نقد قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز اصلاح نقل قولها و مطالب مرتبط از روی منبع ... برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
اصلاح برچسبها: افزودن تگهای خالی حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قرآن۲}}{{اسلام}}{{نوارکناری نقد دین}}{{pp-vandalism|small=yes}} |
{{قرآن۲}}{{اسلام}}{{نوارکناری نقد دین}}{{pp-vandalism|small=yes}} |
||
،<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Qurʾān {{!}} sacred text|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Quran|وبگاه=Encyclopedia Britannica|بازبینی=2019-05-31|کد زبان=en}}</ref> ،<ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۲۷.</ref> .<ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۲۹.</ref> |
|||
.<ref name="Hagarism">Patricia Crone, Michael Cook, and Gerd R. Puin as quoted in {{یادکرد|فصل=|کتاب=|ناشر= |چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= |سال=|شابک=|نویسنده= Toby Lester|نویسندگان سایر بخشها=|ترجمه=|صفحه= |زبان=en |مقاله= [http://www.theatlantic.com/doc/199901/koran What Is the Koran?] |ژورنال= |نشریه=The Atlantic Monthly |تاریخ=January 1999 |دوره= |شماره= |شاپا=}}</ref> .<ref name="BibleInQuran">[http://jewishencyclopedia.com/view.jsp?artid=1032&letter=B#3068 Bible in Mohammedian Literature.], by Kaufmann Kohler Duncan B. McDonald, ''Jewish Encyclopedia''. Retrieved April 22, 2006.</ref> .<ref group="آیه">صف، ۶</ref><ref group="آیه">آل عمران، ۵۰</ref><ref group="آیه">مائده، ۴۸</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=هزلتون |نام۱=لزلی |عنوان=On reading the Koran |وبگاه=https://www.ted.com/talks/lesley_hazelton_on_reading_the_koran |ناشر=TEDxRainier}}</ref> |
|||
دستهای قرآن را از حیث اخلاقی نقد میکنند. آیات جهاد و همچنین خشونتی که به نظر منتقدین در جای جای قرآن نسبت به کافران روا داشته میشود، از دیگر موارد مورد بحث است. همچنین مسائل اخلاقی شخصِ محمد، به عنوان حامل قرآن، مورد انتقاد است. در مقابل، [[مفسران]] مسلمان ضمن رد این اتهامات ضمن توسل به آیات مختلف سعی دارند نشان دهند که قرآن را باید در زمینه ای که در آن ظهور پیدا کرده و متنی که به آن تعلق دارد و در رابطهٔ آن با سایر آیات تفسیر کرد. [[لزلی هزلتون]] در رابطه با نکاتی که در قرآن به اشتباه فهمیده شده میگوید: برای فهم انعطافِ قرآن باید [[ذهن انسان]] غیرقابل انعطاف نباشد.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=هزلتون |نام۱=لزلی |عنوان=On reading the Koran |وبگاه=https://www.ted.com/talks/lesley_hazelton_on_reading_the_koran |ناشر=TEDxRainier}}</ref> |
|||
== وثاقت تاریخی == |
== وثاقت تاریخی == |
||
{{نوشتار اصلی|صحت تاریخی قرآن}}{{See also|تاریخ قرآن|صحت تاریخی محمد|}} |
{{نوشتار اصلی|صحت تاریخی قرآن}}{{See also|تاریخ قرآن|صحت تاریخی محمد|}}<ref name="WattBell">William Montgomery Watt and Richard Bell, ''Bell's introduction to the Qur’an'', Edinburgh University Press, 1977, p. 51</ref> .<ref>Wansbrough, John (1977). ''Quranic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation''</ref><ref name="Wansbrough">Wansbrough, John (1978). ''The Sectarian Milieu: Content and Composition of Islamic Salvation History''.</ref> |
||
.<ref name="BellANDWatt"/><ref name="WattBell"/> |
|||
[[ویلیام مونتگمری وات]] و [[ریچارد بل]] اعتبار قرآن را رد نمیکنند اما بر این امر صحه میگذارند که در قرآن شاهد تغییرات سریع ریتم، تکرار کلمات یا عبارات در آیات کنار هم، حضور ناگهانی آیهای که موضوعی متفاوت با آیات اطرافش دارد، برخورد متفاوت با یک موضوع در آیات کنار هم، شکافها در ساختار گرامری، تغییرات ناگهانی در طول آیات، تغییر ناگهانی سوم شخص به اول شخص، یا مفرد به جمع، و کنار هم آمدن آیاتی که در ظاهر معنی متفاوتی دارند، هستیم. هر چند اینها عموماً مشخصه خاص متن قرآن در نظر گرفته شدهاند. بل و وات پیشنهاد میکنند که ممکن است دلیل اینها تغییر، اصلاح و بازنویسی در متن آن باشد. بگفته آنها حتی اگر این دیدگاه نیز پذیرفته نشود، لازم است که توجیهی برای این حالت متن قرآن داده شود.<ref name="BellANDWatt"/> |
|||
وات و بل، در عین حال معتقدند مطالعات مدرنِ قرآن هیچ دلیل جدی ای بر وقوع تحریف برجسته در قرآن ارائه نکردهاست. اگر چه سبک قرآن تغییر میکند ولی تقریباً تردیدی از صحت آن باقی نمیگذارد.<ref name="WattBell"/> |
|||
[[پرونده:Birmingham Quran manuscript.jpg|بندانگشتی|قدیمیترین [[قرآن دستنویس دانشگاه بیرمنگام|نسخه]] از سورههایی از قرآن که در [[دانشگاه بیرمنگام]] کشف شدهاست و با ۹۵ درصد احتمال به سالهای ۵۶۸ تا ۶۴۵ میلادی مربوط میشود.]] |
[[پرونده:Birmingham Quran manuscript.jpg|بندانگشتی|قدیمیترین [[قرآن دستنویس دانشگاه بیرمنگام|نسخه]] از سورههایی از قرآن که در [[دانشگاه بیرمنگام]] کشف شدهاست و با ۹۵ درصد احتمال به سالهای ۵۶۸ تا ۶۴۵ میلادی مربوط میشود.]] |
||
.<ref group="آیه">قرآن ۷۱:۲۳</ref><ref>بنگرید Theodor Nöldeke, "The Quran"</ref> |
|||
به گفته [[تئودور نلدکه]] شخصیتهای پیامبرانی که در قرآن از آنها اسم برده شده، کپیبرداری از شخصیت [[محمد]] است و همه به سان محمد سخن میگویند و با مخالفان مشابهی طرفند؛ و برای تأیید حرفش مثال میآورد که [[نوح]] در قرآن قوم خود را از پرستش خدایانی نهی میکند (با ذکر نام این خدایان) که در واقع همان بتهایی هستند که [[عرب]]های زمان [[محمد]] میپرستیدند.<ref group="آیه">قرآن ۷۱:۲۳</ref><ref>بنگرید Theodor Nöldeke, "The Quran"</ref> |
|||
<ref>علل الشرایع- جلد ۱ صفحهٔ ۳۱</ref>– .<ref>تفسیر قمی- جلد ۲ صفحه ۷۷۳ و تفسیر جامع جلد ۷ صفحهٔ ۲۵۲</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=معرفت|نام۱=محمد هادی|عنوان=التمهید|تاریخ=1412|مکان=جلد ۱|صفحه=341}}</ref>{{See also|موضوع اعجاز قرآن||}}.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=کریمی |عنوان=مستشرقان و قرآن |صفحه=35}}</ref> |
|||
.<ref name="Theodor Nöldeke, The Quran">Theodor Nöldeke, "The Quran"</ref> .<ref>Stefan Wild in ''The Qur'an: an encyclopedia'', by Oliver Leaman, p. 368, Taylor & Francis, 2006</ref> |
|||
== ادعای اعجاز == |
|||
.<ref>Stefan Wild in ''The Qur'an: an encyclopedia'', by Oliver Leaman, p. 296, Taylor & Francis, 2006</ref> |
|||
{{See also|موضوع اعجاز قرآن||}}مخالفان قرآن را کلام پیامبر اسلام دانسته و گفتهاند: محتوای آن از منابع یهودی و مسیحی و اشعار [[دوره جاهلیت]]، اقتباس شدهاست؛ برخی نیز هر چند قرآن را برتر از کلام انسانی شمردهاند، اما در وحیانی بودن آن تشکیک کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=کریمی |عنوان=مستشرقان و قرآن |صفحه=35}}</ref> |
|||
که<ref>[http://www.ted.com/talks/lesley_hazelton_on_reading_the_koran.html Lesley Hazleton: On reading the Koran | Video on TED.com<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> |
|||
.»<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابو العلاء معری |عنوان=رساله الغفران |مکان=مصر |صفحات=372 و 473}}</ref> |
|||
[[تئودور نلدکه]]، پدر علم مطالعات قرآنی در اروپا، ضمن قابل شمردن ارزش بلاغی قرآن، قرآن را از نظر زیباشناختی به هیچ روی اثر تراز اولی به حساب نمیآورد. از نظر نلدکه محمد به هیچ وجه در سبکْ استاد نیست و این تعصب مسلمانان است که یک تولید معیوب ادبی را تا حد شاهکاری بیبدیل بالا بردهاند. از نظر نلدکه اگر قرآن بینقص از آب درآمده بود حقاً آن را میشد معجزه شمرد. چون تا پیش از قرآن اثر قابلی در نثر عربی تولید نشده بود و هرچه بود به شعر بود. از این رو از دید یک ناباور بر محمد نمیتوان خرده گرفت که چرا نثری که تولید کردهاست معیوب است چرا که کارهای آغازین هیچوقت بینقص نیست.<ref name="Theodor Nöldeke, The Quran">Theodor Nöldeke, "The Quran"</ref> نلدکه در این عقیده تنها نیست. مستشرقانی نظیر [[رینولد نیکلسون|نیکلسن]] و [[شوالی]]، همانند نلدکه قرآن را از نظر ادبی بیدقت، پراشتباه، ناقص و ملالآور میدانستند. انتساب «قطعه، قطعه بودن» و «عدم پیوستگی» متن قرآن در نوشتارهای مستشرقین بعدی تا به امروز نیز تکرار شدهاست.<ref>Stefan Wild in ''The Qur'an: an encyclopedia'', by Oliver Leaman, p. 368, Taylor & Francis, 2006</ref> |
|||
بگفته استفان وایلد، استاد [[دانشگاه بن]]، اینگونه قضاوتها از متن ادبی قرآن عموماً هم توسط اعراب مسیحی و هم محققان مسلمان رد میشوند.<ref>Stefan Wild in ''The Qur'an: an encyclopedia'', by Oliver Leaman, p. 296, Taylor & Francis, 2006</ref> |
|||
[[لزلی هزلتون]]، نویسنده معروف آمریکایی-انگلیسی که بعضی از آثار او در لیست پرفروشترینها قرار دارند علل عدم درک مستشرقین از زیبایی قرآن را به انتظار نادرست آنها از این کتاب مربوط میداند.<ref>[http://www.ted.com/talks/lesley_hazelton_on_reading_the_koran.html Lesley Hazleton: On reading the Koran | Video on TED.com<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> او معتقد است قرآن بیشتر از اینکه یک کتاب خواندنی –مانند کتابهای پر فروش دنیا– باشد، یک کتاب شنیدنی است. او در ذیل این مطلب به این نکته اشاره میکند که در صحرای خاورمیانه عشایر عرب شعرهای زیادی را از حفظ میخواندند و او هنگام حضورش در این صحرا این اشعار را شنیدهاست؛ و این ادعای او ناشی از این تجربه هاست و البته مطالعات او بر روی متن عربی و چهار ترجمه متفاوت قرآن است. |
|||
.<ref>محمد ابراهیمی ورکیانی، "پیشگوییها و خبرهای غیبی در قرآن"، اولین کنفرانس اعجاز قرآن، دانشگاه شهید بهشتی، 1391</ref> .<ref>[http://quran.roshd.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=Paper&CategoryID=713d5597-151f-4481-9c7a-0ded99b81567&LayoutID=ef341383-01e1-4c3a-9c83-45f99745f525&ID=6454e59f-bec8-4e40-a3b2-9307517b11e5 اعجاز قرآن به چیست؟] وبگاه دارالقرآن</ref> |
|||
[[ابوالعلاء معری]] شاعر معروف عرب در مورد اعجاز بلاغی قرآن در [[رساله الغفران]] تصریح میکند: «آنانکه به الحاد گراییدهاند و آنانکه بر هدایت دست یافتهاند و آنانکه از راه اعتدال به انحراف رفتهاند و آنانکه (از راهیافتگان) پیروی کردهاند، همگی اتفاق نظر دارند این کتاب که محمد -صلی الله علیه وآله وسلم- آنرا آورده با اعجاز خود همه را مغلوب کردهاست … و به یک آیه از آن یا بخشی از آیه، هرگاه در میان فصیحترین سخنان که آفریدگان بر آن توانایی دارند، قرار گیرد مانند شهابِ درخشندهای است در پارهای از ظلمت شب.»<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابو العلاء معری |عنوان=رساله الغفران |مکان=مصر |صفحات=372 و 473}}</ref> |
|||
{{نقل قول قرآن|۲۸|۵۲| م ت=ف| بسط=نه| نقل قول=کسانی که قبل از آن کتاب [آسمانی] به ایشان دادهایم آنان به [قرآن] میگروند.}} |
|||
.<ref>آیرملو، جلد یکم، ۱۱۰</ref> |
|||
.<ref>[http://www.ghadir.ca/multimedia/e-books/almizan/data/Almizan16/html/almiza04.htm#link49 تفسیر میزان]</ref><ref>[http://www.makaremshirazi.org/persian/quran تفسیر نمونه]</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/tafsir/raahnemaa/index.php تفسیر راهنما]</ref><ref>[http://www.qaraati.net/show.php?page=tafsir&numsooreh=28&numayeh=3680 تفسیر نور]</ref> |
|||
{{See also|انسانانگاری||}}.<ref>دشتی، ۹۷.</ref> |
|||
مسلمانان خبر دادن از امور و حوادث آینده را تأییدی بر اعجاز قرآن میدانند. مانند خبر فتح و پیروزیها و گسترش اسلام و نابودی و سرکوب شدن دشمنان و همچنین آیات ابتدایی [[سوره روم]] که غالب مفسران آن را وعده پیروزی روم در کمتر از ۱۰ سال بر ایران و برخی دیگر آن را وعده به پیروزی مسلمانان پس از [[جنگ موته]] میدانند.<ref>محمد ابراهیمی ورکیانی، "پیشگوییها و خبرهای غیبی در قرآن"، اولین کنفرانس اعجاز قرآن، دانشگاه شهید بهشتی، 1391</ref> از این قبیل است پیشبینی [[فتح مکه]] و چند نمونه دیگر.<ref>[http://quran.roshd.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=Paper&CategoryID=713d5597-151f-4481-9c7a-0ded99b81567&LayoutID=ef341383-01e1-4c3a-9c83-45f99745f525&ID=6454e59f-bec8-4e40-a3b2-9307517b11e5 اعجاز قرآن به چیست؟] وبگاه دارالقرآن</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابن عربی |نام۱=محیی الدین، |عنوان=الفتوحات المکیه، جلد3 |صفحه=222}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=قیصری |عنوان=شرح فصوص الحکم |صفحه=498}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=فیض کاشانی |نام۱=محمد بن شاه مرتضی |عنوان=علم الیقین فی اصول الدین، جلد1 |صفحه=74}}</ref>»<ref group="آیه">شوری، ۱۱</ref> <ref group="آیه">[http://www.parsquran.com/data/show.php?lang=far&sura=6&ayat=103&user=far&tran=1 انعام، ۱۰۳]</ref> .<ref>الفتوحات المکیة [[ابن عربی]] ج۲، ص ۲۱۹</ref> .<ref>نهج البلاغه، خطبه اول، ترجمه دشتی، چاپ الهادی، ص ۳۲</ref> |
|||
در مقابل مخالفین به پیشبینی دیگری در [[سورهٔ قصص]] آیهٔ ۵۲ اشاره میکنند: {{نقل قول قرآن|۲۸|۵۲| م ت=ف| بسط=نه| نقل قول=کسانی که قبل از آن کتاب [آسمانی] به ایشان دادهایم آنان به [قرآن] میگروند.}} |
|||
این آیه پیشبینی میکند که اهل کتاب، یعنی یهودیها و مسیحیها به این دلیل که [[کتاب دینی]] مشابهی دارند، الهی بودن قرآن را خواهند پذیرفت و به [[دین اسلام]] گردن خواهند نهاد. چیزی که به عقیده منتقدان اتفاق نیفتاد بلکه بعضاً اهل کتاب در مقابل اسلام قرار گرفتند.<ref>آیرملو، جلد یکم، ۱۱۰</ref> |
|||
مفسرین مسلمان برخلاف لفظ کلی آیه آن را به گروه اندکی از «حقطلبان» [[اهل کتاب]] مربوط دانستهاند که در اثر اختلاف بر سر مکی یا مدنی بودن آیه، تعداد آنها را چهار نفر یا چهل نفر یا هفتاد نفر مسیحی گفتهاند.<ref>[http://www.ghadir.ca/multimedia/e-books/almizan/data/Almizan16/html/almiza04.htm#link49 تفسیر میزان]</ref><ref>[http://www.makaremshirazi.org/persian/quran تفسیر نمونه]</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/tafsir/raahnemaa/index.php تفسیر راهنما]</ref><ref>[http://www.qaraati.net/show.php?page=tafsir&numsooreh=28&numayeh=3680 تفسیر نور]</ref> |
|||
== ادعای وحیانی بودن == |
|||
=== صفات بشریِ خداوند === |
|||
{{See also|انسانانگاری||}}از دیگر دلایلی که منتقدان برای بشری بودن قرآن ذکر کردهاند، نسبت دادن صفات بشری به خداوند توسط قرآن است. خدا در قرآن خشم میکند، حیله میکند، غضب میکند، دوستی میکند و غیره. این افعال و حالات که به نظر یک منتقد، عارض شدنش بر شخص، ناشی از ضعف روح و نیازمندی آدمیاست در قرآن به چشم میخورد و منتقد را به این نتیجه میرساند که صفات و عکسالعملهای خداوند با روحیات محمد آمیختهاست.<ref>دشتی، ۹۷.</ref> |
|||
علمای مسلمان به اقتضای دلایل عقلی و نقلی، تشبیه (دادن صفات مخلوق به خداوند) را نفی، و تنزیه (نفیِ صفات خلق) را ثابت میکنند و معتقدند نه خداوند شبیه چیزی است و نه چیزی شبیه خداوند است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابن عربی |نام۱=محیی الدین، |عنوان=الفتوحات المکیه، جلد3 |صفحه=222}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=قیصری |عنوان=شرح فصوص الحکم |صفحه=498}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=فیض کاشانی |نام۱=محمد بن شاه مرتضی |عنوان=علم الیقین فی اصول الدین، جلد1 |صفحه=74}}</ref> |
|||
و به عنوان دلیل آیاتی از قرآن را ذکر میکنند: «لیس کمثله شیء»<ref group="آیه">شوری، ۱۱</ref> (یعنی هیچ چیز مثل خدا نیست) و «لایدرکه الابصار»<ref group="آیه">[http://www.parsquran.com/data/show.php?lang=far&sura=6&ayat=103&user=far&tran=1 انعام، ۱۰۳]</ref> (یعنی چشمها قادر به دیدن او نیستند) که به اصطلاح به تنزیه خدا میپردازند. با این حال شناخت خداوند را لازمهٔ جمع بین تشبیه و تنزیه میدانند و معتقدند تشبیهِ صرف و تنزیهِ صرف، خداوند را محدود میکند. [[ابن عربی]] عارف قرن ششم و هفتم بر این اساس دیدگاه معروفی دارد که از آن به «تنزیه در عین تشبیه» یاد میشود. او شناخت خدا را با جمع بین تشبیه و تنزیه ممکن و هر یک از تشبیه و تنزیه را به تنهایی ناکافی میداند.<ref>الفتوحات المکیة [[ابن عربی]] ج۲، ص ۲۱۹</ref> از نظر [[علی|علی بن ابیطالب]] «خداوند عقلها و خردها را بر چگونگی و تحدید صفات خود آگاه نکرد لکن هرگز آنها را از مقدار لازم معرفت خود، محجوب نساخت».<ref>نهج البلاغه، خطبه اول، ترجمه دشتی، چاپ الهادی، ص ۳۲</ref> |
|||
=== ناسخ و منسوخ === |
|||
{{جستار وابسته|نسخ (تفسیر)}} |
{{جستار وابسته|نسخ (تفسیر)}} |
||
<ref>[[نقد قرآن#دشتی|دشتی]]، صص ۳۸–۴۱.</ref> <ref group="آیه">بقره، ۱۰۶</ref> .»<ref group="آیه">نحل، ۱۰۱–۱۰۲</ref> |
|||
مسئلهٔ ناسخ و منسوخ (نسخ یک آیه و جایگزینی آن با آیه ای دیگر) از وجوهی است که منتقدان در اثبات بشری بودن قرآن بر میشمرند.<ref>[[نقد قرآن#دشتی|دشتی]]، صص ۳۸–۴۱.</ref> آنها محمد را متهم میکنند که به فراخور حالِ خود حکمهای متضادی صادر میکردهاست چون خدا اگر خدا باشد از همان اول آیاتی نمیآورد که مجبور باشد بعداً آنها را نسخ کند. |
|||
. (.<ref>ابن وراق، صص ۲۴۶–۲۵۰.</ref>»<ref group="آیه"> [بقره، ۱۰۹]</ref> »<ref group="آیه">[ نساء، ۱۵]</ref> »<ref group="آیه">[ توبه، ۲۴]</ref> »<ref group="آیه">[ نساء، ۱۵]</ref> .»<ref>ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه: ۳۸۲ </ref> |
|||
قرآن میگوید: «هر آیهای را نسخ کنیم یا آن را به [دست] فراموشی بسپاریم بهتر از آن یا مانندش را میآوریم مگر ندانستی که خدا بر هر کاری تواناست.»<ref group="آیه">بقره، ۱۰۶</ref> همچنین میگوید: «چون آیهای را به جای آیه دیگر بیاوریم - و خدا به آنچه به تدریج نازل میکند داناتر است- میگویند جز این نیست که تو دروغبافی [نه] بلکه بیشتر آنان نمیدانند. بگو آن را [[روح القدس]] از طرف پروردگارت به حق فرود آورده تا کسانی را که ایمان آوردهاند استوار گرداند و برای مسلمانان هدایت و بشارتی است.»<ref group="آیه">نحل، ۱۰۱–۱۰۲</ref> |
|||
[[ابن وراق]] در اینباره میگوید: آیههای مکی که در آغازِ ادعای پیامبری محمد نازل شده، همه حکایت از بردباری و شکیبایی و تحمل اندیشهها و کردار دیگران را دارد و آیههای مدنی که در زمان فرمانروایی محمد نازل شده، همه از کشتن و نابود کردن و [[گردن زدن]] و [[قطع عضو]] میزنند. (برای مثال، آیه ۵ [[سوره توبه]] که میگوید: «پس چون ماههای حرام سپری شد مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند راه برایشان گشاده گردانید زیرا خدا آمرزنده مهربان است»، آیههای با مضمون بردباری و صبر و تحمل اندیشهها و کردار دیگران را نسخ میکند.<ref>ابن وراق، صص ۲۴۶–۲۵۰.</ref> |
|||
[[سید محمدحسین طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان|المیزان]] در توضیح اینگونه آیات معتقد است، نسخ آیات از جنس تناقضِ احکام نیست بلکه از نوع تکمیل است و آیات زیر را شاهد میآورد: «فاعفوا و اصفحوا حتی یاتی اللّه بامره»<ref group="آیه"> [بقره، ۱۰۹]</ref> (ترجمه: فعلاً عفو کنید و نادیده بگیرید تا خداوند امر خود را بفرستد)، که میخواهد بگوید: حکم عفو و گذشت دائمی نیست و بزودی حکمی دیگر میآید، که بعدها به صورت حکم جهاد آمد؛ و مانند حکم زنان بدکاره که گفته: «فامسکو هن فی البیوت، حتی یتوفیهن الموت او یجعل اللّه لهن سبیلا»<ref group="آیه">[ نساء، ۱۵]</ref> (ترجمه: ایشان را در خانهها حبس کنید تا مرگشان برسد یا خدا راهی برایشان معین کند)، که باز میخواهد بگوید حکم حبس موقتی است و همینطور هم شد و این آیه با آیه تازیانه زدن به زناکاران نسخ گردید، پس جمله: «حتی یاتی اللّه بامره»<ref group="آیه">[ توبه، ۲۴]</ref> در آیه اول و جمله «او یجعل اللّه لهن سبیلا»<ref group="آیه">[ نساء، ۱۵]</ref> در آیه دوم خالی از این اشعار نیستند که حکم آیه موقتی است و بزودی دستخوش نسخ خواهند شد.»<ref>ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه: ۳۸۲ </ref> |
|||
=== تعلق سورهٔ فاتحه به قرآن === |
|||
سورهٔ فاتحه سوره آغازین قرآن و از مهمترین [[سورههای قرآن]] است ولی از آنجاییکه محتوای آن دعایی و خطاب بشر به درگاه خداوند است، منتقدین را به یکی دیگر از دلایل بشری بودن قرآن رساندهاست.<ref name="دشتی ۹۸">دشتی، ۹۸.</ref> برای نمونه در بندهایی از سوره آمدهاست «تنها تو را پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. به راه راست هدایتمان کن.» به گفته دشتی این سوره در شماری از نسخههای قرآن نبود. مثلاً [[عبدالله بن مسعود]] از [[کاتبان وحی]] و [[حافظان قرآن]] این سوره و دو سورهٔ [[معوذتین]] را کلام خدا نمیدانست.<ref>دشتی ۹۸؛ نیز نگاه کنید به http://www.sharei.net/J_quran/ch3/012.htm</ref> بر اساس برخی روایات هنگام تدوین قرآن اختلافی بین صحابه در مورد اینکه آیا [[سوره فاتحه|سورهٔ فاتحه]] از اول قرار بوده که در [[مصحف]] قرآن قرار بگیرد یا نه رخ داد. [[عبدالله بن مسعود]] با قرار دادن [[سوره فاتحه]] (و دو سورهٔ [[معوذتین]]) در مصحف مخالف بود زیرا میگفت که سوره فاتحه به هیچ جای خاصی از قرآن تعلق ندارد و اگر بخواهد آن را در مصحف قرار دهد باید آن را در اول هر بخش از قرآن تکرار کند.<ref>Graham, William A. ''Fātiḥa. '' Encyclopaedia of the Qurʾān</ref><ref>Mahmoud Ayoub, ''The Qur'an and its interpreters'', Volume 1, SUNY Press, p.42</ref> |
|||
[[رسول جعفریان]] به دو دلیل روایاتی که در باب تفاوتهای مصحف ابن مسعود با قرآن فعلی نقل شدهاند را نادرست میداند:<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = جعفریان| نام = رسول| پیوند نویسنده = رسول جعفریان| عنوان = افسانه تحریف قرآن | ترجمه = محمود شریفی| سال = ۱۳۹۰| ناشر = امیرکبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل|مکان = [[تهران]]| شابک = ۹۷۸-۹۶۴-۷۱۲۶-۲۹-۸| صفحه = ۶۲| پیوند = http://www.noorlib.ir/View/FA/BookView.rem?BookID=12866| تاریخ بازبینی = ۰۶/۲۴/۲۰۱۲}}</ref> اول اینکه برخی بزرگان [[اهل سنت]] مانند [[فخر رازی]] و [[ابن حزم]] نسبت دادن این روایت به ابن مسعود را ناروا دانستهاند. دوم اینکه [[عاصم]] روایتش از قرآن را از ابن مسعود گرفته و معوذتین در قرآنِ عاصم آورده شدهاند. |
|||
.<ref name="دشتی ۹۸">دشتی، ۹۸.</ref> .<ref>دشتی ۹۸؛ نیز نگاه کنید به http://www.sharei.net/J_quran/ch3/012.htm</ref> .<ref>Graham, William A. ''Fātiḥa. '' Encyclopaedia of the Qurʾān</ref><ref>Mahmoud Ayoub, ''The Qur'an and its interpreters'', Volume 1, SUNY Press, p.42</ref> |
|||
طباطبایی معتقد است خدا در سوره حمد به بندگانش یاد میدهد که چگونه او را ستایش کند و "چگونه سزاوار است ادب عبودیت را در مقامی که میخواهد اظهار عبودیت کند، رعایت نماید».<ref> ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۳۲</ref> همانطور که در دو سوره [[معوذتین]] این اتفاق افتادهاست. برخی از دانشوران با این استدلال که [[سوره حمد]] بر خلاف معوذتین با لفظ «قل» شروع نمیشود آن را متعلق به قرآن ندانستهاند.<ref>Richard Bell, William Montgomery Watt, ''Bell's introduction to the Qur'ān'', Edinburgh University Press, p. 46</ref><ref>{{Cite book| publisher = Edinburgh University Press| isbn = 978-0-7486-0597-2| last1 = Bell| first1 = Richard| last2 = Watt| first2 = William Montgomery| title = Bell's introduction to the Qurʼān| date = 1970|pages=66–67}}, and note.10</ref> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = جعفریان| نام = رسول| پیوند نویسنده = رسول جعفریان| عنوان = افسانه تحریف قرآن | ترجمه = محمود شریفی| سال = ۱۳۹۰| ناشر = امیرکبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل|مکان = [[تهران]]| شابک = ۹۷۸-۹۶۴-۷۱۲۶-۲۹-۸| صفحه = ۶۲| پیوند = http://www.noorlib.ir/View/FA/BookView.rem?BookID=12866| تاریخ بازبینی = ۰۶/۲۴/۲۰۱۲}}</ref> . |
|||
».<ref> ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۳۲</ref> .<ref>Richard Bell, William Montgomery Watt, ''Bell's introduction to the Qur'ān'', Edinburgh University Press, p. 46</ref><ref>{{Cite book| publisher = Edinburgh University Press| isbn = 978-0-7486-0597-2| last1 = Bell| first1 = Richard| last2 = Watt| first2 = William Montgomery| title = Bell's introduction to the Qurʼān| date = 1970|pages=66–67}}, and note.10</ref> |
|||
== فرهنگ جاهلی در قرآن == |
|||
منتقدین میگویند قرآن به جای مبارزه اصولی با سنتهای غلط جاهلی، در مواردی آنها را تلویحا به رسمیت شناخته و فقط کمی تعدیل کرده و در مواردی نیز روشهای نامعقولی را در پیش گرفته است.<ref>[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، ص ۳۴۳.</ref> از قرآن انتقاد شدهاست که بر اوهام و خرافات [[عرب جاهلی]] از جمله اعتقاد به [[جن]] و [[سحر]] و چشمزخم صحه گذاشتهاست. [[علی دشتی]] در [[بیست و سه سال]] از این موضوع اظهار شگفتی کرده و میگوید: آیا آمدن این مطالب «در کتابی که آن را کلام خدا میگویند آن هم از طرف شخصی که بر ضد خرافات و عادات جاهلانهٔ قوم خود قیام کردهاست و در مقام اصلاح فکر و اخلاق آنها برآمدهاست موجب تأمل و حیرت نمیشود؟»<ref>[[نقد قرآن#دشتی|دشتی]]، ۱۰۵.</ref> |
|||
[[نصر حامد ابوزید]] هم در این مورد با دشتی هم عقیده است؛ وقتی با تأکید بر وجود عینی و حقیقی نداشتن اموری نظیر سحر، جن، شیاطین، وجود اینگونه عقاید در قرآن را ناشی از باور مردمان زمان محمد میداند و فتوا میدهد که همه آیات دال بر این امور جزء شواهد تاریخی محسوب میشوند و به گذشته پیوستهاند و برای بشر معاصر که از این باورها فاصله گرفتهاست پیامی در برندارند.<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=نصر حامد ابوزید|عنوان=نقد الخطاب الدینی|صفحات=203-207}}</ref> |
|||
== فرهنگ جاهلی در قرآن! == |
|||
از نظر علمای اسلام اما اینکه بخش وسیعی از انسانهای مدرن به امور غیبی باور ندارند، دلیلی بر نبودن و غیرواقعی بودن این امور نیست. بعلاوه آنها امور غیبی را مختص اسلام نمیدانند چون در دیگر [[ادیان توحیدی]] سابقه داشته و پارهای از باورداشتهای مشرکین عصر محمد هم ریشه در همین کتب توحیدی داشتهاست. همچنان که مفاهیمی کلیدی در متن قرآن نظیرالله، نبی، قیامت، جنت، جهنم، ملک، جن، شفاعت، تقوا، کرامت، کفر، اسلام، ایمان، وحی، غیب، دنیا، آخرت، یوم الحساب، و برخی واژگان [[فقه اسلامی]] همگی برای عرب عصر نزول وحی معهود و آشنا بودهاست<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=جلیلی|نام۱=سیدهدایت الله|عنوان=وحی در همزبانی با بشر و هملسانی با قوم|ژورنال=مجله کیان|شماره=23|صفحه=42}}</ref> و این نه از سر آن است که قرآن منفعل از فرهنگ زمانه است، بلکه به سبب آن است که ادیان توحیدی در آن سرزمین ریشه داشتهاست و قرآن در ادامه نبوت دیگر انبیای توحیدی نازل شدهاست. از دیگر رسوم دوران جاهلی که قرآن بر آن صحه گذاشته و موجب انتقاد منتقدین شده به موارد زیر میتوان اشاره کرد:<ref>شفا، ۱۳۲.</ref><ref>علی مشکینی، نصایح و سخنان ۱۴ معصوم، قم ۱۳۷۷</ref> |
|||
<ref>[[نقد قرآن#دشتی|دشتی]]، ۱۰۵.</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=نصر حامد ابوزید|عنوان=نقد الخطاب الدینی|صفحات=203-207}}</ref> |
|||
<ref>{{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=جلیلی|نام۱=سیدهدایت الله|عنوان=وحی در همزبانی با بشر و هملسانی با قوم|ژورنال=مجله کیان|شماره=23|صفحه=42}}</ref> |
|||
* عدم ازدواج با زنِ پدر که در دوران جاهلی هم مرسوم بود. |
|||
* صدقه دادن یک پنجم از گنجی که یافت میشود: در قرآن نیز آمده که: بدانید آنچه غنیمت به چنگ آورید یک پنجم آن مال خداست. |
|||
*[[عبدالمطلب]] خون بها را صد شتر قرار داد و مورد مشابه آن در قرآن. |
|||
* تعداد دور طواف کعبه نزد قریش تعداد مشخصی نداشت، عبدالمطلب دستور داد هفت مرتبه دور کعبه بگردند. خدا نیز در قرآن همین حکم را قرار داد. |
|||
* عبدالمطلب آب [[چاه زمزم]] را وقف حاجیان کرد و اسم آن را سقایةالحجان (آب دادن حاجیان) گذاشت. خداوند نیز در قرآن همین کار را کرد. |
|||
به عقیدهٔ [[هانری کوربن|هانری کربن]] «اگر اندیشهٔ محمد خرافی بود و اگر وحی او وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمیکرد بشر را به علم دعوت کند. هیچیک از افراد بشر و هیچ شیوهٔ تفکری به اندازهٔ محمد و قرآن، انسان را به دانش دعوت نکردهاند، تا آنجا که در قرآن، نهصد و پنجاه بار از علم، فکر و عقل سخن به میان آمدهاست».<ref>۶. قرآن از دیدگاه ۱۱۴ دانشمند، محمد مهدی علیقلی</ref> |
به عقیدهٔ [[هانری کوربن|هانری کربن]] «اگر اندیشهٔ محمد خرافی بود و اگر وحی او وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمیکرد بشر را به علم دعوت کند. هیچیک از افراد بشر و هیچ شیوهٔ تفکری به اندازهٔ محمد و قرآن، انسان را به دانش دعوت نکردهاند، تا آنجا که در قرآن، نهصد و پنجاه بار از علم، فکر و عقل سخن به میان آمدهاست».<ref>۶. قرآن از دیدگاه ۱۱۴ دانشمند، محمد مهدی علیقلی</ref> |
||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":7">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۳۴۳-۳۴۷.</ref><blockquote></blockquote>.<ref name=":7" /> |
|||
=== سوگندهای لغو === |
|||
آیات ۲۲۶-۲۲۷ سوره بقره در رابطه با نمونهای از سوگندهای لغو و بیهوده و ناسنجیده میگویند:<ref name=":7">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۳۴۳-۳۴۷.</ref><blockquote>آنان که سوگند میخورند تا [برای همیشه] از همخوابگی با زنان خود اجتناب کنند، چهار ماه مهلت دارند [تا از سوگند خود برگردند و با همسر خود آشتی کنند] پس اگر بازآیند، خداوند آمرزگار مهربان است و اگر آهنگ طلاق کردند، هر آینه خداوند شنوا و داناست.</blockquote>به زعم منتقدین روش عادلانه و حکیمانه این بود که قرآن به مردانی که چنین سوگند ظالمانه و نابخردانهای خوردهاند تذکر دهد که: سوگندشان باطل، نامشروع و لذا بیاعتبار است و باید فورا به آغوش همسران خود بازگردند، و یا اینکه –اگر مایل به ادامه زندگی با آنها نیستند– طلاق بگیرند، تا حق زناشویی، پایمال سنتهای غلط جاهلی نشود، نه این که چهار ماه به مردان مهلت دهد و بگوید که پس از آن اگر خواستید آشتی کنید، خدا مهربان است و اگر آهنگ طلاق کردید، خدا شنوا و داناست.<ref name=":7" /> |
|||
؛<ref name=":7" /> :<ref name=":7" /> ).<ref name=":7" /> |
|||
یک انتقاد در این زمینه به این صورت مطرح میشود که، اگر پس از چهار ماه، مرد تصمیم بگیرد که همسر خود را طلاق دهد، «زن بیچاره پس از طلاق، سه ماه نیز باید عده طلاق را نگه دارد، یعنی مجموعا هفت ماه بلاتکلیفی و محرومیت از ارضاء غریزه جنسی»، و به زعم منتقد این اولا، ظلمی بزرگ در حق زن است و ثانیا، ممکن است زمینهساز انحرافات جنسی و فساد و فحشاء شود؛<ref name=":7" /> و این مسئله مطرح است که معلوم نیست چرا میزان مهلت باید چهار ماه باشد نه به عنوان مثال چهار روز و اگر در پاسخ گفته شود «به دلیل شیوع این سنت در زمان جاهلیت و جا افتاده بودن آن در میان اعراب، قرآن نمیتوانست به یکباره مهر بطلان بر آن بزند و آن را نامشروع اعلام کند. روش قرآن در این مورد، مبارزه تدریجی بوده است.» سه مشکل عمده به این توجیه وارد دانسته میشود:<ref name=":7" /> |
|||
»<ref name=":1">[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، صص ۲۶۳–۲۶۵.</ref> |
|||
# از ظاهر آیه مورد بحث چنین مطلبی استفاده نمیشود. در این زمینه منتقد با ذکر این که مبارزه تدریجی مرحله به مرحله است، می پرسد مراحل بعدی این مبارزه در کجای قرآن آمده است. |
|||
# شرک و بتپرستی رواج و رسوخ بیشتری در زندگی و فرهنگ مردم دوران جاهلیت داشت، اما قرآن به یکباره علم مخالفت و دشمنی با این پدیده را برداشت. منتقد در ضمن این مطلب میپرسد «چرا [قرآن] در مورد چنین سنتی اینگونه برخورد نکرد؟ کدامیک از این دو سختتر و واکنشزا تر بود؟» |
|||
# با اشاره به حادثه «قصد ازدواج پیامبر با زینب» که زینب همسر پسرخوانده پیامبر بود، و این که در دوران جاهلیت هیچ مردی حق نداشت چنین ازدواجی را بکند، منتقد می پرسد «چگونه است که در چنین حادثهای، قرآن فورا و قاطعانه سنتهای غلط جاهلی را باطل و منسوخ اعلام میکند، اما در مواردی مانند آنچه در در آیه مورد بحث آمدهاست، مسامحه میکند و نسخ فوری آن را به مصلحت نمی داند». |
|||
# به زعم منتقد، ماهیت این سنت غلط به گونهای است که برخورد دفعی و قاطعانه با آن نهتنها موجب بروز واکنشهای تند از طرف مردم نمیشود، بلکه به دلیل میل طبیعی مردان به همسر خود، زمینه پذیرش آن کاملا مساعد است. در شرح این مطلب گفته میشود که: چه بسا افرادی که چنین سوگند احمقانهای را خوردهاند پس از چند روز پشیمان شوند و در دلشان هوای بازگشت به همسر خود را داشته باشند، اما به غلط گمان کنند که شکستن این سوگند، ممکن است موجب خشم خدا و یا مجازات اخروی شود و همین گمان باطل موجب امتناع آنها از آشتی با همسر خود گردد، «حال اگر به آنها گفته شود که اساسا چنین سوگندهایی باطل، نامشروع و لذا بیاعتبارند و پایبندی به آنها نهتنها واجب نیست، بلکه حرام است، مسلماً به راحتی و با میل و رغبت میپذیرند.» |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":1" /><blockquote></blockquote>:<ref name=":1"/>.<ref name=":1" /><ref name=":1" /> ؟»<ref name=":1" /> |
|||
منتقدین همچنین با بررسی آیات دیگری از قرآن استدلال میکنند که قرآن نه تنها با پدیده سوگندهای باطل و ناسنجیده مبارزه نمیکند، بلکه به طور تلویحی جواز این کار را هم صادر میکند (آیه ۸۹ سوره مائده و آیه ۴۴ سوره ص).<ref name=":7" /> |
|||
===<ref name=":2">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۲۶۵-۲۶۷.</ref>=== |
|||
<blockquote></blockquote>:<ref name=":2" />.<ref name=":2" />.»<ref name=":2" />.<ref name=":2" /> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۷۶.</ref><blockquote></blockquote><blockquote>…</blockquote> |
|||
== استدلالهای قرآن == |
|||
منتقدان میگویند قرآن در موارد متعددی دلایل ضعیفی آوردهاست: «قرآن در موارد متعددی برای اثبات مدعیات خود (و یا توجیه بعضی احکام شرعی) دلایل ضعیفی آوردهاست و همین مرا به شک میاندازد که مگر ممکن است خدایی عالم و حکیم چنین استدلالهای ضعیفی را بیاورد.»<ref name=":1">[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، صص ۲۶۳–۲۶۵.</ref> |
|||
=== آموختن قرآن از دیگران === |
|||
آیه ۱۰۳ [[سوره نحل]]، در رفع این شبهه که بسیاری از کافران و مشرکان اعتقاد داشتند که محمد آیات قرآن را از افراد دیگری میآموزد و برای مردم بیان میکند:<ref name=":1"/><blockquote>و نیک میدانیم که آنان میگویند: «جز این نیست که بشری به او میآموزد» [نه، چنین نیست. زیرا] زبان کسی که این نسبت را به او میدهند، غیر عربی است [در حالیکه] این [قرآن] به زبان عربی روشن است.</blockquote>منتقدان ضمن ذکر اینکه بسیاری از ناباوران اعتقاد داشتند که محمد آیات قرآن را از افرادی دیگر میآموزد و بیان میکند، و برای نمونه، عدهای نظرشان به سلمان فارسی بود و عده دیگری نیز به فردی عبریزبان مشکوک بودند، با مطرحکردن موارد فوق میگویند دلیل بیانشده در آیه نمیتواند شک و شبهه مخالفان را رفع کند:<ref name=":1"/> |
|||
# ممکن است فردی که زبان مادریاش فارسی است، به عربی هم تسلط داشته باشد و هیچ دلیل محکم و قطعی مبنی بر عدم تسلط سلمان فارسی یا فرد عبریزبان به زبان عربی موجود نیست.<ref name=":1"/> |
|||
# میتوان فرض کرد که فرد مظنون (سلمان فارسی یا فرد دیگری) مضامین خاصی را بهطور دست و پا شکسته به محمد القا میکرد و سپس محمد آنها را با زبان فصیح و بلیغش ابلاغ مینمود.<ref name=":1"/> |
|||
# مشکل اصلی و نکته مهم در «مفهوم» است، نه «مصداق» و به این نکته هرگز توجه نشدهاست که حتی اگر دلیل آیه کاملاً درست و منطقی باشد که نیست، تنها نتیجه آن این است که سلمان یا فلان فرد مورد نظر آیات قرآن را به پیامبر نیاموخته است، همین و بس. به عبارتی، مشکل اصلی این است که جمعی گمان میکنند که محمد این آیات را از فرد یا افراد دیگری میآموزد و نه از فرشته وحی. حال اگر در تشخیص مصداق اشتباه کنند و به فرد یا افراد خاصی مظنون باشند، با اثبات این که آن افراد عربی نمیدانند، یا این که اگر میدانند رابطه ای با پیامبر ندارند و پیامبر چیزی از آنها نیاموخته است، نمیتوان مشکل را از ریشه حل کرد، چرا که منکران خواهند گفت که فرد دیگری به غیر از آن که مورد نظرشان بوده، آیات قرآن را به محمد میآموزد و چه بسا آن فرد زبانش عربی باشد و از شعر و شاعری و سخنوری و حکمت و غیره نیز چیزهایی بداند. «انتظار من از یک کتاب آسمانی –که بنا به فرض باید تا روز قیامت هدایتگر همه جهانیان باشد– این است که اگر میخواهد با اقامه دلیل و برهان از خود رفع اتهام و شبهه کند، به گونهای عمیق، ریشهای و کلی استدلال بیاورد تا سخنش برای همه جهانیان تا ابد شنیدنی و قابل تأمل باشد. آیا دلیلی که در آیه مورد بحث آمده، برای امروزیان هم شنیدنی و قابل تأمل است؟»<ref name=":1"/> |
|||
=== توحید === |
|||
آیه ۲۲ سوره انبیاء، در دلیل آوری برای توحید:<ref name=":2">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۲۶۵-۲۶۷.</ref><blockquote>اگر در زمین و آسمان، خدای دیگری غیر از الله وجود داشت، نظام جهان از هم میپاشید. [اما همین که میبینیم نظم جهان برقرار است، نتیجه میگیریم که در زمین و آسمان فقط یک خدا حکومت میکند]</blockquote>منتقدان با ذکر دلایل ذیل میگویند برهان مذکور در آیه قابل دفاع نیست:<ref name=":2" /> |
|||
# مقدمه اول آن گزارهای شرطی است که درستی آن قطعی و مسلم نیست. یعنی از «وجود خدایی دیگر غیر از الله» نمیتوان منطقا «فساد و از هم پاشیدهشدن نظام جهان» را نتیجه گرفت. ممکن است دو خدا –که بنا به فرض، هر دو دارای صفات کمال از جمله علم، حکمت، عدالت و ... هستند– با هم سازش و همکاری و هماهنگی داشته باشند و هر دو با هم جهان را اداره کنند و همکاری آن ها تا ابد نیز ادامه یابد. همکاری و همدلی دائمی حتی بین دو انسان نیز ممکن است برقرار باشد و هرگز به اختلاف و درگیری نینجامد چه رسد به خدایانی که بنا به فرض موجوداتی کاملند.<ref name=":2" /> |
|||
# با فرض این که گزاره شرطی مذکور درست باشذ، به راحتی میتوان فرض کرد که: دو یا چند خدا حداقل تا مدتی (هر چند موقت) میتوانند با هم توافق، همکاری و هماهنگی داشته باشند و اگر قرار باشد که نتیجه سلطنت و فرمانروایی خدایان متعدد، به هم خوردن نظم جهان باشد، چنین نتیجهای مدت زمانی طول میکشد تا حادث شود. اگر این را بپذیریم آن گاه باید در برابر این ادعای خصم که: «شاید آن زمان هنوز فرا نرسیده باشد» سکوت اختیار کنیم. به زعم منتقد این نقد سهمگینی بر دلیل قرآنی است و برای حل مشکل میگوید باید ابتدا عمر دقیق کهکشکانها را با ادله و شواهد و قرائن محکم و خدشهناپذیر پیدا کنیم و سپس نشان دهیم که «آستانه زمانی تحمل خدایان متعدد برای همکاری و هماهنگی با هم در اداره امور جهان، کمتر از عمر کنونی جهان مادی است.»<ref name=":2" /> |
|||
# منتقدان با ذکر اینکه تحقیقات و مشاهدات علمی دانشمندان روند حرکت جهان به سوی بینظمی را نشان میدهد میگویند در استدلال مورد بحث که به شکل قیاس استثنایی اقامه شده است راهی برای نفی تالی نداریم تا بتوانیم نفی مقدم و در نتیجه واحد بودن خدا را نتیجه بگیریم. به عبارت دیگر: دلیل قرآنی با چشمپوشی از اشکالات گذشته، زمانی منطقی است که بتوانیم وجود «نظمی ثابت» در کل جهان هستی را اثبات کنیم. در حالی که نه تنها اثبات وجود چنین نظمی ممکن نیست، بلکه شواهد و قرائن فراوانی آن را نقض میکند.<ref name=":2" /> |
|||
=== زنده کردن مردگان === |
|||
به ترتیب آیات ۳۷ تا ۴۰ [[سوره قیامه]] و همچنین آیه ۵ سوره حج، در دلیل آوری برای قدرت خدا در زنده کردن مردگان:<ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۷۶.</ref><blockquote>آیا او (انسان) نطفهای منی از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟ سپس بهصورت خون بسته درآمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت؛ و از او دو زوج مرد و زن آفرید؛ آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را [در قیامت، دوباره] زنده کند؟</blockquote><blockquote>ای مردم، اگر از [زنده شدن مردگان در] روز رستاخیز در شک [و تردید] هستید [و فکر میکنید چنین امری از عهده ما برنمیآید] پس [بدانید که] ما شما را از خاک و سپس از نطفه و… آفریدهایم…</blockquote> |
|||
=== نهی تمسخر === |
=== نهی تمسخر === |
||
آیه ۱۱ [[سوره حجرات]]، در نهی تمسخر:<ref name=":3">[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۰.</ref><blockquote> |
آیه ۱۱ [[سوره حجرات]]، در نهی تمسخر:<ref name=":3">[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۰.</ref><blockquote></blockquote> |
||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":3"/><blockquote></blockquote> |
|||
=== نهی ناسزاگویی === |
|||
===<ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۱.</ref>=== |
|||
آیه ۱۰۸ [[سوره انعام]]، در نهی ناسزاگویی مؤمنان به مشرکان یا خدایان مشرکان:<ref name=":3"/><blockquote>به [معبود] کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، [تا] مبادا آنها [نیز] از روی جهل، خدا را دشنام دهند…</blockquote> |
|||
<blockquote></blockquote> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۲.</ref><blockquote></blockquote> |
|||
=== نهی از راه رفتن متکبرانه === |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۴.</ref><blockquote></blockquote> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۸.</ref><blockquote>.</blockquote> |
|||
=== خدای حقیقی کیست === |
|||
»:<ref>طباطبایی، محمد حسین. [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/5994 شیعه در اسلام (طبع جدید)]، چاپ ۱۳۸۸، ناشر: بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، ص۱۳۴.</ref><blockquote>.<ref group="آیه">نساء، ۸۲</ref></blockquote>:<ref name=":4">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۱۴۶-۱۵۰.</ref>. |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":4" /><blockquote>«.»<ref name=":4" />:<ref name=":4" /></blockquote><blockquote>«.»<ref name=":4" /></blockquote>:<ref name=":4" /> |
|||
آیه ۲۵۸ سوره بقره، این که خدای حقیقی کیست در مناظره بین ابراهیم و پادشاه وقت:<ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۲.</ref><blockquote>آیا آن کس را که خدا به او پادشاهی داده بود ندیدی که با ابراهیم دربارهٔ پروردگارش محاجه میکرد؟ آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من زنده میکند و میمیراند. پادشاه گفت: من نیز زنده میکنم و میمیرانم. ابراهیم گفت: خدا[ی من] خورشید را از مشرق برمیآورد، تو [اگر راست میگویی] آن را از مغرب برآور. آن کافر حیران شد…</blockquote> |
|||
## . |
|||
=== برابری شهادت دو زن با یک مرد === |
|||
.<ref>System der Koranischen Theologie Einleiitung in den koran,H.Grimme,Volume 1,pages 105-117</ref><ref name="faithfreedom">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.faithfreedom.org/samples-of-quranic-contradictions-and-flaws/|عنوان=Samples of Quranic Contradictions and Flaws (نمونههای تناقضات و اشتباهات قرآنی)|ناشر=[[آزادی ایمان جهانی]]|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160423210048/http://www.faithfreedom.org/the-qurans-mythical-science/|تاریخ بایگانی=23 آوریل 2016}}</ref> |
|||
آیه ۲۸۲ [[سوره بقره]]، در استدلال آیه برای توجیه این که چرا شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است:<ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۴.</ref><blockquote>و دو مرد را به عنوان شاهد بگیرید، و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن را به گواه گیرید تا اگر یکی از آن دو زن فراموش کرد (یا به اشتباه افتاد) دیگری به او یادآوری کند…</blockquote> |
|||
.<ref name="hawzahnet1">{{یادکرد وب | نشانی=http://www.hawzah.net/fa/article/view/93198/آیا-در-قرآن-تناقض-وجود-دارد | عنوان= آیا در قرآن تناقض هست}}</ref><ref name="makaremcontra">{{یادکرد وب | نشانی=http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=1&mid=254693&lid=0 | عنوان=گمان تناقض در قرآن}}</ref> |
|||
.»<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&pid=61894&lid=0&mid=26627 آل عمران، ۷]</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طبرسی |نام۱=احمد بن علی |نام ویراستار۱=خرسان، محمدباقر |عنوان=الإحتجاج علی أهل اللجاج. ج1 |صفحه=259}}</ref> |
|||
=== نفی وجود خدایان دیگر === |
|||
آیه ۳۲ [[سوره اسراء]] برای نفی وجود خدایان دیگر غیر از الله میگوید:<ref>[[نقد قرآن#نیکویی|نیکویی]]، ص ۲۸۸.</ref><blockquote>بگو: اگر چنانکه میگویند، با او خدایانی [دیگر] بود، در آنصورت حتماً در صدد جستن راهی به سوی [خداوند] صاحب عرش برمیآمدند.</blockquote> |
|||
== هماهنگی آیات قرآن == |
|||
علامه طباطبایی با ذکر آیه ۸۲ سوره نساء مدعی میشود که اگر قرآن از جانب غیر خدا بود و ساخته و پرداخته بشر بود تناقض و تضاد بسیاری در آن پدید میآمد و ناگریز آخر آن از اولش بهتر و مترقیتر بود و حال آنکه اینطور نیست و در ادامه میگوید «قرآن کتابی است متشابهالاجزاء و در قدرت بیان حیرتانگیز خود به یک نسق»:<ref>طباطبایی، محمد حسین. [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/5994 شیعه در اسلام (طبع جدید)]، چاپ ۱۳۸۸، ناشر: بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، ص۱۳۴.</ref><blockquote>آیا در [معانی] قرآن نمیاندیشند؟ اگر [این کتاب] از جانب غیر خدا بود، قطعا در آن اختلاف بسیار مییافتند.<ref group="آیه">نساء، ۸۲</ref></blockquote>منتقدین به این شکل استدلال میکنند که آوردن دلیلی این چنینی برای اثبات آسمانی بودن قرآن از دو جهت مخدوش است و ضعف و ناتوانی دلیل فوق را آشکار میخوانند:<ref name=":4">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۱۴۶-۱۵۰.</ref> |
|||
# با هیچ دلیل علمی یا فلسفی نمیتوان اثبات کرد که اگر بشری عادی با اتکا به اندیشهها و تجارب خود کتابی بنویسد آن کتاب حتما مشتمل بر تناقض و تخالف –آن هم به تعداد فراوان– خواهد شد. بنابراین حتی اگر فرض کنیم که در قرآن هیچ گونه تناقضگویی وجود ندارد، باز هم آسمانی بودن آن اثبات نمی شود. |
|||
# در این آیه طوری از قرآن سخن رفته است که گویی در آن هیچ تناقضی وجود ندارد، در حالی که تاملی اندک در معانی آیات قرآن آشکار خواهد کرد که در این کتاب دهها بار تناقضگویی شدهاست و همین نشان میدهد که قرآن نمیتواند کلام خدا باشد. |
|||
به زعم منتقدین عدهای از عالمان اسلام سعی میکنند برای شکل منطقی تری بخشیدن به این دلیل تقریر روشنتر و کاملتری را ارائه کنند. این تقریر اینگونه است، به نقل از مصباح یزدی:<ref name=":4" /><blockquote>«انسان دارای تکامل تدریجی است ... این تکامل ... به طور طبیعی تفاوت محسوسی را در دستاوردهای انسان در طول زمان به دنبال دارد. |
|||
تاثیرپذیری و و خطاپذیری انسان نیز ... نقش مهمی در پیدایش اختلاف در آثار انسان دارد. تحول مدام شرایط بیرونی و درونی انسان، و تعدد و تنوع عوامل موثر سبب میشود که انسان آثار ناهماهنگ و احیانا متضادی را پدید آورد، ... خطاپذیری انسان نیز موجب می شود انسان با پی بردن به اشتباهات خویش، گفته پیشین خود را نقض کند... |
|||
... تفاوت در استعدادها و محدودیت در کسب کمالات (نیز) ... فراوانی زمینههای اختلاف را به همراه دارد.»<ref name=":4" /></blockquote>سپس با بیان ویژگیهای قرآن و نحوه نزول آن، نتیجه مورد نظر گرفته میشود، به نقل از مصباح یزدی:<ref name=":4" /><blockquote>«شرایط، اوضاع و احوال و مدت زمان نزول و برخی ویژگی های قرآن مجید به گونهای است که با زمینهها و ویژگیهای اختلاف برانگیز انسان تطابق دارد. از سویی، قرآن طی ۲۳ سال بر پیامبر نازل شده... که آثار تکامل تدریجی (در صورت بشری بودن) باید در آن مشاهده شود. پیامبر طی ۲۳ سال در شرایط و اوضاع و احوال فردی، احتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیار متفاوت و فراز و نشیب ها و تحولات بسیار ناهمگونی قرار داشت...، همچنینی آیات قرآن در سفر و حضر، در جنگ و صلح، در شرایط عادی و بحرانی بر پیامبر نازل شده است... بنابراین روشن میشود که آوردن کتابی با این ویژگیها ... از سوی یک انسان با آن ویژگیهای جداییناپذیر و اختلاف آفرین، ملازم با پدید آمدن ناهماهنگی زیاد خواهد بود... (اما) با این همه... بین آیات قرآن چه از نظر بیان و چه در بعد محتوا هماهنگی کاملی برقرار است... و این نشان معجزه بودن و از سوی خدا بودن آن است.»<ref name=":4" /></blockquote>به زعم منتقدین با این توضیحات نه تنها مشکلی حل نمیشود، بلکه مشکلات جدیدتری هم بوجود میآید. برخی از ایرادات مطرح شده به تقریر بالا به این صورت است:<ref name=":4" /> |
|||
# ممکن است بسیاری از (و حتی همه) اعتقادات انسان در طول دورهای خاص (و حتی تا آخر عمر) ثابت بماند. بنابراین محال نیست که شخصی در طول ۲۳ سال در موضوعات مختلفی اظهار عقیده کرده و در عین حال هیچگاه دچار تناقضگویی نشده باشد. |
|||
# ممکن است آدمی در اثر گذشت زمان و تکامل علمی و معرفتی، بعضی از نظراتش تغییر کند ولی به دلایل خاصی (مثلا رعایت بعضی مصالح) تغییر عقیده خود را ابراز و اظهار نکند و حتی در عمل نیز به مقتضای عقاید قبلی عمل کند. بنابراین عدم وجود تناقض در گفتار و کردار کسی (حتی در طول ۲۳ سال) چیزی را اثبات نمیکند. |
|||
# در استدلال فوق به دو نکته مهم توجه نشده: |
|||
## ممکن است کتابی در طول ۲۳ سال و در اوضاع و شرایط مختلف و فراز و نشیبهای بیشمار نوشته شده و حاوی موضوعات مختلف و متنوعی بوده و در عین حال بسیاری از مطالب آن نیز خلاف واقع یا خلاف اخلاق باشد. در این صورت عدم وجود تضاد یا تناقض در این کتاب چیزی را اثبات نمیکند. |
|||
## ممکن است کتابی در طول ۲۳ سال (و در شرایط ذکرشده) نوشتهشود، و مشتمل بر موضوعات و مطالب هماهنگ و مرتبط با هم باشد و تناقضی هم در آن یافت نشود، اما محتوای آن، مطالبی سطحی و بیارزش و یا لغو و بیهوده باشد. در این صورت نیز عدم وجود ناهماهنگی و تناقض در این کتاب چیزی را اثبات نمیکند. |
|||
=== موارد اختلاف و تناقض === |
|||
از دیدگاه منتقدان مجموعه آیات قرآن نه تنها با هم هماهنگ نیستند، بلکه در بعضی موارد یکدیگر را نقض میکنند.<ref>System der Koranischen Theologie Einleiitung in den koran,H.Grimme,Volume 1,pages 105-117</ref><ref name="faithfreedom">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.faithfreedom.org/samples-of-quranic-contradictions-and-flaws/|عنوان=Samples of Quranic Contradictions and Flaws (نمونههای تناقضات و اشتباهات قرآنی)|ناشر=[[آزادی ایمان جهانی]]|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160423210048/http://www.faithfreedom.org/the-qurans-mythical-science/|تاریخ بایگانی=23 آوریل 2016}}</ref> |
|||
محققین مسلمان علت اختلافات ظاهری آیات قرآن را ناشی از عدم درک درست «عامّ و خاصّ»، «ناسخ و منسوخ» و «محکم و متشابه» در آیات قرآن میدانند.<ref name="hawzahnet1">{{یادکرد وب | نشانی=http://www.hawzah.net/fa/article/view/93198/آیا-در-قرآن-تناقض-وجود-دارد | عنوان= آیا در قرآن تناقض هست}}</ref><ref name="makaremcontra">{{یادکرد وب | نشانی=http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=1&mid=254693&lid=0 | عنوان=گمان تناقض در قرآن}}</ref> |
|||
چیزی که قرآن خودش هم به آن اشاره کردهاست: «اوست کسی که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. پاره ای از آن آیات محکم است آنها اساس کتابند و [پاره ای] دیگر متشابهاتند؛ اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنه جویی و طلب تاویلِ آن، از متشابهِ آن پیروی میکنند با آنکه تاویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمیداند. [آنان که] میگویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسی متذکر نمیشود.»<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&pid=61894&lid=0&mid=26627 آل عمران، ۷]</ref> |
|||
مراد از «آیات محکم» آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن است که جای گفتگو و بحث در آن نیست، آیاتی همچون «قل هو الله أحد» (بگو اوست خدای یگانه)، «لیس کمثله شیء» (هیچ چیز مانند او نیست)، «الله خالق کلّ شیء» (خداوند آفریننده و آفریدگار همه چیز است) و هزاران آیه مانند آنها دربارهٔ عقاید و احکام و مواعظ، همه از محکمات میباشند. |
|||
اما «آیات متشابه» یعنی آیاتی که معانی آن در نگاه ظاهری معناهای متعددی دارد. برای نمونه قسمتی از آیات مربوط به [[صفات خدا]] و چگونگی معاد را میتوان ذکر کرد. مانند «یدالله فوق أیدیهم، دست خدا بالای دستهای آنها است» که دربارهٔ قدرت خداوند میباشد، «و الله سمیع علیم، خداوند شنوا و دانا است» که اشاره به علم خدا است، «و نضع الموازین القسط لیوم القیامة، ترازوهای عدالت را در روز رستاخیز قرار میدهیم» که دربارهٔ وسیله سنجش اعمال سخن میگوید. بدیهی است نه خداوند دست (به معنی عضو مخصوص) دارد و نه گوش دارد؛ و نه ترازوی سنجش اعمال، شبیه ترازوهای ماست.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طبرسی |نام۱=احمد بن علی |نام ویراستار۱=خرسان، محمدباقر |عنوان=الإحتجاج علی أهل اللجاج. ج1 |صفحه=259}}</ref> در این جا به چند نمونه از تناقضگوییهای قرآن از دید منتقدین اشاره میشود. |
|||
==== توبه ==== |
==== توبه ==== |
||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":5">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۳۰۹-۳۱۱.</ref><blockquote></blockquote>:<ref name=":5" /><blockquote>.</blockquote>د:<ref name=":5" />:<ref name=":5" /><blockquote></blockquote>.<ref name=":5" /> |
|||
آیه ۵۴ سوره انعام میگوید:<ref name=":5">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۳۰۹-۳۱۱.</ref><blockquote>... هر کس از شما که از روی نادانی کار بدی کند، آنگاه توبه کند و نیکوکار شود، بداند که خدا [نسبت به او] آمرزنده و مهربان است.</blockquote>آیه ۱۱۹ سوره نحل نیز همین مضمون را تکرار میکند:<ref name=":5" /><blockquote>پروردگار تو برای کسانی که از روی نادانی مرتکب کاری زشت شوند، سپس توبه کنند و به اصلاح آیند، آمرزنده و مهربان است.</blockquote>آیه ۱۷ سوره نساء نیز با صراحت بیشتری، شرط قبولی توبه را جهل به گناه میداند:<ref name=":5" /><blockquote>[قبول] توبه بر خدا فقط برای کسانی است که بدی (گناه) به نادانی کنند، سپس بزودی توبه کنند. آنانند که خدا بسویشان بازمیگردد [و توبهشان را میپذیرد]...</blockquote>طبق آیات فوق، توبه افرادی که با علم به گناه بودن یک عمل، مرتکب آن شدهاند قبول نمیشود. اما آیه ۱۵۳ سوره نساء میگوید:<ref name=":5" /><blockquote>اهل کتاب از تو میخواهند که کتابی از آسمان بر آنان فرو آری، همانا از موسی بزرگتر از این خواستند که گفتند: خدای را آشکارا به ما نشان بده، پس صاعقه آنان را به سبب [گستاخی و] ستمشان بگرفت. سپس گوساله را پس از آنکه نشانههای روشن و آشکار [معجزات] برایشان آمده بود [به خدایی] گرفتند و ما [پس از آنکه توبه کردند] از آن گناه ذرگذشتیم...</blockquote>سوال منتقد این است که خداوند چگونه توبه بنیاسرائیل را - با آنکه عالمانه (و پس از آن که حجت بر آنها تمام شده بود) مرتکب شرک شدند، قبول کرد و گناهشان را بخشید، و آیا این با مفاد آیه ۱۷ سوره نساء در تناقض نیست.<ref name=":5" /> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":5" /><blockquote>.</blockquote>:<ref name=":5" /> |
|||
آیات ۸۶-۸۹ سوره آلعمران میگوید:<ref name=":5" /><blockquote>چگونه خداوند، قومی را که بعد از ایمانشان کافر شدند، هدایت کند؟ با آنکه شهادت دادند که این رسول، بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمیکند؛ آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر ایشان است؛ در آن (جهنم) جاودانه بمانند، نه عذاب از آنها کم میشود و نه مهلت مییابند؛ مگر کسانی که پس از آن توبه کردند و درستکاری پیشه کردند که خداوند آمرزنده مهربان است.</blockquote>طبق این آیات، کسانی که دلایل روشن (بینات) برایشان آمده و به حقانیت رسول خدا پیبرده و ایمان آوردهاند، چنانچه دوباره کافر شوند، عذاب ابدی در انتظارشان است، مگر آنکه توبه کنند و راه درستکاری در پیش گیرند. منتقد پس از ذکر این موارد میپرسد «یعنی توبه چنین افرادی -که عالمانه و آگاهانه از ایمان خود دست کشیده اند و دوباره کافر شده اند- نیز مورد قبول واقع میشود؟!» و آن را تناقضی دیگر به شمار میآورد. |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":5" /> |
|||
آیه ۹۰ همان سوره قبل یعنی آل عمران میگوید:<ref name=":5" /><blockquote>کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذیرفته نخواهد شد، و آنان، خود گمراهانند.</blockquote>در ادامه منتقد با ذکر این که این آیه درست پس از آیات فوق (آیات ۸۶-۸۹ سوره آل عمران) آمده، همین را مایه سرگیجه خود میخواند و با شگفتی اظهار میکند مطابق آیات قبل، توبه کسانی که ایمان آورده و سپس (با آنکه برایشان دلایل روشن آمده)، دوباره کافر شده اند، قبول میشود، اما مطابق این آیه ۹۰، توبه این افراد هرگز پذیرفته نمیشود. در پاسخ به توجیهی احتمالی مبنی بر این که در آیه ۹۰ قیدی وجود دارد که در آیات ۸۶-۸۹ وجود ندارد، یعنی قید «سپس بر کفر خود افزودند»، میگوید معنای چنین توجیهی این است که خداوند میخواهد به کسانی که پس از ایمان آوردن دوباره کافر شده اند بگوید «اگر میزان کفر شما ثابت بماند، چنانچه به اشتباه خود پیبرده و پشیمان شوید و توبه کنید، توبه شما پذیرفته میشود، اما اگر پس از کافر شدن، میزان کفر شما ثابت نماند و چیزی بر آن افزوده شود، دیگر هرگز امید بازشگتی برای شما نیست. یعنی حتی اگر به اشتباه خود پی برده و پشیمان شوید و هزار بار توبه کنید، باز هم فایده ای ندارد و توبه شما پذیرفته نمی شود» و در ادامه میگوید اما این توجیه به دو دلیل ایراد دارد:<ref name=":5" /> |
|||
.<ref name=":5" /> |
|||
# با عدل و رحمت خدا ناسازگار است. |
|||
# در تناقض با مفاد آیه ۱۵۲ سوره نساء است. |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":5" /><blockquote>:<ref name=":5" />:<ref name=":6">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۳۲۱-۳۲۳.</ref></blockquote><blockquote>.</blockquote>:<ref name=":6" /><blockquote>؟</blockquote>:<ref name=":6" /> |
|||
در آیه ۱۵۲ سوره نساء که پیشتر آمد، بنی اسرائیل پس از آن که دوباره کافر شدند و تعالیم موسی را نادیده گرفتند، مجسمه گوساله ای را ساخته و آن را پرستیدند یعنی نه تنها بر کفر خود افزودند بلکه حتی از مرحله کفر بالاتر رفته و مشرک شدند، به عبارت دیگر مرتکب بزرگ ترین ظلم و گناه شدند، اما توبه آن ها پذیرفته شد و خداوند گناهشان را بخشید. و بنابراین موارد به زعم منتقد، توجیه فوق ناتوان از حل تناقضات مطرحشده دانسته شدهاست.<ref name=":5" /> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":6" /><blockquote>..:<ref name=":6" /></blockquote><blockquote>..</blockquote>».<ref name=":6" /> |
|||
پاسخ احتمالی دیگر که مورد بررسی قرار گرفته این است که آیه ۹۱ در زیر، معنای آیه ۹۰ را روشن می کند، و اگر این آیه را در کنار آیه قبل قرار دهیم، معلوم می شود که آیه ۹۰ از عدم قبول توبه این افراد پس از مرگ سخن می گوید، نه در زمان حیات:<ref name=":5" /><blockquote>در حقیقت، کسانی که کافر شده و در حال کفر مرده اند، اگرچه [فراخنای] زمین را پر از طلا کنند و آن را نوید دهند، هرگز از هیچ یک از آنان پذیرفته نخواهد شد، انان را عذابی دردناک خواهد بود...</blockquote>اما اینگونه استدلال میشود که این توجیه نیز نادرست است و مشکلی را حل نمی کند:<ref name=":5" /> |
|||
».<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=24684&catid=6509&pid=61890 فصلت، ۹-۱۲]</ref> .<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن، جلد17 |صفحه=364}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=مکارم شیرازی|نام۱=ناصر|عنوان=تفسیر نمونه، جلد ۲۰|صفحه=۲۲۴}}</ref> |
|||
# آیه ۹۱ ربطی به آیه ۹۰ ندارد و معنای آن مستقل از آیه قبل است. این آیه می خواهد بگوید که قیامت، عرصه رشوه دادن و رشونه گرفتن نیست و کسی که کافر از دنیا رود، دچار عذاب جهنم می شود و هیچ چیزی نمی تواند به او کمک کند، نه مال و ثروت، نه مقام، نه فرزند و نه ... به عبارتی دیگر: در این آیه، صحبت از این نیست که توبه کافران پس از مرگ پذیرفته می شود یا نمی شود، زیرا توبه پس از مرگ بی معنی است و آيه ۵۴ سوره زمر تاکید می کند که اگر کسی مرگ را جلوی چشم خویش ببنید و برایش یفین حاصل شود که دیگر زنده نخواهد ماند و باید جان به جان آفرین تسلیم کند، توبهاش پذیرفته نمی شود و فرقی نمی کند که کافر باشد یا مومن گناهکار؛ پس در جایی که توبه گناهکار (مومن یا کافر) در لحظات آخر عمر مورد قبول واقع نمی شود، بیان این واقعیت که پس از مرگ، توبه کافر پذیرفته نمی شود، لغو است. اصولا اگر توبه پس از مرگ، امکان پذیر باشد و مورد قبول واقع شود، به اصطلاح منتقد «باید درب جهنم را تخته کرد!» زیرا در قیامت، همه گناهکاران و کافران به معنای واقعی کلمه پشیمان میشوند و با همه وجود خود، از خداوند طلب بخشایش می کنند. |
|||
# متن آیه ۹۰ در این که موضوع آن عدم قبول توبه کفار در زمان حیات است، صراحت دارد و اگر می خواست بگوید که توبه آن ها پس از مرگ پذیرفته نمیشود می توانست قبل از واژه هرگز عبارت کوتاه «پس از مرگ» را بیاورد، نه این که از این کار اجتناب کند و آیه دیگری در سه سطر بیاورد تا ما از روی آن بفهمیم که مراد آیه قبل عدم قبول توبه کافر پس از مرگ است و این کار به زبان منتقد یعنی «لقمه را از پشت سر به دهان گذاشتن». |
|||
==== اعمال گذشتگان ==== |
|||
آیه ۱۳۴ سوره بقره میگوید:<ref name=":6">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۳۲۱-۳۲۳.</ref><blockquote>آن جماعت را روزگار سپری شد، آنچه آنها کردند، از آن آنهاست و آنچه شما میکنید، از آن شماست؛ و شما را به خاصر اعمال آنها مورد سوال و مواخذه قرار نمیدهند.</blockquote>در باب نقد در این آیه گفته میشود که مطابق این آیه، هر کس مسئول اعمال خودش است نه اعمالی که گذشتگان یا دیگران انجام دادهاند و این قاعدهای است عقلی، اخلافی، و وجدانی که جای هیچ چون و چرایی ندارد، لکن خود قرآن به این قاعده پایبند نمیماند و در بسیاری از موارد، خصوصا در برخورد با یهودیها، مخالفان خود را به خاطر اعمالی که گذشتگانشان مرتکب شدهاند مورد سرزنش و ملامت قرار میدهد. آیه ۸۷ سوره بقره خطاب به یهودیان میگوید:<ref name=":6" /><blockquote>و همانا به موسی کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبران را پشت سر هم فرستادیم و به عیسیبنمریم معجزههای آشکار بخشیدیم و او را با روحالقدس تایید کردیم، [پس چرا] هرگاه پیامبری چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد، کبر ورزیدند و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید؟</blockquote>آیه ۹۱ سوره بقره نیز میگوید:<ref name=":6" /><blockquote>و چون به آنان گفته شود: به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید، میگویند: ما به آنچه بر [پیامبر] خودمان نازل شده ایمان میآوریم، و غیر آن را... انکار میکنند. بگو: اگر مومن بودید، پس چرا پیش از این، پیامبران خدا را میکشتید؟</blockquote>آیه ۱۸۳ سوره آلعمران نیز میگوید:<ref name=":6" /><blockquote>... [به آنان] بگو: قطعا پیش از من، پیامبرانی بودند که دلایل آشکار را با آنچه گفتید، برای شما آوردند. اگر راست میگویید، پس چرا آنان را کشتید؟</blockquote>آیه ۵۹ سوره اسراء نیز علت عدم ارائه معجزه از طرف خدا و برای مخاطبان پیامبر اسلام را میگوید:<ref name=":6" /><blockquote>و [چیزی] ما را از فرستادن معجزات [برای شما امت پیامبر اسلام] باز نداشت جز اینکه پیشینیان، آنها را به دروغ گرفتند، و [به عنوان مثال] به ثمود ماد شتر دادیم که [پدیدهای] روشنگر بود، ولی به آن ستم کردند...</blockquote>از دید منتقد یعنی خداوند به این دلیل به پیامبر اسلام معجزه نمیدهد که در گذشتههای دور برای هر امتی که معجزه فرستاد، آن امت قدر آن معجزه را ندانستند و آن را تکذیب کردند و به عبارتی «امت پیامبر باید چوب گناهان قوم نوح و ثمود و عاد و... را بخورد».<ref name=":6" /> |
|||
==== خلقت آسمان و زمین ==== |
|||
مدت خلقت آسمان و زمین در قرآن متفاوت ذکر شدهاست. در آیات ۹ تا ۱۲ سوره فصلّت آمده که زمین و آسمان در هشت روز آفریده شد. اما در آیه چهارم از [[سوره سجده]] و هفت آیه دیگر گفته شده: «فِی سِتَّةِ أَیَّام» یعنی در شش روز آفریده شدهاست: |
|||
عدد ۸ از حمع اعداد موجود در این آیه محاسبه شدهاست: «بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در ''دو روز'' آفرید کافر میشوید و برای او همانندهایی قرار میدهید؟! او پروردگار جهانیان است. او بر فراز زمین کوههای استواری قرار داد و برکاتی در آن نهاد و [[مواد غذایی]] آن را مقدّر فرمود، ـ اینها همه در ''چهار روز'' بود ـ درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان. آنگاه آنها را بصورت هفت آسمان در ''دو روز'' آفرید، ...».<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=24684&catid=6509&pid=61890 فصلت، ۹-۱۲]</ref> منتقدین با جمع زدن عدد ۲ و ۴ و ۲ به عدد ۸ رسیدهاند. |
|||
مفسرین مسلمان برای توجیه این اختلاف توضیحات متفاوتی دادهاند. از جمله اینکه سورة فصلت، آفرینش زمین را در دو روز و آفرینش آسمان را نیز در دو روز دانسته، و مدت زمان آفرینش آنچه در آسمان و زمین است را بیان نکردهاست. اگرچه از مجموع همة آیات میتوان استنباط نمود که مدت آفرینش آنچه در آسمان و زمین است نیز در دو روز بودهاست؛ و مقدار چهار روز در این آیه مربوط به تقدیر ارزاق در چهار فصل است. |
|||
شاهد بر این تفسیر، این که، در سورة «فصلت» برای آفرینش آسمان و زمین لفظ «خَلَق» و برای ارزاق لفظ «قدّر» به کار بردهاست. پاسخ دیگری که از جانب بیشتر مفسران ارائه شده این است که: اگر یوم در همة آیات مرتبط به آفرینش آسمان و زمین به یک معنا باشد، باز هم تناقضی بین آیات وجود ندارد چرا که آیات سورة فصلت نیز خلقت آسمان و زمین و ارزاق را در ۶ روز میداند بدین معنا که میگوید: ما زمین را در دو روز آفریدیم و به دنبال آن در دو روز دیگر ارزاق را در زمین قرار دادیم که در نتیجه آفرینش زمین و ارزاق، روی هم رفته چهارروز طول کشید و جملة «فی اربعه ایام» جمع مدت را بیان میکند. به عبارت دیگر: معنای جمله این است که تا روز دوم، آفرینش زمین پایان پذیرفت و تا روز چهارم، ارزاق نیز در آن قرار گرفت. بنابر این، چهار روز مجموعة آفرینش زمین و ارزاق است نه اینکه چهار روز مختص ارزاق باشد. اینگونه سخن گفتن در محاورات مردم نیز وجود دارد و قرآن نیز زبانی غیر از زبان محاورة مردمی ندارد، مثل اینکه میگویند: از اینجا تا مکه ۱۰ ساعت راه است و تا مدینه ۱۵ ساعت، معنای این سخن این نیست که از مکه تا مدینه ۱۵ ساعت فاصله است، بلکه معنای آن این است که مجموع آن ۱۵ ساعت طول خواهد کشید. و نتیجه گرفتهاند که: در این گونه جملات عبارتی در تقدیر است بدین صورت که گفته شود: کل ذلک فی اربعه ایام.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن، جلد17 |صفحه=364}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=مکارم شیرازی|نام۱=ناصر|عنوان=تفسیر نمونه، جلد ۲۰|صفحه=۲۲۴}}</ref> |
|||
<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=28595&catid=6509&pid=61904 نازعات، ۲۷-۳۰]</ref> |
|||
».<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=25745&catid=6509&pid=61893 بقره، ۲۹]</ref> .<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=الادری |نام۱=حسین |عنوان=گمان تناقض در قرآن}}</ref> |
|||
د.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Contradictions / Difficulties in the Qur'an|نشانی=https://web.archive.org/web/20160405022013/http://www.answering-islam.org/Quran/Contra/|وبگاه=web.archive.org|تاریخ=2016-04-05|بازبینی=2019-05-30}}</ref> |
|||
انتقاد دیگری که توسط مخالفین ایراد میشود، این است که در سوره بقره ''اول زمین آفریده شدهاست سپس آسمان'' اما در سوره النازعات ''اول آسمان آفریده شدهاست سپس زمین''<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=28595&catid=6509&pid=61904 نازعات، ۲۷-۳۰]</ref> |
|||
پاسخ مراجع دینی این است که، قرآن در رابطه با خلقت آسمان و زمین در سوره بقره میگوید: «او ـ خداوند ـ کسی است که همه آنچه را در زمین وجود دارد، برای شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت».<ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=25745&catid=6509&pid=61893 بقره، ۲۹]</ref> در این آیه خلقت زمین قبل از خلقت آسمان بیان شدهاست. |
|||
امّا به ادّعای منتقدین، در [[سوره نازعات]] این مسئله بر عکس بیان شدهاست. در آیه ۲۷ ابتدا به آفرینش آسمان اشاره کرده و میگوید: «السَّماءُ بَناها» و در ادامه میفرماید: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذالِکَ دَحاها»؛ (و زمین را بعد از آن گسترش داد). |
|||
با دقّت در آیات سوره نازعات میبینیم که آنچه پس از آفرینش آسمان بیان شدهاست؛ گسترش زمین (دحو الارض) میباشد، نه خلقت زمین؛ بنابراین خلقت زمین قبل از آفرینش آسمان بودهاست و سپس آفرینش آسمان و سپس گسترش زمین. آیات ۹ تا ۱۲ [[سوره فصّلت]] که در بالا آمد نیز به آفرینش و گستراندن زمین در دو مرحله جداگانه دلالت دارند؛ بنابراین میان این آیات هیچ گونه تنافی و تضادّی وجود ندارد.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=الادری |نام۱=حسین |عنوان=گمان تناقض در قرآن}}</ref> |
|||
.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین،تفسیر المیزان. سوره مومنون آیات 12 تا 22</ref> |
|||
==== خلقت انسان ==== |
|||
برخی دربارهٔ این که در قرآن انسان از چه چیز آفریده شده، مدعی تناقض در قرآن هستند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Contradictions / Difficulties in the Qur'an|نشانی=https://web.archive.org/web/20160405022013/http://www.answering-islam.org/Quran/Contra/|وبگاه=web.archive.org|تاریخ=2016-04-05|بازبینی=2019-05-30}}</ref> |
|||
قرآن سر منشأ خلقت انسان را به صورتهای متفاوتی بیان کردهاست. گاهی میگوید انسان از خاک خلق شدهاست و گاهی میگوید از گل یا از خون یا قطره آبی و… آفریده شده! این انتقاد وجود دارد که بالاخره انسان از چه چیزی آفریده شدهاست؟ |
|||
* .<ref name="faithfreedom"/><ref name="faithfreedom"/><ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://skepticsannotatedbible.com/quran/contra/howlong.html | عنوان=How long did it take to create the heavens and the earth? | پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160326025832/http://skepticsannotatedbible.com/quran/contra/howlong.html | تاریخ بایگانی=12 مارس 2016}}</ref> |
|||
طباطبایی در توضیح آیات ۱۲ و ۱۳ [[سوره مومنون]] (و همانا ما آدمیان را از خلاصه ای از گل آفریدیم. پس آنگاه او را نطفه ای کردیم در قرارگاهی محفوظ قرارش دادیم) میگوید: مراد از خلق، خلق ابتدایی است که در آن آدم را از گل آفریده و آنگاه نسل او را از نطفه قرار دادهاست؛ و مراد از خلقت انسان از گل، این بود که نطفه فرزندان آدم هم در آغاز گل بودهاست.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین،تفسیر المیزان. سوره مومنون آیات 12 تا 22</ref> |
|||
.<ref>جعفر سبحانی، مفاهیم قرآن، مكتبه التوحید، ج 8، ص 245 </ref><ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن،ج20، ص7و 12</ref> |
|||
==== روزهای خدا ==== |
|||
* در [[سوره حج]] آیه ۴۷ و سوره سجده آیه ۵ ''روزهای الله برابر ۱۰۰۰ سال بشر است'' اما در سوره العروج (که به المعارج یا سئلسائل نیز مشهور است) آیه ۴ ''روزهای الله برابر ۵۰۰۰۰ سال بشر است''.<ref name="faithfreedom"/><ref name="faithfreedom"/><ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://skepticsannotatedbible.com/quran/contra/howlong.html | عنوان=How long did it take to create the heavens and the earth? | پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160326025832/http://skepticsannotatedbible.com/quran/contra/howlong.html | تاریخ بایگانی=12 مارس 2016}}</ref> |
|||
در این رابطه منابع اسلامی به حدیثی از [[امام صادق]] اشاره میکنند که [[شیخ کلینی]] در کافی و [[شیخ طوسی]] در آمالی آن را نقل کردهاند. صادق میگوید: «در قیامت پنجاه موقف است که هر موقفی به اندازه یک هزار سال از سال هائی است که شما میشمرید»، سپس این آیه را تلاوت نمود: در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است. برخی این احتمال را هم مطرح کردهاند که عدد «هزار» و «پنجاه هزار» در اینجا برای بیان کثرت و فزونی باشد، یعنی در قیامت موقف زیادی است که هر یک مدّت زیادی طول میکشد.<ref>جعفر سبحانی، مفاهیم قرآن، مكتبه التوحید، ج 8، ص 245 </ref><ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن،ج20، ص7و 12</ref> |
|||
== نقد محمد به عنوان بخشی از نقد قرآن == |
|||
{{جستار وابسته|نقد محمد}} |
{{جستار وابسته|نقد محمد}} |
||
{{لنگر|Harris}}.<ref name="america_pink">{{یادکرد وب | نشانی=http://america.pink/criticism-muhammad_1111456.html | عنوان=Criticism of Muhammad}}</ref><ref name="Harris2">{{یادکرد وب | نشانی=https://www.youtube.com/watch?v=xnoxnzVvb5c | عنوان=Sam Harris. Islam, Quran, Perfect Man Muhammad's Hair Hazrat Bal Shrine in Kashmir. All Truth | تاریخ=12 ژوئن 2016}}</ref> .<ref>{{یادکرد کتاب | نشانی=http://www.hawzah.net/Hawzah/Books/BookView.aspx?LanguageID=1&BookID=45310&BookArticleID=33257 | عنوان=تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت | نویسنده=علی دوانی | صفحات=۷۷ و ۷۸}}</ref> |
|||
{{لنگر|Harris}} |
|||
[[سم هریس]] نویسنده آمریکایی، [[عصبشناس]] و از هواداران [[شکگرایی علمی]] در مناظره با [[کریس هجز]]، میگوید محمد در آن زمان به [[اسکیزوفرنی]] مبتلا شدهاست و این، ادعای او را دربارهٔ اینکه قرآن توسط [[فرشته مقرب]] و برتر، [[جبرئیل]] بر او دیکته شده باشد را روشن میکند.<ref name="america_pink">{{یادکرد وب | نشانی=http://america.pink/criticism-muhammad_1111456.html | عنوان=Criticism of Muhammad}}</ref><ref name="Harris2">{{یادکرد وب | نشانی=https://www.youtube.com/watch?v=xnoxnzVvb5c | عنوان=Sam Harris. Islam, Quran, Perfect Man Muhammad's Hair Hazrat Bal Shrine in Kashmir. All Truth | تاریخ=12 ژوئن 2016}}</ref> در مقابل مدافعین به روایتی استناد میکنند که محمد برای نصب [[حجر الاسود]] به عنوان حَکَم انتخاب شد و در اختلاف نظر قبایل چارهاندیشی کرد که این خود به عنوان دلیلی برای سلامت عقل محمد ذکر میشود.<ref>{{یادکرد کتاب | نشانی=http://www.hawzah.net/Hawzah/Books/BookView.aspx?LanguageID=1&BookID=45310&BookArticleID=33257 | عنوان=تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت | نویسنده=علی دوانی | صفحات=۷۷ و ۷۸}}</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد|فصل= |کتاب=The Jewish foundation of Islam|ناشر= KTAV Pub. House, 1967|چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= revised |سال= |شابک= |نویسنده=Charles Cutler Torrey |نویسندگان سایر بخشها=|ترجمه=|صفحه=۱و ۲ و ۷و ۵۴ |زبان=en |مقاله= |ژورنال= |نشریه= |تاریخ= |دوره= |شماره= |شاپا=}}</ref> |
|||
»<ref>خیانتی در گزارش تاریخ، ص ۱۰ مقدمه</ref> |
|||
علی دشتی در کتاب [[بیستوسه سال]] بیش از هر کس بر این اتهام (دروغ بستن محمد به خدا) صحه میگذارد. [[مصطفی حسینی طباطبائی]] در کتاب خود با عنوان «[[خیانت در روایت تاریخ|خیانتی درگزارش تاریخ]]»، این اتهام را متوجه خود دشتی کرده، کتاب «بیست و سه سال» را معجونی از تحریف کتب تاریخ، قرآن و تفسیر و سیره و جز اینها میداند. طباطبایی به عنوان نمونه این مدعای کتاب «بیست و سه سال» را مبنی بر اینکه [[ابوالعلاء معری]] منشئات خود را برتر از قرآن دانستهاست را رد نموده و برای اثبات آن به [[رسالة الغفران]] معری استناد میکند که میگوید: «کتابی که محمد آورده با اعجاز خود همه را مغلوب ساختهاست»<ref>خیانتی در گزارش تاریخ، ص ۱۰ مقدمه</ref> |
|||
»<ref group="آیه">عنکبوت، ۴۸</ref> <ref name=BBCUthmanQuran>یان مک ویلیام (۲۰۰۶/۰۱/۰۵). [http://news.bbc.co.uk/2/hi/asia-pacific/4581684.stm "Tashkent's hidden Islamic relic"]. [[بیبیسی نیوز|BBC News]]. بازبینی در ۲۰۱۰/۰۵/۲۷.</ref> .<ref name="WattBell"/><ref name="WattBell"/><ref name="BellANDWatt">R. Bell & W.M. Watt, ''An introduction to the Quran'', Edinburgh University Press, 1977, p.93</ref> ).<ref>دشتی، ۸۴.</ref> . |
|||
قرآن در دفاع از محمد او را امی خطاب کرده میگوید: «تو پیش از قرآن، کتابی را تلاوت نکردی و ننوشتی که اگر اینچنین بود باطل اندیشان به شک میافتادند»<ref group="آیه">عنکبوت، ۴۸</ref> [[ویلیام مونتگومری وات]] معتقد است امی به معنی عدم آشنایی محمد با متنهای مقدس در بین مردم بودهاست نه به معنی بیسواد بودن.<ref>{{یادکرد کتاب | عنوان=Bell's introduction to the Qur'an | ناشر=Univ. Press | نویسنده=Richard Bell (Revised and Enlarged by W. Montgomery Watt) | سال=1970 | صفحات=31 تا 51 | شابک=0852241712}}</ref><ref>{{یادکرد ژورنال | عنوان=Muhammad, the Illiterate Prophet: An Islamic Creed in the Quran and Quranic Exegesis | نویسنده=Sebastian Günther | ژورنال=Journal of Quranic Studies | شماره=4 | سال=2002 | صفحات=1 تا 26 | doi=10.3366/jqs.2002.4.1.1 | دوره=1}}</ref> نهایتاً قرآن توسط خلیفه سوم، [[عثمان بن عفان]] در قالب چند جلد [[مصحف عثمان]] جمعآوری گشت<ref name=BBCUthmanQuran>یان مک ویلیام (۲۰۰۶/۰۱/۰۵). [http://news.bbc.co.uk/2/hi/asia-pacific/4581684.stm "Tashkent's hidden Islamic relic"]. [[بیبیسی نیوز|BBC News]]. بازبینی در ۲۰۱۰/۰۵/۲۷.</ref> و همچنین در نوشتههای تاریخی صحبتهایی از [[مصحف علی]] نیز در میان است.<ref name="WattBell"/><ref name="WattBell"/><ref name="BellANDWatt">R. Bell & W.M. Watt, ''An introduction to the Quran'', Edinburgh University Press, 1977, p.93</ref> دشتی معتقد است محمد از قرآن به عنوان ابزاری برای پیشبرد نظرات شخصی اش استفاده کردهاست و خواستههای نفسانی خود را در ظرف کلام خدا به اطرافیان تحمیل کردهاست. از همین رو بودهاست که عایشه، یکی از [[همسران محمد]]، در مقام انتقاد از محمد گفتهاست «میبینم که پروردگارت به انجام خواستههایت [=هواهای نفسانی] میشتابد.» (انی اری ربک یسارع فی هواک).<ref>دشتی، ۸۴.</ref> این قضیه بخصوص در زمینهٔ تمتع محمد از زنان منظور نظر بودهاست. دشتی میگوید قرآن مشحون است از حکمهایی که تمتعهای محمد از زنان را به انحای مختلف حلال میشمرد و همان تمتعها را بر دیگران حرام. گفتهٔ بالا از عایشه هم در یکی از همین ماجراها (بخشیدن ام شریک دوسیه خویشتن را به محمد) بر زبان رانده شدهاست. |
|||
مراجع اسلام اما در رد این نظریه، آیاتی را ذکر میکنند که از این نظر منعهایی جدی برای محمد قایل میشوند: {{نقل قول| بعد از آنچه برایت شمردیم، دیگر هیچ زنی برایت حلال نیست، و نیز حلال نیست که همسرانت را به همسری دیگر مبدل کنی، هر چند که از کمال وی خوشت آید.<ref group="آیه">احزاب، ۵۲</ref>||}} |
مراجع اسلام اما در رد این نظریه، آیاتی را ذکر میکنند که از این نظر منعهایی جدی برای محمد قایل میشوند: {{نقل قول| بعد از آنچه برایت شمردیم، دیگر هیچ زنی برایت حلال نیست، و نیز حلال نیست که همسرانت را به همسری دیگر مبدل کنی، هر چند که از کمال وی خوشت آید.<ref group="آیه">احزاب، ۵۲</ref>||}} |
||
.<ref>دشتی، ۹۳–۹۵.</ref> د<ref>ابن وراق، صص ۱۹۵–۱۹۶.</ref> .<ref>تفسیر نمونه، سوره مسد</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=المیزان، ج۲۰ |تاریخ=۱۹۷۴ |صفحه=۳۸۴}}</ref> |
|||
دشتی در ادامه میگوید: قرآن به مسائلی پرداختهاست که ممکن است در دیدهٔ منتقد حقیر جلوه کند. از آن جملهاست: مسائل خصوصی محمد یا آنِ زنان وی یا نزاعهای لفظی وی با مخالفانش. آمدن چنین مطالبی در قرآن دون شأن کتابی دانسته شدهاست که بنا به ادعا کتاب هدایت بشر در همه اعصار است.<ref>دشتی، ۹۳–۹۵.</ref> ابن وراق به نقل از کائناتی رسالت قرآن را این میداند تا مشکلات محمد را با آیه هائی که به سودش نازل میکند، بر طرف میسازد. اشتباهاتش را هموار میکند؛ لغزشهایش را مشروع جلوه میدهد و در مقام یک خدای ستمگر، وحشی و غیراخلاقی سامی، تحقق غریزههای ددمنشانه پیامبرش را تشویق میکند<ref>ابن وراق، صص ۱۹۵–۱۹۶.</ref> [[سوره مسد]] یکی از این سورههای مورد انتقاد است؛ که دربارهٔ ابولهب و همسرش (دشمنان پیامبر) است. در این سوره از نابودی ابولهب و اعمالش سخن به میان آمدهاست و او و همسرش به گرفتاری در عذاب جهنم تهدید شدهاند.<ref>تفسیر نمونه، سوره مسد</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=المیزان، ج۲۰ |تاریخ=۱۹۷۴ |صفحه=۳۸۴}}</ref> |
|||
.<ref name="دشتی ۹۸"/> .<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طبرسی |نام۱=فضل بن حسن |عنوان=ترجمهٔ تفسیر مجمع البیان، ج ۲۷ |صفحات=310-311}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=مکارم شیرازی |نام۱=ناصر |عنوان=تفسیر نمونه، ۲۷ |صفحات=368-369}}</ref> |
|||
،<ref>تفسیر نمونه، سوره-كوثر، آیات ا تا 3 </ref> .<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=مکارم شیرازی |نام۱=ناصر |عنوان=تفسیر نمونه جلد 17 |صفحه=325}}</ref> |
|||
<blockquote><ref group="آیه">احزاب، ۴–۵</ref> »<ref>ابن وراق، صص ۲۱۸–۲۱۹.</ref> </blockquote>.<ref>صحیح بخاری، جلد ۹، کتاب ۹۳، شماره ۵۱۶</ref>{{سخ}}.<ref>تفسیر نمونه، جلد ۱۷، صفحهٔ ۳۲۵.</ref><blockquote>.»<ref>تفسیر نمونه، جلد ۱۷، صفحهٔ ۳۲۶.</ref></blockquote><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابن سعد؛ تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، ج۸، چاپ اول |عنوان=طبقات الکبری، |تاریخ=1990 |مکان=بیروت، دارالکتب العلمیه |صفحه=182}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=صالحی دمشقی، محمد بن یوسف |عنوان=سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، چاپ اول |تاریخ=۱۴۱۴ |ناشر=دارالکتب العلمیه |مکان=بیروت |صفحه=60}}</ref> |
|||
ماجرای زینب به روایت منتقدین به شرح زیر است:<blockquote>«روزی محمد برای دیدار پسر خواندهاش زید، رهسپار خانه او شد. زید با زینب بنت حجش، دختر عموی محمد که زن بسیار زیبائی بود ازدواج کرده بود. در آنروز زید در خانه نبود و زینب که کم و بیش نیمه لخت بود، در را بروی محمد باز کرد و او را به درون خانه فراخواند. زیبائی زینب از بدن نیمه لختش آشکار شده بود و محمد را در جا میخکوب کرد. پس از لختی سکوت، محمد اظهار داشت: «فتبارک الله الحسن الخالقین» سپس در حالیکه مشاهده زیبائی زینب، محمد را به خود آورده بود، خانه زید را ترک کرد. هنگامی که زید به خانه برگشت و زینب رویداد رخ داده را به اطلاعش رساند، زید یکسره نزد محمد رفت و اظهار داشت که میل دارد زنش را طلاق دهد. اما محمد مخالفت کرده و گفت: «از الله بترس و همسرت را نگه دار». زید که درک کرده بود عشق زینب در دل محمد خانه کردهاست، او را طلاق داد ولی محمد از ترس سرزنش مردم، هنوز در ازدواج با زینب تردید داشت. علاوه بر آن در سنت عرب، پسرخوانده با پسر تفاوتی نمیکرد و عربها ازدواج با همسرِ پسرخوانده را [[ازدواج با محارم]] بهشمار میآوردند؛ ولی بنابر رسم معمول همیشگی، آیه هایی<ref group="آیه">احزاب، ۴–۵</ref> از طرف الله به محمد وحی شد و به او جرأت داد تا این هنجار را نقض کند. بهطوریکه در روزی که محمد در خانه عایشه بود، به گونهای ناگهانی وارد یکی از غش و ضعفهای هنگام وحی گردید. هنگامی که از آن حالت بیرون آمد، اظهار داشت: «چه کسی نزد زینب خواهد رفت و به او شادباش خواهد گفت، زیرا، الله ازدواج او را با من تجویز کردهاست»<ref>ابن وراق، صص ۲۱۸–۲۱۹.</ref> </blockquote>در مقابل روایتی که مراجع اسلام به آن استناد میکنند روایت انس است. بر طبق این روایت، زید به قصد شکایت از زینب به نزد محمد رفت. نه به قصد پیش قدم شدن برای ازدواج زینب با محمد. محمد او را به ترس از خدا و نگهداشتن زنش نصیحت کرد.<ref>صحیح بخاری، جلد ۹، کتاب ۹۳، شماره ۵۱۶</ref>{{سخ}}به اعتقاد موافقان، داستان ازدواج محمد با زینب بنت حجش با تمام صراحتی که در قرآن آمده و هدف آن شکستن یک سنت جاهلی در ارتباط با ازدواج با همسر مطلقه فرزندخوانده معرفی شده، باز مورد سوء استفادهٔ دشمنان اسلام شده که خواستهاند از آن یک داستان عشقی بسازند تا شخصیت محمد را با آن آلوده کنند و برای اینکار احادیث مشکوک یا مجعولی را دستاویز قرار دادهاند.<ref>تفسیر نمونه، جلد ۱۷، صفحهٔ ۳۲۵.</ref> از جمله اینکه نوشتهاند:<blockquote>«هنگامی که پیامبر برای حالپرسی زید به خانه او آمد همینکه در را گشود چشمش به جمال زینب افتاد، و گفت: [[سبحان الله]] خالق النور تبارک الله احسن الخالقین !: (منزه است خداوندی که خالق نور است و جاوید و پر برکت است خدائی که احسن الخالقین میباشد) و این جمله را دلیلی بر علاقه محمد به [[زینب]] گرفتهاند. در حالی که شواهد روشنی – قطع نظر از مسئله نبوت و عصمت – در دست است که این افسانهها را تکذیب میکند. نخست اینکه: زینب [[دختر عمه]] پیامبر بود و در محیط خانوادگی تقریباً با او بزرگ شده بود، پیامبر شخصاً او را برای زید خواستگاری کرد، و اگر زینب جمال فوقالعادهای داشت و فرضاً جمال او جلب توجه محمد را کرده بود، نه جمالش امر مخفی بود و نه ازدواج با او قبل از این ماجرا مشکلی داشت، بلکه با توجه به اینکه زینب هیچگونه تمایلی برای ازدواج با زید نشان نمیداد بلکه مخالفت خود را صریحاً، بیان کرد، و کاملاً ترجیح میداد همسر پیامبر شود بهطوریکه وقتی پیامبر به خواستگاری او برای زید رفت خوشحال شد زیرا تصور میکرد محمد او را برای خود خواستگاری میکند، اما بعداً با نزول آیه قرآن و امر به تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر تن به ازدواج با زید داد. با این مقدمات چه جای این توهم که او از چگونگی زینب با خبر نباشد؟ و چه جای این توهم که تمایل ازدواج با او را داشته باشد و نتواند اقدام کند؟ دیگر اینکه هنگامی که زید برای طلاق دادن همسرش زینب به پیامبر مراجعه مینماید پیامبر بارها او را نصیحت میکند و مانع این طلاق میشود، این خود شاهد دیگری بر نفی آن افسانهها است. از سوی دیگر قرآن با صراحت هدف این ازدواج را بیان کرده تا جائی برای گفتگوهای دیگر نباشد. از سوی چهارم در آیات فوق خواندیم که خدا به پیامبر میگوید: (در ماجرای ازدواج با همسر مطلقه زید جریانی وجود داشت که پیامبر از مردم میترسید در حالی که باید از خدا بترسد) از دیدگاه مسلمانان مسئله ترس از خدا نشان میدهد که این ازدواج به عنوان یک وظیفه انجام شده که باید به خاطر پروردگار ملاحظات شخصی را کنار بگذارد تا یک هدف مقدس الهی تأمین شود، هر چند به قیمت انتقاد منتقدان و متهم ساختن محمد تمام گردد.»<ref>تفسیر نمونه، جلد ۱۷، صفحهٔ ۳۲۶.</ref></blockquote>ماجرای ماریه، یکی دیگر از همسران محمد، و آیه ای که در این مورد نازل شده، هم انتقاد برخی را که معتقدند محمد این آیات را به نفع خودش ساختهاست، را برانگیخته است. ماجرای ماریه از این قرار است که توجه محمد به ماریه و شایستگیهای این بانو حساسیت برخی از زنان پیامبر بخصوص عایشه و حفصه را برانگیخته بود. آنها از رفتار پیامبر با ماریه و علاقه خاص محمد به او در رنج و تعب بودند تا اینکه روزی حفصه در روز مخصوص خود نزد محمد آمده از او اجازه خواست جهت کاری نزد پدر برود. محمد به او اجازه داد، پس از رفتن حفصه، محمد ماریه را به خود طلبید. حفصه به خانه برگشت و چون در بسته بود بیرون در نشسته بود وقتی حفصه محمد را با ماریه دید ناراحت شد و با پیامبر درشتی کرد. محمد برای رضایت او ماریه را بر خود حرام کرد و از او خواست قضیه را مخفی کند؛ اما حفصه فوراً به عایشه خبر داد<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابن سعد؛ تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، ج۸، چاپ اول |عنوان=طبقات الکبری، |تاریخ=1990 |مکان=بیروت، دارالکتب العلمیه |صفحه=182}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=صالحی دمشقی، محمد بن یوسف |عنوان=سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، چاپ اول |تاریخ=۱۴۱۴ |ناشر=دارالکتب العلمیه |مکان=بیروت |صفحه=60}}</ref> |
|||
<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابن سعد؛ تحقیق محمد عبدالقادر عطاء |عنوان=طبقات الکبری، ج۸ |تاریخ=۱۹۹۰ |ناشر=دارالکتب العلمیه، |مکان=بیروت |صفحه=۱۵۱ |فصل=چاپ اول}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=مجلسی |نام۱=محمدباقر |عنوان=بحارالانوار، ج۲۲ |تاریخ=۱۴۰۴ |ناشر=دار صادر |مکان=بیروت |صفحه=۲۲۹}}</ref><ref group="آیه">[https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&pid=61899&lid=0&mid=28030 تحریم، ۱-۵]</ref> .<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=تفسیر المیزان. سوره تحریم. آیات 1 تا 9 |نشانی=http://quran.anhar.ir/tafsirfull-14403.htm}}</ref> |
|||
== قرآن و یهودیان == |
== قرآن و یهودیان == |
||
.<ref group="آیه">نساء، ۲۸</ref><ref group="آیه">مائده، ۶۲–۶۳</ref><ref group="آیه">منافقون، ۲۱–۲۲</ref><ref group="آیه">آیاتی از سوره بقره</ref> )<ref group="آیه">نساء، ۱۶۱–۱۵۹</ref> <ref group="آیه">بقره، ۷۵–۷۰</ref><ref group="آیه">نساء، ۴۸–۴۶</ref> ،<ref group="آیه">بقره، ۹۳–۸۷</ref><ref group="آیه">آلعمران، ۱۸۴–۱۷۷</ref> .<ref group="آیه">بقره، آیات ۱۴۲–۱۳۶ و ۱۵۲–۱۴۷</ref> .<ref>شفا، ص ۱۶۶.</ref> |
|||
»<ref group="آیه">جاثیه، ۱۶</ref> »<ref group="آیه">اعراب، آیه ۱۳۷</ref> »<ref group="آیه">بقره، ۴۷</ref> «»<ref group="آیه">بقره، ۶۲</ref> .<ref>شفا، ۱۷۱</ref> |
|||
=== دوره اول سازش === |
|||
تا قبل از هجرت، محمد اسلام را جزئی از یهودیت و مسیحیت قلمداد میکرد و انتظار داشت او و یهودیان جبهه مشترکی علیه شرک قریشیان و دیگر اعراب تشکیل دهند. در تمام سالهای مکه محمد در آیین خود از پیوستگی آیینش با دو آیین گذشته سخن میگفت و از پرستش خدای ابراهیم و موسی حرف میزد. از همین رو شماری از آیینهای یهودیان منجمله نیایش به سوی بیتالمقدس، روزه روز کیپور (دهم ماه تشرین، روز عاشورا در اصطلاح عربی) و نماز نیمروز جزء آیینهای مسلمانان قرار گرفته بود. همچنین در مورد احکام حلال و حرام نیز همچون نجاست خون و [[گوشت خوک]] و مردار احکام یهودیت تبعیت میشد. در این دوره عموماً آیاتی ارائه میشد که پا به پای تورات در ستایش بنیاسراییل سخن میگفت: «ما به [[بنی اسرائیل]] کتاب و علم داوری و نبوت عطا کردیم و از چیزهای پاکیزه و خوش روزیشان کردیم و بر جهانیان برتریشان دادیم»<ref group="آیه">جاثیه، ۱۶</ref> «و به آن مردمی که به ناتوانی افتاده بودند، شرق و غرب آن سرزمین را که برکت داده بودیم به میراث دادیم، و وعده نیکویی که پروردگار تو به بنی اسرائیل داده بود بدان سبب که شکیبایی ورزیده بودند، به کمال رسیدند»<ref group="آیه">اعراب، آیه ۱۳۷</ref> حتی این حُسن نیت تا هفتههای اولیه [[هجرت به مدینه]] ادامه یافت: «ای بنی اسرائیل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم به یاد بیاورید و شما را بر جهانیان برتری دادم»<ref group="آیه">بقره، ۴۷</ref> «کسانی که ایمان آوردند و کسانی که آیین یهودان و ترسایان و صابئان را برگزیدند، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و کاری شایسته کنند، خدا به آنها پاداش نیک میدهد و نه بیمناک میشوند و نه محزون»<ref group="آیه">بقره، ۶۲</ref> اما با وجود این، یهودیان یثرب به حُسن نیت محمد آن طور که انتظار داشت پاسخ نگفتند و (به نقل از تاریخ طبری) حتی وقتی که فهمیدند محمد عرب است و یهودی نیست اصولاً گفتههایش را باور نکردند. در ماههای اولیه مهاجرت، یک معاهدهٔ همکاری میان محمد و سه قبیله یهود منعقد شد که در آیه ۸۴ سوره بقره به آن اشاره شدهاست. به موجب این قرارداد، محمد در سالهای پیش از [[جنگ بدر]] که خطر حمله قریش به مدینه بود از یهودیان طلب پول کرد اما ایشان تنها در ازای پرداخت سود از سوی محمد، حاضر به این کار شدند. از سوی دیگر خودداری یهودیان از شرکت بیقید و شرط در جنگها علیه مشرکان نیز باعث بدبینی محمد نسبت به یهودیان شد. پس از این دوره کمکم لحن آیات قرآن در خصوص یهودیان تغییر میکند.<ref>شفا، ۱۷۱</ref> |
|||
.»<ref group="آیه">بقره، ۴۱</ref> «.»<ref group="آیه">بقره، ۸۷</ref> «.»<ref group="آیه">مائده، ۷۹–۷۸</ref>»<ref name="شفا، ۱۷۴">شفا، ۱۷۴</ref> .<ref name="شفا، ۱۷۴"/> |
|||
=== دوره دوم، عتاب خیرخواهانه === |
|||
در این دوره محمد با وجود برخی ناکامیها و دلسردیها، مایل نیست رشتهٔ روابط با یهودیان را بهکلّی بُگسلد. در اینجا قرآن از یهودیان انتقاد میکند کما اینکه لحن آن حالت موعظهآمیزی در خود دارد: «[ای بنی اسراییل] و به آنچه نازل کردهام و کتاب شما را تصدیق میکند ایمان بیاورید، و از نخستین کسانی که انکارش میکنند مباشید و آیات مرا به بهای اندک مفروشید و از من بیمناک باشید.»<ref group="آیه">بقره، ۴۱</ref> «به تحقیق موسی را کتاب دادیم و از پی او پیامبران فرستادیم و به [[عیسی بن مریم]] دلیلهای روشن عنایت کردیم و او را به روح القدس تأیید نمودیم و هر گاه پیامبری آمد و چیزهایی آورد که پسند نفس شما نبود سرکشی کردید، و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید.»<ref group="آیه">بقره، ۸۷</ref> «از بنی اسرائیل آنان که کافر شدند به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، و این لعنت پاداش عصیان و تجاوزشان بود. از کار زشتی که میکردند بازنمیایستادند و هر آینه بدکاری میکردند.»<ref group="آیه">مائده، ۷۹–۷۸</ref> اما به تدریج برخورد یهودیان «محمد را واقعاً به خشم آورد»<ref name="شفا، ۱۷۴">شفا، ۱۷۴</ref> خصوصاً هنگامی که هیچیک از آنها داوطلب شرکت در جنگ بدر نشدند. همراه با تیرگی روابط محمد با یهودیان ماهیت آیات نیز تغییر کرد و حالتی یهودیستیزانه به خود گرفت.<ref name="شفا، ۱۷۴"/> |
|||
.»<ref group="آیه">بقره، ۱۴۲</ref> .»<ref group="آیه">آلعمران، ۱۸۷</ref> «.»<ref group="آیه">نساء، ۱۵۵</ref> «.»<ref group="آیه">مائده، ۱۳</ref> «.»<ref group="آیه">مائده، ۶۴</ref> .»<ref group="آیه">جمعه، ۵</ref><ref>شفا، ۱۸۳</ref> |
|||
=== دوره سوم، دشمنی علنی === |
|||
آیاتی که در این دوره بیان شدهاست از جدایی قاطع یهودیان و مسلمانان حکایت میکند تا بدانجا که در [[سورهٔ بقره]] آیه ۶۵ از تبدیلشدن گروهی از یهودیان به بوزینه نقل میشود. یکی از نشانههای این جدایی تغییر قبله از بیتالمقدس به مکه بود که یهودیان از آن به استهزا سخن میگفتند: «از مردم، آنان که کم خردند، خواهند گفت: چه چیز آنها را از قبلهای که رو به روی آن میایستادند برگردانید؟ بگو مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هر کس را که بخواهد به راه راست هدایت میکند.»<ref group="آیه">بقره، ۱۴۲</ref> در سورههای بعد نیز آیات چندی به نکوهش یهودیان میپردازد: «و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید؛ ولی آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهای کمی فروختند؛ و چه بد متاعی میخرند.»<ref group="آیه">آلعمران، ۱۸۷</ref> «(ولی) بخاطر پیمانشکنی آنها، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران به ناحق، و بخاطر اینکه (از روی استهزا) میگفتند: «بر دلهای ما، پرده افکنده (شده و سخنان پیامبر را درک نمیکنیم» رانده درگاه خدا شدند. آری، خداوند بعلّت کفرشان، بر دلهای آنها مهر زده؛ که جز عده کمی از آنها ایمان نمیآورند.»<ref group="آیه">نساء، ۱۵۵</ref> «ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را (از موردش) تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»<ref group="آیه">مائده، ۱۳</ref> «یهود گفتند که دست خدا بستهاست. دستهای خودشان بسته باد! و بدین سخن که گفتند ملعون گشتند. دستهای خدا گشادهاست به هر سان که بخواهد روزی میدهد و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شدهاست، به طغیان و کفر بیشترشان خواهد افزود ما تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندهایم هر گاه که آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت و آنان در روی زمین به فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.»<ref group="آیه">مائده، ۶۴</ref> «مَثل کسانی که تورات بر آنها تحمیل گشته و بدان عمل نمیکنند مثل آن خر است که کتابهایی را حمل میکند. بد داستانی است داستان مردمی که آیات خدا را دروغ میشمردهاند و خدا ستمکاران را هدایت نمیکند.»<ref group="آیه">جمعه، ۵</ref><ref>شفا، ۱۸۳</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=قرآن در اسلام |صفحه=94}}</ref> |
|||
== علم در قرآن == |
|||
.<ref>{{Cite journal|last=کریمی|first=محمود|date=27 August 2000|title=مستشرقان و قرآن|url=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56177/مستشرقان-و-قرآن|journal=گلستان قرآن|language=fa|volume=۲۲|issue=۳|pages=۳۶|via=}}</ref> |
|||
به گفته [[سید محمدحسین طباطبایی]] دعوتِ قرآن به تفکر در نظام آفرینش و خلقت انسان و نیز دعوت به سیر در اقطار زمین و مشاهدهٔ آثار گذشتگان و کنجکاوی در احوال ملل و جوامع بشری، در واقع، دعوت به فراگیری همه علومی است که در دسترس فکر انسانی است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=قرآن در اسلام |صفحه=94}}</ref> |
|||
با این حال گروهی از دانشمندان و علما معتقدند که قرآن مجید برای تدریس علوم و فنون زندگی که بشر قادر است با نیروی تفکر به آنها دست یابد، نیامده است و هدف نزول قرآن هدایت و رهبری بشر به سوی خدا و رستاخیز و فضایل اخلاقی است، ولی در این ضمن گاهی «پرده از اسراری برداشته که قبل از تحول اخیر علمی، هیچکس از آن آگاه نبودهاست.»<ref>{{یادکرد وب|عنوان=روزنامه رسالت90/4/14: دیدگاههای موجود در مورد اعجاز قرآن|نشانی=http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2310887|وبگاه=www.magiran.com|بازبینی=2019-05-29}}</ref> به عنوان مثال [[موریس بوکای]] مستشرق فرانسوی، نویسنده «تورات، انجیل، قرآن و علم»، میان قرآن و علوم روز توافق به مراتب بیشتری نسبت به تورات و انجیل مشاهده میکند و با اشاره به برخی پدیدهها و [[حوادث طبیعی]] در قرآن مینویسد اینها کاملاً با اکتشافات علمی مطابقت دارد، و بر همین اساس نظر دانشمندان دیگر غرب را مبنی بر این که قرآن تألیف شخص پیامبر است، رد نموده و آن را نشات گرفته از خداوند میداند.<ref>{{Cite journal|last=کریمی|first=محمود|date=27 August 2000|title=مستشرقان و قرآن|url=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56177/مستشرقان-و-قرآن|journal=گلستان قرآن|language=fa|volume=۲۲|issue=۳|pages=۳۶|via=}}</ref> |
|||
،<ref group="آیه">بقره، ۵۰</ref> ،<ref group="آیه">صافات، ۱۴۷–۱۳۹</ref> یا<ref group="آیه">بقره، ۶۵</ref> .<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=مکارم شیرازی |نام۱=ناصر |عنوان=تفسیر نمونه، ج 13 |صفحات=488-486}}</ref> |
|||
.<ref name="Ayromlu2">قرائت قرآن غیر دینی، دکتر رضا آیرملو، ۱۳۸۵، انتشارات اینواند لیتراتور، سوئد</ref> .» <ref>طب و طبیب و تشریح، حسن حسن زاده آملی، نشر الف لام میم،۱۳۸۱، ص ۳۰</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=بیومی |نام۱=مهران |عنوان=بررسی تاریخی قصص القرآن، ، ج۴ |تاریخ=۱۳۸۹ |صفحات=78-91}}</ref> .<ref>[http://www.pbs.org/saf/1207/features/noah.htm The truth behind noah`s flood]</ref> |
|||
همچنین به ماجرای [[کشتی نوح]] ایراد گرفته شده که نوح چطور توانسته از هر حیوانی یک جفت سوار کشتی کند؛ و این در حالی است که مارگولیز و شوارتس تخمین زدهاند که در دنیا ۵۰۰۰ نوع خزنده، ۹۰۰۰ نوع پرنده، ۴۵۰۰ نوع پستاندار وجود دارد!<ref>ابن وراق، ص ۲۸۰</ref> برخی از نویسندگان مسلمان در پاسخ، جهانی بودن طوفان نوح را رد کرده، عنوان کردهاند؛ بررسی الواح کهن از جمله سومری، بابلی و یهودی، عدمِ جهانی بودن طوفان نوح را نشان میدهد.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=بیومی |نام۱=مهران |عنوان=بررسی تاریخی قصص القرآن، ، ج۴ |تاریخ=۱۳۸۹ |صفحات=78-91}}</ref> و طبیعی است که عذاب طوفان برای کسانی باشد که سخن نوح به گوش آنها رسیده و حجت بر آنها تمام شده، نه همهٔ انسانهای [[کرهٔ زمین]]. در چنین صورتی هدف از حمل حیوانات هم، حفظ نسلی از آنها در منطقهٔ مورد نظر برای ادامه زندگی بعد از طوفان بودهاست. چون مردمی که سوار کشتی شده بودند بعد از طوفان، برای ادامه زندگی، نیازمند این بودند که نسلی از [[حیوانات اهلی]] را داشته باشند. شواهد اکتشافی دو زمینشناس آمریکایی به نامهای William Ryan و Walter Pitman بر منطقه ای بودن این طوفان صحه میگذارند.<ref>[http://www.pbs.org/saf/1207/features/noah.htm The truth behind noah`s flood]</ref> |
|||
== مسائل اخلاقی و خشونت == |
|||
{{جستار وابسته|قرآن و خشونت|اسلام و خشونت خانگی}} |
{{جستار وابسته|قرآن و خشونت|اسلام و خشونت خانگی}} |
||
۴۱–۳۹) .»<ref group="آیه">بقره، ۱۹۰</ref> »<ref group="آیه">نساء، ۸۹</ref><ref>[[نقد قرآن#شفا|شفا]]، ص ۱۲۹.</ref> |
|||
=== جنگ و صلح === |
|||
»<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=تفسیر المیزان. آیات 85 تا 91 سوره نساء}}</ref>»،<ref group="آیه">بقره، ۲۵۶</ref> .<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=کامیاب |نام۱=حسین |عنوان=بررسی شبهه جهاد ابتدایی در تفسیر آیه لا اکراه فی الدین |صفحه=8}}</ref> با .<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=کامیاب |نام۱=حسین |عنوان=بررسی شبهه جهاد ابتدایی در تفسیر آیه لا اکراه فی الدین |صفحه=27}}</ref> |
|||
به عقیده منتقدان، در زمان محمد، درجهٔ خشونتِ آیاتی که محمد بیان میکرد با گسترش اسلام افزایش مییافت. اولین آیاتی که مسلمانان را به خشونتی نسبی دعوت میکرد هنگامی بود که در زمان دومین [[پیمان عقبه]] بیان شد. در این آیات (سوره حج، آیات ۴۱–۳۹) برای اولین بار حق حمل سلاح و دفاع به مسلمانان داده شد. اما حکم بعدی با قاطعیت بیشتری ابلاغ شد. در سال دوم هجری حکم دوم در مدینه در حالی صادر شد که به مسلمانان هشدار داده شده بود که اندازه را نگه دارند و در اقدام به جنگ پیشی نجویند: «با کسانی که با شما جنگ میکنند، در راه خدا بجنگید و تعدی مکنید زیرا خدا تعدی کنندگان را دوست ندارد.»<ref group="آیه">بقره، ۱۹۰</ref> به عقیده منتقدان به تدریج که برتری مسلمانان بر دیگران آشکارتر شد، آن لحن نسبتاً ملایم آیههای قبلی جای خود را به احکام سختتر و خشمگینتر داد و دیری نپایید که به حالت کاملاً خشن و آشتیناپذیر درآمد؛ و آیهٔ زیر را به عنوان یک نمونه آیهٔ آشتی ناپذیر ذکر میشود: «دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید، تا برابر گردید پس با هیچیک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچیک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید.»<ref group="آیه">نساء، ۸۹</ref><ref>[[نقد قرآن#شفا|شفا]]، ص ۱۲۹.</ref> |
|||
آیه بعد دو استثنا برای این حکم قائل میشود. «مگر آن افراد و اقوامی که با قومی پیمان دارند، که بین شما و آن قوم پیمان صلح برقرار باشد یا با شما سر جنگ نداشته باشند و توان جنگ با قوم خود را نیز ندارند و اگر خدا میخواست بر شما تسلّطشان میداد و با شما پیکار میکردند، اگر اینان از شما کناره گرفتند، نه با شما شدند و نه با دشمن شما، و اطاعت و تسلیم عرضه کردند، خدا برای شما علیه آنها تسلّطی نگذاشتهاست»<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=تفسیر المیزان. آیات 85 تا 91 سوره نساء}}</ref> |
|||
.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=شیخ طوسی |عنوان=التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: 83}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابن حزم |عنوان=الناسخ و المنسوخ |صفحات=30 و 34-35}}</ref> .<ref>{{یادکرد کتاب |عنوان=دانشنامه اسلام؛ چاپ دوم، ذیل "جهاد"}}</ref>.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=رشید رضا |نام۱=محمد |عنوان=المنار، جلد2 |صفحه=215}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=سیوطی |نام۱=جلال الدین |عنوان=الدر المنثور، جلد2 |صفحه=29}}</ref> |
|||
به عقیده برخی مفسرین مسلمان، همه آیات جهاد، چه بهطور مستقیم و چه غیرمستقیم، مشروط و مقید به این است که جهاد باید برای کمک به مظلومان، مبارزه با اختناق و فراهم شدن زمینه انتخاب آزادانه دین انجام شود، نه برای تحمیل دین. چون تحمیل دین با با آیه «لاَ إِکْراهَ فی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»،<ref group="آیه">بقره، ۲۵۶</ref> که اکراه و اجبار در دین را نفی میکند، در تعارض است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=کامیاب |نام۱=حسین |عنوان=بررسی شبهه جهاد ابتدایی در تفسیر آیه لا اکراه فی الدین |صفحه=8}}</ref> با این رویکرد همه جهادها را جهاد دفاعی دانستهاند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=کامیاب |نام۱=حسین |عنوان=بررسی شبهه جهاد ابتدایی در تفسیر آیه لا اکراه فی الدین |صفحه=27}}</ref> |
|||
»<ref group="آیه">توبه، ۵</ref> <ref group="آیه">توبه، ۸</ref>؟<ref group="آیه">توبه، ۱۲–۱۳</ref><ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=تفسیر المیزان. آیه 1 تا 16 سوره توبه |نشانی=http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-9/mizan-07.aspx#12}}</ref> |
|||
پس از فتح مکه در سال هشتم هجری، آیاتی نازل شد که به ظاهر، بر جنگ با همه مشرکان، در هر مکان و زمان، دلالت دارد. به نظر برخی از مفسران و فقها، این آیات، به ویژه آیه ۵ سوره توبه،<ref group="آیه">توبه، ۵</ref> مشهور به آیه «سیف» آیات دیگری را که به گونهای دالّ بر مدارا کردن با مشرکان هستند، نسخ کردهاست.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=شیخ طوسی |عنوان=التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: 83}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ابن حزم |عنوان=الناسخ و المنسوخ |صفحات=30 و 34-35}}</ref> شماری از مستشرقان نیز در موافقت با حکم نسخ، گفتهاند که تنها آیاتی که به ظاهر مسلمانان را به جهاد با مشرکان، از جمله اهل کتاب، در هر زمان و مکان، دعوت میکنند، به قوّت خود باقیاند و بقیه آیات، که وجوب جهاد را منوط به وجود شرایط خاصی مانند فتنهانگیزی دشمنان کردهاند، منسوخ شدهاند.<ref>{{یادکرد کتاب |عنوان=دانشنامه اسلام؛ چاپ دوم، ذیل "جهاد"}}</ref> |
|||
در مقابل، مخالفانِ نسخ، عقیده دارند که با توجه به قواعدِ نسخِ آیات قرآن و تاریخ و [[شأن نزول]] آیات مورد نظر، امکان نسخِ آنها وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=رشید رضا |نام۱=محمد |عنوان=المنار، جلد2 |صفحه=215}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=سیوطی |نام۱=جلال الدین |عنوان=الدر المنثور، جلد2 |صفحه=29}}</ref> |
|||
«.»<ref group="آیه">انفال، ۶۱</ref> |
|||
قرآن در آیه ۵ سوره توبه (آیه سیف) خاطر نشان میکند: «وقتی ماههای حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید؛ و آنها را اسیر سازید، و محاصره کنید، و در هر کمین گاه بر سر راه آنها بنشینید! هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»<ref group="آیه">توبه، ۵</ref> مسلمانان این آیه را مخصوص مشرکان پیمانشکنی میدانند که پیمان صلح با مسلمانان را نقض کرده و به مؤمنان شبیخون زده و آنان را مظلومانه کشتهاند. خداوند به پیامبرش اعلام میکند به این مشرکان اعلام بی زاری کن و به آنان چهار ماه مهلت بده تا ایمان بیاورند و بعد از چهارماه دیگر هیچ امنیتی ندارند و شما حق دارید هر جا این مشرکان محارب متجاوز پیمانشکن را یافتید، بکشید. |
|||
.»<ref group="آیه">نساء، ۹۱</ref> |
|||
قرآن در ادامه سوره توبه ملاک حلال بودن خون مشرکان را بیان میکند: |
|||
.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=Hazleton |نام۱=Lesley |عنوان=On reading the Koran |نشانی=https://www.ted.com/talks/lesley_hazelton_on_reading_the_koran |ناشر=TEDxRainier}}</ref><ref name="aaiil.org">Ali, Maulana Muhammad; [http://www.aaiil.org/text/books/mali/religionislam/religionislammuhammadali.shtml The Religion of Islam] (6th Edition), Ch V "Jihad" p. 414 "When shall war cease". Published by ''The Lahore Ahmadiyya Movement''</ref><ref name="Sadr-u-Din, Maulvi page 8">{{cite book|url=http://www.aaiil.org/text/books/others/sadrdin/quranwar/quranwar.shtml|title=Qur'an and War|last=Sadr-u-Din|first=Maulvi|publisher=The Muslim Book Society, Lahore, Pakistan|page=8}}</ref><ref>[http://www.aaiil.org/uk/newsletters/2002/0302.shtml Article on Jihad] by Dr. G. W. Leitner (founder of The Oriental Institute, UK) published in Asiatic Quarterly Review, 1886. ("Jihad, even when explained as a righteous effort of waging war in self-defense against the grossest outrage on one's religion, is strictly limited..")</ref> .<ref name="The Qur p. 228-232">[http://www.aaiil.org/text/articles/bash/quraniccommandmentswarjihad.shtml The Qur'anic Commandments Regarding War/Jihad] An English rendering of an Urdu article appearing in Basharat-e-Ahmadiyya Vol. I, pp. 228–32, by Dr. Basharat Ahmad; published by the Lahore Ahmadiyya Movement for the Propagation of Islam</ref><ref name="Ali, Maulana Muhammad Pages 411-413">{{cite book|url=http://www.aaiil.org/text/books/mali/religionislam/religionislammuhammadali.html|title=The Religion of Islam (6th Edition), Ch V "Jihad"|last=Maulana Muhammad|first=Ali|publisher=The Lahore Ahmadiyya Movement|pages=411–13}}</ref> |
|||
چگونه خون آنان حلال نباشد حال آن که آنان درباره مؤمنان هیچ حق خویشاوندی و پیمانی را رعایت نمیکنند<ref group="آیه">توبه، ۸</ref> |
|||
و اگر بعد از عهد، پیمان شکستند و دین شما را به طعنه و تمسخر گرفتند، پس آن پیشوایان کفر را بکشید. زیرا آنان را پیمان و عهد نیست. شاید دست از پیمانشکنی بردارند. چرا با قومی که پیمان شکستند و تصمیم بر اخراج پیامبر از وطنش گرفتند وابتدای بر دشمنی و جنگ با شما کردند، نمیجنگید؟<ref group="آیه">توبه، ۱۲–۱۳</ref><ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=تفسیر المیزان. آیه 1 تا 16 سوره توبه |نشانی=http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-9/mizan-07.aspx#12}}</ref> |
|||
. |
|||
این آیه به صراحت اعلام میکند که این مشرکان هستند که وضعیت جنگ یا صلح را معین میکنند. در آیات زیر این امر صریح تر بیان میشود. |
|||
: «»،<ref group="آیه">بقره، آیه ۳۹</ref> .»<ref name="IRKU2">''Is religion killing us?: violence in the Bible and the Quran'' ,Jack Nelson-Pallmeyer, page 75</ref> |
|||
«اگر به صلح متمایل شدند، تو هم با توکل بر خدا تمایل نشان بده و پیشنهاد صلح را بپذیر.»<ref group="آیه">انفال، ۶۱</ref> |
|||
«گروهی دیگر هستند که میخواهند شما و قومشان در امنیت باشید. البته این قوم یک نفاق درونی دارند و هرگاه راه شرک و فتنه و ستم بر مؤمنان باز شود، بدان رو میکنند (بر عکس گروه قبل که واقعاً دنبال صلح بودند). با این گروه اگر از جنگ با شما کناره نگرفتند و به شما صلح را پیشنهاد ندادند و دست از کشتار شما برنداشتند، بجنگید و هر جا یافتیدشان، بکشیدشان که ما برای شما علیه اینان تسلط کامل قرار دادهایم.»<ref group="آیه">نساء، ۹۱</ref> |
|||
[[لزلی هزلتون]]، نویسنده معروف آمریکایی-انگلیسی که بعضی از آثار او در لیست پرفروشترینها قرار دارند اخیراً کتابی در دست تهیه دارد به نام زندگینامه محمد. هزلتون معتقد است مجوز کشتن کفار در قرآن شرایط بسیار سختی دارد. از جلمه اینکه (هیچ قراردادی بین شما و آنها نباشد، آنها مانع رسیدن شما به کعبه شوند، آنها اول حمله کنند و …). علاوه بر این خود قرآن در پایان میگوید بخشش بالاتر است! و این از نظر قرآن یعنی بهتر است اصلاً این کار را انجام ندهید! هزلتون توضیح میدهد که برای فهم انعطاف قرآن باید ذهن انسان غیرقابل انعطاف نباشد.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=Hazleton |نام۱=Lesley |عنوان=On reading the Koran |نشانی=https://www.ted.com/talks/lesley_hazelton_on_reading_the_koran |ناشر=TEDxRainier}}</ref> |
|||
محققین مدافع اسلام اعتقاد دارند که آیات دعوت به جنگ خارج از زمینه ترجمه شدهاند و اگر آیهها را در متن ترجمه شوند، مشاهده میشود که قرآن با خشونت مخالف است<ref name="aaiil.org">Ali, Maulana Muhammad; [http://www.aaiil.org/text/books/mali/religionislam/religionislammuhammadali.shtml The Religion of Islam] (6th Edition), Ch V "Jihad" p. 414 "When shall war cease". Published by ''The Lahore Ahmadiyya Movement''</ref><ref name="Sadr-u-Din, Maulvi page 8">{{cite book|url=http://www.aaiil.org/text/books/others/sadrdin/quranwar/quranwar.shtml|title=Qur'an and War|last=Sadr-u-Din|first=Maulvi|publisher=The Muslim Book Society, Lahore, Pakistan|page=8}}</ref><ref>[http://www.aaiil.org/uk/newsletters/2002/0302.shtml Article on Jihad] by Dr. G. W. Leitner (founder of The Oriental Institute, UK) published in Asiatic Quarterly Review, 1886. ("Jihad, even when explained as a righteous effort of waging war in self-defense against the grossest outrage on one's religion, is strictly limited..")</ref> و جنگ را تنها در حالت دفاع از خود مجاز میداند.<ref name="The Qur p. 228-232">[http://www.aaiil.org/text/articles/bash/quraniccommandmentswarjihad.shtml The Qur'anic Commandments Regarding War/Jihad] An English rendering of an Urdu article appearing in Basharat-e-Ahmadiyya Vol. I, pp. 228–32, by Dr. Basharat Ahmad; published by the Lahore Ahmadiyya Movement for the Propagation of Islam</ref><ref name="Ali, Maulana Muhammad Pages 411-413">{{cite book|url=http://www.aaiil.org/text/books/mali/religionislam/religionislammuhammadali.html|title=The Religion of Islam (6th Edition), Ch V "Jihad"|last=Maulana Muhammad|first=Ali|publisher=The Lahore Ahmadiyya Movement|pages=411–13}}</ref> |
|||
.»<ref group="آیه">نساء، ۵۶</ref><ref name="IRKU2"/> |
|||
=== تهدید به مجازات در جهنم === |
|||
به عقیده منتقدین در ذهن یک مسلمان هیچ خدایی نیست مگر خدای محمدی که فرستاده اوست. تمام اصول زیستن نیز بر پایه درست بودن این ادعا است و مشرکین تهدید به مجازات شدهاند. |
|||
: «و[لی] کسانی که کافر شوند، و آیات خدا را تکذیب کنند آنانند که اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود»،<ref group="آیه">بقره، آیه ۳۹</ref> «بگو: چه میبینید، اگر عذاب خدا به ناگاه یا آشکارا بر شما فرود آید، آیا جز ستمکاران هلاک میشوند؟ ما پیامبران را جز برای مژده دادن یا بیم کردن نفرستادهایم پس هر کس، که ایمان آورد و کار شایسته کند، بیمناک و محزون نمیشود؛ و به کسانی که آیات ما را تکذیب کردهاند، به کیفر نافرمانیشان، عذاب خواهد رسید.»<ref name="IRKU2">''Is religion killing us?: violence in the Bible and the Quran'' ,Jack Nelson-Pallmeyer, page 75</ref> |
|||
روح خشونتورزی در جایجای قرآن به چشم میخورد. بهطور مثال قرآن در مورد نحوه مجازات ناباوران در جهنم میگوید: «آنان را که به آیات ما کافر شدند به آتش خواهیم افکند هر گاه پوست تنشان کامل برشته شود، پوستشان را از نو دهیم، تا عذاب خدا را بچشند. خدا پیروزمند و حکیم است.»<ref group="آیه">نساء، ۵۶</ref><ref name="IRKU2"/> |
|||
.»<ref group="آیه">الزخرف، ۵۱–۵۶</ref> .»<ref group="آیه">بقره، ۲۵۰–۲۵۱</ref><ref name="IRKU2"/> |
|||
=== مجازاتهای تاریخی در گذشته === |
|||
قرآن چندین نمونه از داستانهای متون قدیمیتر مذهبی همچون داستان ابراهیم را تکرار میکند. اغلب داستانهای اینچنینی بر مجازاتهای الله تأکید میکنند یا در مورد خشونت او سخن میگویند و در نهایت مردم را به ترسیدن از الله وامیدارند. «فرعون در میان مردمش ندا داد که: ای قوم من، آیا پادشاهی مصر و این، جویباران که از زیر پای من جاری هستند از آن من نیستند؟ آیا نمیبینید؟ آیا من بهترم یا این مرد خوار ذلیل که درست سخن گفتن نتواند؟ چرا دستهایش را به دستبندهای طلا نیاراستهاند؟ و چرا گروهی از فرشتگان همراهش نیامدهاند؟ پس قوم خود را گمراه ساخت تا از او اطاعت کردند، که مردمی تبهکار بودند. چون ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همگان را غرقه ساختیم. آنان را در شمار گذشتگان و داستان برای آیندگان کردیم.»<ref group="آیه">الزخرف، ۵۱–۵۶</ref> شکست خوردن جالوت از داوود در قرآن به الله نسبت داده شده و به طرز مذهبیمأبانهای نقل میشود: «چون با جالوت و سپاهش رو به رو شدند، گفتند: ای پروردگار ما، بر ما شکیبایی ببار و ما را ثابت قدم گردان و بر کافران پیروز ساز. پس به خواست خدا ایشان را بشکستند و داود جالوت را بکشت و خدا به، او پادشاهی و حکمت داد، و آنچه میخواست به او بیاموخت و اگر خدا بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمیکرد، زمین تباه میشد، ولی خدا بر جهانیان فضل و کرم خویش را ارزانی میدارد.»<ref group="آیه">بقره، ۲۵۰–۲۵۱</ref><ref name="IRKU2"/> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":0"/> |
|||
=== کشتن نوجوانی به احتمال کفر در آینده === |
|||
در داستان موسی و [[خضر]]، خضر جوانی را میکشد:<ref name=":0"/> |
|||
{{نقل قول|[موسی و خضر] رفتند تا به پسری رسیدند. [خضر] او را کشت. موسی گفت: آیا جان پاکی را بیآنکه مرتکب قتلی شده باشد میکشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی…[خضر گفت] اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند، ترسیدیم که آن دو را به عصیان و کفر دراندازد. خواستم تا به جای او پروردگارش چیزی نصیبشان سازد به پاکی بهتر از او و به مهربانی نزدیک تر از او.<ref group="آیه">کهف، ۸۱–۸۰ و ۷۴</ref>||}} |
{{نقل قول|[موسی و خضر] رفتند تا به پسری رسیدند. [خضر] او را کشت. موسی گفت: آیا جان پاکی را بیآنکه مرتکب قتلی شده باشد میکشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی…[خضر گفت] اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند، ترسیدیم که آن دو را به عصیان و کفر دراندازد. خواستم تا به جای او پروردگارش چیزی نصیبشان سازد به پاکی بهتر از او و به مهربانی نزدیک تر از او.<ref group="آیه">کهف، ۸۱–۸۰ و ۷۴</ref>||}} |
||
<ref name=":0"/> |
|||
منتقدان درباب این آیه معتقدند که مجموعه قوانین کیفری دنیای مدرن، مجازات کودکان نابالغ را نمیپذیرند. همچنین هیچ فردی را نمیتوان به احتمال آنکه ممکن است در آینده مرتکب جرم شود، مجازات کرد. مجازات به جرم ارتکابی تعلق میگیرد، نه جرم ناکرده.<ref name=":0"/> |
|||
مفسران اسلامی اما مأموریت خضر را در نظام تکوین میدانند که نباید آن را با قوانین نظام تشریع که موسی در آن به رسالت برانگیخته شده بود، قضاوت کرد. در نظام تشریع که همه پیامبران نماینده آن هستند، هیچکس از جمله خود این پیامبران مجاز به انجام اعمالی مشابه اعمال خضر –همچون کشتن یک انسان بی گناه به احتمال انجام کار نادرست در آینده– نیست؛ و برای همین است که پیامبر اسلام مکلف به پیروی از راه ابراهمیم و موسی و عیسی است نه خضر.<ref>تفسیر نمونه جلد ۱۲ صص ۵۰۷–۵۰۹ |
|||
قابل دسترسی در [http://www.ghadeer.org/qoran/t_nemona/j12/nem12027.htm اینجا]</ref> |
|||
<nowiki>:</nowiki><ref name=":0">{{یادکرد وب|عنوان=رادیو زمانه {{!}} اندیشه زمانه {{!}} عقاید دینی {{!}} پاسخ به تحدی قرآن (۵ و ۶)|نشانی=http://zamaaneh.com/idea/2009/01/post_472.html|وبگاه=zamaaneh.com|بازبینی=2019-05-29}}</ref> |
|||
=== کشتن تمام افراد قوم پس از کشتن یک شتر === |
|||
اکبر گنجی با اشاره به آیاتی از سورههای قرآنی [[قمر (سوره)|قمر]] و [[شمس (سوره)|شمس]] دربارهٔ نابودی تمام [[قوم ثمود]] به دلیل آنکه یکی از آنان شتر [[صالح]] را میکشد، و همچنین خطبه ۲۰۱ [[نهج البلاغه]] دربارهٔ نابودی همه آنان به دلیل سکوت همراه با رضایت، معتقد است این مجازات به هیچوجه با جرم ارتکابی تناسب ندارد و در ادامه میگوید حتی مدافعان حقوق حیوانها، کسی را به دلیل کشتن یک شتر نمیکشند، چه رسد به نابودی کل مردمی که این فرد از آنها بودهاست:<ref name=":0">{{یادکرد وب|عنوان=رادیو زمانه {{!}} اندیشه زمانه {{!}} عقاید دینی {{!}} پاسخ به تحدی قرآن (۵ و ۶)|نشانی=http://zamaaneh.com/idea/2009/01/post_472.html|وبگاه=zamaaneh.com|بازبینی=2019-05-29}}</ref> |
|||
{{نقل قول|ما آن ماده شتر را برای آزمایششان میفرستیم. پس مراقبشان باش و صبر کن و به آنها بگوی که آب میانشان تقسیم شده. نوبت هر که باشد او به سر آب میرود. یارشان را ندا داد و او شمشیر بر گرفت و آن را پی کرد. عذاب و بیمدادنهای من چگونه بود؟ ما برای آنها یک آواز سهمناک فرستادیم. پس همانند علفهای خشک آغل گوسفند شدند.<ref group="آیه">قمر، ۳۱–۲۷</ref>||}} |
{{نقل قول|ما آن ماده شتر را برای آزمایششان میفرستیم. پس مراقبشان باش و صبر کن و به آنها بگوی که آب میانشان تقسیم شده. نوبت هر که باشد او به سر آب میرود. یارشان را ندا داد و او شمشیر بر گرفت و آن را پی کرد. عذاب و بیمدادنهای من چگونه بود؟ ما برای آنها یک آواز سهمناک فرستادیم. پس همانند علفهای خشک آغل گوسفند شدند.<ref group="آیه">قمر، ۳۱–۲۷</ref>||}} |
||
{{نقل قول|حال آنکه پیامبر خدا به آنان [قوم ثمود] گفته بود این شتر خداوند است، او و بهره آبش را رعایت کنید، سپس او را دروغزن شمردند و آن [شتر] را پی کردند، آنگاه پروردگارشان آنان را به گناهشان، به یکسان نابود ساخت و از عاقبت کارش نترسید<ref group="آیه">شمس، ۱۵–۱۱</ref>||}} |
{{نقل قول|حال آنکه پیامبر خدا به آنان [قوم ثمود] گفته بود این شتر خداوند است، او و بهره آبش را رعایت کنید، سپس او را دروغزن شمردند و آن [شتر] را پی کردند، آنگاه پروردگارشان آنان را به گناهشان، به یکسان نابود ساخت و از عاقبت کارش نترسید<ref group="آیه">شمس، ۱۵–۱۱</ref>||}} |
||
*<ref>{{یادکرد وب|عنوان=عبدالکریم سروش در لندن، روح پوپر بر فراز تهران|نشانی=http://www.bbc.com/persian/iran/2009/07/090714_mg_sorosh_london_after_ir88.shtml|وبگاه=BBC News فارسی|بازبینی=2019-05-30|کد زبان=fa}}</ref>.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=ادعای پیامبری سروش و وعده عالمگیر شدن "فرقه سروشیه"|نشانی=https://www.radiozamaneh.com/293903|وبگاه=رادیو زمانه|تاریخ=2016-08-14|بازبینی=2019-05-30}}</ref> |
|||
== منتقدان قرآن == |
|||
* [[عبدالکریم سروش]]، روشنفکر و نظریهپرداز ایرانی است<ref>{{یادکرد وب|عنوان=عبدالکریم سروش در لندن، روح پوپر بر فراز تهران|نشانی=http://www.bbc.com/persian/iran/2009/07/090714_mg_sorosh_london_after_ir88.shtml|وبگاه=BBC News فارسی|بازبینی=2019-05-30|کد زبان=fa}}</ref> که در نقد قرآن استدلال میکند که کتاب محمد با مدرنیته و دستاوردهای فلسفه و [[علوم تجربی]] مدرن در تعارض جدّی است، و محتوای آن برای انسان امروز قابل پذیرش نیست.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=ادعای پیامبری سروش و وعده عالمگیر شدن "فرقه سروشیه"|نشانی=https://www.radiozamaneh.com/293903|وبگاه=رادیو زمانه|تاریخ=2016-08-14|بازبینی=2019-05-30}}</ref> |
|||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۲۷
قرآن |
---|
![]() |
از سلسله مقالات دربارهٔ: |
اسلام |
---|
![]() |
بخشی از مجموعه مقالههای |
نقد دین |
---|
دینها |
پیشوایان دینی |
متون |
منتقدان |
خشونت |
موضوعهای مربوط دیگر |
.[۴] .[۵] .[آیه ۱][آیه ۲][آیه ۳]
.[۶]
وثاقت تاریخی
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/50/Birmingham_Quran_manuscript.jpg/220px-Birmingham_Quran_manuscript.jpg)
.[۱۴]
.[۱۵]
.»[۲۰]
.[۲۱] .[۲۲] «کسانی که قبل از آن کتاب [آسمانی] به ایشان دادهایم آنان به [قرآن] میگروند.»[قصص ۵۲ (فولادوند)] .[۲۳] .[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]
.[۲۸]
.[۲۹][۳۰][۳۱]»[آیه ۵] [آیه ۶] .[۳۲] .[۳۳]
[۳۴] [آیه ۷] .»[آیه ۸] . (.[۳۵]»[آیه ۹] »[آیه ۱۰] »[آیه ۱۱] »[آیه ۱۲] .»[۳۶]
فرهنگ جاهلی در قرآن!
به عقیدهٔ هانری کربن «اگر اندیشهٔ محمد خرافی بود و اگر وحی او وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمیکرد بشر را به علم دعوت کند. هیچیک از افراد بشر و هیچ شیوهٔ تفکری به اندازهٔ محمد و قرآن، انسان را به دانش دعوت نکردهاند، تا آنجا که در قرآن، نهصد و پنجاه بار از علم، فکر و عقل سخن به میان آمدهاست».[۴۸]
:[۴۹]
.[۴۹]
»[۵۰]
:[۵۰]
[۵۱]
…
نهی تمسخر
آیه ۱۱ سوره حجرات، در نهی تمسخر:[۵۳]
:[۵۳]
[۵۴]
:[۵۵]
:[۵۶]
:[۵۷]
.
»:[۵۸]
«.»[۵۹]
:[۵۹]
- .
.[۶۰][۶۱] .[۶۲][۶۳] .»[آیه ۱۴]
.[۶۴]
توبه
:[۶۵]
:[۶۵]
.
.
:[۶۵]
:[۶۵]
.[۶۵]
:[۶۵]
.
:[۶۶]
؟
..:[۶۶]
..
».[۶۶]
د.[۷۰]
.[۷۱]
»[آیه ۱۸] [۸۰] .[۷][۷][۱۰] ).[۸۱] .
مراجع اسلام اما در رد این نظریه، آیاتی را ذکر میکنند که از این نظر منعهایی جدی برای محمد قایل میشوند:
بعد از آنچه برایت شمردیم، دیگر هیچ زنی برایت حلال نیست، و نیز حلال نیست که همسرانت را به همسری دیگر مبدل کنی، هر چند که از کمال وی خوشت آید.[آیه ۱۹]
.»[۹۳]
قرآن و یهودیان
.[آیه ۲۲][آیه ۲۳][آیه ۲۴][آیه ۲۵] )[آیه ۲۶] [آیه ۲۷][آیه ۲۸] ،[آیه ۲۹][آیه ۳۰] .[آیه ۳۱] .[۹۹]
»[آیه ۳۲] »[آیه ۳۳] »[آیه ۳۴] «»[آیه ۳۵] .[۱۰۰]
.»[آیه ۳۶] «.»[آیه ۳۷] «.»[آیه ۳۸]»[۱۰۱] .[۱۰۱]
.»[آیه ۳۹] .»[آیه ۴۰] «.»[آیه ۴۱] «.»[آیه ۴۲] «.»[آیه ۴۳] .»[آیه ۴۴][۱۰۲]
،[آیه ۴۵] ،[آیه ۴۶] یا[آیه ۴۷] .[۱۰۵]
۴۱–۳۹) .»[آیه ۴۸] »[آیه ۴۹][۱۱۰] »[۱۱۱]»،[آیه ۵۰] .[۱۱۲] با .[۱۱۳]
»[آیه ۵۱] [آیه ۵۲]؟[آیه ۵۳][۱۱۹]
«.»[آیه ۵۴] .»[آیه ۵۵] .[۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳] .[۱۲۴][۱۲۵]
.
[موسی و خضر] رفتند تا به پسری رسیدند. [خضر] او را کشت. موسی گفت: آیا جان پاکی را بیآنکه مرتکب قتلی شده باشد میکشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی…[خضر گفت] اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند، ترسیدیم که آن دو را به عصیان و کفر دراندازد. خواستم تا به جای او پروردگارش چیزی نصیبشان سازد به پاکی بهتر از او و به مهربانی نزدیک تر از او.[آیه ۶۰]
ما آن ماده شتر را برای آزمایششان میفرستیم. پس مراقبشان باش و صبر کن و به آنها بگوی که آب میانشان تقسیم شده. نوبت هر که باشد او به سر آب میرود. یارشان را ندا داد و او شمشیر بر گرفت و آن را پی کرد. عذاب و بیمدادنهای من چگونه بود؟ ما برای آنها یک آواز سهمناک فرستادیم. پس همانند علفهای خشک آغل گوسفند شدند.[آیه ۶۱]
حال آنکه پیامبر خدا به آنان [قوم ثمود] گفته بود این شتر خداوند است، او و بهره آبش را رعایت کنید، سپس او را دروغزن شمردند و آن [شتر] را پی کردند، آنگاه پروردگارشان آنان را به گناهشان، به یکسان نابود ساخت و از عاقبت کارش نترسید[آیه ۶۲]
جستارهای وابسته
نقد
- ارتداد در اسلام
- سانسور دینی
- نقد محمد
- نقد اسلام
- اسلام و خشونت خانگی
- دیدگاههای اسلامی درباره بردهداری
- تروریسم اسلامی
- فاشیسم اسلامی
- زن در اسلام
- کودکهمسری
مناقشات
آیههای یادشده
- ↑ صف، ۶
- ↑ آل عمران، ۵۰
- ↑ مائده، ۴۸
- ↑ قرآن ۷۱:۲۳
- ↑ شوری، ۱۱
- ↑ انعام، ۱۰۳
- ↑ بقره، ۱۰۶
- ↑ نحل، ۱۰۱–۱۰۲
- ↑ [بقره، ۱۰۹]
- ↑ [ نساء، ۱۵]
- ↑ [ توبه، ۲۴]
- ↑ [ نساء، ۱۵]
- ↑ نساء، ۸۲
- ↑ آل عمران، ۷
- ↑ فصلت، ۹-۱۲
- ↑ نازعات، ۲۷-۳۰
- ↑ بقره، ۲۹
- ↑ عنکبوت، ۴۸
- ↑ احزاب، ۵۲
- ↑ احزاب، ۴–۵
- ↑ تحریم، ۱-۵
- ↑ نساء، ۲۸
- ↑ مائده، ۶۲–۶۳
- ↑ منافقون، ۲۱–۲۲
- ↑ آیاتی از سوره بقره
- ↑ نساء، ۱۶۱–۱۵۹
- ↑ بقره، ۷۵–۷۰
- ↑ نساء، ۴۸–۴۶
- ↑ بقره، ۹۳–۸۷
- ↑ آلعمران، ۱۸۴–۱۷۷
- ↑ بقره، آیات ۱۴۲–۱۳۶ و ۱۵۲–۱۴۷
- ↑ جاثیه، ۱۶
- ↑ اعراب، آیه ۱۳۷
- ↑ بقره، ۴۷
- ↑ بقره، ۶۲
- ↑ بقره، ۴۱
- ↑ بقره، ۸۷
- ↑ مائده، ۷۹–۷۸
- ↑ بقره، ۱۴۲
- ↑ آلعمران، ۱۸۷
- ↑ نساء، ۱۵۵
- ↑ مائده، ۱۳
- ↑ مائده، ۶۴
- ↑ جمعه، ۵
- ↑ بقره، ۵۰
- ↑ صافات، ۱۴۷–۱۳۹
- ↑ بقره، ۶۵
- ↑ بقره، ۱۹۰
- ↑ نساء، ۸۹
- ↑ بقره، ۲۵۶
- ↑ توبه، ۵
- ↑ توبه، ۸
- ↑ توبه، ۱۲–۱۳
- ↑ انفال، ۶۱
- ↑ نساء، ۹۱
- ↑ بقره، آیه ۳۹
- ↑ نساء، ۵۶
- ↑ الزخرف، ۵۱–۵۶
- ↑ بقره، ۲۵۰–۲۵۱
- ↑ کهف، ۸۱–۸۰ و ۷۴
- ↑ قمر، ۳۱–۲۷
- ↑ شمس، ۱۵–۱۱
پانویس
- ↑ "Qurʾān | sacred text". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2019-05-31.
- ↑ نیکویی، ص ۲۲۷.
- ↑ نیکویی، ص ۲۲۹.
- ↑ Patricia Crone, Michael Cook, and Gerd R. Puin as quoted in Toby Lester (January 1999), The Atlantic Monthly (به انگلیسی)
{{citation}}
:|مقاله=
ignored (help); External link in
(help); Missing or empty|مقاله=
|title=
(help) - ↑ Bible in Mohammedian Literature., by Kaufmann Kohler Duncan B. McDonald, Jewish Encyclopedia. Retrieved April 22, 2006.
- ↑ هزلتون، لزلی. «On reading the Koran». https://www.ted.com/talks/lesley_hazelton_on_reading_the_koran. TEDxRainier. پیوند خارجی در
|وبگاه=
وجود دارد (کمک); پارامتر|پیوند=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ William Montgomery Watt and Richard Bell, Bell's introduction to the Qur’an, Edinburgh University Press, 1977, p. 51
- ↑ Wansbrough, John (1977). Quranic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation
- ↑ Wansbrough, John (1978). The Sectarian Milieu: Content and Composition of Islamic Salvation History.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ R. Bell & W.M. Watt, An introduction to the Quran, Edinburgh University Press, 1977, p.93
- ↑ بنگرید Theodor Nöldeke, "The Quran"
- ↑ علل الشرایع- جلد ۱ صفحهٔ ۳۱
- ↑ تفسیر قمی- جلد ۲ صفحه ۷۷۳ و تفسیر جامع جلد ۷ صفحهٔ ۲۵۲
- ↑ معرفت، محمد هادی (۱۴۱۲). التمهید. جلد ۱. ص. ۳۴۱.
- ↑ کریمی. مستشرقان و قرآن. ص. ۳۵.
- ↑ Theodor Nöldeke, "The Quran"
- ↑ Stefan Wild in The Qur'an: an encyclopedia, by Oliver Leaman, p. 368, Taylor & Francis, 2006
- ↑ Stefan Wild in The Qur'an: an encyclopedia, by Oliver Leaman, p. 296, Taylor & Francis, 2006
- ↑ Lesley Hazleton: On reading the Koran | Video on TED.com
- ↑ ابو العلاء معری. رساله الغفران. مصر. صص. ۳۷۲ و ۴۷۳.
- ↑ محمد ابراهیمی ورکیانی، "پیشگوییها و خبرهای غیبی در قرآن"، اولین کنفرانس اعجاز قرآن، دانشگاه شهید بهشتی، 1391
- ↑ اعجاز قرآن به چیست؟ وبگاه دارالقرآن
- ↑ آیرملو، جلد یکم، ۱۱۰
- ↑ تفسیر میزان
- ↑ تفسیر نمونه
- ↑ تفسیر راهنما
- ↑ تفسیر نور
- ↑ دشتی، ۹۷.
- ↑ ابن عربی، محیی الدین،. الفتوحات المکیه، جلد3. ص. ۲۲۲.
- ↑ قیصری. شرح فصوص الحکم. ص. ۴۹۸.
- ↑ فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی. علم الیقین فی اصول الدین، جلد1. ص. ۷۴.
- ↑ الفتوحات المکیة ابن عربی ج۲، ص ۲۱۹
- ↑ نهج البلاغه، خطبه اول، ترجمه دشتی، چاپ الهادی، ص ۳۲
- ↑ دشتی، صص ۳۸–۴۱.
- ↑ ابن وراق، صص ۲۴۶–۲۵۰.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه: ۳۸۲
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ دشتی، ۹۸.
- ↑ دشتی ۹۸؛ نیز نگاه کنید به http://www.sharei.net/J_quran/ch3/012.htm
- ↑ Graham, William A. Fātiḥa. Encyclopaedia of the Qurʾān
- ↑ Mahmoud Ayoub, The Qur'an and its interpreters, Volume 1, SUNY Press, p.42
- ↑ جعفریان، رسول (۱۳۹۰). افسانه تحریف قرآن. ترجمهٔ محمود شریفی. تهران: امیرکبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل. ص. ۶۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۱۲۶-۲۹-۸. دریافتشده در ۰۶/۲۴/۲۰۱۲. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۳۲
- ↑ Richard Bell, William Montgomery Watt, Bell's introduction to the Qur'ān, Edinburgh University Press, p. 46
- ↑ Bell, Richard; Watt, William Montgomery (1970). Bell's introduction to the Qurʼān. Edinburgh University Press. pp. 66–67. ISBN 978-0-7486-0597-2., and note.10
- ↑ دشتی، ۱۰۵.
- ↑ نصر حامد ابوزید. نقد الخطاب الدینی. صص. ۲۰۳–۲۰۷.
- ↑ جلیلی، سیدهدایت الله. «وحی در همزبانی با بشر و هملسانی با قوم». مجله کیان (۲۳): ۴۲.
- ↑ ۶. قرآن از دیدگاه ۱۱۴ دانشمند، محمد مهدی علیقلی
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ ۴۹٫۲ ۴۹٫۳ ۴۹٫۴ نیکویی، صص ۳۴۳-۳۴۷.
- ↑ ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ ۵۰٫۲ ۵۰٫۳ ۵۰٫۴ ۵۰٫۵ نیکویی، صص ۲۶۳–۲۶۵.
- ↑ ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ ۵۱٫۲ ۵۱٫۳ ۵۱٫۴ نیکویی، صص ۲۶۵-۲۶۷.
- ↑ نیکویی، ص ۲۷۶.
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ نیکویی، ص ۲۸۰.
- ↑ نیکویی، ص ۲۸۱.
- ↑ نیکویی، ص ۲۸۲.
- ↑ نیکویی، ص ۲۸۴.
- ↑ نیکویی، ص ۲۸۸.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین. شیعه در اسلام (طبع جدید)، چاپ ۱۳۸۸، ناشر: بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، ص۱۳۴.
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ ۵۹٫۲ ۵۹٫۳ ۵۹٫۴ ۵۹٫۵ نیکویی، صص ۱۴۶-۱۵۰.
- ↑ System der Koranischen Theologie Einleiitung in den koran,H.Grimme,Volume 1,pages 105-117
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ ۶۱٫۲ «Samples of Quranic Contradictions and Flaws (نمونههای تناقضات و اشتباهات قرآنی)». آزادی ایمان جهانی. بایگانیشده از اصلی در ۲۳ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ «آیا در قرآن تناقض هست».
- ↑ «گمان تناقض در قرآن».
- ↑ طبرسی، احمد بن علی. الإحتجاج علی أهل اللجاج. ج1. ص. ۲۵۹. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Editors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ ۶۵٫۰۰ ۶۵٫۰۱ ۶۵٫۰۲ ۶۵٫۰۳ ۶۵٫۰۴ ۶۵٫۰۵ ۶۵٫۰۶ ۶۵٫۰۷ ۶۵٫۰۸ ۶۵٫۰۹ ۶۵٫۱۰ نیکویی، صص ۳۰۹-۳۱۱.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ ۶۶٫۲ ۶۶٫۳ ۶۶٫۴ ۶۶٫۵ نیکویی، صص ۳۲۱-۳۲۳.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن، جلد17. ص. ۳۶۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه، جلد ۲۰. ص. ۲۲۴.
- ↑ الادری، حسین. «گمان تناقض در قرآن». پارامتر
|پیوند=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «Contradictions / Difficulties in the Qur'an». web.archive.org. ۲۰۱۶-۰۴-۰۵. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۵-۳۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین،تفسیر المیزان. سوره مومنون آیات 12 تا 22
- ↑ «How long did it take to create the heavens and the earth?». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۶.
- ↑ جعفر سبحانی، مفاهیم قرآن، مكتبه التوحید، ج 8، ص 245
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن،ج20، ص7و 12
- ↑ «Criticism of Muhammad».
- ↑ «Sam Harris. Islam, Quran, Perfect Man Muhammad's Hair Hazrat Bal Shrine in Kashmir. All Truth». ۱۲ ژوئن ۲۰۱۶.
- ↑ علی دوانی. تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت. صص. ۷۷ و ۷۸.
- ↑ Charles Cutler Torrey, The Jewish foundation of Islam (به انگلیسی) (revised ed.), KTAV Pub. House, 1967, p. ۱و ۲ و ۷و ۵۴
- ↑ خیانتی در گزارش تاریخ، ص ۱۰ مقدمه
- ↑ یان مک ویلیام (۲۰۰۶/۰۱/۰۵). "Tashkent's hidden Islamic relic". BBC News. بازبینی در ۲۰۱۰/۰۵/۲۷.
- ↑ دشتی، ۸۴.
- ↑ دشتی، ۹۳–۹۵.
- ↑ ابن وراق، صص ۱۹۵–۱۹۶.
- ↑ تفسیر نمونه، سوره مسد
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین (۱۹۷۴). المیزان، ج۲۰. ص. ۳۸۴.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن. ترجمهٔ تفسیر مجمع البیان، ج ۲۷. صص. ۳۱۰–۳۱۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه، ۲۷. صص. ۳۶۸–۳۶۹.
- ↑ تفسیر نمونه، سوره-كوثر، آیات ا تا 3
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه جلد 17. ص. ۳۲۵.
- ↑ ابن وراق، صص ۲۱۸–۲۱۹.
- ↑ صحیح بخاری، جلد ۹، کتاب ۹۳، شماره ۵۱۶
- ↑ تفسیر نمونه، جلد ۱۷، صفحهٔ ۳۲۵.
- ↑ تفسیر نمونه، جلد ۱۷، صفحهٔ ۳۲۶.
- ↑ ابن سعد؛ تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، ج۸، چاپ اول (۱۹۹۰). طبقات الکبری،. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۱۸۲.
- ↑ صالحی دمشقی، محمد بن یوسف (۱۴۱۴). سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، چاپ اول. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۶۰.
- ↑ ابن سعد؛ تحقیق محمد عبدالقادر عطاء (۱۹۹۰). «چاپ اول». طبقات الکبری، ج۸. بیروت: دارالکتب العلمیه،. ص. ۱۵۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۴). بحارالانوار، ج۲۲. بیروت: دار صادر. ص. ۲۲۹.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین. «تفسیر المیزان. سوره تحریم. آیات 1 تا 9».
- ↑ شفا، ص ۱۶۶.
- ↑ شفا، ۱۷۱
- ↑ ۱۰۱٫۰ ۱۰۱٫۱ شفا، ۱۷۴
- ↑ شفا، ۱۸۳
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین. قرآن در اسلام. ص. ۹۴.
- ↑ کریمی, محمود (27 August 2000). "مستشرقان و قرآن". گلستان قرآن. ۲۲ (۳): ۳۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه، ج 13. صص. ۴۸۸–۴۸۶.
- ↑ قرائت قرآن غیر دینی، دکتر رضا آیرملو، ۱۳۸۵، انتشارات اینواند لیتراتور، سوئد
- ↑ طب و طبیب و تشریح، حسن حسن زاده آملی، نشر الف لام میم،۱۳۸۱، ص ۳۰
- ↑ بیومی، مهران (۱۳۸۹). بررسی تاریخی قصص القرآن، ، ج۴. صص. ۷۸–۹۱.
- ↑ The truth behind noah`s flood
- ↑ شفا، ص ۱۲۹.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین. تفسیر المیزان. آیات 85 تا 91 سوره نساء.
- ↑ کامیاب، حسین. بررسی شبهه جهاد ابتدایی در تفسیر آیه لا اکراه فی الدین. ص. ۸.
- ↑ کامیاب، حسین. بررسی شبهه جهاد ابتدایی در تفسیر آیه لا اکراه فی الدین. ص. ۲۷.
- ↑ شیخ طوسی. التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: 83.
- ↑ ابن حزم. الناسخ و المنسوخ. صص. ۳۰ و ۳۴-۳۵.
- ↑ دانشنامه اسلام؛ چاپ دوم، ذیل "جهاد".
- ↑ رشید رضا، محمد. المنار، جلد2. ص. ۲۱۵.
- ↑ سیوطی، جلال الدین. الدر المنثور، جلد2. ص. ۲۹.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین. «تفسیر المیزان. آیه 1 تا 16 سوره توبه».
- ↑ Hazleton، Lesley. «On reading the Koran». TEDxRainier.
- ↑ Ali, Maulana Muhammad; The Religion of Islam (6th Edition), Ch V "Jihad" p. 414 "When shall war cease". Published by The Lahore Ahmadiyya Movement
- ↑ Sadr-u-Din, Maulvi. Qur'an and War. The Muslim Book Society, Lahore, Pakistan. p. 8.
- ↑ Article on Jihad by Dr. G. W. Leitner (founder of The Oriental Institute, UK) published in Asiatic Quarterly Review, 1886. ("Jihad, even when explained as a righteous effort of waging war in self-defense against the grossest outrage on one's religion, is strictly limited..")
- ↑ The Qur'anic Commandments Regarding War/Jihad An English rendering of an Urdu article appearing in Basharat-e-Ahmadiyya Vol. I, pp. 228–32, by Dr. Basharat Ahmad; published by the Lahore Ahmadiyya Movement for the Propagation of Islam
- ↑ Maulana Muhammad, Ali. The Religion of Islam (6th Edition), Ch V "Jihad". The Lahore Ahmadiyya Movement. pp. 411–13.
- ↑ ۱۲۶٫۰ ۱۲۶٫۱ ۱۲۶٫۲ Is religion killing us?: violence in the Bible and the Quran ,Jack Nelson-Pallmeyer, page 75
- ↑ ۱۲۷٫۰ ۱۲۷٫۱ ۱۲۷٫۲ «رادیو زمانه | اندیشه زمانه | عقاید دینی | پاسخ به تحدی قرآن (۵ و ۶)». zamaaneh.com. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۵-۲۹.
- ↑ «عبدالکریم سروش در لندن، روح پوپر بر فراز تهران». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۵-۳۰.
- ↑ «ادعای پیامبری سروش و وعده عالمگیر شدن "فرقه سروشیه"». رادیو زمانه. ۲۰۱۶-۰۸-۱۴. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۵-۳۰.
منابع
- دشتی, علی. بیستوسهسال.
- میرفطروس, علی. اسلامشناسی ۱ و ۲.
- شفا, شجاعالدین. پس از هزار و چهارصد سال.
- ابن وراق، اسلام و مسلمانی (چرا مسلمان نیستم)، ترجمه مسعود انصاری
- امیرحسین خُنجی، شاهنشاهی هخامنشی، پیوست دوم: افسانه پوریم
- نیکویی, حجتالله (1396). نگاهی نقادانه به مبانی نظری نبوت. قم: موسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان.
- Hoffmann, R. Joseph. The. Origins of Christianity. Amherst, N.Y, 1985
- Margulis, Lynn, and K. V. Schwartz. Five Kingdoms. San Francisco, 1982
- Feuerbach, Ludwig. The Essence of Christianity. Amherst, N.Y, 1989.
- Watt, W. Montgomery. [9]. Muslim-Christian Encounters. London, 1991
- Voltaire. Dictionnaire philosophique. Translated by Besterman. London, 1971