گویش بختیاری
![]() | این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
گویش بختیاری لری بختیاری | ||
---|---|---|
گویشگاهها: | ![]() زاگرس مرکزی و جنوبی | |
شمار گویشوران: | ۱ میلیون[۱] | |
خانواده: | هندواروپایی هندوایرانی ایرانی غربی جنوب غربی لری لری جنوبی[۲] گویش بختیاری | |
کد زبان | ||
ISO 639-1: | هیچ | |
ISO 639-2: | – | |
ISO 639-3: | bqi | |
یادداشت: این صفحه ممکن است دارای کدهای یونیکد باشد. |
گویش بختیاری یا لری بختیاری گویش مردم بختیاری است. بختیاریها جزئی از مردم لر بهشمار میآیند که به آنها لُر بزرگ میگویند و در جنوب غربی ایران ساکن هستند.[۳] گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران و یکی از گویشهای زبان لری بهشمار میرود.[۳][۴][۵] این گویش لری ۸۶ درصد با لری جنوبی و ۷۸ درصد با لری خرمآبادی شباهت دارد.[۶] دانشنامه ایرانیکا گویش بختیاری و زیرشاخههای آنرا به همراه گویشهای بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگیهای واج شناسی دانسته و مجموعهٔ این گویشها را به همراه گویش لری از یک خانواده معرفی نمودهاست و بر تفاوت آنها با کردی صحه گذاشتهاست.[۷]
محتویات
گویشهای لُری بختیاری[ویرایش]
گویش بختیاری مانند دیگر گویشهای ایرانی جنوب غربی لهجههای متعددی دارد که بهطور کلی از نظر جغرافیایی میتوان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:
- اول
منطقهٔ شرقی که قسمتی از دنبالهٔ رودخانهٔ کارون، شهرهای شمالی و شمال شرقی خوزستان را شامل میشود و همسایهٔ کهگیلویه و بویراحمد نیز است. برای مثال تمام بختیاریها به «شما» میگویند «ایسا» (isâ) اما در این منطقه «ایشا» (ishâ) میگویند.
- دوم
منطقهٔ جنوبی که از میداوود و رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است.
- سوم
منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل میشود. اگرچه در این منطقه تأثیرپذیری صورت نگرفتهاست، اما در بعضی واژهها از دیرباز این تفاوت وجود داشتهاست. مثلاً به عمو میگویند تاتَه در حالی که در مناطق دیگر به عمو میگویند تَتا. همچنین در گویش اصلی بختیاری ضمایر ملکی متصل به کلمه سوم شخص مفرد به جای «ش»، «س» تلفظ میشود ولی در طوایف دیگر از «ش» استفاده میشود. مثال: (فارسی: بهش گفتی؟) _ (لری بختیاری اصلی: بِس گُهدی؟) _ ( گونه دیگر بختیاری: بش/وش ایگُهدی؟)
- چهارم
بختیاری میانی که شامل کلیهٔ طوایف هفت لنگ میشود. این محدوده از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد و قسمتی هم از چهار لنگ کیانرسی را دربر میگیرد. میتوان گفت این گویش اصلیترین گویش بختیاری است.
حروف ویژه در گویش لری بختیاری[ویرایش]
در لری بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. بیشتر آنها بازماندگان زبان پهلوی میباشند.
ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a,A،o,i،e,y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این صورت است که قسمت زیرینِ نوکِ زبان با دندانهای پیش فکِ زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود.
هاء میان تهی: گونهای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل
واو غنه: کلمهٔ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش لری بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مانندِ now (یعنی نان)
دربارهٔ گویش بختیاری[ویرایش]
راولینسون در سفرنامه خود مینویسد:
تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پارسی میانه میدانستند ولی به نظر میرسد زبان لری از پارسی باستان مشتق شدهاست[۸] که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم میشدهاست
محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی میداند و در این خصوص مینویسد:
خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شدهاست.
برخی واژهها در گویش لری بختیاری[ویرایش]
در این جدول، A صدای آ، ou صدای او و ee صدای ایی میدهد.
بختیاری | تلفظ | فارسی |
---|---|---|
باوا | Bâvâ | پدر بزرگ |
دِدو/دِرو | Dedu/Deru | خواهر |
دا/دآیه | Dâ/Dâyah | مادر |
دآولو | Dâwlu | مادربزرگ |
تاتِه/تاتَه | Tâteh/Tâtah | عمو |
دالو | DAlou | مادربزرگ، پیرزن |
بوه/بَو | Baveh/Ba-ou | پدر |
گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا | Gaga/Geou/Gigah/Kâkâ | برادر |
کُر | Kor | پسر |
دُر / دُه-دَر/دُدَر | Dor/Doh-dar/Dodar | دختر |
بُتی / بُتِ | Botie / Bote | خاله |
کیچی/کِچی | Kichie/Kechi | عمه |
تاته زا | Tâte-zâ | عموزاده |
خورزا | Khor-zâ | خواهرزاده |
خُرْزِمار | Khor-zemâr | پسرخاله و دخترخاله |
هُمریش | Hom-reesh | باجناغ |
جُوِه/جِوه | Joweh/Jeweh | پیراهن، جامه |
شُولار/شَولار | Showlâr/Shawlâr | شلوار، تنبان |
چُغا | Cho-ghâ | تپه |
نِفت/نُفت/پِت | Neft/Noft/pet | دماغ |
به در/سَرا | Be-dar/Sarâ | بیرون |
حَوش | Hawsh | حیاط/خانه ویلایی |
بَرد | Bard | سنگ |
کِتو/سَی | Ketow/Say | سگ |
گُلو | Golow | گربه |
هَرس | Hars | اشک |
تیگ/پِشنی/پیشنی | Tig/peshni | پیشونی |
چَکهَ/کَچه/چُوَه | Kacheh/Chowah | چانه |
بَق/بَک | Bagh/Bak | قورباغه |
گژدین | Gazh-din | عقرب |
گادین | Ga-din | عقرب |
تَش تَش | Tash-tash | هزارپا |
گَرگِراک | GargerAk | مارمولک بزرگ |
هالو/هُلو | HAlou | دایی |
دیلق/تَش | Dilagh/Tash | آتش |
سوز/سوز | Sawz/Sowz | سبز |
حونِه/هُوَه | Huneh/Howah | خانه |
کِئو / بِنُوش/بِنَوش | Be-nowsh/ke-woo/Benawsh | بنفش |
سُهر | Sohr | سرخ، قرمز |
اِسپید | Espeed/Esped | سفید |
شَه | Shah | سیاه |
کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ | kerjeleng | خرچنگ |
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آنها با هم مختلف است (در لغات بالا)
برخی واژههای مشترک بختیاری با گویشهای دیگر زاگرس (لکی و لری خرمآبادی و لری جنوبی)[ویرایش]
بختیاری | لری جنوبی | لکی | معنی فارسی |
---|---|---|---|
دا/دآیَه | دای - دِی | دا | مادر |
تاته | تاتَه - عامو | تاته | عمو |
کُر | کُر | کور | پسر |
تاتهزا -عاموزا | تاتهزا -عاموزا | تاتهزا -عاموزا | عموزاده |
خورزا | خرزا | خورزا | خواهرزاده |
چغا، مُل | تُل | چخا - چئا | تپه |
بَرد،کُچُک | برد - کچُک | برد - کوچک - سان | سنگ |
هرس | خَرس | اسر | اشک |
آساره، آستاره | ستارَه | آساره | ستاره |
ار | ار | ار | اگر |
اراز | اراز | دق کردن | |
لؤی | لوی | لؤی | شیر آغوز (زیک) |
آل | یال | یال | موجود افسانهای در زاگرس - جن |
آلشت | آلشت | عوض کردن | |
تَش | تَش | آگر | آتش |
آوریت | وریتنایَن - وریتنادَن | آوریت | پرکندن مرغ |
اوس - اوسن | اوسَن | اوس | حامله |
بافه | بافَه | بافه | دسته گندم |
بِخَوسین | بخوسیت | بسن | بخوابید |
بِل | بِل | بیل | بگذار - اجازه بده |
بل باریک/کعْد باریک | قَی باریک - قد باریک | بله باریک | کمر باریک |
بَنگ - دُنگ | بُنگ | دنگ | صدا - بانگ |
بندار | سَرَبالِی | بنار | سربالایی |
بور | بور | بور | زرد کمرنگ |
بون | بالا | بان-بون | بالا-پشت بام |
بهیگ | عروس | بؤی | عروس |
پاتیل | پاتیل | پاتیل | دیگ مسی |
پتی | پَتی | پتی | خالی |
پرس | پرس | عزاداری | |
پیا | پیا - مِرد | پیا | مرد |
تلنیدن | تِلنایَن - تِلنادَن | تلانن | پایمال کردن |
جال | جوون | جال | جوان |
چاپ چوله | دز درو | چاپ چوله | دروغ و ریا |
چره | چِرَه | چره | پشم چینی چارپایان |
چم | چَم | چم | چمنزار و دره کنار رود |
چول | چول | چول | خراب و خالی از سکنه |
چوله | جیلَه - جولَه | چوله - ژژو-ژژوله | جوجه تیغی |
دوقات | دوقات | دوبرابر | |
نُمزَد/نومزَد | نومزا | دسگیرو- دسگیران | نامزد |
دیس | ملوچ | دؤیس - دیس | چسبنده |
مقاش | مقاش | زغالگیر | |
رات و ریت | رات ریت | رات و رویت | بیبندونوا |
ضمایر[ویرایش]
- ضمایر شخصی منفصل
مو/مُ (mo): من
تو (tu): تو
هو/هُ (ho): او/آن
ایما (imâ): ما
ایسا (isâ): شما
هونو/هُنُو (honow): آنها
- ضمایر جمع
برای جمع در بختیاری از (ءل-al) ،(یَل-yal)، (گَل-gal)، (اون-un یا اُو-ow) و (آ-â) استفاده میشود.
- توجه: دربارهٔ جمع بستن کلمهها گویش و زبان بختیاری به دو بخش تقسیم میگردد یکی بختیاریهای غربی (ساکن الیگودرز و دورود تا نزدیکیهای لالی و سردشت و دزفول) برای جمع بستن بیشتر از «ان» که به صورت شکسته «اون-un» یا «اُو-ow» گفته میشود استفاده میکنند. اما سایر بختیاریها از «یَل» برای نامهای نر (مذکر) مانند کُریَل، و از «گَل» برای نامهای ماده (مؤنث) مانند دُرگَل و زَنگَل استفاده میکنند و گاهی نیز برای برخی از کلمات از همان «ان» به شکل شکسته استفاده مینمایند. مانند گامیشو (gâmishow) یا گامیشون (gâmishun)،قاطرو یا قاطرون، بُزون. نکته مهم دیگر اینکه گاهی نیز از همان «ان» با حذف «ن» برای جمع بستن استفاده میکنند. مانند مدادا، قاطراو غیره…
نمونه های بیشتر
- َل: ایرانیها
بُزگَل: بزها
سَیَّل: سگ ها
هُمسایَل: همسایه ها
جِغِلَل: پسر بچه ها
دآیَل: مادرها
میوآ: میوه ها
یُنُو (yonow): اینها
حَرگَل: خرها
گوسِندُو: گوسفندها
- ضمایر ملکی متصل
اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)
اِت (et-) تَوَرِ ت (tavaret) تبرت
اِس (es-) تَوَرِ س (tavares) تبرش
اِمون (emun-) تَوَرِ مون (tavaremun) تبرمان
اِتون (etun-) تَوَرِ تون (tavaretun) تبرتان
اِسون (esun-) تَوَرِ سون (tavaresun) تبرشان
- توجه:البته در گفتار نون آخر حذف میشود. مثل: تَوَرِسو (tavaresow) یا تَوَرِمو (tavaremow).
اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun یا sun میگیرد.
مثل:
- دام (dâm) مادرم
- داسون (dâsun) مادرشان
- ضمایر اشاره
یو/یُ (yo): این
هو/هُ (ho): آن
یُنُو (yonow): اینها
یُنُو/یونُو (yonow): اینها
هُنُو/هونُو (honow): آنها
زمان افعال[ویرایش]
- مضارع اخباری
قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعل ها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده میشود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونه های زیر:
فارسی: میای بریم؟ ،بختیاری درست: یآی ریم؟ ،بختیاری نادرست: اییای/إیای بریم؟
فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی رُم، بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم
فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل رَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن
فارسی: میتوانی گوشت بخوری؟ ،بختیاری درست: تَری گوش خوری/خُری؟ ،بختیاری نادرست: ایتَری/إتَری گوش إخُری/إخوری؟
شناسه + بن مضارع
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
میخورم: خُرُم/خورُم (xo/xurom)
میخوری: خُری/خوری (xo/xuri)
میخورد: خُره/خوره (xo/xureh)
میخوریم: خُریم/خوریم (xo/xurim)
میخورید: خُرین/خورین (xo/xurin)
میخورند: خُرن/خورن (xo/xuren)
- مضارع التزامی
- ساختار در فارسی
- بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آنها بروند
- ساختار در لری: بن مضارع + شناسه «ُم، ی، ِه، یم، ین، ِن» مثال: (مو-مُ) رُم، تو ری، (هُ-هو) رِه، ایما ریم، ایسا رین، (هُنُو-هونُو) رِن
- ماضی مطلق/ساده
- ساختار فارسی
- بن ماضی + شناسه های ماضی مثال از مصدر دویدَن = دویدَن ــ ( اَن) : دوید فعل ماضی ساده: دویدم دویدی دوید دویدیم دویدید دویدند
- ساختار لری
- بن ماضی + شناسه های ماضی مثال از مصدر دونیدِن = دَونیدِن ــ ( اِن) : دَونید فعل ماضی ساده: دَونیدُم/دَونیم/دَونییُم دَونیدی/دَونییی دَونید/دَونی دَونیدیم/دَونیییم دَونیدید/دَونییید دَونیدین/دَونییین
- گاهی د به صورت ی تلفظ میشود یا تلفظ نمیشود مانند حالت های ۲ و ۳ بالا
ماضی)
- ماضی استمراری
ساختار: هُنِی + ماضی ساده
فارسی:می دویدم، بختیاری: هُنِی دَونیدُم
فارسی: می خوردند، بختیاری، هُنِی خُرِن
فارسی: می آیم/میام، بختیاری: هُنِی یآم
فارسی: می دویدن، بختیاری: هُنِی دَونیدِن
- ماضی نقلی
e- + ماضی مطلق
خوردهام: خَردُمِه (xardome)
خوردهای: خَردیه (xardiye)
خوردهاست: خَردِه (xarde)
خوردهایم: خَردیمِه (xardime)
خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene)
- ماضی بعید
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده میشود.
مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
- آینده
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود
- نفی مضارع اخباری
نمیخورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom)
نمیگویم: نی/نِگُم (ni/negom)
شباهتهای گویش بختیاری[ویرایش]
سیوندی زبان مردم سیوند ۷۵ کیلومتری شمال شیراز از نظر صرفی و نحوی و واژگانی بسیار به بختیاری شبیه است.
بختیاری | فارسی |
---|---|
bard | سنگ |
bengesht | گنجشک |
Dedu/dadu | خواهر |
di | دود |
Har | خر |
kor | پسر |
mayas | مگس |
bagh | قورباغه |
koloft | چاق |
hima | هیزم |
ghala | کلاغ |
ovei /avo | آمد |
sohr | سرخ |
low/law | لب |
âstare/âstâreh | ستاره |
imâ | ما |
Honow/unow | آنها |
piâ | مرد |
پانویس[ویرایش]
![]() |
پروژهٔ ویکیپدیا گویش بختیاری آزمایشی در ویکیمدیا انکوباتور موجود است. |
- ↑ «Bakhtiâri#A language of Iran». Ethnologue، ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۳.
- ↑ «Bakhtiari». MultiTree:A Digital Library of Language Relationships. بازبینیشده در ۴ آوریل ۲۰۱۳.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «بختیاری». دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۲۹ دی ۱۳۹۰.
- ↑ «LORI DIALECTS». Iranica. بازبینیشده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
- ↑ «LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori». Iranica. بازبینیشده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
- ↑ Ethnologue report for Bakhtiâri
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/baktiari-tribe
- ↑ http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/06/jra-172-171-197.pdf
منابع[ویرایش]
- محسن فارسانی، دیوان ملا زلفعلی بختیاری، انتشارات مشعل، ۱۳۷۵.