محمدرضا عبدالملکیان
محمدرضا عبدالملکیان | |
---|---|
![]() محمدرضا عبدالملکیان در حال سخنرانی در دومین رویداد صبح خلاق تهران | |
زاده | 1331 ایران، نهاوند |
محل زندگی | ایران، تهران |
زمینه کاری | شاعر، |
ملیت | ![]() |
رویدادهای مهم | فیلم جهان را به شاعران بسپارید به کارگردانی مهدی سلطانی روایتی ست مستند از زندگی محمدرضا عبدالملکیان |
فرزند(ان) | گروس عبدالملکیان نسیم عبدالملکیان |
محمدرضا عبدالملکیان از شاعران معاصر ایرانی است که در سال 1331 خورشیدی در نهاوند دیده به جهان گشود.
سبک اشعار[ویرایش]
او از شاعران نوگو و نوجوی عصر انقلاب و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی محسوب میشود. در ابتدا به قالب چهارپارههای پیوسته روی آورد. اما بیشتر اشعارش در قالب نو نیمایی و سپید سروده شدهاست. اغلب شعرهای وی رنگ و بوی عاشقانه با درونمایه اجتماعی دارد که با لحنی ساده و خوشآهنگ به دور از ابهام بیان شدهاند.[۱]
زندگینامه[ویرایش]
عبدالملکیان، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در نهاوند ادامه داد و پس از ادامه تحصیل در رشته کشاورزی، با اخذ درجه کارشناسی « مهندسی کشاورزی » در سال ۱۳۵۷ در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران به کار مشغول و در سال ۱۳۶۳ به وزارت کشاورزی منتقل شد. او تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته مدیریت ادامه داد و در حال حاضر به عنوان مدیرکل دفتر آموزشهای رسمی و حرف کشاورزی مشغول کار است. عبدالملکیان کار شعر را از دوره دبیرستان آغاز کرد و در سال ۱۳۵۴ نخستین مجموعه شعرش را منتشر کرد. او طی بیش از ۳۰ سال فعالیت شعری علاوه بر چاپ و انتشار چندین عنوان مجموعه شعر، عهدهدار مسئولیتهای گوناگون فرهنگی و ادبی نیز بودهاست و از جمله در حال حاضر مدیر عامل دفتر شعر جوان، عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران و عضو شورای عالی خانه هنرمندان است. وی پدر گروس عبدالملکیان، شاعر جوان ایرانی است.[۲]
آثار[ویرایش]
- ساده با تو حرف میزنم
- مه در مه
- ریشه در ابر
- مهربانی
- ردپای روشن باران
- گل چه پایان قشنگی دارد (یادنامه سلمان هراتی)
- حالا که آمدهای
- حالا که رفتهای (یادنامه قیصر امینپور)[۳]
- آوازهای آبادی
- پل خواب
نمونه اشعار[ویرایش]
شعر آب و آیینه[۴]
تو چرا جنگیدی؟
پسرم میپرسید،
من تفنگم در مشت،
کولهبارم بر پشت ام است،
بند پوتینم را محکم بستم
مادرم، آب و آیینه و قرآن در دست،
روشنی در دل من منور است
بار دیگر پسرم میپرسد،
تو چرا میجنگی؟
با تمام دل خود میگویم:
تا چراغ تو را نگیرد دشمن پسرم !
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ کوروش کمالی سروستانی، یکی قطرهباران...،۱۳۷۸، نشر قلمکده، ص ۲۴۸
- ↑ «درباره ما، انجمن شاعران ایران». بایگانیشده از اصلی در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱. دریافتشده در ۷ مه ۲۰۱۱.
- ↑ مرثیههای «محمدرضا عبدالملکیان» برای «قیصر امینپور» منتشر شد
- ↑ آب و آیینه
پیوند به بیرون[ویرایش]
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
این یک مقالهٔ خرد ادبیات است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |