جنگ ایران و عراق
جنگ ایران و عراق | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
![]() از بالا در جهت ساعتگرد: کودک-سرباز ایرانی سرباز ایرانی با ماسک شیمیایی در جریان حملات شیمیایی عراق نیروهای کشتهشدهٔ مجاهدین خلق در عملیات مرصاد سرباز ایرانی هنگام کار با پدافند زو-۲۳–۲ اسیرهای عراق پس از عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر ناوچه آمریکایی یواساس استارک پس از برخورد موشک اگزوست توسط جنگندهٔ عراقی | |||||||||
| |||||||||
طرفهای درگیر | |||||||||
پشتیبانی توسط:
|
پشتیبانی توسط:
| ||||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||||
| |||||||||
تلفات و ضایعات | |||||||||
۱۲۳٬۲۲۰ تا ۱۶۰٬۰۰۰ نفر کشته شده در نبرد و ۶۰٬۷۱۱ مفقود (بر اساس اعلام دولت ایران) ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۶۰۰٬۰۰۰ نفر بر اساس آمارهای مستقل ۸۰۰٬۰۰۰ نفر کشته در میدان نبرد (بر اساس اعلام عراقیها) ۳۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح ۴۰٬۰۰۰ تا ۴۲٬۸۷۵ نفر اسیر ۱۱٬۰۰۰ تا ۱۶٬۰۰۰ نفر تلفات غیرنظامی ۶۲۷ میلیارد دلار خسارت مالی |
۱۰۵٬۰۰۰ تا ۳۷۵٬۰۰۰ نفر کشته ۴۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح ۵۶۱ میلیارد دلار خسارت مالی |
جنگِ ایران و عراق یا جنگِ هشتساله که در ادبیات جمهوری اسلامی با نام جنگِ تحمیلی و دفاعِ مقدّس نیز شناخته میشود در منابع عربی و غربی بنام جنگِ اوّلِ خلیج یاد شده و در عراق با نام قادسیهٔ صدام از آن یاد میشد، طولانیترین جنگ متعارف در قرن بیستم میلادی و دوّمین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که نزدیک به هشت سال به طول انجامید. جنگ در ۳۱ شهریورِ ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبرِ ۱۹۸۰) با حملهٔ عراق به ایران آغاز شد. در این روز درگیریهای پراکنده مرزی دو کشور با یورش همزمان نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور در تمام مرزها به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد، مقامات عراقی معتقد بودند که جنگ از ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ برابر با ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ با حملات توپخانهای ایران به شهرهای مرزی عراق آغاز شدهاست.[۳۷] این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات انسانی از هر دوطرف و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.[۳۸] مبادلهٔ اسیران جنگی بین دو کشور از سال ۱۳۶۹ آغاز شد. ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.[۳۹]
روابط ایران و عراق از سال ۱۳۴۸ تا پیش از جنگ نیز به شدت تیره و تار بوده و پیش از انقلاب ایران ۱۰۴ مورد درگیری و جنگ بین ایران و عراق اتفاق افتاد[۴۰] سرانجام، در پیماننامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران بهطور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد.[۴۱] در اثر بروز انقلاب در ایران و حوادث پس از آن، علیالخصوص تصفیه افسران بلندپایه ارتش بعد از وقوع کودتای نوژه، صدام حسین به این ارزیابی رسید که این بار ایران توان دفاع دربرابر حملات او را نخواهد داشت و در عرض یک هفته تهران را فتح خواهد کرد. با این محاسبات، عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد.[۳۸]
مسئولان ایران بلافاصله جنگ را به یک دوگانه جنگ بین حق و باطل تبدیل کردند[۴۲] سازمان ملل از شش روز پس از شروع جنگ (۶ مهرماه ) قطعنامه هایی صادر میکرد ، سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد و افراد و سازمانهای دیگر پیشنهادهای صلح ارائه میدادند که همگی توسط عراق پذیرفته میشدند ولی مسئولین ایران اعلام میکردند که بدون برکناری و مجازات صدام حسین و تأسیس یک حکومت اسلامی در عراق آتشبس ممکن نیست.[۴۳][۴۴] سرانجام یکسال پس از صدور آخرین قطعنامه سازمان ملل در اثر پایان یافتن منابع خود مجبور شدند آنرا بپذیرند و تداوم حکومت صدام حسین و تعیین متجاوز پسا آتشبس را نیز قبول کردند.[۴۵]
در ابتدای جنگ عراق با استفاده از عنصر غافلگیری موفق شد بخشهایی از خاک ایران از جمله شهر خرمشهر را اشغال نماید. ایران در سالهای دوم و سوم جنگ موفق شد بیشتر مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را آزاد نموده و از سال ۱۹۸۴ جنگ را به داخل خاک عراق بکشاند. ایران در فوریه ۱۹۸۶ موفق به تصرف فاو یکی از مهمترین بنادر صدور نفت عراق شد و در ۸ ژانویه ۱۹۸۷ عملیات عظیمی به نام کربلای ۵ را برای تصرف بصره دومین شهر بزرگ عراق به انجام رساند که در جریان آن ۶۵ هزار سرباز ایرانی و ۲۰ هزار عراقی کشته شدند. ایران در ۲۶ فوریه این عملیات را متوقف کرد و در جبهه جنوبی جنگ به بنبست رسید. پس از آن، درگیری نفتکشها با حملات دو طرف به سوی کشتیهای غیرنظامی در خلیج فارس آغاز شد. کشتیهای کویتی یکی از اهداف مورد علاقه ایرانیها بودند. نیروهای ایران به نفتکشهای شوروی و آمریکا که در خدمت دولت کویت بودند، حمله میکرد. یک جنگنده عراقی به یک کشتی جنگی آمریکایی حمله کرد و آسیب شدیدی به ناوچه یواساس استارک وارد کرد و باعث مرگ ۳۷ سرباز آمریکایی شد. این اقدامات کشتیرانی بینالمللی را در معرض خطر قرار داد و زمینه مداخله شوروی و آمریکا را فراهم کرد بهطوریکه هر دو از قطعنامههای شورای امنیت که از دو طرف جنگ درخواست آتشبس داشت، حمایت میکردند.[۴۶] در سال چهارم و پنجم، ارتش عراق بهطور گسترده از درگیریافزارهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد؛ ولی ادعای استفاده ایران از سلاحهای شیمیایی ثابت نشدهاست. براساس گزارش سیا عراق با کمک اطلاعاتی دقیق آمریکا شهرهای مرزی ایران را بمباران شیمیایی کرد.[۴۷]دو طرف چندین بار اقدام به بمباران و موشکباران شهرها و اهداف غیرنظامی کردند که بیشتر توسط عراق انجام شد. در اواخر جنگ، درگیریها به خلیج فارس کشیده شد که باعث آسیب دیدن تعداد زیادی سکوی نفتی و کشتیهای تجاری و نفتکش با پرچم کشورهای گوناگون شد. پس از فروردین ۱۳۶۷، با سقوط جزیرهٔ استراتژیک فاو در نبرد دوم فاو، و پیرو آن پیروزیهای پشت سرهم نیروهای عراقی، روند تحولات جنگ به گونهای ناگهانی و غافلگیرانه، به زیان ایران و به سود عراق تغییر پیدا کرد.[۴۸][۴۹][۵۰]
دو کشور در طول جنگ آسیبهای فراوان اقتصادی دیدند. جنگ ایران و عراق یکی از مهمترین برخوردهای نظامی دوران معاصر بود، که منافع بیشتر کشورهای جهان را تهدید کرد و بیشتر بر کشورهایی تأثیر گذاشت که بیشترین ذخایر نفتی جهان را داشتند. در این جنگ، برخی تصور کردند که پیروزی هر یک از دو کشور ایران یا عراق موجب برهمخوردن ثبات و توازن قوا در منطقه خواهد شد به همین دلیل ابرقدرتها کوشیدند تا هیچکدام از این دو کشور پیروز نشوند.[۵۱] شوروی، یکی از دو ابرقدرت آن دوران، از سال ۱۹۸۰ فروش جنگافزار به هر دو کشور را متوقف کرده بود اما از سال ۱۹۸۲ به منبع اصلی عراق برای خرید سلاحهای پیشرفته تبدیل شد. آمریکا نیز در سال ۱۹۸۵ با مذاکراتی پنهانی اقدام به فروش جنگافزار به ایران کرد. ایالات متحده آمریکا در اواخر جنگ چند بار به شکل مستقیم وارد درگیری با ایران شد. کشورهای سوریه، کره شمالی و لیبی نیز به ایران جنگافزار و ابزارهای تکنولوژیک میفروختند. شورای امنیت سازمان ملل متحد در کل ۸ قطعنامه دربارهٔ این جنگ صادر نمود که به جز قطعنامه ۵۹۸ به تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷، همگی توسط ایران رد شد. همچنین بیش از یک میلیون تن در این جنگ کشته یا زخمی شدند که به تثبیت مفهوم شهادت در ایران کمک کرد.
زمینهها و دلایل آغاز جنگ
عوامل مختلفی طی چند دهه موجب شد که اختلافات دو کشور تبدیل به جنگی تمام عیار شود. اختلافاتی که مربوط به مسائل ژئوپولیتیک، مذهبی و قومی بود. سرانجام، تحریکات دو کشور علیه یکدیگر و رهبرانشان باعث روی دادن جنگ ایران و عراق شد.
فائق الشیخ علی در مصاحبه با برنامه السطرالاوسط گفت: اگر بخواهم طوری قضاوت کنم که در دنیا و آخرت پشیمان نباشم مسئولیت دو سال اول جنگ با صدام حسین بود ولی مسئولیت شش سال بعدی آن با آقای خمینی بود. ایران تحریکاتی میکرد ولی این صدام بود که با ورود به خاک ایران جنگ را شروع کرد ولی پس از بازپسگیری زمینها ایران وارد خاک عراق شد و صدام را یزید خواندند و گفتند باید آنقدر ادامه دهیم تا یزید را نابود کنیم[۵۲]
نقش عراق
این مسائل باعث شدند که صدام حسین به این ارزیابی برسد که بر خلاف ۱۰۴ مورد قبلی، این بار ایران توان دفاع دربرابر حملات او را نخواهد داشت و در عرض یک هفته تهران را فتح خواهد کرد. با این محاسبات، عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برای ۱۰۵ امین بار (با احتساب درگیریهای نوزدهماهه بین ایران و عراق که ظاهراً در ابتدای انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، شاید بتوان گفت برای ۱۰۶ امین بار) از سال ۱۳۴۸ به ایران حمله کرد. این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.[۳۸] مبادلهٔ اسیران جنگی بین دو کشور از سال ۱۳۶۹ آغاز شد. ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.[۳۹]
ادعای تاریخی
کشور عراق از زمان عبدالکریم قاسم، خوزستان را بخشی از عراق میدانست که توسط حکومت عثمانی به ایران تقدیم شده بود و به همین دلیل از تجزیه طلبان خوزستان حمایت میکرد. حمایتی که با قرارداد الجزایر برای مدتی متوقف شدهبود؛ ولی تحرکات تحریک آمیزی چون نمایش نقشه منطقه که در آن خوزستان «عربستان» نامیده شده و بخشی از خاک عراق بود از تلویزیون بصره ادامه داشت.[۵۳]
رهبری جهان عرب
از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ میلادی، عراقیها رؤیای رهبری جهان عرب را در سر میپروراندند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ درآمدهای نفتی عراق افزایش یافت.[۵۴] این موضوع به عراق کمک میکرد تا خلاء ناشی از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبری اعراب را پر کنند؛ زیرا مصر پس از پیمان کمپ دیوید نفوذ خود در میان اعراب را از دست داده بود.[۵۵]
جزایر سهگانه
در جریان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی عراق روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از اتحادیه عرب خواست تا آنان نیز چنین کنند. درخواستی که از سوی اتحادیه عرب رد شد. عراق همچنین اعتراض رسمیای به سازمان ملل نوشت که توسط این سازمان نادیده گرفته شد. عراقیها دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ایرانیتبار ساکن عراق زدند. در سال ۱۹۷۴ تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسید و درگیریهای نظامی مرزی پراکنده کمکم به جنگی تمام عیار تبدیل شد.[۵۶] روابط ایران و عراق از سال ۱۳۴۸ تا پیش از جنگ نیز به شدت تیره و تار بوده و پیش از انقلاب ایران ۱۰۴ مورد درگیری و جنگ بین ایران و عراق اتفاق افتاد[۴۰] که در برخی از آنها از جمله در درگیری ۲۱ بهمن ۱۳۵۲ صدها تن از دو طرف کشته و زخمی شدند. در سال ۱۳۵۳ ده درگیری نظامی بین ایران و عراق روی داد که در آنها هواپیماهای جنگی حضور داشتند. معروف است که شاه در همین سال در جواب به این سؤال که "چرا این قدر هلیکوپتر کبرا میخرید؟، پاسخ داده بود: «از همسایهام سؤال کنید که چرا این قدر تانک میخرد، من برای هر تانک عراقی یک کبرای آماده پرواز دارم.»[۵۷] تنش به قدری بالا گرفت که کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماینده ویژه به مرزهای دو کشور شد. نتیجه گزارش این نماینده منجر به صدور قطعنامه ۳۴۸ شورای امنیت شد که در آن طرفین ملزم به حل اختلاف مرزی میان خود شدند.[۵۶]
قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر
در پیماننامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران بهطور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد.[۴۱] بنابراین عراق که در طول سالهای بعد سیاستهای ضد غرب و ضدصهیونیستی را تبلیغ میکرد،[۵۴] در سال ۱۹۸۰ و پس از سقوطِ شاه سیاستِ ایرانیستیزی را در دستورِ کارِ عراقیها قرار داد.
سفیر عراق در لبنان در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در مصاحبه با روزنامه النهار بیروت گفت:[۵۸]
بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است: ۱- تجدیدنظر در پیمان نامه ۱۹۷۵ الجزایر دربارهٔ اروند رود ۲- اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب ۳- خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سهگانه ایرانی مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس
صدام حسین مدعی بود که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی ۱۹۷۵ در زمان شاه، خود را مغبون میدیده.[۵۹]
تسلط بر خلیج فارس
صدام متوجه خلاء ناشی از سقوط شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس شده بود و تلاش داشت تا نقشی که پیش از آن محمدرضا پهلوی ایفا میکرد را بر عهده گیرد.[۵۵] او برای اینکار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج فارس داشت.[۶۰][۶۱] به گفته جیمزبیل، دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را بهطور کلی میتوان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشینهای منطقه چندان ناخوشایند نبود.[۶۲]
ضعف ایران پس از انقلاب
به نظر میرسد که باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که پس از انقلاب، ایران دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده تا توازن قبلی قوا در خلیج فارس را با یک حمله نظامی برهم زده و همزمان راهحل جدیدی برای مشکلات عراق با شیعیان جنوب و کردهای شمال این کشور جلوی پای آنان بگذارد.[۶۳]
در یک سال اول انقلاب و علیالخصوص بعد از وقوع کودتای نوژه، بسیاری از افسران بلندپایه ارتش تصفیه شدند که باعث از بین رفتن ساختار ارتش شد.
عراق بعثی که حکومت وقت ایران را بابت اصطکاکهایش با ایالات متحده و عدم روابط دوستانهاش با شوروی در مظان قرار گرفتن در انزوای سیاسی میدید هرگونه تقابل نظامی با ایران را آسانتر تصور میکرد.[۶۴]
نیویورک تایمز در ۲۶ فروردین ۱۳۵۹ یا ۱۹۸۰/۴/۱۵: «از زمانی که ایران شاهنشاهی به ایران انقلابی تبدیل شده، نیروهای مسلحش به نیروهای بی انضباطی تبدیل شدهاند. بر اساس یک تخمین تمامی هواپیماهای پیشرفته اف-۱۴ تام کت ایران زمین گیر شدهاند و تنها نیمی از اف-۴ها و اف-۵های ایران قابل استفادهاند.»[۶۵]
موافقت آمریکا
دو ماه پیش از آغاز جنگ، صدام حسین و زیبیگنیو برژینسکی در عمان با یکدیگر دیدار کردند. باور بنی صدر این بود که برژینسکی در این ملاقات به صدام اطمینان داده که ایالات متحده مخالفتی با الحاق خوزستان به عراق ندارد.[۶۶]
خطر حکومت شیعی
نگرانیهای روزافزون صدام از یک حکومت شیعه در همسایگی خود که تهدیدی برای کشور خودش با جمعیت پرشمار شیعه محسوب میشد عزم وی را برای تقابل بیشتر با ایران جزم نمود.[۶۴]
نقش بختیار، اویسی و انگلستان
گزارش سری دیوید میرز مسئول بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به تاریخ ۲۵ سپتامبر/ سوم مهر، خبر از سفر بختیار به عراق در آستانه حمله نظامی عراق به ایران (۲۲ سپتامبر/۳۱ شهریور) میدهد. در این گزارش عنوان شده که عراق از اپوزیسیون ایرانی خواسته تا در جبهههای نبرد پشت سر نیروهای عراقی حاضر شوند تا دول خود را در مناطق اشغالی تشکیل دهند.

روند این رایزنیها در دیدارهای بعدی لرد جورج براون (در آن زمان: معاون سابق وزیر خارجه بریتانیا و نماینده حزب کارگر) با مقامات عراقی، بختیار و اویسی در پاریس و مقامات وزارت خارجه بریتانیا ادامه یافت. لرد جورج براون در آخرین روزهای اکتبر ۱۹۸۰ با صدام حسین و طارق عزیز معاون نخستوزیر عراق دیدار کرد. در بازگشت او از بغداد، سفارت بریتانیا در کویت دو گزارش در تاریخ ۲۹ و ۳۰ اکتبر/ هفتم و هشتم آبان، شمهای از دیدار براون با مقامات عراقی را به لندن ارسال کرد.
در گزارش نخست، جورج براون بر اساس گفت و گو با سران عراق عنوان کرد که با توجه به مواضع ضدغربی خمینی و معتدل تر بودن صدام از این جهت، به صلاح حکومت بریتانیا است که با اپوزیسیون ایرانی برای سرنگونی حکومت تهران کمک کند. براون با تشبیه کردن اقدام احتمالی گروه بختیار و اویسی تأکید کرد که آنان میتوانند به شیوه نهضت مقاومت ملی فرانسه در جنگ جهانی دوم، با همکاری با طرف مقابل ضمن استفاده از ضعف حکومت ایران، خوزستان را جدا کرده و حکومت خود را در آن جا شکل دهند.[۶۸]

نقش ایران
اعلام عدم پایبندی ایران به قرارداد الجزایر
صادق طباطبایی معاون وزارت کشور در مصاحبه خود با روزنامه اطلاعات که در ۲۹ خرداد ۱۳۵۸ منتشر شد اعلام کرد : پس از قرارداد الجزایر شاه متعهد شد از حمله کردها به عراق جلوگیری کند و کردها نتوانند از امکانات ایران استفاده کنند . حالا مسئله عوض شده و دولت ایران دیگر به آن قرارداد پایبند نیست بنابراین رژیم عراق هم از جانب کردها از شمال و هم از جانب شیعیان از جنوب احساس خطر میکند در حقیقت مانند یک گازانبری دولت مرکزی تحت فشار قرار دارد...[۶۹]
عدم اجرای مفاد قرارداد الجزایر
-بر اساس قرارداد ۱۹۷۵ بین ایران و عراق قرار بود ارتفاعات میمک (سیف سعد)، زین الکش (زین القوس) و سیف ابوعبیده در ازای نیمی از شط العرب به عراق واگذار شود اما در عمل به دلیل ناتمام ماندن عملیات میلهگذاری مرزی بین طرفین در سال ۱۳۵۶، مرز تا حد زیادی نامشخص باقی ماند.[۷۰]
در ۱۵ شهریور ۱۳۵۹، دولت عراق دولت ایران را تهدید کرد که در صورت عدم پاسخگویی به واگذاری مناطق مزبور، ۱۱۵ مایلی مناطق قصرشیرین را تصرف خواهد کرد چون منطقه میمک از جمله مناطقی است که در قرارداد الجزایر ذکر شدهاست که در خاک عراق قرار دارد.[۷۱] در ۱۰ سپتامبر ۱۹۸۰ (۱۹ شهریور ۵۹) دولت عراق کنترل ارتفاعات میمک یا همان سیف سعد را اعلام کرد.[۷۲][۷۳][۷۴]تلقی عراق این بود که ایران با پس ندادن مناطق مزبور عملا قرارداد الجزایر را زیر پا گذاشته است بنابراین صدام حسین نیز در ۱۷ سپتامبر یا ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ پایان تعهد خود به عهد نامه الجزایر را اعلام کرد.[۷۵][۷۶]
سیاست صدور انقلاب
نگاه کنید به: سیاست صدور انقلاب اسلامی ایران
رهبران ایران رسماً اعلام میکردند که به سیاست صدور انقلاب ایران به سایر کشورها میاندیشیدند.[۷۷] روحالله خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به دیگر ملل بود و در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) اظهار داشت:ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم[۷۸]
حمایت ایران از شیعیان و اکراد عراق
پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عراق برخی ناآرامیهای سیاسی را زیر سر سید محمد باقر صدر و با حمایت و تشویق ایران میدانست. صدام حسین، از وجود یک همسایه انقلابی شیعه در مرزهای شرقی خود احساس خوبی نداشت.[۷۹] مسیولین عراق پیش از آغاز یورش بارها ایران را به اقدامات تجاوزگرانه نسبت به عراق و دخالت در امور داخلی خود از جمله حمایت از حزب غیرقانونی الدعوه متهم میکردند.[۸۰]
حکومت عراق نیز متهم میشد که به اقدامات تجاوزگرانه از جمله حمایت علنی از شورشیان جداییخواه در خوزستان و قول کمک به آنها برای آزادی «عربستان»، نامی که حکومت عراق بر این استان نهاده بود، میپردازد و دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان گفته بود که عراق برای شورشیان سلاح ارسال میکند. در چندین مورد حتی نیروهای عراق حملاتی را به شهرهای مرزی ایران ترتیب دادند که یکی از آنها یورش به شهری در استان کردستان در ژوئن ۱۹۷۹ و دیگری به شهر صالحآباد در جنوب بود که چندین کشته به جا گذاشت. در نیمه اول سال ۱۹۸۰ (سال ۱۳۵۹) چندین درگیری مرزی دیگر هم بین دو کشور رخ داد.[۸۰]
امضای پیمان دفاعی عرب
ایران امضای پیمان دفاعی اعراب در فوریه ۱۹۸۰ یا بهمن ۱۳۵۸ را اقدامی خصمانه برای هدف قرار دادن آن و مسلح کردن کشورهای منطقه علیه خود دانست. و لازم دید ماهیت دوگانه ای از خود به نمایش بگذارد.[۸۱]
حمایت از حزب الدعوه
حمایت الدعوه از انقلاب اسلامی ایران
در مهر – آبان ۱۳۵۷ / اکتبر ۱۹۷۸ حزب الدعوة طی بیانیهای حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد. محمد مهدی آصفی به پاریس رفت و ضمن دیدار با خمینی پشتیبانی حزب را از ایشان به اطلاع وی رساند.[۸۲]
انتفاضهٔ ۱۷ رجب
در پی دستگیری سید محمد باقر صدر در ۲۲ خرداد ۱۳۵۸ / ۱۲ ژوئن ۱۹۷۹، حزب الدعوة تظاهرات گستردهای در سراسر عراق برپا کرد که در نتیجهٔ آن صدها تن دستگیر شدند. این قیام به انتفاضهٔ ۱۷ رجب معروف شد. رژیم بعث ۱۲۰۰ تن از بازداشت شدگان را محاکمه کرد که ۸۶ تن از آنها به اعدام محکوم شدند.[۸۳] سرکوب قیام سبب شد حزب الدعوة خط مشی مسلحانه را در پیش گیرد. حزب شاخهٔ نظامی خود را تأسیس کرد که چند تن از رهبران حزب بر آن نظارت داشتند.[۸۴]
پس از دستگیری یا متواری شدن برخی از رهبران حزب به خارج از عراق، عبدالامیر منصوری در خرداد – تیر ۱۳۵۸ / ژوئن ۱۹۷۹ با ساماندهی دوبارهٔ حزب، رهبری آن را بر عهده گرفت.[۸۵]
انتقال مرکز فعالیت به ایران
با به قدرت رسیدن صدام حسین در عراق در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ / ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، روند سرکوب حزب شدت گرفت. واکنش حزب در پیش گرفتن مبارزهٔ مسلحانه بود. رژیم صدام اعضای حزب را دستگیر و صدها تن از آنان را پس از محاکمههای فرمایشی اعدام کرد.[۸۶] در چنین اوضاعی، حزب الدعوة مرکز فعالیت خود را به ایران منتقل کرد. محمد مهدی آصفی در تابستان ۱۳۵۸ش / ۱۹۷۹ به ایران آمد. او و سایر رهبران حزب تصمیم گرفتند ساختار تشکیلاتی حزب را بازسازی کنند و رهبری حزب را از فردمحوری که در محمد هادی سبیتی متجلی میشد، خارج کنند. بنا بر این، شورای مرکزی حزب با عضویت محمدهادی سبیتی، علی کورانی، محمدمهدی آصفی، سید مرتضی عسکری و سید کاظم حائری (فقیه الدعوة) شکل گرفت. [۸۷]
ترور طارق عزیز
از دلایلی که به اختلافات دامن میزد، حمایت نظامی دولت ایران از شورشیان کرد و شیعه در عراق بود که به ترور نافرجام مقامات ارشد حکومت عراق منجر شد.[۸۸]
طارق عزیز در اول آوریل ۱۹۸۰–۱۲ فروردین ۱۳۵۹ در حالی که دانشجویان در دو طرف درب دانشگاه برای پذیرایی از وی ایستاده بودند در مقابل درب دانشگاه المستنصریه توسط فردی بنام سمیر نورعلی با پرتاب یک بمب دست ساز مورد سوءقصد قرار گرفت. تعدادی از دانشجویان مجروح شدند و تروریست توسط محافظین کشته شد ولی طارق عزیز فقط جراحت سطحی برداشت. صدام به دانشگاه آمد و گفت: ما بر شانههای مرگ میرقصیم. دولت عراق در آن زمان اعلام کرد که این ترور از سوی ایران حمایت میشود و دولت صدام حسین بلافاصله حزب الدعوه را به انجام این اقدام متهم کرد. مدتی بعد الدعوه اقدام به ترور لطیف نصیف الجاسم وزیر فرهنگ و اطلاعات عراق میکند که باعث واکنش تند عراق در اخراج هزاران شیعه عراقی به ایران میشود.[۸۹]
در ۵ آوریل ۱۹۸۰–۱۶ فروردین ۱۳۵۹ محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر توسط حکومت عراق دستگیر میشوند. در ۹ آوریل ۱۹۸۰–۲۰ فروردین ۱۳۵۹ کشته میشوند در حالیکه آثار شکنجه بوضوح بر روی بدن آنها مشخص بود.[۹۰][۹۱][۹۲]
تصمیم به براندازی صدام حسین
خمینی در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در پیامی که دربارهٔ قطع رابطه آمریکا با ایران داده بود به صدام اشاره کرد و گفت:[۹۳]
«صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد و با علمای اسلام خصوصاً آیتالله آقای سید محمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضد اسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود میکند.
ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشهٔ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست.
ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمدهاست قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است.»
مدتی بعد در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ خمینی در جمع فرماندهان بسیج ضمن سخنانی ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:[۹۴]
صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.
در پیامی که به مناسبت کشته شدن سید محمد باقر صدر منتشر شد، روحالله خمینی بار دیگر بر قیام مردم و ارتش عراق علیه صدام تأکید کرد:[۹۵]
عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد میشود بیتفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند. من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجهداران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانهها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند.
رهبران ایران هم در بخش عربی رادیو دولتی این کشور به بدگویی شدید از حکومت بعث عراق پرداخته و آن را یک حکومت ضداسلامی و دستنشانده قدرتهای امپریالیستی معرفی میکردند.[۸۰]
تلاشهای خمینی در تحریک شیعیان عراق علیه حکومت این کشور تا آن اندازه هم وسیع ارزیابی نمیشد و بیشتر سخنرانیها و بیانیههایش خلاصه بودند اما همین مقدار برای شروع درگیری کفایت میکرد. حکومت ایران با حمایتهای سیاسی، رسانه ای و مالی از نهادهای انقلابی و افراطی به تبلیغ بر علیه صدام حسین کمک میکرد و ایران را تبدیل به اپوزیسیون شیعیان عراق علیه حکومت این کشور کرده بود.
حملات به کنسولگری عراق در خرمشهر
صدام حسین در سخنرانی خود در اجلاس سران اسلامی رباط در ژانویه ۱۹۸۱ گفت: کنسولگری عراق در خرمشهر چند بار در تاریخهای ۱۱ و ۲۶ اکتبر و یکم و هفتم نوامبر ۱۹۷۹ (مهر و آبان ۱۳۵۸) مورد حملات زشتی قرار گرفت. در و پنجره آن شکسته شد و محافظین و کارمندان او کتک زده شدند و به اسناد آن دستبرد زده شد تا ما را مجبور به تعطیلی آن کنند.[۹۶]
توپ باران مناطق مرزی عراق
در ۴ سپتامبر ۱۹۸۰–۱۳ شهریور ۱۳۵۹ عراق مدعی شد توپخانه ایران اقدام به کوبیدن مناطق مرزی عراق نمودهاست. عراقیها این را شروع یک جنگ دانستند و صدام در ۱۷ سپتامبر یا ۲۶ شهریور اقدام به لغو عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر نمود و اعلام کرد که تمام شط العرب متعلق به عراق است.[۹۷]
صدام حسین در سخنرانی خود در اجلاس سران اسلامی رباط در ژانویه ۱۹۸۱ گفت: در ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ نیروهای ایرانی با استفاده از توپخانه سنگین ۱۷۵ مم آمریکایی شهرهای بیدفاع زرباطیه و مندلی و خانقین و میدان نفتخانه را بهطور وحشیانه ای کوبیدهاند که باعث خسارتهای مالی و جانی زیادی شدهاست. آنها این عملیات را از زین القدس و سیف سعد و سیف ابوعبیده انجام دادهاند که طبق معاهده الجزایر متعلق به عراق هستند و باید به عراق پس داده میشدند.[۹۶]
اظهارات تحریک آمیز مسئولین ایرانی
صادق قطب زاده وزیر خارجه وقت در ۳۰ آوریل ۱۹۸۰–۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ در مصاحبه با رادیو مونت کارلو گفت: همه دول خلیج از نظر تاریخی جزوی از ایران بودهاند. حسن روحانی دو هفته بعد در ۱۵ می ۱۹۸۰–۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ در مصاحبه ای گفت: بحرین جزء لاینفک ایران و طبق قانون اساسی جدید استان چهاردهم ایران محسوب میشود.[۹۸]
تلاش صدام برای مذاکره
سیاست اولیه عراق که از تحریکات حکومت ایران در بین شیعیان عراق نگران بود سیاست دیپلماسی و دوستی دو کشور بود. در همین راستا صدام حسین دو مرتبه تلاش داشت تا با ایران وارد گفتگو شود. یک بار طی ارسال نامه ای به مهدی بازرگان که مورد توجه مقامات حکومت قرار نگرفت و مرتبه بعدی طی تلاش برای گفتگو با ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه وقت در نشست ششم جنبش عدم تعهد (۳ تا ۹ سپتامبر ۱۹۷۹) در کوبا بود. وی طی گفتگوی خود با یزدی از عزم عراق برای رابطه دوستانه با حکومت ایران میگوید و متقابلاً یزدی نیز بر اهمیت این موضوع تأکید میکند. دولت بازرگان اما توانایی پیگیری گفتگوها را نداشت چرا که این مسئله با مخالفت قاطع خمینی که عزم خود را بر براندازی حکومت صدام جزم کرده بود مواجه شد.
حسینعلی منتظری در این خصوص از ترس کشورهای اطراف از انقلاب ایران و فضای سیاسی حاکم بر آن روایت کرد. وی طی گفتگوی خود با خمینی عنوان میکند که بهتر است ایران هیئتهای حسن نیت را جهت اعلام دوستی و روابط پایدار مسالمت آمیز به کشورهای منطقه بفرستد. بهخصوص که زمزمههای برخورد نظامی از سوی کشور عراق به گوش میرسید. وی به نقل از خمینی میگوید که در پاسخ به اظهاراتش مبنی براینکه نمیتوان دور کشور دیوار کشید و دول اطراف پس از انقلاب ایران و نشانههای تلاش برای صدور انقلاب دچار واهمه شدهاند درپاسخ از خمینی شنیدهاست که:
«نخیر؛ ما میخواهیم دور کشور دیوار بکشیم.»[۹۹][۱۰۰][۱۰۱]
عراق مدعی بود که وارد یک جنگ دفاعی شده و از حق مشروع خود برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپسگیری اراضی خود با توسل به زور استفاده میکند. آنها معتقد بودند که حکومت ایران تمام راههای حل مسالمتآمیز اختلافات دو کشور را مسدود کردهاست.
اخطارها راجع به احتمال شروع جنگ
عباس امیر انتظام نیز روایت میکند که سازمان اطلاعاتی ایالات متحده حداقل دو مرتبه نسبت به تحرکات عراقیها و عزمشان برای حمله به ایران هشدار میدهند، هشداری که درطی جلسه ای با بازرگان و یزدی مطرح میشود اما آنها علاقه چندانی نشان نمیدهند چرا که آنها خود معتقد بودند از سطح تحرکات و تهدیدها آگاهند. همچنین ابوالحسن بنی صدر مدعی میشود حداقل دو مرتبه خمینی را در جریان احتمال حمله عراق قرار میدهد که با بی میلی وی مواجه میشود.[۶۴][۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴]
یک سال پیش از جنگ، آمریکا دولت مهدی بازرگان را از احتمال بروز جنگ باخبر کرده بود. مقامات آمریکایی گزارش دادند:
مانورهایی با حضور مشترک یگانهایی مختلف و تمرینهایی برای گسیل و حرکت سریع یگانهایی بزرگ در مسیر شطالعرب (اروند رود) رودی که مشخصکننده جنوبیترین بخش مرز میان عراق و ایران است، در جریان است. عراق همچنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه دارد جاساز میکند، این ابزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار میکند و مشغول اجرای طرحهای مهندسی نظامیای است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد.[۱۰۵]
اختلافات مرزی
مهمترین اختلاف مرزی بر سر وضعیت اروند رود بود. قسمت انتهایی شط العرب یا اروند رود مرز دو کشور را تشکیل میدهد. دولت عراق معتقد بود که مرز دو کشور بایستی بر اساس مفاد پیمان قسطنطنیه ۱۹۱۳ تعیین شود اما ایران مرز دو کشور را خط تالوگ یعنی عمیقترین قسمت رودخانه میدانست. دو کشور یک بار در سال ۱۹۳۴ اختلاف خود را به جامعه ملل ارجاع دادند اما توافقی حاصل نشد. در سال ۱۹۳۷ نخستین معاهده مرزی دو کشور به امضا رسید. بر اساس این قرارداد مرز دو کشور در امتداد ساحل شرقی رودخانه بود اما یک قسمت لنگرگاهی چهار مایلی در کنار آبادان به ایران اختصاص داده شده و در این قسمت خط تالوگ مرز دو کشور را مشخص میکرد. عراق معتقد بود ایران از شرایط داخلی سیاسی نابسامان این کشور در آن زمان برای بهبود وضعیت خود در مذاکرات سود جستهاست. ایران هم از این قرارداد ناراضی بود و در دهه ۱۹۶۰ آن را فسخ کرده و خواستار مذاکرات برای تعیین خط مرزی جدید شد و همزمان با حمایت از شورشیان کرد در شمال عراق این کشور را تحت فشار گذاشت. نهایتاً در عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر عراق خواستههای ایران در زمینه شط العرب را پذیرفت و خط تالوگ برای نخستین بار مرز رسمی دو کشور در این رودخانه شد و ایران هم در ازای آن تعهد کرد که به حمایت از شورشیان کرد پایان دهد. اما پنج سال بعد و پنج روز پیش از آغاز جنگ صدام حسین این قرارداد را فسخ کرده و مدعی شد این پیمان به دلیل عدم رعایت مفاد آن از سوی ایران اعتبار خود را از دست دادهاست.[۸۰]
قوای طرفین
در ابتدای جنگ نیروی هوایی و نیروی دریایی ایران بزرگتر بود و عراق نیز نیروی زمینی بزرگتری در اختیار داشت. اما در طول سالهای جنگ قدرت نظامی ایران از نظر تجهیزات کاهش و قدرت نظامی عراق افزایش یافت. در آغاز جنگ (سال ۱۹۸۰) ارتش عراق دارای ۴۴۳۰۰۰ نیروی انسانی بود و ایران ۳۹۰۰۰۰ ارتشی داشت. عراق ۲۷۵۰ تانک و ایران ۱۷۳۵ تانک داشت. عراق ۳۳۹ هواپیمای نظامی و ایران ۴۴۷ هواپیما داشت،[۱۰۶] هشت سال بعد (سال ۱۹۸۸) عراق دارای یک میلیون نفر نیروی انسانی بود و ایران ششصد هزار نفر در اختیار داشت. عراق ۴۰۰۰ تانک در مقابل ۱۰۰۰ تانک ایران داشت. عراق ۶۰۰ هواپیما و ایران تنها ۵۰ هواپیمای جنگی قابل پرواز داشت.[۱۰۷] در پایان جنگ (سال ۱۹۸۸) نیروی هوایی عراق با ۶۰۰ هواپیمای جنگی از انواع میگ-۲۹، سوخو-۲۴ و داسو میراژ اف۱، به ششمین نیروی هوایی عظیم جهان تبدیل شد.[۱۰۸]
نوع تجهیزات | ایران پیش از جنگ | ایران پس از جنگ | عراق پیش از جنگ | عراق پس از جنگ |
---|---|---|---|---|
افراد نظامی | ۳۹۰٬۰۰۰ نفر | ۶۰۰٬۰۰۰ نفر | ۴۴۳٬۰۰۰ نفر | ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر |
تانک | ۱۷۳۵ دستگاه | ۱۰۰۰ دستگاه | ۲۷۵۰ دستگاه | ۴۰۰۰ دستگاه |
هواپیمای جنگی | ۴۴۷ فروند | ۵۰ فروند | ۳۳۹ فروند | ۶۰۰ فروند |
هلیکوپتر | ۷۴۴ فروند | ۳۹۰ فروند | ۲۶۰ فروند | ۳۸۰ فروند |
نیروهای عراق
ارتش عراق در آغاز جنگ، یک ارتش کاملاً وابسته به شوروی بود. ۸۵ درصد از تجهیزات این ارتش، طی ۵ سال پیش از جنگ از شوروی وارد عراق شده بود. صنایع نظامی فرانسه دومین صادرکننده تجهیزات و ادوات نظامی به عراق بودند. پس از این دو کشور، کشورهایی مانند برزیل، اسپانیا و ایتالیا قرار داشتند.[۱۰۹]
عراق جنگ را در حالی آغاز کرد که زرادخانههای این کشور پر از سلاح بود؛ ولی این کشور با بحران کمبود قطعات یدکی مواجه بود و در آغاز جنگ شوروی تنها بخش کوچکی از قطعات مورد نیاز عراق را تأمین میکرد؛ ولی پس از شکست عراق در مرحله اول جنگ و از سال ۱۹۸۲، شوروی دوباره به مهمترین متحد نظامی عراق تبدیل شد.[۱۰۹] تا این مقطع عراق قطعات ساخت شوروی و مورد نیاز خود را از کشورهایی مانند کره شمالی، مصر، چین و یوگسلاوی تأمین میکرد. همزمان سلاحهای زیادی از جمله موشکهای اگزوسه از فرانسه خریداری شد. فرانسه همچنین تا پیش از آنکه تولید نوع مخصوص ضد کشتی هواپیماهای میراژ اف-۱ به پایان رسد، پنج فروند جنگنده ضدکشتی سوپر اتاندارد خود را به عراق اجاره داد که در جنگ نفتکشها و حمله به جزیره خارگ مورد استفاده قرار گرفتند.[۱۱۰]
خلبانان عراقی، دستکم در نبردهای هوایی بسیار پائینتر از استانداردهای غربی رفتار میکردند. در واقع یکی از مهمترین مشکلات عراق در طول جنگ نداشتن نیروی انسانی کارآزموده برای استفاده از سلاحهای مدرنی بود که به دست میآورد. عراق هیچگاه نتوانست از حداکثر ظرفیت این سلاحها استفاده کند. برای نمونه ۴ سال پس از تحویل هواپیماهای سوخو-۲۴ به عراق، هیچکدام از این هواپیماها بهرهبرداری نشده بودند.[۱۱۱] حتی امروز نیز نمیتوان تخمین زد که چه تعداد از عراقیهای کشته شده در طول جنگ، مستقیم و در اثر رویارویی با ایران کشته شدهاند و چه تعداد از آنان در اثر ضعف فرماندهی یا اشتباه در استفاده از تسلیحات پیشرفته.[۱۱۲]
مشکل عدم بهرهبرداری صحیح از تسلیحات پیشرفته فقط در نیروی هوایی این کشور وجود نداشت. برای نمونه خدمه عراقی گونهای از تانکهای ساخت شوروی، در طول جنگ هرگز از سیستم دید در شب این تانکها استفاده نکردهبودند. چرا که آنها درک نمیکردند که تانکهای آنان به چنین سامانهای مجهز است.[۱۱۳] تا سال ۱۹۸۳ عراق حدود ۲۰۰ هواپیمای خود را از دست داده بود و بیشتر این خسارت نه در جنگ با ایران، بلکه در اثر تصادفات و سوانح غیر جنگی و مشکلات تعمیر و نگهداری به وجود آمده بود.[۱۱۱]
خلبانان ایرانی در طول جنگ ایران و عراق نه تنها با عراقیها میجنگیدند، بلکه با خلبانانی با ملیتهای دیگری از سراسر دنیا روبهرو بودند. خلبانان برخی از میگهای ۲۱ و میگهای ۲۳ عراق مصری بودند و خلبانان برخی از میراژهای اف-۱ بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶ بلژیکی، آفریقای جنوبی، استرالیایی و در یک مورد حتی آمریکایی نیز بودند، همچنین خلبانانی از شوروی و آلمان شرقی به عنوان خلبان میگ-۲۵ در عملیاتها شرکت داشتند. بهعلاوه خلبانان فرانسوی و اردنی نیز به عنوان معلم خلبان کار میکردند. بیشتر گزارشهایی که دربارهٔ استقرار خلبانان شوروی در عراق است حکایت از آن دارد که این خلبانان دائماً با اف-۱۴ها برخورد داشته و چندین میگ-۲۵ با خلبان روس سرنگون شدهاست. معمولاً شوروی چندین خلبان با تجربه خود را برای عملیات میفرستاد.[۱۱۴]
نیروهای ایران

در طول دهه هفتاد میلادی، ایران یکی از بزرگترین واردکنندگان تجهیزات نظامی بود. بخش عمدهای از این تجهیزات پیشرفته همچون هواپیماهای اف-۱۴، تجهیزات الکترونیکی و موشکهای فونیکس از ایالات متحده وارد میشد. آلمان غربی در ساخت بزرگترین زرادخانه اصفهان مشارکت داشت و انگلستان به ایران اسلحه میفروخت. برخی تجهیزات پدافند هوایی و ترابری نظامی ایران نیز از شوروی تأمین میشد. این روند با وقوع انقلاب ایران متوقف شد و نیروهای نظامی ایران را در موقعیت دشواری قرار داد. ایران برای دور زدن این تحریم تسلیحاتی روشهای زیر را به کار گرفت.[۱۱۰]
- تلاش برای خرید قطعات یدکی مورد نیاز از هر منبع ممکن (مانند اروپای غربی، کره جنوبی، تایوان و حتی اسرائیل (در ماجرای ایران کنترا) که این قطعات را داشتند یا آن را تحت لیسانس آمریکا تولید میکردند. ایران ناچار بود این قطعات را با قیمت گران و از بازار آزاد تهیه کند.[۱۱۰]
- خرید لوازمی که خارج از حوزه تحریم تسلیحاتی بودند و تبدیل آن به تجهیزاتی که کاربرد نظامی داشتند. برای نمونه میتوان به هواپیماهای سوئیسی، بالگردهای هلندی، کامیونهای آلمانی، مهمات ساخت چک اسلواکی، زرهپوشهای مجارستان، زرهپوشها و مهمات لهستان و خودروهای رومانیایی خریداری شده توسط ایران اشاره کرد.[۱۱۰]
- خرید موشک از لیبی و همزمان و بدون اطلاع لیبی، آموزش یک گروه از نیروهای ایران در سوریه برای شلیک موشک. این گروه همان افرادی هستند که با محوریت حسن تهرانی مقدم تولید موشک در ایران را پایهگذاری کردند[۱۱۵] که شرح آن در کتاب خط مقدم، بهشکل روایتی داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی در ایران، توسط انتشارات تعالی اندیشه منتشر شدهاست.[۱۱۶][۱۱۷]
یکی از مشکلات ایران در ابتدای جنگ، مسئله فرماندهان ارتش این کشور بود. از دید حکومت انقلابی ایران، از میان فرماندهان نظامی زمان پهلوی، تنها تعداد معدودی که در زمان دولت ملی محمد مصدق از فرماندهان بودند یا کسانی که مخالف حکومت شاه بودند مناسب پستهای فرماندهی نظامی بودند.[۱۱۸] چهل هزار مستشار آمریکایی که به عنوان آموزش با ارتش ایران همکاری میکردند با وقوع انقلاب از کشور اخراج شده بودند، تعداد زیادی از فرماندهان نظامی فرار کرده، بازنشسته شده یا برکنار شده بودند، نظام سربازگیری ناکارا شده بود و بخشی از نیروهای نظامی کشور درگیر ناآرامیهای داخلی (مانند گنبد کاووس) شده بودند.[۱۱۹] به علاوه برخی مصوبات دولت موقت همچون ضرورت خدمت نیروهای ارتشی در زادگاهشان و نیز اعطای مجوز استعفا به افسران ارتش باعث شد تا ارتش نتواند از بسیاری از قابلیتهای خود استفاده کند.[۱۲۰]
در فاصله میان بهمن ۱۳۵۷ تا مهر ۱۳۶۱، دهها تیمسار و افسر ارشد نظامی تعویض، کشته یا برکنار شدند. محمدولی قرنی در تهران ترور شد. ولیالله فلاحی در یک سانحه سقوط هواپیما کشته شد. سپهبد سعید مهدیون به جرم شرکت در کودتای نوژه اعدام و سرلشکر باقری نیز زندانی شد. سرهنگ فکوری که پنجمین فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام شروع جنگ بود همراه با سرتیپ فلاحی کشته شد. دریادار مدنی استعفا داد و از کشور خارج شد و بالاخره دریادار بهرام افضلی که چهارمین فرمانده نیروی دریایی ایران به هنگام شروع جنگ بود به جرم عضویت در حزب توده ایران در اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شد و به اتهام جاسوسی به همراه ۹ نفر دیگر از افسران بلندپایه ارتش در اسفند سال ۱۳۶۲ تیرباران شدند. اینها نمونههایی از فرماندهان نظامی است که به دلایل مختلف تعویض شده بودند.[۱۲۱]
در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازهتأسیس متشکل از جوانان بود که امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان کم تجربه تشکیل میدادند که از اصول کلاسیک رزم بیاطلاع بودند.[۱۲۲] برای نمونه محسن رضایی زمانی که در سال ۱۳۶۰ به فرماندهی کل سپاه منصوب شد، تنها ۲۷ سال سن داشت و تحصیلات او نیز دیپلم دبیرستان بود.[۱۲۳]
در سال ۱۹۸۲، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق با پشتیبانی ایران در این کشور تأسیس شد و ایران شورشیان عراقی را برای مبارزه علیه کشور خود در این مجلس بسیج کرد.[۱۲۴] سپاه بدر که توسط سید محمدباقر حکیم تأسیس شد شاخه نظامی مخالفین عراقی شد.[۱۲۵] حزب الدعوه که در ایران حضور داشت و مورد حمایت دولت ایران بود علیه عراق فعالیت میکرد و دست به ترور طارق عزیز معاون وقت نخستوزیر این کشور زد.[۱۲۶]
آمار بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس
در شهریور ۱۳۹۳ (در آستانه سالگرد شروع جنگ هشت ساله)، سرهنگ مجتبی جعفری جانشین «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس» گفت که پنج میلیون ایرانی در جنگ شرکت داشتند که ۱۹۰ هزار نفر کشته و ۶۷۲ هزار نفر زخمی شدند. ۴۲ هزار نفر از نیروهای ایرانی هم که به اسارت نیروهای عراقی درآمده بودند بعد از جنگ آزاد شدند. ۲۱۷ هزار نیروی ارتش، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیج به همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه پاسداران، شهربانی و ژاندارمری در جنگ شرکت داشتند.[۱۲۷]
- جزئیات تلفات
در جنگ ۴۸ هزار ارتشی، ۸۵ هزار بسیجی، بیش از ۳۳ هزار دانش آموز، بیش از سه هزار و ۵۰۰ دانشجو، سه هزار و ۳۱۷ روحانی، ۸۸ مسیحی، ۱۸ کلیمی و ۹ زرتشتی کشته شدند. علاوه بر این دو هزار تبعه غیر ایرانی نیز که همراه با نیروهای ایرانی میجنگیدند در جنگ هشت ساله کشته شدند.[۱۲۷]
خلاصه روند جنگ
نشانههای تنش نظامی میان عراق و ایران، تقریباً بلافاصله پس از وقوع انقلاب ایران آشکار شد. در ۱۳ فروردین ۱۳۵۸ عراق برای نخستین بار به حریم هوایی ایران تجاوز کرد. ۵ روز بعد، نیروهای عراقی به یک پست مرزی ایران در قصرشیرین حمله کردند. در اردیبهشت عراق به شهر مهران حمله هوایی کرد. پس از آن و تا آغاز همهجانبه جنگ، متجاوز از ۵۶۰ مورد درگیری در مرزهای ایران و عراق گزارش شدهاست.[۱۲۸]
در ۲۲ شهریور ۱۳۵۹ یک میگ عراقی به هلیکوپتر حامل بنی صدر و رجایی که برای بازدید از درگیریهای مرزی رفته بودند شلیک کرد که با دخالت جنگندههای ایرانی از صحنه گریخت.[۱۲۹]
در طی سخنرانی سعدون حمادی، نخستوزیر عراق در شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۸۰ و چند روز بعد از شروع اولین درگیریها وی ایران را متهم کرد که از تروریستهایی که در خاک عراق اقدام به بمبگذاریهای گسترده میکنند و در نتیجه تعداد زیادی از مردم عراق را میکشند، حمایت میکند.[۱۳۰]
آغاز رسمی جنگ، حمله و پیشروی عراق
عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) حمله به ایران را آغاز کرد. نیروهای عراقی بهگونهای برنامهریزی کرده بودند که نواحی بزرگی از غرب ایران را اشغال کنند.
دو ساعت پس از اولین حمله هوایی عراق که همزمان با حمله زمینی انجام شده بود، عملیات سایه البرز (کمان ۹۹) بعد از عملیات انتقام، اولین عملیات هوایی گستردهای بود که توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حمله عراق به ایران انجام گرفت. این عملیات در تاریخ ۱ مهر ۱۳۵۹ انجام شد.[۱۳۱] و باعث برتری هوایی ارتش ایران در ماههای آغازین جنگ شد.[۱۳۲][۱۳۳]
در نخستین روزهای حمله ارتش عراق به خاک ایران، حدود سی هزار کیلومتر مربع از خاک ایران به اشغال ارتش عراق درآمد.[۱۳۴] طی دو روز نخست حمله، نیروهای عراقی به هیچ یگان نظامی ایرانی که در حد تیپ باشد، برنخوردند. در واقع آنزمان ایران فقط دو لشکر از نیروهای مسلح و دو لشکر موتوریزه پیادهنظام در غرب کشور داشت که آنها هم همگی از مرزها فاصله گرفته بودند.[۱۳۵] در این روزها واحدهای گوناگون نیروی زمینی ایران به دلیل از هم پاشیدگی با تأخیر توانستند خود را به جبهه جنوب برسانند. نیروی زمینی ارتش توان مقابله پایاپای را با عراق نداشت.
نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی حدود ۲۵ کیلومتر در اطراف قصر شیرین پیشروی کرد و سپاه دوم از جبهه میانی و در اطراف مهران، هردو پس از برخورد به مناطق کوهستانی متوقف شدند. این حملات برای پشتیبانی از حمله اصلی در خوزستان انجام شد. صدام تصور میکرد که مورد استقبال مردم خوزستان که بخشی از آنان عرب یا عربزبان بودند قرار خواهد گرفت.[۱۳۶]
هدف اولیه بخش جنوبی ارتش عراق، تصرف برقآسای شهر مرزی خرمشهر و پس از آن آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد بود. عراق کسب این هدف را یک پیروزی استراتژیک برای خود تلقی میکرد؛ ولی سه ستون زرهی عراقی که برای تصرف خرمشهر اعزام شده بودند با مقاومت ناهماهنگ و خودجوش مردم این شهر مواجه شدند و در کمین حدود ۳۰۰۰ غیرنظامیای افتادند که سلاحهای ناچیزی همچون تفنگ ام۱ گاراند، نارنجک و کوکتل مولوتوفدر مقابل تجاوز ارتش عراق مقاومت میکردند. بیشتر نیروهای مقاومت خرمشهر با وجود آموزش نظامی ناچیز انگیزه بسیار زیادی برای جنگیدن داشتند. این نیروها موفق شدند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را بگیرند و عراق در همان مرحله اول جنگ، در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند و درگیر یک نبرد خانه به خانه در کوچههای خرمشهر شد. تصرف خرمشهر ۱۵ روز به طول انجامید و در درگیریها عراقیها ۵۰۰۰ کشته دادند و پس از آن نیز عراق به مدت سه هفته درگیر نبردهای خیابانی با گردان تکاوران دریایی بوشهر در این شهر بود. در ایران برای مدتها خرمشهر را به احترام مقاومت و نبرد شهروندان این شهر، «خونینشهر» نامیده میشد.[۱۳۶][۱۳۷]
پس از تصرف خرمشهر، ارتش عراق موفق شد در اواخر آبان شهر آبادان را بهطور کامل محاصره کند. عراقیها که بر حمایت عربهای خوزستان از ارتش خود، دستکم در شمال خوزستان حساب کردهبودند، بازهم ناکام ماندند. حملات پیاپی عراق برای تصرف شهرهای سوسنگرد و اهواز عقیم ماند و ارتش عراق شانس غافلگیری را بهخاطر مقاومت یک گروه کوچک مردمی از دست داد.[۱۳۶] نقشه اولیه صدام، یک پیروزی سریع در حداکثر چند هفته بود. بسیاری هرگز پیشبینی شکست عراق در دستیابی به این اهداف و آغاز یک جنگ فرسایشی طولانی را نمیکردند.[۱۳۶]
به گفته مقامات سابق ارشد عراق وظیفه اصلی ارتش عراق در یورش اولیه خود این بود که توپخانه ایران را از مرزهای عراق دور کرده تا قادر به بمباران شهرهای عراقی، به ویژه بصره، نباشند. این کار بایستی در طول سه تا هفت روز انجام میشد و سپس بغداد برای مذاکره با تهران وارد عمل میشد. این طرح بر اساس استراتژی جنگی استاندارد عربی آن دوران تهیه شد که بر یورش سنگین نخست و سپس مذاکره بر اساس «وضعیت جدید» تأکید داشت؛ بنابراین نیروهای عراقی در خاک ایران قرار نبود بیش از ۴۰ کیلومتر پیشروی کنند و هیچ برنامهای برای حفظ خاک ایران در مدتی طولانی وجود نداشت. با این حال ایرانیها حاضر به مذاکره نبودند، آنهم در شرایطی که نیروهای عراقی تا آن حد در خاک ایران پیشروی کرده بودند. ضمن اینکه روحانیت حاکم بر ایران علاقهمند به گسترش جنگ و استفاده از آن برای دستیابی به مقاصد خود بود.[۸۰] ارتش عراق هرچند به خوبی مجهز شده بود اما آمادگی کاملی برای جنگ نداشت و البته ایرانیها از این نظر در وضعیت نامناسبتری قرار داشتند. حملات تانکهای عراقی در دشتهای میان شهرهای ایران صدمات سختی را به واحدهای پراکنده ایرانی در طول خط مقدم وسیع نبرد وارد کرد. هرچند بسیاری از تحلیلگران شیوه عملیاتی عراق را بر گرفته از سبک شوروی توصیف میکنند اما آنها در واقع بسیار بیشتر تحت تأثیر نظریات جنگی بریتانیایی قرار داشتند هرچند ارتش عراق تقریباً بهطور کامل با تانکها، نفربرها و توپخانه روسی تجهیز شده بود.[۸۰]
در حمله عراق به شرق کارون در اواخر مهرماه نیروی هوایی و هوانیروز ایران با وجود مشکلات اطلاعاتی برای هدفگیری، رخنههایی در مواضع عراقی پدیدآورد و بسیاری از خودروهای عراقی را نابود کردند. در این حمله بخشهایی از سپاه پنجم مکانیزه و سپاه ششم زرهی عراق با ایجاد سرپل کوچکی در بخش شرقی رود در نزدیکی دارخوین مسیرهای تدارکاتی ایران را در معرض تهدید قرار دادند. آنها از این نقطه میتوانستند به سمت شمال و شرق پیشروی کرده و دزفول را به محاصره درآورند. در اواخر مهر نیز یک اسکادران اف-۱۴ برتری هوایی را بر فراز میدان جنگ در خوزستان تأمین کرده و با سرنگون کردن حدود ۱۲ جنگنده عراقی تنها در دو روز به نیروهای ایرانی اجازه داد تا پدافند هوایی عراق در منطقه را که شامل چندین پایگاه سام-۶ میشد پاکسازی کرده و شبکه تدارکاتی عراق را منهدم کنند.[۸۰]
در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها سرهنگ هوشنگ عطاریان در جبهه غرب کشور بود که با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست قصر شیرین را باز پس ستاند و ۸۰ تانک عراق را نابود کند[۱۳۸]
در چند ماه نخست جنگ، ارتش ایران با طراحی چهار عملیات تلاش کرد باعث توقف پیشروی ارتش عراق شود. از جمله عملیات پل نادری در ۲۳ مهر ۱۳۵۹ در غرب دزفول و اراضی غرب رود کرخه که گرچه از نظر تصرف زمین دستاورد مهمی نداشت ولی مانع عبور ارتش عراق از کرخه شد.[۱۳۹]
توقف پیشروی عراق
از زمستان ۱۳۵۹ شوروی حمایت تسلیحاتی خود از عراق را متوقف کرد. عراق نیز ناچار شد در مصرف تسلیحات خود محافظهکاری بیشتری نشان داده و عملیات نظامی خود را کندتر کند. از طرفی ایران نیز درگیر مشکلات داخلی شده بود. اختلافات میان سپاه پاسداران و ارتش از یک سو و اختلاف میان ابوالحسن بنیصدر و اکثریت مجلس شورای اسلامی از سوی دیگر موجب شده بود تا انسجام تصمیمگیری در زمینه جنگ وجود نداشته باشد. ضمن اینکه ایران نیز همچون عراق درگیر مسئله تأمین تجهیزات نظامی مورد نیاز خود بود.[۱۳۶]
طراحان عملیات عراقی در محاسبات خود توان نیروی هوایی ایران را ناچیز تصور کرده و گمان میکردند که با رفتن مستشاران خارجی نیروی هوایی ایران توانایی عملیاتی خود را از دست دادهاست. آنها همچنین امیدوار بودند که با حمله هوایی نخست خود به پایگاههای هوایی مهم ایران نیروی هوایی این کشور را زمینگیر کنند. اما عملیات نخستین نیروی هوایی عراق پیروزی چشمگیری بدنبال نداشت. نیروی هوایی ایران تنها پس از ۲۴ ساعت به تمام خاک عراق حملهور شد و در نابودسازی خودروهای نظامی، ادوات توپخانهای و تدارکات ارتش عراق موفق بود و توانست آسیبهای جدی به نیروی زمینی عراق وارد کند. نیروی هوایی ایران تنها پس از سه هفته با نابود کردن بسیاری از تدارکات ارتش عراق و اکثر پایگاههای نظامی آن در نزدیکی جبهه پیشروی نیروهای عراقی را متوقف کرد. نیروی هوایی و پدافند عراق در شرایطی نبودند که قادر به مقابله با اف-۱۴های نیروی هوایی ایران باشد و حتی در مواجهه با جنگندههای اف-۴ و اف-۵ و هلیکوپترهای کبرا نیز مشکلات جدی داشتند.
در همین زمان نیروی هوایی عراق ناگزیر شد تعداد زیادی از هواپیماهای خود را به فرودگاه «الولید» در غرب این کشور (۵۰ کیلومتری مرز اردن) منتقل کند تا از دسترس هواپیماهای ایران خارج شوند. با این حال خلبانان ایرانی توانستند با سوختگیری در هوا خود را به پایگاه «الولید» برسانند و در آنجا ۴۶ هواپیمای عراقی (۱۵ تا ۲۰ درصد از کل نیروی هوایی عراق در آن زمان) را روی زمین منهدم کنند. این حمله به عملیات اچ-۳ معروف شد.[۱۴۰]
ایرانیها در نبردهای هوایی ۱۸۰ روز اول جنگ پیروزیهای چشمگیری داشتند اما فرماندهی نیروی هوایی ایران پس از آن دستور به عملیات تدافعی داد تا از وارد آمدن خسارات بیشتر به نیروی هوایی ایران جلوگیری کند. جنگندههای ایرانی دستور داشتند که به جای تعقیب و انهدام هواپیماهای عراقی فقط جلوی آنها را بگیرند. در طرف مقابل نیروی هوایی ارتش عراق توانست پس از دو سال خود را بازسازی کند.[۱۴۱]
واحدهای زرهی و مکانیزه ارتش عراق دستور داشتند تا به جای درگیر شدن در جنگ شهری در فاصله بین شهرها پیشروی کرده و ارتباط آنها را قطع کنند اما تلاش آنها بیثمر ماند چراکه برای محاصره شهرهای خوزستان به تدارکات نیاز داشتند و مسیرهای انتقال تدارکات آنها در معرض حملات مداوم و سنگین نیروی هوایی ایران بود. در نتیجه آنها توانستند تنها یک شهر مهم یعنی خرمشهر را در نزدیکی مرز عراق به تصرف خود درآوردند. عراقیها برای تصرف خرمشهر به جنگ شهری خانه به خانه روی آوردند که نیروی هوایی نمیتوانست در آن چندان مؤثر باشد. در هنگام بازپسگیری خرمشهر توسط نیروهای ایرانی ذخایر نظامی استراتژیک عراق به قدری کاهش یافته بود که آنها تا چندین سال نتوانستند دست به هیچ عملیات هجومی گسترده بزنند.[۸۰]
عملیات یورش موج انسانی نیروهای ایرانی
رجوع کنید به: فهرست عملیاتهای زمینی گسترده ایران در جنگ ایران و عراق
در بحبوحهٔ جنگ، نیروهای ایرانی به دلیل کمبود تجهیزات نظامی ولی داشتن نیروهای داوطلبی که حاضر به از خود گذشتگی بودند، شروع به طرح و اجرای یورش موج انسانی کردند. تقریباً همه عملیاتهای تهاجمی ایرانی، چنین آغاز میشد که ابتدا نیروهای کمتر آموزشدیده بسیجی، بیمحابا از نقطهای که گمان میرفت بتوان به داخل خطوط عراقی نفوذ کرد، به سمت خطوط دشمن هجوم میبردند (در برخی موارد آنها حتی از بدن خود برای پاک کردن میدانهای مین استفاده میکردند)؛ پس از آن، نیروهای باتجربه بیشتر که عضو سپاه پاسداران بودند، به سمت همین خطوط تضعیف شدهٔ عراقی حمله میکردند. در نهایت، نیروهای ارتش ایران، با استفاده از تجهیزات مکانیزه، عملیات را تکمیل میکردند. یورش موج انسانی ایرانیها، پیچیدگیهای خاص خود را داشت. از جملهٔ آن میتوان به استفاده از عنصر غافلگیری در تمام عملیاتهای ایران اشاره داشت که این باعث تفاوت عمدهٔ یورش موج انسانی ایرانیها، با عملیاتهای یورش موج انسانی در جنگ جهانی اول میشد.[۱۴۲]
آغاز پیروزیهای ایران

در ابتدای تابستان ۱۳۶۰ با عزل ابوالحسن بنیصدر اختلافات سیاسی در پایتخت ایران، تهران، فروکش کرد و در زمینه جنگ در تهران تمرکز تصمیمگیری به وجود آمد. از طرفی اختلافات میان ارتش و سپاه نیز تا حدودی کنار گذاشته شد و این دو نیرو آماده همکاری و انجام عملیات مشترک شدند.[۱۳۶] همزمان فرماندهی کل عملیات نظامی در جبههها به ولیالله فلاحی از امیران باتجربه ارتش سپرده شد.[۱۱۹] در کنار این مسئله کسب تجربه توسط فرماندهان جوان سپاه، موجب بهبود توان تاکتیکی، برنامهریزی صحیح و اطلاعات و امنیت بهتر عملیات شد.[۱۳۶] پیروزیهای ایران از این دوره آغاز شد.[۱۱۹]
در شهریور ۱۳۶۰ خبرنگاران غربی که برای نخستینبار از سوی ایران اجازه یافته بودند از جبهههای جنگ بازدید کنند، در گزارشهای خود از شور و امید به زندگی در نیروهای ایرانی خبر دادند.
در مهر ماه طی یک عملیات سه روزه که از ۵ مهر با نام ثامنالائمه آغاز گردید ایران موفق شد شهر آبادان را پس از حدود یک سال از محاصره خارج کند. این پیروزی آنچنان غیرمنتظره بود که برخی گمان میکردند نظامیان عراقی در این جبهه علیه صدام کودتا کردهاند. همزمان نیروی هوایی ایران تأسیسات نفتی کرکوک در شمال عراق و دو مرکز نفتی در کویت را که واسطه مبادله نفت خام عراق با محصولات سوختی بودند بمباران کرد.[۱۳۶]
در آذر ماه طی عملیات طریقالقدس شهر بستان نیز آزاد شد.
در دوم فروردین ۱۳۶۱ ایران طی عملیات فتحالمبین موفق شد مناطق استراتژیکی را از تصرف عراق خارج کند و دستکم ۱۵۰۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد. پس از این عملیات ابتکار استراتژیک در جبههها به دست نیروهای ایرانی افتاده بود.[۱۳۶]
آزادسازی خرمشهر
مدتی پیش از فتح خرمشهر، تحلیلگران سازمان سیا در ایالات متحده به این نتیجه رسیدند که در صورت ادامه همین روند، عراق در جنگ با ایران شکست خواهد خورد.[۱۴۳] در سوم خرداد ۱۳۶۱ ایران به یک پیروزی بزرگ دیگر دست یافت. نیروهای نظامی عراق که هنوز از شکست حصر آبادان ترمیم نیافته بودند، خود را با عملیات بیتالمقدس روبرو دیدند. این عملیات در سه محور جنوب سوسنگرد در شمال خوزستان، جاده اهواز خرمشهر در مرکز و خود شهر خرمشهر انجام شد و در هر سه محور به پیروزی ایران منجر شد.[۱۳۶] تنها کمتر از ۲۸ ساعت از آغاز عملیات، نیروهای ایرانی کنترل شهر را به دست گرفتند. در حین عملیات ۱۵۰۰۰ سرباز عراقی کشته یا اسیر شدند.[۱۴۴]
تحلیلگران سیا پیشبینی میکردند که احتمال مداخله سایر اعراب در جنگ و منطقهای شدن آن نیز وجود دارد. تا اوایل تیرماه ۱۳۶۱، رونالد ریگان به این نتیجه رسید که ایالات متحده نمیتواند اجازه دهد که عراق بازنده این جنگ باشد و باید به هر قیمتی جلوی شکست کامل عراق را بگیرد.[۱۴۵] جفری کمپ، رئیس بخش خاورمیانه شورای ملی امنیت آمریکا در دولت ریگان، سالها پس از پایان جنگ ایران و عراق و زمانی که آمریکا در دهه ۹۰ میلادی رو در روی صدام ایستاده بود در اینباره گفت:[۱۴۶]
اینگونه نبود که ما میخواستیم عراق «برنده» جنگ باشد. خیر. ما فقط مایل نبودیم عراق «بازنده» جنگ باشد. ما را واقعاً ساده فرض نکنید. ما میدانستیم که او (صدام حسین) یک «حرامزاده» است؛ ولی او، «حرامزاده» خودمان بود
اثرات آزاد سازی خرمشهر
آزادسازی خرمشهر نقطه عطف بزرگی در جنگ بود. دو کشور با تصمیم سرنوشت ساز ادامه جنگ یا اعلام آتشبس روبرو بودند. سازمان ملل به خواست صدام به ایران اصرار کرد که آتشبس را بپذیرد؛ ولی موانع زیادی بر سر این آتشبس وجود داشت. عراق همچنان بر نقض معاهده الجزایر و حق حاکمیت بر اروندرود پافشاری میکرد. از سوی دیگر عراق هنوز بخشهایی از خاک ایران را در تصرف خود داشت و روحالله خمینی هم میخواست صدام از قدرت کنار برود. این بود که ایران آتشبس پیشنهادی در قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت را نپذیرفت.[۱۴۴] اگرچه احمد خمینی پیش از مرگ تأکید داشت که روحالله خمینی با ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر مخالف بودهاست.[۱۴۷] آزادی خرمشهر نشان از پیروزی قریبالوقوع ایران در جنگ داشت. شرایطی فراهم شده بود که ایران بتواند غرامت قابل توجهی از عراق و متحدین عرب او (به ویژه عربستان سعودی) دریافت کند.[۱۴۸]
توقف ایران
عراق در آغاز جنگ، ۱۳۶۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال کرده بود. با انجام چهار عملیات موفقیتآمیز ایران با نامهای عملیات ثامنالائمه، عملیات طریقالقدس، عملیات فتحالمبین و عملیات بیتالمقدس، ۸۶۰۰ کیلومتر از این اراضی به شکل نظامی آزاد شد. از ۵۰۰۰ کیلومتر مربع باقیمانده، عراق به صورت داوطلبانه از ۲۵۰۰ کیلومتر مربع دیگر (پس از آزادی خرمشهر) عقبنشینی نمود؛ ولی ۲۵۰۰ کیلومتر مربع دیگر از خاک ایران (شامل شهرهای مهران و نفت شهر) تا پایان جنگ در تصرف ارتش عراق باقیماند.[۱۱۹]
اگرچه پس از آزادی خرمشهر ایران دو عملیات موفق دیگر نیز (ازجمله در منطقه سومار) انجام داد، ولی شکست نیروهای نظامی ایران در مقابل ارتش عراق در عملیات رمضان (۲۲ تیر تا ۷ مرداد ۱۳۶۱) و در منطقه بصره موجب شد ایران برتری تبلیغاتی و روحی خود را از دست بدهد.[۱۴۹] گفته میشود که عملیات رمضان بزرگترین نبرد زمینی جهان پس از جنگ جهانی دوم بودهاست. در این نبرد سه موج جداگانه از سپاهیان داوطلب در زمینی مسطح به سوی بصره حرکت کردند. عراق به سادگی از توپخانه برای قتلعام ۳۰۰۰۰ سرباز ایرانی استفاده کرد. عملیاتی که در واقع هیچ دستاوردی برای ایران نداشت.[۱۵۰] ژنرال ماهر عبدالرشید در اینباره گفت:[۱۵۱]
برای نابود کردن هر حشره مزاحمی، حشرهکش مناسب وجود دارد که بدون توجه به تعداد حشرهها، آنان را دفع میکند؛ و مهاجمان (ایرانی) بدانند که عراق حشره کش مناسب برای دفع آنان را دارد.
ایران در تلاش برای تصرف بصره دو عملیات والفجر مقدماتی (بهمن ۱۳۶۱) و عملیات والفجر ۱ (فروردین ۱۳۶۲) را نیز انجام داد ولی همچنان ناکام ماند.[۱۵۲]
نبرد نیزارها
در تلاشی دیگر در بهمن و اسفند ماه ۱۳۶۲ ایرانیها تلاش کردند در عملیات خیبر با استفاده از اصل غافلگیری با عبور از نیزارهای هورالعظیم به سمت اشغال بزرگراه بصره بغداد پیشروی نمایند و تعادل جبههها را به نفع خود تغییر دهند. ایرانیها با استفاده از عملیات آبی خاکی و همچنین با استفاده از بالگرد اقدام به اشغال و عبور از نیزارهای هورالعظیم نمودند. با این حال کمبود پشتیبانی هوایی ایران و دفاع ایستا عراقیها، استفاده آنها از جریان برق در آب هور و نیز بکار بردن سلاحهای شیمیایی توسط ارتش عراق باعث تلفات فراوان ایرانیها و توقف پیشروی آنها در خشکی شد. ارتش عراق توانست ایرانیها را به داخل نیزارها پس براند. در این نبرد ۴۹ بالگرد از ۵۰ بالگرد ارتش ایران شکار جنگندههای عراقی شده و سرنگون شدند. تلفات انسانی مجموع عملیاتهای نبرد نیزارها برای ایران بیش از چهل هزار نفر در برابر چهار هزار نفر تلفات عراقیها بود. در انتهای این نبرد ایران با تحمل تلفات فراوان تنها توانست جزیره مجنون را برای یک سال در اشغال خود نگه دارد.[۱۵۳]
عملیات بدر
با عدم موفقیت ایران در نبرد نیزارها برای تسخیر بزرگراه بغداد-بصره آنها عملیات دیگری را با هدف تسخیر همین بزرگراه به نام عملیات بدر با برنامهریزی منسجمتر و بیشتر در اواخر اسفند ماه ۱۳۶۳ به انجام رسانیدند. در مراحل اولیه این عملیات نیروهای ایرانی با شکستن خطوط دفاعی عراقی در شمال شهر قرنه از رود دجله عبور کردند و در ساحل شرقی این رود بخشی از بزرگراه را به اشغال خود درآوردند. با این حال پاتک شدید ارتش عراق با انجام عملیات گازانبری، استفاده مؤثر از توپخانه متحرک، نیروی هوایی و سلاحهای شیمیایی مواضع نیروهای ایرانی را درهم شکست و نیروهای ایرانی وادار به عقبنشینی به داخل نیزارها شدند. در پایان این عملیات بیش از ۲۵ هزار نفر کشته از دوطرف برجای ماند. عراق همچنین در پاسخ به این تهاجم، سری دیگری از جنگ شهرها را آغاز نمود و ۲۲ مرکز پرجمعیت شهری ایران از جمله شهرهای تهران، تبریز، اصفهان و شیراز را مورد حمله هوایی و موشکی قرار داد.[۱۵۴] در مقابل ایران نیز ضمن گلولهباران توپخانهای شهرهای مرزی عراق، دست به حملات موشکی و هوایی به شهرهایی همچون بصره، العماره، تکریت، موصل، کرکوک و بغداد زد. حملات توپخانهای و موشکی ایران تا پایان روز ۲۵ خرداد ۶۴ ادامه یافت. تقابل ایران در جنگ شهرها باعث توقف حملات موشکی و هوایی عراق شد، در پایان روز قدس، رادیو آمریکا اعلام کرد که عراق از صبح فردا به مدت دو هفته مهلت دادهاست که ایران صلح را به جای جنگ انتخاب کند. چندی بعد خبرگزاری آلمان غربی گزارش داد: «شواهد محکمی در دست است که نشان میدهد عراقیها در پایان مهلت دو هفتهای خود حملات خود به هدفهای غیرنظامی ایران را از سر نخواهد گرفت.» سرانجام مهلت پانزده روزه به پایان رسید و در ۹ تیرماه ۶۴ یک سخنگوی نظامی عراق در بیانیهای اعلام کرد: مهلتی که صدام حسین اعلام کرده بود اکنون به پایان رسیده و با توجه به موضع رژیم حاکم بر ایران، اعلام میکنیم که بمبارانها تا تحقق صلح عادلانه از سرگرفته خواهد شد. اما در عمل، عملیات هواییِ روز بعد عراق، به بمباران شهرک زیوه درنزدیکی مرز ترکیه و تأسیسات مخابراتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در نواکوه کرند منحصر شد، در گیلانغرب نیز جنگندههای عراقی دیوار صوتی را بر فراز شهر شکستند. بعد از آن حمله دیگری صورت نگرفت و بدین ترتیب مقطع دوم جنگ شهرها پایان یافت.[۱۵۵][۱۵۶][۱۵۷][۱۵۸] پس از ناکامی ایران در بدست آوردن اهداف عملیات بدر، طارق عزیز وزیر خارجه عراق درخواست صلحی با پیشزمینه عقبنشینی نیروهای طرفین به مرزهای بینالمللی به سازمان ملل ارائه داد. در اول فروردین ماه ۱۳۶۴ روحالله خمینی، رهبر وقت ایران، در اعلانی که از تلویزیون دولتی ایران پخش شد ضمن رد درخواست صلح عراقیها بیان نمود که تا زمان به رسمیت شناختن حق ایران برای تنبیه متجاوز، ایران به تهاجم خود ادامه خواهد داد.[۱۵۹]
جنگ در خلیج فارس
حمله به پایانههای نفتی
عراق حمله به میدانهای نفتی از جمله میدانهای خلیج فارس را در پیش گرفت تا به زعم خود، شاهرگ اقتصادی ایران را قطع کند. در ۳ بهمن ۱۳۶۱ چاه شماره ۴ میدان نوروز و ۷ بهمن، چاه شماره ۳ هدف موشک قرار گرفت.[۱۶۰] میدان نفتی ابوذز- میدان نفتی دورود- میدان نفتی رشادت- میدان نفتی رسالت-میدان نفتی سلمان-میدان نفتی بهرگانسر-میدان نفتی هندیجان و سکوی بهرهبرداری نصر از جمله تأسیسات نفتی بودند که مورد حمله قرار گرفتند.[۱۶۱]
جنگ نفتکشها
در سال چهارم (۱۳۶۳/۱۹۸۴) نیروهای زمینی دو طرف به تعادل رسیده بودند.[۱۶۲] طی دو سال کشورهای کویت، ایالات متحده، اردن و آفریقای جنوبی در یک همکاری تنگاتنگ، نفت خام هدیه شده از سوی کویت را در نفتکشهای با پرچم آمریکا بارگیری کرده و به آفریقای جنوبی منتقل میکردند. آفریقای جنوبی در عوض سوخت مورد نیاز عراق را به بندری در اردن تحویل میداد.[۱۳۵] همزمان جزیره خارک به عنوان پایانه اصلی صدور نفت ایران توسط هواپیماهای پیشرفتهای که فرانسه به عراق تحویل داده بود، مسدود شد. به این ترتیب ایران وارد جنگ نفتکشها شد.[۱۳۵]
جنگ نفتکشها در (اول مارس ۱۹۸۴–۱۱ اسفند ۱۳۶۲) با حمله عراق به کشتی چارمینگ (با پرچم انگلستان) شروع شد.[۱۶۳] عراق در طول سال ۱۳۶۳ به ۳۳ نفتکش حمله کرد. ایران نیز با حمله به ۱۷ نفتکش واکنش نشان داد. واکنش هاشمی رفسنجانی به این مسئله این بود که تهدید کرد اگر جلوی صادرات نفت ایران از خلیج فارس گرفته شود، آنگاه هیچ کشوری نخواهد توانست از نفت خلیج فارس استفاده کند. دو هفته بعد، شورای امنیت به این تهدید ایران واکنش نشان داد و با صدور قطعنامه ۵۵۲ طرفین را از حمله به کشتیهای غیرنظامی بازداشت.[۱۶۲]
جنگ نفتکشها کشورهای دیگر را نیز رو در روی ایران قرار داد. در ۱۵ خرداد ۱۳۶۳ عربستان سعودی با کمک لجستیکی آمریکا در جهت فشار بر ایران برای پایان دادن به عملیات در خلیج فارس، یک فروند جنگنده مکدانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ ایران را به خلبانی همایون حکمتی و کمکخلبانی سیروس کریمی در خلیج فارس توسط یک فروند جنگنده مکدانل داگلاس اف-۱۵ ایگل منهدم ساخت.[۱۶۴][۱۶۵]
ورود ایران به خاک عراق
رفسنجانی در روزنامه خاطرات خود در ۲۰ خرداد ۱۳۶۱ مینویسد: امام با ورود به خاک عراق موافق نیستند … فرماندهان نظامی در حضور ما با امام بحث کردند و ثابت کردند که ادامه جنگ با منع ورود به خاک عراق سازگار نیست[۱۶۶]
ایران سرانجام در زمستان ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ موفق شد به بخشی از اهداف عملیات رمضان برسد و ارتباط عراق را با خلیج فارس از طریق شبه جزیره فاو قطع کند. نیروهای ایران ابتدا با عملیاتی ایذایی رو به سمت شمال بصره یورش بردند در حالیکه هدف اصلی آنها پیاده کردن نیرو در جنوب بصره در شبهجزیره فاو بود. نیروهای ایران در ۶ اسفند موفق به تسخیر کامل شبه جزیره فاو شدند. با این حال نیروهای نظامی ایران از تصرف بندر مهم نفتی-نظامی امالقصر بازماندند. این پیروزی در شرایطی به دست آمد که عراق از سلاحهای شیمیایی برای ضدحمله استفاده کرد.[۱۶۷] عراق مجبور شد تا یک خط لوله انتقال نفت به عربستان بسازد تا نیازی به عبور نفتکشهایش از خلیج فارس نباشد تا در تیررس نیروهای ایران قرار نگیرند.[۱۳۵] این عملیات بسیاری از نیروهای ایران را تلف کرد و فرماندهی جنگ ایران تنها هدف خود را تصرف بصره تعیین کرد.
در زمستان ۱۳۶۵ نیروهای ایران دو عملیات پیاپی کربلای ۴ و کربلای ۵ را با هدف تصرف بصره اجرا کردند. آنها توانستند تا ۱۲ کیلومتری بصره پیشروی کنند، اما عراقیها با وجود حجم آتش سنگین ایران از سقوط بصره جلوگیری کردند. تلفات گسترده ایران در این عملیات (۶۵٬۰۰۰ نفر کشته) باعث شد تا نیروهای نظامی ایران نتوانند تا انتهای جنگ بهطور مؤثر تجدید قوا نمایند. فرماندهی ارشد نظامی ایران امید خود را به پیروزی از دست داد و با اتفاقات بعدی شرایط برای قبول آتشبس مهیا شد. پس از عملیات کربلای ۵، احتمال سقوط بصره و تغییر موازنه نظامی به نفع ایران افزایش یافت. در این هنگام خاویر پرز دکوئیار اعلام کرد که اعضای شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ مصمم هستند و مذاکرات برای تهیه پیشنویس قطعنامه ۵۹۸ آغاز شد.[۱۶۸] پس از آن که در بهار ۱۳۶۶ ایران موفقیتهای دیگری در جبهه شمال و در منطقه سلیمانیه به دست آورد[۱۶۹] سرانجام قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید.[۱۳۶]
نقش ایالات متحده
ورود ایالات متحده به خلیج فارس و تأسیس نیروی واکنش سریع
هاشمی در خاطرات روز ۵ مرداد ۱۳۶۲ مینویسد:
رسانههای غربی هیاهوی زیادی در مورد اظهارات من و آقای ولایتی در مورد ناامن کردن خلیج فارس در صورت زده شدن جزیره خارک کردهاند.
در پی این تهدیدات برخی از کشورهای خلیج فارس از آمریکا تقاضا کردند که حضور نظامی داشته باشد… بنوشته واشینگتن پست پنتاگون طرحی ارائه داد برای ایجاد ۵ لشکر واحدهای آموزش دیده برای عملیات در کوههای زاگرس که نیروی واکنش سریع نام گرفتند.[۱۷۰]
حمایت آمریکا از عراق
حمایت آمریکا از عراق شامل کمکهای اقتصادی چند میلیارد دلاری، فروش فناوری دوگانه، تسلیحات غیر آمریکایی، اطلاعات نظامی و آموزش عملیات ویژه بود.[۱۷۱] ایالات متحده به دلیل ارتباط عراق با گروههای تروریستی از فروش مستقیم تسلیحات به عراق خودداری کرد، اما چندین فروش فناوری «دو منظوره» مستند شدهاست. به ویژه، عراق ۴۵ هلیکوپتر بل را به قیمت ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۸۵ خریداری کرد.[۱۷۲]
حمایت دولت ایالات متحده از عراق مخفی نبود و اغلب در جلسات علنی سنا و مجلس نمایندگان مورد بحث قرار میگرفت.[۱۷۳] آمریکا از عراق با شور و شوق حمایت نمیکرد و کمکها برای جلوگیری از پیروزی ایران بود. این را هنری کیسینجر گفت که: «حیف که هر دوی آنها نمیتوانند ببازند.»[۱۷۴]
تحریمها
پس از تهدیدهای ایران در مورد نا امن کردن خلیج فارس در سال ۱۹۸۳ در شورای امنیت ملی در جلسه گروه برنامهریزی امنیت ملی به ریاست جورج بوش معاون رئیسجمهور برای بررسی گزینههای ایالات متحده تشکیل شد. مشخص شد که احتمال گسترش درگیری به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس وجود دارد، اما ایالات متحده توانایی کمی برای دفاع از منطقه دارد. علاوه بر این، مشخص شد که یک جنگ طولانی در منطقه قیمتهای بسیار بالاتر نفت را به همراه خواهد داشت و رشد اقتصادی جهان را تهدید میکند. در ۲۲ مه ۱۹۸۴، نتیجه تصمیم گیریها توسط ویلیام فلین مارتین، رئیس کارکنان شورای امنیت ملی و مدیر پروژه به رونالد ریگان ارائه شد.[۱۷۵]
نتیجهها سه مورد بودند:
اول: ذخایر نفت باید در میان اعضای آژانس بینالمللی انرژی افزایش مییافت و در صورت لزوم، در صورت اختلال در بازار نفت، زودتر آزاد میشدند.
دوم: ایالات متحده نیاز به تقویت امنیت کشورهای عربی دوست در منطقه داشت.
سوم: باید فروش تجهیزات نظامی به ایران و عراق را تحریم کرد. این طرح توسط رئیسجمهور تأیید شد و بعداً توسط رهبران G-7 به رهبری مارگارت تاچر در اجلاس لندن در سال ۱۹۸۴ تأیید شد.
اطلاع ایالات متحده از استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط عراق
بر اساس گزارش فارین پالیسی، «عراقیها در چهار حمله عمده در اوایل سال ۱۹۸۸/۱۳۶۷ از گاز خردل و سارین استفاده کردند که به تصاویر ماهوارهای، نقشهها و اطلاعات دیگر ایالات متحده متکی بودند… بر اساس اسناد اخیر سیا که به تازگی از طبقهبندی خارج شده و مصاحبههایی با مقامات سابق اطلاعاتی مانند فرانکونا، ایالات متحده از سال ۱۹۸۳ شواهد محکمی از حملات شیمیایی عراق داشتهاست.[۱۷۶]

صدور قطعنامه ۵۹۸
پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ در ایران بحثهایی به وجود آمد.[۱۷۷] این قطعنامه دربارهٔ آغازگر جنگ و چرایی وقوع آن ساکت بود. ایرانیها معتقد بودند این قطعنامه، یکجانبه، به سود عراق و همراه با اعمال نظر ایالات متحده است. این قطعنامه در مورد تعیین متجاوز گفته بود:[۱۷۸]
دبیرکل سازمان ملل، در راستای شناسایی متجاوز اختیارات لازم را به یک هیئت بیطرف خواهد داد تا پس از تحقیق دربارهٔ مسئول واقعی جنگ، گزارش خود را در اسرع وقت به شورای امنیت ارائه کنند.
واکنش ایران به این قطعنامه این بود که آن را نه قبول دارد و نه رد میکند. ایران خواستار آن بود که عراق به روشنی به عنوان متجاوز شناخته شود. این خواسته در هیچکدام از قطعنامههای سازمان ملل منظور نشد.

پیروزیهای مجدد عراق
نبرد دوم فاو
فرماندهان سپاه ایران در آن زمان برای اینکه توانایی بهتری برای ادامه جنگ پیدا کنند، در پی آمادگی برای شرکت در انتخابات مجلس و ورود به مجلس بودند تا در آنجا کمک بیشتری برای ادامه جنگ فراهم کنند. فرماندهان سپاه که کنترل مناطق اشغال شده در عراق را، از جمله فاو و اطراف بصره، در دست داشتند، با این تصور که عراق قدرتی برای بازپسگیری این مناطق ندارد، مناطق اشغالی را ترک کرده و در کرمانشاه جلسهای برای شرکت در انتخابات مجلس برگزار نمودند.[۱۷۹] در طرف مقابل عراق بعد از شکست در نبرد اول فاو و بعد از عملیات کربلای ۵ شروع به طراحی عملیاتی دقیق و بزرگ برای بازپسگیری خاک خود نموده بود. آنها با افزایش بودجه نظامی، خرید تجهیزات مدرن، افزایش سربازگیری و همچنین تشکیل تیپهای جدید گارد ریاست جمهوری تجدید قوا نموده بودند.
عملیات توکلنا علیالله
در بهار ۱۳۶۷ عراق، عملیات توکلنا علیالله را شروع کرد و با پیروزی دور از انتظار در مراحل ابتدایی عملیات توانستند مناطق فاو (۲۸ فروردین)، شلمچه و اطراف بصره (۴ خرداد) و جزیره مجنون (۴ تیر) را پس بگیرند. با شکست سنگین ایرانیها در طی این عملیات، فرماندهان عراقی تصمیم به ادامه عملیات گرفتند و علاوه بر بیرون راندن نیروهای ایران از خاک عراق توانستند مجدداً وارد خاک ایران شده و شهر دهلران را در ۲۲ تیر برای بار دوم اشغال کنند. هر چند نیروهای عراق با اعلام اینکه دیگر قصدی برای اشغال خاک ایران ندارند پس از عقبنشینی نیروهای نظامی ایران از مناطق اشغالی در شمال عراق، نیروهای عراقی نیز شهر دهلران را تخلیه نموده و به داخل خاک خود بازگشتند.[۱۸۰] شهر مهران نیز در ۳۱ تیر اشغال شد و تا پایان جنگ در اشغال باقی ماند.[۱۸۱]
دخالت نظامی ایالات متحده
رونالد ریگان در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را رسماً تهدید کرد که اگر به قطعنامه ۵۹۸ پاسخ منفی بدهد، چارهای جز یک «اقدام عملی» باقی نمیماند.[۱۷۸]
در نتیجه در ۳۰ فروردین ۱۳۶۷ ایالات متحده به نفتکشها و سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد.[۱۸۲][۱۸۳]
عملیات آخوندک
همزمان با تشدید حملات عراقیها نیروی دریایی ایالات متحده عملیات آخوندک را علیه نیروهای ایرانی در خلیج فارس آغاز نمود. این نیروهای ایرانی به مینگذاری مسیرهای تجاری و هدف قراردادن کشتیهای تجاری مشغول بودند. در بخشی از این درگیریها نیروهای ایالات متحده در پاسخ به حمله موشکی ایران به یک سکوی نفتی کویتی، دو سکوی نفتی ایران در خلیج فارس را در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ منهدم نمود. در اوج درگیریها دو ناوچه نیروی دریایی ایران، سهند و سبلان، که برای دفاع از سکوهای نفتی وارد عمل شده بودند مورد هدف قرار گرفتند.
پرواز ۶۵۵
در بخش دیگری از عملیات ایالات متحده در روز ۱۲ تیر ۱۳۶۷ یواساس وینسنس ایالات متحده به هنگام درگیری با قایقهای توپدار سپاه پاسداران ایران در نزدیکی جزیره قشم، در شمال تنگه هرمز، در حالی که وارد آبهای سرزمینی ایران شده بود، هواپیمای غیرنظامی ایرانی شرکت ایران ایر به شماره پرواز ۶۵۵ را هواپیمایی نظامی تشخیص داده و سرنگون کرد. تمامی ۲۹۰ مسافر و خدمه هواپیمای ایرباس ایرانی در این حادثه کشتهشدند.[۱۸۴] پس از این اتفاقها، و سکوت جامعه بینالمللی در برابر استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی، رهبران ایران به این نتیجه رسیدند که کشورهای حامی عراق از هر روشی برای جلوگیری از پیروزی ایران استفاده میکنند و با کمبود نفرات و تجهیزات در ایران، توان جنگی ایران از بین خواهد رفت.[۱۸۵]
افزایش فشارها
دولت ایران از داخل کشور نیز تحت فشار زیادی بود.[۱۷۷] در داخل کشور تلاشهایی برای مخالفت با جنگ آغاز شده بود و فشارهای اقتصادی بر دولت افزایش یافته بود.[۱۸۶] درآمد نفتی کشور از ۱۵ میلیارد دلار به کمتر از ۶ میلیارد دلار کاهش یافته بود و وضعیت اقتصادی کشور در بدترین حالت خود بود.[۱۸۷] سرانجام فرمانده سپاه (محسن رضایی) در نامهای به روحالله خمینی، فهرستی از نیازهای نیروهای نظامی ایران برای ادامه جنگ در ۵ سال آینده را ارائه داد.[۱۷۷]
... تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم…
با این وجود فرمانده سپاه پاسداران در ادامه همین نامه بر لزوم ادامه جنگ تأکید کرد.
خمینی با شعار خواندن حرف فرمانده سپاه مبنی بر آمادگی برای ادامه جنگ آن را رد کرد.[۱۸۸] دولت میرحسین موسوی اعلام کرد که دولت ظرفیت اختصاص منابع مالی لازم برای تهیه چنین فهرستی را ندارد.[۱۸۹]
قبول قطعنامه ۵۹۸
ایران در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را در شرایطی پذیرفت که برتری نظامی در زمان تصویب قطعنامه در سال گذشته را از دست داده بود. روحالله خمینی تصمیم به پذیرش این قطعنامه را با نوشیدن جام زهر مقایسه کرد و گفت:[۱۹۰]
... خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام…قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.
عملیات مرصاد
یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، حدود ۵۰۰۰ نیروی سازمان مجاهدین خلق با مقادیری تجهیزات جنگی از محور غرب و از طریق شهرهای مهران و اسلامآباد غرب در عملیاتی با عنوان فروغ جاویدان به ایران حمله کردند. هدف این عملیات تسخیر تهران در ۳۳ ساعت بود و مسعود رجوی فرماندهی عملیات را بر عهده داشت. عملیات پاتک ایران عملیات مرصاد نام داشت و طی آن مجاهدین در کمین قرار گرفتند و شکست خوردند.[۱۹۱]
با تداوم عملیات تهاجمی از طرف عراق جامعه جهانی دولت عراق را برای پذیرش آتشبس تحت فشار شدید قرار داد.[۱۹۲]
آتشبس
سه هفته پس از شکست عملیات فروغ جاویدان، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ با حضور نیروهای بینالمللی آتشبس در سراسر مرزهای ایران و عراق برقرار شد.[۱۸۱] نیروهای حافظ صلح تا سه سال پس از آتشبس در منطقه حضور داشتند.[۱۹۳]
امکان خاتمه زودتر جنگ
حاکمان ایران، با اطمینان به پیروزی کامل بر ارتش صدام حسین، پذیرش آتشبس در مقابل عراق را غیرضروری میدانستند. این در حالی است که همین مقامات پس از هشت سال، در نهایت رسیدن به هدف تسلیم ارتش عراق را غیرممکن تشخیص داده و به پذیرش آتشبس، در زمان حضور دشمن در خاک ایران، تن دادند.
در سالهای بعد از پذیرش آتشبس، موضوع جنگ به یکی از مقدسات سیاسی و تاریخی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده و هیچ نقد و اعتراضی نسبت به رویکرد حکومت ایران برای ادامه جنگ تحمل نمیشود. در این میان اما، پرسشی که همچنان پیش روی ناظران قرار دارد آن است که آیا امکان توقف سریعتر جنگ و کمتر شدن هزینه آن وجود نداشت؟[۱۹۴]
نتیجه ۸ سال جنگ
بیشتر مفسران بر این باور هستند که این جنگ هیچ برندهای نداشتهاست؛ چرا که در پایان جنگ، صدام از دستیابی به نخستین هدف خود، فسخ قرارداد ۱۹۷۵ بازماند. آیت الله خمینی نیز که برای سالها پذیرش صلح را منوط به انفصال صدام و حزب بعث عراق از قدرت کرده بود بدون دستیابی به هدف خود سرانجام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.[۱۵۴]
نتایج جنگ برای ایران
- ۲۲۵٬۵۷۰ کشته (شامل ۹۰ مسیحی ۱۱ یهودی و ۳۲ زرتشتی)[۱۹۵]
- ۵۷۴٬۱۰۱ معلول جنگی[۱۹۵]
- ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه جنگ و ۶۴۴ میلیارد دلار خسارت وارده.[۱۹۶]
- کاهش قیمت نفت از ۳۵ دلار به ۱۰ دلار برای هر بشکه[۱۹۷][۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰]
- نشت مواد شیمیایی ناشی از تسلیحات شیمیایی به محیط زیست
- بمبهای عمل نکرده در تالابهای هورالعظیم، هورالهویزه و دریاچه زریوار مریوان[۲۰۱]
- خشک شدن تالابها و ایجاد ریزگردها[۲۰۱]
- نشت حدود ۸۰ میلیون بشکه نفت خام به دریا در اثر حمله به سکوهای نفتی[۲۰۲]
- بر جای ماندن ۱۶ میلیون مین خنثی نشده که سالانه جان دهها نفر را میگیرد[۲۰۳]
ادامه جنگ عراق با کردها
در پایان جنگ، ارتش عراق تا نیمههای شهریور ۱۳۶۷ به پاکسازی نیروهای مقاومت کُرد با استفاده از ۶۰٬۰۰۰ نیروی پیاده، بالگرد و سلاحهای شیمیایی در شمال عراق ادامه داد. بسیاری از کردهای عراقی ساکن این مناطق به ایران مهاجرت کردند. در این عملیات در مجموع ۵۰٬۰۰۰ کرد نظامی و غیرنظامی کشته شدند.[۲۰۴]
پس از آتشبس
ایران و عراق در سال ۱۳۶۹ و پیش از حمله عراق به کویت، توافق صلح رسمی امضا کردند و روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. از همان زمان کار تبادل اسرای جنگی دو طرف آغاز شد.[۲۰۵] در پایان جنگ ۸ ساله حدود ۴۰۰۰۰ ایرانی در عراق اسیر بودند. در مقابل ایران نیز حدود ۷۰۰۰۰ اسیر عراقی دراختیار داشت.[۲۰۶] کار مبادله اسرای دو طرف تا اسفند ۱۳۸۱ به طول انجامید.[۲۰۷] در همین زمان نیروهای نظامی عراق از قسمتهای باقیمانده خاک ایران تا مرزهای بینالمللی عقب نشستند. تا ۳۱ مرداد ۱۳۶۹ نیروهای عراقی بهطور کامل خاک ایران را ترک کردند. پس از پذیرش آتشبس حدود ۲۴۰۰ کیلومتر از خاک ایران از جمله شلمچه ،طلاییه، فکه، مهران، میمک، سومار، نفت شهر، خسروی و قصرشیرین و بخشی از دشت ذهاب در اشغال عراق باقیمانده بود.[۲۰۸][۲۰۹]
غرامت جنگی
در سال ۱۹۹۱ خاویر پرز دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) رسماً بر اساس نظر گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و از خواسته ایران برای دریافت غرامت جنگی پشتیبانی کرد.[۲۱۰] خسارات وارده به ایران در طول جنگ ۸ ساله ۹۷ میلیارد دلار برآورد شد. این میزان غرامت بسیار کمتر از غرامت در نظر گرفته شده برای خسارات وارد به کشور کویت توسط عراق در جنگ اول خلیج فارس میباشد. غرامتی که برای جنگ اول خلیج فارس تعیین شد ۲۴۰ میلیارد دلار برآورد شده بود.[۲۱۱]
هیچکدام از دولتهای کشور ایران در دوران پس از جنگ پیگیر دریافت غرامتهای ایران از عراق نشدهاند. در شهریور ۱۳۸۹، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران با تهیه طرحی دولت آن کشور را ملزم به پیگیری اخذ غرامتهای جنگ کردهاست. با این وجود نه دولت محمود احمدینژاد و دولت حسن روحانی برای پیشبرد این مقصود هیچ عملی انجام ندادهاند. گفته میشود اختلافات بین دولت و مجلس باعث عدم واکنش دولت به این طرح است.[۵۹]
میانجیگریهای بینالمللی
پیشنهادهای صلح
سازمان ملل متحد ۸ قطعنامه صادر کرد که عراق با همه آنها موافقت کرد ولی ایران فقط به آخرین قطعنامه پاسخ مثبت داد آنهم یکسال پس از انتشار آن، سازمان کنفرانس اسلامی ۱۰ پیشنهاد ارائه داد که مورد قبول ایران قرار نگرفتند. جنبش عدم تعهد دو بار .گروه هفت (هفت کشور صنعتی جهان) در دو قطعنامه و شورای همکاری خلیج فارس در دو قطعنامه (در مواقعی که امنیت دریانوردی و امنیت تردد نفت در منطقه به خطر افتاد) به لزوم رسیدن به صلح تأکید میکردند.
موضع رسمی ایران آن بود که ارتش عراق پیش از برقراری آتشبس میبایست از خاک ایران عقبنشینی کند. این شرط هرچند به لحاظ اصولی قابل دفاع بود، اما به نظر برخی ناظران عملی به نظر نمیرسید… چنین شرطی هیچگاه محقق نشد و حتی هشت سال بعد نیز که ایران پایان جنگ را پذیرفت، ابتدا آتشبس برقرار شد و بعد نیروها به مرزهای بینالمللی بازگشتند.[۱۹۴]
گفتههای مسئولین ایران
آیت الله خمینی در ساعت ۷ بعداز ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در پیام خود بمناسبت آغاز سال تحصیلی ۵۹–۶۰ گفت:
این آلت دست آمریکا به ایران تجاوز کردهاست… یک حرفی که با ارتش عراق دارم اینست که ارتش عراق با چه کسی میخواهد جنگ بکند؟ طرفدار کیست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی و کافر است برضد کی برضد اسلام؟[۲۱۲]
محمد علی رجایی نخستوزیر در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ بلافاصله پس از حمله عراق به ایران گفت: ما به ملت مسلمان ایران اطمینان میدهیم که مرگ رژیم حاکم بر عراق فرارسیده است و این خداست که بدین وسیله میخواهد ملت ما را با ملت عراق در افتخار سرنگونی صدام و رژیم نفرینی اش سهیم گرداند[۲۱۲]
بنی صدر رئیسجمهور وقت در ۵ مهرماه ۱۳۵۹ (یک روز قبل از مذاکره با سران کشورهای اسلامی) در مصاحبه خود گفت: ما گفتهایم که برای میانجیگری و آشتی ما آمادگی نداریم برای اینکه بین حق و باطل آشتی معنی ندارد.[۴۲]
بنی صدر رئیسجمهور وقت در ۶ مهرماه ۱۳۵۹ در مذاکره با سران کشورهای اسلامی یاسرعرفات حبیب شطی و ضیاءالحق گفت: دنیای اسلام باید به متجاوز بفهماند که در تعارض بین حق و باطل بیطرف نیست و از حق جانبداری میکند باید به حکومت متجاوز عراق از جانب همه کشورهای اسلامی یادآور شد که حمله به ایران حمله به اسلام و امت اسلامی است.[۲۱۳]
هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس در مصاحبه مطبوعاتی هفتگی خود در ۷ مهرماه ۱۳۵۹ در مورد مذاکرات با سران کشورهای اسلامی گفت: ما با یاسر عرفات در مورد اصل جنگ مذاکرات زیادی داشتیم و در آن جلسه دو طرف متفق بودیم که این جنگ را آمریکا شروع کرده و عراق آلت دست شده نقطه نظر ما این بود که سرنوشت جنگ با پیروزی ما تعیین شود زیرا برای ما کافی نیست که بگوییم شکست نخوردهایم زیرا باید نشان بدهیم که انقلاب خیلی قوی است و رسالت انقلاب اینست که این جنگ را ببرد و فکر انقلاب را برای توسعه باز کند.[۲۱۴]
آیت الله خمینی در ۱۲ آبان ۱۳۵۹ گفت: «با تمام قدرت، بیست سال هم این جنگ طول بکشد، ما ایستادهایم.»[۲۱۵]
آیت الله منتظری در نماز جمعه قم ۱۴ فروردین ۱۳۶۰: مادامی که ارتش صدام در خاک ماست مذاکره محال است.[۲۱۶]
هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس در مصاحبه ای در ۱۰ فروردین ۱۳۶۰ پس از دیدار با هیئت کنفرانس اسلامی گفت: ما سه چیز میخواستیم که در پیشنهاد هیئت نیست: اول بررسی تجاوز و محاکه متجاوز در دادگاه بینالمللی اسلامی دیگری خروج نیروهای عراقی قبل از آتشبس یعنی نه اینکه اول آتشبس یا مذاکره بعد خروج تاسرباز خارجی در خاکمان هست مذاکره ای نخواهیم کرد. سوم اینکه مدار بحث باید قرارداد الجزایر باشد[۲۱۷]
آیت الله خمینی در خرداد ۱۳۶۰ بهطور خصوصی به بنی صدر گفته بود که شخصاً موافق صلح است ولی صلح مخالفان زیادی دارد.[۲۱۸]
محمد علی رجایی گفته بود: «ما میانجیگری را نخواهیم پذیرفت. این جنگ، جنگ با کشور نیست؛ جنگ عقیده با عقیده است. ما به هیچ وجه بحث سیاسی و مذاکره و حسن نیت را به معنای کسی که بخواهد ما را تشویق به مذاکره کند، نمیپذیریم.» «تنها شهادت است که ما را از صحنه نبرد خارج خواهد کرد. به همین جهت است که ما به هیچ وجه بحث میانجی و مذاکره و حتی حسن نیتی که بخواهد ما را تشویق به مذاکره کند نمیپذیریم.»[۴۳]
اکبر هاشمی رفسنجانی در اسفند ۱۳۶۰ در مصاحبه با هفته نامه موقف عربی گفت: «ما نمیخواهیم در سایه رژیم فعلی عراق، به هیچ توافقی با بغداد برسیم… و این سری نیست که آن را فاش کنم که صدام حسین توسط میانجیها موافقت کرد طبق مواد و شرایط قرارداد الجزایر و بدون قید و شرط، عقبنشینی کند… ولی ما این پیشنهاد را رد کردیم و با هرگونه توافقی مخالفت خواهیم کرد.» … «مادامی که رژیم فعلی عراق، طرف دوم توافق باشد. .. این توافق باید با ملت عراق و پس از پیروزی امضا گردد. ما حاضر نیستیم دست از حمایت از سازمانهای مخالف رژیم عراق برداریم.» او دربارهٔ پیشنهاد عربستان برای پرداخت خسارت به ایران تاکیدکرد: «این پیشنهاد و پیشنهادهای مخالف را قبول نمیکنیم، مسئله ضرر و منفعت نیست، مسئله، مسئله حق و باطل است.»[۴۴]
سید علی خامنه ای در خطبههای نمازجمعه ۲۹ تیرماه ۱۳۶۳ گفت: «از هر تلاشی برای صلح عادلانه استقبال میکنیم ولی… ما در جنگ از صدام نخواهیم گذشت. اگر خیال میکنند با گذشت زمان و فشارهای تبلیغاتی خواهند توانست ما را از جرائم سنگین که این رژیم مرتکب شده به غفلت بکشانند خیال خامی است»[۲۱۹]
هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه ۵ مرداد ۱۳۶۳ گفت: «آنهایی که اعتقاد دارند صدام متجاوز است یک دادگاه صالح تشکیل دهند و حکم را صادر کنند. و گرنه ما طور دیگر عمل میکنیم.[۲۲۰]
بهرهبرداری عراق از موضع ایران
ایران بر اینکه عراق متجاوز است و میانجیگری معنایی ندارد تأکید میکرد عقبنشینی سریع و مجازات تجاوزگر (برکناری و مجازات صدام) را تنها راه خاتمه جنگ میدانست. ادامه این موضعگیری ایران و نیز ورود ایران به خاک عراق در تابستان ۱۳۶۱ باعث شد عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس در تبلیغات خود ایران را بعنوان کشور جنگ طلب متجاوز و غیرقابل توقف معرفی کنند که باید از هر روشی برای توقف آن استفاده کرد.[۲۲۱] بدین ترتیب عراق حمله به سکوهای نفتی (در بهمن ۱۳۶۱) و کشتیهای نفتکش را بعنوان عاملی برای توقف صادرات نفت ایران و فشار اقتصادی برای پذیرفتن قطعنامههای سازمان ملل توجیه میکرد. فصل مشترک همه قطعنامههای شورای امنیت تا پیش از قطعنامه ۵۹۸ این بود که در هیچیک از آنها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و «چگونگی تنبیه متجاوز» اشارهای نشده بود (مطلبی که مورد درخواست ایران بود). عراق همه قطعنامههای سازمان ملل را پذیرفت یا آمادگی خود را برای پذیرش آن اعلام کرد ولی ایران تنها قطعنامه ۵۹۸ را آنهم پس از یک سال از صدور آن پذیرفت.[۴۵]
درخواست دبیرکل سازمان ملل متحد برای حل اختلافات
در ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۰ یا اول مهر ۱۳۵۹، کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد از طرفین خواست که تلاش خود را برای حل اختلافات به کار بگیرند. نخستین بیانیه شورای امنیت در زمینه این جنگ، از دو طرف خواسته بود که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. عراق با آن موافقت کرد ولی ایران آنرا رد کرد.
قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد در مهرماه ۱۳۵۹
قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت در۲۸ سپتامبر ۱۹۸۰–۶ مهرماه ۱۳۵۹ صادر شد. با ذکر عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» از دو کشور خواسته شد که از توسل به زور خودداری کنند. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت ولی ایران اعلام کرد تا پیش از خروج نیروهای عراق از خاک ایران، این قطعنامه را نمیپذیرد.[۴۵] عصمت کتانی، معاون سابق دبیرکل سازمان ملل در امور هماهنگی سازمانهای تخصصی، که در این زمان، نماینده عراق در سازمان ملل بود، در جلسه شورای امنیت در ۲۶ ماه سپتامبر شرکت و از پایبندی عراق به اصول عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به حاکمیت ملی و حفظ صلح و امنیت بینالمللی سخن گفت .. وی تأکید کرد: «به هیچ وجه، قصد ادامه جنگ را ندارد… به شرط آنکه ایران نیز این اصول را تأیید و به آنها عمل کند». وی از شورای امنیت خواست تا در صورت تمایل به صدور قطعنامه ای دربارهٔ جنگ ایران و عراق، به وزیر خارجه عراق فرصت دهد برای بیان نظرهای دولت متبوع خود به نیویورک سفر کند. دو روز بعد، وی در جلسه ۲۸ سپتامبر شورای امنیت حضور یافت که در آن، قطعنامه ۴۷۹ به تصویب رسید. صدام حسین در نامه به دبیرکل، ضمن اعلام پذیرش قطعنامه، آمادگی خود را برای پیروی از آن به شرط پذیرش طرف ایرانی، ابراز کرد و: «موضع ما دقیقاً، بر اساس روح قطعنامه ۴۷۹... است». سعدون حمادی، وزیر خارجه عراق، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در ۳ اکتبر سال ۱۹۸۰ (۱۱ مهر ماه سال ۱۳۵۹) با اشاره به موافقت عراق با قطعنامه ۴۷۹ و مخالفت ایران با آن، بنابر اصل تکرار در اعلام مواضع در مجامع بینالمللی، جمهوری اسلامی را به توسعه طلبی و نقض مقررات بینالمللی متهم کرد. همچنین، با بیان تاریخچه ای از آنچه تمایلات توسعه طلبانه ایران در زمان شاه و پس از پیروزی انقلاب خواند، ۴ سپتامبر سال ۱۹۸۰ (۱۳ شهریور ماه سال ۱۳۵۹) را روز آغاز جنگ اعلام کرد و افزود، نیروهای عراق در اجرای حق دفاع از خود ناگزیر شدند به اشغال زین القدس (ارتفاعات میمک)(بر پایه قرارداد ۱۹۷۵ بین ایران و عراق قرار بود بخشی از منطقه میمک و ارتفاعات آن به همراه زینالکش و سیف ابوعبیده به دولت عراق واگذار شود که بدلایلی انجام نشد.[۲۲۲]). از طرف ایران پایان دهند و سرزمین اشغال شدهٔ عراق را دوباره تصرف کنند. وی در قسمت دیگری از سخنان خود، با ادعای نقض توافقنامه الجزایر در حرف و عمل از سوی ایران، اقدام نظامی عراق علیه ایران را دفاع پیشگیرانه خواند.[۲۲۳]
پشنهاد خانم گاندی به هر دو طرف در۱۰ مهر ۱۳۵۹
بنوشته روزنامه هندی ساندی استاندارد در ۵ اکتبر ۱۹۸۰ .ایندیرا گاندی ده روز پس از آغاز جنگ دو نامه مشابه به صدام حسین و بنی صدر فرستاد و از آنها تقاضا کرد جنگ بیهوده را رها کنند . این درحالیست که در روز سیزدهم درگیری ایران پیشنهاد آتش بس عراق را رد کرده و آیت الله خمینی کشورهای عرب طرفدار عراق را به تلافی تهدید کرده است. [۲۲۴]
میانجیگری دبیرکل سازمان ملل در دیماه ۱۳۵۹
دبیرکل سازمان ملل اولاف پالمه در سفر به ایران اصولی را به عنوان مبنایی برای صلح مطرح کرد، اما حاضر نشد در مذاکراتش دولت عراق را به دلیل تجاوز به ایران محکوم کند. البته او گفت: «صدام گیر افتاده و برای بیرون رفتن از دام، باید یک بهانهای داشته باشد.»
سازمان ملل به دنبال آتشبس و سپس مذاکره بین طرفین بود، در حالی که ایران به دنبال خروج نیروهای متجاوز و سپس برقراری آتشبس بود و به همین دلیل تلاشهای نماینده سازمان ملل به جایی نرسید.[۲۲۵]
پیشنهاد دبیرکل سازمان ملل به هر دو طرف در می ۱۹۸۲ یا خرداد ۱۳۶۱
در ۲۵ می ۱۹۸۲، دبیرکل سازمان ملل متحد (دکوئیار) نامههایی به دو طرف فرستاد و پیشنهاد داد پس از کسب مجوز از شورای امنیت برای یافتن راههایی برای توقف درگیری بین دو طرف، برای پایان دادن به جنگ میانجیگری کنند. عراق موافقت کرد و ایران نپذیرفت.[۲۲۶]
قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل در تیرماه ۱۳۶۱
قطعنامه ۵۱۴ در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ (۵۰ روز پس از آزادی خرمشهر) و برگرداندن عراق بر سر مرزهای بینالمللی صادر شد. این نخستین قطعنامهای بود که در آن از دو کشور خواسته شده بود به پشت مرزهای خود بازگردند. ایران این قطعنامه را رد کرد و به اشغال خاک عراق اقدام کرد.[۲۲۷]
قطعنامه ۵۲۲ شورای امنیت سازمان ملل در مهر ۱۳۶۱
قطعنامه ۵۲۲ پس از یادآوری قطعنامه ۴۷۹ و قطعنامه ۵۱۴ خواستار آتشبس فوری بین ایران و عراق شد و خواستار عقبنشینی هر دو طرف به مرزهای شناخته شده بینالمللی خود شد.
شورا به رسمیت شناخت که عراق با اجرای قطعنامه ۵۱۴ موافقت کردهاست و از ایران نیز خواست که همین کار را انجام دهد و حق دفاع مشروع ایران را تضعیف کرد.[۲۲۸]
پیشنهاد صلح خانم گاندی از هفتمین اجلاس عدم تعهد در دهلی نو اسفند ۱۳۶۱
منوچهر متکی به خبرنگار گفت: «ما از ابتکار خانم گاندی استقبال میکنیم، اما افکار ما در میدان جنگ است. متکی که عضو کمیته روابط خارجی مجلس شورای اسلامی ایران است، گفت: ما میدانیم که میتوانیم متجاوزان را بیرون کنیم و فکر میکنیم بزرگترین خدمتی که میتوانیم به جنبش غیرمتعهدها انجام دهیم بیرون راندن آنهاست.[۲۲۹]
قطعنامه ۵۴۰ شورای امنیت سازمان ملل در آبان ۱۳۶۲
قطعنامه ۵۴۰ اقدامات ناقض کنوانسیون ژنو را محکوم کرد و حق کشتیرانی آزاد در آبهای بینالمللی را تأکید کرد. همچنین از خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سازمان ملل خواست تا به تلاشهای خود برای یافتن راهی برای پایان دادن به خصومتها بین دو کشور ادامه دهد و از ایران، عراق و سایر کشورهای عضو خواست تا از اقداماتی که میتواند منطقه را بیثبات کند، خودداری کنند.
قطعنامه ۵۵۲ شورای امنیت سازمان ملل در ۱۱ خرداد ۱۳۶۳
قطعنامه ۵۵۲ شورای امنیت ایران را به دلیل حمله به کشتیهای نفتکش محکوم میکرد، البته عراق نیز از قبل تعدادی کشتی را مورد حمله قرار داده بود و این منجر به ادعای عدم بیطرفی قطعنامه مزبور توسط ایران شد.[۲۳۰]
پس از حمله به نفتکشها و تهدید هاشمی رفسنجانی که اگر جلوی صادرات نفت ایران از خلیج فارس گرفته شود، آنگاه هیچ کشوری نخواهد توانست از نفت خلیج فارس استفاده کند و نیز
نامهای که از سوی کشورهای عربی حوزهٔ خلیج فارس مبنی بر حملهٔ ایران به کشتیهای باری عربستان سعودی و کویت به شورای امنیت نوشته شده بود.
قطعنامه ۵۸۲ شورای امنیت سازمان ملل در زمستان ۱۳۶۴
قطعنامه ۵۸۲ در زمستان ۱۳۶۴ و ۱۵ روز پس از تصرف شبه جزیره فاو توسط شورای امنیت صادر شد. تشدید درگیریها از جمله تهاجمات ارضی، بمباران مناطق غیرنظامی، حمله به کشتیهای بیطرف، نقض قوانین بینالمللی و استفاده از سلاحهای شیمیایی بر خلاف پروتکل ژنو را محکوم کرد.
در این قطعنامه از ایران و عراق خواسته شده بود تا خصومتها را متوقف کنند و آتشبس را با عقبنشینی کامل نیروهای نظامی به مرزهای شناختهشده بینالمللی خود و همچنین تبادل اسیران جنگی با تسهیل کمیته بینالمللی صلیب سرخ رعایت کنند. همچنین از هر دو طرف خواست تا فوراً تمام جنبههای درگیری را به میانجیگری ارائه دهند و از خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل درخواست کرد تا به تلاشهای خود در روند میانجیگری ادامه دهد.
در بخش بعدی ذیل عنوان تصمیمات به نظر متخصصین در مورد استفاده عراق از سلاح شیمیایی اشاره میکند.
قطعنامه ۵۸۸ شورای امنیت سازمان ملل در مهر ۱۳۶۵
در قطعنامه ۵۸۸ که در مهر ۱۳۶۵ صادر شد و بر اجرای قطعنامه ۵۸۲ تأکید داشت، همچنان از عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» استفاده شده بود.
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در تیرماه ۱۳۶۶
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ صادر شد. قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و موجب پایان جنگ گردید.
قطعنامه ۶۱۹ شورای امنیت سازمان ملل در ۱۸ مرداد ۱۳۶۷
قطعنامه ۶۱۹ شورای امنیت پس از یادآوری قطعنامه ۵۹۸ و تأیید گزارش دبیرکل خاویر پرز دو کوئیار در مورد اجرای بند ۲ قطعنامه ۵۹۸ شورا تصمیم گرفت که گروه ناظر نظامی ایران و عراق سازمان ملل متحد را برای یک دوره اولیه ششماهه برای نظارت بر آتشبس بین ایران و عراق در پایان درگیری ایجاد کند.

تلاش سازمان کنفرانس اسلامی اوائل مهرماه ۱۳۵۹
هشتم مهر ماه سال ۱۳۵۹ اولین هیئت از سوی سازمان کنفرانس اسلامی به تهران آمد. حبیب شطی دبیرکل سازمان، یاسر عرفات و ضیاءالحق رئیسجمهور پاکستان در این هیئت حضور داشتند. درخواست آنان برقراری آتشبس فوری بود. درخواست آنان مورد پذیرش قرار نگرفت. خمینی در پیامی در ۱۲ مهر ۱۳۵۹ گفت: «صدام پس از آن همه شرارت و خونریزی و حمله به شهرهای بیگناه و مسلمین بیپناه، اکنون تقاضای آتشبس کردهاست. البته هر جنایتکار و غارتگری پس از جنایت مایل است، حریف ساکت باشد تا او با کمکگیری از اشرار و دیگر همجنسان خود و تجدید قوا، به شرارت و خونریزی خود ادامه دهد.»[۲۲۵]
تلاش سازمان کنفرانس اسلامی اواخر مهرماه ۱۳۵۹
بیست و نهم مهر ۱۳۵۹، دومین سفر هیئت کنفرانس اسلامی (متشکل از حبیب شطی، محمد ضیاء الحق، یاسر عرفات و …) به تهران، برای برقراری آتشبس صورت گرفت که باز بینتیجه بود.[۱۹۴]
تلاش سازمان کنفرانس اسلامی بهمن ماه ۱۳۵۹
در اجلاس بهمن ماه ۱۳۵۹، سازمان کنفرانس اسلامی طی قطعنامهای از دو طرف درگیر خواست که با آتشبس فوری و خودداری از بهکارگیری زور به مذاکره بپردازند. همچنین، در این جلسه اعضای «کمیته حسن نیت برای میانجیگری» به منظور پایان دادن به جنگ انتخاب شدند و موافقت گردید که در صورت نیاز، نیروهایی برای نظارت بر آتشبس تشکیل دهند. اما ایران با تأکید دوباره بر اولویت عقبنشینی کامل نیروهای عراقی، حاضر به پذیرفتن آتشبس و مذاکره نشد.[۱۹۴]
هیئت حسننیت جنبش عدم تعهد اواسط مهر ۱۳۵۹

ایران معتقد بود که صدام و رژیم بعث عراق ابتدا باید سرزمینهای اشغالی را ترک کند. سازمانهای جهانی و منطقهای عراق را به عنوان متجاوزگر معرفی کنند و خساراتهای وارد شده به ایران را بپردازند و سپس دو کشور در خصوص اختلافات مرزی گفتگو و مذاکره کنند.
آنها (هیئت میانجیگری) میگفتند اول آتشبس شود و بعداً مذاکره کنید.[۲۲۵]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی طائف در اسفند ۱۳۵۹
گردهمایی سوم سران سازمان کنفرانس اسلامی در دیماه ۱۳۵۹ در عربستان برگزار شد. یکی از اهداف سه گاه در پایان کنفرانس میانجیگری برای پایان جنگ ایران و عراق ذکر شد. هیئت حسن نیت شامل روسای کشورهای پاکستان، ترکیه، بنگلادش، گامبیا، سنگال، گینه و یاسر عرفات و حبیب شطی تشکیل شد تا به هر دو کشور مسافرت کنند و با شنیدن سخنان طرفین پیشنهاد خود را ارائه کنند. این هیئت ۹ اسفند وارد تهران شد. بعد از ظهر همان روز با اعضای شورای عالی دفاع ایران وارد گفتگو شد.
شورای عالی دفاع سه پیشنهاد به عنوان شرایط آتشبس و برقراری صلح به هیئت منتخب کنفرانس اسلامی ارائه کرد:
الف. تشخیص متجاوز و تنبیه او
ب. قبول آتشبس پس از خروج متجاوز از خاک ایران
ج. اعلام پذیرش عملی معاهده ۱۹۷۵ از سوی عراق
هیئت در ۱۰ اسفند ۱۳۵۹ در جماران با خمینی ملاقات کرد. خمینی خطاب به آنها گفت: «... شما اگر بخواهید به اسلام فکر کنید، باید آیات قرآن را منشأ قرار بدهید. همانطوری که دستور داده آیه قرآن که چنانچه یک طایفهای از مسلمین – برفرض اینکهها مسلم باشند – یک طایفهای از مسلمین به طایفهای دیگر هجوم بکند، بر همه مسلمین واجب است که با او قتال کنند. شما به همین یک واجب الهی عمل بکنید. ما بیشتر از شما توقعی نداریم…»
هیئت سپس به بغداد و عربستان سفر کرد و در ۱۳ اسفند ۱۳۵۹ به ایران بازگشت و پیشنهادهایی مکتوب برای برقراری صلح ارائه داد. این پیشنهادها در جلسه ۱۵ اسفند ۱۳۵۹ در شورای عالی دفاع و در حضور همه اعضا مطرح شد.
به دلیل آنکه هیچ اصل و اساس مشخصی برای حل و فصل اختلافات در آنها معین نبود و به اعتبار معاهده ۱۹۷۵ نیز اشارهای نداشت و مسئله رسیدگی به تجاوز عراق و تنبیه متجاوز هم مورد توجه قرار نگرفته بود و تضمینی نیز برای خروج بیقید و شرط نیروهای متجاوز از خاک ایران در کوتاهترین زمان ممکن پیشبینی نشده بود، مورد موافقت قرار نگرفت.[۲۲۵]
حضور گروه میانجیگری کنفرانس اسلامی در ۹ فروردین ۱۳۶۰
آقاشاهی حبیب شطی و سکوتوره و ضیاءالحق و … در روز یکشنبه برای سومین بار به تهران وارد شدند. هاشمی در مصاحبه خود گفت ما سه چیز خواستیم که در پیشنهاد آنها نیست. اول بررسی تجاوز دوم محاکمه متجاوز در دادگاه بینالمللی اسلامی و سوم خروج نیروهای عراقی قبل از آتشبس یعنی اینجور نباشد که اول آتشبس کنیم بعد متجاوز خارج شود.[۲۳۱]
هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس در مصاحبه ای در ۱۰ فروردین ۱۳۶۰ پس از دیدار با هیئت کنفرانس اسلامی گفت: ما سه چیز میخواستیم که در پیشنهاد هیئت نیست: اول بررسی تجاوز و محاکه متجاوز در دادگاه بینالمللی اسلامی دیگری خروج نیروهای عراقی قبل از آتشبس یعنی نه اینکه اول آتشبس یا مذاکره بعد خروج. تاسرباز خارجی در خاکمان هست مذاکره ای نخواهیم داشت. سوم اینکه مدار بحث باید قرارداد الجزایر باشد[۲۱۷]
طرح صلح جنبش عدم تعهد در اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۰
پس از اجلاس وزرای خارجه جنبش عدم تعهد در بهمن ۱۳۵۹ در دهلی. در روز یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ هیئت صلح سازمان شامل وزیر خارجه کوبا، وزیر خارجه هند، وزیر خارجه زامبیا، رئیس دایره سیاسی سازمان آزادیبخش فلسطین و نماینده این تشکیلات در سازمان ملل وارد تهران شدند.
این هیئت با مقامات کشور از جمله رئیسجمهور دیدار کرد و پیشنهاد داد همراه با خروج نیروهای عراقی، یک منطقه غیرنظامی در خاک ایران ایجاد شود. رئیسجمهور و برخی از سران ارتش تمایل داشتند با تعدیلی این طرح را بپذیرند.
بگفته بنی صدر:
آقای خمینی گفت پیشنهاد خوبی است کار را براساس این تمام کنید اما اسمش را صلح نگذارید خودتان بلدید چطور جور کنید و به چه عبارتی بگویید که تصور نکنند صلح کردهاید! گفتم چرا؟ گفتند صلح مخالف زیاد دارد. وزاری خارجه قرار بود در ۲۵ خرداد به ایران بیایند ولی اجرای مراحل عزل (رئیسجمهور) شروع شد و آنها نیز نیامدند.[۲۳۲]
پیشنهاد صدام برای آتشبس در ماه رمضان تیرماه ۱۳۶۰
در اوائل تیرماه ۱۳۶۰ صدام پیشنهاد کرد بمناسبت ماه رمضان آتشبس شود. ایران آنرا نپذیرفت و خمینی در پاسخ گفت: «... چون صدام شکست خود را نزدیک میبیند دست به حیلهای عامیانه زده و بعضی از طرفداران او نیز همان را تعقیب نمودهاند؛ میگوید ماه مبارک رمضان ماه عبادت است و جنگ در آن حرام است و لازم است آتشبس اعلام شود. او و دوستان آمریکاییاش نمیدانند که ماه مبارک رمضان «شهر حرام» نیست. ولی صدام، خود در یکی از ماههای حرام علیه ما به جنگ برخاست و کسی از طرفدارانش به او اعتراض نکرد. امروز ما در حال دفاع هستیم و دفاع از کشور یکی از عبادات بزرگ است… نیروهای مسلح ما باید بدانند که پیغمبر اکرم در ماه مبارک رمضان علیه کفار جنگید…»[۲۳۳]
پیشنهاد کشورهای عرب در اسفند ۱۳۶۰
هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۵ اسفند ۱۳۶۰ مینویسد: وابسته نظامی ایتالیا گفته: کشورهای نفتخیز منطقه مایلند شصت میلیارد دلار خسارات جنگ را از طرف صدام به ایران بدهند و ایران از شرط سوم که کیفر صدام است منصرف شود.[۲۳۴]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در اسفند ۱۳۶۰
رفسنجانی در خاطرات ۱۷ اسفند ۶۰ مینویسد:
رئیسجمهور گینه احمد سکوتوره -عبدالستار ریس جمهور بنگلادش، اولوسو نخستوزیر ترکیه، حبیب شطی دبیرکل سازمان، ضیاءالحق رئیسجمهور پاکستان و وزرای خارجه آنها بودند و مذاکره کردیم. .. میگفتند آتشبس را بپذیرید و با مذاکره در مورد اروند رود موافقت کنید مرزهای زمینی مطابق قرارداد الجزایر باشد .. صدام میگوید پس از آتشبس مذاکره کنیم و سپس خروج نیروهای عراقی … ما روی شرطهای قبلی پا فشاری کردیم: خروج بی قید و شرط، پرداخت خسارت، کیفر متجاوز، برگشت آوارگان عراقی[۲۳۵]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در فروردین ۱۳۶۱
رفسنجانی در خاطرات ۳۰و۳۱ فروردین ۱۳۶۱ مینویسد:
رئیسجمهور گینه احمد سکوتوره، حبیب شطی دبیرکل سازمان، آمدند و مذاکره کردیم. .. خروج نیروهای عراق را پیشنهاد کردند ولی چیزهای دیگری هم گفتند که در حکم شرط است مثل مذاکره درمورد اروند .. حایل شدن نیروهای بیطرف در دوطرف و تعیین هییت تعیین متجاوز که از نظر ما متجاوز معلوم است … .. قرار شد آقای ولایتی جواب بدهد[۲۳۶]
طرح صلح عربی در خرداد ۱۳۶۱
عربستان سعودی پس از آزادی خرمشهر در اول خرداد ۱۳۶۱ پیشنهاد کرد در ازای صلح غرامت جنگ توسط کشورهای عربی به ایران پرداخته شود و عراق نیز خاک ایران را ترک کند.
به گفته اسپنسر تکر در کتاب دایرةالمعارف جنگهای خاورمیانه مقامات ایران این پیشنهاد را رد کرده و خواهان بازگشت یکصد هزار شیعه عراقی که توسط صدام اخراج شده بودند به کشور عراق شده بودند. به گفته تکر شرط دوم ایران پرداخت ۱۵۰ میلیارد دلار غرامت به جای ۷۰ میلیارد دلار پیشنهادی عربستان و شرط سوم برکناری صدام از قدرت بودهاست.[۲۳۷]
یک ژورنال تخصصی که در سال ۱۹۸۴ (۱۳۶۳) منتشر شدهاست، مبلغ پیشنهادی عربستان را ۲۵ میلیارد دلار ذکر کردهاست.[۲۳۸]
در یک کتاب منتشر شده توسط مرکز تحقیقات استراتژیک امارات عربی متحده، بدون اشاره به مقدار غرامت پیشنهادی، این مبلغ «قابل ملاحظه» توصیف شدهاست.[۲۳۹]
علیاکبر ولایتی اصل وجود چنین پیشنهادی در آن زمان را مورد تأیید میکند.[۴۵]
رفسنجانی در مرداد ۱۳۸۹ در پانویسی گفت: در گفتگوها هیچ ضمانتی برای جلوگیری از تکرار شرارتهای صدام نمیدادند… میانجیها که اکثراً کشورهای عرب منطقه بودند… اقدام به انتشار شایعات بیاساس میکردند که یکی از خبیثترین شایعات آنان پیشنهاد غرامتها پس از فتح خرمشهر بود. شایعهای که با همه بیاساس بودنش، در افواه افتاد[۲۴۰]
برخی مفسران استدلال کردهاند: اگر هم برای ایران مقدور نبود که در این مقطع غرامت جنگ را از دولتهای عربی دریافت کند، نفس برقراری آتشبس و پذیرش صلح در سال دوم جنگ مانع گسترش و افزایش خسارت و تلفات میشد و این به مصلحت ایران بود.[۱۱۹]
میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در خرداد ۱۳۶۱
رفسنجانی در خاطرات ۱۶ خرداد ۱۳۶۱ مینویسد:
وزیر خارجه گینه از طرف هیئت میانجی کنفرانس اسلامی نامه ای از رئیسجمهور گینه احمد سکوتوره آورد. .. از رئیسجمهور خواستهاست به مکه بروند و معلوم شد از صدام هم چنین دعوتی کردهاند. ما منتظر پیشنهاد مثبتی بودیم و این پیشنهاد برخلاف انتظار بود. جواب منفی دادیم و قرار شد آقای خامنه ای جواب بنویسند.[۲۴۱]
پیشنهاد رئیس سازمان کنفرانس اسلامی در خرداد ۱۳۶۱
رفسنجانی در خاطرات ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ مینویسد:
با رئیسجمهور در مورد مفاد نامههای جدید احمد سکوتوره رئیس سازمان کنفرانس اسلامی صحبت کردم … دعوت کردهاند که در کشور دیگری ملاقات انجام شود.[۲۴۲]
نیویورک تایمز در اول تیرماه۱۳۶۱ یا ۱۹۸۲/۶/۲۲نوشت:
«پس از عقب راندن نیروهای عراقی از خرمشهر، صدام حسین خواستار آتشبس فوری میان دو کشور شد. آیتالله خمینی این آتشبس را رد کرد و چهار شرط برای آتشبس قرار داد:۱-آزادسازی قصر شیرین و عقبنشینی عراقیها تا مرزهای بینالمللی ۲-پرداخت غرامت۱۵۰ میلیارد دلاری ۳-بازگشت شیعیان راندهشده از عراق ۴-برکناری و محاکمه صدام حسین.»[۲۴۳]
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در آبان ۱۳۶۱
رفسنجانی در خاطرات ۱ آبان ۱۳۶۱ مینویسد:
احمد آقا آمد .. راجع به شرایط صلح با عراق مذاکره کردیم … با رئیسجمهور تماس گرفتم معلوم شد احمد سکوتوره خودش نیامده ودر عوض وزرای چند کشور واسطه آمدهاند… در مجلس گروهی میگویند تا سقوط صدام و ایجاد حکومت اسلامی در عراق جنگ را ادامه بدهیم[۲۴۴] آقای خامنه ای نتیجه مذاکرات با هیئت کنفرانس اسلامی را گفتند … معلوم شد پیشنهاد جدیدی نداشتهاند و ما هم جواب رد دادیم. ایشان در مصاحبه ای میانجیها را تحت تأثیر آمریکا معرفی کردند که لابد به آنها برمیخورد[۲۴۵]
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۳۶۴
در سال ۱۹۸۳، کنفرانس اسلامی خلق تلاش کرد تا درگیری را آشتی دهد تا جنگ را متوقف کند و عراق موافقت کرد، اما ایران نپذیرفت.
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در آذر ۱۳۶۳
در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۴، پانزدهمین نشست کنفرانس اسلامی که در صنعا برگزار شد، خواستار توقف جنگ شد - عراق موافقت کرد و ایران نپذیرفت.[۲۲۶]
پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۳۶۶
در سال ۱۹۸۵ کنفرانس بینالمللی اسلامی (داکار - سنگال) یک طرح آتشبس را ارایه کرد که عراق با آن موافقت کرد ولی ایران آنرا نپذیرفت.[۲۲۶]
پیشنهاد خانم گاندی در مارس ۱۹۸۳ یا اسفند ۱۳۶۵
در ۱۲ مارس ۱۹۸۳، خانم ایندیرا گاندی، نخستوزیر هند و رئیس کنفرانس کشورهای غیرمتعهد، ابتکار جدیدی را برای پایان دادن به جنگ ارائه داد که مورد تأیید عراق و رد ایران قرار گرفت.[۲۲۶]
بیانیه پایانی اجلاس گروه هفت در لندن ۱۹ خرداد ۱۳۶۳
- ما درگیری عراق و ایران را در تمام جنبههای مختلف آن مورد بحث قرار دادیم.
- نگرانی عمیق خود را نسبت به تلفات فزاینده درد و رنج انسانی، آسیب فیزیکی و تلخی که این درگیری به بار آوردهاست، و نقض قوانین بینالمللی بشردوستانه که رخ دادهاست ابراز کردیم.
- امیدواریم هر دو طرف حملات خود علیه یکدیگر و کشتیرانی کشورهای دیگر را متوقف کنند. اصل آزادی دریانوردی باید رعایت شود. ما نگران این هستیم که درگیری بیش از این گسترش پیدا کند و برای تشویق ثبات در منطقه هر کاری که بتوانیم انجام خواهیم داد.
- طرفین را تشویق میکنیم که به دنبال یک راه حل مسالمت آمیز و شرافتمندانه باشند. ما از هر گونه تلاشی که برای تحقق این امر طراحی شده باشد، به ویژه تلاشهای دبیرکل سازمان ملل متحد، حمایت خواهیم کرد.
- ما پیامدهای عرضه جهانی نفت را همانطور که در بیانیه اقتصادی اجلاس آمدهاست در نظر داریم. بازار جهانی نفت نسبتاً با ثبات است و معتقدیم که نظام بینالملل اراده و ظرفیت لازم برای مقابله با مشکلات قابل پیشبینی را از طریق تداوم رویکرد محتاطانه و واقعبینانه کنونی دارا میباشد.[۲۴۶]
بیانیه پایانی اجلاس گروه هفت در ونیز ۱۹ خرداد ۱۳۶۶
- ما موافقیم که برای کمک به پایان دادن به جنگ عراق و ایران به تلاشهای بینالمللی جدید و هماهنگ نیاز فوری است.
- ما طرفدار پایان سریعترین مذاکرات ممکن برای جنگ با حفظ تمامیت ارضی و استقلال عراق و ایران هستیم.
- هر دو کشور از این جنگ طولانی و غمانگیز به شدت آسیب دیدهاند. کشورهای همسایه در معرض خطر گسترش احتمالی درگیری هستند.
- ما بار دیگر از هر دو طرف میخواهیم دربارهٔ پایان فوری جنگ مذاکره کنند.
- ما قویاً از تلاشهای میانجیگری دبیرکل سازمان ملل متحد حمایت میکنیم و خواهان اتخاذ تدابیر عادلانه و مؤثر شورای امنیت سازمان ملل هستیم.
- با در نظر گرفتن این اهداف، ما مجدداً تأکید میکنیم که اصل آزادی دریانوردی در خلیج فارس برای ما و دیگران از اهمیت بالایی برخوردار است و باید رعایت شود.
- جریان آزاد نفت و سایر ترافیک از طریق تنگه هرمز باید بدون مانع ادامه یابد.[۲۴۷]
بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس
شورای همکاری خلیج فارس ک در می ۱۹۸۱ تشکیل شده بود رسماً در ۱۷ مارس ۱۹۸۱ (۲۶ اسفند ۱۳۵۹) متشکل از کشورهای عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و عمان در ریاض اعلام موجودیت کرد. جنگ موجب شد نظر این شورا از اجلاس نوامبر ۱۹۸۱ که به لزوم دوری قدرتهای بزرگ از خلیج فارس تأکید میشد، تا ۱۹۸۸ که رسماً دخالت مستقیم را درخواست کرد تغییر کند.
دومین اجلاس اضطراری وزیران خارجه در ۱۳۶۱/۱/۳۱(۲۰ آوریل ۱۹۸۲) در ریاض
از کلیهٔ اقدامات، جهت خاتمهٔ جنگ برای توقف خونریزی حمایت کرد.
اجلاس ۹ خرداد ۱۳۶۱ در عربستان
در این اجلاس از جمهوری اسلامی ایران، به ویژه، خواسته شد که به صلحطلبی عراق پاسخ مثبت داده و به خونریزی پایان دهد. برای اولین بار شورا در این اجلاس، ایران را به عنوان «طرف سرسخت جنگ که کلیهٔ تلاشهای صلح را رد میکند و راههای صلحآمیز را میبندد»، معرفی کرد.
اجلاس چهارم شورای همکاری در نوامبر ۱۹۸۲ در قطر (۱۶ تا ۱۸ آبان ۱۳۶۱)
قطعنامهٔ ۵۴۰، ۳۱ اکتبر ۱۹۸۳ (۹ آبان ۱۳۶۲) شورای امنیت در خصوص لزوم خاتمه جنگ تحمیلی، مورد حمایت قرار گرفت و ضمن اظهار رضایت از عراق به دلیل قبول این قطعنامه، از ایران نیز خواسته شد که با پذیرش آن امنیت خلیج فارس را حفظ نماید. همچنین شورا آمادگی خود را برای میانجیگری در جنگ اعلام نمود.
در اجلاس مسقط در حالی که نیروهای ایرانی در فاو مستقر بودند
شیخ زاید رئیس امارات اعلام کرد رهبران شورا از هیچ کوششی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق و آثار مخرب آن مضایقه نخواهند کرد. برای نخستین بار کشورهای عضو شورا هشدار دادند که نیروهای مشترک نظامیشان، برای هرگونه اقدام نظامی جهت دفاع از کشورهای شورا آماده است و در صورت حملهٔ ایران به کویت از این کشور دفاع خواهد کرد و تجاوز به کویت به منزله تجاوز به خاک اعضاء شورا خواهد بود …»[۲۴۸]
موضع سایر کشورها
عربستان
سیاست صدور انقلاب و اقدامات آشکار و پنهان ایران در منطقه زمینهای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر نزدیکتر شوند و یک سال قبل از شروع جنگ پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید.[۵۹] در واقع عربستان سعودی در کنار ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار بست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد.[۲۵۰] پادشاه عربستان سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سالهای جنگ نیز عربستان در تأمین جنگافزار مورد نیاز برای عراق همکاری مینمود.[۲۵۱]
مصر
در میان کشورهای عربی، نقش مصر نیز در حمایت از عراق قابل ملاحظه بود.[۲۵۲] مصر نهتنها در طول جنگ به عراق اسلحه میفروخت، بلکه کمبود نیروی انسانی خلبان عراق را نیز با اعزام خلبانان مصری به جبهه جنگ عراق با ایران جبران میکرد. علاوه بر آن، این مصر در معامله خرید تسلیحات نظامی جدید برای عراق، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد از فرانسه نقش داشت.[۲۵۳]
کشورهای حاشیه خلیج فارس
در طول جنگ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند کویت و عربستان سعودی و در وهله بعد امارات متحده عربی و عمان، آشکارا در سمت عراق بودند. بیشتر این حمایتها در قالب کمکهای مستقیم و غیرمستقیم مالی صورت میگرفت. با تصمیم کویت و عربستان، درآمد حاصل از فروش نفت در منطقه بیطرف خفجه (بین سه کشور کویت و عربستان و عراق) به عراق اختصاص یافته بود. اگرچه موضع رسمی این کشورها بیطرفی در جنگ میان ایران و عراق بود ولی برخی از آنها سرزمین خود را در اختیار عراق میگذاشتند تا از آن برای حمله به ایران استفاده کند.[۲۵۴] از دید اعراب، رهبران ایران به وضوح اعلام کرده بودند که قصد صادر کردن انقلاب خود را به کشورهای دارای اسلام آمریکایی دارند و آنها نیز این را خطری برای خود میدانستند.[۲۵۵][۲۵۶]سایر کشورهای منطقه شامل مراکش، عمان، قطر، تونس، یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند، یا از عراق حمایت مالی میکردند یا فقط طرفدار مواضع عراق بودند.[۲۵۷]
سوریه و لیبی
در میان کشورهای عربی نخستین کشور حامی ایران از سال ۱۹۸۲، سوریه بود. در سال ۱۹۸۵ لیبی نیز با ایران یک پیمان استراتژیک منعقد کرد. به غیر از این دو کشور ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت.
ترکیه و الجزایر
ترکیه روابط گستردهای با هردو کشور ایران و عراق داشت و الجزایر موضع بیطرف داشت.
در اوایل جنگ ایران و عراق از مناخم بگین، نخستوزیر وقت اسرائیل، سؤال میشود که دربارهٔ آن جنگ چه نظری دارد؟ او در پاسخ گفته بود: «ما برای هر دو طرف آرزوی موفقیت داریم.»
اشارهای کنایهآمیز به اینکه اسرائیل از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکند.[۲۵۸]
اسرائیل
در طول جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل روابط غیررسمی، راهبردی محدود ولی مخفیانهای با یکدیگر داشتند.[۲۵۹][۲۶۰] با این وجود، اسرائیل در راستای «سیاست موازنه قوا» در جنگ ایران و عراق از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکرد[۲۵۸] و مواضعی علیه هر دو طرف جنگ داشت.[۲۵۷]
اسرائیل در ماجرای ایران کنترا به ایران مخفیانه اسلحه میفروخت و کار ناتمام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نابودسازی نیروگاه اتمی اوسیراک در «عملیات شمشیر سوزان» را با حمله هوایی به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در «عملیات اپرا» و نابودی برنامه اتمی عراق، تمام کرد.[۲۶۱]
ابرقدرتها
هماهنگ با کشورهای عربی، ابرقدرتها نیز نهتنها هیچگاه حمله عراق به ایران را محکوم نکردند[۲۶۲] بلکه حتی تا سالها حاضر به محکوم کردن جنایات جنگی عراق نیز نشدند. برای نمونه با آنکه دولت ریگان دستکم از سال ۱۹۸۳ در مورد استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی اطمینان داشت ولی چشم خود را بر روی استفادههای مکرر بعدی عراق از گازهای شیمیایی بسته بود. چرا که به عقیده ریگان استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی علیه هزاران رزمنده ایرانی، خطری به مراتب کمتر از سیاست صدور انقلاب از سوی ایران داشت.[۲۶۳]
آمریکا
از بعد تاریخی، جنگ ایران و عراق در اواخر جنگ سرد و در دور دوم آن رخ داد.[۲۶۴] بیشتر سالهای جنگ در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان سپری شد. در آن زمان دو دیدگاه اصلی در میان نظریهپردازان سیاسی آمریکا دربارهٔ ایران وجود داشت. دیدگاه نخست آن بود که ایران پس از سقوط شاه «ازدست رفته» است و باید به هر روش ممکن آن را بازگرداند. دیدگاه دوم این بود که در میان حاکمان ایران، علایق غربگرایانه بیش از علایق چپگرایانه مشاهده میشود. در طول هشت سال بعد، تغییرات موضع ایالات متحده در قبال ایران و جنگ به تناوب به قدرت گرفتن یکی از این دو دیدگاه بستگی داشت.[۲۶۵]
شوروی
شوروی نیز با آغاز جنگ برای مدتی حمایت تسلیحاتی از عراق را متوقف کرد؛ ولی به زودی به این فکر افتاد که با از سرگیری کمک تسلیحاتی به عراق، میتواند دوباره این کشور را به سوی خود جذب کند. از سوی دیگر شوروی به پول نقد نیاز داشت و عراق هم از فروش نفت درآمد مناسبی داشت؛ بنابراین انگیزههای اقتصادی مهمی در روابط شوروی با عراق در طول جنگ وجود داشت.[۲۶۶] از سوی دیگر اگرچه در اوایل جنگ روابط ایران و شوروی توأم با احترام بود ولی مسائلی مانند اشغال افغانستان توسط شوروی و دستگیری اعضای حزب توده توسط ایران گاهی باعث سردی روابط دو کشور بود. روشن است که ایران از روابط خوب میان شوروی و عراق نیز راضی نبود[۲۶۷] و شوروی نیز نگران قدرت گرفتن شیعیان عراق بود که توسط ایران حمایت میشدند. با اینحال شوروی تلاش میکرد با بازگذاشتن درهای تجارت و ترانزیت کالا از طریق ایران، این کشور را راضی نگه دارد.[۲۶۸]
در سالهای اول شوروی با اعلام موضع بیطرفی از فروش مستقیم سلاح و جنگافزار به عراق خودداری میکرد ولی اجازه میداد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. اردن این نقش خریدار ظاهری را در خریدهای مهم تسلیحاتی از چین، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده نیز ایفا میکرد؛ ولی نقش اردن در جنگ ایران و عراق به همینجا خاتمه نمییافت. تمامی بنادر و فرودگاهها و سرزمین اردن بر روی کالاهای صادراتی و وارداتی به عراق باز بود. بندر عقبه در دریای سرخ در اختیار عراق بود تا کالاهای خود را صادر کند. ملک حسین نیز همزمان به پایتختهای مختلف جهان سفر میکرد تا موضع عراق را دربارهٔ جنگ تشریح کند.[۲۶۹]
حامیان عراق
در طول جنگ، عراقیها توانستند از حدود ۲۳ کشور ابزارهای جنگی خریداری کنند که بیشتر آن از این کشورها خریداری شد:[۲۷۰]
حامیان ایران
تحلیل جنگ
جنگ ایران و عراق، طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود. (درگیری ۱۵ ساله ویتنام متعارف و کلاسیک محسوب نمیشود) این جنگ از بسیاری از جهات منحصربهفرد بود. یکی اینکه برخلاف جنگ هند و پاکستان یا جنگ اعراب و اسرائیل، یک برخورد شدید و کوتاهمدت نبود. در این جنگ، برخوردی میان آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت روز دنیا وجود نداشت و هیچیک حامی رسمی یکی از طرفین نبودند. در جنگ ایران و عراق برخلاف جنگ جهانی دوم درگیری نظامی محدود به منطقه خاصی از دنیا بود. جنگ ایران و عراق صرفاً نبردی بر سر خاک (مانند آنچه همزمان در جزایر فالکلند میان آرژانتین و بریتانیا در جریان بود) نبود؛ و سرانجام بر خلاف جنگ کره، جنگ بر سر سرمایهداری و سوسیالیسم نیز نبود.[۲۷۱]
در پایان این تراژدی انسانی هشت ساله[۲۷۲] میان ایران و عراق، تغییر عمدهای در ترکیب دو کشور بهوجود نیامدهبود. در پایان جنگ و در سال ۱۹۸۸ رهبران دو کشور (روحالله خمینی و صدام تکریتی) همان کسانی بودند که هشت سال پیش نیز زمام امور را به دست داشتند و مرزهای دو کشور همان مرزهایی بود که هشت سال قبل هم بر آنها توافق وجود داشت.[۲۷۳]
ضررهای کاهش قیمت نفت
مازاد نفت دهه هشتاد میلادی که به دلیل بحران انرژی دهه ۷۰ میلادی و عادت کردن مصرفکنندگان به صرفه جویی و بالابردن بازدهی آغاز شده بود با شروع جنگ ایران و عراق و نیاز به پول برای خرید سلاح تقویت شد. کشورهای منطقه مخصوصاً عربستان میزان زیادی از نفت را به بازار عرضه کردند که باعث کاهش قیمت نفت از ۳۵ دلار به ۱۰ دلار برای هر بشکه در سال ۱۹۸۶–۱۳۶۷ شد و ضررهای اضافی به صنایع نفت کشورهای منطقه تحمیل کرد.[۲۷۴][۲۷۵][۲۷۶][۲۷۷]
اثرات زیستمحیطی
مواد شیمیایی
سلاحهای شیمیایی علاوه بر آثار سوء کوتاه مدت و ظاهری با ایجاد جهشهای ژنتیکی در انسان، گیاه و حیوان اثرات جبران ناپذیر، پایدار و بلند مدتی بر نسلهای آینده دارند. یکی از تهدیدات مهم و پایدار زیستمحیطی سلاحهای شیمیایی به خصوص در ایران را عمل نکردن برخی از بمبها و باقی ماندن آنها در طبیعت است.
تالابهای هورالعظیم، هورالهویزه و دریاچه زریوار مریوان از جمله مناطق آلوده به بمبهای عمل نکرده هستند که در صورت فعال شدن این بمبها، میتوانند از طریق آب و خاک، زنجیره غذایی و محیط زیست را تحت تأثیر قرار داده و خطراتی افزون بر شرایط فعلی داشته باشند[۲۷۸]
خشک شدن تالابها و ایجاد ریزگرد
خشک کردن نیزارها و هورهای جنوب عراق در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نمونهای از هدف قرار دادن عامدانه اکوسیستم برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی دولت صدام حسین بودهاست. این اتفاق در حالی که اثرات مستقیم و فوری بسیار گستردهای بر زندگی مردم عراق و منطقه داشته، دارای آثار دراز مدتی نیز مانند آلودگی هوا و آکندگی هوای منطقه و حتی بسیاری از شهرهای ایران از ریزگردهای معلق بودهاست. تالاب بزرگ هورالعظیم را به دستور صدام حسین خشک کردن و متأسفانه نتیجه آن امروز تبدیل شدن بستر این تالاب به یکی از مهمترین کانونهای تولید گرد و غبار در منطقه خاورمیانه است.[۲۷۸]
نشت نفت خام به دریا
حملات به سکوهای نفتی باعث نشت گسترده نفت خام به دریا شد. میدان نوروز - میدان نفتی ابوذز- میدان نفتی دورود- میدان نفتی رشادت- میدان نفتی رسالت-میدان نفتی سلمان-میدان نفتی بهرگانسر-میدان نفتی هندیجان و سکوی بهرهبرداری نصر مورد حمله قرار گرفتند. فقط میدان نوروز که در مارس ۱۹۸۳ هدف حمله بالگردهای عراقی شد باعث نشت حدود ۵۰۰۰ بشکه در روز به دریا شد. تا سال ۱۹۸۵ که کارشناسان موفق به بستن چاه و خاموش کردن آتش شدند ۷۳۳٬۰۰۰ بشکه نفت خام به دریا نشت کرده بود.[۲۷۹] تخمین زده شدهاست که در مجموع حدود ۸۰ میلیون بشکه نفت وارد آبهای خلیج فارس گردید.[۲۸۰]
مینهای خنثی نشده
ایران با ۱۶ میلیون مین خنثینشده، پس از کشور مصر دارای بیشترین زمین آلوده به مین در جهان است. چهلودو هزار کیلومترمربع از خاک این کشور به انواع مین و مواد منفجره آلودهاست و سالانه دهها نفر از اهالی مناطق مرزی دچار مرگ و قطع عضو میشوند. عیسی بازیار از مین روبهای حرفه ای در مورد این موضوع کتابهای متعددی تألیف کردهاست از جمله «مین، قاتل خاموش ایرانیان» «مین، کابوس کودکان مرزنشین» «تا آخرین مین زمین» و کتاب «زندگی امن در کنار میدان مین» مجموعه دستورالعملهای مقابله با مین که بهطور مجانی در میان اهالی منطقه خود توزیع کردهاست تا از حوادث کاسته شود.[۲۸۱]
تحلیل نظامی جنگ
یکی از بزرگترین اشتباهات استراتژیک عراق برای آغاز طولانیترین و خونینترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم، ارزیابی نادرست از میزان توان دفاعی ایران بود. انگیزه سیاست خارجی عراق برای آغاز جنگ سیادت و رهبری بر اعراب بود. رایجترین توضیح برای ناکامی عراق این است که این هدف جاهطلبانه با استراتژی جنگی عراق که تهاجم به خاک ایران بود تناسبی نداشت. شکست عراق در دستیابی به یک پیروزی قاطع و سریع نشان میدهد که شکاف بزرگی میان اهداف بلندپروازانه صدام حسین و محدودیتهای نظامی این کشور وجود داشتهاست. به بیان عامیانه اشتباه عراق این بود که «لقمهای بسیار بزرگتر از دهانش» برداشته بود.[۲۸۲]
علیرغم مشکلات سازماندهی و هماهنگی، نیروی هوایی ایران در همان ابتدای جنگ به حکومت عراق نشان داد که نمیتواند منتظر یک پیروزی سریع و ارزان باشد. خلبانان ایرانی تلاش بیشتری در دفاع نسبت به همکاران عراقی خود نشان دادند و ضربات سنگینی بهخصوص به تأسیسات نفتی شمال عراق و نزدیک کرکوک وارد کردند. خلبانان ایرانی که اغلب در آمریکا آموزش دیدهبودند، انگیزه و روحیه تهاجمی بیشتری برای قبول خطر داشتند. همچنین برد پرواز و قابلیت حمل مهمات اف-۴ فانتوم ۲های ایران از میگهای ۲۳ عراقی بیشتر بود؛ بنابراین در مجموع در نبرد هوایی، نیروی هوایی ایران نتایج بهتری از نیروی هوایی عراق به دست آورد.[۲۸۳]
در نبرد زمینی واکنشهای ارتش عراق کند بود. در تمام حملات ایران، تنها واکنش نظامی و استراتژی جنگی عراق، تلاش برای عقب زدن نیروهای ایرانی با آتش مستقیم بود.[۲۸۴] در نبرد دریایی نیز ایران در ۵۲ روز ابتدای جنگ و طی عملیات مروارید، نیروی دریایی عراق را به کلی منهدم کرد و تا پایان جنگ برتری خود در خلیج فارس را حفظ نمود.[۲۸۵]
هزینهها و خسارتها
بر اساس آمارهای بینالمللی، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود.[۲۸۶] در سال ۱۳۹۹ فرمانده ندسا گفت ایران در جنگ ۱۹٫۶ میلیارد دلار خرج کرد.[۲۸۷]
هزینه مالی مستقیم جنگ برای عراق شامل ۷۴ تا ۹۱ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۴۱٬۹۴ میلیارد دلار واردات اقلام نظامی بود. ایران نیز حدود ۹۴ تا ۱۱۲ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۱۱٬۲۶ میلیارد دلار برای واردات نظامی هزینه کرد. هزینه غیرمستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی دو کشور نیز حدود ۵۶۱ میلیارد دلار برای عراق و ۶۲۷ میلیارد دلار برای ایران برآورد شدهاست.[۲۸۸] برای تأمین بودجه جنگ از دستمزد یک روز فیش هر ماه کارگران ایران کم میشد.[۲۸۹]
تلفات انسانی
در طول جنگ ایران و عراق ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شدهاند.[۲۹۰]
ایران
نظام جمهوری اسلامی برای اشاره به مجروحین و معلولین جنگ و عملیاتهای نظامی و پلیسی از اصطلاح «جانباز» به جای «مجروح جنگی» استفاده میکند و این اصطلاح را به یک مفهوم اجتماعی تبدیل کردهاست. استفاده عراق از بمبهای شیمیایی، شکنجه اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق، بمباران و موشک باران شهرها و روستاهای ایران سبب شد تا چند صد هزار نفر جانباز شوند که تعداد آنها بیش از ۵۵۰ هزار نفر تخمین زده شدهاست.[۲۹۱] در میان جانبازان افرادی دیده میشود که در جریان بمباران شیمیایی سردشت جانباز به دنیا آمده اند. اکثر جانبازان شیمیایی پس از تحمل رنجهای و بیماریهای فراوان از دنیا میروند در بین آنها جانبازان اعصاب و روان نیز دیده میشوند. ازدواج برخی از دختران با جانبازان سبب شد تا این افراد و جامعه آسیب کمتری از این مجروحیتها متحمل شوند.[۲۹۲] فیلمهای سینمایی مختلفی در باب جانبازان و زندگی آنان ساخته و کتب و آثار هنری مختلفی ارائه شدهاست؛ از جمله فیلم جانبازان، از کرخه تا راین، مجروح جنگی و گیلانه.
چرا ایران غرامت نگرفتهاست
سعید محمودی، کارشناس حقوق بینالملل و استاد دانشگاه، در گفتوگویی اختصاصی با صدای آمریکا میگوید جهت دریافت غرامت، «باید بهطور رسمی متجاوز تعیین شود. در مورد جنگ ایران و عراق، این امر از طرف شورای امنیت انجام نشد.»۱
به گفته آقای محمودی، در مورد جنگ عراق و کویت، شورای امنیت پس از گذشت چند ماه با صدور قطعنامهای عراق را رسماً متجاوز اعلام کرد. وی با اشاره به این که این لزوماً شورای امنیت نیست که باید متجاوز را تعیین کند، به دو مورد استناد میکند. ۲
به گفته وی، در رای دیوان بینالمللی لاهه در سال ۲۰۰۳ در قضیه سکوهای نفتی آمریکا و ایران، عراق به عنوان آغازگر جنگ معرفی شدهاست. در مورد دوم نیز در سال ۲۰۰۵، کوفی عنان، دبیرکل وقت سازمان ملل، به صورت رسمی اعلام کرد از دیدگاه «دبیرخانه شورای امنیت و او» دولت عراق متجاوز است. به گفته آقای محمودی، «اراده سیاسی ایران برای مطالبه غرامت اهمیتی محوری دارد.» چرا کویت توانست از عراق غرامت بگیرد اما ایران نگرفت؛ سعید محمودی توضیح میدهد۳
از سوی دیگر ایرج همتی، نویسنده و پژوهشگر حوزه جنگ، به انصاف نیوز گفتهاست: «نه مقامات سیاسی و نه دیپلماتهای کشور، از مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیسجمهور وقت گرفته تا علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه، کمال خرازی سفیر وقت ایران در سازمان ملل، و جانشین وی محمدجواد ظریف در هیچ متن مکتوب یا سخنرانی و گفتوگویی چیزی که نشان دهد آنها امید داشتند بند ۶ قطعنامه با مسئله غرامت پیوند بخورد نگفتهاند. از میان آنها آقای خرازی صراحتاً در مصاحبهای گفتهاست که با قطعنامه ۵۹۸ نمیتوان از عراق غرامت گرفت.»۴
بعد از خروج آمریکا از برجام و از سرگیری تحریمهای بینالمللی علیه ایران نخستوزیر وقت عراق، حیدر العبادی عنوان کرد: «ما مخالف وضع تحریم علیه ایران هستیم. اما بغداد به منظور حمایت از ملت عراق به این تحریمها پایبند خواهد بود.»۵
پس از این بود که بحث دریافت غرامت دوباره مطرح شد و محمود صادقی، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در توییتی نوشت: «دولت عراق مطابق ماده ۶ قطعنامه ۵۹۸، مبلغ ۱۱۰۰ میلیارد دلار بابت غرامت خسارت مستقیم جنگ تحمیلی به ایران بدهکار است، دولت ایران با لحاظ تنگناهای مردم عراق در مطالبه این غرامت تعلل کردهاست، اکنون نخستوزیر عراق به جای جبران، با تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران همراهی میکند.»۶ در مقابل فائق الشیخ علی، نماینده وقت مجلس عراق خواستار پرداخت غرامت به کشتهشدگان عراقی به دست القاعده از سوی ایران شد. ۷ ایرج همتی گفتهاست: «به گفته برخی صاحبنظران حقوق بینالملل، زبانی که در قطعنامههای مربوط به جنگ ایران و عراق به کار رفته نشان میدهد شورا [شورای امنیت سازمان ملل] قائل به تقسیم جنگ به دو دوره قبل و بعد از آزادی خرمشهر بود. در این صورت محاسبه غرامت و اعمال آن براساس دوره زمانی مسئولیت جنگ با پیچیدگیهای حقوقی، فنی، و سیاسی زیادی روبرو میشد.»۸ همتی این را از دلایل احتمالی تصمیم اعضای شورای امنیت مبنی بر این که «از خیر آثار مستقیم مسئولیت جنگ بگذرند و جبران خسارتهای جنگ را به کمکهای بینالمللی حواله دهند» دانستهاست. ۹
اعتراض به فرماندهی ایران
بیبیسی فارسی در سپتامبر ۲۰۲۰ در فیلمی مستند با عنوان کودتای خزنده سپاه نوار ضبط شده اعتراض برخی فرماندهان سپاه تهران به فرمانده وقت سپاه محسن رضایی را منتشر کرد و نوشت هم فایل صوتی و هم متن پیاده شده فایل جلسه آذر ۶۳ که اخیراً در رسانههای حکومتی انتشار یافتهاند، دستکاری شدهاند.[۲۹۳]
جنایتهای جنگی
در طول جنگ، هر دو کشور ایران و عراق، یکدیگر را به نقض حقوق اسرای جنگی و شکنجه آنان متهم کرده و در این زمینه شکایاتی را به سازمان ملل ارائه نمودند.[۲۹۴] همچنین جنگ نفتکشها در خلیج فارس خسارات جبرانناپذیری برجای گذاشت که سازمان ملل را نیز به واکنش وادار کرد.[۲۹۵]
استفاده از جنگافزار شیمیایی توسط عراق

عراق از مواد شیمیایی که از مصر برزیل لوکزامبورگ هند آلمان هلند و سنگاپور دریافت میکرد و نیز از تجهیزات جانبی که از چین ایتالیا و اسپانیا وارد میکرد برای مونتاژ و کاربرد سلاحهای شیمیایی استفاده میکرد. همکاریهای ایالات متحده و انگلستان در این زمینه در حال تحقیق هستند.[۲۹۶][۲۹۷][۲۹۸]
اولین استفاده از سلاح شیمیایی در اواخر مهر ۱۳۵۹ (نوامبر ۱۹۸۰) توسط ارتش عراق برای مقابله با نیروهای ایران که به دلیل عدم آمادگی نظامی از موج انسانی استفاده میکردند از سلاحهای شیمیایی ساخت عراق استفاده کرد.[۲۹۹] رفسنجانی در اول آذر ۱۳۶۱ مینویسد: محسن رضایی اطلاع داد که امروز صدامیها در جبهه با گاز اشک آور و شیمیایی حمله کردهاند. نیروهای ما کمی عقب نشستهاند ولی با حمله مجدد عراقیها را عقب راندهاند… شروع حرکت خطرناکی است… باید برای دفاع از این سلاح خطرناک فکری بکنیم[۳۰۰]
مسئولین ایران اولین گروه مصدومان شیمیایی را در مارس ۱۹۸۴ (اسفند ۱۳۶۲) به اتریش و سوئد اعزام کردند. در ۹ مارس ۱۹۸۴ اولاف پالمر نخستوزیر سوئد از مصدومان شیمیایی ایرانی در بیمارستانی در استکهلم دیدار کرد.[۳۰۱]
بر اساس اسناد سیا در سال ۱۹۹۱، که از حالت طبقهبندی خارج شدهاند، ایران در حدود ۵۰٬۰۰۰ مصدوم بر اثر استفاده عراق از چندین سلاح شیمیایی متحمل شدهاست.[۳۰۲] هرچند از آنجائیکه برخی اثرات با گذشت زمان آشکار میشوند تخمینهای کنونی این تعداد را بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ مصدوم برآورد میکنند. در این تخمین سازمان سیا، جمعیت غیرنظامی آلوده شده ساکنان شهرهای مرزی یا فرزندان و بستگان مصدومان جنگی که بسیاری از آنها دچار عوارض خونی، ریوی و پوستی شدند، لحاظ نشدهاست.[۳۰۳][۳۰۴]
بر اساس مقالهای که در سال ۲۰۰۲ در روزنامه استار-لجر منتشر شد، ۲۰٬۰۰۰ سرباز ایرانی در اثر گاز اعصاب جان باختند.[۳۰۵] عراق پیش از آغاز جنگ و در سال ۱۹۷۴، سابقه استفاده از تسلیحات شیمیائی علیه کردهای این کشور را در کارنامه خود داشت. زمانی که در ابتدای جنگ و در مهر ۱۳۵۹ ارتش عراق از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد واکنش ایران اعتراض به این اقدام غیرانسانی بود. رادیوی رسمی عراق این اتهام را انکار نمود؛ ولی در طول عملیات رمضان و خیبر بمبهای شیمیائی تولید عراق که به کمک توپخانه و هواپیما فرو میریخت به شکل گستردهای مورد استفاده قرار گرفت. در واقع عراقیها نهتنها خط دفاعی رزمندگان ایران را با سلاحهای شیمیائی میشکستند، بلکه از طیف گستردهای از این سلاحها علیه شهروندان غیرنظامی نیز استفاده میکردند. از سال ۱۳۶۳ استفاده گسترده عراق از گاز اعصاب، گاز تاولزا و گازهای عامل خون آغاز شد. تنها در یکی از موارد استفاده عراق از این قبیل سلاحها علیه شهروندان عراقی حامی ایران در اسفند ۱۳۶۶، متجاوز از ۵۰۰۰ نفر غیرنظامی کشته و ۷۰۰۰ نفر دیگر مجروح شدند. در مجموع عراق در ۳۷۸ مورد حمله شیمیایی در طول هشت سال جنگ با ایران، موجب کشته و زخمی شدن بیش از ۵۰۰۰۰ نفر شد.[۳۰۶]
در حالی که تجهیزات و مواد مورد نیاز برای تولید سلاحهای شیمیایی عراق به وسیله اروپای غربی، شوروی و ایالات متحده تأمین میشد و در اختیار این کشور قرار میگرفت،[۳۰۷] سخنگوی وزارت امور خارجه دولت ایالات متحده از استفاده عراق از این جنگافزارها «ابراز تاسف» میکرد.[۳۰۸]بر اساس اسناد افشا شده CIA دولت آمریکا با در اختیار قرار دادن اطلاعات به صدام او را بهطور گسترده در حملات شیمیایی یاری کردهاست. به دنبال اینکه ایران توانست حفره ای در خطوط دفاعی عراق پیدا کند که با استفاده از آن بتواند بصره را فتح کند و احتمال سقوط ارتش عراق وجود داشت، ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا در پاسخ به گزارش سیا نوشت: پیروزی ایران غیرقابل قبول است. آمریکا تصاویر ماهواره ای دقیق از تحرکات نیروهای ایرانی را به ارتش عراق ارائه کرد. طبق اسناد اطلاعات ارائه شده به قدری دقیق بود که به عنوان بستههای هدفگیری یاد میشد. آمریکا چگونگی استفاده از سلاحهای شیمیایی را هم به عراق آموزش داد. در یکی از گزارشهای سیا آمدهاست: «اگر عراقیها مقادیر زیادی گاز خردل تولید کنند به قطع از آن علیه ایران استفاده میکنند.»[۳۰۹]
مواد اولیه و تجهیزات تولید از منابع مختلفی تأمین شدند. دولت عراق توان بومی گستردهای برای ساخت سلاح داشت. علائم موجود روی بقایای بسیاری از بمبهایی که در حلبچه پیدا شدهاند، نشان میدهد که ساخت اتحاد شوروی سابق بودهاند. دادههای موجود از مشارکت ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی، ۱۸ شرکت بریتانیایی و ۱۸ شرکت آمریکایی حکایت دارند.[۳۱۰]
در نقطه مقابل، یک پژوهش سازمان ملل نشان داد که هیچ گزارش معتبری که نشان دهد ایران نیز در طول این جنگ سلاحهای شیمیائی را به کار گرفته باشد وجود ندارد؛ بنابراین هرگونه اتهام در این مورد ضد ایران صرفاً در حد ادعا باقیماند.[۳۱۱]
مناطق و شهرهایی که عراق بر روی آنها بمبهای شیمیایی انداخت:
جنگ شهرها
حمله عراق به مناطق مسکونی و غیرنظامی از روز سوم جنگ شروع شد. شهر اهواز اولین هدف غیرنظامی در جنگ بود که در ۲ مهر ۱۳۵۹ توسط نیروی هوایی عراق بمباران شد. در طول جنگ دزفول نیز مورد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تأسیسات شهری وارد شد. با اینحال نیروهای نظامی ایران تا خرداد ۱۳۶۳ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند. شورای امنیت که طی سه سال گذشته موضع سکوت داشت، برای نخستینبار تنها چند روز بعد و در یکم تیر ۱۳۶۳ از طرفین درخواست کرد تا از بمباران مناطق غیرنظامی دست بردارند. با این حال عراق همچنان به بمباران شهرهای بزرگ ایران ادامه داد.[۳۱۴] در پاسخ به حملات عراقیها به مناطق مسکونی، ایران نیز برخی شهرهای عراق را مورد حمله هوایی، موشکی و توپخانهای قرار داد که شدیدترین آن شهر بصره بود.
در زمستان ۱۳۶۵ جنگ شهرها توسط عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره که ۲۲ روز به طول انجامید، بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستانها را هدف موشکهای خود قرار داده بود؛ ولی مهمترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند. عراق آغازگر تمامی دورههای جنگ شهرها بود.[۳۱۵]
استفاده از کودک سرباز

۹۵۰۰۰ کودک سرباز ایرانی در طول جنگ تلف شدند که اکثراً بین ۱۶ تا ۱۷ سال سن داشتند و معدودی جوانتر
بودند.[۳۱۶][۳۱۷] یک منبع تخمین میزند که ۳ درصد از تلفات جنگ ایران و عراق زیر ۱۴ سال بودند.[۳۱۸]
البته عدهای (تعداد نامعلوم) از پسران مثل محمدحسین فهمیده، بدون اطلاع والدین خود تحصیل را ترک کردند و در جنگ ایران و عراق شرکت کردند. افسران عراقی ادعا میکردند که آنها گاهی اوقات کودکان سرباز ایرانی را تا سن هشت سالگی اسیر کردند.[۳۱۹]
بیانیه حقوق کودک سازمان ملل هر انسان زیر ۱۸ سال را کودک محسوب میکند.[۳۲۰]
اساسنامه دادگاه کیفری بینالمللی رم سال ۲۰۰۲ (A/CONF.183/9)" استفاده مستقیم از کودکان زیر ۱۵ سال در درگیریهای مسلحانه را منع و آنرا جنایت جنگی میشناسد.[۳۲۱]
در فرهنگ و ادبیات
شوخطبعیهای جبهه، به جملههای کوتاه طنزآمیزی که در گفتگوی رزمندگان ایرانی وجود داشته، گفته میشود.[۳۲۲] گستره واژگانی مانند: استتار، عملیات، پوتین، خشاب، چفیه، خاکریز، مین، ترکش و ضدهوایی مطابق با فضای مناطق جنگی و روحیهٔ گوینده بیان میشد.[۳۲۲][۳۲۳]
به دلیل جنگ سینمای دفاع مقدس شکل گرفت. سالهای پس از جنگ برنامه راهیان نور ایجاد شد.
شخصیتهای صادق آهنگران، سید مرتضی آوینی آثار بزرگی بر محتوای فرهنگ جنگ دارند.
آثار مهم دربارهٔ دوره جنگ شاملِ باشو، غریبهی کوچک، روایت فتح، ما مسلح به الله به اکبریم و بقیه است.
پس از جنگ دولت دفن کشتههای جنگ در محلهای پارکها و دانشگاهها مثل کوه صفه و تدفین کشتهشدگان جنگ در دانشگاه صنعتی شریف را انجام داد.
پخش کلیدهای پلاستیکی بهشت
خبرهایی در برخی رسانهها منتشر شد که از سوی سران جنگ، بین رزمندگان کلیدهای پلاستیکی طلایی رنگی توزیع میشده که نمادی از ورود به بهشت برای داوطلبانی است که در جریان نبرد کشته میشدند. این مسئله مورد مناقشه پژوهشگران این جنگ است.[۳۲۴][۳۲۵] این مسئله در کتاب و فیلم پرسپولیس از مرجان ساتراپی نیز مطرح شده و تصوری عمومی از تشویق داوطلبان برای رفتن به جبهه و «شهادت» میدهد. به نظر حسین دهباشی:[۳۲۶]
اما واقعاً از بین میلیونها رزمندهای که به جنگ رفتند یا دوستان و آشنایان و خانوادههایشان کسی آیا حتی یکی از این کلیدها را دیده بود؟ پس قضیه چه بود؟ نام کتاب مفاتیحالجنان را ترجمه تحتالفظی کرده بودند شده بود کلیدهای بهشت.
نگارخانه
سرباز ایرانی کشته شده که بر روی سینه اش عکس روحالله خمینی سنجاق شدهاست.
سید علی خامنهای در سنگر در خلال جنگ ایران و عراق
اسیران ایرانی در اردوگاه صلاحالدین در شهر تکریت در سال ۱۳۶۳ خورشیدی. اسرای ایرانی در ایران به آزادگان مشهور هستند.
قایقهای تندرو سپاه پاسداران
جستارهای وابسته
- روابط ایران و عراق
- کودتای نوژه
- جنگ خلیج فارس
- بمباران مدرسههای ایران توسط عراق
- ماجرای مک فارلین
- کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع
- جنگ ایران و عراق از دیدگاه مطبوعات جهان
- شعر دفاع مقدس
- شهادت در ایران
- ارمنیها در جنگ ایران و عراق
- آشوریها در جنگ ایران و عراق
- جنگافزار شیمیایی
- آغاز روابط دوستانه و همکاری پزشکی کوبا (فیدل کاسترو) و بعث (صدام حسین) همزمان با سال ۱۳۵۷ خورشیدی
پانویس
- ↑ iran-iraq war Iranica
- ↑ https://archive.org/details/iraqisecurityfor00cord/page/ xviii
- ↑ Dr. Nimrod Raphaeli (11 February 2009). "The Iranian Roots of Hizbullah". MEMRI. Archived from the original on 11 February 2009.
- ↑ Iran and Syria بایگانیشده در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine Jubin Goodarzi
- ↑ "Iraq Breaks Ties with Libya over Support for Iran". 27 June 1985. Archived from the original on 24 November 2018. Retrieved 8 November 2018.
- ↑ "The Iran-North Korea Connection". Archived from the original on 1 July 2019. Retrieved 1 July 2019.
- ↑ Garver, John W. (2006). China and Iran: Ancient Partners In A Post-Imperial World. Seattle, WA: University of Washington Press. pp. 72, 80–81. ISBN 978-0-295-98631-9.
- ↑ Karsh, Efraim (3 July 1989). The Iran–Iraq War: Impact and Implications. ISBN 978-1-349-20050-4.
- ↑ El-Azhary, M. S. (23 May 2012). The Iran–Iraq War (RLE Iran A). ISBN 978-1-136-84175-0.
- ↑ Razoux, Pierre (3 November 2015). The Iran–Iraq War. ISBN 978-0-674-08863-4.
- ↑ Johnson, Rob (24 November 2010). The Iran–Iraq War. Palgrave Macmillan. ISBN 978-1-137-26778-8 – via Google Books.[پیوند مرده]
- ↑ Murray, Williamson; Woods, Kevin M. (4 September 2014). The Iran–Iraq War: A Military and Strategic History. Cambridge University Press. ISBN 978-1-107-06229-0 – via Google Books.
- ↑ Berridge, W. J. "Civil Uprisings in Modern Sudan: The 'Khartoum Springs' of 1964 and 1985", p. 136. Bloomsbury Academic, 2015
- ↑ Middleton, Drew (4 October 1982). "SUDANESE BRIGADES COULD PROVIDE KEY AID FOR IRAQ; Military Analysis (The New York Times)". The New York Times. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
- ↑ "Iraq-Iran war becoming Arab-Persian war? (The Christian Science Monitor)". Christian Science Monitor. 5 February 1982. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
- ↑ "Jordan's call for volunteers to fight Iran misfires (The Christian Science Monitor)". Christian Science Monitor. 11 February 1982. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
- ↑ Schenker, David Kenneth (2003). Dancing with Saddam: The Strategic Tango of Jordanian-Iraqi Relations (PDF). The Washington Institute for Near East Policy / Lexington Books. ISBN 0-7391-0649-X. Archived from the original (PDF) on 23 January 2017.
- ↑ "Jordanian Unit Going To Aid Iraq 6 Hussein Will Join Volunteer Force Fighting Iranians (The Washington Post)". Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
- ↑ Dictionary of modern Arab history, Kegan Paul International 1998. ISBN 978-0-7103-0505-3 p. 196.
- ↑ Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "The Soviet Union" بایگانیشده در ۸ آوریل ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress Country Studies
- ↑ Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "Arms from The Soviet Union" بایگانیشده در ۴ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress
- ↑ Ibrahim, Youssef M. (21 September 1990), "Confrontation in the Gulf; French Reportedly Sent Iraq Chemical War Tools", The New York Times
- ↑ Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "Arms from France" بایگانیشده در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress[نیازمند بازبینی منبع]
- ↑ Timmerman, Kenneth R. "Chapter 7: Operation Staunch". Fanning the Flames: Guns, Greed & Geopolitics in the Gulf War. Archived from the original on 13 March 2013. Retrieved 17 September 2015 – via Iran Brief. (syndicated by New York Times Syndication Sales, 1987, published in book form as "Öl ins Feuer Internationale Waffengeschäfte im Golfkrieg" Orell Füssli Verlag Zürich and Wiesbaden 1988 شابک ۳−۲۸۰−۰۱۸۴۰−۴
- ↑ https://www.washingtonpost.com/archive/local/1988/05/17/greece-arms-both-sides-in-iran-iraq-war/d93c7788-b9e1-43f1-8e51-bc7dcd128e68/.
{{cite web}}
: Missing or empty|title=
(help) - ↑ "china and the iran-iraq conflict" (PDF). CIA. 1986-09-19. Archived (PDF) from the original on 22 January 2017. Retrieved 2019-11-30.
- ↑ "U.S. Links to Saddam During Iran–Iraq War". NPR. 22 September 2005.
- ↑ Friedman, Alan. Spider's Web: The Secret History of How the White House Illegally Armed Iraq, Bantam Books, 1993.[کدام صفحه؟]
- ↑ Timmerman, Kenneth R. (1991). The Death Lobby: How the West Armed Iraq. New York, NY: Houghton Mifflin Company. ISBN 0-395-59305-0.
- ↑ Stothard, Michael (30 December 2011). "UK secretly supplied Saddam". Financial Times.
- ↑ "US and British Support for Hussein Regime". Archived from the original on 24 June 2019. Retrieved 16 May 2019.
- ↑ Vatanka, Alex (22 مارس 2012). "The Odd Couple". The Majalla. Saudi Research and Publishing Company. Archived from the original on 29 November 2014. Retrieved 7 November 2012.
- ↑ Anthony, John Duke; Ochsenwald, William L.; Crystal, Jill Ann. "Kuwait". Encyclopædia Britannica. Archived from the original on 12 October 2013. Retrieved 7 November 2012.
- ↑ "Iraqi Scientist Reports on German, Other Help for Iraq Chemical Weapons Program". Archived from the original on 13 May 2019. Retrieved 20 June 2015.
- ↑ Sciolino, Elaine; Baquet, Dean (18 October 1992), "Review Finds Inquiry Into Iraqi Loans Was Flawed", The New York Times, archived from the original on 31 January 2013
- ↑ El camino de la libertad: la democracia año a año (1986) [The Path of Liberty: Democracy Year to Year] (به اسپانیایی). El Mundo. pp. 27–32.
- ↑ Iran-Iraq War, Columbia encyclopedia
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ Saskia M. Gieling, “IRAQ vii. IRAN-IRAQ WAR,” Encyclopaedia Iranica, Online Edition,December 15, 2006, available at http://www.iranicaonline.org/articles/iraq-vii-iran-iraq-war
- ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ THREATS AND RESPONSES: BRIEFLY NOTED; IRAN-IRAQ PRISONER DEAL
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ پارسینه|Parsine (۸ مرداد ۱۳۹۰–۱۲:۲۴). «104 مورد درگیری نظامی ایران و عراق قبل از شروع رسمی جنگ». fa. دریافتشده در 2019-02-12. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۱.
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ روزنامه اطلاعات ۷ مهرماه ۱۳۵۹ ص۳ -ما جنگ را ادامه میدهیم.
- ↑ ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق، شماره اول، تابستان ۱۳۸۱.
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ اسفند ۱۳۶۰.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ ۴۵٫۳ دانشنامه جهان اسلام ۱.
- ↑ The Library of Congress - Country Studies- IRAN - Gradual Superpower Involvement
- ↑ «Exclusive: CIA Files Prove America Helped Saddam as He Gassed Iran».
- ↑ «آثار و بازتاب سقوط فاو». kakheaseman.ir. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
- ↑ «سفر به فاو؛ شهری که سرنوشت جنگ را رقم زد». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
- ↑ «چرا آیتالله خمینی خواستار اعدام فرماندهان مقصر 'شکست' در جنگ شد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۴-۰۹-۲۳. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
- ↑ ابوغزاله، جنگ عراق و ایران، ۱۹–۱۸.
- ↑ سطرالاوسط (۲۷ فوریه ۲۰۲۱). «فائق الشیخ علی یحدد الأسباب الحقیقیة لاندلاع الحرب العراقیة الإیرانیة». یوتیوب (به عربی).
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۲.
- ↑ ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲.
- ↑ ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲و۳.
- ↑ ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۳و۱۴.
- ↑ دفاعی، بابک تقوایی نویسنده و پژوهشگر. «هوانیروز ارتش ایران؛ پرندگان جنگ و صلح». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۲-۱۲.
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۸.
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ ۵۹٫۲ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۸.
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۶.
- ↑ Rajaee، Iranian Perspective، ۲۳.
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۷و۲۸.
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۰.
- ↑ ۶۴٫۰ ۶۴٫۱ ۶۴٫۲ «چرا آیتالله خمینی در شکلگیری جنگ ایران و عراق مقصر است؟».
- ↑ «Divided Common Market Leaders Discussing Sanctions Against Iran; Mrs. Thatcher Promises Support». ۱۵ آوریل ۱۹۸۰. دریافتشده در ۲ اوت ۲۰۰۹.
- ↑ Fayazmanesh، ۱۶.
- ↑ «سفر محرمانه شاپور بختیار در حمایت صدام +عکس». فردا نیوز.
- ↑ مجید تفرشی (۲۳ مرداد ۱۴۰۱). «شاپور بختیار در آیینه اسناد تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا (بخش دوم)».
- ↑ روزنامه اطلاعات ۲۹ خرداد ۱۳۵۸ صفحه ۴- مصاحبه صادق طباطبایی-عنوان : عراق به تشویق شاه مخلوع به مرزهای ایران تجاوز میکند.
- ↑ "ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟". 2018. BBC News فارسی. Accessed July 19 2018. [۱].
- ↑ نزار عبد الکریم فیصل؛ السیاسات، المرکز العربی للأبحاث ودراسة (1 ینایر 2014). الحرب العراقیة- الإیرانیة 1980-1988: مذکرات مقاتل. المرکز العربی للأبحاث ودراسة السیاسات. ISBN 978-9953-0-2904-7. مؤرشف من الأصل فی 2022-01-17.
- ↑ Kevin M. ; Palkki, David D. ; Stout, Mark E. (26 Sep 2011). The Saddam Tapes: The Inner Workings of a Tyrant's Regime, 1978–2001 (بالإنجلیزیة). Cambridge University Press. ISBN 978-1-139-50546-8. Archived from the original on 2022-01-16.
- ↑ Abdel-Majid Trab (1985). الحرب العراقیة الایرانیة: الاسلام والقومیات. الوکالة العالمیة للتوزیع، مؤرشف من الأصل فی 2022-01-16.
- ↑ Walīd؛ ولید، حلی، (1992). العراق: الواقع وآفاق المستقبل. دار الفرات، مؤرشف من الأصل فی 2022-01-17.
- ↑ فهد خلیل (1 ینایر 2011). الحروب و التسویات بین الماضی و الحاضر. Al Manhal. ISBN 9796500011875. مؤرشف من الأصل فی 2022-01-17.
- ↑ کتبی، زهیر محمد (1989). حرب الخلیج: من المعتدی؟. زهیر محمد جمیل کتبی، مؤرشف من الأصل فی 2022-01-16.
- ↑ Jerome Donovan، ۸۷.
- ↑ Walt، ۲۱۵.
- ↑ Davis، ۱۹۰–۱۹۱.
- ↑ ۸۰٫۰ ۸۰٫۱ ۸۰٫۲ ۸۰٫۳ ۸۰٫۴ ۸۰٫۵ ۸۰٫۶ ۸۰٫۷ Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
- ↑ الجزیره عربی. «الحرب العراقیة الإیرانیة.. طموح صدام وأحلام المرشد».
- ↑ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۸۴؛ خرسان، ص۲۵۷
- ↑ حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۰۵ – ۱۴۰۹، ج۴، ص۳۴۰ – ۳۴۱؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۲۳–۲۲۴
- ↑ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۱۹ – ۲۲۰؛ خرسان، ص۳۳۹–۳۴۰
- ↑ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۳۹ – ۱۴۲؛ خرسان، ص۲۹۷
- ↑ خرسان، ص۳۰۹ – ۳۱۱؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۲۸ – ۲۲۹، ۲۳۷ – ۲۳۹؛ عجلی، ص۱۳۶
- ↑ خرسان، ص۳۶۷ – ۳۶۹؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۹۳–۲۹۴
- ↑ The world in Conflict. The Economist. ص. ۴۴. شابک ۷۹۸۱۷۸۸۱۶۵۱۹۸ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک). - ↑ https://www.wilsoncenter.org/sites/default/files/media/documents/publication/Iran-IraqWar_Part1.pdf.
- ↑ Ramadani, Sami (August 24, 2004). "There's more to Sadr than meets the eye". theguardian.com. The Guardian. Retrieved March 9, 2019.
- ↑ Aziz, T.M (May 1, 1993). "The Role of Muhammad Baqir al-Sadr in Shii Political Activism in Iraq from 1958 to 1980". International Journal of Middle East Studies. 25 (2): 207–222. doi:10.1017/S0020743800058499. JSTOR 164663.
- ↑ Marlowe, Lara (January 6, 2007). "Sectarianism laid bare". The Irish Times. Retrieved March 9, 2019.
- ↑ صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۴۰
- ↑ صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۴۴
- ↑ صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۵۶
- ↑ ۹۶٫۰ ۹۶٫۱ صدام حسین در سخنرانی خود در اجلاس سران اسلامی رباط در ژانویه ۱۹۸۱ ص۱۳ متن انگلیسی.
- ↑ الجزیره (۲۶ ژانویه ۲۰۱۶). «جنگ ایران و عراق… جاه طلبی صدام و رویاهای رهبر». الجزیره.
- ↑ عمر المختار. «الحـرب العـراقیـة الإیرانیـة ــ Iran-Iraq War».
- ↑ «آیتالله-خمینی؛ تحریک-صدام-به-جنگ».
- ↑ «از حبس تا حصر؛ متن کامل گفتگو با آیتالله منتظری».
- ↑ جمهوری اسلامی: از بازرگان تا روحانی.
- ↑ «ملاقات با آیتالله خمینی و صدام پیش از آغاز جنگ».
- ↑ «آیتالله خمینی؛ تحریک صدام به جنگ».
- ↑ «دعوت_از_ملت_عراق_برای_براندازی_حکومت_بعثی_عراق».
- ↑ «گزارش مذاکره پنهانی: 'آمریکا پیش از حمله عراق، دولت بازرگان را خبر کرده بود'». بیبیسی فارسی. ۲۶ دی ۱۳۹۱. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۳۰ دی ۱۳۹۱.
- ↑ Yetiv، ۳۳.
- ↑ Pollack، ۲۳۲.
- ↑ Boyne، ۳۲۳.
- ↑ ۱۰۹٫۰ ۱۰۹٫۱ Brzoska، ۴۲.
- ↑ ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ ۱۱۰٫۲ ۱۱۰٫۳ Brzoska، ۴۳.
- ↑ ۱۱۱٫۰ ۱۱۱٫۱ Pollack، ۲۳۲–۲۳۳.
- ↑ Cordesman، strategy, tactics, military lessons، ۵.
- ↑ Pollack، ۲۳۳–۲۳۴.
- ↑ Iranian F-14 Tomcat Units in Combat by Tom Cooper & Farzad Bishop, 2004, Oxford: Osprey Publishing, p. 73
- ↑ «پانویسی بر کتاب خط مقدم / داستان تولد موشک». پایگاه اطلاعرسانی و نقد کتاب معاصر. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵.
- ↑ «گزارش فارس از کتابی که مرد موشکی ایران را ترسیم میکند». خبرگزاری فارس.
- ↑ «رونمایی از کتاب «خط مقدم» و تمبر یادبود حسن تهرانی مقدم با حضور لاریجانی». خبرگزاری ایرنا.
- ↑ Zabih، ۲۳۴.
- ↑ ۱۱۹٫۰ ۱۱۹٫۱ ۱۱۹٫۲ ۱۱۹٫۳ ۱۱۹٫۴ دانشنامه جهان اسلام ۲.
- ↑ خشت خام / نوبت بیست و هفتم / گفتگوی حسین دهباشی با هوشنگ صمدی
- ↑ Zabih، ۲۳۵–۲۳۶.
- ↑ SP's military yearbook، ۲۳.
- ↑ Seitz، ۲۱.
- ↑ مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نام خود را تغییر داد
- ↑ بدر از مجلس اعلا جدا میشود%0A%09%09%09%09%09%09%09 سپاه بدر از مجلس اعلا جدا میشود
- ↑ چند روز زودتر؛ روایت متفاوت عراق از زمان شروع جنگ با ایران
- ↑ ۱۲۷٫۰ ۱۲۷٫۱ ۱۹۰ هزار کشته و ۶۷۲ هزار مجروح؛ هزینه ایران در جنگ با عراق بیبیسی فارسی
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۵و۲۶.
- ↑ روزنامه اطلاعات ۲۳ شهریور ۱۳۵۹ ص۱۶.
- ↑ Wiley، ۲.
- ↑ یادواره بزرگترین عملیات هوایی
- ↑ «140 عقاب ایرانی در عملیات" کمان 99"». بایگانیشده از اصلی در ۲۲ فوریه ۲۰۱۷. دریافتشده در ۵ ژانویه ۲۰۱۹.
- ↑ "عملیات کمان ۹۹" ضربهای کاری بر پیکره نیروی هوایی ارتش بعثی/ حمله ۱۴۰ فروند جنگنده ایرانی به خاک عراق
- ↑ «مروری بر ۱۲ قطعنامه سازمان ملل در خصوص جنگ تحمیلی عراق علیه ایران». ۵ مهر ۱۳۸۶. بایگانیشده از اصلی در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۴ شهریور ۱۳۸۸.
خبرگزاری مهر
- ↑ ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ ۱۳۵٫۲ ۱۳۵٫۳ Rajaee، Iranian Perspective، ۱۹.
- ↑ ۱۳۶٫۰۰ ۱۳۶٫۰۱ ۱۳۶٫۰۲ ۱۳۶٫۰۳ ۱۳۶٫۰۴ ۱۳۶٫۰۵ ۱۳۶٫۰۶ ۱۳۶٫۰۷ ۱۳۶٫۰۸ ۱۳۶٫۰۹ ۱۳۶٫۱۰ Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
- ↑ McLaurin، Military Operations.
- ↑ Verlag Dr. Köster Berlin - Möller, Harald: Geheime Waffenlieferungen der (...)
- ↑ ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟، بیبیسی فارسی
- ↑ Goodarzi، ۴۵–۴۶.
- ↑ Bombed by Blinders - Part 1
- ↑ Pollack, Kenneth M. (2004). "Iraq". Arabs at War: Military Effectiveness, 1948–1991. Lincoln: University of Nebraska Press. ISBN 978-0-8032-8783-9.
- ↑ Gibson، ۷۴.
- ↑ ۱۴۴٫۰ ۱۴۴٫۱ Gibson، ۷۳–۷۴.
- ↑ Gibson، ۷۸.
- ↑ Tarock، ۲۱.
- ↑ Moin، ۲۴۹.
- ↑ Azimi، ۳۶۶.
- ↑ Cordesman، Lessons of Modern War، ۱۵۰.
- ↑ Jaques، ۱۱۳.
- ↑ Hiltermann، ۳۷.
- ↑ بازخوانی یک پرونده ۳۵ ساله: ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر، بیبیسی فارسی
- ↑ http://smallwarsjournal.com/printpdf/12553[پیوند مرده]
- ↑ ۱۵۴٫۰ ۱۵۴٫۱ Kaveh Farrokh (20 December 2011). Iran at War: 1500-1988. Osprey Publishing. ISBN 978-1-78096-221-4.[پیوند مرده]
- ↑ Ap (۱۹۸۵-۰۳-۱۷). «IRAQ SAYS ITS JETS HIT 11 CITIES» (به انگلیسی). The New York Times. شاپا 0362-4331. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۰.
- ↑ "Quarterly Economic Review of Iraq, Issue 1" (به انگلیسی). Economist Intelligence Unit (Great Britain). Economist Intelligence Unit Limited, 1983: 4 – via the University of Michigan.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help)نگهداری CS1: سایر موارد (link) - ↑ Pelletiere, Stephen C. The Iran-Iraq War: Chaos in a Vacuum (به انگلیسی). ABC-CLIO, 1992. p. 85-86.
- ↑ «شهر به شهر: داستان جنگ هشت ساله». BBC News فارسی. ۲۰۱۰-۰۹-۱۶. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۰.
- ↑ Cameron R. Hume (1 January 1994). The United Nations, Iran, and Iraq: How Peacemaking Changed. Indiana University Press. pp. 50–. ISBN 0-253-32874-8.
- ↑ «مهار آتش چاههای نوروز در دوران دفاع مقدس». شانا (به فا). ۳ مهر ۱۴۰۰.
- ↑ هفته نامه مشعل (۶ مهر ۱۴۰۱). «سکوهای اقتدار». شانا.
- ↑ ۱۶۲٫۰ ۱۶۲٫۱ Hume، ۴۹.
- ↑ Roach, J. Ashley; Greenwood, Christopher J. ; Lagoni, Rainer; Meron, Theodor (20–23 April 1988), "Missiles on Target; The Law of Targeting and the Tanker War", Proceedings of the Annual Meeting (American Society of International Law), 82: 154–169.
- ↑ «Iranian F-4 Losses». بایگانیشده از اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۷.
- ↑ «2 IRANIAN FIGHTERS REPORTED DOWNED BY SAUDI AIR FORCE». New York Times. ژوئن ۶, ۱۹۸۴.
- ↑ روزنامه خاطرات رفسنجانی ص۱۰۵ مورخ ۲۰ خرداد ۶۱.
- ↑ Jaques، ۳۱.
- ↑ جنگ عراق با ایران.
- ↑ Cordesman، Lessons of Modern War، ۴۳۱.
- ↑ خاطرات هاشمی سال ۱۳۶۲ پاورقی ص۲۰۵ بنقل از واشینگتن پست.
- ↑ Friedman, Alan. Spider's Web: The Secret History of How the White House Illegally Armed Iraq, Bantam Books, 1993.
- ↑ Byrne, Malcolm (2013). "Critical Oral History: A new approach to examining the United States' role in the war". The Iran-Iraq War: New International Perspectives. Routledge. ISBN 978-0-415-68524-5.
- ↑ Koppel, Ted. The USS Vincennes: Public War, Secret War, ABC Nightline. 1 July 1992.
- ↑ McCarthy, Andrew C. (3 March 2012). "It's a Pity Somebody Has to Win". National Review Online. Archived from the original on 30 March 2013. Retrieved 7 November 2012.
- ↑ "Presentation on Gulf Oil Disruption 5–22–84" (PDF). Archived from the original (PDF) on 4 March 2016. Retrieved 21 August 2013.
- ↑ "Exclusive: CIA Files Prove America Helped Saddam as He Gassed Iran". Foreign Policy. 26 August 2013. Archived from the original on 15 September 2014. Retrieved 1 January 2019.
- ↑ ۱۷۷٫۰ ۱۷۷٫۱ ۱۷۷٫۲ Takeyh، ۱۰۵.
- ↑ ۱۷۸٫۰ ۱۷۸٫۱ Fayazmanesh، ۴۳.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ Pelletiere, Stephen C (1990). "Lessons Learned: Iran-Iraq War". Marine Corps Historical Publication. p. 41.
- ↑ ۱۸۱٫۰ ۱۸۱٫۱ درسی از قطعنامه هستهای: اگر ایران قطعنامه ۵۹۸ را یک سال زودتر پذیرفته بود، بیبیسی فارسی
- ↑ Fayazmanesh، ۴۰.
- ↑ Shaked، ۶.
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۴۲.
- ↑ Fayazmanesh، ۴۲.
- ↑ Garver، ۹۱.
- ↑ Amirahmadi، ۵۴.
- ↑ «نامه منتشر نشده روحالله خمینی دربارهٔ دلایل پذیرش آتشبس». بایگانیشده از اصلی در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ Takeyh، ۱۰۵–۱۰۶.
- ↑ متن کامل پیام روحالله خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بایگانیشده در ۶ دسامبر ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine خبرگزاری فارس
- ↑ اکبر گنجی.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۶ اکتبر ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- ↑ ۱۹۴٫۰ ۱۹۴٫۱ ۱۹۴٫۲ ۱۹۴٫۳ جلال یعقوبی (۳۱ شهریور ۱۳۹۲). «چرا ایران مایل به قبول آتشبس با عراق نبود؟». بیبیسی.
- ↑ ۱۹۵٫۰ ۱۹۵٫۱ «آمار جدید از تعداد شهدا، جانبازان و آزادگان در دوران دفاع مقدس-مهدی ایزدی -معاون تعاون و امور اجتماعی بنیادشهید و امور ایثارگران در گفت و گو با ایرنا مهرماه ۱۳۹۶».
- ↑ Rajaee، Iranian Perspective، ۲.
- ↑ Hershey Jr. , Robert D. (30 December 1989). "Worrying Anew Over Oil Imports". The New York Times. Retrieved 30 December 2015.
- ↑ Mouawad, Jad (8 March 2008). "Oil Prices Pass Record Set in '80s, but Then Recede". The New York Times. Retrieved 20 April 2010.
- ↑ "Oil Glut, Price Cuts: How Long Will They Last?". U.S. News & World Report. Vol. 89, no. 7. 18 August 1980. p. 44.
- ↑ Oak Ridge National Lab data[پیوند مرده]
- ↑ ۲۰۱٫۰ ۲۰۱٫۱ یکم خرداد ۱۳۹۳ اولین همایش اثرات زیستمحیطی جنگ - مرتضی چگویی.
- ↑ "Oil Spills and Disasters". infoplease.com. Retrieved 21 June 2010.
- ↑ ماهرخ غلامحسین پور (۶ مرداد ۱۳۹۹). «عیسی بازیار؛ مردی که روزگارش با مینها گره خوردهاست». ایران وایر.
- ↑ http://www.nytimes.com/2006/04/05/world/middleeast/05iraq.html?_r=0
- ↑ Britannica.
- ↑ Tarock، ۱۹۲.
- ↑ Fathi، New York Times.
- ↑ «بازگشایی سفارتهای ایران و عراق». بازگشایی سفارتهای ایران و عراق (به انگلیسی). بایگانیشده از اصلی در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۹-۱۹.
- ↑ ویسی، مراد (۲۰۱۸-۰۷-۱۸). «ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟» (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۹-۱۹.
- ↑ دویچهوله فارسی.
- ↑ Alnasrawi، ۱۵۸.
- ↑ ۲۱۲٫۰ ۲۱۲٫۱ روزنامه اطلاعات۱ مهرماه ۱۳۵۹ ص۱۶.
- ↑ روزنامه اطلاعات ۷ مهرماه ۱۳۵۹ ص۲.
- ↑ روزنامه اطلاعات ۸ مهر۱۳۵۹ ص۳- نمایندگان مجلس مذاکره با عراق را نمیپذیرند.
- ↑ صحیفهٔ امام، ج13، ص 316.
- ↑ روزنامه اطلاعات ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ سرمقاله.
- ↑ ۲۱۷٫۰ ۲۱۷٫۱ روزنامه اطلاعات ۱۱ فروردین ۱۳۶۰ ص۳.
- ↑ بنی صدر - خیانت به امید ص۸۶.
- ↑ خاطرات هاشمی-۱۳۶۳-ص۱۶۷.
- ↑ خاطرات هاشمی-۱۳۶۳-ص۱۸۴.
- ↑ بیانیه پایاینی شورای همکاری خلیج فارس در ۹ خرداد ۱۳۶۱ رسما عراق را صلح طلب و ایران را جنگ طلب میخواند.
- ↑ "ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟". 2018. BBC News فارسی. Accessed July 19 2018. [۲].
- ↑ حسین یکتا. «مطالعه تطبیقی رفتار ایران و عراق با سازمان ملل در جنگ تحمیلی (3)».
- ↑ «Forty Years Ago, October 5, 1980: PM's Letters».
- ↑ ۲۲۵٫۰ ۲۲۵٫۱ ۲۲۵٫۲ ۲۲۵٫۳ تسنیم نیوز (۱۴ مهر ۹۹). «گزارش تاریخ|چرا ایران صلح و مذاکره با صدام را فریب دانست و نپذیرفت؟». https://www.tasnimnews.com. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک); پیوند خارجی در|وبگاه=
وجود دارد (کمک) - ↑ ۲۲۶٫۰ ۲۲۶٫۱ ۲۲۶٫۲ ۲۲۶٫۳ ولید الراوی. «حقائق عن الحرب الایرانیة – العراقیة».
- ↑ Molavi, Afshin (2005). The Soul of Iran: A Nation's Journey to Freedom (Revised ed.). England: W. W. Norton & Company. p. 152. ISBN 978-0-393-32597-3.
- ↑ Allain, Jean (2004). International law in the Middle East: closer to power than justice. Ashgate Publishing, Ltd. p. 137. ISBN 978-0-7546-2436-3.
- ↑ RICHARD S. EHRLICH (۸ مارس ۱۹۸۳). "Iran said today its 'thoughts are on the battlefield'". یو پی آی (به انگلیسی).
- ↑ Ramazani, Rouhollah K. (1986). Revolutionary Iran: challenge and response in the Middle East. Johns Hopkins University Press. p. 106. ISBN 978-0-8018-3377-9.
- ↑ مصاحبه هاشمی در صفحه دهم روزنامه جمهوری اسلامی یازدهم فروردین 1360، شماره 525.
- ↑ بنی صدر - خیانت به امید ص۸۶.
- ↑ صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۳۹.
- ↑ اکبر منتجبی. «گشودن قفل تاریخ». پرتال جامع علوم انسانی.
- ↑ رفسنجانی - ص ۵۰۶ از کتاب خاطرات سال ۱۳۶۰ مورخ ۱۷ اسفند ۶۰.
- ↑ رفسنجانی - ص ۳۸ از کتاب روزنامه خاطرات سال ۱۳۶۱ مورخ ۳۰ و ۳۱ فروردین.
- ↑ Tucker، ۵۷۹.
- ↑ Journal of social, political and economic، ۳۵۲.
- ↑ Suwaidi، ۸۶.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، مردمسالاری.
- ↑ رفسنجانی - ص ۱۰۰ از کتاب روزنامه خاطرات سال ۱۳۶۱ مورخ ۱۶ خرداد.
- ↑ رفسنجانی روزمانه خاطرات ۲۱ خرداد ۱۳۶۱.
- ↑ HENRY TANNER (June 22, 1982). "IRAN SAYS IRAQIS' WITHDRAWAL WON'T END WAR" (به انگلیسی). New York Times. Retrieved 28 September 2009.
- ↑ رفسنجانی روزنامه خاطرات ۱ آبان ۱۳۶۱.
- ↑ رفسنجانی روزنامه خاطرات ۲ آبان ۱۳۶۱.
- ↑ «The Iraq-Iran Conflict».
- ↑ «Statement on Iraq-Iran War and Freedom of Navigation in the Gulf».
- ↑ علی اصغر غروی. «مذاکره ـ غرامت / قبل از جنگ ـ بعد از جنگ».
- ↑ َAwadalla، ۱۱۴.
- ↑ ۲۰۰۶، ۴.
- ↑ ۲۰۰۶، ۱۶۳–۱۶۴.
- ↑ نقش مصر در جنگ ایران و عراق بصیرت
- ↑ فرانسه دومین کشور فروشنده تسلیحات به صدام خبرگزاری دفاعمقدس
- ↑ Rajaee، Iranian Perspective، ۱۷–۱۸.
- ↑ Gibson، ۲۸٬۱۵۲.
- ↑ Hinnebusch، ۱۹۴.
- ↑ ۲۵۷٫۰ ۲۵۷٫۱ Rajaee، Iranian Perspective، ۲۱–۲۲.
- ↑ ۲۵۸٫۰ ۲۵۸٫۱ تحلیل: اسرائیل برای رفتن بشار اسد عجلهای ندارد، بیبیسی فارسی
- ↑ Treacherous Alliance: The Secret Dealings of Israel, Iran, and the United States. Trita Parsi. انتشارات دانشگاه ییل. 2007. شابک ۹۷۸−۰−۳۰۰−۱۲۰۵۷−۸
- ↑ The course of Iranian-Israel relations. Middle East Insight Nov-Dec. 1999. 39-40.
- ↑ Gibson، ۶۵.
- ↑ Tarock، xii.
- ↑ Hiltermann، ۲۱۵.
- ↑ Tarock، ۱۹.
- ↑ Tarock، ۱۷–۱۸.
- ↑ Tarock، ۳۳.
- ↑ Tarock، ۴۰و۴۱.
- ↑ Tarock، ۴۴.
- ↑ Rajaee، Iranian Perspective، ۱۵–۱۶.
- ↑ SIPRI arms transfers database Imported weapons to Iraq (IRQ) in 1973-2002
- ↑ Hiro، xxii.
- ↑ Tarock، ۲.
- ↑ Willett، ۵.
- ↑ Hershey Jr. , Robert D. (30 December 1989). "Worrying Anew Over Oil Imports". The New York Times. Retrieved 30 December 2015.
- ↑ Mouawad, Jad (8 March 2008). "Oil Prices Pass Record Set in '80s, but Then Recede". The New York Times. Retrieved 20 April 2010.
- ↑ "Oil Glut, Price Cuts: How Long Will They Last?". U.S. News & World Report. Vol. 89, no. 7. 18 August 1980. p. 44.
- ↑ Oak Ridge National Lab data[پیوند مرده]
- ↑ ۲۷۸٫۰ ۲۷۸٫۱ یکم خرداد ۱۳۹۳ اولین همایش اثرات زیستمحیطی جنگ - مرتضی چگویی.
- ↑ Emergency Response Division, Office of Response and Restoration, National Ocean Service (۲۰۱۰). "Nowruz Oil Field". IncidentNews. National Oceanic and Atmospheric Administration, US Department of Commerce. Archived from the original on 13 May 2010. Retrieved 21 June 2010.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - ↑ "Oil Spills and Disasters". infoplease.com. Retrieved 21 June 2010.
- ↑ ماهرخ غلامحسین پور (۶ مرداد ۱۳۹۹). «عیسی بازیار؛ مردی که روزگارش با مینها گره خوردهاست». ایران وایر.
- ↑ Karsh، ۸۲.
- ↑ Bergquist، ۴۷–۴۸.
- ↑ Pollack، ۲۳۱.
- ↑ «آغاز و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران». بایگانیشده از اصلی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹.
- ↑ Rajaee، Iranian Perspective، ۲.
- ↑ https://khabaronline.ir/news/1436923
- ↑ The Iran - Iraq War An Examination of War Termination Theories MAJ Dexter Teo Kian Hwee, Journal of the Singapore Armed Forces. (Jan - Mar 2003)
- ↑ The Iran-Iraq War.
- ↑ Hiro، ۲۵۰.
- ↑ «نگاهی به آمارهای جنگ ۸ ساله». تاریخ ایرانی.
- ↑ «آمار جانبازان». رجا.
- ↑ https://www.bbc.com/persian/iran-features-54325635
- ↑ United Nations، ۲۴۷.
- ↑ Brauch، ۵۳۲.
- ↑ https://web.archive.org/web/20060504214128/http://www.iraqwatch.org/suppliers/nyt-041303.gif
- ↑ «Saddam Hussein's Weapons Of Mass Destruction | Gunning For Saddam | FRONTLINE | PBS». www.pbs.org. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۳-۱۳.
- ↑ https://www.armscontrol.org/act/2002-10/features/iraq-chronology-un-inspections
- ↑ https://ke.army.mil/bordeninstitute/published_volumes/chemwarfare/CHAP2_Pg_09-76.pdf
- ↑ رفسنجانی روزنامه خاطرات ۱ آذر ۱۳۶۱.
- ↑ خاطرات هاشمی ۱۹ اسفند ۱۳۶۲.
- ↑ Wright, Robin (2008). Dreams and Shadows: The Future of the Middle East. New York: Penguin Press. p. 438. ISBN 978-1-59420-111-0.
- ↑ Rajaee, Farhang, ed. (1993). The Iran-Iraq War: The Politics of Aggression. Gainesville: University Press of Florida. ISBN 978-0-8130-1177-6.
- ↑ Bryant, Terry (2007). History's Greatest War (1st ed.). Chandni Chowk, Delhi: Global Media. ISBN 9788189940638.
- ↑ Fassihi, Farnaz (27 October 2002). "In Iran, grim reminders of Saddam's arsenal". New Jersey Star-Ledger.
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۲–۳۴.
- ↑ Tarock، ۱.
- ↑ Hiltermann، 39.
- ↑ «Exclusive: CIA Files Prove America Helped Saddam as He Gassed Iran».
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/12/121205_an_saddam_halabja_chemical_weapons.shtml
- ↑ Seitz، ۱۴۰.
- ↑ http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/Articles/ArticlesView.aspx?TabID=3961&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=6344&mid=12551[پیوند مرده]
- ↑ http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/Articles/ArticlesView.aspx?TabID=3961&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=6306&mid=12551[پیوند مرده]
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۶.
- ↑ Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۷.
- ↑ Jupp, Michael (19 December 1988). "Child-Soldier Treaty Has Wide Support". The New York Times. Archived from the original on 15 September 2018. Retrieved 9 February 2017.
- ↑ Special to The Christian Science Monitor (7 August 1985). "Giving one's life to the cause of Islam and Iran. Guarding the revolution's Islamic standards". The Christian Science Monitor. Archived from the original on 7 October 2013. Retrieved 5 October 2013.
- ↑ Kurzman, Charles. "Death Tolls of the Iran-Iraq War". kurzman.unc.edu/. Archived from the original on 21 March 2018. Retrieved 6 August 2016.
- ↑ "Children at war". The Christian Science Monitor. 28 October 1987. Archived from the original on 2 January 2019.
- ↑ UNICEF (2007). "Paris Principles: Principles and guidelines on children associated with armed forces or armed groups" (PDF). Archived (PDF) from the original on 30 October 2016. Retrieved 13 January 2018.
- ↑ "Rome Statute of the International Criminal Court (A/CONF.183/9)" (PDF). 1998. Archived (PDF) from the original on 18 March 2018. Retrieved 22 March 2018.
- ↑ ۳۲۲٫۰ ۳۲۲٫۱ اصلانی (همدان)، محمدرضا (۱۳۸۵). فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز. تهران: کاروان. ص. ۱۳۸. شابک ۹۶۴۸۴۹۷۲۸۱.
- ↑ شوخطبعیهای جبهه سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی
- ↑ «'The Iran-Iraq War,' by Pierre Razoux».
- ↑ «iran_martyr_state_plastic_paradise_keys».
- ↑ حسین دهباشی (۲۵ فوریه ۲۰۱۹). «خشتِ خام».
منابع
- گنجی، اکبر (۸ تیر ۱۳۹۰). «نگاهی دیگر: خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی و حذف روایت کشتار ۶۷». لندن: بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۲۸ اسفند ۱۳۹۰.
- «مرصاد». تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی. دریافتشده در ۲۸ اسفند ۱۳۹۰.
- همنشین بهار: طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم
- «جنگ عراق با ایران (۱)». تهران: دانشنامه جهان اسلام. دریافتشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۰.
- «جنگ عراق با ایران (۲)». تهران: دانشنامه جهان اسلام. دریافتشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۰.
- «عراق به آمریکا خسارت پرداخت میکند». Bonn: Deutsche Welle. دویچهوله فارسی. ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۰. دریافتشده در ۲۸ اسفند ۱۳۹۰.
- ابوغزاله، عبدالحمید (۱۳۸۰). جنگ عراق و ایران. ترجمهٔ نادر نوروزشاد. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ. صص. ۱۸۶. شابک ۹۶۴-۶۳۱۵-۴۴-۵.
- Alnasrawi, Abbas (۱۹۹۴). The economy of Iraq: oil, wars, destruction of development and prospects 1950,2010 (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۱۸۶.
- Amirahmadi, Hooshang (۱۹۹۰). Revolution and economic transition: the Iranian experience (به انگلیسی). Albany: State University of New York Press. pp. ۴۲۳.
- Awadalla, Adel (۲۰۰۴). The Prophecy and the Warnings Shines Through the Mystifying "Codes of the Holly Quran (به انگلیسی). Victoria: Trafford Cataloge. pp. ۱۴۲.
- Azimi, Fakhreddin (۲۰۰۸). The quest for democracy in Iran: a century of struggle against authoritarian Rule (به انگلیسی). Cambridge: Harvard University Press. pp. ۴۹۲.
- Bergquist, Maj Ronald (۱۹۸۸). The role of airpower in the Iran-Iraq War (به انگلیسی). Philadelphia: DIANE Publishing. pp. ۱۰۵.
- Boyne, Walter J. (۲۰۰۲). Air Warfare: an International Encyclopedia: A-L (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۷۷۱.
- Brauch, Hans Günter (۲۰۰۳). Security and environment in the Mediterranean: conceptualising security and Environmental Conflicts (به انگلیسی). New York: Springer. pp. ۱۱۴۵.
- Bronson, Rachel (۲۰۰۶). Thicker than oil: America's uneasy partnership with Saudi Arabia (به انگلیسی). New York: Oxford University Press. pp. ۳۵۳.
- Brzoska, Michael (1987). "Profiteering on the Iran-Iraq War". Bulletin of the Atomic Scientists. ۴۳ (به انگلیسی). Chicago: Educational Foundation for Nuclear Science (۴).
- Cooper, Tom (2003). "I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September 1980". Acig Journal (به انگلیسی). Air Combat Information Group Publicaion.
- Cordesman, Anthony H (۲۰۰۳). The Iraq War: strategy, tactics, and military lessons (به انگلیسی). Westport: Center of Strategic and International Studies. pp. ۵۷۹.
- Cordesman, Anthony H; Wagner, Abraham R (۱۹۹۱). The Lessons of Modern War: The Iran-Iraq War (به انگلیسی). Colorado: Westview Press. pp. ۶۴۷.
- Davis, Eric (۲۰۰۵). Memories of state: politics, history, and collective identity in modern Iraq (به انگلیسی). London: University of California Press. pp. ۳۸۷.
- Donovan, Jerome (۲۰۱۱). The Iran-Iraq War: antecedents and conflict escalation (به انگلیسی). Oxon: Taylor & Francis. pp. ۲۵۱.
- Fathi, Nazila (March 14, 2003). "THREATS AND RESPONSES: BRIEFLY NOTED; IRAN-IRAQ PRISONER DEAL" (به انگلیسی). New York: The New York Times Company.
- Fayazmanesh, Sasan (۲۰۰۸). The United States and Iran: sanctions, wars and the policy of dual containment (به انگلیسی). New York: Taylor & Francis. pp. ۲۶۴.
- Garver, John W. (۲۰۰۶). China and Iran: ancient partners in a post-imperial world (به انگلیسی). Seattel: The University of Washington Press. pp. ۴۰۵.
- Gibson, Bryan R. (۲۰۱۰). Covert Relationship: American Foreign Policy, Intelligence, and the Iran-Iraq war (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۲۹۲.
- Goodarzi, Jubin M. (۱۹۹۳). Syria and Iran: diplomatic alliance and power politics in the Middle East (به انگلیسی). London: Tauris Academic Studies. pp. ۳۶۵.
- Hiltermann, Joost R (۲۰۰۷). A Poisonous Affair: America, Iraq, and the Gassing of Halabja (به انگلیسی). New York: Cambridge University Press. pp. ۲۲۳.
- Hiro, Dilip (۱۹۹۱). The longest war: the Iran-Iraq military conflict (به انگلیسی). London: Routledg. pp. ۳۲۵.
- Hume, Cameron R (۱۹۹۴). The United Nations, Iran, and Iraq: how peacemaking changed (به انگلیسی). Georgetown: Indiana University Press. pp. ۲۸۳.
- "Iran-Iraq War". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی).
{{cite encyclopedia}}
:|access-date=
requires|url=
(help) - "Iran-Iraq War". The Columbia Electronic Encyclopedia (به انگلیسی).
{{cite encyclopedia}}
:|access-date=
requires|url=
(help) - Jaques, Tony (۲۰۰۷). Dictionary of Battles and Sieges: A-E (به انگلیسی). Westport: Greenwood Press. pp. ۳۴۵.
- McLaurin، R. D. (۱۹۸۲). «Military Operations in the Gulf War: The Battle of Khorramshahr». US Army Human Engineering Laboratory. Maryland: US Army.
- Moin, Baqer (۱۹۹۹). Khomeini: life of the Ayatollah (به انگلیسی). London: I.B Tauris. pp. ۳۵۷.
- Pollack, Kenneth M. (۲۰۰۲). Arabs at war: military effectiveness, ۱۹۴۸–۱۹۹۱ (به انگلیسی). Lincolne: The University of Nebraska Press. pp. ۷۱۱.
- Rajaee, Farhang (۱۹۹۳). The Iran-Iraq war: the politics of aggression (به انگلیسی). Gainesville: The University of Florida. pp. ۲۵۱.
- Rajaee, Farhang (۱۹۹۷). Iranian perspectives on the Iran-Iraq war (به انگلیسی). Gainesville: The University of Florida. pp. ۱۶۸.
- Seitz, Adam C.; Cordesman, Anthony H (۲۰۰۹). Iranian weapons of mass destruction: the birth of a regional nuclear arms race? (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۳۸۷.
- Shaked, Haim (۱۹۸۷). Middle East contemporary survey, 11 skin (به انگلیسی). Jerusalem: Tel Aviv University. pp. ۷۱۰.
- Sonnenberg, Robert E (1985). "The Iran-Iraq War: Strategy of Stalemate". Marine Corps Command and Staff College (به انگلیسی). Virginia: Marine Corps Development and Education Command.
- SP's military yearbook (به انگلیسی). Vol. ۳۴. Cincinnati: Guide Publications. ۲۰۰۴.
- Suwaidi, Jamal S (۱۹۹۶). Iran and the Gulf: a search for stability (به انگلیسی). Abu Dhabi: The Emirates Center for Strategic Studies. pp. ۴۳۱.
- Takeyh, Ray (۲۰۰۹). Guardians of the revolution: Iran and the world in the age of the Ayatollahs (به انگلیسی). New York: Oxford University Press. pp. ۳۰۹.
- Tarock, Adam (۱۹۹۸). The superpowers' involvement in the Iran-Iraq War (به انگلیسی). New York: Nova Science Publishers. pp. ۲۵۳.
- "The Journal of social, political and economic studies". ۹ (به انگلیسی) (۳). Council for Social and Economic Studies in cooperation with the Contemporary Economics and Business Association at George Mason University. ۱۹۸۴.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - Tucker, Spencer C (۲۰۱۰). The Encyclopedia of Middle East Wars: The United States in the Persian Gulf, Afghanistan, And Iraq Conflicts (به انگلیسی). Vol. ۱. Santa Barbara: ABC-Clio.
- United Nations Staff (۱۹۸۵). Yearbook of the United Nations, 1985 (به انگلیسی). Dordrecht: Martinus. pp. ۱۵۰۷.
- Walt, Stephen M. (۱۹۹۶). Revolution and war (به انگلیسی). New York: Cornell University Press. pp. ۳۷۳.
- Wiley, Joyce N (۱۹۹۲). The Islamic Movement of Iraqi Shi'as (به انگلیسی). London: Lynne Rienner Publishers. pp. ۱۹۳.
- Willett, Edward (۲۰۰۴). The Iran-Iraq War (به انگلیسی). New York: Rosen Publishing Group. pp. ۶۴.
- Yetiv, Steven A. (۲۰۰۸). The Absence of Grand Strategy: The United States in the Persian Gulf, ۱۹۷۲–۲۰۰۵ (به انگلیسی). Maryland: The Johns Hopkins University Press. pp. ۲۵۰.
- Zabih, Sepehr (۱۹۸۸). The Iranian military in revolution and war (به انگلیسی). London: Routledg. pp. ۲۸۹.
پیوند به بیرون
- زمینهها و دلایل آغاز جنگ بین عراق و ایران (مستند کوتاه بیبیسی)
- مجموعهای از فیلمهای مستند جنگ عراق و ایران
- از ویرانههای ساواک تا شبه ارتشی عظیم
- از ویرانههای ساواک تا شبه ارتشی عظیم
- مصاحبه اختصاصی دبیرکل اسبق سازمان ملل متحد پیرامون جنگ عراق علیه ایران بایگانیشده در ۷ مه ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine
- روزشمار جنگ از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷
- Iran-Iraq War ۱۹۸۰-۱۹۸۸
- نگاهی به تاریخچه هشت سال جنگ عراق و ایران
- اسناد دو دهه مناسبات پنهان میان آمریکا، ایران و عراق
- اسناد سخن میگویند: بازی دو طرفه میان آمریکا و رهبران و سرداران جنگ ۸ ساله با عراق
- Iran-Iraq War ۱۹۸۰-۱۹۸۸
- جنگ ایران و عراق دانشنامه بریتانیکا (انگلیسی)
- ایمهاوزن شیمی، کمپانی سازنده و فروشنده آلمانی جنگافزارهای شیمیایی به عراق
- مجله اشپیگل ۱۹۸۴ ثابت شد که عراق در جنگ با ایران از گاز خردل استفاده میکند
- مجله اشپیگل ۱۹۹۱ دادگاه جرائم فروش کارخانه تسلیحات شیمیایی توسط آلمان به عراق
- مجله اشپیگل ۱۹۹۰ آبروریزی: کارشکنی چهار هفتهای بن در دادگاه صدور کارخانه گازهای سمی به لیبی
- مجله اشپیگل ۱۹۹۰ نامه تاجر اردنی صادق قدومی به طرف آلمانی اش لو داد: فروش تسلیحات آلمانی بحران (جنگ) خاور میانه را تشدید میکند
- مجله اشپیگل ۱۹۸۹ مدارک اثبات روی میز هستند. در رابطه با فروش کارخانه گازهای سمی... قایم موشک بازی تمام شد