دیدگاههای اسلامی درباره بردهداری
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
بردهداری در اسلام پذیرفته شده و احكام بردگی به طور گسترده در متون اسلامی، قرآن، روایات و نظرات فقهی و اخلاقی بزرگان اسلام مطرح شده و مورد تأييد و عمل پيامبر اسلام و ائمه شیعه در عصر خود بوده است.[۱] محمد، پایهگذار اسلام و یارانش در طول حیاتشان بردگان زیادی داشته، خریده، مبادله یا آزاد کردند. در اسلام بردگی به دو صورت ایجاد میشود: یکی بردهسازی غیرمسلمانان که از طریق به اسارت درآوردن آنان انجام میشود؛ اما مسلمان را به هیچ وجه نمیتوان برده ساخت و بردگان مسلمان افرادی هستند که در طول عمر خود مسلمان شدهاند؛ البته وضعیتهایی نیز وجود داشت که در آن، پیروان یک فرقه پیروان فرقهٔ دیگر را به کفر متهم کرده و آنان را به بردگی میگرفتند. بردهسازی مسالمتآمیز و بدون جنگ نیز از طریق معامله با قبایل بومی، خریدن یا ربودن افراد و همچنین دریافت برده به عنوان خراج از بعضی سرزمینها رواج بسیاری داشته و امواج بزرگ بردگان معمولاً از طریق معامله وارد جهان اسلام میشدند.
در شریعت اسلامی برده ماهیتی دوگانه دارد از سویی به عنوان یک کالای دارای ارزش مالی متعلق به مالک خود است و از سوی دیگر به عنوان یک باشندهٔ انسانی موضوع حقوق و تکالیف است. این حقوق و تکالیف در برخی موارد مشابه افراد آزاد و در برخی موارد متفاوت از آنهاست.
بهطور تاریخی در جهان اسلام بردهداری اهمیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی داشتهاست و از بردگان استفادههای جنسی و جسمی میشده است به طوریکه زنان برای استفاده جنسی و مردان نیز برای استفاده جسمی و بیگاری بهره برداری میشدند و از حقوق بشری برخوردار نبوده اند. از بردگان زن معمولاً برای کار خانگی و ارائهٔ خدمات جنسی به مالکانشان استفاده میشد ( که قرآن آن را اجازه دادهاست)، گروهی نیز به تنفروشی وادار میشدند -که در قرآن منع شدهاست- و گروهی نیز بر اثر توجه مالک یا بردهفروش به تعلیم موسیقی و شعر و ادب میپرداختند. اما بردگان مرد به کارهای متنوعی از قبیل محافظت از اشخاص، سپاهیگری و فعالیت در مزرعه یا کارهای بازرگانی مالک خود مشغول بودند. برخی بردگان مرد نیز اخته شده و به کارهای خانگی گماشته میشدند. (این عمل مورد تأیید شریعت اسلام نبودهاست)
افول بردهداری در سدهٔ نوزدهم و بیستم میلادی بهطور تدریجی با فشار قدرتهای استعماری به ویژه بریتانیا و فرانسه که بخشهای بزرگی از جهان اسلام را به تسلط خود درآورده بودند، اتفاق افتاد.
نظر معاصرین[ویرایش]
بردهداری در اسلام از موضوعات چالشبرانگیز دین اسلام است. اگرچه امروزه بردهداری در دید عرف امری مذموم و ناپسند بوده و از ضوابط حتمی حقوق بشر بهشمار میرود، ولی همچنان اکثریت روحانیون مسلمان معاصر نسبت به این پدیده سکوت اختیار نموده و حتی گروهی از ایشان، به صراحت از بردهداری دفاع میکنند. برای مثال محمدتقی مصباح یزدی میگوید: «مسئله بردگی فیالجمله در اسلام پذیرفته شدهاست و ما از آن دفاع میکنیم.»[۲]
متقابلاً گروهی دیگر از روحانیون معاصر مانند سیدمحمدحسین طباطبائی و سیدمحمود طالقانی، تنها طریق معتبر بردگی را اسارت کفار حربی در جهاد میدانند و چنین بردگیای را به لحاظ غیبت فعلی امام زمان، عملاً منتفی میدانند. میرزا ابوالحسن شعرانی میگوید: «بردگی در شریعت اسلام مجاز است. اما منحصر به آنکه در جهاد شرعی از کفار اسیر بگیرند و در این زمان که امام علیهالسلام غایب است، موضوع بردگی فعلاً منتفی است»[۳] البته بر اساس نظریهٔ ولایت فقیه که حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس آن تأسیس شده بسیاری از اختیارات امام معصوم به فقیه جامعالشرایط منتقل و جهاد شرعی امکانپذیر شدهاست.

مصطفی محقق داماد نیز معتقد است احکام امضایی اسلام به دو دستهٔ «مطلوب» و «تحمیلی» تقسیم میشوند. احکام تحمیلی نه به دلیل مطلوبیت و پسندیدگی بلکه به دلیل شیوع عرفی و محذورات اجتماعی در ممنوعیت آنها، مورد تأیید اسلام قرار گرفتهاند. این دسته احکام مقید به رواج عرفی هستند و اگر در طول زمان متروک شوند، حکم شرع تغییر مییابد. وی معتقد است اینگونه احکام مصادیق زیادی دارند و بردهداری یکی از آنهاست.[۴][۵]
روزبه توسرکانی نیز استدلال میکند ، در زمان ظهور اسلام (یک هزاره پیش) ، لغو بردهداری از نظر پایه های اقتصادی ناممکن بوده است و اگر اسلام نیز چنین حکمی میداد عملا حکمی بیهوده و ناشدنی بود. او لغو برده داری در جهان را مثال میزند و بیان میکند تا انقلاب صنعتی شکل نگرفت نظام برده داری در غرب و شرق از بین نرفت (که نوع خاصی از کارگری دائمی بود) و تبدیل به کارگر روز مزد نشد. همچنین میگوید اصلا به نظر نمی رسد که در قرآن ، نظام برده داری برای همیشه مطرح شده بلکه امروزه ، و خودبخوه این حکم نسخ شده و خارج از شریعت اسلام است. ضمن اینکه اسلام قوانینی مانند کفاره را همراه با آزاد کردن برده واجب کرد(تا خودبخود برده داری در جامعه کمرنگ شود) و حقوقی جدید برای بردگان مطرح نمود تا در همان زمان نیز تا حد ممکن برده داری محدود شود . [۲]برای نمونهای از منسوخ شدن خودبخود احکام ، مثلا در آیهای از قرآن ، حکم داد و ستد غیر نقدی با نوشتن آن معامله و شاهد گرفتن برای آن الزامی شده است ؛ [۶] ولی مثلا اگر امروزه ، یک سامانه خودکار الکترونیکی برای خرید و فروش غیر نقدی (نسیه) وجود داشته باشد که مورد اعتماد همه باشد ، دیگر صورت مسئله ، خودبخود پاک شده است و لازم نیست طرفین ، معامله را بنویسند یا شاهدی بجز پایگاه داده آن سامانه بگیرند .
سید احمد خان هندی، مجدِّد اجتماعی هند، از این نظر دفاع میکند که در قرآن گرفتن بردگان جدید منع شده است. هممیهن نامور او، امیر علی، بیآنکه تا این حد پیش رود، رسم بردگی را از رسوم جاهلی میدانست که اسلام، تنها به ضرورت زمانه، با آن مدارا نموده در عین آنکه بالقوّه آن را لغو کرده است.[۷]
آزاد کردن بردگان (عتق)[ویرایش]
فقهای اسلامی در کتابهای خود به تبع آیات و روایات بابی را تحت عنوان «کتاب العتق» باز کرده و احکام آن را بهطور مفصل آوردهاند، در حالی که برای رقیت و بردهگیری کتاب مستقلی نیاوردهاند.
برخی از قوانین آزادی برده در قرآن و یا نظرات فقها :
- قانون عتق به عنوان صدقه: طبق این قانون، آزادی بنده در راه خدا عنوان صدقه بر خود گرفته و ثوابش زیرشاخه آن بشمار آمده است . محمد پیامبر اسلام گفته است : «هر کس برده مؤمنی را آزاد کند این کار او باعث آزادی او از آتش جهنم خواهد شد».[۸][۹]
- قانون عتق به عنوان کفاره: طبق این حکم قرآنی، خداوند کسانی که با برخی تکالیف او مخالفت عملی کردند، مجازات دنیوی آن را آزاد کردن بنده به نحو تعیین یا تخییر قرار داده است. در قرآن نیز کفاره قتل غیر عمد آزادی برده به همراه دادن دیه ذکر شده است .[۱۰]
- قانون عتق بعد از خدمت: اگر بنده مؤمنی بعد از هفت سال به مولای خود خدمت کرد آزاد خواهد شد.[۱۱]
- قانون عتق با بیماری خاص: طبق این قانون (که از اسباب آزادی قهری است) اگر بنده به بیماری هایی از قبیل زمین گیر شدن و جذام [۱۲]و کوری مبتلا شود خود به خود آزاد میشود.
- قانون تدبیر:مطابق این قانون اگر کسی به برده خود بگوید: تو بعد از مرگ من آزادی، بعد از مرگ مولی (مالکش) این بنده آزاد است.
- قانون کتابت: اگر بنده با مولایش قرارداد بنویسد که مثلا اگر فلان مبلغ را برای او تهیه کند ، آزاد خواهد شد ؛ آنگاه مولا باید به این عهد خود وفا کند . در قرآن به مولا توصیه شده در صورت دیدن خیری در برده ، این کار را انجام دهد .[۱۳]
- قانون سرایت: طبق این قانون اگر چند نفر در یک برده با هم شریک باشند و یکی از شریکان سهم خود را از این برده آزاد کند، سهمهای دیگر نیز آزاد خواهد شد و این آزادی از اسباب قهری(اجباری) است.[۱۴]
- قانون تنکیل: مطابق این قانون اگر کسی جنایت و آسیب فجیعی به برده خود وارد کند؛ مثل اینکه بینی، دو گوش، یا دو لب او را ببرد، این بنده خود به خود آزاد میشود.
- قانون ام ولد: اگر کنیزی از مالک خود آبستن گردد و مادر شود ، در صورت مرگ مالک و تقسیم میراث ، کنیز خود بخود آزاد میگردد (و مادر هرگز بردهٔ فرزندانش نخواهد شد) .[۱۵]
- سواد آموزی: همچنین محمد در یکی از جنگ ها ، بردگانی از کفار را به شرط آموختن سواد به ده تن مسلمان آزاد کرد.[۱۶]
در فقه[ویرایش]
از نظر فقهی و حقوقی برده ماهیتی دوگانه دارد. از یک سو به عنوان یک مال و کالا متعلق به شخصی دیگر به نام «مُولی» است و میتواند موضوع تمامی اعمال حقوقی ناشی از مالکیت مانند خریدوفروش، هبه، اجاره، توارث و .. باشد؛ که البته این مقررات محدودیتهایی هم دارد مثلاً از نظر برخی فقها در هنگام انتقال مالکیت برده نباید فرزندش را از او جدا کرد یا غیرمسلمان نمیتواند مالک بردهٔ مسلمان شود. وضعیت خاصی نیز وجود دارد که در آن برده متعلق به چند نفر است.
از سوی دیگر برده به عنوان یک انسان مثل انسانهای دیگر مشمول حقوق و تکالیف و احکام خاصی است که در بعضی موارد مشابه دیگران و در بعضی موارد متفاوت از آنهاست. در عبادات بهطور کلی تفاوت چندانی بین بردگان و افراد آزاد نیست. از مهمترین تفاوتها این است که برای برخی عبادات نیاز به اجازهٔ مالک خود دارند و برخی واجبات مثل نماز جمعه و جهاد بر آنان واجب نیست. همچنین پوشش بردهٔ زن در هنگام نماز بسیار کمتر از زن مسلمان و به قولی مشابه پوشش مرد است. گروهی هم امامت بردگان را در نماز جایز نمیدانند. همچنین برخی عبادات مالی مثل زکات و فطریهٔ او به عهدهٔ مالک است. در زمینهٔ معاملات و قراردادها، چه مالی چه غیرمالی، «حَجْر» برده، مشابه کودکان، دیوانگان و سفها، به عنوان اصل پذیرفته شدهاست. حنفیان و شافعیان معتقدند که برده اصلاً قابلیت تملک مال را ندارد ولی سایر فقهای اهل سنت و بیشتر فقهای امامیه پذیرفتهاند که بردگان حق تملّک برخی اموال را دارند، اما برای تصرف در آن باید از مالک خود اجازه بگیرند. بر همین اساس بردگان برای اعمالی مثل خریدوفروش، قرض گرفتن یا دادن، اجاره، وصیت، نذر، وکالت، ضمانت، هبه (بخشش) بایستی اجازهٔ مالک را اخذ کنند.
برای ازدواج برده هم، چه زن و چه مرد، اجازهٔ مالک ضروری است. همچنین مالک برده میتواند غلام نابالغ و کنیز (چه بالغ و چه نابالغ) را به عقد دیگری دربیاورد. اما در مورد وجود این اختیار برای غلام بالغ اختلاف است. مذاهب امامیه و مالکی و برخی دیگر ازدواج برده با شخص آزاد را مجاز میدانند. چه زن برده با مرد آزاد و چه مرد برده با زن آزاد. اما بهجز مالکیه بقیه اعتقاد دارند که بردهٔ مرد بیشتر از دو همسر آزاد همزمان نمیتواند داشته باشد، هرچند تا چهار همسر برده (کنیز) میتواند اختیار کند. حق قسم همسر برده نیز نصف همسر آزاد است. اما از نظر مالکیان تعداد همسران مجاز برای بردگان و حق قسم زوجه برده مشابه اشخاص آزاد است.
مالک بردهٔ زن (ملک یمین) میتواند با او آمیزش جنسی داشته باشد، اما با کنیز شوهردار حق آمیزش ندارد مگر در صورت جدایی و گذشتن عده. فرزندان کنیز هم به مالک او ملحق میشوند البته شرایط اثبات نسب کنیز با ازدواج تفاوت دارد.
در بعضی احکام کیفری نیز تفاوتهایی بین بردگان و اشخاص آزاد وجود دارد. از جمله در قصاص نفس که از شرایط آن برابری قاتل و مقتول از نظر «حُریَت» است. پس آزاد را نمیتوان به دلیل قتل عمد برده قصاص کرد و قاتل باید به مالک برده دیه پرداخت کند. مقدار دیه هم قیمت بردهاست، فقهای شیعه گفتهاند به شرطی که دیهٔ او بیشتر از دیه فرد آزاد نشود و حنفیه گفتهاند کمی کمتر از دیه فرد آزاد باشد. اما اگر بردهای شخص آزادی را بکشد او را میتوان قصاص کرد. البته شیعیان و مالکیان ولی دم مقتول را مخیر به بردگی گرفتن قاتل یا قصاص او دانستهاند. شرایط در جرح عمدی هم مثل قتل عمد است.
همچنین حکم سنگسار که بنظر بیشتر فقیهان کیفر زنای محصنه است، اصولاً در مورد بردگان قابل اجرا نیست. چون یکی از شرایط «احصان» حریت است. حد جلد نیز برای بردگان نصف افراد آزاد یعنی پنجاه ضربه و حد قذف هم نصف افراد آزاد یعنی چهل ضربه است.
انواع بردگان[ویرایش]
قیمت بردگان بر اساس سن، جنسیت، وضعیت و قابلیتهای جسمانی و نژاد و قومیت آنان تعیین میشد. بهطور کلی بردگان سفید از سیاه و زن از مرد گرانتر بودند. در سدهٔ پنجم قمری در اندلس گرانترین بردگان سفید به ترتیب بربرها، کاتالانها و گالیسیها بودند. بردگان در سدهٔ نهم در اسکندریه به ترتیب تاتارها، چرکسها، یونانیان، صربها و آلبانیائیها بودند. در بین بردگان سیاه هم بردگان حبشی که پوستی روشنتر از بقیهٔ سیاهان داشتند، از بقیه گرانتر بودند.
قومیت و نژاد بردگان در نوع کارهایی که از آن درخواست میشد هم تأثیر داشت. زنان بربر برای کارهای خانگی و آمیزش جنسی و زادوولد بسیار مناسب بودند. زنان زنگی به فرمانبرداری و نیرومندی و شایستگی برای مراقبت از کودکان معروف بودند. یونانیان برای نگهداری از اموال گرانبها شایسته بودند.
برده داری در دوران معاصر[ویرایش]
برده داری هنوز در برخی کشورهای مسلماننشین آفریقایی رایج است. در موریتانی با اینکه دولت ادعا میکند بردهداری در سال ۱۹۶۰ از بین رفته اما گزارشهای دیدهبان حقوق بشر خلاف این را نشان میدهد. در سال ۱۹۹۰ بردهٔ چوپانی به نام مصطفی که از مالک خود فرار کرده بود به دیدهبان حقوق بشر گفته بود که او در خانهٔ اربابش از ممنوعیت بردهداری مطلع نبوده و این موضوع را از قبایل همسایه شنیدهاست. به همین دلیل بردهداران اجازه نمیدهند تا بردگانشان با بردگان آزادشده یا اقوام سیاهپوست دیگر تماس داشته باشند و در صورتی که به چنین موضوعی ظنین شوند آنها را بهشدت شکنجه میکنند. همچنین فرزندان بردگان متعلق به مالک برده هستند و مادر مالکیتی بر فرزند ندارد. ازدواج بردگان فقط با توافق مالکانشان امکانپذیر است و حتی اگر زن برده اجازه داشته باشد به خانهٔ شوهرش برود مالک او میتواند هر وقت که خواست او را به خانه خود برگرداند. خواستههای مالک کنیز همیشه بر شوهر او مقدم است. در سال ۱۹۹۲ یک دختر ۱۴ ساله در نواکشوت از خانهٔ مالکش گریخت و به خانهٔ یکی از خویشاوندانش پناه برد اما پلیس او را دستگیر کرده و دادگاه نیز او را به خانهٔ مالک برگرداند چون او یک کودک بود و کسی را نداشت که حضانت او را عهدهدار شود. مشروعیت بردهداری در اسلام امروزی که با قوانین بردهداری صدر اسلام فاصله گرفته است ابزار مؤثری نزد مالکان برای توجیه بردهداری است و بسیاری از قضات دادگاههای به اصطلاح اسلامی تلاش میکنند تا این نهاد را حفظ کنند. تمامی بردگانی که با مقامات دیدبان حقوق بشر مصاحبه کردهاند بر نقش آموزههای مذهبی در توجیه بردهداری تأکید داشتهاند. مالکان و رهبران مذهبی با این ادعا که اطاعت از مالک وظیفهٔ شرعی آنهاست و این جملهٔ معروف که «راه بهشت در زیر پای صاحب شماست» آنها را به اطاعت از خواستههای خود وادار میکنند. بردگان همچنین به هیچوجه به مدرسه نمیروند. صاحبان بردگان میدانند که اگر آنها بخواهند آزاد شوند تحصیلات بهترین سلاح آنهاست به همین دلیل در مقابل به مدرسه رفتن آنها مقاومت میکنند.[۱۷]
جستارهای وابسته[ویرایش]
- نقد اسلام
- نقد قرآن
- نقد محمد
- تاریخ بردهداری در جهان اسلام
- بردهداری در اسلامگرایی قرن ۲۱
- بردهداری در ادیان
- تاریخ بردهداری
- فاشیسم اسلامی
- ازدواج با کنیز
- موالی
پانویس[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ https://kadivar.com/1033/. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک); پیوند خارجی در|وبگاه=
وجود دارد (کمک); پارامتر|پیوند=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ محسن کدیور (۱۳۸۷)، «مسئله بردهداری در اسلام معاصر»، حقالناس، تهران: تهران کویر، ص. ۳۴۱ و ۳۴۲، شابک ۹۶۴-۸۱۶۱-۸۲-۸
- ↑ محسن کدیور (۱۳۸۷)، «مسئله بردهداری در اسلام معاصر»، حقالناس، تهران: تهران کویر، ص. ۳۶۲ تا ۳۷۸، شابک ۹۶۴-۸۱۶۱-۸۲-۸
- ↑ سید مصطفی محقق داماد، قواعد فقه: بخش مدنی (مالکیت - مسئولیت)، تهران: مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۵، ص ۶، شابک ۹۶۴−۶۵۶۷−۲۲−۳
- ↑ نماز جمعه یا قیام توحیدی هفته، دفتر نشر جمعه، ۱۳۵۷
- ↑ رشیدرضا، محمد (۱۹۵۳). تفسیرالمنار، جلد11. مصر. صص. ۲۸۸ به بعد.
- ↑ رشیدرضا، محمد (۱۹۵۳). تفسیرالمنار، جلد11. مصر. صص. ۲۸۸ به بعد.
- ↑ امالى، ج 2. شيخ طوسى. ص. ۴.
- ↑ حكم بن ابى نعيم گويد: از فاطمه، دختر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه از پدرش نقل مىكرد: من اعتق رقبة مؤمنة، كان له بكلّ عضو منها فكاك عضو منه من النّار. هر كس بندۀ مؤمنى را آزاد كند، در مقابل هر عضوى از اعضاى او، برايش آزادى عضوى از آتش به بار خواهد آمد.
- ↑ «آیه 92 سوره نساء - دانشنامهی اسلامی». wiki.ahlolbait.com. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۱۷.
- ↑ وسائل الشیعه، جلد ۱۶. ص. ۳۶.
- ↑ «جواهر الكلام - النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۱۷.
- ↑ «آیه 33 سوره نور - دانشنامهی اسلامی». wiki.ahlolbait.com. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۱۷.
- ↑ شرایع الاسلام، کتاب العتق.
- ↑ تحریر الأحکام الشرعیة، ج۴. حلی. ص. ۲۸۵.
- ↑ طبقات الکبری ج ۲. ص. ۱۹ و ۲۳.
- ↑ Janet Fleischman, Human Rights Watch/Africa, Human Rights Watch (Organization), Mauritania's campaign of terror: state-sponsored repression of Black Africans, Volume 3169, Issue 121 of Human rights documents: Africa, 1994, ISBN 1-56432-133-9, Pages 83-87
- برده و بردهداری، دانشنامهٔ جهان اسلام