پرش به محتوا

آیات حجاب

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از آیه حجاب)

در قرآن، هفت مجموعه‌آیه (۲۴ آیه از میان ۶۲۳۶ آیه) به حجاب اشاره دارد و دربارهٔ حدود آن، در یک سو تفسیری قرار دارد که تنها ناحیهٔ پوشش دامن – لگن به‌ویژه عورت و ران‌ها – را حجاب شرعی واجب برای زن می‌داند و در آن سو تفسیری است که پوشاندن همهٔ وجود زن به استثنای یک یا دو چشمِ بدونِ آرایش را واجب می‌شمارد. تفسیرهای دیگری نیز در میان این دو سو جای گرفته‌اند.

دو زن چادری که بخشی از حجاب واجب در نظر مشهور فقهی (قسمتی از ساعد و موها) را رعایت نکرده‌اند.[۱]

حجاب در اصل به معنای «پرده» است. کاربرد اصطلاح حجاب و آیات حجاب به معنای «پوشش اسلامی» در دورهٔ معاصر متداول شده و پیش از آن به‌ویژه در آثار فقها اصطلاحات سَترِ صلاتی (پوشش در نماز) و ستر غیرِصلاتی – در خواستگاری و ازدواج – رایج بوده است. ذیلاً آیات حجاب بررسی شده است که بر حسب ترتیب نزول ۱۱۴ سورهٔ قرآن (سوره‌های ۳۹ و ۹۰ و ۱۰۳) در تاریخ‌نگاری مسلمانان مرتب شده‌اند:

درآمد

[ویرایش]

بسیاری از فقها در تفسیر خود از آیات حجاب با تکیه بر احادیث و روایات، حجاب شرعی را دربارهٔ زنی که مسلمان[۲] و بالغ و غیرِیائسه[۳] و آزاد (غیرِبرده)[۴] باشد، شاملِ موها و پیکرِ او به استثنای اعضای بدونِ آرایشِ[۵] گِردیِ چهره و دست‌ها تا مچ و بعضی فقها، پاها تا مچ[۶] دانسته‌اند[۷][۸] که باید با جامه‌ای غیرِزینتی[الف] در برابر «مردِ بالغِ نامحرم» و «زنِ بالغِ نامسلمان»[۱۱][۱۲][۱۳] بپوشاند مگر اینکه آنها برده اعم از کنیز و غلام باشند که دارای شهوت هستند[۱۴][۱۵] یا اینکه فرد آزاد اما فاقد شهوت از قبیل اَخته یا واجِدِ شهوتِ ضعیف از جمله سالمند[۱۶][۱۷] و تهیدست[۱۸][۱۹][۲۰] باشند.[۲۱] همچنین در زمان‌هایی کشف حجاب مشروع می‌گردد: زن به هنگام اضطرار باشد به‌سان معاینهٔ پزشک یا شاهد قرار دادن مرد که برداشتن حجاب در حد نیاز به وقت اضطرار مجاز است[۲۲][۲۳] یا در هنگام خواستگاری باشد که در این صورت نشان دادن بدن و موی خود[۲۴][۲۵] به مردِ نامحرمِ خواستگار جایز است.

با این همه با توجه به منابع مذکور، فقهایی نیز: یکم؛ کشف حجاب در برابر زن نامسلمان را حمل بر کراهت کرده یا به شروطی همانند اطمینان بر عدم افشا جایز می‌دانند یا به پوشاندن کمتر از حجاب شرعی قائل هستند، دوم؛ برده را محدود به بردهٔ خود زن و نه برده‌های دیگران می‌کنند یا اینکه غلام را خارج از این جواز می‌انگارند، سوم؛ تهیدستان را خارج از استثنائات شمرده‌اند یا اینکه سالمند و مانند او را فاقد شهوت فرض کرده‌اند، چهارم؛ در حدود جواز کشف حجاب در برابر هر کدام از استثنائات یادشده اختلاف دارند من‌جمله اینکه یا همچون صاحب جواهر نشان دادن همهٔ بدن خود به مردِ خواستگار را به جز عورت جلو و عقب جایز می‌دانند یا اینکه محدود به مو و سینه و دیگر اعضای بدن کرده‌اند، پنجم؛ در صورت وجود فتنه و فساد موقتاً رو گرفتن و پوشاندن دست‌ها و پاها را بایسته می‌دانند، ششم؛ به‌ویژه گروهی از اهل سنت فقط گِردیِ چهرهٔ بی‌آرایش را استثنای حجاب می‌دانند یا اینکه هیچ استثنایی جز یک یا دو چشمِ بدون آرایش قائل نیستند.

از میان منتقدان نظر مشهور فقهی، می‌توان به پژوهشگرانی همچون امیرحسین ترکاشوند و اکبر جباری و نیز روحانیونی همانند احمد قابل و محسن کدیور اشاره کرد. ترکاشوند در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر چنین نتیجه می‌گیرد که میزان واجب حجاب برای زن، پوشاندن «تنه و ران‌ها و بازوان» بوده است و در موقع نیاز به‌مانند پوشش واجب مرد به «سَترِ عورَتَین» در معنای پوشاندن مابینِ پیش و پسِ ناف تا زانوها[ب] تقلیل می‌یافت. وی و کثیری از منتقدان، به‌طور کلی بر آن هستند که حجاب در قرآن امری سیّال و ناظر بر کارکرد آن است، بدین معنا که با تغییر زمان و مکان و موقعیت اجتماعی، حد آن ممکن است عوض گردد و آنچه در قرآن ثابت است تمهیدات به منظور کاستن از احتمال تعرض به زنان، کاهش فضای جنسی منجر به فساد و فحشا، جلوگیری از فروپاشی خانواده با ازدیاد کودکان بدون نسب معیّن یا رهاشده و بی‌سرپرست است؛ آن هم تا جایی که اختلالی به زندگی متعارف زنان وارد نیاید و حتی با تغییر موقعیت – مانند ورزشکاری یا کار در شرایط سخت – می‌تواند از حد آن کاسته شده یا به آن افزوده گردد. از این حیث برابر دیدگاه یادشده، آیه‌های راجع به حجاب در قرآن با آیاتی همچون آیهٔ ۶۰ سورهٔ اَنفال (آماده کنید برایشان از نیرو و از اسب‌های بسته که با آن، دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید…)[۲۶] مقایسه‌پذیر است که حتی فقها نیز معتقد به الغای خصوصیت و برداشت مفهومی و باطنی از آن بوده و الزامی در تهیهٔ اسب جنگی برای ترساندن دشمن قائل نیستند.[۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴]

۱– اعراف، ۲۰ و ۲۲ و ۲۶ و ۲۷ (شرم‌گاه)

[ویرایش]
آدم و حوا از فالنامهٔ منتسب به صادق پیشوای ششم شیعیان، سدهٔ دهم هجری (قرن شانزدهم میلادی)، دورهٔ صفوی. تصویرسازی‌های متأخر در دورهٔ جمهوری اسلامی[۳۵][۳۶][۳۷] آدم و حوا را عموماً با پوشش کامل نشان می‌دهند.

متن عربی

[ویرایش]

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ (۲۰) [...] فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ [...] (۲۲) [...] یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَیٰ ذٰلِکَ خَیْرٌ ذٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (٢٦) یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا [...] (۲۷)

برگردان فارسی

[ویرایش]

پس شیطان، آنان [آدم و حوا] را وسوسه کرد تا آنچه از شرم‌گاهشان (یا زشتی‌هایشان) برای خودشان پوشیده بود پدیدار گردانَد؛ و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت بازنداشت مگر برای آنکه مبادا فرشته یا جاودانه گردید. (۲۰) [...] پس با نیرنگی آنان را فرود آوَرد و هنگامی که از درخت چشیدند، شرم‌گاهشان برای خودشان پدیدار شد، و آغازیدند بر آن دو از برگِ بهشت بچسبانند. [...] (۲۲) [...] ای فرزندانِ آدم، همانا برایتان لباسی فرو فرستادیم که شرم‌گاهتان را پوشیده می‌دارد و مایهٔ زیبایی‌است، ولی لباسِ پرهیزکاری؛ آن بهتر است. آن از نشانه‌های خداست؛ شاید که یادآور شوید. (۲۶) ای فرزندانِ آدم، شما را شیطان نفریبد، چنان‌که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد؛ از آنان لباسشان را بَرکَند تا شرم‌گاهشان را برای خودشان نمایان گردانَد. [...] (۲۷)[۳۸]

۱–۱– سَوأت (شرم‌گاه/جسد مُرده/زشتی نهفتهٔ نَفْس)

[ویرایش]

ضمن روایت قصهٔ هُبوطِ آدم و حوا از بهشت به پوشاندن سَوآت اشاره شده که فقط شامل عورت پیش و پسِ پایین‌تنه است. سوآت جمع سَوأت است. در قرآن، جمع آن به معنی شرم‌گاه (در داستان آدم و حوا) و مفرد آن به معنی جسد مُرده (پیکر مُردهٔ هابیل در داستان هابیل و قابیل[۳۹]) به کار رفته و در لغت به معنای هر چیزی است که آشکار شدنش زشت و ناخوشایند است. برخی با تکیه بر این ریشهٔ لغوی سوآت، آن را به معنای «زشتی‌های نهفتهْ نفس انسان که وی را به سرکشی می‌کشاند» تفسیر کرده و با پرهیز از تأویل‌های ظاهری و استخراج احکام فقهی از آن، داستانی و تمثیلی بودن آیات مذکور را برابر آیهٔ زیر مطرح کرده‌اند:

خدا حیا نمی‌کند که داستانی [مَثَل] بزند؛ پشّه باشد یا فراتر از آن. پس آنان که ایمان آوردند، این را حقیقتی از نزدِ پرورندهٔ خویش دانند و آنان که کفر ورزیدند گویند که غَرَضِ خدا چه باشد از این داستان؟! خدا به آن داستان، بسیاری را گم‌راه می‌کند و بسیاری را راه می‌نمایاند. و گم‌راه نمی‌کند به آن مگر تباه‌کاران را.

— آیهٔ ۲۶ بقره[۴۰]

همچنین به بحث آیات محکم و متشابه استناد کرده‌اند:

اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. پاره‌ای از آن، آیاتِ محکمات (نشانه‌های استوار) است که مادرِ کتاب‌اند و پاره‌ای دیگر، متشابهات (مانندها) هستند. پس کژدلان، متشابهات را برای فتنه‌جویی و تأویل‌گری پِیروی می‌کنند حال آنکه تأویلِ [واقعیتِ] آن را هیچ‌کس نمی‌داند مگر خداوند [.] و ریشه‌داران در دانش گویند: ایمان آوردیم که همگی از نزدِ پروردگارِ ماست. و یاد نمی‌کنند مگر خردمندان.

— آیهٔ ۷ آل عمران (محکم و متشابه)[۴۱]

گروهی برآنند که منظور از تشابه در آیهٔ یادشده، نامشخص یا ناشناخته بودن است و متشابه آیه‌ای‌است که حقیقت و واقعیت آن برای خواننده روشن نیست و تنها همانند آن برای فهم منظور بیان شده ولی در هر حال برای پی بردن به مقصود و هدف آیه صدمه‌ای ندارد؛ برای نمونه در آیهٔ ۵ سورهٔ طه «[خدای] بخشنده بر تخت شاهی چیره شد.»[۴۲] مقصود نهایی که بیان استیلای خدا بر جهان می‌باشد معلوم است ولی چگونگی و جزئیات آن برای افراد بشر درک‌پذیر نیست پس به مثابه خدای دارای شخصیت انسانی همچون پادشاهی پیروز توصیف شده است. یا در آیهٔ ۱۵ سورهٔ محمد «داستان بهشت که به پرهیزکاران مژده داده شده در آن است جوی‌هایی از آبی ناگشته‌رنگ و شیری ناگشته‌مزه…»[۴۳] تنها مَثَل و داستانی از بهشت بیان می‌کند تا فهمی از آسایش آن برای انسان مادّی عرضه کند. در دیگر آیات متشابه رستاخیز و میزان و بهشت و دوزخ من‌جمله در آیات داستان هبوط آدم و حوا از بهشت، اصل مقصود که پرهیزکاری را مانند لباس مایهٔ زیبایی انسان می‌داند روشن است؛ لیکن چگونگی میوهٔ ممنوعه و وقوع هبوط به‌گونه‌ای نیست که توصیفات مادّی بر بنیاد تجربه‌های زندگی آدمی در دنیا الزاماً درست باشد زیرا حقیقت آن‌جهانی در ظرف اندیشهٔ این‌جهانی انسان نمی‌گنجد.[۴۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸]

۱—۲– حجاب به فراخور فرهنگ

[ویرایش]

بعضی از محققان بر این باورند که غلظت کنونی حجاب در اسلام حاصل این انگارهٔ پذیرفته‌شده در تمدن‌های بزرگ آن عصر است که پوشش هرچه بیشترِ تن را نماد برتری اجتماعی و فرهنگی و مالی می‌دانستند. به‌ویژه در آیین‌های زرتشتی و یهودی برای پنهان‌سازی و نگهبانی از زنان و حتی تشخص و برتری دادن زنان همدین خود بر دیگران می‌کوشیدند چنان‌که پلوتارْک (زادهٔ ۴۶ میلادی) در روایت گریز تِمیستوکلِس در شمایل زنی ایرانی، به آیین ایرانیان در دور نگه داشتن زنان از چشم دیگران اشاره کرده است.[۴۹][۵۰] بنابراین در کثیری از اقوام دور از خاورمیانه که اسلام آورده‌اند نظر به سیّالیّت قرآن در مسئلهٔ حجاب برخوردی منعطف با این امر داشته‌اند. سید محمدحسین طباطبایی تبریزی در تفسیر المیزان با همان دیدگاه سنتی که تمدن و تشخص را مساوی هر چه پوشیده‌تر بودن تن می‌داند با اشاره به حجاب زنان مسلمان تایلندی می‌نویسد:

در بلادِ شرق یعنی سیام [تایلندِ امروزی] و نواحیِ آن، مسلمین آن‌طور نفوذ و تأثیر نداشته بلکه خودشان در جهل و دوری از تمدن، دستِ کمی از بت‌پرست‌ها نداشتند، و از حیثِ لباس و سایرِ اعمالِ دینی به کیشِ بت‌پرستی نزدیک‌ترند تا به اسلام. زنانِ آن نواحی غیر از عورتِ جلو و عقب، عورتِ دیگری که پوشاندنش لازم باشد برای خود قائل نیستند. و حال آنکه در اسلام همهٔ بدنِ زن عورت است.[۵۱]

۲– اعراف، ۳۱ تا ۳۳ (حجّ عریان)

[ویرایش]
مسلمانان در جامهٔ امروزی حج

متن عربی

[ویرایش]

یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ (۳۱) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۳۲) قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۳۳)

برگردان فارسی

[ویرایش]

ای فرزندانِ آدم، جامهٔ خویش را نزدِ هر مسجدی برگیرید و بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خدا اسراف‌کاران را دوست ندارد. (۳۱) بگو چه کسی جامهٔ خدا و روزی‌های پاکیزه را که برای بندگانِ خویش بیرون آورده، حرام کرده است؟! این‌ها از آنِ کسانی است که در زندگیِ دنیا، ایمان آوردند و در روزِ رستاخیز ویژهٔ آنان است. این‌چنین، نشانه‌ها را برای گروهی که می‌دانند جدا می‌کنیم. (۳۲) بگو جز این نیست که پرورندهٔ من، زشت‌کاری‌ها را چه آشکار و چه پنهان، وَ گناه و فزون‌خواهیِ نابه‌حق را حرام کرده است و نیز اینکه برای خدا شریکی قرار دهید که دلیلی برای آن نفرستاده، و نیز اینکه چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت بدهید. (۳۳)[۵۲]

۲–۱– مخاطب آیات

[ویرایش]

آورده‌اند که گروهی از عرب‌ها در هنگام طواف کعبه کاملاً برهنه شده و در مورد دیگران نیز رسم لختی اجباری را برقرار ساخته و اجازه نمی‌دادند هیچ زن و مردی، عورت خود را با زینت (جامه) بپوشاند.[۵۳][۵۴][۵۵][۵۶][۵۷] در روض‌الجنان و روح‌الجنان نوشتهٔ ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶هجری‌شمسی/۱۰۷۷میلادی) چنین آمده است:

مفسّران گفتند: سببِ نزولِ آیت آن بود که بنی‌عامر عادت داشتند که برهنه گِردِ خانه طواف کردندی، مردان به روز و زنان به شب. و چون به مسجدی از مساجد رسیدندی، جامه بینداختندی و برهنه شدندی و در مسجد شدندی، و اگر کسی با جامه طواف کردی او را بزدندی و جامه‌اش بیرون کردندی، خدای تعالی این آیت فرستاد و امر کرد فرزندانِ آدم را – زنان و مردان را – که: زینتِ خود از لباس به نزدیکِ هر مسجدی برگیرند، پس مراد به زینت، جامه است. مجاهد گفت: از جامه آنچه عورت به آن بپوشند فریضه است، و اگر عبایی باشد. باقر – علیه السّلام – گفت: مراد، جامهٔ نو است و پاکیزه در روزهای عید و روزهای آدینه که به مسجدِ جامع و مصلّی شوند. عطیّه و أبوروق گفتند: مراد به زینت آن است که چون به مسجد خواهد شدن موی به شانه کند.[۵۸]

طباطبایی در المیزان این‌گونه نگاشته است:

تنها قریش بود که در هنگامِ طواف لباس می‌پوشید، وگرنه سایرِ قبایل در موسمِ طواف از راه که می‌رسیدند لباس‌ها را کنده و به عقیدهٔ خود بدین وسیله خود را از لباسی که در آن گناه کرده بودند عاری ساخته، آنگاه اگر از قریش کسی لباسی به آنان عاریه می‌داد می‌پوشیدند وگرنه برهنه مشغولِ طواف می‌شدند، و پس از فراغت از طواف، لباس‌های خود را پوشیده برمی‌گشتند.[۵۹]

ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می‌نویسد:

گرچه این حکم مربوط به تمامِ فرزندانِ آدم در هر زمان است، ولی ضمناً نکوهشی‌است از عملِ زشتِ جمعی از اعراب در زمانِ جاهلیت که به هنگامِ آمدن به مسجدالحرام و طوافِ خانهٔ خدا کاملاً عریان و برهنه می‌شدند.[۶۰]

لخت و برهنهٔ مادرزاد! زن و مرد در اطرافِ خانهٔ خدا طواف می‌کردند، به گمانِ اینکه در لباس‌هایی که مرتکبِ گناه شده‌اند، شایسته نیست خانهٔ خدا را طواف کنند![۶۱]

۲–۲– پوشش عرب جاهلی

[ویرایش]

مرتضی مطهری فریمانی با نقل روایاتی – از جمله موردی که ندایی غیبی، پیامبر اسلام را از بی‌اعتنایی به نمایان شدن عورت خود که در میان عرب متعارف بود بازمی‌دارد – در کتاب مسئلهٔ حجاب چنین نتیجه گرفته است:

در جاهلیت بینِ اعراب سَترِ عورت معمول نبود و اسلام آن را واجب کرد.[۶۲]

در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر آمده است:

برهنگیِ مستمرِ بسیاری از اندام، پدیده‌ای کاملاً رایج در سطحِ اجتماع بود. از آن گذشته، بخشِ دیگری از اندام که معمولاً پوشیده بود نیز گهگاه نمایان می‌شد به‌طوری که حتی عزمِ جدی در پوشاندنِ عورت از سوی زنان و به‌ویژه مردان وجود نداشت! قُبحِ برهنگی در نزدِ آنان شکسته بود و به عبارتِ دقیق‌تر، قبحی وجود نداشت که بخواهد شکسته شود. [...]

[زنان] معمولاً به جای ردا و حتی اِزار از پیراهن استفاده می‌کردند، اما پیراهنی کاملاً ابتدایی و نادوخته که بسیاری از اندام را هرگز در بر نمی‌گرفت و اطمینانی نیز به استتارِ دائمش در قبالِ مواضعِ تحتِ پوشش نبود. [...] برخی از زنانِ جاهلی از روسری استفاده می‌کردند اما این استفاده لزوماً ناشی از رعایتِ حجاب و مرتبط با عفتِ جنسی نبود بلکه ناشی از مسائلِ عرفی (از جمله کسبِ تشخّص و اعتبار، تمایز از کنیزان) یا برخاسته از شرایطِ اقلیمی (از جمله مهارِ تابشِ آفتاب و گَردوغبار) بود، به همین خاطر بسیاری از مردان نیز همین روسری و سراندازها را به کار می‌بردند. از آن گذشته اگر قرار بر رعایتِ جنبه‌های اخلاقی و شرعی بود بی‌شک استتارِ ناحیهٔ دامن، اولیٰ بود در حالی که هر دو – چه مرد چه زن – نسبت به آن سهل‌انگار بودند. [...]

در حالی که امروزه تفکیکِ صفوفِ مردان و زنانِ نمازگزار امری مسلّم و بدیهی می‌نماید اما باید دانست که علتِ اولیهٔ جداسازیِ آنان از یکدیگر، به وجودِ دامن‌هایِ کوتاهِ برخی از نمازگزاران در حیاتِ پیامبر برمی‌گشت. بر این اساس پیامبر (ص) برای دیده نشدنِ عورتِ یکدیگر توسطِ جنسِ مخالف، تدابیر و رهنمودهایی شاملِ عقب‌تر بردنِ صفوفِ زنان نسبت به مردان، عدمِ نگاهِ زنان به مردانِ سجده‌کننده، و دیرتر برخاستنِ زنان از سجده نسبت به مردانِ جلوتر از خود اتخاذ کرد تا بر تبعاتِ منفیِ ناشی از کوتاهیِ دامن‌ها که عمدتاً در خَم و راست شدنِ سجده رخ می‌نمود غلبه گردد. گفتنی‌است علی‌رغمِ این که بعدها کاستی‌های جامهٔ مردم برطرف گردید اما غافل از فلسفهٔ اوامرِ پیامبر، نمازگزاران، کماکان نماز را با مرزبندیِ صفوف انجام می‌دادند. [...]

در کم‌اعتناییِ حضرت نسبت به حجابِ موردِ انتظارِ ما، می‌توان به [...] واکنشِ منفی‌اش به اقدامِ ام سلمه در ساختِ بنایی خشتی (که با هدفِ استتارِ افرادِ حاضر در خانه از ناظرانِ بیرونی انجام داد)، یا گلایه‌اش از فاطمه در موردِ نصبِ پرده بر درگاهِ خانه، یا کندنِ پرده‌ای که عایشه برای سَترِ پنجره و طاقچه نصب کرده بود، یا عدمِ موافقت با بلندیِ دامنِ زنان مگر به قدرِ یکی دو وجب، یا خواستگاری از زنی که (همچون سایرین) سابقهٔ طوافِ عریان بر گِردِ کعبه داشت اشاره کرد که همگی نشان از کم‌اهمیتیِ حجابِ غلیظ، یا مهم‌تر بودنِ دیگر ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و معنوی در نزدِ رسول‌الله است.[۶۳]

در رد دیدگاه فوق[۶۴][۶۵][۶۶][۶۷] یکی از منتقدان چنین بیان می‌کند:

واقعیتِ غیرقابلِ انکار، که اصلِ آن را همه قبول دارند (و ایشان می‌کوشد در ۲۷۰ صفحه این واقعیت را بسیار پررنگ تصویر کند)، این است که در دورهٔ جاهلیت و قبل از آمدنِ اسلام، وضعیتِ منحطی به لحاظِ پوشش و روابطِ جنسی وجود داشته است. اما پیش‌فرضِ نویسندهٔ محترم این است که امکان ندارد پیامبرِ اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) توانسته باشد این وضع را در مدتِ ۲۳ سال نبوتِ خود به‌تدریج اصلاح کرده باشد. مسئله این است که آیا پیامبری که با عنایتِ الهی توانست جامعهٔ بی‌سواد و بی‌فرهنگِ آن زمان را ظرفِ مدتِ کوتاهی، به حدی برساند که نه‌تنها علم‌آموزی را از برترین ارزش‌ها به حساب آوَرَد، بلکه به بزرگ‌ترین تمدنِ زمانِ خود تبدیل شود، می‌توانسته تغییرِ مهمی را هم در وضعیتِ پوششِ آن جامعه رقم بزند یا خیر؟[۶۸]

۲–۳– فاحشه (زشت‌کاری)

[ویرایش]

فاحشه که در لغت به معنی «کار زشت» است در این آیه به زنا و نیز طواف مردان و زنان برهنه به گرد خانهٔ خدا تفسیر شده است.[۶۹][۷۰][۷۱][۷۲][۷۳] توضیح این واژه در تفسیر مجمع‌البیان اثر شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/۱۰۷۵م) به شرح زیر می‌باشد:

مجاهد گوید: منظور از فواحش، زنای پنهانی و عریان شدن در طواف است. اوّلی پنهانی و دومی آشکار است. برخی گویند: فاحشهٔ آشکار، طوافِ مردانِ لخت در روز و فاحشهٔ پنهان، طوافِ زنانِ لخت در شب است. جبائی گوید: مقصود همهٔ گناهان است.[۷۴]

۳– احزاب، ۳۲ و ۳۳ (جلوه‌گری)

[ویرایش]
شناس‌نامهٔ زنان و فرزندان پیامبر اسلام[۷۵]

متن عربی

[ویرایش]

یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا (۳۲) وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَیٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا (۳۳)

برگردان فارسی

[ویرایش]

ای زنانِ پیامبر، شما مانندِ یکی از زنان نیستید [.] اگر پرهیز می‌کنید [،] پس در سخنْ نرمی نشان ندهید تا کسی که در دلش بیماری‌است طمع ببندد، و سخنی پسندیده بگویید. (۳۲) و در خانه‌های خویش آرام گیرید و مانندِ تَبَرُّجِ جاهلیتِ نخستین، تبرّج (جلوه‌گری) نکنید و نماز را به پای دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبرش فرمانبَری کنید. جز این نیست که خدا می‌خواهد از شما اهلِ بیت (اهلِ خانه) آلودگی را بزداید و شما را چنان‌که باید و شاید، پاکیزه گردانَد. (۳۳)[۷۶]

۳–۱– مخاطب آیات

[ویرایش]

چنانچه ظاهر کلام ملاک قرار گیرد این آیات مخاطبی جز زنان پیامبر نمی‌تواند داشته باشد (نه همهٔ زنان مسلمان)؛ این دو آیه در ادامهٔ آیات ۲۸ تا ۳۱ سورهٔ احزاب آمده که ترجمهٔ آن‌ها چنین است:

ای پیامبر به زنانِ خویش بگو اگر خواهانِ زندگانیِ دنیا و زینتِ آن هستید، پس بیایید شما را برخوردار کنم و به نیکویی رها سازم. (۲۸) و اگر خواستارِ خدا و فرستاده‌اش و خانهٔ آخرت باشید، پس خدا برای نیکوکاران از شما پاداشی بزرگ آراسته است. (۲۹) ای زنانِ پیامبر، هرکس از شما فاحشهٔ (زشت‌کاریِ) آشکاری آوَرَد، برای او عذاب، دوچندان افزوده می‌شود؛ و همانا آن کار بر خدا آسان است. (۳۰) و آن کس از شما که برای خدا و فرستاده‌اش فروتن باشد و کرداری شایسته انجام دهد، پاداشش را دو برابر به او می‌دهیم و برای وی روزیِ ارجمند فراهم می‌کنیم. (۳۱)[۷۷]

با وجود این، مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می‌گوید:

بدونِ شک این یک حکمِ عام است، و تکیهٔ آیات بر زنانِ پیامبر ص به عنوانِ تأکیدِ بیشتر است، درست مثلِ اینکه به شخصِ دانشمندی بگوییم تو که دانشمندی دروغ مگو، مفهومش این نیست که دروغ گفتن برای دیگران مجاز است، بلکه منظور این است که یک مردِ عالِم باید به صورتِ مؤکّدتر و جدی‌تری از این کار پرهیز کند.[۷۸]

۳–۲– تَبَرُّج (جلوه‌گری)

[ویرایش]

این واژه غالباً به معنای «جلوه‌گری» آمده است؛ بدین‌گونه که زن خود را از بالای برج (ساختمان)، متبرّج (جلوه‌گر) می‌سازد.[۷۹][۸۰][۸۱][۸۲] در کتاب المفردات نوشتهٔ راغب اصفهانی (زادهٔ ۳۳۳ه‍.ش/۹۵۴م) چنین آمده است:

تَبَرَّجَتِ المرأة یعنی در نمایان ساختنِ زیبایی‌های خویش همانندِ ستارگان گردید. و گفته شده به معنای این است که زن از بالای برج یعنی عمارتِ خویش ظاهر شده است؛ بر همین معنا دلالت می‌کند سخنِ خداوندِ متعال: [۳۳ احزاب و ۶۰ نور].[۸۳]

در دورهٔ جاهلیت معمول بود زنان از درون خانه و در برابر پنجره‌ها و درها اندام برهنهٔ خود را برای رهگذران جلوه‌گر سازند.[۸۴] تَبَرُّج همچنین به معنای «با تکبر و تبختر راه رفتن» نیز نقل شده است.[۸۵][۸۶][پ][۸۸] با این همه، طباطبایی معنای گسترده و مُوَسَّعی از جلوه‌گری را دربارهٔ تبرّج منظور می‌دارد و در المیزان می‌نویسد:

کلمهٔ تَبَرُّج به معنای ظاهر شدن در برابرِ مردم است، همان‌طور که برجِ قلعه برای همه هویداست.[۸۹]

تبرّج در دو آیه از قرآن آمده (۳۳ احزاب و ۶۰ نور) و در ظاهر آیات از تبرّج منحصراً به دو شیوهٔ «جاهلیت نخستین برای زنان محمد» و «اندام‌نماییِ قواعد (زنان نشسته در خانه یا برابر نظر فقها: یائسه‌ها)» نهی شده است اما در ادبیات فقهی تبرّج به هر شیوه‌ای جز برای شوهر مذموم است.[۹۰]

آزاده نامداری (زادهٔ ۱۳۶۳ – درگذشتهٔ ۱۴۰۰) در برنامهٔ غیرمنتظره (شبکهٔ دو سیما، ۱۳۸۹). وی که مجری برنامهٔ یادشده بود در یکی از قسمت‌های آن با چادر قهوه‌ای‌رنگ ظاهر شد. این امر موجب گردید تا گروه‌هایی وی را به تبرّج متهم کنند. نامداری پس از آن همواره از چادر مشکی استفاده می‌کرد.[۹۱][۹۲]

۳–۳– تبرّج جاهلیّت نخستین

[ویرایش]

دربارهٔ این اصطلاح در آثاری همچون[۹۳][۹۴][ت][۹۵][۹۶] تفسیر تبیان اثر شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه‍.ش/۹۹۵م) آمده است:

و گفته شده تبرّجِ جاهلیتِ اولیٰ آن بود که اهلِ جاهلیت انجام داده و تجویز می‌کردند که یک زن، جمع کند میانِ شوهر و رفیقش. پس پایین‌تنهٔ خود را برای شوهرش قرار دهد [تا دخول کند] و بالاتنهٔ خود را در اختیارِ رفیقش بگذارد تا ببوسد و در آغوش کشد. پس خدای تعالی، همسرانِ پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیه را از آن عمل نهی کرد.[۹۷]

مکارم شیرازی، تبرّج جاهلیت نخستین را نمایان شدن گلو و گردنبند و گوشواره‌های زنان عرب جاهلی، بر اثر سهل‌انگاری آنان در بستن روسری می‌داند.[۷۸]

۳–۴– آیهٔ تطهیر

[ویرایش]
چهارده‌معصوم شیعیان: تاریخ زایش و مرگ بر اساس تقویم میلادی و هجری شمسی، طول عمر خورشیدی، نام پدر و مادر.
به عقیدهٔ شیعیان بر اساس آیهٔ تطهیر، پنج‌تَن از چهارده‌معصوم – و به واسطهٔ پنج‌تن، نُه امام پسین نیز – تطهیر و تقدیس شده‌اند.[۹۸] در نگارهٔ بالا، شناس‌نامهٔ چهارده‌معصوم شیعیان بر اساس گاه‌شمار میلادی و هجری خورشیدی آمده است.[۹۹][۱۰۰]

در باور شیعه، بخش پایانی آیهٔ ۳۳ – «جز این نیست…» به بعد، که به آیهٔ تطهیر نامدار است – دربارهٔ پنج تن از خاندان پیامبر اسلام (محمد، فاطمه، علی، حسن، حسین) بوده و بی‌ارتباط با بخش‌های آغازین آیهٔ ۳۳ و نیز آیهٔ ۳۲ احزاب است. برخی نیز با استناد به بطن داشتن قرآن و استخراج معانی باطنی و گوناگون از آیات، آن را در معنای ظاهری دربارهٔ زنان محمد و در معنای باطنی دربارهٔ پنج‌تن دانسته‌اند.[۱۰۱]

۴– احزاب، ۵۳ تا ۵۵ (پرده‌نشینی)

[ویرایش]
پیامبر اسلام و دختر و زنان وی (اثری از اواخر سدهٔ شانزدهم میلادی، خلافت عثمانی)

متن عربی

[ویرایش]

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذٰلِکُمْ کَانَ عِنْدَللَّهِ عَظِیمًا (٥٣) إِنْ تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً (٥٤) لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ فی آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ وَٱتَّقِینَ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدًا (٥٥)

برگردان فارسی

[ویرایش]

ای کسانی که ایمان آوردید به خانه‌های پیامبر داخل نشوید مگر آنکه به شما برای خوراکی اذن داده شود بدونِ آنکه به جای آن بنگرید [پیگیرِ آماده شدنِ غذا نباشید.] ولی چنانچه خوانده شدید، درآیید و هرگاه خوردید پراکنده گردید و نه اینکه به گفتاری دمخور شوید. همانا این کار پیامبر را آزار می‌دهد اما او از شما حیا می‌کند و خدا از حقیقت حیا نمی‌کند. و هرگاه کالایی از آنان [زنانِ پیامبر] بخواهید، از پشتِ حجاب (پرده) بخواهید، این پاک‌تر است برای دل‌هایتان و دل‌هایشان. و نرسد شما را که فرستادهٔ خدا را آزار دهید، و نه آنکه هیچگاه با همسرانش پس از او، نکاح کنید. همانا این کار نزدِ خدا بزرگ است. (۵۳) اگر چیزی را آشکار سازید یا نهفته داریدش، به‌راستی خدا بر همه‌چیز داناست. (۵۴) بر آنان باکی نیست در پدرانشان و نه پسرانشان و نه برادرانشان و نه برادرزادگانشان و نه خواهرزادگانشان و نه زنانشان و نه آنچه دارا شد دست‌هایشان [برده یا زیردست] و از خدا پرهیز کنید که خدا بر همه‌چیز گواه است. (۵۵)[۱۰۲]

۴–۱– حجاب (پرده)

[ویرایش]

تا پیش از عصر اخیر، حجاب عمدتاً در معنای قرآنی آن یعنی پرده به کار می‌رفت که هفت بار در قرآن آمده است:[۳۴][۱۰۳][۱۰۴]

  • «پس [سلیمان] گفت: به راستی که من مِهرِ اسب‌ها را از یادِ پروردگارم دوست‌تر داشتم تا آنکه [خورشید] در حجاب شد [و اسبان از دیدگانش پنهان شدند.]» (ص/۳۲)[۱۰۵]
  • «و هیچ بشری را نرسد که خدا با وی سخن گوید مگر به وحی یا از پشتِ حجاب یا فرستاده‌ای فرستد که به اذنِ خداوند وحی کند هر چه او خواهد، و او والای سنجیده‌کار است.» (شوریٰ/۵۱)[۱۰۶]
  • «پس [مریم] حجابی میانِ خود و دیگران آویخت. سپس روحِ خود را به سوی وی فرستادیم که برای او در بشری راست‌اندام پدیدار شد.» (مریم/۱۷)[۱۰۷]
  • «و هر گاه قرآن خوانی، حجابی ناپیدا می‌آویزیم میان تو و کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند.» (اسرا/۴۵)[۱۰۸]
  • «…و میان ما [کافران] و تو [پیامبر] حجابی آویخته شده است…» (فُصِّلَت/۵)[۱۰۹]
  • «و میان آن‌ها [بهشتیان و دوزخیان] حجابی آویخته شده است…» (اعراف/۴۶)[۱۱۰]
  • «…هرگاه کالایی از آنان [زنان پیامبر] بخواهید، از پشتِ حجاب بخواهید…» (احزاب/۵۳)

عارفان نیز حجاب را در معنای پرده به کار می‌بردند:

  • مِی خور که صد گناه ز اَغیار در حجاب / بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند (حافظ)
  • گرچه حجاب تو برون از حد است / هیچ حجابیت چو پندار نیست / پردهٔ پندار بسوز و بدانک / در دو جهانت بِه از این کار نیست (عطار)[۱۱۱]

و علی‌الخصوص فقیهان برای پوشش اسلامی از کلمهٔ «سِتر» و اصطلاحات «سَترِ صَلاتی» و «سَتر غیرِصلاتی» بهره می‌بردند و تا دورهٔ معاصر، واژهٔ حجاب برای زنان در اشاره به پرده‌نشینی استعمال می‌شد.[۱۱۲]

۴–۲– مخاطب آیات

[ویرایش]

چنان‌که از ظاهر آیات پیداست مخاطب این عبارات، مردان مهمان در خانهٔ محمد است. در تفسیر نمونه اثر مکارم شیرازی آمده است:

منظور از حجاب در این آیه پوششِ زنان نیست، بلکه حکمی اضافه بر آن است که مخصوصِ همسرانِ پیامبر ص بوده و آن اینکه مردم موظف بودند به خاطرِ شرایطِ خاصِ همسرانِ پیامبر ص هرگاه می‌خواهند چیزی از آنان بگیرند از پشتِ پرده باشد، و آنها حتی با پوششِ اسلامی در برابرِ مردم در این‌گونه موارد ظاهر نشوند، البته این حکم دربارهٔ زنانِ دیگر وارد نشده، و در آنها تنها رعایتِ پوشش کافی است. [...] بنابراین اسلام به زنانِ مسلمان دستورِ پرده‌نشینی نداده، و تعبیرِ پردگیان در موردِ زنان و تعبیراتی شبیه به این جنبهٔ اسلامی ندارد.[۱۱۳]

با این حال گذشته از تفسیر متأخّر یادشده، در تاریخ اسلام این آیه دست‌آویزی برای پرده‌نشینی همهٔ زنان بوده است؛ به گونه‌ای که علاوه بر بدن زن، موها و صدای او نیز عورت شمرده می‌شد. در نتیجه زنان جز در موارد استثنایی همچون بیماری و گواهی دادن در دادگاه، حتی اجازهٔ بیرون رفتن از خانه را نیز نداشتند. روی هم رفته، محور اصلی بحث فقها نه پوشش، بلکه خانه‌نشینی زنان بوده و به همین دلیل در کتب فقهی، پوشش زنان در ذیل مباحث نماز و نکاح مطرح شده است.[۱۱۴][۱۱۵][ث][۱۱۷][۱۱۸]

۴–۳– منع ابدی نکاح (آمیزش) با همسران محمد

[ویرایش]

برای واژهٔ نکاح هر دو معنای آمیزش جنسی و عاطفی ذکر شده است. شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/۱۰۷۵م) در تفسیر مجمع‌البیان چنین می‌نویسد:

نکاح به معنای عقد و عملِ آمیزش آمده ولی بعضی می‌گویند که اصلِ آن به معنای عملِ آمیزش است و چون در موردِ عقد، زیاد استعمال شده لذا اکنون همان معنای عقد از آن فهمیده می‌شود.[۱۱۹][۱۲۰]

دربارهٔ شیوهٔ برخورد بعضی از مسلمانان با زنان پیامبر اسلام و سبب پرده‌نشینی همسران وی، در آیات و روایات دیگر اشاراتی شده است. در مورد آیهٔ ماقبل ([ای پیامبر] از این پس زنانِ [دیگر] برای تو حلال نیست، و نه اینکه آنان را با همسرانی بَدَل سِتانی گرچه زیباییِ آنان تو را به شگفت آوَرَد؛ مگر آنچه دستت دارا شد [برده یا زیردست]…[۱۲۱]) روایتی بدین شرح آورده‌اند که مسلمانی به خانهٔ پیامبر آمده و بدون اجازه در حُجرهٔ عایشه داخل گردید و سپس خطاب به محمد، خواستار نکاح بَدَل و مبادلهٔ عایشه با زن خود برای آمیزش جنسی شد. پیامبر رنجید و گفت این عمل حرام شده است.[۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹][۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲] ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/۱۰۷۷م) در باب این مسئله می‌نویسد:

عبداللّه بن زید گفت: عرب در جاهلیّت مبادلت کردندی به زنان، این شبی زنِ او را بِبُردی و آن‌دیگر به بَدَلِ او زنِ او را ببردی. خدای تعالی گفت: این معنی حلال نیست و اگرچه حُسنِ ایشان تو را به عجب آرَد، الّا در حقِّ پرستاران [کنیزان] که اگر خواهی تا پرستارِ خود بدهی و پرستارِ او بستانی بر طریقِ مُعاوِضه و معارضه یا بر طریقِ اِباحَت، روا باشد یا بر سَبیلِ هِبه. عطاء بن یسار گفت از ابوهُرَیره که: در جاهلیّة عادت بودی که یکدیگر را گفتندی که: انزل الیّ عن امرأتک انزل لک عن امرأتی: من نزول کنم برای تو از اهلِ خود، تو نیز نزول کن برای من از اهلت. و این معنیِ مبادله است که گفتیم. خدای تعالی این آیت فرستاد و این حُکم حرام کرد و نهی کرد از او. یک روز عُیَینَة بن حصین در پیشِ رسول شد، و او در حجرهٔ عایشه بود؛ بی دستوری [بدون اجازه]. رسول گفت: یا عُیَینه چرا دستوری نخواستی؟ گفت: یا رسول اللّه! من هرگز دستوری نخواستم بر هیچ مرد از قبیلهٔ مضر، آنگَه گفت: این سرخک کیست در پهلوی تو نشسته؟ گفت: این عایشه است. عُیَینه گفت: أَ فَلاَ أَنْزِلُ لَکَ عَنْ أَحْسَنِ الْخَلْقِ: خواهی که من فرود آیم بر تو از نیکوترین خَلقانِ خدای؟ رسول – علیه السّلام – گفت: خدای تعالی این معنی حرام کرد. چون بیرون شد عایشه گفت: این کیست؟ رسول گفت: هذا أَحمَقُ مُطاعٌ وَ إِنَّهُ عَلی ما تَرَینَ سَیِّدُ قَومِهِ: این احمقی‌است مُطاع و سیّدِ قومِ خود است با این حماقت که می‌بینی.[۱۳۳]

۴–۴– حیا (شرم/ترس/ترک)

[ویرایش]

حیا در قرآن به سه معنی شرم، ترس، ترک کردن تعبیر شده و جز یک مورد در معنای جنسی به کار نرفته است که در آن نیز اشاره‌ای به حجاب یا تصریحی در مسئلهٔ جنسی ندارد:[۱۳۴][۱۳۵][۱۳۶]

  • حیای صفورا دختر شُعَیب از موسی که بعداً همسر وی شد: «پس بیامد یکی از آن دو زن که با حیایی روان بود و گفت: پدرم تو را می‌خوانَد…» (قصص/۲۵)[۱۳۷]
  • ‏حیای پیامبر اسلام از بیرون کردن میهمانان (احزاب/۵۳)
  • ‏عدم حیای خدا از داستان آوردن و گفتن حقیقت (بقره/۲۶[۴۰] و احزاب/۵۳)
  • ‏در آیاتی چند، به اِستِحیای زنان بنی‌اسرائیل یعنی زنده نگه داشتن آن زن‌ها برای بهره‌کشی پس از کشتن مردانشان به دست فرعون اشاره شده است (بقره/۴۹[۱۳۸] و اعراف/۱۴۱[۱۳۹] و ابراهیم/۶[۱۴۰] و قصص/۴[۱۴۱] و غافر/۲۵[۱۴۲]) اما گروهی نیز برآنند که به معنای سلب حیا از زنان بنی‌اسرائیل می‌باشد.

۴–۵– شهوت (میل مسرفانهٔ نفس)

[ویرایش]

واژهٔ دیگری که معمولاً در پیرامون حجاب و حیا به کار می‌رود، شهوت است. در قرآن شهوت و هم‌خانواده‌هایش شش بار دربارهٔ بهره‌گیری از نعمت‌های بهشتی در معنایی مثبت یا خنثی آمده اما در هفت مورد زیر بار منفی داشته و نکوهش شده است:[۱۴۳]

  • زینت یافتن شهوات زندگی دنیا برای مردم با ذکر مصادیق: زنان، فرزندان، انباشتن طلا و نقره، اسب‌های نشان‌دار، چهارپایان و کشتزارها (آل عمران/۱۴)[۱۴۴]
  • ‏نسبت دادن داشتن دختر به خداوند بر اساس شهوت کافران در خوارداشت فرزند دختر و گرامیداشت فرزند پسر (نحل/۵۷–۵۸)[۱۴۵]
  • شهوت جنسی در همجنس‌گرایی مردانهٔ قوم لوط (نمل/۵۵[۱۴۶] و اعراف/۸۱[۱۴۷])
  • ‏ضایع کردن نماز با پیروی شهوت‌ها، بدون تعیین مصداق (مریم/۵۹)[۱۴۸]
  • ‏تضاد پذیرش توبه با دنباله‌روی شهوات، بدون تعیین مصداق (نسا/۲۷)[۱۴۹]
  • ‏جدایی میان کافران و شهوت‌هایشان در آخرت، بدون تعیین مصداق (سبا/۵۴)[۱۵۰]

محمدتقی مصباح یزدی در این باره می‌گوید:

شهوت در لغت به معنای میل است و اشتها نیز از همین ماده است. این معنا فی حد نفسه نه بارِ منفی دارد و نه بارِ مثبت و ارزش یافتنِ آن بستگی دارد به اینکه در چه مقامی و با چه انگیزه‌ای تحقق پیدا کند… ولی در عرف غالباً شهوت در جایی گفته می‌شود که میل به اندامی از اندام‌های انسان – به‌خصوص شکمِ او – مربوط باشد. به همین جهت، میل به مناجات با خدا را شهوت نمی‌گویند… در قرآن کریم می‌فرماید… در دنیا برای مردم علاقه به شهواتی از قبیلِ زن، فرزند، طلا، نقره و غیره زینت داده شده است، ولی این طلاها، نقره‌ها، اسب‌های سواریِ زیبا و غیره ابزارهای زندگیِ دنیاست. سرانجامِ نیک و بازگشتگاهِ بهتر نزد خداست. انسان باید بفهمد که لذّت‌های دنیا زودگذر است؛ اگر انسان بدان دلبستگی پیدا کند او را از سعادت بازمی‌دارد.[۱۵۱]

۵– احزاب، ۵۸ تا ۶۱ (زن‌آزاری)

[ویرایش]
دختری با رو-سریِ مقنعه و روپوش که در کنار چادر ملهم از خِمار و جِلباب بوده و پوشش رسمی نهادهای دولتی ایران از جمله سازمان‌ها و اکثر دانشگاه‌هاست.[۱۵۲]

متن عربی

[ویرایش]

وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنٰاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتٰاناً وَ إِثْماً مُبِیناً (٥٨) یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنَیٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (٥٩) لَّئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا (٦٠) مَّلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا (٦١)

برگردان فارسی

[ویرایش]

و کسانی که مردانِ مؤمن و زنانِ مؤمن را برای آنچه نکردند آزار می‌دهند، پس بی‌گمان بارِ بهتان و گناهی آشکار را به دوش کشیده‌اند. (۵۸) ای پیامبر بگو به همسرانت و دخترانت و زن‌های مؤمنان که از پوشش‌های خویش بر خود نزدیک کنند [یا: پایین آورند]، این نزدیک‌تر است بدان‌که شناخته شوند، پس آزار نشوند، و خدا آمرزندهٔ مهربان است. (۵۹) اگر منافقان و کسانی که در دل‌هایشان بیماری‌است و اراجیف‌گویان در شهر، کوتاه نیایند همانا تو را بر آنان می‌شورانیم تا جز اندکی همسایگی‌ات نکنند؛ (۶۰) رانده‌شدگان هرکجا یافته شوند، دستگیر شده و به سختی کشته می‌شوند. (۶۱)[۱۵۳]

۵–۱– تمایز ایمان و اسلام

[ویرایش]

قرآن در آیاتی چند، میان ایمان و اسلام، و نتیجتاً مؤمن و مسلمان قائل به تمییز شده است: «اعراب گفتند ایمان آوردیم. بگو هرگز ایمان نیاوردید، ولی بگویید اسلام آوردیم. و هنوز ایمان درونِ دل‌هایتان نشده است. و اگر خدا و پیامبرش را فرمان بَرید از کرده‌هایتان چیزی کم نمی‌کند. خدا آمرزندهٔ مهربان است.»[۱۵۴][۱۵۵] همچنین از صادق آورده‌اند که «ایمان، اقرار و عمل است؛ ولی اسلام، اقرار بدونِ عمل.»[ج] در نتیجه بر مبنای این تمایز و تکیه بر ظاهر کلام، آیات یادشده اگر گفته نشود فقط مؤمنان عصر پیامبر، حداکثر زنان و دختران پیامبر و زنان مؤمنان (نساء المؤمنین) را مخاطب قرار داده است و نه همهٔ مسلمانان – که در قرآن اغلب با عبارت یا ایها الذین ءامنوا: ای کسانی که ایمان آوردید نیز توصیف می‌گردند. در مقابل گفته شده که اسلام همواره به معنای اقرار زبانی یا مرتبه‌ای نازل نیامده و در بعضی از آیات، مرتبه‌ای از اقرار و عمل را داشته و ستایش شده است: «ابراهیم فرزندان خود را بدان وصیت کرد و نیز یعقوب: ای فرزندانم، بی‌گمان خدا برایتان دین را برگزید پس مبادا بمیرید مگر آنکه مسلمان باشید.»[۱۵۷] بنابراین واژگان مسلمان و مؤمن نیز با توجه به نوع کاربردشان در هر یک از آیات، در برخی موارد می‌توانند مترادف همدیگر تلقی شود. به هر روی، در فقه تشیع، مؤمن به فرد شیعه، و مسلمان یا مخالف به فرد سنّی گفته می‌شود و به‌طور کلی فقهای شیعه و سنّی تمایزی میان مؤمن و مسلم از جهت احکام اسلامی قائل نشده‌اند.[۱۵۸][۱۵۹]

۵–۲– جِلباب (پوشش)

[ویرایش]

مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب پس از بررسی روایات گوناگون و با تأکید بر ابهام معنای واژهٔ جِلباب و دلالت آن بر انواع پوشش، در این باره چنین نتیجه می‌گیرد:

چنان‌که ملاحظه می‌فرمایید معنیِ جِلباب [یا جَلباب] از نظرِ مفسران چندان روشن نیست. آنچه صحیح‌تر به نظر می‌رسد این است که در اصلِ لغت، کلمهٔ جِلباب شاملِ هر جامهٔ وسیع می‌شده است ولی غالباً در موردِ روسری‌هایی که از چارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده است به کار می‌رفته است. [...] معنیِ لغویِ نزدیک ساختنِ چیزی، پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می‌شود؛ وقتی که به زن بگویند ″جامه‌ات را به خود نزدیک کن″ مقصود این است که آن را رها نکن، آن را جمع و جور کن، آن را بی‌اثر و بی‌خاصیت رها نکن و خود را با آن بپوشان.[۱۶۰]

۵–۳– دست‌درازی به زنان

[ویرایش]

مفسران، شأن نزولی را نقل می‌کنند که سبب فرستادن آیه را آزارِ زنانِ آزاد به دست بیماردلان دانسته است. در آن زمان، زنان آزاد و کنیزان، هنگام شب به دستشویی می‌رفتند که همانند گرمابه عمومی بوده و در بیرون از خانه‌ها قرار داشت و آزارگران در این مسیر به آنان دست‌درازی می‌کردند. با پوشش مذکور، زنان مسلمان آزاد از کنیزان (زنان برده اعم از مسلمان و نامسلمان) متمایز شدند تا از تعرّض مصون بمانند. مطابق فقه اسلامی زنِ برده حتی اگر مسلمان هم باشد، نباید محجبه بشود و به‌ویژه حق ندارد موی خود را بپوشانَد گرچه بعضی از احادیث مبنی بر استحباب حجاب کنیز است؛ یعنی وی مختار است که با حجاب یا بدون آن ظاهر شود. با این همه با عدم تصریح متن آیات به تمایز با کنیزان، برخی تمایز یادشده را مطلق و در جهت حذف آزار جنسی با بهانه‌هایی همچون نشناختن هویت زنان در تاریکی و منصرف به جدایی زنان متمایل به این گونه روابط جنسی و زنان کناره‌جو از این نوع روابط می‌دانند.[۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴][۱۶۵][چ][۱۶۷][۱۶۸][۱۶۹] ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/۱۰۷۷م) چنین آورده است:

مراد، جماعتی مُتَهَتِّکان بودند که به شب بیرون آمدندی و دنبالِ زنان و پرستاران [کنیزان] داشتندی چون ایشان به قضا حاجتی رفتندی انگشت در ایشان زدندی اگر بایستادندی مقصودِ خود از ایشان حاصل کردندی و اگر زجر کردندی ایشان را بگریختندی. زنان این شکایت با مردان بگفتند، مردان با رسول بگفتند، خدای این آیت فرستاد. [...] پرستاری به عمرِ خطّاب بگذشت روی‌بازپوشیده، عمر او را به دِرّه [تازیانه] بِزَد و گفت: یا لَکاع! [فرومایه!] مانندگی می‌کنی به آزادان؟ آنگَه گفت: لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنٰافِقُونَ، گفت: اگر چنان‌که منافقان بازنایستند و آنان که در دل ایشان بیماری‌است از تهمت و ریبَت و فجور، یعنی زانیان.[۱۷۰]

طباطبایی در المیزان با اشاره به شأن نزول یادشده می‌نویسد:

ذٰلِکَ أَدْنَیٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ، یعنی پوشاندنِ همهٔ بدن به شناخته شدن به اینکه اهلِ عفت و حجاب و صلاح و سَدادند، نزدیک‌تر است. در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمی‌شوند، یعنی اهلِ فسق و فجور متعرّضِ آنان نمی‌گردند. بعضی از مفسرین در معنای آن گفته‌اند: این پوشیدگی، نزدیک‌تر بودنِ ایشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را می‌شناساند چون زنانِ غیرمسلمان و نیز کنیزان در آن دوره حجاب نداشتند و حجاب علامتِ زنانِ مسلمان بود و در نتیجه کسی متعرضِ آنان نمی‌شد و حتی کسی نمی‌پنداشت که ایشان کنیز یا غیرمسلمانند و از ملتِ یهود و نصاری هستند، لیکن معنای اول به ذهن نزدیک‌تر است.[۱۷۱]

شماری از فقها این آیه را دال بر وجوب پوشاندن همهٔ وجود زن به استثنای یک یا دو چشمِ بدون آرایش دانسته‌اند.[۱۷۲]

۵–۴– پیوند آیات پایانی

[ویرایش]

بعضی از فقها ارتباطی میان آیات ۶۰ و ۶۱ («اگر منافقان» به بعد) با آیهٔ ۵۹ قائل نشده‌اند و آن دو را آیاتی مستقل می‌دانند[۱۷۳] اما برخی دیگر – از جمله مکارم شیرازی در کتاب النکاح – بر پیوستگی آیات تصریح کرده‌اند:

این آیه نازل شد که زنان ترتیبی دهند تا شناخته شوند که کنیز نیستند تا فُسّاق و فُجّار جرأت نداشته باشند به آنها جسارت کنند، قرآن به همین اکتفا نکرده و در آیات بعد منافقین و فجّار و فسّاق را به شدیدترین لحن تهدید کرد: [متن آیات ۶۰ و ۶۱ احزاب] وقتی این آیه نازل شد همه فهمیدند که مسئله جدی‌است و مجازات سختی برای آنها تعیین شده است.[۱۷۴][۱۷۵]

مطهری نیز در کتاب مسئلهٔ حجاب چنین تفسیر می‌کند:

آیهٔ سورهٔ احزاب را مخصوصِ موردی می‌دانسته‌اند که زنِ آزاد یا مطلقِ زن، موردِ مزاحمتِ افرادِ ولگرد قرار می‌گرفته است [...] افرادی که در کوچه‌ها و خیابان‌ها مزاحمِ زنان می‌گردند از نظرِ قانونِ اسلام مستحقِ مجازاتِ سخت و شدیدی می‌باشند. تنها مثلاً آن‌ها را به کلانتری جلب کردن و تراشیدنِ سرِ آن‌ها کافی نیست، بسیار سخت‌تر باید مجازات شوند. قرآن می‌فرماید: [متن آیات ۶۰ و ۶۱ احزاب] یعنی اگر این‌ها دست از عملِ زشتِ خود برندارند تو را فرمان می‌دهیم که به آن‌ها حمله بری که دیگر جز اندکی در پناهِ تو نخواهند بود.[۱۷۶]

۶– نور، ۲۷ تا ۳۱ (الزام اندام‌پوشی)

[ویرایش]
ورزشکار ایرانی با جامهٔ ورزشی محجبه. در ایران جامهٔ ورزشکاران زن باید چنان گشاد باشد که حجم برجستگی‌های اندام زنانه از روی لباس مشخص نگردد که در غیر این صورت ممکن است نمونهٔ تَبَرّج یا ظاهر کردن جُیوب محسوب شود.[۱۷۷][۱۷۸][۱۷۹]

متن عربی

[ویرایش]

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (۲۷) فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (۲۸) لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ (۲۹) قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذٰلِکَ أَزْکَیٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (۳۰) وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَیٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوٓاْ إِلَی ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ (۳۱)

برگردان فارسی

[ویرایش]

ای کسانی که ایمان آوردید به خانه‌هایی جز خانه‌های خود داخل نشوید تا آنکه همدم گردید و سلام کنید بر اهلش، این برایتان بهتر است شاید که یادآور شوید. (۲۷) و اگر در آن‌ها کسی را نیافتید داخل نشوید تا اذن داده شوید. و اگر به شما گفته شد که برگردید، پس برگردید، این برایتان پاک‌تر است و خدا به آنچه انجام می‌دهید داناست. (۲۸) باکی بر شما نیست که به خانه‌های غیرِمسکونی درآیید که برایتان بهره‌ای در آن‌هاست و خدا می‌داند آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌دارید. (۲۹)

به مردانِ مؤمن بگو چشم‌های خود را فروپوشند و شرمگاه‌های خود را نگاه دارند، این برایشان پاک‌تر است، همانا خدا آگاه است به آنچه می‌سازند. (۳۰)

و به زنانِ مؤمن بگو چشم‌های خود را فروپوشند و شرمگاه‌های خود را نگاه دارند و اندامِ خویش را آشکار نسازند، مگر آنچه از آن پیداست، و روسری‌های خویش را به سینه‌هایشان بزنند.

اندامِ خویش را آشکار نسازند مگر به شوهرانشان یا پدرانشان یا پدرانِ شوهرانشان یا پسرانشان یا پسرانِ شوهرانشان یا برادرانشان یا برادرزادگانشان یا خواهرزادگانشان یا زنانشان یا آنچه دارا شد دست‌هایشان یا پیروانی از مردان که نیاز شدید ندارند یا کودکانی که بر عورت‌های زنان چیره نشده‌اند. و [زنان] پاهایشان را برای اینکه از اندامِ خویش آنچه نهفته دارند دانسته شود، نکوبند.

و همگان بازگشت کنید به سوی خدا ای مؤمنان؛ شاید که رستگار شوید. (۳۱)[۱۸۰]

۶–۱– اجازه گرفتن برای ورود به خانه‌ها

[ویرایش]

در آثاری همچون[۱۸۱][۱۸۲][۱۸۳][۱۸۴] تفسیر مجمع‌البیان نوشتهٔ شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/۱۰۷۵م) چنین آمده است:

در روایت است که مردی خدمتِ پیامبر عرض کرد: از مادرم هم اجازه بگیرم؟ فرمود: آری. گفت: او به جز من خادمی ندارد. آیا باید از او اجازه بگیرم؟ فرمود: آیا میل داری او را عریان ببینی؟ مرد جواب داد: نه. فرمود: پس اجازه بگیر.[۱۸۵]

ملا فتح‌الله کاشانی (درگذشتهٔ ۹۵۹ه‍.ش/۱۵۸۰م) پس از نقل بازگفت یادشده در تفسیر منهج الصادقین می‌نویسد:

در روایت آمده که عادتِ جاهلیت آن بود که چون شخصی خواستی که به خانهٔ دیگری درآید گفتی (حییتم صباحا و مساء) و بی‌اجازت درآمدی و بسا بودی که مرد با زنِ خود مباشرت کردی، وی بر ایشان درآمدی.[۱۸۶]

۶–۲– حجاب به اعتبار مکان

[ویرایش]

مصادیق بیت یا سرای غیرِمسکونی را فقها عبارت از «بیت‌الخَلا (دستشویی)» که معمولاً در ویرانه‌های بیرون از شهر قرار داشت و «گرمابه» و «خرابه» و «کاروان‌سرا» و «مهمان‌سرا» و «بازار» و «آسیا» دانسته‌اند.[۱۸۷][۱۸۸][۱۸۹][۱۹۰][۱۹۱] برخی از پژوهشگران، دستشویی و گرمابه را محتمل می‌انگارند که در آن‌ها بدون هیچ شرمی همان پوشیدگی ناچیز بدن نیز تبدیل به عریانی کامل می‌گشت و ترکیب این برهنگی همگانی و مختلط با نمایش نشستن و شستن و تطهیر اندام‌های تحریک‌پذیر، برانگیختگی جنسی را ممکن بود به اوج رسانده و به زنا یا آزار جنسی منجر شود اما به سبب اینکه استفاده از دستشویی و حمام امری ناگزیر بوده این اجازه داده شده است. بنا بر آنچه گذشت، احتمال داده شده که دستورهای آیات پسین (۳۰ و ۳۱ نور) دربارهٔ نگه داشتن شرمگاه و نگاه نکردن به عورت دیگران و پوشاندن اندام زنان، ناظر به امثالِ این دو مکان عمومی باشد تا مسائل جنسی یادشده خنثی گردد.[۱۹۲]

دستشویی‌های همگانی ٱستیا آنتیکا در شاهنشاهی روم

قرآن بارها خود را تصدیق‌کنندهٔ تورات و انجیل و زبور داوود و صحف ابراهیم دانسته است:

کتاب [قرآن] را به حق بر تو فرو فرستاد، تصدیق‌کنندهٔ آنچه پیش [از] اوست، و فرو فرستاد تورات و انجیل را برای هدایتِ مردم…

— بخشی از آیات ۳ و ۴ سورهٔ آل عمران[۱۹۳]

و باورمندان همهٔ ادیانی که پیش از ظهور محمد زیسته‌اند مسلمان و دینشان را اسلام – در معنای تسلیم به حق – می‌نامد؛ از ابراهیم تا عیسی:

ای اهلِ کتاب چرا با ما بر سر ابراهیم می‌ستیزید؟ حال آن که تورات و انجیل فرو فرستاده نشد مگر پس از ابراهیم؛ آیا تعقل نمی‌کنید؟ (۶۵) […] ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی بلکه یکتاپرستی مسلمان بود و از مشرکان نبود. (۶۷)

— سورهٔ آل عمران[۱۹۴]

آن‌گاه که عیسی از ایشان احساسِ کفر کرد، گفت: یارانِ من به سوی خدا کیستند؟ حواریون گفتند: ماییم انصارالله و به خدا ایمان آوردیم و تو گواه باش که مسلمان هستیم.

— آیهٔ ۵۲ سورهٔ آل عمران[۱۹۵]

بنابراین با تصدیق کتب مقدس موجود در پیش اهل کتابی که در منطقهٔ ظهور اسلام ساکن بودند، تا حدود سدهٔ پنجم هجری اعتقاد به تحریف لفظی تورات و انجیل (افزودن و کاستن و تغییر آیات آن‌ها) در میان مسلمانان غالب نشده بود اما زان‌پس با گسترش ترجمهٔ عهدین به عربی و نظر به تضاد آشکار مفادی از آنها با قرآن و سنت، و نیز اینکه در قرآن تنها از یک انجیل نام برده شده اما در میان اهل کتاب، اناجیل گوناگون موجود است، اعتقاد به تحریف لفظی جایگزین باور به تحریف معنوی شد و همهٔ آیات قرآن که پیش از آن دلالت بر تحریف معنای آیات انجیل و تورات – و نه تغییر کلمات آنها – داشتند به تحریف لفظی نیز تفسیر گردیدند. افزون بر امتزاج فرهنگی، بخشی از تشابه احکام اسلامی با دو دین دیگر سامی یعنی یهودیت و مسیحیت نیز حاصل این تصدیق و دعوت قرآن به تورات و انجیل دانسته شده است. دربارهٔ بیوت غیرمسکونه اشاره‌ای در تَلمود – که به تورات شفاهی نامور است – به چشم می‌خورد:

رَبّی عقیوا گفت: یک مرتبه با ربّی یهوشوع وارد آبریزگاه (دستشوییِ عمومی) شدم و سه چیز از او آموختم: آموختم که باید رو به شمال و جنوب قضای حاجت کرد؛ باید نشسته عورت را مکشوف کرد؛ باید با دستِ چپ خود را پاک کرد. بن عزّای گفت: آیا اینقدر به استادِ خود گستاخ بودی؟ پاسخ داد: این تورات است و باید بیاموزم…

— تلمود، براخوت: ۶۲ الف[۱۹۶]

در عبری به آبریزگاه‌های رومی، «بیت کیسّه» گفته می‌شود که به معنای «صندلی‌خانه» است و ممکن است وجه تشابهی با «بیت غیرمسکونه» در عربی داشته باشد که نظریهٔ وجوب رعایت حدود حجاب مذکور در آیات ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور در صورت حضور در جایگاه همگانی همچون گرمابه یا بیت‌الخَلا (دستشویی) را تقویت می‌کند که برهنگی کامل از ویژگی‌های آن‌ها بوده است.[۱۹۷][۱۹۸][۱۹۹]

۶–۳– غَضِّ بَصَر (چشم فروپوشیدن)

[ویرایش]

آورده‌اند که به معنای خودداری از نگاه کردن به فَرْج یا شرمگاه دیگران است.[ح][خ][۲۰۲] اما بعضی از فقها همچون مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب، غَضِّ بَصَر را نهی از نگاه بادقت یا خیره شدن به گِردیِ چهره می‌دانند:

برخی از مفسران که غَضِّ بَصَر را به معنیِ ترکِ نظر گرفته‌اند مدعی هستند که مقصود، ترکِ نظر به عورت است [… در حالی که] قطعاً متعلَّقِ غَضِّ بَصَر چهره است و بس؛ زیرا آنچه ضرورت اقتضا می‌کند همین قدر است. نگاه به غیرِ چهره (و شاید دو دست تا مچ نیز) حتی با غَضِّ بَصَر نیز جایز نیست.[۲۰۳]

با وجود این، احادیثی از چهارده معصوم شیعیان مبنی بر جواز نظر است. در اصول کافی اثر شیخ کلینی رازی (زادهٔ ۲۵۱ه‍.ش/۸۷۲م) به حدیثی از کاظم – پیشوای هفتم شیعه – اشاره شده است:

[به موسی کاظم] گفتم: من گرفتارِ نگاه به زنانِ زیبا شده‌ام و از این نگاه لذت می‌برم. پس [وی] فرمود: ای علی اگر خداوند صداقتِ نیّتِ تو را بشناسد بیمی نیست. و از زنا برحذر باش که برکت را از میان می‌برد و دین را نابود می‌کند.[د][۲۰۵]

۶–۴– حفظ فَرْج (نگاه داشتن شرمگاه)

[ویرایش]
  • «فَرج» در لغت به معنای گشادگی بین دو چیز و در قرآن کنایه از آلت تناسلی مرد و زن است و در روایات و احادیث حتی به مقعد نیز اطلاق شده است.[۲۰۶]
  • «عورت» به سه معنی بی‌حفاظ یا آسیب‌پذیر[ذ]، قُبُل و دُبُر (آلت تناسلی و مقعد)، مابینِ پیش و پسِ ناف تا زانو آمده است.[۲۰۸][۲۰۹]
  • «سَوأت» در دو معنای جسد مُرده[۳۹] و شرم‌گاه[۳۸] در قرآن استعمال شده است.[۲۱۰]

بنابراین هر سه واژه به شرمجای انسان اشاره دارند. آورده‌اند که مراد از حفظ فرج در همهٔ قرآن خودداری از زنا می‌باشد اما گروهی نیز معتقدند که استثنائاً در این آیه به معنای خودداری از نگاه کردن به فَرج است.[ر][ز][۲۱۳][۲۱۴]

برخی برآنند که حرمت زنا در قرآن با هدف پیشگیری از بی‌سرپرست شدن فرزند – چه به سبب نامعلوم بودن پدر و چه به واسطهٔ طرد شدن فرزند به دلایلی همچون بارداری از تجاوز جنسی و خیانت همسر و نبود پیوند خونی – مقرر شده و به معنای آمیزش با مَحرَم و آمیزش اجباری با هرکَس و آمیزش با فرد همسردار[ژ] و زنِ عِدّه‌دار و روسپی است که عادتاً عِدّه را رعایت نمی‌کرد. با وجود این، در فقه اسلامی زنا تعریف گسترده‌ای داشته و طرفین در صورت عدم التزام به ۱۱ شرط قرآنی به‌علاوهٔ ۱۳ شرط فقهی ازدواج من‌جمله صرف عدم انعقاد شفاهی خطبهٔ عقد حتی چنانچه همهٔ ۲۳ شرط دیگر را مراعات کرده و مجرّد و راضی به دخول جنسی باشند، باز هم زناکار و مستحق صد تازیانه خواهند بود.[۲۱۷][۲۱۸]

به حفظ فرج و عفت از زنا بارها در قرآن اشاره و از حافظان فرج ستایش شده است:

بی‌گمان مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبَر و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان بردبار و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه‌دهنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان نگهدارندهٔ شرمگاهشان و زنان نگهدارنده و مردان یادکنندهٔ خدا چنان‌که باید و شاید و زنان یادکننده؛ خداوند برایشان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است.[۲۱۹]

همچنین در سورهٔ ممتحنه خداوند یکی از شروط بیعت محمد با زنان را تن دادن به خودداری از زنا و نیز عدم انتساب جنین حاصل از زنا با مردان دیگر به شوهران خویش دانسته است.[۲۲۰]

به هر روی، اغلب فقها با استناد به روایاتی همچون حدیث «زنان، درمانده و عورت هستند پس عورت بودنشان را با [نگه داشتن در] خانه‌ها بپوشانید و درماندگیشان را با خاموشی [در برابرشان].»[س] موها و بدن و حتی صدای زن را عورت و در خور پوشاندن می‌دانند و سپس با استناد به روایاتی دیگر، اعضای بدونِ آرایشِ گردیِ چهره و دست‌ها و بعضی پاها را نیز مستثنا می‌کنند.[۲۲۲][۲۲۳]

۶–۵– زینت (اندام/جامه/زیور)

[ویرایش]

واژهٔ زینت، به معنای عام زیبایی به‌ویژه درجه‌ای برتر از زیبایی و جذابیت است خواه حقیقی، کاذب، والا یا پست باشد. زینت مصادیق گوناگونی دارد؛ دربارهٔ این آیه سه معنی برای زینت آمده است:

این کلمه و هم‌خانواده‌های آن، ده‌ها بار در قرآن در معانی مثبت و منفی و خنثی به کار رفته‌اند[۲۳۰] من‌جمله:

بی‌گمان آسمانِ جهان را با زینتی از ستارگان زینت دادیم. (آیهٔ ۶ صافات)[۲۳۱]

…و لیکن خدا ایمان را برای شما دوست‌داشتنی کرد و در قلب‌هایتان زینت داد… (آیهٔ ۷ حُجُرات)[۲۳۲]

و دشنام ندهید آنان را که جز خدا می‌خوانند پس آنها خدا را از روی دشمنی و بی‌دانشی دشنام دهند. این‌چنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم، سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است تا آگهشان کند بدانچه عمل می‌کردند. (آیهٔ ۱۰۸ انعام)[۲۳۳]

و بدین‌سان شریکانشان [بت‌ها و…] زینت دادند برای بسیاری از مشرکان، کشتنِ فرزندانشان را… (آیهٔ ۱۳۷ انعام)[۲۳۴]

مال و پسران، زینتِ زندگانیِ دنیاست ولی باقیات صالحات بهتر است… (آیهٔ ۴۶ کهف)[۲۳۵]

بسیاری از فقیهان دربارهٔ زنان، زینت را یا به «زیورآلات و لوازم آرایشی در هنگام کاربرد آن‌ها از سوی زن» تعبیر کرده‌اند یا کنایه از «جایگاه‌های استفادهٔ زیورآلات و لوازم آرایشی در زن» انگاشته‌اند. سپس با استناد به روایات و احادیث، وجه و کَفَّین و بعضی فقها قَدَمَین را در صورت نداشتن آرایش، مصداق «الّا ما ظَهَرَ مِنها: آنچه از آن پیداست» دانسته‌اند. طباطبایی در المیزان چنین بیان می‌کند:

مراد از زینتِ زنان، مواضعِ زینت است زیرا اظهارِ خودِ زینت از قبیلِ گوشواره و دستبند حرام نیست پس مراد از اظهارِ زینت، اظهارِ محلِ آنهاست.[۱۵]

مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، زینت را چنین شرح می‌دهد:

بعضی، زینتِ پنهان را به معنیِ زینتِ طبیعی (اندامِ زیبای زن) گرفته‌اند، در حالی که کلمهٔ زینت به این معنی کمتر اطلاق می‌شود. بعضی دیگر، آن را به معنیِ محلِ زینت گرفته‌اند، زیرا آشکار کردنِ خودِ زینت مانندِ گوشواره و دستبند و بازوبند به‌تنهایی مانعی ندارد، اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محلِ این زینت‌ها است، یعنی گوش‌ها و گردن و دست‌ها و بازوان. بعضی دیگر، آن را به معنیِ خودِ زینت‌آلات گرفته‌اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعی‌است که آشکار کردنِ چنین زینتی توأم با آشکار کردنِ اندامی‌است که زینت بر آن قرار دارد. (این دو تفسیرِ اخیر از نظرِ نتیجه یکسان است هر چند از دو راه مسئله تعقیب می‌شود). حق این است که ما آیه را بدونِ پیش‌داوری و طبقِ ظاهرِ آن تفسیر کنیم که ظاهرِ آن همان معنیِ سوم است و بنابراین، زنان حق ندارند زینت‌هایی که معمولاً پنهانی‌است آشکار سازند، هر چند اندامشان نمایان نشود، و به این ترتیب آشکار کردنِ لباس‌های زینتیِ مخصوصی را که در زیرِ لباسِ عادی یا چادر می‌پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختنِ چنین زینت‌هایی نهی کرده است.[۲۳۶]

با این حال، برخی نیز دلیل ابهام واژهٔ زینت را تعمّد قرآن در واگذاریِ مصادیقِ منجر به مهارِ فحشا بر عهدهٔ عقل و عقلا به اقتضای زمان و مکان دانسته و منظور از اندام زیبای زن را ناحیهٔ پوشش دامن و بلکه تنه و ران‌ها و بازوان می‌انگارند که در این صورت مقصود از «الّا ما ظَهَرَ مِنها» ظاهر شدن متعارف یا اتفاقیِ اندام به‌واسطهٔ نوع جامه یا اَعمال روزمره‌ای چون نشست و برخاست خواهد بود.[۲۳۷]

برآیند معنای زینت:

دیدگاه سوم و چهارم، نظر مشهور فقهاست.

۶–۶– جُیوب (سینه‌ها/برجستگی/شکافتگی)

[ویرایش]

در نظر مشهور فقهی، «جُیوب» جمع «جَیب» به معنای سینه‌ها و گریبان است.[۲۳۸] طباطبایی در المیزان چنین نگاشته است:

مراد از جیوب، سینه‌هاست و معنایش این است که به زنان دستور بده تا اطرافِ مقنعه‌ها را به سینه‌های خود انداخته، آن را بپوشانند.[۱۵]

پاره‌ای از پژوهشگران برآنند که چنانچه جیوب و اندام، دو ناحیهٔ جدا از هم انگاشته شود، با توجه به بازماندهٔ آیه – که با برشمردن استثنائات، تنها از آشکارسازی اندام جز به شوهر و… نهی کرده – پوشاندن جیوب، واجب نبوده بلکه توصیه شده است. در عین حال، این واژه را محدود به سینه‌ها ندانسته و معنای لغوی جَیب را مدّ نظر قرار می‌دهند:

معنای اصلیِ جیب عبارت از شکاف (و فاصلهٔ میانِ دو چیز) است، پس هر شکاف و فاصله‌ای که بر روی یک جامه و حدِ فاصلِ میانِ دو جامه بود (و منجر به نمایان شدنِ بخش‌هایی از تنه و ران و بازو می‌گردید) را در بر می‌گیرد.

بعضی نیز «جَیب» را ریشه ندانسته و این واژه را مشتق از «جَب» در معنای عام هرگونه «برجستگی و شکافتگی» می‌دانند. بدین‌سان واژگان قرآنی جبال (کوه‌ها یعنی برجستگی زمین)،[۲۳۹] جُب (چاه، شکاف روی زمین)،[۲۴۰] جِبت (مقام و منصب برجسته)،[۲۴۱] جَیب (شکافتگی زیر بازو)،[۲۴۲] و نیز جیوب زنان در آیات حجاب (پستان‌ها و نشیمنگاه و عورتِ پیش و پس پایین‌تنه) همگی دلالت بر برجستگی و شکافتگی دارند.[۲۴۳][۲۴۴]

برآیند معنای جیوب:

دیدگاه یکم و دوم، نظر مشهور فقهاست.

۶–۷– خِمار (رو-سری)

[ویرایش]
زنی با روپوش جلوباز و رو-سریِ شال در سال ۱۳۹۹ که پوشش رایج زنان در کلان‌شهرهای ایران اما ممنوع برای کارکنان نهادهای دولتی است.[۲۴۵]

نظر به قول مشهور فقهی دربارهٔ معنای خِمار (روسری، سرانداز) طباطبایی در المیزان می‌نویسد:

کلمهٔ خُمُر – به دو ضَمّه – جمعِ خِمار است، و خِمار آن جامه‌ای‌است که زن، سرِ خود را با آن می‌پیچد، و زائدِ آن را به سینه‌اش آویزان می‌کند.[۱۵]

به هر روی، فقها از دستور به زدن روسری بر روی سینه‌ها چنین نتیجه گرفته‌اند که منظور زائد روسری بوده و واجب است عمدهٔ آن تمامی سر را بپوشاند.[۲۴۶] در نقد این نظر در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر چنین آمده است:

استنباطِ لزومِ پوششِ مو از راهِ قهری بودنِ استتارش در پیِ پوششِ گردن و سینه، در نهایتِ ضعف و سستی‌است. از آن گذشته، شرعی قلمداد شدنِ استفاده از سرانداز در پیش از نزولِ آیه نیز نادرست است زیرا هیچ آیه‌ای پیش از این آیه (و حتی پس از آن) دالّ بر لزومِ استفاده از خِمار و سرانداز نشده [... و] از خِمار صرفاً به عنوانِ وسیله‌ای برای قرار گرفتن بر روی ناحیه‌ای دیگر یاد شده است. [...] به این ترتیب آیه در این عبارت خِمار و سرانداز را به عنوانِ دَم‌دست‌ترین وسیله انتخاب کرده تا زنان به آن وسیله جَیب و سینه را بپوشانند.[۲۴۷]

۶–۸– نِسَائِهِنَّ (زن/زن اعتمادپذیر/زن مسلمان)

[ویرایش]

به معنای «مطلقِ جنسِ زن»،[۲۴۸][۲۴۹] «زن اعتمادپذیر»،[۲۵۰] «صرفاً زن مسلمان»[۲۵۱] آمده است. ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/۱۰۷۷م) روایت اخیر را چنین نقل می‌کند:

عباده گفت: عُمَرِ خطّاب نامه نبشت به ابوعُبَیدهٔ جرّاح آنجا که او عامل بود، گفت: شنیدم که زنانِ اهلِ کتاب با زنانِ مسلمانان به یک‌جای به گرمابه می‌شوند، تمکین مکن ایشان را ازآن‌که با زنانِ مسلمانان به گرماوه روند، و اندامِ ایشان ببینند.[۱۹]

۶–۹– مِلکِ یَمین (برده/زیردست)

[ویرایش]

عبارت «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ» که با توجه به معنای دوگانهٔ کلمهٔ یمین به «آنچه دست‌هایتان/سوگندهایتان دارا شد» ترجمه می‌گردد، برابر دیدگاه بسیاری از فقها، به معنای برده یا اسیر جنگی – چه مرد و چه زن – است؛ بنابراین زنان در برابر بردگان مرد خود نیز همانند محارم معاف از رعایت حجاب هستند. طباطبایی در المیزان می‌نویسد:

اطلاقِ جملهٔ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ هم شاملِ غلامان می‌شود و هم کنیزان، و از روایات نیز این اطلاق استفاده می‌شود.[۱۵]

مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب قابلیت تعمیم عدم رعایت حجاب در برابر بردهٔ مرد را به خدمتکار مرد در زمانهٔ کنونی مطرح می‌کند:

جملهٔ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ شاملِ غلامان نیز می‌باشد حتی در آیه‌ای که فعلاً موردِ بحث است، تعبیر به مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم شده است (با ضمیرِ مذکر) یعنی لازم نیست که برده، مملوکِ خودِ زن باشد. در اینجا نباید اعتراض کرد اکنون رسمِ بردگی منسوخ شده است و برده‌ای وجود ندارد و پافشاری در این بحث‌ها بی‌ثمر است زیرا […] اگر فقیهِ مُتَهَوِّری جرأت کند، چه بسا حکمِ غلامان را از راهِ ملاک و مناط به مواردِ مشابهِ آن از قبیلِ خدمتکاران بتواند تعمیم دهد. […] رمزِ اینکه در موردِ غلامان و پسرانِ نابالغ اجازه خواستن واجب نیست این است که وجوبِ استیذان به واسطهٔ تکررِ آمد و شد، موجبِ حَرج و واقع شدن در مضیقه است. در حقیقت اِباحه در این موارد از این باب است که تکلیف، موجبِ دشواری می‌شده است، نه از این جهت که تکلیف ملاک ندارد. ما معتقدیم که سایرِ استثناهای بابِ پوشش مثلاً استثنای وجه و کَفَّین و همچنین استثنای محارم از همین قبیل است.[۱۴]

گفتنی‌است در قرآن واژه‌ای همچون «رَقَبه» صراحتاً به معنای «برده» به کار رفته است اما ملک یمین چنین وضعی ندارد و نظر به همین مسئله، دسته‌ای ملک یمین را کسی می‌دانند که به‌واسطهٔ تنگدستی، پیمانی با توانگری بسته و در قبال تأمین درآمد و سرپناه، خدمتکار و زیردست شده و اختیار خود از جمله در نکاح و همبستری را به زبردست خویش سپرده بود.[۲۵۲][۲۵۳]

۶–۱۰– اِربَة (نیاز شدید و مستلزم چاره‌جویی)

[ویرایش]

معنای مشهور «اِربَة» عبارت است از «نیاز شدید و مستلزم چاره‌جویی». در کتاب المفردات نوشتهٔ راغب اصفهانی (زادهٔ ۳۳۳ه‍.ش/۹۵۴م) چنین آمده است:

ارب: نیازِ شدیدی که با درکِ آن، اقتضای چاره‌جویی برای دفعش به وجود می‌آید، پس هر اربی نیازی است اما هر نیاز و حاجتی ارب نیست. بعداً این واژه گاهی در معنیِ (نیازِ تنها) و گاهی (نیاز و دفع) به کار رفته چنان‌که می‌گویند (ذو ارَبٍ) و (ذو ارِیب) یعنی کسی که چاره‌جویی می‌کند […] و آیهٔ (اولی الاربة من الرجال) کنایه از احتیاج به نکاح [آمیزش] است و نیاز شدیدی است که چاره‌جوییِ آن را اقتضا دارد.[۲۵۴][۲۵۵][۲۵۶]

نظر به این معنا، تبعیت‌کننده و پِی‌رو و وابستهٔ بدون اربة را کنایه از افراد زیر دانسته‌اند:

۶–۱۱– ضرب (زدن و کوبیدن/جدا کردن و باز کردن)

[ویرایش]

ظاهر بخش پایانی آیهٔ ۳۱ نور (پاهایشان را برای اینکه از اندامِ خویش آنچه نهفته دارند دانسته شود، نکوبند) دلالت بر این دارد که زنان، نباید عمداً به‌گونه‌ای پاهایشان را بر زمین بزنند و چنان پاها را از هم جدا کرده یا پای‌کوبی و حرکتی انجام دهند که جامه کنار رفته و آنچه در زیر پنهان است، نمایان گردد. اغلب فقها با استناد به روایات و احادیث، این فقره از آیه را به حرمت نمایان کردن پابند (خلخال) بسته‌شده به مچ پای زنان یا حتی شنیده شدن صدای آن تفسیر کرده‌اند،[۲۶۳] هرچند اندکی از فقیهان همچون سید مصطفی خمینی که زینت را به معنای اندام گرفته‌اند، منظور آیه را آشکار ساختن عمدی ساق پاها دانسته‌اند.[۲۲۶][۲۶۴]

معنای معروف ضرب، عبارت از زدن و کوبیدن است، با این حال در قرآن، معانی کنایی مانند جدا کردن با گشودن و باز کردن،[۲۶۵] جدا کردن با دیوارکشی،[۲۶۶] دور ساختن و کنار گذاشتن،[۲۶۷] گشتن و کار کردن برای کسب درآمد،[۲۶۸] تنبیه بدنی یا طرد کردن یا ترک کردن،[۲۶۹] چسباندن،[۲۷۰] بیان کردن،[۴۰][۲۷۱] مقایسه و نسبت دادن،[۲۷۲] سلب شنوایی و خوابانیدن[۲۷۳] و… دارد.[۲۷۴][۲۷۵][۲۷۶][۲۷۷]

۶–۱۲– برداشت فقیهان

[ویرایش]

تا دورهٔ معاصر، فقها از این آیات سورهٔ نور برای استنباط پوشش در نماز (سَترِ صلاتی) استفاده می‌کردند و در مورد حد حجاب در نماز، پوشش بیشتری را نسبت به غیر آن منظور می‌داشتند. مطهری با تصور اینکه هیچ فقیهی به جواز کشف مواضعی مانند موی سر یا ساعد زن در نماز فتوا نداده است، در کتاب مسئلهٔ حجاب می‌نویسد:

فقهای اسلام در بابِ سَترِ صلاتی به آیهٔ سورهٔ نور تمسک می‌کنند که مربوط به نماز نیست، زیرا آنچه در نماز لازم است پوشیده شود همان است که در مقابلِ نامحرم باید پوشیده شود. و شاید اگر بحثی باشد در این است که آیا در نماز، زائد بر آنچه در مقابلِ نامحرم باید پوشیده شود لازم است پوشیده شود یا نه؟ اما در اینکه آنچه در نماز لازم نیست پوشیده شود، در مقابلِ نامحرم هم لازم نیست پوشیده شود، بحثی نیست.[۲۷۸]

بر همین اساس فقهایی همچون ابن جُنَید اِسکافی (درگذشتهٔ ۳۷۰ه‍.ش/۹۹۱م) و مقدس اردبیلی (درگذشتهٔ ۹۶۴ه‍.ش/۱۵۸۵م) نظر مساعدی به وجوب پوشاندن مو و قسمت‌هایی دیگر از بدن زنان در نماز و به طریق اولی در غیرِنماز نیز نداشته‌اند.[۲۷۹][۲۸۰] این برداشت از آرای فقهای پیشین، مخالفانی دارد.[۲۸۱]

با این همه به‌طور کلی، روشِ غالباً تعبّدیِ فقها اعم از شیعه و سنی در احراز صحت احادیث با انتقاد روبرو بوده است. فقهای شیعه به نوبت بر اساس یکم قرآن و دوم سنّت (سخن و کردار و پذیرش چهارده‌معصوم یا روایت آن‌ها) و سوم اجماع کاشف از نظر چهارده‌معصوم و چهارم عقل، اجتهاد کرده و احکامی همچون حجاب را استخراج می‌کنند. در قرآن به اندکی از احکام اسلامی اشاره شده و فی‌الواقع قریب به اتفاق احکام یا همچون ازدواج و زنا و لواط و قصاص به اختصار آمده یا همانند ارتداد و سنگسار و سب‌النبی و دیهٔ نابرابر و قتل در فِراش به‌کلی نیامده است و منحصراً بر پایهٔ سنّت بنا شده‌اند. نقل سنّت را خبر یا روایت یا حدیث گویند. خبر در فقه به دو قِسم است:

  • خبر مُتَواتِر: که باید از شمار بسیاری از رُوات (راویان) نقل شده باشد چنان‌که امکان تبانی آنها بر دروغ نبوده و قطع و یقین حاصل شود. تعداد خبر متواتر دست بالا بیش از چند ده حدیث برآورد نشده است. محمد محمدی ری‌شهری چنین شرح می‌دهد:

ابن صلاح تنها حدیثِ مَن کَذَبَ علیَّ مُتَعَمَّداً فَلیَتَبَوَّأ مَقعَدَهُ مِنَ النّار[ض] را مصداقِ حدیثِ متواتر دانسته است اما در مقابل، سیوطی ۱۱۳ حدیث را متواتر دانسته است در حالی که برخی از آن‌ها تنها یک راوی دارند! علمای امامیه نیز تعدادِ احادیثِ متواتر را اندک می‌دانند. در مجموع می‌توان گفت: متواترِ لفظی به گونه‌ای که علم‌آور باشد بسیار اندک است و شاید شمارِ این دسته از احادیث به ده عدد نرسد مانندِ حدیثِ مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَولاه که بیشترین راوی را دارد و حدیث ثَقَلَین. متواترِ معنوی نیز هرچند بیش از این مقدار است لیکن آن هم عددِ قابلِ توجهی را شامل نمی‌شود.[۲۸۲]

بسیاری از احادیث متواتر دربارهٔ جهاد است و حجاب هم در این میانه غایب است. از نامورترین اخبار متواتر، می‌توان به حدیث منزلت و حدیث غدیر اشاره کرد.

همهٔ نُه نویسندهٔ آثار عربی‌زبان کتب اربعه و نیز کتب سِتّه (شش کتاب معتبر حدیث اهل سنت که نخستین آن قریب به یک سده پیش از الکافی در سال ۲۲۵ه‍.ش/۸۴۶م تألیف شده است) ایرانی هستند.

برابر باور شیعهٔ دوازده‌امامی، غیبت صغرای امام دوازدهم به سال ۲۵۲ه‍.ش/۸۷۴م در چهارسالگی وی آغاز گشته؛ یعنی نخستین کتاب حدیثی معتبر نزد شیعه، چند دهه پس از چهارده‌معصوم نوشته شده است و هیچ کتاب فقهی و حدیثی نوشتهٔ چهارده‌معصوم وجود ندارد. نهج‌البلاغه را که کتابی غیرِفقهی است، سید رضی (زادهٔ ۳۴۹ه‍.ش/۹۷۰م) از احادیث علی گرد آورده و سند صحیفهٔ سجادیهٔ امام چهارم که آن نیز غیرِفقهی است به سال ۵۰۱ه‍.ش/۱۱۲۲م می‌رسد. تنها کتاب قطعی‌الصدور بین مسلمانان از شیعه و سنی، قرآن است.

خبر واحد از لحاظ شمار راویان به دو قِسم مُستَفیض (حداقل ۴ راوی) و غیرمستفیض (حداکثر ۳ راوی) بخش می‌شود و از لحاظ اعتبار سند به چهار مورد صحیح (همهٔ راویان دوازده‌امامی و واثق و عادل)، حَسَن (همهٔ راویان دوازده‌امامی و ممدوح اما بر عدالت همه یا برخی تصریح نشده)، موثق یا قوی (همهٔ راویان موثق، برخی غیر دوازده‌امامی)، ضعیف (فاقد شرایط) تقسیم می‌گردد[ط] که البته در همهٔ احادیث، بالغ و عاقل و یادنگهدار و مسلمان بودن راوی شرط است. سه گروه نخست این احادیث در هر حال حجت بوده و مورد آخر – حدیث ضعیف – نیز اگر مشهور باشد حجت می‌باشد بنابراین در این حالات، نیازی به اجماع کاشف از نظر معصوم که آن هم اصولاً روی یک حدیث است و سپس عقل نخواهد بود، چنان‌که برای نمونه شهید ثانی (زادهٔ ۸۸۴ه‍.ش/۱۵۰۶م) در شرح لمعه استدلال می‌کند که سوگند دادن زرتشتی به «الله» درست نیست زیرا وی به الله اعتقادی ندارد که از سوگند دروغ یا شکستن آن ابایی داشته باشد اما چون خبر صحیح در این باره وارد شده است پس زرتشتی اگر به الله سوگند یاد کند پذیرفته می‌شود اما سوگند وی به اهورامزدا صحیح نیست.[۲۸۴]

درنتیجه چنانچه حدیثی تنها از چهار راویِ دارای همهٔ هفت شرط – یعنی بالغ و عاقل و یادنگهدار و مسلمان و شیعهٔ دوازده‌امامی و واثق و عادل – نقل شده باشد در جرگهٔ بالاترین درجهٔ اعتبار خبر واحد یعنی حدیث صحیح و مستفیض قرار خواهد گرفت.[۲۸۵][۲۸۶][۲۸۷][۲۸۸]

۶–۱۳– ترجمهٔ توضیحی آیات ۳۰ و ۳۱ نور

[ویرایش]

با توجه به تفاسیر یادشده در اینجا و آیات پیشین، ترجمهٔ توضیحی چنین خواهد بود:

[ای پیامبر] به مردانِ مؤمن بگو چشم‌های خود را [از دیدنِ شرمگاهِ زنان] فروپوشند و شرمگاه‌های خود را [از زنا کردن] نگاه دارند، این برایشان پاک‌تر است، همانا خدا آگاه است به آنچه می‌سازند. (۳۰)

و به زنانِ مؤمن بگو چشم‌های خود را [از دیدن شرمگاه مردان] فروپوشند و شرمگاه‌های خود را [از زنا دادن] نگاه دارند و اندامِ [برانگیزاننده همچون ران‌های] خویش را آشکار نسازند، مگر آنچه از آن [به واسطهٔ نوع جامه یا کارهای متعارف مانند نشست و برخاست] پیداست، و روسری‌های خویش را [که همانند مردان در بیرون از خانه به دلیلِ گرمای طاقت‌فرسا به سر و پسِ گردن انداخته‌اند] به سینه‌هایشان بزنند.

اندامِ [برانگیزاننده همچون ران‌های] خویش را آشکار نسازند مگر به شوهرانشان یا پدرانشان یا پدرانِ شوهرانشان یا پسرانشان یا پسرانِ شوهرانشان یا برادرانشان یا برادرزادگانشان یا خواهرزادگانشان یا زنانشان ‏[همهٔ زنان یا زنان اعتمادپذیر] یا آنچه دارا شد دست‌هایشان [برده یا زیردست اعم از مرد و زن که خدمتگزار هستند] یا پیروانی از مردان که نیاز شدید [به آمیزش نداشته و سوءنظر] ندارند یا کودکانی که بر عورت‌های زنان چیره نشده‌اند. و [زنان] پاهایشان را [با تظاهر و کلاه شرعی ساختن از عبارت ما ظَهَر مِنها: آنچه از آن پیداست و رفتارهایی مانند خرامیدن و پریدن درجا] برای اینکه از اندامِ [برانگیزاننده همچون ران‌های] خویش آنچه نهفته دارند دانسته شود، [بر زمین] نکوبند. [یا: پاهایشان را… جدا نکنند.]

و همگان بازگشت کنید به سوی خدا ای مؤمنان؛ شاید که رستگار شوید. (۳۱)

۶–۱۴– توصیه به نکاح

[ویرایش]

در قرآن بلافاصله پس از آیات یادشده دربارهٔ حجاب به نکاح (آمیزش جنسی و عاطفی) توصیه شده است. ترجمهٔ آیات ۳۲ و ۳۳ نور چنین است:

و نکاح دهید بی‌جفتان از خودتان و شایستگانی از بندگان و کنیزانِ خویش را [که بدین‌گونه] اگر نیازمند [به نکاح[۲۸۹]] باشند خدا از فضلِ خویش بی‌نیازشان می‌گردانَد و خدا گشایش‌گری داناست. (۳۲) و باید کسانی از شما که نکاحی نمی‌یابند [از زنا] خودداری کنند تا خدا از فضلِ خویش بی‌نیازشان گرداند. و کَسانی از آنچه دست‌هایتان دارا شد که خواستارِ بازخریدِ خویش هستند پس اگر به خیری در آنها آگاه شدید بازخریدشان کنید و به ایشان از داراییِ خدا که به شما داده است دارایی دهید. و برای آنکه بهرهٔ زندگیِ دنیا را بجویید به ناخواه جوانانِ [کنیزِ] خویش را اگر کناره‌جویی کنند به هرزگی وادار نکنید. و آن‌کس که به‌ناخواه وادارشان کند همانا خدا پس از واداشتنشان، آمرزندهٔ مهربان است. (۳۳)[۲۹۰]

۷– نور، ۵۸ تا ۶۰ (اجازهٔ برهنگی)

[ویرایش]
مراسم جشن تکلیف دختران دبستانی در تهران، سال ۱۳۹۴. علی‌رغم اینکه دختران نابالغ و زنان یائسه مطابق تفسیر فقه اسلامی از آیات قرآن، از حجاب معاف‌اند اما در ایران الزام حجاب حتی دربارهٔ آنان نیز وجود دارد، و دختران دبستانی ۶ تا ۸ ساله ملزم به رعایت حجاب (مانتو و مقنعه) در دبستان‌ها هستند. زنان یائسه نیز در هر صورت باید محجبه باشند.[۲۹۱]

متن عربی

[ویرایش]

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَیٰ بَعۡضٖۚ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ (٥٨) وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ (٥٩) وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ ۖ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ (٦٠)

برگردان فارسی

[ویرایش]

ای کسانی که ایمان آوردید، کسانی که دست‌هایتان دارا شد و کسانی از شما که به بلوغ نرسیده‌اند، سه بار از شما اذن بگیرند: پیش از نمازِ بامداد و در نیمروز که پوشاک‌های خود را می‌اندازید و پس از نمازِ خفتن. برای شما سه عورت (شرم‌گَه) است و پس از آن بر ایشان باکی نیست که از گردش‌کنندگان به دورِ شما باشند [و] برخی از شما بر برخی دیگر [گردش کنید.] بدین‌سان خدا نشانه‌ها را برای شما آشکار می‌سازد و خدا دانای سنجیده‌کار است. (۵۸) و هنگامی که کودکانی از شما، به بلوغ برسند باید اذن بگیرند چنان‌که کسانی که پیش از ایشان بودند اذن خواستند. بدین‌سان خدا نشانه‌های خود را برای شما آشکار می‌سازد و خدا دانای سنجیده‌کار است. (۵۹) و نشستگان از زنانی که چشم‌داشت به آمیزشی ندارند، بر ایشان باکی نیست که پوشاک‌های خود را بیندازند بدونِ آنکه جلوه‌گرانِ اندامی باشند، و اگر خودداری کنند برایشان بهتر است، و خدا شنوای داناست. (۶۰)[۲۹۲]

۷–۱– وضع ثیاب (انداختن پوشاک‌ها) و عورت (شرم‌گَه)

[ویرایش]

این دو مورد را در آیات یادشده به معنای کنایی آمیزش جنسی دانسته‌اند. از جمله[ظ][۲۹۴][۲۹۵][۲۹۶][۲۹۷] شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/۱۰۷۵م) در تفسیر مجمع‌البیان می‌نویسد:

ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ: این سه وقت برای شما عورت‌اند. علتِ اینکه وقت را عورت نامیده، این است که انسان در این اوقات لباس را از تن بیرون می‌کند و عورتش ظاهر می‌شود. سدی می‌گوید: بعضی از اصحاب دوست می‌داشتند که در این سه وقت با همسرانِ خود درآمیزند و با غسل به مسجد بروند و نماز بخوانند. خداوند امر کرد که غلامان و اطفال در این سه وقت اجازه بگیرند.[۲۹۸]

با این حال مکارم شیرازی در کتاب النکاح ضمن بحث در مورد پوشش زنان یائسه با اظهار شگفتی از این نوع تفسیر، چنین نتیجه می‌گیرد:

چند احتمال داده شده است: احتمالِ اوّل: منظور از ثیاب تمامِ لباس‌ها غیر از عورت است. جواب: این احتمال خیلی بعید است و در هیچ مذهب و مکتبی چنین نیست. و قطعاً آیه منصرف از اوست. [...] و لکن الانصاف: با قطعِ نظر از روایات، ظاهرِ آیه این است که تمامِ لباس‌هایی که متعارف است (جِلباب، خِمار، مقنعه) می‌توانند بردارند.[۲۹۹]

ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/۱۰۷۷م) شأن نزول دیگری را برای این آیات بیان می‌کند که نشانگر عادی بودن برهنگی در آن زمان است؛ به حدی که غلامان نیز ابایی نداشتند زنان را برهنهٔ مادرزاد یا هنگام کنش جنسی ببینند:

مُقاتِل گفت: آیت در زنی آمد نامِ او اَسماء بنتِ مَرثَد. او را غلامی بود بزرگ، وقتی ناگاه در سرای شد، او را از آن کراهت آمد، و او بر حالتی که نخواست که او را غلام چنان بینَد، بیامد و گفت: یا رسول‌اللّه! این غلامان و خدمتکاران در سرای ما می‌آیند در اوقاتی که ما را از آن کراهت است. خدای تعالی این آیت فرستاد. وَ اللّٰهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ، و خدای تعالی دانا و محکم‌کار است. و بعضی مفسّران گفتند: حکمِ این آیت منسوخ است، و این آنگَه بود که سرای‌ها را در نبود و پرده‌ها آویخته نبود، چون حال چنین بود و خدای تعالی در این اوقات استیذان فرمود، آنگه منسوخ کرد این حکم، و این درست نیست.[۳۰۰]

در روایاتی دیگر، حالت خاص برهنگی را که اسماء از آن کراهت داشت آمیزش وی با شوهرش دانسته‌اند:

اسماء خطاب به رسول‌الله گفت: زن و شوهر در حالی که زیرِ یک لحاف‌اند غلامشان بدونِ اذن بر آن‌ها وارد می‌شود.[۳۰۱][۳۰۲][۳۰۳]

از قول ابن‌عباس آمده است:

چه بسا مردی که خدمتکار یا فرزند یا یتیمش بود بر حجرهٔ او وارد می‌شد و او بر روی اهلش بود [آمیزش می‌کرد] پس خدا دستور داد در آن عورت‌ها که نام برد، اذن بگیرند.[۳۰۴][۳۰۵][۳۰۶][۳۰۷]

۷–۲– طفل (کودک)

[ویرایش]

این واژه به قرینهٔ آیهٔ ۳۱ نور که ابنا (فرزندان) و طفل (کودک) همزمان آمده به معنای «انسان صغیر» و مطلقِ کودکان است و نه فرزندان و اولاد انسان.[۳۰۸][۳۰۹][۳۱۰] طباطبایی در المیزان چنین بیان می‌کند:

کلمهٔ طفل به معنای انسانِ صغیر است.[۳۱۱]

۷–۳– عفّت (خودداری)

[ویرایش]

واژهٔ عفّت و هم‌خانواده‌های آن چهار بار در قرآن به کار رفته که به معنای خودداری و خویشتنداری می‌باشد و از این میان تنها دو بار در معنای خودداری جنسی (پاک‌دامنی) استعمال شده است:[۳۱۲]

  • یک بار به خودداری از زنا فرمان می‌دهد. (نور/۳۳)
  • ‏یک بار به خودداری از اندام‌نمایی جنسی در خانه امر می‌کند. (نور/۶۰)
  • ‏یک بار به خودداری سرپرستان بی‌نیاز یتیمان برای بهره بردن از مال آنان دستور می‌دهد. (نسا/۶)[۳۱۳]
  • و یک بار به خودداری کسانی از درخواست مال در حال تنگدستی اشاره دارد که موجب می‌شود ناآگاهان، آنها را بی‌نیاز به‌شمار آورند. (بقره/۲۷۳)[۲۶۸]

۷–۴– نکاح (آمیزش)

[ویرایش]

این واژه به هر دو مورد آمیزش جنسی و عاطفی معنا شده است. مکارم شیرازی در کتاب النکاح می‌نویسد:

اربابِ لغت و فقها در معنیِ کلمهٔ نکاح شدیداً اختلاف دارند و این اختلاف بر محورِ چهار قول دور می‌زند:

  1. حقیقت در عقد است (نکاح یعنی عقدِ نکاح).
  2. حقیقت در آمیزشِ جنسی و مُواقعه است.
  3. مشترک بین عقد و مواقعه است.
  4. در هیچ‌کدام حقیقت نیست و این معنی مَجاز است و بعضی گفته‌اند که معنیِ حقیقیِ آن اختلاط (مخلوط شدن) است.[۳۱۴]

معنای زنا در عرب جاهلی چندان روشن نیست؛ از جمله آورده‌اند که در جاهلیت کسی را زناکار می‌دانستند که با فردی از قبیلهٔ دیگر آمیزش می‌کرد. اما چندین نوع نکاح نیز در میانشان مرسوم و جایز بود که اسلام فقط یک گونه از آن‌ها را روا شمرده و سایر ازدواج‌ها را مصداق زنا دانست. انواع نکاح به شرح زیر بوده است:

  • یکم، نکاح میان زن و یک مرد که به شیوهٔ کنونی آن نزدیک بوده است. نکاح‌های بُعوله (دائم) و مُتعه (موقت) و اَمه (کنیز) از اشکال آن بوده است.
  • دوم، نکاح اِستِبضاع نام داشت که زن به درخواست شوهر برای بارداری فرزندی نجیب و شریف، با مردی شرافتمند همبستر می‌شد و شوهر اصلی تا زمان قطعیت بارداری از او دوری می‌جُست. گاهی نیز زن بی‌شوهر از مردان شریف چنین درخواستی می‌کرد.
  • سوم، نکاح رَهط که نکاح گروهی کمتر از دَه مرد با یک زن بوده است که آن زن پس از زادن فرزند خود، او را به هر کدام از شوهران خویش که می‌خواست ملحق می‌کرد و کسی یارای مخالفت نداشت.
  • چهارم، نکاح مُخادنه که در آن مرد یا زن به‌طور پنهانی، دوستی برای خود برمی‌گزید و با او آمیزش می‌کرد. هرگاه فرزندی زاده می‌شد، زن اعلام می‌کرد که آن فرزند برای فلان مرد است. در قرآن از این کسان به لفظِ جمع تعبیر شده است – دوستان و نه یک دوست – بنابراین برخی نکاح مخادنه را گونه‌ای از ازدواج گروهی رَهط فرض کرده‌اند با این تفاوت که علنی نیست.[۳۱۵]

غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ

در حالی که از بدکاره‌ها و گیرندگانِ دوستانِ پنهان پس از آنکه شوهردار گشتند، نباشند.

بخشی از آیهٔ ۲۵ سورهٔ نسا[۳۱۶]

إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ

زمانی که اجرت‌های آن زنان را پرداختید کناره‌جویانید (مُحصَن) نه بدکاران و نه گیرندهٔ دوستان پنهان.

بخشی از آیهٔ ۵ سورهٔ مائده[۳۱۷]

  • پنجم، نکاح صاحب رایه، نکاح با زن دارای پرچم بر سر خانه که روسپی‌گری را پیشهٔ خود ساخته و از این راه درآمد کسب می‌کرد. مردان بی‌شماری می‌توانستند با او بیامیزند ولی پس از تولد فرزندش، قیافه‌شناسی را فرامی‌خواندند تا بچه را به یکی از مردان ملحق کند.

دربارهٔ گونهٔ پنجم نکاح، آمده است که تهیدستانی از مهاجرین، برای رفع تنگدستی خود به فکر نکاح با روسپی‌ها افتادند تا بدین‌سان از درآمد فاحشگی آنان برای گذران زندگی خود بهره ببرند. وقتی موضوع را با پیامبر در میان گذاشتند آیه‌ای در ممنوعیت نکاح با این زنان زناکار نازل شد. ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/۱۰۷۷م) چنین آورده است:

عکرمه گفت: آیت [۳ نور[۳۱۸]] در زنانی آمد زناکننده که در مکّه و مدینه بودند، و بسیار بودند، و از مشاهیرِ ایشان نُه زن بود و صواحبِ رایات [پرچم‌ها] [...] تا ایشان را به آن بشناختندی [...] و به خانهٔ ایشان الّا مشرکی یا زانی نرفتی. و در جاهلیت عادت بودی که مردمِ فرومایه، زنِ ناپارسا به زنی کردی به طمعِ کسبِ ایشان، و آن را طعمه بساختندی. جماعتی درویشانِ مسلمانان را اندیشه افتاد که همچنین کنند. از پیغامبر دستوری خواستند. خدای تعالی این آیت فرستاد و نهی کرد ایشان را از مُناکِحَت ایشان و امثالِ ایشان.[۳۱۹]

پنج گونهٔ دیگر نکاح عبارت بودند از:

  • نکاح بَدَل یا تبدیل زنان: نکاح متقابل همسران یکدیگر که معمولاً موقتی بود.
  • نکاح شِغار: نکاح متقابل دختران یکدیگر.
  • نکاح ضَیزَن: نکاحِ زنِ پدر پس از مرگ او.
  • نکاح جمع بین الاُختَین: نکاح همزمان دو خواهر.
  • نکاح مُضامده: نکاح همسر خود به مرد ثروتمند در هنگام تنگ‌دستی.[ع][۳۲۱][۳۲۲][۳۲۳][۳۲۴]

۷–۵– قواعد (نشستگان/یائسه‌ها)

[ویرایش]

«قواعد» به دو معنای نشسته (جمع قاعدة) و بازنشسته (جمع قاعد) و «رجا» به معانی چشمداشت، آرزو، ترس، امید آمده است. چنانچه ظاهر آیات ملاک قرار گیرد محتوای آیهٔ ۶۰ نیز به دنبال آیات ۵۸ و ۵۹ آمده و قواعد زنان را در محیط خانه از لزوم اذن برای ورود و پوشاندن عورت معاف کرده است. قواعد غیرِمُتَبَرِّج با زینت (اندام) بسته به ترجیح هر یک از معانی واژهٔ قواعد، دو تعریف متفاوت می‌یابد:

  • زنان نشسته در خانه (ساکن خانه) که حتی با وجود برهنگی کامل شخصاً از جلوه‌گر کردن اندام خویش پرهیز خواهند کرد.
  • زنان بازنشسته از آمیزش یعنی یائسه که طبیعتاً نمی‌توانند جلوه‌گری چندانی با اندامشان داشته باشند و امید به آمیزش و بارداری ندارند.

با وجود این، ترکاشوند احتمال دیگری را نیز مطرح کرده و آیهٔ ۶۰ نور را دربارهٔ زنان خانه‌نشینی می‌داند که تمایل به نکاح دائم یا شرایط آن را ندارند و خداوند به آنان اجازهٔ نکاح موقت را برای رفع نیازشان می‌دهد به شرط اینکه با تَبَرُّج – یعنی نصب پرچم بر سر خانه یا به نمایش گذاردن اندام برهنهٔ خود در برابر رهگذران از طریق پنجره و درِ خانه – در صدد یافتن همسر موقت برنیایند و چنانچه خویشتن‌داری (یا نکاح دائم) کنند برایشان بهتر است.[۳۲۵] با این همه بنا بر نظر فقها، آیهٔ یادشده به اختیاری بودن پوشاندن سر و برخی قسمت‌های دیگر از بدن زنان یائسه اشاره دارد[۳۲۶] بنابراین آزادی روسری برای زنان یائسه و نیز اقلیت‌های دینی نمی‌تواند از نظر مجتهدین، مشکل شرعی داشته باشد و می‌تواند قانوناً نیز استثنا شود.[۳۲۷] مکارم شیرازی در فتوای خود می‌نویسد که زنان یائسه حتی بیشتر از صرف موها را می‌توانند در معرض دید نامحرم قرار دهند اما «این مسئله را به صورت عمومی و برای مردم اعلام نمی‌کنیم.»

حکم رعایت حجاب برای زنان یائسه

  • پرسش: حجاب برای زنانی که به سن یائسگی رسیده‌اند، چه حکمی دارد؟
    • پاسخ: اولاً حجاب در مورد زنان یائسه‌ای که رغبتی برای ازدواج با آنها نیست واجب نمی‌باشد و رجحان دارد، البته اگر ترک حجاب منشأ مفاسدی گردد لازم است حجاب را رعایت کنند. ثانیاً مختص موها نیست یعنی می‌توانند مقداری از سر و گردن و مقداری از دست‌ها را نپوشانند. ثالثاً این حکم شامل همهٔ زنان شوهردار و غیرشوهردار [را] که در این سنّ می‌باشند، شامل می‌شود. رابعاً این مسئله را به صورت عمومی و برای مردم اعلام نمی‌کنیم.[۳۲۸][۳۲۹]

سن فقهی یائسگی، پنجاه سال تمام قمری (برابر با ۴۸ سال و ۱۷۹ روز خورشیدی) است البته کثیری از فقها سن یائسگی را برای زنانِ سیّده، استثنائاً شصت سال قمری (برابر با ۵۸ سال و ۷۸ روز خورشیدی) می‌دانند.[۳۳۰] بنابراین با لحاظ سن تکلیف شرعی (نُه سال قمری معادل ۸ سال و ۸ ماه و ۲۲ روز شمسی برای دختر و پانزده سال قمری معادل ۱۴ سال و ۶ ماه و ۱۷ روز شمسی برای پسر[۳۳۱]) عموم زنان مسلمان از منظر فقه اسلامی قریب به چهل سال در حد فاصل ۸ تا ۴۸ سالگی ملزم به رعایت حجاب هستند. با این حال اقلیتی از فقها همچون محمداسحاق فیاض[۳۳۲] و یوسف صانعی[۳۳۳] سیزده سال قمری را سن تکلیف دختران دانسته‌اند و در فتاوای برخی دیگر از مراجع تقلید همانند محمدهادی معرفت[۳۳۴] و محمدابراهیم جناتی[۳۳۵] بروز عادت ماهانه در دختران و اِحتِلام در پسران، ملاک تعیین سن تکلیف قرار داده شده است.[۳۳۶]

برآمد

[ویرایش]

برآیند دیدگاه‌ها دربارهٔ میزان واجب حجاب زن در قرآن بدین شرح است:

  • دیدگاه نخست: ناحیهٔ پوشش دامن شامل لگن به‌ویژه عورت (آلت تناسلی و مقعد) و ران‌ها.
  • دیدگاه دوم: ناحیهٔ پوشش دامن و پستان‌ها.
  • دیدگاه سوم: تنه و ران‌ها و بازوان.
  • دیدگاه چهارم (مشهور فقها): موها و پیکر به استثنای اعضای بدونِ آرایشِ گِردیِ چهره و دست‌ها تا مچ و بعضی فقها پاها تا مچ.
  • دیدگاه پنجم: موها و پیکر به استثنای گِردیِ چهرهٔ بدون آرایش.
  • دیدگاه ششم: همهٔ وجود زن به استثنای یک یا دو چشمِ بدون آرایش.

مآخذ ترجمه

[ویرایش]

یادداشت

[ویرایش]
  1. جامهٔ زینتی مانند جامهٔ جالب توجه با رنگ یا جواهرات یا چسبان و نمایانگر حجم برجستگی‌های اندام زنان.[۹] جامه‌های موجب شهرت و تَشَبُّه به کفّار و تشبّه به جنس مخالف و نیز جامهٔ غصبی عموماً برای مرد و زن حرام دانسته شده و اختصاصی به حجاب ندارد.[۱۰]
  2. دربارهٔ پوشش واجب مرد، کثیری از فقها عورَتَین را در معنای پوشاندن عورتِ پیش و پسِ پایین‌تنه یعنی آلت تناسلی و مقعد به کار برده‌اند. پرواضح است خایه‌های مرد نیز جزوی از آلت تناسلی می‌باشد.
  3. بحارالانوار[۸۷]
  4. بحارالانوار[۸۷]
  5. بحارالانوار[۱۱۶]
  6. اصول کافی[۱۵۶]
  7. وسائل‌الشیعه[۱۶۶]
  8. مَن لایَحضُرُه الفَقیه[۲۰۰]
  9. وسائل‌الشیعه[۲۰۱]
  10. اصول کافی[۲۰۴]
  11. «و زمانی که طایفه‌ای از آنان گفتند: ای اهل یثرب، اینجا جای ماندنتان نیست؛ بازگردید. و فرقه‌ای از آنان از پیامبر اذن می‌خواستند؛ می‌گفتند: خانه‌های ما عورت است. خانه‌هایشان عورت نبود بلکه می‌خواستند بگریزند.» (سورهٔ احزاب، آیهٔ ۱۳)[۲۰۷]
  12. وسائل‌الشیعه[۲۱۱]
  13. بحارالانوار[۲۱۲]
  14. فرد کناره‌جو از آمیزش جنسی اعم از اینکه مطلقاً کناره‌جو (و بی‌همسر) بوده یا همسردار باشد، مُحصَن نامیده می‌شود. با این همه در فقه اسلامی کسی را محصن می‌نامند که دارای همسر دائم یا برده بوده، با وی آمیزش کرده (در حد دخول از واژن) و با تفاوت‌هایی در مرد و زن دسترسی به همسر برای آمیزش داشته باشد نه اینکه به‌واسطه عواملی همچون سفر، حبس یا بیماری، همبستری منتفی باشد. البته دربارهٔ قذف (توهین جنسی با نسبت دادن زنا و لواط به کسی) فرد بی‌همسر نیز با داشتن بلوغ و خرد و آزادی (برده نبودن) و مسلمان بودن و حسب مورد زناکار یا لواط‌کار نبودن، محصن تلقی می‌شود.[۲۱۵][۲۱۶]
  15. النِّساء عَیٌّ و عَورَةٌ فَاستُروا العَوراتِ بالبُیوت و اُستُروا العِیَّ بالسُّکوت.[۲۲۱]
  16. آلت تناسلی و مقعد به لحاظ کالبدشناختی جزوی از لگن هستند و لگن نیز جزوی از تنه است.
  17. عموم فقها منظور از حیا نداشتن زن در برابر یک مرد را به فقدان یا ضعف شهوت در آن مرد پیوند داده‌اند.
  18. هرکس بر من آگاهانه دروغ بندد جایگاهش را از آتش برگزیند.
  19. اخبار آحاد در درون خود تقسیم‌بندی‌های جزئی‌تر دیگری نیز دارند؛ برای نمونه حدیث مجهول گونه‌ای از خبر واحد ضعیف است یا احادیث عزیز و غریب از انواع خبر واحد غیرمستفیض هستند.
  20. اصول کافی[۲۹۳]
  21. صحیح بخاری[۳۲۰]

پانویس

[ویرایش]
  1. آیا بیرون گذاشتن حتی چند تار مو اشکال دارد؟ بررسی مسئله از توضیح‌المسائل ده مرجع، ۲۵ آبان ۱۳۹۶، افکارنیوز
  2. رسالهٔ توضیح‌المسائل مراجع، سید روح‌الله خمینی و دوازده مرجع تقلید دیگر، به کوشش احسان اصولی و محمدحسن بنی‌هاشمی خمینی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲ جلد، جلد ۲، ص۴۸۷ (و به بعد در همهٔ پانوشت‌ها)، تارنمای کتابخانهٔ مدرسهٔ فقاهت
  3. حجاب و پوشش در قرآن (استثنای سوم: قواعد یا زنان یائسه) بایگانی‌شده در ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، تارنمای مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزهٔ علمیهٔ قم
  4. آیا در اسلام، پوشاندن سر بر کنیزان واجب نبوده و آنان در صورت پوشش باید تنبیه شوند؟، تارنمای اسلام‌کوئست
  5. حکم آرایش ملایم و خفیف از نگاه مراجع تقلید، ۵ تیر ۱۳۹۷، تارنمای هدانا
  6. کنکاشی در پوشش و نگاه به قدم زن، علیرضا اعلایی، دوفصل‌نامهٔ پژوهه‌های فقهی تا اجتهاد وابسته به مدرسهٔ فقهی امام باقر، بهار و تابستان ۱۳۹۸، سال سوم، ش۵، ص۱۲۲
  7. مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۵۲)
  8. بررسی لزوم و حدود حجاب در فقه اهل تسنن، محمدهادی فاضل، فصل‌نامهٔ کتاب زنان وابسته به شورای فرهنگی اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، پاییز ۱۳۸۶، سال دهم، ش۳۷، تارنمای نورمگز وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
  9. حکم لباس زینتی و زیورآلات و آرایش و سایر موازین حجاب از نگاه مراجع تقلید، ۱۵ مهر ۱۳۹۹، تارنمای هدانا
  10. حکم لباس‌های حرام از نگاه مراجع تقلید، سید محمدمسعود معصومی، ۱۳۸۷، تارنمای تبیان وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی
  11. فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی و دیگر پژوهشگران، مرکز فرهنگ و معارف قرآن وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، ۳۳ جلد، جلد ۱۰، ص۳۵۳
  12. عدم جواز کشف در برابر زنان غیرِمسلمان، سید موسی شبیری زنجانی، درس خارج فقه ۳۰ آبان ۱۳۷۷، تارنمای مدرسهٔ فقاهت
  13. حکم نظر به مماثل، علیرضا اعرافی، درس خارج فقه ۶ خرداد ۱۴۰۲
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۹۴)
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۵، ص۱۵۶
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۱۲۹
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ درس‌هایی از قرآن، محسن قرائتی، ۲ مرداد ۱۳۹۲، ص۱۱۶۶
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۹۰ در نقد آرای قائلان به شمول تهیدست)
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۱۲۶
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ تفسیر ثعلبی، ابواسحاق احمد ثعلبی نیشابوری (درگذشتهٔ ۴۱۵ه‍.ش/1036م)، تصحیح ابی‌محمد بن عاشور و نظیر الساعدی، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۷، ص۸۸
  21. نگاهی به یک قاعده و دو استثنا در موضوع حجاب، محمد سروش محلاتی، فصل‌نامهٔ کتاب زنان وابسته به شورای فرهنگی اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۶، ش۳۷، پرتال جامع علوم انسانی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
  22. استثنائات از عدم جواز نظر به اجنبی، علیرضا اعرافی، درس خارج فقه ۸ بهمن ۱۴۰۲
  23. رسالهٔ توضیح‌المسائل مراجع، سید روح‌الله خمینی و دوازده مرجع تقلید دیگر، به کوشش احسان اصولی و محمدحسن بنی‌هاشمی خمینی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲ جلد، جلد ۲، ص۴۹۱
  24. محدودهٔ حجاب بانوان در خواستگاری، سید محسن حسینی فقیه، درس خارج فقه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
  25. احکام نگاه در خواستگاری و حد پوشش دختر در آن از نگاه ده مرجع تقلید، ۲۳ مرداد ۱۳۹۸، تارنمای هدانا
  26. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۶۰ انفال، پایگاه جامع قرآنی وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
  27. در مورد حجاب، احمد قابل، ۲۲ تیر ۱۳۸۴، تارنمای صدانت
  28. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۶۴۲
  29. کندوکاوی در مسئلهٔ حجاب، علی طهماسبی، نشریهٔ بازتاب اندیشه وابسته به صداوسیما، ۱۵ فروردین ۱۳۹۰، ش۵۹ و ۶۰، پرتال جامع علوم و معارف قرآن وابسته به حوزهٔ علمیهٔ قم
  30. درآمدی بر اصول فقه فِتیانی، اکبر جباری، تهران: نشر پرسش، چاپ نخست، ۱۳۹۲، ص۳۰۲
  31. حجاب اجباری فاقد دلیل معتبر شرعی است، محسن کدیور، سخنرانی مجازی در جمع دانشجویان ایرانی دانشگاه بین‌المللی سنگاپور، ۲۵ تیر ۱۳۹۱، تارنمای محسن کدیور
  32. تأملی در مسئلهٔ حجاب، محسن کدیور، ۱ فروردین ۱۳۹۲، تارنمای محسن کدیور
  33. حجاب در ترازوی اخلاق، سروش دباغ، ۳ دی ۱۳۹۱، تارنمای صدانت
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ پدیدارشناسی آیات حجاب در قرآن، فرامرز معتمد دزفولی، ۷ آبان ۱۴۰۱
  35. تصویر آدم و حوا، و فریب شیطان در بهشت، تارنمای رهیافته
  36. بازتاب اسرائیلیات در قصه‌های حضرت آدم (ع) بر اساس متون تاریخی، عسکری ابراهیمی جویباری، نشریهٔ فقه و تاریخ تمدن وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۸۹، ش۲۵، تارنمای مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
  37. آیا آدم و حوا اولین انسان‌های روی زمین بودند؟، ۵ آبان ۱۳۹۵، پایگاه خبری فردانیوز
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ متن و ترجمه‌های آیات ۲۰ و ۲۲ و ۲۶ و ۲۷ اعراف
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ متن و ترجمه‌های آیات ۲۷ تا ۳۱ مائده
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ ۴۰٫۲ متن و ترجمه‌های آیهٔ ۲۶ بقره
  41. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۷ آل عمران
  42. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵ طه
  43. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۵ محمد
  44. نقد و تحلیل آرای فخر رازی (بخش دوم: بررسی مفهوم استواران در دانش)، علی‌اصغر ایمان‌دوست، نشریهٔ مکتب وحی، آبان ۱۳۸۸، ش۸، ص۱۰۲، پرتال جامع علوم و معارف قرآن
  45. واقع‌نما یا تمثیلی بودن قصص قرآن، محمد مولوی و معصومه خلیلی، فصل‌نامهٔ سراج منیر وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی، ش۱۹، بازنشر در خبرگزاری فارس
  46. جُستاری بر انواع تمثیل در مَثَل‌ها و قصّه‌های قرآن کریم، نیلوفر رضازاده و فاطمه شاهرودی، ماهنامهٔ معرفت وابسته به مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ش۱۸۰، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  47. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۸۷
  48. قرآن، سورهٔ اعراف، آیات ۲۰ و ۲۲، ترجمهٔ تفسیرگونهٔ مهدی الهی قمشه‌ای، تارنمای پارس‌قرآن
  49. ایرانیان و یونانیان به روایت پلوتارخ، گزینش و ترجمهٔ احمد کسروی تبریزی از کتاب حیات مردان نامی نوشتهٔ پلوتارک (۴۶–۱۲۷ میلادی)، چاپ نخست: ۱۳۱۳ (چاپ نخست انتشارات جامی با ویراست نو: ۱۳۸۰)، ص۶۱
  50. مسئلهٔ حجاب از صدر اسلام تا به امروز، سارا افضلی، ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، بی‌بی‌سی فارسی
  51. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۱۰۳
  52. متن و ترجمه‌های آیات ۳۱ تا ۳۳ اعراف
  53. تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری (زادهٔ ۲۱۸ه‍.ش/839م)، تصحیح احمد محمد شاکر، ۲۴ جلد، جلد ۱۲، ص۳۹۸
  54. تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابی‌حاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه‍.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۵، ص۷۵
  55. ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۹، ص۸۷
  56. تفسیر خازن، علی بن محمد خازن بغدادی (زادهٔ ۶۵۸ه‍.ش/1279م)، تصحیح محمد علی شاهین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۴ جلد، جلد ۲، ص۱۹۵
  57. تفسیر خسروی، علیرضا خسروانی، تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۰، ۸ جلد، جلد ۳، ص۲۲۵، کتابخانهٔ دیجیتال نور وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
  58. ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۱۷۳
  59. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۱۰۸
  60. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۶، ص۱۴۸
  61. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۶، ص۱۴۱
  62. مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۲۰ اکتبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۷۶)
  63. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۹-۱۰-۲۷-۲۸-۲۵۵-۲۵۶. روایات و احادیث مربوط: ص۲۰ تا ۲۶۹
  64. مناظره دربارهٔ لزوم پوشیدگی زنان، ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، تارنمای صدانت
  65. متن مناظره دربارهٔ لزوم پوشیدگی زنان، ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، مؤسسهٔ فهیم
  66. مناظره دربارهٔ قانون الزام حجاب، برنامهٔ زاویه، شبکهٔ چهار سیما، ۲۶ شهریور ۱۳۹۹، تارنمای صدانت
  67. چند نقد بر کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» بایگانی‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، پایگاه عبرت‌پژوهی تاریخی
  68. نقد کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر»، ۲۶ فروردین ۱۳۹۲، تارنمای صدانت
  69. نهج‌البیان عن کشف معانی القرآن، محمد بن حسن شیبانی واسطی (درگذشتهٔ ۱۸۴ه‍.ش/805م)، تصحیح حسین درگاهی، نشر الهادی، ۵ جلد، جلد ۲، ص۳۳۲
  70. تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابی‌حاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه‍.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۵، ص۶۹
  71. تفسیر ثعلبی، ابواسحاق احمد ثعلبی نیشابوری (درگذشتهٔ ۴۱۵ه‍.ش/1036م)، تصحیح ابی‌محمد بن عاشور و نظیر الساعدی، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۴، ص۲۳۰
  72. احکام القرآن، علی بن محمد کیاهَرّاسی طبری (زادهٔ ۴۳۷ه‍.ش/1058م)، ۴ جلد، جلد ۳، ص۱۳۹
  73. تفسیر علّیین، عباس سیدکریمی حسینی، قم: نشر اسوه وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه، ۱۳۸۲، ص۱۵۳، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  74. ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۹، ص۹۲
  75. دختران و همسران پیامبر مهدی خسروی، ۱۳۸۵، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  76. متن و ترجمه‌های آیات ۳۲ و ۳۳ احزاب
  77. متن و ترجمه‌های آیات ۲۸ تا ۳۱ احزاب
  78. ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۲۹۰
  79. تفسیر بیضاوی، ناصرالدین عبدالله بیضاوی شیرازی (درگذشتهٔ ۶۶۵ه‍.ش/1286م)، بیروت: دارالفکر، ۵ جلد، جلد ۲، ص۲۲۱
  80. تفسیر غریب‌القرآن، فخرالدین طُرِیحی نجفی (زادهٔ ۹۵۰ه‍.ش/1571م)، تصحیح محمدکاظم طریحی، قم: انتشارات زاهدی، ص۱۵۱
  81. تفسیر روح‌المعانی، شهاب‌الدین آلوسی بغدادی (زادهٔ ۱۱۸۱ه‍.ش/1802م)، بیروت: اداره الطباعه المنیریه – احیاء التراث العربی، ۳۰ جلد، جلد ۲۲، ص۸
  82. مفهوم‌شناسی تبرّج جاهلی، سید حیدر علوی‌نژاد، نشریهٔ پژوهش‌های قرآنی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، زمستان ۱۳۸۶، ش۵۱ و ۵۲، ص۱۵۹، تارنمای نورمگز
  83. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی (زادهٔ ۳۳۳ه‍.ش/954م)، تصحیح صفوان عدنان الداودی، دمشق: دارالقلم، ۱۴۱۲ه‍.ق/۱۳۷۰، ص۱۱۵
  84. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۴۲۷
  85. تفسیر تبیان، شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه‍.ش/995م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۳۳۹
  86. تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۱۵۵
  87. ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی اصفهانی (مجلسی ثانی) (زادهٔ ۱۰۰۶ه‍.ش/1627م)، مؤسسه الوفا، ۱۰۴ جلد، جلد ۲۲، ص۱۷۶
  88. جاهلیت، اسماعیل باغستانی، دانشنامهٔ جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی
  89. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۴۶۲
  90. تبرّج و مصادیق آن با تأکید بر تفاسیر فقهی بایگانی‌شده در ۲۱ نوامبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، حلیمه حیدری، دوفصل‌نامهٔ مطالعات پژوهشی زنان وابسته به حوزهٔ علمیهٔ خواهران قم (جامعةالزهرا)، ۱۳۹۴، سال دوم، ش۲، ص۷۹، سامانهٔ مدیریت نشریات علمی جامعة المصطفی العالمیه
  91. مشکل از زمانی‌است که چادر، وسیلهٔ تبرج شد بایگانی‌شده در ۲۱ نوامبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، امیرعلی ناقدی، تارنمای نیلکوه
  92. واکنش مجری برنامهٔ غیرمنتظره به انتقادها از رنگ چادرش، ۲۲ تیر ۱۳۸۹، صراط‌نیوز
  93. ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۲۰، ص۱۰۸
  94. تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۱۵۵
  95. سیری دوباره در آیات حجاب، هما میرزاوزیری، نشریهٔ پژوهش‌های قرآنی، ۱۳۸۰، ش۲۷ و ۲۸، پرتال جامع علوم انسانی
  96. جاهلیت در قرآن و تاریخ، علی گودرزی، فصل‌نامهٔ میقات حج وابسته به پژوهشکدهٔ حج و زیارت وابسته به حوزهٔ نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مهر ۱۳۸۸، سال هجدهم، ش۶۹، ص۵۷
  97. تفسیر تبیان، شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه‍.ش/995م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۳۳۹
  98. آیهٔ تطهیر: برهان عصمت امامان، سید احمد خاتمی، نشریهٔ پاسدار اسلام وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، ۱۳۸۸، ش۵، پرتال جامع علوم انسانی
  99. تطبیق تاریخ قمری بر تاریخ شمسی و تأثیر آن در فهم مطالبی جدید از روایات با رویکردی بر آرای امام خمینی، سید حسن خمینی و رشید داوودی، فصل‌نامهٔ متین وابسته به پژوهشکدهٔ امام خمینی و انقلاب اسلامی وابسته به مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، پاییز ۱۳۹۰، سال سیزدهم، ش۵۲، تارنمای نورمگز
  100. گوهران آسمانی (زندگی‌نامهٔ مادران معصومان)، الهه نوبخت، سمنان: نشر کتاب سمنگان، چاپ نخست، ۱۳۹۹
  101. آیهٔ تطهیر، علی ربّانی گلپایگانی، دانشنامهٔ کلام اسلامی
  102. متن و ترجمه‌های آیات ۵۳ تا ۵۵ احزاب
  103. حجاب در قرآن، سید جعفر شهیدی، نشریهٔ پژوهش‌های قرآنی، ۱۳۸۰، ش۲۵ و ۲۶، پرتال جامع علوم انسانی
  104. مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۳۰)
  105. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۳۲ ص
  106. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۱ شوریٰ
  107. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۷ مریم
  108. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۴۵ اسرا
  109. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵ فُصِّلَت
  110. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۴۶ اعراف
  111. حجاب عرفانی در اندیشهٔ امام خمینی و بعضی عرفای دیگر، نیّره نظرریا، فصل‌نامهٔ حضور وابسته به پژوهشکدهٔ امام خمینی و انقلاب اسلامی وابسته به مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، پاییز ۱۳۸۸، ش۷۰
  112. منظور از حجاب در لغت و اصطلاح اسلامی، ناصر مکارم شیرازی، تارنمای ناصر مکارم شیرازی
  113. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۴۰۱
  114. تفسیر قرطبی، شمس‌الدین قُرطُبی (درگذشتهٔ ۶۵۲ه‍.ش/1273م)، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۲۲۷
  115. تذکرةالفقها، حسن حلّی (زادهٔ ۶۳۰ه‍.ش/1251م)، منشورات المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، ۲ جلد، جلد ۲، ص۵۷۳
  116. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی اصفهانی (مجلسی ثانی) (زادهٔ ۱۰۰۶ه‍.ش/1627م)، مؤسسه الوفا، ۱۰۴ جلد، جلد ۱۰۳، ص۲۵۰
  117. تفسیر قرآن مهر، محمدعلی رضایی اصفهانی و دیگران، قم: نشر پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷، ۲۴ جلد، جلد ۱۶، ص۳۸۵، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  118. حجاب، فریده سعیدی، دانشنامهٔ جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی
  119. ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۲، ص۳۰۳
  120. تفسیر قرآن کریم، محمدجواد فاضل لنکرانی، جلسه ۲۴، ۳۰ فروردین ۱۳۸۸، تارنمای دفتر محمدجواد فاضل لنکرانی
  121. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۲ احزاب
  122. تفسیر ثعلبی، ابواسحاق احمد ثعلبی نیشابوری (درگذشتهٔ ۴۱۵ه‍.ش/1036م)، تصحیح ابی‌محمد بن عاشور و نظیر الساعدی، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۵۶
  123. تفسیر کَشّاف، جارالله زمخشری خوارزمی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، بیروت: دار الکتاب العربی، ۴ جلد، جلد ۳، ص۵۵۳
  124. تفسیر جوامع‌الجامع، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، مؤسسهٔ نشر اسلامی وابسته به جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، ۳ جلد، جلد ۳، ص۷۶
  125. تفسیر بحرالمحیط، ابوحیان اندلسی (زادهٔ ۶۳۵ه‍.ش/1256م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۸ جلد، جلد ۷، ص۲۳۵
  126. تفسیر قرطبی، شمس‌الدین قُرطُبی (درگذشتهٔ ۶۵۲ه‍.ش/1273م)، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۲۲۱
  127. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر (زادهٔ ۶۸۱ه‍.ش/1302م)، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۹ جلد، جلد ۶، ص۳۹۸
  128. تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، نظام‌الدین حسن قمی نیشابوری (درگذشتهٔ ۷۰۷ه‍.ش/1328م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۶ جلد، جلد ۵، ص۴۷۲
  129. تفسیر درالمنثور، جلال‌الدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه‍.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۶۳۸
  130. تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، حسین بن محمد دیاربکری (درگذشتهٔ ۹۳۸ه‍.ش/1559م)، دارالصادر، ۲ جلد، جلد ۲، ص۱۵۴
  131. سراج‌المنیر، شمس‌الدین خطیب شربینی (درگذشتهٔ ۹۴۸ه‍.ش/1569م)، قاهره: مطبعه بولاق (الامیریه)، ۴ جلد، جلد ۳، ص۲۶۴
  132. یادداشت‌های استاد مطهری، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ۱۳۸۵، ۱۱ جلد، جلد ۵، ص۱۶۸
  133. روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۱۱
  134. قرآن کتاب اخلاق، محمدتقی سبحانی‌نیا، قم: انتشارات دارالحدیث، چاپ نخست، ۱۳۹۳، ص۱۲۴
  135. حیا، ابوالفضل والازاده، دانشنامهٔ جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی
  136. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱، ص۲۸۶
  137. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۲۵ قصص
  138. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۴۹ بقره
  139. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۴۱ اعراف
  140. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۶ ابراهیم
  141. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۴ قصص
  142. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۲۵ غافر
  143. اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علی‌بن‌ابی‌طالب، چاپ نخست، ۱۳۷۷، ۳ جلد، جلد ۲، ص۲۷۸
  144. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۴ آل عمران
  145. متن و ترجمه‌های آیات ۵۷ و ۵۸ نحل
  146. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۵ نمل
  147. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۸۱ اعراف
  148. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۹ مریم
  149. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۲۷ نسا
  150. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۴ نحل
  151. لذّات و شهوات؛ نگاه قرآن – سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی، ۶ دی ۱۳۸۵ (جلسهٔ سخنرانی در بیت رهبری)، پایگاه اطلاع‌رسانی آثار محمدتقی مصباح یزدی
  152. بخش‌نامهٔ وزارت کشور دربارهٔ حجاب کارمندان، ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، خبرگزاری تسنیم
  153. متن و ترجمه‌های آیات ۵۸ تا ۶۱ احزاب
  154. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۴ حُجُرات
  155. اسلام و ایمان؛ شباهت‌ها و تفاوت‌ها، طاهره کمالی، نشریهٔ بشارت، ۱۳۸۳، ش۴۵، پرتال جامع علوم انسانی
  156. ترجمهٔ اصول کافی، شیخ کلینی رازی (زادهٔ ۲۵۱ه‍.ش/872م)، ترجمهٔ محمدباقر کمره‌ای، قم: نشر اسوه، چاپ سوم، ۱۳۷۵، ۶ جلد، جلد ۴، ص۸۱
  157. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۳۲ بقره
  158. نگاهی مقایسه‌ای به جهان‌شمولی حقوق بشر در اسلام، محمدرضا باقرزاده، ماهنامهٔ معرفت، مهر ۱۳۸۳، ش۸۲، ص۶
  159. ایمان، مهدی نجیبی و رحیم لطفی، نشریهٔ کلام اسلامی، ۱۳۸۱، ش۴۲، پرتال جامع علوم انسانی
  160. مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۰۲)
  161. تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابی‌حاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه‍.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۱۰، ص۱۷
  162. تفسیر واحدی، ابوالحسن علی واحدی نیشابوری (زادهٔ ۴۵۵ه‍.ش/1076م)، ۲ جلد، جلد ۲، ص۸۷۳
  163. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر (زادهٔ ۶۸۱ه‍.ش/1302م)، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۹ جلد، جلد ۳، ص۵۲۶
  164. تفسیر نسفی، عبدالله بن احمد نسفی (درگذشتهٔ ۶۸۹ه‍.ش/1310م)، ۴ جلد، جلد ۳، ص۳۱۵
  165. تفسیر درالمنثور، جلال‌الدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه‍.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۶۶۱
  166. وسائل‌الشیعه، شیخ حر عاملی (زادهٔ ۱۰۰۳ه‍.ش/1624م)، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۳۰ جلد، جلد ۴، ص۴۱۲
  167. تفسیر روح‌المعانی، شهاب‌الدین آلوسی بغدادی (زادهٔ ۱۱۸۱ه‍.ش/1802م)، بیروت: اداره الطباعه المنیریه – احیاء التراث العربی، ۳۰ جلد، جلد ۱۱، ص۲۶۳
  168. الینابیع الفقهیه، علی‌اصغر مروارید، بیروت: دار التراث – الدار الاسلامیه، ۴۰ جلد، جلد ۲۷، ص۳۷۴
  169. تحلیل دلالی آیهٔ «ذٰلِکَ أَدْنَیٰ أَن یُعْرَفْنَ» دربارهٔ حجاب، محمد سبحانی‌نیا، دوفصل‌نامهٔ پژوهش‌نامهٔ تفسیر و زبان قرآن وابسته به دانشگاه پیام نور، پاییز و زمستان ۱۳۹۸، سال هشتم، ش۱، ص۱۳۹
  170. روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۲۱
  171. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۵۱۰
  172. بررسی لزوم و حدود حجاب در فقه اهل تسنن، محمدهادی فاضل، فصل‌نامهٔ کتاب زنان وابسته به شورای فرهنگی اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، پاییز ۱۳۸۶، سال دهم، ش۳۷، ص۱۶، تارنمای نورمگز
  173. تفسیر کاشف، محمدجواد مَغنیّه، ترجمهٔ موسی دانش، قم: نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۵، ۸ جلد، جلد ۶، ص۳۹۴، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  174. کتاب النکاح، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علی‌بن‌ابی‌طالب، ۱۴۲۴ه‍.ق/۱۳۸۲، ۷ جلد، جلد ۱، ص۵۴
  175. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۴۳۰
  176. مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۴ آوریل ۲۰۲۴ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۰۶)
  177. طراحی جامهٔ جدید اسلامی برای تیم حذف‌شدهٔ فوتبال زنان ایران، ۱۵ فروردین ۱۳۸۹، بی‌بی‌سی فارسی
  178. لباس تیم ملی فوتبال زنان ایران در مظان اتهام، ۲۷ شهریور ۱۴۰۰، دویچه وله
  179. دستور تغییر لباس زنان فوتبالیست صادر شد، ۲۸ شهریور ۱۴۰۰، پایگاه خبری خبر ورزشی
  180. متن و ترجمه‌های آیات ۲۷ تا ۳۱ نور
  181. تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری (زادهٔ ۲۱۸ه‍.ش/839م)، تصحیح احمد محمد شاکر، ۲۴ جلد، جلد ۱۹، ص۱۴۸
  182. تفسیر قرطبی، شمس‌الدین قُرطُبی (درگذشتهٔ ۶۵۲ه‍.ش/1273م)، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۲، ص۲۱۹
  183. تفسیر درالمنثور، جلال‌الدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه‍.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۲۲۰
  184. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۳۱
  185. ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۱۲۲
  186. تفسیر منهج الصادقین، ملا فتح‌الله کاشانی (درگذشتهٔ ۹۵۹ه‍.ش/1580م)، تهران: کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۳، ۱۰ جلد، جلد ۶، ص۲۷۰
  187. تفسیر تبیان، شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه‍.ش/995م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۷، ص۴۲۷
  188. ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۱۲۳
  189. تفسیر کَشّاف، جارالله زمخشری خوارزمی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، بیروت: دار الکتاب العربی، ۴ جلد، جلد ۳، ص۲۲۸
  190. تفسیر منهج الصادقین، ملا فتح‌الله کاشانی (درگذشتهٔ ۹۵۹ه‍.ش/1580م)، تهران: کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۳، ۱۰ جلد، جلد ۶، ص۲۷۲
  191. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۵، ص۱۵۴
  192. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۳۳۹ تا ۳۴۷
  193. متن و ترجمه‌های آیات ۳ و ۴ آل عمران
  194. متن و ترجمه‌های آیات ۶۵ تا ۶۷ آل عمران
  195. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۲ آل عمران
  196. «Berakhot 62a». www.sefaria.org.
  197. تاریخ تحریف‌باوری در اسلام، محمدعلی طباطبایی، تهران: نشر نی، چاپ نخست، ۱۴۰۱، ص۳۶-۷۲-۱۰۳-۱۳۴-۱۴۵-۲۷۱-۲۸۹-۳۵۳-۵۲۵
  198. «ANE Today – Jewish Experiences in the Roman Bathhouses of Judaea/Syria Palaestina - American Society of Overseas Research (ASOR)» (به انگلیسی). ۲۰۲۴-۰۲-۲۰.
  199. Eliav, Yaron Z. (2000). "The Roman Bath as a Jewish Institution: Another Look at the Encounter Between Judaism and the Greco-Roman Culture". Journal for the Study of Judaism in the Persian, Hellenistic, and Roman Period. 31 (4): 416–454. ISSN 0047-2212.
  200. مَن لایَحضُرُه الفَقیه، شیخ صدوق قمی (زادهٔ ۲۹۷ه‍.ش/918م)، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۴ جلد، جلد ۲، ص۶۲۷
  201. وسائل‌الشیعه، شیخ حر عاملی (زادهٔ ۱۰۰۳ه‍.ش/1624م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۱، ص۱۲۹
  202. فرهنگ قرآن، عبدالنبی امامی، قم: انتشارات مطبوعات دینی، ۱۳۸۹، ۳ جلد، جلد ۳، ص۳۶۵
  203. مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۷۶)
  204. اصول کافی، شیخ کلینی رازی (زادهٔ ۲۵۱ه‍.ش/872م)، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۸ جلد، جلد ۵، ص۵۴۲
  205. نقش قصد لذت در حرمت نگاه، محمدجواد دانیالی، فصل‌نامهٔ فقه وابسته به پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، زمستان ۱۳۸۸، سال شانزدهم، ش۶۲، ص۱۰۱
  206. فرهنگ فقه، محمود هاشمی شاهرودی، قم: مؤسسهٔ دایرةالمعارف فقه اسلامی، ۵ جلد، جلد ۵، ص۶۶۱
  207. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۳ احزاب
  208. فرهنگ فقه، محمود هاشمی شاهرودی، قم: مؤسسهٔ دایرةالمعارف فقه اسلامی، ۵ جلد، جلد ۵، ص۵۰۴
  209. قاموس قرآن، سید علی‌اکبر قریشی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۷ جلد، جلد ۵، ص۶۸
  210. لغات در تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علی‌بن‌ابی‌طالب، چاپ نخست، ۱۳۸۷، ص۳۰۱
  211. وسائل‌الشیعه، شیخ حر عاملی (زادهٔ ۱۰۰۳ه‍.ش/1624م)، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۳۰ جلد، جلد ۱۵، ص۱۶۶
  212. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی اصفهانی (مجلسی ثانی) (زادهٔ ۱۰۰۶ه‍.ش/1627م)، مؤسسه الوفا، ۱۰۴ جلد، جلد ۶۹، ص۲۶
  213. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، میرزا محمد قمی مشهدی (درگذشتهٔ ۱۰۹۲ه‍.ش/1713م)، قم: دارالغدیر، ۱۴ جلد، جلد ۱۳، ص۴۴۳
  214. قاموس قرآن، سید علی‌اکبر قریشی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۷ جلد، جلد ۳، ص۳۴۸ و جلد ۵، ص۱۵۷
  215. درآمدی بر اصول فقه فِتیانی، اکبر جباری، تهران: نشر پرسش، چاپ نخست، ۱۳۹۲، ص۴۳۵
  216. اسباب تحقق و زوال احصان در جرائم منافی عفت با رویکردی به قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، عبدالله بهمن‌پوری و قاسم نظری کُلَه‌جوبی، فصل‌نامهٔ فقه و اصول وابسته به دانشگاه فردوسی مشهد، پاییز ۱۳۹۸، ش۳ (شمارهٔ پیاپی: ۱۱۸)، ص۴۹
  217. درآمدی بر اصول فقه فِتیانی، اکبر جباری، تهران: نشر پرسش، چاپ نخست، ۱۳۹۲، ص۴۳۴
  218. واکاوی فقهی و حقوقی حد زنا با نگاهی به مستندات قرآنی و روایی، محمدمهدی کریمی‌نیا و دیگران، دوماهنامهٔ پژوهش در هنر و علوم انسانی، اسفند ۱۳۹۹، سال پنجم، ش۹ (شمارهٔ پیاپی: ۳۲)، جلد نخست، ص۲۳، تارنمای نورمگز
  219. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۳۵ احزاب
  220. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۲ ممتحنه
  221. حدیث النِّساء عَیٌّ و عَورَة در کتب روایی، پایگاه جامع الاحادیث
  222. توضیح روایت «کل زن عورت است»، تارنمای اسلام‌کوئست
  223. کنکاشی در پوشش و نگاه به قدم زن، علیرضا اعلایی، دوفصل‌نامهٔ پژوهه‌های فقهی تا اجتهاد وابسته به مدرسهٔ فقهی امام باقر، بهار و تابستان ۱۳۹۸، سال سوم، ش۵، ص۱۲۱، تارنمای نورمگز
  224. تفسیر رازی، فخرالدین رازی (زادهٔ ۵۲۸ه‍.ش/1149م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۳۲ جلد، جلد ۲۳، ص۲۰۵
  225. مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۸۱ در شرح رأی فخر رازی)
  226. ۲۲۶٫۰ ۲۲۶٫۱ آیات‌الاحکام در آثار شهید مصطفی خمینی، علی‌اکبر ذاکری، نشریهٔ حوزه، ۲۰ شهریور ۱۳۷۶، ش۸۱، ص۱۰۸ (مورد ۴) و ۱۰۹
  227. مستند تحریرالوسیله، سید مصطفی خمینی، مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۲ جلد، جلد ۲، ص۴۲۳
  228. معنای واژهٔ زینت در قرآن و پاسخ به نقدها، محمدباقر بهبودی، تاریخ نشر در تارنما: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، تارنمای آثار محمدباقر بهبودی
  229. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ ۲۹۸ه‍.ش/919م)، قم: دارالکتاب، ۲ جلد، جلد ۲، ص۱۰۱
  230. زینت، نرگس‌السادات مبلّغ، دانشنامهٔ جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی
  231. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۶ صافات
  232. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۷ حُجُرات
  233. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۰۸ انعام
  234. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۳۷ انعام
  235. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۴۶ کهف
  236. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۳۹
  237. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۴۵ تا ۵۵۵ و ۶۰۲
  238. مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۸۶)
  239. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵ واقعه
  240. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۰ یوسف
  241. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۱ نسا
  242. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۳۲ قصص
  243. معنی ریشه جیب/جب در قرآن، ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، تارنمای پرسش و پاسخ از قرآن و انجیل و تورات
  244. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۶۷ تا ۵۸۰
  245. ابلاغ شاخص‌های عفاف و حجاب به دستگاه‌ها، ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
  246. مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۴ آوریل ۲۰۲۴ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۱۳)
  247. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۷۵
  248. تفسیر رازی، فخرالدین رازی (زادهٔ ۵۲۸ه‍.ش/1149م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۳۲ جلد، جلد ۲۳، ص۲۰۷
  249. ترجمان فرقان (تفسیر مختصر قرآن کریم)، محمد صادقی تهرانی، قم: انتشارات شکرانه، چاپ نخست، ۱۳۸۸، ۵ جلد، جلد ۵، ص۴۳۸، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  250. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۸۴
  251. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۵، ص۱۵۶
  252. بحث دربارهٔ معنای ملک یمین در قرآن، ابوالحسن بنی‌صدر و نیما حق‌پور، ۲۱ آذر ۱۳۹۵، تارنمای انقلاب اسلامی در هجرت
  253. دوازده قرن سکوت: بازخوانی ملک یمین از منظر قرآن و فقه، سید عدنان فلاحی، تهران: نشر احسان، ۱۳۹۶، ص۲۹، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  254. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی (زادهٔ ۳۳۳ه‍.ش/954م)، تصحیح صفوان عدنان الداودی، دمشق: دارالقلم، ۱۴۱۲ه‍.ق/۱۳۷۰، ص۷۲
  255. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی (زادهٔ ۳۳۳ه‍.ش/954م)، ترجمهٔ غلامرضا خسروی حسینی، تهران: انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۴، ۳ جلد، جلد ۱، ص۱۶۶، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  256. اظهار زینت و حکم آن، خالد غفوری، فصل‌نامهٔ فقه اهل بیت، تابستان ۱۳۸۷، ش۵۴، ص۱۴۹
  257. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۵۲
  258. سورهٔ نور، آیهٔ ۳۱، ترجمه‌های کاظم پورجوادی، عبدالمحمد آیتی، اصغر برزی، محمدعلی رضایی اصفهانی
  259. تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری (زادهٔ ۲۱۸ه‍.ش/839م)، تصحیح احمد محمد شاکر، ۲۴ جلد، جلد ۱۹، ص۱۶۲
  260. تفسیر درالمنثور، جلال‌الدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه‍.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۱۸۴
  261. فتح القدیر، محمد شوکانی، بیروت و دمشق: دار الکلم الطیب و دار ابن کثیر، ۶ جلد، جلد ۴، ص۳۲
  262. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۸۸: ترتیب کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی (زادهٔ ۹۷ه‍.ش/718م)، ج۱، ص۶۵۹ - مسند احمد بن حنبل، احمد بن حنبل (زادهٔ ۱۵۹ه‍.ش/780م)، ج۵، ص۳ - الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم، طنطاوی جوهری، شرح آیه
  263. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۴۱
  264. مستند تحریرالوسیله، سید مصطفی خمینی، مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۲ جلد، جلد ۲، ص۴۲۲
  265. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۷۷ طه
  266. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۳ حدید
  267. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵ زُخرُف
  268. ۲۶۸٫۰ ۲۶۸٫۱ متن و ترجمه‌های آیهٔ ۲۷۳ بقره
  269. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۳۴ نسا
  270. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۳۱ نور
  271. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵۸ زُخرُف
  272. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۷ زُخرُف
  273. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۱۱ کهف
  274. معناشناسی ساختاری واژهٔ «ضرب» در قرآن کریم، فتحیه فتاحی‌زاده و ناهید حسین‌نَتاج و فریده امینی، نشریهٔ پژوهش دینی، بهار و تابستان ۱۳۹۹، سال نوزدهم، ش۴۰، به‌ویژه ص۱۵۸ و ۱۶۹، پرتال جامع علوم انسانی
  275. رویکرد ریشه‌شناختی به واژهٔ قرآنی «ضرب»، فتحیه فتاحی‌زاده و ناهید حسین‌نَتاج و سارا طاهری، فصل‌نامهٔ مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بهار ۱۴۰۰، سال پنجم، ش۱۷، تارنمای نورمگز
  276. ضرب زنان در فرهنگ قرآنی به معنای ترک؛ دلایل و مستندات، محمود ویسی و حامد شریعتی نیاسر، دوفصل‌نامهٔ مطالعات تطبیقی فقه و اصول مذاهب وابسته به دانشگاه کردستان، مهر ۱۴۰۱، سال پنجم، ش۹
  277. بحثی در آیهٔ ضرب و قَیمومَت، عمادالدین باقی، تهران: انتشارات سرایی، چاپ نخست، ۱۳۹۶، ص۷۹
  278. مسئلهٔ حجاب بایگانی‌شده در ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۵۵)
  279. در مورد پوشش و حجاب بایگانی‌شده در ۱۲ ژانویه ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine، احمد قابل، ۵ خرداد ۱۳۸۵، تارنمای احمد قابل
  280. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۶۸۹-۶۹۹-۷۰۵-۷۳۳-۷۶۹
  281. نظر محقق اردبیلی دربارهٔ حجاب، ۱۱ آبان ۱۴۰۰، تارنمای پاسخ به شبهات فضای مجازی
  282. دانش‌نامهٔ قرآن و حدیث، محمد محمدی ری‌شهری با همکاری دیگران، قم: انتشارات دارالحدیث، چاپ نخست: ۱۳۹۰، ۱۶ جلد، جلد ۱، ترجمهٔ حمیدرضا شیخی، ص۷۵، پایگاه دانش‌نامهٔ قرآن و حدیث
  283. شناخت‌نامهٔ حدیث، محمد محمدی ری‌شهری با همکاری دیگران، قم: انتشارات دارالحدیث، چاپ نخست: ۱۳۹۷، ۳ جلد، جلد ۳، ص۳، پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث‌نت)
  284. الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شهید اول (زادهٔ ۷۱۲ه‍.ش/1333م) و شهید ثانی (زادهٔ ۸۸۴ه‍.ش/1506م)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، چاپ نخست: ۱۴۱۲ه‍.ق/۱۳۷۰، ۲ جلد، جلد ۱، ص۲۴۵
  285. درآمدی بر اصول فقه فِتیانی، اکبر جباری، تهران: نشر پرسش، چاپ نخست، ۱۳۹۲، ص۲۷۳
  286. اصول فقه، ابوالحسن محمدی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ۷۰، ۱۴۰۲، ص۱۶۳
  287. از حدیث‌بسندگی تا قرآن‌بسندگی، فرهاد شَفتی، دوفصل‌نامهٔ نقد دینی، پاییز و زمستان ۱۴۰۲، سال چهارم، ش۱۱
  288. قرآن و سه پرسش اساسی، فرهاد شفتی، تارنمای صدانت
  289. بازخوانی آرای تفسیری آیهٔ ۳۲ سورهٔ نور با رویکرد تفسیر اجتماعی، داوود اسماعیلی و محمدرضا حاجی‌اسماعیلی، دوفصل‌نامهٔ کتاب قیّم وابسته به دانشگاه یزد، پاییز و زمستان ۱۳۹۵، ش۱۵، ص۱۹ (دیدگاه شیخ طوسی)
  290. متن و ترجمه‌های آیات ۳۲ و ۳۳ نور
  291. گاهشمار حجاب در ایران: روند گسترش حجاب، پایگاه خبری جماران
  292. متن و ترجمه‌های آیات ۵۸ تا ۶۰ نور
  293. اصول کافی، شیخ کلینی رازی (زادهٔ ۲۵۱ه‍.ش/872م)، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۸ جلد، جلد ۵، ص۵۳۰
  294. تفسیر وسیط، ابوالحسن علی واحدی نیشابوری (زادهٔ ۴۵۵ه‍.ش/1076م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۴ جلد، جلد ۳، ص۳۲۸
  295. تفسیر درالمنثور، جلال‌الدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه‍.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۲۱۷
  296. زبدةالبیان فی احکام القرآن، مقدس اردبیلی (درگذشتهٔ ۹۶۴ه‍.ش/1585م)، تهران: منشورات المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۵۴۹
  297. عفاف، محمدرضا آشتیانی، ص۶، تارنمای مرکز تعلیمات اسلامی واشینگتن
  298. ترجمهٔ تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۱۶۸
  299. کتاب النکاح، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علی‌بن‌ابی‌طالب، ۱۴۲۴ه‍.ق/۱۳۸۲، ۷ جلد، جلد ۱، ص۷۹
  300. روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۱۷۹
  301. تفسیر کَشّاف، جارالله زمخشری خوارزمی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، بیروت: دار الکتاب العربی، ۴ جلد، جلد ۳، ص۲۵۳
  302. تفسیر رازی، فخرالدین رازی (زادهٔ ۵۲۸ه‍.ش/1149م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۳۲ جلد، جلد ۲۴، ص۴۱۶
  303. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر (زادهٔ ۶۸۱ه‍.ش/1302م)، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۹ جلد، جلد ۶، ص۷۶
  304. تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابی‌حاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه‍.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۱۹۲
  305. تفسیر درالمنثور، جلال‌الدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه‍.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۲۱۹
  306. تفسیر اثنی عشری، حسین شاه‌عبدالعظیمی، تهران: نشر میقات، ۱۴ جلد، جلد ۹، ص۲۸۰، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  307. فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی و دیگر پژوهشگران، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ۳۳ جلد، جلد ۳، ص۳۲۱
  308. تفسیر تبیان، شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه‍.ش/995م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۷، ص۲۹۲
  309. تفسیر مجمع‌البیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه‍.ش/1075م)، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۰ جلد، جلد ۷، ص۱۲۸
  310. قاموس قرآن، سید علی‌اکبر قریشی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۷ جلد، جلد ۴، ص۲۲۶
  311. ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی تبریزی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۴۸۶
  312. عفت کلام در قرآن بایگانی‌شده در ۲ مارس ۲۰۲۳ توسط Wayback Machine، ایرج علی‌محمدی، قم: مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، چاپ نخست، ۱۳۸۲، تارنمای ادارهٔ کل پژوهش‌های اسلامی رسانه
  313. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۶ نسا
  314. کتاب النکاح، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علی‌بن‌ابی‌طالب، ۱۴۲۴ه‍.ق/۱۳۸۲، ۷ جلد، جلد ۱، ص۱۴
  315. ازدواج نزد عرب در جاهلیت و اسلام؛ مطالعهٔ تطبیقی، عبدالسلام ترمانینی، کویت: عالم المعرفه، ۱۹۸۴م، ص۲۴، کتابخانهٔ مجازی الفبا
  316. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۲۵ نسا
  317. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۵ مائده
  318. متن و ترجمه‌های آیهٔ ۳ نور
  319. روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه‍.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۸۲
  320. صحیح بخاری، محمد بخاری (زادهٔ ۱۸۹ه‍.ش/810م)، بیروت: دار طوق النجاه، ۹ جلد، جلد ۷، ص۱۵
  321. احکام القرآن، جَصّاص (ابوبکر احمد بن علی رازی) (زادهٔ ۲۹۶ه‍.ش/917م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۳ جلد، جلد ۳، ص۳۹۵
  322. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، ص۳۶۶
  323. فقه‌الحدیث بایگانی‌شده در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine، عباس پسندیده و عبدالهادی مسعودی، دانشگاه قرآن و حدیث قم، ۱۳۸۶، جلد ۲، ص۲۱، کتابخانهٔ دیجیتال مرکز آموزش مجازی دانشگاه قرآن و حدیث
  324. گونه‌های ازدواج در عصر جاهلی، حامد منتظری مقدم، نشریهٔ تاریخ در آیینهٔ پژوهش، ۱۳۸۴، ش۸، پرتال جامع علوم انسانی
  325. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۶۱۱ تا ۶۲۳
  326. مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۹۵)
  327. حجاب؛ حد شرعی، حد قانونی، محسن کدیور، ۲۸ آبان ۱۳۸۶، تارنمای محسن کدیور
  328. حکم رعایت حجاب برای زنان یائسه، ناصر مکارم شیرازی، تارنمای ناصر مکارم شیرازی
  329. احکام حجاب و عفاف، ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  330. بررسی نظریات پیرامون یائسگی، معصومه مظاهری، نشریهٔ فقه و حقوق خانواده وابسته به پردیس خواهران دانشگاه امام صادق، تابستان ۱۳۸۲، ش۳۰، ص۱۰۶، تارنمای نورمگز
  331. محاسبهٔ سن تکلیف و نشانه‌های بلوغ، ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، تارنمای هدانا
  332. تغییر فتوای آیت‌الله فیّاض دربارهٔ سن بلوغ دختران به سیزده سالگی، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، خبرگزاری رسمی حوزه
  333. بلوغ دختران از دیدگاه آیت‌الله صانعی، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر یوسف صانعی
  334. بلوغ دختران از نظر آیت‌الله معرفت، ۱۹ آبان ۱۳۹۲، تارنمای راسخون
  335. گزیدهٔ فتاوای آیت‌الله جناتی، پایگاه اطلاع‌رسانی محمدابراهیم جناتی
  336. سن بلوغ دختران؛ نگاهی به مبانی نظری تغییر فتوا، ۲۳ خرداد ۱۴۰۰، تارنمای دین‌آنلاین
  337. قرآن؛ با ترجمهٔ کلمه به کلمه و وفادار به متن عربی، ترجمهٔ محمدکاظم معزّی، نشر اسوه، ۱۳۷۲ (نشر صابرین، چاپ چهارم، ۱۳۹۹)، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  338. بازچاپ ویراست جدید از قرآن ترجمهٔ تحت‌اللفظی شیخ‌الهند، ۵ اسفند ۱۳۹۴، خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
  339. ترجمه‌های تحت‌اللفظی معاصر قرآن به فارسی؛ برتری‌ها و کاستی‌ها، مهدی ناصری و مصطفی شیروی خوزانی و محمودرضا توکلی محمدی، نشریهٔ مطالعات ترجمهٔ قرآن و حدیث وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی، پاییز و زمستان ۱۳۹۳، سال نخست، ش۲، پرتال جامع علوم انسانی
  340. قرآن با چهار ترجمهٔ کهن، به کوشش محمد شریفی، با مقدمهٔ بهاءالدین خرمشاهی، فرهنگ نشر نو، چاپ نخست، ۱۳۹۵، تارنمای مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
  341. قرآن کریم، ترجمهٔ ابوالفضل رشیدالدین میبدی، تصحیح مهدی ملک‌ثابت و علی رواقی، تهران: انتشارات میراث مکتوب با همکاری انتشارات فرهنگ‌نگار میبد (بنیاد میبدی)، چاپ نخست، ۱۳۸۸، کتابخانهٔ دیجیتال نور
  342. حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰
  343. پایگاه جامع قرآنی
  344. تارنمای ام‌الکتاب
  345. تارنمای الکتاب
  346. تارنمای تدبر
  347. تارنمای تنزیل
  348. تارنمای پارس‌قرآن