بابا فغانی شیرازی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویرایش 188.229.110.176 (بحث) به آخرین تغییری که Saeidpourbabak انجام داده بود واگردانده شد |
جز ویرایش Modern Sciences (بحث) به آخرین تغییری که 188.229.110.176 انجام داده بود واگردانده شد |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بابا فغانی شیرازی''' از آخرین [[شاعر|شاعران]] [[سبک عراقی]] در سدهٔ نهم هجری بود که برخی او را از پیشگامان [[سبک هندی]] در [[شعر فارسی]] میدانند.<ref>تاریخ ادبیات ایران، ذبیحالله صفا</ref> |
'''بابا فغانی شیرازی''' از آخرین [[شاعر|شاعران]] [[سبک عراقی]] در سدهٔ نهم هجری بود که برخی او را از پیشگامان [[سبک هندی]] و بویژه [[سبک وقوع]] در [[شعر فارسی]] میدانند.<ref>تاریخ ادبیات ایران، ذبیحالله صفا</ref> |
||
او در جوانی به [[هرات]] سفر کرد و به ملاقات [[جامی]] رسید. از طریق او با [[عرفان]] آشنا شد. پس از چندی به [[آذربایجان]] و سپس به [[خراسان]] و [[فسا]] رفت و در آخر در [[طوس]] ساکن شد. در سال آخر عمر از میگساری توبه کرد و در مشهد ساکن شد.<ref>بیوگرافی چهرههای درخشان جهان. ناصر خلیلی. کتابخانه مرکزی.</ref> |
او در جوانی به [[هرات]] سفر کرد و به ملاقات [[جامی]] رسید. از طریق او با [[عرفان]] آشنا شد. پس از چندی به [[آذربایجان]] و سپس به [[خراسان]] و [[فسا]] رفت و در آخر در [[طوس]] ساکن شد. در سال آخر عمر از میگساری توبه کرد و در مشهد ساکن شد.<ref>بیوگرافی چهرههای درخشان جهان. ناصر خلیلی. کتابخانه مرکزی.</ref> |
||
نسخهٔ ۱ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۲۵
بابا فغانی شیرازی از آخرین شاعران سبک عراقی در سدهٔ نهم هجری بود که برخی او را از پیشگامان سبک هندی و بویژه سبک وقوع در شعر فارسی میدانند.[۱] او در جوانی به هرات سفر کرد و به ملاقات جامی رسید. از طریق او با عرفان آشنا شد. پس از چندی به آذربایجان و سپس به خراسان و فسا رفت و در آخر در طوس ساکن شد. در سال آخر عمر از میگساری توبه کرد و در مشهد ساکن شد.[۲]
بابا فغانی در ۹۲۵ هجری قمری درگذشت. اواخر زندگی او مقارن با سلطنت شاه اسماعیل صفوی بود.
نمونه اشعار
هر گل که بر دمید زهامون کربلا | دارد نشان تازه مدفون کربلا | |
پروانه نجات شهیدان محشرست | مهر طلا ببین شده گلگون کربلا | |
در جستجوی گوهر یکدانه نجف | کردم روان دو رود به جیحون کربلا | |
نیل است هر عشور به بیت الحزن روان | از دیدههای مردم محزون کربلا | |
در هر قبیله، از قِبَل خوان اهل بیت | ماتم رسیدهای شده مجنون کربلا | |
بس فتنهها که بر سرِ مروانیان رسید | وقت طلوع اختر گردون کربلا | |
بردند داغ فتنه آخرْ زمان به خاک | مرغانِ زخم خورده مفتون کربلا | |
گرگان پیر، دامن پیراهن حسین | ناحق زدند در عرق خون کربلا | |
خونابه روان جگر پاره حسین | در هر دیار سر زده بیرون کربلا |