شعر کهن فارسی
شعر کهن فارسی یا شعر کلاسیک فارسی، گونهای از شعر فارسی است که از اواسط سده سوم هجری (سده دهم میلادی) به تدریج و از شرق در ایران فرهنگی رواج پیدا کرد. وزن این شعر به صور کمی یا عروضی است که در آن واژگان بر اساس ارکان عروضی در قالبهایی مشخص گنجانده میشوند و شعر سروده میشود.
تاریخچه[ویرایش]
با آنکه شواهدی در دسترس است که وجود و تکامل زبان فارسی نو در اواخر دوران ساسانی را تأیید میکند،[۱] مدرکی از وجود شعر عروضی فارسی به شیوهای که از سده سوم هجری سروده میشود وجود ندارد و بنا بر داستانی نخستین شعر کلاسیک فارسی سروده شده منسوب به محمد بن وصیف سجزی، شاعر دربار یعقوب لیث صفاری، است.[۲] با این وجود، نخستین شاعر نامدار و پدر شعر کلاسیک فارسی را رودکی سمرقندی میدانند.[۳] بهدلیل دوری نسبی شرق ایران فرهنگی به دستگاه خلافت عباسی در بغداد، نخستین شاعران فارسیزبان در این ناحیه پدیدار گشتند. جو روانی ایجاد شده پس از بنیانگذاری نخستین دولتهای ایرانی در شرق خلافت عباسی و تمایل ایرانیان به استقلال، پس از بیش از دو قرن اقتدار قوم عرب، حاکمان ایرانی به حمایت از فرهنگ و هنر ایرانی پرداختند. در همین راستا، بسیاری بر آن شدند تا با تدوین تاریخ شفاهی ایرانیان، آن را از فراموشی مصون دارند. ابوالقاسم فردوسی، شاعر اواسط سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری، با سرودن شاهنامه تلاش پیشینیان خود را کامل کرد و لقب بزرگترین شاعر پارسیگو و سرایندهٔ بلندترین حماسهٔ بشری را از آن خود کرد.[۴] با سقوط دولت غزنوی و روی کار آمدن امپراتوری سلجوقی و همچنین دوران اوج تمدن اسلامی، کاربرد واژگان فنی در شعر نمود بیشتری پیدا کرد؛ به صورتی که برخی از دانشمندان بزرگ آن دوران، همانند عمر خیام، همزمان شاعر نیز بودند. با نفوذ تدریجی واژگان عربی و همچنین ایجاد آرامش نسبی در جامعهٔ ایرانی در سدههای میان دوران سلجوقی و حمله مغول، فضای شعر فارسی بهسوی ادبیات غنایی و عرفانی پیش رفت و بزرگانی همانند سنایی، مولوی، سعدی و حافظ آثار خود را در این دوران نوشتند. پس از حملهٔ مغول، شعر کلاسیک فارسی دورانی از افول را گذراند و بیتوجهی نسبی شاهان صفوی به شعر، بسیاری از شاعران از ایران به دربار سلاطین گورکانی هند مهاجرت کردند.[۵] بهدلیل درباری بودن زبان فارسی در هند، شعر فارسی رو به تصنع و تکلف رفت و از زبان عامیانه دور شد. شاعرانی همچون بیدل دهلوی در این دوران میزیستند. ناگفته نماند که تأثیر این شاعران به قدری زیاد بوده که شاعران فارسی زبان حوزهٔ فرهنگی ایران نیز از ایشان تأثیر پذیرفتند. در زمان جنبش مشروطهٔ ایران، شعر فارسی در ایران به سوی ادبیات سیاسی و اجتماعی و عامهپسند رفت و بسیاری از واژگان نامأنوس عربی از میان رفتند و برخی از واژگان نوین اروپایی، که توسط دانشجویان ایرانی مقیم اروپا به ایران آورده شده بودند، وارد شعر فارسی شدند.[۶] تصنیفهای عارف قزوینی، قصیدههای محمدتقی بهار و هجونامههای ایرج میرزا برای این دوراناند. در ابتدای سده چهاردهم خورشیدی و با ظهور شاعرانی همانند علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و احمد شاملو و پدید آمدن قالب شعر آزاد (نیمایی و سپید) سیطرهٔ کامل شعر کهن از میان رفت و امروزه و پس از یک سده، قالبهای کهن شعر فارسی در کنار قالبهای نوین شعر فارسی مورده استفاده قرار میگیرند.
پس از ظهور نیما یوشیج فضای نوآورانهٔ اندیشههای نیما و پیروانش باعث انقلاب در شعر کلاسیک هم شد که این رویکرد دو شاخه بزرگ پیدا کرد.
- نئوکلاسیک که با شاعرانی چون شهریار و هوشنگ ابتهاج آغاز شد، با کسانی چون قیصر امینپور و سید حسن حسینی و احمد عزیزی تثبیت شد و با چهرههایی چون حسین منزوی و محمدعلی بهمنی به اوج رسید که رویکردی محافظهکارانه در نوآوری داشت و غزلهای نوهندی، نوقلندرانه، غزلگفتار از این نحله هستند.
- مدرنگرایان: چهرهٔ شاخص این نحله سیمین بهبهانی است و شاخههای غزل فرم، غزلمینیمال و غزل پستمدرن از این شاخهاند که رویکردی آوانگارد و گاه افراطی در این زمینه داشتهاند.
منابع[ویرایش]
- ↑ "زبان فارسی". ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2023-03-30.
- ↑ "محمد بن وصیف سجزی". ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2022-01-03.
- ↑ «گنجور» رودکی سمرقندی». ganjoor.net. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۴-۱۳.
- ↑ «گنجور» ابوالقاسم فردوسی». ganjoor.net. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۴-۱۳.
- ↑ "سبک هندی". ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2022-12-20.
- ↑ "جنبش مشروطه ایران". ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2023-04-07.