اسماعیل خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بروزرسانی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۹: خط ۹:
| محل تولد = [[مشهد]]، [[ایران]]
| محل تولد = [[مشهد]]، [[ایران]]
| والدین =
| والدین =
| تاریخ مرگ =
| تاریخ مرگ ={{تاریخ مرگ و سن|۱۴۰۰|۳|۴|۱۳۱۷|۴|۹|گاه‌شمار=خورشیدی}}
| محل مرگ ={{تاریخ مرگ و سن|۱۴۰۰|۳|۴|گاه‌شمار=خورشیدی}}
| محل مرگ =[[لندن]]
| علت مرگ =
| علت مرگ =
| محل زندگی = [[لندن]]
| محل زندگی = [[لندن]]

نسخهٔ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۵۶

اسماعیل خویی
زاده۹ تیر ۱۳۱۷
مشهد، ایران
محل زندگیلندن
درگذشته۴ خرداد ۱۴۰۰ (۸۲ سال)
لندن
پیشهشاعر، فیلسوف، نویسنده، مترجم
زمینه کاریغزل‌سرایی
ملیتایرانی
دانشگاهدانشسرای عالی
دانشگاه لندن
تأثیرپذیرفته ازمهدی اخوان ثالث [نیازمند منبع]
همسر(ها)فرانکا گالیو (ایتالیایی)[۱]
رکسانا صبا
فرزند(ان)سبا، سرایه، آتوسا و هومن
وبگاه

اسماعیل خویی (زاده ۹ تیر ۱۳۱۷ در مشهد - درگذشته ۴ خرداد ۱۴۰۰ در لندن) شاعر معاصر ایرانی[۲] و عضو کانون نویسندگان ایران بود.

شعرهای اسماعیل خویی تاکنون به زبان‌های مختلف از جمله انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی، و اوکراینی ترجمه شده‌اند. وی به انگلیسی مسلّط بود و به آن نیز شعر سروده‌ و نخستین مجموعهٔ شعرهای انگلیسی‌اش «Voice of Exile» نام دارد. اسماعیل خویی اولین شاعر ایران است که جایزهٔ روکرت در کوبُرگ را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کرده‌است.[۳]

زندگی

اسماعیل خویی دوران آموزش ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشسرای عالی با بورس تحصیلی شاگرد اولی به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت. پس از بازگشت به ایران مقیم تهران شده در دانشگاه تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت،[۲] ولی ساواک او را از تدریس بازداشت[نیازمند منبع].

اسماعیل خویی از پایه گذارانِ کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران آن کانون بوده‌است. او که در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌فکر خویش در مرکز جنبش روشنفکری ایران بود، پس از اعدام دوستش، سعید سلطان‌پور در سال ۱۳۶۰، مخفیانه زندگی می‌کرد[۴] و پس از مدتی از ایران مهاجرت کرد. او از سال ۱۳۶۳ در لندن زندگی می‌کند.[۴]

اسماعیل خویی صدور فتوای قتل سلمان رشدی به وسیله روح‌الله خمینی را، مانند بعضی دیگر از روشنفکران، نویسندگان و شاعران سرشناس جهان و ایران از جمله هارولد پینتر، نادر نادرپور محکوم کرد. او همچنین از پایه‌گذاران کانون نویسندگان ایران در تبعید و از پایه‌گذاران انجمن قلم در تبعید است.

او در کنار احمد شاملو به عنوان یکی از مهم‌ترین نمایندگان شعر فارسی با زیگفرید اونزلد که به دعوت انستیتو گوته به ایران آمده بود، ملاقات کرد.

آثار اسماعیل خویی در شهرها و کشورهای مختلفی به چاپ رسیده‌اند: از مشهد و تهران، تا سوئد، آمریکا، کانادا، انگلستان، کرواسی و آلمان.

خویی به شکل غریبی، تعهد اجتماعی خویش را که گاه در زبان خشمگین یک انقلابی به ستوه آمده از بی‌عدالتی جاری می‌شود، با اندیشه‌های فلسفی شرایط انسانی در بیان انتقادی یک روشنفکر؛ یا با تغزل می‌آمیزد. او زبان تصویری بسیار ظریف و دقیقی را بکار می‌گیرد که از ساده‌ترین چیزهای روزمره گرفته تا غیرمنتظره‌ترین استعاره‌ها (ایماژها) را در خود جای داده‌است.

خویی در دوران رژیم پهلوی برای مقابله با سانسور از زبان سمبولیک ویژه‌ای استفاده می‌کرد. او گنجینهٔ تصاویر جاودان شاعران کلاسیک را بکار می‌گرفت، اما آن را –همانند دیگر نمایندگان مکتب سمبولیست‌های اجتماعی که او نیز به آن تعلق داشت و خدمت بزرگی به آن کرد- با محتوی نو و کاملاً متفاوتی پر می‌کرد. به این ترتیب او یکی از جانشینان جدی آن نسل از شاعران متعهد است که مانند نیما یوشیج قلمشان سلاحی برای مبارزه علیه سرکوب‌های اجتماعی و سیاسی، و پیش از هر چیز علیه خفه کردن ادبیات، و در راستای رسیدن به آزادی اندیشه و بیان بوده‌است.

شاید بخواهیم خویی را یک شاعر سیاسی بنامیم. اما این کار موجب تقلیل گستره و ژرفای آثارش خواهد شد، چراکه سرچشمهٔ تعهد اجتماعی او شفقت است. چیزی که در رباعی «همبستگی» مانند دیگر اشعارش بیان شده - و نه فقط در فرم بلکه در محتوا نیز در سنت کلاسیک شعر فارسی قرار می‌گیرد؛ چون سعدی هم ابیاتی با همین مضمون دارد. خویی می‌گوید:

با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
تا یک ده ویران بود، آبادی نیست
تا در همهٔ جهان یکی زندان هست
در هیچ‌کجای عالم آزادی نیست

اسماعیل خویی دو بار ازدواج کرد که هر دو بار از همسر خود جدا شد. نخستین بار با خانمی غیر ایرانی و کاتولیک ازدواج کرد و پس از آن با «رکسانا صبا» دختر موسیقی‌دان پرآوازه ابوالحسن صبا که یادگار آن ازدواج دو دختر بنام‌های سبا و سُرایه می‌باشد. سبا خویی پس از بیست سال دوری در حال حاضر با پدرش در لندن زندگی می‌کند و کارمند شبکه تلویزیونی من و تو است. سُرایه در ایران زندگی می‌کند. اسماعیل خویی در ۴ خرداد ۱۴۰۰ در تبعید در شهر لندن درگذشت

باورهای سیاسی

وی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی یود و در تبعید زندگی می‌کرد . وی در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از طرفداران چریک‌های فدایی خلق بود.[۵]

اسماعیل خویی در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۹ میلادی، در مصاحبه با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی به مناسبت ۳۰امین سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، از اینکه مردم، از جمله خود وی، به هشدار شاپور بختیار مبنی بر خطر ایجاد یک «دیکتاتوری مذهبی»، توجه نکردند، ابراز تاسف کرد.[۵]

کتاب‌شناسی اسماعیل خویی

شعر

  • بی‌تاب، ۱۳۳۵، نادری، مشهد.
  • بر خنگ راهوار زمین، ۱۳۴۶، توس، تهران: چ۴، ۱۳۵۷، جیبی، تهران
  • بر بام گردباد، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • زان رهروان دریا، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران،
  • از صدای سخن عشق، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • فراتر از شب اکنونیان، ۱۳۵۰، رز، تهران: چ۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
  • بر ساحل نشستن و هستن، ۱۳۵۲، رز، تهران: چ۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • ما بودگان، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • کابوس خون‌سرشتهٔ بیداران، ۱۳۶۳، شما، لندن، ۲ چ.
  • در نابهنگام، ۱۳۶۳، شما، لندن.
  • زیرا زمین زمین است، ۱۳۶۳، شما، لندن.
  • در خوابی از همارهٔ هیچ، ۱۳۶۷، کانون فرهنگی نیما، لس آنجلس؛ چ۲، ۱۳۶۷، پیام، لندن.
  • گزارهٔ هزاره، ۱۳۷۰، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • از فراز و فرود جان و جهان، ۱۳۷۰، گستره، فرانکفورت.
  • نگاه‌های پریشان به نظم، ۱۳۷۲، لندن.
  • یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست، ارس، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ - ۱۳۷۶، نشر ویژهٔ شعر، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • از میهن آنچه در چمدان دارم، ۱۳۷۶، نشر کتاب، لس آنجلس، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • غزل‌قصیدهٔ «من»‌های من، ۱۳۷۷، افرا، تورنتو
  • غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ و غزل قصیدهٔ «من»‌های من (چاپ دوم در یک دفتر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
  • نهنگ در صحرا (بیستمین دفتر شعر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
  • پژواک جان‌سرود دل‌آئینگان، انتشارات گردون، ۱۳۸۷، آ لمان، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • شاعر خلقم، دهن میهنم (کهنسرودها)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لندن، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • جهان دیگری می‌آفرینم، ۱۳۷۹، آرش استکهلم.
  • عشق این خردِ برتر، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
  • تا انفجار گریه، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
  • Voice of Exile، سال ۲۰۰۲، امگا، آتلانتا
  • مجموعهٔ جهار دفتر (کیهان درد، سنگ بر یخ، از بام آه، جانانهٔ شعر و جان زیبایی) در یک کتاب، ۱۳۸۲، بنیاد اسماعیل خویی، آتلانتا.
  • زین سایه سار پربرگ، ۱۳۸۴، تهران، آگاه.
  • قهقاه ناشنیدنی مرگ، ۱۳۹۰، لندن، پرینت تو دی به کوشش دخترش سبا خویی.
  • مجموعه رباعیات به زبان انگلیسی، ۱۳۹۳، لندن، ترجمه لطفعلی خونجی، نقاشی روی جلد اثرِ محمد قاسمی زاده، چاپ اچ اند اس مدیا، لندن.
  • من با منِ من بگو مگویی دارم (مجموعه رباعی)، ۱۳۹۵، نشر اچ اند اس مدیا، لندن.

نوشته‌ها

ترجمه

کارنامه

  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب نخست، ۱۳۷۰، باران، استکهلم.
  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب دوم، ۱۳۷۵، باران، استکهلم.
  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب پنجم، ۱۳۸۲، بنیاد خویی، آمریکا.

گزیدهٔ کارهای خویی توسط دیگران

سی‌دی‌ها و نوارها

دربارهٔ اسماعیل خویی

  • نقدواره‌ای بر شعر اسماعیل خویی، پرویز اوصیا، انتشارات شما، ۱۳۶۲، لندن.
  • اندیشه در شعر اسماعیل خویی و خاستگاه اجتماعی آن، ملیحه تیره‌گل، ۱۳۷۲ چاپ ۱، ۱۳۷۵ چ ۲، آمریکا.
  • ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، به همت علی آیینه، ۱۳۷۶، سوئد.
  • ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، نشریه شهروند، ۱۳۷۸، کانادا و آمریکا.. جانِ دلِ شعر، نگاهی چند به شعر اسماعیل خویی، گزینه و ویراستهٔ صمصام کشفی، ۱۳۸۱، آمریکا.
  • به رسم «حقیقت» و «زیبایی»: زندگی و شعر اسماعیل خوئی، نویسنده محمود معتقدی، نشر ثالث، تهران، نوبت چاپ: اول – ۱۳۹۳

نمونه اشعار

یک پنجره ست شاعر
یک پنجره ست شاعر
شاعر کسی‌ست که می‌ترسد
و سخت می‌ترسد
و از همین روست
که رو به آفتاب
می‌نشیند؛
و هرچه هست،
حتّی،
آن مخملِ سیاه را نیز
بازیچه‌ای به‌دستِ رنگرزِ آفتاب می‌بیند؛
و، مثلِ آفتاب‌پرستی هشیار،
درمخملِ سیاهی شب حل می‌شود:
یعنی که، درسپیدهٔ فرجام،
به آفتاب بدل می‌شود

شیرینی لبان تو فرهادی آورددلخواهی آنقدر که غمت شادی آورد
جز عشق دلنشین تو کارام جان ماستدامی ندیده‌ایم که آزادی آورد
دل را خراب کرد و به گنج هنر رسیدعشق خرابکار تو آبادی آورد
مقبول باد عذر کمند افکنان عشقچشم غزال رغبت صیادی آورد
گر عشق ورز و مست نمی‌خواهدم خدایباری چرا جمال پریزادی آورد؟
ای جان سراب نوش نگاهت! بگو دلمرو با کدام سوی در این وادی آورد؟
کوه غمت به تیشهٔ جان می‌کند دلمشیرینی لبان تو، فرهادی آورد

جستارهای وابسته

پانویس

  1. https://www.youtube.com/watch?v=FzsCf-lQGLE
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ خزائل ۱۳۸۴، ص ۱۷۵۱ (=صفحات کتاب در جلد ۳)
  3. «اعطای جایزه فریدریش روکرت به اسماعیل خویی». دویچه وله فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۵-۱۶.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «گفتگو برنامه ای از شهرنوش پارسی پور - گفتگو با دکتر اسماعیل خویی». www.hipcast.com. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۵-۱۶.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ اسماعیل خویی از انقلاب ایران می‌گوید (تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی)

منابع

پیوند به بیرون

زندگی

اسماعیل خویی دوران آموزش ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشسرای عالی با بورس تحصیلی شاگرد اولی به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت. پس از بازگشت به ایران مقیم تهران شده در دانشگاه تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت،[۱] ولی ساواک او را از تدریس بازداشت[نیازمند منبع].

اسماعیل خویی از پایه گذارانِ کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران آن کانون بوده‌است. او که در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌فکر خویش در مرکز جنبش روشنفکری ایران بود، پس از اعدام دوستش، سعید سلطان‌پور در سال ۱۳۶۰، مخفیانه زندگی می‌کرد[۲] و پس از مدتی از ایران مهاجرت کرد. او از سال ۱۳۶۳ در لندن زندگی می‌کند.[۲]

اسماعیل خویی صدور فتوای قتل سلمان رشدی به وسیله روح‌الله خمینی را، مانند بعضی دیگر از روشنفکران، نویسندگان و شاعران سرشناس جهان و ایران از جمله هارولد پینتر، نادر نادرپور محکوم کرد. او همچنین از پایه‌گذاران کانون نویسندگان ایران در تبعید و از پایه‌گذاران انجمن قلم در تبعید است.

او در کنار احمد شاملو به عنوان یکی از مهم‌ترین نمایندگان شعر فارسی با زیگفرید اونزلد که به دعوت انستیتو گوته به ایران آمده بود، ملاقات کرد.

آثار اسماعیل خویی در شهرها و کشورهای مختلفی به چاپ رسیده‌اند: از مشهد و تهران، تا سوئد، آمریکا، کانادا، انگلستان، کرواسی و آلمان.

خویی به شکل غریبی، تعهد اجتماعی خویش را که گاه در زبان خشمگین یک انقلابی به ستوه آمده از بی‌عدالتی جاری می‌شود، با اندیشه‌های فلسفی شرایط انسانی در بیان انتقادی یک روشنفکر؛ یا با تغزل می‌آمیزد. او زبان تصویری بسیار ظریف و دقیقی را بکار می‌گیرد که از ساده‌ترین چیزهای روزمره گرفته تا غیرمنتظره‌ترین استعاره‌ها (ایماژها) را در خود جای داده‌است.

خویی در دوران رژیم پهلوی برای مقابله با سانسور از زبان سمبولیک ویژه‌ای استفاده می‌کرد. او گنجینهٔ تصاویر جاودان شاعران کلاسیک را بکار می‌گرفت، اما آن را –همانند دیگر نمایندگان مکتب سمبولیست‌های اجتماعی که او نیز به آن تعلق داشت و خدمت بزرگی به آن کرد- با محتوی نو و کاملاً متفاوتی پر می‌کرد. به این ترتیب او یکی از جانشینان جدی آن نسل از شاعران متعهد است که مانند نیما یوشیج قلمشان سلاحی برای مبارزه علیه سرکوب‌های اجتماعی و سیاسی، و پیش از هر چیز علیه خفه کردن ادبیات، و در راستای رسیدن به آزادی اندیشه و بیان بوده‌است.

شاید بخواهیم خویی را یک شاعر سیاسی بنامیم. اما این کار موجب تقلیل گستره و ژرفای آثارش خواهد شد، چراکه سرچشمهٔ تعهد اجتماعی او شفقت است. چیزی که در رباعی «همبستگی» مانند دیگر اشعارش بیان شده - و نه فقط در فرم بلکه در محتوا نیز در سنت کلاسیک شعر فارسی قرار می‌گیرد؛ چون سعدی هم ابیاتی با همین مضمون دارد. خویی می‌گوید:

با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
تا یک ده ویران بود، آبادی نیست
تا در همهٔ جهان یکی زندان هست
در هیچ‌کجای عالم آزادی نیست

اسماعیل خویی دو بار تاکنون ازدواج کرده که هر دو بار از همسر خود جدا شده‌است. نخستین بار با خانمی غیر ایرانی و کاتولیک ازدواج کرد و پس از آن با «رکسانا صبا» دختر موسیقی‌دان پرآوازه ابوالحسن صبا که یادگار آن ازدواج دو دختر بنام‌های سبا و سُرایه می‌باشد. سبا خویی پس از بیست سال دوری در حال حاضر با پدرش در لندن زندگی می‌کند و کارمند شبکه تلویزیونی من و تو است. سُرایه در ایران زندگی می‌کند.

باورهای سیاسی

وی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی است و هم‌اکنون در تبعید زندگی می‌کند. وی در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از طرفداران چریک‌های فدایی خلق بود.[۳]

اسماعیل خویی در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۹ میلادی، در مصاحبه با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی به مناسبت ۳۰امین سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، از اینکه مردم، از جمله خود وی، به هشدار شاپور بختیار مبنی بر خطر ایجاد یک «دیکتاتوری مذهبی»، توجه نکردند، ابراز تاسف کرد.[۳]

کتاب‌شناسی اسماعیل خویی

شعر

  • بی‌تاب، ۱۳۳۵، نادری، مشهد.
  • بر خنگ راهوار زمین، ۱۳۴۶، توس، تهران: چ۴، ۱۳۵۷، جیبی، تهران
  • بر بام گردباد، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • زان رهروان دریا، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران،
  • از صدای سخن عشق، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • فراتر از شب اکنونیان، ۱۳۵۰، رز، تهران: چ۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
  • بر ساحل نشستن و هستن، ۱۳۵۲، رز، تهران: چ۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • ما بودگان، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
  • کابوس خون‌سرشتهٔ بیداران، ۱۳۶۳، شما، لندن، ۲ چ.
  • در نابهنگام، ۱۳۶۳، شما، لندن.
  • زیرا زمین زمین است، ۱۳۶۳، شما، لندن.
  • در خوابی از همارهٔ هیچ، ۱۳۶۷، کانون فرهنگی نیما، لس آنجلس؛ چ۲، ۱۳۶۷، پیام، لندن.
  • گزارهٔ هزاره، ۱۳۷۰، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • از فراز و فرود جان و جهان، ۱۳۷۰، گستره، فرانکفورت.
  • نگاه‌های پریشان به نظم، ۱۳۷۲، لندن.
  • یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست، ارس، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ - ۱۳۷۶، نشر ویژهٔ شعر، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
  • از میهن آنچه در چمدان دارم، ۱۳۷۶، نشر کتاب، لس آنجلس، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • غزل‌قصیدهٔ «من»‌های من، ۱۳۷۷، افرا، تورنتو
  • غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ و غزل قصیدهٔ «من»‌های من (چاپ دوم در یک دفتر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
  • نهنگ در صحرا (بیستمین دفتر شعر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
  • پژواک جان‌سرود دل‌آئینگان، انتشارات گردون، ۱۳۸۷، آ لمان، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • شاعر خلقم، دهن میهنم (کهنسرودها)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لندن، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
  • جهان دیگری می‌آفرینم، ۱۳۷۹، آرش استکهلم.
  • عشق این خردِ برتر، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
  • تا انفجار گریه، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
  • Voice of Exile، سال ۲۰۰۲، امگا، آتلانتا
  • مجموعهٔ جهار دفتر (کیهان درد، سنگ بر یخ، از بام آه، جانانهٔ شعر و جان زیبایی) در یک کتاب، ۱۳۸۲، بنیاد اسماعیل خویی، آتلانتا.
  • زین سایه سار پربرگ، ۱۳۸۴، تهران، آگاه.
  • قهقاه ناشنیدنی مرگ، ۱۳۹۰، لندن، پرینت تو دی به کوشش دخترش سبا خویی.
  • مجموعه رباعیات به زبان انگلیسی، ۱۳۹۳، لندن، ترجمه لطفعلی خونجی، نقاشی روی جلد اثرِ محمد قاسمی زاده، چاپ اچ اند اس مدیا، لندن.
  • من با منِ من بگو مگویی دارم (مجموعه رباعی)، ۱۳۹۵، نشر اچ اند اس مدیا، لندن.

نوشته‌ها

ترجمه

کارنامه

  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب نخست، ۱۳۷۰، باران، استکهلم.
  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب دوم، ۱۳۷۵، باران، استکهلم.
  • کارنامهٔ اسماعیل خویی، شعر، کتاب پنجم، ۱۳۸۲، بنیاد خویی، آمریکا.

گزیدهٔ کارهای خویی توسط دیگران

سی‌دی‌ها و نوارها

دربارهٔ اسماعیل خویی

  • نقدواره‌ای بر شعر اسماعیل خویی، پرویز اوصیا، انتشارات شما، ۱۳۶۲، لندن.
  • اندیشه در شعر اسماعیل خویی و خاستگاه اجتماعی آن، ملیحه تیره‌گل، ۱۳۷۲ چاپ ۱، ۱۳۷۵ چ ۲، آمریکا.
  • ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، به همت علی آیینه، ۱۳۷۶، سوئد.
  • ویژه‌نامهٔ اسماعیل خویی (نشریه)، نشریه شهروند، ۱۳۷۸، کانادا و آمریکا.. جانِ دلِ شعر، نگاهی چند به شعر اسماعیل خویی، گزینه و ویراستهٔ صمصام کشفی، ۱۳۸۱، آمریکا.
  • به رسم «حقیقت» و «زیبایی»: زندگی و شعر اسماعیل خوئی، نویسنده محمود معتقدی، نشر ثالث، تهران، نوبت چاپ: اول – ۱۳۹۳

نمونه اشعار

یک پنجره ست شاعر
یک پنجره ست شاعر
شاعر کسی‌ست که می‌ترسد
و سخت می‌ترسد
و از همین روست
که رو به آفتاب
می‌نشیند؛
و هرچه هست،
حتّی،
آن مخملِ سیاه را نیز
بازیچه‌ای به‌دستِ رنگرزِ آفتاب می‌بیند؛
و، مثلِ آفتاب‌پرستی هشیار،
درمخملِ سیاهی شب حل می‌شود:
یعنی که، درسپیدهٔ فرجام،
به آفتاب بدل می‌شود

شیرینی لبان تو فرهادی آورددلخواهی آنقدر که غمت شادی آورد
جز عشق دلنشین تو کارام جان ماستدامی ندیده‌ایم که آزادی آورد
دل را خراب کرد و به گنج هنر رسیدعشق خرابکار تو آبادی آورد
مقبول باد عذر کمند افکنان عشقچشم غزال رغبت صیادی آورد
گر عشق ورز و مست نمی‌خواهدم خدایباری چرا جمال پریزادی آورد؟
ای جان سراب نوش نگاهت! بگو دلمرو با کدام سوی در این وادی آورد؟
کوه غمت به تیشهٔ جان می‌کند دلمشیرینی لبان تو، فرهادی آورد

جستارهای وابسته

پانویس

  1. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام autogenerated1 وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «گفتگو برنامه ای از شهرنوش پارسی پور - گفتگو با دکتر اسماعیل خویی». www.hipcast.com. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۵-۱۶.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ اسماعیل خویی از انقلاب ایران می‌گوید (تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی)

منابع

پیوند به بیرون