نگارگری ایرانی
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
هنر ایرانی |
---|
![]() |
هنرهای تجسمی |
هنرهای تزئینی |
ادبیات |
هنر اجرا |
دیگر هنرها |
نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده میشود (واژه ی مینیاتور درباره ی نگارگری ایران صدق نمیکند مینیاتور واژه ای فرانسوی به معنی طبیعت کوچک شده است و نگار گری ایرانی در اصول فلسفی و زیبا شناختی با مینیاتور های چین و ژاپن و از نظر فنی با مینیاتور های اروپا تفاوت دارد و فقط از لحاظ اندازه و کوچکی با انها یکی است )شامل آثاری از دورههای مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنه، سمک عیار، و…)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی، و…)، تاریخی (جامع التواریخ، و…)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامه است.
بحث دربارهٔ نگارگری قدیم ایرانی، غالباً هنر مینیاتور را به ذهنها میآورد. در واقع، مشهورترین و ارزندهترین نمونههای هنر تصویری ایران را میتوان بر صفحات نسخههای خطی و مرقعات ملاحظه کرد ما کاربرد واژهٔ نگارگری برای این گونه تصاویر را بر اصطلاح مینیاتور ترجیح میدهیم. هنر نگارگری ایرانی-اسلامی از سده چهاردهم/هشتم ه تا سده هفدهم/یازدهم شکوفایی نمایان داشت؛ ولی آثار تصویری به جای مانده از ادوار پیش از اسلام تا زمان حمله مغولان، و همچنین آثار دیوارنگاری، پرده نگاری، قلمدان نگاری و غیره در قرون متاخر نیز جلوههایی دیگر-اما کمتر شناخته شده-از نقاشی ایرانی بهشمار میآیند.[۱]
محتویات
تحولات هنر تصویری در نقاشی ایرانی[ویرایش]
چنین به نظر میرسد، که تحولات هنر تصویری در ایران-به رغم گسستهای تاریخی، نفوذ فرهنگهای بیگانه، و آمیختگی سنتهای غیر متجانس -از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بودهاند. البته این خط کمابیش پیوسته را بیشتر در استمرار روح فرهنگی و جوهر زیباییشناسی میتوان دید تا در همانندیهایی که ممکن است از لحاظ سبک و اسلوب در آثار مربوط به ادوار مختلف وجود داشته باشد. مثلاً، اگر سنگنگارههای بسیار کهن غارهای میرملاس و همیان در لرستان را در کنار نقوش سفالینههای سیلک، ملاحظه کنیم، با تجانسی آشکار در روش کلی بازنمایی انسان و حیوان مواجه میشویم. نظیر چنین تجانسی را در مقایسه دیوارنگارههای کاخ چهلستون با پردههای رنگ روغنی مکتب پیکرنگاری درباری به نحو واضحتری تشخیص میدهیم. بدین قیاس، مثلاً نقشنمای اسب سوار در دیوارنگاری شهر دورا ارپوس، دیوارنگاری نیشابور، و نگارگری سدهٔ شانزدهم، وجوه اشتراک صوری و مضمونی دارند. آنچه این تصاویر مختلف از لحاظ سبک، مقیاس، و کارکرد را در ریشه به هم مربوط میکند، رغبت نداشتن هنرمند ایرانی به تقلید از طبیعت و تأکید او بر بیان مفاهیم ذهنی و نمادین است. از این رو، میتوان چکیدهنگاری، تزیین و انتزاع را خصلتهای عام نقاشی ایرانی دانست.[۲]
پیشینه[ویرایش]
اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان و با حدود هشت تا دههزار سال قدمت به دست آمده، و در دوره تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاریهای اشکانی و ساسانی میتوان دید. با ورود اسلام به ایران، این کشور تا مدتها به دست امویان و عباسیان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی سامانیان، غزنویان، و آل بویه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت.
از این پس، زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی فراهم شد و هنر ایرانی در خدمت اسلام درآمد. عمدهٔ آثار به دست آمده در این دوران شامل مصورسازی کتب است و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخهاست.
همچنین، عنوان میشود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپیبرداری کردهاند.
بر اساس اسناد سه دورهٔ متمایز ولی پیوسته برای تاریخ نقاشی قدیم ایرانی در نظر گرفته میشود:
- دورهٔ سنتهای کهن، فاصله از طبیعتگرایی یونان-رومی، و بازگشت به سنتهای پیشین را نشان میدهند.
- دورهٔ شکوفایی نگارگری
- دورهٔ تکوین شیوههای التقاطی[۳]
نقاشی ایرانی، تأثیرات خارجی[ویرایش]
از اوایل سده هفدهم ارتباط سیاسی و مبادله تجاری وسیعی میان ایران و کشورهای دیگر -به خصوص کشورهای اروپای باختری-برقرار شد. در این زمان، شاه عباس اول[صفوی]شهر قدیم اصفهان را نوسازی کرده و آن را به پایتختی خود برگزیده بود. سفیران سیاسی، سیاحان، مبلغان مذهبی، بازرگانان و حتی هنرمندان و صنعتگران خارجی به این شهر روی آورده بودند. این جو بینالمللی بر زندگی هنری اصفهان اثر گذاشت. چنانکه برخی از نگارگران ایرانی به روش بازنمایی طبیعتگرایانه و نیز به موضوعهای نفاشی غربی جلب شدند. میتوان فرهنگهای گورکانی هند، جامعه ارمنی، و اروپای باختری را در این گرایش مؤثر دانست، گرچه میزان و نوع تأثیرات مختلف بودند.[۴]
مکاتب[ویرایش]
![]() | این نوشتار به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
شیوههای نامگذاری مکاتب نگارگری ایرانی بر اساس مرکزیت امپراتوری حاکم بر کشور انجام شدهاست، یعنی هر جا که محل تمرکز قدرت و تجمع ثروت بوده و مقر حکومت کشور محسوب میگردیده است، هنرمندان از گوشه و کنار، به میل و رغبت یا به اکراه و اجبار، به آن جا میآمدند. این شیوه نامگذاری و تقسیمبندی مکاتب نگارگری ایرانی را محققان غربی رایج کردهاند که در پژوهشهای ایرانی هم کم و بیش معمول شدهاست.[۵]
به منظور درک و توضیح بهتر تأثیر و تأثرات نگارگری ایرانی آن را در دورههای مختلف حکومتی سلسلههای ایرانی یا پایتختهای همین حکومتها، همچون مکتب سلجوقی، عباسی، شیراز، تبریز، یا برای مثال، هرات دستهبندی میکنند.
- نکته: باید توجه داشت که همپوشانیها در تاریخهایی که در پس این بخش خواهد آمد، با توجه به پراکندگی حکومتها و پایتختهای ایشان در قلمروی فرهنگ و هنر ایرانی و نه قلمروی سیاسی آن٫ قابل توجیهاست.
از جمله مکتبهای نگارگری ایرانی میتوان این موارد را نام برد (سعی شده ترتیب تاریخی رعایت شود):
- مکتب سلجوقی
- مکتب بغداد یا (عباسی)
- مکتب تبریز اول (یا ایلخانی (مغول))
- مکتب شیراز اول
- مکتب جلایری
- مکتب شیراز دوم
- مکتب هرات
- مکتب بخارا
- مکتب تبریز دوم
- مکتب قزوین
- مکتب اصفهان
- مکتب نقاشی قاجار
- نگارگری قاجاری
- نقاشی قهوهخانه
مکتب بغداد[ویرایش]

که آن را مکتب عباسی نیز نامیدهاند را برخلاف مکاتب دیگر مکاتب نگارگری نمیتوان مکتبی ایرانی نامید چراکه از یک سو زیر تأثیر هنر بیزانس و از سویی دیگر در استیلای هنر ایرانی (ساسانی) است. از این روی این مکتب را مکتب بینالمللی نیز گفتهاند.
- پیشینه
با روی کار آمدن عباسیان (۶۵۶–۱۳۳ه. ق)، بغداد به عنوان اولین مرکز مصورسازی کتب در دنیای اسلام مطرح شد و با مصورسازی کتبی که بیشتر جنبه علمی و فنی و کمتر جنبه ادبی داشتند کار خود را پی گرفت.
- سبکشناسی
نگارههای این مکتب ساده و زیباست. البسه از پرداخت قابل توجهی به خصوص در چین و شکن جامهها برخوردار است و همچنین استفاده از نقوش اناری، بالهای فرشته گون و شیوههای بازنمایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی است و در بیشینه این نگارهها شاخه و برگی به نشانه طبیعت به چشم میخورد.
از خصوصیات دیگر این نگارهها میتوان به پسزمینههای ساده که یا بدون رنگ رها شده یا بهطور اجمالی رنگ آمیزی شدهاند گویی که نگارهها در فضا رهایند، رنگها در نگاره اصلی اندک هستند ولی با هماهنگیای چشمنواز به کار رفتهاند.
- کتب مکتب بغداد
- الادویه المفرده (در زمینه مواد طبی)
- معرفه الحیل الهندسیه (۷۱۵ ه. ق)
- فی معرفه الخیال الهندسیه (هندسه و ریاضیات)
- خواص عقاقیر
- کلیله و دمنه (مصور شده به سال ۱۲۰۰م/ترجمه نصرالله منشی از سانسکریت به عربی و عبدالله مقفع روزبه ترجمه به فارسی)
- مقامات حریری (مصور شده به سال ۱۲۳۷م/نوشته یحیی بن واسطی همدانی)
- البیطره (مصور شده به سال ۶۰۵ ه. ق/در زمینه دامپزشکی)
مکتب سلجوقی[ویرایش]
از قرن چهارم (ه. ق) سبکی در نگارگری ایران ظهور مییابد که آن را سبک سلجوقی مینامند. این سبک اولین مکتب ایرانی در زمینه نگارگری است. در این دوره دوباره تصویرسازی کتاب ارژنگ مانی رونق مییابد.
- سبکشناسی
از منظر دیداری (بصری) در این مکتب هم چنان ترکیب بندیهای ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (چین) بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است.
در بسیاری از پیکرهها هالهای دور سر وجود دارد که به دلیل جدا کردن پیکره از پس زمینه استفاده شده، سرها بزرگتر از بدن هستند و بر بازوها عموماً بازوبندی به چشم میخورد.
- کتب مکتب سلجوقی
- ورقه و گلشاه (این کتاب شامل ۷۱ صفحه نگارهاست و تنها کتابی است که مشخصا مربوط به مکتب سلجوقی است - نیمه نخست قرن هفتم محتملاً در آذربایجان (منبع نقاشی ایران: پاکباز))
- سمک عیار
- الاغانی (در زمینه موسیقی و تألیف ابوالفرج اصفهانی)
- مفید الخاص (زکریای رازی)
- خواص الاشجار (زکریای رازی)
- شاهنامه توپقاپوسرای (اشاره به نام موزهای در ترکیه)
- شاهنامه کاما (محفوظ در مؤسسه شرقشناسی کاما در روسیه)
- سفالهای منقوش مکتب سلجوقی
به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها در دوره اسلامی، ساخت ظروف سفالی رونق یافت. نقشهای سفالها عمدتاً ویژگیهای نگارههای این عهد را بازتاب میدهند و در مورد خطوط از خط کوفی بر سفالینهها سود بردهاند.
مکتب تبریز[ویرایش]
یکی از مکاتب نگارگری ایران بهنام «مکتب تبریز» در شهر تبریز، در دورهٔ ایلخانان، جلایریان، ترکمانان قراقوینلو و آققوینلو و صفویان شکل گرفت.[۶] نمونههایی از آثار مکتب نگارگری تبریز از قرن چهاردهم میلادی:
- مکتب مغول یا تبریز اول

اولین مکتب نگارگری ایرانی در تبریز پایهریزی شدهاست، که به همین دلیل آن را مکتب تبریز ۱ نامیدهاند.
- در دوران صفوی و بازگشت تختگاه به تبریز مکتب دیگری در نگارگری با نام تبریز ۲ شکل میگیرد.
همچنین برای اولین بار در تاریخ ایران مصورسازی کتب به شکل کارگاهی و در مجموعهای به نام ربع رشیدی که به همت خواجه رشد الدین فضلالله بنا شده بود به انجام میرسید.
- فرمشناسی
پایان جنگ (حملات مغولان به ایران) زمینه را برای تبادلات فرهنگی فراهم کرد، از این رو بیشترین تأثیر از هنر شرق دور در این دوره به چشم میخورد، نگارههای این مکتب در شکل هاشورزنی متأثر از مکتب تانگ در چین و در شکل پرداخت موضوع مشابه نقاشیهای دوره یوآن چین است و همچنین مؤلفههای هنری بیزانس در اندازهای کم رنگ تر در این نگارهها به چشم میخورد.
- کتب مکتب تبریز ۱
- منافع الحیوانات نوشته ابن بختیشوع به سال ۶۹۵ ه. ق (این کتاب به تشریح ویژگیهای حیوانات و جلوههای طبیعت پرداخته)
- جامع التواریخ رشیدی نوشته خواجه رشیدالدین فضلالله به سال ۷۱۴ه. ق (تاریخی)
- شاهنامه فردوسی (معروف به شاهنامه دموت یا ابوسعیدی) به سال ۷۳۷–۷۳۱ ه. ق
مکتب شیراز اول (سدهٔ ۸)[ویرایش]
در سدهٔ هشتم (ه. ق) و همزمان با حکومت ایلخانان مغول در ایران، شیراز که به واسطهٔ تسلیم حکمرانانش در برابر هلاکو خان از حملات مغولان در امان مانده بود، محیطی امن برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تأثیراتی که به واسطهٔ این تهاجمات بر نگارگری ایرانی چیره شده بود ایجاد کرد و نوآوریهایی چند به آن افزود.
همین شیوه ۲ قرن بعد و در مکتب اولیهٔ هرات به گونهٔ مسلط در نگارگری ایرانی تبدیل شد.
- کتب مکتب شیراز (سده ۸)
- مونس الاحرار
- شاهنامه قوامالدین حسن وزیر (۷۴۱ه. ق)
مکتب جلایری[ویرایش]
مکتب جلایری یا تبریز-بغداد (که به واسطه حضور حکومت در دو مرکز به این نام خوانده شده)، سبکی در نگارگری ایرانی است که پس از فروافتادن حکومت ایلخانان در ۷۳۶ه. ق و در دوران حکومت جلایریها (۷۵۷–۷۴۰ ه. ق) در این رشته هنری رایج گردید، کتاب آرایی در دربار جلاریان خصوصاً در دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه و سبکی خاص یافت.

متن رباعی:
ایزد که جهان به قبضه قدرت اوست | دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست |
هم سیرت آنکه دوست داری کس را | هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست |
- سبکشناسی
خصوصیات دیداری در این مکتب با حذف عناصر چینی و بیزانسی به سمت تصویر کردن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی نقاش میرود. از دیگر خصوصیات، میتوان به استفاده از طیف گسترده رنگی و بهکارگیری و نمایش بدیع و کامل معماری در نگارهها اشاره کرد.
از این دوران به بعد، در کتب نگارهها نقشی مهمتر یافتند و دیگر در کنار نوشتار یا مکمل نوشتار بهشمار نمیرفتند بلکه صفحهای کامل به آنها اختصاص مییافت.
- کتب مکتب جلایری
- دیوان خواجوی کرمانی (اثر جنید بغدادی به سال ۷۹۷ه. ق)
- عجایب المخلوقات (زکریای قزوینی به سال ۷۹۰ه. ق)
- کلیله و دمنه (نصرالله منشی به سال ۷۷۵–۷۶۰ه. ق)
- خسرو و شیرین (به سال ۸۱۰–۸۰۶ه. ق)
مکتب شیراز دوم (سدهٔ ۹)[ویرایش]
در دوران تیموریان (سده۹ ه. ق) و حضور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان در شیراز زمینه برای بروز دوباره ویژگیهای دیداری مکتب شیراز (سده۸) فراهم شد.
- سبکشناسی
قرینهسازی در نگارههای این مکتب بهطور قابل ملاحظهای دیده میشود و همچنی تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمینه آن، استفاده از ابرهای پیچان و سادگی در ترکیببندیها از مهمترین ویژگیهای دیداری این مکتب است.
- کتب مکتب شیراز (سده ۹)
- منتخبات اسکندر سلطان (۸۱۳ه. ق)
- شاهنامه ابراهیم سلطان (۸۳۷ه. ق)
- خاوران نامه (۸۸۳ه. ق)
مکتب هرات[ویرایش]
پس از مرگ تیمور (سلسله تیموریان) فرزندش شاهرخ به سلطنت رسید و از آن پس هرات به پایتختی برگزیده شد، به واسطه توجه و حمایت بیدریغ شاهرخ و ولیعهدش بایسنقر میرزا تهیه کتب مصور این بار در هرات و در کتابخانه بایسنقر میزا رونق گرفت و پس از چندی ویژگیهای خاص خود را یافت.
- سبکشناسی
ترکیب بندی متقارن و عموماً دایرهوار از خصوصیت اصلی این مکتب است. سود جستن از رنگهای غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی و بازتاب عناصر ایرانی مکتب شیراز مکتبی کاملاً ایرانی پدید آورد.
- کتب مکتب هرات
- شاهنامه فردوسی (شاهنامه بایسنقری)
- شاهنامه محمد جوکی (فرزند شاهرخ)
- کلیله و دمنه (کلیله و دمنه بایسنقری)
- معراج نامه
- همای و همایون
- گلستان سعدی
- بوستان سعدی
- خمسه نظامی
کمالالدین بهزاد و مکتب تبریز دوم[ویرایش]

فعالیت کارگاههای نگارگری پس از مرگ شاهرخ و بایسنقر میرزا تا اندازهای رنگ رکود گرفت و این رکود تا هنگام به قدرت رسیدن سلطان حسین بایقرا (آخرین شاه تیموری از ۹۱۲–۸۷۳ه. ق) ادامه یافت و هنرمندان بزرگی را پروراند، همچون: محمد سیاه قلم، روحالله میرک و از همه مهمتر کمالالدین بهزاد که بسیاری او را تابناکترین چهره نگارگری میدانند.
مکتب تبریز از ترکیب سنت مکتب مغول و مکتب هرات و روش شخصی بهزاد پدید آمد.
- سبکشناسی آثار بهزاد
بهزاد ضمن ادامه دستاوردهای مکتب هرات اول، و ویژگیهایی را به آثارش افزود که تا پیش از این دوران بیسابقهاست.
وی برای اولین بار سعی در نمایش و طراحی دقیق پیکره انسانی کرد، موضوعات روزمره را در آثارش به تصویر کشید.
مکتب اصفهان[ویرایش]
از مشخصههای نقاشی مکتب اصفهان یا مکتب صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یکی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی، استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلندقامت با صورت گرد و کوچک؛ و واقعبینی او در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستایی است. او از جمله کسانی است که بر روی نگارگران پس از خود تأثیر بسزایی داشتهاست. یکی دیگر از نقاشان دورهٔ صفوی را رضا عباسی مینامند. او از پیشروان مکتب اصفهان است. در همین دوران چند نگارگر دیگر با اسامی شبیه نام رضا عباسی میزیستهاند. توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی در تأکید پرداخت او در شکل انسان نسبت به زمینههای سادهای که در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. اولین نمونههای تک پیکره (فیگور) را پدید آورد و همچنین نخستین رقعهها (نمونه نگاره جدا از کتاب مثل یک پرتره) را در نگارگری نقش زد.
مکتب قاجار[ویرایش]

مکتب نقاشی قاجار در دوره زند شروع شد و تا دورهٔ قاجار و کمی پس از آن امتداد یافت. این شیوه به عنوان سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است که همهٔ ویژگیهای موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد. این شیوه بیشتر از تلفیق ویژگیهای هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوههای از نقاشی اروپایی شکل گرفت. هرچند آثاری نزدیک به این شیوه از دوره صفوی در ایران تاحدی مرسوم بود و «فرنگی سازی» نامیده میشد اما ابتدا در دوره زند و در ادامه آن در دوره قاجار شکل مشخص خود را یافت. گونهای از نقاشی عامیانه با عنوان نگارگری قهوهخانهای پدید آمد.
رموز نهفته در نگارگری[ویرایش]
تندی کندی خطوط[ویرایش]
در نگارگری و تذهیب خط رکن اصلی را داراست و به اندازهای مورد اهمیت است که وجود سایهها را کم رنگ و حتی گاهی از بین میبرد قلمگیریها در نگارگری شباهت چشمگیری به خوشنویسی دارد چرا که هرد و آن از ممارست و دقت نظر بالایی برخوردار است. آنچه که نگارگری را از طراحی جدا میکند شیوه اجرای خطوط آن است که در نگارگری با ضعف و قدرت همراه است در میان تمام مخلوقات ایزدی خط تنها مخصوص انسان است و قدرتی است که سایر مخلوقات از آن بیبهرهاند و از آنجایی که خط مخصوص انسان است به طبع از جنس وی میباشد و ریشه در ضمیر و فطرت آدمی دارد. در دین مبین اسلام مبارزه با خیر و شر در نفس آدمی وجود دارد در نفسی که گاهی آرام و لطیف و گاهی طغیانی لجام گسیخته میباشد و همین نفس وقتی در پرتو الطاف الهی صاحب تربیت شود و مهار زده گردد انسان را نجات میبخشد و بر کشتی سعادت مینشاند پس در این جا نقش اصلی خطوط بیش از پیش روشن میشود چرا که همین خطوط جانشینان اصلی و یادگاریهای همیشه فکر انسانند تفکر انسانهایی که درقالب خطها و نقشها بر صفحات تاریخ جاودانه میشوند.
تشریح صورت[ویرایش]
در نقاشیهای ایرانی صورتهایی را میبینیم که با تناسبهای صورتهای دنیای واقعی تفاوت چشمگیری دارد به گونهای که چشمها به یکدیگر نزدیکتر از فاصله حقیقی دو چشم هستند و گوشها بالاتر از جای اصلی خود میباشند و قاب صورت بر روی خطوط اسلیمی سوار است و بسیاری از موارد دیگر که با کمی دقت به آنها پی خواهیم برد؛ ولی آیا هنرمند نگارگر با چنین چیرهدستی و مهارت که صورتهای ظریف و زیبا را تصویر کرده، قادر نبوده تناسبها و موقعیت واقعی صورت را تصویر کند؟ یا برای صورتهای این چنینی رموزی نهفته است؟ ادب ورزان و زیبایی سازان هنر ایرانی از دیرباز با چهرههای زیبا و خوش خط و خال برخوردی عارفانه داشتند. زیبا رویان تقدیس میکردند چرا که در زیبایی صورت آنها اثر و نشانهای از جمال صنع خداوند میدیدند.
در هنر نگارگری هر یک از اجزا صورت در نزد هنرمندان پاک چشم و ظریف طبع، معنای خاصی دارد. آنها از دیر باز ابروی زیبا رویان را به شکل به هم پیوسته میپسندیدهاند و آن را به پرنده و اغلب کلاغی سیاه تشبیه میکردند که با تارک صورت در حال پرواز است و با رقص و تموج بالهای کشیده خود ذل را به صید شکار خویش میافکند. چشم نیز که به نرگس بینا تشبیه میشد اگر خمار آلود و بادامی شکل بود در نزد مردم بهترین و محبوبترین حالت خود را داشت. شیرین کلامان و نازک خیالان چشم و ابرو را به کلاغی که همواره در پی شکار بادام تر است، ولی به ربودن آن نائل نمیآید تشبیه میکردند. لب نیز علاوه بر ملاحت و کوچکی خوش آیند خود در نظر اهل ذوق از جایگاهی بس ویژه بر خوردار است، چرا که معرفت یار سیما رویی است که علاوه بر زیبایی، باهوش و موشکاف است.
همانگونه که در چهرههای زیبا و ظریف نگارگری مشهور است لب را به صورت تار مویی نازک که از وسط چون غنچه گلی سرخ شکافته شده ترسیم میکنند که حکایت از موشکافی زیبا رویی دارد که اگر دهانش نیز به سخن گفتن باز شود در دری از آن بیرون تراوید. فرورفتگیها و نیشهای لب به چاه قند و شکر تعبیر شدهاند. اینگونه است که هنر ایرانی تمامی حسهای پاک موجود در آدمی را تحریک میکنند.
کشیدگی و کوچکی بینی مقبول طبع زیبا پرستان بوده و منفذهای کوچکی که به عنوان سوراخ بینی در نقاشیهای خود تعبیه میکردند، حاکی از ظرافت و شکنندگی چهرههای ترسیمی آنهاست. چرا که بینی بخش عمدهای از صورت را اشغال میکند و اگر کوچک و کم حجم ترسیم شود، ملاحت و زیبایی خاصی به چهره میبخشد و رعایت این نکته نیز از دید هنر ورزان زیبا پرست پنهان نمودهاست.
موهای سلسله وار و مجعد از خصیصههای صورتهای نقاشی ایرانی است. پیچ و تابها و جهتهای موجود در موی صنمهای نقاشی شده، دل عاشق را با کش و قوسهای موزون خود همراه میسازند و به التهاب وامیدارند. در هنر و ادبیات و حتی تاریخ ایرانی موی معشوق رشتهای است که عاشق را به خود متصل میکند خلأ یی را که میان آن دو وجود دارد پر میکند.
برخی از نگارگران با اضافه کردن ریش و سبیل به همان چهرههای ترسیمی خود حالتهای مردانه تر و پیرانه تر میبخشیدند و عدهای دیگر با تغییر در حالت صورت اعم از بزرگ کردن بینی و ریز کردن چشم و پهن کردن ابرو، چهرههای متفاوت میآفریدند.[۷]
تاثیر متافیزیک در نگارگری های ایرانی
نگارگری ایرانی در تاریخ پرتلاطم خود از سنت های تصویری مختلفی تاثیر پذیرفته است. از اواسط دوره صفویه با افزایش ارتباطات با ممالک غربی، سنت تصویری رنسانس نیز از راه های گوناگون وارد ایران شد. تغییرات اساسی در جایگاه و شکل نگارگری ایرانی در این دوران نشان می دهد تماس با نقاشی رنسانس برای نگارگری ایرانی، مواجهه ای ساختاری بوده است. تعیّن هر اثر هنری حاصل تجسمی ذهنی است که در فرایند نوعی شکل میگیرد. بدین منظور فرایند شناسایی تاثیرات متافیزیکی در این خصوص می تواند در معرفت به چگونگی تجسم آثار هنری در ذهن هنرمندان سودمند باشد. لذا شاخه ی متافیزیک در فلسفه می تواند راهگشایی برای بررسی عملکرد ذهنی هنرمندان نگارگری باشد.
در طول تاریخ، در دوره های مختلف، هنر بالاخص هنرهای تجسمی از جمله نقاشی تحت شرایط و با تاثیر از عوامل مختلف صورت های متفاوتی به خود می گیرد که گاه آنقدر به یکدیگر نزدیک می شوند که در هم تداخل می یابند به طوریֱکه به سختی می توان تفاوت و تمایزی را میان آنها قائل شد. در کتابهایی نظیر «هنر مدرن» نوشتهی نوربرت لینتن[1]و «مفاهیم و رویکرد ها در آخرین جنبش های قرن بیستم» به نگارش ادوارد لوسی اسمیت[2] تحولات هنری قرن بیستم آنچنان گسترده در عین حال بسیار در تقرب با یکدیگر تبیین شده اند که در واقع نمیتوان مرز مشخصی را برای بسیاری از جنبشها و سبکهایی همچون دادائیسم، سمبولیسم، متافیزیک، سوررآلیسم، اکسپرسیونیسم، انتزائی، کوبیسم و ... یافت. در واقع آنچنان متأثر از یکدیگر شکل گرفته اند که بعضی مواقع نمیتوان گفت که به عنوان مثال هنرمندی خاص دقیقا در زیر مجموعه ی کدام سبک هنری قرار می گیرد زیرا یا آثارشان در بعضی وجوه با یکدیگر شباهت دارد و یا دیدگاه و نگرش های یکسانی در خلق آثارشان ارائه می دهند.
در این باب می توان به ارتباط آثار نگارگری هنرمندان ایرانی و متافیزیک اشاره کرد. هنرمندان در یک دوره خاص تحت تاثیر شرایط محیط و حالات روحی آثار مختلفی را ارائه می دهند. آثار در ذهن هنرمند می توان جدای از آنچه سبب التقاط میان آثار وی با دیگر هنرمندان می گردد دارای وجه اشتراکی هم باشد زیرا هنرمندان در یک دوره خاص و تحت شرایط مشابهی می زیستهاند.
شناخت شناسی که از شاخه های فلسفه است دغدغه بسیاری از اندیشمندان فلسفه قرار میگیرد. در این پژوهش سعی بر آن است به وسیله بیان چگونگی فعالیت اندیشه و ذهن هنرمندان یک دوره راه را برای مطالعهی چگونگی ذهنیت و میزان تاثیر متافیزیک در آثار هنرمندان مختلف باز کند. از این رو ما به تحلیل فرایند اندیشه و کارکرد ذهن هنرمندان سبک نام برده در هنگام خلق آثارشان می پردازیم تا با پی بردن به ذهنیت این هنرمندان و میزان تاثیر ذهنیت در خلق اثر هنری شان و شباهت های موجود در آثار و مقایسه آنها با یکدیگر میزان تاثیر متافیزیک در آثار نگارگری ایرانی در یک دوره خاص مشخص شود.[۸]
[1] Norbert Lynton – یکی از مورخان و استادان برجسته هنر مدرن در انگلستان
[2] John Edward Mckenzie Lucie Smith
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نگارگری ایرانی موجود است. |
- ↑ رویین پاکباز، دائرةالمعارف هنر، 575.
- ↑ رویین پاکباز، دائرةالمعارف هنر، 575.
- ↑ رویین پاکباز، دائرةالمعارف هنر، 575.
- ↑ رویین پاکباز، دائرةالمعارف هنر، 575.
- ↑ طاووسی، ابوالفضل. کارگاه نگارگری. تهران. ناشر شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، 1390. صفحه 7
- ↑ ذیلابی، نگار، «تبریز»، دانشنامهٔ جهان اسلام (جلد ششم)، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی
- ↑ کتاب رموز نهفته در هنر نگارگری-تالیف مرتضی خلج امیر حسینی
- ↑ [تاثیر متافیزیک در نگارگریهای ایرانی در یک دوره خاص برای کشور هند ISI سال «بابک دهقانی، آزاده افتخاری، تاثیر متافیزیک در نگارگریهای ایرانی در یک دوره خاص برای کشور هند ISI سال»] مقدار
|نشانی=
را بررسی کنید (کمک). ۲۰۱۶.
- آشنایی با مکاتب نقاشی/ناهید عبدی و علی اصغر میرزایی مهر/چاپ دوم ۱۳۸۴/شابک:۹۶۴-۰۵-۱۲۴۹-۴
- کتاب سیر هنر در تاریخ