فرهنگ ایرانی
فرهنگ ایران بسیار غنی، متمدن و میراث فرهنگی تاریخی ایران، در جهان بیمانند است. مردم ایران نیز از آیین فرهنگ خود با آگاهی یاد میکنند. ایران به عنوان یک کشور تاریخی، در دوران باستان شاهنشاهیهایی چون شاهنشاهی هخامنشی را به خود دیدهاست و با وجود تغییرات سیاسی، مذهبی و تاریخی، ایرانیان ارتباط عمیق با گذشته خود را حفظ کردهاند. اگرچه زندگی روزمره در ایران نوین با اسلام شیعه در هم آمیخته شد، اما هنر، ادبیات و معماری بومی این کشور، یادآور سنت عمیق ملی آن و فرهنگ ادبی گستردهتری است که در دوران پیشین، در سراسر خاورمیانه و جنوب آسیا گسترش یافتهاست. از دیدگاه فرهنگی، بخش اعظم تاریخ نوین ایران، به تنش میان مذهب شیعه و میراث فرهنگی ایرانی تعلق گرفت.[۱]
ایران به عنوان یک کشور چند قومیتی شناخته میشود و قومیتهای لُر، کُرد، آذری، فارس، گیلک، مازندرانی، بلوچ، تات، تالش، قشقایی، لارستانی، کُرد لک، ترک خراسانی، ارمنی، گرجی، ترکمن، عرب و آشوری هر کدام دارای آیینهای ادبی و تاریخی ویژهای نیز هستند که قدمت بسیاری از آنها به سدهها پیش بازمیگردد؛ به عنوان نمونه، در مورد ارمنیها، این آیینها به دوران پیش از میلاد مربوط میشوند. این گروههای قومی، غالباً با فرهنگهای همسایه در خارج از ایران، ارتباط نزدیکی دارند.[۱]
فرهنگ ایرانی از معدود فرهنگهایی بود که تسلیم زبان عربی نشد و یادگارهای فرهنگ پیش از حمله اعراب به ایران را بهطور کامل رها نکرد.[۲]
بخشی از مجموعه مقالهها دربارهٔ |
فرهنگ ایران |
---|
درگاه ایران |
عناصر فرهنگ ایرانی
[ویرایش]در مجموع میتوان عناصر فرهنگ ایرانی را که فراتر از مرزهای سیاسی ایران است، بهاختصار چنین برشمرد: ۱- زبان فارسی و گویشها و لهجههای آن ۲- جشنهای ملی از جمله نوروز و شب یلدا و گاهشماری خورشیدی ۳- فلسفه ۴- دینها و آیینهای زرتشتی و مهرپرستی ۵- هنر ایرانی (ادبیات و شعر فارسی، معماری ایرانی و خوراک ایرانی) ۶- فرهنگهای محلی اقوام ایرانی، ۷- موسیقی سنتی ایران، ۸- خط مشترک و…
اثرگذاری فرهنگ ایرانی
[ویرایش]ایران به شدت بر فرهنگها و مردم جهان تا نقاطی چون ایتالیا، مقدونیه و یونان، روسیه، شرق اروپا و آسیای میانه، شبهجزیره عربستان، جنوب شرق آسیا، شبهقاره هند و شرق آسیا اثر گذاشتهاست.[۳][۴][۵]
در کل، تاریخ غنی ایران از راه هنر، معماری، شعر، دانش و فناوری، پزشکی، فلسفه و مهندسی اثر قابل توجهی بر جهان گذاشتهاست.[۶]
سبک زندگی
[ویرایش]خوراک و آشپزی
[ویرایش]
آشپزی ایرانی اگرچه زیر تأثیر روشهای آشپزی جهان عرب و شبهقارهای بودهاست اما به اندازهٔ زیادی محصول جغرافیا و محصولات خوراکی درون ایران است. برنج یک مادهٔ اصلی در رژیم غذایی ایرانیان است و گوشت (بیشتر گوسفند) تقریباً در هر وعدهٔ خوراک ایرانی نقش دارد. سبزیجات برای رژیم غذایی ایرانی حائز اهمیت است و برنج و نان تقریباً در هر غذا استفاده میشود. دامداری مدتهاست که بخش کهن اقتصاد بودهاست و فراوردههای لبنی همانند شیر، پنیر و به ویژه ماست، بهطور معمول در سفرهٔ ایرانیان استفاده میشوند. آشپزی اصیل ایرانی، تمایل به ایجاد مزههای لطیف و تهیهٔ غذاهایی با مقدمات نسبتاً ساده، مانند خورش و انواع کباب دارد. برجستهترین ادویه که در ایران استفاده میشود، زعفران است؛ اما بسیاری از طعمدهندههای دیگر، از جمله لیمو، نعنا، زردچوبه و گلاب به اندازهٔ عناصری چون انار و گردو در خوراک ایرانی استفاده میشوند.[۸]
به جز برنج، نان هم در رژیم غذایی ایرانیان، یک مادهٔ اصلی بهشمار میرود. بربری، تافتون، لواش و در نهایت، سنگک که سرآمد نانهای ایرانی است، توسط ایرانیان مصرف میشوند. ایرانیان در پخت انواع چلو، از تهدیگ، زرشک، زعفران و آجیل بهره میبرند. در رستورانهای این کشور، بیشتر خوراک اصلی را انواع کباب تشکیل میدهد؛ رایجترین موارد آن، شامل کباب بختیاری، چلوکباب، جوجهکباب و کباب کوبیده میشود. خوراکهای ایرانی همانند آبگوشت، دلمه، زرشکپلو، سبزیپلو، فسنجان، قرمهسبزی و میرزاقاسمی به سفرهٔ ایرانی، گوناگونی قابل توجهی میبخشند. انواع شیرینیهای ایرانی نیز به عنوان دسر استفاده میشوند. فالوده و بستنی ایرانی از مهمترین دسرهای این کشور هستند. ایرانیان، معمولاً صبحانه و چای را در رژیم غذایی خود دارند. ناهار حکم وعدهٔ اصلی را دارد و شام معمولاً سبکتر است.[۹] خاویار ایران در جهان شهرت دارد و ایران، زمانی مقام نخست تولید خاویار در جهان را داشت.[۱۰] شراب ایرانی نیز تاریخچهای طولانی دارد و این کشور از قدیمیترین تولیدکنندگان نوشیدنیهای الکلی است؛ اگرچه در دوران جمهوری اسلامی با ممنوعیت به همراه مجازات روبرو بودهاند.[۱۱]
سرگرمی و ورزش
[ویرایش]سرگرمیها
[ویرایش]
صنعت بازیهای ویدئویی در ایران، از نزدیک سال ۱۳۹۳، با شیب تندی به سوی افزایش فروش دیجیتالی رفتهاست. از سال ۱۳۹۲، ساخت بازیهای موبایلی در ایران، گسترش پیدا کرده و شمار بازیکنان آن نیز به شکلی قابل توجه، از بازیکنان رایانه پیشی گرفتهاست. بر اساس گزارشی که در سال ۱۳۹۶ منتشر گردید، از هر ۱۰۰ ایرانی، ۳۵ نفر گیمر هستند و نیمی از این گیمرها آنلاین بازی میکنند. با ورود کنسولهای نسل هشتم به ایران، درآمدهای نرمافزاری و سختافزاری وابسته در کشور، افزایش قابل توجهی یافتند.[۱۲][۱۳]
ورزش
[ویرایش]
ورزشهای سنتی ایران، شامل بخشهای کشتی، اسبدوانی و بدنسازی میشود. ورزشهای تیمی، در سدهٔ بیستم میلادی، از غرب وارد این کشور شدند که شاخصترین آنان، فوتبال، راگبی و والیبال بودهاست. در دوران حکومت سلطنتی پیشین، ورزشهای نوین در برنامههای درسی آموزشگاهها گنجانیده شدند. در سال ۱۹۴۸، ورزشکاران ایرانی برای نخستینبار در بازیهای المپیک شرکت کردند و نخستین حضور این کشور در بازیهای المپیک زمستانی نیز در سال ۱۹۵۶ بود. بیشتر مدالهای المپیک ایران، در رشتههای کشتی، وزنهبرداری و ورزشهای رزمی بهدست آمدهاند.[۱۵] ایران، زادگاه آیینهای پهلوانی و زورخانهای و چوگان (مورد اختلاف با آذربایجان) است.[۱۶] چوگان برای نخستینبار، در ایران در سدهٔ ششم پ. م پدیدار گشت و کمکم تا تبت، چین، ژاپن، عربستان و هند گسترش یافت.[۱۴] ورزش زورخانهای و چوگان، در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در ایران به ثبت رسیدهاند.[۱۷]
فوتبال به پرهوادارترین ورزش در ایران تبدیل شدهاست. به عنوان دورهای درخشان، تیم ملی فوتبال ایران در سالهای ۱۹۶۸، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ به قهرمانی در بالاترین سطح آسیا دست یافت و نخستینبار در سال ۱۹۷۸ به جام جهانی فوتبال راه پیدا کرد. در این دوران درخشان، باشگاه فوتبال تاج (استقلال کنونی) نیز در مسابقات باشگاهی قهرمانی آسیا ۱۹۷۰ به قهرمانی رسید. برخی از این موفقیتها، با گرفتن میزبانی بالاترین رقابتهای ورزشی آسیا توسط ایران، همدوره بودند و میزبانی جام ملتهای آسیا ۱۹۶۸ و ۱۹۷۶ نمونههای آن هستند. با روی دادن انقلاب ۱۳۵۷، یک وقفه در پیشرفت ورزش ایران، اتفاق افتاد. در دورانی، دولت جدید، ورزشگاهها را رقیب مساجد دانست. تیمهای بزرگ ایرانی، ملی شدند و از حضور زنان در بسیاری از فعالیتهای ورزشی، جلوگیری شد. افزون بر این، جنگ ایران و عراق منابع کمی را برای اختصاص دادن به ورزش ایران، باقی گذاشت. با این حال، پشتیبانی عظیم مردم از ورزش، به ویژه در مورد فوتبال، ادامهدار بود. از دههٔ ۱۹۹۰ میلادی، ورزش ایران و فعالیت بانوان، احیا شد.[۱۵][۱۸] با این حال، حجاب اجباری برای ورزشکاران زن و بیحجابی آنان در خارج از این کشور، باعث برخورد فدراسیونهای ورزشی جمهوری اسلامی با این ورزشکاران، شدهاست.[۱۹] با وجود آنکه در دوران جمهوری اسلامی، هیچ قانونی حضور زنان در ورزشگاههای ایران را منع نمیکند، زنان، تنها در موارد محدودی برای تماشای فوتبال یا دیگر رشتههای ورزشی مردان، به ورزشگاهها راه یافتند. در سال ۱۳۹۸، کمی پس از درگذشت دختر آبی، که پس از تلاش برای ورود به ورزشگاه دستگیر شده بود، در بازی ایران و کامبوج از سری بازیهای مقدماتی جام جهانی فوتبال، رسماً به زنان اجازه دادهشد تا وارد ورزشگاه شوند.[۲۰]
مد و پوشاک
[ویرایش]
در بین گروههای مختلفی از مردمان ایرانی از لباسهای محلی مختلفی استفاده میشود و این گوناگونی درحدی میباشد که ممکن است به عنوان مثال یک گروه از مردمان ایرانی خودشان دارای چندین نوع گوناگونی از لباسهای مخصوص به خویش باشد.
تاریخ دقیق پیدایش نساجی در ایران، هنوز مشخص نشدهاست اما به شکل احتمالی، همزمان با پیدایش تمدن در نظر گرفته میشود. فردوسی و شماری از تاریخنگاران شرق و غرب، کیومرث را مبدع استفاده از پوست و موی جانداران به عنوان پوشاک، دانستهاند. برخی از تاریخنگاران نیز از هوشنگ به عنوان نخستین مبدع استفاده از پوست جانداران به عنوان پوشاک، یاد کردهاند. فردوسی، تهمورث را به نوعی، آغازکنندهٔ نساجی در ایران، دانستهاست. یافتههایی در شمال ایران، از حدود ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد، وجود دارد که به بافت پشم در آن دوران، اشاره میکند. اکتشافهای دیگری در مرکز ایران که مربوط به ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد است، نشان داد که از این سالها، پوست جانداران، دیگر تنها پوشاک رایج در فلات ایران نبودهاست. پوشاک دوران باستانی ایران، شکلی پیشرفته گرفت و جنس پارچه و رنگ پوشاک در آن دوران، اهمیت بالایی یافت. بر پایه جایگاه اجتماعی، مقام، اقلیم منطقه و فصل، پوشاک پارسی در دوران هخامنشیان به فرمهای گوناگونی درمیآمد. فلسفهٔ مورد استفادهٔ این پوشاک، علاوه بر ویژگی کاربردی بودن، نقشی زیباشناختی نیز داشت. در این دوران، انواع گوناگونی از پارچه و رنگ (شامل فیروزهای) رواج یافت. پارسها تا حد قابل توجهی در پوشاک، از مادها الهام گرفته بودند. دیگر ویژگی پوشاک باستانی این کشور، وجود زینتهای بسیار بر پوشاک و سلاح است.[۲۱] در ادامه برخلاف اشکانیان، ساسانیان، چندان تحت تأثیر یونانیان نبودند و در تغییر پوشاک، تاجها و داشتن گوشواره طی دورهٔ ساسانی، گرایش به نفی نقش بیگانگان، دیده میشود.[۲۱]
در دوران مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه قاجار، شوق پوشاک اروپایی در اندیشهٔ قشرهای بسیاری در ایران نفوذ کرد و تقلید ظاهری از اروپاییها در حال رواج یافتن بود؛ در این دوران، پوشاک مردم و برخی طوایف، تغییر قابل توجهی یافت و به پوشاک اروپایی نزدیک گردید. کشمکشهایی پیرامون پوشاک در ایران، شکل گرفت تا دوران رضاشاه پهلوی که نقش عمدهای در تغییر پوشاک مردم ایران داشت. تا سال ۱۳۱۴، کلاه پهلوی با فشار حکومتی به مد ایران تبدیل و در میان مردم، رایج شد. کمی بعد نیز کلاه شاپو رواج یافت.[۲۲] کشف حجاب در ایران نیز رویداد مهم دیگری است که در همان سال ۱۳۱۴ رخ داد؛ پیش از این تغییر پوشاک حکومتی، زنان ایرانی از پوشاکی چون چادر سیاه و روبنده استفاده میکردند.[۲۳] پس از انقلاب ۱۳۵۷ و از آبان ۱۳۶۲، زنان ایرانی با حجاب اجباری در این کشور روبرو شدند که به پدیداری معترضانی چون دختران خیابان انقلاب انجامید.[۲۴]
دید و بازدیدها و مهماننوازی
[ویرایش]برخی از آیینهای ایرانی همچون عید دیدنی، دیدار آشنایان را پیشنهاد میکنند. تا هنگامی که مسافرت نوروزی در ایران گسترش نیافتهبود، در شهرهای این کشور و محلههایی که آشناییهای شغلی و رابطههای چهرهبهچهرهای وجود داشت، بازدیدهای نوروزی وظیفهای حتی الزامی بهشمار میرفتهاست.[۲۵] رسانههای ایرانی نیز نوروز را شانسی برای دید و بازدیدها دانستهاند.[۲۶] مهماننوازی ایرانیان مورد تأکید جهانگردان قرار گرفتهاست.[۲۷]
ریاکاری
[ویرایش]
از سدههای هفتم و هشتم، نخستین ادبیات برخلاف ریاکاری و تظاهر یافت شدهاند.[۲۸] نوشتار ادبی و تاریخی این دوران حکایت از آن دارند که در این دوره جامعه دچار مشکل تظاهر بودهاست.[۲۸] به عنوان یک مثال الگوگیری اجتماعی، بسیاری از مردم ایران ممکن است برای کسب امکانات اجتماعی یا کسب تأیید اجتماع، خود را دیندار و مؤمن نشان دهند اما در عمل، چنین نباشند.[۲۸] جامعه ایران، ریاکاری و تظاهر را به عنوان یک استراتژی تعامل پذیرفتهاست.[۲۸] به شکل کلی، فرهنگ تاریخی جامعه، حکومت و ارزشهایی که شغل شخص برای وی ایجاد میکنند، باعث گسترش تظاهر، خودسانسوری و ریاکاری در جامعه ایرانی شدهاست.[۲۸]
نامها
[ویرایش]
گزارشی در بیبیسی فارسی در مارس ۲۰۲۰ میگفت که پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران مردم مایل شدند که برای ثابت کردن وفاداری خود به حکومت جدید، نامهایی که عربی هستند و ریشهٔ اسلامی دارند را گزینش کنند. اگرچه بعدها مردم این کشور گزینش نامهایی که میپنداشتند ریشههای ویژهای در میراث فارسی دارند را آغاز کردند. بر پایهٔ این گزارش در این تاریخ، اخیراً، برخی از ایرانیان، به ویژه آنهایی که تمایلهای سکولار دارند از نامهای عربی با ریشهٔ اسلامی فاصلهگیری کردهاند و نامهایی که از فارسی اصیل هستند را گزینش میکنند. اگرچه که برخی از این سری نامها پیشتر به کار برده نشده بودند یا با پیشرفت زبانی، تغییرهایی را تجربه کردهاند.[۲۹] گزارشی در ۲۰۱۹ در ایسنا، شایعههای ممنوعیت روی برخی از نامهای ایرانی را رد میکرد و نوشت که گزینش نامهای مذهبی در دوران گذشته در ایران همواره درصدی بالا داشت و اوج آن نیز در سالهای نخستین انقلاب ۱۳۵۷ بودهاست که در کل به نزدیکی ۶۵ درصد و در مورد پسرهای ایران به نزدیک به ۸۵ درصد رسید. اگرچه بعدها این روند کم شد و در تاریخ این گزارش به کمترین میزان در ۵۰ سال اخیر رسیده بود. با پایان یافتن جنگ با عراق و وارد شدن ایران به فضای سالهای پسین و اصلاحات و گسترش ابزارهای ارتباطی، نامهای ملی ایرانی بار دیگر گسترش یافتند و با گذشت زمان، فزونی گرفتند.[۳۰]
هنر و رسانه
[ویرایش]موسیقی، رقص و تئاتر
[ویرایش]
موسیقی در ایران، از دوران باستان، حائز اهمیت بودهاست. در دوران شاهنشاهی هخامنشی، موسیقی در آیینهای مذهبی و دادگاهها استفاده میشدهاست. هویت دقیق موسیقی ایرانی، هنوز آشکار نشدهاست اما تحقیقات پیرامون آن، ادامه دارد و جوانبی از آن، مشخص شدهاست.[۳۱] موسیقی در دوران ساسانیان قابل توجه بودهاست و ساسانیان، شمار فراوانی از سازها را به کار بردهاند. باربد، از موسیقیدانان دوران شاهنشاهی ساسانی، نخستین سیستم موزیکال خاورمیانه را با عنوان خسروانی ایجاد کرد. بسیاری از مدها و ملودیهای باستانی ایران، با تسلط اعراب بر این کشور، از بین رفتهاند؛ اما دستگاهها، به شکل شفاهی به ایران کنونی رسیدهاند.[۳۱][۳۲] ایران زادگاه نخستین سازهای پیچیدهاست که قدمت برخی از آنان، به هزارهٔ سوم پیش از میلاد میرسد.[۳۲] نواحی ایران، دارای شمار قابل توجهی سازهای بومی از انواع بادی، پوستصدا، خودصدا و زهی هستند. سازهایی همانند تار، سهتار، بربط، سنتور، قانون، کمانچه، نی، قیچک، رباب، تنبک، دف، دایره و دایرهزنگی در موسیقی ملی ایران به کار میروند.[۳۳] در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، موسیقی ایران به شکل اساسی تغییر یافت. در دههٔ ۱۳۳۰، موسیقی پاپ وارد ایران شد و نخستین گروههای پاپ و راک ایرانی، شکل گرفتند. موسیقی پاپ ایرانی در این دوران، از موسیقی پاپ غربی اثر گرفت. در دههٔ ۱۳۴۰ نیز نخستین شاخههای نوگرایی در موسیقی ایران، پدیدار شد.[۳۴] در اواسط دههٔ ۱۳۴۰، استودیوهای ایرانی با همراهی بارها و باشگاههای شبانه، به گسترش موسیقی جدید رایج در ایران کمک کردند. در این سالها، شعر و موسیقی ایران، دگرگون شد و ستارههای موسیقی، یکی پس از دیگری بر روی صحنه رفتند.[۳۵]
مسائل جنسیتی در موسیقی و رقص ایران بسیار مورد توجه بودهاست. در دوران قاجار و صفویه، به پسربچهها لباس دخترانه پوشانده میشد و از آنان برای رقص و آواز استفاده میکردند. جایگاه زنان در موسیقی ایرانی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، با محدودیتهایی مواجه شد و فقهای اسلامی این کشور، اعلام داشتهاند که آواز خواندن آنان، کاری «لهو و لعبی» است. برای اجرای بانوان، قوانین خاصی وجود دارد که باعث توقف بسیاری از کنسرتهای زنان شدهاست. پیشتر نیز برنامههای موسیقی زنان با فشار محافل محافظهکار جمهوری اسلامی، لغو شدهاند.[۳۹][۴۰] اگرچه ممنوعیت و محدودیتها برای مردان نیز بودهاند و برخی موسیقیها کلاً ممنوع دانسته شدهاند.[۴۱]
رقص در ایران، پیشینهای طولانی دارد و به عنوان نمونهای باستانی، در دربار ساسانیان، رقصی ویژه انجام میشدهاست. فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی، از رامشگرانی چون آزاده یاد کردهاست که چنگ مینواختند، چامه میخواندند، ساقی بودند و میرقصیدند.[۴۲] به شکل کلی، ایران، یکی از امپراتوریهای باستانی بود که به گسترش هنر رقص پرداخت. برای این ملت کهن، رقص یک پدیدهٔ مهم اجتماعی و یک آیین مذهبی بودهاست. پیشینهٔ رقص ایرانی به عنوان یک شکل هنری مستقل، دست کم از دوران مهرپرستی تخمین زده میشود و منابع تاریخی دوران باستان، به آن اشاره کردهاند. رقص ایرانی بسیار متداول بودهاست و کتب تاریخی یونانی از اهمیت آن در نزد ایرانیان، نوشتهاند.[۴۳] در دوره پهلوی افزون بر آموزش نوین، سازمانهای رقص، جشنوارهها و غیره، در مجموع تلاشهای بسیاری نیز برای گردآوری و توسعه دادن سبکهای مختلف رقص انجام شد؛ از رقصهای محلی پیش از تاریخ که از رقص اصیل ایرانی به جا ماندهاست، تا باله کلاسیک و رقصهای معاصر با الهام از فرهنگ و میراث ایرانی. همچنین در این دوره رقص به عنوان یک شکل هنری بهطور فزایندهای محبوب شد و با شکستن انحصارهای پیشین، میان طبقههای گوناگون جامعهٔ ایرانی گسترش یافت.[۴۴] پس از انقلاب ۱۳۵۷، برای رقص محدودیت وضع شد.[۴۳] دستگیری یک دختر ۱۷ ساله که در سال ۱۳۹۷ در اینستاگرام، ویدئوهایی از رقص خود منتشر کرده بود و پخش اعترافات او علیه خود از تلویزیون ملی ایران، نمونهای از محدودیتهای رقص در این کشور را به نمایش گذاشت. در جمهوری اسلامی ایران، ممکن است در قالب اتهاماتی چون «خلاف عفت عمومی»، علیه افرادی که برقصند، اعلام جرم شود.[۴۵]
تئاتر در ایران با گونههای بومی نمایان شدهاست. ایرانیان، گونهٔ ویژهای از درام را داشتند؛ شیوهٔ اجرایی قابل توجه، معروف به نقالی که یک هنر کهن داستانگویی است و گاه شامل موسیقی نیز میشود. سنت نمایشی ایران، وامدار گونههای نمایشی بومی مانند نقالی و عروسکگردانیها است اما نمایشهای مذهبی نیز جنبهای دیگر را به این سنت افزودهاند. تعزیه (که در آن واقعه کربلا نمایش داده میشود) نقشی قابل توجه در تئاتر ایران داشتهاست. سوگ سیاوش، خیمهشببازی و سیاهبازی نیز نمایشهای سرشناس ایرانی هستند.[۴۶]
از میانههای سدهٔ نوزدهم م به بعد، تولید درامهای غربی در ایران، تشویق شد؛ به شکلی دقیق، پس از سفر ناصرالدینشاه به اروپا بود که یک سالن تئاتر در تهران تأسیس شد. در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ م، گروه هنر ملی با جذب برترین نمایشنامهنویسان، کارگردانان صحنه و بازیگران به برقراری دوبارهٔ تئاتر در ایران کمک کرد. بعدها، تلویزیون ملی ایران نیز از تشکیلات و نمایشهای تئاتر در ایران، پشتیبانی میکرد. کارگاه نمایش (از ۱۳۴۸) از نمایشهای وابسته به این رسانه است. در این دوران، دیگر عوامل اثرگذار در رشد تئاتر، پشتیبانیهای تجاری و حکومتی بودند و اینها در کنار جشنوارههای این دوره (همچون جشن هنر شیراز)، توانستند تئاتر ایران را نیرومند سازند.[۴۶]
هنر و طراحی
[ویرایش]
از هزارهٔ چهارم تا هزارهٔ دوم پیش از میلاد، هنر در ایران، بیشتر شامل عناصری از باورهای دینی میشدهاست. ظروف منقش و کندهکاریهایی همانند آنچه که در کورانگون و نقش رستم صورت گرفته، از بازماندگان آثار هنری آن دوران هستند. در اواخر هزارهٔ سوم و در هزارهٔ دوم، صنعت برنز در ایران، با مهارت بالا و استادی دنبال شد. در این دوران، سفالسازی ظریف گردید و نقوش جاندارانی بر آنان گذارده شد. مجسمههایی نیز در تورنگتپه یافت شدهاند که احتمال دارد، ساخت مردم همین دوران باشند.[۴۷] در کاخهای هخامنشی، با همکاری تمام کشور، تلاش شدهاست که تصویری از آن دوران نمایش یابد و هنرهای بسیاری در ساخت آنان به کار رفتهاست؛ سنگنگارهها و کندهکاریها، جزئیات رنگی، روکشهای طلا و برنز و نقوش روی اشیاء درونی ساختمانها، بخشی از هنر هخامنشی هستند که تاکنون حفظ شدهاند.[۴۷] پس از هنر پارتها که تحت تأثیر هنر یونانی بود، هنر ساسانیان، تمدن ایرانی را بار دیگر زنده کرد. هنر ساسانی، از فرهنگهای دیگر هم اثر گرفت اما اساساً ایرانی بود؛ از رویدادهای مهم در این دوران، این بود که معماری طاقدار در ساختمانها رواج یافت.[۴۷]
به شکل کلی، فرهنگ اسلامی در ایران، مکاتب بومی قدرتمندی از هنرهای تجسمی را توسعه نداد. اما موارد استثنایی نیز وجود دارد؛ یکی از این موارد مهم، گسترش نگارگری ایرانی در مکاتبی چون مکتب شیراز و اصفهان است. با این حال، نگارگری ایرانی، در اواخر دوران صفوی، رو به انقراض رفت. اما هنرهایی چون خوشنویسی ایرانی، تذهیب، بافندگی، سفال ایرانی و فلزکاری ادامه یافتند. نقاشی و مجسمهسازی کلاسیک غربی در اواخر سده ۱۹ میلادی وارد ایران و با مضامین ایرانی تطبیق دادهشدند. گرایش به اسلامیسازی پس از انقلاب ۱۳۵۷، هنرهای تجسمی را محدود کرد اما این هنرها همچنان از طریق نمایشگاهها و اخیراً از طریق دسترسی به اینترنت، در حال پیشرفت هستند.[۴۸]
نوگرایی، در هنر ایران، قدرت گرفتهاست و مهمترین تحول در نوگرایی هنری در این کشور، حاصل تغییرات اجتماعی انجام شده توسط رضاشاه پهلوی است. حدوداً در میان سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۸، هنر نوین در ایران رشد قابل توجهی کرد و بسیاری از هنرمندان نامی معاصر این کشور، در آن دوران رشد و شکوفایی داشتند.[۴۹] روزنامه گاردین اعلام داشتهاست که آثار موزه هنرهای معاصر تهران، بزرگترین گنجینهٔ هنر مدرن، در بیرون از آمریکا و اروپای غربی است. در دوران شاهنشاهی پهلوی، گالریهای خصوصی راه افتادند و وزارت فرهنگ و هنر نیز جشنوارههای سالیانهای را برگزار میکرد.[۵۰] جشن هنر شیراز از همان دوران آغازینش با توجه به ابتکار گماشتگی و گوناگونی برنامههایش در میان جشنوارههای موسیقی بینالمللی موجود، برجسته بود.[۵۱]
قالی ایرانی
[ویرایش]
قالی ایرانی یا فرش ایرانی از دیرباز دارای آوازه و مورد استفاده بود. در نمونهای سند آن نیز گزنفون تاریخنگار یونانی در کتاب سیرت کوروش، در بین سالهای ۴۳۰ تا ۳۴۵ پیش از میلاد مینویسد: «ایرانیان برای اینکه بسترشان نرم باشد قالیچه زیر بستر خود میگسترند.»[۵۲]
معماری و مسکن
[ویرایش]
معماری ایرانی دارای دانش بومی و پیشینهای طولانی است و در طول تاریخ، همواره به عنوان عالیترین بخش هنر ایران، شناخته شدهاست. این معماری در دورههای هخامنشیان، پارتها و ساسانیان برتر بودهاست و در دوران اسلامی نیز برتری خود را حفظ کرد.[۵۴] فرهنگ باستانی ایران از سبک معماری عمیقی برخوردار است. ایلامیها، هخامنشیان، هلنیستیها و دیگر سلسلههای پیش از اسلام، آثار سنگی برجستهای را از عظمت معماری خود به جای گذاشتهاند. چغازنبیل و پارسه از این آثار هستند و هر دو در سال ۱۹۷۹ میلادی، به عنوان میراث جهانی یونسکو شناخته شدند. مجموعهآثار رهبانی ارامنه ایران در سال ۲۰۰۸ م، به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شد؛ معماری این مجموعه، نمایانگر ترکیبی از فرهنگهای بیزانس، ایران و ارمنی است. از آغاز دوران اسلامی، دستاوردهای معماری سلسلههای سلجوقی، ایلخانی و صفوی، منحصراً قابل توجه است. در این دوران، شهرهایی در ایران، نظیر نیشابور، اصفهان و شیراز در بین شهرهای بزرگ جهان اسلام قرار گرفتند و شمار بالای مسجدها، مدرسههای اسلامی، زیارتگاهها و کاخهای آنها، یک سبک معماری ایرانی را شکل داد که در مجموعهٔ بزرگتر اسلامی قرار داشت.[۴۸]
پیش از دوران رضاشاه، ساختمانهای ایران بیشتر از خشت و گل بودند و میان آنان، کوچههای تنگی وجود داشت که در زمستان پر از آب و لجن میشد.[۵۵] در دوران پادشاهی رضاشاه، کوچهها سنگفرش شدند، خیابانها و بلوارهای آسفالت ساخته شدند و افزون بر ساخت میدانهای تازه و بزرگ، چراغهای برقی نیز در خیابانها نصب شدند. مکانهای همگانی و ساختمانهای مدرن در کنار ادارههای مسکن و شهری، در این دوره ایجاد شدند.[۵۵] در دوران شاهنشاهی پهلوی، دو گونه معماری در ایران، توسعه داده شد؛ نخستین گونه، تقلیدی از سبک معماری غربی بود که ارتباط کمی با اقلیم این کشور داشت و دومین گونه، تلاشی در جهت احیای معماری بومی ایرانی بود. به تدریج، مسئولان ایرانی از تقلید کورکورانه از غرب، دلسرد شدند و به پشتیبانی از سبکهای بومی ایرانی که برای رفع نیازهای نوین، اصلاح شده بودند، پرداختند. از برجستهترین نمونههای معماری این دوران، برج آزادی است.[۴۸] همچنین دو دورهٔ برجستهٔ نفوذ معماری غربی در ایران وجود دارد که نخستین آن در دوران قاجار بود. در دورهٔ دوم نیز که کلاً در دوران پهلوی رخ داد، کل معماری ایران دگرگون شد و ساختمانهایی با عنوان و کارکرد غربی در این کشور، متداول شدند.[۵۶] در گفتگوی سال ۱۳۹۷ خبرگزاری مهر و امیر منصوری، پژوهشگر معماری، این خبرگزاری به اهمیت ندادن مسئولان جمهوری اسلامی به برقراری پیوندی میان معماری و هویت تاریخی ایران اشاره داشت و اعلام کرد که یک سردرگمی در زمینهٔ معماری ایجاد شدهاست.[۵۷]
رسانهها
[ویرایش]
نشریات و روزنامههای ایران عمدتاً در پایتخت این کشور، منتشر میشوند و بر اساس قانون مطبوعاتی انقلابی ایران، مجوز میگیرند. انتشار تمایلات و باورهای ضداسلام، کاملاً ممنوع است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خبرگزاری جمهوری اسلامی را اداره میکند. خبرنگاران خارجی، تنها در موارد ویژهای مجازند به این کشور وارد شوند. با وجود تضمینهای قانونی آزادی رسانه، سانسور رسانههای همگانی و اینترنت، توسط عناصر محافظهکار دولت، گستردهاست. فارغ از این موضوعات، رسانههای چاپی در اواخر دههٔ ۱۹۹۰ میلادی، در رشد اصلاحات سیاسی در ایران نقش بسزایی داشتند. در دههٔ ۲۰۰۰ میلادی نیز گروههای اصلاحطلب و مخالف، بهطور فزایندهای پیامهای خود را در اینترنت پخش میکردند؛ در برابر آنان، مسئولان کشور، تلاشهای خود را برای خاموش کردن مخالفتهای آنلاین، تشدید کردند. روزنامههای این کشور، شامل روزنامههایی چون اطلاعات و کیهان میشود. ایستگاههای پخش رادیو و تلویزیون در ایران، توسط حکومت اداره شده و سراسر کشور را پوشش میدهند؛ برخی از پخشهای این بخش، دریافت بینالمللی نیز دارند. حکومت جمهوری اسلامی، تجهیزات دریافت ماهوارهای را در سال ۱۳۷۳ غیرقانونی کرد اما این ممنوعیت بهطور نامنظمی اجرا شد و بسیاری از ایرانیان، به دریافت برنامههای ماهوارهای، ادامه دادند. برنامههای ساخت ایران، به زبان فارسی، برخی از زبانهای خارجی و نهایتاً به زبانها و گویشهای محلی پخش میشوند. با وجود آنکه سواد اساسی در سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ به میزان قابل توجهی افزایش یافتهاست، رسانههای دیداری و شنیداری، بسیار اثرگذارتر از رسانههای چاپی هستند؛ به ویژه در مناطق روستایی ایران.[۵۸][۵۹]
نخستین فرستندهٔ تلویزیونی در ایران در سال ۱۳۳۷ ایجاد گردید.[۶۰] به شکل کلی، گسترش تلویزیون در ایران، سرگرمیهای سنتی دیگری چون شهر فرنگ را از میان برد.[۶۱] با وجود آنکه بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) با سیستم رنگی پخش شد، اما برنامهریزی کامل تلویزیون رنگی، از چهار سال پس از آن، انجام شد.[۶۱] انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری فراگیر در انحصار صدا و سیما است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، رادیو و تلویزیون، دولتی بوده و راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی خصوصی، مغایر این اصل دانسته میشود.[۶۲] سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (پیش از انقلاب ۱۳۵۷: سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران) بزرگترین سازمان رسانهای ایران و یکی از بزرگترین سازمانهای رسانهای جهان، از دید شمار نیروی انسانی است. این سازمان، سالانه ردیف بودجهٔ خود را دارد. بر پایهٔ گزارشی در سال ۱۳۹۵، بودجهٔ این سازمان، بیش از ۲ هزار میلیارد تومان بودهاست.[۶۳]
ایران، کشوری با محدودیت بالا در دسترسی به اینترنت است و سانسور اینترنت در ایران در دوران جمهوری اسلامی، به شکل گستردهای صورت گرفت. نیمی از ۵۰۰ وبگاه برتر الکسا در این کشور فیلتر شدهاند. شماری از شبکههای اجتماعی پربازدید نیز فیلتر شدهاند؛ توییتر نمونهای از موارد فیلترشده بودهاست که هنگام سانسور همگانی، مقامات حکومتی در آن فعالیت میکردند.[۶۴] قطعی اینترنت هنگام تظاهرات همانند قطعی سراسری ۱۳۹۸ و تشویق ایرانیان به استفاده از شبکه ملی اطلاعات، از دیگر مسائل اینترنت در ایران هستند. اینترنت ملی در دوران محمود احمدینژاد طرح و در دوران حسن روحانی، پیگیری شد.[۶۵]
سینما
[ویرایش]
پرهوادارترین گونهٔ سرگرمی در ایران، سینما است که رسانهٔ مهمی برای تفسیرهای اجتماعی و سیاسی بودهاست.[۶۷] نخستین سینمای همگانی ایران، توسط میرزا ابراهیمخان عکاسباشی که نخستین فیلمساز ایرانی است، در سال ۱۲۸۳ گشایش یافت اما نخستین سالن رسمی سینمایی در این کشور، در سال ۱۳۰۵ به نام سینما ایران در تهران ساخته شد. نخستین فیلم بلند سینمایی این کشور، آبی و رابی بود که در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد. نخستین فیلم صدادار ایرانی نیز فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. در دههٔ ۱۳۲۰ شرکتهای سینمایی ایرانی پدیدار شدند و سینما میان مردم، عمومیتر شد.[۶۸]
در دههٔ ۱۳۳۰، پیشرفت سینما ادامه یافت و شهلا ریاحی با ساخت مرجان به نخستین کارگردان زن ایرانی تبدیل شد؛ در این دهه، پویانمایی وارد ایران شد و نخستین تلاشهای ساخت پویانمایی ایرانی، در ادارهٔ کل فرهنگ و هنرهای زیبای تهران صورت گرفت. نخستین فیلم کوتاه پویانمایی در ایران، توسط اسفندیار احمدیه با عنوان ملانصرالدین در ۱۳۳۶ ساخته شد. در دههٔ ۱۳۴۰، سینمای فارسیزبان، یکی از دورههای اوج خود را تجربه کرد؛ فیلمهایی چون گنج قارون، گاو و قیصر در این دوران نمایش یافتند. بنیانگذاری نهادی که پخشکنندهٔ فیلمهای کودکان هم باشد، با عنوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در همین دهه، فرصتی مناسب برای شکلگیری سینمای فرهنگی در ایران شد.[۶۸][۶۹] پیش از انقلاب ۱۳۵۷، افزون بر حضورهای قابل توجه فیلمهای ایرانی در جشنوارههای فیلم جهانی، این کشور خود نیز به میزبانی پراهمیت از رویدادهای بینالمللی سینما در جهان، تبدیل شدهبود. جشنواره جهانی فیلم تهران در دههٔ ۱۳۵۰، مهمترین جشنوارهٔ سینمایی در آسیا و تنها جشنوارهٔ ردهٔ الف از دید فدراسیون بینالمللی تهیهکنندگان در آسیا بهشمار میرفت.[۷۰] پیش از انقلاب ۱۳۵۷ همچنین برای هر ۷۰ هزار نفر یک سینما وجود داشتهاست.[۷۱]
پس از انقلاب ۱۳۵۷، حکومت جدید، ابتدا فیلمسازی را محدود کرد؛ سپس در صورت تبلیغ ارزشهای اسلامی، به کارگردانان، کمک مالی رساند. با این حال، مردم، علاقهٔ کمی نشان دادند و این دوران از فیلمسازی با محوریت مستقیم ایدئولوژی، دوامی نیاورد. کمی بعد، فیلمهایی که به جنگ ایران و عراق میپرداختند و فیلمهایی که بیانگر مدارای بیشتر با ارزشهای اسلامی بودند، جایگاه خود را بهدست آوردند. استقرار مذهبی، عموماً تقلید از فیلمهای غربی را ناپسند ساخت و سازوار کردن داستانهای باستانی، قومی و مذهبی غربی و شرقی را تشویق کرد؛ مشروط بر آنکه دلواپسیهای معاصر ایران را بازتاب دهند و محدودیتهای اسلامی وضعشده را محترم شمارند.[۶۷] در حدود دههٔ ۱۳۷۰، شوق نخستین انقلابی با خواستههای میانهروی سیاسی و روابط بهتر با غرب، جایگزین گردید. صنعت فیلمسازی ایران با جشنوارههای فیلم ایرانی (همچون جشنواره فیلم فجر) که هر ساله به شکل جهانی برگزار میشوند، به مسیر پیشرفت بازگشت و محبوبیت یافت.[۶۷]
موزهها
[ویرایش]
شمار موزههای ایران با توجه به پیشینهٔ این کشور، کم است و سرآغاز مواردی که وجود دارند نیز از دوران اخیر است. هرچند که موارد استثنایی چون کاخ گلستان وجود دارد. موزهٔ هنرهای معاصر تهران که در سال ۱۳۵۶ گشایش یافت، تنها گالری انحصاری بزرگ هنر، در ایران است. موزهٔ پارس در شیراز و موزهٔ ملی ایران در تهران، از موزههای شناختهشدهٔ ایرانی هستند.[۷۲]
آیینها و رسوم
[ویرایش]
ایران دارای مردمی از اقوام گوناگون است که خود را دارای هویت ایرانی میدانند و تاکنون، جشنهای ملی ایران را پاس داشتهاند. اعیاد و سوگواریهای اسلامی نیز در این کشور بسیار رایج است. پس از انقلاب ۱۳۵۷، این مراسمها شکلی مجلل به خود گرفت و هویت اسلامی، توسط حکومت جدید، پشتیبانی شد.[۷۳]
جشن سال نوی ایرانی، نوروز، از سوی یونسکو به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشریت ثبت شدهاست و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای، ۲۱ مارس، برابر با اول بهار را به عنوان روز جهانی نوروز به رسمیت شناختهاست. این آیین باستانی ایرانی، توسط پیروان ادیان مختلف و در کشورهای دیگر نیز جشن گرفته میشود.[۷۳][۷۴] این جشن به عنوان مهمترین تعطیلات ایران شناخته میشود و از چهارشنبهٔ آخر سال که چهارشنبهسوری در آن برگزار میشود، آغاز شده و با تعطیلات یک هفتهای، به روز سیزدهم سال جدید میرسد که سیزدهبهدر نام دارد و در آن، مردم به پیکنیک میروند.[۷۴]
روایت شهادت یکی از مؤلفههای اساسی فرهنگ شیعه است. یادبود نبرد کربلا و شهادت حسین بن علی و یارانش، به همگی بخشهای فرهنگ ایران، وارد شدهاست و در اشعار، آهنگها و رسوم مذهبی شیعیان نمایان است. هیچکدام از تلاشهای حکومت سلطنتی پیشین، مانند جشنوارههای سالانه و پشتیبانی از موسیقیدانان و بخش بومی وابسته، موفق به تغییر این گرایش در ایران نشد. نمایش عمومی خنده و شادی در این دوران، نامطلوب بوده و در برخی محافل، گناه دانسته شدهاست. به شکل کلی، در هر ماه ایران، حداقل یک روز عزای عمومی و مذهبی وجود دارد و در مراسمهای مذهبی، معمولاً به نبرد کربلا نیز اشاره میشود. این کشور، چندین عید را نیز جشن میگیرد. عید قربان و عید فطر توسط شیعه و سنی در این کشور، جشن گرفته میشود. زادروز حجت بن الحسن نیز از مهمترین جشنهایی است که در ایران برگزار میشود؛ در این روز، خیابانها چراغانی میشوند، شهرها نمایی دیگر میگیرند و بازارهای سنتی تزئین میشوند تا پذیرای مشتریان باشند.[۷۴] سرچشمهٔ رسوم اسلامی در ایران به ورود اسلام به این کشور میرسد و با فروپاشی سلسلهٔ ساسانی و آتشکدهها، دوران فرهنگ متمایز پیشین به گونهای پایان یافت و بقایای آخرین نمایندهٔ تمدن خاورمیانهٔ باستان، برچیده شد.[۷۵]
جشن تیرگان، مهرگان، سپندارمذگان، سده، امرداد و شب یلدا از بازماندگان آداب و رسوم ایرانی هستند که هنوز در این کشور زندهاند. جشن میلاد امامان و میلاد پیامبر، عید غدیر خم، ماه رمضان (در اینماه، روزه بر مسلمانان واجب است) و جشن مبعث و معراج نیز از آداب و رسوم اسلامی ایران هستند.[۷۶]
مراسم عروسی
[ویرایش]
مراسم عروسی در ایران دارای آیین و مراحل ویژهای است. اگرچه تغییراتی در دوران اخیر در آن گزارش شدهاست. بر پایهٔ گزارش تسنیم در شهریور ۱۳۹۸، عقد آریایی به عنوان پدیدهای «نو ظهور» در این دوران میان «برخی از ایرانیان» رواج پیدا کرد اما بر پایهٔ اعلام مسئولان مرتبط همین دوران، در قانون جمهوری اسلامی و شرع چیزی به نام عقد آریایی وجود ندارد.[۷۷]
ادبیات و فلسفه
[ویرایش]
کهنترین سنت ادبی ملی ایران، از زبان اوستایی، زبان مقدس نوشتار اوستا است که از متون افسانهای و مذهبی زرتشتی و آیینهای کهن ایرانی تشکیل شدهاست؛ پیشینهٔ آن به دوران پیش از هخامنشیان میرسد.[۷۸] ادبیات ایران، از بخشهای معرف فرهنگ ایرانی است. استادان بزرگ زبان فارسی، همانند فردوسی، حافظ، نظامی گنجوی، جامی و مولوی، هنوز الهامبخش نویسندگان ایرانی هستند. ادبیات فارسی در سدههای نوزده و بیست میلادی، عمیقاً تحت تأثیر روشهای ادبی و فلسفی غربی قرار گرفت؛ اما همچنان، یک رسانهٔ چالاک برای فرهنگ ایرانی ماند. این ادبیات، چه به صورت نثر و چه در نظم، به عنوان ابزاری برای نقل دروننگری فرهنگی، مخالفت سیاسی و اعتراضات شخصی نویسندگان با نفوذ ایرانی همچون صادق هدایت، جلال آل احمد و صادق چوبک و سرایندگانی چون احمد شاملو و فروغ فرخزاد خدمت کردهاست. پس از انقلاب ۱۳۵۷، شمار قابل توجهی از نویسندگان ایرانی به تبعید درآمدند و بخش اعظم آثار برتر ادبیات فارسی، در خارج از این کشور، نوشته و منتشر شد. با این حال، در دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷، ادبیات جدید حقوق زنان، توسط نویسندگانی چون شهرنوش پارسیپور و منیرو روانیپور متولد شدهاست.[۷۹]
آگاهی کنونی از اساطیر ایران از منابع گوناگونی به دست آمدهاست که مهمترین آنان، اوستا است.[۸۰] ادبیات پهلوی شامل شروح دینی، الهام، ادبیات اندرزی، ادبیات حماسی، شعر و نوشتار با اهمیت تاریخی میشود؛ در برخی از نوشتار این ادبیات، اساطیر و باورهای اوستایی حفظ شدهاست. بندهشن و دینکرد نیز آگاهیرسانهای مهم دیگری از باورها و اساطیر کهن ایران هستند. پس از آغاز دوران اسلامی در ایران نیز اثر ادبی مهمی از افسانهها و اساطیر ایرانی تهیه شد؛ این اثر، شاهنامه نام دارد و فردوسی آن را پدیدآورده است. در شاهنامه، تاریخ ایران از ابتدا تا ورود اسلام، با شعر، بازسازی شد و اسطورهها همانند رویدادهای تاریخی تعبیر شدهاند. در بسیاری از داستانهای شاهنامه، مفهوم نبرد میان نیک و بد نهفتهاست.[۸۰] اساطیر ایران باستان، شامل نبردهای کیهانی، مفاهیم انتزاعی، شخصیتهای دینی، قهرمانان افسانهای، موجودات افسانهای، نمونههای شاهی و افراد دلیر میشدهاست که پیوندی مستقیم با باورهای دوران باستان داشتهاند.[۸۱] رستم (نامآورترین پهلوان شاهنامه)، اسفندیار، افراسیاب، کاوه آهنگر، سهراب، سیاوش و فریدون از معروفترین پهلوانهای شاهنامه هستند.[۸۲] فارسی، نخستین زبان در تمدن مسلمان بود که انحصار عربی در نوشتن را شکست. نثر فارسی نیز گنجینهای از روایتها را شامل میشود. نخستین شاعر برجستهٔ فارسی که رودکی بود، کلیله و دمنه را نیز به نظم درآوردهاست. همچنین در سنت کلاسیک مفهوم «ادبیات» تقریباً با شعر هممعنی بودهاست.[۸۳]
فلسفه در ایران به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگ در این کشور، بازهٔ گستردهای از مکاتب فکری را شامل میشود. بهطور کلی، فلسفه در ایران را میتوان به دوران پیش و پس از اسلام تقسیم کرد. مکاتب پیش از اسلام، شامل آیین زرتشتی، مانوی و مزدکیه است. به عنوان نمونهای از این مکاتب، مکتب مزدیسنا به دنبال آموزههای زرتشت در سالهای ۱۰۰۰ تا ۵۸۸ پ. م، در نقاطی از ایران، پدیدار شد. زرتشت نخستین کسی بود که مسائل شر را از نظر فلسفی بررسی کرد. فلسفهٔ اخلاقی وی مبتنی بر تقدم پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است. اندکی از عقاید زرتشتی در فرهنگ پسا کلاسیک غربی تا اواخر سدهٔ ۱۸ م، شناخته شده بود و او، اثرگذاری بسزایی در فلسفهٔ یونان و روم داشت. در بررسی دوران پس از اسلام، مشخصاً فلسفهٔ نخستین اسلامی، در پدیداری فلسفهٔ نوین، بسیار اثرگذار بودهاست. از اثرات مهم این فلسفه، بر تئوریهای فرگشت بودهاست. از مکاتب مهم پس از اسلام، حکمت سینوی، اشراق و متعالیه هستند. به عنوان نمونهای از این مکاتب، حکمت سینوی، توسط ابن سینا، فیلسوف ایرانی، بنیان نهادهشد و تا سدهٔ دوازدهم میلادی، به مکتب پیشرو در فلسفهٔ اسلامی تبدیل شد. ابن سینا تلاش کرد تا ارسطوگری و فلسفه نوافلاطونی را با الهیات اسلامی آشتی دهد و نظریات وی، بر دانشجویان غربی آن دوران، اثرگذار بود و در غرب نیز نفوذ داشت.[۸۴][۸۵]
نمادهای ملی
[ویرایش]
جستارهای وابسته
[ویرایش]
- هویت ایرانی
- نمادهای ملی ایران
- فرهنگعامه ایرانی
- هنر ایرانی
- جمعیتشناسی ایران
- اقوام ساکن ایران
- دانش و فناوری در ایران
منابع
[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «Iran - Education». Encyclopedia Britannica. بایگانیشده از اصلی در ۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۰۱.
- ↑ امانت، عباس (۱۴۰۰). تاریخ ایران مدرن. ترجمهٔ م. حافظ. صص. ۳۶–۳۷.
- ↑ Oelze, Sabine (13 April 2017). "How Iran became a cradle of civilization". DW. Retrieved 3 July 2019.
- ↑ Bakhtiyar, Afshin (2014). Iran the Cradle of Civilization. Gooya House of Cultural Art. ISBN 978-9647610032.
- ↑ "Persian Influence on Greek Culture". Livius.org. 7 November 2018. Retrieved 3 July 2019.
- ↑ Milani, A. Lost Wisdom. 2004.ISBN 0-934211-90-6.
- ↑ ایران، عصر. «کاهش مشتریان رستورانها / کدام استانها بیشتر رستوران میروند؟». fa. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۷.
- ↑ "Iran - Cultural life". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Archived from the original on 8 May 2020. Retrieved 2020-05-08.
- ↑ "Iranian Cuisine in Iran" (به انگلیسی). Archived from the original on 8 May 2020. Retrieved 2020-05-08.
- ↑ «خاویار در دنیا به نام ایران شهرت دارد». بایگانیشده از اصلی در ۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۰۸.
- ↑ «الکل نوشیدنی چگونه کشف شد؟». DW.COM. بایگانیشده از اصلی در ۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۰۸.
- ↑ «اوضاع و احوال بازیهای ویدیویی در ایران | بنیاد ملی بازیهای رایانهای». بایگانیشده از اصلی در ۱۶ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۶.
- ↑ «نمای باز ۱۳۹۶» (PDF). ircg.ir. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۰۲۰-۰۵-۱۶. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۶.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ britannica, sports, polo, date published: May 07, 2020.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ «Iran - Sports and media». Encyclopedia Britannica. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸.
- ↑ «کاری که در فدراسیون بینالمللی زورخانهای شد و در چوگان نشد». خبرگزاری تسنیم - Tasnim. بایگانیشده از اصلی در ۲۰ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۰.
- ↑ UNESCO, state, iran-islamic republic of IR.
- ↑ «افتخارات فوتبال ایران در کتابچه AFC». مشرق نیوز. بایگانیشده از اصلی در ۲۰ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۰.
- ↑ «محدودیت برای ملیپوش فوتسال بانوان؛ بیحجابی در خارج، خط خوردن دائمی از تیم ملی». صدای آمریکا. بایگانیشده از اصلی در ۲۰ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۰.
- ↑ «هشتگ «با من به ورزشگاه بیا»: واکنش زنان ایرانی به خرید بلیت استادیوم». رادیو فردا. بایگانیشده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۵-۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۰.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ پوشاک در ایران باستان، فریدون پوربهمن/ت: هاجر ضیاء سیکارودی، امیرکبیر، ۱۳۸۶، صفحه ۲۴، ۲۵، ۵۷، ۱۸۵.
- ↑ اروپاییها و لباس ایرانیان، سید حسامالدین شریعتپناهی، نشر قومس، ۱۳۷۲، صفحه ۱۹۱، ۲۵۸، ۲۶۹.
- ↑ اروپاییها و لباس ایرانیان، سید حسامالدین شریعتپناهی، نشر قومس، ۱۳۷۲، صفحه ۲۷۶.
- ↑ «از اجباری شدن حجاب تا دختران خیابان انقلاب». euronews. ۲۰۱۸-۰۱-۳۱. بایگانیشده از اصلی در ۲۲ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۲.
- ↑ «رسم و رسوم «عید نوروز»». ایسنا. ۲۰۱۸-۰۳-۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۳-۲۶.
- ↑ «آداب و رسوم عید نوروز در لرستان». www.iribnews.ir. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۳-۲۶.
- ↑ «ایرانیان مهمان نوازترین مردم دنیا- اخبار رسانهها تسنیم | Tasnim». خبرگزاری تسنیم | Tasnim. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۸.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ ۲۸٫۴ عوامل ساختاری شکلگیری تظاهر در ایران (شماره چهارم، بهار ۱۳۹۷).
- ↑ «چرا اسامی فارسی در جهان عرب محبوب شده؟». BBC News فارسی. بایگانیشده از اصلی در ۲۰۲۱-۰۸-۲۸. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۸.
- ↑ «نگاهی به تحول نامگذاری در ایران». ایسنا. ۲۰۱۹-۰۴-۱۶. بایگانیشده از اصلی در ۲۸ اوت ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۸.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ موسیقی سنتی ایران، علی نوروزیان نیشابوری، ۱۳۹۰، صفحه ۱۴، ۱۵.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ «MUSIC HISTORY – Encyclopaedia Iranica». بایگانیشده از اصلی در ۱۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۱.
- ↑ «مجله سازشناسی موسیقی نواحی ایران». همشهری آنلاین. بایگانیشده از اصلی در ۱۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۱.
- ↑ «فایل ویدئویی جویندگان شادی بخش اول - BBC Persian». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۲.
- ↑ «فایل ویدئویی جویندگان شادی بخش سه - BBC Persian». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۲.
- ↑ "Iranian diva Googosh on her silence, return 40 years after the revolution". english.alarabiya.net (به انگلیسی). Retrieved 2019-03-25.
- ↑ Correspondent, Tom Hundley, Tribune Foreign. "POP DIVA'S RETURN STRIKES A POPULAR CHORD IN IRAN". chicagotribune.com (به انگلیسی). Retrieved 2019-03-25.
- ↑ Minazad, Orly. "Iranian Icon Googoosh Makes History at the Hollywood Bowl". BLARB (به انگلیسی). Retrieved 2019-03-25.
- ↑ «حکم ۴۰ سال حبس برای آواز زنان! چرا؟». رادیو فردا. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۲.
- ↑ «اعتراض به محدودیت خوانندگی زنان در استانهای ایران». DW.COM. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۲.
- ↑ «موسیقی ممنوعه در ایران». ایندیپندنت فارسی. ۲۰۱۹-۰۸-۰۱. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۱۶.
- ↑ «رقص، زبانی برای بیان احساس». رادیو فردا. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۲.
- ↑ ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ «Persian Dance and its forgotten history». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۲.
- ↑ Kiann, Nima (2002). "Persian Dance History". Iran Chamber Society. Archived from the original on July 8, 2020. Retrieved July 26, 2019.
- ↑ «انتقاد شدید در فضای مجازی از بازداشت مائده هژبری رقصنده جوان». صدای آمریکا. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۳.
- ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN, V7, AVERY;HAMBLY;MELVILLE, 1991, 782، 783، 784، 787.
- ↑ ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ ۴۷٫۲ هنر ایران، آندره گدار/ت بهروز حبیبی، ۱۳۷۷، چاپ سوم، چاپ و انتشارات دانشگاه بهشتی، صفحه ۱۵، ۱۴۷، ۲۳۲.
- ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ ۴۸٫۲ "Iran - Cultural life". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Archived from the original on 8 May 2020. Retrieved 2020-05-08.
- ↑ «آشنایی با هنر نوگرا و معاصر ایران ۱». همشهری آنلاین. ۲۰۱۸-۰۵-۲۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۳.
- ↑ «فرح پهلوی از جمعآوری آثار هنر معاصر در ایران میگوید». رادیو فردا. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۳.
- ↑ «SHIRAZ ARTS FESTIVAL». دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۱۸.
- ↑ محمدعلی ناظری. «آیا فرش پازیریک قدیمیترین فرش جهان است؟». irancarpet.net. بایگانیشده از اصلی در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۹ اوت ۲۰۲۱.
- ↑ «برج آزادی پس از۲۰ سال شسته میشود - BBC Persian». بایگانیشده از اصلی در ۱۳ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۳.
- ↑ هنر ایران، آندره گدار/ت بهروز حبیبی، ۱۳۷۷، چاپ سوم، چاپ و انتشارات دانشگاه بهشتی، صفحه ۱۳۴.
- ↑ ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ، نادر پیمائی، ۱۲۱، ۱۲۲، ۱۲۴، ۱۲۵.
- ↑ سبکشناسی معماری ایرانی، محمدکریم پیرنیا، معماریان.
- ↑ «۹۹ درصد معماری شهری در تهران بیهویت است». بایگانیشده از اصلی در ۲۰۲۱-۰۲-۱۸. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۱۸.
- ↑ «Iran - Sports and media». Encyclopedia Britannica. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸.
- ↑ «تیغ سانسور بر پیکر مطبوعات ایران بعد از رفتن شاه - BBC Persian». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸.
- ↑ ««تلویزیون» چگونه وارد ایران شد؟». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸.
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ William Bayne Fisher; P. Avery; G. R. G. Hambly; C. Melville (10 October 1991). The Cambridge History of Iran. Cambridge University Press. pp. 810–811. ISBN 978-0-521-20095-0.
- ↑ «انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری در انحصار صدا و سیما میماند | DW | 04.02.2020». DW.COM. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸.
- ↑ «وقتی بیبیسی ۲۰۰۰۰ کارمند دارد و صداوسیما ۴۸۰۰۰/ بدنه فربهای که کار دست مدیران میدهد». خبرآنلاین. ۲۰۱۶-۰۵-۱۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸.
- ↑ «فیلترینگ اینترنت در ایران از منظر اقتصاد». تجارتنیوز. بایگانیشده از اصلی در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۸.
- ↑ «ایران در ۱۳۹۸؛ سالی که اینترنت برای 'سرکوب' قطع شد». بایگانیشده از اصلی در ۳ مارس ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۳-۰۳.
- ↑ «کهنترین انیمیشن جهان کجاست؟». ایسنا. بایگانیشده از اصلی در ۲۳ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۳.
- ↑ ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ۶۷٫۲ "Iran - Cultural life". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Archived from the original on 8 May 2020. Retrieved 2020-05-08.
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ گروه فرهنگی الف. «نگاهی به تاریخچه سینمای ایران از ابتدا تا افتخارات». بایگانیشده از اصلی در ۲۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۱.
- ↑ «دربارهٔ انیمیشن در ایران | پیشرفت کمی و کیفی آثار پویانمایی در سینما و تلویزیون». ایرنا. ۲۰۱۹-۱۲-۰۵. بایگانیشده از اصلی در ۲۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۱.
- ↑ «آیا سینمای ایران پیش از انقلاب ۵۷ در دنیا ناشناخته بود». بایگانیشده از اصلی در ۶ مارس ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۳-۰۶.
- ↑ «ایران قبل و بعد از انقلاب از نگاه آمار». BBC News فارسی. بایگانیشده از اصلی در ۲ اوت ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۰۲.
- ↑ "The arts and Cultural institutions" (به انگلیسی). Archived from the original on 23 May 2020. Retrieved 2020-05-23.
- ↑ ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ وهمن، فریدون (۲۰۱۸-۰۳-۲۰). «نوروز، هویت ملی و دینی ایرانیان». BBC News فارسی. بایگانیشده از اصلی در ۸ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۰۸.
- ↑ ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ ۷۴٫۲ "Iran - Cultural life". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Archived from the original on 8 May 2020. Retrieved 2020-05-08.
- ↑ «IRAN ii. IRANIAN HISTORY (1) Pre-Islamic Times – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. بایگانیشده از اصلی در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۲-۱۳.
- ↑ «جشنهای ایرانی با چاشنی ایران باستان و ایران اسلامی». خبرگزاری ایلنا. بایگانیشده از اصلی در ۹ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۰۹.
- ↑ «آیا عقد آریایی در ایران باستان رواج داشتهاست؟ - اخبار خواندنی - اخبار رسانهها تسنیم | Tasnim». خبرگزاری تسنیم | Tasnim. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۸.
- ↑ Malandra, W.W. (1973). "A Glossary of Terms for Weapons and Armor in Old Iranian". Indo-Iranian Journal. Philadelphia: Brill. 15 (4): 264–289. doi:10.1007/BF00161055. JSTOR 24651454.
- ↑ "Iran - Cultural life". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Archived from the original on 8 May 2020. Retrieved 2020-05-08.
- ↑ ۸۰٫۰ ۸۰٫۱ شناخت اساطیر ایران، جان هیلنز/ت ژاله آموزگار_احمد تفضلی، ۱۳۶۸، نشر چشمه، صفحه ۱۹، ۲۰، ۲۱.
- ↑ شناخت اساطیر ایران، جان هیلنز/ت ژاله آموزگار_احمد تفضلی، ۱۳۶۸، نشر چشمه، صفحه ۶۴.
- ↑ «معروفترین پهلوانهای شاهنامه چه کسانی هستند؟». ایسنا. ۲۰۱۳-۰۵-۱۴. بایگانیشده از اصلی در ۱۴ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۴.
- ↑ "Persian literature" (به انگلیسی). Retrieved 2021-02-16.
- ↑ «Persian Philosophy - General - The Basics of Philosophy». بایگانیشده از اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۵.
- ↑ «بررسی پیامدهای مسئله وحی در حکمت سینوی، یاسر سالاری، محمد نجاتی». بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۵ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۵.
پیوند به بیرون
[ویرایش]