پرش به محتوا

نظام‌الدین شنب غازانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نظام‌الدین شنب غازانی
نام اصلی
علی بن محمد
زاده۷۴۰ ه‍.ق
تبریز - شنب غازان
محل زندگیتبریز - بغداد - حلب
درگذشته۸۰۷ ه‍.ق
تبریز
نام(های) دیگرعبدالواسع
لقبمولانای اعظم - افتخارالائمة فی العالم - سحبان‌الزمان - وحیدالأقران - ملک‌الفصحاء و قدوةالبلغاءالعصر[۱][۲]
تخلصنظام
زمینه کاریمورخ، نویسنده و شاعر
ملیتایرانی
دورهجلایریان - تیموریان
کتاب‌هاظفرنامه - ریاض‌الملوک فی ریاضات‌السّلوک - بلوهر و بیوذسف - مقامات حریری - مُجدولی در ذکر عترت نبی - رحیقیّه و ربیعیّه
دیوان اشعاردیوان شامی
تأثیرگذاشته برحافظ ابرو
پدر و مادرکمال‌الدین محمد[۳]

نِظام‌الدّین علی بن محمّد بن ابی‌طالب واعظ شَنْبِ غازانی معروف به مولانا نظام‌الدّین شامی؛ از مورخان، نویسندگان و شاعران قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری قمری می‌باشد.

زندگی

[ویرایش]

نظام‌الدین در سال ۷۴۰ ه‍.ق در شنب غازان (شام غازان) تبریز متولد شد برای همین نیز به شنب غازانی و شامی مشتهر است.[۴][۵][۶]

در جوانی به بغداد رفت و مدتی از دوران حیات را در خدمت سلطان اویس جلایری(۷۵۷–۷۷۶ هـ) و سلطان احمد بن شیخ اویس (سلطنت از ۷۸۴ تا ۸۱۳ هـ) در بغداد گذراند.[۷] وی شیفتهٔ مطالعهٔ متون کمیاب و غریبه بود و همواره کتاب‌های عربی مانند سروده‌های حسّان بن ثابت، تاریخ یمینی و مقامات حریری و کتاب‌های فارسی چون کلیله و دمنه، فرائدالسّلوک، مرزبان‌نامه، سندبادنامه و تاریخ جهانگشا را مطالعه می‌کرده‌است.[۸]

نظام زمانی که در بغداد بود تیمور عازم آن شهر شده و آن‌جا را فتح کرد. نظام‌الدین اولین شخصی بود که به دیدار تیمور رفت و این نیز به مزاج تیمور خوش آمد و در حق وی گفت: «خدای تعالی بر تو رحمت کند که اول تو از این شهر پیش ما آمدی.»[۹]

در سال ۸۰۳ ه‍.ق که تیمور به حلب لشکر می‌کشد اتفاقاً نظام که در حلب می‌زیسته بار دیگر شاهد یورش لشکر تیمور به حلب می‌شود.[۱۰]

یک سال بعد تیمور او را احضار کرده و نوشتن تاریخ پادشاهی خویش را به وی تکلیف می‌کند.

مولانا نظام‌الدین شامی در سال ۸۰۶ وقتی به‌همراه تیمور عازم آذربایجان می‌شود از او رخصت گرفته و به‌تبریز رفته و تا پایان عمر خود در تبریز به‌سر می‌برد.[۱۱]

تاریخ وفات وی مشخص نیست اما زمانی که برادرش همام کتاب مجدولی در عترت نبی را به‌سال ۸۱۲ در شنب غازان کتابت کرده‌است در پایان آن مشخص می‌کند که نظام‌الدین در آن تاریخ در قید حیات نبوده‌است.[۵] برخی وفات او را به‌سال ۸۰۷ ه‍.ق دانسته‌اند که در این حال وی باید در ۶۸ سالگی دارفانی را وداع گفته باشد.[۱۱]

آثار

[ویرایش]

ریاض‌الملوک فی ریاضات‌السّلوک

[ویرایش]

زمانی که نظم‌الدین با کتاب سلوان‌المطاع فی عدوان‌الطباعِ ابن ظفر مکی اندلسی که به‌تاریخ ۵۵۴ ه‍.ق نوشته شده بود آشنا شد، پس از جستجوی بسیار نسخه‌ای گرانمایه از آن را از دوستی به‌دست‌آورد و در لفظ و معنی آن تأمل قاطع و صریح را واجب پنداشت و سرانجام آن را به نثر فارسی درآورد. او کتاب جدید را ریاض‌الملوک فی ریاضات‌السّلوک نامید. ریاض الملوک فی ریاضات السلوک برای نخستین بار توسط استاد کریم صادری بر اساس نسخه خطی کتابخانه ملی تبریز و همچنین آستان قدس رضوی تصحیح کردید و باب اول آن به تاریخ ۱۳۸۱ خورشیدی در تبریز از طرف انتشارات سودمند به صورت منقح همراه با فهارس دهگانه به چاپ رسید.[۱۲]

بلوهر و بیوذسف

[ویرایش]

وی در سال ۷۹۰–۸۰۰ داستان حکیمانه و مشهور بلوهر و بیوذسف را که از عربی به فارسی برگردانده شده بود ولی ترجمهٔ آن دچار اطناب بود، تهذیب و تلخیص کرد.[۱۱]

ربیعیّه و رحیقیّه

[ویرایش]

قطعه‌ای است ادبی و تا حدودی ستایشی که نظام آن را در مورد یکی از پیکارهای سلطان احمد جلایری نوشته است.[۱۳]

مقامات حریری

[ویرایش]

وی در سال ۸۰۱ مقامات حریری را به‌نام سلطان احمد جلایری به فارسی ترجمه کرد.[۱۴]

مُجدولی در ذکر عترت نبی

[ویرایش]

نظام‌الدین در سال ۸۰۳ زمانی که در حلب بود کتاب مُجدولی در ذکر عترت نبی را نوشت که از همین کتاب برمی‌آید که وی شم شیعی داشته‌است.[۵]

ظفرنامه

[ویرایش]

اثر مهم نظام‌الدین شامی کتاب ظفرنامه می‌باشد که به‌نام امیر تیمور گورکان و در ذکر روزهای سلطنت او نوشته شده‌است. نثر این کتاب بلیغ بوده و متمایل به‌شیوهٔ انشای مترسلان است و از حیث عبارت در میان تاریخ عهد تیموریان ممتاز است.[۱۱]

دیوان اشعار

[ویرایش]

آقابزرگ تهرانی و محمدعلی تربیت به وجود دیوان شامی اشاره کرده‌اند.[۱۵] نمونه‌هایی از سروده‌های او در کتاب ریاض‌الملوک آمده است.

منابع

[ویرایش]
  1. حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله بن عبدالرشید؛ ذیل ضفرنامهٔ شامی؛ با مقدمه و تصحیح دکتر بهمن کریمی؛ نشریات بنگاه مطبوعاتی افشاری؛ ۱۳۲۸؛ ص. ۹
  2. مجموعهٔ عکسی شمارهٔ ۵۶۴ کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران؛ برگ ۶۱
  3. برایون، مارسل؛ منم تیمور جهانگشا؛ منصوری، ذبیح‌الله؛ ص. ۳۸
  4. ایمانی، بهروز؛ نقد و معرفی کتاب: ریاض الملوک فی ریاضات السلوک از کیست؟؛ تاریخ، آیینهٔ میراث؛ پاییز ۱۳۸۰ – شماره ۱۴
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ دانش‌پژوه، محمدتقی؛ مجدولی در عترت نبی؛ زبان و ادبیات، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران؛ سال نهم؛ تیر ۱۳۴۱؛ شماره ۴
  6. خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین؛ رجال کتاب حبیب السیر: از حملهٔ مغول تا مرگ شاه اسمعیل اول؛ عبدالحسین نوایی؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ ص. ۹۶
  7. صفا، ذبیح‌الله؛ تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پاسی؛ انتشارات فردوس؛ جلد ۴؛ ص. ۴۷۸
  8. ریاض‌الملوک فی ریاضات‌السلوک؛ نسخهٔ خطّی شمارهٔ ۲۵۵۷؛ کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران؛ برگ ۵-۶-۱۳
  9. سمرقندی، عبدالرزاق؛ مطلع سعدین و مجمع بحرین؛ نوایی، عبدالحسین؛ ناشر: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ جلد ۲؛ ص. ۶۷۶
  10. همان؛ ص. ۸۵۱
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ صفا، ذبیح‌الله؛ تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پاسی؛ ص. ۴۷۸
  12. ریاض‌الملوک فی ریاضات‌السلوک؛ نسخهٔ خطّی شمارهٔ ۲۵۵۷؛ خاتمه؛ برگ ۱۶۵
  13. کیانی، محسن؛ نامهٔ انجمن؛ شماره 23؛ سال ششم؛ شماره سوم؛ پاییز ۱۳۸۵؛ ص. ۶۹
  14. بلوهر و بیوذسف (داستانی شگفت، کتابی نادر و عزیزالوجود)؛ مجلهٔ گوهر؛ سال ششم؛ شمارهٔ چهارم؛ تیر ۱۳۵۷؛ ص. ۲۸۹
  15. تربیت، محمدعلی؛ دانشمندان آذربایجان؛ ص. ۲۷۹