نقد اسلام
بخشی از مجموعه مقالههای |
نقد دین |
---|
دینها |
اشخاص مذهبی |
متون |
منتقدان |
خشونت |
موضوعهای دیگر |
نقد اسلام از همان اولین مرحلههای شکلگیری آن وجود داشتهاست. اولین نقدهای نوشتاری توسط مسیحیان نوشته شده، تا قبل از قرن نهم میلادی، بسیاری اسلام را بهعنوان شاخهای رادیکال از بدعتگذاری در مسیحیت میشناختند.[۱] بعدها جهان اسلام مستقیماً مورد نقد قرار گرفت.[۲][۳] نقد اسلام در جوامع غربی بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و عملیاتهای تروریستی دیگر مسلمانان در قرن ۲۱م بار دیگر شدت گرفت.[۴]
موارد مورد نقد شامل اخلاق محمد، آخرین پیامبر الهی براساس اسلام، در زندگی عمومی و شخصی اوست.[۵][۶] مسائل مربوط به صحت و اخلاق در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، نیز توسط منتقدین مورد بحث قرار میگیرد.[۷] نقدهای دیگر پرسشهایی را دربارهٔ حقوق بشر در گذشته اسلام و کشورهای اسلامی مدرن مانند رفتار با زنها، دگرباشان جنسی و اقلیتهای دینی و قومی در قوانین اسلامی را بررسی میکند.[۸] با روند رو به رشد اخیر چندگانگی فرهنگی، توانایی و خواست مهاجرین مسلمان برای جذب شدن در جوامع غربی[۹] و کشورهایی مانند هند[۱۰][۱۱][۱۲] و روسیه[۱۳][۱۴] نیز مورد نقد واقع شدهاست. از سوی دیگر، پاسخهایی از طرف دین پژوهان و محققین اسلامی به این انتقادات مطرح شدهاست. برخی، اغلب اشکالات وارد شده بر دین اسلام و ایجاد تقابل میان افراد و احکام آن را ناشی از سوء برداشت از مفاهیم اسلامی میدانند.[۱۵] برخی دیگر این مقوله را ناشی از دین ستیزی بسیاری از مخالفان و حس تقابل با اسلام یا حتی نفرت از آن دانستهاند.[۱۶]
محتویات
اخلاق[ویرایش]
محمد[ویرایش]
به اعتقاد مسلمانان محمد یکی از پیامبران الهی و بنیانگذار اسلام است و بهعنوان یک الگو برای پیروان این دین به حساب میآید. منتقدینی مانند زیگموند کوئل و ابن وراق (مسلمان پیشین) برخی از اعمال محمد را غیراخلاقی میدانند.[۵][۶]
قتل کعب[ویرایش]
کعب بن اشرف یکی از مخالفین محمد در صدر اسلام بود. کعب در یادبود کشتهشدگان بزرگ قریش اشعاری سرودهاست و بزرگان قریش را به برخورد با محمد دعوت میکرد. او همچنین اشعاری اروتیک دربارهٔ زنان مسلمان سروده بود که موجب توهین به مسلمانان شده بود. کعب بن اشرف، علاوه بر فعالیتهای تبلیغاتی بر ضد مسلمانان، مخالف فعالیتهای اقتصادی و تجاری آنان نیز بودهاست. به همین دلیل، به هنگام برپایی بازار مسلمانان در محله بقیعالزُبیر مدینه، کعب طنابهای بازار مسلمانان را برید.[۱۷] چون کعب از آزار محمد و یارانش دستبردار نبود، محمد بالاجبار از مسلمانان خواست تا به شر و آزار وی پایان دهند.[۱۸] با اعلام رضایت محمد، چند تن از قوم اَوس که از آن جمله عبّاد بن بِشر، ابونائله سلکان بن سلامه (برادر رضاعی کعب) بودند،[۱۹][۲۰] کعب را در خارج از قلعه خود، در حوالی شِعْبالعَجوز، در بیرون مدینه، به شکل غافلگیرانهای کشتند.[۲۱][۲۲][۲۳] پس از آنکه محمد خبر قتل کعب را میشنود برای قاتلان آرزوی شادی میکند و خدا را شکر مینماید.[۲۴]
سن پایین عایشه[ویرایش]
براساس حدیثهای منابع سنی، عایشه در هنگام عقد با محمد شش یا هفت سال داشت و در هنگام ازدواج به سن نه سالگی رسیده بود.[۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰] جریر طبری که ۲۰۰ سال پس از مرگ محمد در ایران بهدنیا آمدهاست، در کتاب تاریخ طبری، عایشه را در هنگام ازدواج ۱۰ ساله میداند.[۲۸] ششصد سال بعد از مرگ محمد ابن خلکان عایشه را در زمان عقد نه ساله و در هنگام ازدواج دوازده ساله توصیف میکند.[۳۱]
در قرن بیستم یک نویسنده هندی بهنام محمد علی احادیث مربوط به سن کم عایشه را زیر سؤال برد؛ او تفسیر جدید محمد بین عبدالله خطیب تبریزی در کتاب مشکات المصابیح را سند قرار داد که در آن سن عایشه در هنگام ازدواج ۱۹ سال اعلام میشود.[۳۲] کالین ترنر استاد انگلیسی مطالعات اسلامی[۳۳] گفتهاست که چون ازدواج یک مرد مسن با یک دختر جوان در میان بادیهنشینان امری رایج بودهاست، نمیتوان عمل محمد در آن دوران را نامناسب دانست.[۳۴] کارن آرمسترانگ نویسنده انگلیسی نیز میگوید «هیچ عمل زشتی در ازدواج محمد با عایشه وجود ندارد. ازدواج غیابی برای بستن پیمان صلح در آن زمان با دخترانی حتی جوانتر از عایشه رایج بودهاست».[۳۵] مسلمانان علت این امر را موقعیت محمد به عنوان رهبر جامعه قبیله ای آن زمان میدانند که ازدواجها بیشتر دلایل سیاسی داشته و محمد اهداف والاتری از برآورده کردن نیازهای نفسانی دنبال میکردهاست.[۳۶] به همین دلیل محمد تا ۵۰ سالگی تنها یک همسر داشت.[۳۷]
اخلاق در قرآن[ویرایش]
به گفته برخی از منتقدین اخلاق در قرآن به نسبت اخلاق در مسیحیت و یهودیت که اسلام ادعای تکمیل آنها را دارد، پسرفت کردهاست. برای مثال دانشنامه کاتولیک مینویسد «اخلاق در اسلام بدتر از اخلاق در یهودیت و بسیار بدتر از اخلاق در کتاب عهد جدید است» و همچنین مینویسد «در اخلاق اسلامی قسمتهای قابل تحسین بسیاری وجود دارد، این قابل انکار نیست، اما هیچ اصالت و برتری در آنها وجود ندارد».[۵]
- منتقدین اعتقاد دارند که قرآن میگوید[قرآن نساء ۳۴] «و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید نخست پندشان دهید و بعد در خوابگاهها از ایشان دوری کنید و اگر تأثیر نکرد آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر بر آنها هیچ راهی برای سرزنش مجویید، که خدا والای بزرگ است.» و به مردان اجازه میدهد تا زنان خود را کتک بزنند.[۳۸] فیلم تسلیم که با قتل کارگردانش پس از ساخت فیلم بیشتر مشهور شد، با نمایش این آیهها بر روی بدن زنان مسلمانی که مورد آزار قرار گرفتهاند به انتقاد از این آیه و آیههای مشابه میپردازد.[۳۹] اما در طرف مقابل، محققین و عالمان دینی اسلام طبق آموزههای دینی اسلام باور دارند، لفظ «زدن» پس از ارائهٔ دو راه حل (نخست پند دادن و در صورت عدم توجیه شدن، ممانعت از هم بستری) و تنها در صورت قبول نکردن و نپذیرفتن حقوق مرد توسط زن (و طبق ظوابطی مانند مقداری که دیه بر آن جاری نشود[۴۰]) توصیه شدهاست؛ و اگر کسی از روی ستم و ظلم چنین کاری بکند، به هیچ وجه به احکام اسلامی عمل نکردهاست.[۴۱] این کلمه همچنین در معانی دیگری مانند «از پیششان رفتن»، «زدن»، «آرام زدن» و «جدا شدن» نیز ترجمه شدهاست.[۴۲][۴۳][۴۴]
- برخی منتقدین اعلام میکنند که قرآن با دیگر ادیان سازگاری ندارد. زیرا به آنها حمله کرده و نسبت به پیروان آن ادیان دیگر نفرت پراکنی میکند.[۷][۴۵] برای مثال، سم هریس آیههایی از قرآن را بهصورت جنگیدن با ناباورها و کافران تفسیر میکند. قرآن میگوید[قرآن توبه ۲۹] «با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام میشمرند، و نه آئین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند»[۴۶][۴۷] جزیه اصولاً به مالیاتی اطلاق میشود که دولت اسلامی از اهل کتاب در قبال مستثنی کردن آنها از خدمت نظامی، و حفاظت از آنها در مقابل تعرض دیگران، بر اساس قرارداد ذمه، از آنها دریافت میکند.[۴۸][۴۹][۵۰][۵۱] شهروندان مسلمان به جای جزیه، خمس و زکات میپردازند.[۵۲] هریس در کتاب پایان ایمان مسلمانان تندرو را حاصل ترجمه صریح قرآن میداند و نسبت به امکان وجود اسلام میانهرو شکاک است.[۵۳]هنری مارتین ادعا میکند که مسئله حوریها به این دلیل مطرح شدهاست تا پیروان محمد را ارضا کند.[۵۴] ولی در مقابل، محققین اسلامی معتقدند در حدیث ثقلین و دیگر حدیثهای مشابه به این اشاره شدهاست که «قرآن» و «اهل بیت» از یکدیگر جدایی ناپذیر اند که در نتیجه، باید برای یافتن معانی صحیح آیههای قرآن به گفتههای آنان مراجعه کرد و تفسیرهای درست را از احادیث آنان به دست آورد.[۵۵] به همین جهت، در تفسیرهایی از این آیه آمدهاست که «قرآن در صدد بیان یک قانون در ارتباط با شهروندانی است که در محدوده حکومت اسلامی زندگی میکنند، اما به قوانین شهروندی پایبند نیستند. در حقیقت اسلام به اهل کتاب تا زمانی که قوانین و احکام اسلام را محترم شمارند و دست به تحریک بر ضد مسلمانان نزنند و تبلیغ مخالف اسلام نکنند، نه تنها فرمان به جنگ و ریختن خون آنها نمیدهد، بلکه این اجازه را میدهد که به صورت یک اقلیت سالم مذهبی با مسلمانان زندگی مسالمتآمیز داشته باشند، و یکی از نشانههای تسلیم آنها در برابر این نوع همزیستی مسالمتآمیز، پرداخت «جزیه» است که یک نوع مالیات سرانه محسوب میشود.»[۵۶]
بردهداری[ویرایش]
برنارد لویس اعتقاد دارد که یکی از تناقضهای تلخ تاریخ جهان اصلاحات انجام شده توسط اسلام بود که به گسترش و توسعه تجارت برده در داخل و خارج از امپراتوری اسلامی منجر شد. به گفته او دستور اسلام دربارهٔ اینکه یک مسلمان نمیتواند برده باشد، باعث شد که این سرزمینهای اسلامی اقدام به وارد کردن برده از دیگر نقاط دنیا بکنند.[۵۷] پاتریک منینگ میگوید اسلام با پذیرش و قانونمند کردن بردهداری بیشتر در خدمت بردهداری بودهاست تا علیه آن.[۵۸]
با این حال این انتقاد وجود دارد که برخلاف جوامع غربی که در دوره مخالفتشان با بردهداری حرکتهای مردمی ضدبردهداری در خارج از محیطهای مذهبی (خارج از کلیسا) شکل گرفت، در جوامع اسلامی هیچ گروهی با این هدف بهوجود نیامد. در دولتهای اسلامی، آموزههای اسلام بدون هرگونه پرسشی پذیرفته و بهصورت قانون درمیآمدند. اسلام، با قانونمند کردن بردهداری در گسترش تجارت آن نیز نقش ایفا کرد.[۵۹]
در مقابل و طبق منابع اسلامی، اسلام برای آزادی بردگان برنامه دارد بی آنکه این آزادی عکس العمل نامطلوبی در جامعه به وجود آورد. به این ترتیب که اسلام همهٔ روشهای بردهگیری را ممنوع کرده به استثنای اسرای جنگی و آنهم به این دلیل بودهاست که زندانهای آن دوران جای کافی برای حبس همهٔ اسرا را نداشتهاست. قرآن [قرآن توبه ۶۰] یک بودجه دائمی یعنی یکهشتم زکات را برای آزادی بردگان اختصاص دادهاست. بر اساس فقه اسلامی، بردگان با قراردادی که با مالک خود میبندند میتوانند از دسترنج خود آزاد شوند. بعلاوه آزادی بردگان یکی از مهمترین اعمال خیر در اسلام بهشمار میآید که پیشوایان اسلامی در انجام آن پیشقدم بودهاند؛ بطوریکه گفته میشود علی بن ابیطالب به تنهایی هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردهاست.[۶۰][۶۱] مصطفی محقق داماد اعتقاد دارد احکام امضایی اسلام به دو دستهٔ «مطلوب» و «تحمیلی» تقسیم میشوند. احکام تحمیلی نه به دلیل مطلوبیت و پسندیدگی بلکه به دلیل وجود آن در عرف و تأثیرهای اجتماعی در ممنوعیت آنها، مورد تأیید اسلام قرار گرفتهاند. این دسته احکام از عرف حاکم بر جامعه پیروی میکنند و اگر در طول زمان از عرف تغییر کنند، حکم شرع نیز تغییر مییابد. به گفتهٔ وی، بردهداری نیز یکی از آنها بودهاست.[۶۲][۶۳]
به اعتقاد مخالفین در آغاز قرن بیستم میلادی (بعد از جنگ جهانی اول) بردهداری در سرزمینهای اسلامی با فشار کشورهای غربی بهویژه انگلستان و فرانسه بهتدریج کم و غیرقانونی شد.[۶۴] به عقیده گوردون عدم شکلگیری جنبشهای محلی ضدبردهداری در میان مسلمانان بهدلیل حضور گسترده و ریشهدار بردهداری در قوانین اسلامی بودهاست. با قانونی کردن بردهداری و تجارت آن، اسلام این عمل غیراخلاقی را تا درجهای غیرقابل تحمل بسط و گسترش داد. در نتیجه، در هیچ مکانی از سرزمینهای اسلامی هیچ تفکر چالشی علیه بردهداری شکل نگرفت.[۶۵] مسئله بردهداری در دنیای اسلام در دوران مدرن بحثبرانگیز است. منتقدین بر این باورند که دلایل سخت و محکمی دربارهٔ وجود و آثار مخرب آن موجود است. اما در سوی دیگر، مدافعین معتقدند که بردهداری در اواسط قرن بیستم میلادی در سرزمینهای اسلامی از بین رفتهاست و گزارشهای مبتنی بر وجود بردهداری در سودان و سومالی بهدلیل وجود جنگ طولانی است و نه بهخاطر خود اسلام.[۶۶] این در حالی است که بسیاری پژوهشگران اسلامی بعد از تعطیل شدن بردهداری در جهان اسلام در اواسط قرن بیستم میلادی به این نتیجه رسیدند که این عمل با اخلاق قرآنی ناسازگار است.[۶۷]
محسن کدیور با اشاره به اینکه بردگی در اسلام، به هفت شکل مختلف (بنابر نظر مشهور) میتواند به وجود بیاید، معتقد است بسیاری از علمای مسلمان معاصر شش شکل از این هفت شکل را غیرشرعی دانسته و معتقدند که بردگی فقط از طریق اسارت کفار حربی در جهاد شرعی (که در زمان کنونی و غیبت امام زمان ناممکن است) امکان دارد.[۶۸]
ارتداد[ویرایش]
براساس احکام اسلامی ارتداد به صورت تغییر دین از اسلام تعریف میشود و به کسانی گفته میشود که پس از اسلام آوردن از این دین روی برمیگرداند.[۶۹] از نظر لوئیس کوزر، ارتداد این نیست که شخص مرتد فقط دچار یک تغییر اساسی در عقیده ش شود بلکه مرتد کسی است که حتی در عقیده جدیدش احساس رضایت ندارد و به جای تلاش در راستای تحقق آن، در حال نفی و حمله به ایمان سابقش است.[۷۰][۷۱] مجازات ارتداد در اسلام را گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید شدن اعلام میکنند. برخی روایتهای سنتی اجازه میدهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام برای مرد مرتد که داوطلبانه اسلام را انکار میکند، هستند. برخی از مکتبهای اسلامی اجازه میدهند تا زنان مرتد را به جای اعدام، زندانی کنند. علاوهبر این مجازاتها ازدواج انسان مرتد از دید اسلام باطل است. بسیاری از متفکرین مدرنِ مسلمان، امروزه قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدهاند.[۶۹][۷۲] آن نوع ارتدادی که معمولاً فقها آن را قابل تنبیه میدانند، نوع سیاسی آن است.[۷۳] به عقیده وائل بن حلاق در فرهنگی که شاکله اصلی آن مذهب و اصول اخلاقی است، ارتداد در برخی موارد همسنگ خیانت در جوامع مدرن به حساب میآید.[۷۴] براساس تحقیقی در سال ۲۰۱۳ میلادی، ارتداد در ۱۳ کشور مسلمان با اعدام قابل مجازات است. این کشورها شامل افغانستان، ایران، مالزی، مالدیو، موریتانی، نیجریه، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، سومالی، سودان، امارات متحده عربی و یمن هستند.[۷۵] به عقیده منتقدین قوانینی که تغییر دین را محدود یا غیرقانونی میدانند در تناقض صریح با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر است.[۷۶]
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیدهبانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.
— اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، مادهٔ ۱۸
به باور جوادی آملی ارتداد آن است که کسی دین را از روی منطق و تحقیق میپذیرد، با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.[۷۷] بنابر منابع اسلامی، شخص مرتد فقط با وجود شک و تردید در بارهٔ اش اعدام نمیشود، بلکه در صورتی که عقاید خود را به زبان بیاورد یا با رفتاری کفرآمیز ارتداد خود را اظهار کند و ضدّیت و کجروی خود را آشکارا بیان و در جهت تضعیف اعتقادات دیگران تلاش کند با اینچنین حکمی رو به رو خواهد شد؛ ولی کسی که در ظاهر خود را معتقد نشان بدهد، تا زمانی که اظهار اسلام میکند کسی حق تعرض به او را ندارد.[۷۸][۷۹] بنا به نظر اسلام، احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمیکنند، اجراء نمیشود. بعلاوه اینکه از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است.[۸۰] پیشینه حکم ارتداد - به نظر برخی مفسران- به آیهٔ [قرآن آلعمران ۵۲] بر میگردد که گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایههای نظام اسلامی، به هم کیشان خود سفارش میکردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.[۸۱] به اعتقاد مارسل بوازار از استادان حقوق دانشگاه ژنو «علت سختگیری اسلام دربارهٔ مرتد شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفاً جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایههای حکومت نیز محسوب میشود، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی میشود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمیتواند قابل تحمل باشد.»[۸۲] در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد بهعنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشدهاست؛[۸۳] با این حال حکم ارتداد اشخاصی مثل سلمان رشدی و احمد کسروی از درون همین جامعه صادر شدهاست. عبدالکریم سروش در یک سخنرانی با ذکر این مسئله که توهین و ناسزا از مقوله آزادی بیان نیست و در واقع نوعی عمل است، دربارهٔ کتاب سلمان رشدی گفتهاست:[۸۴]
در قصه سلمان رشدی، فارغ از هرگونه داوری، عدهای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است، ولی واقعاً اینطور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.

خشونت[ویرایش]
حملات ۱۱ سپتامبر در ایالات متحده آمریکا و همچنین فعالیتهای دیگر مرتبط با تروریسم اسلامی در قرن ۲۱م باعث شدهاست که بسیاری از افراد به دین اسلام اتهام خشونت بزنند.[۸۵] از سوی دیگر، آموزههای قرآن در مورد جنگ و صلح بحثهای زیادی را بهراه انداختهاست. منتقدین میگویند قرآن در آیههای مختلفی به مسلمانان اجازه دادهاست تا با ناباوران به این دین در زمان زندگیِ محمد و بعد از آن در جنگ باشند و آنها را نابود کنند.[۴۷][۸۶][۸۷] از سوی دیگر آیاتی هم وجود دارد که مسلمانان را تنها با جنگ با مشرکینی دعوت میکند که به آنها حمله کردهاند.[۸۸] محققین مدافع اسلام اعتقاد دارند که آیههایی دعوت به جنگ خارج از زمینه ترجمه شدهاند و اگر آیهها را در متن ترجمه شوند، مشاهده میشود که قرآن با خشونت مخالف است[۸۹][۹۰][۹۱] و جنگ را تنها در حالت دفاع از خود مجاز میداند.[۹۲][۹۳]
دیوید مارگلیوث، شرقشناس و استاد دانشگاه، غزوه خیبر را نقطهای میداند که اسلام از آنجا به بعد به خطری برای همهٔ دنیا بدل شدهاست.[۹۴] به گفته مارگلیوث حملات اولیه مسلمانان به ساکنین مکه و یهودیهای مدینه (مانند غزوه بنیقریطه) میتواند به دلیل رفتارهای ناشایست و ظلمهایی که آنها به مسلمانان کردند صورت گرفته باشد.[۹۴] اما او اعتقاد دارد که یهودیهای خیبر هیچ ضرری به محمد و یارانش نرسانده بودند و غزوه خیبر را تنها با هدف غارت میتوان توجیه کرد. به گفته او محمد در توجیه این حمله گفتهاست «مردم خیبر مسلمان نیستند».[۹۴] به گفته مارگلیوث این بهانه زمینهساز حملات بیحد مسلمانان شد.[۹۵]
در طرف دیگر، دین پژوهان اسلامی باور دارند با توجه به منابع اسلامی پس از آنکه پیامبر اسلام یهودیان بنی نضیر را به سبب خیانت از مدینه بیرون راند، برخی از سران آنها روانه خیبر شدند؛ و بدین گونه خیبر کانون خطر و توطئه ضد امت نوپای اسلامی شد.[۹۶][۹۷][۹۸][۹۹][۱۰۰] به اعتقاد ویلیام مونتگومری وات یهودیان خیبر، که سران بنی نضیر را در میان خود داشتند، به دنبال انتقام جویی از محمد، اموال خود را برای برانگیختن اعراب همسایه از جمله قبیله نیرومند غطفان هزینه میکردند تا آنها را ضد مسلمانان با خود متحد سازند. این سبب کافی بود تا پیامبر به فاصله کمی از صلح حدیبیه به خیبر حمله کند.[۱۰۱]
جهاد (بهعنوان یک واژه اسلامی) یکی از وظایف شرعی مسلمانان است. کلمه «جهاد» لغتی عربی و به معنی کوشش و مبارزه است. این واژه، ۴۱ بار در قرآن به چشم میخورد و اکثراً در عبارت رایج جهاد فی سبیل الله (به معنی جهاد در راه الله) بهکار میرود.[۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴] جهاد یک وظیفه دینی بسیار مهم در اسلام است. عدهای از پژوهشگران سنی از جهاد بهعنوان رکن ششم اسلام یاد میکنند. هرچند چنین مسئلهای بهصورت رسمی وجود ندارد.[۱۰۵] در شیعههای دوازدهامامی جهاد بهعنوان یکی از ۱۰ فروع دین شناخته میشود. قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، بارها مسلمانان را به جهاد یا جنگ مقدس علیه کافران و ناباوران و در بعضی موارد علیه مسیحیان و یهودیان که در صدد اقدام علیه مسلمانان باشند،[۱۰۶] فرامیخواند.[۱۰۷] برنارد لوئیس، پژوهشگر تاریخ خاورمیانه، ادعا میکند که اکثریت قاطع متخصصین علوم الهی، حقوقدانها و سنتگراها (بهویژه در احادیث) در گذشته ضرورت جهاد را تنها در عملیات نظامی برداشت کردهاند.[۱۰۸] او همچنین ادعا میکند در بیشتر تاریخ ثبتشده اسلام، چه در زمان زندگی محمد و چه پس از آن واژهٔ جهاد در معنای نظامی بهکار رفتهاست.[۱۰۹] به گفتهٔ اندرو بوستوم نیز تعدادی از جهادها مسیحیان، هندوها و یهودیان را هدف قرار دادهاند.[۱۱۰]
دنیس پرَگر، نویسنده و مقالهنویس آمریکایی، در پاسخ به جنبشی که با شعار «اسلام دین صلح است» فعالیت میکند، نوشت:[۱۱۱]
اسلام هیچگاه دین صلح نبودهاست. این دین بهعنوان یک دین جنگی آغاز و در طول تاریخش به همین صورت باقی مانده. هرگاه ممکن بوده علیه نامسلمانان جنگیدهاست؛ از مشرکان شمال آفریقا تا هندوهای مقیم هندوستان، بین ۶۰ تا ۸۰ میلیون نفر در دورهٔ هزارساله حکومت مسلمانان توسط آنان کشته شدند.
قرآن در آیه [قرآن انفال ۱۲] میگوید «ضربهها را بر بالاتر از گردن (بر سرهای دشمنان) فرود آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید».[قرآن انفال ۱۲][۱۱۲] این عبارت که به تهدید ناباوران میپردازد، بارها در عملیاتهای ترور جهادی بهعنوان انگیزه مطرح شدهاست.[۱۱۳] در مقابل، محققین اسلامی این آیه را یکی دیگر از نمونه آیههای دعوت به جنگ میدانند که خارج از زمینه ترجمه شدهاست. چون در آیهٔ بعدی این سوره، این مجازات مخصوص کسانی دانسته شده که با پیامبر مخالفت و دشمنی میکنند یا حتی به جنگ با او برخاستهاند.[۱۱۴]
کارن آرمسترانگ در بررسی آنچه تاریخ طولانی خصومت نسبت به اسلام مینامد، اظهار میدارد آموزههای محمد بر صلح و مدارا استوار است و جهاد مقدسی که قرآن به عنوان وظیفه هر مسلمان به آن اشاره میکند، جنگ برای برپایی یک اجتماع شایسته مبتنی بر عدالت است.[۱۱۵] آرمسترانگ در کتابی که دربارهٔ زندگی پیامبر اسلام نوشته، اسلام را از ریشه سلام به معنای صلح میداند و معتقد است که محمد در عین اینکه مرد جهاد بود، یک صلح طلب واقعی بوده و به عنوان نمونه به صلح مکه اشاره میکند.
محمد بن عبدالله جان، اعتقاد و پیروی نزدیکترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد؛ چنانکه همین معنا را از سوره فتح به خوبی میتوان دریافت.
سر بریدن[ویرایش]
سر بریدن یکی از روشهای اعدام در احکام اسلامی است.[۱۱۶] با اینکه استفاده از این روش برای اعدام در گذشته بسیار گسترده بودهاست، در اواخر قرن بیستم، در بیشتر کشورهای اسلامی کنار گذاشته شدهاست. در حال حاضر این مجازات تنها در کشور عربستان سعودی مورد استفاده قرار میگیرد. در ایران، قطر و یمن نیز سر بریدن قانونیست اما دیگر از آن استفاده نمیشود.[۱۱۷][۱۱۸] به گزارش سازمان عفو بینالملل این مجازات در ایران برای آخرین بار در سال ۲۰۰۱ میلادی صورت گرفتهاست.[۱۱۹]
همجنسگرایان[ویرایش]
منتقدینی مانند ارشاد منجی، فعال لزبین، احسان جامی، مسلمان پیشین و آیان حریص علی رفتار اسلام نسبت به همجنسگرایان را مورد نقد قرار دادهاند.[۱۲۰] در ماه مه سال ۲۰۰۸ گروه محافظ حقوق همجنسگرایان به نام لاندا استانبول (در استانبول ترکیه) توسط دادگاهی در ترکیه از فعالیت منع شد. در این حکم، دادگاه این گروه را به زیر پا گذاشتن قانون و اخلاق براساس قانون حمایت از خانواده متهم کرد.[۱۲۱] این حکم بعدها به دادگاه عالی ترکیه منتقل و ممنوعیت فعالیت رفع شد.[۱۲۲] براساس تحقیقی در سال ۲۰۱۶، فعالیت همجنسگرایان در ۱۰ کشور اسلامی قابل مجازات با مرگ است اگرچه در بعضی از آنها هرگز از این قانون استفاده نشدهاست. این ده کشور عبارتند از یمن، ایران، موریتانی، نیجریه، قطر، عربستان سعودی، افغانستان، سومالی، سودان و امارات متحده عربی.[۱۲۳] مسلمان پیشین، ابن وراق، گفتهاست که محکومیت قرآن نسبت به همجنسگرایان عموماً در در عمل نادیده گرفته میشد و کشورهای اسلامی نسبت به همجنسگرایان رفتار بسیار بهتری از کشورهای مسیحی داشتند. اما اخیراً این روند تغییر کردهاست.[۱۲۴]
اما در طرف مقابل، محققینی مانند علامه طباطبایی بر این اعتقاد هستند که نا مشروع بودن همجنسگرایی در اسلام دلایلی دارد؛ یکی از این دلایل این است که علاوه بر متناسب نبودن اندامهای جنسی همجنسگرایان بهطور طبیعی، قابلیت تولید مثل نیز برای آنها بدون استفاده از فناوریهای خودساختهٔ بشر امکانپذیر نیست؛ و این نشان دهندهٔ آن است که همجنسگرایی، عملی نامتقارن با همهٔ آن چیزی است که طبیعت و فطرت انسان آن را ایجاب میکند.[۱۲۵] از طرفی نیز مطرح میشود، برخی دلایل دیگر در گسترش و حتی جهانی شدن همجنسگرایی دخیل بودهاند، که توسط جوامع غربی (که مهد آزادی جنسی محسوب میشوند) پنهان شدهاند و کمتر کسی از آنها اطلاع دارد. مانند برهم خوردن نسبت جنسیتی در دوران تب طلا در کالیفورنیا که بنا به آمارها جمعیت زنان به حدود ۱۰٪ از کل جمعیت کاهش پیدا کرد و تعداد زیاد مردها منجر به ظهور و گسترش پدیدهٔ همجنسبازی در سانفرانسیسکو شد؛ شهری که در آن همه چیز جریان داشت از جمله وجود روسپیهای مرد همجنسباز که بعدها غیرقانونی شد.[۱۲۶]
ازدواج موقت[ویرایش]
ازدواج موقت یا نکاح متعه یک نوع ازدواج قراردادی در میان مسلمانان شیعه است. زمان این نوع ازدواج در هنگام عقد مشخص است و پس از پایان زمان مشخصشده خود به خود باطل میشود. به همین دلیل این نوع ازدواج همواره بهعنوان پوشش مذهبیِ تنفروشی مورد نقد قرار میگیرد.[۱۲۷][۱۲۸] میسیونر مسیحی، توماس پاتریک هیوز، این نوع ازدواج را بهعنوان ادامهٔ یک رسم منحرف از عربستان قدیم نقد میکند.[۱۲۹] اما در طرف دیگر، دانشمندان دینی اسلام بر این باورند که طبق نظریههای اسلام شیعه، در ماهیت این نوع ازدواج در اسلام، هیچ گاه فقط ارتباط جنسی کوتاه و صِرف لحاظ نشده، بلکه به عنوان راهکاری برای افرادی که امکان ازدواج دائم (مانند داشتن جهیزیه، وسع مالی، ویا حتی رضایت به آشکار ساختن آن) را ندارند، و ممکن است در اثر نبود این شرایط به روابط بدون حد و مرز روی بیاورند لحاظ شدهاست. حتی، امکان این نیز وجود دارد که زن در ازدواج موقت، مرد را از رابطهٔ جنسی منع کند و مرد تنها اجازهٔ استفاده از دیگر مزایای آن (مانند لمس کردن بدن او) را داشته باشد.[۱۳۰] همین طور از امامان شیعه هم روایتهایی مبنی بر عدم اصرار ورزی در جهت انجام آن وجود دارد که در جهت جلوگیری از ایجاد بدبینی نسبت به احکام اسلامی بیان شدهاند.[۱۳۱]
شیعه و سنی هر دو بر سر قانونی بودن ازدواج موقت در ابتدای ظهور اسلام توافق دارند؛ ولی اهل سنت باور دارند که پیامبر در چندین اتفاق بزرگ (مانند فتح خیبر در سال ۷ هجری و پیروزی مکه در سال ۸ هجری)، ازدواج موقت را لغو کردهاست. ابن کثیر معتقد است که در آغاز اسلام، ازدواج موقت بدون شک شرعی بودهاست.[۱۳۲] بسیاری از مسلمانان اهل سنت نیز اعتقاد دارند که عمر، خلیفهٔ دوم مسلمانان، ازدواج موقت را با توجه به ممنوعیت آن در زمان محمد منع کردهاست.[۱۳۳] اما شیعیان دوازده امامی، مجاز بودن آن را از آیه ای قرآنی که میگوید [قرآن نساء ۲۴] «و زنانی را که متعه کردهاید، مَهرشان را به عنوان فریضهای به آنان بدهید، و بر شما گناهی نیست که پس از تعیین مبلغ مقرر، با یکدیگر توافق کنید که مدت عقد یا مَهر را کم یا زیاد کنید؛ مسلماً خداوند دانای حکیم است.» به دست میآورند[۱۳۱]؛ همچنین جعفر صادق، امام ششم شیعیان، ازدواج موقت را از مسائل تقیه ناپذیر عنوان کردهاست.[۱۳۴] در مقابل حتی، روایتهایی نیز وجود دارد که ازدواج موقت پس از ازدواج دائم، یکی از اعمال مکروه بهشمار رفتهاست.[۱۳۱] علامه طباطبایی در کتاب تفسیر المیزان خود، از دیدگاه شیعه در مورد ازدواج موقت دفاع میکند و مینویسد براساس گفتههای امامان شیعه، ازدواج موقت مجاز است.[۱۳۵]
زن در اسلام[ویرایش]
خشونت خانگی[ویرایش]
بسیاری از پژوهشگران[۱۳۶][۱۳۷] معتقدند، در شرایطی که شوهر به نا فرمانی و عدم انجام وظایف همسرش مشکوک شود، قوانین شریعت خشونت خانگی علیه زنان را ترویج میدهند.[۱۳۸] پژوهشگران دیگر ادعا دارند که کتک زدن زنها با دیدگاههای جدید از قرآن ناسازگاری دارد.[۱۳۹] یکی از آیههای قرآن که خشونت خانگی را مجاز میداند، آیه ۳۴ سورهٔ نساء است.[۱۴۰][۱۴۱] بسیاری از کشورهایی که با قوانین اسلام اداره میشوند با اشاره به همین آیه، خشونت خانگی را مورد پیگرد قرار نمیدهند.[۱۴۲][۱۴۳][۱۴۴][۱۴۵] نادیده گرفتن حقوق زن در موارد مربوط به خشونت خانگی باعث انتقادهای بسیاری از اسلام شدهاست.[۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸][۱۴۹] جنبش مساواه، کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، کافا (KAFA) و گروههای دیگر روشهایی را برای ویرایش احکام شریعت در کشورهای اسلامی ارائه دادهاند تا از زنان در مقابل خشونت خانگی حمایت شود.[۱۵۰][۱۵۱][۱۵۲][۱۵۳]
اما محققان و متخصصان دینی اسلام به این نکته اشاره دارند که در آیهٔ [قرآن نساء ۳۴]، پس از آرائه دو راهکار به کل غیر خشونتآمیز (نخست پند و نصیحت دادن و سپس ممانعت از همبستری) و تنها در صورت قبول نکردن و نپذیرفتن حقوق مرد توسط زن این توصیه را کردهاست؛ اما، اگر فردی همسر خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد، نه تنها از احکام اسلامی تبعیت نکردهاست، بلکه میتواند تحت پیگرد قضایی نیز قرار بگیرد.[۴۱][۱۵۴] در حقیقت ترجمههای دیگری از قبیل: «از پیششان رفتن»،[۴۲] «آرام زدن» و «جدا شدن»[۴۴] برای کلمه «وَاضْرِبُوهُنَّ» که در دیدگاه سنتی به «زدن» ترجمه شدهاست نیز به کار برده میشود که همهٔ آنها خشونت انگیز محسوب نمیشوند.
قوانین فردی و ازدواج کودکان[ویرایش]
![]() | این بخش نیازمند گسترش است. شما میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
حق ارث[ویرایش]
براساس قوانین اسلامی، زن حق ارثبری از اعضای خانوادهاش را دارد و این حقوق بهوضوح در قرآن شرح داده شدهاند.[۱۵۵] میزان ارث زنان از مردان کمتر بوده و به شرایط بسیاری وابسته است.[قرآن نساء ۱۲][۱۵۶] برای مثال حق ارث دختر از پدر خود نصف برادرانش است.[قرآن نساء ۱۱][۱۵۷]
مقایسه با کمونیسم و فاشیسم[ویرایش]
نویسندگانی مانند استفان سلیمان شوارتز[۱۵۸] و کریستوفر هیچنز[۱۵۹] در کتابهای خود برخی از قسمتهای اسلام را فاشیستی میدانند. نویسنده و تاریخنگار اسکاتلندی، مالیس روسوِن که در مورد اسلام مینویسد، با تغییر نام «اسلامگرایی» به «فاشیسم اسلامی» مخالف است اما باور دارد که شباهتهای قابلِ توجهی بین این دو تفکر وجود دارد.[۱۶۰]
الکساندر دل واله، فیلسوف فرانسوی نیز در نظریهٔ اتحاد قرمز-سبز-قهوهای خود اسلامگرایی را با فاشیسم و کمونیسم مقایسه میکند.[۱۶۱]
منتقدان کیش اسلام[ویرایش]

علی دشتی در کتاب «۲۳ سال»، عقاید پایهای مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان محمد بودهاست و قرآن، چیز تازهای برای ارائه نداشته؛ بلکه، تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد، خود را مدعی کلام خدا بودن دانستهاست.[۱۶۲] دشتی در اوایل حکومت جمهوری اسلامی، زندانی و شکنجه شده و به اعدام، محکوم شد.[۱۶۳]
شجاعالدین شفا هم، در کتابهای «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال»، ادیان سامی و دین اسلام را نقد کردهاست.
احمد کسروی هم، از منتقدان خرافههای شیعه است.[۱۶۴]
مسعود انصاری نیز، یکی دیگر از روشنگران ایرانی است که در دهها کتاب خود، از جمله، در کتابهایی چون: دینسازان بیخدا،[۱۶۵] از بادیهنشینی تا امپراتوری،[۱۶۶] بازشناسی قرآن،[۱۶۷] شیعهگری و امام زمان،[۱۶۸] روز قیامت در اسلام،[۱۶۹] نگاهی نو به اسلام،[۱۷۰] الله اکبر،[۱۷۱] زن در دام ادیان ابراهیمی[۱۷۲] و کورش بزرگ و محمدبن عبدالله،[۱۷۳] به نقد و بررسی دین اسلام میپردازد.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ De Haeresibus by John of Damascus. See Migne. Patrologia Graeca, vol. 94, 1864, cols 763–73. An English translation by the Reverend John W Voorhis appeared in The Moslem World for October 1954, pp. 392–98.
- ↑ Warraq, Ibn (2003). Leaving Islam: Apostates Speak Out. Prometheus Books. p. 67. ISBN 1-59102-068-9.
- ↑ Ibn Kammuna, Examination of the Three Faiths, trans. Moshe Perlmann (Berkeley and Los Angeles, 1971), pp. 148–49
- ↑ Akyol, Mustafa (13 January 2015). "Islam's Problem With Blasphemy". The New York Times. Retrieved 16 January 2015.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Mohammed and Mohammedanism, by Gabriel Oussani, Catholic Encyclopedia. Retrieved April 16, 2006.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Ibn Warraq, The Quest for Historical Muhammad (Amherst, Mass. :Prometheus, 2000), 103.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Bible in Mohammedian Literature., by Kaufmann Kohler Duncan B. McDonald, Jewish Encyclopedia. Retrieved April 22, 2006.
- ↑ "Saudi Arabia".
- ↑ Tariq Modood (2006-04-06). Multiculturalism, Muslims and Citizenship: A European Approach (1st ed.). Routledge. p. 29. ISBN 978-0-415-35515-5.
- ↑ "Indian Nepalis: Issues and Perspectives", pp. 355–56, Tanka Bahadur Subba, Concept Publishing Company, 2009, 9788180694462
- ↑ "India's 'Mexican' Problem: Illegal Immigration from Bangladesh". Ibtimes. 6 February 2012.
Ghosh claimed Muslim immigrants in India are now attacking Hindus and forcibly seeking to convert Hindu girls to Islam. He has demanded that the Indian government halt illegal immigration from Bangladesh and deport undocumented Muslims back to Bangladesh.
- ↑ "Illegal immigration from Bangladesh has turned Assam explosive". Niticentral. 2012-10-31. Archived from the original on 15 December 2013. Retrieved 9 November 2017.
- ↑ "Tatarstan: The Battle over Islam in Russia's Heartland". 2013. Archived from the original on 25 December 2013. Retrieved 9 November 2017.
- ↑ Russia and Islam: State, Society and Radicalism. Taylor & Francis. 2010. p. 94. by Roland Dannreuther, Luke March
- ↑ «سوء برداشت از دین ریشه بسیاری از مشکلات میان پیروان ادیان است». خبرگزاری ایکنا. ۱۹ آذر ۱۳۹۶. دریافتشده در ۳۰ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ «نقد دین با دین ستیزی فرق دارد». خبرگزاری عصر ایران. ۲۶ تیر ۱۳۹۱. دریافتشده در ۳۰ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ فاطمه احمدوند (۱۰ دی ۱۳۸۷). «کَعْببن اَشرف». www.webcitation.org. دریافتشده در ۱ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ محمد مهدی شیرمحمدی (۲۲ دی ۱۳۹۲). «اعدام "کعب ابن اشرف" نمونه برخورد با هنرمند ضدارزش». www.mashreghnews.ir. دریافتشده در ۱ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ واقدی. کتاب المغازی. ج۱، ص۱۸۷: اعلمی.
- ↑ ابنسعد، محمد. الطبقات الکبری. ج۲، ص۳۲: دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون.
- ↑ ابنسعد، محمد. الطبقات الکبری. ج۲، ص۳۲۳۳: دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون.
- ↑ بن حبیب، محمد. اسماءالمغتالین. ص۱۴۴–۱۴۶: دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون.
- ↑ طبری، محمد بن جریر. تاریخ طبری. ج۲، ص۴۹۰: موسسه عزالدین.
- ↑ William Montgomery Watt. "Ka'b ibn al-Ashraf". In P.J. Bearman; Th. Bianquis; C.E. Bosworth; E. van Donzel; W.P. Heinrichs. Encyclopaedia of Islam Online. Brill Academic Publishers. ISSN 1573-3912.
- ↑ Armstrong 1992, p. 157
- ↑ صحیح بخاری, 5:58:234, 5:58:236, 7:62:64, 7:62:65, 7:62:88, صحیح مسلم, 8:3309, 8:3310, 8:3311, 41:4915, Sunnan Abu Dawud, 41:4917
- ↑ "Mountain Rigger". اکونومیست. November 11, 2006.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ Spellberg 1994, p. 40
- ↑ Watt 1960
- ↑ Barlas 2002, pp. 125–26
- ↑ Afsaruddin 2014
- ↑ Ali 1997, p. 150
- ↑ "Dr CP Turner - Durham University".
- ↑ C. (Colin) Turner, Islam: The Basics, Routledge Press, p.34–35
- ↑ Karen Armstrong, Muhammad: Prophet for Our Time, HarperPress, 2006, p. 167 ISBN 0-00-723245-4
- ↑ Yahiya Emerick (2014). Critical Lives: Muhammad. Alpha Books. p. 136. ISBN 0-02-864371-2. Retrieved 2015-03-22.
- ↑ http://ensani.ir/fa/article/69571/کنکاشی-درباره-علل-تعدّد-همسران-پیامبر-صلی-الله-علیه-وآله-
- ↑ Kathir, Ibn, "Tafsir of Ibn Kathir", Al-Firdous Ltd. , London, 2000, 50–53 – Ibn Kathir states "dharbun ghayru nubrah" strike/admonish lightly
- ↑ "Welkom bij Opzij". Archived from the original on 27 September 2007. Retrieved 10 November 2017.
- ↑ خبرگزاری تابناک. «کتک زدن شوهر حق مسلم زن!». نمناک. دریافتشده در ۲ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ «تنبیه زنان در سوره نساء، آیه ۳۴». www.porseman.com. ۸ اردیبهشت ۱۳۸۷. دریافتشده در ۱ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ Laleh Bakhtiar, The Sublime Quran, 2007 translation
- ↑ "The Holy Quran: Text, Translation and Commentary", Abdullah Yusuf Ali, Amana Corporation, Brentwood, MD, 1989. ISBN 0-915957-03-5, passage was quoted from commentary on 4:34 – Abdullah Yusuf Ali
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ Ammar, Nawal H. (May 2007). "Wife Battery in Islam: A Comprehensive Understanding of Interpretations". Violence Against Women 13 (5): 519–23
- ↑ "Anti-Semitism". Encyclopaedia Judaica
- ↑ مکارم شیرازی. «سوره توبه / آیه ۲۹».
- ↑ ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ Sam Harris Who Are the Moderate Muslims?
- ↑ Anver M. Emon, Religious Pluralism and Islamic Law: Dhimmis and Others in the Empire of Law, Oxford University Press, شابک ۹۷۸-۰۱۹۹۶۶۱۶۳۳, pp. 99–109.
- ↑ Walker Arnold, Thomas (1913). Preaching of Islam: A History of the Propagation of the Muslim Faith. Constable & Robinson Ltd. pp. 60–1.
This tax was not imposed on the Christians, as some would have us think, as a penalty for their refusal to accept the Muslim faith, but was paid by them in common with the other dhimmīs or non-Muslim subjects of the state whose religion precluded them from serving in the army, in return for the protection secured for them by the arms of the Musalmans.
(online) - ↑ Esposito 1998, p. 34. "They replaced the conquered countries, indigenous rulers and armies, but preserved much of their government, bureaucracy, and culture. For many in the conquered territories, it was no more than an exchange of masters, one that brought peace to peoples demoralized and disaffected by the casualties and heavy taxation that resulted from the years of Byzantine-Persian warfare. Local communities were free to continue to follow their own way of life in internal, domestic affairs. In many ways, local populations found Muslim rule more flexible and tolerant than that of Byzantium and Persia. Religious communities were free to practice their faith to worship and be governed by their religious leaders and laws in such areas as marriage, divorce, and inheritance. In exchange, they were required to pay tribute, a poll tax (jizya) that entitled them to Muslim protection from outside aggression and exempted them from military service. Thus, they were called the "protected ones" (dhimmi). In effect, this often meant lower taxes, greater local autonomy, rule by fellow Semites with closer linguistic and cultural ties than the hellenized, Greco-Roman élites of Byzantium, and greater religious freedom for Jews and indigenous Christians."
- ↑ نجفی، محمدحسن. جواهرالکلام، ج۲۱،. ص. ۲۲۷.
- ↑ سید موسی، صدر (۱۳۸۲). «ارتداد و آزادی عقیده از نگاه قرآن». پژوهشهای قرآنی، ویژه نامه قرآن و حقوق (۳۴).
- ↑ Harris, Sam (2005). The End of Faith: Religion, Terror, and the Future of Reason. W. W. Norton; Reprint edition. pp. 31, 149. ISBN 0-393-32765-5.
- ↑ Controversial Tracts on Christianity and Mohammedanism, by Henry Martyn, p. 131
- ↑ علی اکبر حاج مؤمنی. «رابطه مهجوریت قرآن و مهجوریت اهل بیت (ع)». ensani.ir. دریافتشده در ۱ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ «تفسیر آیه 29 سورهٔ توبه». tadabbor.org. دریافتشده در ۱ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ Lewis, Bernard (1990). Race and Slavery in the Middle East. New York: Oxford University Press. شابک ۰-۱۹-۵۰۵۳۲۶-۵, p. 10.
- ↑ Manning, Patrick (1990). Slavery and African Life: Occidental, Oriental, and African Slave Trades. Cambridge University Press. شابک ۰-۵۲۱-۳۴۸۶۷-۶, p. 28
- ↑ Murray Gordon, "Slavery in the Arab World." New Amsterdam Press, New York, 1989. Originally published in French by Editions Robert Laffont, S.A. Paris, 1987, p. 21.
- ↑ علامه طباطبایی. المیزان. ترجمه موسوی همدانی، ج 6. رجأ. ص. ۵۴۴.
- ↑ {{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=مکارم شیرازی|نام۱=ناصر |عنوان=تفسیر نمونه. جلد21. صفحه 412 تا 423
- ↑ سید مصطفی محقق داماد، قواعد فقه: بخش مدنی (مالکیت - مسئولیت)، تهران: مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۵، ص ۶، شابک ۹۶۴-۶۵۶۷-۲۲-۳
- ↑ نماز جمعه یا قیام توحیدی هفته، دفتر نشر جمعه، ۱۳۵۷
- ↑ Brunschvig. 'Abd; Encyclopedia of Islam
- ↑ Murray Gordon, "Slavery in the Arab World." New Amsterdam Press, New York, 1989. Originally published in French by Editions Robert Laffont, S.A. Paris, 1987, pp. 44–45.
- ↑ The Oxford Dictionary of Islam, slavery, p. 298
- ↑ Abou el Fadl, Great Theft, HarperSanFrancisco, 2005.
- ↑ محسن کدیور (۱۳۸۷)، «مسئله بردهداری در اسلام معاصر»، حقالناس، تهران: تهران کویر، ص. ۳۴۴ تا ۳۴۸ و ۳۶۲ تا ۳۷۸، شابک ۹۶۴-۸۱۶۱-۸۲-۸
- ↑ ۶۹٫۰ ۶۹٫۱ Oxford Islamic Studies. "Apostasy".
- ↑ Lewis A. Coser The Age of the Informer Dissent:1249–54, 1954
- ↑ Bromley, David G., ed. (1998). The Politics of Religious Apostasy: The Role of Apostates in the Transformation of Religious Movements. CT: Praeger Publishers. ISBN 0-275-95508-7.
- ↑ Oxford Islamic Studies. "Murtadd".
- ↑ Asma Afsaruddin (2013), Striving in the Path of God: Jihad and Martyrdom in Islamic Thought, p. 242. Oxford University Press. شابک ۰۱۹۹۷۳۰۹۳۸.
- ↑ Wael, B. Hallaq (2009). Sharī'a: Theory, Practice and Transformations. Cambridge University Press. p. 319. ISBN 978-0-521-86147-2.
- ↑ "Atheists Face Death Penalty In 13 Countries, Discrimination Around The World According To Freethought Report". The Huffington Post. 12 October 2013. Retrieved 2017-11-14.
- ↑ "The Universal Declaration of Human Rights". United Nations. September 22, 2012.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۱). «روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه نامه صحیفه حوزه» (۴۸): ۱۴.
- ↑ دایرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۶۸
- ↑ کلام فلسفی، محمدحسن قدردان قراملکی، ص۵۱۲
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی. دین وآزادی. صص. ۱۰۵و۱۰۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۲.
- ↑ ولایتی، عیسی. ارتداد دراسلام. ص. ۲۵۰.
- ↑ درودی، «ارتداد در نظام حقوقی ایران»، ص۶۶
- ↑ سخنرانی 21 آبان 81 در آمریکا – چاپ شده در شماره 24 (فروردین 82) مجله «آفتاب» زیر عنوان «آزادی بیان»
- ↑ Puniyani, Ram (2005). Religion, power & violence: expression of politics in contemporary times. SAGE. pp. 97–98. ISBN 978-0-7619-3338-0.
- ↑ The Religion of Peace. "The Quran's Verses of Violence".
- ↑ [قرآن توبه ۱۲۳][قرآن محمد ۴][قرآن انفال ۳۹][قرآن احزاب ۶۱][قرآن مائده ۳۳]
- ↑ [قرآن بقره ۱۹۰]
- ↑ Ali, Maulana Muhammad; The Religion of Islam (6th Edition), Ch V "Jihad" p. 414 "When shall war cease". Published by The Lahore Ahmadiyya Movement
- ↑ Sadr-u-Din, Maulvi. Qur'an and War. The Muslim Book Society, Lahore, Pakistan. p. 8.
- ↑ Article on Jihad by Dr. G. W. Leitner (founder of The Oriental Institute, UK) published in Asiatic Quarterly Review, 1886. ("Jihad, even when explained as a righteous effort of waging war in self-defense against the grossest outrage on one's religion, is strictly limited..")
- ↑ The Qur'anic Commandments Regarding War/Jihad An English rendering of an Urdu article appearing in Basharat-e-Ahmadiyya Vol. I, pp. 228–32, by Dr. Basharat Ahmad; published by the Lahore Ahmadiyya Movement for the Propagation of Islam
- ↑ Maulana Muhammad, Ali. The Religion of Islam (6th Edition), Ch V "Jihad". The Lahore Ahmadiyya Movement. pp. 411–13.[پیوند مرده]
- ↑ ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ ۹۴٫۲ Margoliouth, D. S. (1905). Mohammed and the Rise of Islam (Third Edition. , pp. 362–63). New York; London: G. P. Putnam’s Sons; The Knickerbocker Press.
- ↑ "That plea would cover attacks on the whole world outside Medinah and its neighbourhood: and on leaving Khaibar the Prophet seemed to see the world already in his grasp. This was a great advance from the early days of Medinah, when the Jews were to be tolerated as equals, and even idolators to be left unmolested, so long as they manifested no open hostility. Now the fact that a community was idolatrous, or Jewish, or anything but Mohammedan, warranted a murderous attack upon it: the passion for fresh conquests dominated the Prophet as it dominated an Alexander before him or a Napoleon after him." David Margoliouth (1905). Mohammed and the Rise of Islam (Third Edition. , p. 363). New York; London: G. P. Putnam’s Sons; The Knickerbocker Press.
- ↑ واقدی، ج ۲، ص ۴۴۱–۴۴۲
- ↑ ابن هشام، ج ۳، ص ۲۰۱
- ↑ بلاذری، ۱۹۹۶–۲۰۰، ج ۱، ص ۴۰۹
- ↑ صلاح تجانی، ص ۵۶–۵۷، ۹۲
- ↑ وات، ص ۲۱۲
- ↑ وات ص ۲۱۶–۲۱۸
- ↑ Morgan, Diane (2010). Essential Islam: a comprehensive guide to belief and practice. ABC-CLIO. p. 87. ISBN 0-313-36025-1. Retrieved 5 January 2011.
- ↑ Wendy Doniger, ed. (1999). Merriam-Webster's Encyclopedia of World Religions. Merriam-Webster. ISBN 0-87779-044-2., Jihad, p. 571
- ↑ Josef W. Meri, ed. (2005). Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia. Routledge. ISBN 0-415-96690-6., Jihad, p. 419
- ↑ John Esposito (2005), Islam: The Straight Path, p. 93
- ↑ سید علی خامنه ای (۲ مهر ۱۳۹۷). «جهاد». khamenei.ir. دریافتشده در ۱ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ Ember, Melvin; Ember, Carol R.; Skoggard, Ian (2005). Encyclopedia of diasporas: immigrant and refugee cultures around the world. Diaspora communities. 2. Springer. ISBN 0-306-48321-1.
- ↑ Bernard Lewis, The Political Language of Islam (Chicago: University of Chicago Press, 1988), p. 72.
- ↑ Lewis, Bernard, The Crisis of Islam, 2001 Chapter 2
- ↑ Bostom, Andrew G.; Ibn Warraq (2008). The Legacy of Jihad: Islamic Holy War and the Fate of Non-Muslims. p. 391. ISBN 978-1-59102-602-0.
- ↑ Dennis Prager (June 14, 2016). "What If the Orlando Murderer Had Been a Christian?". Retrieved 2017-12-03.
- ↑ مکارم شیرازی. «مشاهده و تدبر آیه ۱۲ سوره الانفال».
- ↑ The Osama bin Laden I know: an oral history of al-Qaeda's leader, p. 303, Peter L. Bergen, 2006
- Jihad and international security, p. 90, Jalīl Rawshandil, Sharon Chadha, 2006
- CNN.com - Transcripts
- "Commanded to terrorize South Park?". The Vancouver Sun. 2010-04-30. Retrieved 2017-11-20.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین. «تفسیرالمیزان».
- ↑ Armstrong, Karen (1993). Muhammad: A Biography of the Prophet. HarperSanFrancisco. p. 165. ISBN 0-06-250886-5.
- ↑ Rudolph Peters (2006). Crime and Punishment in Islamic Law: Theory and Practice from the Sixteenth to the Twenty-First Century. Cambridge University Press. p. 36.
- ↑ Hood, Roger; Hoyle, Carolyn (2015). The Death Penalty: A Worldwide Perspective. Oxford University Press. p. 178. ISBN 978-0-19-870173-6.
- ↑ Kronenwetter, Michael. Capital Punishment: A Reference Handbook. ABC-CLIO. ISBN 978-1-57607-432-9.
- ↑ "Beheading was last used as a method of execution in 2001....beheading is no longer in use." Cornell Center on the Death Penalty Worldwide, Death Penalty Worldwide: Iran
- ↑ هله یپهسن (۱۶ ژوئن ۲۰۰۸). «اسلام از پایین - جنبش نوآوری زنان مسلمان». دویچهوله. دریافتشده در ۵ دسامبر ۲۰۱۷.
- ↑ AFP (30 May 2008). "Turkish court slaps ban on homosexual group". Retrieved 2017-12-04.
- ↑ "Dava Bitti: Kapatılmadı!".
- ↑ "Here are the 10 countries where homosexuality may be punished by death". The Washington Post. 16 June 2016.
- ↑ Ibn Warraq, Why I Am Not A Muslim, pp. 340–44, Prometheus, New York, 1995
- ↑ آرش نراقی (بهار ۱۳۹۷). «مسئلهٔ همجنسگرایی در اندیشهٔ شیعی ایران معاصر». www.irannamag.com. دریافتشده در ۲ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ «زیبایی بینهایت سنگها و همجنسبازی از سر ناچاری!». usfacts.ir. دریافتشده در ۲ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ Iran talks up temporary marriages, by Frances Harrison, BBC News, Last Updated: 2 June 2007.
- Temporary 'Enjoyment Marriages' In Vogue Again With Some Iraqis, by Nancy Trejos, The Washington Post, 20 January 2007.
- ↑ Law of desire: temporary marriage in Shi'i Iran, by Shahla Haeri, p. 6.
- Islam For Dummies, by Malcolm Clark.
- Islam: a very short introduction, by Malise Ruthven.
- ↑ In permitting these usufructuary marriages Muḥammad appears but to have given Divine (?) sanction to one of the abominable practices of ancient Arabia, for Burckhardt (vol. ii. p. 378) says, it was a custom of their forefathers to assign to a traveller who became their guest for the night, some female of the family, most commonly the host’s own wife!" Hughes, T. P. (1885). In A Dictionary of Islam: Being a Cyclopædia of the Doctrines, Rites, Ceremonies, and Customs, together with the Technical and Theological Terms, of the Muhammadan Religion. London: W. H. Allen & Co. p. 424. Hughes also says "[t]hese temporary marriages are undoubtedly the greatest blot in Muḥammad’s moral legislation, and admit of no satisfactory apology." Hughes, T. P. (1885). In A Dictionary of Islam: Being a Cyclopædia of the Doctrines, Rites, Ceremonies, and Customs, together with the Technical and Theological Terms, of the Muhammadan Religion. London: W. H. Allen & Co. p. 314.
- ↑ «تفاوت ازدواج موقت با روسپی گری». www.tanzimekhanevadeh.com. دریافتشده در ۱ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ ۱۳۱٫۰ ۱۳۱٫۱ ۱۳۱٫۲ سید حسین هاشمی (۱۳۸۶). «نقدی بر ازدواج موقت در فقه عامه». ensani.ir. دریافتشده در ۲ اوت ۲۰۱۹.
- ↑ Tafsir al-Qur'an al-Azim, Volume 1 p. 74 answering-ansar.org بایگانیشده در مه ۲, ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
- ↑ "ZAWAJ.COM: Articles and Essays".
- ↑ Motahhari, Morteza. "The rights of woman in Islam, Fixed-Term marriage and the problem of the harem". al-islam.org. Retrieved 2011-01-10.
- ↑ Tabatabaei, Sayyid Mohammad Hosayn. "Tafsir al-Mizan, Vol 4, Surah an-Nisa, Verses 23–28". almizan.org. Retrieved 2011-01-10.
- ↑ Hajjar, Lisa. "Religion, state power, and domestic violence in Muslim societies: A framework for comparative analysis." Law & Social Inquiry 29.1 (2004); see pp. 1–38
- ↑ Treacher, Amal. "Reading the Other Women, Feminism, and Islam." Studies in Gender and Sexuality 4.1 (2003); pp. 59–71
- ↑ John C. Raines & Daniel C. Maguire (Ed), Farid Esack, What Men Owe to Women: Men's Voices from World Religions, State University of New York (2001), see pp. 201–03
- ↑ Jackson, Nicky Ali, ed. Encyclopedia of domestic violence. CRC Press, 2007. (see chapter on Quranic perspectives on wife abuse)
- ↑ "Surah 4:34 (An-Nisaa), Alim — Translated by Mohammad Asad, Gibraltar (1980)".
- ↑ «Salhi and Grami (2011), Gender and Violence in the Middle East and North Africa, Florence (Italy), European University Institute». بایگانیشده از اصلی در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۷.
- ↑ Fluehr-Lobban, Carolyn, and Lois Bardsley-Sirois. "Obedience (Ta'a) in Muslim Marriage: Religious Interpretation and Applied Law in Egypt." Journal of Comparative Family Studies 21.1 (1990): 39-53.
- ↑ Maghraoui, Abdeslam. "Political authority in crisis: Mohammed VI's Morocco."Middle East Report 218 (2001): 12-17.
- ↑ Critelli, Filomena M. "Women's rights= Human rights: Pakistani women against gender violence." J. Soc. & Soc. Welfare 37 (2010), pp. 135–42
- ↑ Oweis, Arwa, et al. "Violence Against Women Unveiling the Suffering of Women with a Low Income in Jordan." Journal of Transcultural Nursing 20.1 (2009): 69–76.
- ↑ Rohe, Mathias. "Shari’a in a European context" Legal practice and cultural diversity, Farnham: Ashgate (2009); see pp. 93–114.
- ↑ Funder, Anna. "De Minimis Non Curat Lex: The Clitoris, Culture and the Law."Transnat'l L. & Contemp. Probs. 3 (1993): 417.
- ↑ Anwar, Zainah. "Law-making in the name of Islam: implications for democratic governance." Islam in Southeast Asia: Political, Social and Strategic Challenges for the 21 (2005); see pp. 121–34
- ↑ Natasha Bakht, Law, Family Arbitration Using Sharia. Muslim World Journal of Human Right, Issue 1 (2004).
- ↑ "CEDAW and Muslim Family Laws, Sisters in Islam, Malaysia" (PDF). musawah.org. 2011. Archived from the original (PDF) on 19 October 2013. Retrieved 14 December 2017.
- ↑ Brandt, Michele, and Jeffrey A. Kaplan. "The Tension between Women's Rights and Religious Rights: Reservations to Cedaw by Egypt, Bangladesh and Tunisia." Journal of Law and Religion 12.1 (1995): 105-142.
- ↑ "Lebanon - IRIN, United Nations Office of Humanitarian Affairs (2009)". IRINnews.
- ↑ "UAE: Spousal Abuse never a Right, Human Rights Watch (2010)".
- ↑ «کتک زدن زن بوسیله شوهر، در قوانین ایران مجازات کیفری دارد». www.mizanonline.com. ۰۱ مرداد ۱۳۹۷. دریافتشده در ۲ اوت ۲۰۱۹. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ Horrie, Chris; Chippindale, Peter (1991). p. 49.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامdavidpowers
وارد نشدهاست. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ David Powers (1993), "Islamic Inheritance System: A Socio-Historical Approach", The Arab Law Quarterly, 8, p. 13
- ↑ Schwartz, Stephen. "What Is 'Islamofascism'?". TCS Daily. Archived from the original on 2006-09-24. Retrieved 2006-09-14.
- ↑ Hitchens, Christopher: Defending Islamofascism: It's a valid term. Here's why, Slate, 2007-10-22
- ↑ A Fury For God, Malise Ruthven, Granta, 2002, pp. 207–08
- ↑ Alexandre del Valle. "The Reds, The Browns and the Greens". alexandredelvalle.com. Retrieved June 6, 2011.
- ↑ ر. ک. کتاب «بیست و سه سال»، از کتابهای ممنوعه در ایران
- ↑ احسان نراقی؛ آن که ملامت کشید و خوش ماند، بیبیسی فارسی
- ↑ ر. ک. به کتابهای «شیعیگری»، «ورجاوند بنیاد» و «پندارها»، نوشته احمد کسروی
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹.
- ↑ http://melvyl.worldcat.org/title/az-badiyahnashini-ta-impiraturi-farayandha-yi-farhangsuz-va-tamaddunsatiz-i-islam-bara-yi-bashariyat/oclc/671538753
- ↑ «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ http://library.ohio-state.edu/search/o30849245
- ↑ http://bobcat.library.nyu.edu/primo_library/libweb/action/dlSearch.do?institution=NYU&query=isbn,contains,0960798471&fromSitemap=1&indx=1&bulkSize=10&dym=false&highlight=true&lang=eng&group=GUEST&displayField=creator&onCampus=false&vid=NYU&reset_config=true&search_scope=all
- ↑ http://catalog.library.ucla.edu/vwebv/search?searchCode1=GKEY&searchType=2&searchArg1=ucoclc68621295
- ↑ «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ http://orca.ocpl.org/uhtbin/cgisirsi/x/0/0/5/?searchdata1=228602801
- ↑ http://roxbury.beverlyhills.org/search/o46621789
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نقد اسلام موجود است. |