پرش به محتوا

جنگ روانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جنگ روانی (به انگلیسی: Psychological Warfare) به هرگونه اقدام سازمان‌یافته‌ای اطلاق می‌شود که با هدف تأثیرگذاری بر نظرات، عواطف، نگرش‌ها و رفتارهای گروه‌های هدف (اعم از دشمن، بی‌طرف یا دوست) در راستای منافع ملی یا نظامی طراحی و اجرا می‌شود[۱]. این اقدامات عمدتاً از طریق ابزارهای ارتباطات و روان‌شناسی، و نه نیروی نظامی مستقیم، صورت می‌گیرد.

هدف اصلی جنگ روانی، نه نابودی فیزیکی دشمن، بلکه شکستن ارادهٔ مقاومت، تضعیف روحیه، ایجاد سردرگمی و بی‌اعتمادی در صفوف دشمن و در نهایت، تسهیل پیروزی نظامی یا دستیابی به اهداف سیاسی بدون درگیری مستقیم است[۲].

تاریخچه و تکامل

[ویرایش]

اگرچه استفاده از فریب نظامی، ارعاب و شایعه برای تضعیف دشمن قدمتی به اندازهٔ خود جنگ دارد (چنان‌که در آثار سون تزو و در جنگ‌های چنگیزخان به وضوح دیده می‌شود)، اما جنگ روانی به عنوان یک دکترین نظامی مدرن و علمی، محصول قرن بیستم است[۳].

در طول جنگ جهانی اول، طرفین درگیر به صورت گسترده از پخش اعلامیه (leaflet) بر فراز سنگرهای دشمن برای تشویق به تسلیم و ایجاد شکاف میان سربازان و رهبرانشان استفاده کردند[۴].


با این حال، در جنگ جهانی دوم بود که جنگ روانی با ظهور رادیو به سلاحی استراتژیک تبدیل شد. پخش برنامه‌هایی مانند سخنرانی‌های لرد هاو-هاو (Lord Haw-Haw) از آلمان نازی برای تضعیف روحیهٔ بریتانیایی‌ها، یا عملیات‌های فریب متفقین (مانند عملیات فریب پیش از پیاده‌سازی در نرماندی) نشان‌دهندهٔ بلوغ این دکترین بود[۵].

دورهٔ جنگ سرد به عرصهٔ اصلی یک جنگ روانی جهانی و تمام‌عیار میان ایالات متحده آمریکا (و متحدانش) و اتحاد جماهیر شوروی (و متحدانش) تبدیل شد. در این دوره، ابزارهایی مانند رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، پروپاگاندای فرهنگی و کمپین‌های گستردهٔ اطلاعات نادرست (Disinformation) به عنوان سلاح‌های اصلی به کار گرفته شدند[۶].

تکنیک‌ها و روش‌ها

[ویرایش]

جنگ روانی از طیف گسترده‌ای از روش‌ها برای دستیابی به اهداف خود استفاده می‌کند:

  • پروپاگاندا (Propaganda): این اصلی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین ابزار جنگ روانی است. پروپاگاندا بر اساس منبع و میزان شفافیت به سه دستهٔ اصلی تقسیم می‌شود:
   * پروپاگاندای سفید (White Propaganda): منبع اطلاعات کاملاً مشخص و معتبر است و اطلاعات، اگرچه گزینشی، اما عمدتاً مبتنی بر حقیقت است. (مانند بیانیه‌های رسمی دولتی).
   * پروپاگاندای سیاه (Black Propaganda): منبع اطلاعات به دروغ به گروهی دیگر (معمولاً دشمن یا یک گروه جعلی) نسبت داده می‌شود و محتوای آن اغلب ساختگی و فریب‌آمیز است تا اعتبار دشمن را خدشه‌دار کند.
   * پروپاگاندای خاکستری (Grey Propaganda): منبع اطلاعات نامشخص یا مبهم است. این روش برای پخش شایعه و ایجاد سردرگمی به کار می‌رود[۷].
  • اطلاعات نادرست و پخش شایعه (Disinformation and Rumor): انتشار هدفمند اطلاعات غلط یا نیمه‌درست برای فریب دادن تصمیم‌گیرندگان یا جمعیت هدف. این کار با هدف ایجاد وحشت، بی‌اعتمادی به مقامات یا اتخاذ تصمیمات اشتباه توسط دشمن انجام می‌شود.
  • ارعاب و ترور (Terror and Intimidation): استفاده از خشونت آشکار یا تهدید به خشونت شدید برای شکستن ارادهٔ مقاومت. کمپین‌های بمباران سنگین شهرها (مانند شوک و بهت)، علاوه بر اهداف نظامی، اغلب هدف روانیِ ایجاد وحشت در جمعیت غیرنظامی را دنبال می‌کنند[۸].
  • فریب نظامی (Military Deception): اقداماتی برای گمراه کردن دشمن در مورد قابلیت‌ها، نیات یا مکان نیروها. (مانند استفاده از تانک‌های بادی یا ارتباطات رادیویی جعلی).
  • عملیات پرچم دروغین (False Flag Operations): انجام یک حمله یا اقدام خرابکارانه و مقصر جلوه دادن دشمن یا گروهی دیگر، به منظور کسب مشروعیت برای اقدام تلافی‌جویانه یا جلب همدردی بین‌المللی.

اهداف و مخاطبان

[ویرایش]

مخاطبان جنگ روانی تنها سربازان دشمن نیستند. این عملیات‌ها معمولاً سه گروه مجزا را هدف قرار می‌دهند:

1. نیروها و جمعیت دشمن: با هدف تضعیف روحیه، ایجاد ناهماهنگی شناختی، ترغیب به فرار یا تسلیم شدن، و ایجاد شکاف میان مردم و رهبرانشان.

2. نیروها و جمعیت خودی: با هدف تقویت روحیه، توجیه اهداف جنگی، افزایش حس میهن‌پرستی و تضمین حمایت داخلی از ادامهٔ جنگ.

3. جمعیت‌های بی‌طرف: با هدف جلب همدردی، کسب حمایت دیپلماتیک یا اقتصادی، و جلوگیری از پیوستن آن‌ها به جبههٔ دشمن.

جنگ روانی مدرن (عملیات روانی)

[ویرایش]

در دکترین نظامی مدرن، به ویژه در ایالات متحده آمریکا، اصطلاح «جنگ روانی» اغلب با عبارت دقیق‌تر «عملیات روانی» (به انگلیسی: Psychological Operations یا PSYOP) جایگزین شده است. این عملیات‌ها بخش جدایی‌ناپذیری از «جنگ اطلاعاتی» محسوب می‌شوند.

با ظهور اینترنت، رسانه‌های اجتماعی و هوش مصنوعی، میدان جنگ روانی به فضای مجازی گسترش یافته است. ایجاد ارتش‌های رباتیک در شبکه‌های اجتماعی، انتشار هدفمند اخبار جعلی و استفاده از دستکاری رسانه‌ای برای تأثیرگذاری بر انتخابات، همگی اشکال نوین جنگ روانی در قرن بیست و یکم هستند[۹].

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. Linebarger, P. M. A. (1954). Psychological Warfare (2nd ed.). Combat Forces Press. p. 39. ISBN 978-0405047558.
  2. Taylor, P. M. (2003). Munitions of the Mind: A History of Propaganda from the Ancient World to the Present Day (3rd ed.). Manchester University Press. p. 14. ISBN 978-0719065028.
  3. Taylor, P. M. (2003). Munitions of the Mind: A History of Propaganda from the Ancient World to the Present Day (3rd ed.). Manchester University Press. p. 49. ISBN 978-0719065028.
  4. Cull, N. J., Culbert, D., & Welch, D. (Eds.). (2003). Propaganda and Mass Persuasion: A Historical Encyclopedia, 1500 to the Present. ABC-CLIO. p. 238. ISBN 978-1576078204.
  5. Jowett, G. S., & O'Donnell, V. (2012). Propaganda & Persuasion (5th ed.). SAGE Publications. p. 115. ISBN 978-1412977821.
  6. Shulsky, A. N., & Schmitt, G. J. (2002). Silent Warfare: Understanding the World of Intelligence (3rd ed.). Potomac Books. p. 91. ISBN 978-1574883459.
  7. Jowett, G. S., & O'Donnell, V. (2012). Propaganda & Persuasion (5th ed.). SAGE Publications. pp. 20-23. ISBN 978-1412977821.
  8. Linebarger, P. M. A. (1954). Psychological Warfare (2nd ed.). Combat Forces Press. p. 55. ISBN 978-0405047558.
  9. Cull, N. J. (2019). Propaganda in the Cyber Age. In N. Cull & D. Welch (Eds.), Propaganda and Neutrality: Global Case Studies. Georgetown University Press. p. 301. ISBN 978-1626166883.