پرش به محتوا

خوارزمشاهیان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از دولت خوارزمشاهی)
امپراتوری خوارزمشاهی

۱۰۷۷ میلادی–۱۲۳۱ میلادی
نقشه خوارزمشاهیان از کتاب اطلس تاریخی ایران، نشر دانشگاه تهران[۱]
وضعیتامپراتوری
پایتختگرگانج
(۱۰۷۷–۱۲۱۲)
سمرقند
(۱۲۱۲–۱۲۲۰)
غزنین
(۱۲۲۰–۱۲۲۱)
تبریز
(۱۲۲۵–۱۲۳۱)
بزرگترین شهرشهر ری
زبان(های) رایج
دین(ها)
اسلام، سنی (دین رسمی)
حکومتپادشاهی مطلقه
خوارزمشاه 
• ۱۰۷۷–۱۰۹۶/۷
انوشتکین
• ۱۲۲۰–۱۲۳۱
جلال الدین
دوره تاریخیقرون وسطی
• بنیان‌گذاری
۱۰۷۷ میلادی
۱۲۱۹–۱۲۲۱
۱۲۳۰
• فروپاشی
۱۲۳۱ میلادی
مساحت
۱۲۱۰ شرقی[۵] یا۲٬۳۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۸۹۰٬۰۰۰ مایل مربع)
۱۲۱۸ شرقی[۶]۳٬۶۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۱٬۴۰۰٬۰۰۰ مایل مربع)
جمعیت
• ۱۲۲۰[۷][۸]
۵٬۰۰۰٬۰۰۰
واحد پولدرهم
پیشین
پسین
سلجوقیان
غوریان
قراختاییان
قراخانیان
ایلدگزیان
احمدیلیان
باوندیان
امپراتوری مغول
امروز بخشی ازفهرست
 ایران
 پاکستان
 تاجیکستان
 افغانستان
 ترکمنستان
 ازبکستان
 جمهوری آذربایجان
 ارمنستان
 قزاقستان
 ازبکستان
 عمان
 قرقیزستان
 ترکیه

امپراتوری خوارزمشاهی (در منابع غربی)[۹][۱۰][۱۱] یا خوارزمشاهیان، یک امپراتوری تُرک‌نژاد[۱۲][۱۳][۱۴] با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنی مذهب بودند که تُرکان آن را بنا نهادند.[۱۵][۱۶] این دولت از ۱۰۷۷ تا ۱۲۳۱ میلادی؛ به مدت ۱۵۴ سال بر ایران و آسیای میانه حاکم بود.[۱۷] خوارزمشاهیان ابتدا به عنوان دولتی دست‌نشانده از طرف امپراتوری سلجوقی بوده و پس از مدتی، به صورت پادشاهی مستقل حکومت کردند.[۱۸][۱۹][۲۰] بنیانگذار این دودمان، فردی بنام انوشتکین بود که در سال ۱۰۷۷ میلادی ملکشاه سلجوقی او را به عنوان شحنه و حاکم خوارزم منصوب کرد.[۲۱] فرزندان انوشتکین (تا پیش از ۱۱۵۷ میلادی) به نمایندگی از پادشاهان سلجوقی بر خوارزم حکمرانی می‌کردند.[۲۲] مورخان قرون وسطی مانند حافظ ابرو و رشیدالدین فضل‌الله همدانی بر این باور بودند که انوشتکین از قبیله بیگدلی از ترکان اوغوز است، در حالی که کافسوغلو مورخ ترک می‌گوید انوشتکین از قوم چگل بود و مورخ باشقیر، زکی ولیدی بر این باور است که وی از تبار قبچاق‌ها، قانقلی‌ها، یا اویغورها بوده است. وسعت قلمرو این سلسله طبق تخمین ۲٫۳ (یا طبق تخمین دیگر ۳٫۶) میلیون کیلومتر مربع بوده است.[۲۳][۲۴]

جغرافیای خوارزم

[ویرایش]

خوارزم با نام‌های خوراسیمه و خوراسیما در منابع ذکر شده است که این سرزمین پس از حمله مغول به ایران، خیوه نامیده شد. محققان دربارهٔ واژهٔ خوارزم، تعاریف گوناگونی ارائه داده‌اند؛ برخی از آن‌ها معتقدند که «خوار» به‌معنای «پایین» و «رزم» به‌معنای «زمینِ پَست» است. عده‌ای دیگر از پژوهشگران، خوار را به‌معنای «خورشید» گرفته‌اند و خوارزم یعنی سرزمینی که خورشید از آن بالا می‌آید. خوارزم به‌علت مجاورت با رود جیحون و موقعیت تجاری و بازرگانی آن، سرزمینی حاصلخیز بود و به‌دلیل اینکه بر سر راه کاروان‌ها قرار داشت، اقوام و گروه‌های مختلفی را به‌سوی خود جذب کرد.[۲۵]

در مورد حدود جغرافیایی خوارزم، نظرات مختلفی ارائه شده است. بدون شک، خوارزم، فرارود و خراسان بزرگ، سه سرزمین جدا از هم بوده‌اند؛ ولی بعضی از منابع جغرافیایی اسلامی، این سه سرزمین را یکی دانسته‌اند.[۲۶]

تاریخ خوارزم

[ویرایش]

به گفته ابوریحان بیرونی اولین خاندانی که بر خوارزم حاکمیت یافتند، فرزندان سیاوش بودند؛ اما اولین سلسله که به عنوان خوارزمشاه در این منطقه قدرت یافت، آل آفریغ بود که حکومت آنان از ۳۰۵ قمری / ۹۱۷ میلادی تا ۳۸۵ قمری / ۹۹۳ میلادی ادامه داشت.[۲۷][۲۸] خاستگاه تاریخی و نسب خوارزمشاهیان افریغی در هاله‌ای از ابهام ناشی از روایت‌های اسطوره‌ای قرار گرفته است. منابع به جز آثار الباقیه از بیرونی اطلاعی در این باب نمی‌دهد. بنابر گفته بیرونی آل آفریغ از نسل کیخسرو هستند و سر سلسله خود را آفریغ معرفی می‌کنند.[۲۹] در سال ۳۸۵ قمری / ۹۹۳ میلادی امیر ابو العباس مأمون بن محمد با کشتن ابوعبدالله بن احمد[پ ۱] حکومت آنان را منقرض کرد و حکومت مامونیان بر سر کار آمد. مأمون لقب خوارزمشاه را برای خود انتخاب کرد و بدین گونه دومین سلسله خوارزمشاهی یا آل فریغون تأسیس شدند. ابوعلی مأمون بر اثر اختلافاتی که با سپه سالارانش داشت به قتل رسید و پسرش ابوالحسن جایگزین او شد.[۳۰][۳۱] قدرت‌گیری ابوالحسن مصادف با آغاز کار محمود غزنوی در سال ۳۸۸ قمری / ۹۹۸ میلادی و سقوط سامانیان همزمان شد ابوعلی ابتدا به جانبداری از اسماعیل منتصر شاه پرداخت اما با شکست و قتل او به سمت غزنویان متمایل شد و خواهر سلطان محمود غزنوی، به نام حره ختلی را به همسری خود درآورد.[۳۲] با مرگ ابوالحسن برادرش ابوالعباس بر تخت نشست. او بر تداوم سیاست همکاری با غزنویان ادامه داد اما در آن زمان قدرت سلطان محمود افزایش یافته‌بود و از یک قدرت کوچک محلی تبدیل به سلطنت بزرگی شده‌بود. این شرایط باعث تنش‌هایی در دربار خوارزمشاه شد؛ که در نهایت موجب قتل ابوالعباس و حمله سلطان محمود به خوارزم شد.[۳۳]

در سال ۴۰۸ قمری / ۱۰۱۷ میلادی سلطان محمود غزنوی سپاهی به خوارزم روانه کرد؛ پس از تصرف آن همراه غلامان بسیاری که به اسارت گرفته‌بود به غزنین بازگشت؛ سلطان اداره خوارزمشاه را به یکی از سپهسالاران خود، به نام ابو سعید آلتونتاش سپرد و وی لقب خوارزمشاه یافت.[۳۴][۳۵] آلتونتاش و پسرانش تا سال ۴۳۲ قمری / ۱۰۴۰ میلادی سلسله کوتاه مدت خوارزمشاهی را تشکیل دادند. پس از شکست غزنویان از سلاجقه خوارزم ابتدا تابع خراسان شد.[۳۶] در زمان ملکشاه سلجوقی سرزمین خوارزم به «طشت‌دار» دربار سپرده شد تا هزینه طشت‌دار خانه را تأمین کند؛ بدین ترتیب سرزمین خوارزم به جد خاندان خوارزمشاهی انوشتکین غرچه رسید اما والی از سوی انوشتکین خوارزم را اداره می‌کرد؛ تا در دوره برکیارق سلجوقی حکومت خوارزم به قطب‌الدین محمد فرزند انوشتکین غرچه سپرده شد و بدین ترتیب بنیان حکومت خوارزمشاهی و قدرت یابی این خاندان آغاز شد.[۳۷][۳۸][۳۹]

آغاز کار خوارزمشاهیان

[ویرایش]

نوشتکین غرچه نیای بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی بود از اهالی غرجستان که سپهسالار کل سپاه خراسان او را در زمان سلجوقیان خرید.

این غلام رفته رفته در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد.

مسیر لشکرکشی‌های سرداران و پادشاهان خوارزمشاهی

نوشتکین صاحب ۹ پسر بود که بزرگ‌ترین آنها، قطب الدین محمد نام داشت.

پس از نوشتکین، فرزندش محمد از جانب برکیارق به ولایت خوارزم رسید «۴۷۷ خ. / ۴۹۱ ق. / ۱۰۹۸ م.» و سلطان سنجر نیز بعدها او را در آن سمت ابقاء کرد.

بدین ترتیب دولت جدیدی بنیانگذاری شد که بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیان بود. قطب‌الدین محمد به مدت سی سال تحت قیومیت و اطاعت سلجوقیان امارت کرد.

پسرش اتسز هم که بعد از او در ۵۰۷ خ. / ۵۲۲ ق. / ۱۱۲۸ م. به فرمان سنجر امارت خوارزم یافت، از نزدیکان درگاه سلطان سلجوقی بود. هر چند بعدها کدورتی بین وی و سلطان سنجر پدید آمد که به درگیری‌های متعددی هم منجر شد، اما تا زمان حیات سلطان سنجر، اتسز نتوانست به توسعه قلمرو خوارزمشاهیان کمک چندانی بکند.

چون اتسز پیش از سنجر وفات یافت، پسرش ایل ارسلان «۵۳۵ خ. / ۵۵۱ ق. / ۱۱۵۶ م.» امیر خوارزم شد. اما در زمان او که سلطان سنجر نیز وفات یافته بود، نزاع داخلی سلجوقیان، امکانی را فراهم آورد تا ایل ارسلان به قسمتی از خراسان «۵۴۲ خ. / ۵۵۸ ق. / ۱۱۶۳ م.» و ماوراءالنهر «۵۳۷ خ. / ۵۵۳ ق / ۱۱۵۸ م» که هر دو در آن ایام دچار فترت بودند، دست یابد و به این ترتیب نزدیک به پانزده سال به عنوان خوارزمشاه حکومت کند.

خوارزمشاهیان (۱۲۳۱ → ۱۰۷۱)


میراث سلجوقی در اختیار خوارزمشاهیان

[ویرایش]
اوج گسترهٔ فرمانروایی خوارزمشاهیان، ۱۲۱۵ میلادی

بعد از ایل ارسلان، منازعاتی که بین پسرانش سلطانشاه و علاءالدین تکش برای دستیابی به فرمانروایی ولایات بروز کرد، بارها موجب رویارویی نیروهای این دو برادر شد، تا این که عاقبت با استیلای تکش این درگیریها به پایان رسید.

در زمان تکش تمامی خراسان، ری و عراق عجم، یعنی آخرین میراث سلجوقی به دست خوارزمشاهیان افتاد. غلبه تکش بر تمام میراث سلجوقی، نارضایتی خلیفه بغداد را به دنبال خود داشت که اثر این ناخرسندی و عواقب آن، بعدها دامنگیر محمد بن تکش شد. با درگذشت علاءالدین تکش «رمضان ۵۹۶ ق / ژوئن ۱۲۰۰ م»، پسرش محمد خود را علاءالدین محمد خواند و به این ترتیب سلطان محمد خوارزمشاه شد.

رویارویی علاء الدین محمد با خلیفه عباسی

[ویرایش]

بیست سال «۵۹۶–۶۱۶ ق / ۱۲۰۰–۱۲۱۹ م» فرمانروایی علاءالدین محمد خوارزمشاه به طول انجامید. سلطان محمد که میراث دشمنی با خلیفه را از پدر داشت، از همان آغاز امارت، خود را از تأیید و حمایت فقیهان و ائمه ولایت محروم دید به همین دلیل ناچار شد تا بر امیران قبچاق خویش، یعنی ترکان قنقلی که خویشان مادرش ترکان خاتون بودند، تکیه کند و با میدان دادن به این دسته از سپاهیانِ عاری از انضباط که در نزد اهل خوارزم بیگانه هم تلقی می‌شدند، به تدریج حکومت خوارزمشاه را در همه جا مورد نفرت عام ساخت.

رویارویی با مغولان و نابودی امپراتوری

[ویرایش]
امپراتوری خوارزمشاهیان و اتحاد قبیله‌ای مغول در آسیا سال ۱۲۱۵ میلادی، ۵ سال قبل‌تر از حمله مغول به ایران

سلطنت خوارزمشاهیان درحال گسترش قلمرو خود در نواحی شرقی مرزهای فرارودان (ماوراءالنهر) بود و با خلیفهٔ بغداد — الناصر الدین بالله — در جنگ بود.

مغولان اتحادیه‌ای از طوایف بَدَوی یا بدوی‌گونه خود ایجاد کرده و در حال حرکت به سمت غرب بودند تا اینکه به مرزهای قلمرو ی خوارزمشاهیان رسیدند

چنگیزخان پس از چیره شدن بر چین و بخشی از آسیای مرکزی با خوارزمشاهیان همسایه شد. خواسته چنگیز خان بازکردن راه بازرگانی میان قلمرو خوارزمشاهیان و چین بود، پس به همین سبب سلطان محمد خوارزمشاه با سه نفر از سفیران مغول معاهده ای بست و جادهٔ ابریشم را در اختیار مغولان قرار داد.[۴۰] چندماه بعد حکومت خوارزمشاه به وجود جاسوسان مغول در بازرگانان مغولی مشکوک شد و به همین سبب بازرگانان مغولی (احتمالا ۴۵۰ نفر) به دستور فرماندار شهر اترار کشته شدند. چنگیز خان سفیری را فرستاد و علت این کار را جویا شد اما سفیران مغول نیز توسط خوارزمشاهیان به قتل رسیدند و این آغاز جنگ خوارزم و مغولستان بود. شروع نخستین لشکرکشی در سپتامبر سال ۱۲۱۹ میلادی (پائیز ۵۹۸ خ. / ۶۱۶ ق) و به فرماندهی چنگیز خان بود. سلطان محمد خوارزمشاه در همان سال با سپاهی به مبارزه با مغول برآمد، ولی از جوجی پسر چنگیز شکست خورد و از آن پس تصمیم گرفت که از مواجهه با لشکر مغول خودداری کند. چنگیز برای دستگیری سلطان محمد دو نفر از بزرگان لشکر خود را به تعقیب او فرستاد. سال بعد سلطان محمد در بستر مرگ، جلال‌الدین خوارزمشاه را به جانشینی خویش برگزید و جلال‌الدین بیش از ۱۰ سال پس از مرگ پدر در برابر سپاهیان مغول ایستادگی کرد. جلاالدین از مادری ترکمن زاده شده بود و سپاهیانش را بجای قبچاق‌های نافرمان از هم قومان خود یعنی ترکمن‌ها که در نبرد شهره بودند انتخاب می‌کرد.[۴۱] دومین لشکرکشی در سال ۶۲۶ ه‍.ق به امر اوگتای قاآن و به فرماندهی جرماغون نویان بود. این لشکرکشی به قصد پایان دادن به مقاومت جلال‌الدین خوارزمشاه و تسخیر مناطقی که تحت سلطه خوارزمشاهیان باقی‌مانده بود، انجام شد. در پایان این دو حمله مغولان به سلطنت خوارزمشاهیان بر ایران پایان دادند و بسیاری از شهرهای ایران مانند سمرقند، مرو، بامیان، هرات، طوس، نیشابور و پایتخت این سلسله گرگانج به کلی ویران شد و مردم آن قتل‌عام شدند. همچنین در مرکز و غرب ایران نیز شهرهای ری، قم، قزوین، همدان، مراغه و اردبیل نیز تحت هدف حمله قرار گرفتند.

فرمانروایان خوارزم

[ویرایش]

فرمانداران مأمونی خوارزم

[ویرایش]
نام عنوانی نام شخصی دوران (میلادی)
امیر ابوعلی مأمون بن محمد ۹۹۵–۹۹۷
امیر ابوالحسن علی بن مأمون ۹۹۷–۱۰۱۷
امیر ابوالعباس مأمون بن مأمون ۱۰۸۹–۱۰۱۷
امیر ابوالحارث محمد بن علی ۱۰۸۹
محمود بن سبک‌تگین آن را به قلمروی سلطنت غزنوی افزود؛ او آلتون‌تاش را فرماندار خوارزم نمود.

فرمانداران آلتون‌تاشی خوارزم

[ویرایش]
نام عنوانی نام شخصی دوران (میلادی)
امیر ابوسعید آلتون‌تاش ۱۰۱۷–۱۰۳۲
امیر هارون بن آلتون‌تاش ۱۰۳۲–۱۰۳۴
امیر اسماعیل خاندان بن آلتون‌تاش ۱۰۳۴–۱۰۴۱
مسعود غزنوی آن را دوباره به سلطنت غزنوی ملحق کرد که فرمانده‌اش شاه ملک، یک ترک اغوز را فرستاد.

فرماندار غیردودمانی

[ویرایش]
نام عنوانی نام شخصی دوران
میلادی قمری
امیر ابوالفوارس دوست امیر ابو سعید ۱۰۴۱–۱۰۴۲ ۴۳۳–۴۳۴
طغرل‌بیک و چغری‌بیک از سلطنت سلجوقی، خوارزم را فتح کردند.

انوشتکین فرماندار

[ویرایش]
عنوان نام شخصی دوران
میلادی قمری
شحنه انوشتکین غرچه ۱۰۷۷–۱۰۹۷ ۴۷۰–۴۹۱
    • ردیف بنفش نشان از تبعیت از سلطنت سلجوقی می‌دهد.

فرماندار غیردودمانی

[ویرایش]
عنوان نام شخصی دوران
میلادی قمری
شهنا اکینچی بن قچار ۱۰۹۷ ۴۹۱
    • ردیف بنفش نشان از تبعیت از سلطنت سلجوقی می‌دهد.

پادشاهان انوشتکینی

[ویرایش]
نام عنوانی نام شخصی دوران
میلادی قمری
شاه

قطب‌الدنیا والدین ابوالفتح

قطب‌الدین محمد ۱۰۹۷–۱۱۲۷ ۴۹۱–۵۲۱
شاه

علاءالدنیا والدین ابوالمظفر

علاءالدین اتسز ۱۱۲۷–۱۱۵۶ ۵۲۱–۵۵۱
شاه

تاج‌الدنیا والدین ابوالفتح

ایل‌ارسلان ۱۱۵۶–۱۱۷۲ ۵۵۱–۵۶۸
شاه

علاءالدنیا والدین ابوالمظفر

علاءالدین تکش ۱۱۷۲–۱۲۰۰ ۵۶۸–۵۹۶
شاه

جلاالدنیا والدین ابوالقاسم

محمود سلطان‌شاه ۱۱۷۲–۱۱۹۳ ۵۶۹–۵۸۹
شاه

علاءالدنیا والدین ابوالفتح

علاءالدین محمد ۱۲۰۰–۱۲۲۰ ۵۹۶–۶۱۷
چنگیز خان

حملهٔ چنگیز خان به خوارزم، علاءالدین محمد را وادار کرد که به همراه پسرش به جزیره‌ای در دریای کاسپین فرار کند. جایی که او در آنجا به‌علت پلورزی مُرد.

جلال‌الدنیا والدین ابوالمظفر جلال‌الدین منکبرنی ۱۲۲۰–۱۲۳۱ ۶۱۷–۶۲۸
تأسیس حکومت ایلخانان مغولی
  • ردیف بنفش نشان از تبعیت از سلطنت سلجوقی می‌دهد.
    • ردیف صورتی نشان از تغییر تبعیت بین قراختای و سلطنت سلجوقی می‌دهد.
      • ردیف‌های نارنجی نشان از تبعیت از قراختای می‌دهد.

یاداشت‌ها

[ویرایش]
  1. حاکم آفریغ

پانویس

[ویرایش]
  1. https://archive.org/details/1350_20200920/page/n47/mode/2up
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Babayan, K. (2003). Mystics, monarchs, and messiahs: cultural landscapes of early modern Iran. Harvard Center for Middle Eastern Studies. p. 14.
  3. Gafurov, B.G. Central Asia:Pre-Historic to Pre-Modern Times, Vol.2, (Shipra Publications, 1989), page 359.
  4. Vasilyeva, G.P. "Ethnic processes in origins of Turkmen people." Soviet Ethnography. Publishing house: Nauka, 1969. pages 81-98
  5. Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D (December 2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-Systems Research. 12 (2): 222. ISSN 1076-156X. Retrieved 12 September 2016.
  6. Rein Taagepera (September 1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. 41 (3): 497. doi:10.1111/0020-8833.00053. ISSN 0020-8833. JSTOR 2600793.
  7. Man, John (2007). Genghis Khan: Life, Death, and Resurrection. St. Martin's Press. p. 180.
  8. Additionally, the population of roughly the same area (Persia and Central Asia) plus some others (Caucasia and northeast Anatolia) is estimated at 5–6 million nearly 400 hundreds later, under the rule of the Safavid dynasty. Dale, Stephen Frederic (August 15, 2002). Indian Merchants and Eurasian Trade, 1600–1750. ISBN 978-0-521-52597-8. Retrieved 15 April 2016. page 19
  9. "Definition of KHWARAZMIAN". www.merriam-webster.com (به انگلیسی). Retrieved 2024-06-06.
  10. Rene Grousset, The Empire of the Steppes:A History of Central Asia, Transl. Naomi Walford, Rutgers University Press, 1991, p. 159.
  11. "Khwarazmian: definition". Merriam Webster. n.d. Retrieved 21 October 2010.
  12. C. E. Bosworth: Khwarazmshahs i. Descendants of the line of Anuštigin. In Encyclopaedia Iranica, online ed. , 2009: "Little specific is known about the internal functioning of the Khwarazmian state, but its bureaucracy, directed as it was by Persian officials, must have followed the Saljuq model. This is the impression gained from the various Khwarazmian chancery and financial documents preserved in the collections of enšāʾdocuments and epistles from this period. The authors of at least three of these collections—Rašid-al-Din Vaṭvāṭ (d. 1182-83 or 1187-88), with his two collections of rasāʾel, and Bahāʾ-al-Din Baḡdādi, compiler of the important Ketāb al-tawaṣṣol elā al-tarassol—were heads of the Khwarazmian chancery. The Khwarazmshahs had viziers as their chief executives, on the traditional pattern, and only as the dynasty approached its end did ʿAlāʾ-al-Din Moḥammad in ca. 615/1218 divide up the office amongst six commissioners (wakildārs; see Kafesoğlu, pp. 5-8, 17; Horst, pp. 10-12, 25, and passim). Nor is much specifically known of court life in Gorgānj under the Khwarazmshahs, but they had, like other rulers of their age, their court eulogists, and as well as being a noted stylist, Rašid-al-Din Vaṭvāṭ also had a considerable reputation as a poet in Persian."
  13. Homa Katouzian, "Iranian history and politics", Published by Routledge, 2003. pg 128: "Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability"
  14. "Persian Prose Literature." World Eras. 2002. HighBeam Research. (3 September 2012);"Princes, although they were often tutored in Arabic and religious subjects, frequently did not feel as comfortable with the Arabic language and preferred literature in Persian, which was either their mother tongue—as in the case of dynasties such as the Saffarids (861–1003), Samanids (873–1005), and Buyids (945–1055)—or was a preferred lingua franca for them—as with the later Turkish dynasties such as the Ghaznawids (977–1187) and Saljuks (1037–1194)". [۱]
  15. Bosworth in Camb. Hist. of Iran, Vol. V, pp. 66 & 93; B.G. Gafurov & D. Kaushik, "Central Asia: Pre-Historic to Pre-Modern Times"; Delhi, 2005; شابک ‎۸۱−۷۵۴۱−۲۴۶−۱
  16. C. E. Bosworth, "Chorasmia ii. In Islamic times" in: Encyclopaedia Iranica (reference to Turkish scholar Kafesoğlu), v, p. 140, Online Edition: "The governors were often Turkish slave commanders of the Saljuqs; one of them was Anūštigin Ḡaṛčaʾī, whose son Qoṭb-al-Dīn Moḥammad began in 490/1097 what became in effect a hereditary and largely independent line of ḵǰᵛārazmšāhs." (LINK)
  17. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
  18. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
  19. «KHWARAZMSHAHS i. – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۸.
  20. Rene Grousset, The Empire of the Steppes:A History of Central Asia, Transl. Naomi Walford, (Rutgers University Press, 1991), 159.
  21. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
  22. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
  23. Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D (December 2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-systems Research. 12 (2): 222. ISSN 1076-156X. Retrieved 12 September 2016.
  24. Rein Taagepera (September 1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. 41 (3): 497. doi:10.1111/0020-8833.00053. JSTOR 2600793.
  25. خلعتبری، اللهیار؛ شرفی، محبوبه (۱۳۹۳). تاریخ خوارزمشاهیان. تهران: سمت. صص. ۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۵۲۰-۲.
  26. خلعتبری، اللهیار؛ شرفی، محبوبه (۱۳۹۳). تاریخ خوارزمشاهیان. تهران: سمت. صص. ۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۵۲۰-۲.
  27. خلعتبری، تاریخ خوارزمشاهیان، ۱۳.
  28. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۳۲.
  29. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۳۵.
  30. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۳۵.
  31. خلعتبری، تاریخ خوارزمشاهیان، ۱۳.
  32. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۳۵.
  33. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۳۶و۳۷.
  34. خلعتبری، تاریخ خوارزمشاهیان، ۱۳.
  35. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۳۸.
  36. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۴۰.
  37. خلعتبری، تاریخ خوارزمشاهیان، ۱۴.
  38. حسن‌زاده، تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان، ۴۱.
  39. حلمی، دولت سلجوقیان، ۶۹–۷۰.
  40. ایران، ساعت و تقویم. «پاییز 598 خورشیدی و حمله چنگیز خان مغول به امپراطوری ایران». ساعت و تقویم ایران. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۱۰-۲۶.
  41. پورهرمزان، محمد (۱۹۳۹). چنگیز خان اثر وایسلی یان. انتشارات جاویدان خرد. ص. ۸۱و۸۸و۲۱۰تا۲۱۳.

منابع

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]