پرش به محتوا

استدلال

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

استدلال (به انگلیسی: Argument) که گاهی با نام‌های گواه‌آوری، دلیل‌آوری، یا برهان نیز شناخته می‌شود، فرآیندی منطقی است که در آن مجموعه‌ای از گزاره‌ها، به نام «مقدمات»، به منظور پشتیبانی از گزاره‌ای دیگر، به نام «نتیجه»، ارائه می‌شوند.[۱] هدف اصلی استدلال، قانع‌کردن مخاطب یا اثبات صحت یک ادعا از طریق ارائه دلایل محکم است.[۲] استدلال‌ورزی جزء اساسی تفکر انتقادی، فلسفه، علم، حقوق و ارتباطات روزمره به شمار می‌رود.[۳]

ریشه‌شناسی و مفاهیم مرتبط

[ویرایش]

واژه "استدلال" در فارسی از ریشه "دلالت" به معنای راهنمایی کردن یا نشان دادن می‌آید و به معنای "طلب دلیل" یا "دلیل آوردن" است.[۴] در زبان انگلیسی، "Argument" از ریشه لاتین "arguere" به معنای "روشن ساختن" یا "اثبات کردن" گرفته شده است.[۵] "گواه‌آوری" نیز به معنای ارائه شواهد و دلایل برای اثبات یک ادعا است. اصطلاحات دیگری مانند "برهان" که بیشتر در منطق و فلسفه اسلامی کاربرد دارد، به نوع خاصی از استدلال اشاره دارد که به قطعیت و یقین منجر می‌شود.[۶]

ساختار استدلال

[ویرایش]

یک استدلال از دو بخش اصلی تشکیل شده است:

مقدمات (Premises)

[ویرایش]

مقدمات، گزاره‌هایی هستند که به عنوان دلایل، شواهد، یا اطلاعات حمایتی برای نتیجه ارائه می‌شوند.[۷] مقدمات باید معتبر، قابل قبول، و مرتبط با نتیجه باشند تا بتوانند به درستی آن را پشتیبانی کنند. در یک استدلال ممکن است یک یا چند مقدمه وجود داشته باشد.[۸]

نتیجه (Conclusion)

[ویرایش]

نتیجه، گزاره‌ای است که توسط مقدمات پشتیبانی می‌شود. نتیجه، ادعایی است که استدلال‌کننده می‌خواهد آن را اثبات یا قانع‌کننده نشان دهد.[۹]

به عنوان مثال:

  • مقدمه ۱: همه انسان‌ها فانی هستند.
  • مقدمه ۲: سقراط یک انسان است.
  • نتیجه: بنابراین، سقراط فانی است.[۱۰]

انواع استدلال

[ویرایش]

استدلال‌ها را می‌توان بر اساس نحوه پشتیبانی مقدمات از نتیجه به دو دسته اصلی تقسیم کرد:

استدلال قیاسی (Deductive Argument)

[ویرایش]

در استدلال قیاسی، اگر مقدمات صحیح باشند، نتیجه باید لزوماً صحیح باشد. در این نوع استدلال، رابطه بین مقدمات و نتیجه به گونه‌ای است که اگر مقدمات پذیرفته شوند، امکان نادرست بودن نتیجه وجود ندارد.[۱۱] استدلال قیاسی بر پایه قطعیت بنا شده و اغلب از کلی به جزئی حرکت می‌کند.

  • مثال:
   * مقدمه ۱: تمام مربع‌ها چهار ضلع دارند.
   * مقدمه ۲: شکل X یک مربع است.
   * نتیجه: بنابراین، شکل X چهار ضلع دارد.[۱۲]

استدلال استقرایی (Inductive Argument)

[ویرایش]

در استدلال استقرایی، مقدمات تنها احتمال صحیح بودن نتیجه را افزایش می‌دهند، اما آن را تضمین نمی‌کنند. حتی اگر مقدمات صحیح باشند، احتمال دارد که نتیجه نادرست باشد. استدلال استقرایی اغلب از جزئی به کلی حرکت می‌کند و مبنای تفکر علمی و تجربی است.[۱۳]

  • مثال:
   * مقدمه ۱: هر قو که تا به حال دیده‌ام، سفید بوده است.
   * نتیجه: بنابراین، تمام قوها سفید هستند.[۱۴] (این نتیجه ممکن است با مشاهده یک قوی سیاه رد شود).

اعتبار و صحت استدلال

[ویرایش]

در ارزیابی استدلال‌ها، دو مفهوم مهم مطرح می‌شود:

اعتبار (Validity)

[ویرایش]

اعتبار، به ساختار منطقی یک استدلال قیاسی اشاره دارد. یک استدلال قیاسی معتبر است اگر و فقط اگر، فرض صحیح بودن مقدمات آن، به طور منطقی مستلزم صحیح بودن نتیجه باشد. اعتبار به محتوای مقدمات کاری ندارد، بلکه به رابطه منطقی بین مقدمات و نتیجه می‌پردازد.[۱۵]

  • مثال استدلال معتبر با مقدمات نادرست:
   * مقدمه ۱: همه ماهی‌ها پرواز می‌کنند. (نادرست)
   * مقدمه ۲: کوسه‌ماهی یک ماهی است. (صحیح)
   * نتیجه: بنابراین، کوسه‌ماهی پرواز می‌کند. (نادرست، اما استدلال معتبر است زیرا ساختار منطقی آن صحیح است).

صحت (Soundness)

[ویرایش]

صحت (Soundness) در استدلال قیاسی زمانی اتفاق می‌افتد که استدلال هم معتبر باشد و هم تمام مقدمات آن در واقعیت صحیح باشند. یک استدلال صحیح، لزوماً نتیجه‌ای صحیح خواهد داشت.[۱۶]

  • مثال استدلال صحیح:
   * مقدمه ۱: همه پستانداران خونگرم هستند. (صحیح)
   * مقدمه ۲: فیل یک پستاندار است. (صحیح)
   * نتیجه: بنابراین، فیل خونگرم است. (صحیح و استدلال صحیح است).

نقش استدلال در حوزه‌های مختلف

[ویرایش]

فلسفه و منطق

[ویرایش]

استدلال هسته اصلی فلسفه و منطق را تشکیل می‌دهد. منطق به مطالعه قواعد استدلال صحیح و بررسی ساختار استدلال‌ها می‌پردازد. فلاسفه از استدلال برای اثبات یا رد نظریه‌ها، تبیین مفاهیم، و حل مسائل فلسفی استفاده می‌کنند.[۱۷]

علم

[ویرایش]

در علم، استدلال استقرایی برای فرمول‌بندی فرضیه‌ها و نظریه‌ها بر اساس مشاهدات و داده‌های تجربی به کار می‌رود. استدلال قیاسی نیز برای استخراج پیش‌بینی‌ها از نظریه‌ها و طراحی آزمایش‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۱۸]

حقوق

[ویرایش]

در نظام حقوقی، وکلا و قضات برای اثبات دعوا، ارائه دفاع، و صدور رأی به شدت به استدلال تکیه می‌کنند. استدلال‌های حقوقی شامل تفسیر قوانین، ارزیابی شواهد، و اعمال اصول حقوقی به موارد خاص هستند.[۱۹]

ارتباطات و بلاغت

[ویرایش]

در ارتباطات روزمره، متقاعدسازی و بلاغت، استدلال نقش حیاتی دارد. افراد از استدلال برای حمایت از نظرات خود، تأثیرگذاری بر دیگران، و حل و فصل اختلافات استفاده می‌کنند. توانایی استدلال مؤثر، مهارتی کلیدی در زندگی شخصی و حرفه‌ای است.[۲۰]

مغالطات

[ویرایش]

مغالطه، استدلالی است که به نظر می‌رسد معتبر یا صحیح باشد، اما در واقع دارای اشکال منطقی یا خطای استدلالی است. شناسایی مغالطات برای ارزیابی انتقادی استدلال‌ها و جلوگیری از فریب خوردن ضروری است. مغالطات می‌توانند عمدی (برای فریب) یا غیرعمدی (ناشی از اشتباه در تفکر) باشند.[۲۱]

مغالطات رایج شامل:

  • مغالطه حمله شخصی (Ad Hominem): حمله به شخص به جای استدلال او.[۲۲]
  • مغالطه توسل به اکثریت (Ad Populum): نتیجه‌گیری بر اساس محبوبیت یک ایده.[۲۳]
  • مغالطه شیب لغزنده (Slippery Slope): ادعا که یک عمل کوچک منجر به یک سری نتایج فاجعه‌بار خواهد شد.[۲۴]
  • مغالطه تعمیم شتاب‌زده (Hasty Generalization): نتیجه‌گیری کلی از نمونه‌های بسیار کم یا غیرنماینده.[۲۵]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. Copi, Irving M.; Cohen, Carl; McMahon, Kenneth (2014). Introduction to Logic. Routledge. ISBN 978-1-138-03820-2.
  2. Salmon, Wesley C. (1967). The Foundations of Scientific Inference. University of Pittsburgh Press. ISBN 978-0-8229-8409-7.
  3. Govier, Trudy (2014). A Practical Study of Argument. Wadsworth, Cengage Learning. ISBN 978-1-285-19702-0.
  4. دهخدا، علی‌اکبر. لغت‌نامه دهخدا. ذیل واژه "استدلال".
  5. Harper, Douglas. "argument". Online Etymology Dictionary.
  6. مطهری، مرتضی (۱۳۷۰). شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری. انتشارات صدرا.
  7. Hurley, Patrick J. (2015). A Concise Introduction to Logic. Cengage Learning. ISBN 978-1-305-95809-8.
  8. Weston, Anthony (2009). A Rulebook for Arguments. Hackett Publishing Company. ISBN 978-0-87220-954-1.
  9. Walton, Douglas N. (2008). Informal Logic: A Pragmatic Approach. Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-88849-5.
  10. Aristotle. Prior Analytics.
  11. Copi, Irving M.; Cohen, Carl; McMahon, Kenneth (2014). Introduction to Logic. Routledge. ISBN 978-1-138-03820-2.
  12. Hurley, Patrick J. (2015). A Concise Introduction to Logic. Cengage Learning. ISBN 978-1-305-95809-8.
  13. Salmon, Wesley C. (1967). The Foundations of Scientific Inference. University of Pittsburgh Press. ISBN 978-0-8229-8409-7.
  14. Mill, John Stuart (1843). A System of Logic, Ratiocinative and Inductive. Parker.
  15. Hurley, Patrick J. (2015). A Concise Introduction to Logic. Cengage Learning. ISBN 978-1-305-95809-8.
  16. Copi, Irving M.; Cohen, Carl; McMahon, Kenneth (2014). Introduction to Logic. Routledge. ISBN 978-1-138-03820-2.
  17. Russell, Bertrand (1912). The Problems of Philosophy. Oxford University Press.
  18. Popper, Karl R. (2002). The Logic of Scientific Discovery. Routledge. ISBN 978-0-415-27843-0.
  19. MacCormick, Neil (1978). Legal Reasoning and Legal Theory. Clarendon Press.
  20. Perelman, Chaim; Olbrechts-Tyteca, Lucie (1969). The New Rhetoric: A Treatise on Argumentation. University of Notre Dame Press.
  21. Damer, T. Edward (2009). Attacking Faulty Reasoning: A Practical Guide to Fallacy-Free Arguments. Wadsworth, Cengage Learning. ISBN 978-0-495-90515-7.
  22. Walton, Douglas N. (1998). Ad Hominem Arguments. University of Alabama Press. ISBN 978-0-8173-0922-2.
  23. Engel, S. Morris (1994). With Good Reason: An Introduction to Informal Fallacies. St. Martin's Press. ISBN 978-0-312-09439-5.
  24. Fischer, David Hackett (1970). Historians' Fallacies: Toward a Logic of Historical Thought. Harper & Row. ISBN 978-0-06-131557-6.
  25. Kahane, Howard; Cavender, Nancy (2006). Logic and Contemporary Rhetoric: The Use of Reason in Everyday Life. Wadsworth, Thomson Learning. ISBN 978-0-534-62601-5.