آیات حجاب
در قرآن کتاب مقدس مسلمانان، ۲۳ آیه از میان ۶۲۳۶ آیه - یعنی ۰٫۳۷ درصد آیات قرآن - به امر حجاب اشاره دارد که در هفت مجموعهآیهٔ زیر آمدهاست. فقها با استناد به تفاسیر خود از این مجموعهٔ آیات هفتگانه و با تکیه بر احادیث و روایات مرتبط، حجاب شرعی را در مورد زنی که مسلمان و بالغ و غیرِیائسه[۱] و آزاد (غیرِبرده)[۲] باشد، شاملِ تمامِ پیکرِ او به جز وجه (گِردیِ چهره) و کَفَّین (دستها تا مچ) و بعضاً قَدَمَین (پاها تا مچ) دانستهاند[۳] که باید در برابر مردِ نامحرمِ بالغ از مسلمان و غیرِمسلمان و زنِ بالغِ غیرِمسلمان[۴] بپوشاند مگر اینکه آنها بردگانش اعم از غلام و کنیز باشند.[۵] از میان مخالفانِ نظرِ مشهورِ فقهی میتوان امیرحسین ترکاشوند و احمد قابل را نام برد. ترکاشوند در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر با بررسی آیات و روایات و احادیث و دادههای تاریخی بدین نتیجه میرسد که میزان واجب حجاب برای زنان، پوشاندن «تنه و ران و بازو» و در مواقع اضطراری صرفاً «سَترِ عورَتَین (جلو و عقبِ ناف تا زانو)» بودهاست.[۶]
حجاب در اصل به معنای پرده است. کاربرد اصطلاح حجاب و آیات حجاب دربارهٔ پوشش - که امروزه در میان مردم و پژوهشگران و فقیهان متداول شده - به حدود یک سدهٔ اخیر مربوط میشود و پیش از آن بهویژه در آثار فقها، اصطلاح سَتر صلاتی (پوشش در نماز) و غیرِصلاتی - که در خواستگاری و نکاح بررسی میشد - رایج بودهاست.[۷]
ذیلاً متن و ترجمهٔ آیات حجاب آمدهاست که بر حسب ترتیب نزول سورهها از صدر اسلام - ۳۹ (اعراف) و ۹۰ (احزاب) و ۱۰۳ (نور) از میان ۱۱۴ سوره - مرتب شدهاند و در موارد ضروری با رعایت اختصار به مطالب مرتبط از جمله روایات، احادیث، اسباب نزول، تفاسیر علما، فتاوای فقها، دیدگاههای پژوهشگران و معانی واژگان مبهم اشاره شدهاست.
۱. اعراف، ۲۰ و ۲۲ و ۲۶ و ۲۷ (شرمگاه آدم و حوا)[ویرایش]
متن عربی[ویرایش]
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ (٢٠) فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ [...] (٢٢) یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَیٰ ذٰلِکَ خَیْرٌ ذٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (٢٦) یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا [...] (٢٧)
برگردان فارسی[ویرایش]
پس شیطان، آنان [آدم و حوا] را وسوسه کرد تا آنچه از شرمگاهشان (یا زشتیهایشان) برای خودشان پوشیده بود پدیدار گردانَد؛ و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت بازنداشت مگر برای آنکه مبادا فرشته یا جاودانه گردید. (۲۰) پس با نیرنگی آنان را فرود آوَرد و هنگامی که از درخت چشیدند، شرمگاهشان برای خودشان پدیدار شد، و آغازیدند بر آن دو از برگِ بهشت بچسبانند. [...] (۲۲) ای فرزندانِ آدم، همانا برایتان لباسی فرو فرستادیم که شرمگاهتان را پوشیده میدارد و مایهٔ زیباییاست، ولی لباسِ پرهیزکاری؛ این بهتر است. این از نشانههای خداست؛ شاید که یادآور شوید. (۲۶) ای فرزندانِ آدم، شما را شیطان نفریبد، چنانکه پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد؛ از آنان لباسشان را بَرکَند تا شرمگاهشان را برای خودشان نمایان گردانَد. [...] (۲۷)[۱۱]
تفسیر[ویرایش]
(۱) کشف عورت[ویرایش]
در این آیات، ضمن روایت قصهٔ هُبوط انسان از بهشت به پوشاندن سوآت (شرمگاه یا عورت) به دست آدم و حوا اشاره شده که فقط شامل جلو و عقب پایینتنه است. گذشته از این معنای ظاهری، برخی با تکیه بر ریشهٔ لغوی سوآت، آن را به معنای زشتیهای نهفته آدمی که وی را به سرکشی میکشاند تفسیر کردهاند[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵] و آیههای زیر را نیز در تأیید اینگونه تفسیر آوردهاند:
- آیهٔ ۲۶ بقره:
خدا شرم ندارد که داستانی [مَثَل] بزند؛ پشّه باشد یا فراتر از آن. پس آنان که ایمان آوردند، این را حقیقتی از نزدِ پرورندهٔ خویش دانند و آنان که کفر ورزیدند گویند که غَرَضِ خدا چه باشد از این داستان؟! خدا به آن داستان، بسیاری را گمراه میکند و بسیاری را راه مینمایاند. و گمراه نمیکند به آن مگر تباهکاران را.[۱۶]
- آیهٔ ۷ آل عمران (محکم و متشابه):
اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. پارهای از آن، آیاتِ محکمات (نشانههای استوار) است که مادرِ کتاباند و پارهای دیگر، متشابهات (ناهویدا) هستند. پس کژدلان، متشابهات را برای فتنهجویی و تأویلگری پِیروی میکنند حال آنکه تأویلِ آن [همچون چگونگیِ بهشت که برای مردمِ جهانِ مادی درکپذیر نیست و در قیامت روشن میشود] را هیچکس نمیداند مگر خداوند [.] و ریشهداران در دانش گویند: ایمان آوردیم که همگی از نزدِ پروردگارِ ماست. و یاد نمیکنند مگر خردمندان.[۱۷]
(۲) حجاب در خاور دور[ویرایش]
سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان با اشاره به حجاب زنان مسلمان تایلندی مینویسد:
در بلادِ شرق یعنی سیام [تایلندِ امروزی] و نواحیِ آن، مسلمین آنطور نفوذ و تأثیر نداشته بلکه خودشان در جهل و دوری از تمدن، دستِ کمی از بتپرستها نداشتند، و از حیثِ لباس و سایرِ اعمالِ دینی به کیشِ بتپرستی نزدیکترند تا به اسلام. زنانِ آن نواحی غیر از عورتِ جلو و عقب، عورتِ دیگری که پوشاندنش لازم باشد برای خود قائل نیستند. و حال آنکه در اسلام همهٔ بدنِ زن عورت است.[۱۸]
۲. اعراف، ۳۱ تا ۳۳ (حجّ عریان)[ویرایش]
متن عربی[ویرایش]
یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ (۳۱) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۳۲) قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۳۳)
برگردان فارسی[ویرایش]
ای فرزندانِ آدم، جامهٔ خویش را نزدِ هر مسجدی برگیرید و بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خدا اسرافکاران را دوست ندارد. (۳۱) بگو چه کسی جامهٔ خدا و روزیهای پاکیزه را که برای بندگانِ خویش بیرون آورده، حرام کردهاست؟! اینها از آنِ کسانی است که در زندگیِ دنیا، ایمان آوردند و در روزِ رستاخیز ویژهٔ آنان است. اینچنین، نشانهها را برای گروهی که میدانند جدا میکنیم. (۳۲) بگو جز این نیست که پرورندهٔ من، زشتکاریها را چه آشکار و چه پنهان، وَ گناه و فزونخواهیِ نابهحق را حرام کردهاست و نیز اینکه برای خدا شریکی قرار دهید که دلیلی برای آن نفرستاده، و نیز اینکه چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت بدهید. (۳۳)[۱۹]
تفسیر[ویرایش]
(۱) مخاطب آیات[ویرایش]
آوردهاند که گروهی از عربها در هنگام طواف کعبه کاملاً برهنه میشدند و در مورد دیگران نیز رسم لختی اجباری را برقرار میساختند، و اجازه نمیدادند هیچ زن و مردی، عورت خود را با زینت (جامه) بپوشاند.[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳] در روضالجنان (نخستین تفسیر شیعه به زبان فارسی) نوشتهٔ ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶هجریشمسی/۱۰۷۷میلادی) چنین آمدهاست:
مفسّران گفتند: سببِ نزولِ آیت آن بود که بنیعامر عادت داشتند که برهنه گِردِ خانه طواف کردندی، مردان به روز و زنان به شب. و چون به مسجدی از مساجد رسیدندی، جامه بینداختندی و برهنه شدندی و در مسجد شدندی، و اگر کسی با جامه طواف کردی او را بزدندی و جامهاش بیرون کردندی، خدای تعالی این آیت فرستاد و امر کرد فرزندانِ آدم را - زنان و مردان را - که: زینتِ خود از لباس به نزدیکِ هر مسجدی برگیرند، پس مراد به زینت، جامه است. مجاهد گفت: از جامه آنچه عورت به آن بپوشند فریضه است، و اگر عبایی باشد. باقر - علیه السّلام - گفت: مراد، جامهٔ نو است و پاکیزه در روزهای عید و روزهای آدینه که به مسجدِ جامع و مصلّی شوند. عطیّه و أبوروق گفتند: مراد به زینت آن است که چون به مسجد خواهد شدن موی به شانه کند.[۲۴]
طباطبایی در المیزان اینگونه نگاشتهاست:
تنها قریش بود که در هنگامِ طواف لباس میپوشید، وگرنه سایرِ قبایل در موسمِ طواف از راه که میرسیدند لباسها را کنده و به عقیدهٔ خود بدین وسیله خود را از لباسی که در آن گناه کرده بودند عاری ساخته، آنگاه اگر از قریش کسی لباسی به آنان عاریه میداد میپوشیدند وگرنه برهنه مشغولِ طواف میشدند، و پس از فراغت از طواف، لباسهای خود را پوشیده برمیگشتند.[۲۵]
ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه مینویسد:
گرچه این حکم مربوط به تمامِ فرزندانِ آدم در هر زمان است، ولی ضمناً نکوهشیاست از عملِ زشتِ جمعی از اعراب در زمانِ جاهلیت که به هنگامِ آمدن به مسجدالحرام و طوافِ خانهٔ خدا کاملاً عریان و برهنه میشدند.[۲۶]
لخت و برهنهٔ مادرزاد! زن و مرد در اطرافِ خانهٔ خدا طواف میکردند، به گمانِ اینکه در لباسهایی که مرتکبِ گناه شدهاند، شایسته نیست خانهٔ خدا را طواف کنند![۲۷]
(۲) پوشش عرب جاهلی[ویرایش]
مرتضی مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب میگوید:
در جاهلیت بینِ اعراب سَترِ عورت معمول نبود و اسلام آن را واجب کرد.[۲۸]
در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر آمدهاست:
برهنگیِ مستمرِ بسیاری از اندام، پدیدهای کاملاً رایج در سطحِ اجتماع بود. از آن گذشته، بخشِ دیگری از اندام که معمولاً پوشیده بود نیز گهگاه نمایان میشد بهطوری که حتی عزمِ جدی در پوشاندنِ عورت از سوی زنان و بهویژه مردان وجود نداشت! قُبحِ برهنگی در نزدِ آنان شکسته بود و به عبارتِ دقیقتر، قبحی وجود نداشت که بخواهد شکسته شود. [...]
[زنان] معمولاً به جای ردا و حتی اِزار از پیراهن استفاده میکردند، اما پیراهنی کاملاً ابتدایی و نادوخته که بسیاری از اندام را هرگز در بر نمیگرفت و اطمینانی نیز به استتارِ دائمش در قبالِ مواضعِ تحتِ پوشش نبود. [...] برخی از زنانِ جاهلی از روسری استفاده میکردند اما این استفاده لزوماً ناشی از رعایتِ حجاب و مرتبط با عفتِ جنسی نبود بلکه ناشی از مسائلِ عرفی (از جمله کسبِ تشخّص و اعتبار، تمایز از کنیزان) یا برخاسته از شرایطِ اقلیمی (از جمله مهارِ تابشِ آفتاب و گَردوغبار) بود، به همین خاطر بسیاری از مردان نیز همین روسری و سراندازها را به کار میبردند. از آن گذشته اگر قرار بر رعایتِ جنبههای اخلاقی و شرعی بود بیشک استتارِ ناحیهٔ دامن، اولیٰ بود در حالی که هر دو - چه مرد چه زن - نسبت به آن سهلانگار بودند. [...]
در حالی که امروزه تفکیکِ صفوفِ مردان و زنانِ نمازگزار امری مسلّم و بدیهی مینماید اما باید دانست که علتِ اولیهٔ جداسازیِ آنان از یکدیگر، به وجودِ دامنهایِ کوتاهِ برخی از نمازگزاران در حیاتِ پیامبر برمیگشت. بر این اساس پیامبر (ص) برای دیده نشدنِ عورتِ یکدیگر توسطِ جنسِ مخالف، تدابیر و رهنمودهایی شاملِ عقبتر بردنِ صفوفِ زنان نسبت به مردان، عدمِ نگاهِ زنان به مردانِ سجدهکننده، و دیرتر برخاستنِ زنان از سجده نسبت به مردانِ جلوتر از خود اتخاذ کرد تا بر تبعاتِ منفیِ ناشی از کوتاهیِ دامنها که عمدتاً در خَم و راست شدنِ سجده رخ مینمود غلبه گردد. گفتنیاست علیرغمِ این که بعدها کاستیهای جامهٔ مردم برطرف گردید اما غافل از فلسفهٔ اوامرِ پیامبر، نمازگزاران، کماکان نماز را با مرزبندیِ صفوف انجام میدادند. [...]
در کماعتناییِ حضرت نسبت به حجابِ موردِ انتظارِ ما، میتوان به [...] واکنشِ منفیاش به اقدامِ ام سلمه در ساختِ بنایی خشتی (که با هدفِ استتارِ افرادِ حاضر در خانه از ناظرانِ بیرونی انجام داد)، یا گلایهاش از فاطمه در موردِ نصبِ پرده بر درگاهِ خانه، یا کندنِ پردهای که عایشه برای سَترِ پنجره و طاقچه نصب کرده بود، یا عدمِ موافقت با بلندیِ دامنِ زنان مگر به قدرِ یکی دو وجب، یا خواستگاری از زنی که (همچون سایرین) سابقهٔ طوافِ عریان بر گِردِ کعبه داشت اشاره کرد که همگی نشان از کماهمیتیِ حجابِ غلیظ، یا مهمتر بودنِ دیگر ارزشهای اخلاقی، اجتماعی و معنوی در نزدِ رسولالله است.[۲۹]
در رد دیدگاه فوق[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] یکی از منتقدان چنین بیان میکند:
واقعیتِ غیرقابلِ انکار، که اصلِ آن را همه قبول دارند (و ایشان میکوشد در ۲۷۰ صفحه این واقعیت را بسیار پررنگ تصویر کند)، این است که در دورهٔ جاهلیت و قبل از آمدنِ اسلام، وضعیتِ منحطی به لحاظِ پوشش و روابطِ جنسی وجود داشتهاست. اما پیشفرضِ نویسندهٔ محترم این است که امکان ندارد پیامبرِ اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توانسته باشد این وضع را در مدتِ ۲۳ سال نبوتِ خود بهتدریج اصلاح کرده باشد. مسئله این است که آیا پیامبری که با عنایتِ الهی توانست جامعهٔ بیسواد و بیفرهنگِ آن زمان را ظرفِ مدتِ کوتاهی، به حدی برساند که نهتنها علمآموزی را از برترین ارزشها به حساب آوَرَد، بلکه به بزرگترین تمدنِ زمانِ خود تبدیل شود، میتوانسته تغییرِ مهمی را هم در وضعیتِ پوششِ آن جامعه رقم بزند یا خیر؟[۳۴]
(۳) منظور از فواحش (زشتکاریها)[ویرایش]
فاحشه را به معنای زنا و نیز طواف مردان و زنان برهنه به دور خانهٔ خدا آوردهاند.[۳۵][۳۶][۳۷] توضیح این واژه در تفسیر مجمعالبیان اثر شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/۱۰۷۵م) به شرح زیر است:
مجاهد گوید: منظور از فواحش، زنای پنهانی و عریان شدن در طواف است. اوّلی پنهانی و دومی آشکار است. برخی گویند: فاحشهٔ آشکار، طوافِ مردانِ لخت در روز و فاحشهٔ پنهان، طوافِ زنانِ لخت در شب است. جبائی گوید: مقصود همهٔ گناهان است.[۳۸]
۳. احزاب، ۳۲ و ۳۳ (تَبَرُّج)[ویرایش]

متن عربی[ویرایش]
یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا (۳۲) وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَیٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا (۳۳)
برگردان فارسی[ویرایش]
ای زنانِ پیامبر، شما مانندِ یکی از زنان نیستید [.] اگر پرهیز میکنید [،] پس در سخنْ نرمی نشان ندهید تا کسی که در دلش بیماریاست طمع ببندد، و سخنی شناختهشده بگویید. (۳۲) و در خانههای خویش آرام گیرید و مانندِ جلوهگریِ جاهلیتِ نخستین، جلوهگر نشوید و نماز را به پای دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبرش فرمانبَری کنید. جز این نیست که خدا میخواهد از شما ای اهل بیت (اهلِ خانه)، آلودگی را دور کند و شما را چنانکه باید و شاید، پاکیزه گردانَد. (۳۳)[۴۰]
تفسیر[ویرایش]
(۱) مخاطب آیات[ویرایش]
چنانچه ظاهر کلام ملاک قرار گیرد این آیات مخاطبی جز زنان پیامبر نمیتواند داشته باشد (نه همهٔ زنان مسلمان)؛ این دو آیه در ادامهٔ آیات ۲۸ تا ۳۱ سورهٔ احزاب آمده که ترجمهٔ آنها چنین است:
ای پیامبر به زنانِ خویش بگو اگر خواهانِ زندگانیِ دنیا و زینتِ آن هستید، پس بیایید شما را برخوردار کنم و به نیکویی رها سازم. (۲۸) و اگر خواستارِ خدا و پیامبرش و خانهٔ آخرت باشید، پس خدا برای نیکوکاران از شما پاداشی بزرگ آراستهاست. (۲۹) ای زنانِ پیامبر، هرکس از شما فاحشهٔ (زشتکاریِ) آشکاری آوَرَد، برای او عذاب، دوچندان افزوده میشود؛ و همانا آن کار بر خدا آسان است. (۳۰) و آن کس از شما که برای خدا و پیامبرش فروتن باشد و کرداری شایسته انجام دهد، پاداشش را دو برابر به او میدهیم و برای وی روزیِ ارجمند فراهم میکنیم. (۳۱)[۴۱]
با وجود این، مکارم شیرازی در تفسیر نمونه میگوید:
بدونِ شک این یک حکمِ عام است، و تکیهٔ آیات بر زنانِ پیامبر ص به عنوانِ تأکیدِ بیشتر است، درست مثلِ اینکه به شخصِ دانشمندی بگوییم تو که دانشمندی دروغ مگو، مفهومش این نیست که دروغ گفتن برای دیگران مجاز است، بلکه منظور این است که یک مردِ عالِم باید به صورتِ مؤکّدتر و جدیتری از این کار پرهیز کند.[۴۲]
(۲) تَبَرُّج[ویرایش]
این واژه غالباً به معنای جلوهگری آمدهاست؛ بدینگونه که زن خود را از بالای ساختمان جلوهگر میسازد.[۴۳][۴۴][۴۵] زنان عرب جاهلی عادت داشتند از درون خانه و در برابر پنجرهها و درها اندام برهنهٔ خود را برای رهگذران جلوهگر سازند.[۴۶] تَبَرُّج همچنین به معنای «با تکبر و تبختر راه رفتن» نیز نقل شدهاست.[۴۷][۴۸][۴۹][۵۰] با این همه، طباطبایی معنای گسترده و مُوَسَّعی از «جلوهگری» را دربارهٔ تبرّج منظور میدارد و در المیزان مینویسد:
کلمهٔ تَبَرُّج به معنای ظاهر شدن در برابرِ مردم است، همانطور که برجِ قلعه برای همه هویداست.[۵۱]
تبرّج در دو آیه از قرآن آمده (۳۳ احزاب و ۶۰ نور) و در ظاهر آیات از تبرّج به دو شیوهٔ «جاهلیت نخستین» و «با اندام برای قواعد از زنان (پیرزنان مطابق نظر مشهور فقها)» نهی شدهاست اما در ادبیات فقهی تبرّج به هر شیوهای جز برای شوهر مذموم است.[۵۲]
(۳) تبرّج جاهلیت نخستین[ویرایش]
دربارهٔ این اصطلاح در آثاری همچون[۵۳][۵۴][۵۵] تفسیر مجمعالبیان اثر شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/۱۰۷۵م) آمدهاست:
و بعضی گفتهاند که معنای تبرّجِ جاهلیتِ اولی این است که آنها تجویز میکردند که یک زن جمع کند بین شوهر و رفیقش را. پس پایینتنهٔ خود را برای شوهرش قرار دهد (که با او آمیزش و مُجامِعت کند) و برای رفیقش بالاتنهٔ خود را قرار دهد که او را بوسیده و مُعانِقه نموده و در آغوش کشد.[۵۶][۵۷]
(۴) آیهٔ تطهیر[ویرایش]

در باور شیعه، بخش پایانی آیهٔ ۳۳ - «جز این نیست…» به بعد، که به آیهٔ تطهیر نامدار است - دربارهٔ پنج تن از خاندان نبوت (محمد، فاطمه، علی، حسن، حسین) بوده و بیارتباط با بخشهای آغازین آیهٔ ۳۳ و نیز آیهٔ ۳۲ احزاب است.[۵۹]
۴. احزاب، ۵۳ تا ۵۵ (پردهنشینی)[ویرایش]
متن عربی[ویرایش]
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذٰلِکُمْ کَانَ عِنْدَللَّهِ عَظِیمًا (٥٣) إِنْ تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً (٥٤) لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ فی آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ وَٱتَّقِینَ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدًا (٥٥)
برگردان فارسی[ویرایش]
ای کسانی که ایمان آوردید به خانههای پیامبر داخل نشوید مگر آنکه به شما برای خوراکی اذن داده شود بدونِ آنکه به جای آن بنگرید [پیگیرِ آماده شدنِ غذا نباشید.] ولی چنانچه خوانده شدید، درآیید و هرگاه خوردید پراکنده گردید و نه اینکه به گفتاری دمخور شوید. همانا این کار پیامبر را آزار میدهد اما او از شما شرم دارد و خدا از حقیقت شرم ندارد. و هرگاه کالایی از آنان [زنانِ پیامبر] بخواهید، از پسِ پرده بخواهید، این پاکتر است برای دلهایتان و دلهایشان. و نرسد شما را که فرستادهٔ خدا را آزار دهید، و نه آنکه هیچگاه با همسرانش پس از او، آمیزش کنید. همانا این کار نزدِ خدا بزرگ است. (۵۳) اگر چیزی را آشکار سازید یا نهفته داریدش، بهراستی خدا بر همهچیز داناست. (۵۴) بر آنان باکی نیست در پدرانشان و نه پسرانشان و نه برادرانشان و نه برادرزادگانشان و نه خواهرزادگانشان و نه زنانشان و نه آنچه داراست دستهایشان [بردگانشان] و از خدا پرهیز کنید که خدا بر همهچیز گواه است. (۵۵)[۶۰]
تفسیر[ویرایش]
(۱) مخاطب آیات[ویرایش]
چنانکه از ظاهر آیات پیداست مخاطب این عبارات، اهل خانه و زنان پیامبر است و نه همهٔ خانهها و زنان. در تفسیر نمونه اثر مکارم شیرازی آمدهاست:
منظور از حجاب در این آیه پوششِ زنان نیست، بلکه حکمی اضافه بر آن است که مخصوصِ همسرانِ پیامبر ص بوده و آن اینکه مردم موظف بودند به خاطرِ شرایطِ خاصِ همسرانِ پیامبر ص هرگاه میخواهند چیزی از آنان بگیرند از پشتِ پرده باشد، و آنها حتی با پوششِ اسلامی در برابرِ مردم در اینگونه موارد ظاهر نشوند، البته این حکم دربارهٔ زنانِ دیگر وارد نشده، و در آنها تنها رعایتِ پوشش کافی است. [...] بنابراین اسلام به زنانِ مسلمان دستورِ پردهنشینی نداده، و تعبیرِ پردگیان در موردِ زنان و تعبیراتی شبیه به این جنبهٔ اسلامی ندارد.[۶۱]
با این حال گذشته از تفسیر متأخّر یادشده، در تاریخ اسلام این آیه دستآویزی برای پردهنشینی همهٔ زنان بودهاست؛ به گونهای که علاوه بر تمام بدن زن، صدای او نیز عورت شمرده میشد. در نتیجه زنان جز در موارد استثنایی همچون بیماری و شاهد شدن در محاکم، حتی اجازهٔ بیرون رفتن از خانه را نیز نداشتند.[۶۲][۶۳][۶۴]
(۲) نکاح (آمیزش عاطفی یا جنسی)[ویرایش]
در تفسیر مجمعالبیان نوشتهٔ شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/۱۰۷۵م) چنین آمدهاست:
نکاح به معنای عقد و عملِ آمیزش آمده ولی بعضی میگویند که اصلِ آن به معنای عملِ آمیزش است و چون در موردِ عقد، زیاد استعمال شده لذا اکنون همان معنای عقد از آن فهمیده میشود.[۶۵]
دربارهٔ شیوهٔ برخورد بعضی از مسلمانان با زنان پیامبر اسلام و سبب پردهنشینی همسران وی، در آیات و روایات دیگر اشاراتی شدهاست. در مورد یک آیه قبلتر (آیهٔ ۵۲ احزاب: «[ای پیامبر] از این پس زنانِ [دیگر] برای تو حلال نیست، و نه اینکه آنان را با همسرانی بَدَل سِتانی گرچه زیباییِ آنان تو را به شگفت آوَرَد؛ مگر آنچه دستت دارا شود [زنانِ برده]. و خدا نگهبان بر همهچیز است.»[۶۶]) روایتی بدین شرح آوردهاند که مسلمانی به خانهٔ پیامبر آمده و بدون اجازه در حُجرهٔ عایشه داخل گردید و سپس خطاب به محمد، خواستار نکاح بَدَل و مبادلهٔ عایشه با زن خود برای آمیزش جنسی شد. پیامبر رنجید و گفت این عمل حرام شدهاست.[۶۷][۶۸][۶۹][۷۰][۷۱][۷۲][۷۳][۷۴][۷۵][۷۶][۷۷] ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/۱۰۷۷م) نویسندهٔ نخستین تفسیر شیعه به زبان فارسی، در باب این مسئله مینویسد:
عبداللّه بن زید گفت: عرب در جاهلیّت مبادلت کردندی به زنان، این شبی زنِ او را بِبُردی و آندیگر به بَدَلِ او زنِ او را ببردی. خدای تعالی گفت: این معنی حلال نیست و اگرچه حُسنِ ایشان تو را به عجب آرَد، الّا در حقِّ پرستاران [کنیزان] که اگر خواهی تا پرستارِ خود بدهی و پرستارِ او بستانی بر طریقِ مُعاوِضه و معارضه یا بر طریقِ اِباحَت، روا باشد یا بر سَبیلِ هِبه. عطاء بن یسار گفت از ابوهُرَیره که: در جاهلیّة عادت بودی که یکدیگر را گفتندی که: انزل الیّ عن امرأتک انزل لک عن امرأتی: من نزول کنم برای تو از اهلِ خود، تو نیز نزول کن برای من از اهلت. و این معنیِ مبادله است که گفتیم. خدای تعالی این آیت فرستاد و این حُکم حرام کرد و نهی کرد از او. یک روز عُیَینَة بن حصین در پیشِ رسول شد، و او در حجرهٔ عایشه بود؛ بی دستوری [بدون اجازه]. رسول گفت: «یا عُیَینه چرا دستوری نخواستی؟» گفت: یا رسول اللّه! من هرگز دستوری نخواستم بر هیچ مرد از قبیلهٔ مضر، آنگَه گفت: این سرخک کیست در پهلوی تو نشسته؟ گفت: «این عایشه است.» عُیَینه گفت: أَ فَلاَ أَنْزِلُ لَکَ عَنْ أَحْسَنِ الْخَلْقِ: خواهی که من فرود آیم [آورم] بر تو از نیکوترین خَلقانِ خدای؟ رسول - علیه السّلام - گفت: «خدای تعالی این معنی حرام کرد.» چون بیرون شد عایشه گفت: این کیست؟ رسول گفت: «هذا أَحمَقُ مُطاعٌ وَ إِنَّهُ عَلی ما تَرَینَ سَیِّدُ قَومِهِ: این احمقیاست مُطاع و سیّدِ قومِ خود است با این حماقت که میبینی.»[۷۸]
۵. احزاب، ۵۹ تا ۶۱ (آزار زنان)[ویرایش]
متن عربی[ویرایش]
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنَیٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (٥٩) لَّئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا (٦٠) مَّلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا (٦١)
برگردان فارسی[ویرایش]
ای پیامبر بگو به همسرانت و دخترانت و زنانِ مؤمنان که از پوششهای خویش بر خود نزدیک کنند، این نزدیکتر است بدانکه شناخته شوند، پس آزار نشوند، و خدا آمرزندهٔ مهربان است. (۵۹) اگر منافقان (دوروها) و کسانی که در دلهایشان بیماریاست و اراجیفگویان در شهر، کوتاه نیایند همانا تو را بر آنان میشورانیم تا جز اندکی همسایگیات نکنند؛ (۶۰) راندهشدگان هرکجا یافته شوند، دستگیر شده و به سختی کشته میشوند. (۶۱)[۷۹]
تفسیر[ویرایش]
(۱) تمایز ایمان و اسلام[ویرایش]
قرآن در آیاتی همچون آیهٔ ۱۴ سورهٔ حجرات میان ایمان و اسلام، و نتیجتاً مؤمن و مسلمان قائل به تمییز شدهاست: «اعراب گفتند ایمان آوردیم. بگو هرگز ایمان نیاوردید، ولی بگویید اسلام آوردیم. و هنوز ایمان درونِ دلهایتان نشدهاست. و اگر خدا و پیامبرش را فرمان بَرید از کردههایتان چیزی کم نمیکند. خدا آمرزندهٔ مهربان است.»[۸۰][۸۱] همچنین از صادق - پیشوای ششم شیعیان - آوردهاند که «ایمان، اقرار و عمل است؛ ولی اسلام، اقرار بدونِ عمل.»[۸۲] در نتیجه بر مبنای این تمایز و تکیه بر ظاهر کلام، آیات یادشده اگر گفته نشود فقط مؤمنان عصر پیامبر، حداکثر زنان و دختران پیامبر و مؤمنان را مخاطب قرار دادهاست و نه همهٔ مسلمانان. با این همه در فقه تشیع، مؤمن به فرد شیعه، و مسلم یا مخالف به فرد سنّی اطلاق میشود؛ و بهطور کلی فقهای شیعه و سنی تمایزی میان مؤمن و مسلم از جهت احکام اسلامی قائل نشدهاند.[۸۳]
(۲) جِلباب (پوشش)[ویرایش]
مرتضی مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب پس از بررسی روایات گوناگون در این باره چنین نتیجه میگیرد:
چنانکه ملاحظه میفرمایید معنی جِلباب [یا جَلباب] از نظر مفسران چندان روشن نیست. آنچه صحیحتر به نظر میرسد این است که در اصل لغت، کلمهٔ جِلباب شامل هر جامهٔ وسیع میشدهاست ولی غالباً در مورد روسریهایی که از چارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بودهاست به کار میرفتهاست.[۸۴]
(۳) تعرّض به زنان[ویرایش]
مفسران، شأن نزولی را نقل میکنند که سبب فرستادن آیه، آزارِ زنانِ آزاد به دست بیماردلان دانسته شدهاست. در آن زمان، زنان آزاد و کنیزان، هنگام شب به دستشویی که همانند حمام در بیرون از خانهها بود، میرفتند و آزارگران در این مسیر، متعرٌض آنان میشدند. با رعایت حجاب، زنان مسلمان آزاد از کنیزان (زنان برده اعم از مسلمان و غیرمسلمان) متمایز شدند تا از تعرّض مصون بمانند. مطابق فقه اسلامی زنِ برده حتی اگر مسلمان هم باشد، نباید محجبه بشود و بهویژه حق ندارد موی خود را بپوشانَد گرچه بعضی از احادیث مبنی بر استحباب حجاب کنیز است؛ یعنی وی مختار است که با حجاب یا بدون آن ظاهر شود.[۸۵][۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱][۹۲] ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/۱۰۷۷م) چنین آوردهاست:
مراد، جماعتی مُتَهَتِّکان بودند که به شب بیرون آمدندی و دنبالِ زنان و پرستاران [کنیزان] داشتندی چون ایشان به قضا حاجتی رفتندی انگشت در ایشان زدندی اگر بایستادندی مقصودِ خود از ایشان حاصل کردندی و اگر زجر کردندی ایشان را بگریختندی. زنان این شکایت با مردان بگفتند، مردان با رسول بگفتند، خدای این آیت فرستاد. [...] پرستاری به عمرِ خطّاب بگذشت رویبازپوشیده، عمر او را به دِرّه [تازیانه] بِزَد و گفت: یا لَکاع! [فرومایه!] مانندگی میکنی به آزادان؟ آنگَه گفت: لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنٰافِقُونَ، گفت: اگر چنانکه منافقان بازنایستند و آنان که در دل ایشان بیماریاست از تهمت و ریبَت و فجور، یعنی زانیان.[۹۳]
طباطبایی در المیزان با اشاره به شأن نزول یادشده مینویسد:
ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین - یعنی پوشاندنِ همهٔ بدن به شناخته شدن به اینکه اهلِ عفت و حجاب و صلاح و سَدادند، نزدیکتر است. در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمیشوند، یعنی اهلِ فسق و فجور متعرّضِ آنان نمیگردند. بعضی از مفسرین در معنای آن گفتهاند: این پوشیدگی، نزدیکتر بودنِ ایشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را میشناساند، چون زنانِ غیرمسلمان، و نیز کنیزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامتِ زنانِ مسلمان بود، و در نتیجه کسی متعرضِ آنان نمیشد، و حتی کسی نمیپنداشت که ایشان کنیز یا غیرمسلمانند، و از ملتِ یهود و نصاری هستند، لیکن معنای اول به ذهن نزدیکتر است.[۹۴]
(۴) ارتباط آیات سهگانه[ویرایش]
بعضی از فقها ارتباطی میان آیات ۶۰ و ۶۱ («اگر منافقان» به بعد) با آیهٔ ۵۹ قائل نشدهاند و آن دو را آیاتی مستقل میدانند اما برخی دیگر - از جمله مکارم شیرازی در کتاب النکاح - بر پیوستگی آیات تصریح کردهاند:
این آیه نازل شد که زنان ترتیبی دهند تا شناخته شوند که کنیز نیستند تا فُسّاق و فُجّار جرأت نداشته باشند به آنها جسارت کنند، قرآن به همین اکتفا نکرده و در آیات بعد منافقین و فجّار و فسّاق را به شدیدترین لحن تهدید کرد: لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلَّا قَلِیلًا مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا. وقتی این آیه نازل شد همه فهمیدند که مسئله جدیاست و مجازات سختی برای آنها تعیین شدهاست.[۹۵][۹۶]
۶. نور، ۲۷ تا ۳۱ (پوشاندن اندام)[ویرایش]
متن عربی[ویرایش]
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (۲۷) فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (۲۸) لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ (۲۹) قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذٰلِکَ أَزْکَیٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (۳۰) وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَیٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوٓاْ إِلَی ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ (۳۱)
برگردان فارسی[ویرایش]
ای کسانی که ایمان آوردید به خانههایی جز خانههای خود داخل نشوید تا آنکه همدم گردید و سلام کنید بر اهلش، این برایتان بهتر است شاید که یادآور شوید. (۲۷) و اگر در آنها کسی را نیافتید داخل نشوید تا اذن داده شوید. و اگر به شما گفته شد که برگردید، پس برگردید، این برایتان پاکتر است و خدا به آنچه انجام میدهید داناست. (۲۸) باکی بر شما نیست که به خانههای غیرِمسکونی درآیید که برایتان بهرهای در آنهاست و خدا میداند آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میدارید. (۲۹)
به مردانِ مؤمن بگو چشمهای خود را بپوشند و شرمگاههای خود را نگاه دارند، این برایشان پاکتر است، همانا خدا آگاه است به آنچه میسازند. (۳۰)
و به زنانِ مؤمن بگو چشمهای خود را بپوشند و شرمگاههای خود را نگاه دارند و اندامِ خویش را آشکار نسازند، مگر آنچه از آن پیداست، و روسریهای خویش را به شکافهایشان بزنند.
اندامِ خویش را آشکار نسازند مگر به شوهرانشان یا پدرانشان یا پدرانِ شوهرانشان یا پسرانشان یا پسرانِ شوهرانشان یا برادرانشان یا برادرزادگانشان یا خواهرزادگانشان یا زنانشان یا آنچه داراست دستهایشان [بردگانشان] یا پِیروانی از مردان که سوءنظر (یا شهوت یا نیاز) ندارند یا کودکانی که بر شرمگاههای زنان چیره نشدهاند. و [زنان] پاهایشان را نکوبند برای اینکه از اندامِ خویش آنچه نهفته دارند دانسته شود.
و همگان بازگشت کنید به سوی خدا ای مؤمنان؛ شاید که رستگار شوید. (۳۱)[۹۷]
تفسیر[ویرایش]
(۱) اجازه خواستن برای ورود به خانهها[ویرایش]
در آثاری همچون[۹۸][۹۹][۱۰۰][۱۰۱] تفسیر مجمعالبیان نوشتهٔ شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/۱۰۷۵م) چنین آمدهاست:
در روایت است که مردی خدمتِ پیامبر عرض کرد: از مادرم هم اجازه بگیرم؟ فرمود: «آری.» گفت: او به جز من خادمی ندارد. آیا باید از او اجازه بگیرم؟ فرمود: «آیا میل داری او را عریان ببینی؟» مرد جواب داد: نه. فرمود: «پس اجازه بگیر.»[۱۰۲]
ملا فتحالله کاشانی (درگذشتهٔ ۹۵۹ه.ش/۱۵۸۰م) پس از نقل بازگفت یادشده در تفسیر منهج الصادقین مینویسد:
در روایت آمده که عادتِ جاهلیت آن بود که چون شخصی خواستی که به خانهٔ دیگری درآید گفتی (حییتم صباحا و مساء) و بیاجازت درآمدی و بسا بودی که مرد با زنِ خود مباشرت کردی، وی بر ایشان درآمدی.[۱۰۳]
(۲) غَضِّ بَصَر (چشمپوشی)[ویرایش]
آوردهاند که به معنای خودداری از نگاه کردن به فَرْج یا شرمگاه دیگران است.[۱۰۴][۱۰۵] اما بعضی از فقها همچون مرتضی مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب، غَضِّ بَصَر را نهی از نگاه بادقت یا خیره شدن به گِردیِ چهره میدانند:
برخی از مفسران که غَضِّ بَصَر را به معنیِ ترکِ نظر گرفتهاند مدعی هستند که مقصود، ترکِ نظر به عورت است [...] قطعاً متعلَّقِ غَضِّ بَصَر چهره است و بس؛ زیرا آنچه ضرورت اقتضا میکند همین قدر است. نگاه به غیرِ چهره (و شاید دو دست تا مچ نیز) حتی با غَضِّ بَصَر نیز جایز نیست.[۱۰۶]
با وجود این، احادیثی از چهارده معصوم شیعیان مبنی بر جواز نظر است. در اصول کافی اثر شیخ کلینی (زادهٔ ۲۵۱ه.ش/۸۷۲م) به حدیثی از کاظم - پیشوای هفتم شیعه - اشاره شدهاست:
[به موسی کاظم] گفتم: من گرفتارِ نگاه به زنانِ زیبا شدهام و از این نگاه لذت میبرم. پس [وی] فرمود: «ای علی اگر خداوند صداقتِ نیّتِ تو را بشناسد بیمی نیست. و از زنا برحذر باش که برکت را از میان میبرد و دین را نابود میکند.»[۱۰۷][۱۰۸]
(۳) حفظ فَرْج (نگاه داشتن شرمگاه)[ویرایش]
واژهٔ فَرج در لغت به معنای «گشادگی بین دو چیز» و کنایه از «آلت تناسلی مرد و زن» است[۱۰۹] و در کنار عورت (قُبُل و دُبُر یا همان جلو و عقب پایینتنه)[۱۱۰] و سوآت (زشتیها) در اشاره به «شرمگاه انسان» به کار رفتهاست.[۱۱۱] آوردهاند که مراد از حفظ فرج در تمام قرآن «خودداری از زنا» است جز این آیه که به خودداری از نگاه کردن به فَرج نظر دارد.[۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]
(۴) زینت[ویرایش]
برای این واژه عمدتاً سه معنی اندام (زینت طبیعی زن)[۱۱۵][۱۱۶] و جامه (زینت مصنوع و ساختهٔ بشر)[۱۱۷][۱۱۸] و آرایش (گونهای دیگر از زینت مصنوعی) آورده شدهاست. اغلب فقیهان این کلمه را به «مواضع زینت» تفسیر کرده و با استناد به روایات، چهره و دستها و بعضاً پاها را مصداق «الا ما ظهر منها: آنچه از آن پیداست» دانستهاند. طباطبایی در المیزان چنین بیان میکند:
مراد از زینتِ زنان مواضعِ زینت است، زیرا اظهارِ خودِ زینت از قبیلِ گوشواره و دستبند حرام نیست، پس مراد از اظهارِ زینت، اظهارِ محلِ آنهاست.[۱۱۹]
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، زینت را چنین شرح میدهد:
بعضی، زینتِ پنهان را به معنیِ زینتِ طبیعی (اندامِ زیبای زن) گرفتهاند، در حالی که کلمهٔ زینت به این معنی کمتر اطلاق میشود. بعضی دیگر، آن را به معنیِ محلِ زینت گرفتهاند، زیرا آشکار کردنِ خودِ زینت مانندِ گوشواره و دستبند و بازوبند بهتنهایی مانعی ندارد، اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محلِ این زینتها است، یعنی گوشها و گردن و دستها و بازوان. بعضی دیگر، آن را به معنیِ خودِ زینتآلات گرفتهاند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعیاست که آشکار کردنِ چنین زینتی توأم با آشکار کردنِ اندامیاست که زینت بر آن قرار دارد. (این دو تفسیرِ اخیر از نظرِ نتیجه یکسان است هر چند از دو راه مسئله تعقیب میشود). حق این است که ما آیه را بدونِ پیشداوری و طبقِ ظاهرِ آن تفسیر کنیم که ظاهرِ آن همان معنیِ سوم است و بنابراین، زنان حق ندارند زینتهایی که معمولاً پنهانیاست آشکار سازند، هر چند اندامشان نمایان نشود، و به این ترتیب آشکار کردنِ لباسهای زینتیِ مخصوصی را که در زیرِ لباسِ عادی یا چادر میپوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختنِ چنین زینتهایی نهی کردهاست.[۱۲۰]
با این حال اگر تفسیر مشهور فقهی پذیرفته شود (مواضع زینت) در این صورت با استناد به آنچه در سورهٔ اعراف آمد - زینت به معنی جامهٔ پوشانندهٔ عورت - منظور از «زینت»: ناحیهٔ دامن از اندام زنان و مقصود از «الا ما ظهر منها»: ظهور متعارف یا اتفاقی در اثر اَعمال روزمرهای چون نشستوبرخاست و کار کردن خواهد بود. با وجود این برخی نیز دلیلِ ابهامِ زینت را تعمّدِ قرآن در واگذاریِ مصادیقِ منجر به مهارِ فحشا بر عهدهٔ عقل و عقلا به اقتضای زمان و مکان دانسته، و احتمال الحاق تنه و بازو را به ناحیهٔ دامن مطرح کردهاند.[۱۲۱]
(۵) جَیب (شکاف) و خِمار (روسری) و ملک یمین (برده)[ویرایش]
دربارهٔ معنای این واژگان، طباطبایی در المیزان مینویسد:
کلمهٔ خُمُر - به دو ضَمّه - جمعِ خِمار است، و خِمار آن جامهایاست که زن، سرِ خود را با آن میپیچد، و زائدِ آن را به سینهاش آویزان میکند. و کلمهٔ جُیوب، جمعِ جَیب - به فتحِ جیم و سکونِ یاء - است که معنایش معروف است، و مراد از جُیوب، سینههاست، و معنایش این است که به زنان دستور بده تا اطرافِ مقنعهها را به سینههای خود انداخته، آن را بپوشانند. [...] اطلاقِ جملهٔ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ هم شامل غلامان میشود و هم کنیزان، و از روایات نیز این اطلاق استفاده میشود.[۱۲۲]
نویسندهٔ کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، جیوب را محدود به سینهها یا شکاف میان پاها ندانسته و ریشهٔ لغوی جَیب را مدّ نظر قرار داده، چنین بیان میکند:
معنای اصلیِ جیب عبارت از شکاف (و فاصلهٔ میانِ دو چیز) است، پس هر شکاف و فاصلهای که بر روی یک جامه و حدِ فاصلِ میانِ دو جامه بود (و منجر به نمایان شدنِ بخشهایی از تنه و ران و بازو میگردید) را در بر میگیرد.
و دربارهٔ وجوب خِمار (روسری) نیز مینویسد:
استنباطِ لزومِ پوششِ مو از راهِ قهری بودنِ استتارش در پیِ پوششِ گردن و سینه، در نهایتِ ضعف و سستیاست. از آن گذشته، شرعی قلمداد شدنِ استفاده از سرانداز در پیش از نزولِ آیه نیز نادرست است زیرا هیچ آیهای پیش از این آیه (و حتی پس از آن) دالّ بر لزومِ استفاده از خِمار و سرانداز نشده [... و] از خِمار صرفاً به عنوانِ وسیلهای برای قرار گرفتن بر روی ناحیهای دیگر یاد شدهاست. [...] به این ترتیب آیه در این عبارت خِمار و سرانداز را به عنوانِ دَمدستترین وسیله انتخاب کرده تا زنان به آن وسیله جَیب و سینه را بپوشانند.[۱۲۳]
مرتضی مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب خُمُر را روسریهای کوچک دانستهاست.[۱۲۴]
(۶) نِسَائِهِنَّ (زنانشان)[ویرایش]
به معنای «مطلقِ جنسِ زن»،[۱۲۵] «زنان آشنا»،[۱۲۶] «صرفاً زنان مسلمان (و نه غیرمسلمان از جمله مسیحی و یهودی و زرتشتی)»[۱۲۷] آمدهاست. ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/۱۰۷۷م) روایت اخیر را چنین نقل میکند:
عباده گفت: عُمَرِ خطّاب نامه نبشت به ابوعُبَیدهٔ جرّاح آنجا که او عامل بود، گفت: شنیدم که زنانِ اهلِ کتاب با زنانِ مسلمانان به یکجای به گرمابه میشوند، تمکین مکن ایشان را ازآنکه با زنانِ مسلمانان به گرماوه روند، و اندامِ ایشان ببینند.[۱۲۸]
(۷) پِیروان بدون «اِربَة»[ویرایش]
به معنای مردان «سفیه»،[۱۲۹] «اَخته»،[۱۳۰] «تهیدست»،[۱۳۱] «سالمند»،[۱۳۲] «خدمتکار»،[۱۳۳] «آنان که زنان از ایشان شرم ندارند»،[۱۳۴] «بدون سوءنظر و چشمپاک»[۱۳۵] آمدهاست.
(۸) برداشت فقیهان[ویرایش]
تا پیش از حدود یک سدهٔ اخیر، فقها از این آیات سورهٔ نور برای استنباط پوشش در نماز (سَترِ صلاتی) استفاده میکردند و در مورد حد حجاب در نماز، پوشش بیشتری را نسبت به غیر آن منظور میداشتند. مرتضی مطهری در کتاب مسئلهٔ حجاب مینویسد:
فقهای اسلام در بابِ سَترِ صلاتی به آیهٔ سورهٔ نور تمسک میکنند که مربوط به نماز نیست، زیرا آنچه در نماز لازم است پوشیده شود همان است که در مقابلِ نامحرم باید پوشیده شود. و شاید اگر بحثی باشد در این است که آیا در نماز، زائد بر آنچه در مقابلِ نامحرم باید پوشیده شود لازم است پوشیده شود یا نه؟ اما در اینکه آنچه در نماز لازم نیست پوشیده شود، در مقابلِ نامحرم هم لازم نیست پوشیده شود، بحثی نیست.[۱۳۶]
بر همین اساس فقهایی همچون ابن جُنَید اِسکافی (درگذشتهٔ ۳۷۰ه.ش/۹۹۱م) و مقدس اردبیلی (درگذشتهٔ ۹۶۴ه.ش/۱۵۸۵م) نظر مساعدی به وجوب پوشاندن مو و قسمتهایی دیگر از بدن زنان نداشتهاند.[۱۳۷][۱۳۸] این برداشت از آرای فقهای پیشین، مخالفانی دارد.[۱۳۹]
(۹) ترجمهٔ توضیحی آیات ۳۰ و ۳۱ نور[ویرایش]
با توجه به تفاسیر یادشده در اینجا و آیات پیشین، ترجمهٔ توضیحی چنین خواهد بود:
[ای پیامبر] به مردانِ مؤمن بگو چشمهای خود را [از دیدنِ شرمگاهِ زنان] بپوشند و شرمگاههای خود را [از زنا کردن] نگاه دارند، این برایشان پاکتر است، همانا خدا آگاه است به آنچه میسازند. (۳۰)
و به زنانِ مؤمن بگو چشمهای خود را [از دیدنِ شرمگاهِ مردان] بپوشند و شرمگاههای خود را [از زنا دادن] نگاه دارند و اندامِ [عرفاً برانگیزاننده از جمله ناحیهٔ دامنِ] خویش را آشکار نسازند، مگر آنچه از آن [به واسطهٔ نوعِ جامه یا نشستوبرخاست و کار کردن و سایرِ اعمالِ متعارف] پیداست، و روسریهای خویش را [که همانندِ مردان در بیرون از خانه به دلیلِ گرمای طاقتفرسای حجاز به سر و پشتِ گردن انداختهاند] به شکافِ[سینه]هایشان بزنند.
اندامِ [عرفاً برانگیزاننده از جمله ناحیهٔ دامنِ] خویش را آشکار نسازند [و برهنهٔ مادرزاد نشوند] مگر به شوهرانشان یا پدرانشان یا پدرانِ شوهرانشان یا پسرانشان یا پسرانِ شوهرانشان یا برادرانشان یا برادرزادگانشان یا خواهرزادگانشان یا زنانشان [که میشناسند] یا آنچه داراست دستهایشان [بردگانشان اعم از مرد و زن که خدمتکار آنان هستند] یا پِیروانی از مردان که سوءنظر (یا شهوت یا نیاز) ندارند یا کودکانی که بر شرمگاههای زنان چیره نشدهاند. و [زنان] پاهایشان را [از روی عمد و با کلاهِ شرعی ساختن از عبارتِ الا ما ظهر منها (آنچه از آن پیداست)] نکوبند برای اینکه از اندامِ [برانگیزانندهٔ ناحیهٔ دامنِ] خویش آنچه نهفته دارند دانسته شود.
و همگان بازگشت کنید به سوی خدا ای مؤمنان؛ شاید که رستگار شوید. (۳۱)
(۱۰) توصیه به نکاح[ویرایش]
در قرآن بلافاصله پس از آیات یادشده دربارهٔ حجاب به نکاح (آمیزش عاطفی یا جنسی) توصیه شدهاست. ترجمهٔ آیات ۳۲ و ۳۳ نور چنین است:
و آمیزش دهید بیجفتان از خودتان، و شایستگانی از بندهها و کنیزهای خویش را. اگر نیازمند باشند خدا از فضلِ خویش بینیازشان میگردانَد و خدا گشایشگری داناست. (۳۲) و باید کسانی از شما که آمیزشی نمییابند [از زنا یعنی آمیزش با افرادِ مُحصَن (همسردار یا کنارهجو) و محارم و روسپیها که موجبِ اختلاطِ نطفه (گم شدنِ نسب) بودهاست،] خودداری کنند تا خدا از فضلِ خویش بینیازشان گرداند. و کَسانی از آنچه دستهایتان داراست [بردگان] که خواستارِ بازخریدِ خویش [و آزادسازیِ خود از بردگی] هستند پس اگر به خیری در آنها آگاه شدید بازخریدشان کنید و به ایشان از داراییِ خدا که به شما دادهاست دارایی دهید. و برای آنکه بهرهٔ زندگیِ دنیا را بجویید به ناخواه کنیزانِ خویش را - اگر کنارهجویی کنند - به روسپیگری وادار نکنید. و آنکس که بهناخواه وادارشان کند همانا خدا پس از واداشتنشان، آمرزندهٔ مهربان است. (۳۳)[۱۴۰]
۷. نور، ۵۸ تا ۶۰ (برهنگی و آمیزش)[ویرایش]
متن عربی[ویرایش]
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَیٰ بَعۡضٖۚ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ (٥٨) وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ (٥٩) وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ ۖ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ (٦٠)
برگردان فارسی[ویرایش]
ای کسانی که ایمان آوردید، کسانی که دستهایتان داراست [بردگان] و کسانی از شما که به بلوغ نرسیدهاند، سه بار از شما اذن بگیرند: پیش از نمازِ بامداد و در نیمروز که پوشاکهای خود را میاندازید و پس از نمازِ خفتن. برای شما سه عورت (شرمگاه) است و پس از آن بر ایشان باکی نیست که از گردشکنندگان به دورِ شما باشند [و] برخی از شما بر برخی دیگر [گردش کنید.] بدینسان خدا نشانهها را برای شما آشکار میسازد و خدا دانای سنجیدهکار است. (۵۸) و هنگامی که کودکان از شما به بلوغ برسند باید اذن بگیرند چنانکه کسانی که پیش از ایشان بودند اذن خواستند. بدینسان خدا نشانههای خود را برای شما آشکار میسازد و خدا دانای سنجیدهکار است. (۵۹) و نشستگان از زنانی که چشمداشت به آمیزشی ندارند، بر ایشان باکی نیست که پوشاکهای خود را بیندازند بدون آنکه جلوهگرانِ اندامی باشند، و اگر خودداری کنند برایشان بهتر است، و خدا شنوای داناست. (۶۰)[۱۴۱]
تفسیر[ویرایش]
(۱) وضع ثیاب (انداختن پوشاکها) و عورت (شرمگاه)[ویرایش]
این دو مورد را در آیات یادشده به معنای کنایی آمیزش جنسی دانستهاند. از جمله[۱۴۲][۱۴۳][۱۴۴][۱۴۵] شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/۱۰۷۵م) در تفسیر مجمعالبیان مینویسد:
ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ: این سه وقت برای شما عورتاند. علت اینکه وقت را عورت نامیده، این است که انسان در این اوقات لباس را از تن بیرون میکند و عورتش ظاهر میشود. سدی میگوید: بعضی از اصحاب دوست میداشتند که در این سه وقت با همسران خود درآمیزند و با غسل به مسجد بروند و نماز بخوانند. خداوند امر کرد که غلامان و اطفال در این سه وقت اجازه بگیرند.[۱۴۶]
با این حال مکارم شیرازی در کتاب النکاح ضمن بحث در مورد پوشش زنان یائسه چنین نتیجه میگیرد:
چند احتمال داده شدهاست: احتمال اوّل: منظور از ثیاب تمام لباسها غیر از عورت است. جواب: این احتمال خیلی بعید است و در هیچ مذهب و مکتبی چنین نیست. و قطعاً آیه منصرف از اوست. [...] و لکن الانصاف: با قطع نظر از روایات، ظاهر آیه این است که تمام لباسهایی که متعارف است (جِلباب، خِمار، مقنعه) میتوانند بردارند.[۱۴۷]
(۲) برهنگی و همبستری[ویرایش]
ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/۱۰۷۷م) شأن نزول دیگری را برای این آیات بیان میکند که نشانگر عادی بودن برهنگی در آن زمان است؛ به حدی که غلامان نیز ابایی نداشتند زنان را عریان ببینند:
مُقاتِل گفت: آیت در زنی آمد نامِ او اَسماء بنتِ مَرثَد. او را غلامی بود بزرگ، وقتی ناگاه در سرای شد، او را از آن کراهت آمد، و او بر حالتی که نخواست که او را غلام چنان بینَد، بیامد و گفت: یا رسولاللّه! این غلامان و خدمتکاران در سرای ما میآیند در اوقاتی که ما را از آن کراهت است. خدای تعالی این آیت فرستاد. وَ اللّٰهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ، و خدای تعالی دانا و محکمکار است. و بعضی مفسّران گفتند: حکمِ این آیت منسوخ است، و این آنگَه بود که سرایها را در نبود و پردهها آویخته نبود، چون حال چنین بود و خدای تعالی در این اوقات استیذان فرمود، آنگه منسوخ کرد این حکم، و این درست نیست.[۱۴۸]
در روایاتی دیگر، حالت خاص برهنگی را که اسماء از آن کراهت داشت آمیزش وی با شوهرش دانستهاند:
اسماء خطاب به رسولالله گفت: زن و شوهر در حالی که زیر یک لحافاند غلامشان بدون اذن بر آنها وارد میشود.[۱۴۹][۱۵۰][۱۵۱]
از قول ابنعباس آمدهاست:
چه بسا مردی که خدمتکار یا فرزند یا یتیمش بود بر حجرهٔ او وارد میشد و او بر روی اهلش بود [آمیزش میکرد] پس خدا دستور داد در آن عورتها که نام برد، اذن بگیرند.[۱۵۲][۱۵۳]
(۳) اطفال یا کودکان[ویرایش]
این واژه به قرینهٔ آیهٔ ۳۱ نور که ابنا (فرزندان) و طفل (کودک) همزمان آمده به معنای «انسان صغیر» و مطلقِ کودکان است و نه فرزندان و اولاد انسان.[۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶] طباطبایی در المیزان چنین بیان میکند:
کلمهٔ «طفل» به معنای انسان صغیر است.[۱۵۷]
(۴) نکاح یا آمیزش[ویرایش]
این واژه به هر دو مورد آمیزش جنسی و آمیزش عاطفی معنا شدهاست. مکارم شیرازی در کتاب النکاح مینویسد:
ارباب لغت و فقها در معنی کلمهٔ نکاح شدیداً اختلاف دارند و این اختلاف بر محور چهار قول دور میزند:
- حقیقت در عقد است (نکاح یعنی عقد نکاح).
- حقیقت در آمیزش جنسی و مُواقعه است.
- مشترک بین عقد و مواقعه است.
- در هیچکدام حقیقت نیست و این معنی مَجاز است و بعضی گفتهاند که معنی حقیقی آن اختلاط (مخلوط شدن) است.[۱۵۸]
معنای زنا در عرب جاهلی چندان روشن نیست؛ از جمله آوردهاند که در جاهلیت کسی را زناکار میدانستند که با فردی از قبیلهٔ دیگر آمیزش میکرد. اما چندین نوع نکاح نیز در میانشان مرسوم و جایز بود که اسلام فقط یک گونه از آن را روا شمرد. انواع نکاح به شرح زیر بودهاست:
- یکم، نکاح میان زن و یک مرد که به شیوهٔ کنونی آن نزدیک بودهاست. نکاح بُعوله و مُتعه (موقت) و اَمه (کنیز) از اشکال آن بودهاست.
- دوم، نکاح اِستِبضاع نام داشت که زن به درخواست شوهر برای بارداری فرزندی نجیب و شریف، با مردی شرافتمند همبستر میشد و شوهر اصلی تا زمان قطعیت بارداری از او دوری میجُست. گاهی نیز زن بیشوهر از مردان شریف چنین درخواستی میکرد.
- سوم، نکاح رَهط که نکاح گروه حداکثر ده نفره از مردان با یک زن بودهاست که آن زن پس از زادن فرزند خود، او را به هر کدام از شوهران خویش که میخواست ملحق میکرد و کسی یارای مخالفت نداشت.
- چهارم، نکاح مُخادنه که در آن مرد یا زن بهطور پنهانی، دوستی برای خود برمیگزید و با او آمیزش میکرد. هرگاه فرزندی زاده میشد، زن اعلام میکرد که آن فرزند برای فلان مرد است. در قرآن از این زنان به لفظِ جمع تعبیر شدهاست. (غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ: در حالی که از بدکاران و دوستیگیرندگانِ پنهان پس از آنکه همسردار شدند، نباشند. / بخشی از آیهٔ ۲۵ سورهٔ نسا)
- پنجم، نکاح صاحب رایه، نکاح با زن دارای پرچم بر سر خانه که روسپیگری را پیشهٔ خود ساخته و از این راه درآمد کسب میکرد. مردان بیشماری میتوانستند با او بیامیزند ولی پس از تولد فرزندش، قیافهشناسی را فرامیخواندند تا بچه را به یکی از مردان ملحق کند.
دربارهٔ گونهٔ پنجم نکاح، آمدهاست که تهیدستانی از مهاجرین، برای رفع تنگدستی خود به فکر نکاح با روسپیها افتادند تا بدینسان از درآمد فاحشگی آنان برای گذران زندگی خود بهره ببرند. وقتی موضوع را با پیامبر در میان گذاشتند آیهای در ممنوعیت نکاح با این زنان زناکار نازل شد. ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/۱۰۷۷م) چنین آوردهاست:
عکرمه گفت: آیت [۳ نور] در زنانی آمد زناکننده که در مکّه و مدینه بودند، و بسیار بودند، و از مشاهیرِ ایشان نُه زن بود و صواحبِ رایات [پرچمها] [...] تا ایشان را به آن بشناختندی [...] و به خانهٔ ایشان الّا مشرکی یا زانی نرفتی. و در جاهلیت عادت بودی که مردمِ فرومایه، زنِ ناپارسا به زنی کردی به طمعِ کسبِ ایشان، و آن را طعمه بساختندی. جماعتی درویشانِ مسلمانان را اندیشه افتاد که همچنین کنند. از پیغامبر دستوری خواستند. خدای تعالی این آیت فرستاد و نهی کرد ایشان را از مُناکِحَت ایشان و امثالِ ایشان.[۱۵۹]
پنج گونهٔ دیگر نکاح عبارت بودند از:
- نکاح بَدَل یا تبدیل زنان: نکاح متقابل همسران یکدیگر که معمولاً موقتی بود.
- نکاح شِغار: نکاح متقابل دختران یکدیگر
- نکاح ضَیزَن: نکاحِ زنِ پدر پس از مرگ او
- نکاح جمع بین الاُختَین: نکاح همزمان دو خواهر
- نکاح مُضامده: نکاح همسر خود به مرد ثروتمند در هنگام تنگدستی.[۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴]
(۵) قواعد از زنان[ویرایش]
چنانچه ظاهر آیات ملاک قرار گیرد محتوای آیهٔ ۶۰ نیز به دنبال آیات ۵۸ و ۵۹ آمده و زنان نشسته در خانه (یا شاید پیرزنان) را - که جلوهگر اندامهای خود نیستند و توقع هیچگونه آمیزشی هم ندارند - از اذن گرفتن برای ورود، اجبار به خروج از خانه یا اجبار به تن کردن پوششهایشان معاف کردهاست. با وجود این، نویسندهٔ کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر این معنا از آیه را محتمل ندانسته و آیهٔ ۶۰ نور را دربارهٔ زنان خانهنشینی میداند که تمایل به ازدواج دائم ندارند، و خداوند به آنان اجازهٔ ازدواج موقت را میدهد به شرط اینکه با تَبَرُّج - یعنی نصب پرچم بر سر خانه یا به نمایش گذاردن اندام برهنهٔ خود در برابر رهگذران از طریق پنجره و درِ خانه - در صدد یافتن همسر موقت برنیایند. و چنانچه خویشتنداری (یا ازدواج دائم) کنند برایشان بهتر است.[۱۶۵] با این همه بنا بر نظر مشهورِ فقها، آیهٔ یادشده به اختیاری بودن پوشاندن سر و برخی قسمتهای دیگر از بدن زنان یائسه اشاره دارد؛ بنابراین آزادی روسری برای زنان یائسه و اقلیتهای دینی، نمیتواند از نظر مجتهدین مشکل شرعی داشته باشد و میتواند قانوناً نیز استثنا شود.[۱۶۶] مکارم شیرازی در فتوای خود مینویسد که زنان یائسه حتی بیشتر از صرف موها را میتوانند در معرض دید نامحرم قرار دهند اما «این مسئله را به صورت عمومی و برای مردم اعلام نمیکنیم.»
حکم رعایت حجاب برای زنان یائسه
- پرسش: حجاب برای زنانی که به سن یائسگی رسیدهاند، چه حکمی دارد؟
- پاسخ: اولاً حجاب در مورد زنان یائسهای که رغبتی برای ازدواج با آنها نیست واجب نمیباشد و رجحان دارد، البته اگر ترک حجاب منشأ مفاسدی گردد لازم است حجاب را رعایت کنند. ثانیاً مختص موها نیست یعنی میتوانند مقداری از سر و گردن و مقداری از دستها را نپوشانند. ثالثاً این حکم
شاملهمهٔ زنان شوهردار و غیرشوهردار [را] که در این سنّ میباشند، شامل میشود. رابعاً این مسئله را به صورت عمومی و برای مردم اعلام نمیکنیم.[۱۶۷]
مآخذ ترجمه[ویرایش]
- قرآن با چهار ترجمهٔ کهن، به کوشش محمد شریفی، با مقدمهٔ بهاءالدین خرمشاهی.[۱۶۸] شامل ترجمهٔ قرآن از کتابهای ذیل:
- ترجمهٔ تفسیر طبری، جمعی از علمای ماوراءالنهر (سدهٔ چهارم هجری/دهم میلادی)
- روضالجنان و روحالجنان فی تفسیرالقرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/۱۰۷۷م)
- تفسیر سورآبادی، ابوبکر عتیق نیشابوری (درگذشتهٔ ۴۷۹ه.ش/۱۱۰۰م)
- کشفالاسرار و عدةالابرار، ابوالفضل رشیدالدین میبدی (سدهٔ ششم هجری/دوازدهم میلادی)
- ترجمهٔ کلمه به کلمه و وفادار به متن عربی قرآن از محمدکاظم معزّی[۱۶۹]
- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰[۱۷۰]
- پایگاه جامع قرآنی[۱۷۱]
- قرآن حبلالمتین[۱۷۲]
- تارنمای امالکتاب[۱۷۳]
- تارنمای الکتاب[۱۷۴]
- تارنمای تدبر[۱۷۵]
- تارنمای تنزیل[۱۷۶]
- تارنمای پارسقرآن[۱۷۷]
پانویس[ویرایش]
- ↑ حجاب و پوشش در قرآن، استثنای سوم: قواعد. تارنمای مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزهٔ علمیهٔ قم
- ↑ آیا در اسلام، پوشاندن سر بر کنیزان واجب نبوده و آنان در صورت پوشش باید تنبیه شوند؟، تارنمای اسلام کوئست
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۵۲). پایگاه جامع مرتضی مطهری
- ↑ زنان مؤمن، موظّف به رعایت حجاب در برابر زنان غیرمسلمان، فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی و دیگر پژوهشگران، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ۳۳ جلد، جلد ۱۰، ص۳۵۳. تارنمای کتابخانهٔ فقاهت
- ↑ نگاهی به یک قاعده و دو استثنا در موضوع حجاب، محمد سروش محلاتی، نشریهٔ مطالعات راهبردی زنان، ۱۳۸۶، ش۳۷. پرتال جامع علوم انسانی
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۶۴۲
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۳۰)
- ↑ تصویر آدم و حوا، و فریب شیطان در بهشت. تارنمای رهیافته
- ↑ بازتاب اسرائیلیات در قصههای حضرت آدم (ع) بر اساس متون تاریخی، عسکری ابراهیمی جویباری، نشریهٔ فقه و تاریخ تمدن، ۱۳۸۹، ش۲۵. تارنمای مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
- ↑ آیا آدم و حوا اولین انسانهای روی زمین بودند؟، ۵ آبان ۱۳۹۵. پایگاه خبری فردانیوز
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۲۰ و ۲۲ و ۲۶ و ۲۷ اعراف، پایگاه جامع قرآنی
- ↑ واقعنما یا تمثیلی بودن قصص قرآن، محمد مولوی و معصومه خلیلی، فصلنامهٔ سراج منیر، ش۱۹، بازنشر در خبرگزاری فارس
- ↑ جُستاری بر انواع تمثیل در مَثَلها و قصّههای قرآن کریم، نیلوفر رضازاده و فاطمه شاهرودی، مجلهٔ معرفت، ش۱۸۰. پایگاه اطلاعرسانی حوزه
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۸۷
- ↑ قرآن، ترجمهٔ مهدی محییالدین الهی قمشهای. تارنمای پارسقرآن
- ↑ متن و ترجمههای آیهٔ ۲۶ بقره
- ↑ متن و ترجمههای آیهٔ ۷ آل عمران
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۱۰۳
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۳۱ تا ۳۳ اعراف
- ↑ تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری (زادهٔ ۲۱۸ه.ش/839م)، تصحیح احمد محمد شاکر، ۲۴ جلد، جلد ۱۲، ص۳۹۸
- ↑ تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابیحاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۵، ص۷۵
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۹، ص۸۷
- ↑ تفسیر خازن، علی بن محمد خازن (زادهٔ ۶۵۸ه.ش/1279م)، تصحیح محمد علی شاهین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۴ جلد، جلد ۲، ص۱۹۵
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۱۷۳
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۱۰۸
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۶، ص۱۴۸
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۶، ص۱۴۱
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۷۷)
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص ۹ و ۱۰ و ۲۷ و ۲۸ و ۲۵۵ و ۲۵۶. روایات و احادیث مربوطه: ص ۲۰ تا ۲۶۹
- ↑ مناظره دربارهٔ لزوم پوشیدگی زنان، ۲۳ اسفند ۱۳۹۶. صدانت
- ↑ متن مناظره دربارهٔ لزوم پوشیدگی زنان، ۲۳ اسفند ۱۳۹۶. مؤسسهٔ فهیم
- ↑ مناظره دربارهٔ قانون الزام حجاب، برنامهٔ زاویه، شبکهٔ چهار سیما، ۲۶ شهریور ۱۳۹۹. صدانت
- ↑ چند نقد بر کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر»، پایگاه عبرتپژوهی تاریخی
- ↑ نقد کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر»، ۲۶ فروردین ۱۳۹۲. صدانت
- ↑ تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابیحاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۵، ص۶۹
- ↑ تفسیر ثعلبی، ابواسحاق احمد ثعلبی (درگذشتهٔ ۴۱۵ه.ش/1036م)، تصحیح ابیمحمد بن عاشور و نظیر الساعدی، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۴، ص۲۳۰
- ↑ نهجالبیان عن کشف معانی القرآن، محمد بن حسن شیبانی (درگذشتهٔ ۱۸۴ه.ش/805م)، تصحیح حسین درگاهی، نشر الهادی، ۵ جلد، جلد ۲، ص۳۳۲
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۹، ص۹۲
- ↑ دختران و همسران پیامبر مهدی خسروی، ۱۳۸۵. پایگاه اطلاعرسانی حوزه
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۳۲ و ۳۳ احزاب
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۲۸ تا ۳۱ احزاب
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۲۹۰
- ↑ تفسیر بیضاوی، ناصرالدین عبدالله بیضاوی (درگذشتهٔ ۶۶۵ه.ش/1286م)، بیروت: دارالفکر، ۵ جلد، جلد ۲، ص۲۲۱
- ↑ تفسیر غریبالقرآن، فخرالدین طُرِیحی (زادهٔ ۹۵۰ه.ش/1571م)، تصحیح محمدکاظم طریحی، قم: انتشارات زاهدی، ص۱۵۱
- ↑ تفسیر روحالمعانی، شهابالدین آلوسی (زادهٔ ۱۱۸۱ه.ش/1802م)، بیروت: اداره الطباعه المنیریه - احیاء التراث العربی، ۳۰ جلد، جلد ۲۲، ص۸
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۴۲۷
- ↑ تفسیر تبیان، شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه.ش/995م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۳۳۹
- ↑ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۱۵۵
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (زادهٔ ۱۰۰۶ه.ش/1627م)، مؤسسه الوفا، ۱۰۴ جلد، جلد ۲۲، ص۱۷۶
- ↑ دانشنامهٔ جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ص۴۴۴۳
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۴۶۲
- ↑ تبرّج و مصادیق آن با تأکید بر تفاسیر فقهی، حلیمه حیدری، نشریهٔ مطالعات پژوهشی زنان، ۱۳۹۴. سامانهٔ مدیریت نشریات علمی جامعةالمصطفی العالمیه
- ↑ تفسیر تبیان، شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه.ش/995م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۳۳۹
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (زادهٔ ۱۰۰۶ه.ش/1627م)، مؤسسه الوفا، ۱۰۴ جلد، جلد ۲۲، ص۱۷۶
- ↑ سفینةالبحار، شیخ عباس قمی، نشر اسوه، ۸ جلد، جلد ۱، ص۷۱۷
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۲۰، ص۱۰۸
- ↑ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۱۵۵
- ↑ آیهٔ تطهیر: برهان عصمت امامان، سید احمد خاتمی، نشریهٔ پاسدار اسلام، ۱۳۸۸، ش۵. پرتال جامع علوم انسانی
- ↑ دانشنامهٔ کلام اسلامی، جمعی از پژوهشگران، ص۱۱
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۵۳ تا ۵۵ احزاب
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۴۰۱
- ↑ تفسیر قرطبی، شمسالدین قُرطُبی (درگذشتهٔ ۶۵۲ه.ش/1273م)، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۲۲۷
- ↑ تذکرةالفقها، علامه حسن حلّی (زادهٔ ۶۳۰ه.ش/1251م)، منشورات المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، ۲ جلد، جلد ۲، ص۵۷۳
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (زادهٔ ۱۰۰۶ه.ش/1627م)، مؤسسه الوفا، ۱۰۴ جلد، جلد ۱۰۳، ص۲۵۰
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۲، ص۳۰۳
- ↑ متن و ترجمههای آیه ۵۲ احزاب
- ↑ تفسیر ثعلبی، ابواسحاق احمد ثعلبی (درگذشتهٔ ۴۱۵ه.ش/1036م)، تصحیح ابیمحمد بن عاشور و نظیر الساعدی، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۵۶
- ↑ تفسیر کَشّاف، جارالله زمخشری (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، بیروت: دار الکتاب العربی، ۴ جلد، جلد ۳، ص۵۵۳
- ↑ تفسیر جوامعالجامع، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، مؤسسهٔ نشر اسلامی وابسته به جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، ۳ جلد، جلد ۳، ص۷۶
- ↑ تفسیر بحرالمحیط، ابوحیان اندلسی (زادهٔ ۶۳۵ه.ش/1256م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۸ جلد، جلد ۷، ص۲۳۵
- ↑ تفسیر قرطبی، شمسالدین قُرطُبی (درگذشتهٔ ۶۵۲ه.ش/1273م)، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۲۲۱
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر (زادهٔ ۶۸۱ه.ش/1302م)، تصحیح محمد حسین شمسالدین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۹ جلد، جلد ۶، ص۳۹۸
- ↑ غرائب القرآن و رغائب الفرقان، نظامالدین حسن قمی نیشابوری (درگذشتهٔ ۷۰۷ه.ش/1328م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۶ جلد، جلد ۵، ص۴۷۲
- ↑ تفسیر درالمنثور، جلالالدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۶۳۸
- ↑ تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، حسین بن محمد دیاربکری (درگذشتهٔ ۹۳۸ه.ش/1559م)، دارالصادر، ۲ جلد، جلد ۲، ص۱۵۴
- ↑ سراجالمنیر، شمسالدین خطیب شربینی، (درگذشتهٔ ۹۴۸ه.ش/1569م)، قاهره: مطبعه بولاق (الامیریه)، ۴ جلد، جلد ۳، ص۲۶۴
- ↑ یادداشتهای استاد مطهری، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ۱۳۸۵، ۱۱ جلد، جلد ۵، ص۱۶۸
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۱۱
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۵۹ تا ۶۱ احزاب
- ↑ متن و ترجمههای آیه ۱۴ حجرات
- ↑ اسلام و ایمان؛ شباهتها و تفاوتها، طاهره کمالی، نشریهٔ بشارت، ۱۳۸۳، ش۴۵. پرتال جامع علوم انسانی
- ↑ ترجمهٔ اصول کافی، شیخ کلینی (زادهٔ ۲۵۱ه.ش/872م)، ترجمهٔ محمدباقر کمرهای، قم: نشر اسوه، چاپ سوم، ۱۳۷۵، ۶ جلد، جلد ۴، ص۸۱
- ↑ نگاهی مقایسهای به جهانشمولی حقوق بشر در اسلام، محمدرضا باقرزاده، ماهنامهٔ معرفت، مهر ۱۳۸۳، ش۸۲، ص۶
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۰۲)
- ↑ وسائلالشیعه، شیخ حر عاملی (زادهٔ ۱۰۰۳ه.ش/1624م)، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۳۰ جلد، جلد ۴، ص۴۱۲
- ↑ تفسیر واحدی، ابوالحسن علی واحدی (زادهٔ ۴۵۵ه.ش/1076م)، ۲ جلد، جلد ۲، ص۸۷۳
- ↑ الینابیع الفقهیه، علیاصغر مروارید، بیروت: دار التراث - الدار الاسلامیه، ۴۰ جلد، جلد ۲۷، ص۳۷۴
- ↑ تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابیحاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۱۰، ص۱۷
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر (زادهٔ ۶۸۱ه.ش/1302م)، تصحیح محمد حسین شمسالدین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۹ جلد، جلد ۳، ص۵۲۶
- ↑ تفسیر نسفی، عبدالله بن احمد نسفی (درگذشتهٔ ۶۸۹ه.ش/1310م)، ۴ جلد، جلد ۳، ص۳۱۵
- ↑ تفسیر درالمنثور، جلالالدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۶۶۱
- ↑ تفسیر روحالمعانی، شهابالدین آلوسی (زادهٔ ۱۱۸۱ه.ش/1802م)، بیروت: اداره الطباعه المنیریه - احیاء التراث العربی، ۳۰ جلد، جلد ۱۱، ص۲۶۳
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۲۱
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۶، ص۵۱۰
- ↑ کتاب النکاح، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علیبنابیطالب، ۱۴۲۴ه.ق/۱۳۸۲ه.ش، ۷ جلد، جلد ۱، ص۵۴
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۴۳۰
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۲۷ تا ۳۱ نور
- ↑ تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری (زادهٔ ۲۱۸ه.ش/839م)، تصحیح احمد محمد شاکر، ۲۴ جلد، جلد ۱۹، ص۱۴۸
- ↑ تفسیر قرطبی، شمسالدین قُرطُبی (درگذشتهٔ ۶۵۲ه.ش/1273م)، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۲، ص۲۱۹
- ↑ تفسیر درالمنثور، جلالالدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۲۲۰
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۳۱
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۱۲۲
- ↑ تفسیر منهج الصادقین، ملا فتحالله کاشانی (درگذشتهٔ ۹۵۹ه.ش/1580م)، تهران: کتابفروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۳ه.ش، ۱۰ جلد، جلد ۶، ص۲۷۰
- ↑ مَن لایَحضُرُه الفَقیه، شیخ صدوق (زادهٔ ۲۹۷ه.ش/918م)، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۴ جلد، جلد ۲، ص۶۲۷
- ↑ وسائلالشیعه، شیخ حر عاملی (زادهٔ ۱۰۰۳ه.ش/1624م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۲۰ جلد، جلد ۱۱، ص۱۲۹
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۷۶)
- ↑ اصول کافی، شیخ کلینی (زادهٔ ۲۵۱ه.ش/872م)، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۸ جلد، جلد ۵، ص۵۴۲
- ↑ نقش قصد لذت در حرمت نگاه، محمدجواد دانیالی، فصلنامهٔ فقه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۴ دی ۱۳۸۹، ش۶۲
- ↑ فرهنگ فقه، محمود هاشمی شاهرودی، قم: مؤسسهٔ دایرةالمعارف فقه اسلامی، ۵ جلد، جلد ۵، ص۶۶۱
- ↑ فرهنگ فقه، محمود هاشمی شاهرودی، قم: مؤسسهٔ دایرةالمعارف فقه اسلامی، ۵ جلد، جلد ۵، ص۵۰۴
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۹، ص۶۷
- ↑ وسائلالشیعه، شیخ حر عاملی (زادهٔ ۱۰۰۳ه.ش/1624م)، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۳۰ جلد، جلد ۷، ص۱۶۶
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (زادهٔ ۱۰۰۶ه.ش/1627م)، مؤسسه الوفا، ۱۰۴ جلد، جلد ۶۹، ص۲۶
- ↑ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، میرزا محمد قمی مشهدی (درگذشتهٔ ۱۰۹۲ه.ش/1713م)، قم: دارالغدیر، ۱۴ جلد، جلد ۱۳، ص۴۴۳
- ↑ تفسیر کَشّاف، جارالله زمخشری (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، بیروت: دار الکتاب العربی، ۴ جلد، جلد ۳، ص۲۳۱
- ↑ تفسیر رازی، فخرالدین رازی (زادهٔ ۵۲۸ه.ش/1149م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۳۲ جلد، جلد ۲۳، ص۲۰۵
- ↑ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ ۲۹۸ه.ش/919م)، قم: دارالکتاب، ۲ جلد، جلد ۲، ص۲۳۱
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۸، ص۱۷۳
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۵، ص۱۵۶
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۳۹
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۴۵–۵۵۵ و ۶۰۲
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۵، ص۱۵۶
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۶۹ و ۵۷۵
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۱۳)
- ↑ تفسیر رازی، فخرالدین رازی (زادهٔ ۵۲۸ه.ش/1149م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۳۲ جلد، جلد ۲۳، ص۲۰۷
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۸۴
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۵، ص۱۵۶
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۱۲۶
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۲، ۱۳۷۴ه.ش، ۲۷ جلد، جلد ۱۴، ص۴۵۲
- ↑ جواهر، محمدحسن نجفی (درگذشتهٔ ۱۲۲۹ه.ش/1850م)، تصحیح محمود قوچانی، بیروت: احیاء التراث العربی، ۴۳ جلد، جلد ۲۹، ص۹۵
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۴۹۰)
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۱۲۹
- ↑ سورهٔ نور، آیهٔ ۳۱، ترجمههای کاظم پورجوادی، عبدالمحمد آیتی، اصغر برزی، محمدعلی رضایی
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۱۲۶
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۵۸۸: ترتیب کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی (زادهٔ ۹۷ه.ش/718م)، ج۱، ص۶۵۹ - مسند احمد بن حنبل، احمد بن حنبل (زادهٔ ۱۵۹ه.ش/780م)، ج۵، ص۳ - الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم، طنطاوی جوهری، شرح آیه
- ↑ مسئلهٔ حجاب، مرتضی مطهری (مجموعه آثار، جلد ۱۹، ص۵۵۵)
- ↑ در مورد پوشش و حجاب، احمد قابل، ۵ خرداد ۱۳۸۵. تارنمای شخصی احمد قابل
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۶۸۹ و ۶۹۹ و ۷۰۵ و ۷۳۳ و ۷۶۹
- ↑ نظر محقق اردبیلی دربارهٔ حجاب، ۱۱ آبان ۱۴۰۰. تارنمای پاسخ به شبهات فضای مجازی
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۳۲ و ۳۳ نور
- ↑ متن و ترجمههای آیات ۵۸ تا ۶۰ نور
- ↑ اصول کافی، شیخ کلینی (زادهٔ ۲۵۱ه.ش/872م)، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۸ جلد، جلد ۵، ص۵۳۰
- ↑ تفسیر وسیط، ابوالحسن علی واحدی (زادهٔ ۴۵۵ه.ش/1076م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۴ جلد، جلد ۳، ص۳۲۸
- ↑ تفسیر درالمنثور، جلالالدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۲۱۷
- ↑ زبدةالبیان فی احکام القرآن، مقدس اردبیلی (درگذشتهٔ ۹۶۴ه.ش/1585م)، تهران: منشورات المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۵۴۹
- ↑ ترجمهٔ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، ترجمهٔ محمد بیستونی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۲۷ جلد، جلد ۱۷، ص۱۶۸
- ↑ کتاب النکاح، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علیبنابیطالب، ۱۴۲۴ه.ق/۱۳۸۲ه.ش، ۷ جلد، جلد ۱، ص۷۹
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۱۷۹
- ↑ تفسیر کَشّاف، جارالله زمخشری (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، بیروت: دار الکتاب العربی، ۴ جلد، جلد ۳، ص۲۵۳
- ↑ تفسیر رازی، فخرالدین رازی (زادهٔ ۵۲۸ه.ش/1149م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۳۲ جلد، جلد ۲۴، ص۴۱۶
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر (زادهٔ ۶۸۱ه.ش/1302م)، تصحیح محمد حسین شمسالدین، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۹ جلد، جلد ۶، ص۷۶
- ↑ تفسیر قرآن عظیم، محمد بن ابیحاتم رازی (زادهٔ ۲۳۳ه.ش/854م)، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۰ جلد، جلد ۸، ص۱۹۲
- ↑ تفسیر درالمنثور، جلالالدین سیوطی (زادهٔ ۸۲۴ه.ش/1445م)، بیروت: دارالفکر، ۸ جلد، جلد ۶، ص۲۱۹
- ↑ تفسیر تبیان، شیخ طوسی (زادهٔ ۳۷۴ه.ش/995م)، بیروت: احیاء التراث العربی، ۱۰ جلد، جلد ۷، ص۲۹۲
- ↑ تفسیر مجمعالبیان، شیخ طَبرِسی (زادهٔ ۴۵۴ه.ش/1075م)، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۰ جلد، جلد ۷، ص۱۲۸
- ↑ قاموس قرآن، سید علیاکبر قریشی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۷ جلد، جلد ۴، ص۲۲۶
- ↑ ترجمهٔ تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۴۸۶
- ↑ کتاب النکاح، ناصر مکارم شیرازی، قم: نشر مدرسهٔ علیبنابیطالب، ۱۴۲۴ه.ق/۱۳۸۲ه.ش، ۷ جلد، جلد ۱، ص۱۴
- ↑ روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی (زادهٔ ۴۵۶ه.ش/1077م)، تصحیح محمدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی وابسته به آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ۲۰ جلد، جلد ۱۴، ص۸۲
- ↑ صحیح بخاری، محمد بخاری (زادهٔ ۱۸۹ه.ش/810م)، بیروت: دار طوق النجاه، ۹ جلد، جلد ۷، ص۱۵
- ↑ احکام القرآن، جَصّاص (زادهٔ ۲۹۶ه.ش/917م)، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۳ جلد، جلد ۳، ص۳۹۵
- ↑ نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، ص۳۶۶
- ↑ فقهالحدیث، عباس پسندیده و عبدالهادی مسعودی، دانشگاه قرآن و حدیث قم، ۱۳۸۶، ص۲۱. کتابخانهٔ دیجیتال مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه قرآن و حدیث
- ↑ گونههای ازدواج در عصر جاهلی، حامد منتظری مقدم، نشریهٔ تاریخ در آیینهٔ پژوهش، ۱۳۸۴، ش۸. پرتال جامع علوم انسانی
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰، ص۶۲۰
- ↑ حجاب؛ حد شرعی، حد قانونی، محسن کدیور. تارنمای محسن کدیور
- ↑ حکم رعایت حجاب برای زنان یائسه، تارنمای رسمی ناصر مکارم شیرازی
- ↑ قرآن با چهار ترجمهٔ کهن، به کوشش محمد شریفی، با مقدمهٔ بهاءالدین خرمشاهی، فرهنگ نشر نو، چاپ نخست، ۱۳۹۵. تارنمای مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
- ↑ قرآن؛ با ترجمهٔ کلمه به کلمه و وفادار به متن عربی، ترجمهٔ محمدکاظم معزّی، نشر اسوه، ۱۳۷۲ (نشر صابرین، چاپ چهارم، ۱۳۹۹). کتابخانهٔ دیجیتال نور
- ↑ حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیرحسین ترکاشوند، اردیبهشت ۱۳۹۰
- ↑ پایگاه جامع قرآنی
- ↑ قرآن حبل المتین
- ↑ تارنمای امالکتاب
- ↑ تارنمای الکتاب
- ↑ تارنمای تدبر
- ↑ تارنمای تنزیل
- ↑ تارنمای پارسقرآن