قره‌قویونلو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از قراقویونلو)
قراقویونلو
۷۸۰/۱۳۷۸–۸۷۴/۱۴۶۹
منطقه حکمرانی قره‌قویونلوها. رنگ آبی روشن نشان می‌دهد که بخش‌های از شرق عراق امروزی و منطقه کوچکی از ساحل جنوبی خلیج فارس در شبه جزیره عربستان برای مدت کمی تحت فرمانروایی آنان بوده‌است
منطقه حکمرانی قره‌قویونلوها. رنگ آبی روشن نشان می‌دهد که بخش‌های از شرق عراق امروزی و منطقه کوچکی از ساحل جنوبی خلیج فارس در شبه جزیره عربستان برای مدت کمی تحت فرمانروایی آنان بوده‌است
پایتختتبریز
زبان(های) رایجترکی آذربایجانی و فارسی[۱]
دین(ها)
اسلام
حاکم 
• ۷۹۰-ح ۷۸۰ ه.ق
قرامحمد
• ۸۲۳-۷۹۰ ه.ق
قره یوسف
• ۸۴۱-۸۲۳ ه.ق
قرا اسکندر
• ۸۷۲-۸۴۱ ه.ق
جهانشاه قراقویونلو
• ۸۷۴-۸۷۲ ه.ق
حسن علی میرزا
دوره تاریخیقرون وسطی
• بنیان‌گذاری
۷۸۰/۱۳۷۸
• فروپاشی
۸۷۴/۱۴۶۹
پیشین
پسین
چوپانیان
جلایریان
آق قویونلو
تیموریان
سکه جهانشاه که به روش سورشارژ بر سکه تیموری تهیه شده؛ ۸۷۱ هجری
آرامگاه امیران قراقویونلو

قراقویونلو‌ دودمانی از حاکمان ترکمان و مسلمان بود که نزدیک به صد سال بر شمال‌غرب ایران، شرق آناتولی و قفقاز حکمرانی کردند[۲] (۷۸۰–۸۷۴ ه‍.ق). خانوادهٔ حاکم قراقویونلو از قبیلهٔ ییوا، به ویژه ایل بهارلو بودند.[۳] آن‌ها از طوایفی بودند که هنگام حملهٔ مغول مساکن خود را حوالی دریاچهٔ خوارزم ترک کرده به ایران آمدند و هر طایفه از آنان در جایی استقرار یافتند. هنگامی که دولت ایلخانان مغول منقرض شد، ترکمانان هم مانند سایر طوایف ترک از فرصت استفاده کرده صاحب قدرت شدند. این قبیله در شمال‌شرقی دریاچهٔ وان با مرکزیت ارچیش به قدرت رسیدند.

ریشه‌شناسی نام[ویرایش]

آرامگاه امیران قراقویونلو

قراقویونلو واژه‌ای ترکی (مرکب از: قره + قویون + لو) و به معنی «صاحبان گوسفندهای سیاه» است. این واژه بسته به لهجهٔ محلی گوینده، قره‌قویونلو یا قارا قویونلو هم تلفظ و نوشته می‌شود.[۴]

نام قراقویونلوها نخستین‌بار در تاریخ در دورهٔ پیش از دودمان صفویان مطرح گردیده‌است. قراقویونلوها که ترکمان بودند ابتدا تحت فرمان دودمان مغولی جلایری‌ها در تبریز و بغداد بودند. اما در سال ۱۳۷۵ قرا یوسف رهبر قراقویونلوها در پی شورشی علیه جلایری‌ها استقلال خود را از جلایری‌ها اعلام کرد و کنترل آذربایجان، موصل و بغداد را به دست گرفت. تیموریان در حوالی ۱۴۰۰ قرا یوسف را شکست داده و قرایوسف به مصر متواری شد. وی پس از مدتی و در ۱۴۰۶ با کمک حاکمان وقت مصر، مملوک‌ها، دوباره کنترل تبریز را بدست آورد. دولت قراقویونلو در بخش مهمی از سرزمین ایران شامل خوزستان، کرمان، فارس و هرات حضور داشت[۵] واپسین فرمانروای قره‌قویونلو جهانشاه قراقویونلو نام داشت که اوزون حسن از دودمان آق‌قویونلو او را شکست داد و وی را به همراه پسرش کشت.

مذهب قراقویونلوها[ویرایش]

این طایفه شیعه مذهب بوده‌اند و کلاه سیاه بر سر می‌گذاشتند و با طایفه دیگری که سنی و کلاه سفید بر سر می‌گذاشتند عموماً در رقابت و همجوار بوده‌اند.[۶] مسجد کبود در تبریز از بناهای ساخته شده در دوران قراقویونلوها است.

این استدلال که بین سنی گری آق قویونلو و تشیع قره قویونلو و صفویه تضاد واضحی وجود داشت، عمدتاً بر منابع متأخر صفوی استوار است و باید مشکوک تلقی شود.[۷]

در مورد تعلقات مذهبی قره قویونلوها، اگرچه برخی از اعضای متأخر خانواده اسامی شیعی داشتند و گهگاه نوشته‌های سکه‌های شیعی نیز وجود داشت، به نظر می‌رسد هیچ مدرک محکمی برای وابستگی قطعی شیعی در میان بسیاری از ترکمن‌ها در آن زمان وجود ندارد.[۷]

در دوره قره قویونلو تشیع فراگیر شد. فعالیت‌های موفقیت‌آمیز شیخ جنید صفوی در آذربایجان و آناتولی و مشعشعیت در خوزستان مهم‌ترین شاهد بر گسترش تشیع با شمشیر است. می توان گفت مانند یارعلی (برادر قره یوسف) در خاندان قره قویونلو، عشق آگاهانه به علی (خلیفه) وجود دارد. اما نام چهار خلیفه بر روی سکه های قره یوسف، اسکندر و جهان شاه دیده می شود. علاوه بر آن، در منابع معاصر آق قویونلو، ممالیک و تیموری هیچ گزارشی مبنی بر گرایش حاکمان قره قویونلو به تشیع وجود ندارد.[۸]

ظهور[ویرایش]

ترکمن‌های قره قویونلو در ابتدا از حدود سال ۱۳۷۵، زمانی که رهبر قبیله اصلی آنها بر موصل حکومت می‌کرد، دست نشاندگان حکومت جلایریان در بغداد و تبریز بودند. اما بر ضد جلایریان قیام کردند و با فتح تبریز توسط قره یوسف استقلال خود را از سلسله آل جلایر تأمین کردند.

در سال ۱۴۰۰ امپراتوری تیموری به رهبری تیمور، قره قویونلوها را شکست داد و قره یوسف به مصر گریخت و به سلطنت ممالیک پناه برد. قره یوسف مورد استقبال شیخ محمود، نایب دمشق، قرار گرفت. اندکی بعد سلطان جلایری احمد جلایر نیز به دمشق آمد. النصیر فرج که نمی خواست روابط با تیمور را بدتر کند، پذیرفت که قره یوسف و احمد جلایر را بگیرد و به او تحویل دهد. این دو رهبر در زندان با هم دوستی خود را تجدید کردند و توافق کردند که احمد جلایر باید بغداد را حفظ کند و قره یوسف آذربایجان را حفظ کند. احمد همچنین پیربوداغ پسر قره یوسف را به فرزندی پذیرفت. هنگامی که تیمور در سال ۱۴۰۵ درگذشت، ناصر فرج هر دو را آزاد کرد. با این حال، به گفته فاروق سومر، آنها به دستور والی شورشی دمشق، شیخ محمود آزاد شدند.[۹][۱۰][۱۱][۱۲]

قره یوسف پس از بازگشت از تبعید، عزالدین شیر، فرماندار تیموری وان را وادار به تسلیم کرد، در حالی که آلتامیش، نایب السلطنه دیگری را که تیمور گماشته بود، دستگیر و به بارقوق فرستاد. او بعداً به سرزمین های آذربایجان رفت. او در ۱۴ مهر ۱۴۰۶ در جنگ نخجوان، ابوبکر تیموری را شکست داد و تبریز را دوباره اشغال کرد. ابوبکر و پدرش میران شاه برای بازپس گیری آذربایجان تلاش کردند، اما در ۲۰ آوریل ۱۴۰۸ قره یوسف در جنگ سردرود که در آن میران شاه کشته شد، شکست قاطعی بر آنها وارد کرد. در پاییز ۱۴۰۹ قره یوسف وارد تبریز شد و گروهی مهاجم به شروان به ویژه شکی فرستاد که بی نتیجه ماند.[۱۳]

در سال ۱۴۱۰ قره قویونلوها بغداد را تصرف کردند. استقرار یک خط فرعی قره قویونلو در آنجا سقوط جلایریان را که زمانی به آنها خدمت می کردند، تسریع کرد. با وجود جنگ داخلی بین نوادگان قره یوسف پس از مرگ او در سال ۱۴۲۰، دولت قره قویونلو پس از قره یوسف فروپاشید. پس از مرگ قره یوسف در دسامبر ۱۴۲۰، شاهرخ سعی کرد آذربایجان را از اسکندر پسر قره یوسف بگیرد، زیرا هیچ یک از پسرانش پدرش را همراهی نمی کردند. تیموریان علیرغم شکست اسکندر، دو بار در سال‌های ۱۴۲۰-۲۱ و ۱۴۲۹، تنها در سومین لشکرکشی شاهرخ میرزا در سال‌های ۱۴۳۴-۳۵ موفق شدند، زمانی که او حکومت را به برادر خود اسکندر، جهانشاه (۱۴۳۶-۱۴۶۷) به‌عنوان تابع خود سپرد. در سال ۱۴۳۶ از شاهرخ کمک گرفت تا اسکندر را شکست دهد و تاج و تخت را برای خود تصاحب کند. او همچنین توسط گوهرشاد پذیرفته شد و در ۱۹ آوریل ۱۴۳۸ تاجگذاری کرد و لقب مظفرالدین را گرفت.[۱۴][۱۵]

به دلیل اشتباهات سلف خود، شاهرخ تیموری، اولین کسی بود که در کاخ مهمانی داد. تیموریان را به پایتخت آوردند. اما با دشمنان خود آق قویونلوها به جنگ رفت. جهانشاه حقیقی در جنگ موس درگذشت. قره قویونلو تقریباً نابود شد. این بار حسنعلی میرزا به قدرت رسید، اما به دست اوزون حسن کشته شد و دولت قره قویونلو فروپاشید.[۱۶]

فروپاشی[ویرایش]

در سال ۱۴۱۰ ارمنستان تحت کنترل قره قویونلوها قرار گرفت. منابع اصلی ارمنی موجود در این دوره از تاریخ‌نگار توما متسوپتسی و چندین کولوفون گرفته تا نسخه های خطی معاصر آمده است.[۱۷] به گزارش توما، اگرچه قره قویونلوها مالیات‌های سنگینی از ارامنه می‌گرفتند، اما سال‌های اولیۀ حکومت آنها نسبتاً آرام بود و شهرها بازسازی شدند. اما این دورۀ صلح‌آمیز با ظهور قره اسکندر، که بنا به گزارش‌ها، ارمنستان را «بیابان» کرد و آن را در معرض «ویران و غارت، کشتار و اسارت» قرار داد، از بین رفت.[۱۷] جنگ‌های اسکندر با تیموریان و شکست نهایی توسط تیموریان باعث ویرانی بیشتر در ارمنستان شد، زیرا بسیاری از ارامنه به اسارت گرفته شده و به بردگی فروخته شدند و زمین در معرض غارت آشکار قرار گرفت و بسیاری از آنها مجبور به ترک منطقه شدند.[۱۷] اسکندر با گماشتن ارمنی از خانواده‌ای اصیل به نام رستم به عنوان یکی از مشاوران خود تلاش کرد تا با ارامنه آشتی کند.

هنگامی که تیموریان حملۀ نهایی خود را به منطقه آغاز کردند، جهانشاه، برادر اسکندر را متقاعد کردند که به برادرش بپردازد. جهانشاه سیاست آزار و اذیت ارامنه در سیونیک را در پیش گرفت و نوشته‌های خطی ارمنی غارت کردن صومعه تاتف توسط نیروهایش را در دست نوشته‌های ارمنی درج کرده است. اما او نیز به دنبال نزدیکی با ارامنه، واگذاری زمین به فئودال‌ها، بازسازی کلیساها، و تصویب انتقال مقر جاثلیق کلیسای حواری ارمنی به کلیسای جامع اچمیادزین در سال ۱۴۴۱ بود. و ارمنی‌ها را به اسارت درآورید زیرا کشور شاهد ویرانی‌های بیشتر در سال‌های پایانی مبارزات ناکام جهانشاه با آق قویونلو بود.[۱۷]

جهانشاه با شاهرخ میرزای تیموری صلح کرد. با این حال، این صلح به سرعت از بین رفت. هنگامی که شاهرخ میرزا در سال ۱۴۴۷ درگذشت، ترکمن‌های قره قویونلو بخش‌هایی از عراق و سواحل شرقی شبه‌جزیرۀ عربستان و همچنین غرب ایران را که تحت کنترل تیموریان بود ضمیمه قلمرو خود کردند. اگرچه در دوران حکومت او قلمروهای زیادی به دست آمد، اما پادشاهی جهانشاه توسط پسران یاغی و حاکمان تقریباً خودمختار بغداد که در سال ۱۴۶۴ آنها را اخراج کرد، با مشکل مواجه شد. اما، این یک شکست فاجعه‌بار بود که منجر به مرگ جهانشاه و فروپاشی کنترل ترکمانان قره قویونلو در خاورمیانه شد. در سال ۱۴۶۸، آق قویونلو در اوج خود تحت رهبری اوزون حسن (۱۴۵۲-۱۴۷۸)، قره قویونلوها را شکست داد و عراق، آذربایجان و غرب ایران را فتح کرد.[۱۸]

ساختار حکومتی[ویرایش]

تشکیلات دولتی قره قویونلو عمدتاً بر اساس پیشینیان خود، جلایریان و ایلخانیان بود. حاکمان قره قویونلو از زمان به تخت نشستن پیربوداغ توسط قره یوسف از عنوان سلطان استفاده می کردند. گاهی عنوان بهادر روی ضرب سکه ظاهر می شد. از القاب خان، خاقان و پادیشاه نیز استفاده می کردند.[۸]

قره قویونلوها با حفظ فرهنگ ایرانی[۱۹]، از زبان فارسی برای دیپلماسی، شعر،[۲۰] و به عنوان زبان درباری استفاده می کردند.[۲۱] نامه های دیپلماتیک به تیموریان و عثمانی ها به زبان فارسی و مکاتبات با سلاطین ممالیک به زبان عربی بود.[۲۲] اسناد رسمی داخلی (فرمان، سیورغال) نیز به فارسی نوشته می شد.[۲۲]

در مورد تشکیلات ایالتی، ولایات توسط شهزاده ها و بیگ ها اداره می شد که در هر یک از استان ها دیوان های کوچک تری داشتند. حکومت توسط فرمانداران نظامی (بیگ ها) عموماً از پدر به پسر منتقل می شد. در شهرها مقاماتی به نام داروغه بودند که به امور مالی و اداری رسیدگی می کردند و قدرت سیاسی هم داشتند. شاهزاده ها و بیگ ها سربازان خود را داشتند که به آنها نوکر می گفتند که آموزش دیده و حقوق می گرفتند.[۸]

بازماندگان قراقویونلوها[ویرایش]

در حال حاضر تیره‌هایی به نام قراقویونلو یا قارا قویونلو در بخش قره قویون که به اسم محال قره قویونلو در شهرستان شوط استان آذربایجان غربی است زندگی می‌کنند و عموماً پسوند قره قویونلو در نام خانوادگی خود یا محل تولد خود دارند. ایل شاهسون بغدادی در استان‌های تهران، مرکزی، … و در حوالی استان فارس وجود دارند. بخشی از بازماندگان جهانشاه قراقویونلو حکومت قطب شاهیان را در هند برپا نمودند.

یکی از مشخص‌ترین بازماندگان اتحادیه قراقویونلو، ایل بهارلوست که بخشی از آن در بهار و بخشی در فارس مستقر است، در اسامی طوایف ایل بهارلو طایفه ای بنام بارانلو وجود دارد، بارانلوها خانواده سلطنتی قراقویونلو را ساختند. پادشاهان قراقویونلو از خانواده قرامحمد برادر بایرام خوجه بودند و به بنی بهرلی نیز شهرت داشتند الگو:زامباور نسب نامه شهریاران ص۳۸۴ علیشکر بیگ بهارلو سردار بزرگ قراقویونلو و برادر همسر جهانشاه قراقویونلو بود، یک بخش از بازماندگان علیشکر بیگ به هند رفتند، بیرام خان بهارلو و عبدالرحیم خان بهارلو بزرگان حکومت گورکانیان هند از اخلاف ایشان بودند، یکی دیگر از نوادگان علیشکر بیگ، موسی خان بهارلو است، ایشان و بازماندگانش از اواخر دوره صفوی سرپرست بخشی از ایل بهارلو در فارس بودند.

در ساوه یکی طایفه‌های ایل شاهسون بغدادی می‌باشند و گفته می‌شود که در زمان نادرشاه به ایران انتقال داده شده‌اند. منبع یا منابعی که ارتباط این اقوام و گروه‌ها را به قراقویونلوهای دوره قبل از صفویه ذکر کرده باشد در دسترس نیست. اما این فرضیه خیلی دور از حقیقت نیست. به‌ویژه که قراقویونلوها مدتی حاکمان بغداد نیز بوده‌اند.

فرمانروایان قراقویونلو[ویرایش]

مجسمه‌ای از زمان قره‌قویونلو
فرمانروا سال فرمانروایی
قرامحمد ۱۳۸۰-۱۳۸۹
قرایوسف ۱۳۹۰-۱۴۲۰
قرااسکندر ۱۴۲۰-۱۴۳۵
جهانشاه (شاه جهان) ۱۴۳۵-۱۴۶۷

دیوان سالاری قراقویونلوها[ویرایش]

الگوی دیوان سالاری قراقویونلوها، دیوان سالاری دورهٔ ایلخانی بوده‌است،[۲۳] اگرچه جزئیاتی از دیوان سالاری ایشان در دست نیست. در این دوره از دو دیوان تواجی به معنای فرماندهی نظامی و پروانجی، یعنی ریاست خزانه نام برده شده‌است.[۲۴]

کتابنامه[ویرایش]

  1. V. Minorsky. "Jihān-Shāh Qara-Qoyunlu and His Poetry (Turkmenica, 9)", Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London, Vol. 16, No. 2 (1954), p. 277
  2. "Kara Koyunlu | Turkmen tribal federation". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). p. Kara Koyunlu, also spelled Qara Qoyunlu, Turkish Karakoyunlular, English Black Sheep, Turkmen tribal federation that ruled Azerbaijan, Armenia, and Iraq from about 1375 to 1468. Retrieved 2020-12-28.
  3. Peter B. Golden, An Introduction to the History of the Turkic Peoples, p. 367-368.
  4. Anooshahr، «Timurids and Turcomans»، The Oxford Handbook of Iranian History، 273.
  5. دانشنامه ایرانیکا، مدخل آق قویونلو.[پیوند مرده]
  6. «اعتقادات مذهبی عصر قراقویونلوها». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۴ نوامبر ۲۰۱۳.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ Quiring-Zoche, R. (2009-10-29). "AQ QOYUNLŪ". Encyclopedia Iranica.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ Faruk Sümer (1988–2016). "KARAKOYUNLULAR Doğu Anadolu, Azerbaycan, İran ve Irak'ta hüküm süren Türkmen hânedanı (1351-1469).". TDV Encyclopedia of Islam (44+2 vols.) (in Turkish). Istanbul: Turkiye Diyanet Foundation, Centre for Islamic Studies.
  9. Muir, William (1986). Mameluke Or Slave Dynasty Of Egypt. Nabu Press. ISBN 978-1142162863.
  10. "KARAKOYUNLULAR - TDV İslâm Ansiklopedisi". TDV İslam Ansiklopedisi (in Turkish). Retrieved 2022-04-07.
  11. "Kara Koyunlu | History, Meaning, & Capital | Britannica". www.britannica.com. Retrieved 2022-04-07.
  12. Shahmoradi, Seyyed; Moradian, Mostafa; Montazerolghaem, Asghar (2013). "The Religion of the Kara Koyunlu Dynasty: An Analysis". Asian Culture and History. 5 (2). doi:10.5539/ach.v5n2p95.
  13. Grousset, René (1970). The Empire of the Steppes: A History of Central Asia. RUTGERS UNIV PR. ISBN 0-8135-1304-9.
  14. "Kara Koyunlu". Encyclopaedia Britannica. "Kara Koyunlu, also spelled Qara Qoyunlu, Turkish Karakoyunlular, English Black Sheep, Turkmen tribal federation that ruled Azerbaijan, Armenia, and Iraq from about 1375 to 1468.".
  15. "KARAKOYUNLULAR - TDV İslâm Ansiklopedisi". TDV İslam Ansiklopedisi (in Turkish). Retrieved 2022-04-07.
  16. Orly R. Rahimiyan. "Anjuman-i Markazī-yi Tashkīlat-i Ṣiyyonīt-i Irān". In Norman A. Stillman (ed.). Encyclopedia of Jews in the Islamic World. Brill. doi:10.1163/1878-9781_ejiw_sim_000228.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ Kouymjian, Dickran (1997), "Armenia from the Fall of the Cilician Kingdom (1375) to the Forced Migration under Shah Abbas (1604)" in The Armenian People From Ancient to Modern Times, Volume II: Foreign Dominion to Statehood: The Fifteenth Century to the Twentieth Century, ed. Richard G. Hovannisian, New York: St. Martin's Press, p. 4. ISBN 1-4039-6422-X.
  18. Stearns, Peter N.; Leonard, William (2001). The Encyclopedia of World History. Houghton Muffin Books. p. 122. ISBN 0-395-65237-5.
  19. Roy, Kaushik (2014). Military Transition in Early Modern Asia, 1400-1750. Bloomsbury. Post-Mongol Persia and Iraq were ruled by two tribal confederations: Akkoyunlu (White Sheep) (1378–1507) and Qaraoyunlu (Black Sheep). They were Persianate Turkoman Confederations of Anatolia (Asia Minor) and Azerbaijan.
  20. Minorsky, V. (1954). "Jihān-Shāh Qara-Qoyunlu and His Poetry (Turkmenica, 9)". Bulletin of the School of Oriental and African Studies. 16 (2): 271–97. doi:10.1017/s0041977x00105981. JSTOR 609169. S2CID 154352923.
  21. Arjomand, Saïd Amir (2016). "Unity of the Persianate World under Turko-Mongolian Domination and Divergent Development of Imperial Autocracies in the Sixteenth Century". Journal of Persianate Studies. 9 (1): 11. doi:10.1163/18747167-12341292. The disintegration of Timur's empire into a growing number of Timurid principalities ruled by his sons and grandsons allowed the remarkable rebound of the Ottomans and their westward conquest of Byzantium as well as the rise of rival Turko-Mongolian nomadic empires of the Aq Qoyunlu and Qara Qoyunlu in western Iran, Iraq, and eastern Anatolia. In all of these nomadic empires, however, Persian remained the official court language and the Persianate ideal of kingship prevailed.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ Bauden, Frédéric (2019). "Diplomatic Entanglements between Tabriz, Cairo, and Herat: a Reconstructed Qara Qoyunlu Letter Datable to 818/1415". In Bauden, Frédéric; Dekkiche, Malika (eds.). Mamluk Cairo, a Crossroads for Embassies:Studies on Diplomacy and Diplomatics. Brill.
  23. شریک امین، فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول، صص 83-82.
  24. لمبتون، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 104.

جستارهای وابسته[ویرایش]