سعدی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
جز ویرایش 5.52.88.245 (بحث) به آخرین تغییری که Rostam2 انجام داده بود واگردانده شد برچسب: واگردانی |
افزودن پیوند/ کمی ویرایش و تمیزکاری |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
'''سعدی شیرازی''' (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) [[شاعر]] و [[نویسنده|نویسندهٔ]] [[زبان پارسی|پارسیگوی]] [[اقوام ایرانیتبار|ایرانی]] است. نامِ کاملِ او '''ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف''' و [[تخلص]] او '''سعدی''' است. اهل ادب به او لقب ''استادِ سخن''، ''پادشاهِ سخن''، ''شیخِ اجلّ'' و حتی بهطور مطلق، ''استاد'' دادهاند. او در [[نظامیه بغداد]] — که مهمترین مرکز علم و دانش [[جهان اسلام]] در آن زمان به حساب میآمد — تحصیل و پس از آن بهعنوان [[سخنرانی|خطیب]] به مناطق مختلفی از جمله [[شام]] و [[حجاز]] سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، [[شیراز]]، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شدهاست که به [[سعدیه]] معروف است. |
'''سعدی شیرازی''' (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) [[شاعر]] و [[نویسنده|نویسندهٔ]] [[زبان پارسی|پارسیگوی]] [[اقوام ایرانیتبار|ایرانی]] است. نامِ کاملِ او '''ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف''' و [[تخلص]] او '''سعدی''' است. اهل ادب به او لقب ''استادِ سخن''، ''پادشاهِ سخن''، ''شیخِ اجلّ'' و حتی بهطور مطلق، ''استاد'' دادهاند. او در [[نظامیه بغداد]] — که مهمترین مرکز علم و دانش [[جهان اسلام]] در آن زمان به حساب میآمد — تحصیل و پس از آن بهعنوان [[سخنرانی|خطیب]] به مناطق مختلفی از جمله [[شام]] و [[حجاز]] سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، [[شیراز]]، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شدهاست که به [[سعدیه]] معروف است. |
||
عمدهٔ عمر او مصادف با حکومت [[اتابکان فارس]] در شیراز و همزمان با [[حمله مغول به ایران]] و سقوط |
عمدهٔ عمر او مصادف با حکومت [[اتابکان فارس]] در شیراز و همزمان با [[حمله مغول به ایران]] و سقوط بسیاری از حکومتهای وقت نظیر [[خوارزمشاهیان]] و [[عباسیان]] بود. البته [[فارس (سرزمین)|سرزمین فارس]] به واسطهٔ تدابیر [[ابوبکر بن سعد زنگی|ابوبکر بن سعد]]؛ ششمین و معروفترین اتابکان سلغوری فارسی شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند. همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوجگیری [[تصوف]] در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدیپژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزههای مذهب [[شافعی]] و [[اشاعره|اشعری]] و بنابراین [[سرنوشتباوری| تقدیرگراست]]. در مقابل، نشانههایی از ارادت وی به خاندان [[محمد|پیامبر اسلام]] مشاهده میشود. سعدی بیش از آن که تابع [[اخلاق]] بهصورت مطلق و فلسفی باشد، [[مصلحتاندیشی|مصلحتاندیش]] است و ازینرو اصولاً نمیتواند طرفدار ثابت و بیچونوچرای قاعدهای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کردهاست. برخی از [[جریان روشنفکری در ایران|نوگرایان معاصر ایران]]، آثار او را غیراخلاقی، بیارزش، متناقض و فاقد نظم سیستماتیک قلمداد کردهاند. |
||
سعدی تأثیر انکارناپذیری بر [[زبان فارسی]] گذاشتهاست؛ بهطوریکه شباهت قابل توجهی بین [[زبان فارسی#فارسی نو|فارسی]] امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در [[مدرسه]]ها و [[مکتبخانه]]ها بهعنوان منبع آموزش زبان و [[ادبیات فارسی]] تدریس میشده و بسیاری از [[ضربالمثل]]های رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شدهاست. او بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، سادهنویسی و [[ایجاز]] را در پیش گرفت و توانست — حتی در زمان حیاتش — شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی اصطلاحاً ''سهل ممتنع'' است و در آنها نکتهسنجی و [[طنز]] آشکار یا پنهان ملاحظه میشود. |
سعدی تأثیر انکارناپذیری بر [[زبان فارسی]] گذاشتهاست؛ بهطوریکه شباهت قابل توجهی بین [[زبان فارسی#فارسی نو|فارسی]] امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در [[مدرسه]]ها و [[مکتبخانه]]ها بهعنوان منبع آموزش زبان و [[ادبیات فارسی]] تدریس میشده و بسیاری از [[ضربالمثل]]های رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شدهاست. او بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، سادهنویسی و [[ایجاز]] را در پیش گرفت و توانست — حتی در زمان حیاتش — شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی اصطلاحاً ''سهل ممتنع'' است و در آنها نکتهسنجی و [[طنز]] آشکار یا پنهان ملاحظه میشود. |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
=== فرهنگ و ادبیات === |
=== فرهنگ و ادبیات === |
||
{{اصلی|سبک عراقی}} |
{{اصلی|سبک عراقی}} |
||
قرن ششم و هفتم هجری مصادف است با اوجگیری [[تصوف]]، که زمینه گسترش آن از قرن پنجم هجری با پاسخگویی [[ابوحامد محمد غزالی]] به شبهات و ایجاد آشتی بین [[اسلام|شرع]] و تصوف فراهم شدهبود. در این دوران بسیاری از مشایخ صوفیه از جمله [[عبدالقادر گیلانی]] و [[شهابالدین عمر سهروردی]] ظهور کردند. بسیاری از مکاتب صوفیه از جمله ''[[قادریه]]''، ''[[سهروردیه]]'' و ''[[کبرویه]]'' بنیانگذاری شدند و [[خانگاه|خانقاههای]] بسیاری ساختهشدند. بسیاری از امرا، وزرا و سلاطین ازجمله [[مستنصر (بغداد)|مستنصر عباسی]]، [[طغرلبیگ|طغرل سلجوقی]] و [[خواجه نظامالملک طوسی|خواجه نظام الملک]] از مشایخ صوفیه حمایت کردند. در این دوره، عناصر صوفیانه در اشکال مختلف به [[شعر]] و [[نثر]] فارسی راه یافت و عالیترین مظاهر شعر تعلیمی در [[حدیقةالحقیقه|حدیقه]] [[سنایی]] و بعد از آن در اشعار [[عطار نیشابوری|عطار]] و [[مولوی]] نمایان شد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=دائرة المعارف بزرگ اسلامی|نشانی=https://cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2989|عنوان=تصوف|بازبینی=۴ سپتامبر ۲۰۱۷}}</ref> سهروردی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم [[فلسفه اشراق]] را با استفاده از آثار صوفیه، منابع [[فلسفه یونانی]] و [[حکمت خسروانی]] پایهگذاری کرد. |
قرن ششم و هفتم هجری مصادف است با اوجگیری [[تصوف]]، که زمینه گسترش آن از قرن پنجم هجری با پاسخگویی [[ابوحامد محمد غزالی]] به شبهات و ایجاد آشتی بین [[اسلام|شرع]] و تصوف فراهم شدهبود. در این دوران بسیاری از مشایخ صوفیه از جمله [[عبدالقادر گیلانی]] و [[شهابالدین عمر سهروردی]] ظهور کردند. بسیاری از مکاتب صوفیه از جمله ''[[قادریه]]''، ''[[سهروردیه]]'' و ''[[کبرویه]]'' بنیانگذاری شدند و [[خانگاه|خانقاههای]] بسیاری ساختهشدند. بسیاری از امرا، وزرا و سلاطین ازجمله [[مستنصر (بغداد)|مستنصر عباسی]]، [[طغرلبیگ|طغرل سلجوقی]] و [[خواجه نظامالملک طوسی|خواجه نظام الملک]] از مشایخ صوفیه حمایت کردند. در این دوره، عناصر صوفیانه در اشکال مختلف به [[شعر]] و [[نثر]] فارسی راه یافت و عالیترین مظاهر شعر تعلیمی در [[حدیقةالحقیقه|حدیقه]] [[سنایی]] و بعد از آن در اشعار [[عطار نیشابوری|عطار]] و [[مولوی]] نمایان شد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=دائرة المعارف بزرگ اسلامی|نشانی=https://cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2989|عنوان=تصوف|بازبینی=۴ سپتامبر ۲۰۱۷}}</ref> سهروردی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم [[فلسفه اشراق]] را با استفاده از آثار صوفیه، منابع [[فلسفه یونانی]] و [[حکمت خسروانی]] پایهگذاری کرد. فلسفهٔ اشراق هم مبتنی بر [[منطق|استدلال عقلی]] و هم [[عرفان|سیر و سلوک عرفانی]] است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=مجتبی ولی پوریان|کد زبان=|تاریخ=۱۶ فروردین ۱۳۹۱|وبگاه=پایگاه خبری آفتاب|نشانی=http://www.aftabir.com/articles/view/religion/philosophy/c7_1333555599p1.php/سهروردی-پایه-گذار-مکتب-اشراق|عنوان=سهروردی پایهگذار مکتب اشراق|تاریخ بازدید=۲۲ شهریور ۱۳۹۶}}</ref> او در صدد زنده کردن حکمت ایرانی در بین ایرانیانی بود که دین اسلام را پذیرفته بودند و ختم شدن ''[[حماسه]] [[پهلوان|پهلوانی]]'' به ''[[حماسه عرفانی]]'' یکی از ابعاد تحولی است که در این دوران به وقوع پیوست.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=هانری کربن|کد زبان=fa|تاریخ=۴ اسفند ۱۳۸۹|وبگاه=اطلاعات حکمت و معرفت|نشانی=http://www.ettelaathekmatvamarefat.com/new/index.php?option=com_content&view=article&id=241:1389-12-04-12-27-53&catid=15:mag-11&Itemid=24|عنوان=از حماسه پهلوانی تا حماسه عرفانی (بخش پنجم)|مترجم=انشاءاله رحمتی|بازبینی=۱۲ سپتامبر ۲۰۱۷}}</ref> |
||
با روی کار آمدن حاکمان [[سلجوقیان|سلجوقی]] و پس از آن [[ایلخانان|ایلخانی]]، که علاقهای به شعر نداشتند، سرودن [[مدح|مدیحه]] درآمدی برای شاعران ایجاد نمیکرد و درنتیجه [[قصیده]] که [[قالب شعر|قالب]] متداول مدح در دوران پیشین بود، |
با روی کار آمدن حاکمان [[سلجوقیان|سلجوقی]] و پس از آن [[ایلخانان|ایلخانی]]، که علاقهای به شعر نداشتند، سرودن [[مدح|مدیحه]] درآمدی برای شاعران ایجاد نمیکرد و درنتیجه [[قصیده]] که [[قالب شعر|قالب]] متداول مدح در دوران پیشین بود، کمکماهمیت خود را از دست داد.<ref name=":57" /> در نقطه مقابل، از آنجا که [[غزل]] قالب مناسبی برای بیان مضامین [[عرفان|عارفانه]] و [[عشق|عاشقانه]] است، شاعران غزلسرا ظهور کردند و پایههای [[غزل]] استوارتر شد. [[سنایی]] نخستین شاعری است که بهجد به سرودن غزل عارفانه و عاشقانه روی آورد و زمینه را برای تکامل آن در آثار شاعران بعد از خود، از جمله [[عطار نیشابوری|عطار]]، [[خاقانی]]، [[نظامی گنجوی|نظامی]]، سعدی، [[مولوی]] و [[حافظ]] فراهم کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیر غزل در شعر فارسی|نام خانوادگی=شمیسا|نام=سیروس|ناشر=انتشارات فردوس|سال=۱۳۷۰|شابک=|مکان=تهران|صفحات=۶۷ تا ۷۵|فصل=فصل سوم (رواج غزل)}}</ref> |
||
از سوی دیگر، روزگار سعدی مقارن با متداول شدن [[سبک عراقی]] در [[ادبیات فارسی]] است. رواج سبک عراقی به اواخر [[سده ۶ (قمری)|قرن ششم هجری]] و روی کار آمدن [[سلجوقیان]] بازمیگردد.<ref name=":57">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی|نام خانوادگی=نفیسی|نام=سعید|ناشر=کتابفروشی فروغی|سال=۱۳۴۴|شابک=|جلد=۱ (تا پایان قرن دهم هجری)|مکان=تهران|صفحات=۱۵۷}}</ref> در این دوره بسیاری از حکما و ادبا به مناطق مرکزی و جنوبی ایران مهاجرت کردند که به [[عراق عجم]] شهرت داشت. این روند مهاجرت با [[حمله مغول به ایران|هجوم مغول به ایران]] سرعت و شدت بیشتری گرفت.<ref name=":57" /> با انتقال کانونهای تأثیرگذار بر [[زبان فارسی]] به مناطق مرکزی و جنوبی، زمینه بروز تغییرات در سبک سخنوری فارسی (که به [[سبک خراسانی]] مشهور بود) پدید آمد.<ref>{{یادکرد وب|نام خانوادگی=طائفی|نام خانوادگی۲=رضایی حمزه کندی|نویسنده=|نام=شیرزاد|نام۲=وحید|کد زبان=fa|تاریخ=۱۳۹۵|وبگاه=پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی|نشانی=http://fa.seminars.sid.ir/ViewPaper.aspx?ID=22665|ژورنال=همایش ارتباطات، زبان و ادبیات فارسی و مطالعات زبان شناختی|دوره=۱|عنوان=نگرشی تطبیقی به سبکهای شعر فارسی و عربی}}</ref> در این دوران با نفوذ زبان عربی در زبان فارسی، [[بسامد]] استفاده از واژهها و ترکیبهای عربی در [[شعر]] و [[نثر فارسی|نثر]] فارسی بیشتر شد و [[نثر فنی]] متکلفانه نیز رواج پیدا کرد. کتاب [[مقامات حمیدی]] نمونهای از این نوع نثر است. در قرن ششم، غلبه زبان عربی بر فارسی به قدری زیاد شد که نویسندگان فارسیزبان به خلق آثار عربی روی آوردند و اگر هم به زبان فارسی مینوشتند، آن را با کلمهها و ترکیبهای عربی میآمیختند؛ بهطوری که آثار این دوره پر از اشعار و اصطلاحات عربی و استدلالات [[قرآن|قرآنی]] است.<ref name=":58">{{یادکرد کتاب|عنوان=سبک شناسی|نام خانوادگی=بهار|نام=محمدتقی|ناشر=پرستو (وابسته به انتشارات امیرکبیر)|سال=۱۳۵۶|شابک=|جلد=۲|مکان=تهران|صفحات=۳۵۹ تا ۳۶۴|چاپ=چاپ چهارم}}</ref> نویسندگان این عصر، در جستجوی [[سجع]]، به استفاده از واژگان نامأنوس روی آورده بودند و صفت جوهری نثر که انتقال مفهوم به ذهن خواننده است، کاملاً کمرنگ شده بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قلمرو سعدی|نام خانوادگی=دشتی|نام=علی|ناشر=امیرکبیر|سال=۱۳۵۶|شابک=|مکان=تهران|صفحات= ۶۳ تا ۷۸ |فصل= فصل سوم (ابداع سعدی)}}</ref> |
از سوی دیگر، روزگار سعدی مقارن با متداول شدن [[سبک عراقی]] در [[ادبیات فارسی]] است. رواج سبک عراقی به اواخر [[سده ۶ (قمری)|قرن ششم هجری]] و روی کار آمدن [[سلجوقیان]] بازمیگردد.<ref name=":57">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی|نام خانوادگی=نفیسی|نام=سعید|ناشر=کتابفروشی فروغی|سال=۱۳۴۴|شابک=|جلد=۱ (تا پایان قرن دهم هجری)|مکان=تهران|صفحات=۱۵۷}}</ref> در این دوره بسیاری از حکما و ادبا به مناطق مرکزی و جنوبی ایران مهاجرت کردند که به [[عراق عجم]] شهرت داشت. این روند مهاجرت با [[حمله مغول به ایران|هجوم مغول به ایران]] سرعت و شدت بیشتری گرفت.<ref name=":57" /> با انتقال کانونهای تأثیرگذار بر [[زبان فارسی]] به مناطق مرکزی و جنوبی، زمینه بروز تغییرات در سبک سخنوری فارسی (که به [[سبک خراسانی]] مشهور بود) پدید آمد.<ref>{{یادکرد وب|نام خانوادگی=طائفی|نام خانوادگی۲=رضایی حمزه کندی|نویسنده=|نام=شیرزاد|نام۲=وحید|کد زبان=fa|تاریخ=۱۳۹۵|وبگاه=پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی|نشانی=http://fa.seminars.sid.ir/ViewPaper.aspx?ID=22665|ژورنال=همایش ارتباطات، زبان و ادبیات فارسی و مطالعات زبان شناختی|دوره=۱|عنوان=نگرشی تطبیقی به سبکهای شعر فارسی و عربی}}</ref> در این دوران با نفوذ زبان عربی در زبان فارسی، [[بسامد]] استفاده از واژهها و ترکیبهای عربی در [[شعر]] و [[نثر فارسی|نثر]] فارسی بیشتر شد و [[نثر فنی]] متکلفانه نیز رواج پیدا کرد. کتاب [[مقامات حمیدی]] نمونهای از این نوع نثر است. در قرن ششم، غلبه زبان عربی بر فارسی به قدری زیاد شد که نویسندگان فارسیزبان به خلق آثار عربی روی آوردند و اگر هم به زبان فارسی مینوشتند، آن را با کلمهها و ترکیبهای عربی میآمیختند؛ بهطوری که آثار این دوره پر از اشعار و اصطلاحات عربی و استدلالات [[قرآن|قرآنی]] است.<ref name=":58">{{یادکرد کتاب|عنوان=سبک شناسی|نام خانوادگی=بهار|نام=محمدتقی|ناشر=پرستو (وابسته به انتشارات امیرکبیر)|سال=۱۳۵۶|شابک=|جلد=۲|مکان=تهران|صفحات=۳۵۹ تا ۳۶۴|چاپ=چاپ چهارم}}</ref> نویسندگان این عصر، در جستجوی [[سجع]]، به استفاده از واژگان نامأنوس روی آورده بودند و صفت جوهری نثر که انتقال مفهوم به ذهن خواننده است، کاملاً کمرنگ شده بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قلمرو سعدی|نام خانوادگی=دشتی|نام=علی|ناشر=امیرکبیر|سال=۱۳۵۶|شابک=|مکان=تهران|صفحات= ۶۳ تا ۷۸ |فصل= فصل سوم (ابداع سعدی)}}</ref> |
||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
=== آثار به زبان عربی === |
=== آثار به زبان عربی === |
||
سعدی اثر مستقلی به [[زبان عربی]] ندارد. اما تعدادی از [[شعر|اشعار]] وی به زبان عربی سروده شدهاست. این اشعار مرکب از تعدادی [[قصیده]]، [[قطعه (شعر)|قطعه]] و [[مفرد|تکبیت]] است. مجموعه آثار عربی سعدی در سال ۱۳۹۰ در قالب کتابی به نام ''اشعار عربی سعدی'' گردآوری شد و بههمراه ترجمه فارسی آنها، توسط انتشارات [[مرکز سعدیشناسی]] بهچاپ رسید.<ref name=":50">{{یادکرد خبر|تاریخ=۳۱ فروردین ۱۳۹۰|عنوان=همزمان با اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، ترجمه «اشعار عربی سعدی» ارائه میشود|پیوند=http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/101553/ترجمه-اشعار-عربی-سعدی-ارائه-می-شود|ناشر=خبرگزاری کتاب ایران|تاریخ بازدید=۲۱ مرداد ۱۳۹۶}}</ref> بهعقیده [[ادوارد |
سعدی اثر مستقلی به [[زبان عربی]] ندارد. اما تعدادی از [[شعر|اشعار]] وی به زبان عربی سروده شدهاست. این اشعار مرکب از تعدادی [[قصیده]]، [[قطعه (شعر)|قطعه]] و [[مفرد|تکبیت]] است. مجموعه آثار عربی سعدی در سال ۱۳۹۰ در قالب کتابی به نام ''اشعار عربی سعدی'' گردآوری شد و بههمراه ترجمه فارسی آنها، توسط انتشارات [[مرکز سعدیشناسی]] بهچاپ رسید.<ref name=":50">{{یادکرد خبر|تاریخ=۳۱ فروردین ۱۳۹۰|عنوان=همزمان با اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، ترجمه «اشعار عربی سعدی» ارائه میشود|پیوند=http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/101553/ترجمه-اشعار-عربی-سعدی-ارائه-می-شود|ناشر=خبرگزاری کتاب ایران|تاریخ بازدید=۲۱ مرداد ۱۳۹۶}}</ref> بهعقیده [[ادوارد]]، [[شرقشناسی|شرقشناس]]، اشعار عربی سعدی در سطح متوسطی قرار دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه|نام خانوادگی=ریپکا|نام=یان|ناشر=شرکت انتشارات علمی و فرهنگی|سال=۱۳۸۵|شابک=۹۶۴-۴۲۵-۳۲۳-۹|مکان=تهران|صفحات=۳۵۱ تا ۳۵۷|فصل=هشتم (مغولان)|مترجم=عیسی شهابی|چاپ=چاپ سوم}}</ref> [[موسی اسوار]]، این اشعار را در مقایسه با شعرای عرب زبان هم عصر سعدی، دارای جایگاه نسبتاً خوبی میداند که از نظر مضمون و ساختار قوی هستند. بهعقیده وی، پارهای [[نحو|اشکالات نحوی]] در اشعار عربی سعدی بهچشم میخورد.<ref name=":50" /> |
||
== سبک و ویژگیها == |
== سبک و ویژگیها == |
نسخهٔ ۲۱ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۰:۰۷
سعدی شیرازی | |
---|---|
نام اصلی | |
زاده | ۶۰۶ هجری قمری شیراز |
محل زندگی | شیراز، بغداد |
درگذشته | ۶۹۰ هجری قمری شیراز |
آرامگاه | سعدیه واقع در شیراز |
لقب | افصح المتکلمین، استاد سخن، شیخ اجلّ |
تخلص | سعدی |
پیشه | خطیب، شاعر و نویسنده |
زمینه کاری | شعر و نثر فارسی |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات | دانشآموخته مدرسه نظامیه بغداد |
دوره | اتابکان فارس، عباسیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان |
سبک نوشتاری | سبک عراقی |
کتابها | گلستان، بوستان، غزلیات سعدی |
دیوان اشعار | کلیات سعدی |
شاگرد | سبط بن جوزی، شهابالدین عمر سهروردی |
تأثیرپذیرفته از | محمد(پیامبر اسلام)، محمد غزالی، سنایی، فردوسی، انوری |
تأثیرگذاشته بر | حافظ شیرازی، امیرخسرو دهلوی، ولتر، گوته |
سعدی شیرازی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. نامِ کاملِ او ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف و تخلص او سعدی است. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی بهطور مطلق، استاد دادهاند. او در نظامیه بغداد — که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب میآمد — تحصیل و پس از آن بهعنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شدهاست که به سعدیه معروف است.
عمدهٔ عمر او مصادف با حکومت اتابکان فارس در شیراز و همزمان با حمله مغول به ایران و سقوط بسیاری از حکومتهای وقت نظیر خوارزمشاهیان و عباسیان بود. البته سرزمین فارس به واسطهٔ تدابیر ابوبکر بن سعد؛ ششمین و معروفترین اتابکان سلغوری فارسی شیراز، از حملهٔ مغول در امان ماند. همچنین قرن ششم و هفتم هجری مصادف با اوجگیری تصوف در ایران بود و تأثیر این جریان فکری و فرهنگی در آثار سعدی قابل ملاحظه است. نظر اغلب سعدیپژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزههای مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگراست. در مقابل، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود. سعدی بیش از آن که تابع اخلاق بهصورت مطلق و فلسفی باشد، مصلحتاندیش است و ازینرو اصولاً نمیتواند طرفدار ثابت و بیچونوچرای قاعدهای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کردهاست. برخی از نوگرایان معاصر ایران، آثار او را غیراخلاقی، بیارزش، متناقض و فاقد نظم سیستماتیک قلمداد کردهاند.
سعدی تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشتهاست؛ بهطوریکه شباهت قابل توجهی بین فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در مدرسهها و مکتبخانهها بهعنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس میشده و بسیاری از ضربالمثلهای رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شدهاست. او بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، سادهنویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست — حتی در زمان حیاتش — شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی اصطلاحاً سهل ممتنع است و در آنها نکتهسنجی و طنز آشکار یا پنهان ملاحظه میشود.
آثار وی در کتاب کلیات سعدی، شامل گلستان به نثر، کتاب بوستان در قالب مثنوی و نیز غزلیات، گردآوری شدهاست. علاوه بر این، او آثاری در سایر قالبهای ادبی نظیر قصیده، قطعه، ترجیعبند و تکبیت به زبان فارسی و عربی نیز دارد. غزلیات سعدی، اغلب عاشقانه و توصیفکنندهٔ عشق زمینی است؛ هرچند که وی غزلیات پندآموز و عارفانه نیز سرودهاست. گلستان و بوستان بهعنوان کتابهای اخلاقی شناخته میشوند و علاوه بر فارسیزبانان، بر اندیشمندان غربی از جمله ولتر و گوته نیز تأثیرگذار بودهاند.
سعدی در زمان حیات شهرت فراوانی داشت. آثار او حتی در هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه به زبان فارسی یا به صورت ترجمه در دسترس مخاطبانش قرار داشت. او نخستین شاعر ایرانی است که آثارش به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه شدهاست. بسیاری از شاعران و نویسندگان فارسیزبان از سبک وی تقلید کردهاند. حافظ از جمله شاعرانی بوده که تحت تأثیر سبک سعدی به سرودن غزل پرداختهاست. در ادبیات معاصر نیز نویسندگانی مانند محمدعلی جمالزاده و ابراهیم گلستان از او تأثیر پذیرفتهاند. آثار سعدی، بعدها به موسیقی هم راه پیدا کرد و بسیاری از غزلهای او را خوانندگانی چون تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان و غلامحسین بنان خواندند. بهمنظور تجلیل از سعدی، اول اردیبهشت، روز آغاز نگارش کتاب گلستان، در ایران بهعنوان روز سعدی نامگذاری شدهاست.
زمانه سعدی
وضعیت سیاسی
مهمترین واقعه قرن هفتم هجری، حمله مغول به ایران است. حمله مغول در سال ۶۱۶ هجری توسط چنگیز آغاز شد و در نهایت، در سال ۶۵۶ هجری با تصرف بیشتر قسمتهای سرزمین ایران و عراق توسط هلاکو به سرانجام رسید. این هجوم با ویران کردن شهرها، سوزاندن کتابخانهها و غارت و کشتار مردم همراه بود.[۱] چند میلیون نفر از مردم در این حملات کشته شدند و بسیاری از شهرها با خاک یکسان شدند. اولین سرزمینی که مورد هجوم واقع شد، سرزمین فرارود بود و این حملات باعث شد تا بخشی از مردم به مناطق امنتر مانند فارس، اصفهان، هند و آسیای صغیر پناه ببرند.[۲]
سعدی در زمان حکومت حکومت اتابکان فارس (یا سَلغُریان) میزیست. این سلسله از سال ۵۴۳ هجری شروع شد و نزدیک به صد و پنجاه سال بعد، یعنی در سال ۶۸۵ هجری، به پایان رسید. ششمین و مشهورترین اتابک این سلسله ابوبکر بن سعد بود که در سال ۶۲۳ هجری به امارت رسید و ۳۵ سال حکومت کرد. پدر وی، سعد بن زنگی تبعیت سلطان محمد خوارزمشاه را پذیرفته بود؛ با از بین رفتن خوارزمشاهیان منطقه فارس به سبب تدبیر ابوبکر بن سعد از تجاوز مغول در امان ماند؛ وی با پذیرفتن اطاعت خان مغول، اجازه سلطنت در فارس (یرلیغ) را از جانب اوگتای خان، امپراتور مغول دریافت کرد. بعداً، هلاکوخان، سرسلسله ایلخانان، هم حکومت وی را بر فارس تأیید کرد. وی در سال ۶۵۶ هجری، عدهای از سپاه خود را برای کمک به هلاکوخان در تسخیر بغداد گسیل کرد. حمله هلاکو به بغداد منجر به انقراض حکومت عباسیان و کشته شدن مستعصم، آخرین خلیفهٔ عباسی شد. اما ابوبکر بن سعد، در سال ۶۵۸ هجری در شیراز درگذشت و پسرش سعد بن ابوبکر هم در راه بازگشت از اردوی ایلخان در منطقه تفرش درگذشت.[۳] هلاکو در سال ۶۶۷ امیر انکیانو را به عنوان فرماندار مغول در فارس منصوب کرد.[۴]
فرهنگ و ادبیات
قرن ششم و هفتم هجری مصادف است با اوجگیری تصوف، که زمینه گسترش آن از قرن پنجم هجری با پاسخگویی ابوحامد محمد غزالی به شبهات و ایجاد آشتی بین شرع و تصوف فراهم شدهبود. در این دوران بسیاری از مشایخ صوفیه از جمله عبدالقادر گیلانی و شهابالدین عمر سهروردی ظهور کردند. بسیاری از مکاتب صوفیه از جمله قادریه، سهروردیه و کبرویه بنیانگذاری شدند و خانقاههای بسیاری ساختهشدند. بسیاری از امرا، وزرا و سلاطین ازجمله مستنصر عباسی، طغرل سلجوقی و خواجه نظام الملک از مشایخ صوفیه حمایت کردند. در این دوره، عناصر صوفیانه در اشکال مختلف به شعر و نثر فارسی راه یافت و عالیترین مظاهر شعر تعلیمی در حدیقه سنایی و بعد از آن در اشعار عطار و مولوی نمایان شد.[۵] سهروردی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم فلسفه اشراق را با استفاده از آثار صوفیه، منابع فلسفه یونانی و حکمت خسروانی پایهگذاری کرد. فلسفهٔ اشراق هم مبتنی بر استدلال عقلی و هم سیر و سلوک عرفانی است.[۶] او در صدد زنده کردن حکمت ایرانی در بین ایرانیانی بود که دین اسلام را پذیرفته بودند و ختم شدن حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی یکی از ابعاد تحولی است که در این دوران به وقوع پیوست.[۷]
با روی کار آمدن حاکمان سلجوقی و پس از آن ایلخانی، که علاقهای به شعر نداشتند، سرودن مدیحه درآمدی برای شاعران ایجاد نمیکرد و درنتیجه قصیده که قالب متداول مدح در دوران پیشین بود، کمکماهمیت خود را از دست داد.[۸] در نقطه مقابل، از آنجا که غزل قالب مناسبی برای بیان مضامین عارفانه و عاشقانه است، شاعران غزلسرا ظهور کردند و پایههای غزل استوارتر شد. سنایی نخستین شاعری است که بهجد به سرودن غزل عارفانه و عاشقانه روی آورد و زمینه را برای تکامل آن در آثار شاعران بعد از خود، از جمله عطار، خاقانی، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ فراهم کرد.[۹]
از سوی دیگر، روزگار سعدی مقارن با متداول شدن سبک عراقی در ادبیات فارسی است. رواج سبک عراقی به اواخر قرن ششم هجری و روی کار آمدن سلجوقیان بازمیگردد.[۸] در این دوره بسیاری از حکما و ادبا به مناطق مرکزی و جنوبی ایران مهاجرت کردند که به عراق عجم شهرت داشت. این روند مهاجرت با هجوم مغول به ایران سرعت و شدت بیشتری گرفت.[۸] با انتقال کانونهای تأثیرگذار بر زبان فارسی به مناطق مرکزی و جنوبی، زمینه بروز تغییرات در سبک سخنوری فارسی (که به سبک خراسانی مشهور بود) پدید آمد.[۱۰] در این دوران با نفوذ زبان عربی در زبان فارسی، بسامد استفاده از واژهها و ترکیبهای عربی در شعر و نثر فارسی بیشتر شد و نثر فنی متکلفانه نیز رواج پیدا کرد. کتاب مقامات حمیدی نمونهای از این نوع نثر است. در قرن ششم، غلبه زبان عربی بر فارسی به قدری زیاد شد که نویسندگان فارسیزبان به خلق آثار عربی روی آوردند و اگر هم به زبان فارسی مینوشتند، آن را با کلمهها و ترکیبهای عربی میآمیختند؛ بهطوری که آثار این دوره پر از اشعار و اصطلاحات عربی و استدلالات قرآنی است.[۱۱] نویسندگان این عصر، در جستجوی سجع، به استفاده از واژگان نامأنوس روی آورده بودند و صفت جوهری نثر که انتقال مفهوم به ذهن خواننده است، کاملاً کمرنگ شده بود.[۱۲]
در سده هفتم هجری، از آنجا که حاکمان ایلخانی علاقه زیادی به ثبت وقایع تاریخی داشتند، زمینه گسترش تاریخنگاری فراهم شد که از آن جمله میتوان به جامع التواریخ و تاریخ جهانگشا اشاره کرد.[۲]
زندگینامه
در مورد زندگی سعدی اطلاعات قطعی بسیار کمی در دست است؛ حتی قدیمیترین منابع، بسیاری از اطلاعات خود را از آثار خود او اقتباس کردهاند؛ اطلاعاتی که بسیاری از آنها به لحاظ تاریخی غیرممکناند و سعدی -احتمالاً- بهمنظور تأثیر بیشتر کلام خود، آنها را تغییر داده و با مبالغه و افسانه درآمیختهاست.[۱۳] بنابراین، هنوز تصویر دقیق و منسجمی از زندگی سعدی وجود ندارد.[۱۴] بخصوص در مورد سالهای پیش از سال ۶۵۵ و پس از ۶۸۰ دانستهها متکی بر فرضیات است.[۱۵]
تولد و کودکی
سعدی به احتمال زیاد در سال ۶۰۶ هجری قمری (برابر با حدود ۵۸۹ خورشیدی و ۱۲۱۰ میلادی) در شیراز زاده شدهاست. با این حال، برخی از صاحبنظران، تولد وی را در حدود سال ۵۸۵ هجری قمری میدانند.[۱۶] با توجه به این که هیچ منبع تاریخی مستقلی در مورد زادروز سعدی گزارشی نداشتهاست، هر دو تاریخ ذکر شده، بر اساس استنباط صاحبنظران از آثار خود او به دست آمدهاست.[۱۷][یادداشت ۱][یادداشت ۲] به عقیده یان ریپکا، محتملترین فرضیه برای تولد سعدی بین ۶۱۰ تا ۶۱۵ میباشد که توسط عباس اقبال، مورخ و ادیب معاصر، طرح شدهاست؛ هرچند حتی با این فرض نیز عمر سعدی بسیار طولانی میشود.[۱۵]
طبق قدیمیترین اسناد، نام وی مصلح الدین ابومحمد عبدالله بن مشرف بن مصلح بن مشرف است.[۱۵] نام کوچک سعدی، مصلح، از نام پدربزرگ پدریاش اقتباس شد. پدر او ملازم دربار سعد بن زنگی، اتابک فارس، بود و همزمان به علوم دینی نیز اشتغال داشت.[۱۶] سعدی از کودکی تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت و از عشق و آموزههای خردمندانه پدرش به نیکی یاد میکند.[۱۵][یادداشت ۳] سعدی در دوازده سالگی پدرش را از دست داد[۱۵] و تحت تکفل پدربزرگ مادری خود، مسعود بن مصلح الفارسی، قرار گرفت. او در دوران کودکی، مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت. سعدی به قولی، خواهرزادهٔ قطبالدین شیرازی، دانشمند و فیلسوف سرشناس است.[۱۶] دوران کودکی و نوجوانی سعدی همزمان با اتابکی سعد بن زنگی در فارس بود، که با حمله مغول به ایران مصادف شد.[۱] اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و بهویژه حملهٔ سلطان غیاثالدین خوارزمشاه، برادر جلالالدین خوارزمشاه، به شیراز در سال ۶۲۰ هجری قمری، سعدی را بر آن داشت که در روزگار جوانی شیراز را ترک کند و به بغداد برود.[۱۶]
تحصیل و سفر
سعدی حدوداً از سال ۶۲۳ قمری[۱] در مدرسه نظامیه بغداد مشغول به تحصیل شد. این مدرسه در سال ۴۵۹ هجری به دستور خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مشهور دربار سلجوقیان، تأسیس شدهبود.[۱] در این مدرسه که به صورت شبانهروزی اداره میشد، دانشجویان دروسی از قبیل صرف و نحو عربی، قرآن، فقه، حدیث، اصول، طب، فلسفه و نجوم را فرا میگرفتند. هدف اصلی تأسیس مدارس نظامیه، تربیت قاضی و فقیه و محدث اهل سنت بود.[۱] امام محمد غزالی از سال ۴۸۴ هجری در آن تدریس میکرد و تأثیر وی در محتوا و نظام آموزشی، در درازمدت (حتی در زمان تحصیل سعدی) هویدا بود؛ چنانکه کتاب احیاء علومالدین یکی از مهمترین کتابهای درسی آن بهشمار میرفت.[۱] این مدرسه و سایر مدارس نظامیه مروج فقه شافعی و کلام اشعری بود و بهعنوان سدی در برابر تفکر اسماعیلیه عمل میکرد.[۱]
سعدی در مدت تحصیل در بغداد از حضور استادان بنام دوران خود از جمله سبط بن جوزی (منظور ابن جوزی دوم، نواده ابن جوزی مشهور است) و شهابالدین عمر سهروردی، صوفی مشهور، بهره برد.[۱۶] به استناد یکی از سرودههای سعدی،[یادداشت ۴] او در این دوره از مدرسه نظامیه شهریه دریافت میکردهاست. سعدی پس از تحصیل در نظامیه، شغل واعظی پیشه میکند، که مستلزم سفر به مناطق مختلف و ارائه خطابه و ارشاد مردم بودهاست.[۱۸] با توجه به شواهد متعددی که در بوستان و گلستان وجود دارد،[یادداشت ۵] سعدی مدتی را در شهرهای مختلف منطقه شام مانند دمشق و بعلبک به سر برده و به کار تدریس و موعظه مشغول بودهاست.[۱۹] مسلم است که سعدی به حجاز، شام و آسیای صغیر سفر کردهاست.[۱۶] با این حال، نشانههایی از سفر به هندوستان، ترکستان، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم در سرودههای وی یافت میشود. اما بهنظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشند و منطقاً پایهٔ نمادین و اخلاقی داشته باشند.[۲۰] یان ریپکا، سفر او به شرق ایران، شامل ترکستان و هندوستان، را بسیار بعید میداند.[۱۵] این جهانگردی که مورد اشارهٔ خود سعدی نیز واقع شدهاست،[یادداشت ۶] به روایتی سی سال به طول انجامید.[۲۰]
بازگشت به شیراز
سعدی در حدود سال ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف ساکن شد. سعدی در این زمان به حاکم فارس، اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بسیار نزدیک شد و -مانند پدر- به دربار رفت و آمد پیدا کرد. ذبیحالله صفا، معتقد است که اشتغال سعدی در دربار، به عنوان شاعر درباری نبودهاست. در این دوران سعدی به تدوین و تصنیف اشعار و رسائل خود پرداخت.[۱۶]
با توجه به شواهدی که در کتاب بوستان وجود دارد، سعدی در بازگشت از سفر تصمیم گرفت که «سخنهای شیرینتر از قند به سوغات آوَرَد»[یادداشت ۷] و بدین جهت کتاب بوستان را در سال ۶۵۵ قمری نوشت و به ابوبکر بن سعد زنگی، حاکم وقت شیراز، تقدیم کرد. محمدعلی همایون کاتوزیان، منتقد ادبی، با توجه به شواهدی در گلستان، معتقد است که سعدی پس از نگارش بوستان دچار نوعی افسردگی شد و با این فکر که عمر خود را به بطالت گذرانده و به ایام پیری رسیدهاست، دست از کار کشید؛ اما دوست یا دوستانی او را به نوشتن کتاب جدیدی مصمم کردند. سعدی نگارش کتاب گلستان را کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در اول اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری شروع کرد و «هنوز از گلِ بوستان بَقیّتی موجود بود» که نگارش آن را به پایان رساند؛ بنابراین کتاب گلستان در مدت پنج یا شش ماه نوشته شد که -به نظر محمدعلی همایون کاتوزیان- شبیه به معجزه است و میتواند نشانی از فرح و انبساطی باشد که پس از یک دوره افسردگی -موقتاً- بروز میکند. سعدی این کتاب را تلویحاً به سعدبن ابوبکر زنگی، ولیعهد جوان فارس تقدیم و ابراز امیدواری کرد که مورد پسند وی واقع شود.[۲۱] یان ریپکا میگوید اینکه سعدی توانستهاست در این مدت کوتاه این دو اثر بلیغ را در نهایت کمال تصنیف کند، ناشی از آن است که مطالبش را پیشتر نگاشته بودهاست.[۱۵]
سعدی تا پیش از نگارش بوستان و گلستان، شاعری نامآشنا نبود، اما نگارش این دو کتاب سرآغاز شهرت و بلندآوازگی او شد. سعدی پس از سکونت در شیراز، زندگی خود را صرف سرودن شعر و مراقبه کرد و روزگار خود را با تقدیم شعری یا نصیحتی به امیران و رعایا و طرفداران خود و پذیرش هدایای آنها میگذراند.[۱۵]
سعدی در گلستان میگوید که با دو وزیر دربار ایلخانی زمان خود یعنی شمسالدین محمد جوینی و عطاملک جوینی دوستی و مراوده داشت. این دو اهل سخن و شعر بودند و با سعدی مکاتبات و ملاقاتهایی داشتند. سعدی پس از بازگشت به شیراز، یک بار به سفر حج میرود و در بازگشت، از مسیر آذربایجان، به دیدار این دو برادر نائل میشود.[۱۶] آنها او را به دیدار اباقاخان، پادشاه وقت ایلخانی، بردند و او هم از سعدی خواست که او را نصیحتی کند.[۲۲] سعدی در مدت اقامت خود در شیراز، با بسیاری از افراد سرشناس معاصر خود از جمله شیخ صفیالدین اردبیلی[۲۳] دیدار کرد.[۲۴] یان ریپکا گزارش این ملاقاتها را معتبر نمیداند.[۱۵]
قاضی نورالله شوشتری در کتاب قصص العلماء، داستانی از ملاقات سعدی با خواجه نصیرالدین توسی در شیراز نقل میکند که طی آن خواجه نصیر، به سبب قصیدهای که سعدی در رثای مستعصم، خلیفه عباسی سروده،[یادداشت ۸] دستور فلک کردن او را میدهد و این تنبیه، طی چند روز به درگذشت وی میانجامد. با این حال، بهنظر ابراهیم باستانی پاریزی، اگرچه اصل فلک شدن سعدی بهواسطه سرودن مرثیه برای مستعصم عباسی ممکن است واقعیت داشتهباشد، اما جزئیات داستان ساختگی است؛ چرا که نشانهای از سفر خواجه نصیر به شیراز در دست نیست و در عین حال، سعدی تا سالها پس از درگذشت خواجه نصیر به حیات خود ادامه دادهاست.[۲۵]
درگذشت
تاریخ درگذشت سعدی را در منابع گوناگون، یکی از سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری ذکر کردهاند.[۱۶] اما مورد اعتمادترین روایت که سعید نفیسی طرح میکند، این است که وی در ۲۷ ذیحجه سال ۶۹۰ هجری درگذشته[۱۶][۱۵] و در همان خانقاهی که اقامت گزیدهبود، به خاک سپرده شدهاست.[۲۶]
داستانهای خیالی یا مبالغهآمیز
پیشتر، عادت بر این بود که -غالباً بدون گفتگو- داستانهای گلستان و بوستان را به عنوان بخشی از سرگذشت سعدی قلمداد نمایند؛ از معروفترین صاحبنظرانی که چنین رویکردی داشتهاند میتوان به هنری ماسه، علیاصغر حکمت و محمد خزائلی اشاره کرد.[۲۷] اما مطالعات نشان میدهد که برخی از این حکایات جنبه تخیلی دارد و واقعی نیست یا دست کم در بیان آن مبالغه شدهاست؛ بنابراین نمیتوان این داستانها را بهعنوان سرگذشت واقعی سعدی پذیرفت.[۱۹]
یکی از این سرگذشتها، حکایت بتی دیدم از عاج در سومنات... است که نمونهای از مقامهنویسی است و واقعیت ندارد؛ سعدی اصولاً سفری به هندوستان نداشتهاست.[۱۹][۲۸] داستان از این قرار است که سعدی در بتخانهٔ سومنات، مردم را در حال پرستش بتی میبیند، که ادعا میشد صبحها دست خود را برای ستایش خداوند به سوی آسمان دراز میکند. سعدی درمییابد که یک برهمن در درون بت پنهان میشود و با کشیدن ریسمانی، دست بت را حرکت میدهد. متقابلاً، برهمن هم درمییابد که سعدی متوجه موضوع شدهاست. پس از بیم جان، برهمن را میکشد و از راه هندوستان و یمن به حجاز میگریزد.[۲۹]
سعدی در مدت اقامت در دمشق، به علت دلگیری از دوستان خود، از آنها کنارهگیری میکند و سر به بیابان میگذارد. اما اسیر فرنگیان میشود و در شهر طرابلس به کار اجباری گماشته میشود. در این اثنا، آشنایی او را میبیند و از صاحبانش میخرد. این شخص سعدی را به شهر حلب میبرد و دختر خود را به عقد وی درمیآورد. به استناد این حکایت، برخی معتقدند که سعدی اسیر فرنگیان شده و به اروپا سفر کردهاست. ضیاء موحد اصل داستان اسارت را قابل رد یا اثبات نمیداند، اما بر این عقیده است که منظور سعدی از فرنگ، اروپا نیست؛ چون در آن دوران، طی جنگهای صلیبی، فرنگیان استحکاماتی را در منطقه شام به وجود آوردهبودند، که به اَفرَنج یا اَفرَنجیه شهرت یافتهبود و سعدی نیز به اسارت محافظان یکی از همین قلعهها درآمدهبود. موحد برآورد میکند که این اتفاق -البته در صورت واقعیت داشتن- به احتمال زیاد بین سالهای ۶۴۵ تا ۶۵۲ قمری (۱۲۴۸ تا ۱۲۵۴ میلادی) طی هفتمین مرحله از جنگهای صلیبی واقع شدهباشد.[۱۹]
سعدی در گلستان حکایتی نقل میکند راجع به سفر خود به کاشغر در سالی که محمد خوارزمشاه با ختا صلح اختیار کرد. بنا بر شواهد تاریخی این رخداد در سال ۶۱۰ هجری بودهاست. وی در این سفر با پسری زیباروی که در حال یادگیری صرف و نحو عربی بود، همکلام میشود. پسر از وی درخواست میکند شعری از سعدی برایش بخواند و سعدی هم فیالبداهه ابتدا شعری عربی و سپس شعری فارسی برای او میخواند. پسر نحوی بعداً که متوجه میشود این شخص، همان سعدی است، از او تقاضا میکند که مدت بیشتری در آنجا اقامت کند؛ اما سعدی علیرغم میل باطنی، تقاضای او را نمیپذیرد. سعدی در این سال، سن کمی داشتهاست و غیرممکن بوده که آوازهاش در شهر کاشغر در ترکستان شرقی به این درجه رسیدهباشد.[۱۷] از سوی دیگر، شمس قیس رازی در کتاب المعجم که در سال ۶۳۰ هجری نوشته شدهاست، هیچ عبارت یا شعری از سعدی را نقل نمیکند، در حالی که به آثار بسیاری از دیگر شاعران آن دوران اشاراتی دارد.[۱۵] از این رو سفر به کاشغر و ملاقات با پسر نحوی، احتمالاً تخیلی است.[۱۵][۱۷]
گاهشمار
مهمترین رویدادهای زندگی سعدی، به اجمال از این قرار است:
- ۶۰۶ - تولد سعدی (تاریخ دقیق آن معلوم نیست؛ در منابعی ۵۸۵ و ۶۱۰ هم آمدهاست)[۱۶]
- ۶۱۰ - صلح سلطان محمد خوارزمشاه با قراختائیان[۱۷]
- ۶۱۶ - شروع حمله مغول به ایران و اشغال بخارا[۱]
- ۶۱۷ - درگذشت سلطان محمد خوارزمشاه در جزیره آبسکون (در حالی که از لشکر مغول میگریخت)[۱۶]
- ۶۱۸ - غارت نیشابور و قتلعام نیشابوریان به دست لشکر مغول[۳۰]
- ۶۲۳ - عزیمت سعدی به بغداد و آغاز تحصیل و سفر به نقاط مختلف جهان،[۱] درگذشت سعد بن زنگی، حاکم فارس و جانشینی پسرش ابوبکر بن سعد در شیراز (وی موفق میشود با اوگتای خان و بعداً با هلاکو خان مصالحه کند و شیراز را از حمله مغول در امان نگه دارد)[۳]
- ۶۲۶ - شروع موج دوم حمله مغول به ایران به دستور اوگتای خان[۳۰]
- ۶۲۸ - مرگ جلالالدین خوارزمشاه و انقراض حکومت خوارزمشاهیان[۳۰]
- ۶۴۵ - شروع موج هفتم جنگهای صلیبی و اسارت سعدی به دست فرنگیان[۱۹]
- ۶۵۳ - شروع موج سوم حمله مغول به ایران به رهبری هلاکو خان[۳]
- ۶۵۵ - بازگشت سعدی به شیراز و نگارش کتاب بوستان[۱۶]
- ۶۵۶ - سقوط بغداد و به قتل رسیدن مستعصم عباسی به دستور هلاکو خان و انقراض خلافت بنی عباس، نگارش کتاب گلستان[۱۶]
- ۶۵۸ - درگذشت ابوبکر بن سعد، حاکم فارس در شیراز تقریباً همزمان با درگذشت پسرش سعد بن ابوبکر در راه بازگشت از بغداد، آغاز امارت محمد بن سعد در شیراز در سنین کودکی[۳]
- ۶۸۳ - کشته شدن شمس الدین محمد جوینی مشهور به صاحب دیوان در دربار ایلخانی[۳۰]
- ۶۸۵ - درگذشت ابش خاتون و پایان حکومت اتابکان فارس بر شیراز،[۳] آغاز حکومت انکیانو بر شیراز (سعدی با او ارتباط نزدیکی داشت و در ستایش او اشعاری سرودهاست)[۴]
- ۶۹۰ - درگذشت سعدی (تاریخ دقیق آن معلوم نیست؛ این واقعه ممکن است در یکی از سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ رخ داده باشد)[۱۶]
گرایشهای فکری و اجتماعی
مذهب
سعدی در نظامیه بغداد تحصیل کردهاست و هدف از تأسیس مدارس نظامیه، پرورش افرادی بود که فقه شافعی و کلام اشعری را تدریس کنند.[۱۴] همچنین تفکر اشعری در زمان و جغرافیای زندگی سعدی، متداول بودهاست.[۳۱] برخی پژوهشگران معتقدند که نشانههای اعتقاد سعدی به اشاعره، در آثار او قابل تشخیص است و شکی در اشعریمذهب بودن او باقی نمیگذارد؛[۳۱] بهطور مثال، سعدی قصیدهای دارد که در آن نخست پیامبر و سپس خلفای چهارگانه را ستوده و در آن از ادبیات و تعبیرات اهل سنت استفاده کردهاست.[۳۲] اما در مقابل، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود و بههمین دلیل، برخی از علما مانند قاضی نورالله شوشتری وی را شیعه قلمداد کردهاند.[۳۲] وی مدعی است که سعدی در ملاقات خود با خواجه نصیرالدین طوسی، شیعه بودن خود را اظهار کردهاست.[۲۵] نکته قابل توجه در بررسی مذهب سعدی این است که او اصراری به تبلیغ مذهب خود و زیر سؤال بردن سایر مذاهب نمیکند و بیشتر بهعنوان یک شاعر به انعکاس و تبیین اصول اخلاقی میپردازد.[۳۱]
جهانبینی
اگرچه سفر به مناطق مختلف و همنشینی با حکیمان و دانشمندان نقش مهمی در شکلگیری عقاید سعدی دارد، اما او بیش از هر چیز تحت تأثیر آموزههای مذهبی است که در شیراز و بغداد فرا گرفتهاست. سعدی به پیروی از اشاعره فلسفه و هرگونه تفکر خارج از دایره تعالیم شرعی را گمراهی میداند و معتقد است که در هر امری باید تابع قرآن و حدیث بود. سعدی تقدیرگراست و حتی افتادن برگی از درخت را ناشی از اراده خداوند میداند؛ پس خوبی و بدی در ذات انسانها سرشته شده و قابل تغییر نیست.[۳۳][۳۴][۳۵]
نکته بارز دیگری که در مورد عقاید سعدی میتوان ذکر کرد، نوعدوستی و تلاش برای اصلاح جامعه است.[۳۳] این جنبه از تفکر او که از آن با عنوان حکمت عملی نام میبرند، در اشعار و آثار سعدی نمود بارز و برجستهای دارد. مفاهیمی از قبیل پرستش خدای یگانه، نکوهش ریاکاری، فروتنی، خدمت به خلق، انساندوستی، کار و تلاش، عدالت و مواردی از این دست در اشعار وی و به ویژه در بوستان به دفعات توصیه شدهاست.[۳۶] سعدی خود را مصلحی اجتماعی و آموزگاری اخلاقی میداند که با پند و اندرز تلاش میکند در مقابل ظلم و نابرابری بایستد یا دست کم تا حدی از عوارض آن بکاهد.[۳۷] او در طول عمر خود با دربار پادشاهان مختلفی در ارتباط بود، اما آزادی اندیشه و آزادی قلم خود را از دست نداد و ترجیح داد در قصیدههای خود، به جای ثنا گفتن امیران و وزیران، آنها را پند و اندرز دهد.[۱۵]
عرفان و تصوف
سعدی را نمیتوان صوفی یا عارف قلمداد کرد؛ اما در عین حال، نمیتوان او را یکسره مخالف یا بیگانه با تصوف دانست.[۱۵][۳۸] تصوف و عرفان در قرن هفتم هجری بسیار رایج بود. سعدی هم بهعنوان یکی از عالمان زمان خود، بهواسطه تحصیل در بغداد و نشستوبرخاست با عارفان معاصر خود نظیر شیخ شهابالدین عمر بن محمد سهروردی در معرض اندیشههای عرفانی قرار داشت. او در گلستان میگوید که ابوالفرج جوزی او را به ترک سماع دعوت کرده بود و بههمین دلیل، بدیعالزمان فروزانفر، او را در زمره صوفیان دیندار(متشرع) قرار میدهد. سعدی در حکایات گلستان و بوستان رویکردی دوگانه نسبت به مقوله تصوف دارد؛ گاهی به تمجید از عارفان میپردازد؛ نظریه تصوف و عرفان را تبیین میکند، از آراء و روشهای اصولی تصوف برداشت میکند و بازتاب آن را در اخلاق و رفتار صوفیان بزرگ (ابدال) مانند جنید بغدادی، شبلی نعمانی و بایزید بسطامی بهتصویر میکشد. با این حال، گاهی صوفیان را مردمی بیکار و بیعار و بیبندوبار میشمارد و به انتقاد از جماعتی میپردازد، که تصوف را بهانهای برای تنپروری و شهوترانی قرار دادهاند.[۳۸]
رشید یاسمی، زبانشناس، بر این عقیده است که همه غزلهای سعدی عارفانه است و تصویر عشق زمینی در اشعار سعدی، وسیلهای برای رساندن مفهوم عشق حقیقی اهل تصوف است.[۳۸] اما بسیاری دیگر از صاحبنظران از جمله محمدعلی فروغی، همایون کاتوزیان و ضیاء موحد این نظر را رد میکنند.[۳۸][۳۹] حدود ده درصد از غزلهای سعدی، عرفانی یا شبهعرفانی است. اما حتی در این اشعار نیز شور و شعف عارفانه، چنانکه در غزلیات مولوی هست، وجود ندارد.[۳۸] سیدعلی قاضی طباطبایی، عارف شیعه قرن سیزدهم و چهاردهم، سعدی را اگرچه فردی حکیم و دانشمند میدانست، اما معتقد بود که «در اشعار او بویی از عرفان به مشام نمیرسد.» وی تنها از غزلی با مطلع «به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست»[یادداشت ۹] به عنوان غزلی «آبدار و شیرین» یاد کردهاست.[۴۰] به عقیده روبن لوی، استاد دانشگاه کمبریج، فلسفهٔ سعدی، عملی و عادی است و جنبه متافیزیک ندارد؛ سعدی دربارهٔ اندیشههای صوفیانه بهشکل جامع و دقیق سخن نمیگوید و نگاه او به عارفان برجسته به عنوان معلم اخلاق است و بههمین دلیل، رویکرد سعدی با مولوی متفاوت است. یان ریپکا نیز میگوید توجه سعدی نه به اندیشههای انتزاعی عارفانه، بلکه به کاربرد آن در زندگی عادی معطوف بودهاست.[۴۱] به نظر باربیه دومنار، شرقشناس فرانسوی، سعدی تمایل جدی به تصوف نداشت، اما از آنجا که در عصرِ او، تصوف مانند مذهب یک عامل تربیتی عمومی بود، از آن برکنار نماند و از چاشنی تصوف در آثار خود بهره گرفت.[۴۲]
مصلحتاندیشی
سعدی بیش از آن که تابع اخلاق بهصورت مطلق و فلسفی باشد، مصلحتاندیش است و ازینرو اصولاً نمیتواند طرفدار ثابت و بیچونوچرای قاعدهای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کردهاست. مثلاً راستگویی یک ارزش است؛ اما ممکن است شرایطی واقع شود که مصلحت، دروغ گفتن را ایجاب کند. سعدی در اولین حکایت از فصل اول گلستان، شرایطی را تصویر کردهاست که در آن ارزش راستگویی زیر پا گذاشته میشود؛ در غیر این صورت نادانی پادشاه و بیرحمی وزیرانش باعث کشتار بیمورد میشود. سعدی در عالم واقع نیز بهطور مطلق از یک سری قواعد اخلاقی ثابت پیروی نکردهاست.[۱۵]
او از جمله شاعرانی است که چاپلوسی را نمیپسندد و ترجیح میدهد در قصیده به جای مدح گفتن، تذکر بدهد. اما هلاکو خانی را، که آخرین خلیفهٔ عباسی را به قتل رساندهاست، تمجید میکند و در همان زمان، برای خلیفه نیز سوگواری میکند؛ حال آن که حاکم شیراز -که سعدی او را تمجید کردهاست- برای شکست دادن همین خلیفه، لشکری را به کمک هلاکوخان گسیل کردهبود.[۱۵]
شاهدبازی
سعدی در دوره خود به هزالی و شاهدبازی معروف بودهاست. علاوه بر هزلیات، که در آن اشعاری در باب همجنسگرایی موجود است، در بوستان و گلستان هم مطالب متعددی در همین زمینه وجود دارد. خود سعدی از طرفداران جمال و رخ زیبا بود و از آن حظ روحانی میبرد. بدیعالزمان فروزانفر، استاد ادبیات فارسی، معتقد است که سعدی در اکثر غزلهای خود آشکارا و بیپروا، جمالپرستی را تأیید کردهاست.[یادداشت ۱۰][۴۳] مهدی جامی، روزنامهنگار، سعدی را مانند بسیاری از شاعران دیگر آن دوران، دارای گرایش به بچهبازی و دوجنسگرایی میداند. آرش نراقی، نویسنده و مترجم نیز معتقد است که سعدی در آثارش از عشق ورزیدن با پسران با لذت و تحسین یاد کردهاست.[۴۴] در مقابل، محمد بقایی ماکان، پژوهشگر ادبیات، معتقد است که سعدی صرفاً ستایشگر زیبایی است و نباید اشعار جمالپرستانه او را به مسائل جنسی مرتبط دانست.[۴۵]
با این حال، سعدی در باب هفتم بوستان، شاهدبازی را تقبیح میکند و پدران را پند میدهد که از افتادن فرزندان خود به دام نظربازان جلوگیری کنند. وی ادعای صوفیانی را که عشقورزی به شاهدان را تجلی عشق به آفرینش پروردگار میدانند، به چالش میکشد.[۴۳]
آثار
همهٔ آثار سعدی اعم از شعر و نثر در مجموعه ای تحت عنوان کتاب کلیات سعدی جمعآوری شدهاست. از بین آثاری که در این کتاب آمده، بوستان و گلستان دو کتاب مستقل هستند. گلستان به نظم و نثر مسجع و بوستان به نظم توسط سعدی تألیف شدهاست. علاوه بر این، غزلیات و هزلیات (یا خبیثات) نیز بهصورت مستقل به چاپ رسیدهاند. سایر آثار سعدی که در کتاب کلیات آمدهاست، عبارتند از: قصاید، مراثی، ملمعات و مثلثات، ترجیعات، صاحبیه، رباعیات و مفردات.[۱۶]
قصاید، شامل قصیدههای عربی و قصیدههای فارسی است. قصیدههای عربی در حدود هفتصد بیت است و عموماً دارای مضامین غنایی یا مدح است. قصیدههای فارسی نیز دارای مضامین موعظه و توحید و مدح است.[۱۶]
مراثی، مشتمل بر چند قصیده در مرثیه چند تن از رجال معاصر سعدی از جمله مستعصم، آخرین خلیفه عباسی، ابوبکر بن سعد بن زنگی و سعد بن ابوبکر (از اتابکان فارس) است.[۱۶]
صاحبیه، مجموعهای از قطعات فارسی و عربی است.[۱۶]
سعدی، علاوه بر گلستان، آثار دیگری نیز به نثر دارد، که عبارتند از نصیحةالملوک، رساله عقل و عشق و مجالس پنجگانه.[۴۶]
همچنین در نسخههای چاپی پاکستان و هند کتاب شعر دیگری با نام کریما به سعدی نسبت داده شدهاست. این کتاب مثنوی است و در بحر متقارب سروده شدهاست. اصالت این انتساب با توجه به قوی نبودن اشعار و موجود نبودن اسناد خطی از آن، محل شک است.[۴۶] علاوه بر این، محمدعلی فروغی در تحقیقات خود، در یکی از نسخههای خطی از کلیات سعدی، با کتاب دیگری به نام معمیات مواجه شدهاست که حاوی ۳۱ قطعهٔ عربی و فارسی در لغز و معماست.[۴۷]
سعدی، در زمان حیات خود، نسبت به جمعآوری و تدوین آثارش مبادرت میورزیدهاست؛ چنانکه این امر در مورد گلستان، بوستان و طیبات مسلم است.[۱۶] علی بن احمد بن ابی بکر بیستون از جمله مشهورترین گردآورندگان کلیات سعدی است که یک بار در سال ۷۲۶ و بار دوم در سال ۷۳۴ هجری به این کار مبادرت کرد.[۱۶][۴۸] در این نسخه، غزلیات سعدی بهترتیب الفبای حرف آخر ابیات مرتب شدهاند. ترتیب قرار گرفتن فصول مختلف کلیات سعدی در نسخههای بعدی نیز کم و بیش از این نسخه اقتباس شدهاست.[۱۶]
تاکنون نسخههای مختلفی از آثار سعدی -چه بهصورت مستقل و چه در قالب کلیات سعدی- تصحیح و منتشر شدهاست. اولین کتاب تصحیحشده گلستان در سال ۱۳۱۰ توسط عبدالعظیم قریب آماده و منتشر شد. اولین نسخه تصحیحشده کلیات سعدی نیز در سال ۱۳۱۶ توسط محمدعلی فروغی انتشار یافت، که تا به امروز بهعنوان مهمترین منبع ارجاع به آثار سعدی محسوب میشود. بعداً، نسخههای دیگر از این کتاب توسط محققان دیگر ازجمله سعید نفیسی، محمدجواد مشکور، خلیل خطیب رهبر و حسن انوری تصحیح شد. معتبرترین نسخه از گلستان به تصحیح غلامحسین یوسفی است که مبنای آن هفده نسخه خطی و نسخههای چاپی معتبر بود. با این حال، این تصحیح نیز نظرات همه منتقدان را برنیاورد و پس از آن دستِکم دو تصحیح دیگر از کلیات سعدی از حسن انوری (۱۳۸۳) و بهاءالدین خرمشاهی (۱۳۷۵) عرضه شد.[۴۸]
بوستان
بوستان از آثار منظوم سعدی و یکی از شاهکارهای ادب فارسی بهشمار میآید. این کتاب در نسخههای قدیمی سعدینامه نامیده میشد، اما بعدها به بوستان شهرت یافت. بوستان به نظم (شعر) نوشته شده و مشتمل بر حدود چهار هزار بیت شعر است.[۱۶] قالب شعری آن مثنوی است و همانند شاهنامه فردوسی در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فَعَل/ فَعول) سرودهشدهاست. بوستان، کتابی اخلاقی و آموزشی است و سعدی آرمانشهر مطلوب خود را در آن به تصویر کشیدهاست.[۴۶] چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست، نگارش آن را در ۶۵۵ هجری به پایان برده و به ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم کردهاست.[۱۶]
بوستان با یک مقدمه نسبتاً طولانی شروع میشود که در حمد خداوند، ستایش پیامبر اسلام، بیان دلیل نگارش کتاب و مدح ابوبکر بن سعد زنگی و سعد بن ابوبکر، حاکمان وقت فارس، سرودهشدهاست.[۴۹] این کتاب در ده فصل (اصطلاحاً ده باب) نوشته شدهاست که عبارتند از: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شُکر، توبه و مناجات و ختم کتاب.[۱۶] حجم این بابها متفاوت است و بهجز باب اول و پنجم، همگی با یک مقدمه نسبتاً کوتاه شروع میشوند. هر باب مشتمل بر حکایتهایی است که بهصورت پیدرپی نقل میشوند. بر اساس نسخه تصحیح شده غلامحسین یوسفی، با احتساب دیباچه، مجموعاً ۱۸۳ حکایت در این کتاب نقل شدهاست.[۴۹] حکایتهای بوستان از نظر پیچیدگی و ساختار یکسان نیستند؛ برخی از ساختار داستانی پیچیدهتری برخوردارند و حوادث و اشخاص متعددی را در بر میگیرند، درحالیکه برخی دیگر ساده و درحد حکایتوارهاند.[۴۹]
گلستان
سعدی کتاب گلستان را در سال ۶۵۶ هجری قمری، یعنی یک سال پس از نگارش بوستان نوشتهاست. این کتاب به نثر آهنگین و آمیخته با نظم و در هشت فصل (اصطلاحاً هشت باب) نوشته شدهاست. هشت باب گلستان عبارتند از: سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت قناعت، فوائد خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تأثیر تربیت، و آداب صحبت. گلستان، یکی از تأثیرگذارترین کتابهای نثر در ادبیات فارسی است.[۴۸] سعدی این کتاب را به سعد بن ابوبکر بن سعدی زنگی تقدیم کردهاست.[۱۵]
این کتاب، مجموعهای از حکایتهای مستقل و حاوی اندرزها و جملههای قصار است. اما هنر داستانگویی و ایجاز نگارنده، مانع از آن میشود که وجه تعلیمی آن باعث ملالت خواننده شود. سعدی در گلستان، از پرداختن به تاریخنگاری و تذکرهنویسی پرهیز میکند و صرفاً به بیان امور مربوط به زندگی و منش اشخاص میپردازد.[۵۰] کتاب گلستان را میتوان گزارش سعدی از جامعه زمان خود دانست، که در آن اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم به صورت واقعی به تصویر کشیده شدهاست.[۴۶]
حکایتهای گلستان، فراخور موضوع، کوتاه یا بلند میشود. در برخی از حکایتها، شخصیتهای خیالی یا واقعی ثالثی وجود دارند و ایفای نقش میکنند؛ اما در برخی از حکایتها، نگارنده حاضر و ناظر است. برخی از این رخدادها، رخدادهای واقعی زندگی او و برخی صرفاً رخدادهای تخیلی است.[۵۱]
این کتاب به لحاظ سبک و سیاق در زمره مقامات جای میگیرد.[۱۸][۵۰] با این حال، علیرغم این که دشوار نویسی و اطناب در مقامههای نویسندگان قبلی متداول بود، حکایات گلستان، موجز و تا سرحد امکان نزدیک به زبان عامه نوشته شدهاست.[۵۱] داریوش رحمانیان، استاد تاریخ، با استناد به تعداد زیاد حکایاتی که در مورد سیاست در این کتاب موجود است، این کتاب را صورتی از اندرزنامه (سیاستنامه) میداند و سعدی را پیرو سنت اندرزنامهنویسی قلمداد میکند.[۳۷]
سعدی در نگارش نثر آهنگین گلستان، از جناس و تقارنهای لفظی و داستانی استفاده میکند؛ اما دچار تکلف و تصنع نمیشود. کلمهها و ترکیبهای پیچیده و دور از ذهن در گلستان به کار نمیرود و بههمین دلیل، این کتاب از کتابهایی مانند مقامات حمیدی، تاریخ وصاف و تاریخ جهانگشای جوینی سادهتر و روانتر است.[۵۲]
سعدی در گلستان، سبک شخصی و فردی خود را برگزیدهاست، که از حیث سادگی نگارش، به ویژگیهای سبک خراسانی نزدیک است. برخی از صاحبنظران، گلستان را اوج آمیزش دو سبک نثر موزون خواجه عبدالله انصاری و قاضی حمیدالدین حمیدی بلخی میدانند.[۵۲]
کتاب گلستان یکی از نخستین کتابهای فارسی است که با استفاده از ماشین چاپ منتشر شده. این کتاب نخستین بار در سال ۱۸۲۴ میلادی در تبریز به چاپ رسید.[۴۸]
غزلیات
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهاییست که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شدهاست. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد.[۴۶] سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیدهاست.[۳۹]
محور بیشتر غزلهای سعدی، عشق است.[۴۶] سعدی از معدود شاعرانی است که غزلهای عاشقانهاش از ابتدا تا انتها عاشقانه باقی میماند. غزلهای عاشقانهٔ سعدی، به سادگی، خلوص و زمینی بودن شهرهاند.[۳۹] سعدی همچنین در سرایش غزلیات خود، به وزنهای دوری (اوزان طربانگیز مانند فَعَلاتُ فاعِلاتُن فَعَلاتُ فاعِلاتُن یا مُفتَعِلُن مَفاعِلُن مُفتَعِلُن مَفاعِلُن) توجه ویژهای نشان دادهاست.[۵۳]
علاوه بر غزلهای عاشقانه، سعدی غزلهای عارفانه و غزلهای پندآموز نیز سرودهاست. فروغی در تدوین کلیات سعدی، غزلهای پندآموز و عارفانه را از بقیه غزلها جدا کرده و در فصلی مجزا با عنوان مواعظ آوردهاست.[۳۹]
غزلیات سعدی در چهار کتابِ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست.[۱۶] غزلیات قدیم را سعدی در دوره جوانی سروده و سرشار از شور و شعف است. خواتیم مربوط به در دوران کهنسالی سعدی و دربرگیرنده زهد و عرفان و اخلاقیات است. بدایع و طیبات، مربوط به دوران میانسالی و پختگی سعدیاند؛ هم شور و شعف جوانی و هم زهد و عرفان را در بر میگیرند. طیبات و بدایع به لحاظ هنری نیز به دو بخش دیگر برتری دارد.[۵۳] در برخی از نسخههای کلیات سعدی، غزلهای ملمع در بخش جداگانهای با نام ملمعات آمدهاست که به نظر محمدعلی فروغی یک تقسیمبندی جعلی است؛ چون در نسخههای قدیمی، مشاهده نشدهاست.[۵۴]
علی دشتی وجه تمایز سعدی از دیگر غزلسرایان را در طنین و ترنمی میداند که در اشعار و بهخصوص غزلیات وی وجود دارد. به تعبیر وی، «موزونی و خوش آهنگی» کلام در غزلیات سعدی به سادگی قابل توصیف نیست و آن را به یک منحنی یا دایره تشبیه میکند که در آن پیوستگی واژگان با هیچ زاویهای شکست برنمیدارد.[۵۵]
هزلیات
در مجموعه آثار سعدی، سه رساله با نامهای مطایبات، مضحکات و خبیثات دیده میشود که به مجموعه آنها هزلیات گفته میشود. مطایبات، مجموعهای از لطیفهها و داستانهای جنسی است که در نگارش آنها از الفاظ جسورانه و بیان عریان و بیپروا استفاده شدهاست. بافت کلام و تسلط زبانی در سرایش آنها بهگونهای است که میتوان اطمینان یافت شاعر آنها سعدی است. خبیثات و مضحکات به نثر نوشته شدهاند و در نسخه لرد گرینوی، که سی سال پس از درگذشت سعدی نوشته شده و نسخه اساس غلامحسین یوسفی و محمدعلی فروغی نیز بوده، اثری از آنها نیست،[۵۶] اما در نسخههای قدیمیتر از این نسخه، این دو بخش نیز ضبط شدهاست و تردیدی در انتساب هر سه بخش به سعدی وجود ندارد.[۵۷]
یان ریپکا، ایران شناس اهل چک مجموعه خبیثات را شامل مطالب خلاف ادب و نزاکت در مورد همجنسگرایی میداند. منتها بر این باور است که سعدی این اشعار را بنا به درخواست مقامات عالیرتبه زمان خود سرودهاست. سرایش خبیثات باعث شهرت سعدی در هزالی و شاهدبازی شد.[۴۳]
آثار به زبان عربی
سعدی اثر مستقلی به زبان عربی ندارد. اما تعدادی از اشعار وی به زبان عربی سروده شدهاست. این اشعار مرکب از تعدادی قصیده، قطعه و تکبیت است. مجموعه آثار عربی سعدی در سال ۱۳۹۰ در قالب کتابی به نام اشعار عربی سعدی گردآوری شد و بههمراه ترجمه فارسی آنها، توسط انتشارات مرکز سعدیشناسی بهچاپ رسید.[۵۸] بهعقیده ادوارد، شرقشناس، اشعار عربی سعدی در سطح متوسطی قرار دارد.[۵۹] موسی اسوار، این اشعار را در مقایسه با شعرای عرب زبان هم عصر سعدی، دارای جایگاه نسبتاً خوبی میداند که از نظر مضمون و ساختار قوی هستند. بهعقیده وی، پارهای اشکالات نحوی در اشعار عربی سعدی بهچشم میخورد.[۵۸]
سبک و ویژگیها
بهطور کلی، سعدی را میبایست از شاعران سبک عراقی بهحساب آورد. با این حال، نشانههایی از سبک خراسانی در آثار وی مشاهده میشود. وی در دورهای که استفاده از انواع آرایههای ادبی توسط سخنوران رواج پیدا کردهبود، به سادگی زبان رودکی و فردوسی روی آوردهاست.[۶۰] سبک شعریِ سعدی از تخیّل و تصویرآفرینی پیچیدهای بهره دارد و در عین حال بسیار ساده و روان است؛ که حاصل از شیوهٔ موجز، نرم و دلنشین بیان اوست.[۶۱]
سهل ممتنع
سهل یعنی آسان و ممتنع یعنی محال. یکی از مهمترین ویژگیهای آثار سعدی، سهل و ممتنع بودن آنهاست.[۶۲] معنی و مفهوم آثار سعدی به سادگی دریافته میشود و در ظاهر نگارش چنین جملات یا ابیاتی ساده بهنظر میرسد. اما در عمل، تقلید یا پدیدآوردن آثار مشابه دشوار یا غیرممکن میشود. دلیل بروز این ویژگی در آثار سعدی، پرهیز وی از تکلف و تصنع و در عین حال تسلط کامل او بر زبان فارسی است؛ با این ترفند سعدی توانستهاست مطالب پیچیده و دشواری را به سادهترین شکل ممکن بیان کند. سعدی -برخلاف مصنوعنویسان- از اصطلاحات و عناصری که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دارند، بهوفور استفاده کردهاست.[۶۲] زبان سعدی به زبان محاوره در روزگار خود بسیار نزدیک است و حتی از مثلهای متداول در زبان فارسی نیز بهره بردهاست.[۶۳]
یکی دیگر از عواملی که باعث سهل بودن آثار سعدی میشود، وسیع بودن دایره واژگانی است. هریک از کلماتی که سعدی بهکار میبرد، نقش ویژهای در القای مفهوم دارد. وی، در عین حال، از واژگان دشوار و مهجور کمترین استفاده ممکن را کردهاست. گذشته از حسن انتخاب کلمات، سعدی عموماً ارکان جمله را در جای اصلی خود قرار میدهد و به همین دلیل فهم جملات وی در قالب شعر یا نثر آسان میشود.[۶۳] رعایت چنین قاعدهای، با توجه به ضرورت شعر در رعایت وزن، قافیه، ردیف و مصراعبندی، کار دشواری است، که سعدی بهخوبی از عهده آن برآمدهاست.[۶۴]
سعدی در استفاده از آرایههای ادبی زیاده روی نکردهاست. استعارهها و مجازهای سعدی، عموماً نزدیک به ذهن است و باعث ایجاد زیبایی و رعنایی در شعر میشود. وی در انتخاب وزن برای اشعار خود نیز به ساده و روان بودن آن توجه داشتهاست؛ چنانکه وزنهای ثقیل و پیچیده در اشعار او بهندرت بهچشم میخورد.[۶۲]
ایجاز
ایجاز یعنی کوتاه کردن سخن و گفتن معنی بسیار در لفظ کم. در دوران سعدی، ادبیات فارسی به اطناب (درازگویی) متمایل شدهبود و نویسندگان و شاعران بهمنظور هنرنمایی، با افزودن جملات معترضه، استفاده از واژگان مترادف و شگردهای دیگر، کلام خود را طولانی میکردند. یکی از ویژگیهای سبک سعدی، بهکاربردن ایجاز است.[۶۵] سعدی درحالیکه اطلاعات ضروری برای فهم موضوع را در اختیار خواننده قرار میدهد، از دادن اطلاعات اضافی هم بهجد اجتناب میکند. در گلستان و بوستان حکایتهای متعددی وجود دارد که در آنها از مقدمهچینی و تفصیل غیرضروری اجتناب شده و مطلب صرفاً در چند بیت یا چند جمله کوتاه بیان شدهاست. یکی دیگر از تکنیکهای اصلی سعدی در بهکارگیری ایجاز، حذف کردن بخشی از جمله است؛ بهگونهای که ذهن خواننده، ناخودآگاه بخش حذفشده را درج میکند و متوجه کمبود آن در جمله نمیشود.[۶۴]
طنز
یکی از ویژگیهای بارز سعدی، شوخطبعی، نکتهدانی و طنازی اوست. در آثار گوناگون او اعم از غزلیات، بوستان، گلستان و غیره، همهجا آثاری آشکار یا پنهان از نکتهسنجی و طنز سعدی میتوان یافت.[۶۶] وی مفاسد و معایب جامعه خود را با طنز ملایمی به تصویر میکشد و از آن انتقاد میکند.[۶۷]
تخلص
تخلص نام هنری است که شاعر برای خود برمیگزیند و در اشعار خود (به خصوص در غزل) از آن استفاده میکند. بسیاری از شاعران، از جمله سعدی، با تخلص خود مشهورند.[۶۸] سعدی تخلص خود را به واسطه ارادتی که به سعد بن ابوبکر، فرزند حاکم وقت شیراز داشت، انتخاب کردهاست.[۱۶][۱۸] او در استفاده از تخلص بسیار جدی بوده و در ۹۷٪ از غزلیاتش از تخلص استفاده کردهاست. تخلص اغلب در بیت آخر غزل قرار داده شده، اما در مواردی نیز بعد از بیت تخلص، یک یا چند بیت دیگر آمدهاست. سعدی در ۵۷ درصد موارد، تخلص خود را به صورت سوم شخص مفرد بهکار برده؛ یعنی در این ابیات خبری از خود دادهاست[یادداشت ۱۱] و در بقیه موارد از دوم شخص مفرد استفاده کرده و خودش را مخاطب قرار دادهاست.[یادداشت ۱۲][۶۸]
تأثیرپذیری
قرآن و حدیث نبوی
سعدی از جمله شاعرانی است که با قرآن و حدیث آشنایی داشت و در آثار خود از آن بهره گرفت. او چه در نثر و چه در شعر، به آموزههای قرآنی توجه نشان دادهاست. او همچنین از احادیث محمد، پیامبر اسلام در اشعار خود استفاده کردهاست. سعدی محدث زبردستی است که سالها به معانی و مفاهیم احادیث نبوی اندیشیده و آنها را بر چارچوب فکری خود منطبق کرده و در نهایت نتایج این امتزاج را در قالب نظم و نثر به مخاطبان خود ارائه کردهاست.[۶۹] مفهومها، مضمونها و عبارتهای قرآنی را در گلستان، بوستان، قصاید و حتی در غزلیات سعدی میتوان یافت.[۷۰] سعدی مانند ادبای پیش از خود، در بسیاری از موارد عین آیه یا بخشی از آن را به زبان عربی در شعر یا متن ذکر کرده یا صرفاَ مفهوم آن را در بیان آوردهاست تا مخاطب خود را به صحت گفتهٔ خود مطمئن سازد یا او را به انجام یا اجتناب از کاری توصیه کند. در اصطلاح، به این روش بهره گرفتن از آیات و احادیث، استفادهٔ استشهادی میگویند که هدف آن بهکار گرفتن جنبهٔ تعلیمی قرآن است.[۷۱] در گلستان ۲۷ آیه از قرآن و ۱۳ حدیث از پیامبر اسلام بهصورت کامل نقل شده که در ۳۴ مورد متن اصلی (به زبان عربی) و در ۶ مورد ترجمهٔ فارسی آنها مورد استفاده قرار گرفتهاست.[۷۲] اشاره به آیات و احادیث در آثار سعدی فراتر از این مقدار است؛ چنانکه اشاره به آیات قرآن در گلستان و بوستان، بهترتیب، ۱۰۲ و ۱۱۵ مورد و اشاره به احادیث نبوی ۷۰ و ۵۲ مورد گزارش شدهاست.[۶۹]
اما سعدی علاوه بر این روش، از آیات و احادیث برای ساختن تصویر شعری نیز استفاده کرده و توانستهاست با خلاقیت خود، در ادبیات غنایی و احساسی نیز از آیات قرآن بهره بگیرد. برای بهکارگیری این شگرد، سعدی عبارات و اصطلاحات قرآنی را در مفهومی متفاوت به کار بردهاست. امید مجد، مترجم قرآن و شاعر، این شگرد را استنباط ذوقی مینامد. بهطور مثال، سعدی از عبارت اللیل یغشی النهار در آیهٔ ۵۴ سورهٔ اعراف[یادداشت ۱۳] استفاده کرده تا مردی سیاهپوست را توصیف کند که زنی سفیدپوست را در کنار آوردهاست.[۷۱][یادداشت ۱۴]
فردوسی
سعدی به شاهنامه فردوسی علاقهمند بود و از آن تأثیر میپذیرفت؛ چنانکه بارها از شاهنامه یاد کردهاست و اشارههای مختلفی به نامهای اساطیری شاهنامه، ابیات شاهنامه و خودِ فردوسی (م. ۴۱۶ هجری) داشتهاست. این تأثیرپذیری را بهخصوص در کتاب بوستان میتوان دید، که سعدی آن را در وزن و قالب شعری شاهنامه سرودهاست.[۷۳] در بوستان میتوان بیتهایی را یافت که بافت کلام فردوسی را دارند و این نشاندهنده انس سعدی با شاهنامه بودهاست.[۷۴] علاوه بر این، شباهتهای محتوایی و دیدگاههای فکری مشترک را نیز میتوان در آثار سعدی یافت.[۷۵] سعدی به قصد پند و اندرز سیاسی، بیش از همه چیز از داستانهای شاهنامه کمک میگیرد.[۷۶]
در بوستان حکایتی هست با این مضمون که کسی در محفلی، از شعر سعدی تمجید میکند، اما در عین حال، وی را شاعری حماسهسرا قلمداد نمیکند. سعدی در جواب این فرد پراکندهگو، عنوان میکند که «سَرِ جنگ» ندارد؛ وگرنه، «مجال سخن» بر او «تنگ نیست».[یادداشت ۱۵][۷۷] سعدی، در پی آن، دو حکایت حماسی نقل میکند[یادداشت ۱۶][۷۸][یادداشت ۱۷][۷۹] و واژگانی مشابه واژگان شاهنامه را برای نامیدن سلاحها و حرکتهای جنگی بهکار میبرد. با این حال -علیرغم ادعای خود- در خلق یک اثر حماسی ناموفق بودهاست.[۷۴][۸۰]
محمد غزالی
سعدی، دانشآموخته نظامیه بغداد است و بهواسطه تحصیل در این مدرسه، به صورت غیرمستقیم از تعالیم محمد غزالی (م. ۵۰۵ هجری) بهرهمند شده و از او تأثیر پذیرفتهاست. سعدی از وی با عنوان امامِ مرشد یاد میکند. به عقیده برخی از سعدیشناسان از جمله ضیاء موحد، بررسی اندیشه سعدی بدون در نظر گرفتن آثار غزالی، به عنوان خاستگاه فکری و عقیدتی سعدی، میسر نیست. سعدی در یکی از حکایات گلستان، جایی که مناظره یکی از علما با یکی از ملاحده را نقل میکند، بلافاصله پس از ذکر ملاحده، عبارت لعنهم الله (خداوند لعنتشان کند) را مینشاند که تا حدی میتواند یادآور لحن شدیدی باشد که غزالی در ردیههای خود بر اسماعیلیه مینویسد. همچنین یکی دیگر از نشانههای تأثیر غزالی بر سعدی، حکایتی است که در آن سعدی «دروغ مصلحت آمیز» را «به از راست فتنهانگیز» میداند. این گفته، از کتاب احیاء علوم الدین برگرفته شدهاست.[۱]
ضیاء موحد، مهمترین تفاوت سعدی با محمد غزالی را «عشق به فرهنگ و زبان فارسی» میداند و بر این رای است که سعدی، برخلاف غزالی که در مورد اسماعیلیه فتواهای بسیار سنگینی دارد، چنین شدتی را از خود نشان نمیدهد.[۱]
سنایی
سنایی (م. ۵۴۵ هجری)، نخستین شاعری است که به قالب غزل تشخص بخشید. سعدی نیز در سرودن غزل به زبان سنایی توجه کامل داشتهاست. بهطور خاص، سنایی اولین شاعری بود که در غزل، بهطور جدی تخلص را بهکار برد و چنانکه میدانیم، سعدی هم کاربرد تخلص در غزل را تکرار کردهاست.[۷۴] سعدی در چندین قسمت از ترجیعبند مشهور خود،[یادداشت ۱۸] از غزلیات سنایی -با همان وزن و قافیه- استقبال کردهاست. با مقایسه اشعار این دو شاعر، میتوان دریافت که سعدی، سبکی را به کمال رسانده که سنایی شروع کردهاست.[۸۱]
علیرغم پیروی سعدی از زبان سنایی در سرودن غزل، نظر سنایی در مواردی مورد تعرض و انتقاد سعدی واقع شدهاست؛ چنانکه سنایی در جایی به تمثیل گفته: «خفته را خفته کی کند بیدار؟»[یادداشت ۱۹] اما سعدی چنین معنایی را «باطل» دانسته و به شعر[یادداشت ۲۰] گفتهاست که حتی از نوشتهای بر دیوار هم میتوان پند آموخت.[۸۱]
انوری
انوری (م. ۵۷۵ هجری) مانند سعدی از نبوغ زبانی برخوردار بودهاست؛ وی به زبان محاوره نزدیک شدهبود و از آرایههای ادبی پیچیده پرهیز میکرد.[۷۴] این تکامل زبانی، تأثیر بارزی بر اشعار سعدی داشت؛ بهطوریکه بسیاری از غزلهای او را استقبال کردهاست.[۸۲] توجه دقیق و مداوم سعدی به دیوان انوری و بهرهگیری از زبان و سبک او، بهخصوص در قصیده، انکارناپذیر است. هرچند که ضیاء موحد، سعدیشناس، معتقد است که در تأثیر گرفتن سعدی از غزل عاشقانه انوری نباید اغراق کرد،[۷۴] اما سیروس شمیسا، استاد ادبیات فارسی، سعدی را در غزل تابع تمام عیار انوری میداند. از نظر وی، سعدی هم به زبان ساده و همهفهم انوری توجه داشته و هم به پیروی از او، از عشق صوری و زمینی مبتنی بر سوز و گداز و وصال و فراق سخن گفتهاست.[۸۳]
ادبیات عرب
سعدی به زبان عربی مسلط بود و بهواسطهٔ تحصیل در بغداد آثار و منابع عربی را مطالعه میکرد. سعدی اشعاری نیز به زبان عربی دارد که نشاندهندهٔ میزان تسلط او بر این زبان است. ضیاء موحد، علیرغم این پیشینه از سعدی، او را بهجد مقید به فارسینویسی میداند و بر این باور است که سعدی در گزینش واژگان و رعایت ساختار زبان فارسی نهایت دقت را بهکار میبرد. با این حال مواردی را به عنوان نمونه ذکر میکند که سعدی از قواعد زبان عربی استفاده کردهاست. به نظر او، سعدی بیش از آن که در سرایش اشعار فارسی از زبان عربی متأثر باشد، در سرایش اشعار عربی از زبان فارسی متأثر است.[۶۴]
در عین حال برخی از پژوهشگران، مضمونهای انتخابی سعدی را برگرفته از برخی شاعران عرب تلقی کردهاند. یکی از نظرهای جنجالی در این خصوص، ادعای تاثیرپذیری او از متنبی است.[۸۴] مُتَنَّبی (م. ۳۵۴ هجری) شاعر و ادیب عرب زبان عراقی در قرن چهارم هجری است[۸۵] که به عقیده حسینعلی محفوظ، سعدی دیوان اشعار او را از برداشته و در انتخاب مضامین اشعار خود از او تأثیر پذیرفتهاست. محفوظ از این نظریه در سال ۱۳۳۷ در قالب رسالهٔ دکترا در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی دفاع کرد که بعداً مورد تأیید برخی از پژوهشگران ادبیات فارسی (از جمله غلامحسین یوسفی) واقع شد. در مقابل، برخی دیگر از پژوهشگران مانند علی دشتی و مهدی محقق این نظریه را رد کردند. استدلال مخالفان این بود که مضامین مشترک مورد اشارهٔ محفوظ، مضامینی عمومی است که مورد استفادهٔ بسیاری از شاعران دیگر قبل از متنبی نیز قرار گرفتهاست.[۸۶]
میراث
اعتلای زبان فارسی
شواهدی وجود دارد که کلام سعدی، در زمان حیات و همچنین پس از مرگ وی، در هرکجا که به زبان فارسی سخن میگفتهاند، شناختهشده بود.[۸۷] سعدی در زمان حیات خود به عنوان سخنور و شاعر، شهرت زیادی پیدا کرد و حتی در هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه نیز او را میشناختند و اشعارش را میخواندند.[۱۶][۸۸] ابن بطوطه، جهانگرد سده هشتم هجری، در گزارش سفر خود به چین، از امیرزاده شهر خنسا مینویسد که به شعر و موسیقی فارسی علاقه زیادی داشت و در محفل او آوازی به زبان فارسی خوانده میشد. این آواز آنقدر تکرار شد که ابن بطوطه آن را از بر شد و آن را گزارش کرد:[۸۷]
تا دل به مهرت دادهام | در بحر غم افتادهام | |
چون در نماز استادهام | گویی به محراب اندری |
امروز میدانیم که این شعر از سعدی است و به عبارتی، دایره نفوذ شعر سعدی تا چین هم گسترش داشتهاست.[۸۷] یادداشتهای ابن بطوطه همچنین نشان میدهد که زمزمه اشعار سعدی در بین ملوانان چینی نیز مرسوم بودهاست.[۸۹]
بهنظر میرسد که سعدی از عالمگیر بودن شعر و کلام خود آگاه بوده؛ چنانکه در جایی مدعی میشود:[۸۷]
شنیدهام که مقالات سعدی شیراز | همیبرند به عالم چو نافه ختنی |
کلام سعدی تأثیر انکارناپذیری در زبان و ادبیات فارسی داشتهاست، آنچنانکه شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. محمدعلی فروغی در این باره میگوید:[۵۰]
«گاهی شنیده میشود که اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفتهاست؛ بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم؛ یعنی سعدی شیوه نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شدهاست.»
شعر و نثر سعدی، همواره بهعنوان یکی از منابع متداول برای آموزش زبان فارسی مطرح بودهاست. کتاب گلستان، سالیان زیادی به عنوان منبع آموزشی برای مکتبخانهها و مدرسهها مورد استفاده واقع میشدهاست.[۹۰][۹۱] به گفته ادوارد براون، ایرانشناس مشهور بریتانیایی، طی شش قرن و نیم، هرجا به تحصیل زبان فارسی پرداخته شده، نخستین کتابهایی که به دست محصل دادهاند، آثار سعدی بودهاست.[۵۰]
تکههای بسیاری از شعرها و حکایتهای سعدی در فارسی امروز بهصورت اصطلاح یا ضربالمثل بهکارمیرود.[۵۰] تنها از کتاب گلستان، بیش از ۴۰۰ عبارت به عنوان ضربالمثل وارد زبان فارسی شدهاست.[۷۴] از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مشک آن است که خود ببوید…
- ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی، کاین ره که تو میروی به ترکستان است
- ... ادب از که آموختی؟ از بیادبان
- از کوزه همان برون تراود که در اوست
- آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟
این ویژگی، تنها مختص گلستان نیست و در همه آثار سعدی ملاحظه میشود؛ چنانکه به گفته خطیب رهبر، بیش از ۸۰۰ مورد از غزلهای وی نیز جنبه ضربالمثل یافتهاست.[۶۲]
سعدی در زمان حیات و پس از مرگ، مورد توجه بسیاری از شاعران فارسیزبان قرار گرفتهاست.[۸۳] همام تبریزی (م. ۷۱۴ هجری) و نزاری قهستانی (م. ۷۲۱ هجری)، شاعران هم عصر سعدی بودند که به وی ارادت میورزیدند و از او تأثیر میپذیرفتند.[۴۶] از همام تبریزی بیش از دویست غزل بر جای مانده که در بیش از هشتاد غزل با غزلیاتی از سعدی هموزن یا همقافیه است.[۹۲] امیرخسرو دهلوی (م. ۷۲۵ هجری) و امیرحسن دهلوی (م. ۷۳۷ هجری) دو شاعر فارسیسرای هندی معاصر سعدی بودند که در سرایش غزل از سعدی پیروی میکردند.[۱۶] پیروی امیرحسن دهلوی از سعدی به حدی است که به وی لقب سعدی هندوستان را دادهاند.[۸۳] سیف فرغانی (م. ۷۴۹ هجری) شاعر فارسیگوی دیگری است که در عصر سعدی و در آقسرا در آسیای صغیر میزیست. وی شیفته غزلیات سعدی بود و برخی از غزلیات سعدی را پاسخ گفتهاست. وی همچنین چندین قصیده در ستایش سعدی سروده و وی را سلطان سخن قلمداد کردهاست.[۱۶]
تأثیر سعدی بر حافظ (م. ۷۹۲ هجری) نیز کاملاً مشهود است؛ وی عروض خود را بر مبنای اشعار سعدی گذاشته و حدود ۳۰ غزل با وزن و قافیه غزلیات سعدی سرودهاست. همچنین در اشعار حافظ، موارد بسیاری از تضمین از اشعار سعدی بهچشم میخورد.[۸۳] تعداد تضمینها، استقبالها، اقتباسها و مشابهتهای لفظی و معنایی در اشعار حافظ با اشعار سعدی به ۱۵۰ مورد میرسد. حافظ در یکی از غزلهای خود بر جایگاه سعدی بهعنوان استاد سخن تأکید کرده و در عین حال خود را متأثر از سبک خواجو دانستهاست.[یادداشت ۲۱] البته این بیت منسوب به حافظ است و عبدالعلی دستغیب، نویسنده و منتقد، آن را غیرقابل استناد میداند. وی حافظ را بدون هیچ تردیدی از پیروان سبک سعدی میداند.[۹۳]
همچنین، بسیاری از شاعران و نویسندگان پس از سعدی با الهام از کتاب گلستان یا به تقلید از آن، آثاری را خلق کردهاند. از جمله این آثار میتوان به روضه خلد مجد خوافی،[۹۰] نگارستان معینالدین جوینی (م. ۷۸۳ هجری)،[۱۸] بهارستان جامی (م. ۸۷۱ هجری)،[۱۸][۹۰] منشآت قائم مقام فراهانی (م. ۱۲۵۱ هجری)،[۹۰] پریشان قاآنی (م. ۱۲۸۵ هجری)،[۱۸][۹۰] و بسیاری آثار دیگر اشاره کرد. با این حال، هیچیک از این آثار نتوانستهاند به موفقیت و جایگاهی مانند گلستان برسند.[۹۰]
تأثیر سعدی بر ادبیات فارسی، در ادبیات معاصر نیز مشهود است؛ بهطور مثال، تأثیرپذیری پروین اعتصامی از سبک شعری و اصطلاحات سعدی، به خوبی دیده میشود.[۹۴] ابراهیم گلستان از جملهٔ نویسندگان معاصر است که در سبک نویسندگی خود از سعدی تأثیر پذیرفتهاست؛ او در نثر خود از جملات دارای وزن عروضی، جملات قصار و آرایههای ادبی مانند جناس، استعاره و مجاز استفاده کردهاست.[۹۵] محمدعلی جمالزاده، نویسنده و مترجم معاصر، گرایش مشهودی به سادهنویسی و کاربرد زبان عامیانه در آثار خود داشت. او در خلق آثارش، به گفتهٔ خودش، «در مقام ساده نوشتن، آنچه سهل و ممتنع میگویند و بارزترین نمونهٔ آن گفتهٔ سعدی است» را در نظر داشتهاست. زبان جمالزاده، لحنی گزارشی و آمیخته با شوخی دارد و از شیوهٔ حکایتنویسی متون کلاسیک مانند گلستان سعدی پیروی میکند؛ بهطوریکه نکات اخلاقی با لحنی اندرزگونه اما با استفاده از چاشنی طنز به خواننده انتقال داده میشود.[۹۶]
تأثیر بر نهضت روشنگری در غرب
سعدی اولین شاعر ایرانی است که آثار او به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه شدهاست. آندره دو ریه در سال ۱۶۳۴ میلادی قسمتهایی از گلستان را به زبان فرانسوی ترجمه کرد.[۴۸][۹۷] در سال ۱۶۵۱میلادی، ترجمه لاتین از گلستان منتشر شد.[۴۸] در سال ۱۶۵۴، آدام اولئاریوس، ترجمهٔ کاملی از بوستان و گلستان را به زبان آلمانی منتشر کرد.[۹۸] او زبان فارسی را در ایران آموخته بود و ترجمهاش را به کمک یک ایرانی به نام حقوردی انجام داد.[۴۸] در زبان انگلیسی، نخستینبار در سال ۱۷۷۴ میلادی، بخشهایی از گلستان توسط استیفن سالیوان ترجمه و با عنوان حکایات برگزیده از گلستان[یادداشت ۲۲] در لندن منتشر شد.[۹۹] در سال ۱۸۸۸ میلادی، اولین ترجمهٔ انگلیسی کامل از این کتاب توسط سر ریچارد برتون صورت گرفت.[۱۰۰]
ترجمه آثار سعدی به زبان فرانسوی و سپس دیگر زبانهای اروپایی، زمینه نفوذ ادبیات و جهانبینی سعدی در غرب را فراهم کرد؛ بهطوری که آثار او، قبل از نوگرایان ایرانی، مورد توجه نوگرایان غربی قرار گرفت.[۷۴] نوگرایان فرانسوی در قرن هجدهم میلادی، آثار سعدی را نوعی انتقاد اجتماعی یافتهبودند، که میتوانستند با توجه به ویژگیهای جامعه خود، از آن الگوبرداری کنند.[۹۷] سبک ظریف سعدی و توجه او به حکمت و خرد عملی، تأثیر مطلوبی بر خوانندگان اروپاییش داشت و درک آثار او را برای مردم اروپا، بیش از هر شاعر فارسیزبان دیگری تسهیل کرد.[۴۱]
در فرانسه
ژان دو لا فونتن یکی از مشهورترین حکایتنویسان فرانسوی است که در خلق آثار خود به کلیله و دمنه، انوار سهیلی و گلستان سعدی توجه داشتهاست. وی در برخی از آثار خود، بدون کموکاست از حکایات سعدی اقتباس کردهاست. ولتر، نویسنده مشهور عصر روشنگری در فرانسه، در بخشهایی از رمان فلسفی صادق، تحت تأثیر گلستان سعدی بودهاست. دنیس دیدرو، از نویسندگان بزرگ قرن هفدهم فرانسه است که آثار سعدی را ستایش کردهاست. بهطور خاص، باب اول گلستان، در سیرت پادشاهان، مورد توجه وی قرار داشتهاست. دیدرو نیز، دیباچه و برخی از حکایات گلستان را به زبان فرانسوی ترجمه کردهاست.[۹۷] ویکتور هوگو و آندره دوریه نیز از جمله متفکران و ادیبان غربی بودند که از سعدی متأثر شدند و در ستایش وی مقاله منتشر کردهاند.[۷۴]
لازار کارنو، ریاضیدان مشهور فرانسوی، به سعدی علاقه خیلی زیادی داشت. این علاقه به حدی بود که نام سعدی را بهعنوان نام میانی فرزندان خود برگزید. فرزند وی نیکولا سعدی کارنو، پدر علم ترمودینامیک و نوه وی ماری فرانسوا سعدی کارنو، رئیسجمهور فرانسه در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۴ است، که نام میانی هردو به افتخار سعدی انتخاب شدهاست.[۹۷]
در آلمان
گوته، شاعر بلندآوازه آلمانی، یکی از شاعران اروپایی است که در خلق آثار خود به ادبیات شرقی و بهطور خاص، ادبیات فارسی توجه ویژهای داشت.[۱۰۱] گوته، سعدی را میشناخته و در خلق آثار خود از سعدی تأثیر پذیرفتهاست.[۱۰۲] یکی از کتابهای وی با نام دیوان غربی-شرقی، اگرچه بهطور کاملاً مشهود تحت تأثیر اشعار حافظ سرودهشده و در هیچکجای کتاب نامی از سعدی برده نشده؛[۹۸] اما بخشهایی از آن نیز حاوی اشعاری است که از بوستان و گلستان سعدی اقتباس شدهاست.[۹۸][۱۰۱] یکی از این اقتباسها، داستان قطره بارانی است که با دیدن دریا، خود را ناچیز میشمارد و به سبب این فروتنی، صدفی او را در بر میگیرد و تبدیل به یک مروارید میشود.[۱۰۱] این داستان، عیناً از قطعهای با مطلع «یکی قطره باران ز ابری چکید…» در بوستان اقتباس شدهاست. گوته، این دیوان خود را با نقل فارسی و ترجمه آلمانی یکی از اشعار گلستان به پایان بردهاست.[۱۰۱]
در آمریکا
رالف والدو امرسون، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی، به فرهنگ و زبانهای شرقی از جمله فارسی و عربی علاقه داشت و بهواسطه مطالعه ترجمه آلمانی گلستان، با سعدی آشنا شد. وی مقالاتی در مورد سعدی نوشته و منتشر کردهاست. در اشعار او نیز میتوان عباراتی یافت که تحت تأثیر گلستان سعدی سرودهشدهاست.[۱۰۳] وی معتقد بود که سعدی به زبان همه اقوام و ملل سخن میگوید و سخنان او مانند شکسپیر، سروانتس و هومر همیشه تازگی دارد. وی دستورهای اخلاقی کتاب گلستان را قوانین عمومی و بینالمللی میدانست.[۹۱]
در روسیه
الکساندر پوشکین، شاعر و نویسندهٔ نامدار روس و بنیانگذار ادبیات نوین روسی به فرهنگ و ادبیات شرق علاقهمند بود. او منظومهٔ فواره باغچهسرای را با نگاهی جدی به ادبیات شرق نوشته و آن را با این عبارت آغاز کردهاست: «بسیاری چون من فواره را دیدهاند اما برخی از آنان در عالم وجود نیستند و دیگران نیز در بلاد دور سیاحت میکنند.» این عبارت برداشتی است از بیتهای ۴۷۹ و ۴۸۰ باب اول بوستان سعدی.[یادداشت ۲۳] او این مفهوم شاعرانه را بخشهای مختلفی از این اثر تکرار کردهاست.[۱۰۴] ایوان بونین، نویسنده و شاعر معاصر روس و برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات، در اظهارات خود بارها به تأثیراتی که اشعار سعدی بر او گذاشته، اشاره کردهاست. به اعتقاد او سعدی، سی سال از عمرش را صرف شناخت کرد، سی سال سفر کرد و سی سال را نیز به اندیشیدن و خلق آثار اختصاص داد. بونین نیز بخش عمدهای از زندگی خود را صرف سفر به نقاط گوناگون دنیا کرد و بهطور خاص، سفرهای متعددی به سرزمینهای شرقی داشت. او در سفرهایش کتابهای سعدی -بهخصوص گلستان- را همراه داشت و مطالعه میکرد. در آثار او ردپای مضمونها و نمادهای سعدی مشاهده میشود و بعضاً به نام سعدی اشاره نیز شدهاست. او در داستان مرگ پیامبر با صراحت از تأثیر سعدی میگوید و داستان را با سخنی از دیباچهٔ گلستان به پایان بردهاست. او در این اثر به نام سعدی اشاره کرده و دربارهٔ او گفتهاست: «ما با بهره از اشعار شیخ سعدی که مانند دانههای مروارید در میان اشعار ما آمده، خوش قلم شدیم.» تشبیه کلام سعدی به دانههای مروارید نیز برگرفته از خود سعدی است.[یادداشت ۲۴][۱۰۵]
محبوبیت در شرق
آثار سعدی در شبه قاره هند به زبانهای اردو، پنجابی، سندی و سانسکریت منتشر شدهاست.[۱۰۶] از آثار سعدی -چنانکه مورد اشاره جواهر لعل نهرو نیز واقع شده- در کتابهای درسی نظام آموزش و پرورش هندوستان و پاکستان استفاده شدهاست. بهواسطه این که زبان فارسی در مقاطعی از تاریخ، به ویژه در زمان گورکانیان زبان رسمی هند بوده، نسخههای خطی متعددی از گلستان، بوستان و کلیات سعدی از هند بهدست آمده که به سفارش حاکمان وقت نوشته شدهاست. علاوهبراین، شاعران فارسیزبان هندی مانند امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی نیز تحت تأثیر سعدی بودهاند.[۱۰۷]
در امپراتوری عثمانی آثار سعدی و بهویژه گلستان و بوستان از اقبال عمومی برخوردار بود. اندیشمندان ترک ترجمهها و شرحهای متعددی بر این آثار نوشته و منتشر کردهاند. برخی منابع کهنترین ترجمهٔ گلستان به ترکی را منسوب به سیف فرغانی، شاعر قرن هفتم هجری میدانند.[۱۰۶] در امپراتوری عثمانی، علاوه بر شرحها، دست کم هفت ترجمه ترکی از گلستان انجام شدهاست.[۴۸]
نخستین شرحی که به زبان عربی بر گلستان نوشته شده، اثر یعقوب بن علی بروسوی، فقیه و ادیب اهل عثمانی است که در قرن دهم هجری نوشته شده و در آن پس از متن فارسی عبارتهای گلستان، ترجمه و شرح عربی آن آمدهاست.[۱۰۸] از جمله ترجمههای متاخر آثار سعدی به زبان عربی میتوان موارد زیر را برشمرد:
- ترجمة الجلستان الفارسی العبارة المشیر إلی محاسن الآداب بألطف إشارة (ترجمهٔ گلستان)، جبرائیل المخلع (مترجم اهل سوریه)، ۱۸۴۶ میلادی[۱۰۹]
- کلستان: روضة الورد (ترجمهٔ گلستان)، محمد الفراتی (مترجم اهل سوریه)، ۱۹۶۲ میلادی[۱۱۰]
- البستان (ترجمهٔ بوستان)، محمد الفراتی، ۱۹۶۲ میلادی[۱۱۰]
شعر بنیآدم
«بنیآدم» قطعهشعر مشهوری از گلستان سعدیست که به دلیل مضمون انساندوستانهاش بسیار مورد توجه واقع شدهاست:
بنی آدم اعضای یکدیگرند | که در آفرینش ز یک گوهرند | |
چو عضوی بدرد آورد روزگار | دگر عضوها را نماند قرار |
در برخی از منابع فارسی و انگلیسی[۱۱۱] گزارش شده که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک با خط نستعلیق طلاکوب[۱۱۲] نقش بستهاست؛ ولی این ادعا درست نیست و عکسی نیز از این شعر بر سردر نامبرده دیده نشدهاست.[۱۱۳] با این حال در سال ۱۳۸۴، از سوی ایران، فرشی از استاد صیرفیان به سازمان ملل متحد اهدا و در آن نصب شد، که شعر بنیآدم در آن نقش بسته بود.[۱۱۲] این شعر در پیام فارسی که در مجموعهٔ پیامهای فضاپیمای ویجر (در مجموع، پیامهایی به ۵۵ زبان)[۱۱۴] برای فضاهای دوردست فرستاده شدهاست، برگزیده شدهاست.[۱۱۵]
الهام و بازآفرینی
در موسیقی
شواهد موجود در آثار سعدی نشان میدهد، که او در مجالس موسیقی شرکت میکرده و اصطلاحات و اسباب موسیقی را میشناختهاست. اشعار، به خصوص غزلیات، او ساده و روان است، مضمونِ مناسب دارد، در وزنهایی سروده شده که با الحان و ضرباهنگ موسیقی ایرانی سازگار است و واجها و آواهای آن هم همنشینی دارند. این ویژگیها باعث شدهاست که موسیقیدانها از قدیمالایام از اشعار سعدی برای ساختن ترانههای خود استفاده کنند. ابن بطوطه در سفر خود به ترکستان خواندن آوازی را در محفلی نقل میکند، که برگرفته از شعر سعدی است. قدیمیترین قطعات موسیقی ضبطشده بر روی صفحات گرامافون هم نشاندهنده قدمت بهکارگیری اشعار سعدی در موسیقی ایرانی است.[۱۱۶]
در بین خوانندگان معاصر، تاج اصفهانی بیش از دیگران به سعدی علاقهمند بود. او تأکید ویژهای بر مناسبخوانی داشت و بسیاری از قطعات آوازی خود را از اشعار سعدی برگزید.[۱۱۶] محمدرضا شجریان نیز از خوانندگان پیشرو در خواندنِ اشعار سعدی است. تمام ترانههای آلبوم پیوند مهر و بسیاری از ترانههای آلبومهای دیگر او از جمله نوا، دستان، دل مجنون، بهار دلکش، فریاد و در خیال از اشعار سعدی انتخاب شدهاست.[۱۱۷] غلامحسین بنان، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی و اکبر گلپایگانی نیز بهدفعات اشعار سعدی را خواندهاند.[۱۱۸]
در تئاتر
نمایشی با عنوان گلگشت در گلستان به کارگردانی داریوش مؤدبیان در سال ۱۳۹۵ در تهران بر روی صحنه رفت که روخوانی نمایشی گزیدهای از گلستان سعدی بود. این نمایش اقتباسی، یکی از محصولات کارگاههای نمایشی مؤدبیان بود که در سال ۱۳۹۲ برگزار شدهبود.[۱۱۹][۱۲۰] پری صابری نیز نمایشنامهای بر مبنای زندگی سعدی نوشت که در سال ۱۳۹۱ با عنوان باغ دلگشا؛ نگاهی بر احوالات، حکایات و شعر و شاعری شیخ سعدی به چاپ رسید.[۱۲۱] سلطان فیلگردن نیز عنوان نمایشنامهٔ دیگری است داریوش ارجمند که بر اساس یکی از حکایات سعدی نوشته و منتشر کردهاست. ماجرای این داستان، ماجرای سلطانی است که از اسب میافتد و گردنش در بدنش فرومیرود. طبیبان در درمان او راه به جایی نمیبرند تا اینکه یکی از طبیبان او را درمان میکند. اما سلطان به طبیب پاداشی نمیدهد و او نیز برای تلافی، دانههایی را به ملیجک میسپارد تا در عودسوزها بریزد و باعث میشود گردن سلطان دوباره در بدنش فرورود. این نمایشنامه درقالب یک نمایش روحوضی نوشته شدهاست.[۱۲۲]
در ادبیات کودک و نوجوان
از حکایتهای بوستان و گلستان، آثار مختلفی برای کودکان و نوجوانان بازنویسی و بازآفرینی شدهاست. مجموعه ۱۰ جلدی قصههای شیرین فارسی اثر فرهاد حسنزاده و هفتمین جلد از مجموعهٔ قصههای خوب برای بچههای خوب با عنوان قصههای گلستان و ملستان اثر مهدی آذریزدی از جمله کتابهایی هستند که در این حوزه در ایران به چاپ رسیدهاند.[۱۲۳]
رویکردهای نو
سعدی از دست خویشتن فریاد عنوان منتخبی از ابیات غزلهای سعدی به انتخاب عباس کیارستمی است که خوانشی جدید از اشعار سعدی محسوب میشود. کیارستمی هر صفحه از کتاب را به یک بیت اختصاص داده و آنها را براساس قافیه و ردیف طبقهبندی کردهاست. او در برخی از صفحات، بر خلاف رویه معمول، ابیات را به صورت سر و ته نوشتهاست. این کتاب نه مقدمهای دارد و نه فهرستی.[۱۲۴]
دیدگاههای منتقدان
با آغاز جنبش مشروطه در ایران، انتقاد از سعدی در میان برخی از منورالفکران و روشنفکران رواج یافت. منتقدان، عموماً آموزههای اخلاقی و حکمی سعدی را کهنه و ناسازگار با هنجارهای اجتماعی جدید قلمداد کرده و مورد نقد قرار دادهاند.[۱۲۵] در این روزگار که نبردی بین سنت و مدرنیته شکل گرفته بود، سعدی به عنوان یکی از نمادهای سنت مورد هجمه نوگرایانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، میرزا آقاخان کرمانی و دیگران قرار گرفت.[۷۶]
گروهی از منتقدان، آثار سعدی را دچار تناقض و فاقد نظم سیستماتیک میدانند؛ بهطور مثال علی دشتی در کتاب قلمرو سعدی، اطلاق کتاب اخلاقی به گلستان را مورد تردید قرار میدهد؛ چراکه برخی از حکایات آن را فاقد هرگونه نکته تربیتی و برخی را حتی مخالف اصول اخلاقی میشمرد. به عقیده وی، هرچند که نکات اخلاقی و پند و اندرز بهوفور در گلستان بهچشم میخورد، اما این کتاب -برخلاف دیگر کتابهایی که بهعنوان کتاب اخلاق شناختهمیشوند- فاقد یک سیر مدون برای تبیین اصول اخلاقی از جهات و زاویههای مختلف است.[۹۱] دشتی، اگرچه به برخی تناقضگوییها در آثار وی اشاره میکند، اما سخنوری سعدی را میستاید[۵۰][۱۲۵] و خود را منتقد سعدی یا گلستان نمیداند؛ چنانکه در کتاب قلمرو سعدی مینویسد: «هدف انتقاد گلستان نیست، بلکه طرز پذیرش گلستان است… اگر گلستان را چنانکه هست قبول کنند؛ یعنی مجموعه ملاحظات و لطایف، و پند و موعظه و بیان اوضاع روحی و اخلاقی زمان… دیگر ایرادی باقی نمیماند.»[۹۱] یان ریپکا نیز نظر مشابهی دارد و سعدی را فاقد مکتب فلسفه اخلاق و نظام منسجم فکری میداند.[۱۵]
گروهی دیگر از منتقدان نیز با تکیه بر برخی از حکایتها و اشعار سعدی، دیدگاههای وی را مبتنی بر برخی از ضدارزشهای امروزی؛ مانند تقدیرگرایی، عدم برابری حقوق اجتماعی زن و مرد و مواردی از این دست میدانند.[۱۲۵]
احمد کسروی یکی از منتقدان جدی سعدی بهشمار میآید. وی اصولاً حرفه شاعری را کاری بیهوده و ضداجتماعی میدانست و دربارهٔ بیشتر شاعران ایرانی بدگویی میکرد و بعضاً دشنام میداد.[۱۲۶] از نظر کسروی، «سعدی اندیشههای پست و بیخردانه زمان خود را به قالب سخن ریخته» و بهصورت پند و اندرز بیان کردهاست.[۱۲۷] وی تیر نقد را به سمت گرایشهای جنسی سعدی نیز نشانه گرفته و او را از این منظر مورد سرزنش قرار دادهاست.[۱۲۸] این انتقاد، مورد اشاره علی شریعتی نیز واقع شدهاست. وی در کتاب زن در چشم و دل محمد (که برگرفته از یکی از سخنرانیهای اوست) در جایی که شواهدی مبنی بر روابط جنسی همجنسگرایانه در گذشته ارائه میکند، به استناد برخی از حکایات سعدی از جمله حکایت مسجد جامع کاشغر و حکایت قاضی همدان، به روابط عاشقانه سعدی با پسران اشاره و آن را تقبیح میکند.[۱۲۹] آرش نراقی، نویسنده و مترجم ایرانی نیز عشق ورزیدن و مغازله ورزیدنهای جنسی با کودکان و نوجوانان را در اشعار سعدی شایستهٔ تقبیح میداند. وی اگرچه این موضوع را نوعی سنت ادبی در روزگار سعدی میداند، اما معتقد است که او در آثارش از این مناسبات با لذت و تحسین یاد کردهاست.[۴۴] میرزا آقاخان کرمانی ابیات عاشقانهٔ سعدی را مورد نقد اخلاقی قرار دادهاست.[۱۳۰]
اسماعیل خویی بر گرایشهای سازشکارانه و محافظهکارانهٔ سعدی انگشت گذاشته و از این لحاظ، وی را شایستهٔ نقد میبیند.[۱۳۱]
بخشی از دیدگاههای انتقادی که متوجه آثار سعدی شده، از جانب شاعران نوپرداز بوده که تلقی متفاوت و جدیدی از شعر و فرم پردازش آن داشتهاند. احمد شاملو، شاعر نوپرداز معاصر، سعدی را اگرچه «ناظم» بزرگی میدانست؛ اما معتقد بود که آثار وی با معیارها و استنباط امروزی از شعر، مغایرت دارد.[۱۳۲] وی معتقد بود که سعدی تابع احساس نیست و عمیق نمیاندیشد؛ بلکه صرفاً مطالب را به زیبایی بیان میکند.[۱۳۲] از نظر نیما یوشیج، شاعر در پرداخت غنایی شعر باید به جای «گفتن»، «نشان دهد».[۸۸] درحالی که به عقیده وی، اشعار سعدی فاقد چنین ظرافتی در خلاقیت معنایی و مفهومی است؛[۱۳۳] مثلاً به جای این که اندوه را غیرمستقیم به تصویر بکشد، مستقیماً به سراغ واژگانی نظیر ناله، گریه، روز وداع و عبارتهایی از این دست رفتهاست.[۸۸]
همایون کاتوزیان، تاریخنگار و منتقد ادبی معاصر، حجم انتقادات و تبلیغات منفی نوگرایان معاصر به اشعار سعدی در سالهای بعد از ۱۳۲۰ را به حدی وسیع میداند که بسیاری از افراد بی آن که شعری از سعدی بخوانند، آثار او را مزخرف قلمداد میکردند. وی از این جریان به عنوان یکی از پدیدههای عجیب قرن بیستم در ایران یاد میکند و آن را «پدیده سعدیکُشی در ایران» مینامد. البته حتی در این دوران نیز بزرگانی مانند فروغی، بهار و دیگران به سعدی ارادت میورزیدند.[۱۲۶]
یادبود و بزرگداشت
آرامگاه
آرامگاه سعدی در شمال شرقی شیراز، در دامنهٔ کوه پهندژ و در کنار باغ دلگشا واقع شدهاست.[۸۷] این مجموعه با عنوان سعدیه نیز نامیده میشود.
محل دفن سعدی، خانقاهی بود که او در سالهای پایانی حیات خود در آن میزیست. این خانقاه، در نزدیکی سرچشمههای نهر رکنآباد واقع شدهبود.[۱۳۴] در سال ۹۹۸ هجری قمری به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، بنای خانقاه شیخ تخریب شد.[۲۶]
در سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریمخان زند، یک ساختمان آجری در آنجا بنا شد که شامل ۲ طبقه بود؛ طبقهٔ پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد و مزار سعدی در محفظهای چوبی در اتاق شرقی راهرو قرار داشت.[۲۶]
این بنا و محوطه آن در اثر مرور زمان رو به زوال گذاشت و در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی عملاً به بنایی مخروبه و کثیف و زیستگاه مگسها تبدیل شد. در این زمان، با توجه به اتمام بنای حافظیه، علی اصغر حکمت، رئیس وقت انجمن آثار ملی ایران، به فکر احداث بنایی جدید و مناسب افتاد.[۱۳۵] با تلاشهای وی، طراحی و ساخت این عمارت جدید، بر عهده محسن فروغی، معمار ایرانی، و علی صادق گذاشته شد؛[۲۶] هرچند آندره گدار، معمار فرانسوی نیز بازدیدهایی از آن داشتهاست.[۱۳۵] کلنگ احداث این بنا در سال ۱۳۲۷ به دست اشرف پهلوی زدهشد.[۱۳۵] این بنا با صرف هزینه ۹۸۰ هزار تومان،[۲۶] در سال ۱۳۳۱ آماده و در روز یازدهم اردیبهشت همان سال با حضور محمدرضا پهلوی و دکتر حسابی، وزیر وقت فرهنگ، افتتاح شد.[۱۳۵]
معماری بنای جدید سعدیه، با استفاده از عناصر معماری ایرانی صورت گرفتهاست؛ این بنا از یک ایوان ستوندار بلند و یک رواقِ کشیده تشکیل شدهاست. رواق و ایوان بهصورت L جانمایی شدهاند. در محل برخورد ایوان و رواق، که مزار سعدی در آن قرار دارد، یک گنبد از کاشی فیروزهای تعبیه شدهاست. آب قنات نیز در آبنمای موسوم به حوض ماهی در زیرزمین مجموعه جریان دارد.[۱۳۶] این مجموعه در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.[۲۶]
مجسمه
در سال ۱۳۳۰، با ابتکار و پیگیری علی اصغر حکمت، رئیس وقت انجمن آثار ملی ایران، مجسمه بزرگی از سعدی ساخته و در میدان سعدی شیراز در نزدیکی دروازه اصفهان نصب و در سال ۱۳۳۱ همزمان با افتتاح آرامگاه سعدی، رونمایی شد. این مجسمه اثر ابوالحسن صدیقی، نقاش و مجسمهساز برجستهٔ ایرانی است و از جنس سنگ مرمر ساختهشدهاست. کار ساخت این مجسمه که بیش از سه متر ارتفاع دارد، یک سال و نیم به طول انجامیدهاست. نصب این مجسمه در ابتدا با مخالفت و اعتراض برخی از متشرعین شیراز همراه بوده که آن را خلاف احکام اسلام میدانستند؛ منتها با وساطت علمای شیراز این اعتراضات خاتمه پیدا کرد.[۱۳۵]
علت انتخاب این محل برای نصب مجسمه سعدی، واقع شدن این محل در مبدأ ورود مسافران به شیراز بود.[۱۳۵] اما به مرور زمان، با ساخته شدن مسیرهای جدید، مسافران کمتر این مسیر را انتخاب میکردند و این مجسمه امروز کمتر در معرض دید مسافران قرار دارد.[۱۳۷]
این مجسمه تا اواسط دهه ۱۳۷۰ در این میدان واقع بود اما با برچیده شدن تدریجی میدان، مجسمه به میدان پیرنیا انتقال دادهشد.[۱۳۷]
روز سعدی
مرکز سعدیشناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز ۱ اردیبهشت را روز سعدی، اعلام کرد و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی، در «اجلاس شاعران جهان» در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگیِ داخلی و خارجی، بهعنوان «روز سعدی» نامگذاری شد.[۱۳۸]
پول ملی
سکههای پانصد ریالی برنزی ایران از سال ۱۳۸۷ خورشیدی به نقش آرامگاه سعدی مزین شدهاست.[۱۳۹] همچنین طرح پشت اسکناس دههزارتومانی (یکصدهزارریالی) نمایی از مقبرهٔ سعدی در شیراز میباشد.[۱۴۰] گفتنی است که چاپ بیت اول شعر بنیآدم اعضای یک پیکرند برروی اسکناسهای یکصدهزار ریالی در سال ۱۳۸۹، موجب واکنشهای رسانهای شد و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد.[۱۴۱][۱۴۲][۱۴۳]
یادوارهٔ هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان
سال ۱۳۱۶ خورشیدی مصادف با ۱۳۵۶ هجری قمری، هفتصدمین سالگرد تصنیف کتابهای گلستان و بوستان بود. در این سال بهمنظور بزرگداشت سعدی، به ابتکار علیاصغر حکمت، وزیر وقت معارف، مجموعه اقداماتی به عمل آمد. برخی از مهمترین این اقدامات عبارت بودند از:[۱۴۴]
- برگزاری مراسم بزرگداشت و جشن در نقاط مختلف کشور و از جمله در دانشسرای عالی تهران
- انتشار یک دورهٔ کامل از کلیات سعدی از روی قدیمیترین و معتبرترین نسخههای خطی موجود در آن زمان
- انتشار مجموعهٔ مقالات با موضوع تحقیق و تتبع در آثار و احوال سعدی در قالب یک شماره از نشریهٔ تعلیم و تربیت با عنوان سعدینامه
- نامگذاری دبیرستان اصفهان به نام دبیرستان سعدی
منبعشناسی
تاکنون، در مورد سعدی، منابع کمی به زبان فارسی گردآوری شدهاست. از زمان سعدی تا حدود سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی، آثاری که به سعدی اشاره میکنند از کلیگویی و داستانسرایی فراتر نمیروند.[۱۴۵] در مورد سعدی، منابع و شواهد بیرونی چندانی وجود ندارد و بههمین دلیل، محققان اغلب به شواهد درونی؛ یعنی آثار خود سعدی روی میآورند و تلاش میکنند زندگی وی را از نوشتههای خودش -به خصوص بوستان و گلستان- استخراج نمایند.[۱۷] با این حال، یکی از راههای کسب اطلاعات دربارهٔ سعدی، مطالعه روزگار و زمانه اوست که با حمله مغول به ایران همزمان بودهاست. بهطور مثال تاریخ جهانگشا، تاریخ وصاف و جامعالتواریخ سه اثر دست اول در مورد تاریخ این دوران هستند.[۱۴۶] در عین حال میتوان از برخی تذکرهها، سفرنامهها و مقدمههای نگاشتهشده بر آثار او نیز اطلاعاتی در مورد زندگانی سعدی بهدستآورد.
منابع تاریخی دربارهٔ زمانه سعدی
برخی از منابع تاریخی، اگرچه مستقیماً از سعدی نام نبردهاند، اما وقایع تاریخی قرن هفتم هجری را، که با حمله مغول به ایران و پایان حکومت خوارزمشاهیان و خلافت عباسیان مصادف بود، گزارش کردهاند. کتاب تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی (م. ۶۸۱ هجری) که وزیر هلاکوخان و معاصر سعدی بود، وقایع زمان ایلخانان را به تصویر کشیدهاست. تاریخ وصاف را میتوان ادامه تاریخ جهانگشای دانست که به قلم شرفالدین عبداللّه شیرازی (م. ۷۲۸ هجری) نوشته شدهاست.[۱۴۷] چکیدهای از تاریخ تیرههای مغول و ترک و تاریخ فرمانروایی چنگیزخان و جانشینان او در کتاب جامعالتواریخ به قلم رشیدالدین فضلالله همدانی (م. ۷۱۷ هجری) آمدهاست.[۱۴۸] همچنین کتابهای الکامل فی التاریخ به قلم ابن اثیر (م. ۶۳۰ هجری)، معجمالبلدان اثر یاقوت حموی (م. ۶۲۶ هجری) و طبقات ناصری نوشته منهاج سراج (م. ۶۵۸ هجری) اطلاعات مهمی در خصوص چگونگی حمله مغول و استیلای آنها بر سرزمین ایران را ارائه مینمایند.[۱۴۹]
منابع اولیه دربارهٔ سعدی
- مقدمه کلیات سعدی
اولین نسخهٔ کلیات سعدی که امروزه در دسترس است، نسخهای است که علی بن احمد بیستون ۳۵ سال پس از درگذشت سعدی یعنی در سال ۷۲۶ هجری نوشتهاست. وی در خصوص چگونگی گردآوری و تنظیم دیوان توضیح میدهد و از نوشتههای وی چنین بر میآید که پیش از وی نسخههای دیگری از کلیات سعدی وجود داشتهاست. وی در این مقدمه، نام کامل سعدی را «مولانا و شیخالشیوخ فی عهده و قدوهالمحققین افصح المتکلمین مفخر السالکین مشرف (شرف) المله و الحق و الدین مصلح الاسلام و المسلمین شیخ سعدیشیرازی قدس سره» ذکر کردهاست.[۱۶]
- مجمعالآداب
کتاب مجمعالآداب فی معجمالالقاب، اثر ابن فوطی (م. ۷۲۳ هجری)، مورخ و راوی حدیث در قرن هفتم و هشتم هجری است که شرح حال افراد گوناگون در مکانها و زمانهای مختلف را شامل میشود. بخش زیادی از این کتاب از میان رفتهاست و بخش باقیمانده مشتمل بر نزدیک به ۶۰۰۰ شرح حال است. این کتاب، طیف گستردهای از شرححالها، از پیامبران گرفته تا معاصران ابن فوطی را دربردارد. با توجه به مطالب موجود در این کتاب میتوان دریافت که وی شاهد صحنههای تاریخی مهمی از جمله سقوط بغداد به وسیله هولاکو بودهاست.[۱۵۰] ابن فوطی، معاصر سعدی بوده و با وی ارتباط داشتهاست. وی در سال ۶۶۰ هجری، نامهای به سعدی مینویسد و بعضی از اشعار عربی او را درخواست میکند. مجمعالآداب، قدیمیترین مأخذی است که نام و نسب سعدی در آن بیان شده[۱۶] و از سعدی با عنوان «سعدی الشیرازی الشاعر العارف» یاد شدهاست.[۲۴] با این حال، ذبیحالله صفا گزارش ابن فوطی را خالی از اشکال نمیداند.[۱۶]
- صفوةالصفا
ابن بزاز عارف و نویسندهٔ سدهٔ هشتم و نویسندهٔ کتاب صفوةالصفا است که در آن سرگذشت شیخ صفیالدین اردبیلی و خانوادهٔ او را روایت کردهاست.[۱۵۱] در فصل چهارم از این کتاب که در سال ۷۵۹ هجری قمری نوشته شدهاست، داستان دیدار و صحبت شیخ صفی با سعدی تشریح شدهاست.[۲۳]
- شدالازار
کتاب شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار در سال ۷۹۱ هجری قمری به قلم جنید شیرازی، شاعر و واعظ شیرازی نوشته شدهاست. این کتاب، راهنمای مزار افراد مشهوری است که در شیراز دفن شدهاند.[۱۵۲] آخرین فرد از فهرست این کتاب، سعدی است که سال مرگ وی ۶۹۱ هجری قمری[۱۵۳] و محل دفن وی قبرستان مصلی روایت شدهاست.[۱۵۲] در این کتاب، علاوه بر توصیف ویژگیهای سعدی، مقبرهٔ وی نیز توصیف شدهاست.[۱۵۴] نویسنده، بیشتر اشعار سعدی را در فضای تصوف و دربارهٔ مراحل و آفات طریق سلوک میداند و گزارش میکند که سعدی بسیاری از شیوخ و بزرگان زمان خود را ملاقات کرده و خود نیز صاحب کراماتی بودهاست.[۲۴]
- الحوادثالجامعه
کتاب الحوادثالجامعه، کتابی است که توسط مؤلفی ناشناس به زبان عربی نوشته شده و در آن حوادث و رویدادهای سده هفتم هجری قمری در سرزمینهای اسلامی روایت شدهاست. البته بخشهایی از این کتاب که به سالهای ۶۰۰ تا ۶۲۵ مربوط میشود، از میان رفتهاست. تا مدتی گمان میرفت ابن فوطی مؤلف این کتاب باشد، اما امروز این نظر رد شده و مؤلف این کتاب ناشناس باقی ماندهاست. این کتاب یکی از منابع مهم در مورد چگونگی حمله مغول به ایران محسوب میشود و علاوه بر این، رویدادهای تاریخی دیگری از جمله سقوط بغداد به دست هلاکو، سقوط اسماعیلیان، مناسبات خوارزمشاهیان و وقایع اداری و اجتماعی در بغداد در آن تشریح شدهاست.[۱۵۵] این کتاب تاریخ وفات سعدی و ارتباط سعدی با ابن جوزی را گزارش کردهاست.[۱۵۶]
- سفرنامه ابن بطوطه
سفرنامه ابن بطوطه کتابی است که در قرن هشتم هجری نوشته شدهاست.[۱۵۷] ابن بطوطه، سیاح مراکشی در این سفرنامه مشاهدات خود را در طی سی سال سفر به نقاط مختلف جهان اسلام (از جمله ایران) بازگو کردهاست.[۱۵۸] وی حدوداً سی و پنج سال پس از درگذشت سعدی، از شیراز و آرامگاه سعدی بازدید و مشاهدات خود را گزارش میکند.[۱۳۴] گزارش وی از سفرش به چین نشان میدهد که دایره نفوذ شعر سعدی تا چین هم گسترش داشتهاست.[۸۷][۸۹]
- نفحاتالانس
نفحاتالانس عنوان کتابی است از جامی، شاعر و عارف قرن نهم هجری که در سال ۸۸۳ هجری قمری نوشته شدهاست. در این کتاب، تعدادی از افراد سرشناس از جمله علما و عرفا معرفی شدهاند.[۱۵۹] بخشی از این کتاب به شرح حال کوتاهی از سعدی میپردازد و از جمله مصاحبت او با شهابالدین عمر سهروردی در آن نقل شدهاست. برخی از مطالب این کتاب در مورد سعدی، از کتاب شدالازار نقل شدهاست.[۱۶۰]
- تذکرةالشعرا
تذکرةالشعرا کتابی است از دولتشاه سمرقندی که در اواخر قرن نهم هجری قمری نوشته شدهاست. این کتاب به شرح حال شعرای پارسیگو اختصاص دارد که به لحاظ تاریخی به هفت طبقه تقسیم شدهاند.[۱۶۱] در فصل (طبقه) چهارم شرح حالی از سعدی[۱۶۲] و توصیفی از مقبرهٔ وی آمدهاست.[۱۵۴] دولتشاه در این کتاب، اشعار سعدی را نشاندهنده حقیقت و طریقت میداند[۲۴] و کراماتی به او نسبت میدهد.[۱۶۰]
منابع معاصر دربارهٔ سعدی
در دوران معاصر، کتابها و مقالات متعددی دربارهٔ سعدی منتشر شدهاست. لغتنامه دهخدا به چند اثر برجسته معاصر در این باب ارجاع دادهاست که عبارتند از:[۱۶۳]
- تاریخ ادبیات ایران نوشته صادق رضازاده شفق
- بحث در باب سعدی (یا تحقیق دربارهٔ سعدی) نوشته هنری ماسه
- تاریخ ادبیات ایران جلد دوم (از فردوسی تا سعدی) و جلد سوم (از سعدی تا جامی) نوشته ادوارد براون
- سبکشناسی جلد اول، دوم و سوم نوشته محمدتقی بهار
ضیاء موحد در کتاب سعدی (شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷) مهمترین کتابهایی را که تا دهه هفتاد شمسی در مورد سعدی نوشته شدهاست، برمیشمارد:[۱۴۵]
- تکوین غزل و نقش سعدی، نوشتهٔ محمود عبادیان (شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۱-۴۷۲-۹)
- ذکر جمیل سعدی (مجموعه مقالات کنگرهٔ هزارهٔ سعدی)
- در قلمرو سعدی، نوشتهٔ علی دشتی
- طبلهٔ عطار و نسیم گلستان، نوشتهٔ جلالالدین همایی
- حکمت سعدی، نوشتهٔ کیخسرو هخامنشی
یادداشتها
- ↑ در دیباچهٔ گلستان آمدهاست: «یک شب تأمل ایام گذشته میکردم و بر عمر تلف کرده تأسف میخوردم و سنگ سراچهٔ دل به الماس آب دیده میسفتم و این بیتها مناسب حال خود میگفتم:
هر دم از عمر میرود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی الخ».
بنابراین سعدی در سال ۶۵۶ که گلستان را نوشته، پنجاه سال داشته و میتوان نتیجه گرفت که سال تولد وی ۶۰۶ هجری بودهاست. - ↑ این بیت در آغاز باب نهم بوستان آمدهاست:
بیا ای که عمرت به هفتاد رفت
مگر خفته بودی که بر باد رفت
بنابراین سعدی در سال ۶۵۵ که بوستان را نوشته، هفتاد سال داشته و میتوان نتیجه گرفت که سال تولد وی ۵۸۵ هجری بودهاست. - ↑ به عنوان نمونه حکایت شماره ۷ از باب دوم کتاب گلستان:
«یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز و مولع زهد و پرهیز، شبی در خدمت پدر رحمةاللهعلیه نشستهبودم و همهشب دیده برهم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته. پدر را گفتم از اینان یکی سر برنمیدارد که دوگانهای بگزارد چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند! گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش» - ↑ بوستان سعدی، باب هفتم:
مرا در نظامیه ادرار بود
شب و روز تلقین و تکرار بود - ↑ بهطور مثال حکایت شماره ۱۱ از باب دوم گلستان: «در جامع بعلبک وقتی کلمهای همیگفتم به طریق وعظ، با جماعتی افسرده و دل مرده و ره از عالم صورت به عالم معنی نبرده، دیدم که نفسم درنمیگیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمیکند الخ»
- ↑ در اقصای عالم بگشتم بسی
به سر بردم ایام با هر کسی
تمتع به هر گوشهای یافتم
ز هر خرمنی خوشهای یافتم - ↑ دریغ آمدم زان همه بوستان
تهیدست رفتن سوی دوستان
به دل گفتم از مصر قند آورند
بر دوستان ارمغانی برند
مرا گر تهی بود از آن قند دست
سخنهای شیرینتر از قند هست - ↑ آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین
بر زوال ملک مستعصم امیرالمؤمنین
ای محمد گر قیامت میبرآری سر ز خاک
سر برآور وین قیامت در میان خلق بین
نازنینان حرم را خون خلق بیدریغ
ز آستان بگذشت و ما را خون چشم از آستین الخ - ↑ به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست
نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل
آنچه در سر سویدای بنیآدم ازوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست
زخم خونینم اگر به نشود به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست
پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست
سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست - ↑ به عنوان نمونه غزل شماره ۳۳۴ :
قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمهٔ نوش
غلام کیست آن لعبت که ما را
غلام خویش کرد و حلقه در گوش
پریپیکر بتی کز سِحر چشمش
نیامد خواب در چشمان من دوش
نه هر وقتم به یاد خاطر آید
که خود هرگز نمیگردد فراموش
حلالش باد اگر خونم بریزد
که سر در پای او خوشتر که بر دوش
نصیحتگوی ما عقلی ندارد
بر او گو در صلاح خویشتن کوش
دهل زیر گلیم از خلق پنهان
نشاید کرد و آتش زیر سرپوش
بیا ای دوست ور دشمن ببیند
چه خواهد کرد گو میبین و میجوش
تو از ما فارغ و ما با تو همراه
ز ما فریاد میآید تو خاموش
حدیث حسن خویش از دیگری پرس
که سعدی در تو حیران است و مدهوش - ↑ مثلا
سعدی سر سودای تو دارد نه سر خویش
هر جامه که عیار بپوشد کفنست آن - ↑ مثلا
همه شاهدان عالم به تو عاشقند سعدی
که میان گرگ صلحست و میان گوسفندان - ↑ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ
در حقیقت پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش استیلا یافت، روز را به شب که شتابان آن را میطلبد میپوشاند و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند آگاه باش که خلق و امر از آن اوست فرخنده خدایی است پروردگار جهانیان - ↑ چنان تنگش آورده اندر کنار
که پنداری اللیل یغشی النهار - ↑ شبی زیت فکرت همی سوختم
چراغ بلاغت میافروختم
پراگنده گویی حدیثم شنید
جز احسنت گفتن طریقی ندید
هم از خبث نوعی در آن درج کرد
که ناچار فریاد خیزد ز درد
که فکرش بلیغ است و رایش بلند
در این شیوهٔ زهد و طامات و پند
نه در خشت و کوپال و گرز گران
که آن شیوه ختم است بر دیگران
نداند که ما را سر جنگ نیست
وگر نه مجال سخن تنگ نیست
بیا تا در این شیوه چالش کنیم
سر خصم را سنگ، بالش کنیم
سعادت به بخشایش داورست
نه در چنگ و بازوی زور آورست
چو دولت نبخشد سپهر بلند
نیاید به مردانگی در کمند الخ - ↑ مرا در سپاهان یکی یار بود
که جنگاور و شوخ و عیار بود الخ - ↑ یکی آهنین پنجه در اردبیل
همی بگذرانید پیلک ز پیل الخ - ↑ ای سرو بلند قامت دوست
وه وه که شمایلت چه نیکوست
در پای لطافت تو میراد
هر سرو سهی که بر لب جوست الخ - ↑ عالمت غافل است و تو غافل
خفته را خفته کی کند بیدار - ↑ باطل است آن که مدعی گوید
خفته را خفته کی کند بیدار
مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نوشتهاست پند بر دیوار - ↑ استاد سخن سعدیست پیش همه کس اما
دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو - ↑ Select Fables from Gulistan
- ↑ برین چشمه چون ما بسی دم زدند
برفتند چون چشم برهم زدند
گرفتیم عالم به مردی و زور
ولیکن نبردیم با خود به گور - ↑ که دُرِّ موعظههای شافی را در سلک عبارت کشیدهاست.
پانویس
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ موحد، ضیاء (۱۳۹۲ (چاپ پنجم)). «فصل سوم: زمانه سعدی». سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر. صص. ۴۸ تا ۷۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ بهار، محمدتقی (۱۳۵۶). سبک شناسی. ج. ۳. تهران: پرستو (وابسته به انتشارات امیرکبیر). صص. ۱ تا ۶. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ «اتابکان فارس». دریافتشده در ۱۳ شهریور ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ نذیر احمد (۱۳۸۱). «سعدی شیرازی و سردار مغول امیر انکیانو». فصلنامه نامه انجمن. دریافتشده در ۱ سپتامبر ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «تصوف». دریافتشده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ مجتبی ولی پوریان (۱۶ فروردین ۱۳۹۱). «سهروردی پایهگذار مکتب اشراق». دریافتشده در ۲۲ شهریور ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ هانری کربن (۴ اسفند ۱۳۸۹). «از حماسه پهلوانی تا حماسه عرفانی (بخش پنجم)». ترجمهٔ انشاءاله رحمتی. دریافتشده در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ نفیسی، سعید (۱۳۴۴). تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی. ج. ۱ (تا پایان قرن دهم هجری). تهران: کتابفروشی فروغی. صص. ۱۵۷.
- ↑ شمیسا، سیروس (۱۳۷۰). «فصل سوم (رواج غزل)». سیر غزل در شعر فارسی. تهران: انتشارات فردوس. صص. ۶۷ تا ۷۵.
- ↑ طائفی، شیرزاد؛ رضایی حمزه کندی، وحید (۱۳۹۵). «نگرشی تطبیقی به سبکهای شعر فارسی و عربی». همایش ارتباطات، زبان و ادبیات فارسی و مطالعات زبان شناختی. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ بهار، محمدتقی (۱۳۵۶). سبک شناسی. ج. ۲. تهران: پرستو (وابسته به انتشارات امیرکبیر). صص. ۳۵۹ تا ۳۶۴. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ دشتی، علی (۱۳۵۶). «فصل سوم (ابداع سعدی)». قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. صص. ۶۳ تا ۷۸.
- ↑ "SAʿDI". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Bibliotheca Persica Press. February 1, 2012. Retrieved 09-04-2017.
{{cite encyclopedia}}
: Check date values in:|بازبینی=
(help); URL–wikilink conflict (help) - ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ابراهیمی دینانی، غلامحسین (اردیبهشت ۱۳۷۸). «سعدی و اشعریه». سعدی شناسی (دفتر دوم). مرکز سعدی شناسی. دریافتشده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۶.
- ↑ ۱۵٫۰۰ ۱۵٫۰۱ ۱۵٫۰۲ ۱۵٫۰۳ ۱۵٫۰۴ ۱۵٫۰۵ ۱۵٫۰۶ ۱۵٫۰۷ ۱۵٫۰۸ ۱۵٫۰۹ ۱۵٫۱۰ ۱۵٫۱۱ ۱۵٫۱۲ ۱۵٫۱۳ ۱۵٫۱۴ ۱۵٫۱۵ ۱۵٫۱۶ ۱۵٫۱۷ Rypka, Jan (2007). "8 (Poets and Prose Writers of the Late Saljuq and Mongol Periods)". The Cambridge History of Iran (به انگلیسی) (6 ed.). Cambridge University Press. p. 594-601.
- ↑ ۱۶٫۰۰ ۱۶٫۰۱ ۱۶٫۰۲ ۱۶٫۰۳ ۱۶٫۰۴ ۱۶٫۰۵ ۱۶٫۰۶ ۱۶٫۰۷ ۱۶٫۰۸ ۱۶٫۰۹ ۱۶٫۱۰ ۱۶٫۱۱ ۱۶٫۱۲ ۱۶٫۱۳ ۱۶٫۱۴ ۱۶٫۱۵ ۱۶٫۱۶ ۱۶٫۱۷ ۱۶٫۱۸ ۱۶٫۱۹ ۱۶٫۲۰ ۱۶٫۲۱ ۱۶٫۲۲ ۱۶٫۲۳ ۱۶٫۲۴ ۱۶٫۲۵ ۱۶٫۲۶ ۱۶٫۲۷ ۱۶٫۲۸ ۱۶٫۲۹ ۱۶٫۳۰ ۱۶٫۳۱ ۱۶٫۳۲ صفا، ذبیحالله (۱۳۶۹). تاریخ ادبیات در ایران. ج. سوم. تهران: انتشارات فردوس. صص. ۵۸۴ تا ۶۲۲. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ ۱۷٫۴ موحد، ضیاء (۱۳۹۲). «فصل دوم (تولد و وفات)». سعدی. انتشارات نیلوفر. صص. ۳۴ تا ۴۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ ۱۸٫۴ ۱۸٫۵ بهار، محمدتقی (۱۳۵۵). سبک شناسی. ج. سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر (سازمان کتابهای پرستو). صص. ۱۱۱ تا ۱۵۶.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ ۱۹٫۴ همایون کاتوزیان، محمدعلی (۱۳۹۳). «فصل دوم (فرار سعدی از مدرسه؟)». سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز. صص. ۱۸ تا ۳۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ شایگان، داریوش (۱۳۹۳). پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ): بحثی دربارهٔ شاعرانگی ایرانیان. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر. ص. ۸۸.
- ↑ همایون کاتوزیان، محمدعلی (۱۳۹۳). «فصل سوم (گلستان و افسردگی سعدی)». سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز. صص. ۳۸ تا ۵۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ همایون کاتوزیان، محمدعلی (۱۳۹۳). «فصل دوازدهم (سعدی و وزیران)». سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز. صص. ۲۲۱ تا ۲۴۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ براون، ادوارد (۱۳۳۹). از سعدی تا جامی؛ تاریخ ادبی ایران از نیمه قرن هفتم تا آخر قرن نهم هجری، عصر استیلای مغول و تاتار. ترجمهٔ علی اصغر حکمت. تهران: کتابخانه ابن سینا. صص. ۷۰۴ تا ۷۰۷.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ امینی، ایمان؛ الهی منش، رضا (بهار و تابستان ۱۳۹۵). «تحلیل رویکردهای عرفانی ـ اجتماعی سعدی شیرازی». پژوهشنامه مذاهب اسلامی. دانشگاه ادیان و مذاهب (۵): ۱۰۳ تا ۱۲۸. دریافتشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۶. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ باستانی پاریزی، ابراهیم (دی ۱۳۶۰). «گذر سعدی از آبادان». چیستا (۵): ۵۴۲ تا ۵۵۳. دریافتشده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ ۲۶٫۳ ۲۶٫۴ ۲۶٫۵ «خانقاهی که آرامگاه سعدی شد». خبرگزاری ایسنا. ۳۰ فروردین ۱۳۹۱. دریافتشده در ۸ اسفند ۱۳۹۵. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ همایون کاتوزیان، محمدعلی (۱۳۹۳). «فصل چهارم (سفرها و حضرهای سعدی)». سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز. صص. ۵۴ تا ۷۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ متینی، جلال (تابستان ۱۳۶۴). «مقامهای منظوم به زبان فارسی». ایراننامه. بنیاد مطالعات ایران دانشگاه تورنتو (۱۲): ۷۰۵ تا ۷۳۲. دریافتشده در ۲۶ فروردین ۱۳۹۶.
- ↑ عالمی، سید محمدرضا (زمستان ۱۳۸۸). «سومنات». سخن تاریخ. جامعه المصطفی العالمیه (۷): ۲۸ تا ۴۰. دریافتشده در ۲۶ فروردین ۱۳۹۶.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ ۳۰٫۲ ۳۰٫۳ اقبال آشتیانی، عباس (۱۳۸۹)، تاریخ مغول، تهران: موسسه انتشارات نگاه، شابک ۹۷۸–۹۶۴–۳۵۱–۴۵۲–۵ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ ظهیری ناو، بیژن؛ شریفی، شهلا (پاییز ۱۳۹۲). «چگونگی تأثیر تفکر اشاعره در گلستان سعدی» (PDF). آینه معرفت (۳۶). دریافتشده در ۲۶ فروردین ۱۳۹۶. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ «مذهب حافظ و سعدی چه بودهاست؟». ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲. دریافتشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ دشتی، علی (۱۳۵۶). «پانزدهم (سعدی در منطقه فکر و عقیده)». قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. صص. ۳۶۱ تا ۴۰۰.
- ↑ محقق، مهدی (اسفند ۱۳۵۱). «سعدی و قضا و قدر». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. پایگاه مجلات تخصصی نور (۷۹ و ۸۰): ۱۹ تا ۴۲. دریافتشده در ۱۵ شهریور ۱۳۹۶.
- ↑ ظهیری ناو، بیژن؛ ابراهیم پور، محمد (بهار ۱۳۸۷). «دیدگاههای کلامی سعدی بر بنیاد قصاید». زبان و ادبیات فارسی. پایگاه مجلات تخصصی نور (۶۰): ۳۵ تا ۶۴. دریافتشده در ۱۵ شهریور ۱۳۹۶.
- ↑ سعدی شیرازی (۱۳۵۹). «جهان مطلوب سعدی در بوستان (به قلم غلامحسین یوسفی)». بوستان سعدی. تهران: انتشارات انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی. از پارامتر ناشناخته
|تصحیح=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ داریوش رحمانیان (آذر ۱۳۸۹). «سعدی و سیاست؛ تأملی در زادروز شاعر شیرازی». دریافتشده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ ۳۸٫۳ ۳۸٫۴ همایون کاتوزیان، محمدعلی (۱۳۹۳). «فصل نهم: من استاده ام تا بسوزم تمام». سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز. صص. ۱۵۶ تا ۱۸۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ ۳۹٫۲ ۳۹٫۳ موحد، ضیاء (۱۳۹۲). «فصل پنجم (سعدی عاشق)». سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر. صص. ۹۴ تا ۱۲۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ «غزل شیرین سعدی از دیدگاه مرحوم آیتالله علیآقا قاضی». خبرگزاری تسنیم. ۳ اسفند ۱۳۹۴. دریافتشده در ۲۶ فروردین ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ همایون کاتوزیان، محمدعلی (۱۳۹۳). «فصل دهم (در اخلاق درویشان)». سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز. صص. ۱۸۱ تا ۲۰۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ ستاری، جلال (مهر ۱۳۴۸). «مقام سعدی در ادبیات فرانسه (بخش دوم)». هنر و مردم. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (۸۴). دریافتشده در ۲ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ ۴۳٫۲ شمیسا، سیروس (۱۳۸۱). شاهدبازی در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات فردوس. صص. ۱۴۳ تا ۱۵۳.
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ سام فرزانه (۸ فروردین ۱۳۹۵). «جنسیت و روابط جنسی در گلستان سعدی». دریافتشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «همه چیز دربارهٔ انحرافات اخلاقی آقای سعدی!». ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶. دریافتشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک); پارامتر|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ ۴۶٫۳ ۴۶٫۴ ۴۶٫۵ ۴۶٫۶ حسن لی، کاووس (فروردین ۱۳۹۰). «حدیث خوش سعدی؛ نظری به زندگی، روزگار، اشعار و اندیشههای سعدی» (PDF). کتاب ماه ادبیات. خانه کتاب (۴۸ (پیاپی ۱۶۲)). دریافتشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ سعدی (۱۳۷۵). «مقدمه غزلیات». در فروغی، محمدعلی. کلیات سعدی. به کوشش بهاءالدین خرمشاهی. ناهید. صص. ۶۴۲ تا ۶۴۵. شابک ۹۶۴–۶۲۰۵–۰۱–۱ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک). - ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ ۴۸٫۲ ۴۸٫۳ ۴۸٫۴ ۴۸٫۵ ۴۸٫۶ ۴۸٫۷ GOLESTĀN-E SAʿDI (به انگلیسی), Encyclopædia Iranica, archived from the original on 26 January 2013, retrieved 12 January 2012
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ ۴۹٫۲ صیادکوه، اکبر؛ نجفیان، آزاده (تابستان ۱۳۸۹). «بررسی عنصر شخصیت در حکایتهای بوستان سعدی» (PDF). بوستان ادب. دانشگاه شیراز. دوم (۲ (پیاپی ۵۸)). دریافتشده در ۱۶ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ ۵۰٫۲ ۵۰٫۳ ۵۰٫۴ ۵۰٫۵ داریوش شایگان (بهمن و اسفند ۱۳۹۲). «سعدی: زمان اجتماعی اهل ادب» (PDF). بخارا (۹۸): ۷۱ تا ۸۵. دریافتشده در ۲۴ آذر ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ میلانی، عباس (بهار ۱۳۷۸). «سعدی و سیرت پادشاهان؛ مدخلی بر بحث سعدی و تجدّد». ایران شناسی (۴۱): ۷۸ تا ۱۰۰. دریافتشده در ۱۹ دی ۱۳۹۵.
- ↑ ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ گودرزی، سلمان (پاییز ۱۳۹۴). «نگاهی به سبک گلستان سعدی و یکی از ویژگیهای واژگانی آن» (PDF). فصلنامه علمی تخصصی پویش در آموزش علوم انسانی (۱). دریافتشده در ۲۶ دی ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ حیدری، علی (پاییز و زمستان ۱۳۹۲). «دگرگونی سعدی در غزل» (PDF). پژوهشنامه ادب غنایی. دانشگاه سیستان و بلوچستان (۲۱): ۸۳ تا ۱۰۲. دریافتشده در ۱۶ بهمن ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ سعدی (۱۳۷۵). «مقدمه غزلیات». در فروغی، محمدعلی. کلیات سعدی. به کوشش بهاءالدین خرمشاهی. ناهید. صص. ۳۵۱ تا ۳۵۲. شابک ۹۶۴–۶۲۰۵–۰۱–۱ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک). - ↑ دشتی، علی (۱۳۵۶). «فصل دوم (خط منحنی)». قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. صص. ۲۷ تا ۶۲.
- ↑ موحد، ضیاء (۱۳۹۲). «پیوست (مطایبات سعدی)». سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر. صص. ۲۱۹ تا ۲۳۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ «هزلیات سعدی». ۲۴ فروردین ۱۳۹۲. دریافتشده در ۲۲ آگوست ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ «همزمان با اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، ترجمه «اشعار عربی سعدی» ارائه میشود». خبرگزاری کتاب ایران. ۳۱ فروردین ۱۳۹۰. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ریپکا، یان (۱۳۸۵). «هشتم (مغولان)». تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه. ترجمهٔ عیسی شهابی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. صص. ۳۵۱ تا ۳۵۷. شابک ۹۶۴-۴۲۵-۳۲۳-۹ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). پارامتر|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ دشتی، علی (۱۳۵۶). قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر.
- ↑ سعدی، مصلح بن عبدالله (۱۳۸۵). غلامحسین یوسفی، ویراستار. غزلهای سعدی. تهران: سخن. ص. ۴۵. شابک ۹۶۷-۳۷۲-۱۷۳-۶ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). - ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ ۶۲٫۲ ۶۲٫۳ صیادکوه، اکبر (بهار و تابستان ۱۳۹۰). «سفارشهای عنصرالمعالی در آیین شعر و شاعری، آویزه گوش سعدی». کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی. دانشگاه یزد (۲۲): ۷۹ تا ۱۰۴. دریافتشده در ۴ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ ۶۳٫۰ ۶۳٫۱ یوسفی، عزیزه (زمستان ۱۳۹۰). «زبان سعدی در غزلیات». پژوهشنامه ادب حماسی. دانشگاه آزاد اسلامی (۱۲): ۱۶۱ تا ۱۷۴. دریافتشده در ۲۱ اسفند ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۶۴٫۰ ۶۴٫۱ ۶۴٫۲ موحد، ضیاء (۱۳۹۲). «فصل ششم (تاملاتی در سبک آثار سعدی)». سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر. صص. ۱۲۰ تا ۱۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ خوئینی، عصمت؛ عیسی زاده، مهدی (بهار و تابستان ۱۳۹۴). «اعجاز ایجاز با حذف اجزای مختلف کلام در گلستان سعدی». مطالعات و تحقیقات ادبی. دانشگاه خوارزمی (۱۸): ۸۱ تا ۹۸. دریافتشده در ۱۷ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ یزدانپرست، حمید (شهریور ۱۳۹۳). «طنزپردازی سعدی شیرازی». اطلاعات حکمت و معرفت. موسسه اطلاعات (۱۰۱): ۴۲ تا ۴۳. دریافتشده در ۱۷ اسفند ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ هاشمی پور، مرتضی (آذر ۱۳۸۲). «طنز فاخر سعدی». بخارا (۳۱): ۲۹۲ تا ۲۹۵. دریافتشده در ۱۹ فروردین ۱۳۹۶نقد کتاب «طنز فاخر سعدی» نوشته ایرج پزشکزاد
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ صفری، جهانگیر؛ مرتضوی، سید جمال الدین (تابستان ۱۳۹۲). «بررسی تخلص در غزلیات سعدی». پژوهشهای ادبی. انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی (۴۰): ۸۹ تا ۱۰۸. دریافتشده در ۱۸ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ ۶۹٫۰ ۶۹٫۱ موید شیرازی، سید جعفر (بهمن و اسفند ۱۳۵۴). «تأثیر قرآن و حدیث بر آثار سعدی». گوهر. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (۳۵ و ۳۶). دریافتشده در ۲۴ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ «محمدجعفر یاحقی: دید اجتماعی سعدی نتیجه گرایشات قرآنی اوست/ سعدی دانشآموخته بزرگترین قرآنشناسان عصر خود بود». ۳۱ فروردین ۱۳۸۷. دریافتشده در ۲۴ آبان ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ مجد، امید؛ آبین، الهه (بهار ۱۳۹۱). «شگردهای استفاده سعدی از آیات قرآن». سبک شناسی و نظم و نثر فارسی (بهار ادب). پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (۱۵). دریافتشده در ۲۲ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ فرهادی، سمانه؛ خان جان، علیرضا (زمستان ۱۳۹۴). «سعدی مترجم در «گلستان» ادب پارسی». مطالعات زبان و ترجمه. پایگاه مجلات تخصصی نور (۲۳). دریافتشده در ۲۴ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ نظری، نجمه؛ اسدی، آذر (تابستان ۱۳۹۴). «مقایسه آموزههای تعلیمی در شاهنمامه فردوسی با بوستان سعدی» (PDF). پژوهشنامه ادبیات تعلیمی. دانشگاه آزاد اسلامی (۲۶): ۱۵۷ تا ۱۸۰. دریافتشده در ۱۷ بهمن ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ ۷۴٫۲ ۷۴٫۳ ۷۴٫۴ ۷۴٫۵ ۷۴٫۶ ۷۴٫۷ موحد، ضیاء (۱۳۹۲). سعدی. انتشارات نیلوفر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ تجلیل، جلیل؛ فامیلیان سورکی، حسین (پاییز ۱۳۸۴). «سعدی تالی فردوسی» (PDF). فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه تهران. ۵۶ (۲ (پیاپی ۱۷۵)): ۱ تا ۷. دریافتشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ ۷۶٫۰ ۷۶٫۱ سرافرازی، عباس؛ باغدار دلگشا، علی (بهار ۱۳۹۴). «بازنگری جایگاه سعدی در اندیشه روشنفکران عصر مشروطه (با تأکید بر نگرش میرزاآقاخان کرمانی)». پژوهشنامه تاریخ. دانشگاه آزاد اسلامی (۳۸): ۴۵ تا ۶۰. دریافتشده در ۱۷ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ سعدی. «بوستان، باب پنجم». دریافتشده در ۱۲ مارس ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ سعدی. «بوستان، باب پنجم». دریافتشده در ۱۲ مارس ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ سعدی. «بوستان، باب پنجم». دریافتشده در ۱۲ مارس ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ دشتی، علی (۱۳۵۶). «فصل چهارم (سعدی و دیگران)». قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. صص. ۷۹ تا ۱۰۰.
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ دشتی، علی (۱۳۵۶). «فصل هفتم (سعدی و سنایی)». قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. صص. ۱۴۷ تا ۱۷۰.
- ↑ دشتی، علی (۱۳۵۶). «فصل ششم (سعدی و انوری)». قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. صص. ۱۳۱.
- ↑ ۸۳٫۰ ۸۳٫۱ ۸۳٫۲ ۸۳٫۳ شمیسا، سیروس (۱۳۷۰). سیر غزل در شعر فارسی. تهران: انتشارات فردوس. صص. ۸۷ تا ۹۳.
- ↑ «وقتی «سعدی» محل چالش شد». ۳۰ فروردین ۱۳۹۴. دریافتشده در ۲۴ آبان ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ فروخ، عمر (۱۹۸۴). تاریخ الأدب العربی. ج. سوم. بیروت: دارالعلم للملایین. ص. ۴۵۷.
- ↑ سبزیان پور، وحید؛ رضایی، صدیقه (شهریور ۱۳۶۴). «نگاهی تازه به داستان قدیمی سعدی و متنبی». نقد ادب عربی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی (۶). دریافتشده در ۲۹ مهر ۱۳۹۶.
- ↑ ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ ۸۷٫۲ ۸۷٫۳ ۸۷٫۴ ۸۷٫۵ جوادی، شهره؛ عرب سلغار، ندا (پاییز ۱۳۹۲). «تجلی قداست آب در آرامگاه سعدی شیراز» (PDF). باغ نظر (فصلنامه علمی پژوهشی). مرکز پژوهشی هنر معماری و شهرسازی نظر (۲۶). دریافتشده در ۶ دی ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۸۸٫۰ ۸۸٫۱ ۸۸٫۲ علی پور، مصطفی (پاییز ۱۳۸۵). «معرفی - نقد/ بوطیقای شعر نو (نگاهی دیگر به نظریه و شعر نیما یوشیج)». شعر. حوزه هنری (۴۹): ۳۴ تا ۳۶. دریافتشده در ۲ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ «حوض ماهی؛ شهر ممنوعه شیراز/ ملوانان چینی اشعار سعدی را میخواندند». ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵. دریافتشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۹۰٫۰ ۹۰٫۱ ۹۰٫۲ ۹۰٫۳ ۹۰٫۴ ۹۰٫۵ کمالی سروستانی، کورش (۳۱ فروردین ۱۳۹۳). «وین گلستان همیشه خوش باشد». روزنامه جام جم. دریافتشده در ۲۶ دی ۱۳۹۵. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ ۹۱٫۰ ۹۱٫۱ ۹۱٫۲ ۹۱٫۳ دشتی، علی (۱۳۵۶). «یازدهم (گلستان)». قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر. صص. ۲۲۷ تا ۲۷۶.
- ↑ حسن لی، کاوس (تابستان ۱۳۸۵). «سعدی در نگاه سخن سرایان». شعر. حوزه هنری (۴۷): ۱۶ تا ۲۰. دریافتشده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ دستغیب، عبدالعلی (۱۳۷۷). «حافظ و گوته». سالنامه حافظ پژوهی. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (۱). دریافتشده در ۸ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ بهمن، پروین اعتصامی (چهرههای درخشان)، ۴۱، ۴۲ و ۴۳.
- ↑ آتش سودا، محمدعلی (شهریور ۱۳۸۲). «ابراهیم گلستان و گلستان سعدی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (۷۱). دریافتشده در ۲۵ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ صادقی، معصومه؛ غلامحسین زاده، غلامحسین (5 و 6 دی 1391). «نقش آشنایی با ادبیات کلاسیک در داستاننویسی معاصر» (PDF). ششمین همایش ملی پژوهشهای ادبی. انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی. دریافتشده در 27 آبان 1396. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۹۷٫۰ ۹۷٫۱ ۹۷٫۲ ۹۷٫۳ آذر، امیراسماعیل؛ برزگر، مریم (تابستان ۱۳۹۳). «نخستین شاعران تأثیرگذار در غرب (سعدی، خیام، فردوسی)» (PDF). فصلنامه مطالعات ادبیات تطبیقی. دانشگاه آزاد اسلامی (۳۰): ۶۳ تا ۷۹. دریافتشده در ۶ بهمن ۱۳۹۵. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۹۸٫۰ ۹۸٫۱ ۹۸٫۲ موید، حشمت (بهار ۱۳۷۸). «گوته در آینه سعدی». ایران شناسی. بنیاد مطالعات ایران (۴۱): ۳۶ تا ۵۸. دریافتشده در ۷ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ روح بخشان (بهار و تابستان ۱۳۸۸). «سعدی در زبانهای جهان». آینه میراث. پایگاه مجلات تخصصی نور (۴۴). دریافتشده در ۲۴ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ «گلستان سعدی باز هم به انگلیسی ترجمه شد». خبرگزاری کتاب ایران. ۲۶ اسفند ۱۳۹۵. دریافتشده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ۱۰۱٫۰ ۱۰۱٫۱ ۱۰۱٫۲ ۱۰۱٫۳ فکری ارشاد، جهانگیر (بهمن ۱۳۵۶). «تاثیر سعدی بر گوته» (PDF). مجله وحید. دانشگاه اصفهان (۲۲۵): ۴۲ تا ۴۶. دریافتشده در ۹ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ فیروزآبادی، سید سعید (بهار ۱۳۸۶). «سعدی و گوته (نگاهی به دیوان غربی - شرقی و تأثیر کلام سعدی بر گوته)» (PDF). ادبیات تطبیقی جیرفت (۱). دریافتشده در ۱۷ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ رایت کلینتون، جروم (دی ۱۳۶۳). «نفوذ سعدی بر بزرگترین شاعران آمریکا در قرن نوزدهم میلادی». کیهان فرهنگی (۱۰): ۲۶ تا ۲۸. دریافتشده در ۷ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ کریمی مطهر، جان اله؛ خاک ره کهنمویی، تبسم (بهار و تابستان 1395). «پوشکین؛ سعدی جوان روسیه (جایگاه سعدی در اشعار پوشکین)». پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت. پایگاه مجلات تخصصی نور (۱). دریافتشده در 29 آبان 1396. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ یحیی پور، مرضیه (بهار ۱۳۸۷). «جایگاه سعدی در ادبیات روسی (بر اساس آثار ایوان بونین)». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (۵۲). دریافتشده در ۳۰ آبان ۱۳۹۶.
- ↑ ۱۰۶٫۰ ۱۰۶٫۱ «سعدی، روح کمال شرق». ۲۸ فروردین ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ قاسم صافی (بهار ۱۳۸۷). «مقام سعدی در سند». آینه میراث. پایگاه مجلات تخصصی نور (۴۰). دریافتشده در ۲۶ شهریور ۱۳۹۶.
- ↑ ناهده فوزی. «پژوهشی دربارهٔ نخستین شرح عربی گلستان سعدی و بررسی اتهام سرقت آن». دریافتشده در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ یوسف الیان سرکیس (۱۹۱۹). «جبرائیل المخلّع». معجم البابطین لشعراء العربیة فی القرنین التاسع عشر والعشرین (به عربی). مؤسسة جائزة عبدالعزیز سعود البابطین للإبداع الشعری. از پارامتر ناشناخته
|زبان اثر=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ ثائر الزعزوع (11/7/2015). «الفراتی ومأساة محور الموصل الفرات الأعلی والمدنیة المهمشة» (به عربی). دریافتشده در 22 آبان 1396. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک); تاریخ وارد شده در|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ John Lundberg (04/08/2008). "Finding Good In The Axis Of Evil" (به انگلیسی). Retrieved 07/03/2017.
{{cite web}}
: Check date values in:|تاریخ بازدید=
و|تاریخ=
(help); Unknown parameter|وبگاه=
ignored (help) - ↑ ۱۱۲٫۰ ۱۱۲٫۱ ««بنی آدم» ی که در سازمان ملل آنچنان مشهود نیست». خبرگزاری دانشجویان ایران. ایسنا. ۱۳ شهریور ۱۳۹۱. دریافتشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۵. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ «جای واقعی شعر سعدی در سازمان ملل به روایت ظریف». خبرگزاری دانشجویان ایران. ایسنا. ۱۰ مهر ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۵. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ "Voyager - Languages" (به انگلیسی). Retrieved 2017-02-26.
- ↑ "Voyager - Languages (Persian)" (به انگلیسی). Retrieved 2017-02-26.
- ↑ ۱۱۶٫۰ ۱۱۶٫۱ عباسی، مرتضی (بهار ۱۳۹۱). «تبیین وجوه سازواری غزلهای سعدی با ردیف کنونی موسیقی ایرانی». مطالعات زبان و ادبیات غنایی. دانشگاه آزاد اسلامی. ۲ (۲). دریافتشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۶.
- ↑ «شجریان؛ «سعدی خوانترین» خواننده ایرانی». ۱۳۸۷/۰۱/۳۱. دریافتشده در 1 آبان 1396. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک); تاریخ وارد شده در|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ شیما زارعی (۸ اردیبهشت ۱۳۸۹). «گزارشی از نشست «موسیقی و غزلیات سعدی»». دریافتشده در ۱ آبان ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «نمایشنامهخوانی گلگشت در گلستان». دریافتشده در ۲۰۱۷-۱۱-۲۱. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «اقتباس نمایشی مودبیان از گلستان سعدی». ۱۹ فروردین ۱۳۹۳. دریافتشده در ۳۰ آبان ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «پری صابری بر اساس زندگی سعدی، نمایشنامه نوشت». ۳ بهمن ۱۳۹۱. دریافتشده در ۳۰ آبان ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «داریوش ارجمند و نمایشنامه روحوضی براساس حکایت سعدی». ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴. دریافتشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «داستانهایی از بوستان و گلستان سعدی برای کودکان و نوجوانان». ۱ شهریور ۱۳۹۶. دریافتشده در ۳۰ آبان ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «سعدی به روایت کیارستمی». ۱۳۸۶/۱۲/۱۹. دریافتشده در 30 آبان 1396. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک); تاریخ وارد شده در|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۱۲۵٫۰ ۱۲۵٫۱ ۱۲۵٫۲ امن خانی، عیسی؛ علی مددی، مونا (بهار و تابستان ۱۳۹۰). «سعدی و گفتمان مدرن ایران» (PDF). تاریخ ادبیات (پژوهشنامه علوم انسانی). دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی (۳ (پیاپی ۶۸)): ۵۵ تا ۷۵. دریافتشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ ۱۲۶٫۰ ۱۲۶٫۱ همایون کاتوزیان، محمدعلی (پاییز ۱۳۸۱). «ریشههای سعدی کُشی». ایران شناسی. بنیاد مطالعات ایران (۵۵): ۵۰۹ تا ۵۲۶. دریافتشده در ۷ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ عابدی، کامیار (شهریور ۱۳۸۳). «سعدی در آیینه ادب معاصر/ تحلیلی از یک بی مهری فرهنگی و ادبی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه. پایگاه مجلات تخصصی نور (۸۳): ۵۴ تا ۶۳. دریافتشده در ۵ مهر ۱۳۹۶.
- ↑ در پیرامون ادبیات (کسروی، ص ۷۱)
- ↑ علی شریعتی (بهار ۱۳۸۴). «زن در چشم و دل محمد». یاد. بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی (۷۵): ۷۴. دریافتشده در ۸ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ سالارنامه (میرزا آقاخان کرمانی، ضمیمهٔ تاریخ بیداری، ص ۱۲، به نقل از روشنگران ایرانی و نقد ادبی پارسینژاد، ص ۱۲۸).
- ↑ جدال با مدعی (گفتگو با اسماعیل خوبی، از علی اصغر ضرابی، جاویدان، ج ۲، ۱۳۵۶، صص ۱۰۷–۱۰۹)؛ صدای حیرت بیدار (گفتگوهای مهدی اخوان ثالث، به کوشش مرتضی کاخی، مروارید زمستان، ج ۲، ۱۳۸۲، صص ۹۱–۹۲).
- ↑ ۱۳۲٫۰ ۱۳۲٫۱ عابدی، کامیار (شهریور ۱۳۹۰). «چرا شاملو حافظ را ستایش میکرد و سعدی را نکوهش؟». ماهنامه تجربه. دوره جدید (۴ (پیاپی ۷۹)). دریافتشده در ۳۰ بهمن ۱۳۹۵.
- ↑ طاهباز، سیروس (۱۳۸۵). دربارهٔ هنر شعر و شاعری: نیما یوشیج. نگاه. ص. ۲۱۶–۲۱۹. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۲۲۹-۰.
- ↑ ۱۳۴٫۰ ۱۳۴٫۱ محمدعلی موحد (خرداد و تیر ۱۳۹۰). «صیت سخن سعدی». بخارا (۸۱): ۲۵ تا ۲۸. تاریخ وارد شده در
|سال=، عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک); پارامتر|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک) - ↑ ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ ۱۳۵٫۲ ۱۳۵٫۳ ۱۳۵٫۴ ۱۳۵٫۵ رستگار فسایی، منصور (زمستان ۱۳۸۴). «بنای آرامگاه و مجسمه سعدی». نامه انجمن (۲۰): ۱۳۳ تا ۱۴۴. دریافتشده در ۸ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ امامی، فرشید (۱۵ فروردین ۱۳۸۸). «فروغی: بسترساز تلفیق معماری مدرن با معماری سنتی ایران». روزنامه اعتماد (۱۹۱۶): ۷. دریافتشده در ۹ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ ۱۳۷٫۰ ۱۳۷٫۱ «نصب مجسمه سعدی به روایت حکمت شیرازی». خبرگزاری ایسنا. ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲. دریافتشده در ۸ اسفند ۱۳۹۵. از پارامتر ناشناخته
|کد خبر=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ آتی نیوز: اول اردیبهشت، روز سعدی نامگذاری شد
- ↑ «۵۰۰ ریال». دریافتشده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «اسکناس ۱۰ هزار تومانی رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی دولت. دریافتشده در ۲ فوریه ۲۰۱۵.
- ↑ «استعلام از فرهنگستان دربارهٔ شعرِ روی اسکناس ۱۰هزارتومانی». سایت وطن. بایگانیشده از اصلی در ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰.
- ↑ «توضیح کاووس حسنلی». خبرگزاری ایسنا. بایگانیشده از اصلی در ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰.
- ↑ «افتخارآفرینی کاذب چرا؟». وب سایت خبری عصرایران. بایگانیشده از اصلی در ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳. دریافتشده در ۶ سپتامبر۲۰۱۲. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازدید=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ «هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان سعدی». تعلیم و تربیت (۱۱ و ۱۲): ۶۱۷ و ۶۱۸. بهمن و اسفند ۱۳۱۶. پارامتر
|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک) - ↑ ۱۴۵٫۰ ۱۴۵٫۱ موحد، ضیاء (۱۳۹۲). «فصل اول (افصح المتکلمین)». سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر. صص. ۲۷ تا ۲۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ موحد، ضیاء (۱۳۹۲). «فصل سوم (زمانه سعدی)». سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر. صص. ۴۸ تا ۷۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - ↑ شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی، ۱۴۶۱.
- ↑ کسایی، «سرگذشت دانشمندان و مراکز دانش در حمله مغول»، ۲۸۹–۳۲۲.
- ↑ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۴۹۱ و ۴۹۰.
- ↑ ریو میزوکامی (Ryo Mizukami) (۱۹ خرداد ۱۳۹۵). «نگاهی به زندگی و فعالیتهای علمی ابن فوطی تألیف مجمع الآداب و ارتباط با جامعه روشنفکران». دریافتشده در ۲۳ مرداد ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ electricpulp.com. "EBN BAZZĀZ – Encyclopaedia Iranica" (به انگلیسی). Retrieved 16-08-2017.
{{cite web}}
: Check date values in:|بازبینی=
(help) - ↑ ۱۵۲٫۰ ۱۵۲٫۱ «شد الازار فی حط الاوزار عن زوار المزار (کتاب) - ویکی فقه». دریافتشده در ۱۵ اگوست ۲۰۱۷. تاریخ وارد شده در
|بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ذبیحالله صفا. «سعدی». دریافتشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ ۱۵۴٫۰ ۱۵۴٫۱ آفتاب. «خانقاهی که آرامگاه سعدی شد/ نگاهی به پیشینه تاریخی سعدیه شیراز». دریافتشده در ۱۵ اگوست ۲۰۱۷. تاریخ وارد شده در
|بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ «حوادث الجامعه». دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ محیط طباطبایی، سید محمد (دی ۱۳۶۳). «نکاتی در سرگذشت سعدی». کیهان فرهنگی. موسسه کیهان (۱۰): ۱۰ تا ۱۴. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ «بازسازی جذابترین و تکاندهندهترین بخشهای سفرنامه ابن بطوطه در جدیدترین کتاب محمدعلی موحد». ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «گزارش شب ابن بطوطه». ۶ آبان ۱۳۹۰. دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۶. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ «نفحات الأنس - ویکینور، دانشنامهٔ تخصصی». دریافتشده در ۱۶ اگوست ۲۰۱۷. تاریخ وارد شده در
|بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۱۶۰٫۰ ۱۶۰٫۱ قربان پور آرانی، حسین (بهار و تابستان ۱۳۸۹). «منظومه عرفانی سعدی در بوستان». مطالعات عرفانی. دانشگاه کاشان (۱۱): ۱۶۵ تا ۱۷۰. دریافتشده در ۲۵ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ «تذکرة الشعرا». از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک) - ↑ سمرقندی، دولتشاه (۱۳۸۲). «چهارم». تذکرة الشعرا. تهران: انتشارات اساطیر. صص. ۲۰۲ تا ۲۱۰. شابک ۹۶۴–۳۳۱--۲۰۲-x مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک). از پارامتر ناشناخته|تصحیح=
صرفنظر شد (کمک) - ↑ «سعدی در لغتنامه دهخدا». دریافتشده در ۲۱ اگوست ۲۰۱۷. از پارامتر ناشناخته
|وبگاه=
صرف نظر شد (|وبگاه=
پیشنهاد میشود) (کمک); تاریخ وارد شده در|بازبینی=
را بررسی کنید (کمک)
منابع
- سعدی شیرازی، مصلح بن عبدالله (۱۳۷۲)، کلیات سعدی، به کوشش به اهتمام محمدعلی فروغی.، تهران: امیرکبیر پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - موحد، ضیاء (۱۳۹۲). سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- همایون کاتوزیان، محمدعلی (۱۳۹۳). سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- بهار، محمدتقی (۱۳۵۵). سبک شناسی. ج. سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- صفا، ذبیحالله (۱۳۶۹). تاریخ ادبیات در ایران. ج. سوم. تهران: انتشارات فردوس.
- دشتی، علی (۱۳۵۶). در قلمرو سعدی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- براون، ادوارد (۱۳۳۹). از سعدی تا جامی؛ تاریخ ادبی ایران از نیمه قرن هفتم تا آخر قرن نهم هجری، عصر استیلای مغول و تاتار. ترجمهٔ علی اصغر حکمت. تهران: کتابخانه ابن سینا.
- شمیسا، سیروس (۱۳۷۰). سیر غزل در شعر فارسی. تهران: انتشارات فردوس.
- شمیسا، سیروس (۱۳۸۱). شاهدبازی در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات فردوس. از پارامتر ناشناخته
|همان=
صرفنظر شد (کمک) - نفیسی، سعید (۱۳۴۴). تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی. ج. ۱ (تا پایان قرن دهم هجری). تهران: کتابفروشی فروغی.
- «اتابکان فارس». [[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]. ج. ۶. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۳۷۳. دریافتشده در ۱۳ شهریور ۱۳۹۶. تداخل پیوند خارجی و ویکیپیوند (کمک)
- «تصوف». [[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]. ج. ۱۵. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۳۸۷. دریافتشده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۷. تداخل پیوند خارجی و ویکیپیوند (کمک)
- Rypka, Jan (2007). "Poets and Prose Writers of the Late Saljuq and Mongol Periods". The Cambridge History of Iran (به انگلیسی). Vol. 6. Cambridge University Press. p. 594.
- Losensky, Paul (2012). "Saʿdi". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Bibliotheca Persica Press. Retrieved 4 April 2017.
{{cite encyclopedia}}
: URL–wikilink conflict (help) - Lewis, Franklin (2012). "Golestān-e Saʿdi". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Bibliotheca Persica Press.
{{cite encyclopedia}}
: URL–wikilink conflict (help)
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به سعدی در ویکیگفتاورد موجود است. |
متن مربوطه در ویکینبشته: سعدی/گلستان |
- سعدی
- افراد ایرانیتبار در سده ۱۳ (میلادی)
- افراد صدساله اهل ایران
- اهالی شیراز
- دانشآموختگان نظامیه بغداد
- درگذشتگان ۶۹۱ (قمری)
- درگذشتگان سده ۱۳ (میلادی)
- زادگان ۱۱۸۴ (میلادی)
- زادگان ۶۰۶ (قمری)
- شاعران اهل ایران
- شاعران ایران بزرگ
- شاعران صوفی
- شاعران غزلسرا
- شاعران فارسیزبان
- شاعران فارسیزبان اهل ایران
- شاعران فارسیزبان سده ۷ (قمری)
- شاعران قصیدهسرا
- شاعران مرد اهل ایران
- صوفیان اهل ایران
- مسلمانان سنی اهل ایران
- نمادهای ملی ایران
- نویسندگان سده ۱۳ (میلادی)
- نویسندگان مرد اهل ایران