نقد آیین زرتشتی
از سلسله مباحث |
مَزدَیَسنا |
---|
![]() |
![]() |
نقد آیین زرتشتی (به زبان انگلیسی: Criticism of Zoroastrianism) معمولاً به نقد آیین زرتشتی در باورها، اصول یا هر عقیدهٔ مرتبط با آیین زرتشتی گفته میشود که در طول سدههای پیدرپی، از جانب پیروان ادیان دیگر و همینطور زرتشتیانی که به دنبال اصلاح دین بودهاند، صورت گرفته است.
زرتشت
[ویرایش]در اوایل سدهٔ نوزدهم، یک مبلغ مسیحی مستقر در هند بریتانیا، با نام جان ویلسون، ادعا کرد که زرتشت هرگز مأموریت حقیقی الهی نداشته است (یا هرگز چنین نقشی را ادعا نکرده است)،[۱] او هرگز معجزه نکرده یا پیشگویی نکرده است و داستان زندگی او تنها برداشتی از افسانهها و داستانهای نسبتاً مدرن است.[۲][۳] برخی دیگر ادعا میکنند که تمام منابع موجود زرتشتی در مورد زرتشت تنها تصاویر متناقضی دربارهٔ او ارائه میدهند،[۴] به ویژه در منابع متقدم و متاخر.[۵]
خدایان
[ویرایش]یَشت از نظر لغوی هم ریشه با کلمهٔ یسن است و معنی تحتاللفظی آن نیز پرستش و نیایش است. یشتها سرودهایی هستند که عموماً به ستایش خدایان قدیم ایرانی مانند مهر، ناهید و تیشتر و غیره اختصاص دارند. همهٔ یشتها از نظر قدمت یکسان نیستند.[۶]
Y. 1-8 به صورت شمارش نوشته شده است: خدایان به قربانی دعوت میشوند (۱)، لیبیت و barəsman به آنها ارائه میشود (۲)، سپس سایر هدایا (3-8: Srōš darūn). Y. 56 از خدایان برای توجه درخواست میکند. سیروزا «سی روز» خدایان را برمیشمارد که سی روز ماه را حمایت میکنند. به دو شکل وجود دارد، «کوچک». V. Yašts (Yt.) سرودهایی هستند که خطاب به خدایان اصلی هستند. Yt. 5 (132 بیت) سرود مهمی است خطاب به Arəduuī Sūrā Anahitā، الهه آبها.[۷]
منتقدان اغلب ادعا میکنند که زرتشتیان دیگر خدایان و عناصر طبیعت مانند آتش را با یک دعا، یعنی سرود آتش (آتش نیایش) میپرستند.[۸]میگویم: تو را میخوانم، ای آتش، ای پسر اهورا مزدا با همه آتش و میترا.[۹]برخی از منتقدان، زرتشتیان را به دوگانگی متهم میکنند و این که آنها فقط در دوران معاصر ادعای یکتاپرستی داشتند تا با تأثیر شدید اندیشهٔ مسیحی و غربی مقابله کنند که «یکتاپرستی را به عنوان برترین زمینه الهیات تمجید میکرد».[۱۰]
دپارتمان مطالعات ایران باستان اظهار میدارد که فتح ایران توسط اسلام، تأثیر زیادی بر دین زرتشتی داشته است: پس از فتح ایران توسط اسلام و مهاجرت بسیاری از زرتشتیان به هند و پس از قرار گرفتن در معرض تبلیغات اسلامی و مسیحی، زرتشتیان به ویژه پارسیان در هند تا آنجا پیش رفتند که ثنویت را انکار کردند و خود را کاملاً یکتاپرست دانستند و پس از چندین بار دگرگونیها و تحولات، یکی از ویژگیهای بارز دین زرتشتی به تدریج از بین رفت و تقریباً از زرتشتی مدرن محو شد.[۱۱]
متغیرهای مستمر در دین
[ویرایش]آیین زروانی
[ویرایش]آئین زُروانی دینی مشتقشده از دین زرتشت است که در دوران ساسانیان در ایران اهمیت زیادی داشت. این دین به مرکزیت خدای زمان زُروان است که به گفته زروانیان، اهورامزدا و اهریمن، دو برادر همزاد، از او به وجود آمدهاند. آیین زروانی گونهای یکتاپرستیاست.[۱۲] زروانیان، زمان را منبع همه چیز میدانند.[۱۳]
زروانیان ابتدا از مزدیسنان (زرتشتیان) بودند اما در باورهای خود با دیگر مزدیسنان دچار انشعاباتی شده و از آیین مزدیسنا خارج شدند. آیین زروانی صورتی از مزدیسنا است ولی مسلماً زرتشتی نیست.[۱۴] در این باور، باورمندان به تجسمِ زروان، اهورامزدا و دیگر عناصرِ اصلیِ مزدیسنا روی آورند. زُروان همچنین یکی از ایزدانِ مزدیسناست.
در برخی از نوشتههای زبان پهلوی از زُروان به صورت موجودی برتر از اورمزد سخن رفته است اما در گاتها زُروان اهمیتی ندارد. برخی از دانشمندان جنبشی را که موجب پدید آمدن آیین زروانی شده است مربوط به دوران اشکانی و ساسانی میدانند[۱۵] و برخی دیگر آیین زروانی را دین مغان مادی پیش از فرارسیدن دین زرتشت پنداشتهاند.[۱۴] مانی با اقتباس از افکار زرتشتی زمان خود نام زروان را به خدای بزرگ که به تصور او خود صاحب دو فرزند بود به کار برده است و در واقع در وجود زروان دوگانگی مزدایی به وحدت تبدیل میشود. از این رو بعضی از محققان آیین زروانی را گونهای یکتاپرستی دانستهاند.[۱۶]
اسکندر مقدونی.
[ویرایش]دایرةالمعارف بریتانیکا نشان میدهد که دین یونانی بر آیین زرتشت تأثیر گذاشته است.
در نتیجه فتح اسکندر، دین ایرانی تقریباً بهطور کامل در زیر موج هلنیسم فرورفت. برای مثال در شوش که یکی از پایتختهای هخامنشیان بوده، اما دین اورامزدا بومی نبود، ضرب سکههای دورههای سلوکی و اشکانی نشان دهنده یک خدای ایرانی نیست. سپس دین ایرانی به تدریج دوباره ظهور کرد. در اواسط قرن اول پیش از میلاد، در کوماگنه، خدایان ترکیبی از نامهای یونانی و ایرانی را دارند: زئوس اورومزدس، آپولو میترا، هلیوس هرمس، آرتاگنس هراکلس آرس. اولین مدرک استفاده از تقویم زرتشتی، که بر رسمیت شناختن دین زرتشتی دلالت دارد، حدود ۴۰ سال قبل در نساء (نزدیک عشق آباد امروزی در ترکمنستان) یافت شده است. تا آن زمان باید نوعی از ارتدکس ایجاد شده باشد که در آن اورامزدا و موجودات (قدرتهای اطراف او) به خدایان دیگری مانند میترا، خورشید و ماه همجوار باشند.
— [۱]
در زمان امپراتوری سلوکیان
[ویرایش]از دوران امپراتوری سلوکی، در سلطنت آنتیوخوس سوم به بعد، یک آیین دولتی متمرکز از پادشاه و ملکه خدایی شده نهادینه شد. خاندان سلوکی ادعا میکردند که از خدای ناجی آپولو هستند. به خاطر رعایای غیر یونانی، آپولو و خواهر دوقلویش آرتمیس با خدایان مختلف محلی خورشید و ماه که در امپراتوری چند خدایی پرستش میشدند برابری کردند. با شروع سلطنت آنتیوخوس چهارم، سلوکیان حکومت خود را با پادشاهی کیهانی زئوس مرتبط کردند، که به همین ترتیب میتوان آن را با خدایان آسمان غیر یونانی شناسایی کرد.[۱۷]
دین زرتشتی در ارمنستان
[ویرایش]
آرامزد خدای اصلی و خالق در نسخه ارمنی زرتشتی بود.[۱۸]این ایزد و نام او پس از فتح ارمنستان توسط مادها در قرن ششم قبل از میلاد از خدای اهورا مزدا گرفته شده است.[۱۹]آرامزد را خدای سخاوتمند باروری، باران و فراوانی و همچنین پدر خدایان دیگر از جمله آناهیت، مهر و ننه میدانستند. آرامزد نیز مانند اهورامزدا به عنوان پدر خدایان دیگر دیده میشد که به ندرت با همسری همراه بود، هرچند گاهی شوهر آناهیت یا سپندارامت بود. آرامزد شکل اشکانی اهورامزدا بود[۲۰]
زرتشتی گری ارمنی بسیار مخفیانه بود و در درون خود سایه ایزدان ارمنی را در بر میگرفت که در آیین زرتشتی نقش یازاتاس را بر عهده گرفتند، یک مغ زرتشتی که در مورد ویژگیهای دین زرتشتی در ارمنستان صحبت میکرد، این گونه بیان میکرد: «ما سالهای زمین را مانند شما و خورشید و ماه و بادها و آتش نمیپرستیم.»[۲۱] در قرن چهاردهم میلادی، مخیتار آپارانتسی دربارهٔ گروهی از مردم که خورشید را میپرستند و به زبان ارمنی نام بردند (Արևորդիներ).
ارمنیهایی هم هستند که به زبان ارمنی صحبت میکنند و خورشید را میپرستند و به آنها آریووردی میگویند. آنها نامه و نوشتهای ندارند و پدران فرزندان خود را طبق افسانههایی که نیاکانشان از زرتشت جادوگر رئیس معبد آموختهاند تربیت میکنند. آنها خورشید را میپرستند و روی خود را به سوی آن میچرخانند و درخت را - صنوبر و در میان گلها - سوسن و پنبه و دیگران را که همیشه رو به خورشید هستند، گرامی میدارند. آنها خود را در ایمان و اعمال بلند و خوشبو مانند آنها میدانند و برای نجات جان مردگان قربانی میکنند و همه مالیاتهای [کلیسا] را برای کشیش ارمنی میآورند. رهبر آنها آزاراپت نام دارد و هر سال دو بار یا بیشتر همه - زن و مرد و پسر و دختر - در زمانی بسیار تاریک در یک مکان پنهان گرد هم میآیند و برهنه میشوند و آزاراپت برای آنها [خطبه] و حلقهها را میخواند[۲۲]
آیین مزدک
[ویرایش]
مَزْدَک یا مزدک بامدادان[۲۳] اصلاحگر اجتماعی و کنشگر مذهبیِ ایرانی در زمان شاهنشاهی ساسانی بود. وی در دورهٔ پادشاهی قباد یکم فرقهای مذهبی بنیان نهاد و به تبلیغ آن پرداخت. او مروج آیینی بود که تحت تأثیر باورهای مانی بهویژه باور «بوندوس» یا «زرتشت خورگان» قرار داشت؛ در واقع، میتوان گفت فرقهای که مزدک بسط و گسترش داد همان آیین بوندوس بود.

اوضاع ایرانشهر در زمان ترویج آیین مزدک نابسامان بود، و این کشور با بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراوانی دستوپنجه نرم میکرد. پیش از ظهور مزدک، قدرت شاه در مقابل قدرت طبقهٔ اشراف، روحانیون و صاحبان قدرت رو به افول گذارده بود. در برابر، قباد به حمایت از مزدکیان بهمنظور کاستن از قدرت اشراف و روحانیون دست یازید. این امر باعث همراهی مزدک و مزدکیان با پادشاهی قباد شد و اتحاد نوظهور قباد و مزدکیان از قدرت و نفوذ طبقهٔ اشراف، بزرگان و روحانیون به نفع شاهنشاه کاست. همدلی قباد با مزدکیان سبب شد که آیین مزدک در تمامی قلمرو ایرانشهر بسط و گسترش یابد و حتی از مرزهای ایران نیز پا فراتر بگذارد و به شبهجزیره عربستان برسد. با این همه، قباد در اواخر پادشاهی خود از حمایت مزدکیان دست کشید و همین امر موجب قتلعام مزدک و مزدکیان بهدست خسرو یکم شد. منابع تاریخی علل گوناگونی برای دشمنی خسرو انوشیروان با مزدکیان برشمردهاند؛ برخی منابع حمایت مزدکیان از بهتختنشاندن کاووس، برادر خسرو انوشیروان و پسر دیگر قباد، را علت اصلی این دشمنی دانستهاند.
حمله اعراب به ایران
[ویرایش]
آرتور کریستنسن مستشرق در کتاب خود با عنوان «ایران در عصر ساسانیان» اشاره میکند که منابع مربوط به دوران دولت ساسانی در زبان پارسی باستان که به آیین زرتشتی اشاره دارد، با منابعی که پس از فروپاشی دولت به دست آمده است، مطابقت ندارد. مانند منبع پهلوی و غیره، و دلیل آن این است که به دلیل سقوط دولت، روحانیون زرتشتی ساسانی سعی در حفظ دین خود از انقراض داشتند تا دین خود را شبیه مسلمانان نگه دارند تا پیروان دین زرتشت را حفظ کنند.[۲۴]
گراردو نیولی اظهار میدارد که فتح ایران توسط اسلام تأثیر زیادی بر آموزه زرتشتی گذاشت.
پس از فتح ایران توسط اسلام و مهاجرت بسیاری از زرتشتیان به هند و پس از قرار گرفتن در معرض تبلیغات اسلامی و مسیحی، زرتشتیان، به ویژه پارسیان در هند، تا آنجا پیش رفتند که پس از چند دگرگونی، خود را کاملاً یکتاپرست دانستند و تحولات، یکی از ویژگیهای بارز دین زرتشتی به تدریج کم رنگ شد و تقریباً از زرتشتی مدرن محو شد.
— گراردو نیولی، [۲۵]
مهاجرت پارسیها به هندوستان باعث فقدان دانش دینی شد و همین امر باعث ایجاد تردید در موارد متعددی شد که باعث شد در زمان حکومت مسلمانان مردانی را به ایران بفرستند تا دین را از زرتشتیان ایران بیاموزند. با این حال، به گفته آرتور کریستنسن خاورشناس و چندین مورخ عرب، آموزه زرتشتی پس از سقوط دولت ساسانی تغییر کرد، زیرا روحانیون زرتشتی سعی کردند با تغییر دادن آن به دین مسلمانان، دین خود را از انقراض نجات دهند. به طوری که زرتشتیان دلیلی برای گرویدن به اسلام نداشتند، اما این امر در جلوگیری از اسلام آوردن زرتشتیان موفق نبود و همچنین باعث ظهور نسخه جدیدی از دین زرتشتی شد که شبیه اسلام بود و با زرتشتیان دوره ساسانی تفاوت داشت. دوران.[۲۶][۲۷][۲۸]
دایرةالمعارف کاتولیک میگوید:

دارمستتر استدلال میکند که اگر چنین است، پس باید وضعیت را برعکس کنیم و فرشتگان زرتشتی را به تأثیر کتاب مقدس و فیلو نسبت دهیم. شباهت بین «هفت که در برابر خدا ایستادهاند» در کتاب مقدس و هفت آمیشا-سپنت در زند اوستا مورد تأکید قرار گرفته است. اما باید توجه داشته باشیم که این آخریها در واقع شش نفر هستند و عدد هفت تنها با شمردن «پدرشان اهورامزدا» به عنوان رئیسشان به دست میآید. علاوه بر این، این فرشتگان زرتشتی بیشتر انتزاعی هستند تا عینی. آنها افرادی نیستند که وظایف عظیمی مانند کتاب مقدس به آنها سپرده شده است.[۲۹]
به گفته برنارد لوئیس، افول دین زرتشتی ناشی از پیوند نزدیک روحانیت زرتشتی با ساختار قدرت ایران باستان بود. از دست دادن این پایگاه و کمبود دوستان در خارج از ایران و همچنین فقدان مهارتهای قوی بقا مانند یهودیان، آنها را ناامید کرد و از تعداد آنها کاسته بود.[۳۰]دونر میگوید: «زرتشتیان قرنها پس از ظهور اسلام به تعداد زیادی در شمال و غرب ایران و جاهای دیگر به حیات خود ادامه دادند و در واقع بسیاری از مجموعه متن دینی زرتشتیان در دوره اسلامی تهیه و نوشته شد.[۳۱]
جنبش خرمدینان
[ویرایش]جنبش سرخ جامگان یا جنبش خرمدینان از جنبشهای مهم اجتماعی مذهبی پیش و پس از اسلام در ایران بود. پیش از ظهور اسلام و در اواخر عمر شاهنشاهی ساسانی این جنبش با قیام مزدک آغاز شد و پس از اسلام نیز با جنبش جاویدان پور شهرک اواخر قرن دوم هجری قمری (۱۹۲–۲۰۱) بود که بعدها بابک پور مرداس معروف به خرمدین رهبری آن را بهدست گرفت به اوج رسید و بیش از ۲۲ سال ۲۰۱–۲۲۳ هجری قمری برابر با ۸۱۶–۸۳۸ میلادی در ناحیه آذربایجان و مناطق مرکزی ایران علیه نیروهای عرب و خلفای عباسی (علیه ستم عباسیان) جنگید، ولی عاقبت توسط معتصم خلیفه عباسی با نیرنگ به دام افتاد و کشته شد.[۳۲]
جنبش خرمدینان با فعالیتهای اصلاح طلبانه مزدک در عصر شاهنشاهی ساسانی آغاز گردید و جنبشی بود با اعتقادات برابری خواهانه با تأکید بر جدایی دین از سیاست که علیه نفوذ موبدان زرتشتی در اداره کشور و نیز علیه ساختار سنتی طبقاتی جامعه ساسانی مبارزات گستردهای را انجام داد. این جنبش در زمان پادشاهی قباد یکم مورد حمایت شخص شاه که قصد کاستن از نفوذ روحانیون را داشت همراه شد و در میان مردمان ایرانشهر نیز پیروان فراوانی یافت. بنا بر روایت فردوسی در شاهنامه پس از گرویدن قباد به آیین مزدک بر تعداد مزدکیان هر روز افزوده شد. با مرگ قباد یکم، خسرو انوشیروان که شاهزاده ای ضد مزدک بود به پادشاهی رسید و اینچنین بخت مزدکیان در ایرانشهر ساسانی غروب کرد. انوشیروان تعقیب و مجازات ایشان را دستور داد، مزدک نیز بنا بر روایت سیاست نامه جهت مذاکره صلح به همراه عده ای از پیروانش به دیدار با انوشیروان دعوت شد و در ضیافت شام به تمامی ایشان سم خورانده شده و این گونه خرمدینان در زمان ساسانی تقریباً سرکوب شدند گرچه پیروان مردمی آنان در جای جای ایرانشهر میزیستهاند.
اسحاق ترک
[ویرایش]اسحاق ترک، مبلغی که توسط ابومسلم خراسانی والی خراسان و شخصیت برجسته انقلاب عباسی برای مردم ترک ماوراءالنهر فرستاده شد. او تمایلات زرتشتی یا خرمدینی داشت و پس از آنکه خلیفه المنصور ابومسلم را در سال ۱۳۷/۷۵۵ به قتل رساند، موعظه کرد که ابومسلم در زمانی که در کوه زرتشت باقی خواهد ماند، از رسولان راس بوده است. رجعت بدین ترتیب او بیعت گروههای خاصی را که ابومسلم را به عنوان امام و حتی به عنوان نشأت الوهیت پذیرفتند، به دست آورد. پیام او فقط در میان افرادی که دارای احساسات زرتشتی بودند یا کسانی که از چنین احساساتی برای ترویج مبارزه خود علیه اعراب استفاده میکردند، دریافت و منتشر میشد.[۳۳]
المقنع
[ویرایش]المقنع پیامبری ایرانی بود که در آن استان قیام علیه خلیفه عباسی مهدی را رهبری کرد. المقناد آموزهای را که عناصر اسلام و زرتشتی را ترکیب میکرد، موعظه کرد و جنگ را نزدیک به سه سال در میدان و دو سال دیگر در قلعهاش در صنم ادامه داد تا اینکه سرانجام شکست خورد و خودکشی کرد.[[۳۴]
بهآفرید (پیامبر)
[ویرایش]بهآفرید یک ایرانی خراسانی بود که در زمان ابومسلم خراسانی (در سده یکم و دوم هجری) آیینی نو آورد و جنبش بهآفریدان را پدیدآورد. بهآفرید، فرزند ماه فرودین بود. بهآفریدیان به عنوان نخستین شورشیان ایرانی ضد عرب و ضداسلام شناخته شدهاند، که در «خواف» ناحیه میان نیشابور و هرات آغاز به کار کردند.[۳۵] مردم بسیاری به او گرویدند و کارش بالا گرفت.[۳۶]موبدان زرتشتی با او مخالفت کردند و شکایت نزد ابومسلم بردند و گفتند وی نه مسلمان است و نه زرتشتی و موجب اخلال هر دو آیین است. عبدالله، شعبه او را در کوههای بادغیس بگرفت و نزد ابومسلم برد و او را کشتند. نویسندگان تا اوایل قرن پنجم هجری به وجود پیروانان بهآفرید اشاره کردهاند.[۳۷]
استاد سیس
[ویرایش]به گفتهٔ شهرستانی، در میان زرتشتیان گروهی وجود دارد که آنان را سیسانیه و بهآفریدیه گویند. برخی محققان از اینکه شهرستانی این دو نام را بدون تفاوت آورده، نتیجه گرفته که آراء آنان یکسان یا دست کم مشابه بوده است. جنبش استادسیس تنها سیاسی نبود، بلکه جنبه دینی هم داشت: اینکه نوشتهاند او داعیه پیامبری داشته و یاران او کفر و فسق و راهزنی پیشه کرده بودند.[۳۸]
پارسیان هند
[ویرایش]
در دهههای ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰، مارتین هاگ، زبانشناس، کتاب مقدس زرتشتی را با عبارات مسیحی تفسیر کرد و یازاتها را با فرشتگان مسیحیت مقایسه کرد. در این طرح، آمیشا سپنتاس همراهان اهورامزدا هستند که همکارها میزبان فرشتگان کوچکتر هستند.
در زمانی که هاگ ترجمههای خود را مینوشت، جامعه پارسی (یعنی زرتشتیان هند) تحت فشار شدید مبلغان انگلیسی و آمریکایی قرار داشت که به شدت از زرتشتیان انتقاد میکردند - همانطور که جان ویلسون در سال ۱۸۴۳ آن را به تصویر کشید - «شرک»، که مبلغان استدلال میکردند که چنین است. ارزش بسیار کمتر از «توحید» خودشان. در آن زمان، دین زرتشتی فاقد الهیات خاص خود بود، و به همین دلیل زرتشتیان از تجهیز ضعیفی برای طرح ادعای خود برخوردار نبودند. در این موقعیت، تفسیر متقابل هاگ به عنوان یک تسکین خوش آمد، و (بهطور کلی) با سپاسگزاری به عنوان مشروع پذیرفته شد.[۳۹]
تفاسیر هاوگه بعداً به عنوان تفاسیر زرتشتی منتشر شد که در نهایت به غرب رسید و در آنجا مشاهده شد که تفسیر هاوگه را تأیید میکند. مانند بسیاری از تفاسیر هاوگ، این مقایسه امروزه آنقدر به خوبی ثابت شده است که تفسیر یازاتا به عنوان یک «فرشته» تقریباً مورد پذیرش جهانی قرار گرفته است. چه در انتشارات در نظر گرفته شده برای مخاطب عام و چه در کتاب[۴۰][۴۱]و همچنین در ادبیات دانشگاهی (غیر زبانی).[۴۲][۴۳]
دایرةالمعارف کاتولیک میگوید:
در دین پارسی باستان (زرتشت، مزدائیسم، پارسییسم) با آنچه ممکن است در بهترین عناصرش، بالاترین نوع آخرتشناسی نژادی باشد، مواجهیم. اما همانطور که در ادبیات پارسی میدانیم، حاوی عناصری است که ممکن است از ادیان دیگر به عاریت گرفته شده باشد. از آنجایی که برخی از این ادبیات قطعاً به دوران پس از مسیحیت بازمیگردد، نباید از این احتمال غافل شد که ایدههای یهودی و حتی مسیحی بر تحولات آخرتشناختی بعدی تأثیر گذاشته است.[۴۴]
منابع نوشتاری زرتشتی
[ویرایش]دانشنامه ایرانیکا حاکی از آن است که داستانهای زندگی زرتشت با نقل داستانهایی از مسیحیت و یهودیت و نسبت دادن آن به زرتشت تحریف شده است، اما بیشتر نقل قولها از اسلام پس از ورود مسلمانان به ایران بوده است، زیرا وسیله ای برای تقویت روحانیون زرتشتی بوده است. دین آنها.[۴۵]
باور بر این است که، دساتیر آسمانی به ویژه جشنهای زرتشتی آن که توسط جوامع زرتشتی در ایران و هند پذیرفته شده، براساس یک متن جعلی است.[۴۶]
ویلسون استدلال میکرد که اوستا نمیتواند الهام گرفته شده از خداوند باشد، زیرا بسیاری از متنهای آن از دست رفته یا نامفهوم است[۴۷][۴۸] و مارتین هاوگ که به پارسیان هند کمک زیادی کرد تا از دین خود در برابر حملات مبلغان مسیحیای مانند ویلسون دفاع کنند، گاتاها را تنها متن و تنها نوشتههای معتبری میدانست که میتوان آنها را به زرتشت نسبت داد.[۴۹]
چندخداپرستی
[ویرایش]جان ویلسون احترام زرتشتیان امشاسپندان و ایزدها را به عنوان نوعی چندخداپرستی مورد حمله قرار داد، اگرچه پارسیان در آن زمان این ادعا را رد کردند و اصرار داشتند که او در واقع بندهشن را مورد خطاب قرار داده است، متنی که ارتباط آن، از اعتقادات پارسیان بسیار فاصله داشت.[۵۰][۵۱] همچنین منتقدان معمولاً ادعا میکنند که زرتشتیان پرستنده خدایان و عناصر دیگر طبیعت مانند آتش هستند و با دعایی، آتش را نیایش میکنند[۵۲] و میگویند: «دعوت میکنم، انجام میدهم. از تو، آتش، ای فرزند اهورامزدا با همه آتشها» - و مهر.[۵۳] برخی از منتقدان، زرتشتیان را به پیروی از ثنویت متهم میکنند و معتقدند که آنها تنها در دوران امروزی این ادعا را دارند که پیرو تکخداپرستی هستند، تا با تأثیر قدرتمند تفکر مسیحی و غربی که «توحید را بالاترین مقوله الهیات میخواند» مقابله کنند.[۵۴] منتقدان اصرار دارند که این دیدگاه اصلاحگرایانه تکخدایی در تضاد با دیدگاه جهانبینی محافظهکاران (یا سنتی) دوگانهگرا است و این دوگانهگرایی در رابطه بین اهورامزدا و اهریمن خود را بیشتر نشان میدهد و آنها معتقدند که در واقع زرتشتیان به تفکر تکخدایی معتقد نیستند، بلکه از نظام اعتقادی متأثر از تکخداگزینی استفاده میکنند.[الف][۵۵] دیگر محققان غربی مانند مارتین هاوگ، این تفکر را که، ثنویت الهیاتی را تغییری در آموزههای اولیه زرتشت میداند و این که به تدریج توسط پیروان بعدی این آیین بدان اضافه شده باشد را رد کردهاند.[۵۶] منتقدان میافزایند که این واقعیت که چنین دیدگاههای متفاوتی در این آیین رواج یافته است، نشانه ای از ماهیت رمزآلود باورهای زرتشتی در مورد الوهیت است.[۵۷]
اختلافات بین زرتشتیان
[ویرایش]اصلاحطلبان زرتشتی، مانند مانکجی نوشیروانجی دهالا، استدلال کردهاند که باید به گاتاها، بهعنوان منبع اعتبار و اصالت متنی اولویت ادبی داده شود. آنها همچنین بسیاری از مراسمهای زرتشتی (مانند تشریفات بیش از حد و تمرکز بر پاکی،[۵۸][۵۹] استفاده از ادرار گاو نر برای پاکسازی آیینی، حضور سگ برای خیره شدن به جسد در مراسم تشییع جنازه، قرار گرفتن اجساد روی برجهای خاموش [خورده شدن توسط کرکسها و زاغها]»)[۶۰][۶۱] و آموزههای الهیاتی و کیهانی شایسته پیروی کردن نمیدانند.[۶۲] این اختلافات میان سنتگراها و اصلاح طلبان حتی در اینترنت نیز موج میزند.[۶۳]
همچنین بین زرتشتیان ایرانی و هندی و بر سر مسائلی چون مرجعیت موروثی در انتقال و تفسیر ایمان و قومیت و ماهیت اهورامزدا اختلاف و تنش وجود دارد.[۶۴] از نظر تاریخی نیز بین شاخههای زرتشتی زروانی، مزدکی و مزدیسنا تفاوتهایی وجود داشته است.[۶۵]
زرتشتی کیست؟
[ویرایش]این سؤالیست بسیار شبیه به سؤال چه کسی یهودی است؟. اینکه هویت زرتشتی، چه از طریق تولد یا باور (یا هر دو) پذیرفته شود، مایه تنش و اختلاف در جامعه زرتشتی شده است.[۶۶][۶۷] اصلاحطلبان از خودداری سنتگراها از پذیرش نوکیشان مذهبی به عنوان یکی از دلایل کاهش جمعیت در جوامع زرتشتی انتقاد کردهاند.[۶۸]
قضا و قدر
[ویرایش]زرتشتیان به دلیل رد قضا و قدر مورد انتقاد نویسندگان مسلمان قرار گرفتهاند.[۶۹][۷۰] این به دنبال حدیث معروف محمد است که در آن او فرقه اسلامی قدریه را با مجوسان مرتبط میداند.[۷۱][۷۲]
مردسالاری
[ویرایش]زرتشتی گری به دلیل این تصور که سیستم پدرسالاری را ترویج میکند، مورد انتقاد قرار گرفته است، مانند این که روحانیون حتماً باید مرد بوده و از لحاظ تاریخی هم در آن چندهمسری توسط خود زرتشت انجام میشود.[۷۳][۷۴][۷۵]
یادداشت
[ویرایش]- ↑ تکخداگزینی یا هنوتئیسم، واژهای است که نخستین بار توسط ماکس مولر، برای اشاره به پرستش یک خدای منفرد، در عین پذیرش وجود یا امکان وجود خدایانی دیگر، به کار گرفته شد.
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ Sharma, Suresh K.; Sharma, Usha, eds. (2004). Cultural and Religious Heritage of India: Zoroastrianism. Mittal Publications. pp. 17–18. ISBN 9788170999621.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. pp. 206–7. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Stausberg, Michael; Vevaina, Yuhan Sohrab-Dinshaw, eds. (2015). The Wiley-Blackwell Companion to Zoroastrianism. John Wiley & Sons. p. 75. ISBN 978-1-118-78550-8.
- ↑ S. Nigosian (1993). Zoroastrian Faith: Tradition and Modern Research. McGill-Queen's Press. p. 10. ISBN 978-0-7735-6438-1.
- ↑ Sharma, Suresh K.; Sharma, Usha, eds. (2004). Cultural and Religious Heritage of India: Zoroastrianism. Mittal Publications. p. 14. ISBN 9788170999621.
- ↑ تفضلی، احمد، ص ۴۴
- ↑ Welcome to, Encyclopaedia Iranica. "AVESTA i. Survey of the history and contents of the book". iranicaonline.org (به انگلیسی). Retrieved 2024-09-05.
- ↑ Hinnells, John R. (2005). The Zoroastrian Diaspora: Religion and Migration (illustrated ed.). Oxford University Press. p. 706. ISBN 978-0-19-826759-1.
- ↑ Stausberg, Michael, ed. (2004). Zoroastrian Rituals in Context (illustrated ed.). BRILL. pp. 50, 298–99. ISBN 9789004131316.
- ↑ Dhalla, Maneckji Nusservanji (1914). Zoroastrian Theology: From the Earliest Times to the Present Day. p. 337.
- ↑ IRANIAN COSMOGONY & DUALISM By: Gherardo Gnoli | The Circle of Ancient Iranian Studies
- ↑ Waardenburg, Muslim Perceptions of Other Religions, 35.
- ↑ "Zurvanism | religion". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-08.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص ۳۸۸
- ↑ اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، رحیم عفیفی، ص ۵۳۹
- ↑ فرهنگ اساطیر، محمد جعفر یاحقی، ص ۲۲۵
- ↑ Foundation, Encyclopaedia Iranica. "Welcome to Encyclopaedia Iranica". iranicaonline.org (به انگلیسی). Retrieved 2024-09-17.
- ↑ (Russell 2005، ص. 29); (Ellerbrock 2021); (La Porta 2018، ص. 1613); (Boyce 2001، ص. 84); (Frenschkowski 2015، ص. 469); (Canepa 2018، ص. 199)
- ↑ Russell, James R. (2005). "Armenian mythology". The Oxford Companion to World Mythology. Oxford: Oxford University Press. ISBN 978-0-19991-648-1.
- ↑ Curtis, Vesta Sarkhosh (2016). "Ancient Iranian Motifs and Zoroastrian Iconography". In Williams, Markus; Stewart, Sarah; Hintze, Almut (eds.). The Zoroastrian Flame Exploring Religion, History and Tradition. I.B. Tauris. pp. 179–203. ISBN 9780857728159.
- ↑ On the Orthodoxy of Sasanian Zoroastrianism - Mary Boyce, page 18
- ↑ См. Л. Алишан, Армянские историки и истории, Венеция, 1901, стр. 551—552 (на др. -армян. яз.)
- ↑ زند وهمن یسن. ترجمهٔ محمدتقی راشدمحصل. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ۱۳۷۰. ص. ۲.
- ↑ الگو:استشهاد ویب
- ↑ Iranian Cosmogony & Dualism, By: Gherardo Gnoli
- ↑ Hinnells, John; Williams, Alan (2007-10-22). Parsis in India and the Diaspora (به انگلیسی). Routledge. ISBN 978-1-134-06751-0.
- ↑ Parsi Communities i. Early History – Encyclopaedia Iranica. Iranicaonline.org (2008-07-20). Retrieved on 2013-07-28.
- ↑ Parsee, n. and adj. – Oxford English Dictionary. oed.com. Retrieved on 2015-03-03.
- ↑ «CATHOLIC ENCYCLOPEDIA: Angels». www.newadvent.org. دریافتشده در ۲۰۲۴-۱۲-۱۴.
- ↑ Bernard Lewis, Jews of Islam, p. 17
- ↑ Fred M. Donner, Muhammad and the Believers: At the Origins of Islam (May 2010), pp. 110–111
- ↑ «بابک خرمدین نماد ایران دوستی یا دستاویز ایران ستیزی؟!». www.tabnak.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۲-۲۱.
- ↑ Foundation، Encyclopaedia Iranica. «ESḤĀQ TORK». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۱۱-۰۳.
- ↑ "Al-Muqannaʿ | Persian Prophet, Revolutionary & Martyr | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). Retrieved 2024-11-15.
- ↑ آذرنوش، چالش میان فارسی و عربی، ۴۱.
- ↑ راه توده.
- ↑ آذرنوش، چالش میان فارسی و عربی، ۴۱.
- ↑ رضازاده لنگرودی، استادسیس، 143-144.
- ↑ "HAUG, MARTIN – Encyclopaedia Iranica". www.iranicaonline.org. Retrieved 2020-04-03.
- ↑ cf. (Gray 1927، ص. 562).
- ↑ cf. (Edwards 1927، ص. 21).
- ↑ cf. (Luhrmann 2002، ص. 871).
- ↑ cf. (Dhalla 1914، ص. 135).
- ↑ «CATHOLIC ENCYCLOPEDIA: Eschatology». www.newadvent.org. دریافتشده در ۲۰۲۴-۱۲-۱۴.
- ↑ Welcome to, Encyclopaedia Iranica. "AVESTA i. Survey of the history and contents of the book". iranicaonline.org (به انگلیسی). Retrieved 2024-09-05.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. p. 204. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. pp. 205–6. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Kenneth Boa (1990). Cults, World Religions and the Occult (revised ed.). David C Cook. p. 48. ISBN 978-0-89693-823-6.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. pp. 207–8. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. p. 205. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Stausberg, Michael, ed. (2004). Zoroastrian Rituals in Context (illustrated ed.). BRILL. pp. 479–80. ISBN 9789004131316.
- ↑ John R. Hinnells (2005). The Zoroastrian Diaspora: Religion and Migration (illustrated ed.). Oxford University Press. p. 706. ISBN 978-0-19-826759-1.
- ↑ Stausberg, Michael, ed. (2004). Zoroastrian Rituals in Context (illustrated ed.). BRILL. pp. 50, 298–99. ISBN 9789004131316.
- ↑ Maneckji Nusservanji Dhalla (1914). Zoroastrian Theology: From the Earliest Times to the Present Day. p. 337. Archived from the original on 11 May 2020. Retrieved 12 July 2022.
- ↑ S. Nigosian (1993). Zoroastrian Faith: Tradition and Modern Research. McGill-Queen's Press. p. 116. ISBN 978-0-7735-6438-1.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. pp. 207–208. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ S. Nigosian (1993). Zoroastrian Faith: Tradition and Modern Research. McGill-Queen's Press. p. 23. ISBN 978-0-7735-6438-1.
- ↑ Kenneth Boa (1990). Cults, World Religions and the Occult (revised ed.). David C Cook. p. 48. ISBN 978-0-89693-823-6.
- ↑ Stausberg, Michael, ed. (2004). Zoroastrian Rituals in Context (illustrated ed.). BRILL. p. 43. ISBN 9789004131316.
- ↑ S. Nigosian (1993). Zoroastrian Faith: Tradition and Modern Research. McGill-Queen's Press. p. 116. ISBN 978-0-7735-6438-1.
- ↑ Stausberg, Michael, ed. (2004). Zoroastrian Rituals in Context (illustrated ed.). BRILL. p. 471. ISBN 9789004131316.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. p. 208. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Stausberg, Michael, ed. (2004). Zoroastrian Rituals in Context (illustrated ed.). BRILL. p. 51. ISBN 9789004131316.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. pp. 221–2. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Leaman, Oliver, ed. (2006). Encyclopedia of Asian Philosophy. Routledge. p. 608. ISBN 978-1-134-69115-9.
- ↑ Jenny Rose (2014). Zoroastrianism: An Introduction. I.B.Tauris. pp. 210–11, 220. ISBN 978-0-85771-971-3.
- ↑ Ariane Sherine (2013). "Zoroastrianism needs to adapt its archaic laws – or die". Guardian News and Media Limited. Retrieved 22 June 2015.
- ↑ Laurie Goodstein (2006). "Zoroastrians Keep the Faith, and Keep Dwindling". The New York Times. Retrieved 26 July 2015.
- ↑ Ibn Taymiyyah (1976). Memon, Muhammad Umar (ed.). Ibn Taimiya's Struggle Against Popular Religion: With an Annotated Translation of His Kitab iqtida as-sirat al-mustaqim mukhalafat ashab al-jahim (reprint ed.). Walter de Gruyter. p. 117. ISBN 978-3-11-166238-1.
- ↑ Tamim Ansary (2010). Destiny Disrupted: A History of the World Through Islamic Eyes (illustrated, reprint ed.). PublicAffairs. p. 9. ISBN 978-1-58648-813-0.
- ↑ Richard C. Martin; Mark R. Woodward; Dwi S. Atmaja (1997). Atmaja, Dwi S. (ed.). Defenders of Reason in Islam: Mu'tazilism from Medieval School to Modern Symbol (illustrated ed.). Oneworld Publications. p. 86. ISBN 978-1-85168-147-1.
- ↑ Muhammad Qasim Zaman (1997). Religion and Politics Under the Early ʻAbbāsids: The Emergence of the Proto-Sunnī Elite. BRILL. p. 62. ISBN 9789004106789.
- ↑ Ghada Hashem Talhami (2013). Historical Dictionary of Women in the Middle East and North Africa. Rowman & Littlefield. pp. 186, 372. ISBN 978-0-8108-6858-8.
- ↑ Dale T. Irvin; Scott Sunquist (2002). History of the World Christian Movement: Volume 1: Earliest Christianity To 1453 (illustrated ed.). A&C Black. p. 202. ISBN 978-0-567-08866-6.
- ↑ Solomon Alexander Nigosian (1993). The Zoroastrian Faith: Tradition and Modern Research (reprint ed.). McGill-Queen's Press. p. 13. ISBN 978-0-7735-1144-6.