سورانی
| سورانی | ||
|---|---|---|
| کردی میانی | ||
| الفبای کردی | ||
| کدهای زبان | ||
| ایزو ۳–۶۳۹ | ckb | |
توزیع جغرافیایی زبان کردی
| ||
سورانی (سۆرانی، Soranî) یا کردی میانی (کوردیی ناوهندی) یکی از گویش های زبان کردی است.[۱][۲][۳]
سورانی در بخش میانی مناطق کردنشین ایران و همچنین در کردستان عراق صحبت میشود. شهرهای اصلی گویشوران سورانی عبارتند از دیواندره ، بوکان، سقز، پیرانشهر، بانه، اُشنَویه، سردشت در ایران و سلیمانیه، اربیل، کرکوک، حلبجه، سوران، رانیه، کویسنجق در عراق.
اتنولوگ شمار گویشوران سورانی را در سال ۲۰۰۴ میلادی جمعاً ۳٬۰۱۲٬۰۰۰ نفر برآورد میکند.[۴]
لهجههای سورانی شامل: سقزی و مکریانی است.
جمعیت گویشوران سورانی عراق ۲٫۸ میلیون نفر (۱۰٫۶ درصد جمعیت عراق) و جمعیت گویشوران بادینی (کرمانجی) عراق ۲٫۲ میلیون نفر (۸٫۴ درصد جمعیت عراق) است.[۵]
در عراق، لهجهٔ سلیمانی از گویش سورانی (که در سلیمانیه متداول بود) در زمان سلطهٔ انگلیسها (۱۹۳۲–۱۹۱۸) و در ایران لهجهٔ مکری در دورهٔ فعالیت حزب دموکرات کردستان (۴۶–۱۹۴۰) بهعنوان معیار سورانی برگزیده شد. پیش از آن در سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی زبان اورامانی بهعنوان زبان نوشتار کردی بهکار رفتهبود.[۶]
گفته شدهاست که کردی از زبان مادها منشعب شدهاست، اما از زبان مادی تنها چند واژه باقی ماندهاست و نمیتوان براساس آن چنین قضاوتی کرد.[۶]
در میان سورانینویسان پافشاری بر دوری گزیدن از واژههای عربی، فارسی و ترکی که کردی تحت سلطهٔ این سه زبان قرار داشته نمایان است و اما این سختگیری و سرهگرایی سورانی نسبت به واژههای اروپایی وجود ندارد.[۷]
سورانی اصطلاح رایج این گویش در بین مردم است، و برخی از زبان شناسان از عبارتهای «کردی میانی یا کردی مرکزی» و «کرمانجی میانی»[۸] (به کردی: کوردیی ناوهندی، Kurdîya Nawendî) استفاده میکنند.[۹]
تبارشناسی زبانی
[ویرایش]زبان فارسی نیز از زبانهای ایرانی غربی است ولی به دستهٔ جنوب غربی تعلق دارد.
تحلیل تطبیقی و تاریخیِ ساخت فعل در کردی سورانی و عربی کلاسیک تاثیر زبان های سامی بر سورانی
[ویرایش]| زبان | خانواده | ویژگی صرفی | الگوی توافق | نمونهٔ فعل گذرا |
|---|---|---|---|---|
| عربی کلاسیک | آفروآسیایی (سامی) | ترکیبی (synthetic) | توافق با فاعل و مفعول | أغرقتُكَ → اغرق (ریشه) + تُ (فاعل) + كَ (مفعول)[۱۰] |
| کردی سورانی (مهابادی) | هندواروپایی (ایرانی شمالباختری) | تحلیلی → صرفی ثانویه | توافق دوگانه (فاعل + مفعول) | غرقتکردوم → غرق + ت (تو را) + -م (من)[۱۱] |
در هر دو زبان، نشانگرهای فاعل و مفعول به شکل کلیتیک یا پسوند به فعل میچسبند. این پدیده که در زبانشناسی توافق دوگانه (Double Agreement) نام دارد، موجب میشود هم عامل (فاعل) و هم مفعول بهصورت صرفی روی فعل مشخص شوند.
در عربی، این گونه صرف از الگوهای ریشه-وزن سامی منشأ گرفته و کاملاً در ساخت واژگانی زبان نهادینه است؛ در حالی که در سورانی بهنظر میرسد ساختی نیمهتحلیلی باشد که از کلیتیکهای ضمیریِ جداشونده به تدریج درون فعل ادغام شده است — احتمالاً با تأثیر تماس طولانی با زبانهای سامی (بهویژه آرامی و عربی)..[۱۲]
| جزء فعل | عربی کلاسیک | کردی سورانی |
|---|---|---|
| پایهٔ فعلی | أغرق (از ریشه غ–ر–ق) | کَرد / غرق |
| ضمیر فاعلی | تُ → من | -م → من |
| ضمیر مفعولی | كَ → تو را | ت → تو را |
| ترتیب عناصر | فعل + فاعل + مفعول | فعل + مفعول + فاعل |
تحول تاریخی و تماس زبانی سورانی–آرامی
- دورهٔ ایرانی باستان (تا قرن ۳ پیش از میلاد): نظام فعل صرفاً با فاعل تطبیق میکرد؛ مفعول با حالت صرفی (accusative) نشان داده میشد.[۱۳]
- دورهٔ اشکانی / پارتی: آغاز ظهور ضمایر متصل در برخی افعال مرکب؛ همزمان در تماس با گویشهای آرامی شرقی در شمال میانرودان.[۱۴]
- دورهٔ ساسانی و پساساسانی: نفوذ واژگان و ساختهای آرامی–سریانی در کردیِ باستان (کرمانجی کهن).[۱۵]
- قرون میانی (۵م–۱۰م میلادی): در شمالغرب ایران و کردستان، کلیتیکهای ضمیری (te, min, yan) به بخش فعلی میچسبند؛ شروع روند تطابق دوگانه در افعال گذشته.
- اسلام و عربیسازی (قرن ۷م به بعد): حضور ممتد عربی در آموزش و دین ساختهای موازی مانند أفعلتُکَ را تثبیت کرد.[۱۶]
- سورانی نو (سدههای ۱۸–۱۹): تثبیت الگوی فعل + مفعول + فاعل در برخی گویشها مانند مهابادی و سلیمانیه؛ احتمال الگوگیری ساختی از عربی و سریانی در ذهن گویشوران دوزبانه.
- نتیجه: فرایند از نوع Borrowed Morphosyntactic Patterning بوده — یعنی قرضگیری الگو، نه واژگان. ساخت سورانی در اصل تحولیافته از کلیتیکهای بومی ایرانی است، اما تماس با زبان سامی(عربی، آرامی) مسیر تحول را شتاب داده است که این تحول در گویش اردلانی دیده نمی شود.
مناطق و لهجهها
[ویرایش]شهرهای اصلی گویشور کردی میانی عبارتند از:
- استان آذربایجان غربی بخش (مکریان)
- استان کردستان[نیازمند منبع]
- استان کرمانشاه
- جوانرود، روانسر، ، پاوه و ثلاث باباجانی.
- استان اربیل (اقلیم کردستان عراق)
- استان سلیمانیه (اقلیم کردستان عراق)
- استان حلبچه (اقلیم کردستان عراق)
- استان کرکوک (اقلیم کردستان عراق)
- کرکوک و طوز خورماتو.
گویش سورانی خود به چندین لهجه تقسیم میشود. لهجهٔ رایج در سنندج لهجهٔ اردلانی است.[نیازمند منبع] که لهجهٔ مناطق مرزی کردستان سقزی است و لهجهٔ جنوب استان آذربایجان غربی مُکریانی نام دارد. در عراق نیز دو لهجهٔ اصلی سورانی اصلی (در اربیل، کرکوک، سلیمانیه و سقز) و سلیمانیهای رایج است. همچنین لهجهٔ بوکانی که ترکیبی فصیح از کردی سورانی و مکریانی است زبان محاوره منطقهٔ بوکان و حومهٔ آن است. بهطور کل اردلانی/سلیمانیهای یک گروه و مکریانی/اربیلی نیز یک گروه دیگر را تشکیل میدهند.[۱۷]
گروهها:
- گروه یکم:
- لهجهٔ «اربیلی» در شهر اربیل اقلیم کردستان عراق و در حومهٔ آن و بخشی از شهر اشنویه ایران سخن گفته میشود. تمایز اصلی آن در تلفظ بعضی از واژگان همخوان که در آن «ل» به «ر» تغییر شکل میدهد. این لهجه رایجترین لهجهٔ زبان کردی میانی است و توسط ۲٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر از کردها تکلم میشود.
- لهجهٔ «مُکریانی» زبان مورد استفاده در جنوب دریاچهٔ ارومیه با مرکز مهاباد، شامل شهرهای سردشت، ربط، بوکان، اشنویه، پیرانشهر ، نقده و میاندوآب است. این منطقه بهطور سنتی بهعنوان مُکریان شناخته شدهاست. لازم است ذکر شود که شهرهای تکاب و شاهین دژ هم جزعی از منطقه مکریان حساب و شناخته میشوند ، اما به لهجه اردلانی صحبت میکنند.
- در لهجهٔ «بوکانی» که ترکیبی فصیح از بابانی و مُوکریانی است زبان محاورهٔ منطقهٔ بوکان و حومهٔ آن است.
- در لهجهٔ «سقزی» که ترکیبی از اردلانی و تا حدودی موکریانی است و بهصورت لهجهای کاملاً متفاوت در سقز و بانه و تا حدودی دیواندره و تکاب و مریوان تکلم میشود.[۱۸]
- گروه دوم:
- لهجهٔ «بابانی» در شهر سلیمانیه عراق و شهر بانه و مریوان ایران سخن گفته میشود. این منطقه با عنوان بابان شناخته شدهاست.
- لهجهٔ «گرمیانی» در شهر کرکوک، خورماتو و شهرها و روستاهای نزدیک آن صحبت میشود. این منطقه با عنوان گرمیان شناخته شدهاست.
- لهجهٔ «اردلانی» در شهرهای سنندج، کامیاران، دیواندره، قروه، دهگلان،بیجار در استان کردستان و شهرستان روانسر و در استان کرمانشاه و در شهرستانهای تکاب و شاهیندژ استان استان آذربایجان غربی تکلم میشود . این منطقه بهعنوان اردلان شناخته شدهاست.[نیازمند منبع]
- لهجهٔ «جافی» در شهرهای جوانرود، ثلاث باباجانی، حلبچه، و نزدیک به نیمی از پاوه ، سرپلذهاب، بخش هایی از شهرستان سنقر و همچنین شهر کرمانشاه صحبت میشود.[۱۷][۱۹]
مقایسه
[ویرایش]| کُردی اردلانی | کُردی موکڕیانی | کُردی کەڵهوری | کُردی لەکی | فارسی | |
|---|---|---|---|---|---|
| دایک | دایک | داڵگ/دایگ | دا/داڵکە | مادر | |
| توماتیز | باینجان سوور | تەماتە | تەماتە | گوجه فرنگی | |
| بۆچه | بۆ/بۆچی | ئەڕا | ئەڕا | برای | |
| ئێوە | ئەنگۆ | ئیوە | هۆمە | شما | |
| بوچک | چکۆلە/چوکە | بۊچگ | گوجین/گوجەر | کوچک | |
| لەتەک | دەگەڵ/لەگەڵ | وەگەرد/وەل | ڤەگەرد/وەرد | با | |
| کتێو | کتێب | کتاو | کتاو | کتاب | |
| بوو | بوو | بۊ/بی | بۊ/بی | بود | |
| وتم/گوتم | کوتم | وەتم | ڤتم | گفتم | |
| هەمه که | هەموو | گشت | کول | همه | |
| خەفتن | نوستن/ خەوتن | خەفتن | هوەتن | خوابیدن | |
| کەنیشک | کیژ/کچ | دۊەت/کنیشک | دت | دختر | |
| هه رگ/ هه ری | قوڕ/چڵپاو | خەڕگ/چڵپاو | هەڕێ/چڵپاو/مڕکاو | گِل | |
| گیانه ور | گیانه له بر | ئاژەڵ/گیانلەبەر | گیاندار | گیاندار/گیانەوەر | جاندار |
| هه ساره | ئەستێرە | هەسارە | ئاسارە | ستارە | |
| وێسام | ڕاوەستام | وسام | هۆسام | ایستادم | |
| چوین | ڕویشتن | چین | چێن | رفتن | |
| دوای | پاشی/دوای | دۊای/دمای | دوماێ/پاشەو | بعد از | |
| مامر | مریشک | مامر | مڕخ | مرغ | |
| چاو | چاو | چاو/چەو | چەم | چشم | |
| لەکوێیت؟ | لەچۆیی؟ | لەکوڕەیی؟ | هاینە کو؟ | کجایی؟ | |
| مناڵ | منداڵ | مناڵ | ئایل | بچه | |
| ئایسە | ئەلحان | ئیسە/ئێرنگە | ئیسە/ئیسگە | الان | |
| قوس قزح | پێلکە زێڕینە | زەڕینە و سیمینە | تویل زەڕین | رنگین کمان | |
| چەم | چۆم | چەم | چەم | رودخانه | |
| بنیام | مرۆڤ | ئاێم | ئاێم | آدم | |
| ئاوی/ که و | شین | کەو | کاو | آبی | |
| سوحا | سبەینێ | سوحا | سۆ/شوەکی | فردا |
- فاعل متعدی با پسوند clitic (-m / -me / -om) به مفعول متصل میشود.
- مفعول در حالت absolutive قرار دارد.
- فعل گذشته خنثی (neuter 3rd person) صرف میشود و با فاعل توافق ندارد.
- فاعل و مفعول معمولاً با marker یا postposition مشخص میشوند.
- فعل با تطابق شخصی یا با فعل کمکی passive صرف میشود.
| ویژگی | اردلانی (غربی) | کرمانجی / سورانی (شرقی) |
|---|---|---|
| نوع ارگاتیو | سنتزایی (clitic + فعل neuter) | تحلیلی (marker / postposition + فعل تطابقی) |
| فعل | خنثی / impersonal | با توافق شخصی یا passive تحلیلی |
| ریشه | پهلوی ساسانی (غربی) | غربی + تأثیر شرقی (سکایی/پشتو) |
| مثال | من ئو کتیومه خویند | Ew kitêb ji min xwend |
| زبان / گویش | نوع نظام | جایگاه فاعل | رابطهٔ فعل با فاعل/مفعول | توضیحات تاریخی |
|---|---|---|---|---|
| کرمانجی (کردی شمالی) | ارگاتیو انشقاقی[۲۶] | فاعل در حالت مفعولی | فعل با فاعل جمع تطابق دارد | بازماندهٔ الگوی زبانهای ایرانی شرقی[۲۷] |
| سورانی (مهاباد) | ارگاتیو پسوندی (در حال ضعف)[۲۸] | فاعل به صورت پسوند ملکی روی مفعول | فعل خنثی و بدون تطابق | مرحلهٔ گذار از ارگاتیو سنتی به نظام فاعلی |
| اردلانی | ارگاتیو سنتزایی | فاعل مستقل (در حالت فاعلی) | فعل سوم شخص مفرد، بیتطابق با فاعل | ادامهٔ سنت پهلوی (زبانهای ایرانی غربی)[۲۹] |
| پهلوی (فارسی میانه) | ارگاتیو سنتزایی[۳۰] | فاعل مستقل | فعل سوم شخص مفرد، معمولاً خنثی | الگوی شاخهٔ ایرانی غربی، اثرگذار بر فارسی نو |
| بلوچی | ارگاتیو[۳۱] | فاعل گذشته در حالت مفعولی | فعل بیشتر با مفعول مطابقت دارد | شاخهٔ ایرانی شرقی |
| پشتو | ارگاتیو[۳۲] | فاعل در حالت مفعولی (ماضی) | فعل با مفعول مستقیم همخوان است | نمایندهٔ زندهٔ نظام شرقی |
| ویژگی / حوزه | اردلانی (سنندجی) | سورانی | منابع |
|---|---|---|---|
| ساخت ماضی متعدی | ارگاتیو: شناسهها حذف، ضمایر متصل حکم شناسه دارند | تحلیلی: فعل کمکی «کردن» + شناسههای فعلی | [۳۳][۳۴] |
| افعال لازم و متعدی | متمایز، هرکدام صرف مخصوص خود دارند | تفکیک ضعیفتر، بیشتر تحلیلی | [۳۵] |
| فعل التزامی | برای شرط، آرزو، احتمال در ماضی و مضارع به کار میرود | محدود به مضارع التزامی، کمتر در ماضی | [۳۶] |
| مصدر «خواستن» | وجود ندارد، از būn garak + ضمیر متصل استفاده میشود | وجود دارد، مانند فارسی نو ساخته میشود | [۳۷] |
| مصدر «داشتن» | وجود ندارد، از ضمایر متصل + būn سوم شخص مفرد استفاده میشود | وجود دارد، مانند فارسی نو ساخته میشود | [۳۸] |
| فعل مجهول | با مادۀ مجهول + ساخت فعل معلوم، بدون افعال کمکی | با فعل کمکی «شدن» + صفت مفعولی، مانند فارسی نو | [۳۹] |
| پیشوند استمرار | «a-» با ادغامهای خاص و تغییر صامت میانجی | «ده-»، ادغام کمتر، سادهتر | [۴۰] |
| پیشوند نفی | «na-» و «ma-»، با ادغام و تغییر صامت میانجی | «نە-»، سادهتر | [۴۱] |
| واژگان و ریشهها | بسیاری از واژگان ریشههای کهن ایرانی میانه را حفظ کردهاند | ۹۰٪ واژگان مدرنتر، تحولات واجی و معنایی بیشتر | [۴۲] |
| آینده | ساخت مشخص ندارد، مضارع اخباری جایگزین است | مضارع اخباری نیز جایگزین است، اما بیشتر تحلیلی | [۴۳] |
| ویژگی کلی | ترکیبی، ارگاتیو، کهن | تحلیلی، غیر ارگاتیو، نزدیک به فارسی نو | [۴۴][۴۵] |
مقایسه ساخت گذشتهٔ متعدی: اردلانی، سورانی و پهلوی
| سبک | جمله نمونه | مفعول (O) | فاعل (S) | فعل (V) | ترتیب / توضیح | منبع |
|---|---|---|---|---|---|---|
| اردلانی سنندجی | "Awan menyan bird u lem yan da" («آنها من را بردند و کتک زدند») | menyan / lem 🔹 برجسته، ضمیر مفعولی جدا | awan («آنها») 🔹 فاعل مشخص | bird / yan da 🔹 فعل مرکب، کمکی جدا | S + O + V; تأکید هم روی مفعول و هم عمل | Mckenzie, 1966: p. 112; Hassanpour, 1992: p. 85 |
| سورانی (مهاباد، اربیل، سلیمانیه) | "Awan bird-yǎn-im u i.le-yǎn dǎ-im" («آنها من را بردند و کتک زدند») | ضمیر مفعولی الحاقی روی فعل، غیر جدا | awan («آنها») 🔹 فاعل محور | bird-yǎn-im / dǎ-im 🔹 فعل مرکب، ضمیر مفعول روی فعل | S–O–V یا V–O–S; برجستگی مفعول روی فعل، شبهارگاتیو | Hassanpour, 1992: p. 85 |
| پهلوی / فارسی میانه | u-n valeriyānos kēsar xvad ped xvēš dastgrav kird | valeriyānos kēsar 🔹 برجسته، مفعول منطقی («قیصر روم») قبل از فعل آمده | u-n («او») 🔹 ضمیر فاعل | dastgrav kird 🔹 فعل مرکب + kird سوم شخص، متعدی | S + O + V; تأکید هم روی مفعول؛ برجستگی مفعول | Mckenzie, 1966: p. 95 |
اردلانی سنندجی "awan menyan bird u.. lem yan da"
(«آنها من را بردند و کتک زدند»)
(awǎn) bird-yǎn-im u … i.le- yǎn dǎ-im" گویش مهابادی
۱. اردلانی سنندجی جمله: awan menyan bird lem yan da = «آنها من را بردند و کتک زدند.»
awan = آنها (فاعل معنایی / عامل)
menyan = من + یان (ضمیر مفعولی متصل به "من") → مفعول دستوری روی فعل میآید
bird = برد (فعل سومشخص مفرد، گذشته)
lem yan da = از من زدند (کتک زدند)
🔹 در اینجا فعل اصلی («برد») سومشخص مفرد صرف شده است، ولی مفعول (من) با -yan روی فعل چسبیده. این نشاندهنده ساخت ارگاتیو است، چون:
فاعل جمله (awan) به صورت جداگانه میآید، اما فعل شناسهی شخصی مطابق با فاعل ندارد.
شناسه فعل در واقع به مفعول میچسبد (men-yan → من + شناسه).
این همان الگویی است که مکنزی و دیگران برای افعال متعدی گذشته در کردی اردلانی توضیح دادهاند. ۲. مهابادی / سورانی جمله: (awǎn) bird-yǎn-im u … i.le- yǎn dǎ-im = «آنها من را بردند و کتک زدند.»
awan = آنها (فاعل)
bird-yān-im = برد-یان-م → فعل + شناسه جمع سومشخص برای فاعل + ضمیر مفعولی "م" (من)
le-yān da-im = زدند-م → همان ساخت بالا
🔹 در سورانی/مهابادی:
فعل متعدی گذشته شناسهی فاعلی (یان) را میگیرد، ولی همزمان ضمیر مفعولی نیز به فعل میچسبد (im).
در نتیجه بهظاهر هم فاعل و هم مفعول روی فعل نمایاناند.
برخی زبانشناسان این را نه ارگاتیو کامل بلکه یک سیستم مختلط / شبهارگاتیو میدانند، چون شناسه فاعل حذف نشده، بلکه کنار شناسه مفعول آمده است.
در اردلانی سنندجی، گذشته متعدی ارگاتیو واقعی است: شناسه فقط با مفعول میآید و فعل برای فاعل سومشخص بینشان میماند.
در سورانی مهابادی، سیستم به سمت شبهارگاتیو رفته، چون شناسه فاعل همواره حفظ میشود و همراه مفعول روی فعل ظاهر میشود.
ترتیب نحوی در سورانی و اردلانی
| زبان | مثال | ترجمه | ترتیب | ویژگی/تحلیل | منبع |
|---|---|---|---|---|---|
| اردلانی (سنندجی) | سرما دارکە برد | سرما درخت را برد | S–O–V | اسم محور فاعل (سرما) اول، مفعول (درخت) برجسته، ارگاتیو سنتی | Mackenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies, vol. 1. Oxford. |
| هورامی | دارکە سرمای برد | درخت را سرما برد | O–S–V | نتیجهمحور، مفعول واقعی اول برجسته، فاعل ضعیف یا ضمیر متصل، شبه ارگاتیو ضعیف | Mackenzie, D. N. (1966). The Dialect of Awroman. Oxford. |
| سورانی | غرقت کردوم | من غرق شدم | V–S | تحلیل تحلیلی، مفعول غالباً ضمنی، فاعل ضمیر متصل، فروپاشی ارگاتیو، نتیجه محور | Thackston, W. M. (2006). Sorani Kurdish: A Reference Grammar. Harvard. |
| مهابادی (کردی) | اوان سیویان لی ستاندم | آنها سیب را از من گرفتند | S–V–O | فاعل آشکار اول، فعل بعد، مفعول ضمیری یا نشانه «م» برای «من» برجسته، غیر دستوری شبه ارگاتیو | Öpengin, E. (2016). The Mukri Variety of Central Kurdish. De Gruyter. |
| پهلوی | kē mard ī ahlaw rāmēnēd | آن مرد نیکوکار را شادمان کند | S–O–V | ترتیب کلاسیک ایرانی، فاعل اول، مفعول بعد، فعل آخر، تحلیل ارگاتیو کلاسیک اسم محور | Skjærvø, P. O. (2009). Middle Persian. Encyclopædia Iranica. |
| باسکی | Gizona mutila ikusi du | مرد پسر را دید | S–O–V | زبان ارگاتیو با مفعول برجسته در برخی افعال، فاعل اول، مفعول بعد، فعل آخر، اسم محور | de Rijk, R. P. (2008). Standard Basque: A Progressive Grammar. MIT Press. |
| سومری | 𒀀𒇉𒈠𒌉 (lu₂-e e₂) 𒋼 (mu-un) 𒌉𒋼 (du₃) | مرد خانه را ساخت | S–O–V | فاعل اول، مفعول بعد، فعل آخر، برجستهسازی مفعول در جملات تاریخی، ارگاتیو کلاسیک اسم محور | Foxvog, D. (2011). Introduction to Sumerian Grammar. UC Berkeley. |
1. S–O–V: ارگاتیو اسم محور (فاعل اول)، مفعول بعد، فعل آخر → اردلانی، پهلوی، باسکی، سومری.
2. O–S–V: ارگاتیو تطبیقی فعل با مفعول نتیجهمحور، مفعول اول برجسته → هورامی.
3. S–V–O: فاعل اول، فعل بعد، مفعول ضمیری/نشانهدار → مهابادی گذشته.
4. V–S: تحلیل تحلیلی، مفعول ضمنی/ضمیر، نتیجه محور → سورانی.
5. ترتیب واژگان و تمرکز روی مفعول یا فاعل نشاندهنده نوع ارگاتیو یا نتیجهمحوری هر زبان است.
| زبان / گویش | ریشهٔ زبانی | نوع ارگاتیو | ویژگی اصلی | شباهت تاریخی | منبع |
|---|---|---|---|---|---|
| اردلانی | کردی مرکزی | اسم محور (ثابت) | فعل ثابت و بدون صرف باقی میماند | فارسی میانه (پهلوی): میراث مستقیم از سیستم ارگاتیو این زبان | Mckenzie, 1966: p. 112; Hassanpour, 1992: p. 85 |
| هورامی | گورانی | ارگاتیو تطبیقی و غیر تطبیقی(اسم محور) | در برخی لهجهها، بقایای ساختار ارگاتیو فعل محور و اسم محور دیده میشود، اما به صورت کامل نیست | همریشگی با زازایی و اردلانی در بعضی لهجه های آن که ارگاتیو اسم محورند | Mckenzie, 1966: p. 115; Hassanpour, 1992: p. 87 |
| زازایی | زازا-گورانی | ارگاتیو اسم محور | فعل ثابت | همریشگی با زبانهای ایرانی غربی | Mckenzie, 1966: p. 118; Windfuhr, 1979 |
| کرمانجی | کردی شمالی | تطابقی (پویا) | فعل به طور مستقیم با مفعول مطابقت دارد | زبانهای ایرانی شرقی: ویژگی را از همان ریشهٔ مشترک با پشتو و بلوچی به ارث برده است | Mckenzie, 1966: p. 120; Windfuhr, 1979 |
سیستمهای ارگاتیو در این زبانها به دو دستهٔ اصلی تقسیم میشوند: ۱) ارگاتیو اسم محور ۲) ارگاتیو تطابقی
ارگاتیو اردلانی از نظر تاریخی، به فارسی میانه (پهلوی) نزدیکتر است. این گویش سیستم ارگاتیو اسم محور را به صورت یک روش ثابت و بدون تطابق حفظ کرده است.
کرمانجی ، از سوی دیگر، دارای یک سیستم ارگاتیو پویا هست که در آن فعل به طور فعال با مفعول مطابقت میکند. این ویژگی، آنها را به زبانهای ایرانی شرقی مانند پشتو و بلوچی و اردو شبیه میسازد، چرا که همگی این ویژگی را از یک جد مشترک به ارث بردهاند.
ارگاتیو در کردی مرکزی
مقایسهٔ نظام ارگاتیو اسم محور در پهلوی و کردی اردلانی در زبانهای ایرانی غربی
| زبان | سبک جملهٔ نمونه | فاعل (S) | مفعول (O) | فعل (V) | توضیح |
|---|---|---|---|---|---|
| پهلوی (فارسی میانه) | u-n valeriyānos kēsar dastgrav kird («او قیصر روم را اسیر کرد»)
|
u-n («او») فاعل منطقی
|
valeriyānos kēsar («قیصر روم») مفعول منطقی
|
dastgrav kird = فعل مرکب سوم شخص مفرد، متعدی
|
فعل با فاعل یا مفعول تطابق ندارد. فعل در حالت خنثی و بدون نشانهٔ صرفی باقی میماند. فاعل با یک نشانهٔ خاص (ـn) مشخص میشود. |
| اردلانی سنندجی | awan menyan bird u lem yan da («آنها من را بردند و کتک زدند»)
|
awan («آنها») فاعل منطقی
|
menyan («من را») مفعول منطقی
|
bird = فعل اصلی سوم شخص مفرد، خنثی
|
فعل اصلی در حالت خنثی و بدون تطابق با فاعل یا مفعول باقی میماند. نقشها با ضمایر جداگانه (awan برای فاعل و menyan برای مفعول) مشخص میشوند.
|
ویژگیهای کلیدی ارگاتیو اسم محور این نظام که در پهلوی و اردلانی دیده میشود، یک نظام محافظهکار است که در آن فعل همیشه سوم شخص مفرد باقی میماند:
- در پهلوی، فاعل با یک پسوند (ـn) مشخص میشد و فعل (مانند
kird) در زمان گذشتهٔ متعدی، بدون هیچگونه صرفی برای فاعل یا مفعول بود.[۴۶] - در اردلانی، فعل اصلی (مانند
birdوda) نیز در حالت سوم شخص مفرد و خنثی قرار دارد و تطابقی با فاعل یا مفعول ندارد. نقشها با ضمایر جداگانه مشخص میشوند.[۴۷]
این دو زبان نمونههایی از یک فرآیند دستوری مشترکاند که در آن جایگاه فاعل و مفعول در جمله اهمیت بیشتری از صرف فعل پیدا میکند.
ارگاتیو در گویشهای دیگر کردی گویش سورانی اربیل سلیمانیه و مهاباد دارای ارگاتیو فرسایشی از نوع تطبیقی هستند که ریشه ایرانی شرقی دارند
مقایسهٔ نظام ارگاتیو تطبیقی فعل با مفعول در زبانهای ایرانی شرقی و هندی
| زبان | نوع نظام ارگاتیو | توضیحات | مثال |
|---|---|---|---|
| کردی کرمانجی | ارگاتیو تطبیقی و (غیرتطبیقی در فاعل) | فعل در زمان گذشتهٔ متعدی با مفعول تطابق عددی و جنسیتی پیدا میکند. | Min ew dît. (من او را دیدم) / Min wan dît. (من آنها را دیدم).
|
| پشتو | ارگاتیو گسسته | در زمان گذشته، فاعل با یک حرف اضافه مشخص میشود و فعل با جنسیت و شمار مفعول تطابق پیدا میکند. | Ma lewas wəlid. (من شیر را دیدم) / Ma shpežə wəlidə. (من شتر را دیدم).
|
| هندی | ارگاتیو گسسته | در زمان گذشتهٔ متعدی، فاعل با ne مشخص و فعل با جنسیت و شمار مفعول منطبق میشود.
|
Main-ne kitab paṛhā. (من کتاب را خواندم - فعل مذکر) / Main-ne chitṭhī paṛhī. (من نامه را خواندم - فعل مؤنث).
|
| پنجابی | ارگاتیو کامل | فعل در زمان گذشتهٔ متعدی با جنسیت و شمار مفعول تطابق دارد. | Mɛ̃ kitāb par̤í. (من کتاب را خواندم - فعل مؤنث) / Mɛ̃ jwāb diā. (من پاسخ را دادم - فعل مذکر).
|
| گجراتی | ارگاتیو گسسته | در گذشته، تطابق فعل با مفعول بر اساس جنسیت و شمار است. | Mē pustak vānchyū. (من کتاب را خواندم - فعل خنثی) / Mē pen kharīdi. (من قلم را خریدم - فعل مؤنث).
|
| بلوچی | ارگاتیو گسسته | در گذشتهٔ متعدی، فاعل با حرف اضافه e یا a-i مشخص و فعل با جنسیت و شمار مفعول تطبیق دارد.
|
A-i asp did-a. (او اسب را دید - فعل مذکر) / A-i boz did-a. (او بز را دید - فعل مؤنث).
|
| سغدی | در حال گذار | در این زبان کهن ایرانی شرقی، شواهدی از گذار از نظام فاعلی به ارگاتیو وجود دارد. | (n)p’w’y s’rt-i. (آنها سغدی را نوشتند).
|
در شاخهٔ زبانهای ایرانی شرقی، چند زبان دارای یک نظام ارگاتیو کاملاً تثبیتشده و پایدار هستند:
- پشتو: این زبان دارای نظام ارگاتیو گسستهٔ بسیار قوی است. در زمان گذشته، فاعل با حرف اضافه مشخص میشود و فعل به طور کامل با جنسیت و شمار مفعول تطابق پیدا میکند. این نظام بخش اصلی دستور زبان پشتو به شمار میآید.
- بلوچی: این زبان نیز دارای یک نظام ارگاتیو تثبیتشده است که مشابه پشتو عمل میکند. در گذشتهٔ متعدی، فعل با مفعول تطابق دارد و این ویژگی پایدار دستور زبان بلوچی است.
برخلاف برخی گویشها مانند گویش سورانی که نظام ارگاتیو در آنها فرسایش یافته و در حال گذار است، در زبانهایی مانند پشتو و بلوچی این نظام کاملاً تثبیت شده است.
مقایسهٔ نظام دستوری اردلانی (سنندجی) و سورانی
[ویرایش]در گویش اردلانی سنندجی، نظام دستوری بهطور چشمگیری کهن و نزدیک به پهلوی است. فعل در این گویش اغلب ثابت میماند و تطابق آن با فاعل یا مفعول دیده نمیشود. نقشهای دستوری (فاعل، مفعول، متمم) بهکمک ضمایر پیبستی و پسوندهای اسمی مشخص میشوند.
🔹 مثال: «ئەوان سێڤیان لێم سەند» ترجمه: آنها سیبها را از من گرفتند.
- ئەوان = فاعل (آنها) - سێڤیان = مفعول مستقیم (سیبها) - لێم = متمم (از من) ← «لێ» + «ـم» - سەند = فعل ثابت «گرفت» (بدون تطابق با فاعل یا مفعول)
این شیوه همان چیزی است که زبانشناسان آن را اسممحور یا پهلویگونه مینامند: بار دستوری روی اسمها و ضمایر است و فعل در حالت گذشتهٔ متعدی، تغییری برای نشان دادن شخص/عدد نمیکند.[۴۸]
در گویش سورانی (مثلاً مهابادی)، نظام کهن ارگاتیو بهتدریج فروپاشیده و جای آن را یک نظام فاعلمحور (Nominative–Accusative) گرفته است. در این نظام، فعل با فاعل مطابقت میکند، نه با مفعول.
🔹 مثال: «ئەوان سێوان لە من گرتن» ترجمه: آنها سیبها را از من گرفتند.
- ئەوان = فاعل (آنها) - سێڤان = مفعول (سیبها) - لە من = متمم (از من) - گرتن = فعل گذشته، که با فاعل جمع (ئەوان) تطابق دارد
اگر فاعل مفرد باشد: «ئەو سێوەکەی گرت» = او سیب را گرفت. در اینجا فعل بهصورت مفرد با فاعل مفرد میآید.
نتیجه اینکه سورانی بهسمت یک نظام استاندارد فاعلی–مفعولی حرکت کرده است، شبیه فارسی. این تحول یک نوآوری نحوی است که سورانی را از ساخت کهن ارگاتیو دور کرده.[۴۹]
در زبان گفتاری سورانی گاهی جملههایی ساخته میشوند که از نظر نحوی ناسازگار هستند، زیرا فعل با فاعل همخوانی ندارد.
🔹 مثال غیر استاندارد: «ئەوان سێویان لێ وەرگرتم»
- ئەوان = فاعل (آنها، سوم شخص جمع) - سێویان = مفعول (سیبها) - لێ = متمم (از) - وەرگرتم = فعل اول شخص مفرد (من گرفتم)
اشکال نحوی در این جمله آن است که فاعل سوم شخص جمع است، در حالیکه فعل اول شخص مفرد آمده است. بنابراین، بین فاعل و فعل عدم تطابق وجود دارد.
✅ جملهٔ درست باید یکی از دو شکل زیر باشد: 1. «ئەوان سێویان لە من وەرگرتن.» (آنها سیبها را از من گرفتند.) 2. «من سێویان لە ئەوان وەرگرتم.» (من سیبها را از آنها گرفتم.)
بنابراین شکل «ئەوان سێویان لێ وەرگرتم» تنها در گفتار محاورهای منطقه مکریان شنیده میشود و از دیدگاه دستوری استاندارد نادرست است.
| گویش | نوع نظام | ویژگی فعل | مثال استاندارد | توضیح |
|---|---|---|---|---|
| اردلانی (سنندجی) | ارگاتیو / اسممحور (پهلویگونه) | فعل ثابت، اطلاعات روی ضمایر و اسمها | «ئەوان سێڤیان لێم سەند» | فعل «سەند» تغییر نمیکند؛ نقشها با ضمایر نشان داده میشوند. |
| سورانی (اربیل سلیمانیه) | فاعلی–مفعولی (نوین) | فعل با فاعل تطابق دارد | «ئەوان سێوان گرتن» | فعل «گرتن» با فاعل جمع (ئەوان) تطابق دارد. |
| سورانی (غیر استاندارد مهاباد) | ناسازگار | فعل با فاعل تطابق ندارد | «ئەوان سێویان لێ وەرگرتم» | فاعل جمع و فعل مفرد → تناقض نحوی. |
بهطور کلی، اردلانی سنندجی ساختی قدیمیتر و نزدیک به پهلوی دارد که در آن فعل در گذشتهٔ متعدی تطابق نمیکند و نظام اسممحور ارگاتیو حفظ شده است. در مقابل، سورانی بهمرور زمان از این نظام فاصله گرفته و با ساخت فاعلمحور (شبیه فارسی) استاندارد شده است. نمونههای غیر استاندارد گفتاری در گویش مهابادی (مثل «ئەوان سێویان لێ وەرگرتم») نشان میدهند که فشار بین دو نظام (کهن ارگاتیو و نوین فاعلی–مفعولی) هنوز در زبان محاورهای مناطق مکریان مهاباد حس می شود منابع کلاسیک و مدرن در زیر در مورد گویش سورانی انجام شده است
۱-مکنزی (Mackenzie, 1961/1966)
او در تحلیل گویشهای کردی به ویژه سورانی مهاباد و هورامی، به وجود سیستم ارگاتیو اسممحور در گذشته و نوآوری ضمایر پیبست روی فعل مانند عربی اشاره کرده است.وی تأکید کرده که حتی با این نوآوری، ساختار اسممحور و ارگاتیو تا حد زیادی حفظ شده، ولی بار نحوی فعل بیشتر شده است.
۲-تاکستون (Taxtson, 1975)
بررسی تطبیقی فعلمحوری در زبانهای ایرانی
اشاره دارد که حرکت از اسممحور/ارگاتیو به فعلمحور غالباً با چسبیدن ضمایر به فعل همراه بوده و این مرحلهای انتقالی است.
۳-مفیدی (1387، مطالعات صرفی-نحوی کردی)
تحلیل کرده که در گویشهای کردی، به ویژه مهابادی، ترکیبهای مرکب فعل + ضمیر مفعولی ظهور مرحله انتقالی از ارگاتیویته به فعلمحوری است.
مطالعات تطبیقی پهلوی و فارسی میانه
زبانشناسان اشاره کردهاند که در پهلوی، فعل خنثی و مستقل بود و فاعل و مفعول مستقل بودند، ولی با گذر زمان و تحت تأثیر نوشتار و زبانهای همسایه (مثلاً سامی و عربی)، ضمایر پیبست روی فعل آمدند و فعل محورتر شد. پدیدهای که در «کشتَمی» یا «غرقت کردوم» دیده میشود، در واقع مرحله انتقالی از ارگاتیویته اسممحور به فعلمحوری است. زبانشناسان این تحول را مرتبط با فشردگی ضمایر روی فعل و تأثیر نوشتار عربی و سامی دانستهاند.
مهمترین نکته: حتی با این نوآوری، ساختار ارگاتیو و اسممحور اولیه هنوز قابل تشخیص است.
ادبیات
[ویرایش]از شاعران بزرگ کلاسیکسرای این گویش میتوان به نالی، محوی، حاجی قادر کویی، قانع، هژار، هیمن، شریف و جلال ملکشاه اشاره کرد و از خوانندگان بزرگ آن میتوان سیدعلیاصغر کردستانی، حسن زیرک، ماملی، علی مردان، طاهر توفیق، ناصر رزازی، نجمه غلامی و مظهر خالقی را نام برد.
رمان ژانی گهل (درد ملت) نوشته ابراهیم احمد از نخستین رمانهای قابل توجه در گویش سورانی بهشمار میرود.[۵۰]
قدیمیترین آن فرهنگ یک زبانه کردی سورانی به نام فرهنگ خال (تألیف محمّد خال از اهالی سلیمانیه در ۱۹۶۰) است و آخرین فرهنگ مهم دوزبانه سورانی هژار (۱۹۹۵) است.[۵۱] این فرهنگها بهطور وضوح نگرش تجویزی و ناسیونالیستی دارند نه توصیفی و از اینرو از ذکر واژههای بیگانه یا هر چه رنگ خارجی دارد دوری گزیدهاند.[۷]
استاندارد سازی زبان سورانی
[ویرایش]
به طور غیرمستقیم میتوان گفت که نفوذ انگلیسها در کردستان عراق، بهویژه در دوره استعمار و پس از آن، نقش مهمی در کمرنگ شدن ساختار ارگاتیو در لهجههای سورانی (مثل سلیمانیه) داشته است.[۵۲] این روند با استانداردسازی زبان کردی سورانی و گرایش به الگوهای سادهتر نحوی (مانند الگوی فاعلمحور) مرتبط است.[۵۳]
در اوایل قرن بیستم، پس از جنگ جهانی اول و با تسلط بریتانیا بر عراق، انگلیسها به منظور اداره بهتر منطقه و ایجاد زبان رسمی برای کردهای عراق، به استانداردسازی لهجه سورانی کمک کردند.[۵۴] لهجه سلیمانیه به دلیل موقعیت فرهنگی و سیاسی این شهر به عنوان مرکز کردستان عراق، بهعنوان پایه زبان استاندارد سورانی انتخاب شد. این استانداردسازی باعث کنار گذاشته شدن برخی ویژگیهای سنتی کردی میانی، از جمله ساختار ارگاتیو، به نفع الگوهای سادهتر شد.
ساختار ارگاتیو، که در آن فاعل و مفعول در جملات متعدی زمان گذشته نقشهای متفاوتی دارند، از نظر نحوی پیچیدهتر از الگوی فاعلمحور است که در زبانهایی مثل عربی و انگلیسی رایج است.[۵۵] در فرآیند استانداردسازی، سورانی به سمت الگوی فاعلمحور گرایش پیدا کرد تا آموزش و کاربردهای رسمی سادهتر و قابلفهمتر شود. برای مثال، در سورانی مدرن، جملهای مثل «Min kteb-eke xwendim» (من کتاب را خواندم) رایج شد، که فعل با فاعل («من») هماهنگ است، نه با مفعول («کتاب»).
ترویج زبانهای غیرارگاتیو مانند عربی و انگلیسی نیز به طور غیرمستقیم باعث شد ساختارهای ارگاتیو در سورانی کمتر مورد استفاده قرار گیرد، زیرا هر دو این زبانها الگوی فاعلمحور دارند و این الگو به تدریج در سورانی استاندارد نفوذ کرد.[۵۶]
در مقابل، لهجه شارهزوری و اردلانی کمتر تحت تأثیر این روند قرار گرفتند. شارهزوری به دلیل نزدیکی جغرافیایی و تعاملات فرهنگی با اردلانی، ویژگیهای ارگاتیو را حفظ کرده است. اردلانی به دلیل ریشههای عمیقتر در سنتهای زبانی کردی میانی و نزدیکی به ساختارهای ایرانی میانه (مثل پهلوی) محافظهکارتر است.[۵۷]
در هر دو لهجه، جملاتی مانند «Min kteb-ekem xwend» (من کتاب را خواندم) هنوز ساختار ارگاتیو را نشان میدهند، که در آن ضمیر متصل «-m» به مفعول متصل است و فعل با مفعول هماهنگ میشود.
زبان مناطق سوران و اریبل مانند مکریان و مهاباد در ایران ارگاتیو نبودند، اما زبان کرکوک، کلار، حلبچه و سلیمانیه ارگاتیو داشتند. سیاست استانداردسازی زبان سورانی باعث نابودی گویش شارهزوری شد.[۵۸]
در نتیجه، استانداردسازی سورانی در دوره قیمومیت بریتانیا و تأثیر زبانهای غیرارگاتیو باعث شد که سورانی به سمت الگوی فاعلمحور حرکت کند و ارگاتیویته را از دست بدهد، در حالی که شارهزوری و اردلانی با حفظ تعاملات تاریخی و فرهنگی، ساختار ارگاتیو را نگه داشتهاند.
زبان نوشتاری
[ویرایش]در میان زبانهای ایرانی زبان فارسی در مرحلهای بسیار قدیمتر از دیگر زبانهای این خانواده به شکل استاندارد و یکدست نوشتاری دست یافت. پس از کنارگذاشتهشدن خط و زبان استاندارد پارسی میانه، استانداردسازی فارسی نو با روندی طبیعی آغاز شد و در حدود سدههای ۸ و ۹ میلادی یعنی در زمان رودکی و پس از آن شکل نهایی یکدست خود را یافت. استانداردسازی دیگر زبانهای ایرانی سدهها بعد و گاه از طرق سیاستگذاری دولتی (مانند فارسی تاجیکی و پشتو) انجام گرفت. استانداردسازی نوشتاری گویشهای کردی از سدهٔ بیستم آغاز شده و هنوز ادامه دارد. در میان گویشهای کردی دو شاخهٔ سورانی و کرمانجی نیمهاستاندارد هستند و استانداردهایی جدا از یکدیگر را دنبال کردهاند.[۵۹]
در مناطق کردنشین ایران از سدههای دور تا امروز زبان نوشتاری و اداری همواره فارسی بودهاست. زبان ادبی کردستان عراق نیز تا سال ۱۹۲۰ فارسی و زبان اداری حکومتی آن ترکی عثمانی بود. زبان نوشتاری سورانی که با خط فارسی-عربی و با علاماتی اضافهشده نوشته میشود در سالهای ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ با بخشنامهای توسط حکومت بریتانیا که بر منطقه مستقر شدهبود و با قصد ایجاد چنددستگی در کشور عراق و منطقه[۶۰] ایجاد شد.[۶۱] زبان فارسی در مدارس کردستان عراق تا سال ۱۹۲۱ تدریس میشد و پس از آن مقامات بریتانیایی از تدریس فارسی و ترکی جلوگیری کردند.[۶۲]
در روزنامهٔ رسمی امور اداری بریتانیا، شماره اکتبر ۱۹۲۵ در متن نامهٔ رسمی بریتانیا به سازمان ملل مورخهٔ ۲۴ فوریه ۱۹۲۶ دربارهٔ امور اداری منطقهٔ کردنشین تحت ادارهٔ بریتانیا میخوانیم:
«در مورد استفادهٔ زبان کردی باید دانست که کردی پیش از جنگ به عنوان زبان ارتباطات نوشتاری، چه در حوزهٔ شخصی و چه حوزهٔ رسمی، استفاده نشده بود. شماری از آثار شعری به کردی موجود بود ولی ایجاد یک زبان نوشتاری به عنوان وسیله ارتباطی، بهطور کامل با تلاشهای مقامات بریتانیایی صورت گرفت. پیش از آن زبانهای فارسی، ترکی و عربی استفاده میشد.»
این نامه ادامه میدهد که حکومت بریتانیا پس از ایجاد زبان نوشتاری برای کردی سورانی، «نهایت سعی خود را برای مجاز اعلام کردن و استفادهٔ فعالانه از زبان کردی را تشویق و ترغیب نمود.»[۶۳]
با اینکه آثار ادبی تا پیش از اوایل سدهٔ ۱۹ میلادی در گویش سورانی نوشته نشده بود انگلیسیها از میان گورانی، سورانی و بادینانی، گویش سورانی را دستمایهٔ خود برای ایجاد یک زبان کردی نوشتاری قرار داده آن را به عنوان زبان رسمی کردهای عراق معرفی کردند. این باعث شد که در آغاز گویشوران بادینی نیمهٔ شمالی کردستان عراق که درک سورانی برایشان دشوار بود کودکان خود را ترجیحاً به مدارس عربیزبان بفرستند.[۶۴]
زبان نوشتاری کردی در عراق به مرور دو شکل نیمهاستاندارد پیدا کرد که تا امروزه ادامه دارد. یکی گونهٔ گویش کردی سورانی (بر پایهٔ لهجههای سورانی سلیمانیه و اربیل) و دیگری گونهٔ گویش بادینانی (بر پایهٔ لهجهٔ دهوک). این تفاوتها همچنان پابرجاست و مانع ایجاد یک شکل زبانی یکدست و استاندارد برای کردهای عراق شدهاست. بخش بزرگی از استانداردسازیهای اولیه در نوشتههای کردی سورانی در خلال سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۵ انجام شد.[۶۵]
یک همایش سیاسی در عراق در سال ۱۹۵۹ تصمیم گرفت تا سورانی را «زبان استاندارد ادبی برای همهٔ کردها» اعلام کند، ولی بادینیزبانان (کرمانجیزبانان) شمال عراق و کردهای ترکیه چنین تصمیمی را نپذیرفتند. در مطبوعات چاپشدهٔ گویش سورانی در ایران گویش مکری (مُکریانی) بوکان و مهاباد معیار نوشتاری است. البته نوشتههای مکری برخی از ویژگیهای گویش سلیمانیه را نیز استفاده کردهاند.[۶۶]
وامواژهها
[ویرایش]وامواژهها در سورانی معمولاً دستخوش مقداری دگرگونی آوایی میشوند یا با تفاوتهایی نوشته میشوند. برای نمونه بحث عربی به صورت «باس»، خلق به صورت «خهلک» و خلعت به شکل «خهلات» تلفظ و نوشته میشود.[۶۷]
در مراحل آغازین نوشتن به کردی سورانی، نویسندگان استفاده زیادی از واژههای فارسی و عربی میکردند و این نشانهای از سطح ادبی بالاتر بود؛ ولی در دورههای پس از آن و احساس خطر نسبت به زبان کردی از سوی زبان غالب عربی در عراق، معیارسازان کُرد عراق کوشش فراوانی برای بیرون ریختن واژههای عربی از سورانی تا حد ممکن انجام دادند.[۶۸] اما کاربرد پسوندهای فارسی مانند -دار (نمونه بریندار: به صورت لغوی یعنی بریدندار، به معنی زخمی)، نشین (نمونه: شانشین: شاهنشین)، سازی (چاکسازی: بهسازی) و -خانه (کتێبخانه: به معنی کتابخانه) همچنان رواج دارد.
در دورهٔ اولیه و نشستهای آغازین واژهگزینی از سوی زباندانان سورانی کوشش میشد تا برای بسیاری از واژههای عربی برابرهای فارسی آنها استفاده شود. فارسی و کردی هر دو از زبانهای ایرانی هستند و نزدیکی این دو زبان دلیل این تصمیم زباندانان کرد بود. وامواژههای فارسی در کردی مانند آسایش، پرورده، پیوند، چاپ، انجام، تندرستی، هنرمند، گزارش (گوزاریشت)، آراسته (ئاڕاسته) و… از آن دوره نشأت میگیرند، ولی امروزه بیشینهٔ کردزبانان عراق این واژهها را واژههای اصیل کردی میپندارند. برای گریز از کاربرد واژههای عربی در کنار واژهسازی گسترده در سورانی، از واژههای اروپایی (مانند پارتی (حزب)، اکتور (هنرپیشه)) و کرمانجی (مانند مرۆڤ (انسان)، گۆڤار (گاهنامه)) نیز استفاده شد.[۶۸]
برخی از واژههای سورانی به خاطر نوشتاری نبودن این زبان در قدیم و وامگیری از طریق شنیداری از زبانهای دیگر به صورتهای تحریفشده وارد این زبان شدهاند. نمونهها: ئهنقهس (تحریفشدهٔ عن قصد و از قصد)، کرماشان (تحریفشدهٔ نام کرمانشاه لقب بهرام چهارم ساسانی)،[۶۹] بوردومان (تحریفشدهٔ بمباردمان)، کشتوکال (تحریفشدهٔ کشتوکار)، ههولێر (تحریفشدهٔ نام اربیل)، ئالقه (تحریفشدهٔ حلقه)، ههلبهت (تحریفشدهٔ البته)، لهقهم (تحریفشدهٔ لقب).[۶۷] یا قهرهبالغ/قهرهبالخ (به معنی شلوغ) که از Kalabalık ترکی گرفته شدهاست و آن نیز خود از غلبه عربی (به معنی زیاد) و پسوند -لیک ترکی ساخته شدهاست.[۷۰] از نمونههای دیگر میتوان به وڵات (تحریفی از ولایت)، دموودهزگا (تحریفی از دم و دستگاه)، پهروهرده (از پرورده فارسی اما با معنی تحریفشده و به معنی پرورش) اشاره کرد.
برخی واژهها در سورانی نیز از زبان سُریانی (زبان آشوریان) وام گرفته شدهاست ازجمله واژه خبات (در کردی خهبات) که به معنی کوشش و مبارزه است و از واژه سریانی ܚܦܝܛ (خپط) به همین معنی، گرفته شدهاست.[۷۱] یا شیرۆخ و شلوخه به معنی بند کفش که از ریشه سریانی ܣܪܟ (سرک) به معنی چسبیدن گرفته شدهاست.[۷۲]
تفاوتها با کُردی کرمانجی
[ویرایش]بین کُردی سورانی و کُردی کرمانجی تفاوت های دستور زبانی دیده میشود به خصوص در بحث ضمایر. اما ریشه ی واژگان و کلمات مانند هم اند و صرفا در نوع تلفظ با هم تفاوت دارند نمونه ای از این کلمات عبارت اند از: چیا به معنی کوه/ولات به معنی سرزمین و کشور/ژیان به معنی زندگی/حه ز ده کم به معنی دوست دارم/بریندار به معنی زخمی/....
البته دامنه ی لغات در کُردی سورانی بیشتر از کُردی کرمانجی است و برای یک واژه کُردی کرمانجی در کُردی سورانی چندین مترادف و هم معنی دیده میشود، مثلا در کُردی کرمانجی به کشور وڵات میگویند اما در کُردی سورانی علاوه بر وڵات، نیشتمان هم مترادفی محسوب میشود یا در کُردی کرمانجی به کوه چیا می گویند اما در کُردی سورانی علاوه بر چیا به کوه، کێو (با تلفظ کِو)، شاخ و بندن(بەندەن) هم می گویند یا در کُردی کرمانجی بڕیندار ،که به معنی زخمی است، در کُردی سورانی علاوه بر آن به زخمی زام دار هم می گویند. به همین دلیل شاید اگر یک کُرد کرمانج با یک کُرد سوران صحبت کند کامل کُردی سورانی متوجه نشود اما اگر یک کُرد سوران با یک کُرد کرمانج صحبت کند تقریبا تمام کلمات را متوجه میشود و این امر همانطور که در بالا اشاره شد ،ناشی از دامنه ی بالای لغات در کُردی سورانی است.[۷۳][۷۴][۷۵][۷۶]
مونههای تفاوت دستوری: ضمایر شخصی فارسی، کُردی سورانی و کُردی کرمانجی؛ در کُردی کرمانجی بر خلاف فارسی و کُردی سورانی تفاوت دستوری میان حالات فاعلی، مفعولی و مذکر و مؤنث وجود دارد (آوانویسی لاتین کُردی سورانی نیز در پرانتز آمده):
| فارسی | سورانی | کرمانجی |
|---|---|---|
| من | من (min) | فاعلی: ez / مفعولی min |
| تو | تۆ (to) | فاعلی: tu /مفعولی: te |
| او | ئهو (ew) | فاعلی: ew / مفعولی: wî (مذکر), wê (مؤنث) |
| ما | ئێمه (ême) | فاعلی: em / مفعولی: me |
| شما | ئێوه (êwe) | فاعلی: hûn / مفعولی: we |
| آنها | ئهوان (ewan) | فاعلی: ewan / مفعولی: wan |
در استان کردستان، گویش منطقهای که از جنوب سنندج آغاز میشود و تا کرمانشاه ادامه مییابد گونهای کُردی گورانی از زیر شاخههای زبان کردی است که از نظر واژهها با کُردی سورانی نزدیکی دارد.[۷۷]
الفبا
[ویرایش]- الفبای سورانی (۳۳ حرف دارد):
ی، ێ, ﮪ , وو، و، ﯙ , ن، م، ل، ڵ, گ، ک، ق، ڤ, ف، غ، ع، ش، س، ژ، ز، ڕ, ر، د، خ، ح، چ، ج، ت، پ، ب، ئ، ا
- الفابی کرمانجی (۳۱ حرف دارد):
A, B, C, Ç, D, E, Ê, F, G, H, I, Î, J, K, L, M, N, O, P, Q, R, S, Ş, T, U, Û, V, W, X, Y, Z
در شوروی پیشین و امروزه در ارمنستان، کرمانجیزبانان از الفبایی بر پایهٔ سیریلیک استفاده میکنند (۳۲ حرف دارد): А, Б, В, Г, Г', Д, Е, Ә, Ә́, Ж, З, И, Й, К, К', Л, М, Н, О, Ö, П, П', Р, Р', С, Т, Т', У, Ф, Х, Һ, Һ', Ч, Ч', Ш, Щ, Ь, Э, Q, W
حروف ڵ, ڶ، ڕ, ڒ, ڔ، ۊ و غ سورانی برابری در الفبای کرمانجی ندارد.[۷۸]
وضعیت سورانی اقلیم کردستان عراق
[ویرایش]زبان کردی سورانی یکی از دو گونهٔ اصلی زبان کردی در عراق است که در استانهای سلیمانیه، اربیل و حلبچه بهطور گسترده به کار میرود. بر اساس قانون اساسی عراق، کردی (سورانی و کرمانجی) در کنار عربی زبان رسمی کشور شناخته شدهاست و در اقلیم کردستان، سورانی عملاً زبان غالب در اداره، رسانه و آموزش ابتدایی و متوسطه بهشمار میرود.[۷۹]
با وجود این جایگاه قانونی، پژوهشگران اشاره کردهاند که سیاست زبانی اقلیم کردستان بیشتر جنبهٔ «نمادین» داشته و دولت محلی برنامهریزی کافی برای تقویت سورانی در آموزش عالی، تولید منابع علمی و حوزهٔ فناوری انجام ندادهاست.[۸۰][۸۱] به همین دلیل، بسیاری از رشتههای دانشگاهی همچنان به عربی یا انگلیسی تدریس میشوند و انتشار کتابهای علمی و دانشگاهی به سورانی بسیار محدود است.[۸۲] این کمکاری نهادی سبب شده است که سورانی، با وجود رواج روزمره، در عرصههای تخصصی و علمی به حاشیه رانده شود.
از دههٔ ۲۰۰۰ به بعد، با گسترش ارتباطات خارجی اقلیم و حضور سازمانهای بینالمللی، زبان انگلیسی در آموزش عالی و مدارس خصوصی اهمیت فزایندهای پیدا کردهاست.[۸۳] دانشگاههایی مانند «دانشگاه آمریکایی سلیمانیه» و شبکهٔ مدارس بینالمللی بریتانیایی یا کمبریج، آموزش خود را عمدتاً بر پایهٔ انگلیسی سامان دادهاند.[۸۴] این روند موجب شده است که بسیاری از خانوادهها، بهویژه طبقات متوسط و بالا، انگلیسی را ابزار اصلی برای موفقیت علمی و شغلی بدانند.[۸۵]
منتقدان بر این باورند که دولت اقلیم کردستان نهتنها برای ترجمه و تولید منابع علمی به سورانی اقدام مؤثری نکرده، بلکه با گسترش کنترلنشدهٔ مدارس و دانشگاههای انگلیسیزبان، خود زمینهٔ تضعیف جایگاه علمی سورانی را فراهم کردهاست.[۸۶] در نتیجه، سورانی در حوزهٔ هویت فرهنگی و رسانهای همچنان زنده و پرکاربرد باقی مانده، اما در حوزهٔ دانش، فناوری و آموزش عالی با خطر «حاشیهنشینی» روبهروست. پژوهشگران این وضعیت را نمونهای از شکاف میان «رسمیت نمادین» و «کاربرد واقعی» زبان در جامعهٔ کردی عراق میدانند.[۸۷]
پیوند به بیرون
[ویرایش]- ویژگیهای گویش کردی مرکزی (سورانی) (به انگلیسی)
- تأثیر گورانی برکردی مرکزی (سورانی) بایگانیشده در ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine (به انگلیسی)، در قالب پیدیاف.
- تأثیر گورانی برکردی مرکزی (سورانی) (به کردی)، در قالب پیدیاف.
منابع
[ویرایش]- ↑ Encyclopaedia Iranica بایگانیشده در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine، سرواژهٔ Kurdish language
- ↑ «کردی، زبان زنده و کهن – رادیو نوروز». دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۳-۳۱.
- ↑ Rawf, Karwan M. Hama; Karim, Sarkhel H. Taher; Abdulrahman, Ayub O.; Ghafoor, Karzan J. (2024). "Dataset for the recognition of Kurdish sound dialects". Data in Brief. 53 (Complete). doi:10.1016/j.dib.2024.110231.
- ↑ ethnologue.com، بازبینی: ۲۷ ژوئیه ۲۰۰۸.
- ↑ Kurdish Toponymy of Northern Iraq[پیوند مرده]
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ذاکری، مصطفی: بررسی زبان کردی سورانی. در: مجله «نشر دانش». سال شانزدهم، پاییز ۱۳۷۸ - شماره ۳. (از صفحه ۶۹ تا ۷۳).
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ همان منبع.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۳ مه ۲۰۱۶. دریافتشده در ۵ ژوئن ۲۰۱۶.
- ↑ زاراوهکانی زمانی کوردی، فرهنگستان زبان کردی.
- ↑ Ryding, Karin (2014). A Reference Grammar of Modern Standard Arabic. Cambridge University Press.
- ↑ Haig, Geoffrey (2017). The Morphosyntax of Kurdish: Agreement, Ergativity and Cliticization. De Gruyter.
- ↑ Matras, Yaron (2009). Language Contact. Cambridge University Press.
- ↑ Mackenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies, Vol. I. Oxford University Press.
- ↑ Khan, Geoffrey (2004). The Neo-Aramaic Dialects. Leiden: Brill.
- ↑ Johanson, Lars & Utas, Bo (Eds.) (2000). Evidence for Linguistic Convergence in the Iranian Plateau. Curzon Press.
- ↑ Ryding, 2014
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ethnologue.com
- ↑ کاوه، مصطفی (۱۳۸۴). زبانشناسی و دستور زبان کردی: لهجه سقزی. تهران: احسان. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۵۶۳۵۵۴. بایگانیشده از اصلی در ۳ نوامبر ۲۰۲۲. دریافتشده در ۲۹ ژانویه ۲۰۲۳.
- ↑ پایانیانی، صلاح (سهلاح). فهرههنگی زارهکی موکریان. ج. ۱. مهاباد: هیوا. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۴-۵۲۵۲-۰. پارامتر
|تاریخ بازیابی=نیاز به وارد کردن|پیوند=دارد (کمک) - ↑ MacKenzie, David. *Kurdish Dialect Studies*. London: Oxford University Press, 1961.
- ↑ Haig, Geoffrey. *Kurdish Dialectology*. Berlin: Mouton de Gruyter, 2012.
- ↑ Schwartz, Martin. "The Eastern Features of Kurdish". *Iranian Studies*, 1989.
- ↑ MacKenzie, David. *Kurdish Dialect Studies*. London: Oxford University Press, 1961.
- ↑ Haig, Geoffrey. *Kurdish Dialectology*. Berlin: Mouton de Gruyter, 2012.
- ↑ Schwartz, Martin. "The Eastern Features of Kurdish". *Iranian Studies*, 1989.
- ↑ 143
- ↑ 144
- ↑ 145
- ↑ 146
- ↑ 147
- ↑ 148
- ↑ 149
- ↑ ابوالقاسمی، محسن، 1323، دستور تاریخی زبان فارسی، تهران: سمت
- ↑ بلو، 1323
- ↑ کریمی دوستان و ویسی، 1325
- ↑ ابوالقاسمی، 1323
- ↑ کلباسی، 1360
- ↑ کلباسی، 1360
- ↑ کریمی دوستان و ویسی، 1325
- ↑ ابوالقاسمی، 1323
- ↑ ابوالقاسمی، 1323
- ↑ بلو، 1323
- ↑ ابوالقاسمی، 1323
- ↑ ابوالقاسمی، 1323
- ↑ بلو، 1323
- ↑ MacKenzie, D. N. (1966). The Origins of Kurdish. Transactions of the Philological Society, 65(1), 68–86.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1961). The Kurdish Dialect of Suleimaniyah and Halabja. Oxford: Oxford University Press.
- ↑ MacKenzie, D. N. (1961). Kurdish Dialect Studies. Oxford: Oxford University Press.
- ↑ Haig, Geoffrey (2008). Alignment Change in Iranian Languages. Berlin: Mouton de Gruyter.
- ↑ ئهحمهد، ئیبراهیم، ژانی گهل (مخاض الشعب)، نشر و پیشگفتار: کمال فؤاد، سلیمانیه: ۱۹۷۲. (پشت جلد)
- ↑ ذاکری، مصطفی: بررسی زبان کردی سورانی.
- ↑ Mackenzie, D. N. (1966). Kurdish Dialects. Oxford: Oxford University Press.
- ↑ Thackston, W. M. (1972). "Ergativity in Kurdish". Journal of Iranian Studies. 5 (2): 45–67.
- ↑ Hassanpour, A. (1992). Nationalism and Language in Kurdistan. Edinburgh: Edinburgh University Press.
- ↑ Mackenzie, D. N. (1966). Kurdish Dialects. Oxford: Oxford University Press. pp. 101–104.
- ↑ Hassanpour, A. (1992). Nationalism and Language in Kurdistan. Edinburgh: Edinburgh University Press. pp. 55–59.
- ↑ Mackenzie, D. N. (1966). Kurdish Dialects. Oxford: Oxford University Press. pp. 110–115.
- ↑ Hassanpour, A. (1992). Nationalism and Language in Kurdistan. Edinburgh: Edinburgh University Press. pp. 60–63.
- ↑ Jahani, Carina. 1989. Standardization and orthography in the Balochi language. Studia Iranica Upsaliensia, 1. Uppsala: Univ. , p.49
- ↑ Edmonds, C. J. 1957. Kurds, Turks, and Arabs. London, New York: Oxford University Press. 25:83,84
- ↑ British Occupation and Mandate, 1918-1932، بازبینی، ۲۵ ژوئیه ۲۰۰۸.
- ↑ رشید یاسمی در کتاب «کردان و تعلق قومی و تاریخی آنان»، ص۱۳۵.
- ↑ 24 Feb 1926, «Memorandum on the Administration of Kurdish Districts in Iraq" prepared by the British Government and submitted to the League (L.N. Official Journal, April 1926, pp. 552-23). (L.N. Official Journal, oct 1925, 6th Year, No. 10, p. 314).
- ↑ Michiel LeezenbergGorani Influence on Central Kurdish: Substratum or Prestige Borrowing? ILLC - Department of Philosophy, University of Amsterdam
- ↑ Qilorî, Mahabad B. , and Nêçîrvan Qilorî. 2002. Ferhenga Kurdî-Holendî = Woordenboek Koerdisch-Nederlands. Amsterdam: Bulaaq. p.7
- ↑ Jahani, Carina. 1989. Standardization and orthography in the Balochi language. Studia Iranica Upsaliensia, 1. Uppsala: Univ. , pp.61-2
- ↑ ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ههژار (عبدالرحمان شرفکندی)، فرهنگ کردی--فارسی (ههنبانه بورینه)، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۶۹.
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ Perry, J. R. 2003. «JAFAR HASANPOOR. A Study of European, Persian and Arabic Loans in Standard Sorani". JOURNAL OF NEAR EASTERN STUDIES. 62: 115-116.
- ↑ دهخدا: کرمانشاه
- ↑ Chyet, Michael L. 2003. Kurdish-English dictionary = Ferhenga Kurmancî-Inglîzî. New Haven: Yale University Press. p.481.
- ↑ Chyet, Michael L. 2003. Kurdish-English dictionary = Ferhenga Kurmancî-Inglîzî. New Haven: Yale University Press. p.652.
- ↑ همان. ص۵۸۹.
- ↑ babylon8 (۲۰۲۰-۰۶-۱۲). «How similar is the Kurmanji to Sorani?». r/kurdistan. دریافتشده در ۲۰۲۲-۱۲-۱۷.
- ↑ «Learn About Kurdish Language». The Kurdish Project (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۲-۱۲-۱۷.
- ↑ «What do you know about Kurdish Language? | Language Connecions». Language Connections (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۲-۱۲-۱۷.
- ↑ «Kurdish language resources – Language Links Database». The Universe Of Memory (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۲-۱۲-۱۷.
- ↑ McDowall, David. 2000. A modern history of the Kurds. London: I.B. Tauris. 2nd rev. and updated ed. p.10. ISBN 1-86064-535-6
- ↑ منبع بخش الفبا: Blau, Joyce: Manuel de Kurde. Dialecte Sorani. Grammaire, textes de lecture, vocabulaire kurde-français et français-kurde. Librairie de Kliensieck, Paris 1980, ISBN 2-252-02185-3
- ↑ Catalogue of Iranian Languages, University of Arizona. [۱]
- ↑ Sheyholislami, J., Hassanpour, A., & Skutnabb-Kangas, T. (2012). Kurdish: Linguicide, Resistance and Hope. In Skutnabb-Kangas & Phillipson (Eds.), Linguistic Human Rights. Routledge.
- ↑ Hassanpour, A. (1992). Nationalism and Language in Kurdistan, 1918–1985. Edwin Mellen Press.
- ↑ Shwany, S. (2023). Language policy and higher education in the Kurdistan Region of Iraq. In: Multilingual Margins, 10(1).
- ↑ Hameed, A. (2021). English-medium private schools in the Kurdistan Region of Iraq. British Journal of Middle Eastern Studies.
- ↑ Ismael, A. (2022). Private schooling and language choice in Iraqi Kurdistan. International Journal of Educational Development.
- ↑ Sabir, R. (2023). English as a gatekeeper in Kurdistan Region private education. Compare: A Journal of Comparative and International Education.
- ↑ Global Voices (2023). [۲]
- ↑ Sheyholislami, J., Hassanpour, A., & Skutnabb-Kangas, T. (2012). Kurdish: Linguicide, Resistance and Hope. Routledge.