان در طول تاریخ به مناطق کوچکتری تقسیم شده است.
  • لغت نامه دهخدا در کنار توصیف استان لرستان به عنوان یکی از تقسیمات کشوری جدید، از لرستان به معنای سرزمین محل سکونت لرها نام می‌برد:

لرستان یعنی اراضی لرنشین، و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران، که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوه‌های بروجرد و ملایر و از مغرب به عراق و از جنوب به خوزستان.[۴۵]


و سکنه نواحی واقع در شمال غربی آبدیز یکی موسوم به لکی و قسمت دیگر دارای زبان لری است. زبان لری کنونی از ترکیبات زبان ایرانی قدیم، و از حیث ترکیب کلمات با زبان فارسی شباهت تام دارد و عناصر خارجی در آن کمتر نفوذ یافته و به‌جهت محصور بودن در کوه‌ها این نظر بیشتر تأیید می‌شود، در صورتی که کردستان چون در سر راه واقع بوده عناصر خارجی در آن بیشتر نفوذ یافته‌اند.

دانشنامه ایرانیکا جغرافیای گویشوران لر را از جنوب استان همدان (دست کم از نهاوند به سمت جنوب) تا خوزستان و استان فارس بیان می‌کند. جدا از تقسیم مردم لر به دو گروه لرهای بزرگ و لرهای کوچک، گویش لری را می‌توان به دو دسته لری شمالی و جنوبی تقسیم کرد و رودخانه دز را می‌توان به نوعی مرز دو دسته لری شمالی و جنوبی دانست که لری شمالی به زبان کردی نزدیکتر است اما در هر حال زبان لری و گویش‌های مختلف آن شاخه‌ای از گویش‌های ایرانی جنوب غربی است.[۶]

واج‌شناسی

واکه‌ها و همخوان‌های زبان لری عبارتند از:

واکه‌ها

پیشین پسین
بسته i: u:
ɪ ʊ
میانه ɛ ɔ
باز a~æ ɑ:

همخوان‌ها

لبی دندانی/لثوی لثوی‌کامی کامی نرم‌کامی زبانکی چاکنایی
انسدادی بی‌واک p t k q ʔ
واک‌دار b d ɡ ɢ
انسایشی بی‌واک t͡ʃ
واک‌دار d͡ʒ
سایشی بی‌واک f s ʃ x χ h
واک‌دار (v~w) z ʒ ɣ ʁ
خیشومی m n ɲ
زنشی ɾ
ناسوده ʋ l j

نوشتار

برای نوشتن زبان لری، در دهه‌های گذشته تلاش‌های بسیاری برای ویرایش و تعیین نوع نگارش به روش‌های مختلف انجام شده است، اما هیچ‌کدام کامیابی چندانی برای جلب نظر قشر فرهیخته و نویسندگان زبان لری را پیدا نکرده است. به نظر برخی از دست‌اندرکارانِ نگارش لری، علت اصلی این عدم موفقیت، کم‌کاری نخبه‌ها و افراد تحصیلکرده لر در زمینهٔ نگارش به زبان‌های لری بوده است. زبان لری از گذشته‌های دور، زبانی شفاهی بوده است و بیشتر گنجینه‌های ادبی این زبان، به‌شکل نانوشته می‌باشد. بیشتر لر زبان‌ها، یا از زبان‌فارسی معیار برای نامه‌نگاری‌های رسمی استفاده می‌کنند، یا تنها به‌کمک خط‌فارسی و بدون پیروی از هیچ‌گونه استاندارد و قانون نگارشی خاصی، گویش لری را به‌رسم درمی‌آورند.[۴۶]

به هر حال، از پیروزترین و تثبیت‌شده‌ترین خط‌های نگارش لری، خط «پاپَریک» می‌باشد، که از الفبای فارسی الهام گرفته شده، و حرف‌ها، علامت‌ها، و قاعده‌های خاصی برای بازتاب دادن گویش‌های مختلف لری به آن اضافه شده است. این خط، نتیجهٔ تلاش‌های آقای غلام‌رضا مهرآموز در سال ۱۳۷۴ ه‍.خ می‌باشد. در سال ۱۳۹۴ ه‍.خ با همکاری آقای محمد موگویی، اصلاحات و ویرایش‌هایی روی این خط انجام شد و به شکل امروزی آن درآمد. نتایج این تلاش‌ها، در ویدیوها و تارنماها و مقاله‌های بسیار و البته در کتابی چاپ شده در سال ۱۳۹۶ ه‍.خ جمع‌آوری شده به دست آقای مهرآمز و آقای موگویی و با نام «ڤانومنیایٛن نیسٱنن و هٱنن ڤ لٛۏری (آموزش نوشتن و خواندن به لری)» عرضه شده است.[۴۶]

از دیگر تلاش‌ها برای نگارش خط لری، می‌توان به دو مورد اشاره کرد. اولین آن‌ها، رسم‌الخط ارائه شده برای گویش بختیاری می‌باشد که توسط آقای اشرف اسدی با همکاری با زبان‌شناس کانادایی اریک جان آنونبی در دانشگاه اوپسالا در سوئد در سال ۱۳۹۷ شمسی، در کتابی تدوین و ارائه شده است. این الفبا نیز مشتق گرفته شده از خط فارسی می‌باشد.[۴۷] مبلغین مسیحی موسسه‌ای در شهر البوکرکی، نیومکزیکو، از این رسم‌الخط برای ترجمهٔ تعدادی چند از فصول عهد جدید انجیل به بختیاری استفاده کردند.[۴۸] رسم‌الخط دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، خط «لورتین» (ترکیب دو واژهٔ «لاتین» و «لوری») است، که الفبای لاتین، با حروف و علامات برای نشان‌دادن گویش‌های لری می‌باشد. این رسم‌الخط کاربردی «کمکی» (یعنی برای برگردان‌های علمی و نه نوشتار روزمره) دارد.[۴۶] و نهایتاً، بعضی افراد، برای نوشتار گویش‌های لری، از رسم‌الخط کردی استفاده می‌کنند، که البته این امر نیز فراگیر نشده است.

در این بخش، تمرکز بر روی «رسم‌الخط پاپریک» خواهد بود. این الفبا دارای ۴۲ حرف است، به طوری که تمامی صداهای ممکنه در گویش‌های مختلف لری را پوشش دهد (بجز ۸ حرف «ث ح ذ ص ض ط ظ ع» که تنها در وام‌واژگان عربی به کار می‌روند).

جدول زیر، این حروف را نشان می‌دهد.[۴۶]

شماره حرف معادل لورتین آوانگاری نمونه نکته
۱ آ ـا ā [a] آساراٛ
۲ ٱ a [ɑː] ٱفتوٛ معادل فتحه
۳ اٛ e [æ] اٛنسان معادل کسره
۴ اْ ê [ə] زیرناْخیز
برار
معادل شوآ (واکه بی‌رنگ)، بدون معادل در فارسی. در میان واژه، این حرف نوشته نمی‌شود
۵ ایـ یـ ی i [iː] ایرٱ
ایمٱ
۶ ب b [b] بٱرد
بٱلگ
۷ پ p [p] پیل
پٱلامار
۸ ت t [t] تٱش
تیار
۹ ج j [d͡ʒ] جٱمشیر
جیا
۱۰ چ č [t͡ʃ] چی
چیل
۱۱ خ x [x] خوم
خورزمار
۱۲ د d [d] دایا
دۊنسمٱند
۱۳ ڌ đ [ð] دوهڌٱر
باڌ
ذال معجم، در فارسی امروزی معادل ندارد.
۱۴ ر r [ɾ] رٱهڌوم
ریڤار
۱۵ ڒ rr [r] کڒ داڤۊد حرف «ر» مشدد، در فارسی معادل ندارد.
۱۶ ز z [z] مٱزۊنم
زۊما
۱۷ ژ ž [ʒ] تٱژگا
رۊژ
۱۸ س s [s] سامۊن
سی‌مو
۱۹ ش š [ʃ] شانازی
شیر
۲۰ غ ğ [ɢ] غٱریڤ
جٱرغاٛ
۲۱ ف f [f] فٱن باز
فئرٱ
۲۲ ق q [q] قارنیڌن
قٱپ
۲۳ ڤ v [ʋ] ڤولات
ڤارگٱ
۲۴ ۋ w [w] سیۋ
گولاۋ
۲۵ ک k [k] کال
کار
۲۶ کٛ ķ [c/cʰ] کٛۊچۊ
کٛینی
«ک» لری جنوبی، تلفظی خاص شبیه «چ» خفیف، مانند تلفظ حرف «ک» در لهجهٔ تبریزی ترکی آذربایجانی.
۲۷ گ g [g] گۊلۊ
گرهڌن
۲۸ ڳ ńg [ɲ~ɟ] شنڳ
شٱنڳٱر
حرف «گ» که تلفظ آن خفیف و خیوشمی شده و در حرف «ن» پیش از آن ادغام می‌گردد. در فارسی معادل ندارد.
۲۹ ل l [l] لیڤٱ
لیر
۳۰ لٛ ł [ɫ] تولٛ
کیسلٛ
حرف «لام» ثقیل یا زاگرسی، تلفظی مانند «ل+ی» دارد. در زبان فارسی معادل ندارد، در کردی با حرف «ڵ» نوشته می‌شود.
۳۱ م m [m] می
مٱچم
۳۲ ن n [n] نازار
نئها
۳۳ نٚ ň [∅] برارۊنٚ
نۊنٚ
«نون پنهان»، نون که در آخر واژه می‌آید، اما در خواندن، تلفظ نمی‌شود. اما اگر پس از واژه، حروف مصوت بیایند، این حرف خوانده شده (مانند قانون پیوستگی آوایی در زبان فرانسه (لییِزون)) و در نوشتار نیازی به نوشتن علامت «۷» روی حرف نون نیست.
۳۴ او و o [o] اورٱک
گور
معادل ضمه
۳۵ اۊ ۊ u [u] اۊمام
بۊشهر
۳۶ ۉ ow/aw [ow] شۉ
ایمشۉ
«واو غنه»، در فارسی معادل ندارد.
۳۷ ۏ ö [œ] دۏ
تۏ
«ضمه فیلی»، در فارسی معادل ندارد. معال «اؤ» در ترکی آذربایجانی. در نوشتار کردی، از حرف «ۊ» برای آن استفاده می‌شود.
۳۸ ؤ ü [y] مؤرم «ضمه مینجایی»، در فارسی معادل ندارد. معال «اۆ» در ترکی آذربایجانی. پیش‌تر در نوشتار لری، حرف «ۋ» برای این صدا در نظر گرفته شده بود.
۳۹ هـ ه h [h] هۊناٛ
هومال
۴۰ ئ - [ʔ] اۊمائن
دیئن
همزه
۴۱ ایـٛ یٛـ یٛ î [e] هیٛل
بیٛل
شیٛر
«یاء مجهول»، در فارسی امروزهٔ ایرانی معادل ندارد.
۴۲ یـ ی y [j] یو چناٛ؟
یار

در این رسم‌الخط، نقش‌نمای اضافه در زبان لری مانند فارسی می‌باشد، به این معنی که نقش‌نما نوشته نمی‌شود. در صورت نیاز، حروف متصل کننده مانند «ی» نوشته می‌شوند.

نمونه نوشتار

نوشتار زیر به لری خرم‌آبادی است.[۶]

ایما خوفتیئیم نزیکیا ساعٱت چار اۏ چار اۏ نیم. ڤٱنو کاٛ پا تٱش بئین اۏ بیار بئین هٱمٱناٛ بیار کردن اۏ ڤ سۏرعٱت هٱمٱ خوشۊناٛ آمادٱ کردن سی حٱرکٱت ڤ طٱرٱف قولٱ.

ٱما قرار نیئان کاٛ یٱک دۏ نٱفٱر بئیسٱن داٛ اٛشگٱفت اۏ بٱقیٱ رۏئٱن ڤیراٛ قولٱ. چۊنکاٛ ٱثاثیٱ زیادی داشتن کاٛ نمی‌تونساٛن ڤا خوشۊ بۏیارناٛشۊ، دۏ نٱفٱر مانن داٛ اٛشگٱفت کاٛ هٱم باٛئیسٱن تی ٱثاثیٱ ڤٱ هٱم ایٛناشتاناٛ حاضر کونن کاٛ مۉقع کاٛ اینۊ ڤرمیگردٱن بوخورٱن.

Īmā hoft-ī-Īm nezīk-yā sāat-e čār ö čār ö nīm. vano ke pā taš b-ī-n ö biār b-ī-n hama-ne biār kerd-en ö ve sörat hama xo-šōn-e āmāda kerd-en sī ḥarekat ve taraf-e kola.

amā qerār nĪā-n ke yak dö nafar bē-Īs-an de ešgaft ö baqia rö-an vīr-e kola. čūnke asās-yā ziād-Ī dāšt-en ke ne-mĪ-tōness-en vā xo-šō bö-jr-an-ešō, dö nafar man-en de ešgaft ke ham bē-Īs-an tĪ asā-s-yā va ham enāštā-ne hāzer kon-an ke möjqē ke īn-ō ver-mĪ-gerd-an bo-hor-an

ترجمه فارسی

ما تا نزدیکی‌های ساعت چهار، چهار و نیم خفته بودیم. آن‌هایی که پای آتش بودند و بیدار شده بودند، همه را بیدار کردند و همگی به سرعت خود را برای رفتن به سوی قله آماده کردند.

اما قرار گذاشتند که یکی دو نفر در غار (شکاف) بمانند و بقیه به سوی قلهٔ کوه راهی شوند. چونکه اثاث‌های بسیای داشتند که نمی‌توانستند همه آن‌ها را با خود حمل کنند. دو نفر در غار ماندند که هم مراقب اثاث‌ها باشند و هم صبحانه‌ای آماده کنند که هنگام بازگشت گروه بخورند.

نمونه واژگان

واژگانی در لری فیلی و ترجمه فارسی آن‌ها
  • دا= مادر
  • بوٱ=پدر
  • برا=برادر
  • لوچ_لیٛو=لب
  • می می= عمه
  • پاٛت= بینی
  • به‌طورکلیٛک=انگشت
  • می= مو
  • گوپ، دٱم=دهان
  • قُل=مچ پا تا انگشتان پا
  • مل=گردن
  • قیٛ=کمر
  • گیئ= شکم
  • سی=برای
  • داْ= داخل
  • اْزگاٛل= زغال
  • چیا- چوقا= تپه
  • ژو= درد
واژگانی در گویش بروجردی و ترجمه فارسی آن‌ها
  • نِنٱ=مادر
  • بوا=پدر
  • بِرار=برادر
  • خۋار=خواهر
  • لُۉ، لوچ=لب
  • پِت=بینی
  • کِلِک=انگشت
  • دو=دهان
  • وِرِه=برای
  • زِنِشت=درد
  • اِژبوژ=شپش
  • کِرجِنگ=خرچنگ
  • واژگانی در لری بختیاری و ترجمه فارسی آن‌ها
  • دا=مادر
  • اُو، آو، اِو=آب
  • بٱڤاْ، بوڤاْ، بو=بابا
  • برار، گٱگاْ، گو=برادر
  • چپلاق: سیلی یا پس گردنی
  • کٱچی=عمه
  • نفت، پاٛت=بینی
  • به‌طورکلیٛک، به‌طورکلیٛیچ=انگشت
  • پٱل، می، مِل=مو
  • قول=مچ پا تا انگشتان پا
  • ماٛل=گردن
  • قٱڌ=کمر
  • گٱداْ، اشکم=شکم
  • سی=برای
  • ماٛن، مین=درون، میان
  • ٱنگشت=زغال
  • چوقا=تپه
  • زناٛشت=درد
واژگانی در لری جنوبی و ترجمه فارسی آن‌ها
  • دی: مادر
  • بوڤ: پدر
  • کَه‌کا، کٱکی:برادر

واژگانی در لری بالاگریوه ای و ترجمه فارسی آن

  • دا و دالکه و دایه = مادر
  • پت = بینی
  • گده = شکم[۴۹]
  • آو = آو
  • کلیک = انگشت
  • سی = برای
  • بوعه = بابا
  • گیس و می = مو
  • مین = داخل و میان
  • گیه و گگه و برار = برادر
  • قول = پا
  • چپلاق= سیلی
  • مل = گردن
  • چغا = تپه
  • کچی = عمه
  • قاد = کمر
  • گوپ و دم = دهان
  • لو و لوچ = لب

جستارهای وابسته

منابع

  1. Northern Luri at اتنولوگ (18th ed., 2015)
  2. Dougherty, Beth K.; Ghareeb, Edmund A. (2013). Historical Dictionary of Iraq. Historical Dictionaries of Asia, Oceania, and the Middle East (2nd ed.). Lanham: Scarecrow Press. p. 209. ISBN 978-0-8108-6845-8.
  3. «LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori». Encyclopaedia Iranica (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۱۰-۰۷.
  4. «Iran (02/08)». U.S. Department of State. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۱۰-۰۷.
  5. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "Luric". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology. {{cite book}}: Invalid |display-editors=4 (help)
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ۶٫۶ ۶٫۷ ۶٫۸ "LORI DIALECTS" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Archived from the original on 24 September 2014. Retrieved 11 September 2014.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:ربات:وضعیت نامعلوم پیوند اصلی (link)
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ "Isfahan xxi. PROVINCIAL DIALECTS" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Archived from the original on 24 September 2014. Retrieved 11 September 2014.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:ربات:وضعیت نامعلوم پیوند اصلی (link)
  8. Yar-Shater، Ehsan (۱۹۸۲). Encyclopædia Iranica. ج. V. London: Routledge & Kegan Paul. ص. ۶۱۷.
  9. Houtsma، M. T (۱۹۸۷). Encyclopaedia of Islam. ج. V. London: Routledge & Kegan Paul. ص. ۴۱. شابک ۹۰-۰۴-۰۸۲۶۵-۴.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ ۱۰٫۶ ۱۰٫۷ ۱۰٫۸ "LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Archived from the original on 17 May 2014. Retrieved 23 April 2014.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:ربات:وضعیت نامعلوم پیوند اصلی (link)
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ ۱۱٫۵ ۱۱٫۶ [Erik John] (۲۰۰۲). Update on Luri: How many languages? (PDF). Journal of the Royal Asiatic Society (Third Series). مقدار |author-link1= را بررسی کنید (کمک)
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Journal of the Royal Asiatic Society (Third Series) , Volume 13 , Issue 02 , Jul 2003 , pp 171-197
  13. William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310.
  14. زبانها و لهجه‌های ایرانی/احسان یار شاطر، صفحه ۴۰ کتاب.
  15. تحلیل تطبیقی ساختاری، مفهومی مثل‌های زبان لکی و فارسی، صفحهٔ ۱۳۵ کتاب
  16. "IRAN vi. IRANIAN LANGUAGES AND SCRIPTS (2) Documentation" (به انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. Archived from the original on 9 August 2014. Retrieved 11 September 2014.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:ربات:وضعیت نامعلوم پیوند اصلی (link)
  17. «بختیاری». دانشنامه جهان اسلام. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ "Language by Country" (به انگلیسی). فهرست لینگوییست. ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۴. Archived from the original on 10 September 2014. Retrieved 1 September 2021.
  19. William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310.
  20. PeopleGroups.org. "PeopleGroups.org - Laki of Iraq".
  21. Ethnologue report for Bakhtiâri
  22. Ethnologue report for Luri, Northern
  23. «Languages of Iran».
  24. «HAMADĀN i. GEOGRAPHY». ایرانیکا. دریافت‌شده در ۶ ژوئیه ۲۰۱۴.
  25. people groupe
  26. داوری, پریسا; جانی, ابراهیم (2018-11-22). "بررسی و توصیف زبان‌شناختی انواع ضمیر در گویش لری کامفیروز". فصلنامهٔ ادبیات و زبان‌های محلی ایران زمین. 8 (3): 47–62. ISSN 2345-217X.
  27. داوری, پریسا; جانی, ابراهیم. "بررسی و توصیف زبان شناختی انواع ضمیر در گویش لری کامفیروز". فصلنامه ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین (به فارسی). 8 (3): 47–61.
  28. Foundation، Encyclopaedia Iranica. «Welcome to Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۱۱-۱۲.
  29. Foundation، Encyclopaedia Iranica. «Welcome to Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۱۱-۱۲.
  30. Foundation، Encyclopaedia Iranica. «Welcome to Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۱۱-۱۲.
  31. لر در لغت‌نامه دهخدا
  32. «زبانها و گویش‌های ایران، کتاب تاریخ زبان فارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۹.
  33. لر در لغت‌نامه دهخدا
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ «بررسی برخی از فرایندهای واجی در گویش بروجردی در مقایسه با فارسی معیار با تلفیقی از رویکرد واجشناسی زایشی و نظریة بهینگی» (PDF).
  35. ذلقی، احمد (۱۳۹۲). بررسی تبدیل واکهٔ /u/ به {i} در گویش لری سیلاخوری در چارچوب نظریهٔ بهینگی.
  36. امانی بابادی، مریم (۱۳۹۲). نمود دستوری در گویش لری بختیاری.
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام Erik John Anonby 2003 pp 171-197 وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  38. «Luri, Northern». اتنولوگ. دریافت‌شده در ۱ سپتامبر ۲۰۲۱.
  39. «نسخه بایگانی شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۳۱ مارس ۲۰۲۱.
  40. http://www.mirmalas.com/news/19748/زبان-لری-لکنت-زبان-گرفته-است/
  41. https://www.amar.org.ir/سرشماری-عمومی-نفوس-و-مسکن/نتایج-سرشماری
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ پشتدار، علی‌محمد (۱۳۷۶). لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت». ص. ۱۶۰ تا ۱۸۳. دریافت‌شده در ۵ ژوئن ۲۰۱۳.
  43. ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ "Lorestān" (به انگلیسی). Encyclopaedia Britannica. Archived from the original on 6 October 2014. Retrieved 11 September 2014.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:ربات:وضعیت نامعلوم پیوند اصلی (link)
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ "LURISTAN iv. The Origin of Nomadism" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Archived from the original on 11 September 2014. Retrieved 11 September 2014.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:ربات:وضعیت نامعلوم پیوند اصلی (link)
  45. لغت نامه دهخدا. دانشگاه تهران. ۱۳۷۷. ج. ۱۳ ص. ۴–۱۹۶۶۳
  46. ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ ۴۶٫۳ مهرآموز، غلام‌رضا. موگویی، محمد. (۱۳۹۶) ڤانومنیایٛن نیسٱنن و هٱنن ڤ لٛۏری (آموزش نوشتن و خواندن به لری). انتشارات اختر. تبریز، ایران. https://archive.org/details/lori-ecriture
  47. Anonby, E. & Asadi, A. 2018. Bakhtiari Studies II: Orthography. Acta Universitatis Upsaliensis. Studia Iranica Upsaliensia 34. 305 pp. Uppsala. ISBN 978-91-513-0385-7. [۱]
  48. bible.is https://live.bible.is/bible/BQIBMV/LUK/1
  49. خودم

پیوند به بیرون