پرش به محتوا

اسلام در ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

آشنایی ایرانیان با اسلام را می‌توان به دورهٔ محمد (پایه‌گذار اسلام) و سلمان فارسی — که از اولین ایرانیان مسلمان بود — مرتبط دانست؛ زیرا بر پایه برخی منابع اسلامی ادعا شده که محمد نامه‌ای به شاه ایران خسرو پرویز فرستاد و هنوز مترجم از خواندن نامه فارغ نشده بود که خسرو پرویز با عصبانیت نامه را از مترجم گرفت و پاره کرد؛ البته سندیت این رویداد و وجود چنین نامه‌ای مورد تردید است.[۱] اسلام آوردن ایرانیان، فرایندی پیچیده و تدریجی تاریخی بوده که چند قرن طول کشیده و از ناحیه‌ای به ناحیه دیگر، تفاوت داشته و انگیزه و نیروی محرک آن در موارد گوناگون، متفاوت بوده است.[۲]

با ظهور دانشمندانی مسلمان، برخی علوم پیشرفت کرد[۳][۴][۵] و پس از ایجاد وقفه‌ای، ادبیات و موسیقی در ایران توسعه یافت.[۶]

در ایران، اسلام دین رسمی کشور و بنابر آمار سازمان سیا در سال ۲۰۱۴ میلادی، دین ۹۹٫۴ درصد جمعیت این کشور بود که ۹۵–۹۰ درصد آنان شیعه و ۱۰–۵ درصد آنان نیز سنی محسوب می‌شدند اما برپایهٔ نظرسنجی مؤسسهٔ گمان در سال ۲۰۲۰، نزدیک به ۴۷ درصد از جمعیت بالای ۱۹ سال ایران دین‌ناباور (اعم از: خداناباور، انسان‌گرا، ندانم‌گرا، معنویت‌گرا و عرفان‌گرای دین‌ناباور و غیره) شده‌اند.[۷][۸][۹]

پیشینه

[ویرایش]

تغییر دین

[ویرایش]

اسلام آوردن ایرانیان یا گرایش ایرانیان به اسلام، فرایندی پیچیده و تدریجی بود. فرایند مسلمان شدن ایرانیان از زمان محمد در سرزمین حجاز، شروع شد (ایرانیان بسیاری در یمن ساکن بودند). در زمان حمله مسلمانان به ایران اولین گروندگان به اسلام، سربازان ایرانی و سران محلی بوده‌اند که به گفته التون دانیل این گرایش، تنها اسمی بوده و برای حفظ موقعیت و جایگاه در حکومت جدید صورت گرفته است.[۲]

تصرف ایران، به‌طور مستقیم باعث تغییر دین نشد و دو قرن و نیم طول کشید تا بیشتر ایرانیان مسلمان شوند. به گفته همایون کاتوزیان حکومت در ابتدا، از گرفتن مالیات جزیه برای افزون شدن نوکیشان مسلمان استفاده کرد که این گروه از مالیات معاف بودند. در منابعی به کشتار و آتش زدن آتشکده‌ها و کشتن موبدان، اشاره شده است.[۱۰][۱۱][۱۲] غیرمسلمانان به تدریج به مزایای اقتصادی و امنیتی مسلمانی پی بردند[۱۳] و سرانجام، اسلام در یک روند طولانی به دین غالب در فلات ایران تبدیل گشت؛ با این حال ایرانیان، برخلاف سایر مردم تحت فرمان مسلمانان، توانستند تا از عربی‌سازی اجتناب کرده و بخش‌های مهمی از فرهنگ خود را حفظ کنند.[۱۴]

ریچارد بولیت، اسلام‌شناس آمریکایی، می‌گوید که در پایان دوران اموی (نیمه‌های سده هشتم و حدود ۱۵۰ سال پس از ظهور اسلام) تعداد مسلمانان امپراتوری اسلامی، از ده درصد فراتر نمی‌رفت؛ اما با ظهور عباسیان در میانه سده نهم (۱۰۰ سال پس از ظهور دولت عباسی) این عدد از چهل درصد فراتر رفته بود و حتی در پایان سده یازدهم میلادی، چیزی حدود هشتاد درصد از مردم سرزمین‌های خلافت مسلمان بودند.[۱۵][۱۶] دولت‌هایی مانند سامانی — با اینکه کماکان از زبان عربی و دین اسلام پشتیبانی می‌کردند — در زنده‌کردن زبان پارسی نقش مهمی ایفا کردند. سامانیان با ترکیب فرهنگ ایرانی با عناصر اسلامی، فرهنگ تازه‌ای را به وجود آوردند که رفته‌رفته بر تمام جهان ایرانی چیره شد.[۱۷][۱۸]

ادوراد براون می‌نویسد: «چه بسا تصور کنند که جنگجویان اسلام، اقوام و ممالک مفتوحه را در انتخاب یکی از دو راه مخیر می‌ساختند: اول قرآن و دوم شمشیر؛ ولی این تصور صحیح نیست؛ زیرا گبر و ترسا (مسیحی) و یهود اجازه داشتند که آیین خود را نگاه دارند و فقط مجبور به دادن جزیه بودند و این ترتیب، کاملاً عادلانه بود؛ زیرا اتباع غیرمسلمان از شرکت در غزوات و دادن خمس و زکات که بر امت پیامبر فرض (واجب) بود معاف بودند.»[۱۹] دوز، مستشرق معروف هلندی، نیز سخن او را تأیید می‌کند و می‌گوید که مهم‌ترین قومی که تغییر دین داد ایرانیانند؛ زیرا آن‌ها بودند که اسلام را نیرومند و استوار کردند، نه عرب.[۲۰][۲۱]

در توضیح این رویکرد، سید حسین نصر و مرتضی مطهری بر این باورند که در فرایند اسلام‌آوردن ایرانیان، اگر چنین پنداشته شود که ایرانیان نومسلمان زیر «فشار همگانی» ایمان آورده‌اند، راه به جایی نمی‌توان برد و این باور، پاسخی به پرسشِ چرایی پرورش دانشمندان بزرگ اسلامیِ بسیار به‌دست ایرانیان ندارد؛ زیرا می‌توان پذیرفت که ملتی وادار به انجام سبکی از زندگی شود؛ اما نمی‌توان ملتی را ناگزیر به انجام تلاش نوآورانه و ژرف و گسترده در آن سبک زندگی کرد مگر اینکه روش و باورهای زندگی آن ملت از درون، دگرگون شده‌باشد، و این دگرگونی اندیشه و زندگی ایرانیان کار به جایی می‌بَرد که داستان‌هایی دربارهٔ دریاچه‌ها و دیگر موارد در شب نزول قرآن یا به‌دست نیروهای فرازمینی برخی از صحابه، به‌ویژه علی بن ابی‌طالب آورده‌اند، و این‌همه، چنان ژرف بود که حتی با پایان چیرگی سیاسی اعراب بر ایران بی‌ایستایی ادامه یافت و به اوج خود رسید.[۲۲]

در مقابل دیدگاه قبل، در منابعی نوشته شده است که پس از جنگ قادسیه، اعراب اسلام‌گرا از راه اِعمال فشار و در یک روند طولانی اسلامی‌سازی — که با شکنجهٔ زرتشتیان همراه بود — دین اسلام را در ایران گسترش دادند. ویران کردن کتاب‌خانه‌ها، مجازات مالیاتی برای پیروان ادیان دیگر، از بین بردن منابع دین زرتشت و نیز تغییر زبان فارسی به عربی، از اقدامات سخت‌گیرانهٔ عرب‌های اسلام‌گرا در دورهٔ حکمرانی‌شان بود.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] همچنین از دیدگاه علی میرفطروس نیز حملات اعراب مسلمان به ایران، به ویژه در جنگ مدائن و نبرد جلولا با مقاومت مردم بسیاری از شهرها روبه‌رو شده؛ هر چند همگی سرکوب شدند.[۲۷]

دوران معاصر

[ویرایش]
نمایی از مسجد شاه (اصفهان)؛ از مکان‌های مقدس اسلامی ایران

نادرشاه

[ویرایش]

نادرشاه خواست تا با بی‌طرفی مذهبی، اهل سنت و عثمانی را راضی نگه دارد و نفوذ علمای شیعه در دولت را کم کند و منابع مالی آن‌ها را محدود کند و به اختلاف مذهبی پایان دهد.[۲۸] تلاش‌های او در این حوزه نتیجه مطلوب نداشت.[۲۹][۳۰]

دوره قاجار

[ویرایش]

در دوران قاجار به تدریج، رویکرد عالمان شیعه با گذر زمان و نیز پیشرفت فقه اصولی، سیاسی‌تر شد و رجال دینی در ماجراهای ضد استعماری مانند نهضت تنباکو و مشروطه خواهی فعال شدند.[۳۱][۳۲][۳۳] در همین زمان، بحث ولایت فقیه (مطلقه) از سوی ملا احمد نراقی مطرح شد و حوزه اختیارات ولی فقیه را در همه زمینه‌ها به جز موارد مخالف قرآن و احادیث اعلام کرد.[۳۴][۳۵]

دوره پهلوی

[ویرایش]

پهلوی اول

[ویرایش]

رضا شاه تا قبل از شروع حکومتش در مراسم عزاداری شیعی شرکت می‌کرد و رفتار نسبتاً خوبی با فقیهان داشت. در دوره پهلوی اول، چند سال بعد از تشکیل دولت، رویکرد ضد دین و سکولاریسم در پی گرفته شد؛ از جمله، منع حجاب،[۳۶] ممنوعیت عزاداری در محرم[۳۷] و نیز استخدام روحانیان، بدون لباس روحانیت و با پوشش غربی در ادارات دولتی.[۳۸] اقدامات رضا شاه برای ایجاد یکپارچگی ملی، نارضایتی‌های زیادی در میان اقلیت‌های مذهبی و زبانی پدیدآورد.[۳۸] همچنین مدارس بهائی — که تنها در تهران، بیش از ۱۵۰۰ دانش‌آموز داشت — در سال ۱۳۱۳ به بهانه برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد کشته‌شدن باب تعطیل شد.[۳۹]

پهلوی دوم

[ویرایش]

بعد از شهریور ۱۳۲۰ و تبعید رضا شاه به آفریقای جنوبی، محمدرضاشاه به قدرت رسید. با توجه به حکومت نوپایش او روش پدرش را تغییر داد و لغو ممنوعیت حجاب و واگذاری مدیریت اوقاف به روحانیان و گنجاندن دروس دینی در مدارس انجام شد. در این دوره — که آزادی‌هایی در مملکت بر قرار شد — مردم فرصت دوباره برای احیای سنت‌های از دست‌رفته‌شان را داشتند؛[۴۰] با توجه به خطر حزب توده و مارکسیست و بهائی‌ها، فقیهان، از جمله، سید حسین طباطبایی بروجردی هم از این وضعیت استقبال می‌کردند. بعد از درگذشت بروجردی، رابطه فقیهان با شاه، به تدریج تیره شد.[۴۱] شاه در اوایل دهه پنجاه، دستور تشکیل سپاه دین را صادر کرد[۴۲][۴۳] که از مشمولان خدمت وظیفه طلبه و زیر نظر سازمان اوقاف تشکیل می‌شد. روح‌الله خمینی بلافاصله به این موضوع واکنش نشان داد و آن را توطئه‌ای بر ضد دین عنوان کرد.[۴۴] دو گروه انجمن حجتیه و انجمن تبلیغات اسلامی، در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، فعالانه بر ضد بهائیت فعالیت می‌کردند. اسنادی از همدستی انجمن تبلیغات اسلامی با ساواک در سازمان‌دهی فعالیت‌های بهائی‌ستیزانه وجود دارد که از جمله، نظارت گسترده بر بهائیان بود.[۴۵]

دوره جمهوری اسلامی

[ویرایش]
برخی از مراجع تقلید شیعه در ایران

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به جز اسلام — که به عنوان دین رسمی کشور معرفی شده — زرتشتی، مسیحیت و یهودیت، ادیان قانونی اعلام شده‌اند.[۴۶][۴۷]

به گفته بریتانیکا، از مهم‌ترین مباحث تشیع در ایران، نوید بازگشت امام دوازدهم و ادای احترام به پیشوای شهید او است. غیبت امام دوازدهم به‌طور غیرمستقیم در افزایش قدرت روحانیت در ایران نقش داشت. روحانیت شیعهٔ ایران، از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون، نیروی غالب سیاسی و اجتماعی در ایران بوده است. علمای مذهبی به شکل وسیعی در پست‌های مذهبی در ایران شاغل هستند. شیعیان این کشور در موارد بسیاری به عالمان مذهبی متکی هستند و برای اجتناب از گناه، از یک مرجع تقلید، پیروی می‌کنند؛ این امور، قدرت روحانیت در ایران را افزایش داد و نقش آنان را به عنوان میانجی الهی تقویت کرد، آن‌هم به اندازه‌ای که در اسلام سنی و شیعهٔ نخستین وجود نداشت.[۴۸]

به گزارش دویچه وله فارسی، در دوره نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل استفاده از دین برای سرکوب معترضان (و دلایلی دیگر)، دین‌ناباوری، از جمله، اسلام‌ناباوری[۴۹] مانند سونامی در میان جوانان ایرانی افزایش یافته است.[۵۰]

بر پایهٔ سرشماری سال ۱۳۹۰، وضع دین در ایرانِ این سال، این‌گونه بود: ۹۹٫۹۸٪ مسلمان و ۰٫۰۲٪ به دیگر اقلیت‌های به رسمیت شناخته باور دارند؛ همچون: مسیحیت، یهودیت و زرتشت. بر پایهٔ نظرسنجی انجام‌شده توسط مؤسسه جهانی پیمایش ارزش‌ها (WVS)، ۹۶٫۵٪ درصد از ایرانیان خود را مسلمان می‌دانستند؛[۵۱] هر چند در سال ۱۳۹۹ (۲۰۲۰ م) بر پایهٔ نظرسنجی آنلاینی که مؤسسه گمان («گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان») انجام داد، درصد بسیار کمتری از پاسخگویان (۴۰٪) خود را به‌عنوان مسلمان می‌شناسند که شامل ۳۲٫۲ شیعه، ۵ درصد سنی و ۳٫۲ درصد صوفی می‌شود.[۷][۹][۸] به ادعای نیویورک‌مگ، برخی محافل رسانه‌ای و آکادمیک این نظرسنجی و روش آن را فاقد دقت و اعتبار لازم دانسته‌اند.[۵۲]

اعدام نوکیشان

[ویرایش]

مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران، کسانی که از دین اسلام روی‌گردان شوند حکمشان اعدام است.[۵۳]

هنر و دانش در ایران پس از اسلام

[ویرایش]

در طول چهار قرن پس از سقوط ساسانیان، ایرانیان به تدریج به اسلام گرویدند و بر پایهٔ اعتقادات تازه خود فرهنگی جهانی را شکل دادند که حاصل تلاقی سنت‌های گوناگون بود؛ هنر و معماری اوج گرفت و با ظهور دانشمندان ایرانی مسلمانی همچون: ابن سینا، فارابی، خوارزمی، جابر بن حیان و بعدها خواجه نصیرالدین طوسی، علومی مانند پزشکی، شیمی، ریاضیات و نجوم پیشرفت‌های چشمگیری کرد و زبان فارسی با جذب واژگاه عربی گسترش بی‌نظیر یافت.[۵۴][۴][۵] همچنین پس از ایجاد وقفه‌ای، فراگیری کتابت از یک سو و درهم‌تنیدگی علوم و فلسفه با شعر در آثار این دانشمندان، ادبیات و موسیقی در ایران توسعه یافت.[۵۵]

تعداد اماکن اسلامی

[ویرایش]

طبق آمارنامه مراکز مذهبی، تعداد امکان اسلامی ایران به این شرح است:

ساختار مسجد مسجد جامع حسینیه فاطمیه زینبیه امامزاده درگاه حوزه علمیه
تعداد ۴۸۹۸۳[۵۶] ۷۸۷۷[۵۶] ۱۳۴۴۶[۵۷] ۶۴۶۱[۵۸] ۱۳۲۰[۵۸]

مسلمانان پیشین

[ویرایش]

مسلمانان دین‌ناباور شده

[ویرایش]
علی دشتی؛ یکی از روشنفکران دین‌ناباور
مسعود انصاری؛ یکی از روشنفکران دین‌ناباور

مسلمانان مسیحی شده

[ویرایش]

مسلمانان بابی شده

[ویرایش]

مسلمانان بهائی شده

[ویرایش]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان؛ سعید نفیسی؛ ص 54.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Elton L. Daniel, CONVERSION ii. Of Iranians to Islam, Encyclopædia Iranica
  3. رضاییان، فرزین (۱۳۸۶هفت رخ فرخ ایران، انتشارات دایره سبز، ص. ۱۱۴
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Sabk Shenasi Mi'mari Irani (Study of styles in Iranian architecture), M. Karim Pirnia. 2005. شابک ‎۹۶۴−۹۶۱۱۳−۲−۰; Siddiq-a-Akbar, Aptul Rakumāṉ, Muhammad Ali Tirmizi, Sultanate period architecture: proceedings of the Seminar on the Sultanate Period Architecture in Pakistan, held in Lahore, November 1990, P 179; Fallahfar, Saeed (سعید فلاح‌فر). Dictionary of Traditional Iranian Architecture (فرهنگ واژه‌های معماری سنتی ایران). Kamyab Publications. Edition 1. Tehran. 2000. شابک ‎۹۶۴−۳۵۰−۳۱۶-X pp.106
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ Hassan Pour (2013). "The Theoretical Inapplicability of Regionalism to Analysing Architectural Aspects of Islamic Shrines in Iran in the Last Two Centuries" [کاربست ناپذیری نظری رجینالیسم در تحلیل معماری اسلامی ایران در دو قرن گذشته] (PDF). The Collection of Articles of the International Congress of Imam's Descendants (Imamzadegan). Esfahan, Iran: The Charity Organisation. 4: 16–32.
  6. بابک, خضرایی (۲۰ مارس ۲۰۱۲). "مبانی نظری موسیقی دوره سلجوقی در متون قرون پنجم تا هفتم هجری". 8 (15): 125–140. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ «گزارش نظرسنجی دربارهٔ نگرش ایرانیان به دین» (PDF). مرداد ۱۳۹۹.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ «بر اساس نتایج نظرسنجی گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان، حدود نیمی از جامعه ایران به بی‌دینی رسیده‌اند و فقط ۳۲ درصد خود را «مسلمان شیعه» می‌دانند». ایران اینترنشنال. ۲۰۲۰-۰۸-۲۴. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۹-۳۰.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ «Middle east are people losing their religion». دویچه‌وله انگلیسی.
  10. ابوریحان بیرونی. From The Remaining Signs of Past Centuries (الآثار الباقیة عن القرون الخالیة). p.35, 36, 48
  11. Sasanian Iran (224-651 CE): Portrait of a Late Antique Empire, Mazda publishers, p
  12. میرفطروس، ملاحظاتی در تاریخ ایران ۶۹
  13. Homa Katouzian, The Persians: Ancient, Mediaeval and Modern Iran, p. 66
  14. Iran in History بایگانی‌شده در ۲۰۰۷-۰۴-۲۹ توسط Wayback Machine by Bernard Lewis.
  15. Tobin 113–115
  16. The preaching of Islam: a history of the propagation of the Muslim faith By Sir Thomas Walker Arnold, pg.125–258
  17. The History of Iran By Elton L. Daniel, pg. 74
  18. Fred Astren pg.33–35
  19. تاریخ ادبی ایران، ادوارد براون (درگذشت: ۱۹۲۶م)، ترجمه علی پاشا صالح، چاپ تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۵۶، ج ۱، ص ۲۹۷–۲۹۸.
  20. تاریخ ادبیات مستر براون، جلد اول، صفحه 303
  21. خدمات متقابل اسلام و ایران، ج14، ص119.
  22. نصر و مطهری، «علوم دینی»، تاریخ ایران، ۴۰۲–۴۰۳.
  23. Suha Rassam (2005). Iraq: Its Origins and Development to the Present Day. Gracewing Publishing. p. 77. ISBN 978-0-85244-633-1.
  24. Zarrinkub,'Abd Al-Husain (1975). "The Arab Conquest of Iran and Its Aftermath". In Frye, Richard N. (ed.). Cambridge History of Iran. 4. London: Cambridge University Press. p. 46. ISBN 978-0-521-20093-6.
  25. Khanbaghi, Aptin (2006). The Fire, the Star and the Cross: Minority Religions in Medieval and Early Modern Iran (reprint ed.). I.B. Tauris. p. 268. ISBN 978-1-84511-056-7.
  26. Meri, Josef W. ; Bacharach, Jere L. (2006). Medieval Islamic Civilization: L-Z, index. Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia. II (illustrated ed.). Taylor & Francis. p. 878. ISBN 978-0-415-96692-4.
  27. علی میرفطروس، ملاحظاتی در تاریخ ایران، ۷۲–۶۹.
  28. شعبان، رضا (۱۳۶۵). تاریخ اجتماعی ایران. چاپ خوشه. صص. ۲۶۶.
  29. رویکرد دینی نادر شاه و تأثیر آن بر شیعیان و عالمان شیعه.
  30. «دین در دوره افشاریه». www.virascience.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۰۱.
  31. مصطفی تقوی مقدم فراز و فرود مشروطه
  32. محسن بهشتی سرشت از مشروطه تا انقراض قاجار
  33. سید محمدجواد قربی و حسین رفیع. «عالمان دین در آوردگاه مشروطه». پرتال جامع علوم انسانی. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۰۱.
  34. قصص العلماء، تنکابنی، ص۱۴۴.
  35. 2520 (۲۰۲۰-۱۰-۲۱). «ملا احمد نراقی و تبیین نظریه ولایت فقیه». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۰۵.
  36. حجاب، موضوعی زنده پس از ۶۹ سال (بی‌بی‌سی فارسی)
  37. «اسناد ممنوعیت عزاداری محرم در دوره پهلوی اول». روزنامه دنیای اقتصاد. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۰۵.
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، نشر نی، چاپ اول ۱۳۷۷ صص ۲۰۰–۲۰۱.
  39. علی الله جانی، سیاست ناشیانه یک نظامی در ایران
  40. بصیرت منش. علما و رژیم شاه.
  41. تعامل نهاد دین و دولت در عصر پهلوی
  42. تاریخ تحولات سیاسی واجتماعی ایران جلد یک. سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، 1382
  43. کریستیان دلانوا ساواک
  44. «هفت نمونه از ضربات رژیم پهلوی بر فرهنگ کشور». ایسنا. ۲۰۲۱-۰۵-۱۵. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۰۱.
  45. «BAHAISM». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۱۱-۰۱.
  46. حقوق اقلیت‌ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انجمن کلیمیان تهران
  47. اتحادیه بین‌المللی زنان پیرو ادیان توحیدی
  48. "Religion" (به انگلیسی). Archived from the original on 3 May 2020. Retrieved 2020-05-03.
  49. «آیا آتئیسم در ایران در حال گسترش است؟». بی‌بی‌سی فارسی.
  50. «هشدار نسبت به "رشد خداناباوری و بی‌دینی" در ایران». دویچه وله فارسی.
  51. National Population and Housing Census 2011 (1390): Selected Findings (PDF). The President’s Office Deputy of Strategic Planning and Control. Statistical Center of Iran. 2011. p. 8, table 3, graph 3. Retrieved 26 September 2020.
  52. Nayeri، Dina (۲۰۲۲-۱۰-۲۱). «Why Is Iran's Secular Shift So Hard to Believe?». Intelligencer (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۱۲-۱۸.
  53. «حبس و اعدام در انتظار شیطان پرستان». khabaronline.
  54. رضاییان، فرزین (۱۳۸۶هفت رخ فرخ ایران، انتشارات دایره سبز، ص. ۱۱۴
  55. بابک, خضرایی (۲۰ مارس ۲۰۱۲). "مبانی نظری موسیقی دوره سلجوقی در متون قرون پنجم تا هفتم هجری". 8 (15): 125–140. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)
  56. ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ یافته‌های طرح آمارگیری جامع فرهنگی کشور، فضاهای فرهنگی ایران، آمارنامه اماکن مذهبی، ۲۰۰۳، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص ۳۹
  57. یافته‌های طرح آمارگیری جامع فرهنگی کشور، فضاهای فرهنگی ایران، آمارنامه اماکن مذهبی، ۲۰۰۳، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص ۱۵۴
  58. ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ یافته‌های طرح آمارگیری جامع فرهنگی کشور، فضاهای فرهنگی ایران، آمارنامه اماکن مذهبی، ۲۰۰۳، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص ۲۶۳
  59. On Ibn al-Rawandi, from the Encyclopaedia of Islam, 1971, Volume 3, E J Brill, Leiden, p 905
  60. Hecht, Jennifer Michael (2003). Doubt: A History: The Great Doubters and Their Legacy of Innovation from Socrates and Jesus to Thomas Jefferson and Emily Dickinson. Harper San Francisco. ISBN 0-06-009795-7.
  61. Mirfetros, Ali (1978), "Zendiqs and Materialistic Thinkers", Hallaj (10th ed.), Alborz Press, pp. 102–126.
  62. "Ахундов Мирза-Фатали". Mirslovarei.com. Retrieved March 22, 2013.
  63. «کتاب «دین سازان بیخدا» نوشته «دکتر مسعود انصاری»». بالاترین. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۱۴.
  64. کرمانی، عبدالحسین (میرزا آقا خان). سه مکتوب.
  65. دشتی، علی. ۲۳ سال (با مقدمه بهرام چوبینه).
  66. "Founder of ex-Muslim group threatened". United Press International. February 23, 2007.
  67. Craig Whitlock (November 11, 2005). "For Public Figures in Netherlands, Terror Becomes a Personal Concern". The Washington Post.
  68. نقد قرآن، سها
  69. قرآن کلام محمد، روزبهانی، لطف‌الله
  70. محمد پیامبرشاه عرب، روزبهانی، لطف‌الله
  71. سی، مهرداد فرهمند بی بی. «شجاع الدین شفا؛ حکایت دین ستیزی از دیار قم». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۰-۲۲.
  72. لندن، کیهان (۲۰۱۵-۰۵-۳۰). «آرامش دوستدار: ما در اسلام پیر و فرتوت شدیم…». KAYHAN LONDON :: NEWS & VIEWS FOR A GLOBAL IRANIAN COMMUNITY / ENGLISH & PERSIAN. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۴-۰۴.
  73. Ottawa, The (April 15, 2007). "Flight from Iran". Canada.com. Archived from the original on 27 September 2011. Retrieved March 22, 2013.
  74. "Diplomats Concerned About Killing of Iranian Pastor". Iranvajahan.net. December 6, 2005. Archived from the original on 5 December 2008. Retrieved March 22, 2013.
  75. Merica, Dan (March 1, 2011). "Iranian pastor faces death for rape, not apostasy – report". CNN.
  76. (روسی) Alexander Kazembek: Light from the East بایگانی‌شده در ۱ آوریل ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine by Alexei Pylev. April 13, 2003. Retrieved October 9, 2006
  77. Don Juan of Persia: A Shi'ah Catholic 1560–1604 (book review). Books.google.com. Retrieved March 22, 2013.
  78. Hussein Fardust, The Rise and Fall of the Pahlavi Dynasty:, Motilal Banarsidass, 1999, ISBN 81-208-1642-0, Google Print, pp. 122–123.