قتلهای زنجیرهای ایران

پروانه اسکندری و داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) از جمله قربانیان قتلهای زنجیرهای هستند.
قتلهای زنجیرهای، به کشتار برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعیِ منتقد نظام جمهوری اسلامی در دههٔ هفتاد خورشیدی، در داخل و خارج از ایران، گفته میشود که به گفتهٔ برخی از منابع، با فتوای برخی از روحانیون بلندپایه و به دست پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی) و قربانعلی دری نجفآبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی) انجام شد.[۱][۲][۳]
وزارت اطلاعات طی اطلاعیه بیسابقهای، عوامل قتلها را معدودی از همکاران کجاندیش و خودسر که آلت دست عوامل پنهان و مطامع بیگانگان شدهاند نامید. محمد خاتمی رئیسجمهور وقت، تیمی خارج از وزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت را مسئول رسیدگی به پرونده کرد. این تیم پس از یک ماه تحقیق، دست داشتن مقامات بلند پایهٔ وزارت اطلاعات در قتلها را اعلام و عوامل را دستگیر کرد. دری نجفآبادی وزیر وقت اطلاعات، بلافاصله توسط خاتمی برکنار و یونسی جایگزین وی شد.
دادگاه قتلهای زنجیرهای پس از توقیف مطبوعات در بهار ۷۹، دستگیر و زندانی کردن روزنامهنگاران پیگیر موضوع (اکبر گنجی و عمادالدین باقی) بدون حضور هیئت منصفه و در حالی که خانوادهٔ مقتولان در اعتراض به نحوهٔ رسیدگی در جلسات دادگاه حضور نیافتند، با محکوم کردن عوامل وزارت اطلاعات به چند سال زندان بسته شد.[۴][۵][۶]
گرچه در مجموع قتلها در طول چندین سال اتفاق افتاده، قربانیان این قتلها بیش از ۸۰ نفر از نویسندگان، مترجمان، شاعران، کنش گرایان سیاسی و شهروندان عادی[۷][۸] بودند که با روشهای گوناگونی مانند تصادف خودرو، ضربات چاقو، تیراندازی در سرقتهای مسلحانه و تزریق پتاسیم به منظور شبیهسازی حمله قلبی به قتل رسیدند.[۹][۱۰] در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸ میلادی) و هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر، پروانه اسکندری و سه نویسندهٔ مخالف نظام، در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند.[۱۱]
بسیاری بر این باورند که قتلها، به منظور ایجاد مانع برای تلاش محمد خاتمی و اصلاحطلبان و حامیانش، برای ایجاد فضای باز سیاسی و فرهنگی و برقراری آزادی بیان در کشور صورت گرفتهاند[۱۲][۱۳] و افرادی که در این زمینه مقصر شناخته شدهاند، خود قربانیانی بودند که از مقامات بالای نظام دستور میگرفتند.[۱۴] با این وجود، بنیادگرایان یا جناح حاکم در کشور، که مخالف جدی دگراندیشان و اصلاحطلبان محسوب میشوند، عاملان قتلها را «ابرقدرتهای خارجی» و بهخصوص اسرائیل دانستند که از آن جمله میتوان به اولین واکنش سید علی خامنهای در نماز جمعهٔ تهران، که قتلها را به دشمنان خارجی منسوب کرد، اشاره کرد.[۱۴][۱۵]
محتویات
افشای قتلها[ویرایش]
داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) و همسرش پروانه اسکندری عصر ۱ آذر سال ۱۳۷۷ در منزل شخصیشان واقع در محلهٔ فخرآباد تهران با ضربات چاقو به قتل رسیدند و جسدشان به نحو فجیعی مثله شد. به گفته برخی روزنامهنگاران پستانهای پروانه اسکندری بریده شده بود. در روزهای ۱۲ و ۱۸ آذر، جسد دو نویسندهٔ دیگر محمد مختاری و محمدجعفر پوینده پس از چند روز بیخبری در جادههای اطراف شهر و جسد معصومه مصدق (نوه دکتر مصدق که تازه به کشور بازگشته بود) در منزل شخصیاش پیدا شد.[۱۶]
با توجه به بازبودن نسبی فضای مطبوعاتی و سیاسی ایران در آن دوره نسبت به سالهای قبل، افشای این قتلها بازتابهایی در داخل و خارج از کشور داشت و رسانههای بینالمللی آن را چالشی بزرگ در مسیر اصلاحات در ایران دانستند.[۱۷]
گمانهزنیهای نخستین[ویرایش]
تا پیش از روشن شدن نقش وزارت اطلاعات در قتلهای زنجیرهای و در کل دورهای که رسانههای منتقد و اصلاح طلب احتمال دست داشتن نیروهای حکومتی در قتلها را مورد اشاره قرار میدادند، هیچکدام از نشریات یا فعالان محافظهکار چنین احتمالی را مطرح نکرده بود. در طول همین مدت، گمانه زنیهایی گسترده در سطح نشریات و محافل محافظه کار ایران مطرح میشد که قتلها را به عاملانی غیر از وزارت اطلاعات ایران نسبت میدادند.[۱۸]
جمعیت موتلفه اسلامی در روزنامه آریا در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۷۷ احتمال داد که قتلها نتیجه نوعی تصفیههای درون گروهی باشد. مسعود دهنمکی از چهرههای انصار حزبالله، در روزنامه ایران در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۷۷، به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی توصیه کرد که عاملان قتلها را از میان دگراندیشان پیدا کنند. جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در ۲۶ آذر همان سال با صدور بیانیهای باند سید مهدی هاشمی (سیاستمدار) را یکی از متهمان احتمالی قتلها دانست، و سه هفته بعد در ۱۷ دی ۱۳۷۷، روزنامه کیهان خبری در مورد ارتباط یکی از دستگیرشدگان در رابطه با قتلهای زنجیرهای با باند مهدی هاشمی منتشر کرد. روزنامه جمهوری اسلامی در ۲۳ آذر خبر داد که دستگاههای امنیتی ایران فهمیدهاند که قتلها توسط دستگاههای جاسوسی خارجی و با هدف خدشه دار کردن چهره نظام جمهوری اسلامی ایران انجام شدهاست. محمدرضا باهنر، عضو هیئت رئیسه مجلس پنجم، اعلام کرد که عاملان قتلها یا به گروه مهدی هاشمی و جریانات قم ارتباط دارند یا به سازمان مجاهدین خلق ایران یا تحت تأثیر سرویسهای اطلاعاتی خارجی بودهاند. روزنامه قدس وابسته به آستان قدس رضوی و روزنامه جمهوری اسلامی نیز سازمان مجاهدین خلق را متهم اصلی پرونده معرفی کردند. حبیبالله عسگراولادی در تحلیلی متفاوت، قتلهای زنجیرهای را کار کردهای طرفدار ترکیه و مخالفان عبدالله اوجالان دانست. در ۲۱ دی همان سال، روحالله حسینیان در ادعایی خبرساز، عاملان قتلها را از طرفداران جناح اصلاحطلب و هواداران رئیسجمهور محمد خاتمی معرفی کرد.[۱۸]
پیگیری قتلهای زنجیرهای در مطبوعات[ویرایش]
قتلهای زنجیرهای از زمان برملاشدن تا سالها بعد، فضای مطبوعاتی ایران را کاملاً تحت تأثیر خود قرار داد و نشریات زیادی از طیفهای سیاسی گوناگون به این قتلها پرداخته و همچنان میپردازند. در حالی که نگاه مطبوعات اصلاحطلب به عاملان داخلی و حکومتی قتلها بود، روزنامههای راستگرا کوشیدند تا عوامل این قتلها را غیرحکومتی یا بنابر تحلیل مورد نظر رهبر ایران، آنها را عامل بیگانگان و دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند.
دو روزنامه خرداد و صبح امروز بیشترین تحلیلها و اخبار مربوط به ماجرای قتلهای زنجیرهای را منتشر کردند و در حالی که ابعاد گسترده این قتلها نمایان میشد، آن را به پروندهای ملی تبدیل نمودند.[۱۹] سعید حجاریان، مدیرمسئول روزنامه خرداد میگوید که ما تلاش کردیم تا هیچ شمارهای از روزنامهٔ صبح امروز بدون مطلبی پیرامون قتلهای زنجیرهای منتشر نشود.[۲۰][۲۱] انتشار پیاپی اخبار و سلسله مقالاتی از اکبر گنجی و عمادالدین باقی، در این میان بسیار اثرگذار بود.
در ۸ آذر ۱۳۷۷، روزنامه رسالت خبر از دستگیری چند نفر در ارتباط با قتل فروهرها داد و آنها را از نزدیکان و افرادی که به خانه وی رفتوآمد داشتهاند، معرفی کرد.[۱۹]
۱۰ آذر ۱۳۷۷، حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت که عاملان این جنایت را در میان دوستان و آشنایان فروهر هستند که افراد وابسته به جریانهای مخالف نظام، عناصر ضدانقلاب، خبرنگاران رادیوها و رسانههای بیگانه بودهاند و رابطه قاتل یا قاتلان با سرویسهای جاسوسی آمریکا و دنبالههای داخلی آنها کشف خواهد شد.[۱۹]
در ۲۴ آذر ۱۳۷۷، روزنامه کیهان به نقل از آیتالله خامنهای نوشت که دخالت مستقیم یا غیرمستقیم دشمن در این حوادث آشکار خواهد شد؛ و از اینکه عدهای نظام جمهوری اسلامی را در این قتلها شریک میدانند انتقاد کرد.
در ۱ دی ۱۳۷۷، روزنامه جمهوری اسلامی قتلها را با سازماندهی سازمان سیا دانست که هدف آن احیای کانون نویسندگان میباشد، تا بتوانند با گرفتن مجوزِ فعالیتِ مجدد، از این کانون به عنوان اهرم بزرگ فرهنگی غرب در این کشور استفاده کنند.[۱۹] در ۶ دی نیز همین روزنامه نوشت که این قتلها توطئهای است که نیروهای امنیتی نظام، در معرض حمله قرار گیرند و به سهلانگاری، سوء مدیریت، ناتوانی و بیکفایتی متهم شوند. تا ساختار امنیتی کشور از حالت فعال خارج شده و در موضع انفعالی قرار گیرد.
در ۲ دیماه ۱۳۷۷، روزنامه رسالت با انتشار یادداشتی از محمدکاظم انبارلوئی قتلهای زنجیرهای را کار عاملان سازمان سیا و پنتاگون دانست که در پوشش گروههای توریستی به تهران رفتوآمد دارند.
در ۱۵ دیماه ۱۳۷۷، پس از انتشار اطلاعیه گروه فدائیان اسلام ناب محمدی مصطفی نواب توسط روزنامه صبح امروز و درخواست روزنامه سلام برای شناسایی عوامل امنیتی داخلی دخیل در قتلها، وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد «معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت که بی شک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدهاند».[۱۹]
روند پیگیری قتلها توسط نظام[ویرایش]
کمیته تحقیق خاتمی[ویرایش]
با توجه به حساسیت شدید جامعه نسبت به قتلها و وعدهٔ خاتمی برای مجازات عاملین آن، بلافاصله به دستور سید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت، کمیتهای ویژه، مرکب از علی یونسی، رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح؛ علی سرمدی، معاون وزیر اطلاعات و علی ربیعی، مسؤول اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مسئول پیگیری قتلها شدند.[۲۲]
علی ربیعی یکی از اعضای کمیته تحقیق خاتمی پیرامون چگونگی شناسایی و دستگیری متهمین میگوید: «ما به افراد عمده این گروه یعنی عالیخانی و سعید امامی (اسلامی)، بدون تردید شک داشتیم و حدس قوی میزدیم که قتلها کار آنهاست؛ بنابراین برنامهای در یک جلسه ریخته شد که من یقین داشتم به گوش سعید امامی (اسلامی) میرسد. در آن جلسه گفتیم که قرار است در چند روز آینده این افراد دستگیر شوند و اتفاقاً با آقای یونسی نیز همنظر بودیم. بحث بازداشت به ضعیفترین این حلقه، فشار وارد کرد و به نظر من موسوی حلقه ضعیف آنها بود. اینها میخواستند مسئله را سریعتر بگویند که بله این کار را که کردیم تشکیلاتی بود و این، آنها را شکست. ساعت حدود ۱۲ شب بود که بنده در منزل بودم و کسی زنگ زد و گفت با شما کار دارند. رفتم دم در و دیدم که بله! یکی از همین متهمان به در منزل آمدهاست. با وی قرار گذاشتم که فردا به اداره بیاید و بعد با هم صحبت کنیم. او صبح به اداره آمد و ماجرای قتلها را به من گفت. حدود سه ساعت از ۹ صبح تا یک بعد از ظهر بخشی از این مسائل را این فرد گفت. من همانجا به آقای خاتمی تلفن زدم که به نظر من قصه روشن و باز شدهاست. حداقل این است که بخشهای عمدهای از حدسیات ما درست بوده و میتوان آن را پیگیری قضایی کرد».[۲]
متهمین که از مقامات ردهبالای وزارت اطلاعات بودند، برای تکمیل پرونده و محاکمه تحویل سازمان قضایی نیروهای مسلح شدند اما به درخواست سازمان مذکور، کمیتهٔ تحقیق خاتمی انحلال خود را اعلام نکرد.[۲]
علی ربیعی در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان سال بعد اطلاعات بیشتری دربارهٔ انحلال کمیتهٔ تحقیق خاتمی ارائه داد: «در همان زمان جناب آقای نیازی با بنده صحبت کردند و ایشان فرمودند که اگر کمیته اعلام انحلال نماید، ما را با مشکل مواجه میکند. مردم تصور میکنند که رئیسجمهور پشت این پرونده نیست و با این جوی که در جامعهاست، کار ما با مشکل مواجه میشود. شما این را اعلام نکنید. من نظر آقای نیازی را خدمت آقای رئیسجمهوری عرض کردم و در واقع آقای رئیسجمهوری هم متقاعد شدند که انحلال کمیته اعلام نشود.»
اما شواهد مانند انتخاب بازجویان سعید امامی و همسرش از سوی سعید حجاریان نشان میدهد که این کمیته تا مدت نامعلومی به کارش ادامه میدادهاست.[۲۳]
روحالله حسینیان دربارهٔ سرنوشت کمیته تحقیق خاتمی میگوید: «بعد از یک سال از رسیدگی به این پرونده خود آقای خاتمی به این نتیجه رسید که آن گروه، جریان رسیدگی را منحرف کردند و گروه جدیدی را انتخاب کردند که اگر چه از نیروهای چپ وزارت اطلاعات بودند اما متدین بودند؛ گروه جدید دستور آزادی افراد بیگناه را صادر کرد و کیفرخواست جدیدی را ارائه داد و دادگاه هم حکم را در مورد موسوی و همکارانش اعمال کرد. پس از کشف این موضوع که گروه بازجویی اول انحرافی عمل کردهاست، یونسی وزیر اطلاعات وقت در جلسهای از طرف آقای خاتمی پیام آورد که این مسئله در هیئت دولت مطرح شدهاست اما ما جواب حسینیان را چه بدهیم و خاتمی خواهش کرده بود که من دیگر موضوع را پیگیری نکنم تا به آن رسیدگی شود. من هم در پاسخ به خاتمی پیغام فرستادم که ما هم به دنبال بحران نبودیم اما دوستان شما کاری کردند که انحراف پیشآمد و بدانید که من ساکت میشوم اما شما نمیتوانید دوستان خود را ساکت کنید.»[۲۳]
تحلیل رهبر ایران از عوامل در جلسه خصوصی سران قوا[ویرایش]
در شنبه اوّل خرداد ۱۳۷۸، جلسهای با حضور خامنهای، سران سه قوه (خاتمی و ناطق نوری و محمد یزدی) و هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام)، با حضور یونسی (وزیر اطلاعات) و نیازی (رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح) و سه تن مسئولان پرونده، برای رایزنی در مورد پیگیری قتلها تشکیل شد. در این دیدار رهبر ایران با توجه به جنجالها بر سر قتل سعید امامی گفت:
ببینید، قبای دشمن لای در گیر کرده، گوشهای از دزد در دست ماست و او دارد جنجال میکند تا ما رهایش کنیم. هنر اطلاعاتی این است که نگذارید و مسئله را ثابت کنید. شبهه آقای هاشمی که چطور ممکن است سه چهار نفر بتوانند براندازی کنند دو جور قابل فرض است: یکی اینکه چند نفر در اطلاعات نشستهاند تا اطلاعات را سرنگون کنند. یک فرض دیگر این است که یک سرویس اطلاعاتی و مغز متفکری دارد طراحی میکند برای براندازی. سه عنصر را پیدا کرده یا دواندهاست. اگر این باشد همه اینها قابل فهم است. من برایم مسئله حل شدهاست. البته چیزهایی هست که ممکن است محکمهپسند نباشد. یک محکمه داخل دل آدم است که آدم استفتا میکند. این یک قضیه کوچک و عادی نیست. شما کشف کنید یا نکنید، کسی را دستگیر کنید یا نکنید، مسئله برای من قطعی است. لکن، برای دستگاه اطلاعاتی این مهم است که این بخش را در بیاورد… بهنظرم میرسد تمام نیرو را باید روی صادق (مهرداد عالیخانی) متمرکز کنیم. موسوی (مصطفی کاظمی) را جذب کردهاند. اما صادق نفوذ کردهاست. این نفوذی است. یکی از سررشتههایی که میتوانید جلو بروید این آقاست و خیلی مهم است. این تیپ کار که انجام داده، جمعآوری کرده، خانه امن و تشکیل نیرو در آلمان داده، این کار یک سرویس است. برای ما که این کارها را نکرده. پس برای یک سرویس کرده که باید بگردید دنبال آن…[۲۴]
او در مورد علت مرگ سعید امامی به خاتمی میگوید: «احتمال دارد به او برسانند که خودت خودکشی کن تا تو را به بیمارستان برسانند و ما ترتیب نجات تو را میدهیم بعد آنجا او را بکشند. این احتمال را اگر ضعیف هم باشد نباید نادیده بگیرند.»[۲۴]
اطلاعیه رسمی وزارت اطلاعات[ویرایش]
بر اثر پافشاری رئیسجمهور وقت، محمد خاتمی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ طی اطلاعیهای که قبلاً نظیر آن در هیچ وزارتخانهٔ جمهوری اسلامی دیده نشده بود به صورت رسمی اعلام کرد که عدهای از اعضای آن وزارتخانه در طراحی قتلها دست داشتهاند.[۲۰] متن این اطلاعیه به شرح ذیل بود:
وقوع قتلهای نفرتانگیز اخیر در تهران، نشان از فتنهای دامنگیر و تهدیدی برای امنیت ملی داشتهاست. وزارت اطلاعات بنابه وظیفهٔ قانونی و به دنبال دستورها صریح رهبری و ریاست جمهوری، کشف و ریشهکنی این پدیدهٔ شوم را در اولویت کاری خود قرار داد و با همکاری کمیتهٔ ویژهٔ تحقیق رئیسجمهوری، موفق گردید شبکهٔ مزبور را شناسایی، دستگیر و تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار دهد و با کمال تاسف، معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کجاندیش و خودسر این وزارت که بیشک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدهاند، در میان آنها وجود دارند. این اعمال جنایتکارانه نه تنها خیانت به سربازان گمنام امام زمان (عج محسوب میشود، بلکه لطمهٔ بزرگی به اعتبار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد آوردهاست. وزارت اطلاعات ضمن محکوم کردن هر جنایت علیه انسانها و هرگونه تهدید امنیت شهروندان و درک عمیق از ابعاد فراملی این فاجعه، عزم قاطع خود را در ریشهکنی عوامل و محرکان خشونت سیاسی و تضمین امنیت اعلام داشته و به امت شریف ایران اطمینان میدهد همانگونه که در فراز و نشیبهای انقلاب اسلامی، حافظ امنیت و استقلال کشور و حقوق شهروندان بودهاست، اینبار نیز با تمام توان و امکانات خود بقایای باندهای منحرف و قانونستیز را مورد هجوم قرار داده و سایر سرنخهای داخلی و خارجی این پروندهٔ پیچیده را برای دستیابی به دیگر عوامل این فتنه دنبال خواهد کرد.[۶]
روزنامه سلام یک روز قبل از انتشار این اطلاعیه، در یادداشتی، پشت پردهٔ قتلهای زنجیرهای را اینچنین روایت کرده بود:[۲]
نمیتوان تصور کرد افرادی از درون قدرت به مرحلهای از انحراف و ضلالت رسیده باشند که انجام جنایاتی از این نوع را مشروع بدارند و بپندارند با چنین جنایات و ظلمهایی میتوان به اسلام و نظام اسلامی خدمت و آن را تقویت کرد.
برکناری وزیر اطلاعات[ویرایش]

بهمن ماه قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت از سمت خود استعفا داد. نجف آبادی بارها در مصاحبهها گفته بود که از قتلهای صورت گرفته توسط پرسنل وزارت اطلاعات، بیاطلاع است. دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح تنی چند از مسولین عالی رتبهٔ وزارت اطلاعات را دستگیر کرد. از این افراد میتوان به سعید امامی مشاور وزارت و معاون سابق امنیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی (در زمان تصدی فلاحیان)، مصطفی کاظمی معاون امنیت وزارت اطلاعات در زمان انجام قتلها و اکبر خوشکوش رئیس گروه ضربت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اشاره کرد.[۲۲]
دری نجفآبادی بعدها خاطر نشان کرد: هنگامی که مسئولیت وزارت اطلاعات را به عهده گرفت، سعید امامی معاون بررسی وزارتخانه بود و به دلیل حساسیتی که نسبت به وی وجود داشت، او را از این سمت برکنار کرد و به وی حکم مشاور را داد و سپس مصطفی کاظمی (متهم دیگر پروندهٔ قتلها) را به آن دلیل که رابطهٔ نزدیکی با جبههٔ دوم خرداد و ستاد انتخاباتی خاتمی داشته با تأیید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت به سمت معاونت خود برگزیدهاست.[۳]
دادگاه قتلهای زنجیرهای[ویرایش]
دادگاه متهمان قتلهای زنجیرهای بدون حضور خانوادهٔ مقتولان و وکلای آنها نیز به صورت غیرعلنی تشکیل شد و رئیس دادگاه اعلام کرد که پس از استماع نظر و استدلال معاون دادستان نظامی تهران، چون علنی بودن دادرسی را موجب اخلال در امنیت و نظم عمومی تشخیص داده، مستند به بند ۳ ماده ۳۲۷ قانون آیین دادرسی کیفری و اصل ۱۶۵ قانون اساسی، قرار دادرسی غیرعلنی را صادر نمودهاست.
دادگاه در فاصله ۳ تا ۳۰ دی ۷۹ به صورت غیرعلنی و بدون حضور هیچیک از وکلا یا اعضای خانوادهٔ مقتولان به ریاست محمدرضا عقیقی رئیس شعبهٔ دادگاه نظامی یک تهران برگزار شد.
با برگزاری ۱۲ جلسه دادگاه محرمانه و غیرعلنی در نهایت شعبهٔ یک دادگاه نظامی تهران به ریاست قاضی عقیقی در حکمی مصطفی کاظمی قائم مقام وقت معاونت امنیتی وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی مدیرکل وزارت اطلاعات را به جرم آمریت و صدور دستور چهار فقره قتل به چهار بار حبس ابد محکوم کرد.
علی روشنی مسئول وقت حراست بهشت زهرای تهران به جرم مباشرت در قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده به دو فقره قصاص نفس و محمود جعفرزاده عضو اداره عملیات وزارت اطلاعات را به جرم مباشرت در قتل داریوش فروهر به یک فقره قصاص نفس محکوم شدند. همچنین علی محسنی دیگر عضو ادارهٔ عملیات وزارت اطلاعات را به جرم مباشرت در قتل پروانه اسکندری (فروهر) به یک فقره قصاص نفس پس از پرداخت نصف دیهٔ کامل به قاتل محکوم شد.
حمید رسولی و محمد عزیزی (وزارت اطلاعات) از مدیران میانی وزارت اطلاعات هر دو به جرم آمریت و صدور دستور در راستای اجرای دو فقره قتل آقای داریوش فروهر و خانم اسکندری به دو فقره حبس ابد محکوم شدند. خسرو براتی به جرم معاونت در قتل به ده سال زندان و اصغر سیاح به شش سال زندان محکوم شدند و سایر متهمان شامل ابوالفضل مسلمی، مصطفی کاظمی، محمدحسین اثنیعشر، علی صفاییپور و علی ناظری به دو و نیم تا چهار سال زندان محکوم شدند.
دادگاه ۳ نفر از اعضای بازداشتشدهٔ وزارت اطلاعات را تبرئه کرد و متهمان همگی به غیر از خسرو براتی از اعضای رسمی وزارت اطلاعات بودند.[۲۲][۲۵]
با اعتراض وکلای متهمان قتلهای زنجیرهای رای دادگاه در دیوان عالی کشور نقض شد[۲۶] و محمد عزیزی و علی روشنی در شعبهٔ پنجم دادگاه نظامی تهران به تغییر عنوان اتهام مواجه شدند. مجازات محکومان به قصاص نیز به دلیل آنچه گذشت خانوادهٔ مقتولان ذکر شد، به ۱۰ سال زندان کاهش یافت.[۲۷]
متهمین و محکومین[ویرایش]
علی فلاحیان[ویرایش]
علی فلاحیان در دو دولت هاشمی رفسنجانی برای مدت ۸ سال وزیر اطلاعات بود. او از آغاز انقلاب مناصب مهمی همچون حاکم شرع، دادستان دادسرای ویژه روحانیت، و قائم مقام وزارت اطلاعات را نیز عهدهدار بودهاست. فلاحیان سعید امامی را به معاونت امنیتی وزارت اطلاعات برگزید و به نظر میرسد که طرح «قتلهای درمانیcv» از جمله طرحهای ساخته و پرداخته او بوده باشد.[۲۸]
در اسناد بازجویی سعید امامی آمدهاست: «من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه یا بدون دستورها مقامات عالی نظام کاری انجام ندادهام. حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی علی فلاحیان به من داد.»
احکام اعدام سایر محاربین قبلاً در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود. از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده میکردند و جمعاً صد نفر بودند اعدام شوند. حکم حذف ۲۹ نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و صادر شده بود که در مورد ۷ تن از آن عناصر، احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود.»[۲۹]
قربانعلی دری نجفآبادی[ویرایش]
در اسناد بازجویی سعید امامی آمدهاست: وقتی حکم اعدام فروهرها به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه میشود که حاج آقا دری نیز گفتند هرچه سریعتر اقدام شود بهتر است و این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه به جای ابلاغ از سوی فلاحیان امور از طریق حاج آقا دری نجفآبادی هماهنگ میشد. فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولاً و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصاً صادر نمیکرد. او این احکام را از آیتالله خوشوقت، آیتالله مصباح، آیتالله خزعلی، آیتالله جنتی و گاهی” نیز از محسنی اژهای دریافت میکرد و بدست ما میداد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات میرساندیم و بعد هم منتظر دستور میماندیم»[۲۹]
شیرین عبادی، برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل و فعال حقوق بشر در مصاحبه با روزنامهٔ زود دویچه تسایتونگ گفتهاست که:[۳۰] «من پس از انجام وظایف کاری به عنوان یک وکیل و همچنین زمانی که در عرصهٔ حقوق بشر فعال شدم، نامم در لیست مرگ رژیم قرار گرفت». وی در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامهٔ آلمانی زود دویچه تسایتونگ مبنی بر این که «موضوع لیست ترور چیست؟» گفت: «بهطور اتفاقی، من با همکاران وکیلم در حال بررسی موضوع قتل نیروهای اپوزیسیون در ایران بودیم که ناگهان اسم خودم را در لیست ترورهای آینده مشاهده کردم. مسئولین دقت نکرده بودند که اسم من را از لیست موجود در پروند پاک کنند. لیست به امضاء وزیر اطلاعات وقت آقای قربانعلی دری نجفآبادی مزین است. پس از انتشار لیست مذکور و آغاز اعتراضات زیاد، ایشان چارهای جز استعفا نداشت».[۳۰]
دستوردهندگان احتمالی قتلهای زنجیرهای[ویرایش]
در اسناد بازجویی سعید امامی آمدهاست: «علی فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولاً و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصاً صادر نمیکرد. او این احکام را از آیتالله خوشوقت، آیتالله مصباح، آیتالله خزعلی، آیتالله جنتی و گاهی نیز از محسنی اژهای دریافت میکرد و به دست ما میداد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات میرساندیم و بعد هم منتظر دستور میماندیم».[۲۹]
سعید امامی (اسلامی)[ویرایش]
سعید امامی یا سعید اسلامی از مأمورین بلندپایه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و از معاونین علی فلاحیان از زمان وزارتش بود. او در زمان قتلهای زنجیرهای در وزارت اطلاعات مشاور بود.
سعید امامی پنجم بهمن ماه سال ۷۷ بازداشت شد ولی نام او و سایر متهمان بازداشت شده به رسانهها راه نیافت تا آنکه آخرین روزهای خرداد ۷۸ اخباری از برخی از بازداشت شدگانی که سمتهایی در حد مدیرکل را در وزارت اطلاعات بر عهده داشتند در برخی از روزنامهها انتشار یافت. رئیس وقت سازمان قضائی نیروهای مسلح سعید امامی را یکی از چهار عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی کرد و گفت: «عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند.» نیازی کمترین مجازات سعید امامی را اعدام اعلام کرد و گفت: «با توجه به مدارک موجود و اعترافهای صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه میرفت حکم او اعدام بود.»[۳۱]
چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸ (خورشیدی)، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیهای مدعی شد که سعید امامی که بالاترین عضو و مسئول اصلی «قتلهای خودسرانه» معرفی شده بود، در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کردهاست.[۳۲]
بسیاری احتمال دادند که او برای جلوگیری از افشای بسیاری از مسائل مربوط به وزارت اطلاعات و ارتباط آن با قتلها، در زندان کشته شدهاست.[۳۳] برخی دوستان سعید امامی از جمله روحالله حسینیان ادعا کردند «سعید امامی کشته شد تا طراحی قتلها را به گردن او بیندازند.» بسیاری از اصلاحطلبان نیز مدعی شدند سعید امامی کشته شد تا آمران اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی نشوند.[۳۴]
مطبوعات ایران، امامی را نه تنها در قتل فروهرها، مختاری، پوینده و شریف مسئول دانستند، بلکه از او به عنوان یکی از عوامل قتلهای دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی شامل ترور سعیدی سیرجانی، واقعه ترور میکونوس، ماجرای اتوبوس ارمنستان (عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل ۲۱ تن از نویسندگان و روشنفکران) و مرگ غیرمنتظره احمد خمینی فرزند روحالله خمینی (بنیانگذار جمهوری اسلامی) نام بردند.[۴][۳۳]
مصطفی کاظمی[ویرایش]
حسینیان میگوید که مصطفی کاظمی (موسوی) در اعترافاتش برنامهریزی، دستور و مدیریت پروژه قتلها را پذیرفتهاست: «آقای موسوی همه جریان را پذیرفته، خودش دستور داده. برنامه ریخته و شخصاً مدیریت پروژه قتلها را هم پذیرفتهاست.»
او میگوید: «در این ماجرا، مدتی قبل از اینکه این قتلها شروع بشود، آقای موسوی خدمت آقای خاتمی میرسد، ناگفته نماند که برای معاونت امنیت هم از طرف ریاست جمهوری، آقای موسوی پیشنهاد شده بود به آقای دری که ایشان به عنوان معاون امنیت نصب شود اما به ادله مختلف پذیرفته نشد. اما به عنوان جانشین معاون امنیت منصوب شد. قبل از اینکه این قتلها به وقوع بپیوندد، ایشان خدمت رئیسجمهوری میرسد و مطلبی را اعلام میکند و میگوید که در وزارت اطلاعات، سناریویی در حال تدوین است و میخواهند عدهای را به قتل برسانند تا باعث سقوط دولت شما بشود. هنوز از قتلها خبری هم نبود و حتی با یکی از مشاورین ریاست جمهوری هم تماس تلفنی گرفته و این جریان را گفته که خوشبختانه نوارش موجود است و ضبط شده این مکالمه. بعد از مدتی قتلها شروع شد.»[۲۳]
مهرداد عالیخانی[ویرایش]
خسرو براتی[ویرایش]
اعترافات متهمان[ویرایش]
در بهمن ۱۳۷۸، فیلم اعترافات شش تن از متهمان قتلهای زنجیرهای با حضور نیازی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح و عهدهدار رسیدگی به پرونده قتلها، در جلساتی جداگانه برای آیتالله خامنهای، سران سه قوه و در جلسه غیر علنی مجلس پنجم، برای نمایندگان پخش شد که عکسالعملهای متفاوتی را دربرداشت. متهمان در این فیلم مدعی همکاری با افبیآی، سازمان سیا و موساد شده بودند.[۳۵]
اغلب نمایندگان جناح چپ (اصلاحطلب)، فیلم اعترافات را ابهامآمیز و فاقد ارزش حقوقی خواندند و پخش سراسری آن را نیز خلاف مصالح دانستند. برخی نمایندگان جناح راست نیز وابستگی این افراد به نهادهای خارجی را قبول نکردند. علیرضا غنیزاده، نماینده مردم ارومیه در مجلس پنجم در مورد فیلم نمایش دادهشده اظهار کرد که در فیلم، متهمان اعتراف کردند که در تلاش برای ممانعت از پیگیری پروندهٔ قتلها، نزد مسئولین رفته تا اینگونه القا کنند که روند دستگیریها، باعث ایجاد سستی در روحیهٔ نیروهای اطلاعاتی شده و موجب سوء استفاده مخالفین میشود، به همین دلیل با بمبگذاری در مشهد، قصد فراهم آوردن سوژهٔ تبلیغاتی این موضوع را داشتند. اما در مقابل این افراد، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح، نیازی، ضمن تأکید بر واقعی بودن اعترافات و نبود هیچگونه فشار برای اعتراف گرفتن از متهمان، از انتشار گسترده گوشههایی از این فیلم در داخل و خارج از کشور، گلایه کرد.[۳۵]
در خرداد ۱۳۸۰، فیلمی سه ساعته از مراحل بازجویی فهیمه دری نوگورانی، همسر سعید امامی و تعدادی دیگر از بازداشت شدگان پرونده قتلها منتشر شد و بخشهایی از آن بر روی اینترنت قرار گرفت. این فیلم، حکایت از شکنجه شدید این زندانیان برای اخذ اعترافات عجیب در مورد ضدیت با جمهوری اسلامی، ارتباط با سرویسهای جاسوسی بیگانه و فسادهای گسترده جنسی داشت. بازجویان با تهدید و ضرب و شتم و نسبت دادن اتهامات اخلاقی درصدد اثبات ارتباط عاملان اجرایی قتلهای زنجیرهای با بیگانگان و سفر به اسرائیل بودند. تهیهکنندگان فیلم شکنجه متهمان قتلهای زنجیرهای طی نامهای به رئیسجمهور خاتمی در مرداد ۱۳۸۰، تأکید داشتند که بازجویی از متهمان به ویژه متهمان زن دارای صحنههای بسیار وحشتناکتر بوده که در فیلم موجود نیست.[۳۶]
بیبیسی مدعی است علنی شدن این نحوه بازجویی از متهمان که نتیجه آن، انحراف پرونده بر مبنای صدها صفحه اعترافات ساختگی بود، با پیگیریهای بعدی محمد خاتمی، منجر به دستگیری اعضای تیم بازجویی و سر تیم آنها به نام جواد عباسی کنگوری معروف به جواد آزاده شد. از سوی دیگر محافظه کاران، تلاشی گسترده را برای کشف عوامل انتشار این فیلم آغاز کردند. در ادامه این تلاش بود که عدهای از مسئولان وزارت اطلاعات و از جمله ناصر سرمدی معاون امنیت داخلی وزارتخانه به اتهام درز دادن فیلم شکنجهها مورد بازجویی قرار گرفتند. در واکنشی جداگانه به انتشار فیلم شکنجه، در تابستان ۱۳۸۰ جواد آزاده و سایر اعضای تیم بازجویی، کتابچهای محرمانه را که به «جزوه ۸۰ صفحهای» معروف شد در سطح نهادهای حکومتی ایران توزیع کردند.[۳۶]
در ادامه فضایی که پس از انتشار فیلم شکنجهها به وجود آمد، پرونده از تیم جواد آزاده گرفته شد و به گروه دیگری سپرده شد. سپس، برخی از دستگیرشدگان پرونده قتلها آزاد شدند و در عوض، جواد آزاده و همکارانش به زندان افتادند. تعدادی از بازداشت شدگان این پرونده پس از آزادی به کمیسیون اصل نود مجلس ششم مراجعه و اعلام کردند که در دوران بازداشت شکنجه شدند.[۲۲] با وجود اعترافات متهمان به جاسوسی، در حکم قضایی پرونده قتلها، هیچکس به «جاسوسی»، «خیانت» یا «ارتباط با دولت متخاصم» متهم نشد؛ که نشاندهنده رویکرد تبلیغاتی این اعترافات است.[۳۶]
در مقابل عبدالله شهبازی معتقد است انتشار گزینشی فیلم بازجوییها حربهٔ عوامل قتلهای زنجیرهای برای انحراف پرونده و جلوگیری از افشاء ارتباطات خارجی عاملین بودهاست. او توضیح میدهد که سه عضو اصلی تیم اول پیگیر پرونده در تحقیقات خود به شواهد تکاندهندهای در مورد شخصیت و ارتباطات خارجی سعید امامی دست پیدا کردند. سعید امامی فردی متظاهر به مذهب اما از حیث اخلاقی منحرف بوده که بهطور سری محافلی شبیه محافل شیطانپرستان برگزار میکرده و سفرهای مخفیانهای به اسرائیل داشتهاست. سعید امامی بخشی از شبکهای بزرگتر بوده که در دستگاهها و نهادهای ایران حضور داشتند. بعد از ارائه مستندات این گروه به مقامات عالی، انتشار گزینشی فیلم بازجوییها و جنجال مطبوعات و جناحهای سیاسی، باعث برکناری این تیم و مسکوت ماندن موضوع روابط خارجی سعید امامی میشود.[۳۷]
افراد پیگیر و درگیر دربارهٔ پرونده قتلهای زنجیرهای[ویرایش]
ناصر زرافشان[ویرایش]
ناصر زرافشان در اسفند ماه سال ۱۳۷۹ خورشیدی، پس از قبول وکالت خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای، در اواخر آذر ۱۳۷۹، ۱۰ روز قبل از برگزاری دادگاه متهمان، به اتهام «افشای اسرار پرونده و تشویش اذهان عمومی» بازداشت شد و از سوی سازمان قضایی نیروهای مسلح به ۵ سال زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.[۲۷][۳۸]
اکبر گنجی[ویرایش]
اکبر گنجی که حیطهٔ کاری خود را به این پرونده و افشای رازهای این قتلها تخصیص داده بود، پس از مدتی با گسترش دایرهٔ کاری خود، دامنهٔ تحقیقاتش را به تمامی قتلهای مرموز «دگر اندیشان» در سالهای قبل بسط داد. با الهام از یک داستان بلوک شرق اروپا، کتابی به نام «عالیجنابان خاکستری» نوشته «ویتالی شنتالینسکی»،[۳۹] از اسامی رمز همچون «تاریکخانهٔ اشباح» برای محفل طراحان قتلها، استفاده کرد. طراحان قتلها را «عالیجنابان خاکستری» و اجراکنندهٔ آن را «شاهکلید» نامید. به باور او، دستورها از تاریکخانه به شاهکلید داده میشد و شاهکلید آن دستورها را برای اجرا، به سعید امامی که تنها یک مجری برای قتلها بودهاست، ابلاغ میکرد.[۲۰]
در ماه آذر سال ۱۳۷۹، گنجی پس از زندانی شدن و هنگام حضور در دادگاه، علناً علی فلاحیان، وزیر اطلاعات سابق در دوران هاشمی رفسنجانی را شاهکلید قتلهای زنجیرهای نامید و از روحانیون دیگری نیز نام برد، از جمله محمدتقی مصباح یزدی که او را محرک و صادرکنندهٔ فتوای قتلها یا به اصطلاح، «مراد عالیجنابان خاکستری» خواند.[۴۰] این اظهارات منجر به حملهٔ بنیادگرایان به وی و انکار نوشتههای او توسط ایشان شد.[۲۰] کتابهای «تاریکخانهٔ اشباح» و «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» به پرفروشترین کتابهای تاریخ ایران مبدل شده و در مدت شش ماه بیش از دویست هزار نسخه از آنان فروش رفت.بد نیست اشاره شود که منظور از عالیجناب سرخپوش هاشمی رفسنجانی بودهاست.
در تاریخ ۷ دسامبر ۲۰۱۰ میلادی، اکبر گنجی در مصاحبهای با بخش فارسی بیبیسی مدعی شد که «قتلهای زنجیرهای ایران پروژهای حکومتی بود» و «خود آقای خامنهای هم پشت آن بود و شروع کردند به ترور مخالفان در داخل و خارج کشور و تعداد زیادی از مخالفان را هم در خارج کشور ترور کردند».[۴۱]
عمادالدین باقی[ویرایش]
عمادالدین باقی ضمن انتشار مقالات متعدد، کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» را در دو جلد منتشر کرد و به بررسی چگونگی رویداد قتلهای زنجیرهای پرداخت که این کتاب توقیف و خود وی محاکمه شد. برگزاری دادگاه قتلها پس از توقیف گستردهٔ مطبوعات در بهار ۱۳۷۹ و در شرایطی که دو روزنامهنگار پیگیر قتلها هر دو در زندان بودند، انجام شد.
پرستو فروهر[ویرایش]
روحالله حسینیان[ویرایش]
در حالی که مقامات بلندپایهٔ جمهوری اسلامی حکم به «خودسر» بودن برخی از کارکنان وزارت اطلاعات و در راس آنان سعید امامی دادهبودند و بر خودکشی سعید امامی تأکید میکردند و حتی روزنامهٔ منسوب به محافظهکاران، «کیهان»، ادعای سفر مخفیانه امامی را به اسرائیل مطرح نموده بود و سایر نشریات چون تهران تایمز، شبکهٔ جاسوسی امامی را مرتبط با آژانس یهود دانستند،[۴۲] روحالله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی به دفاع از سعید امامی پرداخت و فرضیهٔ خودکشی وی را رد کرده و عنوان داشت که او به قتل رسیدهاست. او در اولین گام، در گفتگویی با روزنامه کیهان ادعا کرد که «نیروهای مرتکب قتلها، از طرفداران جدی رئیسجمهوری بودهاند». و پس از مدت کوتاهی، به یک برنامهٔ زندهٔ تلویزیونی به نام «چراغ» دعوت شد و او در آن برنامه ادعای خود را تکرار نمود که با واکنش تند دولت محمد خاتمی به علی لاریجانی، رئیس وقت سازمان صدا و سیما روبهرو شد و صدا و سیما نیز طی اطلاعیهای انجام تخلف توسط برخی گردانندگان برنامهٔ چراغ را پذیرفت و حسینیان دیگر مجالی برای شرکت در برنامهای از این دست نیافت. حسینیان همچنین در مجلس ختم امامی نیز شرکت نمود که با اعتراض برخی نمایندگان مجلس روبرو شد.[۴۳][۴۴][۴۵][۴۶]
ناطق نوری، رئیس مجلس وقت نیز در جلسهای با روحانیت مبارز شرق تهران تأکید کرد که افرادی بهعنوان دگراندیش در وزارت اطلاعات نفوذ کرده و بهدنبال تسویه حساب بودند. حسینیان اندکی بعد در سخنرانی جنجالیای در مدرسهٔ علمیهٔ حقانی توضیحات بیشتری بیان کرد و مدعی شد که طراح قتلها موسوی از معاونین وزارت اطلاعات بوده و هدف او ایجاد تقابل بین رهبری و خاتمی و ایجاد فرصت برای جریان دوم خرداد برای تصاحب کامل قدرت بودهاست.[۴۷][۴۸] او بر این باور است که بازجوهای اولیه که زیر نظر دولت بودند، پرونده را منحرف کردهاند و پس از رسیدگیهای ابتدایی در دور جدید بازجوییها بیگناهی سعید امامی مشخص شده بود. حسینیان خواهان بازشدن پرونده برای مشخص شدن ریشههای قتلها شد.[۴۹]
عبدالله شهبازی[ویرایش]
عبدالله شهبازی، پژوهشگر و مورخ ایرانی، با رد نظر روحالله حسینیان، معقتد است که قتلهای زنجیرهای در حقیقت دسیسه سرویسهای اطلاعاتی خارجی بوده که از طریق نفوذیهایی چون سعید امامی و مهرداد عالیخانی این قتلها را با هدف ایجاد بحران نزاع سیاسی بین جناح چپ و راست ایران، تضعیف دستگاه اطلاعات ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همچنین منحرف کردن افکار عمومی از قراردادهای پنهانی دولت وقت با شرکتهای استعماری انگلیسی طراحی کردند. شهبازی بدین ترتیب نظر رهبر ایران سید علی خامنهای را در مورد قتلهای زنجیرهای که آن را به توطئه خارجی نسبت داده تأیید میکند.[۵۰]
آثار و تبعات پیگیری قتلهای زنجیرهای[ویرایش]
مقامات نظامی انفجار بمبی در شهر مشهد را به هواداران سعید امامی و مصطفی کاظمی نسبت دادند. این بمبگذاری به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن دو تن دیگر انجامید.[۳۵][۵۱]
پیگیری قتلهای زنجیرهای و روشن شدن زوایای بیشتری از عملکرد وزارت اطلاعات توسط مطبوعات نقش مهمی در سرنوشت انتخابات مجلس ششم ایفا کرد. جناح راست که اکثریت مجلس را برای دو دوره در اختیار داشت در مجلس ششم به یک اقلیت ضعیف تبدیل شد و هاشمی رفسنجانی (که قتلها و تخلفات وزارت اطلاعات در دوران وی روی داده بود) نیز نتوانست به مجلس راه یابد. خصوصاً مقالات و کتب اکبر گنجی و عمادالدین باقی که اندکی پیش از انتخابات منتشر و مورد استقبال گسترده قرار گرفت در شکست هاشمی رفسنجانی و کاندیدهای جناح راست مؤثر بود.
سابقهٔ فعالیت برخی از اصلاحطلبان در دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در دههٔ شصت سبب شد که دامنهٔ افشاگریها و پیگیریها هیچگاه به سالهای دههٔ شصت (که اوج درگیری سیاسی و بعضاً نظامی جمهوری اسلامی و گروههای اپوزیسیون بود و طی آن هزاران نفر از اپوزیسیون زندانی، شکنجه و اعدام شده و دهها نفر از مقامات جمهوری اسلامی نیز توسط برخی از گروههای اپوزیسیون ترور و کشته شدند) کشیده نشود. مطبوعات اصلاحطلب تنها به افشای قتلهایی که در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی روی داده بود پرداختند و خصوصاً از نزدیک شدن به واقعهٔ اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ به شدت پرهیز میکردند. علت عدم انتشار روزنامهٔ اصلاح طلب آریا مصاحبهای با عزتالله سحابی اعلام شد که وی در آن ریشهٔ قتلهای زنجیرهای را در اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ دانسته بود. حسینعلی منتظری تنها مقام حکومتی بود که به اعدامها اعتراض کرد.[۵۲]
متوقف شدن قتلها[ویرایش]
در پی مشخص شدن نقش وزارت اطلاعات در قتلها، محمد خاتمی گفت که قول میدهد چنین قتلهایی دیگر در این وزارتخانه تکرار نشود. حسین باستانی، تحلیلگر بیبیسی فارسی مدعی است، توقف قتلهای زنجیرهای پس از ماجرا، منطقا معنایی جز این نداشت که فرایند حذف فیزیکی منتقدان در این وزارتخانه، پیش از آن با اطلاع حکومت در جریان بودهاست.[۳۶]
راهاندازی دستگاه اطلاعات موازی توسط خامنهای[ویرایش]
آنگونه که محمد محمدی ریشهری در کتاب خاطرات خود نقل میکند روحالله خمینی به میر حسین موسوی نخستوزیر وقت پیام داده بود که «در مورد همهٔ وزارتخانهها هر کس را که خواستی منصوب کن اما در مورد وزارت اطلاعات با من هماهنگی کن.» از آن پس و در دوران علی خامنهای نیز این رویه حفظ شده و وزارت اطلاعات عملاً با نظر مقام رهبری در ایران اداره میگردیدهاست. خاتمی نیز علیرغم پیروزی گسترده در انتخابات پست وزارت اطلاعات را به روحانی راستگرا (قربانعلی دری نجفآبادی) داد. پس از برکناری دری نجفآبادی در پی رویداد قتلهای زنجیرهای، گرچه خود او از اتهام دست داشتن در قتل کنار گذاشته شد اما برکنار گردید. با برکناری وی و اخراج برخی دیگر از عوامل سعید امامی از وزارت اطلاعات، کنترل خامنهای بر این وزارت به حداقل رسید. خامنهای در پی آن حفاظت اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه را فعال کرده و از آن طریق به اعمال کنترل امنیتی خود ادامه داد. برخی منابع از کنترل شخص خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر میدادند. اصلاحطلبان از عنوان «نهادهای موازی اطلاعاتی» برای این تشکلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند گرچه در این زمینه به موفقیتی دست نیافته و بعضاً خود قربانی آن شدند.[۵۳][۵۴][۵۵]
ماجرای کوی دانشگاه[ویرایش]
در ۱۵ تیر ۱۳۷۸، روزنامه سلام نامهای از سعید امامی که ۱۶ مهر ۱۳۷۷ نوشته شده بود، خطاب به قربانعلی دری نجفآبادی، وزیر وقت اطلاعات را منتشر کرد. سعید امامی در این نامه از وضعیت فرهنگی کشور ابراز نگرانی کرده بود و از محمد مختاری، که چند روز بعد توسط وزرات اطلاعات کشته شد، نام برده بود. در پی انتشار این نامه، روزنامه سلام در ۱۸ تیر توقیف شد. شماری از دانشجویان دانشگاه تهران در کوی دانشگاه تجمعی در اعتراض به توقیف «سلام» برگزار کردند. پلیس، مأموران امنیتی و نیروهای لباس شخصی شبانه به کوی دانشگاه تهران ریختند و دانشجویان را کتک زدند. دست کم یک نفر در این حمله کشته شد. سید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت، حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸) را «تاوان پیگیری پرونده قتلها» نامید.[۵۶]
برخی قربانیان قتلهای زنجیرهای[ویرایش]
قربانیانی که پروندهٔ قتل ایشان توسط دادگاههای ایران پیگیری شد و بعضاً به صدور حکم علیه مقامات وزارت اطلاعات انجامید:[۱۴]
قربانیان عملیات میکونوس که پروندهٔ ایشان در دادگاههای آلمان پیگیری و به صدور حکم علیه مقامات وقت ایران منجر شد:
برخی دیگر از افرادی که ادعا شده از قربانیان قتلهای زنجیرهای بودهاند:
- حسین سودمند[۶۰]
- مجید شریف[۶۱]
- پیروز دوانی[۶۱][۶۲][۶۳]
- فریدون فرخزاد[۶۴]
- رضا مظلومان[۶۵]
- مظفر بقائی[۶۶]
- حسین برازنده
- عبدالرحمن قاسملو[۵۷]
- فاطمه قائم مقامی[۶۷]
- علیاکبر سعیدی سیرجانی[۶۸]
- سیامک سنجری[۶۹]
- سید احمد خمینی[۲۹]
- برخی افراد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مخالفان جنگ ایران و عراق بودند یا سپاهیها و روحانیون و طلبههایی که طرفدار آیت الله منتظری بودند؛ و قتل علمای سنی. (از اواخر سال ۱۳۶۶)[۷۰]
جستارهای وابسته[ویرایش]
- ترور میکونوس
- بمبگذاری آمیا
- اصلاحطلبان ایران
- اصولگرایان ایران
- سازمان اطلاعات موازی
- سازمان اطلاعات موازی
- انصار حزبالله
- امیر فرشاد ابراهیمی
- فدائیان اسلام ناب محمدی مصطفی نواب
- سازمان اطلاعات موازی
- رسیدگی قوه قضائیه ایران به موارد ترور و شکنجه
پانویس[ویرایش]
- ↑ محاکمه عبدالله نوری وزیر کشور در دوران قتلها و مدیر مسئول روزنامه اصلاح طلب خرداد (آنچه روزنامه خرداد در خصوص پرونده قتلها مطرح کرده پاسخگویی وزیر اطلاعات وقت است که هم قدرت داشته و هم ظاهراً فتوی صادر کرده، از نظر ما وزیر اطلاعات وقت باید بخاطر قتلها پاسخگو باشد چون امنیت ملی را به خطر انداخته…- روزنامه همشهری، ۱۱ آبان ۱۳۷۸)
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ قتلهای زنجیرهای پرونده ناتمام ـ بخش اول در وبگاه روزنامه ایران (شماره ۲۱۶۸ - سال هشتم - دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۱)
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ روایت دادستان کل ایران از ارتباط یکی از عاملان قتلهای زنجیرهای با اصلاح طلبان در وبگاه بیبیسی فارسی
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ پیامد قتلهای زنجیرهای در عرصه سیاسی ایران در وبگاه بیبیسی فارسی خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «bbc1» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شدهاست. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ قتلهای زنجیرهای، پروندهای در ابهام و فراموشی؟ بیبیسی
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ بیانیه وزارت اطلاعات پیرامون دست داشتن برخی از عوامل خود سر این وزارتخانه در قتلهای زنجیرهای و دستگیری آنان توسط کمیته تحقیق محمد خاتمی روزنامه همشهری، ۱۳۷۷/۱۰/۱۶ صفحهٔ ۲
- ↑ «Victims of serial killings by the information ministry (Abbridged from Enghelabe Eslami NO. 477) (from 1988–1999)». Iran Bulletin، ۲۰۰۰. بازبینیشده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۴.
- ↑ «بدون عنوان». Marze Por Gohar. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۴ نوامبر ۲۰۰۷.
- ↑ Ebadi, Shirin, Iran Awakening, by Shirin Ebadi with Azadeh Moaveni, Random House New York, 2006, p. 131-2
- ↑ «تخمینهایی که از تعداد قربانیان انجام شدهاست، متفاوت است، طبق «مرز پرگوهر» ۱۰۳ تن قربانیان قتلهای زنجیرهای بودهاند، اما فقط محل و زمان قتل ۵۷ تن از آنان گزارش شدهاست و ۴۶ نفر دیگر ناپدید گشته و بعدها جسد تکهتکه شده آنان در نواحی مختلف حومه شهر پیدا شدهاست، تعداد دقیق قربانیان مشخص نیست و شاید رقمی بالاتر از این باشد.»
- ↑ «Killing of three rebel writers turns hope into fear in Iran" , Douglas Jehl, New York Times, December ۱۴, ۱۹۹۸ p.A۶
- ↑ «Killing of three rebel writers turns hope into fear in Iran" , Douglas Jehl, New York Times, Dec. 14, 1998 p.A6
- ↑ دوم خرداد در بزرگداشت اصلاحات در وبگاه روزنامه ایران (شماره ۲۱۳۶ - سال هشتم - دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۱)
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ Iranian killers spared death penalty BBC News, 29 January, 2003
- ↑ سخنرانی خامنهای در نمازجمعه تهران ۱۳۷۷/۱۰/۱۸
- ↑ معما بازخوانی یک پرونده در وبگاه روزنامه ایران (شماره ۲۰۷۲ - سال هشتم - چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۰)
- ↑ Killing of 3 Rebel Writers Turns Hope to Fear in Iran - The New York Times
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ حسین باستانی. «قتل فروهر کار کُردهای مخالف اوجالان بود!». بیبیسی فارسی، ۵ ژانویه ۲۰۱۴–۱۵ دی ۱۳۹۲.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ ۱۹٫۴ جلال یعقوبی. «۴۴ روز تاریخی مطبوعات ایران؛ از اولین قتل تا بیانیه وزارت اطلاعات». بیبیسی فارسی، سه شنبه ۷ ژانویه ۲۰۱۴–۱۷ دی ۱۳۹۲.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ قتلهای زنجیرهای در وبگاه ایران مانیا خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «iranmania» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شدهاست. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ کمیته پژوهش انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک. «بازخوانی قتلهای زنجیرهای». عصر نو، شنبه ۲۲ دسامبر ۲۰۰۸ - آذر ۱۳۸۷.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ ۲۲٫۳ شهاب نیکزاد. «بازخوانی پرونده قتلهای زنجیرهای». بیبیسی فارسی، دوشنبه ۲۳ نوامبر ۲۰۰۹–۲ آذر ۱۳۸۸.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ News, پایگاه خبری تحلیلی فردا | Farda. «بازخوانی ماجرای قتلهای زنجیرهای در پی اظهار علاقه تاجزاده». پایگاه خبری تحلیلی فردا | Farda News. بازبینیشده در 2017-01-06.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ «شاقولی بهنام آقای حسینیان». عبدالله شهبازی.
- ↑ گویا
- ↑ Iran Newspaper
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ بازخوانی پرونده قتلهای زنجیرهای، بیبیسی
- ↑ لاهیجی. دموکراسی و حقوق بشر در ایران. 2010. 320.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ ۲۹٫۳ سعید امامی: فلاحیان به من دستور حذف سید احمد خمینی را داد. جرس. تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱, ساعت ۲۱:۰۹
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ سخن گفتن از امنیت شوخی است وقتی وزیر امنیت لیست ترور امضاء میکند (پیک نت)
- ↑ بازخوانی پرونده قتلهای زنجیرهای در بیبیسی
- ↑ روزآنلاین، ۲۴ آذر ۱۳۸۴، درخواست برکناری وزیران کشور و اطلاعات
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ A Man Called Saeed Emami at IranTerror Database
- ↑ همان
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ اظهار نظر نمایندگان درباره پخش فیلم اعترافات باند سعید امامی در وبگاه روزنامه همشهری خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «hamshahri2036» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شدهاست. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ ۳۶٫۳ حسین باستانی. «کاربرد 'ضداطلاعات' در هدایت ذهن ایرانیان؛ تجربه قتلهای زنجیرهای». بیبیسی فارسی، دوشنبه ۱۳ ژانویه ۲۰۱۴–۲۳ دی ۱۳۹۲.
- ↑ «معمای سعید امامی و «قتلهای زنجیرهای»». عبدالله شهبازی.
- ↑ ناصر زرافشان آزاد شد
- ↑ vitali shentalinsky
- ↑ GANJI IDENTIFIED FALLAHIAN AS THE "MASTER KEY" IN CHAIN MURDERS
- ↑ اکبر گنجی: قتلهای زنجیرهای پروژهای حکومتی بود، بیبیسی فارسی
- ↑ گمانهزنیهای جدید درباره قتلهای زنجیرهای در وبگاه روزنامه همشهری
- ↑ روحالله حسینیان، پشت میز سابق سعید حجاریان! در وبگاه رادیو فردا
- ↑ همه مردان حاکمیت یکدست در وبگاه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
- ↑ اعتراض نمایندگان مجلس به تحرکات تبلیغاتی دوستان سعید امامی در وبگاه روزنامه همشهری
- ↑ در پاسخ به پیام رئیسجمهوری، رئیس صدا و سیما تخلف در برنامه تلویزیونی «چراغ» را پذیرفت در وبگاه روزنامه همشهری
- ↑ سخنرانی حسینیان پیرامون قتلهای زنجیرهای در وبگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- ↑ سخنرانی جنجالی روحالله حسینیان در مورد قتلهای زنجیرهای در وبگاه شریف نیوز
- ↑ «متن سخنان حسینیان دربارهٔ موضوع آفتهای انقلاب اسلامی» (فارسی). خبرگزاری فارس، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷.
- ↑ عبدالله شهبازی. «شاقولی به نام آقای حسینیان». سایت شخصی عبدالله شهبازی.
- ↑ Rogue group blamed for Iran bombing November 17, 1999 BBC World
- ↑ بازخوانی قتلهای زنجیرهای
- ↑ متن کامل استعفانامهٔ بهزاد نبوی(بیبیسی فارسی)
- ↑ «دربارهٔ سازمان اطلاعات موازی». گویا نیوز.
- ↑ «پاسخی به ابراهیم یزدی، علی افشاری». گویا نیوز.
- ↑ «گاهشمار قتل دگراندیشان». بیبیسی فارسی، جمعه ۱۰ ژانویه ۲۰۱۴–۲۰ دی ۱۳۹۲.
- ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ ناگفتهها در پرونده قتلهای زنجیرهای
- ↑ مراسم یادبود قربانیان ترور میکونوس در برلین (صدای آلمان)
- ↑ «gooya news :: politics : تاوان دادخواهی؟ مسعود نقره کار». news.gooya.com. بازبینیشده در 2018-11-21.
- ↑ مسیحیت در ایران: جرم سیاسی ـ امنیتی (صدای آمریکا)
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ میردامادی بار دیگر نیازی را به مناظره درباره قتلهای زنجیرهای فراخواند در وبگاه روزنامه همشهری (شماره ۲۷۶۸)
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحهٔ ۶۴
- ↑ دویچه وله فارسی | DW.DE
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحه ۱۸۲ تا ۱۸۴
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحه ۲۰۲ تا ۲۰۴
- ↑ ناگفتهها در پرونده قتلهای زنجیرهای، صفحه ۹ تا ۱۱
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحات ۵۷، ۶۲، ۷۰، ۹۶، ۱۱۹، ۱۲۹، ۱۸۴، ۲۰۲
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحات ۵۲، ۵۹، ۶۰، ۶۵، ۷۳، ۷۴، ۹۰، ۹۷، ۱۰۴، ۱۲۵، ۱۳۳
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحات ۵۷، ۶۴، ۷۰، ۹۶، ۱۱۹، ۱۲۹، ۱۳۳، ۱۸۴، ۲۰۲
- ↑ "قتلهای زنجیرهای با قتل طرفداران منتظری در سپاه آغاز شد"، مسعود نقره کار
منابع[ویرایش]
- کتاب تاریکخانه اشباح از اکبر گنجی
- کتاب عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری از اکبر گنجی
- کتاب ناگفتهها در پرونده قتلهای زنجیرهای از دکتر علیرضا نوری زاده
- لاهیجی، عبدالکریم. دموکراسی و حقوق بشر در ایران (سومین دهه جمهوری اسلامی). خاوران، ۲۰۱۰. شابک ۹۷۸-۲-۹۱۲۴۹۰-۷۲-۳.
- صفحه آخر: قتلهای زنجیرهای
پیوند به بیرون[ویرایش]
- فیلم مستند «جنایت مقدس» ۴۳ دقیقه در یوتیوب
- پانزدهمین سالگرد قتلهای زنجیرهای ویدئوی ۵۰ دقیقهای بیبیسی فارسی در یوتیوب