پرش به محتوا

امپراتوری سلجوقی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از سلجوقیان)
امپراتوری سلجوقی

امپراتوری بزرگ سلجوقی
سلجوقیان
۱۰۳۷–۱۱۹۴
پرچم سلجوقیان
پرچم عقاب دو سر، از اصلی‌ترین نمادهای دودمان سلجوقی
نشان ملی سلجوقیان
نشان ملی
قلمرو سلجوقیان در اوج گسترهٔ خود در زمان ملکشاه یکم
وضعیتامپراتوری
پایتخت
زبان(های) رایجفارسی (زبان رسمی و اداری)[۱][۲][۳]
ترکی سلجوقی (زبان خاندانی و نظامی و ارتش)[۳][۴]
عربی (زبان علمی و ادبی و دینی)[۱][۳]
دین(ها)
اسلام (سنی)
حکومتپادشاهی موروثی
فهرست سلاطین سلجوقی 
• ۱۰۳۷–۱۰۶۳
طغرل‌بیک (نخستین)
• ۱۱۷۴–۱۱۹۴
طغرل سوم (واپسین)[۵][۶]
تاریخ 
• طغرل بیک این امپراتوری را بنیان نهاد.
۱۰۳۷
• ملکشاه یکم بر تخت نشست.
۱۱۸۲
• پس از محمود دوم امپراتوری چند پاره شد.
۱۱۳۱
• حکومت توسط خوارزمشاهیان برافتاد.[۷]
۱۱۹۴
مساحت
۱۰۸۰ م.[۸][۹]۳٬۹۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۱٬۵۰۰٬۰۰۰ مایل مربع)
پیشین
پسین
اغوز یبغو
غزنویان
آل بویه
امپراتوری روم شرقی
کاکویان
روادیان
سلجوقیان روم
بیگ‌نشین‌های آناتولیایی
غوریان
خوارزمشاهیان
ایوبیان
اتابکان آذربایجان
اتابکان دمشق
زنگیان
دانشمندیان
ارتقیان
سلدقیان
ارمن‌شاهان
شدادیان
امروز بخشی از ایران
 ارمنستان
 جمهوری آذربایجان
 روسیه
 گرجستان
 عراق
 اسرائیل
 اردن
 ترکیه
 لبنان
 کویت
 عمان
 امارات متحده عربی
 بحرین
 قطر
 سوریه
 یمن
 پاکستان
 افغانستان
 ازبکستان
 تاجیکستان
 قزاقستان
 قرقیزستان
 چین

امپراتوری سَلْجوقی یک امپراتوری تُرک‌نژاد[۱۰][۱۱][۱۲] با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنی‌مذهب بود که توسط ایل قنیق از ترکان اغوز بنا نهاده شد.[۱۳] این امپراتوری از ۱۰۳۷ تا ۱۱۹۴ میلادی به مدت ۱۵۷ سال بر ایران بزرگ، آسیای مرکزی، قفقاز و آناتولی فرمانروایی کرد.[۱۴] سلجوقیان از سرزمین مادری خود یعنی اِستِپ‌های آسیای مرکزی به خراسان حمله کرده و سپس وارد بخش مرکزی ایران شدند و پس از آن با پیروزی بر امپراتوری بیزانس در نبرد مَلازگرد، آناتولی را تصرف کردند.[۱۵] سلجوقیان تحت سلطنت طغرل بیک، با ایجاد تسلط سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، در عمل رهبری جهان اسلام را به دست گرفتند.[۱۶] قلمرو سلجوقیان در زمان اوج خود از شرق تا کوه‌های هندوکش، از غرب تا آسیای صغیر و شام، از شمال تا آسیای مرکزی و از جنوب تا یمن ادامه داشت و با وسعت ۳٬۹۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع؛ تبدیل به بزرگترین امپراتوری ایران پس از سقوط هخامنشیان؛ و یکی از بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ ایران گشت.[۱۷]

امپراتوری سلجوقیان در سال ۱۰۳۷ میلادی توسط طغرل بیگ بنیان‌گذاری شد. سلجوقیان باعث اتحاد دوباره جهان اسلام شدند و نقش کلیدی در جنگ‌های صلیبی یکم و دوم داشتند. سلجوقیان به شدت تحت تأثیر فرهنگ [۱۸] ایرانی قرار گرفتند و نقش مهمی در ایجاد پیوند بین فرهنگ‌های ترکی-ایرانی ایفا کردند؛[۱۹] به گونه‌ای که حتی باعث انتقال فرهنگ ایرانی به فلات آناتولی نیز شدند.[۲۰][۲۱] استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد.[۲۲] سلجوقیان زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند. بدین‌ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار و معارف دینی ناپدید شد.[۲۲] مهاجرت گسترده ترک‌تباران به مناطق استراتژیک مرزهای شمال غربی(آذربایجان) و غربی(هَمَدان) امپراتوری سلجوقی برای مقابله با حملات احتمالی دشمنان خارجی (به ویژه بیزانس (روم شرقی))، باعث پدیده ترک‌سازی در این مناطق شد.[۲۳]

پیشینه

[ویرایش]

جد این امپراتوری، سلجوق پسر دقاق تیمور یالیغ بود، دقاق بزرگ‌ترین فرماندهٔ نظامی ایالت اغوز یبغو بود. به دلیل مهارت وی در تیراندازی، به وی لقب تیمور یالیق (کمان آهنین) داده بودند.

ویژگی‌های ظاهری سلجوقیان

[ویرایش]
سردیس شاهزاده سلجوقی؛ تندیس‌های بزرگان سلجوقی نشانگر ظاهر شرق آسیایی است.[۲۴]

المسعودی مورخ و جغرافی‌دان عرب می‌نویسد که ترک‌های اوغوز ساکن ینگی‌کند (پایتخت اغوز یبغو) از سایر مردمان به واسطه شجاعت در نبرد، چشم‌های تنگ و کوچکی قامتشان متمایز می‌شوند.[۲۵] سردیس‌های نخبگان سلجوقی که در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می‌شوند، ویژگی‌های مردم شرق آسیایی را نشان می‌دهند.[۲۶] ابوالغازی بهادرخان، حکمران خیوه و تاریخدان جغتایی در کتاب شجره تراکمه (تألیف ۱۰۷۰ ق. / ۱۶۵۹–۱۶۶۰ م) می‌نویسد: اغوز‌های ساکن ینگی‌کند و پادشاهان سلجوقی شمایلی مانند ازبک‌ها و قرقیزها داشتند.[۲۷]

حکومت

[ویرایش]

سلطنت در دودمان سلجوقی دو دوره متمایز داشت؛ یکی دوره اقتدار آن که روزگار سه پادشاه نخستین آنان یعنی طغرل، آلپ ارسلان و ملکشاه را دربر می‌گیرد و به سلجوقیان بزرگ مشهور است و دیگر دوره ضعف و انحطاط آن که پس از مرگ ملکشاه آغاز می‌گردد. در زمان سلطان ملکشاه این حکومت به اوج اقتدار خود رسید که از شرق تا ماوراءالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه امتداد داشت. سلطنت سلاجقه بزرگ که پایگاه‌شان خراسان بود تا سال ۵۵۲ هجری قمری برقرار بود، و بعدها در نتیجه بروز اختلافات بر سر جانشینی میان شاهزادگان، اقتدار مرکزی از میان رفت و سرانجام سلطنت آنان به چند قسمت تجزیه و تقسیم گشت: به ترتیب سلجوقیان شام تا اوایل سده ششم، سلجوقیان عراق عجم و کرمان تا اواخر سده ششم، سلجوقیان روم تا پایان سده هفتم، در قلمرو خود حکمرانی کردند. آخرین شاه این سلسله از سلجوقیان عراق عجم بود و طغرل سوم نام داشت.[۲۸][۲۹]

تاریخ (میلای) رویداد
۹۲۰ تا ۹۶۰ سلجوقیان به دین اسلام ایمان آوردند.
۱۰۴۰ طغرل بیک در نبرد دندانقان، غزنویان را شکست داد.
۱۰۴۳ طغرل مرو را به پایتختی خود برگزید و خود را سلطان شرق و غرب خواند.
۱۰۴۵ سلجوقیان برای نخستین بار به ارمنستان حمله کردند.
۱۰۵۸ طغرل بغداد را فتح کرد و از سوی خلیفه عباسی، به عنوان سلطان شرق و غرب پذیرفته شد و سلجوقیان رهبری جهان اسلام را به‌دست گرفتند.
۱۰۷۱ آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد، امپراتوری بیزانس را شکست داد و آن‌ها را از آسیای صغیر بیرون راند.
۱۰۸۲ ملکشاه یکم در سومین پایتخت سلجوقیان، اصفهان، بر تخت نشست و امپراتوری سلجوقی را به اوج خود رساند.
۱۰۹۲ مرگ سلطان ملکشاه و تسلط سلجوقیان از شرق تا ماورالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه.
۱۱۱۸ محمود دوم آخرین سلطان امپراتوری سلجوقی بر تخت نشست.
۱۱۵۷ مرگ سلطان سنجر و سقوط سلجوقیان خراسان.
۱۱۹۴ شکست طغرل سوم از سلطان تکش خوارزمشاه و انقراض دودمان سلجوقی.

طغرل‌بیک

[ویرایش]

ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای رکن‌الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق مشهور به طغرل بیک در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در نیشابور دانست.

طغرل به کمک ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقی‌ماند، به نیشابور واردشد و سلطنت را آغاز کرد. طغرل برای خود اسمی عربی به نام، ابوطالب رکن‌الدین محمد را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت.

طغرل وزیری با کفایت که او را هم رده خواجه نظام‌الملک طوسی می‌دانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل یاری بسیار رساند. طغرل در سال ۴۳۳ هجری به شهر ری وارد شد و این شهر را آباد کرده و به‌پایتختی برگزید.

برج طغرل، جایی که طغرل بیگ در آن دفن شد.

او سرانجام در رمضان ۴۵۵ هجری بعد از ۲۶ سال سلطنت در سن هفتاد سالگی در ری درگذشت و در مکانی که به برج طغرل (در ابن بابویه) معروف‌است دفن شد.

آلپ ارسلان

[ویرایش]

عضدالدوله محمد آلپ ارسلان بن جغری مشهور به آلپ ارسلان برادرزاده طغرل بیک بود و پس از او به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمیدالملک (خواجه نظام‌الملک طوسی) او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام‌الملک منتقل شد.

بیش‌تر عمر آلپ ارسلان در جنگ با مسیحیان سپری شد. او با انگیزه گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد؛ اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حملهٔ رومانوس چهارم امپراتور بیزانس مواجه شد. آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد، رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور ارمانیوس را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمهٔ تسخیر بیت‌المقدس و آغاز جنگ‌های صلیبی می‌دانند.[۳۰]

سرانجام آلپ ارسلان به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ او با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد. تاریخ‌نگاران چنین ذکر می‌کنند که آلپ ارسلان پیش از مرگ چنین گفته است: «دیروز در روی تپه‌ای بودم و زمین را می‌نگریستم که زیر پای ارتشم به لرزه درمی‌آمد. در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می‌تواند با من مقابله کند. خداوند غرور مرا دیده و جان مرا به وسیلهٔ یک اسیر گرفت».[۳۱][۳۲]

ملکشاه

[ویرایش]

ملکشاه پسر آلپ ارسلان، بعد از مرگ پدرش به کمک خواجه نظام‌الملک در سال ۴۶۵ هجری به سلطنت دست یافت. او به کمک فراست و دانایی خواجه نظام‌الملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان سلجوقی مدعی غلبه کند.

نقشه‌ای از گستره امپراتوری سلجوقی در زمان ملکشاه یکم.
نقشه‌ای از گستره امپراتوری سلجوقی در زمان ملکشاه یکم

او موفق به توسعه سرزمین‌های تحت سلطه سلجوقیان شد. از متصرفات او می‌توان به بازپس‌گیری اورشلیم از فاطمیون مصر و انطاکیه از روم شرقی نام برد. عراق عرب، گرجستان، ارمنستان، آسیای صغیر و شام از دیگر محدوده‌های تحت تصرف او می‌باشند.

ماندگارترین میراث وی، تنظیم تقویم جلالی است که به نام وی و توسط گروهی از ریاضی‌دانان برجستهٔ زمان او به سرپرستی عمر خیام انجام گرفت.[۲۲] ملکشاه علاقه زیادی به ادبیات، علم و هنر نشان می‌داد. از سلطنت او به خاطر مساجد باشکوه پایتختش اصفهان، اشعار خیام و اصلاح تقویم یاد می‌شود. در دوره پادشاهی وی، مردم او از صلح داخلی و بُردباری مذهبی برخوردار بودند.[۲۲][۳۳] اگرچه حکومت او پس از برکناری خواجه نظام‌الملک و روی کار آمدن تاج‌الملک قمی، حرکتی رو به زوال در پیش گرفت.

خواجه نظام‌الملک در نهاوند به‌دست یکی از اسماعیلیون به نام ابوطاهر اوانی در سال ۴۸۵ هجری کشته شد. البته بنا به روایتی دیگر، خواجه نظام الملک به دست یکی از غلامان خود و به تحریک تاج‌الملوک که پیشکار ترکان خاتون همسر زیبای ملکشاه بود، با ضربت دشنه کشته شد.

ملکشاه نیز در همان سال و تنها سی و پنج روز پس از مرگ خواجه نظام الملک، در حالی‌که در بغداد مهمان خلیفه عباسی بود، دچار زردی گردید و زندگی را بدرود گفت.[۳۴]

چندپارگی و رو به ضعف رفتن سلجوقیان

[ویرایش]

سلجوقیان از همان آغاز پیروزی بر غزنویان، ولایت‌های کشور را بین سران خود تقسیم کردند. دارالملک (پایتخت) هر کدام از سلاجقه بدین شرح بود: جغری بیگ شهر مرو، موسی یبغو بست در سیستان و هرات، قاورد شهر کرمان، طغرل شهر ری، ابراهیم ینال شهر همدان، قتلمش گرگان و دامغان، و امیر یاقوتی ابهر، زنگان (زنجان) و آذربایجان را ولایت و مرکز حکومتی خود قراردادند.[۳۵]

به علت گسترش حکومت سلاجقه، ملکشاه، کشور را به ایالات و ولایات مختلف تقسیم کرده بود و هر ولایت را یکی از شاهزادگان، امراء یا اتابکان اداره می‌کرد. آنان به علت دوری از اصفهان، پایتخت آن عهد و قدرتی که ملکشاه به آن‌ها داده بود، بعد از مدتی شروع به تشکیل حکومتی جدا و مستقل کردند. این‌چنین سلسله خوارزمشاهیان به دست انوشتکین غرجه که یکی از امراء بود تأسیس شد.

اتابکان نیز برای خود دم از استقلال زدند. در کرمان سلسله سلاجقه کرمان و در آناتولی سلسله سلاجقه روم به وجود آمد. از طرف دیگر اتابکان آذربایجان و اتابکان لرستان هم ادعای استقلال کردند.

سلطان محمود دوم

[ویرایش]

محمود دوم را می‌توان آخرین پادشاه سلجوقیان دانست که بر تمام تصرفات این سلسله حکومت کرد. پس از اینکه ملکشاه زندگی را بدرود گفت بین پسران و شاهزادگان سلجوقی جدال سنگینی درگرفت. ابتدا، بین دو پسر او محمود و پسر بزرگ برکیارق جنگ بر سر تاج و تخت شکل گرفت. این جدال عاقبت در اصفهان با پیروزی محمود به پایان رسید و برکیارق زندانی شد. اما بعد از مدتی محمود بر اثر بیماری آبله در گذشت و قدرت دوباره به برکیارق برگردانده شد.

محمد پسر دیگر ملکشاه که در آن موقع سلطنت گنجه را بر عهده داشت سر به شورش علیه برادر خویش برداشت. به‌جز جنگ اول که در نزدیکی همدان رخ داد و با شکست محمد به پایان رسید، پنج جنگ دیگر نیز رخ داد که عاقبت به صلح بین دو برادر انجامید. اما برکیارق در سال ۴۹۸ هجری (یک سال بعد از صلح با برادرش محمد) درگذشت و امور به محمد منتقل شد.

سلطان محمد امور مربوط به خراسان را به برادر خود سلطان سنجر واگذار کرد و خود امور دیگر تصرفات را به عهده گرفت. شام، آسیای صغیر و عراق عرب به‌خاطر از بین رفتن قدرت خلفای عباسی در فرمان او بود.

سلجوقیان شرقی

[ویرایش]

بعد از آنکه سلطان محمد درگذشت، حکومت بر ایران تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست سلطان سنجر برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود. سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکش‌های فراوانی را پشت سر گذاشت؛ اما قسمتی از کشور یعنی خراسان به پایتختی مرو را کاملاً در اختیار خود داشت. عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً ۶۲ سال سلطنت در سال ۵۵۲ هجری زندگی را بدرود گفت. سنجر برای خود جانشینی نداشت و خواهر زاده‌اش رکن‌الدین محمود به جای او بر تخت نشست. اما تنها ۵ سال بعد به دست یکی از سرداران سلجوقی نابینا شد و اواخر حیات خود را در زندان به سر برد. بدین‌سان، حکومت سلجوقیان شرق ایران با مرگ سلطان سنجر از میان رفت.

سلجوقیان غربی

[ویرایش]

طغرل سوم فرزند سلطان ارسلان‌شاه ملقب به «رکن الدنیا، طغرل سوم»، پس از مرگ پدر بر اریکه پادشاهی نشست. وی در آغاز پادشاهی با تدبیر و اندیشه و کفایت وزیر خود بر مشکلات و سختی‌ها فائق آمد و توانست برای مدت یک دهه آسوده‌خاطر امارت کند. او بر رقیبان خود مانند اتابک ایلدگز، عثمان قزل ارسلان، خلیفه ناصرالدین بالله (حاکم بغداد وقت) و چندی سلطان تکش خوارزمشاه پیروز شد و از دلاوران مشهور تاریخ سلسله سلجوقی شد.

در پی جدال‌های پی در پی با سلطان تکش خوارزمشاه، پس از چندی، بار دیگر علیه طغرل سوم برخاست و رهسپار عراق شد. طغرل نیز از همدان بیرون آمده و در روز بیست و چهارم جمادی‌الثانی ۵۹۰ ق، از ری به آهنگ مبارزه با تکش، سپاه خود را در برابر سپاه خوارزمشاهیان به صف آورد. نهایت، به سبب خیانت فرماندهان و بزدلی سپاهیان سلجوقی، طغرل یکه و تنها در میدان باقی ماند. دشمنان نیز او را محاصره کرده و به قتل آوردند. با مرگ او، سلسله سلجوقیان در غرب ایران نیز فرو پاشید.[۳۶]

به‌طور کلی، علل زوال حکومت سلجوقیان عبارت‌اند از:

  1. جنگ‌های داخلی و نبردهای درون‌طایفه
  2. ملوک‌الطوایفی و تجزیه قلمرو
  3. ناتوانی مردم به دلیل مالیات‌های بسیار
  4. تضعیف نیرو و روحیه ارتش

اوضاع اداری و اجتماعی

[ویرایش]

اوضاع اداری

[ویرایش]

نظام دیوانی مهم‌ترین بخش حکومت سلجوقی بود. وزرا اکثراً از نخبگان عصر سامانی بودند که بعد از سقوط غزنویان در ایران به سلجوقیان پیوستند تا ارزش‌های فرهنگی خود را حفظ کنند. به همین دلیل مقام وزیر وظایف بسیاری را بر عهده داشت همچون وظایف مالی، وظایف نظامی، وظایف قضایی و مذهبی و وظیفه تصدی و تشریفات. اما مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظیفه وزرا حفظ روابط حسنه بین خلیفه و سلطان بود (خلیفه قدرت عرفی و مذهبی و سلطان قدرت سیاسی را داشت)

امرا و فرماندهان سلجوقی مرکب از فرماندهان نظامی و حکام ولایات بودند که آن‌ها را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد: آن‌هایی که در درگاه سلطان بودند، آن‌هایی که زمیندار بودند و آن‌هایی که آواره بودند.

یکی از مقام‌هایی که با قدرت‌گیری سلجوقیان دچار تحول شدید شد، منصب قاضی بود. رئیس قاضیان قاضی القضات نام داشت که در پایتخت توسط سلاطین سلجوقی انتخاب می‌شد.

اوضاع اجتماعی

[ویرایش]

یکی از خصیصه‌های مهم وضع اجتماعی عصر سلجوقی هجوم دسته‌های ترکمن به شهرها و روستاهای ایران بود.[۳۷] یکی از مهم‌ترین نیازهای مردم شهرها از طریق فراورده‌های دامی تأمین می‌شد. کشاورزی اصلی‌ترین منبع درآمد دولت بود که وزیر مسئولیت افزایش آن را داشت. اصلی‌ترین مالیات‌ها در عهد سلجوقی عبارت بود از: مالیات ارضی، مالیات مراتع و مالیات احشام.

فرهنگ دوره سلجوقی

[ویرایش]

سلجوقیان مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند و حامیان هنر و ادبیات بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و محمد غزالی مشخص می‌شود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، درحالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[۳۸] بنیان‌گذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظام‌الملک در بغداد، بلخ، نیشابور و اصفهان و تأسیس کتابخانه‌ها و خانقاه‌ها و مدارس از کوشش‌های فرهنگی این دوره است.[۳۹] برنامه درسی نظامیه ابتدا به مطالعات دینی، قوانین اسلامی، ادبیات عرب و علم حساب متمرکز شده و بعداً به تاریخ، ریاضیات، علوم فیزیکی و موسیقی نیز تعمیم یافته است.[۴۰]

امپراتوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکده‌های اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، می‌توان به مسجد بزرگ اصفهانی (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[۲۲]

نویسندگان و مشاهیری مانند: حکیم عمر خیام، امام فخر رازی، امام محمد غزالی، ابوالفرج بن جوزی، شیخ شهاب الدّین سهروردی، امام الحرمین جوینی و امثال آنان نیز در این روزگار می‌زیستند.[۲۹]

زبان فارسی در این دوره رواج کامل یافت و بیشتر پادشاهان سلجوقی در گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی، سخن فارسی و تشویق و ترغیب شعرا و نویسندگان فارسی‌زبان کوشش فراوان کردند. برخی از شاهان سلجوقی خود شعر می‌سرودند؛ چنان‌که ملکشاه یکم هم اشعار فارسی را حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر می‌گفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله، خود شاعری پارسی‌گوی بوده است.[۲۹]

گروهی از شاعران این دوره همچون امیرالشعرا معزی، انوری و خاقانی و نظامی در شمار استادان و بزرگان بزرگ شعر و ادب فارسی قرار گرفتند و سخن‌سرایان و نویسندگان دیگری که در این دوره از پشتیبانی شاهان و وزیران سلجوقی برخوردار بودند عبارتند از: ابوالفضل بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، حکیم ناصر خسرو، عمر خیام، سنایی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و دیگران… شعر فارسی در این روزگار پیشرفت‌هایی کرد و سبک ویژه‌ای به نام سبک عراقی در آن پدید آمد.[۲۹]

همچنین در دوران سلجوقی آثاری چون کتاب «الابنیه عن حقایق الادویه» در داروشناسی و مفردات دارو «زادالمسافرین» ناصرخسرو در حکمت نظری و «کیمیای سعادت» غزالی در حکمت عملی به فارسی نوشته شدند؛ ولی کسانی چون زَمَخشَری و شهرستانی، نیز در این دوره کتب فراوانی به زبان عربی که در واقع زبان دینی به‌شمار می‌رفت تألیف کردند.[۲۹]

سلاطین سلجوقی به عنوان حاکمان اسلامی، در سراسر دوره حکومت خود، بر مذهب تأکید و تکیه داشتند. آنها حنفی مذهب بودند و همواره می‌کوشیدند تا وجههٔ مذهبی خویش را حفظ کنند.[۴۱] آنها با توجه به نقشی که در جنگهای صلیبی داشته و فتوحاتی که در طول حکومت خود انجام دادند، سر جمع خدمت بزرگی را به جهان اسلام کرده‌اند. اسلام بخشی از گستردگی کنونی خود را مدیون تلاش‌ها، شجاعت‌ها و از خودگذشتگی‌های این سلسله می‌باشد.

هنر دوره سلجوقی

[ویرایش]
بشقاب نقاشی شده، از هنرهای دوره سلجوقی، موزه بروکلین.
یک پارچ زینتی نقره، از آثار هنری دوره سلجوقی، موزه بریتانیا.

دوران سلجوقی دوره ای است که هنرهای گوناگون پس از ظهور اسلام، متناسب با تفکرات و اعتقادات اسلامی شکل گرفت.[۴۲] پس از حمله اعراب در سرزمین‌های مجاور عربستان، افول هنر رخ داد و با روی کار آمدن ترکان سلجوقی که گستره حکومتشان از افغانستان تا ترکیه را شامل می‌شد، روح تازه ای بر پیکر هنر دمیده شد. روحی که این بار با سنت‌ها و عقاید اسلامی همخوان شده بود و توانست بر پیکر دین تازه شکوفا شدهٔ اسلام، رنگی تاره زند.[۴۳] در این عصر دگرگونی‌هایی در هنر ایران پدید آمد و این تحول معیاری در هنرهای اصیل ایرانی نظیر معماری، نگارگری، سفال‌گری، لعاب کاری، شیشه‌گری و فلزکاری[۴۴] گردید. تأثیر هنر سلجوقی چنان ژرف و گسترده است که اگر نتوان آن را دوره رنسانس هنری برشمرد؛ می‌توان یکی از پر رونق‌ترین اعصار هنر ایران به حساب آورد.[۴۵]

معماری

[ویرایش]

در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی به‌وجود آوردند. دورهٔ سلجوقی دورهٔ توازن و تعادل معماری ایرانی بود. در اواخر عهد سلجوقی تزئینات گچ بری و رنگ اهمیت زیادی یافت. کاشی لعابدار فیروزه‌ای در تزئین معماری بکار گرفته شد.[۴۶][۴۷]گرچه حدود یک هزار سال از آن دوره می‌گذرد ولی بناهای باقیمانده، گواه مهارت و استادی هنرمندان و استادکاران و آگاهی آنان از شیوه‌های مختلف به ویژه آجرکاری، مساجد، منارهها، گچ بری و محراب‌ها و کتیبه‌ها است. البته باید در نظر داشت که شکوفایی معماری در این دوره مدیون آرامش، رونق و ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان و همچنین حضور وزیری دانشمند چون خواجه نظام الملک بوده است که در دستگاه حکومتی سلجوقیان باعث شکوفایی هنر معماری گردید.[۴۸]

ویژگی‌های معماری سلجوقی

  • رواج مساجد چهار ایوانی
  • دو طبقه شدن مساجد
  • توسعه راه‌های ارتباطی
  • تأسیس نظامیه‌ها
  • استفاده گسترده از تزئینات آجری
  • رواج تزئینات کاشی کاری و استفاده از آجر
  • رواج گنبد‌های دو پوسته مخروطی یا صاف[۴۹]
  • از دیگر ویژگی‌های مهم دیگر معماری و شهرسازی در دوران سلجوقیان ۵باروکشی شهرها بوده است و همچنین بازگشت گنبد و ایوان به ساختار معماری شهری بوده است که این دو مقوله از زمان قبل اسلام مرسوم بوده و سپس بعد از ۵۹۹ سال پس از پیروزی اسلام در ایران گنبد و ایوان به معماری و شهرسازی ایران اضافه شد.[۵۰]

می‌توان از مساجد جامع اصفهان، زواره، اردستان، برسیان، بروجرد، اشترجان، زوزن، برج‌های خرقان، طغرل شهر ری، پیر علمدار، کاروانسرای رباط شرف به عنوان یادگارهای معماری سلجوقی یاد کرد.[۵۱][۵۲]

فهرست سلاطین سلجوقی

[ویرایش]
نام دیهیمی نام اصلی نگاره لقب زادروز- مرگ آغاز شاهی پایان شاهی خویشاوندی یادداشت
۱ طغرل یکم محمد رکن الدین، ابوطالب، بیگ، سلطان ۹۹۵–۱۰۶۳ ۱۰۳۷ ۱۰۶۳ پسر میکائیل پسر سلجوق اولین سلطان و مؤسس دودمان سلجوقیان بود. او به مدت ۲۶ سال بر قلمرویی مشتمل بر ماوراءالنهر، خراسان، ایران و سرزمین‌های هم‌جوار همچون قفقاز جنوبی، عراق، بخشی از آناتولی، و قسمتی از ارمنستان بزرگ حکومت کرد. تحت سلطنت وی، سلجوقیان با ایجاد تسلط سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، رهبری جهان اسلام را به دست گرفتند.
۲ آلپ ارسلان محمد عضدالدوله، عضدالدین، ابوشجاع، سلطان ۱۰۳۹–۱۰۷۲ ۱۰۶۳ ۱۰۷۲ برادرزاده طغرل بیگ آلپ ارسلان پسر چغری بیگ داوود، دومین شاه از سلسله سلجوقی در ایران بود که با پیروزی بر امپراتوری بیزانس در نبرد ملازگرد، قلمرو امپراتوری سلجوقی را با فتح گرجستان، ارمنستان و آناتولی گسترش داد.
۳ ملکشاه یکم حسن جلال الدوله، جلال الدین، ابوالفتح، سلطان ۱۰۵۵–۱۰۹۲ ۱۰۷۲ ۱۰۹۲ پسر آلپ ارسلان ملکشاه بن آلب ارسلان بزرگ‌ترین سلطان سلجوقی و فاتح آناتولی بود که به دنبال پیروزی پدرش آلب ارسلان در نبرد ملازگرد، امپراتوری بیزانس را از آناتولی بیرون راند. ملکشاه پادشاهی بر یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های تاریخ ایران را بر عهده داشت.
۴ محمود یکم ناصرالدین، ابوالقاسم، سلطان ۱۰۸۶–۱۰۹۴ ۱۰۹۲ ۱۰۹۴ پسر ملکشاه یکم محمود بن ملکشاه چهارمین پادشاه سلجوقی به مدت یک سال و اندی از ۴۸۵ تا ۴۸۷ هجری پادشاهی حکومت سلجوقی را بر عهده داشت. وزیر وی تاج‌الملک بود که در سال ۴۸۵ هجری به‌دست نیروهای نظامیه به قتل رسید.
۵ برکیارق محمد رکن الدین، ابوالمظفر، سلطان ۱۰۸۰–۱۱۰۵ ۱۰۹۴ ۱۱۰۵ پسر ملکشاه یکم
۶ ملکشاه دوم معزالدین، ابوالفتح، سلطان ۱۱۰۱ - ? ۱۱۰۵ ۱۱۰۵ پسر برکیارق به دست محمد یکم خلع و نابینا شد.
۷ محمد یکم تپر غیاث الدین، ابوشجاع، سلطان ۱۰۸۲–۱۱۱۸ ۱۱۰۵ ۱۱۱۸ پسر ملکشاه یکم محمد یکم که با نام غیاث‌الدین محمد و تَپَر نیز شناخته می‌شود، فرزند ملکشاه یکم بود. وی برادر برکیارق بود و بعد از مرگ برادرش به حکومت رسید. او در دوران ۱۳ سال حکومتش (۴۹۸–۵۱۱ هجری) در پی حل مشکلاتی پیش آمده با برادرش بود. همچنین، در این زمان که وی به پادشاهی رسید، به سرکوب اسماعیلیان و فتح نعمانیه پرداخت. در دوران سلطان محمد، پیشرفت‌هایی در علوم ادبی و اقتصادی حاصل شد و همچنین در زمینهٔ دینی به سرکوب مخالفان دینی پرداخت. در این زمان از کمک‌های سلطان سنجر در خراسان در قلمرو سلجوقیان نیز باید یاد کرد.
۸ احمد سنجر احمد معزالدین، ابوالحارث، سلطان ۱۰۸۷–۱۱۵۷ ۱۰۹۷ ۱۱۱۸ پسر ملکشاه یکم معزالدین ابوالحارث احمد سَنجَر معروف به سلطان سَنجَر، او نیز فرزند سلطان ملکشاه بود. وی به مدت پانزده سال بر ولایات شرقی امپراتوری سلجوقی حکمرانی کرد. برکیارق برادرِ ناتنیِ سنجر، او را زمانی که ده سال داشت به حکمرانی خراسان برگزید.
۹ محمود دوم مغیث الدین، سلطان ۱۱۰۴–۱۱۳۱ ۱۱۱۸ ۱۱۳۱ پسر محمد یکم مغیث الدین ابوالقاسم محمود بن محمد، سلطان سلجوقی بغداد در ۱۱۱۸ میلادی (درگذشت پدرش محمد یکم) بود. هنگامی که او چهارده ساله شد، بر عراق و ایران حکومت می‌کرد.
۱۰ داود مغیث الدین، ابوالفتح، سلطان ? - ۱۱۳۲ ۱۱۳۱ ۱۱۳۲ پسر محمود دوم
۱۱ طغرل دوم رکن الدین، ابوطالب، سلطان ۱۱۰۹–۱۱۳۴ ۱۱۳۲ ۱۱۳۴ پسر محمد یکم
۱۲ مسعود غیاث الدین، ابوالفتح، سلطان ۱۱۰۹–۱۱۵۲ ۱۱۳۴ ۱۱۵۲ پسر محمد یکم
۱۳ ملکشاه سوم مغیث الدین، سلطان ۱۱۲۸–۱۱۶۰ ۱۱۵۲ ۱۱۵۳ پسر محمود دوم
۱۴ محمد دوم غیاث الدین، ابوشجاع، سلطان ۱۱۲۸–۱۱۶۰ ۱۱۵۳ ۱۱۶۰ پسر محمود دوم
۱۵ سلیمانشاه معزالدین، ابوالحارث، سلطان ۱۱۱۸–۱۱۶۲ ۱۱۶۰ ۱۱۶۱ پسر محمد یکم خلع شد
۱۶ ارسلان رکن الدین، سلطان ۱۱۳۴–۱۱۷۶ ۱۱۶۱ ۱۱۷۶ پسر طغرل دوم
۱۷ طغرل سوم رکن الدین، ابوطالب، سلطان ? - ۱۱۹۴ ۱۱۷۶ ۱۱۹۴ پسر ارسلان کشته شد.

تبارنامه سلجوقیان

[ویرایش]
دقاق تیمور یالیغ
سلجوق بیگ
ارسلان اسرائیلمیکائیلموسی
ابراهیم ینال
  سلیمان یکم
  منصور
سلیمانقرا ارسلان قاورد
تتشتکشارسلان ارغوان
  داود
  سلیمان‌شاه
  محمد دوم
  کیقباد دوم
  قلیچ ارسلان چهارم
  کیخسرو سوم

نگارخانه

[ویرایش]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Savory, R. M. and Roger Savory, Introduction to Islamic civilisation, (Cambridge University Press, 1976), 82.
  2. Black, Edwin, Banking on Baghdad: inside Iraq's 7,000-year history of war, profit and conflict, (John Wiley and sons, 2004), 38.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ C.E. Bosworth, "Turkish Expansion towards the west" in UNESCO HISTORY OF HUMANITY, Volume IV, titled "From the Seventh to the Sixteenth Century", UNESCO Publishing / Routledge, p. 391: "While the Arabic language retained its primacy in such spheres as law, theology and science, the culture of the Seljuk court and secular literature within the sultanate became largely Persianized; this is seen in the early adoption of Persian epic names by the Seljuk rulers (Qubād, Kay Khusraw and so on) and in the use of Persian as a literary language (Turkish must have been essentially a vehicle for everyday speech at this time)
  4. Concise encyclopedia of languages of the world, Ed. Keith Brown, Sarah Ogilvie, (Elsevier Ltd. , 2009), 1110;Oghuz Turkic is first represented by Old Anatolian Turkish which was a subordinate written medium until the end of the Seljuk rule.".
  5. A New General Biographical Dictionary, Vol.2, Ed. Hugh James Rose, (London, 1853), 214.
  6. Grousset, Rene, The Empire of the Steppes, (New Brunswick:Rutgers University Press, 1988), 167.
  7. Grousset, Rene, The Empire of the Steppes, (New Brunswick:Rutgers University Press, 1988),159,161; "In 1194, Togrul III would succumb to the onslaught of the Khwarizmian Turks, who were destined at last to succeed the Seljuks to the empire of the Middle East."
  8. Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D. (December 2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-Systems Research. 12 (2): 223. ISSN 1076-156X. Retrieved 13 September 2016.
  9. Taagepera, Rein (1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. 41 (3): 475–504. doi:10.1111/0020-8833.00053. ISSN 0020-8833. JSTOR 2600793.
  10. "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
  11. "Oğuz | people". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
  12. «ČAḠRĪ BEG DĀWŪD – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۰.
  13. * Jackson, P. (2002). "Review: The History of the Seljuq Turkmens: The History of the Seljuq Turkmens". Journal of Islamic Studies. Oxford Centre for Islamic Studies. 13 (1): 75–76. doi:10.1093/jis/13.1.75.
    • Bosworth, C. E. (2001). 0Notes on Some Turkish Names in Abu 'l-Fadl Bayhaqi's Tarikh-i Mas'udi". Oriens, Vol. 36, 2001 (2001), pp. 299–313.
    • Dani, A. H. , Masson, V. M. (Eds), Asimova, M. S. (Eds), Litvinsky, B. A. (Eds), Boaworth, C. E. (Eds). (1999). History of Civilizations of Central Asia. Motilal Banarsidass Publishers (Pvt. Ltd).
    • Hancock, I. (2006). On Romani origins and identity. The Romani Archives and Documentation Center. The University of Texas at Austin.
    • Asimov, M. S. , Bosworth, C. E. (eds.). (1998). History of Civilizations of Central Asia, Vol. IV: "The Age of Achievement: AD 750 to the End of the Fifteenth Century", Part One: "The Historical, Social and Economic Setting". Multiple History Series. Paris: UNESCO Publishing.
    • Dani, A. H. , Masson, V. M. (Eds), Asimova, M. S. (Eds), Litvinsky, B. A. (Eds), Boaworth, C. E. (Eds). (1999). History of Civilizations of Central Asia. Motilal Banarsidass Publishers (Pvt. Ltd).
  14. Jackson, P. (2002). "Review: The History of the Seljuq Turkmens: The History of the Seljuq Turkmens". Journal of Islamic Studies. Oxford Centre for Islamic Studies. 13 (1): 75–76. doi:10.1093/jis/13.1.75.
    • Bosworth, C. E. (2001). Notes on Some Turkish Names in Abu 'l-Fadl Bayhaqi's Tarikh-i Mas'udi". Oriens, Vol. 36, 2001 (2001), pp. 299–313.
    • Dani, A. H., Masson, V. M. (Eds), Asimova, M. S. (Eds), Litvinsky, B. A. (Eds), Boaworth, C. E. (Eds). (1999). History of Civilizations of Central Asia. Motilal Banarsidass Publishers (Pvt. Ltd).
    Hancock, I. (2006). On Romani origins and identity. The Romani Archives and Documentation Center. The University of Texas at Austin.
    • Asimov, M. S., Bosworth, C. E. (eds.). (1998). History of Civilizations of Central Asia, Vol. IV: "The Age of Achievement: AD 750 to the End of the Fifteenth Century", Part One: "The Historical, Social and Economic Setting". Multiple History Series. Paris: UNESCO Publishing.
    • Dani, A. H., Masson, V. M. (Eds), Asimova, M. S. (Eds), Litvinsky, B. A. (Eds), Boaworth, C. E. (Eds). (1999). History of Civilizations of Central Asia. Motilal Banarsidass Publishers (Pvt. Ltd).
    Lars Johanson; Éva Ágnes Csató Johanson (2015). The Turkic Languages. p. 25. The name 'Seljuk is a political rather than ethnic name. It derives from Selčiik, born Toqaq Temir Yally, a war-lord (sil-baši), from the Qiniq tribal grouping of the Oghuz. Seljuk, in the rough and tumble of internal Oghuz politics, fled to Jand, c. 985, after falling out with his overlord.
  15. "Battle of Manzikert | Summary". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-07-11.
  16. "Toghrïl Beg | Muslim ruler". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-07-11.
  17. * "Aḥmad of Niǧde's al-Walad al-Shafīq and the Seljuk Past", A. C. S. Peacock, Anatolian Studies, Vol. 54, (2004), 97; "With the growth of Seljuk power in Rum, a more highly developed Muslim cultural life, based on the Persianate culture of the Seljuk court, was able to take root in Anatolia."
  18. *C.E. Bosworth, "Turkmen Expansion towards the west" in UNESCO History of Humanity, Volume IV, titled "From the Seventh to the Sixteenth Century", UNESCO Publishing / Routledge, p. 391: "While the Arabic language retained its primacy in such spheres as law, theology and science, the culture of the Seljuk court and secular literature within the sultanate became largely Persianized; this is seen in the early adoption of Persian epic names by the Seljuk rulers (Qubād, Kay Khusraw and so on) and in the use of Persian as a literary language (Turkmen must have been essentially a vehicle for everyday speech at this time). The process of Persianization accelerated in the thirteenth century with the presence in Konya of two of the most distinguished refugees fleeing before the Mongols, Bahā' al-Dīn Walad and his son Mawlānā Jalāl al-Dīn Rūmī, whose Mathnawī, composed in Konya, constitutes one of the crowning glories of classical Persian literature."
    • Mehmed Fuad Köprülü, "Early Mystics in Turkish Literature", Translated by Gary Leiser and Robert Dankoff, Routledge, 2006, p. 149: "If we wish to sketch, in broad outline, the civilization created by the Seljuks of Anatolia, we must recognize that the local—i.e. , non-Muslim, element was fairly insignificant compared to the Turkish and Arab-Persian elements, and that the Persian element was paramount. The Seljuk rulers, to be sure, who were in contact with not only Muslim Persian civilization, but also with the Arab civilizations in al-jazlra and Syria—indeed, with all Muslim peoples as far as India—also had connections with {various} Byzantine courts. Some of these rulers, like the great 'Ala' al-Dln Kai-Qubad I himself, who married Byzantine princesses and thus strengthened relations with their neighbors to the west, lived for many years in Byzantium and became very familiar with the customs and ceremonial at the Byzantine court. Still, this close contact with the ancient Greco-Roman and Christian traditions only resulted in their adoption of a policy of tolerance toward art, aesthetic life, painting, music, independent thought—in short, toward those things that were frowned upon by the narrow and piously ascetic views {of their subjects}. The contact of the common people with the Greeks and Armenians had basically the same result. [Before coming to Anatolia,] the Turkmens had been in contact with many nations and had long shown their ability to synthesize the artistic elements that thev had adopted from these nations. When they settled in Anatolia, they encountered peoples with whom they had not yet been in contact and immediately established relations with them as well. Ala al-Din Kai-Qubad I established ties with the Genoese and, especially, the Venetians at the ports of Sinop and Antalya, which belonged to him, and granted them commercial and legal concessions. Meanwhile, the Mongol invasion, which caused a great number of scholars and artisans to flee from Turkmenistan, Iran, and Khwarazm and settle within the Empire of the Seljuks of Anatolia, resulted in a reinforcing of Persian influence on the Anatolian Turks. Indeed, despite all claims to the contrary, there is no question that Persian influence was paramount among the Seljuks of Anatolia. This is clearly revealed by the fact that the sultans who ascended the throne after Ghiyath al-Din Kai-Khusraw I assumed titles taken from ancient Persian mythology, like Kai-Khusraw, Kai-Ka us, and Kai-Qubad; and that. Ala' al-Din Kai-Qubad I had some passages from the Shahname inscribed on the walls of Konya and Sivas. When we take into consideration domestic life in the Konya courts and the sincerity of the favor and attachment of the rulers to Persian poets and Persian literature, then this fact [i.e., the importance of Persian influence] is undeniable. With regard to the private lives of the rulers, their amusements, and palace ceremonial, the most definite influence was also that of Iran, mixed with the early Turkish traditions, and not that of Byzantium."
    • Stephen P. Blake, Shahjahanabad: The Sovereign City in Mughal India, 1639–1739. Cambridge University Press, 1991. pg 123: "For the Seljuks and Il-Khanids in Iran it was the rulers rather than the conquered who were "Persianized and Islamicized"
  19. "The Turko-Persian tradition features Persian culture patronized by Turkic rulers." See Daniel Pipes: "The Event of Our Era: Former Soviet Muslim Republics Change the Middle East" in Michael Mandelbaum, "Central Asia and the World: Kazakhstan, Uzbekistan, Tajikistan, Kyrgyzstan, Turkemenistan and the World", Council on Foreign Relations, p. 79. Exact statement: "In Short, the Turko-Persian tradition featured Persian culture patronized by Turcophone rulers."
  20. Grousset, Rene, The Empire of the Steppes, (Rutgers University Press, 1991), 574.
  21. Bingham, Woodbridge, Hilary Conroy and Frank William Iklé, History of Asia, Vol.1, (Allyn and Bacon, 1964), 98.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ ۲۲٫۳ ۲۲٫۴ "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
  23. *An Introduction to the History of the Turkic Peoples (Peter B. Golden. Otto Harrasowitz, 1992). pg 386: "Turkic penetration probably began in the Hunnic era and its aftermath. Steady pressure from Turkic nomads was typical of the Khazar era, although there are no unambiguous references to permanent settlements. These most certainly occurred with the arrival of the Oguz in the 11th century. The Turkicization of much of Azarbayjan, according to Soviet scholars, was completed largely during the Ilxanid period if not by late Seljuk times. Sumer, placing a slightly different emphasis on the data (more correct in my view), posts three periods which Turkicization took place: Seljuk, Mongol and Post-Mongol (Qara Qoyunlu, Aq Qoyunlu and Safavid). In the first two, Oguz Turkic tribes advanced or were driven to the western frontiers (Anatolia) and Northern Azarbaijan (Arran, the Mugan steppe). In the last period, the Turkic elements in Iran (derived from Oguz, with lesser admixture of Uygur, Qipchaq, Qaluq and other Turks brought to Iran during the Chinggisid era, as well as Turkicized Mongols) were joined now by Anatolian Turks migrating back to Iran. This marked the final stage of Turkicization. Although there is some evidence for the presence of Qipchaqs among the Turkic tribes coming to this region, there is little doubt that the critical mass which brought about this linguistic shift was provided by the same Oguz-Turkmen tribes that had come to Anatolia. The Azeris of today are an overwhelmingly sedentary, detribalized people. Anthropologically, they are little distinguished from the Iranian neighbors."
    • John Perry: "We should distinguish two complementary ways in which the advent of the Turks affected the language map of Iran. First, since the Turkish-speaking rulers of most Iranian polities from the Ghaznavids and Seljuks onward were already Iranized and patronized Persian literature in their domains, the expansion of Turk-ruled empires served to expand the territorial domain of written Persian into the conquered areas, notably Anatolia and Central and South Asia. Secondly, the influx of massive Turkish-speaking populations (culminating with the rank and file of the Mongol armies) and their settlement in large areas of Iran (particularly in Azerbaijan and the northwest), progressively turkicized local speakers of Persian, Kurdish and other Iranian languages"
    (John Perry. "The Historical Role of Turkish in Relation to Persian of Iran". Iran & the Caucasus, Vol. 5, (2001), pp. 193–200.)
    • According to C.E. Bosworth:
    "The eastern Caucasus came under Saljuq control in the middle years of the 5th/11th century, and in c. 468/1075-56 Sultan Alp Arslān sent his slave commander ʿEmād-al-dīn Savtigin as governor of Azerbaijan and Arrān, displacing the last Shaddadids. From this period begins the increasing Turkicization of Arrān, under the Saljuqs and then under the line of Eldigüzid or Ildeñizid Atabegs, who had to defend eastern Transcaucasia against the attacks of the resurgent Georgian kings. The influx of Oghuz and other Türkmens was accentuated by the Mongol invasions. Bardaʿa had never revived fully after the Rūs sacking, and is little mentioned in the sources." (C.E. Bsowrth, Arran in Encyclopedia Iranica)
    • According to Fridrik Thordarson:
    "Iranian influence on Caucasian languages. There is general agreement that Iranian languages predominated in Azerbaijan from the 1st millennium b.c. until the advent of the Turks in a.d. the 11th century (see Menges, pp. 41–42; Camb. Hist. Iran IV, pp. 226–228, and VI, pp. 950–952). The process of Turkicization was essentially complete by the beginning of the 16th century, and today Iranian languages are spoken in only a few scattered settlements in the area."
  24. Court and Cosmos: The Great Age of the Seljuqs - MetPublications - The Metropolitan Museum of Art (به انگلیسی). Metropolitan Museum of Art. pp. 76–77, 314 note 3.
  25. «Oghuz Turks appearance». www.researchgate.net/publication/320552611_A_Comparative_Analysis_of_Chinese_Historical_Sources_and_Y-DNA_Studies_with_Regard_to_the_Early_and_Medieval_Turkic_Peoples.
  26. Golden, Peter B. (2011). Studies on the Peoples and Cultures of the Eurasian Steppes. Editura Academiei Române. pp. 37–38. ISBN 978-973-27-2152-0.
  27. Golden, Peter B. (2018-07-25). "The Ethnogonic Tales of the Türks". The Medieval History Journal (به انگلیسی). 21 (2): 291–327. doi:10.1177/0971945818775373. ISSN 0971-9458. S2CID 166026934.
  28. خسروشاهی، شعر و ادب فارسی در کشورهای همسایه (آسیای صغیر) تا سده دهم هجری، ۱۰.
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ ۲۹٫۳ ۲۹٫۴ دبیری‌نژاد، سلاجقه و گسترش ادب ترکی، ۶۰–۵۷.
  30. "Battle of Manzikert | Summary". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-06-09.
  31. Daha dün bir tepenin üstünden birliklerimi teftiş ediyordum, onların adımlarının altında yerin sarsıldığını hissettim ve kendi kendime, `Şu cihanın hakimiyim! Benimle kim boy ölçüşebilir ?` dedim. Allah bu kibirime bu böbürlenmeme karşı, insanların en sefilini , yenilmiş, esir düşmüş bir adamı, bir idam mahkumunu saldı üzerime ; o benden daha güçlü çıktı, vurdu devirdi beni tahtımdan, aldı canımı.
  32. «糖心vlog网站入口 - 糖心原创vlog - 糖心vlog官方版入口 - 糖心vlog官网入口导航». www.tarihtennotlar.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۵-۰۱.
  33. "Malik-Shāh | Seljuq sultan". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-06-09.
  34. پل آمیر، خداوند الموت، ترجمه ذبیح‌الله منصوری، ص ؟.
  35. باستانی راد، «با تأکید بر دارالملک‌های کرمان»، نظام پایتختی ایران در عصر سلجوقیان.
  36. «طغرل بن ارسلان (طغرل سوم سلجوقی)». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۷.
  37. شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ۲۷–۲۶.
  38. Andre Wink, Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World, Vol.2, 16.  – via Questia (نیازمند آبونمان)
  39. Ed(s). "al- Niẓāmiyya , al- Madrasa." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2010, retrieved 20(03/2010)
  40. Massialas, Byron G.; Jarrar, Samir A. (1987). "Conflicts in Education in the Arab World: The Present Challenge". Arab Studies Quarterly. 9 (1): 35–52. ISSN 0271-3519.
  41. فصلنامهٔ تاریخ روابط خارجی.
  42. «شکوفایی هنر سلجوقی*». پرتال جامع علوم انسانی. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  43. tebyan.net، موسسه فرهنگی واطلاع رسانی تبیان | (۲۰۱۴-۰۷-۱۳). «دستاوردهای هنری در عهد سلجوقی». fa. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  44. tebyan.net، موسسه فرهنگی واطلاع رسانی تبیان | (۲۰۱۴-۰۷-۱۳). «دستاوردهای هنری در عهد سلجوقی». fa. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  45. پیری, محمد (1397-04-02). "بررسی هنر ایران در عصر سلجوقی" (به Farsi). دومین کنفرانس بین‌المللی هنر، معماری و کاربردها. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help); Check date values in: |date= (help)نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته (link)
  46. «مقاله در مورد نگاهی به هنر دوران سلجوقی». magirans.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  47. «عصر سلجوقی و شکوفایی هنر معماری». rasekhoon.net. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  48. قاسمی، علی. کتاب نگاهی به هنر و معماری سلجوقیان. انتشارات سطر و قلم.
  49. «معماری سلجوقی، پاورپوینت معماری سلجوقیان، ویژگی‌های معماری سلجوقی، معماری سلجوقیان، پاورپوینت معماری دوره سلجوقی، هنر معماری در دوره سلجوقیان». abestasaze.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  50. «رنسانس هنری و معماری اصفهان در دوره سلجوقیان اتفاق افتاد». ایمنا. ۲۰۲۲-۰۹-۰۴. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  51. «معماری سلجوقی همه ویژگی‌های معماری ایرانی را دارد». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency. ۲۰۱۹-۰۵-۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  52. 10 (۲۰۱۹-۰۵-۱۹). «معماری سلجوقی شیوه گذشته بناهای ایرانی را دارد». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ «مؤسسة وارث الأنبیاء للدراسات التخصصیة فی النهضة الحسینیة». www.warithanbia.com (به عربی). دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۵-۰۱.

منابع

[ویرایش]

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Seljuq Empire». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۰۱۴-۰۱-۲۴.

منبع وب

[ویرایش]

منابع کتابی

[ویرایش]
  • خسروشاهی، رضا (مهر ۱۳۵۴شعر و ادب فارسی در کشورهای همسایه (آسیای صغیر) تا سده دهم هجری، تهران: چاپخانه دانشگاه تربیت معلم، ص. ۱۰
  • باستانی راد (۱۳۹۰). مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهش‌نامهٔ انجمن ایرانی تاریخ. تهران: ؟. صص. ؟.
  • دبیری‌نژاد، بدیع‌الله (تیر و مرداد ۱۳۸۴). سلاجقه و گسترش ادب ترکی. شمارهٔ ۱۷. ؟: چشم‌انداز ارتباطات فرهنگی. صص. ۶۰–۵۷.

پیوند به بیرون

[ویرایش]