زبانهای کردی
| زبان کُردی | ||
|---|---|---|
| Kurdî, کوردی | ||
| زبان بومی در | ارمنستان، آذربایجان، ایران، عراق، سوریه، ترکیه | |
| منطقه | کردستان; همچنین آناتولی، قفقاز، خراسان، دیاسپورای کردی | |
| قومیت | کردها | |
شمار گویشوران | ۲۹ میلیون نفر (۲۰۱۷–۲۰۲۴)[۱] | |
| گویشها | کردی شمالی (کرمانجی)
کردی میانی (سورانی)
کردی جنوبی (کلهری)
| |
| ||
| وضعیت رسمی | ||
زبان رسمی در | ||
زبان اقلیت شناختهشده در | ||
| کدهای زبان | ||
| ایزو ۱–۶۳۹ | ku | |
| ایزو ۲–۶۳۹ | kur | |
| ایزو ۳–۶۳۹ | kur – کد همگانیکدهای اختصاصی: kmr – کردی شمالیckb – کردی میانیsdh – کردی جنوبیlki – لکی | |
| گلاتولوگ | kurd1259[۱۱] | |
| زبانشناسی | 58-AAA-a (North Kurdish incl. Kurmanji & Kurmanjiki) + 58-AAA-b (Central Kurdish incl. Dimli/Zaza & Gurani) + 58-AAA-c (South Kurdish incl. Kurdi) | |
توزیع جغرافیایی کردی و دیگر زبانهای ایرانی گویشی توسط کردها
| ||

زبانهای کُردی یک زنجیره گویشی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی غربی هستند که کُردها با آنها سخن میگویند.[۱۲][۱۳] زبانهای کردی از زبانهای ایرانی شاخهٔ شمال غربی هستند که با زبانهای فارسی، بلوچی و لری خویشاوندی دارند.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] زبان کُردی دارای گویشهای (کردی شمالی، کردی میانی، کردی جنوبی و لکی) است.[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷] هر چند که در مورد لکی اختلاف نظر وجود دارد و برخی آن را مستقل از زبانهای کردی طبقهبندی کردهاند.[۲۸][۲۹][۳۰]
به باور پژوهشگران کردهای ایران و بسیاری از کردهای ترکیه و عراق به گونههایی از زبان پهلوی سخن میگویند و مردم شمال ایران نیز به گونهای از زبان پهلوی سخن میگویند؛ مانند مازندرانی و گیلانی و در جنوب شرق ایران بلوچی نیز عناصری از زبان پهلوی را دارد،[۳۱] این زبانها نیز متعلق به زیرگروه شمال غربی زبانهای ایرانی هستند. از دیگر زبانهای مشابه به زبانهای کردی که زیرگروه جنوب غربی زبانهای ایرانی بهشمار میآیند، فارسی و لری هستند؛ که هرکدام در مناطق وسیعی تکلم میشوند.
زرینکوب در کتاب تاریخ مردم ایران میگوید: در پایان عهد آل بویه در سرزمین جبال که نیز ولایت فهله نام داشت و زبان مردم آن نواحی به همین سبب فهلوی نیز خوانده میشد ادبیاتی عامیانه نیز در لهجههای محلی انعکاس داشت. در ری که زبان آن تدریجاً به لغت دری نزدیکتر از پهلوی میشد ترانههایی به لهجهٔ رازی رایج بود و در همدان و زنجان فهلویات یا ادبیات پهلوی که ملحونات آنها اورامنان خوانده میشد فراوان گفته میشد.[۳۲]
گویشهای مختلف عمدتاً در بخشهایی از ایران، عراق، سوریه و ترکیه مورد استفاده قرار میگیرد. جمعیتهای پراکنده کرد همچنین در جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، لبنان و کشورهای اروپایی به ویژه آلمان و انگلستان نیز زندگی میکنند.[۳۳]
تاریخ زبان کُردی
دانش زبانشناسی اجازه میدهد مرزهای تقریبی مناطقی را که هسته اصلی قومی سخنرانان گویشهای معاصر کرد شکل گرفته است، ترسیم شود. مکنزی در اوایل دهه ۱۹۶۰ (مکنزی، ۱۹۶۱) در رابطه با تاریخ و گذشته زبان کردی فرضیاتی ارائه کرده است. مکنزی در آفرینش ایدههای تدسکو (۱۹۲۱: ۲۵۵) و در مورد ویژگیهای آوایی، مورفولوژیکی فونیکی مشترکی که بین کردی، فارسی و بلوچی مشترک است، مکنزی به این نتیجه رسید که گویشوران این سه زبان ممکن است یک بار در زمانهای گذشته در تماس با هم و نزدیک به هم بودهاند. وی کوشیده است وحدت زبانی ادعایی فارسی-کرد-بلوچی را که احتمالاً در مناطق مرکزی ایران بوده بازسازی کند. مطابق نظریه مکنزی، پارسها (هخامنشیان) استان فارس را در جنوب غربی اشغال کردند (براساس این فرض که هخامنشیان به فارسی باستان صحبت میکردهاند و این زبان به درستی نیای فارسی امروزی باشد)، بلوچها (پروتو-بلوچها، اجداد بلوچهای امروزی) در مناطق مرکزی غرب ایران ساکن بودهاند و کردها (پروتو-کردها، اجداد کردهای امروزی) در شمال غربی لرستان و اصفهان کنونی زندگی میکردهاند.[۳۴]
ارتباط زبان اوستایی، پارسی، مادی و پهلوی با زبانهای کردی
در سالهای اخیر تصور نادرستی در بین عوام از ارتباط زبان اوستایی و کردی ایجاد شده است. زبان اوستایی یک زبان ایرانی شرقی است و زبانهای کردی جزو شاخه غربی زبانهای ایرانی اند و به طبع نمیتوانند بازمانده یک زبان ایرانی شرقی (اوستایی) باشند. همانندیهای فارسی، کردی، بلوچی و هر زبان ایرانی دیگر با اوستایی بدین دلیل است که همه این زبانها ایرانی اند و از یک نیای مشترک زبان نیا-ایرانی منشعب شدهاند.
از زبان مادی نیز تنها واژگان انگشت شماری در آثار دیگر زبانها به جای مانده و به طبع بر اساس چند واژه معدود نمیتوان هیچ زبانی را بازمانده زبان مادی دانست. همچنین زبان اوستایی و مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبانهای ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شدهای در دوره میانه زبانهای ایرانی ندارند. همه زبانهای کردی متعلق به دوره نوین زبانهای ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند.
زبان پهلوی ساسانی که نام دانشگاهی آن پارسی میانه است و پارسیگ نامیده میشده، نیای زبان فارسی است و طبیعتاً مانند فارسی، یک زبان ایرانی جنوب غربی است. زبان پهلوی اشکانی (زبان پارتی) یا پهلوانی یک زبان ایرانی شمال غربی است و از این نظر با تالشی، گیلکی، مازندرانی (طبری)، زازایی، گورانی هم خانواده است[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰]
زبان کردی متعلق به شاخه ایرانی خانواده هندو اروپایی است. زبان شناسان معمولاً زبان کردی را به عنوان زبانهای شمال غربی ایران و بعضی محققان این زبان را به عنوان میانجی بین شمال غرب (اشکانی) و جنوب غربی (پارسی باستان) ایران طبقهبندی میکنند. مارتین ون براینسنن یادآور میشود که «کردی ویژگی و عنصر زبانی قوی جنوب غربی (پارسی هخامنشی) را دارد»، در حالی که «زازا و گوران متعلق به گروه شمال غربی (اشکانی _ مادی) ایران هستند»
لودویگ پولس معتقد است که کردی به نظر میرسد زبان اصلی شمال غربی ایران است. اما اذعان میکند که ویژگیهای مشترک بسیاری با زبانهای جنوب غربی ایرانی مانند پارسی باستان دارد، که ظاهراً به دلیل تماسهای طولانی مدت و زیاد تاریخی میباشد.
ولادیمیر مینورسکی خاورشناس و دیپلمات روسی معتقد است اقوام کردها بازماندهٔ مادها هستند،[نیازمند منبع] ولی هیچ ادعا و اثبات زبان شناختی مبنی بر ارتباط زبانهای کردی امروز با زبان مادی ارائه نداده است و فقط از دید تاریخی به مسئله نگریسته است. همانطور که گفته آمد، زبان مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبانهای ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شدهای در دوره میانه زبانهای ایرانی ندارند. همه زبانهای کردی متعلق به دوره نوین زبانهای ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند و از زبان مادی نیز تنها چند واژه در نوشتههای دیگر زبانهای باستانی به جای مانده است.
در سال ۱۹۵۱ یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی.ان. مک کنزی که جزو سرشناسترین متخصصین فارسی میانه (پهلوی) و زبانهای کردی شمرده میشود، مقالهای با عنوان «ریشههای زبان کردی» نوشت. او در این نوشته اظهار تعجب کرد که چرا باوجود آنکه استاد مینورسکی به بسیاری ادعاهای مبالغه آمیز و مبهم دربارهٔ «ریشه کردها» جواب داده است، هنوز «موضوع کردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه میگیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری مادها هنوز به اصطلاح صاحبی ندارد، کردهای معاصر پنهان نمیکنند که میخواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند.[۴۱]
مک کنزی پس از بررسی بسیاری از گونههای زبانهای ایرانی در مقاله معروفش بنام «ریشههای زبان کردی» مینویسد: «وظیفه نخست من باید تعریف زبان کردی از طریق تعیین مشخصاتی باشد که آن را از دیگر لهجههای ایرانی متمایز میکند. متأسفانه باید در ابتدای این بحث اعتراف کنم که نتایجی که به آن رسیدهام، عموماً منفی هستند، زیرا تقریباً در برابر هر مشخصه ویژه زبان کِردی، یک مشخصه مشابه در دستکم یک لهجه دیگر ایرانی وجود دارد» آنگاه او در ادامه این مقاله به تحلیل و مقایسه خصوصیات دستوری و صرفی (مورفولوژیک) کردی با دیگر زبانهای ایرانی میپردازد، تا با نمونههای مختلف نظر خود را ثابت کند که کردی نیز مانند دیگر شاخههای خانواده زبانهای ایرانی، یکی از این زبان هاست – مانند بلوچی یا لُری، تاتی – آذری یا گیلکی. بنظر مک کنزی و ویندفور کُردی از نزدیکترین زبانهای ایرانی به پارسی باستان (هخامنشی) است و حتی در دوره ای تحت تأثیر زبان پارتی بوده است که میدانیم ریشه اش در شرق دریای کاسپین بوده و در زمان اشکانیان زبان پارتی تقریباً همه گونههای زبانهای ایرانی از جمله فارسی، کردی، تاتی، زازاکی و بلوچی و گورانی را تحت تأثیر خود قرار داده است[۴۲]
جدول مقایسه تحولات آوایی زبانهای ایرانی با زبان کردی
| پارسی | زبان کردی | بلوچی | زبانهای مرکزی | زبانهای خزری | سمنانی | تالشی | زازایی | آذری کهن | گورانی | پهلوی اشکانی | IE |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| h/d | s/z | s/z | s/z | s/z | s/z | s/z | s/z | s/z | s/z | s/z | k/*g* |
| -z- | -ž- | -j- | -j- | j,ž,z | j,ž | -ž- | -j- | -ž- | -ž- | -ž- | k(u)pal* |
| z | ž | j | j,ž,z | j(z) | žj | ž | j | (ž(y | ž | ž | (g(u)(h* |
| S | S | ? | esb | S | esb | asb | esp | isb | sip | ? | KW* |
| S | S | S | r | r | h)r) | (h(r | hi)r) | h)r) | ya)r) | hr | tr/*tl* |
| d | d | (?)d | b | b | b | b | b | b | b | b | *d(h)w |
| L/L | L/L | L/L | L/L(r,z) | L/L | L/L(r,z) | r/rz | r/rz | r/rz | Lr/rz | rδ)/rz) | oIr)*rd/*rz) |
| (x(u | (x(w | v | x(u),f,v | (x(u | (x(u | h | w | h | w | wx | sw* |
| h | h | h | (h(u | h | h | h | w | u | u | f | tw* |
| -j | -j | -j | (-j-(y | -j | -j | -j | -j | -y | -y | -y | -y* |
در مقابل، گارنیک آساتوریان نیز معتقد است که تنها بازمانده زبان مادی شاید تاتی در آذربایجان و زبانهای مرکزی کاشان باشد.[۴۳] صحت این نظریه را دیاکونف نیز مورد تأیید قرار داده است. چنانکه وی در اثر مشهورش موسوم به «تاریخ ماد» مینویسد:
«هنوز در زمان حاضر هم تاتها و تالشیها و مازندرانیها به لهجههایی سخن میگویند که از بقایای زبان هند و اروپایی میباشد که در آغاز زبان مادهای شرقی بوده است. امتیاز ویژه این لهجهها، کهنگی و مهجوری اصوات میباشد که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مشابهت دارد»[۴۴]
گویشها
طبقه بندی زبان کردی
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در برخی دستهبندیها کردی به سه دسته اصلی شمالی، جنوبی و میانه تقسیم شده که خود شامل بیست و دو نوع گویش میباشد و هر گویش نوع نگارش و تلفظ خاصی دارد.[۴۵] تلاش برای یک زبان استاندارد برای کردی نتوانسته به موفقیتهای چشمگیری برسد.[۴۵]

شاخههای اصلی زبانهای کردی عبارتند از:[۴۶][۴۷][۴۸][۴۹][۵۰]
- کردی شمال-غرب: کرمانجی، بادینی، بایزیدی، بوتانی، شکاکی و…
- کردی مرکزی: سورانی، جافی، مکریانی، اردلانی، کلیایی و…
- گویشهای جنوبی کردی: کلهری، ایلامی، لکی و…[۴۷][۴۸][۵۱]
- گویشهای پراکنده کردی:کردی اراکی و…
زبان کردی مرکزی در عراق زبان رسمی است[۵۲] در حالی که در کشور سوریه ممنوع است. تا اوت ۲۰۰۲ در ترکیه محدودیتهای شدیدی بر آن (کردی کرمانجی) اعمال میشد گرچه هنوز کاربرد آن در ترکیه محدود است.[۵۳] در ایران نیز کاملاً آزاد است و در رسانهها امکان استفاده از آن وجود دارد در حالی که استفاده از آن در نظام آموزشی دولتی هنوز صورت نپذیرفته و قطعی نشده است.
جدول واژگان زبانهای کردی ایرانی غربی و ایرانی شرقی با ریشهها، دگرگونیهای آوایی
| واژه / معنا | اردلانی | کرمانجی | سورانی لهجهای | سورانی معیار | هورامی | شاخه / ریشه | زبانهای شرقی / حضور تاریخی | دگرگونی / توضیح | منابع |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| جدا بودن | جیاگ بون | جوداهی | جیا بون | جودا بون | جیا بون | غربی + شرقی | کرمانجی [jūdāhī], پشتو [judā], بلوچی [jūdah] | /گ/ → /ه/ (کرمانجی: jyāg > jūdāhī) | MacKenzie 1961; Encyclopaedia Iranica |
| مو | مو | پور | پور | مو | مو | شرقی | کرمانجی [pur], سورانی لهجهای [pur], پشتو [pur] | — | MacKenzie 1961 |
| آبی | کبود/کئو | شین | شین | شین | کئو | غربی + شرقی | کرمانجی [šīn], سورانی لهجهای [šīn], بلوچی [šīn] | — | MacKenzie 1961; Encyclopaedia Iranica |
| چرا | بوچه | چما | چما | بوچی | بوچ | شرقی | کرمانجی [čma], سورانی لهجهای [čma], پشتو [čma] | — | Windfuhr 2009 |
| بزرگ | گهوره | مزن | مزن | گهوره/مزن | گهوره | شرقی | کرمانجی [mazin], سورانی لهجهای [mazin], پشتو [mazin] | —لهجههای سکایی mazan | MacKenzie 1961 |
| خوب | خاس/باش | چاک | چاک | باش | باش/وه ش | شرقی/بلوچی | کرمانجی [čāk], سورانی لهجهای [čāk], بلوچی [čāk] | — | MacKenzie 1961 |
| تخم | توم | هاگ | هلک | توو/هلک | توم | غربی + شرقی | کرمانجی [hāg], سورانی لهجهای [hāg], بلوچی [hāg] | /ک/ → /ه/ (کرمانجی، سورانی لهجهای: tūm > hāg) | MacKenzie 1961; Encyclopaedia Iranica |
| گوش | گوچکا | گوه | گوی | گوی/جوی | گوش | غربی + شرقی | کرمانجی [guh], سورانی لهجهای [goy], پشتو [guh], بلوچی [guh]; خوارزمی/سغدی: goχ | (کرمانجی): goš > guh) Ŝ → h | MacKenzie 1961; Encyclopaedia Iranica |
| فرار کردن | درچون/هلات/راکردن | رهوی / rev | رهوی/هلاتن | رهوشتن/هلاتن | رهوتن | شرقی | کرمانجی [rev], سورانی لهجهای [raw], پشتو [rev] | —سغدی: rβ- / rwβ- → «گریختن، رفتن».
خوارزمی: rβ- → همان ریشه برای «گریختن» |
Windfuhr 2009 |
| روشنایی / نور | روناکی | روناهی | روناکی | روناکی | روناکی | غربی/پهلوی | کرمانجی [rōnāhī] | /ک/ → /ه/ (کرمانجی: rōnākī > rōnāhī) | MacKenzie 1961; Windfuhr 2009 |
| پاره کردن | دران | درین/çiriya | درین/çriwa | çriwa | درید | غربی + شرقی | کرمانجی [çiriya], سورانی
[çriwa], شغنی: چیر-/جیر- واخی: چار-/جار- پشتو: شل کول |
اوستایی: dārayeiti (شکل کهنتر)
این تحولات آوایی شامل: تبدیل «د» به «چ» یا «ج» |
MacKenzie 1961 |
| شمردن | اشمرین | اژمرین | اژمرین | ژماردن | اشماردن | غربی + شرقی | کرمانجی [ažmarīn], سورانی لهجهای [ažmarīn], سورانی معیار [žmārdan], پشتو [žmēral] | خوشهٔ /ʃm/ (شم) و /ʃn/ (شن) → به /ʒm/ (ژم) و /ʒn/ (ژن)
پشتو، سغدی، یغنابی، سکایی/ختنی) تبدیل شدهاند. |
MacKenzie 1961 |
| تابستان | تاوسان | هاوین | هاوین | هاوین | هامین | شرقی/غربی | کرمانجی [hāwin], سورانی لهجهای [hāwin], پشتو [ūṛay], بلوچی [hāwān] | —تغییر
م به و در زبانهای شرقی |
MacKenzie 1961 |
| حلقه، شورا | کوم | جرگه | جَرگه | «جَرگه | کوم | غربی + شرقی | در پشتو [ǰərga]
لویه جرګه بلوچی هم واژه جرگه (garga / ǰarga || — «لویه جرګه» = مجلس بزرگ سنتی افغانها || |
سغدی شکل γrk یا γrg با معنی «جمع،
در خوارزمی مشابه ǰarg آمده |
MacKenzie
۱۹۶۱ |
| مهمان | میمان | میوان | میوان | میوان | میمان | غربی + شرقی | کرمانجی [mīwān], سورانی لهجهای [mīwān], | —تحول «م» به «و» (یا [β]) یک ویژگی برجستهٔ زبانهای ایرانی شرقی (پشتو، بلوچی سکایی) | MacKenzie 1961 |
- واژههای ایرانی غربی: اردلانی و هورامی بیشتر ریشه پهلوی و پارسی باستان دارند و تغییرات آوایی در آنها محدود است (کبود، توم، جیاگ بون).
- واژههای ایرانی شرقی: کرمانجی و سورانی لهجهای تحت تأثیر زبانهای ایرانی شرقی (سکایی، بلوچی، پشتو) هستند و دگرگونیهای ک > ه، گ > ه، š > ž رایج است (hāg, guh, rōnāhī).
- اردلانی در مواردی مانند کبود و توم وفاداری به صامتها و ساخت سنتزایی غربی را حفظ کرده است، که با نظام ارگاتیو و کلیتیکهای خنثی مطابقت دارد.
- کرمانجی و سورانی با ساخت تحلیلی و تغییرات واجی شرقی (دگرگونیها) هماهنگاند.
در سغدی و شاخههای شرقی، ریشهٔ paur- / pōr- به معنی مو ثبت شده است. در پشتو واژه پوړ (por / pūṛ) هنوز هم به معنی «مو» بهکار میرود. در زبانهای ایرانی شرقی و سکایی، ریشهٔ paura- به معنی «پر، پُر، پوشیده» بوده، که ارتباط معنایی روشنی با مو دارد (چیزی که سر یا بدن را میپوشاند). در متون پهلوی غربی (ساسانی) کمتر به معنی «مو» آمده، بیشتر «پسر» (پور) در پهلوی اشکانی است، اما در شاخهٔ شرقی معنا به سمت «مو» باقی مانده است.
در واژگان «روناکی / روناهی»، اردلانی: روناکی (با ک)، کرمانجی: روناهی (با ه)، اینجا هم تحول k > h در کرمانجی دیده میشود، در حالیکه اردلانی شکل غربی و قدیمیتر را نگه داشته است. شاهد پدیده k > h در زبان کرمانجی است که مربوط به شاخص زبانهای ایرانی شرقی است
تخم (توم در اردلانی): توم (tūm) با حفظ m به پهلوی (tōhm) وفادار است، مشابه mīmān و zimsān. در مقابل، hāg در کرمانجی و سورانی لهجهای با تغییر /ک/ → /ه/ نشاندهنده تأثیر شرقی (سکایی) است، مشابه goš > guh در گوش.
موقعیت میانجی کرمانجی در خانوادهٔ زبانهای ایرانی
کردی کرمانجی از نظر تبارشناسی به شاخهٔ زبانهای ایرانی شمالغربی تعلق دارد،[۵۴] اما در عین حال ویژگیهایی را نشان میدهد که آن را به زبانهای ایرانی شرقی نزدیک میکند.[۵۵] این ویژگی منحصربهفرد در دستگاه فعل، واژگان و آواشناسی کرمانجی قابل مشاهده است.
مقایسه دستگاه فعل
دستگاه فعل کرمانجی ترکیبی از ویژگیهای غربی و شرقی خانوادهٔ ایرانی را نشان میدهد:[۵۶]
| حوزهٔ فعلی | ویژگی غربی | ویژگی شرقیمانند | نمونه کرمانجی |
|---|---|---|---|
| حال ساده | صرف فعل با شناسهٔ فاعلی (مانند فارسی و اردلانی) | — | ez dibim = من میبینم |
| ماضی ساده | صرف فعل با شناسه فاعلی | — | ez dîtim = من دیدم |
| ماضی نقلی | فعل + فعل کمکی کوتاه | تحلیلی با ضمیر پیوسته + فعل کمکی | min dîtî ye = من دیدهام |
| ماضی استمراری | پیشوند می- (مانند فارسی) | تحلیلی با bûn (بودن) | ez dihatim / ez hatibûm |
| مجهول | «شدن» + فعل اصلی | تحلیلی با bûn | kitêb hatiye xwendin |
| ملکی | با «داشتن» | بر hebûn استوار | ez kitêb heye |
شباهتها با زبانهای ایرانی شرقی
واژگان
تحولات واژگانی کرمانجی الگوهای مشترکی با زبانهای ایرانی شرقی نشان میدهد:[۵۷]
- mīwān (مهمان): تحول /م/ → /و/ همانند پشتو و بلوچی
- hāwin (تابستان): همانند بلوچی hāwān
- hağ (تخم) و guh (گوش): همسو با بلوچی/پشتو
آواشناسی
تغییرات آوایی مشخصهٔ کرمانجی با زبانهای شرقی همخوانی دارد:[۵۸]
- /م/ → /و/ یا [β]: mīman → mīwān
- /ک، گ/ → /ه/: gush, guh
- /ک، گ/ → /ه/:rōnāhī بهجای rōnakī
- /ش/ → /ژ/ در محیطهای خاص:
دوژمن بهجای دشمن
این تحولات در پشتو، سغدی و یغنابی نیز مشاهده میشود.[۵۹]
ساختار فعل
در دستگاه گذشته و نقلی، پشتو و سغدی همانند کرمانجی از ضمیرهای پیوسته و فعل کمکی استفاده میکنند.[۶۰] در ساخت مجهول و ملکی نیز تحلیلپذیری بالایی همانند بلوچی و پشتو وجود دارد.[۶۱]کرمانجی از نظر تبارشناسی به شاخهٔ ایرانی غربی تعلق دارد،[۶۲] اما در واژگان، آواشناسی و نحو رگههای شرقی فراوان دارد.[۶۳] موقعیت جغرافیایی و تماس تاریخی با اقوام شرقی باعث شده کرمانجی یک «پل» میان شرق و غرب خانوادهٔ ایرانی باشد.[۶۴]
کردی کرمانجی از نظر ریشه و طبقهبندی غربی است، اما از نظر ساخت و واژگان شرقیمانند است. این ویژگی منحصربهفرد باعث شده زبانشناسان آن را «میانجی» یا «پل» میان شاخههای ایرانی بدانند.[۶۵] این موقعیت میانجی کرمانجی را به نمونهای مهم برای درک تکامل و تماس زبانهای خانوادهٔ ایرانی تبدیل کرده است.
نظام ارگاتیو: اردلانی: ساختار سنتزایی با کلیتیک و فعل خنثی (م با حفظ b, m، و g در کبود، توم، و جیاگ بون هماهنگ است.
گویش هایکرمانجی/سورانی: ساختار تحلیلی فعل محور تطبقی فعل با مفعول با حروف اضافه (ji) و تغییرات شرقی (k > h، g > h، š > ž) در hāg, jūdāhī، و ažmarīn دیده میشود. دگرگونی گ > ه: در جیاگ > جوداهی مشابه /ک/ → /ه/ در تخم و گوش است و تأثیرات زبانهای شرقی مانندسکایی در را تأیید میکند.
اشتراکات زبانی میان کردی و پارسی باستان و پارسی میانه (پارسیگ)
بسیاری از واکهای موجود در فارسی باستان و میانه که بعدها تحت تأثیر الفبا و دستور زبان عربی متروک شدند در کردی امروز زندهاند. از جمله تفاوتهایی که میان واژگان هم ریشهٔ کردی و فارسی امروز وجود دارد جابجایی حروف و قلب و تبدیل هاست که در این گونه موارد غالباً صورت مورد استفاده در کردی به صورت کهن واژه نزدیک تر است. این تغییرات در زبان فارسی را امروزه تحت عناوین زیر بررسی میکنند.
۱- یاء و واو مجهول: در فارسی باستان بیش از یک نوع یائ و واو وجود داشته که امروزه تنها صورت باقی مانده در فارسی را یاء و واو معلوم و دیگر گونهها را مجهول میخوانند. یاء معلوم چون: تیر، جاوید، رهی، بید و واو معلوم چون: تموز، آهو، توت. صورت مجهول واو و یاء (که در فارسی افغانستان و تاجیکستان همچنان رواج دارد) در کردی با علامت «ێ» و «ۆ» از شکل معلوم آنها متمایز میشوند و در واژگانی چون: شێر، دلێر، زۆر، شۆر و… وجود دارند.
«بعد از اسلام که خط پهلوی به عربی بدل شد و در حروف هجای عربی برای تلفظ واو و یاء مجهول حروف خاصی موجود نبود به مرور زمان تفاوت میان آنها از میان برخاست و همه معروف خوانده شدند.» (جهانگیر، ۱۳۸۵: ۲۱)
۲ - ابتدا به سکون: در زبانهای ایرانی باستان گروههای صامت، یعنی اجتماع دو صامت در آغاز کلمه وجود داشته است اما بعدها از میان برخاسته است (خانلری، ۳۵۱:۱۳۶۵) این تغییر نیز باز به دلیل نفوذ و تأثیر دستور زبان عربی اتفاق افتاده که در آن ابتدا به ساکن محال است؛ بنابراین کلماتی که دارای چنین ترکیبی بودند به دو صورت تغییر کردند:
الف- افزودن مصوت میان دو صامت آغازی
Barardar-----brad(ar)---------bratar (برادر)
ب- الحاق مصوت به آغاز کلمه
(a)bru------brug-----bru (ابرو)
در کردی کلمات با همان سیاق باستانی و با صامت آغازین به کار میروند
Bra, bro,fra, dro
ج- تبدیل صامتها:
۱- صامت j=ج در آغاز کلمات در فارسی مرحلهٔ باستان، میانه و جدید به ز= z تبدیل یافته، همین واژگان در کردی بدل به ژ =zh شدهاند.
زن jan = zan = زیستن jiv = ziwistan = در کردی:
(در واژهٔ ژه نیار به معنای نوازنده) ژه ن = jan = zhan
ژین/ ژیان = jiv =zhiwan
۲- صامت نفسی ه=h که در آغاز کلمات مرحلهٔ باستانی قرار داشته در فارسی میانه باقی مانده و در جدید ساقط شده
انجمن hanjamana= hanjaman= در کردی این شکل از کاربرد ه همچنان زنده است و در برگردان به فارسی حذف میشوند
هه و راز hawraz = اوراز به معنای فراز
هه و رامان hawraman= اورامان به معنای محل برآمدن خورشید
هه ور hawr = ابر
۳- صامت و=v آغازی هرگاه پس از آن مصوت i قرار داشته در مرحلهٔ میانه همچنان وجود داشته و در مرحلهٔ جدید به گُ = go تبدیل شده (خانلری۳۴۶:۱۳۶۵)
گشتاسپ = vishtaspa=wishtasp
گزارد = vicard = wizard
در کردی همین تبدیل در برخی موارد دیده میشود اما هم شکل نخستین امروز کاربرد دارد و هم شکل تغییر یافته:
Vitn(وتن) یا گوتن به معنای گفتن
هم وتن و هم گوتن در معنای گفتن به کار میرود که در اولی v باستانی به کار رفته و در دومی تبدیل شدهٔ آن به go. این go در کردی به o بسیار خفیف تلفظ میشود که بیشتر شبیه سکون است. به نظر میرسد در فارسی هم چنین بوده باشد و بعدها به دلیل پرهیز از ابتدای به سکون اینo واضح تر شده باشد.
۴- دال در بسیاری از کلمات فارسی قدیم ذال بوده و مثل ذال تلفظ میشده و به مرور زمان تلفظش تبدیل شده و دال شده (جهانگیر، ۱۳۸۵ :۱۵)
گنبذ = گنبد در کردی گمذ
۵گروه صامت fr= ف ر در میان کلمه به رف= rf قلب شده است.
برف = vafr =wafr
در کردی وه فر wafr عیناً تلفظ دورهٔ میانه است.
۶- مصوت میانی o یا auh در فارسی دورهٔ جدید به صامت خ بدل شده (خانلری، ۳۴۵:۱۳۶۵) و در کردی به همان صورت باقی مانده.
تخم = tauhm = tom
در کردی:
توم = tom
۷- مصوت آغازی هو=hu یا u در فارسی جدید به خ بدل شده (خانلری، ۳۴۲:۱۳۶۵)
خشک = ushk= hushk
درکردی:
وشک = hushk=ushk=wshk
۸-تبدیل صامت s س به ه h
ask=aho=آهو
Masi=mahi=ماهی
Asen=ahen=آهن
زبان کردی لهجههای متعدد دارد مانند: مکری، سلیمانیهای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، ملکشاهی و….[۶۶][۶۷] زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود و صاحب اشعار و تصانیف، قصص و سنن ادبی است.[۶۶][۶۷]
منشأ ماده مجهول(ya) در (فارسی باستان) و زبان کردی اردلانی و کلهری و هورامی و تفاوت آشکار با گویش سورانی
در زبانهایی مانند فارسی نو و انگلیسی
تغییرات نحوی در مجهول سازی همراه با اضافه شدن یک فعل کمکی است اما در گویشهای کردی فعل کمکی به فعل اصلی اضافه نمیشود و فقط با تغییرات ساخت واژی فعل به حالت مجهولی در میآید
در فارسی باستان (پارسی هخامنشی) تعدادی ماده فعلی مانند ماده ماضی، ماده آینده، ماده مضارع نقلی ماده مجهول ماده و اداری ماده جعلی ماده آرزویی و ماده تشدیدی وجود داشتهاند و ماده مجهول با افزودن پسوند ماده مجهول ساز ya - به ریشه افعال معلوم ساخته میشده است (ابوالقاسمی، ۱۳۷۵: ۱۴۱ دبیر مقدم، (۱۳۶۴ (۳۳) ماده مجهول ساز ماضی در گویشهای کردی مانند پارسی باستان ya و تنها در گویش سورانی ra است و ماده مجهول ساز حال در گویشهای کردی - ya و در گویش سورانی re است. به نظر میرسد این تفاوت گویش سورانی با سایر گویش کردی دیده شده در زبان آذری کهن و گویشهای مانند تاتی هرزنی وجود داشته است.
گویش سورانی ماده مجهول ساز زمان حال به صورت er. ماده مجهول زمان گذشته به صورت -ra- تلفظ میشود که این ویژگی در زبان تاتی هرزنی و آذری کهن وجود داشته و حکایت از تأثیر زبانهای مانند ارمنی در گویش سورانی است زیرا در زبان ارمنی و آذری کهن تحویل آوایی d به r وجود داشته است.
گویش اردلانی
آنها سیبها را خوردندavan sef_ak an-yan xward
#Sef aka axwr ya سیب خورده میشود
Sef aka xwr ya سیب خورده شد.
گویش هورامی
Anisha sew-aka warde آنها سیبها را خوردند
sew aka wer-ya سیبها خورده شد
گویش سورانی
sew -aka -an da xor-re-n سیبها خورده میشوند
Sew aka xor ra سیب خورده شد.
'''مقایسه ساخت مجهول در گویش تاتی هرزنی با اردلانی و سورانی'''
اردلانی درس خوانده شد dars xwin ya
گویش سورانی
درس خوانده شد dars xond ra
تاتی هرزنی
درس خوانده شد dars hond ra
گویش کردی اراکی گویشی است که کردان مهاجر به اراک به آن سخن میگویند. این مهاجران شامل چند خانوار هستند که اطلاعاتِ دقیقی نسبت به آنها وجود ندارد مهمترین آنها خاندان اثمری هستند. زبان آنها تلفیقی از فارسیِ اراکی و کردی است.
شمالی (کرمانجی)
گویش شمالی: گویش کردی کرمانجی در بخشهای کردنشین ترکیه و بخشهای کردنشین سوریه، بخشی از اقلیم کردستان عراق و در استان آذربایجان غربی در شهرستانهای اشنویه، ارومیه، سلماس، خوی، شاهین دژ، ماکو، شوط، پلدشت، چالدران، چایپاره و با پارهای تفاوت در میان مردم ایل کردلی، ایل رشنو، ایل شوهان و برخی از مردم ایل ملکشاهی استانهایی چون استان کردستان با لهجه پالهای و لهجه ملکشاهی تکلم میشود. ایل ملکشاهی جزوی از کنفدراسیون کردهای کرمانج چمشگزک هستند که زمان صفویه به ایران مهاجرت کردند. هماینک در کردستان ترکیه استان استان درسیم (به کردی: Dêrsim) شهری به نام چمشگزک وجود دارد که به کردی کرمانجی به آن ملکشی میگویند که همان ملکشاهی است. همچنین در شمال شرق ایران و در استانهای خراسان شمالی و خراسان رضوی در شهرستانهای نیشابور، قوچان، بجنورد، اسفراین، شیروان، کلات نادری، درگز، کاشمر، بخش خبوشان فاروج، بخش سنگر فاروج، بخش سرولایت نیشابور، مانه و سملقان و روستای زردکوهی و گودچاه در سبزوار، به گویش کردی کرمانجی تکلم میشود.[۶۸] کردی کرمانجی در شهرستانهای درگز، چناران و فاروج با داشتن درصد گویشوران بالا، گویش یکم است)[۶۸] با توجه به مهاجرتهای گسترده از دیگر شهرهای کرد زبان استان خراسان شمالی به کلانشهر مشهد شمار کردهای کرمانج ساکن در مشهد چشمگیر است.[۶۸] در روستاهایی در شهرستان رودبار استان گیلان به ویژه در بخش عمارلو که شامل دو بخش میباشد که بیشتر مردمان بخش خورگام که شامل روستاهای لایه بره سر چهارمحل برارود و بیش از یکصد پارچه آبادی و روستا به گویش کردی کرمانجی سخن میگویند پیرکوه و کرماک و روستای کرمانج نشین دوسالده در منطقهٔ عمارلو و روستاهای سیاهکل و دیلمان و نیز در قسمتهای کردنشین ارمنستان و ترکمنستان و استان شاهومیان و استان کاشاتاق در جمهوری آرتساخ به کردی کرمانجی تکلم میشود. بیشتر کردهایی که در اروپا هستند به گویش کرمانجی تکلم میکنند. کردی کرمانجی با آنکه از لهجههای مختلفی تشکیل شده است ولی لهجهٔ مرجع و کتابی (معیارِ) آن به لهجهٔ جزیری در کردستان ترکیه شبیه است که از زمانهای دور شاعران و نویسندگانی مانند احمد خانی، ملای جزیری، فقی طیران، ماموستا جگرخون و علی حریری آثار ارزشمندی را خلق کردهاند در خراسان بزرگ نیز کردی کرمانجی در مناطق شمالی آن، شمال خطی که مشهد را به بجنورد پیوست میدهد و در مرز ترکمنستان به پایان میرسد، تکلم میشود. مردم برخی روستاهای ترکمنستان که هممرز با ایران هستند مانند روستای فیروزه نیز به این گویش سخن میگویند. در تفلیس پایتخت گرجستان بسیاری از کردهای کرمانج زندگی میکنند که پیرو آیین ایزدی هستند. به نظر میرسد که آیین «ایزدی» ریشه در دین زرتشتی دارد.
در کشور ارمنستان نزدیک یک سوم کردهای این کشور ساکن ایروان (Erivan)، و بقیه در مناطق الاگوز (Alagöz)، آرارات (Ararat)، ماسیس (Masis) و تالیین (Talinn) ساکن هستند که به لهجه کردی کرمانجی تکلم میکنند. این کردها در سال ۱۹۲۰ از کردستان ترکیه به این دیار کوچ اجباری داده شدند.[۶۹]
در کشور روسیه (منطقه سیبری) ساکنین شهر نووسیبیرسک و دور و بر آن به گویش کردی کرمانجی سخن میگویند.[۷۰]
در دور و بر شهرستان خلخال واقع در استان اردبیل نیز روستاهایی به زبان کردی کرمانجی سخن میگویند که از شمال به جنوب عبارتند از: میل آغاردان، بلوکانلو، مصطفی لو، پیرانلو، چملوگبین، اوجغاز، مورستان، کلستان علیا، حاجیآباد، کلستان سفلی، لنبر، نواشنق، آقبلاغ کرد، غفورآباد، کالار، چلنبر، داودخانی، خداقلی قشلاق و دلیلر وروستایی جعفرآباد که در جنوب شهرستان خلخال و در میانه استان اردبیل و استان زنجان قرار دارد به گویش کردی کرمانجی اصیل که سخن میگویند.[۷۱]
| زبان | واژه / اصطلاح | خط تاریخی | آوانویسی IPA | توضیح / ریشه |
|---|---|---|---|---|
| پارسی باستان | 𐎧𐎱𐎢𐎴 (axšna) | 𐎧𐎱𐎢𐎴 | /axʃnɑ/ | آبی تیره یا رنگ آب؛ یکی از کهنترین نامهای رنگ در متون باستانی |
| پهلوی | 𐭧𐭱𐭭𐭠 (xšna) | 𐭧𐭱𐭭𐭠 | /xʃnɑ/ | وامواژه از پارسی باستان اخشینا؛ معنی آبی تیره حفظ شده |
| کردی کرمانجی | شین (şîn) | شین | /ʃi:n/ | آبی تیره، سرمهای؛ حفظ رنگشناسی کهن ایرانی |
| روسی | тёмно-синий (tyomno-siniy) | Кирилица | /tʲom.nə ˈsʲinʲɪj/ | ترکیب «تیره» + «آبی» برای بیان آبی تیره |
| اوکراینی | темно-синій (temno-syniy) | Кирилица | /tɛmˈnɔ sɪˈnʲi/ | ترکیب «تیره» + «آبی» |
| مقدونی | сина (sina) | Кирилица | /ˈsi.na/ | آبی؛ برای آبی تیره معمولاً ترکیب «темно» + «син» استفاده میشود |
تحول رنگ ابی تیره (شین) در پارسی باستان و زبانهای اسلاوی .
مرکزی (سورانی)
گویش مرکزی:
شامل ته لهجههای: سورانی، کردی سقزی، مکری، بابانی، اردلانی، کلیایی و جافی است؛ و جغرافیای آن در حوزه حضور ایلات گویشور آن یعنی در کردستان عراق در استانهای اربیل، سلیمانیه، کرکوک و شهرهای پیرامون آنها و در ایلهای کرد ایران در استانهای آذربایجان غربی و استان کردستان و شهرهای شمالی استان کرمانشاه (روانسر، جوانرود، سنقر، ثلاث باباجانی، پاوه،) میباشد. لهجههای مکریانی و بابانی از ته لهجههای کردی سورانی، شکل استاندارد گویش سورانی هستند که در منطقهٔ سقز مهاباد و سلیمانیه رایج است. در حالی که لهجه اردلانی تفاوتهای لغوی و دستوری با سورانی دارد.[۷۲]
جنوبی (کلهری)
گویش جنوبی:شامل لهجههای: کلهری، ایلامی، لکی،[۷۳] مایانی، گروسی، کردلی[۷۴] و… است که جغرافیایش در ایلهای کرد ایران شامل استانهای ایلام، کرمانشاه، کردستان، شمال و غرب لرستان در منطقهٔ خودمختار اقلیم کردستان عراق در شهرهای چون: خانقین، مندلی، زرباطیه، بدره، جسان، جلولا و دیگر مناطق پیوسته به آن میباشد.
لکی
لکی: شامل لهجههای غیر ارگاتیو هرسینی، صحنه ای و ارگاتیو بالاوندی، عثمانوندی و جلالوندی و.. میشود که هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند. گویشوران این زبان در استانهای کرمانشاه، ایلام و لرستان زندگی میکنند.[۷۵] گونههای ارگاتیو در لکی دارای ساختار مشابه گویش اردلانی هستند.[۷۶] دانشنامه اتنولوگ و همچنین گلاتولوگ از معتبرترین دانشنامههای جهان، لکی را شاخه ایی از زبانهای کُردی میدانند.[۷۷][۷۸] دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجه ایی از زبان کُردی دانسته است.[۷۹] در فرهنگ دهخدا، لکی، «لهجه ایی از زبان کُردی که مردم هرسین و کوهدشت و توابع بدان سخن گویند.» تعریف شده است.[۸۰]برخی از زبانشناسان لکی را در شاخه کردی جنوبی طبقهبندی کردهاند.[۸۱][۸۲][۸۳][۸۴][۸۵][۸۶][۸۷] اطلس زبانهای ایران لکی را شاخهای از زبان کردی طبقهبندی کرده است.[۸۸] برخی از منابع زبانشناسی لکی را در شاخه زبانهای کُردی از شاخه زبانهای ایرانیتبار غربی قرار دادهاند.[۸۹][۹۰][۹۱][۹۲][۹۳][۹۴][۹۵][۹۶] مهرداد ایزدی و نادر انتصار لکی را گویشی از گورانی و گورانی را زیرشاخه زبان کُردی میدانند.[۹۷][۹۸] فرامرز شهسواری، زبانشناس ایرانی لکی را زبانی جدا از زبان کردی میداند.[۹۹] ویلیام فرالی لکی را شاخهای از زبان لری میداند.[۱۰۰]احسان یارشاطر در کتاب زبانها و لهجههای ایرانی، لکی را یکی از گویشهای زبان لری میداند.[۱۰۱] در کتاب فرهنگ و واژهنامه لکی کیان به نقل از کتاب جغرافیای نظامی ایران آمده: «زبان لکی از زبانهای فارسی قدیم ایران میباشد که به علت کوهستانی بودن جایگاه آن مردم، از نفوذ واژههای بیگانه محفوظ مانده است.»[۱۰۲] راولینسون نیز، زبان لکی را مشتق شده از فارسی باستان میداند.[۱۰۳]
گورانی-زازاکی
به لحاظ زبان شناختی گورانی و زازا را نمیتوان کردی شمرد اما گویشوران آنها به لحاظ قومیت خود را کُرد میدانند و اکثریت بزرگ آنها زبان خود را کُردی میدانند.[۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]این زبانها جز شاخه زازا-گورانی از زبانهای ایرانی شمال غربیاند.[۱۰۷][۱۰۸][۳۵][۳۶][۱۰۹]
گورانی و زازاکی[۱۱۰] از نظر زبانشناسی زبانی مستقل از کُردی به حساب میآیند.[۱۰۷][۱۰۸][۳۵][۳۶][۱۱۱] اما در طول سالها تأثیرات متقابلی بین این دو زبان وجود داشته است.[۱۱۲] دانشوران اروپایی معتقدند که گورانی از کردی جدا است و کردی مترادف با گروه کرمانجیزبان (کرمانجی شمالی، مرکزی و جنوبی) است، در حالی که کردها معتقدند که زبان کردی هر یک از زبانهای منحصربهفرد یا گویشهایی که توسط کردها گویش میشود و توسط گروههای قومی همسایه گویش نمیشود را در برمیگیرد که بحثی اجتماعی سیاسی است و چندان به زبانشناسی مرتبط نمیباشد.[۱۱۳] زبان گورانی (که شامل اورامی میشود) اغلب به عنوان بخشی از شاخه زازا-گورانی زبانهای ایرانی و هندوایرانی (آریایی) طبقهبندی میشود.[۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷] اما زبان زازاکی که در قسمتهای شمالی کردستان گویش میشود، هم از نظر دستوری و هم از نظر واژگان متفاوت است و بهطور کلی توسط گویشوران گورانی قابل فهم نیست اما مرتبط با گورانی در نظر گرفته میشود. تقریباً همه جوامع زازاکیزبان،[۱۱۸] و نیز گویشوران یک زبان از نزدیک مرتبط دیگر به نام شبکی که در بخشهایی از کشور عراق گویش میشود دارد[۱۱۹][۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴] کردها و گورانیها مایلند زبان گورانی را گویشی از زبانهای کردی بشمارند[۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷][۱۲۸] و برخی زبانشناسان (مانند فردیناند هنربیخلر،[۱۲۹] شیهاالسلامی،[۱۳۰] حسنپور،[۱۳۱] ارانسکی[۱۳۲] و خزنهدار[۱۳۳]) هم این دیدگاه را تایید میکنند؛ ولی تفاوتهای زبانهای زازا-گورانی و زبانهای کردی بسیار زیاد است و برخی زبانشناسان گورانی را به عنوان گویشی کردی طبقهبندی نمیکنند.[۱۲۸] به ویژه مککنزی از طرفداران این دیدگاه به شمار میرود.[۱۳۴] برخی هم، مانند چمنآرا، با رد دیدگاه مککنزی آن را نه زبانی برای گفتگو بلکه زبان ادبی برساخته ساکنان زاگرس میدانند.[۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷]
مقایسهٔ واژگان زبانهای کردی با زبان فارسی
دبیره
در گذشته، زبان کردی تنها با نویسه عربی نوشته میشد؛ اما پس از جنگ جهانی اول و در پی جایگزینی نویسه عربی در ترکیه با نویسه لاتین، کردی نیز در این کشور با نویسه لاتین نوشته شد. غیر از این، کردهای ساکن در شوروی سابق نویسه سیریلیک بهکار میبردند. هماکنون در ایران و عراق کردی با نویسه عربی نوشته میشود.[۱۳۸][۱۳۹]
واژگان کردی
بخش اصلی واژگان زبانهای کردی از ریشههای کهن ایرانی است. پس از هجوم اعراب علیرغم گسترش اسلام و به زعم آن فرهنگ و ادبیات عربی در بخش وسیعی از کردستان همچون دیگر مناطق خاورمیانه، به دلایل مختلف از جمله کوهستانی و منزوی بودن محیط زیست کرد زبانان، زبان کردی توانست خود را از سیل وامواژههای زبانهای مجاور از جمله عربی به ویژه در زمینه نوشتار حفظ بنماید. در کردی نوشتاری کمترین درصد واژگان عربی در مقایسه با دیگر زبانهای خاورمیانه که تحت تأثیر زبان عربی قرار گرفتهاند وجود دارد و البته بیشتر آن تعداد واژگان دخیل نیز لغات مذهبی است.[نیازمند منبع]
ترتیب نحوی در زبانهای کردی
سبک نحوی در زبان کردی (word order / syntactic typology)
جدول ترتیب نحوی در گویشهای کردی و سومری پهلوی و زبان باسکی در زمان گذشته(ارگاتیو)
| زبان | مثال | ترجمه | ترتیب | توضیح | منبع |
|---|---|---|---|---|---|
| اردلانی (سنندجی) | سرما دارکهٔ برد | سرما درخت را (از بین) برد | S–O–V | عاملمحور، فاعل اول، مفعول بعد، تمرکز روی نتیجه عمل، ارگاتیو واقعی | Mackenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies, vol. 1. Oxford. |
| هورامی | دارکه سرمای برد | درخت را سرما برد | V–S–O | نتیجهمحور، مفعول غالب، فاعل ضمیر متصل، شبه ارگاتیو ضعیف | Mackenzie, D. N. (1966). The Dialect of Awroman. Oxford. |
| سورانی | غرقت کردوم | تو من را غرق کردی | V–S | مفعول غالباً ضمنی، فاعل ضمیر متصل، فروپاشی ارگاتیو، ترتیب فعل–فاعل غالب | Thackston, W. M. (2006). Sorani Kurdish: A Reference Grammar. Harvard. |
| مهابادی (کردی) | اوان سیو یان لی ستاندم | آنها سیب را از من گرفتند | O–(V+ضمیر)–S | مفعول واقعی برجسته، فاعل آخر، نتیجهمحور، فاقد ارگاتیو OVS | Öpengin, E. (2016). The Mukri Variety of Central Kurdish. De Gruyter. |
| پهلوی | kē mard ī ahlaw rāmēnēd | آن مرد نیکوکار را شادمان کند | S–O–V | ترتیب کلاسیک ایرانی، فاعل اول، مفعول بعد، فعل آخر، ارگاتیو کلاسیک | Skjærvø, P. O. (2009). Middle Persian. Encyclopædia Iranica. |
| باسکی | Gizona mutila ikusi du | مرد پسر را دید | S–O–V | فاعل اول، مفعول بعد، فعل آخر، زبان ارگاتیو با مفعول برجسته در برخی افعال | de Rijk, R. P. (2008). Standard Basque: A Progressive Grammar. MIT Press. |
| سومری | 𒀀𒇉𒈠𒌉𒋼 (lu₂-e e₂ mu-un-du₃) | مرد خانه را ساخت | S–O–V | فاعل اول، مفعول بعد، فعل آخر، برجستهسازی مفعول در جملات تاریخی، ارگاتیو کلاسیک | Foxvog, D. (2011). Introduction to Sumerian Grammar. UC Berkeley. |
وقتی زبانشناسان دربارهٔ فاعل، مفعول و فعل و ترتیب آنها صحبت میکنند، معمولاً به آن سبک نحوی (word order / syntactic typology) میگویند.
این سبک نحوی مشخص میکند جملهها در زبان عاملمحور (agent-focused / SOV) هستند یا نتیجهمحور (patient/result-focused / OVS) یا حتی فعلمحور (V–S–O).
بنابراین ترتیب S, O، V و نحوهٔ برجسته شدن هر نقش، بخشی از تحلیل سبک نحوی زبان است.
ترتیب واژگان (فاعل – مفعول – فعل) در زبانها
در بسیاری از زبانها ترتیب واژگان نشاندهنده تمرکز جمله و نحوه برجستهسازی فاعل یا مفعول است:
SOV (فاعل–مفعول–فعل): رایج در زبانهای قدیمی و عاملمحور، مانند اکثر گویشهای کردی سنتی، پهلوی، سومری و باسکی. فاعل در ابتدا آمده، مفعول وسط و فعل آخر. این ترتیب معمولاً قدرت فاعل را برجسته میکند.
OSV (مفعول–فاعل–فعل): در برخی گویشها برای برجستهکردن نتیجه یا مفعول ممکن است دیده شود، اما در اکثر گویشهای کردی رسمی کمتر رایج است.
V–S–O یا V–S: در زبانهایی که نتیجهمحور هستند یا ارگاتیو ضعیف دارند (مثلاً هورامی یا سورانی)، فعل اول میآید، فاعل ممکن است ضمنی باشد و مفعول واقعی مشخص نیست. این ترتیب تمرکز بر عمل یا نتیجه دارد.
وضعیت زبانها در جدول:
اردلانی (سنندجی): SOV – عاملمحور، سرما فاعل است و دارکه مفعول واقعی. مفعول گاهی برجسته میشود، ولی ترتیب کلاسیک عاملمحور است.
هورامی: OSV یا V–S – نتیجهمحور، فاعل ضمیر متصل، مفعول واقعی گاهی مشخص نیست.
سورانی: V–S – شبه تحلیلی، فاعل ضمیر متصل، مفعول واقعی غالباً ضمنی.
مهابادی (کردی): O–(V+ضمیر)–S – ترکیبی از مفعول برجسته و فاعل آشکار، تحلیل ارگاتیو دشوار.
پهلوی: SOV – عاملمحور کلاسیک، فاعل و مفعول مشخص.
باسکی: SOV – با ارگاتیو، فاعل و مفعول مشخص، مفعول در برخی حالتها برجسته میشود.
سومری: SOV – عاملمحور، مفعول گاهی برجسته، فاعل معمولاً وسط.
عاملمحور (SOV): اردلانی، پهلوی، باسکی، سومری
نتیجهمحور / شبه تحلیلی (V–S / V–S–O): هورامی، سورانی، مهابادی
آواها
زبان کردی دارای ۸ حرف صدادار است:
| کردی | a | e | ê | i | î | o | u | û | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| فارسی | آ (مثل آرام) | ا مثل اشک | ا مثل امروز | ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد) | ای (مثل ایلام) | اُ (مثل اُردک) | او کوتاه (در فارسی معادل ندارد) | او (مثل دوست) |
و نیز دارای ۲۳ حرف بیصدا است:
| کردی | b | c | ç | d | f | g | h | j | k | l | m | n | p | q | r | s | ş | t | v | w | x | y | z | |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| فارسی | ب | ج | چ | د | ف | گ | ه | ژ | ک | ل | م | ن | پ | ق | ر | س | ش | ت | و «ڤ در نگارش جدید عربی (توجه: ف با سه نقطه روی آن» ، [مثل very یا violin]) | و (به گونهای که در عربی تلفظ میشود) (مثل window) | خ | ی (مثل یاور) | ز |
ساختار
ضمیر
ضمیرهای شخصی
| کورمانجی | سُورانی | فارسی |
|---|---|---|
| ez | min | man |
| tu | to | to |
| ew | ew | u |
| em | ême | mā |
| hûn | êwe | şoma |
| ew | ewan | ioin |
| min | min | mi(n) |
| te | to | tû |
| wî | ew | io |
| wê | ew | io |
| me | ême | îme |
| we | êwe | hûme |
| wan | ewan | ioin /yioin |
ضمیرهای اشاره
ضمیرهای اشاره
| آلمانی | کورمانجی | سُورانی | کَلهری | پارسی | زازاکی | |
|---|---|---|---|---|---|---|
| نامها | ||||||
| .dieser, diese, diese pl | ev | em | ev | ye, yioine/ioine | in, işān / inhā | ı)no, (ı)na, (ı)nê) |
| آلمانی | کورمانجی | سُورانی | کَلهری | پارسی | زازاکی | |
| حالتها | ||||||
| diesem | vî | em | ev | ye | in | ı)ney) |
| dieser | vê | em | ev | ye | in | ı)naye) |
| diese, diesen | van | em | ev | yioine/ioine | işān / inhā | ı)ninan) |
ضمیرهای پسوندی
در سورانی و کلهری ضمیرهای پسوندی مانند فارسی هستند. آنها در انتهای کلمه قرار گرفته و دو کلمه را به هم پیوند میدهند؛ مثلاً:
| فارسی | سُورانی | کرمانشانی | لَکی |
|---|---|---|---|
| Xane | Mal | Mal | Mal |
| Xaneam | Malem | Malem | Malem |
ضمیرهای پسوندی:
| فارسی | سُورانی و کلهری کرمانشانی | اردلانی | ||||
|---|---|---|---|---|---|---|
| قطعی | پسآوا | نامعین | معین | نامعین | معین | |
| am- | em- | m- | ekem- | ekêm- | ekem- | ekem- |
| at- | et- | t- | eket- | ekêt- | eket- | eket- |
| ash- | î- | y- | ekî- | ekêy- | ekeîş- | ekey- |
| man- | man- | man- | ekeman- | ekêman- | ekeman- | ekeman- |
| tan- | tan- | tan- | eketan- | ekêtan- | eketan- | eketan- |
| shan- | yan- | yan- | ekeyan- | ekêyan- | ekeişyan- | ekeyan- |
نمونههایی برای حالت مفرد ("Kur" در کردی یعنی پسر):
| فارسی | سُورانی و کَلهری کرمانشانی | اردلانی | |||
|---|---|---|---|---|---|
| قطعی | نامعین | معین | نامعین | معین | |
| Pesaram | Kurem | Kurekem | Kurrekêm | Kurekem | Kurekem |
| Pesarat | Kuret | Kureket | Kurekêt | Kureket | Kureket |
| Pesarash | Kurî | Kurekî | Kurekêy | Kurekeîş | Kurekey |
| Pesarman | Kurman | Kurekeman | Kurekêman | Kurekeman | Kurekeman |
| Pesartan | Kurtan | Kureketan | Kurekêtan | Kureketan | Kureketan |
| Pesarshan pl. | Kuryan | Kurekeyan | Kurekêyan | Kurekeişyan | Kurekeyan |
نمونههایی برای حالت جمع:
| فارسی | سُورانی و کَلهری کرمانشانی | اردلانی | |||
|---|---|---|---|---|---|
| قطعی | نامعین | معین | نامعین | معین | |
| Pesaranam | Kuranem | Kurekanem | Kurekanêm | Kurekanem | Kurekanêm |
| Pesaranat | Kuranet | Kurekanet | Kurekanêt | Kurekanet | Kurekanêt |
| Pesaranash | Kuranî | Kurekanî | Kurekanêy | Kurekanîş | Kurekanêy |
| Pesaranman | Kuranman | Kurekanman | Kurekanêman | Kurekanman | Kurekanêman |
| Pesarantan | Kurantan | Kurekantan | Kurekanêtan | Kurekantan | Kurekanêtan |
| Pesaranshan pl. | Kuranyan | Kurekanyan | Kurekanêyan | Kurekanişyan | Kurekanêyan |
اضافه
در کردی هم مانند دیگر زبانهای ایرانی «اضافه» وجود دارد.
| آلمانی | کورمانجی | سُورانی | کرمانشانی | فارسی |
|---|---|---|---|---|
| Haus | Mal | Mal | hin hên | Mal |
| Mein Haus | Mala min | Malî min | hin mi | Male man |
شکل اضافه در کردی بسیار شبیه فارسی است؛ تنها در گویش کرمانجی هنگامی که اضافه مفرد باشد، بسته به اینکه اضافه مذکر باشد یا مؤنث به ترتیب پس از آن «ê» یا "a" میآید.
شکلهای «اضافه» در زبان کردی:
| کورمانجی | سُورانی | کرمانشانی | |||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| حالتها | مفرد مذکر | مفرد مؤنث | جمع | مفرد مذکر | مفرد مؤنث | جمع | مفرد مذکر | مفرد مؤنث | جمع |
| پسوند اضافه | -ê | -a | -ên | -î | -î | -anî | -î | -î | -anî |
در مثالهای زیر پسوند اضافه پررنگ آورده شده است. در زبان کردی خواندگار به معنی شاگرد و مامُستِه به معنی آموزگار است.
| کورمانجی | سُورانی | کرمانشانی | معنی |
|---|---|---|---|
| xwendekar-ê mamoste | xwendekar-î mamoste | xwendekar-î mamoste | shagerd-e amuzgar |
| xwendekar-a mamoste | - | - | shagerd-e amuzgar |
| xwendekar-ên mamoste | xwendekar-anî mamoste | xwendekar-anî mamoste | shagerd-ane amuzgar |
| xwendekar-ên mamoste-yan | xwendekar-anî mamoste-yan | xwendekar-anî mamoste-yan | shagerd-ane amuzgar-an |
همانطور که مشاهده شد در همهٔ گویشها کلمه آموزگار بیجنسیت بود و تنها در گویش کرمانجی هنگامی که شاگرد مفرد بود، جنسیت آن تعیینکنندهٔ پسوند پس از آن بود.
مثالهایی دیگر:
| کورمانجی | سُورانی | کرمانشانی | معنی |
|---|---|---|---|
| Xwendekar-ê mamoste baş e | Xwendekar-î mamoste baş e | Xwendekar-î mamoste xas e | Shagerd-e amuzgar xub ast |
| Ew xwendekar-ê mamoste dibîne | Ew xwendekar-î mamoste debîne | Ewe xwendekar-î mamoste wînûd | U shagerd-e amuzgar (ra) binad |
| Bide Xwendekar-ê mamoste | Bide Xwendekar-î mamoste | Bide Xwendekar-î mamoste | Bede shagerd-e amuzgar |
| Xwendekar-ê mamoste bide | Xwendekar-î mamoste bide | Xwendekar-î mamoste bide | shagerd-e amuzgar bede |
گذشته
در کرمانجی بر خلاف دیگر زبانهای هندواروپایی، شکل گذشته فعل بستگی به این دارد که فعل لازم است یا متعدی. در این نمونه با توجه به اینکه «دیدن» متعدی است و «رفتن» لازم شکل گذشتهٔ آنها در گویش کرمانجی با هم تفاوت دارد.
| کورمانجی | سُورانی | اردلانی | کرماشانی | لکی | فارسی |
|---|---|---|---|---|---|
| Min tu dîtî | Min to dîtim | men tom dî | Mi ti dîm | Mi tûnim dî | Man to (ra) dîdam |
| کورمانجی | سُورانی | کرماشانی | لکی | فارسی |
|---|---|---|---|---|
| Ez çûm | Min çûm | Mi çîm | Mi çîm | Man raftam |
حال
در زبان کردی در گویشهای کرمانجی و سورانی زمان حال با پیشوند «د» ساخته میشود؛ مانند فارسی پس از «د» ریشه فعل و پس از آن پسوند شخصی میآید (مثلاً مانند زبان فارسی برای اول شخص پسوند «م» میآید). در گویش جنوبی -همچنین در چندین لهجه از گویشهای مرکزی و شمالی- پیشوند «د» نادیده انگاشته میشود و گویش لکی «مَ» استفاده میشود، در گویش اردلانی پیشوند «ا» برای فعلها استفاده میشود که در پارسی باستان و تعداد زیادی از فعلهای پارسیگ ساسانی نیز استفاده میشد.
برای نمونه فعل رفتن که ریشه آن در زبانهای کردیتبار «ç» است، چنین صرف میشود:
نمونههای دیگری از اول شخص مفرد در پی میآید. زیر ریشه فعلها خط کشیده شده است.
| کورمانجی | سُورانی | لکی | کرماشانی | اردلانی | فارسی |
|---|---|---|---|---|---|
| Ez dikim | Min dekim | Mi mekim | Mi kim | men akam | Man konam |
| Ez dixwm | Min dexom | Mi mexwm | Mi xwm | men axwm | Man xoram |
| Ez digirim | Min degirim | Mi megirim | Mi girim | men aigrm | Man guyam |
| Ez dizanim | Min dezanim | Mi mezanim | Mi zanim | men azanm | Man danam |
| Ez dêm | Min dim | Mi meêm | Mi tîêm | men têm | Man ayam |
| Ez dikujim | Min dekujim | Mi mekujim | Mi kush
im |
men aikujem | Man kusham |
| Ez dimirim | Min demirim | Mi memirim | Mi mirim | men amrem | Man miram |
| Ez dijîm | Min dejîm | Mi mejîm | Mi jîm | men ajim | Man ziyam |
| Ez digrîm | Min degrîm | Mi megrîm | Mi grîm | men agerim | Man geryam |
استثنائاً از آنجا که تلفظ «de-ê-im» دشوار است، «têm» تلفظ میشود.
در گویش کلهری واژه jin وجود ندارد و تبدیل به (زنی) زنده شده است البته در پارسی باستان واژه jīvā به معنی زندگی وجود داشته که در سورانی و اردلانی ژیا، ژین žia, žina و همچنین معادل پارسیگ ساسانی زنده (زندگ) آن در کرمانجی زندی (zindi)، در سورانی زیندو(zindu)، در اردلانی زندگ یا زنگ zindg میباشد.[۱۴۰]
در گویش سورانی خوشه آوایی xw به صورت xo تلفظ میشود.
فرمان دادن
در زبان کردی مانند پارسی با پیشوند «ب» دستور داده میشود. در آغاز پیشوند ب میآید و سپس ریشه فعل:
| کورمانجی | سُورانی | فارسی |
|---|---|---|
| Bike! | Bike! | bekon |
| Bixw! | Bixw! | bexor |
| Bigire! | Bigire! | Begu |
| Biçe! | Biçe! | bero |
| Bizane! | Bizane! | bedan |
| Bê! | Bê! | bia |
| Bikuje! | Bikuje! | bekosh |
| Bimire! | Bimire! | bemir |
| Bijî! | Bijî! | bezî |
| Bigrî! | Bigrî! | begery |
مقایسه زمانها در گویشهای مختلف کردی
| Erkewazî | Ardalanî | Kermanshani | Soranî | Kurmancî | Hewramî | English |
|---|---|---|---|---|---|---|
| me hatim | men hatm | mi hatim | min hatim | ez hatim | - | I came |
| me xwem/xwerim | men aexwm | mi xwem | min exwem/dexom | ez dixwim | min meweru | I eat |
| mi nan xwardim | men nanm xward | mi nan xwardm | min nan xwardm | min nan xward | - | I ate the meal |
| mi nan xwem | men nan axwm | mi nan xwem | min nanê dixwim | ez nanê dixwim | - | I am eating the meal |
| me nan xwardisim | men nanm xward | mi nan xwardêam | min nan dexwardm | min nan dixward | - | I was eating the meal |
| me hatimow | men hatma | mi hatime | min hatûme | ez hatime | - | I have come |
| me hatüm | men hatüm | mi hatüm | min hatibûm | ez hatibûm | - | I had come |
ساخت مفعولی در گویشهای کردی
ساخت مفعولی در گویشهای کردی تفاوت چشمگیری میان گویش سورانی و گویشهای دیگر چون اردلانی و کرمانجی دارد. در گویش سورانی، برخلاف اردلانی و کرمانجی، ضمایر مفعولی به صورت متصل صرف نمیشوند و در اغلب موارد، مفعول به شکل اسم یا ضمیر جداگانه در جمله ظاهر میشود. این در حالیست که گویشهای اردلانی و کرمانجی ساخت پیوندی فعلی را حفظ کردهاند و در آنها، فاعل و مفعول هردو میتوانند در قالب واژهبست (ضمیر متصل) به ریشهٔ فعل افزوده شوند.
جدول مقایسهای
| ویژگی | سورانی | اردلانی (سنندجی) | کرمانجی |
|---|---|---|---|
| استفاده از ضمایر مفعولی متصل | خیر (محدود یا تثبیتشده) | بله (نظام کامل صرفی) | بله (نظام کامل صرفی) |
| مفعول به صورت مستقل (جدا) | رایج | نادر | نادر |
| مثال: «به تو بدهم» | پێ بیدهم | پیتیبم (پیتی + به + م) | bide-t |
| مثال: «او را دیدم» | من ئهو بینم | دیم (دی + م) | dibîn-im |
| قابلیت جذب فاعل و مفعول در فعل | ندارد | دارد | دارد |
| نوع ساخت غالب | تحلیلی (analytic) | پیوندی / ترکیبی (agglutinative) | پیوندی / ترکیبی (agglutinative) |
| ارگاتیویته در گذشته متعدی | ندارد | دارد | دارد |
در گویش سورانی، افعال متعدی معمولاً بهصورت تحلیلی صرف میشوند. مفعول در این گویش معمولاً بهصورت اسم یا ضمیر جداگانه میآید (مانند: ئهو، تۆ و غیره). شکلهایی مانند «پیتی» یا «زانیاریت» که شبیه به ضمایر متصل هستند، در واقع واژههایی تثبیتشدهاند و به آسانی قابل تجزیه نیستند.[۱۴۱]
در مقابل، در گویش اردلانی، ریشههای فعلی با واژهبستهای مفعولی و فاعلی ترکیب میشوند، مانند: «پیتبم» (به تو بدهم)، «دیم» (من دیدمش)، که بیانگر ساخت کهنتر و ترکیبیتری است.[۱۴۲] گویش کرمانجی نیز از همین الگو پیروی میکند و ساختهای ارگاتیو در افعال گذشتهٔ متعدی بهوضوح حفظ شدهاند.[۱۴۳]
مقایسه گویش اردلانی سنندج و سورانی معیار
| ویژگی | گویش اردلانی سنندج | گویش سورانی معیار |
|---|---|---|
| ضمایر فاعلی | ضمایر فاعلی به صورت متصل با فعل؛ گاهی با پیشوند «ا-»[۱۴۴] | ضمایر فاعلی متصل به فعل و جداگانه نیز میآیند[۱۴۵] |
| ضمایر مفعولی | ترکیبی، گاهی جدا؛ جایگاه منعطف در فعل[۱۴۶] | جدا یا متصل به فعل؛ معمولاً مفعول به صورت ضمیر متصل[۱۴۷] |
| ساخت ارگاتیو | ساخت ارگاتیو قوی در افعال گذشته متعدی (مثلاً «ام سند»)[۱۴۸] | ساخت ارگاتیو ندارد؛ صرف گذشته متعدی تحلیلی است[۱۴۹] |
| نوع ساخت فعلها | بیشتر ترکیبی-پیوندی؛ صرف فعل کامل و به هم چسبیده[۱۵۰] | ساخت تحلیلی؛ استفاده از فعل کمکی مثل «ده-» و «بێ»[۱۵۱] |
| پیشوندهای فعلی | پیشوند «ا-» برای مضارع و استمراری[۱۵۲] | پیشوند «ده-» برای مضارع و استمراری[۱۵۳] |
| افعال کمکی | کمتر استفاده میشود؛ بیشتر صرف فعل ساده[۱۵۴] | فعل کمکی رایج برای استمراری و ماضی[۱۵۵] |
| صرف فعل «خریدن» | «سندن» با ساخت ارگاتیو (مثلاً «ام سند»)[۱۵۶] | «کڕین» با صرف تحلیلی (مثلاً «من کڕیم»)[۱۵۷] |
| ساخت جملات استمراری | ترکیبی و غیرتحلیلی (مثلاً «اچم» برای «میروم»)[۱۵۸] | تحلیلی با فعل کمکی (مثلاً «دهروم» برای «میروم»)[۱۵۹] |
نظام ارگاتیو در زبانهای کردی و زازاکی
ارگاتیویته در زبانهای ایرانی: مقایسهٔ پهلوی، اردلانی و کرمانجی
ارگاتیو یکی از ساختهای نحوی بنیادین در شاخهٔ زبانهای ایرانی است که در بسیاری از گویشهای کردی و زبانهای میانهٔ ایرانی مشاهده میشود. پژوهشهای زبانشناسی تاریخی نشان میدهد که الگوهای ارگاتیو در دو شاخهٔ اصلی، یعنی ایرانی غربی و ایرانی شرقی، مسیر تحول متفاوتی داشتهاند.[۱۶۰]
در شاخهٔ غربی (پهلوی باستان، اردلانی، هورامی، لکی) ارگاتیویته معمولاً اسممحور و مبتنی بر فعل خنثی است، در حالیکه در شاخهٔ شرقی (کرمانجی، پشتو، یغنابی) ارگاتیویته فعلمحور و انطباقی است که در آن فعل با مفعول تطبیق مییابد.[۱۶۱]
ارگاتیویته در شاخهٔ غربی
در ساختهای گذشتهٔ متعدی در شاخهٔ غربی، فاعل در حالت ارگاتیو قرار میگیرد و فعل بهصورت اسم مفعول یا ساختی خنثی بدون شناسهٔ شخصی ظاهر میشود.[۱۶۲]
مثال پهلوی:
- man nāmag nivist* → «من نامه نوشت»
مثال اردلانی:
- من کتێب خوێند* → «من کتاب خواند»
ویژگیهای این ساختها عبارتند از:
- فعل سومشخص و ثابت است؛
- فاعل در حالت منطقی یا ابزاری آمده است؛
- شناسهٔ شخصی در فعل وجود ندارد.
این ساخت بازماندهٔ مستقیم نظام پهلوی است.[۱۶۳]
ارگاتیویته در شاخهٔ شرقی
در کردی کرمانجی ساخت گذشتهٔ متعدی معمولاً فعلمحور است. فاعل در حالت ارگاتیو میآید و فعل با مفعول از نظر شخص و شمار تطبیق دارد.[۱۶۴]
مثال کرمانجی:
- min kitêb xwend-î* → «من کتاب خواندی»
ویژگیهای این ساخت عبارتند از:
- «min» فاعل منطقی در حالت ارگاتیو است؛
- شناسهٔ «ـî» مفعول را نمایندگی میکند؛
- فعل با مفعول، نه با فاعل، تطبیق دارد.
Haig (2008) این ویژگی را بازماندهٔ نظام فعلمحور در شاخهٔ شرقی زبانهای ایرانی میداند که از ساختهای صرفی هندوایرانی باستانی سرچشمه گرفته است.
تفاوت ساختی و منشأ تاریخی
| ویژگی | شاخهٔ غربی (پهلوی، اردلانی) | شاخهٔ شرقی (کرمانجی، پشتو) | منابع |
|---|---|---|---|
| هستهٔ فعل | اسم مفعول | فعل صرفشده | MacKenzie 1966; Haig 2008 |
| شناسهٔ شخصی | ندارد (فعل خنثی) | دارد (تطابق با مفعول) | MacKenzie 1966; Haig 2008 |
| نوع ارگاتیو | اسممحور | فعلمحور | Primidi 2020 |
| منشأ تاریخی | عیلامی ← اسممحور | هندوایرانی شرقی ← صرفی-فعلی | Vallat 1997; Heinz 2003 |
تحقیقات تاریخی نشان میدهند که ارگاتیویتهٔ اسممحور در شاخهٔ غربی احتمالاً تحت تأثیر تماس با زبان عیلامی شکل گرفته است. در زبان عیلامی نیز فعل در جملههای گذشته بهصورت خنثی و اسممحور ظاهر میشود و از شناسهٔ شخصی بیبهره است. این ساخت در پهلوی و سپس در اردلانی تداوم یافته است.[۱۶۵]
مسیر تاریخی تحول ارگاتیویته
| مرحله | نوع ارگاتیو | ویژگی فعل | نمونه | منبع |
|---|---|---|---|---|
| سومری | اسممحور | اغلب خنثی (پیچیده) | lugal-e igi mu-n-ši-bar | Primidi 2020 |
| عیلامی | اسممحور | خنثی | kukur-ra elam-ma in-ši | Heinz 2003 |
| پهلوی | اسممحور | فعل خنثی | man nāmag nivist | MacKenzie 1966 |
| کردی اردلانی | اسممحور | فعل خنثی و ثابت | من کتێب خوێند | MacKenzie 1966 |
| کردی کرمانجی | فعلمحور | تطابق با مفعول | min kitêb xwend-î | Haig 2008 |
ارگاتیویته در زبانهای ایرانی دو منشأ مستقل ولی مرتبط دارد:
- در شاخهٔ غربی (پهلوی، اردلانی) ساخت اسممحور با فعل خنثی از الگوهای منطقهای کهن مانند عیلامی اقتباس یا حفظ شده است.[۱۶۶]
- در شاخهٔ شرقی (کرمانجی، پشتو) ساخت فعلمحور و انطباقی ادامهٔ سنت صرفی هندوایرانی است.[۱۶۷]
در نتیجه، پهلوی و اردلانی الگوی اسممحور با فعل خنثی را حفظ کردهاند، در حالی که کرمانجی و پشتو نظام فعلمحور و انطباقی خود را از سنتهای هندوایرانی شرقی به ارث بردهاند.
زبان شناسان با توجه به ویژگیهای صرفی، ترکیب فعل-ضمیر، زمان و وجه، یا تمرکز روی گروه اسمی زبانها ارگاتیو را دستهبندی میکنند
| نوع ارگاتیو | توضیح | مثالها / زبانها | ویژگیها |
|---|---|---|---|
| سنتتیک (Synthetic Ergative) | فاعل جملههای گذرا مستقیماً با فعل ترکیب میشود، اغلب فعل در زمان گذشته سوم شخص مفرد خنثی است. | اردلانی، هورامی، زازایی | بازمانده پارسی میانه، فعل صرف نمیشود، ضمیر فاعلی به فعل میچسبد |
| تحلیلی (Analytic Ergative) | فاعل با علامتی جدا از فعل مشخص میشود (پسوند، پیشوند یا نشانههای دیگر) | زبانهای هندی-آریایی شرقی، باسکی، گرجی | فعل صرف میشود، فاعل و مفعول جدا میشوند، ساخت دستوری تحلیلی |
| تطبیقی (Split Ergative) | ارگاتیو فقط در برخی زمانها، وجهها یا با برخی اشخاص ظاهر میشود | پشتو، کرمانجی | ارگاتیو در گذشته برای بعضی افعال، حال و آینده معمولاً نومیناتیو-اکوزاتیو |
| غیرتطبیقی (Non-Split / Canonical Ergative) | ارگاتیو در همه زمانها و اشخاص حفظ میشود | اردلانی گذشته متعدی | ساخت قوی و یکپارچه، سیستم سنتتیک غالب |
| اسممحور (Nominal-Centered Ergative) | تمرکز بر نشانههای گروه اسمی، فعل کمتر تأثیر دارد | اردلانی، هورامی | ضمایر و پسوندها روی گروه اسمی اعمال میشود |
| فعلمحور (Verb-Centered Ergative) | تمرکز بر صرف فعل و ترکیب با ضمیر فاعلی | زازایی، بعضی کرمانجی | فعل ترکیبی با ضمیر فاعلی، گروه اسمی نقش کمتر مشخص دارد |
دستهبندیهای روشهای ارگاتیو در زبانهای کردی
۱. ارگاتیو سنتتیک (Synthetic Ergative)
ضمیر فاعلی در زمان گذشته به بن فعل میچسبد و یک واحد دستوری را تشکیل میدهد.
فعل معمولاً صرف نمیشود و سوم شخص مفرد خنثی باقی میماند.
نمونه: اردلانی، هورامی، زازایی.
McKenzie (1966)، Dixon (1994)
۲. ارگاتیو تحلیلی (Analytic Ergative)
فعل صرف میشود و عامل (فاعل) و مفعول معمولاً با کمک فعل کمکی یا واژهبست مشخص میشوند.
نمونه: هورامی در ساختهای استمراری یا وجهی.
۳. ارگاتیو تطبیقی / غیرتطبیقی (Split vs Non-Split Ergative)
تطبیقی (Split): ارگاتیو فقط در برخی زمانها، وجهها یا نوع فعل ظاهر میشود (مثلاً گذشته متعدی).
غیرتطبیقی (Non-Split): ارگاتیو همیشه فعال است در همه شرایط.
نمونه: کرمانجی و پشتو Split، اردلانی گذشته متعدی Non-Split.
Dixon (1994)، Mithun (1999).
۴. ارگاتیو اسممحور / فعلمحور (Nominal-Centered vs Verb-Centered)
اسممحور: ارگاتیو روی گروه اسمی اثر میگذارد و ساخت دستوری بر فاعل متمرکز است.
فعلمحور: ارگاتیو بیشتر روی فعل اثر دارد و ترکیب فعل و ضمیر اهمیت دارد.
نمونه: اردلانی و هورامی اسممحور، بعضی کرمانجی و زازایی فعلمحور.
مطالعات تطبیقی زبانهای ایرانی
نظام ارگاتیو ایرانی غربی در برابر نظام ارگاتیو ایرانی شرقی دیدگاه زبانشناسان بر این است که سیستم ارگاتیو در گویشهای کردی به دو شاخه اصلی تقسیم میشود که با مسیرهای تاریخی متفاوتی تکامل یافتهاند:
الف) ارگاتیو سنتزایی: (ترکیبی) در شاخه ایرانی غربی در گویشهای. کردی مانند اردلانی، به دلیل موقعیت جغرافیاییشان در غرب زاگرس تحت تأثیر مستقیم پهلوی (فارسی میانه) قرار داشتهاند. این گویشها ساختار ارگاتیو را حفظ کردهاند که در آن فعل خنثی و بدون تطابق با فاعل است. این ویژگی، یک ویژگی محافظهکارانه از زبانهای ایرانی غربی است. ارگاتیو اردلانی (سنندجی) به صورت سنتزایی (synthetic) است:
فاعل متعدی به صورت clitic مستقیم به مفعول میچسبد (-m / -me / -om) و مفعول در حالت absolutive قرار دارد.
فعل گذشته همیشه خنثی (neuter 3rd person) صرف میشود و با فاعل توافق ندارد.
این ساختار مستقیم از پهلوی ساسانی به ارث رسیده و محافظهکارانه و غربی است، برخلاف کرمانجی یا سورانی که ارگاتیو آنها تحلیلی و تحت تأثیر زبانهای سکایی/شرقی مانند پشتو و بلوچی بوده است.
مثال: «من ئو کتیومه خویند» = «من آن کتاب را خواندم».
ب) ارگاتیو تحلیلی شرقی (تحت تأثیر ایرانی شرقی)
گویشهایی مانند کرمانجی و سورانی (مهاباد و اربیل) تحت تأثیر نوآوریهای زبانی از شاخهٔ ایرانی شرقی، به ویژه ویژگیهایی مشابه پشتو و سکایی، سیستم ارگاتیو را به شکل تحلیلی توسعه دادهاند:
فاعل و مفعول معمولاً با postposition یا marker جداگانه مشخص میشوند (مثلاً ji = توسط/از).
فعل با تطابق شخصی یا با فعل کمکی برای passive صرف میشود.
کرمانجی: «Ew kitêb ji min xwend» «آن کتاب توسط من خوانده شد».
در این گویشها، ارگاتیو سنتزایی(ترکیبی) که در غرب زاگرس باقی مانده بود، به سیستم تحلیلی و تماسپذیر تبدیل شده است.
| ویژگی | اردلانی (غربی) | کرمانجی / سورانی (شرقی) |
|---|---|---|
| نوع ارگاتیو | سنتزایی (clitic + فعل neuter) | تحلیلی (marker / postposition + فعل تطابقی) |
| تطابق فعل | فعل خنثی / impersonal | با توافق شخصی یا passive تحلیلی |
| ریشه تاریخی | پهلوی ساسانی (غربی) | غربی + تأثیر شرقی (سکایی / پشتو) |
| مثال | من ئو کتیومه خویند | Ew kitêb ji min xwend |
تحلیل و توضیحات جدول بالا ارگاتیو زبانهای کردی:
اردلانی (ایرانی غربی): از ساخت سنتزایی (ترکیبی) استفاده میکند، که در آن کلیتیکها (clitics) به همراه افعال خنثی (neuter) به کار میروند. این نشاندهنده ساختاری پیچیدهتر و وابسته به ترکیب واژگان است.
کرمانجی/سورانی (ایرانی شرقی): از ساخت تحلیلی استفاده میکند، که در آن نشانهها (markers) یا پیشوندها/پسوندها با افعال تطابقی ترکیب میشوند. این ساختار سادهتر و مبتنی بر روابط صریحتر است.
تطابق فعل:
گویشاردلانی (غربی): افعال معمولاً بهصورت خنثی/غیرشخصی (impersonal) هستند، که نشاندهنده وابستگی کمتر به فاعل یا مفعول در جمله است.
گویش هایکرمانجی/سورانی (شرقی): تطابق شخصی (personal agreement) یا استفاده از حالت مجهول تحلیلی (analytical passive) دیده میشود، که نشاندهنده تأثیر زبانهای شرقیتر است.
ریشه تاریخی:
اردلانی (غربی): به پهلوی ساسانی (زبانهای ایرانی میانه غربی) مرتبط است، که نشاندهنده پیوند با زبانهای پارسی میانه و فرهنگ ساسانیان در غرب ایران است.
کرمانجی/سورانی (شرقی): علاوه بر تأثیرات غربی، تحت تأثیر زبانهای شرقی ایرانی (مانند سکایی و پشتو) قرار دارد؛ زیرا زبانهای شرقی ایرانی (مانند سکایی) احتمالاً از طریق مهاجرتهای اقوام سکایی به مناطق آدیابن (شامل اربیل)و شمال عراق در گذشته مرتبط باشد.
مثال اردلانی: «من ئو کتیومه خویند» (من آن کتاب را خواندم)، که ساختار سنتزایی و استفاده از کلیتیک را نشان میدهد.
کرمانجی/سورانی: «Ew kitêb ji min xwend» (آن کتاب توسط من خوانده شد)، که ساخت تحلیلی با پسوند و تطابق را نشان میدهد.
این تقسیمبندی ارگاتیو در زمان گذشته نشان میدهد که زبان ترکیبی از میراث ایرانی غربی و نوآوریهای تحت تأثیر ایرانی شرقی است، با تفاوتهای آشکار بین گویشهای غربی محافظهکار و شرقی تحلیلی است.
مقایسهٔ نظام ارگاتیو در کردی، پهلوی، بلوچی و پشتو
| زبان / گویش | نوع نظام | جایگاه فاعل | رابطهٔ فعل با فاعل/مفعول | توضیحات تاریخی |
|---|---|---|---|---|
| کرمانجی (کردی شمالی) | ارگاتیو انشقاقی | فاعل در حالت مفعولی | فعل با فاعل جمع تطابق دارد | بازماندهٔ الگوی زبانهای ایرانی شرقی |
| سورانی (مهاباد) | ارگاتیو پسوندی (در حال ضعف) | فاعل به صورت پسوند ملکی روی مفعول | فعل خنثی و بدون تطابق | مرحلهٔ گذار از ارگاتیو سنتی به نظام فاعلی |
| اردلانی | ارگاتیو سنتزایی (ترکیبی) | فاعل مستقل (در حالت فاعلی) | فعل سوم شخص مفرد، بیتطابق با فاعل | ادامهٔ سنت پهلوی (زبانهای ایرانی غربی) |
| پهلوی (فارسی میانه) | ارگاتیو سنتزایی (ترکیبی) | فاعل مستقل | فعل سوم شخص مفرد، معمولاً خنثی | الگوی شاخهٔ ایرانی غربی، اثرگذار بر فارسی نو |
| بلوچی | ارگاتیو | فاعل گذشته در حالت مفعولی | فعل بیشتر با مفعول مطابقت دارد | شاخهٔ ایرانی شرقی |
| پشتو | ارگاتیو تحلیلی | فاعل در حالت مفعولی (ماضی) | فعل با مفعول مستقیم همخوان است | نمایندهٔ زندهٔ نظام شرقی |
کرمانجی و سورانی در نشان دادن ارگاتیویته با زبانهای ایرانی شرقی مانند بلوچی و پشتو پیوند دارند.[۱۷۳] سورانی با این حال در مسیر تضعیف ارگاتیویته و نزدیک شدن به نظام فاعلی است.[۱۷۴] در مقابل، اردلانی شباهت آشکاری با پهلوی (فارسی میانه) دارد و ادامهٔ سنت ایرانی غربی بهشمار میرود.[۱۷۵] این مقایسه نشان میدهد که کردی در میانهٔ دو شاخهٔ اصلی زبانهای ایرانی قرار گرفته و به نوعی «پل» میان نظامهای ارگاتیو شرقی و شبهارگاتیو غربی است.
ارگاتیو در گویش اردلانی بر اساس پژوهشهای زبانشناسی تاریخی، گویش اردلانی (سنندجی) در میان گویشهای کردی جایگاه ویژهای دارد، زیرا بخشی از نظام ارگاتیو زبانهای ایرانی میانه، بهویژه پهلوی (فارسی میانه)، را حفظ کرده است.
دیدگاه زبانشناسان در مورد زبان اردلانی
- تئودور باینون (Theodore Bynon): او منشأ ارگاتیو در کردی را در ساختهای غیرشخصی و منفعلی زبانهای ایرانی میانه میداند. به نظر وی، اردلانی این ساخت را بهشکل محافظهکارانهای نگه داشته و بیش از سایر گویشهای کردی به پهلوی نزدیک و وفادار بوده است و تحت تأثیر زبانهای شرقی و سکایی مانند بلوچی و پشتو نبوده است و جز زبانهای ایرانی غربی بوده است.[۱۷۶]
- اگنس کورن (Agnes Korn): او تأکید میکند که نظام ارگاتیو در اردلانی به صورت «بقا» (remnants) باقی مانده است. در این ساخت، فاعل در حالت مفعولی (oblique) میآید، در حالی که فعل خنثی باقی میماند؛ الگویی که مستقیماً از پهلوی به ارث رسیده است.[۱۷۷]
- جفری هیگ (Geoffrey Haig): او اردلانی را «شبهارگاتیو» توصیف میکند. به گفتهٔ او، در این گویش فعل اغلب غیرشخصی و خنثی است و این امر نشاندهندهٔ تداوم ویژگیهای ایرانی غربی است. اردلانی برخلاف کرمانجی، تحت تأثیر گستردهٔ زبانهای ایرانی شرقی و سکایی قرار نگرفته است.[۱۷۸]
زبانشناسان اتفاقنظر دارند که ارگاتیو اردلانی به پهلوی نزدیک است چون بقایای سیستم ارگاتیو میانه ایرانی (خنثی بودن فعل، فاعل مستقل) را حفظ کرده و نشاندهنده تکامل غربی کردی اردلانی در مقابل گویشهای شرقیتر (مثل کرمانجی) است. اردلانی به دلیل موقعیت جغرافیاییاش (در غرب کردستان) به شاخه غربی ایرانی (پهلوی) نزدیکتر مانده و کمتر تحت تأثیر نوآوریهای شرقی (مثل پشتو یا پارتی و سکایی) قرار گرفته و ریشه غربیاش (از پهلوی) را حفظ کرده است.
نمونهٔ ساخت ارگاتیو اردلانی
- اردلانی: اوان گوشتهکهیان له تو سند («آنها گوشت را از تو گرفتند»)
- در این ساخت، «اوان» (فاعل) در حالت مفعولی آمده و فعل «سندن» بهصورت خنثی (سوم شخص) صرف شده است.
این ساخت در کردی سورانی معیار (بهویژه عراق) تقریباً از میان رفته و بیشتر در اردلانی سنندجی و برخی مناطق کردنشین باقی مانده است.
| Language/Dialect | Type of Ergativity | Example |
|---|---|---|
| Zazaki | Nominal (اسممحور، با کیسهای اسمی قوی، فعل خنثی) | tı mi dî – فاعل (tı) در ارگاتیو، مفعول (mi) در فاعلی، فعل (dî) خنثی. |
| Kurmanji | Verbal and Nominal (ترکیبی، توافق فعل با مفعول در گذشته) | te min dît – فاعل (te) در ارگاتیو، مفعول (min) در فاعلی، فعل (dît) با مفعول توافق میکند. |
| Hawrami (Gorani) | Nominal and Verbal (اسمی و فعلی، حفظ ارگاتیویته در گذشته) | te min dît – مشابه Kurmanji، فاعل در ارگاتیو، مفعول در فاعلی، فعل با مفعول توافق. |
| Sorani | Remnants/Weak (باقیماندههای ضعیف، اغلب غیرارگاتیو یا ارگاتیویته فعلی) | min to dîtm – فاعل (min) در حالت ضمنی، مفعول (te) در فاعلی، سیستم به سمت فاعلی-مفعولی مانند فارسی نو و عربی گرایش دارد. |
| Ardalani | Nominal (اسممحور، فعل خنثی، حفظ ارگاتیویته اسمی) | ême tûman dî – فاعل (ême) در ارگاتیو، مفعول (tûman) در فاعلی، فعل (dî) خنثی. |
- Zazaki: زازاکی دارای ارگاتیویته اسمی بسیار قوی است. نقشهای دستوری اصلی توسط کیسهای اسمی مشخص میشوند: فاعل در ارگاتیو و مفعول در فاعلی ظاهر میشود. فعل معمولاً خنثی است و توافق قوی با مفعول یا فاعل ندارد، که سیستم را اسممحور میکند. این ویژگی زازاکی را به زبانهای ایرانی باستان نزدیک میکند و نشاندهنده ثبات ساختار ارگاتیویتی است که در گذشته در زبانهای ایرانی رایج بوده است.[۱۷۹]
- Kurmanji: کرمانجی ترکیبی از ارگاتیویته اسمی و فعلی دارد. در زمان گذشته افعال متعدی، فعل با مفعول توافق میکند و فاعل با نشانه ارگاتیو مشخص میشود. سیستم کرمانجی فعلمحور است، زیرا فعل اطلاعات اصلی دربارهٔ فاعل و مفعول را منتقل میکند. مثال "te min dît" نشان میدهد فاعل (te) در ارگاتیو، مفعول (min) در فاعلی و فعل (dît) با مفعول توافق دارد. ارگاتیویته فعلی در گویشهای شمالی برجستهتر است.[۱۸۰]
- Hawrami (Gorani): هورامی ارگاتیویته را در زمان گذشته افعال متعدی حفظ کرده و ترکیبی از اسمی و فعلی است. مشابه کرمانجی، فاعل در ارگاتیو و مفعول در فاعلی ظاهر میشود، و فعل ممکن است با مفعول توافق داشته باشد. این سیستم نشاندهنده ثبات ساختار قدیمیتر و حفظ ویژگیهای سنتی زبانهای ایرانی غربی است.[۱۸۱]
- Sorani: سورانی ارگاتیویته را تا حد زیادی از دست داده و به سمت سیستم فاعلی-مفعولی گرایش دارد. باقیماندههای ارگاتیویته اغلب در ضمایر کلاتیک دیده میشوند. در گونههای استاندارد (مانند عراق) ارگاتیویته اسمی غایب است و ساختار جمله بیشتر شبیه Nominative-Accusative است.[۱۸۲]
- Ardalani: اردلانی (گونه جنوبی سورانی) ارگاتیویته اسمی را حفظ کرده و فعل خنثی است. سیستم اسممحور است و وزن دستوری روی گروههای اسمی است. این ویژگی مشابه زازاکی است و نشان میدهد که ساختارهای سنتی ارگاتیویته در این گویش بهتر حفظ شدهاند.[۱۸۳]
مقایسه زازایی، اردلانی، پهلوی، و سومری (بر اساس مثالهای ارگاتیو واقعی)
برای مقایسه این زبانها و گویشها، تمرکز بر ارگاتیویته واقعی و مثالهای مستند است.
| جنبه مقایسه | زازایی (Zazaki) | اردلانی (Ardalani) | پهلوی (Pahlavi، پارسی میانه) | سومری (Sumerian) |
|---|---|---|---|---|
| ریشه تاریخی و جغرافیایی | شاخه شمالغربی ایرانی؛ شرق ترکیه؛ ریشه در ایرانی باستان [web:1, web:5] | گویش جنوبی سورانی کردی؛ غرب ایران (سنندج)؛ ریشه در ایرانی میانه [web:2, web:8] | شاخه شمالغربی ایرانی؛ ایران ساسانی؛ متون کتیبهای و مذهبی [web:0, web:7] | زبان ایزوله باستانی؛ بینالنهرین جنوبی؛ متون میخی |
| ارگاتیویته (نوع) | اسمی قوی؛ فاعل در ارگاتیو، مفعول در فاعلی؛ فعل خنثی [web:5, web:6] | اسمی؛ فاعل ارگاتیو، مفعول در فاعلی، فعل خنثی [web:2, web:8] | اسمی؛ فاعل در ارگاتیو، مفعول فاعلی، فعل خنثی [web:0, web:7] | اسمی غالب؛ فاعل با پسوند ارگاتیو -e، مفعول فاعلی؛ پیشوندهای فعل مکمل |
| ساختار کلی (اسممحور یا فعلمحور) | اسممحور؛ وزن روی کیسهای اسمی، فعل خنثی [web:1, web:5] | اسممحور؛ وزن روی گروههای اسمی، فعل خنثی | اسممحور؛ نشانهگذاری اسمی غالب، فعل خنثی | اسممحور؛ کیسهای اسمی اصلی، پیشوندهای فعلی مکمل |
| ویژگیهای نحوی و صرفی | ترتیب SOV؛ کیسهای اسمی حفظشده (ارگاتیو، فاعلی)؛ ضمایر پیوسته | ترتیب SOV؛ ارگاتیویته در گذشته؛ ضمایر مفعولی پیوسته | ترتیب SOV؛ کیسهای اسمی سادهشده؛ متون رسمی و کتیبهای [web:4, web:7] | ترتیب SOV؛ سیستم پیشوند/پسوند پیچیده برای فعل؛ کیسهای اسمی برای نقشها |
| حفظ ویژگیهای کهن | حفظ کیسهای اسمی قوی؛ ارگاتیویته اسمی باستانی | حفظ ارگاتیویته اسمی بهتر از سورانی استاندارد | حفظ ارگاتیویته اسمی از پارسی باستان [web:0, web:7] | حفظ سیستم ارگاتیو باستانی؛ ساختارهای پیچیده |
| مثال ارگاتیویته | tı mi dî (تو من را دیدی): فاعل ارگاتیو، مفعول فاعلی، فعل خنثی | ême tûman dî (ما شما را دیدیم): فاعل ارگاتیو، مفعول فاعلی، فعل خنثی | valeriyānos kēsar xvad ped xvēš dastgrav kird (ولریانس قیصر را با دستان خود دستگیر کردم): فاعل ارگاتیو (من)، مفعول فاعلی (ولریانس قیصر)، فعل خنثی | lugal-e é mu-n-du (پادشاه خانه را ساخت): فاعل ارگاتیو، مفعول فاعلی، فعل با پیشوندهای مکمل |
همه این زبانها نوعی نظام ارگاتیو-فاعلی دارند.
زازایی و اردلانی: اسممحور، با ریشه در ایرانی میانه، نزدیک به پهلوی.
پهلوی: اسممحور و کهن، نیای فارسی نو.
سومری: ایزوله، بسیار باستانی، اما اسممحور مشابه پهلوی.
هورامی: ترکیبی (اسممحور + فعلمحور)، ضعیفتر از اردلانی.
کرمانجی: شمالی → بیشتر فعلمحور (مانند پشتو و بلوچی)؛ شرقی → نزدیکتر به پهلوی و اردلانی.
سورانی: ارگاتیویته ضعیف یا فروپاشیده، در استاندارد تقریباً بیارگاتیو.
نتیجه: اسممحوری ویژگی کهن است؛ در پهلوی، سومری، زازایی و اردلانی بهتر حفظ شده و در هورامی نیمهحفظ شده، اما در کرمانجی و سورانی بهسوی فعلمحوری و فروپاشی رفته است. مقایسه با زبانهای جدول:
زازایی و اردلانی: مانند پهلوی و سومری، اسممحور هستند. کرمانجی: فعلمحورتر، متفاوت از پهلوی و سومری. مشابه زبانهای شرقی مانند زبان پشتو و زبان بلوچی سورانی: محاوره ای مهاباد ارگاتیویته ضعیف، فروپاشیده فعل محور (ایرانی شرقی) سورانی استاندارد ارگاتیو ندارد برخلاف پهلوی و سومری.
هورامی: ترکیبی از ارگاتیویته اسمی و فعلی، مشابه سومری و ضعیف تر از اردلانی میباشد دارای ارگاتیو اسم محور و فعل محور
اصالت: اسممحوری در پهلوی و سومری نشاندهنده ویژگی کهن است، که در زازایی، اردلانی، و تا حدی هورامی حفظ شده است.[۱۸۴][۱۸۵][۱۸۶][۱۸۷][۱۸۸][۱۸۹][۱۹۰][۱۹۱]
نظام ارگاتیو یکی از ساختارهای دستوری مهم در زبانهای ایرانی است که تفاوتهای کلیدی میان گویشهای مختلف کردی را آشکار میکند. این تفاوتها نشاندهنده مسیرهای تکاملی متفاوت این زبانها هستند.
نظام ارگاتیو در گویشهای کردی و پهلوی
ارگاتیو یک ساختار دستوری باستانی است که در زبانهای ایرانی وجود داشته و نحوهٔ کارکرد آن در گویشهای مختلف کردی، ریشهٔ تاریخی آنها را آشکار میکند. سیستم ارگاتیو در پهلوی و چهار گویش کردی مدلهای متفاوتی از این پدیده را نشان میدهد.
در پهلوی، نظام ارگاتیو اسم محور بود. در گذشتهٔ افعال متعدی، فعل ثابت و بدون تطابق با فاعل یا مفعول باقی میماند. فاعل با یک حالت دستوری ویژه مشخص میشد و مفعول نقش برجسته داشت. این نظام، بازماندهای از زبانهای ایرانی باستان بود و به تدریج ساده میشد.
kē buxtagīft až andar kišt ahād .. Skjærvø, 2009b: ۲۳۵) » هر که تخم رستگاری در درون او کِشته شده باشد … «[۱۹۲]
گویش اردلانی محافظهکارترین گویش کردی مرکزی در حفظ ساختار پهلوی است. نظام ارگاتیو در اردلانی نیز غیرتطبیقی است و فعل با هیچیک از فاعل یا مفعول تطابق نمیکند. فاعل با ضمیر متصل ارگاتیو مشخص میشود.
مثال: تو غرق مو کرد→ «تو من را غرق کردی». (تو) فاعل را نشان میدهد، و فعل کرد ثابت باقی میماند و با مفعول مو (من) تطابق ندارد.[۱۹۳]
نظام ارگاتیو کرمانجی شکافدار است؛ یعنی ارگاتیو فقط در زمان گذشته فعال است. در بعضی گویشها در ایران و ارمنستان کرمانجی ارگاتیو اسم محور دارد در ساختار، ارگاتیو فعل محور فعل با مفعول مطابقت میکند و فاعل در حالت مایل (Oblique case) قرار میگیرد. مثال: من سیوه که دیت → «من سیب را دیدم». فاعل در حالت مایل است و فعل دیت با مفعول سیوه مطابقت دارد.[۱۹۴]
سورانی دارای سیستم ارگاتیو در حال فروپاشی است. گاهی فعل با مفعول مطابقت میکند، ولی در حالتهای دیگر ثابت میماند. برخی لهجهها مانند مهاباد تقریباً ارگاتیو ندارند و تحت تأثیر فارسی قرار گرفتهاند. مثال: زهر ماری پی خواردم → «تو زهر مار را به من خورانیدی».[۱۹۵]
هورامی نیز مانند زازایی دارای سیستم ارگاتیو اسم محور است و در بعضی گویشها ارگاتیو از بین رفته است. فعل با مفعول مطابقت میکند و ساختار بسیار کهنی دارد که ریشه در زبانهای ایرانی باستان مانند ماد دارد.[۱۹۶]
ارگاتیو تطبیقی فعل با مفعول چگونه کار میکند؟
در یک نظام ارگاتیو تطبیقی، بهویژه در زمان گذشته افعال متعدی (افعالی که مفعول دارند)، قوانین زیر مشاهده میشود:
فاعل (انجامدهندهٔ کار) در یک حالت دستوری خاص، معمولاً حالت مایل (oblique) ظاهر میشود.
فعل با مفعول (پذیرندهٔ کار) از نظر شخص و شمار تطابق پیدا میکند. این نظام از نظر ساختاری با نظام ارگاتیو غیرتطبیقی متفاوت است، همانند آنچه در زبان پهلوی یا کردی اردلانی دیده میشود، که در آن فعل گذشتهٔ متعدی به فاعل و مفعول تطابق ندارد.
۱. کردی کرمانجی کرمانجی نمونهای بارز از ارگاتیو تطبیقی شکافدار است؛ یعنی ارگاتیو فقط در زمان گذشته ظاهر میشود و در حال و آینده این ساخت وجود ندارد. در زمان گذشته، فعل با مفعول تطابق میکند. البته در ایران و ارمنستان گویش کرمانجی ارگاتیو اسم محور دارد مثال: Min ew dît. – «من او را دیدم.» تحلیل: Min (من) فاعل در حالت مایل است و فعل dît (دید) با ew (او، مفعول) از نظر شمار و جنسیت مطابقت دارد. اگر مفعول جمع بود، شکل فعل نیز تغییر میکرد.
۲. بلوچی
بلوچی نیز نظامی مشابه دارد: ارگاتیو در زمان گذشته شکافدار و تطبیقی است. مثال: Man čakar did. – «من گوسفند را دیدم.» تحلیل: Man (من) فاعل در حالت مایل است و فعل did (دید) با čakar (گوسفند، مفعول) تطابق دارد.
۳. سغدی زبان سغدی، یکی از زبانهای ایرانی شرقی باستانی، نیز همین ساختار را داشت. در گذشته، فاعل به صورت حالت مایل ظاهر میشد و فعل با مفعول از نظر شخص و شمار تطابق داشت.
این شباهت در سغدی با زبانهای کرمانجی و بلوچی نشاندهنده ریشه زبانی مشترک در شاخهٔ ایرانی شرقی است؛ بنابراین، این سه زبان با وجود فاصلهٔ زمانی و مکانی، از نظر دستوری به هم نزدیکترند تا به زبانهایی مانند پهلوی و کردی اردلانی و هورامی که نظام گذشتهٔ متعدی آنها ارگاتیو اسم محور است. این تفاوتها نشان میدهند که گویشهای کردی، به یک شاخه زبانهای ایرانی یعنی پهلوی مرتبط هستند
«تو من را در گریه غرق کردی»
در جدول زیر یک نمونهٔ مقایسهای میان کردی سورانی و گویش اردلانی (سنندجی) آمده است که از نظر صرف و نحو تفاوتهای معناداری نشان میدهد. این نوع مثالها در توصیفهای گویششناختیِ کردی توسط زبانشناسانی همچون مککنزی[۱۹۷] و پژوهشهای جدیدتر دربارهٔ ارگاتیویته در کردی[۱۹۸][۱۹۹] بررسی شدهاند.
| گویش | جمله | آوانویسی تقریبی | ترجمهٔ تحتاللفظی | توضیح ساختی |
|---|---|---|---|---|
| سورانی | نوقمت کردوم له گریانیش | noqəm-t kərd-um le geryan-îş | غرقت کردم در گریهـاش (تو من را گریه غرق کردی) | ساخت غیراِرگاتیو: ضمیر مفعولی متصل «ـم» برای مفعول «من» و شناسهٔ فاعلی «ـم» در «کردوم» برای فاعل. فاعل (تو) مستتر است. این الگو مشابه فارسی نو بوده و در سورانی معیار غالب است.[۲۰۰] |
| اردلانی (سنندجی) | تو له گریان نوقم مو کیرد | to la geryan noqəm mo kird | در گریه غرق مرا کرد (من را در گریه غرق کردی) | ساخت گذشتهٔ متعدی با ویژگیهای ارگاتیو: شناسهٔ ضمیری به مفعول متصل میشود و فعل معمولاً شناسهٔ فاعلی ندارد. تأکید نحوی بر مفعول است و فاعل میتواند حذف یا مستتر باشد. این الگو در برخی گویشهای مرکزی و جنوبغربی کردی بازماندهٔ ساختهای کهنتر زبانهای ایرانی میانه (فارسی میانه) دانسته شده است.[۲۰۱] |
سورانی:
جمله: نوقمت کردوم له گریانیش آوانویسی تقریبی: noqəm-t kərd-um le geryan-îş تحلیل ساختی:
noqəm-t = «غرقمـت» → ضمیر مفعولی متصل (-t) برای «تو»، مفعول برجسته.
kərd-um = «کردم» → فعل + شناسهٔ فاعلی (-um) برای فاعل مستتر («من»).
فاعل («تو») مستتر است و جمله با ضمیر متصل روی فعل مفهوم پیدا میکند.
ویژگی: ساخت غیرارگاتیو / شبه ارگاتیو؛ فاعل مستتر است، مفعول روی فعل برجسته.
اردلانی/سنندجی:
جمله: تو له گریان نوقم مو کیرد تحلیل ساختی:
تو = فاعل صریح و لازم، نمیتواند حذف شود.
له گریان = «در گریه» → متمم مکانی / حالتی.
نوقم مو کیرد = فعل + شناسهٔ مفعولی (مو) برای مفعول («من»).
ویژگی: ساخت ارگاتیو؛ شناسهٔ فاعل روی فعل ظاهر نمیشود، تأکید نحوی روی مفعول است، فاعل باید حضور داشته باشد یا مستتر باشد، و ساخت به نحوی بازمانده از فارسی میانه و پهلوی است. تفاوت میان این دو گونه نشاندهندهٔ گرایش سورانی به الگوی مفعولی-فاعلی (nominative–accusative) و حفظ برخی ساختهای ارگاتیو در اردلانی است. این پدیده در زبانشناسی تاریخی کردی اهمیت ویژهای دارد و با تحول افعال متعدی گذشته از دورهٔ فارسی میانه به کردی مرتبط دانسته میشود.[۲۰۲]
| گویش | نمونه جمله | ترجمه فارسی | نوع مطابقه/ارگاتیو | توضیحات |
|---|---|---|---|---|
| اردلانی | ام سند | من میخریدم | ارگاتیو واقعی | فعل گذشته متعدی غیرتحلیلی، فاعل مشخص و مفعول روی فعل ترکیب شده، پیشوند "اً نشاندهندهٔ فعل.[۲۰۳] |
| اردلانی | نانمان خوارد | ما نان خوردیم | ارگاتیو/ترکیبی | فاعل و مفعول با فعل ترکیب شده، ساخت غیرتحلیلی، حفظ ویژگیهای قدیمی زبانهای ایرانی.[۲۰۴] |
| اردلانی | تارا کتیو کی لیم سند | تارا کتاب را گرفت | ارگاتیو محدود | فاعل سوم شخص با مفعول ترکیب شده، نشاندهندهٔ حرکت فاعل و مطابقت فعل با مفعول در سطح ر-ساخت.[۲۰۵] |
| مهابادی | men sēw xwârd | من سیب خوردم | فاقد ارگاتیو واقعی | فعل هیچ مطابقتی با فاعل یا مفعول ندارد، مطابقهٔ محدود در سطح واژهبست یا ضمایر منفصل ممکن است دیده شود.[۲۰۶] |
| مهابادی | awân-dīt yân-im | آنها مرا دیدند | مطابقهٔ محدود | فعل با ضمایر مفعولی مطابقت دارد، اما ارگاتیو واقعی وجود ندارد، بیشتر سازوکار تاریخی است.[۲۰۷] |
| مهابادی | Sēw aka-yân Le stând-em | آنها سیب را از من گرفتند | مطابقه با حرف اضافه | مطابقه فعل با مفعول حرف اضافه در سطح آوایی، سطح ر-ساخت فاقد ارگاتیو است.[۲۰۸] |
توضیحات جدول
ارگاتیو واقعی: فعل گذشته متعدی دارای نشانهٔ فاعل مستقل و مفعول روی فعل، مشابه ساختهای قدیمی فارسی میانه و پهلوی.
ارگاتیو محدود/ترکیبی: بعضی جملات با فاعل سوم شخص یا مفعول ترکیبی نشاندهندهٔ ارگاتیو نسبی، نه مطلق.
مطابقه محدود: فعل با ضمایر منفصل یا حرف اضافه مطابقت دارد، اما ارگاتیو سیستماتیک وجود ندارد.
فاقد ارگاتیو واقعی: فعل هیچ مطابقتی با فاعل یا مفعول ندارد و تنها تطابقهای آوایی و ضمایر منفصل ممکن است دیده شود.
مقایسه ساخت گذشتهٔ متعدی: اردلانی، سورانی و پهلوی
| سبک | جمله نمونه | مفعول (O) | فاعل (S) | فعل (V) | ترتیب / توضیح | منبع |
|---|---|---|---|---|---|---|
| اردلانی سنندجی | "Awan menyan bird u lem yan da" («آنها من را بردند و کتک زدند») | menyan / lem 🔹 برجسته، ضمیر مفعولی جدا | awan («آنها») 🔹 فاعل مشخص | bird / yan da 🔹 فعل مرکب، کمکی جدا | S + O + V; تأکید هم روی مفعول و هم عمل | Mckenzie, 1966: p. 112; Hassanpour, 1992: p. 85 |
| سورانی (مهاباد، اربیل، سلیمانیه) | "Awan bird-yǎn-im u i.le-yǎn dǎ-im" («آنها من را بردند و کتک زدند») | ضمیر مفعولی الحاقی روی فعل، غیر جدا | awan («آنها») 🔹 فاعل محور | bird-yǎn-im / dǎ-im 🔹 فعل مرکب، ضمیر مفعول روی فعل | S–O–V یا V–O–S; برجستگی مفعول روی فعل، شبهارگاتیو | Hassanpour, 1992: p. 85 |
| پهلوی / فارسی میانه | u-n valeriyānos kēsar xvad ped xvēš dastgrav kird | valeriyānos kēsar 🔹 برجسته، مفعول منطقی («قیصر روم») قبل از فعل آمده | u-n («او») 🔹 ضمیر فاعل | dastgrav kird 🔹 فعل مرکب + kird سوم شخص، متعدی | S + O + V; تأکید هم روی مفعول؛ برجستگی مفعول | Mckenzie, 1966: p. 95 |
ارگاتیو در علم زبانشناسی
در علم زبانشناسی، ارگاتیویته (ergativity) بهعنوان یه سیستم گرامری تعریف میشود که در ان، فاعل (subject) افعال متعدی (transitive verbs) در حالت ارگاتیو (غیرمستقیم) علامتگذاری میشود، در حالی که مفعول (object) افعال متعدی و فاعل افعال غیرمتعدی (intransitive verbs) در حالت ابسولوتیو (مستقیم) قرار میگیرند. این در تضاد با سیستم نومیناتیو-اکوزاتیو (مثل فارسی نو)، که فاعل متعدی و غیرمتعدی هر دو در حالت نومیناتیو و مفعول در حالت اکوزاتیو قرار دار. زبانشناسانی (مثل دیکسون در کتاب Ergativity، ۱۹۹۴) ارگاتیو رو به چند نوع تقسیم میکنند:
ارگاتیو کامل: وقتی تمایز ارگاتیو-ابسولوتیو در همه زمانها و ساختارها حفظ میشود (مثل زبان باسک یا برخی زبانهای قفقازی).
ارگاتیو شکافدار (Split Ergativity): وقتی ارگاتیویته فقط در شرایط خاصی (مثل زمان گذشته یا با ضمایر خاص) دیده میشود (مثل کردی اردلانی و پهلوی).
شبهارگاتیو: وقتی سیستم مخلوطی از ارگاتیویته و نومیناتیو-اکوزاتیو باشد (مثل سورانی مهابادی). ارگاتیویته در علم زبانشناسی معمولاً از طریق علامتگذاری کسری (case marking)، توافق فعلی (verb agreement) یا ترتیب واژهها (word order) تحلیل میشود.
ارگاتیو در گویش سورانی (مهابادی)
در گویش سورانی، بهویژه مهابادی، ارگاتیویته بهصورت یه سیستم شکافدار (split ergative) تطبیقی و شبهارگاتیو ظاهر میشود، که بیشتر در زمان گذشته افعال متعدی دیده میشود. در جمله نمونهای
awǎn bird-yǎn-im u i.le-yǎn dǎ-im («آنها من را بردند و کتک زدند»)
علامتگذاری کسری: فاعل (awǎn «آنها») در حالت ارگاتیو قرار دارد و با ضمیر متصل -yǎn روی فعل مشخص میشود. مفعول (-im «من») هم بهصورت ضمیر متصل به فعل (bird و dǎ) ظاهر میشود و در حالت ابسولوتیو است. این نشان میدهد که علامتگذاری کسری در سورانی بیشتر از طریق ضمایر متصل به فعل (نه اسمهای جداگانه) انجام میشود، که این یه ویژگی شبهارگاتیوه میباشد. توافق فعلی: فعل (bird و dǎ) با هر دو ضمیر فاعلی (-yǎn برای «آنها») و مفعولی (-im برای «من») توافق دارد. این با ارگاتیویته کلاسیک (مثل اردلانی یا پهلوی) متفاوت است، چون در ارگاتیویته کلاسیک، فعل معمولاً فقط با مفعول یا فقط با فاعل توافق دارد؛ مثلاً: در اردلانی (awan menyan bird u lem yan da): فعل فقط با مفعول (-yan) توافق داره. در پهلوی (u-n valeriyānos kēsar xvad ped xvēš dastgrav kird): فعل فقط با فاعل (u-n) توافق دارد. توافق دوگانه (فاعل و مفعول) در سورانی نشاندهنده یه سیستم مختلطه که از ارگاتیویته خالص فاصله گرفته است. ترتیب واژهها: ترتیب واژهها در سورانی معمولاً SOV (فاعل-مفعول-فعل) یا گاهی VOS (فعل-مفعول-فاعل) در گفتار غیررسمی میباشد. این انعطاف در ترتیب واژهها هم نشان میدهد که سورانی کمتر به ساختار ارگاتیویته کلاسیک وابسته است. اشاره در علم زبانشناسی به ارگاتیو سورانی در علم زبانشناسی (حسنیپور، ۱۹۹۲ یا مککنزی، ۱۹۶۶ که)، ارگاتیو سورانی بهعنوان یه سیستم شکافدار و شبهارگاتیو توصیف شده است. دلایلی که زبانشناسان اینطور بهش اشاره کردهاند: شکافداری (Split Ergativity): ارگاتیویته در سورانی فقط در زمان گذشته افعال متعدی دیده میشود. در زمان حال یا آینده، سورانی به سیستم نومیناتیو-اکوزاتیو متمایل میشود (مثل فارسی نو). مثلاً در زمان حال: ew min dibinin («آنها من را میبینند»)، فاعل و مفعول به شیوه نومیناتیو-اکوزاتیو علامتگذاری میشن، نه ارگاتیو-ابسولوتیو. شبهارگاتیویته است: حضور همزمان ضمایر فاعلی (-yǎn) و مفعولی (-im) روی فعل در جملاتی مثل bird-yǎn-im نشان میدهد که سورانی از ارگاتیویته کلاسیک (مثل اردلانی) فاصله گرفته است. زبانشناسان (مثل حسنیپور) این رو یه سیستم مختلط میدانند، چون ویژگیهای ارگاتیویته (مثل برجستگی مفعول با -im) با ویژگیهای نومیناتیو-اکوزاتیو (مثل حضور ضمیر فاعلی -yǎn) ترکیب شدند. فروپاشی ارگاتیویته در گویش مکریانی برخی زبانشناسان (مثل مککنزی) اشاره کردهاند که ارگاتیویته در سورانی (از جمله مهابادی) به دلیل تأثیر زبانهای غیرارگاتیو (مثل فارسی نو و عربی) و سادهسازی گرامری در گفتار روزمره، در حال ضعیف شدن یا فروپاشی تدریجی است. این فروپاشی به این معنی است که تمایز ارگاتیو-ابسولوتیو کمرنگتر شده و سیستم به سمت نومیناتیو-اکوزاتیو متمایل شده است.
مقایسه با اردلانی و پهلوی
اردلانی (سنندجی): awan menyan bird u lem yan da ارگاتیویته کلاسیک و قوی (اسممحور و عاملمحور). فعل فقط با مفعول توافق دارد (-yan در yan da) و فاعل (awan) هیچ نشانهای روی فعل نداره. زبانشناسان (مثل مککنزی، ۱۹۶۶) این رو یه نمونه بارز ارگاتیویته کامل میدانند. پهلوی (فارسی میانه): u-n valeriyānos kēsar xvad ped xvēš dastgrav kird ارگاتیویته کلاسیک و قوی (اسممحور). فعل فقط با فاعل توافق دارد (kird با u-n) و مفعول (valeriyānos kēsar) بهصورت جداگانه و بدون ضمیر متصل میآید. زبانشناسان این رو هم یه نمونه قوی ارگاتیویته میدانند. سورانی (مهابادی): awǎn bird-yǎn-im u i.le-yǎn dǎ-im ارگاتیویته شکافدار و شبهارگاتیو (فعلمحور و تا حدی اسممحور) میباشد. فعل با هر دو فاعل (-yǎn) و مفعول (-im) توافق دارد که این نشاندهنده یه سیستم مختلط است که ریشه شرقی دارد. زبانشناسان (مثل حسنیپور، ۱۹۹۲) این رو بهعنوان یه سیستم در حال انتقال به نومیناتیو-اکوزاتیو توصیف کردهاند.
در علم زبانشناسی، ارگاتیو در سورانی (از جمله مهابادی) بهعنوان یه سیستم شکافدار و شبهارگاتیو توصیف شده، که: در زمان گذشته افعال متعدی دیده میشود، اما در زمان حال یا گفتار غیررسمی به نومیناتیو-اکوزاتیو متمایل میشود. حضور همزمان ضمایر فاعلی (-yǎn) و مفعولی (-im) روی فعل نشوندهنده یه سیستم مختلطه که از ارگاتیویته کلاسیک (مثل اردلانی یا پهلوی) فاصله گرفته است. این ویژگیها باعث شده که زبانشناسان ارگاتیویته سورانی رو «ضعیف» یا «در حال فروپاشی» بدانند، چون تمایز ارگاتیو-ابسولوتیو کمرنگ شده و سیستم به سمت نومیناتیو-اکوزاتیو حرکت کرده است.
در زبان کردی سورانی، فعل میتواند همزمان ضمیر فاعلی و مفعولی را در قالب پسوندهای صرفی حمل کند. این ویژگی موجب میشود که جمله تنها با فعل صرفشده کامل گردد و نیازی به ذکر صریح فاعل و مفعول نباشد. این ساخت شباهت چشمگیری به زبان عربی کلاسیک دارد که در آن نیز ضمایر فاعلی و مفعولی به فعل متصل میشوند.
مقایسه نمونهها:
کردی اردلانی (سنندجی): awan menyan bird lem yan da «آنها من را بردند و زدند» awan («آنها») = فاعل صریح menyan / lem = ضمیر مفعولی جدا bird / yan da = فعل مرکب فعل بهتنهایی جمله کامل نیست؛ فاعل و مفعول باید جداگانه ذکر شوند.[۲۰۹][۲۱۰]
کردی سورانی (مهاباد، اربیل، سلیمانیه): bird-yān-im / dā-yān-im «آنها من را بردند / زدند» -yān = ضمیر فاعلی جمع («آنها») -im = ضمیر مفعولی («من»)
فعل هم فاعل و هم مفعول را حمل میکند و جمله میتواند بدون ذکر گروه اسمی مستقل کامل باشد.[۲۱۱]
عربی کلاسیک: ḍarabū-nī (ضَرَبُونی) «آنها من را زدند» -ū = ضمیر فاعلی جمع («آنها») -nī = ضمیر مفعولی («من») فعل صرفشده همراه با ضمایر متصل بهتنهایی جمله کامل میسازد.[۲۱۲]
بهطور خلاصه: - سورانی مثل عربی کلاسیک → فعلمحور، ضمیرمحور؛ یعنی فعل بهتنهایی میتواند جمله کامل باشد. که ترکیبی از سیستم فعلی عربی و ارگاتیو تطبیقی مفعول با فعل دیده میشود. - اردلانی سنندجی مثل پهلوی → بیشتر اسممحور / گروهمحور؛ یعنی فاعل و مفعول باید بهصورت مستقل هم بیان شوند (مانند «ئهوان منیان برد»).
همین نکته است که سبب شده زبانشناسانی چون حسنپور (۱۹۹۲) تأکید کنند سورانی در مسیر «سادهسازی و فعلمحوری» مانند عربی کلاسیک پیش رفته است در حالی که اردلانی سنندجی ساخت «ترکیبی و ارگاتیو» پهلوی را بهتر حفظ کرده است.
اردلانی سنندجی "awan menyan bird lem yan da"
(«آنها من را بردند و مرا زدند»)
(awǎn) bird-yǎn-im u … i.le- yǎn dǎ-im" گویش مهابادی
۱. اردلانی سنندجی جمله: awan menyan bird lem yan da = «آنها من را بردند و مرا زدند.»
awan = آنها (فاعل معنایی / عامل)
menyan = من + یان (ضمیر مفعولی متصل به "من") → مفعول دستوری روی فعل میآید
bird = برد (فعل سومشخص مفرد، گذشته)
lem yan da = از من زدند (کتک زدند)
🔹 در اینجا فعل اصلی («برد») سومشخص مفرد صرف شده است، ولی مفعول (من) با -yan روی فعل چسبیده. این نشاندهنده ساخت ارگاتیو است، چون:
فاعل جمله (awan) به صورت جداگانه میآید، اما فعل شناسهٔ شخصی مطابق با فاعل ندارد.
شناسه فعل در واقع به مفعول میچسبد (men-yan → من + شناسه).
این همان الگویی است که مکنزی و دیگران برای افعال متعدی گذشته در کردی اردلانی توضیح دادهاند.
۲. مهابادی / سورانی جمله: (awǎn) bird-yǎn-im u … i.le- yǎn dǎ-im = «آنها من را بردند و من را زدند.»
awan = آنها (فاعل)
bird-yān-im = برد-یان-م → فعل + شناسه جمع سومشخص برای فاعل + ضمیر مفعولی «م» (من)
le-yān da-im = زدند-م → همان ساخت بالا
🔹 در سورانی/مهابادی:
گویش سورانی (مهاباد، سلیمانیه) به سوی ساخت فعلمحور حرکت کرده و دارای یک ارگاتیو شبهکامل است. در این گویش، فعل میتواند ضمایر فاعل و مفعول را روی خود جای دهد و به همین دلیل جمله میتواند به شکل فشرده ترکیبی دربیاید. نمونهٔ روشن آن، جملهٔ «ئهوان منیان برد» است که به صورت «بردیانم» تبدیل میشود؛ در این مثال، چندین نقش دستوری (فاعل، مفعول و فعل) در یک واژه فشرده شدهاند.
این روند، برخلاف مسیر طبیعی اکثر زبانها که معمولاً از ترکیب به تحلیل حرکت میکنند، در سورانی به شکل معکوس یعنی از تحلیل به ترکیب مشاهده میشود. این استثنا قویترین دلیل برای تأثیر یک زبان خارجی، به ویژه عربی کلاسیک، بر ساختار ترکیبی سورانی است. زبان عربی کلاسیک ساختهای ضمیری روی فعل را رایج دارد و سورانی این ویژگی را از آن وام گرفته است.
در نتیجه، تغییرات ساختاری در سورانی نشان میدهد که این گویش تحت تأثیر تماس زبانی با عربی، از مسیر سادهسازی دستوری و تحلیل صرفی، به سمت فشردهسازی نقشهای دستوری در یک واژه ترکیبی حرکت کرده است، بدون آنکه ساختهای ترکیبی کهن خود را کاملاً از دست داده باشد. فعل متعدی گذشته شناسهٔ فاعلی (یان) را میگیرد، ولی همزمان ضمیر مفعولی نیز به فعل میچسبد (im).
در نتیجه بهظاهر هم فاعل و هم مفعول روی فعل نمایاناند.
برخی زبانشناسان این را نه ارگاتیو کامل بلکه یک سیستم مختلط / شبهارگاتیو میدانند، چون شناسه فاعل حذف نشده، بلکه کنار شناسه مفعول آمده است. ارگاتیو در کردی مرکزی
مقایسهٔ نظام ارگاتیو غیرتطبیقی در پهلوی و کردی اردلانی در زبانهای ایرانی غربی
| زبان | سبک جملهٔ نمونه | فاعل (S) | مفعول (O) | فعل (V) | توضیح |
|---|---|---|---|---|---|
| پهلوی (فارسی میانه) | u-n valeriyānos kēsar dastgrav kird («او قیصر روم را اسیر کرد»)
|
u-n («او») فاعل منطقی
|
valeriyānos kēsar («قیصر روم») مفعول منطقی
|
dastgrav kird = فعل مرکب سوم شخص مفرد، متعدی
|
فعل با فاعل یا مفعول تطابق ندارد. فعل در حالت خنثی و بدون نشانهٔ صرفی باقی میماند. فاعل با یک نشانهٔ خاص (ـn) مشخص میشود. |
| اردلانی سنندجی | awan menyan bird u lem yan da («آنها من را بردند و کتک زدند»)
|
awan («آنها») فاعل منطقی
|
menyan («من را») مفعول منطقی
|
bird = فعل اصلی سوم شخص مفرد، خنثی
|
فعل اصلی در حالت خنثی و بدون تطابق با فاعل یا مفعول باقی میماند. نقشها با ضمایر جداگانه (awan برای فاعل و menyan برای مفعول) مشخص میشوند.
|
ویژگیهای کلیدی ارگاتیو اسم محور این نظام که در پهلوی و اردلانی دیده میشود، یک نظام محافظهکار است که در آن فعل همیشه سوم شخص مفرد باقی میماند:
- در پهلوی، فاعل با یک پسوند (ـn) مشخص میشد و فعل (مانند
kird) در زمان گذشتهٔ متعدی، بدون هیچگونه صرفی برای فاعل یا مفعول بود.[۲۱۳] - در اردلانی، فعل اصلی (مانند
birdوda) نیز در حالت سوم شخص مفرد و خنثی قرار دارد و تطابقی با فاعل یا مفعول ندارد. نقشها با ضمایر جداگانه مشخص میشوند.[۲۱۴]
این دو زبان نمونههایی از یک فرایند دستوری مشترکاند که در آن جایگاه فاعل و مفعول در جمله اهمیت بیشتری از صرف فعل پیدا میکند.
ارگاتیو در گویشهای دیگر کردی گویش سورانی اربیل سلیمانیه و مهاباد دارای ارگاتیو فرسایشی از نوع تطبیقی هستند که ریشه ایرانی شرقی دارند
مقایسهٔ نظام ارگاتیو تطبیقی در زبانهای ایرانی شرقی و هندی
| زبان | نوع نظام ارگاتیو | توضیحات | مثال |
|---|---|---|---|
| کردی کرمانجی | ارگاتیو فعل محور | فعل در زمان گذشتهٔ متعدی با مفعول تطابق عددی و جنسیتی پیدا میکند. | Min ew dît. (من او را دیدم) / Min wan dît. (من آنها را دیدم).
|
| هورامی | ارگاتیو فعل محو و اسم محور | فعل در زمان گذشتهٔ متعدی با شمار و جاندار/بیجان بودن مفعول تطابق دارد. | Kitabam wāten. (من کتاب را خواندم) / Kitābām wātīn. (من کتابها را خواندم).
|
| پشتو | ارگاتیو تطبیقی شرقی | در زمان گذشته، فاعل با یک حرف اضافه مشخص میشود و فعل با جنسیت و شمار مفعول تطابق پیدا میکند. | Ma lewas wəlid. (من شیر را دیدم) / Ma shpežə wəlidə. (من شتر را دیدم).
|
| هندی | ارگاتیو گسسته فعل محور | در زمان گذشتهٔ متعدی، فاعل با ne مشخص و فعل با جنسیت و شمار مفعول منطبق میشود.
|
Main-ne kitab paṛhā. (من کتاب را خواندم - فعل مذکر) / Main-ne chitṭhī paṛhī. (من نامه را خواندم - فعل مؤنث).
|
| پنجابی | ارگاتیو کامل | فعل در زمان گذشتهٔ متعدی با جنسیت و شمار مفعول تطابق دارد. | Mɛ̃ kitāb par̤í. (من کتاب را خواندم - فعل مؤنث) / Mɛ̃ jwāb diā. (من پاسخ را دادم - فعل مذکر).
|
| گجراتی | ارگاتیو گسسته | در گذشته، تطابق فعل با مفعول بر اساس جنسیت و شمار است. | Mē pustak vānchyū. (من کتاب را خواندم - فعل خنثی) / Mē pen kharīdi. (من قلم را خریدم - فعل مؤنث).
|
| بلوچی | ارگاتیو گسسته | در گذشتهٔ متعدی، فاعل با حرف اضافه e یا a-i مشخص و فعل با جنسیت و شمار مفعول تطبیق دارد.
|
A-i asp did-a. (او اسب را دید - فعل مذکر) / A-i boz did-a. (او بز را دید - فعل مؤنث).
|
| سغدی | در حال گذار | در این زبان کهن ایرانی شرقی، شواهدی از گذار از نظام فاعلی به ارگاتیو وجود دارد. | (n)p’w’y s’rt-i. (آنها سغدی را نوشتند).
|
در شاخهٔ زبانهای ایرانی شرقی، چند زبان دارای یک نظام ارگاتیو کاملاً تثبیتشده و پایدار هستند:
- پشتو: این زبان دارای نظام ارگاتیو گسستهٔ بسیار قوی است. در زمان گذشته، فاعل با حرف اضافه مشخص میشود و فعل بهطور کامل با جنسیت و شمار مفعول تطابق پیدا میکند. این نظام بخش اصلی دستور زبان پشتو بهشمار میآید.
- بلوچی: این زبان نیز دارای یک نظام ارگاتیو تثبیتشده است که مشابه پشتو عمل میکند. در گذشتهٔ متعدی، فعل با مفعول تطابق دارد و این ویژگی پایدار دستور زبان بلوچی است.
برخلاف برخی گویشها مانند گویش سورانی که نظام ارگاتیو تطبیق فعل با مفعول داشته و هماکنون فرسایش یافته و در حال گذار است، در زبانهایی مانند پشتو و بلوچی این نظام کاملاً تثبیت شده است.
مطالعات بر روی ارگاتیو و خاستگاه زبان
در زبانشناسی تاریخی، نظام ارگاتیو به عنوان ابزاری حیاتی برای شناسایی و ردیابی خاستگاه و ریشههای باستانی زبانها شناخته میشود. بر خلاف واژگان که به راحتی از زبانی به زبان دیگر وام گرفته میشوند، ساختارهای دستوری مانند ارگاتیو در برابر تغییرات بسیار مقاوم هستند و مانند یک «نشانگر ژنتیکی» عمل میکنند.
پژوهشگران از نظام ارگاتیو برای کشف روابط عمیق و کهن میان زبانها استفاده میکنند. وجود یک نظام ارگاتیو مشترک در دو زبان، قویترین دلیل برای اثبات ریشهٔ مشترک آنها است، حتی اگر در طول هزاران سال از هم جدا شده باشند.[۲۱۵]
مطالعات تطبیقی در شاخههای مختلف زبانهای ایرانی و زبانهای هندوآریایی نشان دادهاند:
- ارتباط باستانی: وجود نظام ارگاتیو پایدار در زبانهای ایرانی شرقی مانند پشتو و بلوچی و همچنین در زبانهای غربی مانند کردی (کردی کرمانجی و سورانی)، شاهدی محکم بر ریشهٔ مشترک آنها در زبانهای ایرانی باستان است. این نظام به زبانشناسان کمک کرده است تا مسیرهای مهاجرت و تقسیم شدن اقوام باستانی را ردیابی کنند.[۲۱۶]
- تشخیص فرسایش: بررسی نظامهای ارگاتیو «فرسایشی» در گویشهایی مانند کردی سورانی، به زبانشناسان امکان میدهد تا تأثیرات بعدی زبانهای همسایه زبان فارسی و زبان عربی را که باعث سادهسازی ساختار دستوری شدهاند، شناسایی کنند. این فرایند نشاندهندهٔ گذار از یک نظام کهن به یک نظام نو است.[۲۱۷]
- مرزهای گویشی: همین تفاوتها در نظام ارگاتیو، به زبانشناسان کمک کرده است تا مرزهای دقیق میان گویشهای مختلف یک خانوادهٔ زبانی را مشخص کنند و تفاوتهایی را که باعث عدم درک متقابل میشود، توجیه نمایند.[۲۱۸]
کد زبانی
طبقهبندی
زبان کردی عضوی از شاخه شمالغربی زبانهای ایرانی است که خود شاخهای از زبانهای هندوایرانی است و آن نیز به نوبه خود شاخهای از زبانهای هندواروپایی است.
مقایسه گویشهای اردلانی، هورامی و سورانی/کرمانجی
گویش اردلانی، که در غرب زاگرس (مانند سنندج) رایج است، تحت تأثیر مستقیم پهلوی ساسانی قرار دارد و ساختار ارگاتیو سنتزایی (ترکیبی) را حفظ کرده است.[1] گویشهای شرقی کردی، مانند کرمانجی و سورانی، تحت تأثیر نوآوریهای شرقی قرار گرفتهاند و ارگاتیو تحلیلی دارند.[2]
جدول مقایسهای نظام ارگاتیو
| ویژگی | اردلانی (غربی) | سورانی/کرمانجی (شرقی) |
|---|---|---|
| نوع ارگاتیو | سنتزایی (ترکیبی، با کلیتیک و فعل خنثی) | تحلیلی (حروف اضافه + فعل تطابقی) |
| تطابق فعل | خنثی/غیرشخصی | تطابق شخصی یا مجهول تحلیلی |
| ریشه تاریخی | پهلوی ساسانی (ایرانی غربی) | پهلوی + تأثیر سکایی و پشتو |
| مثال | «من ئو کتیومه خویند» | «Ew kitêb ji min xwend» |
| تحولات آوایی | حفظ *š، *m، *g | تغییرات شرقی *š > ž، *m > w، *b > w |
روز زبان کردی
روز ۱۵ مه برابر با ۲۵ اردیبهشت از سوی کنگره ملی کردستان به عنوان روز زبان کُردی تعیین شده است. در این روز نخستین شماره از مجلهٔ کردیزبان هاوار توسط جلادت بدرخان در شهر دمشق منتشر شد. هاوار نخستین مجلهٔ کردیزبان تا زمان خود بهشمار میآمد.[۲۱۹]
پراکندگی
پراکندگی در کشورهای مختلف بدین شرح است:[۲۲۰]
| ردیف | بخش | وسعت (کیلومتر مربع) | جمعیت (۲۰۱۹) | اطلاعات بیشتر | |
|---|---|---|---|---|---|
| ۱ | ۳۰۰٬۰۰۰ (۳۵٪) | ۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰–۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰ (۲۵٪) | کردها در ترکیه | ||
| ۲ | ۸۰٬۰۰۰ (۵٪) | ۶٬۰۰۰٬۰۰۰–۸٬۰۰۰٬۰۰۰ (۱۰٪) | کردها در ایران | ||
| ۳ | ۷۰٬۰۰۰ (۱۵٪) | ۷٬۰۰۰٬۰۰۰–۹٬۰۰۰٬۰۰۰ (۲۵٪) | کردها در عراق | ||
| ۴ | ۵۰٬۰۰۰ (۲۵٪) | ۲٬۰۰۰٬۰۰۰–۳٬۰۰۰٬۰۰۰ (۱۰٪) | کردها در سوریه | ||
| Total | کردستان | ۵۰۰٬۰۰۰ | ۳۰٬۰۰۰٬۰۰۰–۴۰٬۰۰۰٬۰۰۰ | کردها | |
| ۵ | - | - | ۱٬۰۰۰٬۰۰۰–۲٬۰۰۰٬۰۰۰ | جمعیت کردها | |
| ۶ | - | - | ۲۰۰٬۰۰۰–۴۰۰٬۰۰۰ | جمعیت کردها | |
| ۷ | بقیه جهان | - | - | ۲۰۰٬۰۰۰–۴۰۰٬۰۰۰ | جمعیت کردها |
| Total | - | ۵۰۰٬۰۰۰ | ۳۵٬۰۰۰٬۰۰۰–۴۵٬۰۰۰٬۰۰۰ | پراکندگی کردها |
وضعیت حقوقی زبان کُردی
در ترکیه حکومت مرکزی این کشور با هدف اقناع اتحادیهٔ اروپا در مذاکرات بر سر پیوستن این کشور به این اتحادیه، از سال ۲۰۰۹ سختگیری در ارتباط با تدریس زبان کُردی را اندکی تعدیل کرد. در سپتامبر ۲۰۰۹ شورای آموزش عالی این کشور مجوز تأسیس مؤسسهای به نام انستیتوی زبانهای زنده را به دانشگاه آرتکلوی ماردین صادر کرد که برنامهای برای تدریس همهٔ زبانهای کشور ترکیه ارائه کردهبود. پس از حکم دادگاه حقوق بشر اروپا در سال ۲۰۰۹، شورای آموزش عالی اجازه داد که زبان کُردی نیز در برنامهٔ درسی این مؤسسه قرار بگیرد. در سال ۲۰۱۰ دانشگاه آرتوکلوی ماردین با پذیرش ۲۰ دانشجو در مقطع کارشناسی گروه فرهنگ و زبان کُردی را راهاندازی کرد که مدیریت این برنامه را قدری یلدیریم زبانشناس کُرد بر عهده داشت. همچنین یک دورهٔ زبان کُردی نیز در نیمسال دوم سال ۲۰۰۹ در دانشگاه بیلگی استانبول راهاندازی شد.[۲۲۱][۲۲۲][۲۲۳]
در جریان مذاکرات سهجانبهٔ صلح میان نمایندگان دولت ترکیه، حزب دموکراتیک خلقها و عبدالله اوجالان رهبری زندانی حزب کارگران کردستان همچنین حکومت تدریس زبان کُردی در مدارس را نیز به صورت محدود مجاز شمرد؛ مشروط به اینکه تنها به صورت درس انتخابی و فقط در در مدارس خصوصی انجام شود. پس از آن در دانشگاه آلپ ارسلان موش نیز گروه فرهنگ و زبان کُردی تأسیس شد و همچنین اجازه دادهشد تا در دانشگاه آرتوکلوی ماردین مادهٔ درسی زبان کُردی به صورت انتخابی به دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز ارائه گردد.[۲۲۱]
در سال ۲۰۱۳ ادارهٔ امور دینی ترکیه موسوم به دیانت اجازه داد تا نیایش در مسجدهای ترکیه به زبان کُردی صورت بگیرد و همچنین قرآن به زبان کُردی آموزش دادهشود.[۲۲۱]
فیلم دیدم: بچههای دیاربکر (به کُردی: Min Dît: The Children of Diyarbakır) که در ۲ آوریل ۲۰۱۰ در ترکیه اکران شد، نخستین فیلم کاملاً کردیزبان بود که در تاریخ این کشور مجوز اکران بر پردهٔ سینماها را دریافت میکرد.[۲۲۱]
در ایران نخستین بار در دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی با تلاش محمدصدیق مفتیزاده در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دو درس تحت عناوین کُردی مقدماتی و کُردی پیشرفته به صورت واحد اختیاری تدریس شد و کتابهایی نیز توسط مفتیزاده برای آن تألیف شد، اما این برنامه دوام نیاورد و خیلی زود کنار گذاشتهشد.[۲۲۴] از اواخر دههٔ ۱۳۷۰ جمعی از زبانشناسان، نویسندگان و دانشگاهیان کُرد خواهان تدریس زبان کُردی و تأسیس رشتهٔ زبان و ادبیات کُردی در دانشگاههای ایران شدند. در سال ۱۳۸۲ گروهی از ادبیان کُرد اقدام به تدوین کتاب و تعریف سرفصل برای برنامهٔ درسی این رشته کردند و این برنامه پس از تصویب در دانشگاه کردستان در سنندج به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ارسال شد و در جلسهٔ ۴۸۸ شورای گسترش آموزش عالی نیز در تاریخ ۵ مهر ۱۳۸۲ مورد تأیید قرار گرفت و حتی در دفترچهٔ انتخاب رشتهٔ کنکور سال ۱۳۸۳ نیز رشتهٔ زبان و ادبیات کُردی به عنوان یکی از انتخابهای متقاضیان ورود به دانشگاه قید گردید، اما پس از انتخاب رشته و در هنگام اعلام نتایج کنکور در آغاز سال تحصیلی ۱۳۸۳ به دلایل نامعلوم از پذیرش دانشجو در این رشته ممانعت به عمل آمد.[۲۲۴] در سال ۱۳۹۳ بار دیگر گروهی از ادیبان و دانشگاهیان کُرد خواهان تدریس زبان کُردی در دانشگاهها و تأسیس رشتهٔ زبان و ادبیات کردی شدند که این بار با تأیید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در آغاز سال ۱۳۹۴ شورای راهاندازی رشتهٔ زبان و ادبیات کُردی در دانشگاه کردستان سنندج تشکیل شد و نهایتاً از آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۴ برای نخستین بار رشتهٔ زبان و ادبیات کردی با پذیرش ۴۱ دانشجو در این دانشگاه آغاز به کار کرد.[۲۲۴][۲۲۵][۲۲۶][۲۲۷] با این وجود تدریس این رشته ذیل گروه آزمایشی علوم انسانی صورت میگیرد و نه در گروه زبانها و به همین دلیل گستردگی چندانی ندارد. علاوه بر این رشتهٔ زبان و ادبیات کُردی تنها در یک دانشگاه در کل ایران و تنها در مقطع کارشناسی تدریس میشود و دیگر دانشگاههای مناطق کُردنشین ایران همچون کرمانشاه، ایلام، خرمآباد، بجنورد و ارومیه فاقد چنین رشتهای هستند.[۲۲۸][۲۲۹]
اختلاف نظرها
ردهبندی
- هندواروپایی
- هندوایرانی
- ایرانی
- ایرانی غربی
- ایرانی شمال غربی
- زبانهای کردیتبار
- ایرانی شمال غربی
- ایرانی غربی
- ایرانی
- هندوایرانی
جستارهای وابسته
- واجشناسی کردی
- آوانگاری کردی
- کردی مرکزی
- کردی شمالی
- کردی جنوبی
- گروسی
- روزنامههای کردی
- سرزمین کردستان
- ماههای کردی
- مردم کرد
- موسیقی کردی
- فهرست نامهای کردی
- الفبای کردی
- ادبیات کردی
- فرهنگ کردی
پانویس
- ↑ الگو:E28
- ↑ "Atlas of the Languages of Iran A working classification". Languages of Iran. Retrieved 25 May 2019.
- ↑ MacCagg, William O.; Silver, Brian D., eds. (1979). Soviet Asian Ethnic Frontiers. Pergamon Press. p. 94. ISBN 978-0-08-024637-6.
Since the most active Soviet Kurdish center has been and continues to be Yerevan, the first alphabet used for publishing Kurdish in the USSR was the Armenian alphabet.
- ↑ Курдский язык (به روسی). Krugosvet.
... в Армении на основе русского алфавита с 1946 (с 1921 на основе армянской графики, с 1929 на основе латиницы).
- ↑ Khamoyan, M. (1986). "Քրդերեն [Kurdish language]". Soviet Armenian Encyclopedia (به ارمنی). Vol. 12. p. 492.
... գրկ. լույս է տեսնում 1921-ից հայկ. , 1929-ից՝ լատ. , 1946-ից՝ ռուս. այբուբենով...
- ↑ "Iraq's Constitution of 2005" (PDF). p. 4. Retrieved 14 April 2019.
- ↑ "Kurdistan: Constitution of the Iraqi Kurdistan Region". 2 November 2009. Retrieved 14 April 2019.
- ↑ "Social Contract – Sa-Nes". Self-Administration of North & East Syria Representation in Benelux. Archived from the original on 9 December 2018. Retrieved 22 March 2019.
- ↑ "Rojava could be a model for all Syria". Salih Muslim. Nationalita. 29 July 2014. Retrieved 22 March 2019.
- ↑ Pavlenko, Aneta (2008). Multilingualism in Post-Soviet Countries. Bristol, UK: Multilingual Matters. pp. 18–22. ISBN 978-1-84769-087-6.
- ↑ Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "Kurdish". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
{{cite book}}: Invalid|display-editors=4(help) - ↑ https://www.ethnologue.com/subgroups/kurdish-1
- ↑ * مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Kurdish language». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲.
- ↑ دکتر محرم رضایتی کیشه خاله. «مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان».
- ↑ وبگاه تخصصی زبانشناسی اتنولوگ. «زبان کردی».
- ↑ دانشنامه ایرانیکا. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i. پارامتر
|عنوان= یا |title=ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «ساخت ارگتیوو فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان» (PDF). دانشگاه فردوسی مشهد. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸.
- ↑ (PDF). Jagiellonian university http://www.kurdishstudies.pl/files/Fritillaria%20Kurdica%2001.pdf. پارامتر
|عنوان= یا |title=ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «LAK TRIBE». Encyclopaedia Iranica (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۴-۱۲.
- ↑ "Kurdish | Ethnologue Free". Ethnologue (Free All) (به انگلیسی). Retrieved 2025-04-11.
- ↑ «Glottolog 5.1 - Kurdish». glottolog.org. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۴-۱۱.
- ↑ «معنی لکی | لغتنامه دهخدا | واژه یاب». vajehyab.com. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۴-۱۱.
- ↑ "Kurdish language | Kurdish Dialects, Writing System & Grammar | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). 2025-03-08. Retrieved 2025-04-11.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Encyclopaedia Iranica بایگانیشده در ۱۳ فوریه ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine، سرواژهٔ Kurdish language
- ↑ بنیاد مطالعات ایران بایگانیشده در ۱۷ اوت ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine، بازدید: مه ۲۰۰۹.
- ↑ ردهشناسی زبانهای ایرانی، دکتر محمد دبیرمقدم، دانشگاه بوعلی سینا.
- ↑ آیا لکی گویشی کردی است؟[پیوند مرده]، پایگاه تحلیلی خبری کشکان.
- ↑ William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310.
- ↑ زبانها و لهجههای ایرانی/احسان یار شاطر، صفحه ۴۰ کتاب.
- ↑ تحلیل تطبیقی ساختاری، مفهومی مثلهای زبان لکی و فارسی، صفحهٔ ۱۳۵ کتاب
- ↑ "Parthian is not Turkish" [در انواع زبان "پهلوی" هنوز در بین ایرانیان صحبت میشود. کردهای ایران و همچنین بسیاری از کردهای ترکیه و عراق به گونه ای از زبان پهلوی صحبت میکنند. ترکها زبان کردی را نمیفهمند و برای برقراری ارتباط با کردهایی که به زبان سورانی و/یا کورمانجی صحبت میکنند، به مترجم نیاز دارند. مردم شمال ایران به گونهای از پهلوی نیز صحبت میکنند - برای مثال مازندرانی و گیلانی. بلوچی در جنوب شرقی ایران نیز دارای عناصر پهلوی است (مثلاً Ahsen "آهن" یا "Eisen" در انگلیسی و Ahsan در پهلوی - "Ahsen" در ترکی "آهن" نیست).]. Dr. Kaveh Farrokh (به انگلیسی).
- ↑ زینکوب. تاریخ مردم ایران -جلد2.
- ↑ کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - ۱۳۷۷ - تهران.
- ↑ . doi:Professor Garnik Asatrian (Yerevan University) (2009)."Prolegomena to the Study of the Kurds", Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1-58, 2009 Published in 2009, Iran and the Caucasus, 13, pp.1-58. مقدار
|doi=را بررسی کنید (کمک). پارامتر|عنوان= یا |title=ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ http://www.britannica.com/topic/Iranian-languages
- ↑ راهنمای زبانهای ایرانی، رودیگر اشمیت
- ↑ http://www.britannica.com/topic/Kurdish-language
- ↑ http://www.britannica.com/topic/Parthian-language
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-ii-history-of-kurdish-studies
- ↑ [= http://parsianjoman.org/?p=5586 «=http://parsianjoman.org/?p=5586»] مقدار
|نشانی=را بررسی کنید (کمک). پیوند خارجی در|title=وجود دارد (کمک) - ↑ «http://parsianjoman.org/?p=5586». پیوند خارجی در
|title=وجود دارد (کمک) - ↑ en:Kurdish language
- ↑ دیاکونف، ا.م. «تاریخ ماد»، ترجمه کریم کشاورز.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ جلیلیان، عباس: جستاری در باب علل رکود ادبیات کردی. در: نشریه: «گوهران»، تهران: بهار ۱۳۸۶ - شماره ۱۵. ص۱۰.
- ↑ Ethnologue report for Kurdish
- ↑ ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، ص. ۵۴۸–۵۴۹
- ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
- ↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
- ↑ Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
- ↑ دستور زبان کردی کرمانشاهی، وحید رنجبر، انتشارات طاق بستان، ۱۳۸۸
- ↑ «Full text of Iraq constitution - Conflict in Iraq- msnbc.com». بایگانیشده از اصلی در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۴ ژانویه ۲۰۰۶.
- ↑ «Special Focus Cases». بایگانیشده از اصلی در ۱۰ مه ۲۰۰۵. دریافتشده در ۱۲ آوریل ۲۰۰۶.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1961). Kurdish dialect studies I. London: Oxford University Press.
- ↑ Windfuhr, Gernot L., ed. (2009). The Iranian Languages. London: Routledge.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1962). Kurdish dialect studies II. London: Oxford University Press.
- ↑ Paul, Ludwig (2013). "Kurdish Language II. Classification". Encyclopædia Iranica. New York: Columbia University.
- ↑ الگو:Cite incollection
- ↑ الگو:Cite incollection
- ↑ Morgenstierne, Georg (1973). Indo-Iranian Frontier Languages. Oslo: Universitetsforlaget.
- ↑ الگو:Cite incollection
- ↑ الگو:Cite incollection
- ↑ Öpengin, Ergin (2016). The Mukri variety of Central Kurmanji. Wiesbaden: Reichert Verlag.
- ↑ van Bruinessen, Martin (2000). Mullas, Sufis and Heretics: The Role of Religion in Kurdish Society. Istanbul: Isis Press.
- ↑ Schmitt, Rüdiger (2000). Die iranischen Sprachen in Geschichte und Gegenwart. Wiesbaden: Reichert Verlag.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط) شش جلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
- ↑ ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران ۱۳۳۷
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ ۶۸٫۲ «فرهنگستان زبان کردی». بایگانیشده از اصلی در ۲۵ فوریه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۰.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲ نوامبر ۲۰۱۹.
- ↑ http://takdang.com/?p=588[پیوند مرده]
- ↑ کردهای زعفرانلوی تالش بایگانیشده در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۰ توسط Wayback Machineٔ بازدید: مه ۲۰۰۹.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۱۷. دریافتشده در ۴ مارس ۲۰۱۷.
- ↑ Fattah, Ismaïl Kamandâr (2000), Les dialectes Kurdes méridionaux, Acta Iranica, p21
- ↑ Erik Anonby, Mortaza Taheri-Ardali & Amos Hayes (2019) The Atlas of the Languages of Iran (ALI). Iranian Studies 52. A Working Classification
- ↑ "Laki | Ethnologue Free". Ethnologue (Free All) (به انگلیسی). Retrieved 2023-07-04.
- ↑ «هاناخبر». وب سایت خبری تحلیلی هاناخبر | اخبار ایران و جهان | Hana Khabar News. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۷-۰۵.
- ↑ «Glottolog 5.1 - Kurdish». glottolog.org. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۴-۰۹.
- ↑ "Kurdish | Ethnologue Free". Ethnologue (Free All) (به انگلیسی). Retrieved 2025-04-09.
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
- ↑ «معنی لکی | لغتنامه دهخدا | واژه یاب». vajehyab.com. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۴-۰۹.
- ↑ V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
- ↑ Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p.۵۸۷
- ↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
- ↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
- ↑ «LAK TRIBE». Encyclopaedia Iranica (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۴-۰۹.
- ↑ Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82
- ↑ ایزدی فر, راحله (2014-03-21). "ردهشناسی زبانهای ایرانی، دکتر محمد دبیرمقدم". پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی. 4 (7): 283–294. ISSN 2252-0740.
- ↑ Geomatics and Cartographic Research Centre, Carleton University. "Atlas of the Languages of Iran". iranatlas.net (به انگلیسی). Retrieved 2025-05-14.
- ↑ "Kurdish | Ethnologue Free". Ethnologue (Free All) (به انگلیسی). Retrieved 2025-04-09.
- ↑ "Kurdish language | Kurdish Dialects, Writing System & Grammar | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). 2025-03-08. Retrieved 2025-04-09.
- ↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- ↑ web.archive.org https://web.archive.org/web/20090519194250/http://sepehrmag.ir/print.php?id=1770. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۴-۰۹. پارامتر
|عنوان= یا |title=ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
- ↑ جامعهشناسی مردم کرد، مارتین وان برویین سن، نشرپانیذ، تهران1378.
- ↑ The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823
- ↑ ایلخانی زاده، مصطفی (1397). دستور زبان و زبانشناسی و آواشناسی زبان کردی. سنندج: نشر امیار. p. 108.
- ↑ MEHRDAD IZADY(1992), the kurds: a Conscise Handbook, p169
- ↑ Entessar, Nader (2009). Kurdiah Politics in the Middle East. ص. ۲۲–۲۳. شابک ۹۷۸۰۷۳۹۱۴۰۴۱۳
- ↑ آیا لکی گویشی کردی است؟/ فرامرز شهسواری، پایگاه تحلیلی خبری کشکان.
- ↑ William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310.
- ↑ زبانها و لهجههای ایرانی، احسان یارشاطر، صفحهٔ ۴۰ کتاب
- ↑ فرهنگ و واژهنامه لکی، صفحهٔ ۱۴ کتاب
- ↑ تحلیل تطبیقی ساختاری، مفهومی و کاربردی مثلهای زبان لکی و فارسی بایگانیشده در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۳ توسط Wayback Machine، صفحهٔ ۱۳۵ کتاب
- ↑ https://www.researchgate.net/publication/332568195_Spreading_of_the_Kurdish_language_dialects_and_writing_systems_used_in_the_middle_east
- ↑ Jügel, Thomas (2016-07-15). "Parvin Mahmoudveysi, Denise Bailey. The Gorani language of Zarda, a village of West Iran". Abstracta Iranica. Revue bibliographique pour le domaine irano-aryen (به انگلیسی) (Volume 34-35-36). doi:10.4000/abstractairanica.41149. ISSN 0240-8910.
- ↑ https://www.researchgate.net/publication/291696802_Language_Varieties_of_the_Kurds
- ↑ ۱۰۷٫۰ ۱۰۷٫۱ J. N. Postgate, Languages of Iraq, ancient and modern, British School of Archaeology in Iraq, [Iraq]: British School of Archaeology in Iraq, 2007, p. 138.
- ↑ ۱۰۸٫۰ ۱۰۸٫۱ راهنمای زبانهای ایرانی، جلد دوم (به لاتین: Compendium Linguarum Iranicarum) با نام اختصاری CLI اثر ۱۷ زبانشناس برجسته به سرپرستی رودیگر اشمیت، ترجمه توسط ۴ نفر (زیر نظر حسن رضایی باغبیدی)
- ↑ A history of persian literature, VOL XVIII, Oral Literature of iranian languages,p2
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-tribes
- ↑ Edmonds, Cecil. Kurds, Turks, and Arabs: politics, travel, and research in north-eastern Iraq, 1919-1925. Oxford University Press, 1957.
- ↑ Philip G. Kreyenbroek, "On the Kurdish Language", a chapter in the book The Kurds: A Contemporary Overview.
- ↑ Edmonds, Cecil. Kurds, Turks, and Arabs: politics, travel, and research in north-eastern Iraq, 1919-1925. Oxford University Press, 1957. Oxford University Press, 1957
- ↑ J. N. Postgate, Languages of Iraq, ancient and modern, British School of Archaeology in Iraq, [Iraq]: British School of Archaeology in Iraq, 2007, p. 138.
- ↑ http://www.zazaki.net/haber/the-zazas-a-kurdish-sub-ethnic-group-or-separate-people-1131.htm
- ↑ http://members.tripod.com/~zaza_kirmanc/research/paul.htm
- ↑ https://www.quora.com/Kurdistan/Is-the-zaza-people-in-Turkey-actually-kurds
- ↑ «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۵ مه ۲۰۱۲.
- ↑ Abd al-Jabbar, Falih. Ayatollahs, sufis and ideologues: state, religion and social movements in Iraq. University of Virginia 2008.
- ↑ Sykes, Mark. The Caliphs' last heritage: a short history of the Turkish Empire
- ↑ Kaya, Mehmet. The Zaza Kurds of Turkey: A Middle Eastern Minority in a Globalised Society. ISBN 1-84511-875-8
- ↑ O'Shea, Maria. Trapped between the map and reality: geography and perceptions of Kurdistan. ISBN 0-415-94766-9.
- ↑ Library Information and Research Service. The Middle East, abstracts and index
- ↑ Meiselas, Susan. Kurdistan: in the shadow of history. Random House, 1997.
- ↑ Kehl-Bodrogi, Krisztina. "Syncretistic religious communities in the Near East: Collected Papers of the International Symposium, Alevism in Turkey and Comparable Syncretistic Religious Communities in the Near East in the Past and Present”, Berlin, 14–17 April 1995
- ↑ Ozoglu, Hakan. "Kurdish notables and the Ottoman state." Albany: State University of New York Press, 2004
- ↑ Romano, David. "The Kurdish nationalist movement: opportunity, mobilization, and identity." Cambridge. Cambridge University Press, 2006.
- ↑ ۱۲۸٫۰ ۱۲۸٫۱ Izady, Mehrdad R. (1992). The Kurds: A concise Handbook. London: Taylor and Francis. p. 170.
- ↑ Hennerbichler, Ferdinand (2012-05-30). "The Origin of Kurds". Advances in Anthropology (به انگلیسی). 2 (2): 64–79. doi:10.4236/aa.2012.22008.
- ↑ Sheyholislami, Jaffer (2011). "Kurdish Identity, Discourse, and New Media" (به انگلیسی). doi:10.1057/9780230119307.
{{cite journal}}: Cite journal requires|journal=(help) - ↑ Hassanpour, Amir; Sheyholislami, Jaffer; Skutnabb-Kangas, Tove (2012-01-13). "Introduction. Kurdish: Linguicide, resistance and hope". International Journal of the Sociology of Language. 2012 (217): 1–18. doi:10.1515/ijsl-2012-0047. ISSN 1613-3668.
- ↑ ارانسکی. ای ام، مقدمه فقه اللغة ایرانی، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات پیام، ١٣٥٨، ص ٣٣١.
- ↑ خزانه دار، معروف (2002). تاریخ ادبیات کرد، جلد دوم، اربیل: نشر آراس،
- ↑ MacKenzie, D. N. (1966). The dialect of Awroman (Hawrāmān-ī Luhōn): Grammatical sketch, texts, and vocabulary. E. Munksgaard.
- ↑ چمن آرا، بهروز (١٣٩٥). شانامهٔ کوردی: ڕووسهم و زووراو. مانگ. صص. ۲۱-۲۲. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۷۷۴۸-۶۹-۵.
- ↑ «چمن آرا، ب، درآمدی بر ادب حماسی و پهلوانی کُردی با تکیه بر شاهنامه کُردی، جستارهای ادبی سال چهل و چهارم بهار 1390 شماره 172».
- ↑ Chaman Ara، Behrooz (۲۰۱۵). The Kurdish Shahnama and its Literary and Religious Implications. CreateSpace Independent Publishing Platform; Auflage. شابک ۱۵۱۱۵۲۳۴۹۲.
- ↑ «نویسه کردی». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ مه ۲۰۰۸. دریافتشده در ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۶.
- ↑ «مقایسهٔ نویسهها». بایگانیشده از اصلی در ۱۵ مه ۲۰۰۸. دریافتشده در ۱۰ فوریه ۲۰۱۲.
- ↑ «lrc.la.utexas. /eieol/aveol/ معنی واژگان و افعال پارسی».
- ↑ Mackenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies. Oxford: Oxford University Press, Vol. I, pp. 87–91.
- ↑ Mohammadi, A. (2016). Structural Typology of Kurdish Dialects. Journal of Iranian Linguistics, 12(2), pp. 55–76.
- ↑ Haig, Geoffrey. (2004). Alignment Change in Iranian Languages. Berlin: Mouton de Gruyter, pp. 209–212.
- ↑ McKenzie, D. N. (1966). The Kurdish Dialect of Senaya. Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London.
- ↑ Tafakkori Rezayi, S. , Tabei, R. , & Gheitury, A. (2023). Typology of Negation in the Ardalani Variety of Sorani Kurdish. Journal of Kurdish Studies.
- ↑ Mofidi, M. (2008). The Progressive Aspect in Horami Kurdish. University of Tehran.
- ↑ همان
- ↑ McKenzie, 1966
- ↑ Tafakkori Rezayi et al. , 2023
- ↑ McKenzie, 1966
- ↑ Tafakkori Rezayi et al. , 2023
- ↑ McKenzie, 1966
- ↑ Tafakkori Rezayi et al. , 2023
- ↑ McKenzie, 1966
- ↑ Tafakkori Rezayi et al. , 2023
- ↑ McKenzie, 1966
- ↑ Tafakkori Rezayi et al. , 2023
- ↑ McKenzie, 1966
- ↑ Tafakkori Rezayi et al. , 2023
- ↑ Haig 2008; MacKenzie 1966; Vallat 1997; Heinz 2003; Primidi 2020
- ↑ Haig 2008
- ↑ MacKenzie 1966
- ↑ MacKenzie 1966:123–125
- ↑ Haig 2008:210
- ↑ Vallat 1997; Heinz 2003; Primidi 2020
- ↑ Vallat 1997
- ↑ Haig 2008
- ↑ Dixon, R.M.W. (1994). Ergativity. Cambridge University Press.
- ↑ Mithun, M. (1999). The Languages of Native North America. Cambridge University Press.
- ↑ McKenzie, D.N. (1966). Kurdish Dialects. London: Oxford University Press.
- ↑ Ergative–absolutive alignment - Wikipedia
- ↑ McKenzie, R. M. (1966). The Dialects of Kurdish. London: Luzac.
- ↑ Haig, Geoffrey (2008). Alignment Change in Iranian Languages. Berlin: Mouton de Gruyter.
- ↑ Haig, Geoffrey (2010). "Verb-based agreement in Sorani Kurdish." Kurdish Studies Journal.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies. Oxford: OUP.
- ↑ Bynon, T. Ergativity in Kurdish and Middle Iranian. (سال انتشار)
- ↑ Korn, A. Ergativity in Iranian Languages. (سال انتشار)
- ↑ Haig, G. Alignment Change in Iranian Languages. (سال انتشار)
- ↑ Haig, Geoffrey. (2008). *The Ergativity of Kurdish*. Lingua.
- ↑ MacKenzie, David N. (1961). *Kurmanji Kurdish Grammar*. Oxford University Press.
- ↑ Haig, Geoffrey. (2008). *The Ergativity of Kurdish*. Lingua.
- ↑ Haig, Geoffrey. (2008). *The Ergativity of Kurdish*. Lingua.
- ↑ MacKenzie, David N. (1961). *Kurmanji Kurdish Grammar*. Oxford University Press.
- ↑ MacKenzie, D.N. , "Pahlavi Texts", 1966
- ↑ Haig, G. , "Zazaki Grammar", 2001
- ↑ MacKenzie, D.N. , "Kurdish Dialects", 1966
- ↑ MacKenzie, D.N. , "Pahlavi Literature", 1966
- ↑ Haig, G. , "Ergativity in Zazaki", 2001
- ↑ Haig, G. , "Nominal Ergativity", 2001
- ↑ MacKenzie, D.N. , "Sasanian Inscriptions", 1966
- ↑ Haig, G. , "Ardalani Kurdish", 2001
- ↑ Mackenzie, D. N. (1966). The Dialect of Awroman (Hawraman-i Luhon). Oxford University Press, p. 112.
- ↑ Hassanpour, A. (1992). Nationalism and Language in Kurdistan 1918–1985. Mellen Research University Press, p. 85.
- ↑ Thackston, W. M. (2006). Kurmanji Kurdish: A Reference Grammar with Selected Readings. Harvard University.
- ↑ McCarus, E. N. (1958). A Kurdish-English Dictionary. American Council of Learned Societies.
- ↑ Sabar, S. (2008). The Sorani-Kurdi-English Dictionary. Gorgias Press.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies. Vol. 1. Oxford University Press. pp. 58–65.
- ↑ Jügel, Thomas (2008). "Ergative Remnants in Sorani Kurdish?" (PDF). Orientalia Suecana. 57: 62–84.
- ↑ Haig, Geoffrey (2004). "Alignment in Kurdish: a diachronic perspective". STUF – Language Typology and Universals. 57 (1): 33–70.
- ↑ Bynon, Theodora (1977). "The Ergative Construction in Kurdish". Bulletin of the School of Oriental and African Studies. 40 (2): 341–363.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1962). Kurdish Dialect Studies. Vol. 2. Oxford University Press. pp. 112–115.
- ↑ Haig, Geoffrey (2004). "The invisibility of Kurdish: the other side of language planning in Turkey". Language Problems and Language Planning. 28 (2): 129–150.
- ↑ Bynon, 1979
- ↑ Durroei, 2005
- ↑ Chomsky, 1981
- ↑ Hook & Modi, 2005
- ↑ Odden, 2004
- ↑ Durroei, 2005
- ↑ Mackenzie, D. N. (1966). Kurdish Dialect Studies, Vol. 1. Oxford: Oxford University Press, p. 112.
- ↑ Hassanpour, A. (1992). Nationalism and Language in Kurdistan, 1918–1985. San Francisco: Mellen Research University Press, p. 85.
- ↑ Hassanpour, 1992: 85.
- ↑ Fischer, W. (2002). A Grammar of Classical Arabic. Yale University Press, p. 45.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1966). The Origins of Kurdish. Transactions of the Philological Society, 65(1), 68–86.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1961). The Kurdish Dialect of Suleimaniyah and Halabja. Oxford: Oxford University Press.
- ↑ Windfuhr, Gernot L. , The Iranian Languages, Routledge, 2009.
- ↑ Paul, Ludwig, A Grammar of Zazaki, Dr. Ludwig Reichert Verlag, 1998.
- ↑ Salih, D. & Khoshnaw, J. , The Ergative System in Sorani Kurdish, Language and Linguistics, 2017.
- ↑ Thackston, W. M. , Sorani Kurdish: A Reference Grammar with English Explanations, Harvard University, 2006.
- ↑ خبرگزاری فرات، مراسمهای جشن زبان کُردی در ۷ شهر شمال کردستان برگزارشد، ۱۵ مه ۲۰۱۳؛ بایگانیشده در ۱۵ مه ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine بازدید در ۱۵ مه ۲۰۱۴.
- ↑ https://www.institutkurde.org/en/info/the-kurdish-population-1232551004
- ↑ ۲۲۱٫۰ ۲۲۱٫۱ ۲۲۱٫۲ ۲۲۱٫۳ kurdish%20language%2BARTUKLU%20UNIVERSITY%20 MARDIN&pg=PA 51 &output=embed" width=500 height=500 یلماز، گوزده. ۲۰۱۷. حقوق اقلیتها در ترکیه: کارزار اروپاییشدن (به انگلیسی)، لندن و نیویورک: تایلور اند فرانسیس، ص ۴۹ و ۵۱؛ شابک ۱۳ رقمی: 978-1138639737، بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ دانشگاه آرتوکلوی ماردین، مؤسسۀ زبانهای زنده: زبان و ادبیات کُردی (به انگلیسی)، نوشتهشده توسط ریاست دانشگاه آرتوکلوی ماردین؛ بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ بیبیسی نیوز: دانشگاهی در ترکیه نخستین دورۀ زبان کُردی را در این کشور آغاز کرد، نوشتهشده در ۲۵ مهر ۱۳۹۰؛ بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ ۲۲۴٫۰ ۲۲۴٫۱ ۲۲۴٫۲ دانشگاه کُردستان: گروه زبان و ادبیات کردی (به فارسی)؛ بایگانیشده در ۶ نوامبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا): پذیرش دانشجو در رشته زبان و ادبیات کُردی دانشگاه کردستان (به فارسی)، نوشتهشده در ۱۹ مهر ۱۳۹۴؛ بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ گروه مشاورۀ تحصیلی هیوا: معرفی رشته زبان و ادبیات کردی؛ بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ بیبیسی فارسی: دانشگاه کُردستان برای اولین بار در رشتۀ زبان کُردی دانشجو میپذیرد، نوشتهشده در ۳ مرداد ۱۳۹۴؛ بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ دویچهوله: آغاز به کار دانشکده زبان و ادبیات کُردی در استانهای کُردزبان، نوشتهشده در ۱ آبان ۱۳۹۴؛ بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
- ↑ همشهریآنلاین: گام جدید در آموزش زبان کُردی، نوشتهشده در ۲۴ مهر ۱۳۹۸؛ بازدید در ۱۵ آبان ۱۴۰۰.
منابع
- بلو، جویس (۱۳۹۰). «کردی». راهنمای زبانهای ایرانی. ج. ۲. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغبیدی، نگین صالحینیا. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۳۹۰-۶.
- مکالمات روزمره زبان کردی. مصطفی خرم دل. سال چاپ: ۱۹۸۱ نشر: انتشارات کردستان
- (برگرفته از کتاب «قاموس زبان کردی»، تألیف عبدالرحیم ذبیحی، چاپ ۱۹۸۸)
- وبسایت کردستان به آدرس: www.sorankurdistani.com
- فرهنگ کردی-کردی-فارسی (هه نبانه بورینه۹-عبدالرحمان شرفکندی (هه ژار)-انتشارات سروش
- Nikitine, Basil: Les Kurdes, Paris, 1956
- Ahmad, J. R. : Dirasat Kurdiyah fi bilad Subartu ('Kurdish Studies in the Country of Subartu') -- in Arabic - Baghdad, 1984
- Ahmad, Jemal Rashid: Tarikh el-Kurd el-Qadim (`The Ancient History of the Kurds') -- in Arabic - publication of the Saladin University, Hawler, 1990
- Driver, G.K. : The Name Kurd and its Philological Connections; JRAS, 1923
- Driver, G.K. : The Dispersion of the Kurds in Ancient Times, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (JRAS) 1921,Part Four, pp. 563–572
- MacKenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies. Oxford: Oxford University Press.
- Windfuhr, G. (2009). Iranian Languages. London: Routledge.
- Encyclopaedia Iranica. (n.d.). Kurdish Language i. Retrieved from <a href="https://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i" target="_blank">https://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i</a>
- Encyclopaedia Iranica. (n.d.). Scythian Language. Retrieved from <a href="https://www.iranicaonline.org/articles/scythian-language" target="_blank">https://www.iranicaonline.org/articles/scythian-language</a>
</body> </html>
- Haig, Geoffrey. (2008). Alignment Change in Iranian Languages. Mouton de Gruyter.
- Primidi, M. (2020). Typology of Ancient Iranian Alignment Systems. Journal of Iranian Linguistics.
- Cheung, J. (2007). Etymological Dictionary of the Iranian Verb. Leiden: Brill.
- Vallat, François. (1997). Elamite Language and Its Relations. In Encyclopaedia Iranica.
- Heinz, Thomas. (2003). Studies in Elamite Grammar. Wiesbaden: Harrassowitz.
- MacKenzie, D. N. (1966). The Dialect of Awroman (Hawrami). Oxford University Press.
پیوند به بیرون
- نمودار درختی زبانهای ایرانی
- مجمع علمی زبان کردی - ایران
- مادها
- کتاب: زبانشناسی عملی: راهنمای بررسی گویشها
- نقش انگلیسها در ایجاد زبان مکاتبهای کردی
- واجشناسی کردی جنوبی
- زبانهای ایرانی (به انگلیسی)
فرهنگهای کردی–فارسی
خودآموزی زبان کردی:
فرهنگها:
خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «persian-alpha» وجود دارد، اما برچسب <references group="persian-alpha"/> متناظر پیدا نشد. ().