بلاغت
بلاغت (/ˈrɛtərɪk/، به انگلیسی: Rhetoric) علوم بلاغی، زیباشناسی سخن یا دانششیواسخنی، هنر متقاعد کردن است، که همراه با دستور زبان و منطق (یا دیالکتیک) یکی از سه هنر کهن گفتمان است. هدف بلاغت مطالعهی تکنیکهایی است که نویسندگان یا سخنرانان برای اطلاعرسانی، متقاعد کردن یا برانگیختن مخاطبان خاصّ در موقعیتهای خاصّ استفاده میکنند.[۱] ارسطو بلاغت را اینگونه تعریف میکند: «توانایی گفتن هر موردی، با ابزارهای موجود، برای متقاعد کردن» و از آنجایی که تسلط بر هنر پیروزی در یک پرونده قضایی، برای تصویب طرحهای پیشنهادی در مجلس، یا برای کسب شهرت بهعنوان یک سخنران، ضروری بود، ارسطو آن را «ترکیبی از علم منطق و شاخه اخلاقی سیاست» مینامد.[۲] بلاغت معمولاً اکتشافی برای درک، کشف و توسعه استدلال برای موقعیتهای خاص فراهم میکند، مانند سه جذبه متقاعدکننده ارسطو برای مخاطب: لوگوس (logos)، پاتوس (pathos) و اخلاق (morality). پنج قانون بلاغت یا مراحل توسعه یک گفتار متقاعدکننده برای اولین بار در روم باستان تدوین شد: خلق، ترتیب، سبک، حافظه و ارائه.[۳][۴]
بلاغت، از جملهٔ فنون ادبی است و شاخههای سهگانهٔ معانی، بیان و بدیع را دربر میگیرد.
در مقایسه با مضامین و زمینههای دیرینِ بلاغت در فرهنگها و جوامع جهانی، مطالعات و پژوهشهای علمیِ معاصر، بُردِ وسیعتر و متنوعتری از مسائل عملی و معانی نظری را به حیطهٔ علوم بلاغی وابسته و مرتبط دانستهاند. در حالی که بهطور سنتی، این علوم را تنها به حرفهها و زمینههایی از قبیل سیاست، حقوق، روابط عمومی، بازاریابی، و تبلیغات تجارتی منحصر انگاشتهاند. امروزه دامنهٔ تحقیقات علوم بلاغی به رشتههای پیچیده و مختلفی، همچون علوم انسانی، علوم ادیان، علوم اجتماعی، و تاریخ هم گسترش یافتهاست.[نیازمند منبع]
بلاغت سیاسی
اساساً بلاغت به معنی《هنر سخن گفتن و تاثیر در دیگران و برانگیختن مخاطبان به یک اقدام》امری است که با سیاست مُدُن همزاد است. در یونان و پس از آن در حکومت روم، فنّ خطابه سیاسی و دادگاهی (rhetoric) لازمه آموزشهای سیاسی برای دولتیان بود.
میدان سیاست، پویاترین و مؤثرترین عرصههای تعامل اجتماعی است. دولتهای بزرگ و مبتنی بر پشتوانه مردمی از یونان باستان به این سو همیشه در پی آن بودهاند تا برای این میدان پر التهاب و مؤثر، مردان پر نفوذ، کارآمد و توانمندی بپرورانند.[۵]
از روزگار باستان بویژه در تمدن یونان فن سخنوری از مهمترین هنرهایی به شمار میرفت که مردان سیاست باید بدان آراسته میشدند. [۶]
بلاغت یونانی و لاتینی برخلاف بلاغت عربی، روی در عرصه سخنوری سیاسی و گفتار اجتماعی داشت در حالیکه بلاغت عربی، نوشتار محور شد. بافت سیاسی بیش از هر چیز بر گردهی کلام سوار است و در یک کلام، سیاست مدار بودن به معنی سخنوری و ورزیدگی در چالشهای زبانی است. سیاست مدار باید یک زبان آور ورزیده و یک سخنور آگاه و نافذالکلام باشد که پژواک سخنش دلها را رام یا ناآرام کند و در جهت منافع جمعی برانگیزاند.[۷]
بلاغت در روم باستان[ویرایش]
در جمهوری روم، آموزشگاههای سخنرانی بهوجود آمد تا جوانان را برای مشاغل دولتی آماده سازد. رومیان این مدارس را از آموزشگاههای سخنرانی یونان، که سوفسطائیان بهوجود آورده بودند، اخذ و اقتباس کردند. فن خطابه و سخنوری یکی از مهمترین مرام و کمال مطلوب هر رومی بود و هرکس میخواست پایگاهی در جامعه احراز کند، کلانتر شود، به پروکنسولی برسد یا پیشوای قوم باشد میبایستی در سخنرانی و سخنوری ماهر شود. پس از انقراض جمهوری و استقرار امپراتوری در ۲۷ ق.م، آزادی بیان محو شد و دیگر به سخنرانی حاجت نبود و کسی بدانوسیله ترقی نمیکرد و مدارس نامبرده رفتهرفته روبهانحطاط گذاشت و سخنوری جزو هنرهای زیبا (نه عملی و کاربردی) قرار گرفت.[۸]
جستارهای وابسته[ویرایش]
- تفکر انتقادی
- عوام فریبی
- گفتمان
- تحلیل گفتمان
- چند وجهی
- آموزش و پرورش
- پدیدارشناسی
- تبلیغات
- نشانه شناسی
- مذاکره
پانویس[ویرایش]
- ↑ Corbett, E. P. J. (1990). Classical rhetoric for the modern student. New York: Oxford University Press. p. 1.; Young, R. E.; Becker, A. L.; Pike, K. L. (1970). Rhetoric: discovery and change. New York: Harcourt Brace & World. p. 1.
- ↑ "Aristotle's Rhetoric, Book I, Chapter 2, Section 1359 (trans. W. Rhys Roberts)". Archived from the original on 16 September 2008.; "Aristotle, Rhetoric 1.2.1". Archived from the original on 15 April 2012. Retrieved 19 October 2011.
- ↑ See, e.g., Thomas Conley, Rhetoric in the European Tradition (University of Chicago, 1991).
- ↑ تعریف بلاغت موضوعی بحث برانگیز در این زمینه است و به جنگ های فلسفی بر سر معنای آن در یونان باستان منجر شده است.<ref>به پارولار, بورکین; جانستون, هنری دبلیو. (1996). "مراجعه کنید. schiappa در مقابل poulakos". Rhetoric Review. 14 (2): 438–440. doi:10.1080/07350199609389075.<ref>
- ↑ آئین سخنوران محمد علی حسینیان.
- ↑ آئین سخنوران محمد علی حسینیان.
- ↑ آئین سخنوران محمد علی حسینیان.
- ↑ عیسی صدیق (۱۳۴۷). تاریخ فرهنگ اروپا از آغاز تا زمان حاضر. ص. ۳۴-۳۵.