تاجیکها
این مقاله ممکن است برای مطابقت با استانداردهای کیفی ویکیپدیا نیازمند بازنویسی باشد. |
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
مردم تاجیکستان | |
| کل جمعیت | |
|---|---|
| تقریباً ۲۱ — ۳۴ میلیون (تخمینهای گوناگون) | |
| مناطق با جمعیت چشمگیر | |
| ۱۲٬۴۰۰٬۰۰۰~ تا ۱۶٬۲۰۰٬۰۰۰~ (۲۰۱۹)[۱] | |
| ۹٬۵۰۰٬۰۰۰~ (۲۰۲۵)[۲] | |
| ۱٬۶۵۷٬۰۰۰ (۲۰۲۱)[۳] ۹٬۴۰۰٬۰۰۰~ تا ۱۲٬۳۰۰٬۰۰۰~ (برآورد کارشناسان)[الف][ب][۶][۷][۸] | |
| ۳۵۰٬۰۰۰[۹] | |
| ۵۲٬۰۰۰[۱۰] | |
| ۵۶٬۰۰۰[۱۱] | |
| ۵۹٬۰۰۰[۱۲] | |
| ۵۱٬۰۰۰[۱۳] | |
| ۱۵٬۸۷۰[۱۴] | |
| ۴٬۲۵۵[۱۵] | |
| زبانها | |
| زبان فارسی (گویشهای دَری و تاجیکی) دوم: پشتو، پامیری، روسی، ازبکی | |
| دین | |
| اسلام بیشتر پیروان: مذهب سنی سایر مذهبها: مذهب اسماعیلیه و مذهب شیعه دوازدهامامی | |
| قومیتهای وابسته | |
| سایر مردمان ایرانیتبار | |
| بخشی از مجموعه مباحث درباره |
| تاجیکها |
|---|
| تاریخ و فرهنگ |
| جمعیت |
تاجیکها (به فارسی تاجیکی: Тоҷикон؛ به انگلیسی: Tajiks) یکی از کهنترین و از بزرگترین مردمان ایرانیتبار هستند که اصالتاً ساکن منطقهٔ وسیع خراسان بزرگ و فرارود میباشند.[۱۶] تاجیکها به عنوان وارثان تمدن و زبان فارسی در این مناطق شناخته میشوند و هویت فرهنگی آنها عمیقاً با تاریخ، ادبیات، و زبان فارسی پیوند خورده است.
زبان مادری تاجیکها فارسی است.[۱۷] این زبان در کشورهای مختلف به نامهای گوناگونی شناخته میشود. این زبان در کشور افغانستان به نام فارسی دری و در کشور تاجیکستان به نام فارسی تاجیکی [پ] شناخته میشود.
تاجیکها عمدتاً در دو کشور تاجیکستان و افغانستان ساکن هستند. همچنین جوامع بزرگ تاجیک در ازبکستان (بهویژه در شهرهای تاریخی بخارا و سمرقند)، بخشهایی از پاکستان و چین [ت] نیز زندگی میکنند.
تاجیکها ریشه در اقوام آریایی شرقی مانند سغدیها، باختریها، و تخاریها دارند و سهمی اساسی در توسعه فرهنگ، هنر، و دانش در دورهٔ اسلامی و بهویژه در عصر سامانیان داشتهاند. فرهنگ تاجیکها با جشن نوروز، ادبیات کلاسیک فارسی، و زندگی شهرنشینی و کشاورزی پیوند خورده است.
خاستگاه واژه تاجیک
تاجیک نام قبایل «داها» بوده، سامانیان و پارتها و اشکانیان «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده شدهاند. برخی دیگر شواهدی دارند که تاجیک نامی است که ترکها بر ایرانیان نهادهاند. از آنجا که ایرانیان پارسیگوی کلاهی تاج مانند بر سر مینهادند، ایشان را تاجی یا تجیگ نامیدهاند. گروهی واژه تاجیک را از «تای» استخراج کرده، هم ریشه با کلمه یونانی «تگاس» به معنای پیشوا و «ددیک» یاد کردهاند. از ریشه «تژی» زبان سکایی یادآوری گردیده است. به معنی صفت منسوب به واژه «تاج» نیز آمده است.[۱۸]
پژوهشهای اساسی دربارهٔ واژه «تاجیک» در نیمه اول قرن ۱۹ از طرف برخی دانشمندان غرب صورت گرفته است. در سال ۱۸۲۳ م. کلاپروت پژوهش پر محتوایی «در مورد مردم بخارا انجام داده بود. هرچند این پژوهش به چاپ نرسید ولی با ادامه آن ژ. سن مارتن یکی دیگر از پژوهشگران غربی طی مقاله واژه «تاجیک» را بر فارسی زبانانی اطلاق کرد که در فارس (ایران امروزی)، خراسان (افغانستان امروزی) و بخشی از ماوراءالنهر (تاجیکستان امروزی) سکونت دارند.
او مینویسد که واژه تاجیک همان نام قبایل «دئی» است که پارتها و اشکانیان بنام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده میشدند. سن مارتن اضافه میکند که هرسه شکل آوایی این نام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» از نگاه آواشناسی قابل قبول است. پس از اینجا چنین بر میآید که پارتها خود را تاجیک مینامیدند.
دانشمند دیگری بنام آ. برنشتام پیدایش نام تاجیک را قبل از دوران عرب دانسته و آن را منسوب به زبان تاجیکی کهن مردمان تخارستان دانست و قدمت تاریخی آن را به هزار سال قبل از میلاد میرساند. او نام تاجیک را از ریشه «تژی» زبان سکایی میداند.
و نیز پژوهشهای تازه رابطه تنگاتنگ واژه تاجیک را با بنیاد آریائی آن ثابت کرده، آن را نام مردمانی آریایی میدانند که در سرزمین آریانای بزرگ زندگی میکردند. فرهنگنامههای پارسی دری یا کلاسیک نیز در شرح نام تاجیک اطلاعات ارزندهای دارند که ذکر برخی از آنها ارزشمند میباشد. از جمله در «فرهنگ شرفنامه منیری» آمده است که «تازیک – غیر عرب و غیر ترک» در فرهنگ برهان قاطع «تازیک و تاژیک بر وزن و معنی تاجیک است که غیر عرب و ترک باشد» «طایفه غیر عرب باشد»، «آن که ترک و مغول نباشد،»، در فرهنگ لغات ترکی به معنی اهل فارس نوشتهاند" غیاث اللغات، آنندراج و برخی فرهنگ نامههای دیگر شرح بیشتری برای این نام آوردهاند. در واژهنامه انگلیسی آکسفورد واژه تاجیک بمعنی «پارسی» و کسی که نه عرب و نه ترک و مغول باشد، تعریف شده است.[۱۹]
بهار در سبکشناسی آورده است:
آریاییان از قدیم به مردم اجنبی «تاچیک» یا «تاژیک» میگفتهاند، چنانکه یونانیان را «بربر» و اعراب را «اعجمی» یا «عجم» مینامیدند. این لفظ در زبان فارسی دری، «تازی» تلفظ شد و رفته رفته خاص اعراب گردید، ولی در توران و ماوراءالنهر لهجه قدیم باقی و به اجانب «تاچیک» میگفتند و بعد از اختلاط ترکان آلتایی با فارسیزبانان آن سامان، لفظ «تاچیک» بهمان معنی داخل زبان ترکی شد و فارسیزبانان را «تاجیک» خواندند و این کلمه بر فارسیان اطلاق گردید و ترک و تاجیک گفته شد.
در ادبیات ترکی- فارسی فاتحان دودمان تیمور و بابر، واژه تاجیک را به منشیهای فارسیزبان اطلاق میکردند. استاد محیط طباطبائی پژوهشگر و محقق ایرانی مینویسد که: «آریاییان را در جنوب سرزمین پهناور آریانای بزرگ به جهت تمایز از اقوام عرب، عجم مینامیدند به همین منوال در شمال آریانای بزرگ، قوم آریایی را به منظور تشخیص از اقوام ترک و مغول، تاجیک مینامیدند. پس تاجیک همان عجم و پارسی زبان است.»
واژه «تاجیک» در ادبیات کلاسیک فارسی کاربرد وسیع دارد و غالباً ازین واژه در برابر ترک و عرب استفاده صورت میگرفته است:
سعدی میگوید:
| شاید که به پادشاه بگویند | ترک تو بریخت خون تاجیک |
جامی اشارهای دارد دربارهٔ علیشیر نوایی که:
| او که یک ترک بود و من تاجیک | هردو داشتیم خویشی نزدیک |
سعدی در جای دیگر میگوید که:
| نگار ترک و تاجیکم کند صد خانه ویرانه | به آن چشمان تاجیکانه و مژگان ترکانه |
همینطور، وقتی که ما به متون چه نثر و چه نظم فارسی مراجعه میکنیم، در مییابیم که در تمامی این متنها، از روزگار سعدی به دوران ما، واژه «تاجیک» جایگزین واژه «پارسی» و «فارسیزبان» بوده است. نه کلمه «پارسی» یا «ایرانی» یا «فارسیزبان» بلکه محض کلمه «تاجیک کاربرد شده است.»
تاجیکان گردنکش و لشکرشکن
بیشتری نیزه ور و تیغ زن
نتیجه اینکه تاجیکها اقوام آریایی هستند که درهزاره دوم پیش از میلاد مسیح در آسیای میانه و باختر (بلخ) (بلخ امروزی) زندگی میکردند. ریشه نیاکانی تاجیکها به آریاییان شرقی یعنی باختریها، سغدیها، پرنیها و داها میرسد، این بدین معناست که نیاکان تاجیکها در عهد باستان به زبان پارسی کهن یعنی زبان کهن آریایی جنوب غربی نه بلکه به زبانهای شرقی آریایایی نظیر سغدی، باختری، خوارزمی، سکایی سخن میگفتهاند. کاربرد زبان پارسی (دری) توسط تاجیکها به دوران گسترش شاهنشاهی ساسانیان و متعاقباً انقراض آن بهوسیله تازیان مسلمان برمیگردد که تعداد زیادی از پارسیها به آسیای میانه و حتی به چین پناه برند. عدهای از این پارسیها به حیث جنگجویان تازه مسلمان شده و برای ترویج اسلام به این منطقه وارد میشوند. نتیجه این مهاجرتهای گسترده پارسیها (مسلمان و غیر مسلمان) است که تاجیکها علاوه بر اشتراک نیاکانی آریانای-شرقی، ریشه نیاکانی پارسی نیز دارند.[۱۹]
شماری از دانشمندان پیدایش واژه تاجیک را به معنونیت آئین زرتشت نیز رسانیدهاند. ایشان میگویند که واژه «تاجیک» از «تاج» گرفته شده است. چون که زرتشتیان کلاه تاج مانندی میپوشیدند، ایشان را «تاجی» ویا «تاجیک» میگفتند و بعداً این واژه نام مردم و قوم شده است. در هر حالت در حوزه ادبیات واژه تاجیک که صورت قدیمی تر آن «تاژیک» است به مفهوم و معنای مردم فارسیزبان بکار رفته است. چنانچه گفته آمدیم در لغت نامه دهخدا، برهان قاطع، فرهنگ معین و فرهنگ نفیسی «تاجیک» به معنای غیر عرب، غیر ترک و غیر مغولی آمده است. این واژه ابتدا از سرزمین بزرگ آریاییان از دو طرفه آمودریا برخاسته و بعداً با مهاجرتهای پی هم آریاییان به سایر وادیهای سرسبز و خوش آب و هوای آسیای مرکزی و میانه گسترش یافته و بر همه اقوامی اطلاق گردیده است که در آن دیاران زندگی داشته و به زبان فارسی متکلم بودهاند.[۱۹]
بر اساس کاوشها و پژوهشهای باستان شناسان تاجیکان مردمان اصلی و بومی سرزمینهای آریانای کهن، خراسان بزرگ، و فرارود باستانی میباشند. ولادیمیر بارتولد خاورشناس شناخته شده روسی مینگارد: «مطالعات ما در باب تاریخ آسیای میانه نشان میدهد که مردم بومی آنجا آریاییان تاجیک نژاد بودهاند.» تاجیکها نماینده یکی از کهنترین اقوام آسیای میانه هستند. ایشان قبل از ظهور ترکان درین ناحیه زندگی میکردند. مراکز عمده سکونت تاجیکها آسیای میانه، خراسان بزرگ به شمول خراسان شرقی یعنی باشندگان تاجیکستان، افغانستان و ماوراء النهر میباشد.[۱۹][۲۰]
واژه تاجیک در تالیفات اهل شرق و کتابهای لغت به طرزهای گوناگون تاجیک، تاجک، تازک، تاژیک ظاهر شده است. از مؤلفان گذشته تاجیک و فارس معلوم میشود که شکل اساسی اولین و اصلی این کلمه تاجیک با مد زیرین است، شکل بی مد احتمالاً باتصرف کاتبان یا برای وزن با خواست شاعران پیدا شده است.
مغولان و ترکهای قدیمی حرف (ج) را نمیتوانستند بگویند و در حرف زدن (ج) را به (ز) تبدیل میکردند بنابرین وقتی که آنها با تاجیکان رابطه پیدا کرده این نام را یادگرفتند آن را به جای تاجیک، تازیک یا اینکه بی مد زیرین تازک گفتند. (همان اثر، ۱۳–۱۴) که برخلاف نظر بعضیها اینکه تاجیک را همان تازی که به اعراب گفته میشد به اشتباه گرفتهاند که البته هیچ نسبتی بین تاجیکها و اعراب وجود ندارد.[۲۱]
پیشینه

ملت تاجیک یکی از ملل کهن و اصیل آریاییتبار اند که در سرزمین پهناور ایران کهن، (ایران امروزی، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان چین، پاکستان) وحتی هند زیست میکنند. این ملت در طول تاریخ ضربات مهلکی را متحمل شدهاند که از زمان چنگیزخان مغول تا تهاجم شوروی به افغانستان و درگیریهای قومی در افغانستان بخشی از این تاریخ است، بنابراین میتوان گفت کمتر ملت را سراغ داشت که به این اندازه در جریان تاریخ آسیبها را پذیرا باشند. همین که این ملت آریایی امروزه در چندین کشور پراکنده و تقسیم شدهاند نمایانگر ورود صدمات مهلک متجاوزین بر پیکره آن بوده و نشانگر توانمندی این ملت بوده است که تا امروز در هر سرزمین دارای هویت مشخص ادامه حیات دادند.
تاجیکهای افغانستان در دشت کوهدامن در شمال کابل، دره پنجشیر، بدخشان، تخار، بغلان، پیرامون هرات، صفحات شمال، غزنی، کابل، حوزه غور و غیره زندگی میکنند. اینان قومی غیر چادرنشین بودند که در پیرامون بلخ ودره آمودریا اقامت داشتند و به وسیله یک سفیر چینی (چانک کین) که درحدود ۱۲۸ ق – م به آن نواحی سفر کرد به نام «شاهیا» شرح داده شدند. تاجیکهای در ایران در سیستان و بلوچستان، خراسان کنونی، کرمان، یزد، و در سراسر ایران زندگی میکنند. قوم تاجیک با جمعیتی زیاد درسیستان در هر دو کناره جیحون و در خراسان متراکم تر از سایر اقوام به سر میبرند.
در آسیای میانه ازدو قبیله عمده تشکیل یافتهاند که تاجیکهای دشتی اصیل و تاجیکهای کوهستانی (پامیری). اکثر تاجیکهای دشتی در نواحی مرکزی و غربی تاجیکستان زندگی میکنند و عدهٔ قابل ملاحظه آنها در ازبکستان وقرقیزستان به سرمیبردند. همچنان در چین نسل تاجیکان با موقعیت جغرافیائی پامیر، هندوکش و هیمالیا در غرب چین درآنطرف مرز داخل خاک چین در ناحیه سریلول سین کیانگ نیز زندگی میکنند. و در پاکستان تراکم بیشتر شان در چترال و بخشی نیز در مرزهای این کشور با ایران بهسر میبرند.
تعداد دقیق این ملت تا هنوز تثبیت نشده است اما به ترتیب بیشترین نفوس تاجیکان در افغانستان تاجیکستان، ازبکستان و ایران مستقر اند و سپس در سایر کشورها به میزان کمتری بهسر میبرند. به دلیل سیاستهای تبعیض آمیز و سرکوب قومی به ویژه در افغانستان و ازبکستان تاجیکان صدمات زیادی دیدهاند اما با توجه به ویژگیهای فرهنگی، تعداد بیشتر نفوس و تأثیر گذاری شان در توسعه فرهنگ و زبان فارسی این ملت تا هنوز در این سه کشور تاجیکستان، افغانستان و ازبکستان به ترتیب جایگاه بهتری دارند.[۲۲]
منشأ واژه خراسان

تاجیکهای افغانستان خودشان را افغان نمیدانند و کاربرد افغان در خود افغانستان به پشتونها اطلاق میگردد طوری که در هندوستان نیز به افغانها (پشتونها) پتان اطلاق میگردد.[۲۱] در برابر افغان به تاجیکان پارسیوان گفته میشود؛ بنابراین کشوری که از سده نوزدهم به بعد به نام افغانستان شناخته شد که تمام این حوزه جغرافیایی یا بخشهای آن در دورههای جداگانه تاریخ به نامهای مختلف یاد شده است بنابرین پژوهندگان درضمن تفحص در آثار و مدارک مربوط به قرون اولی و وسطی و قرون جدید به این واژه به عنوان نام دولت برنمیخورند نباید چنین نتیجهگیری کنند که سرزمین افغانستان سابقه تاریخی ندارد یا اینکه در آن زمان از تمدن و فرهنگ بیبهره بوده است بلکه علتهای نو بودن افغانستان به عنوان نام کشور و کاربرد واژههای دیگر در دورههای قبلی میباشد. خراسان پس از استیلای مسلمانان به سرزمین پهناوری اطلاق میگردید که تمام ساحه افغانستان کنونی را شامل میشد که البته زادگاه تاجیکان و در مجموع نژاد بزرگ آریایی میباشد.[۲۱] کلمه خراسان را از دو جزء مرکب شده میدانند خور در معنی آفتاب و آسان در معنی جای وعده گفتهاند که صورتی از خورآیان بوده است یعنی محلی که آفتاب از آن بر میآید و در هر دو حال در معنی آفتاب برآمد با مطلق شرق را افاده میکند. به لفظ پهلوی هرکو سراید خراسان جای است کز وی خور آید. رودکی شاعر برجسته درین باره میگوید:
| مهر دیدم بامدادان چون بتافت از خراسان سوی خاور میشتافت | از خراسان بَر وزد طاووس وش سوی خاور میشتابد شاد وخوش |
باشندگان خراسان
در هنگام گشوده شدن خراسان به دست مسلمانان بخش بزرگ باشندگان این سرزمین را مردمانی تشکیل میدادند که از شاخه هندو اروپایی نژاد آرین بودند و بعداً به نام تاجیک شهرت یافتند (میرمحمدصدیق فرهنگ افغانستان درپنج قرن اخیرص۳۶) که قبلاً به آن پرداخته شده است. این سرزمین محل اصلی سکونت تاجیکها است. بر علاوه تاجیکها، اقوام دیگری که به حالت خانه به دوشی و بدوی مانند اجداد پشاتنه و بلوچها و نورستانیهای کنونی و عده نیز از بازماندگان مهاجمین سابقه زیست داشتند. اقوام خانه به دوش به علت سکونت در مناطق دشوارگذار از آمیزش با عناصر مهاجم و نو وارد محفوظ مانده و زبان و عرف و عادات و در مورد نورستانیها حتی دین آبائی خود را نیز برای مدت دراز حفظ کردند و در بیشتر اوقات از یک نوع آزادی محل بهرهمند بودند. در کوهستان مرکزی خراسان که به نام غور غرجستان یا مطلق جبال یاد میشد مردمان دیگری به نام هزاره و نکودری جا گرفتند که برخی پیش از هجوم مغلان به این خطه وارد گردیده و برخی از اثر لشکر کشی چنگیز خان در آن جاگزین شدند. اینان با مردم محلی که تاجیکان آمیخته با ترک بودند و امرای آل شنسب و سلاطین غوری از بینشان ظهور کردهاند آمیزش یافته زبان آنها را با مخلوطی از واژههای ترکی و مغولی قبول کردند و خودشان به نام هزاره و مسکن شان به هزاره جات شهرت یافتند. در قرن پانزدهم هزاره گان در اثر مساعی دعات شیعه مذهب مذکور را پذیرفتند در حالی که بخش بیشتر مردم خراسان سنی مذهب بودند. در شمال هندوکش یک تعداد مردم ترکیزبان از سابق موجود بود، بعداً یک عده از ازبکان شیبانی در ضمن جنگ و جدال با دولتهای صفوی ایران و مغلی هند در آنجا سکونت اختیار نموده به تدریج از خانه به دوشی به دهنشینی گرائیدند و با مرور زمان قبایلی چند از ترکمن و قرقیز که با ایشان خویشاوندی نژادی داشتند به آنان پیوستند. در جنوب و شرق خراسان علت دیگری از باشندگان قدیمی محلی که خود را پشتون مینامند و در نزد دری زبانان به افغان شهرت داشتند بهطور فعالتر از سابق وارد تاریخ شدند. باید گفت که کلمه افغانستان به عنوان نام رسمی کشور بار اول در ۱۸۰۱ در معاهده بین انگلیس و ایران دربارهٔ دولت درانی به کار رفته است. اما واژه افغان به مثابه یک قوم و کتله نژادی و فرهنگی و همچنان افغانستان به عنوان محل سکونت آن در تاریخ خراسان سابقه دراز مدت دارد. تا جاییکه معلوم است واژه افغان بار نخست در سده ششم میلادی توسط منجم هندی (ورهه مهیره) درکتاب (مهارت سیمها) ذکر شده است. (هیوان تسانگ) جهانگرد معروف چینی که از سال ۶۳۹ تا ۶۴۴ میلادی درین مناطق مشغول گشت و گذار و از وجود قبایلی به نام (اپوکین) که در حدود کوههای سلیمان زیست میکردند یاد میکند.[۲۱]
دودمانها
| نام دودمان | دوره تاریخی | توضیحات | تصویر |
|---|---|---|---|
| سغدیان | ۶۰۰ پیش از میلاد تا قرن ۸ میلادی | سغدیان یکی از تمدنهای مهم ایرانیتبار در آسیای میانه بود که در مسیر جاده ابریشم قرار داشت و نقش مهمی در تجارت بین شرق و غرب ایفا میکرد.[۲۳] | |
| باختریان | ۳۰۰ پیش از میلاد تا ۲۵۰ میلادی | باختریان یکی از مناطق مهم ایران باستان در آسیای میانه بود که در طول تاریخ تحت سلطه هخامنشیان و سپس اشکانیان قرار داشت.[۲۴] | |
| کیانیان | نامشخص | دودمانی اسطورهای در تاریخ ایران باستان که در شاهنامه فردوسی به آنها اشاره شده است. | |
| کوشانیان | حدود ۳۰ تا ۳۷۵ میلادی | امپراتوری کوشانی توسط یوئهژیها در باختر تأسیس شد و بخشهای وسیعی از آسیای میانه و شمال هند را شامل میشد.[۲۵] | |
| کیداریان | حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلادی | کیداریان یا کیداریان کوشانیتبار، پس از کوشانیان در شرق ایران و باختر قدرت یافتند و به عنوان بخشی از شاهان هند و کوشانیان نو شناخته میشوند.[۲۶] | |
| یفتلیان | قرن ۵ تا ۶ میلادی | یفتلیان، معروف به هونهای سفید، در آسیای میانه زندگی میکردند و امپراتوریای را تشکیل دادند که از ۴۵۰ تا ۵۶۰ میلادی قدرت داشت.[۲۷] | |
| کابلشاهان | ۶۶۵ تا ۱۰۲۶ میلادی | دودمانی که در کابل و گندهارا حکومت میکردند.[۲۸] | |
| طاهریان | ۸۲۱ تا ۸۷۳ میلادی | اولین دودمان ایرانی اسلامی که در خراسان حکومت میکرد و توسط طاهر بن حسین بنیانگذاری شد.[۲۹] | |
| صفاریان | قرن ۹ میلادی | دودمانی ایرانی که توسط یعقوب لیث صفار تأسیس شد و بر سیستان و مناطق شرقی ایران حکومت میکرد.[۳۰] | |
| سامانیان | ۸۱۹ تا ۹۹۹ میلادی | دودمانی ایرانی تاجیکتبار که در شرق ایران و ازبکستان کنونی حکومت میکرد و به احیای فرهنگ و هویت ایرانی کمک کرد.[۳۱] | |
| فریغونیان | قرن ۹ تا ۱۰ میلادی | دودمانی تاجیکتبار که در جوزجان حکومت میکردند و نقش مهمی در تحولات خراسان داشتند.[۳۲] | |
| چغانیان | قرن ۷ میلادی | منطقهای در آسیای میانه که تحت حاکمیت خدایگان چغانیان بود و در دورههای مختلف تحت تأثیر حکومتهای بزرگتر قرار داشت.[۳۳] | |
| غوریان | قرن ۱۲ میلادی | دودمانی ایرانی تاجیکتبار از منطقه غور در افغانستان که پس از غزنویان به قدرت رسیدند و بخشهای وسیعی از خراسان و هند را تحت کنترل داشتند.[۳۴] | |
| آل کرت | قرن ۱۳ میلادی | دودمانی تاجیکتبار که در هرات حکومت میکردند و به حفظ فرهنگ فارسی و سنتهای اسلامی در دوره ایلخانیان کمک کردند. |
جدا از فرمانروایان بزرگ و امپراتوریهای نیاکان تاجیکان مانند: پیشدادیان، کیانیان، میتانیها، اشکانیان، کوشانیان، یفتلیان، سامانیان، طاهریان، صفاریان و غوریان، سلسلههای محلی نیز در دورانهای مختلف در گوشه و کنار خراسان از سوی تاجیکان پرچم آزادیخواهی را برافراشتهاند که بسیاری از مردم ما حتی با نامهای این سلسلهها آشنا نیستند و از سوی دیگر، پانترکیستها با استفاده از غفلت تاجیکان، این دودمانها یا سلسلهها را ترکتبار تلقی و به معرفی گرفتهاند. بنابر این؛ لازم است تا در مورد کیداریان، کابلشاهان، شاهان محلی راب، مهربانیان، شاهان خاران، شاهان سواتی، چغانیان، باینجوریان یا امرای انداراب، زابلشاهان، ملوک کرت و گوزگان خدات (فریغونیان) بدانیم.[۳۵]
کیداریان

کیداریها دودمانی تاجیکتبار و از قبایل سکایی که بهنام کوشانیهای کوچک مشهورند. آقای جمال نوشته است: «به احتمال قریب به یقین نام کیداریها برگرفته شده از نام کیدار، آخرین امپراتور ماهبانویان است.» کیدارا یا کیداره یک نام پارسیست که از کی به معنای پیشوا و پادشاه و دارا ترکیب شده است. پایتخت نخستین این دودمان بلخ بود و پس از شکست از ساسانیان به جنوب هندوکش متمرکز شدند که در نتیجه پیشاور را از ساسانیان پس گرفتند و بر بخشهایی از هند نیز فرمانروایی کردهاند.[۳۶]
آل کَرتیان
یکی دیگر از فرمانروایان محلی تاجیکان خراسان، ملوک کرت یا کرت شاهان بودند و عبدالشکور حکیم در کتاب چهرههای شگفتانگیز تاریخ این سلسله را به معرفی گرفته که فشردهٔ آن را اینجا میآوریم: مؤسس دودمان کُرت ملک شمسالدین محمد بن ابوبکر بوده و نسبش به سلاطین غوری میرسد.
سلسلهٔ آل کُرت از ۶۴۳ الی ۷۸۳هـ در خراسان با مرکزیت هرات در بیشتر از یک سده در خراسان مرکزی حکومت کردند. سرزمین شان را در همان برههٔ تاریخ با عیاریها، زیرکیها و سیاستهای خردمندانه از شر سپاه سفاک چنگیز رهائی بخشیدند.
سلسلهٔ فرمانروایی این دودمان از ملک شمسالدین نوادهٔ ملک رکنالدین که یکی از سران سپاه چنگیز خان بود(۶۷۶ تا ۶۴۳ قمری) آغاز و با به قدرت رسیدن رکنالدین پسر شمسالدین محمد، قدرتمند تر و وسیعتر شد.
پس از آن فخرالدین پسر رکنالدین نوادهٔ شمسالدین بر مسند پدر نشست و پس از آن غیاثالدین فرزند فخرالدین به قدرت رسید و حاکمیت این دودمان را در ادامه، شمسالدین محمد رهبری کرد و از پی آن، ملک حافظ به قدرت رسید و پس از معزالدین حسین بود که آخرین فرمانروای این دودمان (غیاثالدین فرزند معزالدین) به جای پدر نشست و بین سالهای۷۷۱–۷۸۳ قمری در قلمرو کُرتشاهان فرمانروایی کرد تا بالاخره غیاثالدین محمد کرت پس از جانفشانیهای بیشمار و مقاومتهای دلیرانه در سال ۷۸۳ قمری از تیمور لنگ شکست خورده و اسیر گردید که به ماورالنهر فرستاده شد. سپس در سال۷۸۷ قمری به امر تیمور کشته شد و سلسلهٔ فرمانروایی دودمان کرت پایان یافت. آل کرت جدا از عیاریها و مبارزات آزادیخواهانه، در پاسداری و رشد فرهنگ خراسانی و زبان پارسی دری کارهای پرثمر و پر دستآوردی داشتهاند. آقای حکم در کتاب «نامبرده» ملک رکنالدین را شاعر زبان پارسی میداند. استاد محمد کاظم امینی از نسخهٔ قلمی شاعری بنام «میرزا رحمتالله تایب کُرتی» نامبرده و گفته است که تا سالهای ۱۳۶۸خ الی ۱۳۷۷خ در نزد یکی از پیران و پیشوایان طریقت در میمنه بنام «عبدالخلیلخان» نگهداری میشده، خبر داده است و گفته است که این اثر گرانبها پس از وفات شخص نامبرده (عبدالخلیلخان)، دست به دست شده و الی اینکه ناپدید شد. دربار این دودمان کانون شاعران، هنرمندان و دانشمندان خراسانی بود و به ساخت و ساز بناهای تاریخی و شهرسازی علاقهٔ فراوان داشتهاند. طوریکه ارگ هرات در تجاوز چنگیزخان ویران شد و چهلسال بعد در زمان فرمانروایی شمسالدین محمد، دوباره بازسازی و اعمار گردید. همچنان؛ در سال۷۷۷ه در عهد ملک غیاثالدین، به دست صنعتگران هراتی دیگ تاریخی ساخته و وقف مسجد هرات شد که گفته میشود از نگاه ساخت و تزئینات یکی از شاهکارهای شگفتانگیز تاریخ میباشد. یکی از بناهای دیگر تاریخی هرات (باغ بیت الاماره یا بیت الامان) نیز در زمان این دودمان ساخته شد و این باغ همانطوریکه از نامش پیداست، مکان شاهان هرات بود که گفته شده از حیث آبادی و زیبایی، باغی دیگر به شادابی و سرسبزی آن نبود و ناگفته نماند که بانی مصلیهای هرات هم ملوک کُرت گفته شدهاند که تیموریان آن را انکشاف داده و بیشتر ساختند. در مورد ریشهیابی واژهٔ «کُرت» پژوهشهای چندانی نشده و اما گفتهاند در خوارزم این واژه به معنای «برید یا شق نمود» است و در گویش کوهدامن-کابل به معنای بریده یا شق زمین کشاورزیست، مثلاً: کُرت گندم، کُرت شالی، یک کُرت، دو کُرت، چند کُرت، این کُرت و آن کُرت. همچنان؛ در کتاب قاموس جغرافیایی افغانستان نام جایی در هرات گفته شده است.[۳۷]
پادشاهی غوریان

سلطنت غوری یا شنسبانیان دودمانی تاجیک تبار از سلسلهٔ پادشاهان آریایی نژاد اند که شاهنشاهی ۱۵۶ ساله غزنویان ترک نژاد را سرنگون نمودند، وبعد از سلسلهٔ سامانیان آریایی، دودمان دیگری از این نژاد رهبری روند خود گردانی ملی و تقویهٔ فرهنگ باستانی سرزمین ایران بزرگ را بنفع صلح و مشارکت همگانی بنمایش گذاشتند. پادشاهان سلسله غوری از دوره خلافت حضرت علی از ۳۶ هـ.ق. تا ۴۹۳ هـ.ق. در حدود نزدیک ۴۵۷ سال بر ایالت غور در جمع تشکیلات سیاسی و اداری: امویان، عباسیان، طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان سلطنت نمودند. و از سالهای ۴۹۳ هـ.ق. / ۱۱۰۰ میلادی بر بخشی از ایلات مرکزی خراسان ــ و از سال ۵۴۵ هـ.ق. / ۱۱۵۰ میلادی تا ۶۱۲ هـ.ق. /۱۲۱۵ میلادی از مشرق هندوستان و از سرحد چین و ماچین تا در عراق واز آب جیحون و خراسان تا کنار دریای هرمز مجموعاً بهمدت ۱۱۹ سال حکمروایی میکردند. همچنان غوریان بهقول تاریخ «طبقات ناصری» از زمان شهادت سلطان شهابالدین غوری (۶۰۲ تا ۹۶۲ هـ.ق. برابر با ۱۲۰۶–۱۵۵۴میلادی بهمدت ۳۶۰ سال تحت نام سلاطین معزیه دهلی در هندوستان حکومت کردند. که شاهدخت «سلطان رضیه غوری ۶۳۴ هـ.ق. / ۱۲۳۷ میلادی» نیز از جمع شاهان این سلسله میباشد. با تناسب ارقام فوق میتوان اذعان کرد که: روند فرمانروایی غوریان آریایی بهصورت کل در سه مرحله مختلف:
[ ۱ ــ دورۀ سلطنت محلی در ایالت غور نزدیک به ( ۴۵۷ ) سال
۲ ـ دورۀ شاهنشاهی غوریان در خراسان بزرگ و بر بخشی از ایران بزرگ و بر بخشی از هندوستان نزدیک به ( ۱۱۹ ) سال
۳ ـ دورۀ سلاطین غوری در هندوستان نزدیک به ( ۳۶۰ ) سال، حدود نهُصد و سیوشش (۹۳۶) سال را در بر میگیرد.[۳۸]
جنبشهای سیاسی
جنبش باسماچیها
در اواخر قرن نوزدهم، امپراتوری روسیه آغاز به گسترش قلمرو خود در آسیای مرکزی کرد در بین سالهای ۱۸۶۴ تا ۱۸۸۵ موفق به تسخیر کامل آسیای مرکزی گردید تا پیش از فتوحات روسیه، قلمرو تاجیکستان امروزی توسط دولتهای امارات بخارا و خانات خوقند اداره میشد. لشکر کشی روسها، ابتدا انگیزههای اقتصادی داشت و با جنگداخلی آمریکا در سال ۱۸۶۰ مرتبط بود. آمریکا بزرگترین صادر کننده پنبه به روسیه بود ولی با آغاز جنگ داخلی در آمریکا صادرات پنبه به روسیه را قطع کردند، این روسیه را بر آن داشت که به آسیای مرکزی به عنوان منبع جایگزین برای تأمین پنبه لشکرکشی کند؛ همچنین روسیه آسیایی میانه را بازار مصرفی برای ساخت کالاهای روسی بهشمار میآورد. تزارهای روس در سال۱۸۷۰ اقوام آسیای میانه را زیر فشار گذاشتند تا ۷۰ درصد زمینهای زراعتی خود را پنبه بکارند، راهبردی که بعد توسط شوروی نیز گسترش و ادامه یافت. و این اجبار سبب ناراحتی شهروندان این خانات بود. پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ در سرتاسر آسیای میانه قیامهای مردمی ضد روسها به وجود آمده بود، ریشهٔ این قیامها برمیگشت به خشونت روسها برای اجباری کردن خدمت سربازی، در سال ۱۹۱۶ زمانی که امپراتوری روسیه برای ادامه جنگ جهانی اول مسلمانان را برای خدمت در ارتش فراخواند؛ این فراخوان با مخالفت تاجیکان ولایت خوقند و درهٔ فرغانه که یک درهای همانند پنجشیر استراتژیک است، مواجه شد. روسها از قوهٔ قهریه استفاده کردند، این امر باعث شد، تا مردم فرغانه دست به تظاهرات بزرگ بزنند و به قرارگاههای نیروهای روسیه هجوم ببرند و دو پادگان این نیروها را اشغال، خلع سلاح و به کوههای فرغانه متواری شوند. این اتفاق زمانی افتاد که جنگ داخلی روسیه آغاز شده بود، جنبشهای سیاسی مسلمانان آسیای میانه با استفاده از فرصت، تلاش کردند تا یک حکومت خودمختار در شهر خوقند در درهٔ فرغانه، تشکیل دهند. بلشویکها که تازه به قدرت رسیده بودند در ۱۹۱۸ به خوقند و درهٔ فرغانه حمله کردند و در آنجا ۲۵هزار تن نیروهای مبارز ضد روسی که بیشترشان را تاجیکان تشکیل میدادند، قتلعام کردند، این قتلعام باعث حمایت گستردهٔ مردم از جنبش باسماچیها شد. در نتیجه نیروهای آزادیخواه که روسها جهت سیاهنمایی این نیروها را باسماچیها (دزدها) یاد میکردند، با جنگهای چریکی، کنترل بخش بیشتری از دره فرغانه را بهدست گرفتند. روسها از این مخالفت تاجیکان آسیای میانه بهشدت نگران بودند؛ همزمان این مخالفتها به سایر نقاط تاجیکنشین در حال گسترش بود. روسها، جهت کنترل و جلوگیری از گسترش این مخالفتها، هیئت را نزد امانالله «شاه خراسان» فرستادند و خواهان سرکوب مشترک سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی تاجیکان دو سوی رود آمو شدند. در نخستین اقدام شاه امانالله در سال ۱۹۲۳ اسم خراسان را به افغانستان تبدیل و با دعوت از استادان ترکی، زبان ازبکی را جاگزین زبان فارسی ساخت. همزمان روسها در آن سوی رود آمو در سال ۱۹۲۴ کشورهای آسیایمیانه را بر اساس قومیت تقسیمبندی کردند. با إشراف کامل بر این موضوع که تاجیکان آسیای میانه از لحاظ جمعیت و جغرافیا اگر از دیگر اقوام بیشتر نبودند، کمتر هم نبودند؛ اما نسبت همان حس آزادیخواهی و مقاومت مسلحانه تاجیکان علیه روسهای متجاوز و تفاهم قبلی با امانالله، جغرافیای تاجیکان آسیایمیانه را به ازبکستان بخشیدند. این بی عدالتی روسها و انگلیسها در برابر تاجیکان ریشهای تاریخی نیز داشت. ده سال جنگ ایرانیان با روسها در گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و پیمان گلستان در سال ۱۸۱۳ و پیمان ترکمن چای در سال ۱۸۲۸بین روسیه و ایران و از دست رفتن قلمروی بزرگ فارسیزبانها به نفع روسها و حملهٔ انگلیس بر خرمشهر، بوشهر و اشغال خلیج فارس، ایران را ناگزیر ساخته بود تا با معاهده پاریس و جدایی هرات از ایران در سال ۱۸۵۷ تن دهد. اینها حوادث تلخی بودند که از خاطر تاجیکان/ فارسها پاک نشده بود. اما با مخالفتهای بیامان نخبگان تاجیک و تظاهرات مردمی در شهرهای تاجیکنشین آن سوی آمو، روسها ناگزیر شدند در سال ۱۹۲۵ ولایت پامیر را به عنوان جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد کنند.[۳۹]
جنبش سقاویها

با سفر امانالله به اروپا و برگشت آن به افغانستان و ظاهر شدن ملکه ثریا خانم امانالله، با لباس غربی، بهانهای شد به قیام مسلحانه روحانیان تحت رهبری امیر حبیبالله خان کلکانی تاجیکتبار در افغانستان، روسها همانگونه که برای توجیه سرکوبشان، مبارزان آن سوی آمو را باسماچیها «دزدان» مسما و خطاب میکردند، در این سوی آمو نیز با تفاهم با امانالله مبارزان ضد حکومت شاهی را «دزدان شمالی» نامگذاری کردند. به همین دلیل تا هنوز شاه مبارز و ستم ناپذیر «حبیبالله خان کلکانی» را پشاتین با چنین القاب ناشایسته یاد میکنند. در حالیکه این القاب سیاسی بود و هیچ گونه واقعیت نداشت. سر انجام حکومت امانالله در سال ۱۹۲۹ توسط امیر حبیبالله خان کلکانی و یارانش سرنگون شد. این اتفاق زمانی افتاد که تاجیکان درهٔ فرغانه کمابیش با روسها درگیر بودند؛ اما بسیار ضعیف شده بودند. در رأس اقتدار قرار گرفتن امیر حبیبالله خان کلکانی برای روسها همچون یک کابوس وحشت ناک بود. بلافاصله با انگلیسها تماس گرفتند و خواهان سرنگونی مشترک حکومت حبیبالله خان کلکانی شدند. ترس روسها این بود که حادثهٔ افغانستان سبب الهام بیشتر تاجیکان آسیای میانه شود؛ لذا بههر قیمت باید حبیبالله تاجیک تبار از قدرت در افغانستان عزل شود. انگلیس و روسیه توانستند حبیبالله خان را به صورت مشترک با استفاده از مقدسات اسلامی که نزد آن شاه عیار نهایت قابل حرمت بود باشصت بر نیم قرآن کریم تضمین دهند؛ اما این اعتماد منجر به اعدام ناجوان مردانهٔ او و یاران وفادارش، توسط دلقک نادر شاه غدار پشتون تبار شد. در آن سوی آمو روشنفکران و نخبگان تاجیک بهشدت به تقسیمبندی غیرمنصفانه جغرافیا توسط روسها، معترض بودند. عملیاتهای گستردهٔ ارتش سرخ، شکستهای زیادی به نیروهای مبارز تحت نام باسماچیها وارد کرده بود اما حوادث افغانستان، کام روسها را تلخ و خواب را از چشمانشان ربوده بود. سر انجام روسها ناگزیر شدند در سال ۱۹۲۹ با پیوستن ولایت خجند که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود به جمهوری تاجیکستان موافقت کنند. اگر حبیبالله خان در قید حیات میبود و حکومت اش یک یا دوسال ادامه مییافت، بدون شک شهرهای تاجیکنشین بخارا و سمرقند نیز به تاجیکستان ضمیمه میشدند؛ اما دریغ که مجال برای این شاه عیار داده نشد. روسها، در سال ۱۹۴۰ آخرین تیر خود را بر پیکر تاجیکان شلیک و الفبای سیریلیک را جایگزین خط فارسی ساختند.[۴۰]
حمله روسها به افغانستان در سال۱۹۷۹

بخش بزرگ مردم تاجیکستان با حملهٔ روسها به افغانستان مخالفت و تظاهرات کردند. روسها همانند گذشته تظاهرات کنندگان تاجیک را سرکوب کردند. بر علاوهٔ سرکوب تعداد زیادی نظامیان تاجیک را جهت جنگ به افغانستان فرستادند. تاجیکان نسبت کینه و عقدهای که از روسها به دل داشتند، همزمان با ورود شان به افغانستان در تلاش برقراری روابط با چریکهای مجاهدین تاجیک تبار بودند. زندانهای بگرام و پلچرخی مملو از مجاهدان اسیر تاجیک افغانستانی بودند. نسبت همتباری سربازان روس تاجیک تبار با تاجیکان افغانستان، بیشتر کارمندانتحقیق بخش زندان بگرام را تاجیکان تاجیکستانی تشکیل میدادند. این فرصت مناسب سبب شده بود تا فرماندهان تاجیک با رهاسازی بخشی از زندانیان مجاهدین تاجیک تبار با احمد شاه مسعود ارتباط برقرار کنند و عقدههای خونگشته در گلوی خود را از این طریق به احمد شاه مسعود برسانند. یکی از عوامل اصلی که روسها در تمام نُهبار، حملات سنگین و همه جانبهٔ خود به پنجشیر شکست میخوردند، روابط و اطلاعات دست اولی بود که احمد شاه مسعود از طریق همتباران تاجیکستانی اش از داخل رهبری ارتش روسیه، قبل از آغاز عملیات بهدست میآورد. زمان عقبنشینی روسها از افغانستان، احمد شاه مسعود با روسها پیمان عدم حمله بالای نیروهای روسی هنگام خروج از درهٔ سالنگ را امضا کرد که با واکنش شدید گلبدین حکمتیار نیز مواجه و احمدشاه مسعود را به معامله متهم کرد؛ اما واقعیت امر این بود که روسها تمام فرماندهان روس تبار خود را از مسیر هوایی تخلیه کرده بودند و تنها افسران و سربازان تاجیک، ازبک، قزاق و … در پایگاه بگرام و سایر نقاط، باقی مانده بودند که برای روسها آنچنان زنده و مرده بودن آنها مهم نبود؛ اما احمدشاه مسعود نسبت حس هم تباری و برگشت سلامت آنان نزد خانوادههایشان، برای آنها ارزش زیادی قائل بود؛ لذا تعهد سپرد و برای تمام فرماندهانش دستور جدی صادر کرده بود که به کاروان سربازان روسی آسیب نرسانند و حتی در بغلان که حکمتیار دستور حمله بالای کاروان روسها را داده بود، با مخالفت نیروهای احمد شاه مسعود مواجه شدند و اینگونه بود که کاروان روسها که در اصل تاجیکان و دیگر اقوام آن سوی آمو بودند، در سلامت کامل افغانستان را ترک کردند.[۴۰]
استقلال تاجیکستان
تاجیکستان پیش از استقلال به عنوان جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان (Таджикская Советская Социалистическая Республика) یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی بود. در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تاجیکستان در تاریخ ۹ سپتامبر ۱۹۹۱ برابر با ۱۸ شهریور ۱۳۷۰ خورشیدی، استقلال خود را اعلام کرد.[۴۱] این روز هر ساله به عنوان روز استقلال تاجیکستان (Рӯзи Истиқлолияти Тоҷикистон / День Независимости Таджикистана) جشن گرفته میشود.[۴۲]
جمهوری اسلامی ایران نخستین کشوری بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخت و اولین سفارتخانه را در این کشور تأسیس کرد.[۴۳] این کشور در دسامبر ۱۹۹۱ به جامعه کشورهای مستقل (CIS) پیوست و در مارس ۱۹۹۲ به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.[۴۴]
متأسفانه استقلال تاجیکستان بلافاصله پس از اعلام آن، با چالش بزرگی روبرو شد. تنها یک سال پس از استقلال، کشور دچار یک جنگ داخلی خونین (۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷) میان نیروهای دولتی و مخالفان متحد (عمدتاً اسلامگرا و دموکرات) شد. این جنگ داخلی در سال ۱۹۹۷ با امضای پیمان صلح میان جناحهای رقیب پایان یافت و مرحله بازسازی و ثبات سیاسی آغاز شد.
جنگ داخلی تاجیکستان
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، جمهوری تاجیکستان (برخلاف سایر کشورهای آسیای میانه) درگیر یک جنگ داخلی خونین (۱۹۹۲–۱۹۹۷) شد. ریشههای این جنگ در تضادهای منطقهای، قبیلهای و ایدئولوژیک بین دو ائتلاف اصلی قرار داشت.[۴۵][۴۶] جنگ عمدتاً میان جبههٔ مردمی (حامی دولت) و اپوزیسیون متحد تاجیک (UTO) در جریان بود. دولت (فراکسیون کمونیستی) متشکل از نخبگان قدیمی و قدرتمندان منطقهای از مناطق کولاب (که امامعلی رحمان نیز از آنجا برخاست) و خجند، که حامی حزب کمونیست و حفظ پیوندهای نزدیک با مسکو بودند. اپوزیسیون متحد تاجیک (UTO) که ائتلافی از ملیگرایان، روشنفکران دموکراتیک و مذهبیون (بهویژه نهضت اسلامی تاجیکستان به رهبری سید عبدالله نوری)، که پایگاه اصلی آنها در مناطق شرقی و مرکزی (غرم و بدخشان) قرار داشت.
تنشها در پی اعلام استقلال تاجیکستان، با حوادثی نظیر مخالفت با برچیدن مجسمهٔ لنین در دوشنبه، برکناری شهردار ملیگرا (اکراماف)، و تظاهرات گستردهٔ هواداران دو طرف در میدانهای شهر تشدید شد. این تظاهراتها به سرعت به درگیریهای مسلحانه و کشتار در مناطق مختلف، بهویژه در قرغانتپه (باختر امروزی) منجر شد. پس از استعفای رحمان نبیاف، حکومت جدید به رهبری امامعلی رحمان (که در شورای عالی خجند انتخاب شد) بر سر کار آمد. نیروهای حامی دولت و شبهنظامیان کولابی تحت سازماندهی فردی مانند سنگک صفراف، جبههٔ مردمی را تشکیل دادند که نقش اصلی را در سرکوب مخالفان در دوشنبه و حصار ایفا کردند و باعث آوارگی بیش از دویست هزار نفر شدند. جنگ داخلی تاجیکستان خیلی زود به یک جنگ نیابتی منطقهای تبدیل شد. روسیه (از طریق پایگاه ۲۰۱ و نیروهای مرزبانی) و ازبکستان (به رهبری اسلام کریماف) قاطعانه از دولت رحمان حمایت نظامی و سیاسی کردند. ایران و دولت مجاهدین در افغانستان (به رهبری برهانالدین ربانی و احمدشاه مسعود) از اپوزیسیون متحد تاجیک پشتیبانی میکردند.
با وجود حضور گستردهٔ نیروهای روسیه و ازبکستان (به ترتیب ۲۵ هزار و ۱۵ هزار نفر)، نیروهای اپوزیسیون به مقاومت خود ادامه دادند. برخی تحلیلها و منابع افغانستانی ادعا میکنند که روسیه و ازبکستان طرحهای پنهانی (مانند احتمال تجزیه و الحاق خجند به ازبکستان) را دنبال میکردند. احمدشاه مسعود (فرمانده تاجیک اهل افغانستان) با هماهنگی و پشتیبانی نظامی از نیروهای تاجیک مخالف، فشار قابل توجهی را بر نیروهای خارجی حامی دولت وارد کرد. حملات نیروهای وابسته به اپوزیسیون از مرز افغانستان به پایگاههای روسی (از جمله حمله به پایگاه شورآباد در ۱۹۹۳ که منجر به تلفات و اسارت سربازان روسی شد) و حمله به ولایت ازبکستان در سرخاندریا، برنامههای منطقهای روسیه و ازبکستان را با چالش جدی روبهرو ساخت. این رویدادها نقش مهمی در تغییر محاسبات آنها و تن دادن به مذاکرات داشت.
پس از شکست طرحهای خود، منابع افغانستانی ادعا میکنند که روسیه و ازبکستان در صدد انتقام از مسعود برآمده و با حمایت راهبردی از جنرال دوستم (فرمانده ازبکتبار)، او را تشویق به جدایی از دولت ربانی و آغاز جنگ علیه مسعود در کابل کردند (از جمله چاپ پول برای جنبش دوستم). این اقدام فشار نظامی و لجستیکی مضاعفی بر مسعود وارد ساخت.
با تلاشهای دیپلماتیک و فشار منطقهای (بهویژه از سوی ایران و مسعود)، امامعلی رحمان و سید عبدالله نوری (رهبر اپوزیسیون) وارد مذاکره شدند. پس از چندین نشست (در کابل، خوستده فرخار، تهران، عشقآباد و مسکو)، سرانجام در سال ۱۹۹۷ در مسکو، تفاهمنامهٔ صلح و آشتی ملی امضا شد که به پنج سال جنگ داخلی، ۱۵۰ هزار کشته، و یک میلیون آواره پایان داد. ازبکستان تنها کشوری بود که از توافق صلح استقبال نکرد. این نارضایتی در سال ۱۹۹۸ با شورش ناکام محمود خدابردیاف (فرمانده ارتش وابسته به ازبکستان) در خجند، که توسط نیروهای تاجیک سرکوب شد، به اوج رسید. این حادثه به تیرگی شدید روابط دوشنبه و تاشکند منجر شد و تا زمان مرگ اسلام کریماف، مرزهای دو کشور کاملاً مسدود و روابط فرهنگی و اقتصادی به شدت محدود ماند.[۴۰]
گستردگی جغرافیایی
تاجیکستان
تاجیکهای ازبکستان
در ازبکستان بیشترین جمعیت شهرهای سمرقند و بخارا را تشکیل میدهند و بهشمار زیاد در ولایتهای کشکدریا و سرخاندریا در جنوب و در امتداد سرحدات شرقی ازبکستان با تاجیکستان و همچنین در درهٔ فرغانه (در ولایتهای فرغانه و نمنگان) زندگی میکنند. در گذشته تاجیکها در مناطق وسیعتری از آسیای میانه سکنی داشتند، ولی به سبب تهاجم گستردهٔ ترکان از شمال و شرق به این منطقه جابهجا شدند. امروزه تاجیکان حدود ۷۹٫۹٪ تا ۸۴٫۴٪ جمعیت تاجیکستان و بنابر منابع مختلف ۲۵٫۳٪ تا ۳۱٪[۴۷] از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. براساس آمار رسمی ازبکستان تاجیکها ۴٫۷٪ تا ۴٫۹٪ جمعیت کل این کشور را شاملاند. اما آمارهای غیررسمی تعداد تاجیکهای این کشور را میان ۸ تا ۱۱ میلیون (۲۵٪ تا ۳۵٪) تخمین میزنند.[۷][۸][۴۸] ولایتهای سمرقند، بخارا، سرخاندریا، قشقهدریا، نمنگان، نوایی و فرغانه از مناطق تاجیکنشین ازبکستاناند. برخلاف آمار رسمی فارسیزبانان ازبکستان (تاجیکها) ۳۰ تا ۴۰ درصد برآورد شدهاند.[۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] نمایههای رسمی سرشماری کشور ازبکستان شمار تاجیکان این کشور را پیرامون ۵ درصد کل جمعیت اعلام کردهاند و این نمایهها به همین شکل بدون چون و چرا از سوی بیشتر غربیهای دانشگاهی، روزنامهنگار و نویسندگان راهنماهای مسافرتی تکرار شدهاند. در همین حال تاجیکها در سراسر ازبکستان بر این پافشاری دارند که این نمایه بیشتر به ۲۵ تا ۳۰ درصد نزدیک است و بر این که تاجیکها ۷۰ درصد باشندگان (جمعیت) سمرقند، پایتخت پیشین و دومین شهر بزرگ ازبکستان و بیش از ۹۰ درصد مردم بخارا را تشکیل میدهند تأکید میکنند. بیشتر مردم منطقهٔ کوهستانی شمالشرقی تاشکند، آنسوی سد چورووک تاجیکاند، همچنین مردم بخشهایی از درهٔ فرغانه، ولایت جیزخ، سرخاندریا و قشقهدریا. استادان دانشگاه دولتی سمرقند کل جمعیت تاجیک ازبکستان را ۶ تا ۷ میلیون نفر (۱۸٪ تا ۲۱٪) برآورد میکنند. این شمار برابر با جمعیت تاجیکان در جمهوری تاجیکستان است.[۵۵][۵۶] پانترکیسم از اواخر سدهٔ نوزدهم یکی از عناصر اصلی در جعل جمهوری بخارا بود. در تمام نقاطی که ساکنانش پارسی (تاجیک) بودند مدارس به زبان ترکی جغتایی ایجاد شد و دانشآموزان تاجیک به اجبار به این مدارس میرفتند.[۵۷]
براساس آخرین سرشماری اتحاد جماهیر شوروی که در سال ۱۹۸۹ انجام شد ۴٬۲۱۵٬۳۷۲ نفر از اهالی این کشور خود را تاجیک معرفی کردهاند. از این تعداد ۳٬۱۷۲٬۴۲۰ نفر در جمهوری تاجیکستان، ۹۳۳٬۵۶۰ نفر در ازبکستان، ۳۸٬۲۰۸ نفر در روسیه، ۳۳٬۵۱۸ نفر در قرقیزستان، ۲۵٬۵۱۴ نفر در قزاقستان، ۴٬۴۴۷ نفر در اوکراین، ۳٬۱۴۹ نفر در ترکمنستان بودهاند.[۵۸]

تاجیکان گروههای عمدهٔ قومی در افغانستان در شهرهای کابل، هرات، مزار شریف، گردیز و ولایات بدخشان، پروان، پنجشیر، کاپیسا، سمنگان، سرپل، تخار، و لوگر، بلخ، جوزجان، بغلان، ولایت هرات، ولایت کابل، ولایت لغمان، کهندژ، فاریاب، بامیان، فراه، غور، بادغیس و پکتیا مناطق هستند که تاجیکها در آن سکنی دارند. البته تاجیکها در بسیاری از ولایات افغانستان زندگی میکنند. تاجیکها در افغانستان دومین قوم پس از پشتونها از نگاه نفوس هستند. البته بدون در نظرداشت پشتونهای پاکستانی (شهروندان پاکستان) که در پنجاه سال اخیر به منظور تغییر بافت قومیتی در شمال افغانستان انتقال یافتند. تاجیکها بزرگترین قوم از نگاه جغرافیایی و جمعیت هستند.[۵۹]
تاجیکهای پاکستان
بهطور کلی تاجیکهای پاکستان را میتوان به دو بخش دستهبندی کرد: تاجیکهای پامیری و تاجیکهای سواتی (پشتو زبان).
تاجیکهای پامیری
تاجیکهای پامیری زبان در درههای گوجال، ایشکومن و یاسین در منطقه گلگت-بلتستان در شمال پاکستان و همچنین ناحیه چترال، محل زندگی بومی قابل توجهی از تاجیکهای پامیری است که به مردمان وخی معروف هستند و به زبانهای وخی و سریکالی صحبت میکنند.[۶۰]
شلمانیهای سواتی
پژوهشهای اخیر تاریخی و باستانشناسی نشان میدهد در منطقهای که اینک شمال پاکستان و شمالشرق افغانستان است، پادشاهی تاجیکتباری قبل از تشکیل امپراتوری مغول وجود داشته است که از توابع سلطنت دهلی محسوب میگردید. این سلطنت تاجیکتبار به واسطهٔ امپراتوری غوری ایجاد شده بود. شواهد کافی برای تأیید وجود جامعه قابل توجه دهگان در دره پیشاور، باجور، دیر و سوات از زمان ساسانیان و پیش از آن وجود دارد. اینها بخشی از دهگانان باختری بدخشان، کنر، لغمان و مناطق مجاور آن بودند. در این راستا دهگانهای شالمانی شهرت بیشتر دارند. اینها زرتشتیانی بودند که به دستور غزنویان به اسلام گرویدند. سواتیها بعداً با شلمانیها ارتباط پیدا کردند و رئیس آنها حتی مدتها پس از پذیرش اسلام به نام «گبر» – واژهٔ تحقیرآمیز مسلمانان برای زرتشتیان، شناخته میشد. گبرها (یا زرتشتیها) سلاطین منطقهٔ دره رود پیچ در ولایت کنر کنونی افغانستان در زمان سلطنت غوری بودند. آنها با دو طایفه میتراویها (میترا) و مومیالیها، یک جناح تشکیل دادند. سواتیها که به عنوان دست نشاندهگان غوری عمل میکردند، برخاستند و کابل تا کشمیر را به عنوان دست نشاندگان غوری فتح کردند و در مجموع به عنوان سوادیها (که بعداً به سواتی) معروف شدند. گفته میشود که سویدی اصطلاحی است که برگرفته شده از زبانهای باستانی خاورمیانه که منشأ ساسانی دارد. سویدی به ساکنان سرزمینهای حاصلخیز که توسط رودخانهها آبیاری میشوند، اطلاق میشود. سرزمینی که آنها بر آن حکومت میکردند به عنوان ایالت گبر یا سلطاننشین سواد (سوات) شناخته شد. آنها به زبان گبری، گویش قدیمی و منقرض شدهٔ دری صحبت میکردند. دهگانان این منطقه، هر چند که اکنون پشتو زبان هستند، اما پیشتر با یکی از گویشهای زبان فارسی مانند گبری، دهگانی و لغمانی سخن میگفتند که رواج این زبانها در منطقه توسط ظهیرالدین محمد بابر، بنیانگذار امپراتوری مغولی هند، ثبت شده است. اگرچه این گویشها اکنون منقرض شدهاند، اما گمان میرود که این گویشها شبیه گویشهای تاجیکی، شغنی و روشانی امروز بوده باشند.[۶۱]
تاجیکهای چین

امیر حکومت کاشغریه که تقریباً استان سین کیانگ امروزی را در بر میگرفته تاجیکی به نام محمد یعقوب بیگ بوده است. تاجیکان یکی از ۵۶ قومیت رسماً شناخته شده در جمهوری خلق چین هستند. این گروه با ۴۱٬۰۲۸ نفر جمعیت (سرشماری سال ۲۰۰۰) دارند. بیشتر آنها در شهرستان خودمختار تاجیکنشین تاشقُرغان در استان سینکیانگ زندگی میکنند. شهری در دروازهٔ غربی چین و در کنار قلههای مرتفع قسمت شرقی فلات پامیر که در دههٔ ۱۹۵۰ ساخته شد و بقیهٔ آنها هم در جنوب سینکیانگ پراکنده هستند.[۶۲] برخی از پژوهشها آنان را مجموعهای از چندین گروه قومی تاجیک میپندارند که منسوب به تاجیکهای تاجیکستان میباشند.
ژنتیک
هاپلوگروپ غالب پدری در میان تاجیکهای امروزی هاپلوگروپ R1a Y-DNA است. ۴۵٪ از مردان تاجیک دارای R1a (M17)، ~18% J (M172)، ~8% R2 (M124) و ~8% C (M130 و M48) هستند. تاجیکهای پنجکنت ۶۸ درصد R1a، تاجیکهای خجند ۶۴ درصد R1a به دست میآورند. فراوانی بالای هاپلوگروپ R1a در تاجیکها احتمالاً نشاندهنده یک اثر بنیانگذار قوی است. بر اساس آزمایش ژنتیکی دیگر، ۶۳ درصد از نمونههای مرد تاجیکستان از تاجیکستان دارای R1a هستند.[۶۳] گفته میشود در حدود ۱۰٪ از تاجیکها موی بلوند دارند، که بیشتر در ناحیهٔ زرافشان و پامیر فراوانند.[۶۴]
زبان
تاجیکها از اقوام دارای پیشینهٔ چند هزار ساله، تاریخ پربار و گهرباری هستند و در ادوار تاریخ به زبانهای گوناگون سخن میگفتند. تاجیکها در گذشته به زبانهای سغدی، خوارزمی، باختری و .. سخن میگفتند.[۶۵] زبان مردم تاجیک، که عمدتاً فارسی است، یک زبان ایرانی نو است که تاریخچهای غنی دارد و امروزه در چهار کشور آسیای مرکزی و چین تکلم میشود. این زبان نقش محوری در هویت فرهنگی تاجیکها ایفا میکند و در طول تاریخ خود با زبانهای ترکی و روسی در تعامل بوده است.
در افغانستان
تاجیکها دومین گروه قومی بزرگ در افغانستان هستند و نقش اساسی در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور ایفا میکنند. زبان مادری آنها فارسی دری است که زبان رسمی و زبان مشترک اقوام مختلف در افغانستان است. تاجیکها بهطور سنتی در مناطق شمالی و شمال شرقی افغانستان، بهویژه در درهٔ پَنجشیر، بدخشان، تخار، پَروان، کاپیسا، بُغلان و همچنین در مراکز شهری بزرگی مانند کابل، هرات و مزار شریف متمرکز هستند.
فارسی دری در افغانستان به فارسی در تاجیکستان و ایران بسیار نزدیک است و در افغانستان اغلب به عنوان زبان دری شناخته میشود تا از لهجههای دیگر متمایز گردد. تاجیکهای افغانستان به دلیل پراکندگی جغرافیایی در مناطق مختلف به گویشها و لهجههای گوناگونی از فارسی دری سخن میگویند. برخی از این تنوعها عبارتند از:
- لهجهٔ کابلی: این لهجه در پایتخت و مناطق مرکزی نفوذ دارد و اغلب به عنوان لهجهٔ معیار و آموزشی در رسانههای افغانستان در نظر گرفته میشود.
- لهجهٔ هراتی: در غرب افغانستان (نزدیک به مرز ایران) رایج است و شباهتهایی به فارسی خراسانی (ایرانی) دارد.
- لهجههای شمالی (پَنجشیری، بَدَخشانی): در شمال و شمال شرق رایج هستند و شباهتهای بیشتری به فارسی تاجیکی (بهویژه در واژگان کهنتر) دارند، اما ساختار کلی آنها فارسی دری است.
در مناطق کوهستانی و مرزی شمال شرق افغانستان نیز زبانهای ایرانیتبار دیگری تکلم میشود که با زبان فارسی (ایرانی غربی) متفاوتند. این زبانها عمدتاً در ولایت بَدَخشان (که با بدخشان کوهستانی تاجیکستان مرز مشترک دارد)، بهویژه در دالان واخان رایج هستند.
زبانهای اصلی پامیری افغانستان:
- وَخی (Wakhi): این زبان در دالان واخان و مناطق مرزی پاکستان، تاجیکستان و چین رایج است.
- شُغنی (Shughni) و رُشانی (Roshanī): این زبانها در مناطق شمالی بدخشان، نزدیک به مرز تاجیکستان، صحبت میشوند.
در تاجیکستان
فارسی تاجیکی (به فارسی تاجیکی: форсии тоҷикӣ) زبان رسمی و ملی جمهوری تاجیکستان است.[۶۶] فارسی معیار تاجیکستان عمدتاً بر اساس لهجههای مناطق شمالی (مانند سمرقند و بخارا، که امروزه در ازبکستان هستند) و دوشنبه پایهگذاری شده است. این زبان، میراث مستقیم فارسی دری (پارسی نو) و زبان ادبی دوران سامانیان است. مهمترین ویژگی متمایز فارسی تاجیکی، استفادهٔ از خط سیریلیک است که در سال ۱۹۴۰ توسط شوروی جایگزین خط فارسی-عربی (و خط لاتین) شد.[۶۷]
فارسی تاجیکی در مناطق مختلف جمهوری، تنوع گویشی قابل توجهی دارد که از نظر آوایی و واژگانی با یکدیگر تفاوتهایی دارند. محققان روسی و تاجیک معمولاً آنها را به سه گروه اصلی تقسیم میکنند:
- گویشهای شمالی: در خجند (سُغد) و مناطق شمالی رایج است. این گویشها از نظر تاریخی تحت تأثیر نزدیکترین و بیشترین ارتباط با ازبکی قرار گرفتهاند و شباهتهایی به فارسی محاورهای سمرقند و بخارا دارند.
- گویشهای مرکزی: در مناطق مرکزی و کوهستانی (مانند کوهستان مستچاه، کوهستان بدخشان غربی) رایج است. این گویشها اغلب برخی از ویژگیهای آوایی و دستوری کهنتر فارسی را حفظ کردهاند.
- گویشهای جنوبی: در مناطق کولاب حصار و وخش (که دوشنبه در آنها واقع شده) رایج هستند. لهجهٔ دوشنبه عمدتاً معیار و اداری محسوب میشود. این گویشها در مقایسه با شمالیها، تلفظهای متفاوتی برای حروف صامت دارند.
همچنین زبانهای پامیری در مناطق کوهستانی و بدخشان تاجیکستان نیز به مانند کشور افغانستان گویشوران زیادی دارد. زبانهای پامیری بقایای مستقیم زبانهایی هستند که قبل از فارسی نو در منطقه رایج بودهاند و بسیاری از ویژگیهای دستوری و آوایی کهن ایرانی (مانند وجود جنسیت دستوری در شغنی و برخی حالات صرف اسم) را حفظ کردهاند. هر یک از این زبانها در درهٔ جداگانهای رشد کردهاند و خودشان نیز ممکن است برای گویشوران درههای دیگر قابل فهم نباشند. از مهمترین زبانهای پامیری در تاجیکستان
- شُغنی-رُشانی (Shughni-Roshani): پرجمعیتترین گروه زبانی در بدخشان تاجیکستان که در نواحی شغنان و رُشان تکلم میشوند.
- واخی (Wakhi): در بخشهایی از کوههای پامیر و بهطور فرامرزی در واخان افغانستان، پاکستان و سینکیانگ چین تکلم میشود.
- یزغُلامی (Yazghulami): در امتداد رود یزغلام، یک زبان نسبتاً منزوی است.
در ازبکستان
مهمترین نکته در مورد تاجیکهای ازبکستان، اختلاف فاحش میان آمارهای رسمی و تخمینهای غیررسمی است. آمار رسمی ازبکستان (بر اساس سرشماریها یا تخمینها) معمولاً تعداد تاجیکها را بین ۱٬۵ تا ۱٬۷ میلیون نفر (حدود ۴ تا ۵ درصد از کل جمعیت ازبکستان) اعلام میکند. اما بسیاری از پژوهشگران غربی و حتی محققان روسی/شوروی سابق تخمین میزنند که تعداد واقعی فارسیزبانان در ازبکستان که هویت تاجیکی دارند یا در اصل فارسیزبان هستند اما در اسناد هویتی ازبک ثبت شدهاند میتواند بسیار بیشتر باشد و به ۸ تا ۱۱ میلیون نفر یا حتی ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت کشور برسد.[۶۸]
این اختلاف گسترده ناشی از سیاستهای مرزبندی ملی در دههٔ ۱۹۲۰ است که بسیاری از فارسیزبانان شهری را مجبور کرد تا در اوراق هویتی خود، خود را ازبک معرفی کنند، و همچنین عدم وجود آموزش و رسانهٔ فارسیزبان در بسیاری از مناطق بر این مسئله اثر بزرگی داشته است.[۶۹]
تاجیکها در ازبکستان بهطور سنتی در مناطق زیر متمرکز هستند:
- مراکز تاریخی مثل شهرهای سمرقند و بخارا که از لحاظ تاریخی، فرهنگیترین مراکز تاجیکهای و امپراتوریهای فارسیزبان آسیای مرکزی بودهاند.
- مناطق مرزی مثل استانهای نزدیک به تاجیکستان، بهویژه سرخاندریا و قشقهدریا در جنوب، و همچنین درهٔ فَرغانه (فرغانه، نمنگان).
فارسیای که توسط تاجیکهای ازبکستان صحبت میشود عمدتاً در گروه گویشهای شمالی فارسی تاجیکی قرار میگیرد، اما ویژگیهای منحصر به فردی دارد:
- گویشهای سمرقندی و بخارایی: این گویشها به دلیل همزیستی طولانیمدت با زبان ازبکی، بیشترین تأثیر را از این زبان پذیرفتهاند. این تأثیرات در وامگیری واژگان ازبکی در زندگی روزمره وجود دارد. همچنین تغییرات آوایی (مانند جابجایی تلفظ برخی حروف صدادار) وجود دارد. تأثیراتی در ساختار جملهبندی (اگرچه ریشهٔ فارسی حفظ شده است) نیز بوجود آمده است. گویش بخارا در واقع همان گویشی است که در زمان شوروی به عنوان پایهٔ اصلی برای ایجاد زبان معیار فارسی تاجیکی در تاجیکستان انتخاب شد، هرچند که در نهایت خط سیریلیک و واژگان روسی به آن اضافه شد.
- گویشهای جنوبی (سرخاندریایی و قشقهدریایی): در استانهای جنوبی ازبکستان لهجههای تاجیکی از نظر زبانی به گویشهای تاجیکستان جنوبی (مانند حصار و کولاب) نزدیکتر هستند. این گویشها در مناطق روستایی و کوهستانی، کمتر تحت تأثیر زبان ازبکی قرار گرفته و برخی عناصر کهنتر را حفظ کردهاند.
فرهنگ
ادبیات فارسی
ادبیات تاجیکها که جزئی اصیل از میراث بزرگ ادبیات فارسی بهشمار میرود و پیوندی ناگسستنی با تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ دارد. تاجیکها به عنوان ساکنان اصلی مناطق فرارود و خراسان بزرگ نقشی تعیینکننده در شکلگیری و بالندگی زبان و ادبیات فارسی داشتهاند. این زبان در دربار سامانیان (قرون ۹ و ۱۰ میلادی)، که مرکز حکومتشان بخارا و سمرقند (مناطق تاجیکنشین کنونی) بود به عنوان زبان رسمی و ادبی به اوج شکوفایی رسید.
پدر شعر فارسی رودکی سمرقندی (از مردم فرارود) سرآمد این دوره است. همچنین بسیاری از بزرگان ادب فارسی که ادبیات کلاسیک را بنیان نهادند همچون فردوسی (با شاهنامه)، مولانا، سعدی و حافظ، میراث مشترک فرهنگی تاجیکها و سایر فارسیزبانان محسوب میشوند. در دوران کلاسیک واژهٔ تاجیک غالباً در برابر ترک و عرب به کار میرفت و به مردم شهرنشین، دیوانسالار و فارسیزبان اشاره داشت که حافظ فرهنگ و زبان ایرانی بودند.
شاعرانی چون سعدی و جامی در اشعار خود به این تقابل فرهنگی اشاره کردهاند. با تأسیس جمهوری شوروی تاجیکستان، هویت ادبی و زبانی بخشی از مردم تاجیک دچار تحولاتی شد. در راستای سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی، خط عربی ابتدا به لاتین و سپس به سیریلیک تغییر یافت. نویسندگان و ادیبان برجستهای چون صدرالدین عینی و باباجان غفورف در تثبیت هویت تاجیکی بر پایهٔ میراث فارسی کلاسیک نقش مهمی ایفا کردند.
در دورهٔ پس از استقلال تاجیکستان، شعر معاصر تاجیک سرشار از ارادت به ایران فرهنگی، زبان فارسی و شاهنامهٔ فردوسی است. کمتر شاعر شناختهشدهای در تاجیکستان یافت میشود که نام و یاد ایران و زبان فارسی در اشعارش بازتاب نداشته باشد.
شاعران
مراکز فرهنگی
-
نمایی از ریگستان در شهر سمرقند
-
نمایی از شهر کابل
-
ارگ اختیار الدین در هرات
-
نمایی از مسجد کلان در شهر بخارا
تاجیکها مردمان شهرنشین هستند و پیشه اکثریت شان بازرگانی و تجارت میباشد. تاجیکان از گذشتههای دور اهل دانش، هنر و فرهنگ بودهاند. سمرقند اصلیترین مرکز فرهنگی تاجیکان بهشمار میرود. همچنین باشندگان بومی و بیشینهٔ جمعیتی شهر کابل را تاجیکها تشکیل میدهد. ترمذ، بخارا، هرات، بلخ، فرغانه، خجند و … از دیگر شهرهای تاجیک نشین هستند.
جشنها
در افغانستان
این جدول شامل تمام جشنها، آیینهای محلی و فصلی است که بهطور خاص در میان تاجیکهای افغانستان رواج دارد را ارائه میدهد.
| ردیف | دسته فرهنگی | نام مراسم/جشن | نامهای محلی برجسته | تاریخ / بازه زمانی | آداب و فعالیتهای اصلی | ماهیت و اهمیت |
|---|---|---|---|---|---|---|
| ۱ | باستانی / ملی | نوروز | عید نوروز، عید مزار (در مزار شریف)، شاگون (در بدخشان) | ۲۱ مارس (۱ فروردین) | گستردن سفره هفت میوه، شبنشینی سمنوپزی، خانهتکانی و دید و بازدید گسترده عید. | بزرگترین جشن ملی و باستانی؛ نماد هویت فرهنگی و آغاز سال نو شمسی. |
| ۲ | مذهبی / منطقهای | علم برافراشتن | جهنده علی یا ژنده سخی | ۱ فروردین (همزمان با نوروز) | برافراشتن یک علم (درفش) مذهبی عظیم در حرم منسوب به علی (ع) در مزار شریف. | آیین مذهبی-ملی که اوج شکوه نوروز در شمال افغانستان است. |
| ۳ | باستانی / فصلی | میله گل سرخ | جشن لاله، سیر گل سرخ | ۴۰ روز اول بهار | برگزاری جشنهای عمومی، رقصهای سنتی و تفریح در دشتهای لاله؛ بهویژه در بلخ. | جشن شادمانی و بیداری طبیعت؛ طولانیترین جشن فصلی. |
| ۴ | باستانی / کشاورزی | جشن دهقان | روز دهقان | روزهای اولیه بهار (معمولاً روز دوم نوروز) | شخم زدن نمادین زمین توسط کشاورزان، رنگ کردن شاخ گاوها و گشتوگذار شهریها در مزارع. | آیین شکرگزاری برای شروع کشتوکار و تقدیر از زحمات کشاورزان. |
| ۵ | ورزشی / باستانی | بزکشی | بُزکَشی | غیر ثابت (اغلب در پاییز، زمستان و ایام نوروز) | مسابقه سوارکاری پر هیجان برای جابجایی لاشه بُز یا گوساله به درون یک دایره مشخص. | ورزش ملی و باستانی؛ نماد شجاعت و مهارت. |
| ۶ | فصلی / منطقهای | گلگردانی | بایچیچک | اواخر زمستان تا اوایل بهار | جمعآوری گلهای وحشی توسط کودکان و خواندن سرودهای محلی برای مژده دادن پایان زمستان. | آیین بومی برای استقبال از طبیعت و آغاز کشتوکار. |
| ۷ | باستانی / نوروزی | هفت میوه | هفت میوه | اولین روز سال نو | تهیه هفت نوع میوه خشک (مانند کشمش، سنجد، بادام،...) و سرو آن در شربت. | جایگزین یا مکمل سفره هفتسین؛ نماد برکت و فراوانی در سفره. |
| ۸ | هنری / بومی | رقص قرصک | قرصک پنجشیر | غیر ثابت (اجرا در جشنها) | اجرای رقص جمعی با حرکات هماهنگ و کف زدن (با یا بدون دایره)؛ بیشتر در پنجشیر و مناطق مرکزی تاجیکنشین رواج دارد. | رقص محلی و آیینی که نماد هویت فرهنگی مردم پنجشیر است. |
| ۹ | مذهبی / منطقهای | عید براتی | شب برات | ۱۵ شعبان (شب نیمه شعبان) | مراسم مذهبی برای یادبود اموات، طلب برکت و ارسال عیدی (هدیه) از سوی خانواده داماد برای عروس. | آیین مذهبی-اجتماعی با تمرکز بر خیرات و امور مربوط به ازدواج. |
| ۱۰ | مذهبی / منطقهای | چراغ گلک | مراسم چراغ گُلَک | غیر ثابت (مخصوص اسماعیلیان) | آیینهای مذهبی خاص که توسط تاجیکهای پیرو مذهب اسماعیلیه (در مناطق پامیری و بدخشان) برگزار میشود. | مراسم مذهبی ویژه پیروان مذهب اسماعیلی. |
در تاجیکستان
این جدول شامل تمامی مناسبتهای رسمی، مذهبی و باستانی مهم تاجیکستان است.
| ردیف | دسته | نام مناسبت | زمان برگزاری | ماهیت و اهمیت | آداب و فعالیتهای اصلی |
|---|---|---|---|---|---|
| ۱ | ملی / باستانی | نوروز | ۲۱ تا ۲۴ مارس (۱ تا ۴ فروردین) | مهمترین جشن باستانی، نماد نو شدن طبیعت و آغاز سال نو در حوزه تمدنی ایرانی | خانهتکانی، پخت سمنک (سمنو) و حلوا، دید و بازدید و تبادل هدیه، برگزاری بازیهای بومی (مانند بزککشی و کشتی کوراش) |
| ۲ | باستانی / فصلی | جشن سده | **۳۰ ژانویه** (۱۰ بهمن) | جشن باستانی آتش و شکست سرما، آمادگی برای بهار و آغاز فعالیتهای کشاورزی | برافروختن آتشهای بزرگ، انجام مراسمهای آیینی برای دور کردن سرما و شکرگزاری |
| ۳ | ملی / سیاسی | روز استقلال تاجیکستان | ۹ سپتامبر (۱۸ شهریور) | بزرگداشت استقلال جمهوری تاجیکستان از اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی | رژههای نظامی بزرگ، کنسرتها و جشنهای عمومی، آتشبازی و نورافشانی |
| ۴ | باستانی / فصلی | جشن تیرگان | **اوایل ماه ژوئن** (خرداد/تیر) | جشن باستانی آب و بارانخواهی، گرامیداشت ایزد تیشتر (ایزد باران) | مراسم پاشیدن آب بر روی یکدیگر، اجرای نمایشها و بازیهای سنتی مرتبط با آب و کشاورزی |
| ۵ | باستانی / کشاورزی | جشن مهرگان | ۸ اکتبر (۱۶ مهر) | جشن شکرگزاری برداشت محصول (خرمن)، نماد دوستی، محبت و پیمان (بزرگداشت ایزد مهر) | برپایی نمایشگاههای محلی محصولات کشاورزی، اجرای موسیقی و رقصهای سنتی، ضیافت و تبادل محصولات تازه |
| ۶ | مذهبی | عید فطر | ۱ شوال (تاریخ قمری متغیر) | جشن شکرگزاری پایان یک ماه روزهداری در ماه رمضان، تقویت همبستگی اجتماعی | برگزاری نماز جماعت عید در مساجد و میدانها، دید و بازدید خانوادگی، اعطای زکات فطره به نیازمندان |
| ۷ | مذهبی | عید قربان | ۱۰ ذیالحجه (تاریخ قمری متغیر) | یادبود فداکاری حضرت ابراهیم، یکی از دو عید بزرگ اسلامی | ذبح قربانی، توزیع گوشت بین فقرا و خویشاوندان، نماز عید و دید و بازدید |
| ۸ | فرهنگی / سنتی | فستیوال موسیقی ششمقام | متغیر (معمولاً فصلی) | بزرگداشت و حفظ موسیقی کلاسیک، عرفانی و اصیل آسیای میانه (میراث مشترک با ازبکستان) | اجرای قطعات پیچیده ششمقام توسط اساتید و هنرمندان، برگزاری کارگاههای آموزشی برای نسل جوان |
| ۹ | سنتی / فصلی | مراسم گل گردانی (گلگَردانی) | آغاز فصل بهار | آیین مژدهرسانی پایان زمستان و استقبال از رویش دوباره بهار | جمعآوری گلهای بهاری توسط جوانان و کودکان، آوازخوانی اشعار شاد سنتی، هدیه دادن گل به اهالی برای دریافت انعام |
| ۱۰ | کشاورزی / فصلی | فستیوال سیب زرین | ماه سپتامبر | ترویج و معرفی دستاوردهای کشاورزی کشور، بهویژه محصول سیب | نمایشگاههای تجاری و فروش محصولات باغی، برگزاری مسابقات محلی و برنامههای شاد |
| ۱۱ | سنتی / کشاورزی | مراسم جفت براران | پیش از آغاز بهار (شروع فصل شخمزنی) | آیین باستانی طلب برکت و رونق برای سال زراعی جدید و همبستگی روستایی | گردهمایی ریشسفیدان، دعاخوانی و طلب باروری، ضیافت با غذاهای سنتی مانند نان فطیر و پلو |
در ازبکستان
این جدول تمامی جشنها، مراسمهای سنتی و آیینی را که در میان تاجیکهای ازبکستان مرسوم است ببان میکند.
| ردیف | دسته فرهنگی | نام مراسم/جشن | نامهای محلی برجسته | تاریخ / بازه زمانی | آداب و فعالیتهای اصلی | ماهیت و اهمیت |
|---|---|---|---|---|---|---|
| ۱ | باستانی / ملی | نوروز | عید سرسال یا عید سال نو، جشن لب دریا (در بخارا) | ۲۱ مارس (۱ فروردین) | سمنکپزی (پخت سمنو)، گستردن سفره هفتسین (با افزودنیهای محلی)، اجرای بازیهای بومی مانند بزککشی. | مهمترین جشن باستانی، نماد هویت فرهنگی و آغاز سال نو شمسی. |
| ۲ | پیشواز بهار | چهارشنبه آخران | چهارشنبه آخران | آخرین چهارشنبه سال شمسی | برافروختن آتشهای کوچک و پریدن از روی آن، خواندن اشعار سنتی و دفع پلیدیها. | آیین پاکسازی و شادمانی در آخرین چهارشنبه سال، مشابه چهارشنبهسوری. |
| ۳ | پیشواز بهار | گل گردانی | گل گردانی | اوایل بهار (اواخر اسفند و فروردین) | جمعآوری گلهای وحشی توسط کودکان و آوازخوانی در کوچهها برای مژده بهار و دریافت انعام. | مژدهآوری بهار و رویش گلهای نخستین (مانند بایپیچک یا سیاوش) پس از زمستان سخت. |
| ۴ | باستانی / کشاورزی | جفت براران | جفت براران | اواخر زمستان (پیش از آغاز شخمزنی) | گردهمایی ریشسفیدان، دعاخوانی برای برکت محصول و توزیع خیرات (مانند نان فطیر یا پلو). | آیین کهن کشاورزی، طلب برکت برای سال زراعی جدید و آغاز شخمزنی. |
| ۵ | آیین زنانه / برکت | بی بی شنگله | بی بی شنگله | اواخر زمستان یا اوایل بهار (فصلی) | برگزاری مراسمهای خصوصی توسط زنان برای طلب خیر، برکت و فرزندآوری. | از آیینهای خاص و کمتر شناختهشده باستانی، مربوط به زنان و طلب برکت و فرزند. |
| ۶ | عرفانی / محلی | خواجه قاضیان و درویشانه | خواجه قاضیان، درویشانه | غیر ثابت (وابسته به نیاز محلی) | زیارت از اماکن متبرکه، نذر و نیاز، اجرای مجالس ذکر و سماع به سبک محلی. | مراسمهای اجتماعی-دینی و عرفانی، بزرگداشت و زیارت اهلالله و قاضیان مشهور محلی. |
| ۷ | مذهبی | اعیاد اسلامی | عید رمضان (عید فطر)، عید قربان (قربان هاییتی) | تاریخ قمری متغیر (۱ شوال و ۱۰ ذیالحجه) | برگزاری نماز عید، دید و بازدید گسترده خانوادگی، توزیع خیرات (فطریه و گوشت قربانی). | اعیاد مهم دینی مسلمانان، با تأکید بر سنتهای منطقهای فارسیزبان. |
| ۸ | هنری / کلاسیک | ششمقام | ششمقام | غیر ثابت (اجرا در محافل و فستیوالها) | اجرای موسیقی کلاسیک توسط استادان و شاگردان با سازهایی مانند دایره، رباب و غیچَک. | میراث مشترک موسیقی کلاسیک تاجیکان و ازبکها؛ به عنوان رکن هویت فرهنگی شناخته میشود. |
| ۹ | هنری / بومی | موسیقی مروگی | موسیقی مروگی | غیر ثابت (اجرا در جشنها و محافل) | اجرای قطعات با سازهای سنتی محلی مختص بخارا در محافل جشن و سرور. | یک سبک موسیقی سنتی محلی که بهطور ویژه در بخارا رایج است و توسط گروههای تاجیک حفظ شده است. |
جشن نوروز

مردم تاجیک همچون دیگر اقوام ایرانیتبار، آداب و آیین خاصی برای مراسم نوروز دارند و روز نوروز در تاجیکستان با سالشمار دهقانی تاجیکی، اول ماه فروردین و با حساب میلادی بیستویکم یا بیستودوم مارس شروع میشود که به نام «خیدیر ایام» یعنی «جشن بزرگ» معروف است. جشن نوروز در تاجیکستان، به ویژه بدخشیها، جشنی ملی و دیرینه است. تاجیکها از نوروز بهعنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند. در این ایام، دیدوبازدید از اقوام و بزرگان صورت میگیرد، به مزارها میروند و قرآن و دعا میخوانند؛ همچنین در بدخشان، مدیحهسرایی در وصف پیامبر و امامان معصوم انجام میدهند. در مقابل در شب نوروز، کنار مزار بزرگواران که در بدخشان تاجیکستان به آن «آستان» گویند، آتش روشن میکنند و مردم به زیارت مزارها میروند و سنگ آتش را سه بار میبوسند و به دیدهها میمالند. این آئین میتواند بازمانده رسم زرتشتی «فروردینگان» باشد که اکنون هم در میان زرتشتیان معمول است.
شاگون بهار مبارک
در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند و گندم غذای مخصوصی تهیه میکنند که به آن «باج» میگویند. تاجیکها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف میکنند که عبارت است از حلوا، شیر برنج، غوز حماچ، به این امید که تا پایان سال زندگیشان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه میآویزند که آن را نشانه بهروزی و خوشبختی میدانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کردهاند به طرزی نیکو میچینند، سپس پنجرهها را میگشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید. همه لباس تازه به تن میکنند و کوچکترها در حالی که غنچهای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها میروند و با گفتن «شاگون بهار مبارک» سالی خوش برایشان آرزو میکنند.[۷۰]
موسیقی
رباب

رباب یکی از سازهای اصیل خراسان بزرگ است. گفته میشود نخستین بار در پامیر بدخشان ساخته شده است. رباب ساز بومی تاجیکهای پامیری است. امروزه در کنار تاجیکها پشتون، نورستانی، کشمیری و کالاشها و اقوامی که در رشته کوههای پامیر، هندوکش و قراقروم زندگی میکنند نیز بهطور سنتی از ساز رباب استفاده میکند.
همچنین رباب ساز ملی افغانستان است. رباب جزو سازهای رشتهای (مهتره) است و قدیمیترین آلت موسیقی اصیل افغانستان است. بهطور معمول طول این ساز حدوداً ۹۲ سانتیمتر است و دارای چهارده پرده است. رباب دارای بیست و یک سیم است که سه تار آن ملودی است و چند تار بم و تقویت کننده دارد. سیمهای تقویت کننده طنین رباب را افزایش میدهد. رباب بهوسیلهٔ مضرابی سه گوش نواخته میشود و جز سازهای زخمه ای به حساب میآید. در افغانستان سه نوع رباب وجود دارد که با نامهای رباب بم یا بزرگ، رباب میانه و رباب زیرچه یا کوچک در میان مردم معروف هستند.[۷۱]
غیچَک تاجیکی
غیچک تاجیکی یکی از سازهای اصلی موسیقی تاجیکها است. این ساز در ولایتهای تاجیکنشین شمالشرق افغانستان (ولایت بدخشان، تخار، بغلان، کهندز، پنجشیر، سمنگان) و در تاجیکستان استفاده میشود.
فلک خوانی
بدخشان جغرافیای کلانی دارد و فرهنگهای رایج در آن نیز گوناگون است و این چند رنگی فرهنگی ولایتهای همجوار اش را نیز تحت تأثیر قرار داده است و یکی از آن فرهنگهای تأثیر گزارش موسیقی بدخشانی است که شاملِ دو حوزهای هنری میشود یکی موسیقی پامیری و دیگر آن موسیقی تخاری، موسیقی پامیری ریشه در موسیقی دوازده مقام دارد که شامل موسیقی نیایشی، موسیقی دف بزم و فلک خوانی میشود که در دو بدخشان افغانستان و تاجیکستان رایج است. و فلک خوانی را یکی از پُر طرفدارترین سبکهای موسیقی پامیری میدانند. سعد الله نعیم اُف یکی از موسیقیدانانِ تاجیکستان فلک خوانی را به دو نوع میداند یکی فلک خوانی دشتی و دیگری هم فلک خوانی راغی، او میگوید (فلک خوانی دشتی بدون استفاده از آلات موسیقی و بیشتر در صحرا و بیابان اجرا میشود و فریاد عنصر اصلی این سبک موسیقی است. آواز خوانان در فلک راغی که کمتر در تاجیکستان رایج است و بیشتر در افغانستان آن را دوست دارند و اجرا میکنند از نی استفاده میشود. .[۷۲]
در تاجیکستان سه نوع فلک معروف است: فلک دشتی، فلک آزاد و فلک راغی. رایجترین و مردمیترین آن فلک دشتی است که از اصالت بیشتر هم برخوردار است. فلک دشتی بدون ساز موسیقی اجرا میشود و عبارت است از همان دوبیتیها و رباعیات مردمی قدیمی که کشاورزان، مرد یا زن، به هنگام کار در مزرعه خود با صدای بلند میخواند. در منطقه اشکاشم بدخشان به این نوع فلک «فریاد» میگویند، چون فریاد، مهمترین عنصر فلک دشتی است که با لحن گریه در صدای آوازخوان اجرا میشود. فریادی که از اعماق قلب برخاسته و انتظار میرود که به گوش دور فلک برسد و خواستههای خواننده را برآورده کند.
فلکخوانهای برجسته در تاجیکستان عبارتند از رجب مد ولییف، شریف جورهیف، آدینه هاشم، گرمینج ذوقیبیکف، صفرمحمد مرادف و مهمترین آنها دولتمند خالف. در افغانستان نیز میرافکن شغنانی، کریم فلک، جوره بیککریم و رجبمحمد جورهزاده از جمله خوانندگان و نوازندگان معروف فلکخوانی بودهاند.[۷۳]
رقص قرصک پنجشیر
این رقص در بین مردم تاجیک ساکن منطقهٔ پنجشیر رواج دارد که با کف زدن و یک دایره اجرا میشود. معمولاً در قرصک ده تا پانزده نفر اشتراک میکنند. یک نفر دایره میزند و دو نفر دیگر شعرگویی میکنند یا رباعی میخوانند، که در آغاز مقام است.[۷۴]
آشپزی
دین
امروزه بیشتر تاجیکها از اسلام سنی حنفی پیروی میکنند، همچنین اقلیتی از تاجیکهای اسماعیلی در بدخشان، و تاجیکهای شیعه دوازده امامی در ولایتهای هرات، بلخ، بدخشان، سرپل، قندهار، دایکندی، کابل، پروان، لوگر و … در بخشهای پراکنده زندگی میکنند.[۷۵][۷۶] افزونبر این، جوامع کوچک یهودی (مشهور به یهودیان بخارایی) از دوران باستان در شهرهای سمرقند و بخارا، و به تعداد کمتر در شهرهای هرات و کابل و جاهای دیگر زیستهاند. در سدهٔ بیستم یهودیان تاجیک به کشورهای اسرائیل و ایالات متحده آمریکا مهاجرت میکنند، اگر چه بیشتر این مهاجران پیوندهای خود با زادگاهشان را حفظ کردهاند. با توجه به ظهور مسیونرهای (مبلغان) مسیحی در آسیای میانه از زمان فروپاشی شوروی، جمعیت تاجیکان مسیحی تقریباً وجود دارد.
تحولات اخیر
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جنگهای داخلی در افغانستان باعث احیای ملیگرایی تاجیکان در منطقه شده است. به ویژه تاجیکستان نقطهٔ کانونی این حرکت بوده. دولت تاجیکستان با آگاهی تمام کوشیده است تا میراث امپراتوری سامانیان، نخستین حکومت تاجیک مسلط بر منطقه را پس از حملهٔ تازیان دوباره زنده کند.
در سالهای ۱۹۲۴ میلادی سمرقند و بخارا دو شهر عمدهٔ تاجیکنشین با سیاستهای شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. دولت ازبکستان با سیاست فارسیستیزی خود همچنان محدودیتهای آموزشی و رسانهای سختی ضد زبان فارسی پیاده کرده است.
حذف پسوند روسی از نام خانوادگی در تاجیکستان
به گفته رستم شاهمراد، وزیر دادگستری تاجیکستان، حدود ۱۹ هزار نفر از ساکنان این کشور در ششماههٔ نخست سال ۲۰۱۴ میلادی نشانه (پسوند) روسی را از نام خانوادگی خود حذف کردند و در زادنامه (معادل شناسنامه در ایران) خود، صاحب نامهای سنتی شدند. «اُف» و «آوا» نشانههای زبان روسی است که در انتهای نامهای مردانه و زنانهٔ شهروندان تاجیکستان وجود دارد. امام علی رحمان رئیسجمهوری تاجیکستان نیز سالها پیش نشانهٔ روسی را از نام خانوادگی خود حذف کرد.[۷۷]
چهرههای سرشناس
| ردیف | حوزهٔ فعالیت | شخصیت و معرفی | تصویر |
|---|---|---|---|
| دانشمندان و فقها | |||
| ۱ | دانشمند / فقیه | ابوحنیفه، فقیه و متکلم، پایهگذار مذهب حنفی | |
| ۲ | دانشمند / پزشک | ابن سینا، پزشک و فیلسوف، اهل بخارا | |
| ۳ | ستارهشناس | ابوریحان بیرونی، ستارهشناس و دانشمند، اهل کاث | |
| ۴ | محدث | محمد بخاری، نویسنده کتاب احادیث صحیح بخاری | |
| ۵ | محدث | محمد ترمذی، گردآورنده احادیث، اهل ترمذ | |
| مبارزان و رهبران نظامی | |||
| ۶ | سردار | تیمور ملک، سردار دفاع از خجند | |
| ۷ | پادشاه / بنیانگذار | غیاثالدین غوری، بنیانگذار غوریان | |
| ۸ | پادشاه | اسماعیل سامانی | |
| ۹ | فرمانده مقاومت | احمد شاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان و فرمانده مقاومت | |
| ۱۰ | پادشاه / رهبر سقاویها | حبیبالله کلکانی، پادشاه و رهبر سقاویها | |
| سیاستمداران | |||
| ۱۱ | رئیسجمهور | امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان | |
| ۱۲ | رئیسجمهور سابق | ببرک کارمل، رئیسجمهور سابق افغانستان | |
| ۱۳ | رئیس مجلس و شهردار | رستم امامعلی، رئیس مجلس تاجیکستان | |
| ۱۴ | رئیس دولت اسلامی | برهانالدین ربانی، رئیس دولت اسلامی افغانستان | |
| ۱۵ | رهبر مقاومت | احمد مسعود، رهبر مقاومت | |
| ۱۶ | سیاستمدار / نماینده | عبداللطیف پدرام، نماینده بدخشان | |
| ردیف | حوزهٔ فعالیت | شخصیت و معرفی | تصویر |
|---|---|---|---|
| شاعران و نویسندگان (کلاسیک و معاصر) | |||
| ۱۷ | شاعر | رودکی، شاعر دربار سامانی، اهل سمرقند | |
| ۱۸ | شاعر | رابعه بلخی، نخستین شاعر زن فارسیگو | |
| ۱۹ | شاعر و صوفی | مولانا، شاعر و صوفی بزرگ | |
| ۲۰ | فیلسوف و شاعر | ناصرخسرو، فیلسوف و شاعر اسماعیلی | |
| ۲۱ | شاعر و عارف | سنایی غزنوی، شاعر و عارف | (بدون تصویر)
|
| ۲۲ | شاعر و صوفی | کمال خجندی، شاعر و صوفی | |
| ۲۳ | عارف و ادبدان | خواجه عبدالله انصاری، عارف و ادبدان اهل هرات | |
| ۲۴ | شاعر | خلیلالله خلیلی، شاعر معاصر | (بدون تصویر)
|
| ۲۵ | شاعر | واصف باختری، شاعر معاصر اهل بلخ | |
| ۲۶ | شاعر | محمدکاظم کاظمی، شاعر معاصر اهل هرات | |
| ۲۷ | شاعر | لایق شیرعلی، شاعر تاجیک اهل سغد | |
| ۲۸ | شاعر | مخفی بدخشی، شاعر زن | |
| ۲۹ | شاعر | پرتو نادری، شاعر اجتماعی | |
| ۳۰ | شاعر | قهار عاصی، شاعر اهل پنجشیر | (بدون تصویر)
|
| ۳۱ | شاعر و روزنامهنگار | لیلا صراحت روشنی، شاعر و روزنامهنگار | (بدون تصویر)
|
| ۳۲ | تاریخنگار و شاعر | صدرالدین عینی، تاریخنگار و شاعر اهل بخارا | |
| ۳۳ | شاعر | پیرو سلیمانی، شاعر اهل بخارا | |
| ۳۴ | شاعر | نجیب بارور، شاعر اهل پنجشیر | (بدون تصویر)
|
| هنرمندان و دیگر شخصیتها | |||
| ۳۵ | خواننده | احمد ظاهر، خواننده مشهور | (بدون تصویر)
|
| ۳۶ | نقاش | کمالالدین بهزاد، نقاش برجسته اهل هرات | |
| ۳۷ | خواننده (فلکسرا) | دولتمند خالف، فلکسرا اهل تاجیکستان | |
| ۳۸ | موسیقیدان | زهره شورانگیز، موسیقیدان | (بدون تصویر)
|
| ۳۹ | خواننده محلی | میر مفتون، خواننده محلی | |
نگارخانه
-
پسران تاجیک اهل لغمان، افغانستان
-
قُطُب منار یادگار بجا مانده از غوریان در دهلی پایتخت هندوستان با ۷۲/۵ متر ارتفاع بلندترین بنای آجری دنیا
-
مرد تاجیک اهل ولایت پروان
-
نقشه جغرافیایی تاجیکستان
-
پرچم ملی جمهوری تاجیکستان
-
رباب ساز اصلی قوم تاجیک و یکی از سازهای ملی کشور افغانستان است
-
دختران تاجیکِ هرات، غرب افغانستان
-
نگاره تاجیکهای پامیری در پاکستان
-
حماسه کوهستانی ملکه زیبایی ۲۰۰۵ انگلستان
پوشش
-
پوشش فرهنگی در تاجیکستان
-
لباس محلی تاجیکها
-
لباس تاجیکی
جستارهای وابسته
| دسته | پیوند |
|---|---|
| تاریخی | امارت بخارا، خانات بخارا،
کوچ اجباری اهالی مرو به امیرنشین بخارا، فهرست دودمانهای تاجیکتبار |
| قومشناسی | فارسیزبانان، پامیریها، پارسیوان، سارتها، یهودیان بخارایی، مردم جغتایی، خردوریها، گویش مدک لشتی |
| جغرافیایی | تاجیکهای افغانستان، تاجیکهای ازبکستان، تاجیکهای پاکستان، تاجیکهای چین، تاجیکهای بامیان، شهرستان خودمختار تاشکورگان تاجیک، خراسان بزرگ، ایران بزرگ |
| سیاست و جمعیت | ازبکسازی، پشتونسازی |
| نهادها | انجمن پیوند، مرکز فرهنگ تاجیک سمرقند |
یادداشت
- ↑ در حالی که آمار رسمی دولت ازبکستان، کل جمعیت تاجیکها در این کشور را، در حدود ۵٪، تخمین میزند برآورد کارشناسان نشان میدهد که تاجیکها ممکن است تا ۲۵٪ -۳۰٪ از کل جمعیت کشور را تشکیل دهند.[۴][۵]
- ↑ برای مطالعه بیشتر صفحه ازبکسازی مطالعه شود.
- ↑ که با الفبای سیریلیک نوشته میشود
- ↑ در منطقه سینکیانگ
پانویس
- ↑ «Afghanistan in 2019 – A survey of the Afghan people» (PDF). بنیاد آسیا: ۲۷۷. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱.
تاجیکها دومین گروه قومی بزرگ در افغانستان محسوب میشوند. در حالی که تخمین زده میشود در سال ۲۰۱۹ حدود ۳۷٪ از جمعیت افغانستان را تشکیل دهند.
- ↑ «Tajikistan Population 2024 (Live)». worldpopulationreview.com. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۲-۲۱.
- ↑ «Open Data Portal of the Republic of Uzbekistan». Telegram. بایگانیشده از اصلی در ۲۰۲۳-۰۲-۰۲. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۷-۰۵.
- ↑ "Results of population censuses in Uzbekistan in 1959, 1970, 1979, and 1989". Archived from the original on 2008-06-20. Retrieved 2008-06-09.
- ↑ CIA World Factbook: Uzbekistan بایگانیشده در ۵ ژانویه ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine (1996 est.)
- ↑ Richard Foltz (1996). "The Tajiks of Uzbekistan". Central Asian Survey. 15 (2): 213–216. doi:10.1080/02634939608400946. ISSN 0263-4937.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Karl Cordell, "Ethnicity and Democratisation in the New Europe", Routledge, 1998. p. 201: "Consequently, the number of citizens who regard themselves as Tajiks is difficult to determine. Tajikis within and outside of the republic, Samarkand State University (SamGU) academic and international commentators suggest that there may be between six and seven million Tajiks in Uzbekistan, constituting 30% of the republic's 22 million population, rather than the official figure of 4.7%(Foltz 1996;213; Carlisle 1995:88).
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Lena Jonson (1976) "Tajikistan in the New Central Asia", I.B.Tauris, p. 108: "According to official Uzbek statistics there are slightly over 1 million Tajiks in Uzbekistan or about 3% of the population. The unofficial figure is over 6 million Tajiks. They are concentrated in the Sukhandarya, Samarqand and Bukhara regions."
- ↑ Russian 2021 Census results; see also Ethnic groups in Russia
- ↑ This figure only includes Tajiks from Afghanistan. The population of people from Afghanistan the United States is estimated as 80,414 (2005). United States Census Bureau. "US demographic census". Archived from the original on 12 February 2020. Retrieved 2008-01-23. Of this number, approximately 65% are Tajiks according to a group of American researchers (Barbara Robson, Juliene Lipson, دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در ایست بی، Mariam Mehdi). Robson, Barbara and Lipson, Juliene (2002) "Chapter 5(B)- The People: The Tajiks and Other Dari-Speaking Groups" بایگانیشده در ۲۰۱۰-۰۱-۲۷ توسط Wayback Machine The Afghans – their history and culture Cultural Orientation Resource Center, Center for Applied Linguistics, Washington, D.C. , OCLC 56081073.
- ↑ The population of the Republic of Kazakhstan by individual ethnic groups at the beginning of 2024 بایگانیشده در ۲۰۲۲-۰۷-۲۷ توسط Wayback Machine, Committee on Statistics of the Ministry of National Economy of the Republic of Kazakhstan (به روسی)
- ↑ "Total population by nationality (assessment at the beginning of the year, people)". Bureau of Statistics of Kyrgyzstan (به انگلیسی). 2021. Archived from the original on 28 October 2016. Retrieved 28 February 2022.
- ↑ "塔吉克族". www.gov.cn. Retrieved 6 December 2016.
- ↑ This figure only includes Tajiks from Afghanistan. The population of people with descent from Afghanistan in Canada is 48,090 according to Canada's 2006 Census. Tajiks make up an estimated 27% of the population of Afghanistan. The Tajik population in Canada is estimated from these two figures. Ethnic origins, 2006 counts, for Canada بایگانیشده در ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine.
- ↑ State statistics committee of Ukraine – National composition of population, 2001 census (Ukrainian)
- ↑ «TAJIK i. THE ETHNONYM: ORIGINS AND APPLICATION». Encyclopaedia Iranica (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۲.
- ↑ C.E. Bosworth; B.G. Fragner (1999). "TĀDJĪK". Encyclopaedia of Islam (CD-ROM Edition v. 1.0 ed.). Leiden, The Netherlands: Koninklijke Brill NV. خطای یادکرد: برچسب
<ref>نامعتبر؛ نام «EofI-Tadjik» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ «پیرامون خاستگاه واژه تاجیک (تاجیکان بیدار شوید، تبار وتاریخ سرزمین نیاکان خود را بشناسید)». دکتربصیر کامجو. ۱۳۹۵-۰۷-۲۱. دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref> غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامدکتربصیر کامجووارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ تاجیکان در گذرگاه تاریخ نوشته شده توسط پروفیسور رسول رهین، سابق استاد دانشگاه کابل
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ مانی، دکتر فرهمند (۱۴۰۲-۰۲-۲۶). «درنگی بر مفهوم و هویت تاجیکیخراسانی در فرهنگ زبانفارسی افغانستان». دریافتشده در ۱۴۰۲-۰۷-۲۷.
- ↑ "(درنگی بر مفهوم و هویت تاجیکی خراسانی در فرهنگ زبان فارسی افغانستان) | پنجشیرنیوز". پنجشیرنیوز |خبرگزاری صدای افغانستان. 16 مهٔ 2023.
- ↑ «Sogdiana». Britannica.
- ↑ «Bactria». Britannica.
- ↑ «Kushan dynasty». Britannica.
- ↑ «Kidarites». Encyclopaedia Britannica.
- ↑ «Hephthalites». Wikipedia.
- ↑ «Kabul Shahi». Wikipedia.
- ↑ «Tahirid dynasty». Britannica.
- ↑ «Saffarid dynasty». Wikipedia.
- ↑ «Samanid dynasty». Britannica.
- ↑ «ĀL-E FARĪḠŪN». Encyclopaedia Iranica.
- ↑ «Chaghaniyan». Wikipedia.
- ↑ «Ghurid sultanate». Britannica.
- ↑ سامانی، صفار (۱۴۰۲-۰۱-۱۲). «دودمانهای محلی تاجیکان خراسان». دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ Feruten, Shams (1 آوریل 2023). "دودمانهای محلی تاجیکان خراسان".
- ↑ Feruten, Shams (1 آوریل 2023). "دودمانهای محلی تاجیکان خراسان".
- ↑ کامجو، دکتر بصیر (۲۰۱۴-۱۲-۱۹). «پادشاهان آریایی:شاهنشاهی غوریان». جام غور. دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ "اولیا جلالی"
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ ۴۰٫۲ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref> غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با ناماولیا جلالیوارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ «تاجیکستان بیست سال فراز و نشیب استقلال – DW – ۱۳۹۰/۶/۱۷». dw.com. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۲.
- ↑ «روز استقلال تاجیکستان». هممیهن. ۲۰۲۵-۱۰-۲۲. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۲.
- ↑ «بیست سال روابط ایران و تاجیکستان؛ شریکان طبیعی با منافع متفاوت». BBC News فارسی. ۲۰۱۲-۰۱-۱۲. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۲.
- ↑ "Tajikistan and Commonwealth of Independent States | Ministry of foreign affairs of the Republic of Tajikistan". www.mfa.tj (به انگلیسی). Retrieved 2025-10-22.
- ↑ «جنگ شهروندی تاجیکستان و فرایند صلح آن از تهران تا مسکو». خبرگزاری تسنیم. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۲.
- ↑ «افراطیگری در تاجیکستان؛ پیامدهای جنگ داخلی». خبرگزاری ایرنا. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۲.
- ↑ Country Profile: Afghanistan". Library of Congress Country Studies on Afghanistan. August 2008. Retrieved October 10, 2010.
- ↑ Richard Foltz (1996). "The Tajiks of Uzbekistan". Central Asian Survey. ۱۵ (۲): ۲۱۳–۲۱۶. doi:10.1080/02634939608400946. ISSN 0263-4937.
- ↑ Karl Cordell, "Ethnicity and Democratisation in the New Europe", Published by Routledge, 1999. Excerpt from pg 201: "Consequently, the number of citizens who regard themselves as Tajiks is difficult to determine. Tajikis within and outside of the republic, Samarkand State University (SamGU) academic and international commentators suggest that there may be between six and seven million Tajiks in Uzbekistan, constituting 30% of the republic's 22 million population, rather than the official figure of 4.7%(Foltz 1996;213; Carlisle 1995:88).
- ↑ Lena Jonson, "Tajikistan in the New Central Asia", Published by I.B.Tauris, 2006. pg 108: "According to official Uzbek statistics there are slightly over 1 million Tajiks in Uzbekistan or about 4% of the population. The unofficial figure is over 6 million Tajiks. They are concentrated in the Sukhandarya, Samarqand and Bukhara regions."
- ↑ Richard Foltz, "The Tajiks of Uzbekistan", Central Asian Survey, 15(2), 213–216 (1996).
- ↑ Svante E. Cornell, "Uzbekistan: A Regional Player in Eurasian Geopolitics?" بایگانیشده در ۵ مه ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine, European Security, vol. 20, no. 2, Summer 2000.
- ↑ Carlson, "Uzbekistan: Ethnic Composition and Discriminations", Harvard University, August 2003
- ↑ The Tajiks of Uzbekistan, Central Asian Survey (1996), 15(2), 213-216
- ↑ "تاجیکان ازبکستان".
{{cite web}}: line feed character in|title=at position 8 (help) - ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷.
- ↑ Национальный состав населения по республикам СССР 1989 года Институт демографии Национального исследовательского университета "Высшая школа экономики"
- ↑ "موسسه مطالعات راهبردی شرق - آثار و پیامدهای تغییر بافت جمعیتی برخی مناطق افغانستان". موسسه مطالعات راهبردی شرق. 23 اکتبر 2022.
- ↑ «نEthnic Groups of North, East, and Central Asia: An Encyclopedia». ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۴-۲۷.
- ↑ آخند زاده، عارف حسن خان (۲۰۲۳-۰۱-۲۳). «نگاهی بر جامعه تاجیک در پاکستان». عارف حسن آخندزاده. آریا پرس. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۲-۱۶.
- ↑ «The Tajik ethnic minority Ëþ¼ª¿Ë×å». بایگانیشده از اصلی در ۲۱ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در ۶ دسامبر ۲۰۱۰.
- ↑ Zerjal, Tatiana; Wells, R. Spencer; Yuldasheva, Nadira; Ruzibakiev, Ruslan; Tyler-Smith, Chris (25 سپتامبر 2002). "A Genetic Landscape Reshaped by Recent Events: Y-Chromosomal Insights into Central Asia". The American Journal of Human Genetics. 71 (3): 466–482. doi:10.1086/342096.
- ↑ Around the Roof of the World. Nicholas Shoumatoff, Nina Shoumatoff (2000). University of Michigan Press. p.9. ISBN 0-472-08669-3
- ↑ «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۴ دسامبر ۲۰۲۳. دریافتشده در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴.
- ↑ «КОНСТИТУТСИЯИ ҶУМҲУРИИ ТОҶИКИСТОН | Маркази миллии қонунгузории назди Президенти Ҷумҳурии Тоҷикистон». mmk.tj. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۵.
- ↑ Majidi, Mohammadreza; Khademi, Gholamreza (2019-03-05). "Change and Replacement of the Alphabet of the Ancestors (Farsi) in and after the Soviet Era in Tajikistan". Central Eurasia Studies (به انگلیسی). 11 (2): 469–489. doi:10.22059/jcep.2019.204730.449643. ISSN 2008-0867.
- ↑ «تاملی بر وضعیت تاجیکانِ ازبکستان در دوره رهبری شوکت میرضیایف». موسسه مطالعات راهبردی شرق. ۲۰۱۹-۰۳-۱۰. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۵.
- ↑ «کمیته آمار ازبکستان: جمعیت چهار و هشت دهم درصدی تاجیکها در ازبکستان | قفقاز». بنیاد مطالعات قفقاز. ۲۰۱۷-۰۸-۱۵. دریافتشده در ۲۰۲۵-۱۰-۲۵.
- ↑ و%20امامان%20معصوم%20انجام%20میدهند. «نگاهی به آیینهای نوروزی در تاجیکستان» مقدار
|نشانی=را بررسی کنید (کمک). imna.ir. ۱۴۰۱-۰۱-۰۴. - ↑ «موسیقی افغانستان و سازها و سبکهای آن». ساعدنیوز. ۱۴۰۰-۰۳-۲۰. بایگانیشده از اصلی در ۱۵ فوریه ۲۰۲۴. دریافتشده در ۱۴۰۲-۱۱-۲۷.
- ↑ "دُرمحمد کشمی – رادیو نوروز".
- ↑ دخالت, پایگاه خبری (9 فوریهٔ 2021). "فلک خوانی، فریادی در گوش فلک".
- ↑ «تارنمای «سلام وطندار»، برنامه «مصاحبه با هنرمند» در سفر اول به پنجشیر». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ اوت ۲۰۱۱. دریافتشده در ۹ مارس ۲۰۱۱.
- ↑ ویکیپدیای انگلیسی. «ویکیپدیای انگلیسی».
- ↑ «اسماعیلیه در افغانستان». hawzah.net. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۵-۲۹.
- ↑ ۱۹ هزار تاجیک نشانۀ روسی را از نام خانوادگی خود حذف کردند خبرگزاری انتخاب
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «IranicaDupree» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «Foltz» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> تعریف شده درون <references> با نام «CIA-tj» محتوایی ندارد. ().
خطای یادکرد: برچسپ <ref> تعریف شده درون <references> با نام «ethnic» محتوایی ندارد. ().
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «Canada» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «China-AW» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «USA» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «TZ» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «UNIRAN» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «Pakistan» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «CIA-af» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «CIA-uz» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «census2002» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «EofI-Afghanistan» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «Relief» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «arlund1» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref> که با نام «felmy» درون <references> تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
منابع
- BOSWORTH, C.E (2000). "TADJIK". THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. X (2nd ed.). LEIDEN: BRILL. p. 62-63.
- FRAGNER, B.G. (2000). "TADJIK". THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. X (2nd ed.). LEIDEN: BRILL. p. 63-64.
- Perry, John. "TAJIK i. THE ETHNONYM: ORIGINS AND APPLICATION". Encyclopaedia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 11 April 2025.
- رحیم مسلمانیان قبادیانی. «تاجیک». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۱۷ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۴ مارس ۲۰۱۱.
برای مطالعه
- Foltz, R. (2023). A History of the Tajiks: Iranians of the East. Bloomsbury Publishing. ISBN 978-0-7556-4967-9. Retrieved 1 November 2023.
- Ghafurov, Bobojon (1991). Tajiks: Pre-ancient, ancient and medieval history. Dushanbe: Irfon.
- Dupree, Louis (1980). Afghanistan. Princeton, New Jersey: Princeton University Press.
- Jawad, Nassim (1992). Afghanistan: A Nation of Minorities. London: Minority Rights Group International. ISBN 0-946690-76-6.
- "The Sogdian Descendants in Mongol and post-Mongol Central Asia: The Tajiks and Sarts" (PDF). Joo Yup Lee. ACTA VIA SERICA Vol. 5, No. 1, June 2020: 187–198doi: 10.22679/avs.2020.5.1.007. Archived (PDF) from the original on 9 October 2022.
پیوند به بیرون
پروندههای رسانهای مربوط به تاجیکها در ویکیانبار - وبگاه تاجیکم
- پروفسور لعلزاد (ژوئیهٔ ۲۰۱۱). «تاجیکان در منابع تاریخی» (PDF). تارنمای اینترنتی خراسانزمین.
- Tajiks در دانشنامه بریتانیکا
- Tajik – The Ethnonym: Origins and Application در دانشنامه ایرانیکا
- افغانستان
- اقوام آسیا
- اقوام آسیای مرکزی
- اقوام خراسان
- اقوام در ازبکستان
- اقوام در افغانستان
- اقوام در ایران
- اقوام در پاکستان
- اقوام در تاجیکستان
- اقوام در چین
- اقوام در قرقیزستان
- اقوام فارسیزبان
- اهالی سغد
- بلخ
- تاجیکستان
- تاریخ افغانستان
- تاریخ تاجیکستان
- تخارستان
- جنگ شوروی در افغانستان
- جوامع مسلمان
- زبان فارسی
- سیاست در افغانستان
- گروههای قومی جداشده توسط مرزهای بینالمللی
- مردمان ایرانیتبار
- مردمان باستانی ایران
- مردمان باستانی
- مردمان تاجیک
- مسلمانان
- موضوعات اجتماعی در افغانستان
- ولایت کابل
- ولایت هرات





