پولس رسول
پولس رسول | |
---|---|
![]() سن پل از بارتولومه مونتانا | |
اطلاعات فردی | |
زادهٔ | سال ۵ میلادی طرسوس، کیلیکیا، امپراتوری روم (ترکیه امروزی) |
درگذشت | بین سال ۶۰ و ۶۷ میلادی (بین ۵۵ و ۶۲ ساله) رم، ایتالیا |
مذهب | مسیحیت |
شائول طرسوسی (به عبری: שאול התרסי) شناخته شده بهنام به پولُس رسول (به یونانی: Σαούλ سائول، Σαῦλος سوئولوس و Παῦλος پولوس)، یک یهودی از شاخۀ فریسیان بود که بعدها به عیسی به عنوان مسیح ایمان آورد و از مبلغان مسیحیت و یا رسولان مسیح بود؛ پولس برخلاف حواریون، هرگز با عیسی دیدار مستقیم نداشتهاست. در کتاب اعمال رسولان، پولس پیشوای غیریهودیان[۱] و یعقوب پیشوای یهودیان[۲] خوانده شدهاند.
اگرچه مسیحیت توسط عیسی بنیان نهاده شد، اما تبدیل شدن آن به دین جهانی تحت تأثیر پولس بودهاست.[۳] زمان نگارش رسالههای پولس در مقایسه با اولین انجیل (مرقس) بیست سال به زمان حیات عیسی نزدیکتر بودهاست و پولس احتمالاً اطلاعات دست اولی دربارهٔ عیسی داشته که نویسندگان انجیلها نداشتهاند.[۴] البته باید اشاره کرد: اینکه برخی تاریخ شناسان غیر مسیحی تاریخ نگارش اناجیل اَربَعه (متی، مرقس، لوقا، یوحنا) را به بعد از سال 70 میلادی نسبت می دهند این است که در انجیل ها عیسی مسیح ویرانی معبد اورشلیم را پیش بینی کرده است و از آنجا که این دسته از تاریخ شناسان غیرمسیحی باور ندارند که عیسی مسیح قادر به پیشگویی تخریب معبد اورشلیم بوده باشد، پس نتیجه می گیرند که انجیل ها بعد از تحریب معبد اورشلیم یعنی سال 70 میلادی نوشته شده اند، حال آنکه برخی دیگر از تاریخ شناسان که باور دارند مسیح قادر به پیشگویی ویرانی معبد اورشلیم بوده، با استناد به تحلیل درون متنیِ انجیل ها، تاریخ تألیف بسیار زودهنگام تری را تخمین زده اند[۵][۶]. به این ترتیب سال نگارش رساله های پولس و انجیل ها تقریباً هم زمان خواهند بود.
برخلاف اناجیل که توسط نویسندگان ناشناس و با هدف جلوگیری از محو شدن خاطرهٔ عیسی تألیف شدهاند،[۷] در انتساب رسالههای پولس به او شکی وجود ندارد.[۸] هرچند قابل ذکر است که، اینکه نویسندگان انجیل ها ناشناس هستند، گزارۀ قطعی نیست، چرا که دلایل تاریخی و نسخه شناسی ای هم وجود دارد، که بر مبنای آن ها انجیل ها فی الواقع توسط متی، مرقس، لوقا و یوحنا (و یا کاتبِ ایشان) نوشته شده باشد[۹][۱۰]از جمله اینکه، لوقای رسول، در کتاب اعمال رسولان که آن را پس از انجیل نگاشته، روایت را در زمانی پایان می برد که پولس در روم زندانی/حبس خانگی است[۱۱] و با اینکه کشته شدن یعقوب زبدی و استیفان[۱۲] را روایت کرده، اما پولس در زندان است و کتاب اعمال رسولان در اینجا به پایان می رسد[۱۳]، که می تواند به این باشد که کتاب اعمال رسولان، پیش از درگذشت/کشته شدن پولس در روم در سال 67 میلادی نگاشته شده است.
گفته می شود پولس کسی است که اولین بار لغت «انجیل» («مژده» و یا "خبر خوش" در یونانی) را در مسیحیت به کار برد.[۱۴]
زندگی[ویرایش]
بیشتر آگاهیها دربارهٔ زندگی پولس از نوشتههای کتاب اعمال گرفته شدهاست. گفتار پولس در مورد زندگی خویش در کتاب غلاطیان آمدهاست؛ با این حال دربارهٔ زندگیش پیش از گرویدن به مسیحیت اطلاعات جامعی در دست نیست و اختلافهایی میان نظر تاریخنگاران هست. پولس — که در انجیل گاهی «سولس» هم نامیده شده — در شهر طرسوس در کیلیکیه (که در ترکیه امروزی قرار دارد)، در حدود سال پنجم میلادی، در خانوادهای یهودی فریسی زاده شد. وی پس از کارمندی روم نام یونانی پولس (که به معنی کوچک است) را به جای نام عبری شائول برگزید. پولس، زبان یونانی و رومی را آموخت و با نوشتههای شناخته شده ادبیات باستانی یونان آشنا شد؛ وی حرفه چادردوزی را آموخته بود و چندین سفر نیز به اورشلیم داشت. وی در اورشلیم، از گملیئل بن هیلل که یکی از مراجع مهم سنهدرین بود، علوم دینی و تلمود را آموخت. او نخست به نام دین یهود به مبارزه شدید با مسیحیت پرداخت و در اورشلیم بسیاری از مسیحیان را تعقیب، دستگیر و زندانی کرد و یا در دادگاه های محاکمۀ مسیحیان، به محاکمه شدن مسیحیان رأی می داد[۱۵][۱۶]. او پس از ایمان آوردنش به مسیح، به گناهان گذشتۀ خود جهت تعقیب و دستگیری مسیحیان اعتراف می کند[۱۷]، و خود را تا حدی گناهکار می داند، که حتی پس از توبه و بشارت مسیحیت، خود را در معرفی به کلیسایی که خودش در کرنت (Corinth) بنیان نهاده بود، نه تنها کوچکترینِ شاگردان مسیح می داند، بلکه خود را لایق داشتن عنوان شاگرد مسیح نمی داند[۱۸].
مسیحی شدن پولس[ویرایش]
بنا به روایت خود او در «انجیل» در یکی از سفرها در حدود سال ۳۱–۳۶ پس از میلاد، در جاده دمشق، شبانگاه شخص «عیسای مسیح» بر او ظاهر شد. مسیح او را به نام عبری اش خطاب کرد و این جمله را به او گفت: «شائول، شائول، چرا مرا آزار میرسانی؟» در ادامه مسیح شخصاً به او مأموریت داد، تا سفیر خداوند برای غیر یهودیان باشد. مسیح همچنین به او گفت، که بینایی اش را از دست خواهد داد و به او شخصی در مقصد راهش - دمشق - معرفی کرد تا به نزدش برود. پولس شگفت زده از این اتفاق فراطبیعی و در نابینایی کامل به آن شهر و ملاقات آن شخص - مردی به نام «حنانیا» - میرود و سپس بینایی اش را بازمییابد. بدین ترتیب، پولس که یک یهودی بود به مسیحیت گروید.

پولس پس از بیان عمومی در بین اهالی دمشق در خصوص اتفاقی که بر او گذشته بود (ظهور مسیح بر او و نابینایی و بازیافتن بینایی و توبه و ایمان آوردنش به عیسی مسیح) برای مدتی در دمشق نام عیسی مسیح را تبلیغ می کند. مدتی بعد یهودیان فرماندار دمشق را به دستگیری پولس واداشتند. مسیحیان شهر دمشق پولس در میان سبدی از فراز دیوارهای شهر فراری می دهند. پولس چندی به عربستان رفت و از آنجا مجدداً به دمشق باز می گردد و برای دیدار حواریون به اورشلیم عازم می شود[۱۹]. فاصلۀ زمانی توبۀ پولس تا عزیمت او به اورشلیم حدود 3 سال به طول می انجامد[۲۰]. برنابا، دست موافقت به او داد و کلیسای اورشلیم را ترغیب کرد تا بشارت عیسوی را ابلاغ کند. پولس و برنابا در همکاری با یکدیگر به تبلیغ مسیحیت پرداختند. زمانی که آن دو در انطاکیه در حال بشارت پیام عیسی مسیح بودند، عده ای از مسیحیان (که با توجه به کتاب اعمال رسولان[۲۱] به نظر قبلاً جزو یهودیان فریسی بودند و به اجرای احکام ظاهری دینی اهمیت زیادی میدادند و حتی عیسی مسیح نیز بسیار آنان را سرزنش کرده بود[۲۲]) در مورد ختنه شدن مسیحیان غیریهودی با پولس و برنابا به مشاجره میپردازند که در نتیجهٔ آن همگی به اورشلیم سفر میکنند تا نظر بزرگان کلیسای اورشلیم را که توسط چند تن از حواریون مسیح اداره میشد، جویا شوند. در نهایت نظر پولس و برنابا توسط کلیسای اورشلیم تأیید میشود. مدتی بعد پس از بازگشت پولس و برنابا از اورشلیم، پولس و برنابا در تصمیمگیری در مورد انتخاب همسفرانی دیگر برای ادامهٔ سفرهای تبلیغی خود دچار اختلاف نظر میشوند که در نهایت در ادامهٔ سفر، برنابا و مرقس راهی قبرس و پولس و سیلاس عازم بازدید از کلیساهای دیگر میشوند.[۲۳] پولس اندکی پس از آن عازم سومین سفر تبلیغی خود شد، با مسیحیان در انطاکیه و آسیای صغیر دیدار کرد، دو سال را در افسس گذرانید، چند ماه را در فیلیپی، تسالونیکا، و بیریه گذرانید. او به سئوالات مسیحیان جواب میداد. نهایتاً به نظر می رسد پولس، ،برنابا و مرقس، اختلافی را که پیشتر بین آن ها پیش آمده بود، بعد از مدّتی (شاید چند سال بعد) کنار گذاشته و مجدداً همدیگر را در تبلیغ انجیل همراهی کرده باشند، به نحوی که پولس، مرقس و لوقا با هم در زندان بوده اند[۲۴].
سفر پولس به عربستان و دیدار با رسولان مسیح[ویرایش]

بر اساس رساله غلاطیان، پولس پس از ایمان آوردن به عیسی مسیح و توبه از گذشتۀ خود، پس از گذراندن مدتی در دمشق، به عربستان رفته و از آنجا مجدداً به دمشق (جایی که در آن توسط یک مسیحی با ایمان به نام حنانیا بینایی خود را بازیافته بود) باز می گردد. کل این مدت حدود 3 سال به طول می انجامد و سپس پولس برای اولین بار به اورشلیم سفر کرده و خواهان پیوستن به شاگردان مسیح می شود، اما شاگردان مسیح به دلیل سابقۀ پولس و ترس از او، پولس را نمی پذیرند، که نهایتاً برنابای رسول پولس را نزد پطرس حواری و برادرخواندۀ عیسی مسیح به نام یعقوب عادل بُرده و ایمان آوردن پولس به مسیح را به آنان شرح می دهد[۲۵] و به این ترتیب پطرس حواری و یعقوب رسول پولس را می پذیرند و پولس به مدت پانزده روز با آنان می ماند[۲۶] و این اولین دیدار پولس با پطرس حواری و یعقوب رسول بود[۲۷]. پولس حدود چهارده سال بعد، به همراه برنابای رسول و تیطوس رسول، برای بار دوم به اورشلیم سفر می کند[۲۸] و این بار علاوه بر پطرس حواری و یعقوب رسول، یوحنای حواری (که به سُتون های مسیحیت شناخته می شده اند) ملاقات می کند. ایشان ماموریت پولس و برنابا برای اعلام پیام عیسی مسیح بین غیریهودیان تایید کرده و ایشان را مسئول جمع آوری کمک مالی برای مسیحیان نیازمند و تحت فشار قرار گرفته توسط روحانیون در اورشلیم قرار می دهند [۲۹]. پولس آن طور که در رساله غلاطیان می نویسد، بیشتر آموزه ها را براساس مکاشفات و الهام از روح خداوند ارائه می کرده: «ای برادران، به شما اعلام میکنم از انجیلی (خبر خوش، مژده) که من بدان بشارت دادم که به طریق انسان نیست؛ زیرا که من آن را از انسان نیافتم و نیاموختم مگر به کشف عیسی مسیح...».[۳۰].
در خصوص سفر پولس به عربستان که بالاتر اشاره شد، آن طور که پروفسور نیکلاس توماس رایت در مقالۀ خود[۳۱] می نویسد، درباره این سفر اطلاعاتی در دست نیست، بلکه صرفاً حدس و گمان های متفاوتی در مورد این سفر از سوی افراد مختلف مطرح می شود. اما پروفسور رایت در صفحۀ 685 از مقالۀ تحلیلی خود به شباهت سفر پولس به عربستان و سفر الیاس نبی به کوه حوریب می پردازد. علت این وجه تشابه، این است که پولس در رسالۀ خود به غلاطیان، خود را "غیور" معرفی می کند، و این استفاده از واژۀ غیور، احتمالاً به اِلیاس نبی اشاره دارد که خود را کتاب خود "غیور" معرفی می کند[۳۲] که تهدید به مرگ شده بود و به سبب حفاظت از جان خویش به کوه حوریب گریخت و خداوند در آنجا او را به بازگشت به مأموریتش فرمان داد. این احتمال نیز وجود دارد که پولس هم پس از توبۀ خود، علاوه بر عذاب فکری به خاطر آزار و دستگیری مسیحیان و حال روحی خود، به جهت حفظ جان خود در مقابل نظامیان دمشق و همچنین همراهانش که او را به دمشق آورده بودند[۳۳] ، به منطقه ای دوردست در حوالی عربستان و کوه حوریب گریخته باشد. پولس در نامۀ دیگری نیز اشاره ای کوتاه داشته به تعقیب شدن توسط فرماندار دمشق، که احتمالاً تحت تاثیر روحانیون و افراد بانفوذ یهودی ساکن دمشق بوده[۳۴] و اینکه به سبب جان خود، شبانه از دمشق و از دیوار شهر گریخته بود[۳۵][۳۶]. درنتیجه این احتمال هست، که خداوند پولس را نیز که همچون اِلیاس نبی، به کوه حوریب در ناحیۀ عربستان گریخته بوده، به بازگشت و ادامۀ مأموریت خود فرا می خواند. او سپس پس از مدتی از عربستان به دمشق بازگشته و پس از مجموعاً سه سال به اورشلیم می رود[۳۷]. در واقع به طور خلاصه هرچند بازسازی تاریخ به طور قطع و با جزئیات امر ساده ای نیست، اما به احتمال بالا، سفر/فرار پولس به عربستان پس از آیۀ 25 و قبل از آیۀ 26 باب 9 در کتاب اعمال رسولان رخ داده است[۳۸][۳۹] که کتاب اعمال رسولان آن را شرح نداده است و پس از شرح فرار پولس، مستقیماً به شرح سفر پولس به اورشلیم می پردازد.
عده ای از منتقدانِ مسیحیت هم معتقدند پولس به علت سوابقی که او در آزار و اذیت مسیحیان داشته لازم بوده است مدتی را در خفا زندگی کند تا مقداری از آن خاطرهها محو شود و همچنین در این مدت به مطالعه و یا بقول مسیحیان مراقبه بپردازد. پس از بازگشت به دمشق مسیحیان به شدت به وی مشکوک بودند و وی را در جمعشان راه نمیدادند، اما با وساطت برنابا، پولس به جمع مسیحیان راه یافت. مسیحیانی که از شنیدن نام پولس لرزه بر اندامشان میافتاد، نمیتوانستند به ادعاهای وی اعتماد کنند و از وی سفارشنامه معتبر میخواستند تا مطمئن شوند وی مورد تأیید حواریون است. پولس سفارشنامهای به آنها نداد و گفت: "تصور نمیکنم نیازی داشته باشید که کسی برای معرفی ما، نامهای به شما بنویسد! این طور نیست؟" [۴۰] البته این گمانۀ درستی به نظر نمی رسد، زیرا هیچ مدرکی وجود ندارد مبنی بر اینکه مسیحیانِ دمشق پولس را به جمع خود راه نمی دادند، ضمناً آیۀ نقل شده قبلی از رساله به قرنتیان در مورد معرفی نامه، نمی تواند به سفر به عربستان و دمشق مرتبط باشد، چرا که این رساله به مسیحیان شهر قرنت و یا کرنت واقع در یونان نوشته شده که اصولاً اصالتاً نه مسیحی و نه یهودی، بلکه یونانی و بت پرست بودند. حال آنکه اولین مسیحیان و جمعیت مسیحی شهر کرنت توسط خود پولس پایه گذاری شده بود[۴۱]، پس نمی توان تصور کرد که آیۀ نقل شده از رسالۀ دوم قرنتیان اساساً ربطی به جمعیت مسیحی دمشق یا اورشلیم داشته باشد. در ضمن در هیچ بخشی از کتب عهدجدید هیچ سندی دال بر این موضوع وجود ندارد که برنابا در دمشق بوده و در آنجا برای پولس وساطتی کرده باشد، بلکه همان طور که بالاتر اشاره شد، برنابا برای دیدار پولس با پطرس حواری و یعقوب رسول در اورشلیم وساطت کرده بود، که پطرس حواری و یعقوب رسول نیز پس از شنیدنِ شرحِ ماوقع توسط برنابا، پولس را پذیرفتند تا تأییدی باشد برای مسیحیان، مبنی بر تأیید صداقت پولس در ایمان آوردن و توبۀ وی[۴۲]. با این حال پولس هیچگاه گذشتۀ گناه بار خود به سبب دستگیری مسیحیان انکار نکرد، بلکه خود را تا حدی گناهکار می داند، که حتی پس از توبه و بشارت مسیحیت، خود را در معرفی به کلیسایی که خودش در کرنت بنیان نهاده بود، نه تنها کوچکترینِ شاگردان مسیح می داند، بلکه خود را لایق داشتن عنوان شاگرد مسیح نمی داند[۱۸].
سفر تبلیغی اول پولس[ویرایش]
در روایت پولس در غلاطیان آمده است که 14 سال پس از توبه و ایمان آوردن به عیسی مسیح، او دوباره به اورشلیم رفت.[۴۳] مشخص نیست که در این مدت چه اتفاقی افتاده است ،در پایان این زمان ، برنابا به یافتن پولس رفت و او را به انطاکیه آورد. [۴۴] در آنجا بودکه برای اولین بار کلمه مسیحی به پیروان مسیح اطلاق شد. و اولین سفر تبلیغی پولس از انطاکیه شروع میشود. در سفرتبلیغی اول برطبق کتاب اعمال پولس و بارنابا و مرقس از انطاکیه به سمت قبرس حرکت میکنند. سپس مرقس از آن دو جدا میشود و پولس و بارنابا به شهر دیگری که نام آن هم انطاکیه بود میروند (انطاکیه پسیدیا) و همچنین در چند شهر دیگر نیز در همان مناطق تبلیغ کرده و به انطاکیه باز میگردند.
شورای اورشلیم[ویرایش]
بخشی از سلسله مقالات در مورد: |
مسیحیت |
---|
![]() |
بیشتر تاریخ نویسان معتقدند که دیداری مهم در اورشلیم بین پولس و کلیسای اورشلیم در سال ۴۸ تا ۵۰ صورت گرفت. این اتفاق در اعمال ۱۵:۲ نوشته شدهاست. مسئله اصلی این بود که آیا جنتیلهایی (غیر یهودیان) که به مسیحیت میگروند احتیاجی به ختنه شدن دارند.[۴۵] در کتاب اعمال رسولان و برخی رساله های به نگارش درآمده توسط پولس این برداشت به دست می آید که پطرس، یعقوب و یوحنا، پولس را به عنوان رسول مسیح[۴۶] به ویژه جهت تبلیغ بین امّت های غیریهودی تأیید کرده[۴۷] و با او در ارتباط بودند[۴۸] و پولس از مسیحیان نواحی دیگر، برای مسیحیان تحت فشار سیاسی-اقتصادی در اورشلیم کمک مالی می فرستاده است[۴۹]. به این ترتیب پیام عیسی مسیح بر خلاف پیامبران و انبیای پیشین که مختصّ یهودیان و بنی اسرائیل بود، این بار به طور جهانی و برای تمام مردم اعلام می شود. پولس با اینکه با یهودیان نیز در کنیسه ها در مورد مسیح بودن عیسی صحبت می کرده[۵۰][۵۱][۵۲][۵۳]، اما برخی یهودیان از روی حسادت[۵۴] به اینکه غیریهودیان نیز جزو اُمّت مسیحی و رستگار به حساب می آمدند، اقدام به ایجاد تشنج و دردسرآفرینی می کردند[۵۵]. به همین جهت پولس و برنابا پس از آن کلام مسیح را بیشتر خطاب به غیریهودیان ارائه می کردند[۵۶] و به همین جهت پولس و برنابا به طور خاص و بیشتر با عنوان به رسولی برای اُمّت های غیریهودی شناخته می شدند[۵۷].
بر اساس کتاب اعمال رسولان،[۵۸] زمانی که پولس و برنابا در انطاکیه در حال بشارت و تبلیغ دین مسیح بودند، عده ای از مسیحیان از ایالت یهودیه آمده (که احتمالاً جزو دستۀ فریسیان بودند) و به آنها گفتند «اگر طبق شریعت موسی ختنه نشوید، نجات نمییابید»، در نتیجه مسیحیان نو ایمان که بزرگسال بودهاند، میبایست ختنه میشدند تا بتوانند مورد رحمت خداوند قرار بگیرند. در نتیجه بحث نسبتاً شدیدی بر سر این موضوع بین آن دسته از مسیحیان ( که احتمالاً جزو دستۀ فریسیان بودند) با برنابا و پولس صورت میگیرد، که درنتیجه همگی تصمیم میگیرند تا به اورشلیم سفر کرده و در این مورد با کلیسای اورشلیم که پطرس، یعقوب و یوحنا آن را رهبری میکردند صحبت کنند. پس از اینکه پولس و برنابا در کلیسای اورشلیم مورد استقبال قرار میگیرند، برای صحبت در مورد موضوع ختنه شدن مسیحیان غیریهودی جلسه ای برگزار میکنند. در این جلسه عده ای از مسیحیان که سابقاً جزو فرقهٔ یهودیان فریسی بودند[۲۱] (این احتمال میرود که همین افراد بودهاند که به انطاکیه رفته بودند و بحث ختنه را پیش کشیده بودند) میگویند «باید ایشان (مسیحیان غیر یهودی) را ختنه کنند». پطرس -که احتمالاً نگران شکاف و جدایی بین مسیحیان بود و نقش میانی بین مسیحیان یهودی و غیریهودی داشت[۵۹]- در این جلسه به صورت ضمنی از پولس و برنابا حمایت میکند. سپس برنابا و پولس صحبت میکنند. در نهایت یعقوب در تأیید سخنان پطرس، اعلام میدارد که "رأی من این است که آنهایی را که از امتها (ی غیر یهودی) به خدا روی میآورند، نباید مشوّش کرد و اما فقط برایشان بنویسیم که از آلودگیهای بتان و از زنا و از گوشت حیوانات خفه شده و خوردن خون پرهیز کنند»[۶۰] در نتیجه در مورد موضوع ختنه شدن یا نشدن مسیحیان نو ایمان که ختنه نشده بودند، کلیسای اورشلیم (شامل پطرس و یعقوب) با پولس و برنابا هم نظر بودند مبنی بر اینکه «ختنه برای یک مسیحی نو ایمان (که قاعدتاً بزرگسال است) و رستگاری ضرورتی ندارد». این توافق احتمالاً برای آن عده که سابقاً جزو یهودیان فریسی بوده اند و باعث شده بودند تا برنابا و پولس به اورشلیم بیایند، رضایت بخش نبود. نهایتاً یعقوب رسول و بزرگان کلیسای اورشلیم نامه ای خطاب به مسیحیان غیریهودی نوشته و آن را به برنابا و پولس سپردند که در آن نامه از این اقدام خودسرانۀ مسیحیانِ سابقاً یهودی فریسی مبنی بر اجباری بودن ختنه برای غیریهودیان، اعلام برائت کردند[۶۱].
واقعه انطاکیه[ویرایش]
پولس در رسالۀ غلاطیان[۶۲] شرح می دهد که زمانی که پطرس و پولس و برنابا در شهر انطاکیه و به همراه مسیحیان غیریهودی بودند، عده ای از مسیحیانی که سابقاً جزو دستۀ یهودیان فریسی بوده اند و خود را جزو کلیسای اورشلیم به رهبری یعقوب می دانستند، به انطاکیه نزد پطرس و پولس و برنابا آمدند، پطرس که تا پیش از آن برای صرف طعام با غیریهودیان بر سر یک سفره می نشست، پس از آمدن این عده، خود را به علت ترس و یا نگرانی از ایجاد مشاجره از مسیحیان غیریهودی جدا می کند و برنابا نیز احتمالاً اقدامی مشابه انجام می دهد[۶۲]. پولس با دیدن این موضوع، در حضور همه و آشکارا از این اقدام پطرس انتقاد می کند. این واقعه «واقعه انطاکیه» نامیده میشود.
در خصوص تحلیل این واقعه، توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
- ظاهراً عده ای از افرادی که در ظاهر مسیحی بودند و خود را تحت رهبری یعقوب می دانستند، همچنان به آئین فریسی خود متعهد بودند[۲۱]، حال آن که عیسی مسیح در انجیل بارها از فریسیان انتقاد کرده بود، به جهت اجرای ظاهری تورات و عدم توجه به مفهوم آن، همچنین اجرای آداب و رسومی که جزو تورات نبود اما فریسیان آن ها را با وسواس خاصی انجام می دادند، برای مثال: شستن نمادین دست ها پیش از صرف غذا[۶۳][۶۴]، شفا ندادن بیماران در روز شنبه[۶۵][۶۶][۶۷][۶۸][۶۹]، ارتباط نداشتن و صحبت نکردن با غیریهودیان و نجس دانستن آن ها[۷۰]
- این عده از مسیحیانِ سابقاً فریسی، رفتار خودسرانه، بدون توجه به تعالیم حواریون انجام می داده اند[۶۱]
- این عده از مسیحیان سابقاً فریسی، قبلاً حتی پطرس را مورد انتقاد شدید قرار داده بودند[۷۱]، که چرا با غیریهودیان صحبت کرده و آنان را به مسیحیت فراخوانده.
- این عده از مسیحیان سابقاً فریسی، ظاهراً از تبلیغ انجیل بین غیریهودیان خوشنود نبودند، بلکه صرفاً متعجب بودند[۷۲] و ظاهراً تمایلی به تعمید غیریهودیان نداشتند، طوری که پطرس به آنان «دستور می دهد» که ایمان آورندگان غیریهودی را تعمید دهند[۷۳].
- پطرس احتمالاً بیشتر سعی می کرده تا برای جلوگیری از ایجاد شکاف در بین مسیحیان یهودی و غیریهودی، نقش میانی و یا اصطلاحاً پُل را به عهده بگیرد[۵۹]. این موضوع از موضع نسبتاً میانۀ پطرس در شورای اورشلیم[۷۴] و واگذار کردن حرف نهایی به یعقوب عادل نیز دیده می شود[۷۴].
در نهایت با توجه به موارد فوق، پطرس احتمالاً نقش میانجی بین دو گروه مسیحیان نخستین -یهودی و غیریهودی- را داشته که در واقعۀ انطاکیه نیز، نه به دلیل اعتقاد، بلکه صرفاً به دلیل عدم جانبداری از هیچ یک از دو گروه، پس از آمدن مسیحیان یهودی به انطاکیه، از مسیحیان غیریهودی فاصله می گیرد. در مقابل اما پولس خواستار این بود که نباید در مقابل آن عده از مسیحیان یهودی -که از فریسیان بوده اند- کوتاه آمد. به همین دلیل، حتی وقتی پولس موضع پطرس را مورد انتقاد قرار می دهد -و نه ایمان و یا جایگاه پطرس را- به نظر می رسد پطرس از این اقدام خود دفاع نکرده و فقط سکوت کرده[۷۵].
دربارهٔ نتیجه نهایی این واقعه اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس دائرالمعارف کاتولیک موضع پولس در آن جمع پذیرفته شد[۷۶] با این حال در رسالۀ غلاطیان ادامۀ این واقعه شرح داده نشده و نظر قطعی نمی توان داد. در کتاب «از عیسی تا مسیحیت» اثر مایکل وایت نتیجه مخالفی را بدست میآورد: به نظر او «مشاجره با پطرس برای پولس کاملاً یک ناکامی سیاسی بود، و پس از این واقعه پولس خیلی زود انطاکیه را ترک کرد و دیگر هرگز برنگشت».[۷۷]
نامه های پولس[ویرایش]
چهارده بخش عهد جدید به پولس نسبت داده میشود. رسالهٔ رومیان، اول قرنتیان، دوم قرنتیان، گالاتیان (غلاطیان)، فیلیپیان، اول تسالونیکیان، افسسیان، کولوسیان، دوم تسالونیکیان و فیلمون بهطور قطع نوشته او هستند. در مورد چهار بخش دیگر بیشتر محققان معتقدند نوشته او نیست که این قسمتها عبارتند از: اول تیموتائوس، دوم تیموتائوس، تیتوس.
اکثر تاریخ شناسان در اصل بودن رساله های پولس هم تردید نکرده اند. از طرف دیگر چون او در زمانی بین 35 تا 40 میلادی تغییر کیش داده و احتمالاً در سال 64 میلادی توسط نرون کشته شده باشد، پس زمان تقریبی نگارش این رساله ها مشخص می شود. در مورد سایر کتاب های عهدجدید این که چه کسی آنها را نوشته و همچنین در مورد تقدم و تاخر آنها بین دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. و نیز از نظر زمانی نوشته های پولس را جزو اولین کتابهای عهد جدید میدانند.[۷۸] [۷۹]
در مورد رسالهٔ عبرانیان، البته بر خلاف سایر رسالههای پولس که همیشه نام خود را در رساله ذکر میکرد، هیچ اسمی از نگارنده نیست و این رساله با توجه به تفاوتهای روش نگارشی ای که با رسالههای پولس دارد، به اعتقاد بسیار از محققان و همچنین مسیحیان اولیه، این رساله توسط پولس نوشته نشده، بلکه توسط یک شخص دیگر، که خطاب به مسیحیان یهودی نژاد (عنوان رساله: به عبرانیان) مینویسد، برخلاف پولس که مسیحیت را بین بت پرستان و مشرکان تبلیغ میکرد. در خصوص نگارندهٔ «رساله به عبرانیان» احتمالات دیگر نیز داده شده است:
آموزه های پولس در خصوص «شریعت یهود (تورات)» و «آداب و رسوم یهودی»[ویرایش]
بعضی معتقدند که او با یهودیت در تقابل است، در صورتی که در طرف مقابل، بسیاری دیگر آموزه های پولس را در چهارچوب تورات و سایر کتب انبیا (عهد قدیم) است.
- برخی باور دارند که دیدگاه پولس باعث سرعت گرفتن جدا شدن کسانی که عیسی را قبول کرده بودند از یهودیت شد. در رساله های منسوب به پولس، ایمان داشتن به مسیح تنها اصل برای رستگاری یهودیان و غیریهودیان است. معمولاً از نوشتههای او در عهدجدید اینطور برداشت میشود که که جنتیلهایی (غیریهودیانی که) که عیسی را قبول میکنند، احتیاجی به تبعیت از برخی از احکام تورات ندارند (احکام ختنه، احکام موادغذایی -کوشر-، احکام مرتبط با اعیاد قوم اسرائیل). این البته یک برداشت از نوشتههای اوست که آن را در تقابل با رعایت تورات میبینند.
- اما دیدگاهی دیگر نیز در مورد نوشتههای پولس وجود دارد. این دسته از نوشتههای پولس اینطور برداشت میکنند که او در تقابل با «آداب و رسوم یهودی» است (که در کتاب تلمود توسط روحانیون یهودی نوشته شده و یهودیان آن را به قداست تورات میدانند)،و نه تقابل با «تورات». این عده از مسیحیان معتقدند که نوشتههای پولس دچار تفسیر اشتباه شدهاست، همانطور که در رسالهٔ دوم پطرس، پطرسِ حواری مینویسد:[۸۱] "در ضمن بدانید که مسیح به این دلیل صبر میکند تا ما فرصت داشته باشیم پیام نجات بخش او را به همهٔ مردم برسانیم. برادر عزیز ما پولس، با آن حکمتی که خداوند به او عطا کرده، در بسیاری از نامههای خود دربارهٔ همین مطلب سخن گفتهاست. درک برخی نوشتههای او دشوار است و برخی که اطلاع کافی از کتاب آسمانی ندارند و وضع روحانی شان ناپایدار است، آنها را به غلط تفسیر میکنند، همان کاری که با بخشهای دیگر کتاب آسمانی نیز میکنند. امّا با این کار، نابودی خود را فراهم میسازند". با اشاره به این رسالهٔ پطرس، این دسته از مسیحیان معتقدند: پولس، مانند سایر حواریون عیسی مسیح پیروی از آداب و سنّتهایی که روحانیون یهود تعریف کرده بودند مخالف بود، مانند شستن دستها به صورت نمادین پیش از غذا (همانطور که عیسی مسیح نیز با آن مخالفت کرد[۸۲][۸۳]) یا اینکه غیریهودیان (که ختنه نشدهاند) نجس هستند و نباید با آنها سر یک سفره نشست. عیسی مسیح نیز با غیرمختونان و افرادی که روحانیون یهودی آنان را نجس میخواندند، هم سفره شده بود و با آنان به صحبت میپرداخت و آنان را نجس نمیدانست، غیریهودیان را نیز شفا می داد [۸۴][۸۵] به قوی تر بودن ایمان برخی غیریهودیان در مقایسه با برخی از یهودیان اشاره کرده بود[۸۶][۸۷][۸۸][۸۹]. عیسی مسیح در انجیل گفت "رسالت من این است که گناهکاران را به سوی خدا بازگردانم، نه آنانی که عادل و مقدس هستند (خود را عادل و مقدس میدانند)".[۹۰] در نتیجه این دسته از مسیحیان که آموزه های پولس را در هماهنگی با آموزه های عیسی مسیح و حواریون می دانند، معتقدند همانطور که عیسی مسیح در انجیل و سایر رسولان، فقط برخی از احکام تورات را تغییر دادهاند یا منسوخ کردهاند (مانند حکم طلاق[۹۱] یا به جا آوردن قربانی[۹۲] یا احکام نگاه کردن[۹۳] و چند حکم دیگر) پولس نیز همین موارد را تأکید کرده و برای مثال در مورد ختنهٔ مردان و نوزادان پسر، همانند رسولان دیگر مسیح، از جمله یعقوب، پطرس و سایر رسولان همگی متفقالقول بودند که رعایت آن (ختنه کردن مردان و نوزدان پسر) برای مسیحیان ضروری نیست[۹۴] [۹۵]. این تحلیل تا حدی ادامه می یابد که بخشی از مسیحیان قوانین غذایی کوشر را آن طور که در تورات مکتوب است رعایت می کنند[۹۶][۹۷]. با این استدلال که در هیچ بخش از عهدجدید (شامل رساله های پولس) نمیتوان عبارتی یافت مبنی بر اینکه احکام خوراک مطرح شده در تورات، منسوخ شده باشد.
دیدگاهها در مورد پولس[ویرایش]
از دیدگاه برخی منتقدان مسیحیت، پولس دین عیسی مسیح را تغییر دادهاست. مسیحیان امّا به رسالههای پولس، در کنار رسالههای سایر رسولان مسیح و انجیل، اعتقاد کامل دارند و آنها را بخش دوم کتاب مقدس خود، عهدجدید مقدس میدانند.
منتقدان پولس مانند لئو تولستوی معتقد بودند که پولس تعلیمات عیسی را تحریف کرد. به عقیده تام اوگولو پولس یک پیامبر دروغین بود که نمیخواست رومیها را مسیحی کند بلکه میخواست مسیحیان را رومیکند. به عقیده تام اوگولو پولس چندین ایده اصلی را وارد مسیحیت کرد که آنها عبارتند از:
- یهودستیزی.
- الهیت عیسی.
- تبدیل شدن نان و شراب به بدن و خون عیسی.
- قربانی شدن عیسی به عنوان کفاره گناهان مردم.
- مسیح بودن عیسی.
- تأکید بر بهشتی بودن پادشاهی عیسی در مقابله با پادشاهی زمینی.
- بزرگتر کردن قوم برگزیده تا هر کسی که عیسی را قبول کند شامل شود.
- وابسته کردن رستگاری به باور به عیسی و نه عمل به قوانین تورات.
- ایجاد سلسله مراتب در کلیسا تا کنترل کلیسا را در دست گرفته و کنترل باور مردم را در اختیار داشته باشد.[۹۸]
نکتۀ مهم اینکه: موارد اشاره شده در بالا ظاهراً توسط نویسنده ای به نام تام اوگولو (Tom O'Golo) مطرح شده، که اطلاعات چندانی دربارۀ او (تام اوگولو) در موتور جستوجوگر گوگل موجود نیست و مشخص نیست او دقیقاً کیست، چه پیش زمینۀ تحصیلاتی ای دارد، بر اساس کدام مطالعات انتقاداتش را مطرح کرده و اصولاً منابع تحقیقاتش چیست[۹۹]! در هر حال می توان به موارد نوشته شده در بالا به ترتیب به صورت زیر پاسخ داد:
- مخالفت با روحانیون ریاکارِ یهودی به سبب بدعت گذاریهای آنان، به هیچ وجه به معنی یهودستیزی نیست. عیسی مسیح و سایر حواریون مسیح که همگی یهودی بودند، در سرزنش روحانیون ریاکار یهودی بارها سخن گفتهاند[۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴] و این انتقاد از روحانیون ریاکار فریسی مختص پولس نیست. لازم به ذکر است که پولس نیز خود یک یهودی بود[۱۰۵]، در بسیاری از سفرهای تبلیغی خود به عنوان یکی از رسولان مسیح و حتی تا آخرین سال های زندگی، با یهودیان گفت[۱۰۶] و گو می کرد، و برای گفت و گو با یهودیان به کنیسه می رفت[۱۰۷][۱۰۸]. پس عیسی مسیح و رسولان مسیح، شامل پولس، با ریاکاری های مذهبی مخالف بودند، نه اینکه یهودستیز باشند.
- اینکه عیسی مسیح خداوند است (خداوند در جسم انسانی عیس،ی لباس انسان پوشید، هم زمانی که خداوند پدر آسمانی انسان ها و حاضر و محیط بر کل عالم است، و هم زمان به عنوان روح القدس در فکر و وجود انسان های ایمان دار ساکن است) ابداع پولس نیست، بلکه شناختی است که خالق و خداوند یکتا در مسیحیت، در انجیل از خود به انسان ها داده است[۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵].
- عشای ربانی آئینی است که عیسی آن را به حواریون خود آموخت و انجام آن را به پیروان خود فرمان داد[۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸]. این ابداع پولس نبود.
- بر طبق انجیل، عیسی مصلوب شدن خود را در از پیش اعلام کرده بود[۱۱۹] و در راه پیام نجات بخش الهی فدا شد و از فدا شدن جان خود در این راه دریغ نکرد و قربانی گناهان بشر شد.[۱۲۰] این موضوع را پولس ابداع نکرد.
- در مورد مسیح بودن عیسی، تمام نگارندگان مسیحی در هر دوره ای به مسیح بودن عیسی اعتقاد و ایمان داشتهاند[۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵]. مسیح بودن عیسی را پولس ابداع نکرد.
- عیسی خود در انجیل اظهار میکند که پادشاهی او از جنس پادشاهی این زمین نیست.[۱۲۶][۱۲۷] این ابداع پولس نیست.
- عیسی مسیح همواره تمامی مردم دنیا را به پیروی از خود فراخواند، نه فقط قوم یهود را[۸۹][۱۲۸][۸۸] این دعوت همگانی ادعایی نبود که پولس آن را ساخته باشد.
- در خصوص بند 8 مطرح شده در بالا، نگاه کنید به بخش «آموزه های پولس در خصوص «شریعت یهود (تورات)» و «آداب و رسوم یهودی»»
- پولس اصولاً امکان این را نداشته که باور مردم را در دست بگیرد. پولس بارها دستگیر شد و در نهایت به رُم برده شد و قدرت و حمایتی اساساً وجود نداشته تا او بخواهد اعتقاد مردم را به دست بگیرد. بارها پیش آمده بود که پولس (مانند سایر رسولان مسیح و خود عیسی مسیح) از طرف مردم مورد رد شد و او بدون لعنت و نفرین، آن محل را ترک نمود.[۱۲۹] او هیچگاه اعتقاد مردم را به دست نگرفت، همچنان که از نامههای او بر میآید، کلیساهایی (جمعهای مسیحی ای) که او خود در بین اقوام غیریهودی پایهگذاری کرده بود، بر خلاف خواست او نیز عمل میکردهاند. پولس همچنین از اینکه کلیسایی به نام «کلیسای پولس» تأسیس شود و باعث جدایی از سایر کلیساها شود که توسط دیگر حواریون و شاگردان مسیح پایهگذاری شده بود، به شدت نهی و نکوهش کرده بود.[۱۳۰]
انجیل برنابا[ویرایش]
در انجیلی که به برنابا منتسب است و نزد مسیحیان فاقد ارزش است (انجیل برنابا، اثری جعلی متعلق به قرن ۱۴ یا ۱۵ میلادی که نه توسط برنابا، بلکه توسط یک یا چند نویسندۀ مسلمان و در فضای اسلامی نوشته شده[۱۳۱][۱۳۲])، گفته شدهاست:
عدهای بشارت دادند به اینکه یسوع (عیسی) همان پسر خداست و در شمارهٔ ایشان پولس هم فریب خورد.
هرچند باید توجه داشت که نویسندهٔ «انجیل برنابا» سایر حواریون و رسولان مسیح، از جمله پطرس رسول را نیز در چندین نوبت سرزنش کرده[۱۳۳][۱۳۴] و حتی مریم مقدس را در زمرۀ افرادی می داند که به اشتباه فکر می کرد که عیسی مصلوب شده است[۱۳۵]. نهایتاً نویسندۀ انجیل برنابا پولس را نیز سرزنش و عامل تحریفِ تعالیم عیسی معرفی میکند و در کتابش به مخالفت با آموزه های موجود در رساله های پولس پرداخته؛[۱۳۶]، از جمله اینکه انجیل برنابا معتقد است که ختنه برای رستگاری و نجات الهی لازم و واجب است و به این جهت پولس را جهت منسوخ شدن حکم ختنه سرزنش میکند، در حالی که منسوخ شدن ختنه در شورای اورشلیم بین پولس و برنابا با پطرس و یعقوب و سایر رسولان مسیح[۱۳۷] به دست آمده بود.
نکتۀ جالب توجه اینکه، انجیل برنابا که ادعا می کند توسط برنابا نوشته شده، می گوید: این موضوع که عیسی مسیح مصلوب نشده، تا زمان آمدن پیامبر اسلام مانند یک راز باقی خواهد ماند[۱۳۸] تا او این راز را بر همگان آشکار سازد. این یک تناقض درون متنی است، چرا که انجیل برنابا ادعا می کند توسط برنابا و قبل از اسلام نوشته شده است و خودش این راز مصلوب نشدن عیسی مسیح را آشکار کرده است!
پولس و برنابا[ویرایش]
"و بعد از ایام چند، پولس به برنابا گفت، برگردیم و برادران را در هر شهری که در آن ها به کلام خداوند اعلام نمودیم، دیدن کنیم که چگونه باشند. اما برنابا چنان مصلحت دید که یوحنای ملقب به مَرقُس را نیز همراه بردارد. لیکن پولس چنین صلاح دانست که شخصی را که از پمفلیه از ایشان جدا شده بود،و با ایشان در کار همراهی نکرده بود،با خود نبرد. پس نزاعی سخت شد بحدی که از یکدیگر جدا شده،برنابا مَرقُس را برداشته به قبرس از راه دریا رفت. اما پولس سیلاس را اختیار کرد و از برادران به فیض خداوند سپرده شده، رو به سفر نهاد. و از سوریه و قیلقیه عبور کرده،کلیسا ها را استوار نمود"[۱۳۹]
دیدگاه ها به این واقعه را می توان به دو بخش تقسیم کرد:
دیدگاه منتقدان:[ویرایش]
برخی منتقدان مسیحیت، جدایی بین برنابا و پولس را، به دلایل اعتقادی می دانند و روایت ذکر شده در بالا را قبول ندارند؛ به دلایل ذیل:
الف-[ویرایش]
نمی توان قبول کرد جدایی بین دو دوست صمیمی مبلغ و دینی، فقط به دلیل بردن و نبردن یک شخص به یک مکان،عاقلانه و منطقی باشد. بخصوص اینکه در هر چهار انجیل، عیسی دستور داد:"با همدیگر محبت و مهربانی نمایید"
ب-[ویرایش]
پولس در رساله ی خود به غلاطیان،به صراحت کامل، برنابا را منافق و دو روی خوانده است،و میگوید:
"و سایر یهودیان هم با وی(پطرس)نفاق کردند،بحدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد"[۱۴۰]
منافق خواندن برنابا توسط پولس،نشان میدهد که علت اختلاف و جدایی بزرگتر بوده،و اختلافات برسر عقاید اساسی و اصولی بوده است که پولس را وادار به "منافق خواندن برنابا و پطرس"نموده است. نه فقط به دلیل بردن و نبردن یک شخص.
نکته دیگر ،این است که نویسنده اعمال رسولان بعد از جدایی که در فصل 15 کتاب مذکور است،تا اخر کتاب نه از برنابا نام میبرد و نه هم از کارکرد ها و نوشته هایش. ولی قبل از داستان این جدایی،از وی به نیکویی یاد میکند، چنانکه میگوید "و یوسف که رسولان او را برنابا یعنی ابن الواعظ (پسر پند ها)لقب دادند،مردی از سبط لاوی و از طایفه ی قبرسی، زمینی که داشت،فروخت،قیمت آن را آورد و پیش قدم های رسولان گذارد" [۱۴۱]
ویل دورانت میگوید [۱۴۲] "محتملا در سال 50 میلادی،پولس به سفر تبلیغی دوم رفت،با برنابا که از آن هنگام به بعد در زادگاهش،قبرس از صحنه تاریخ محو میشود،مشاجره کرده بود...". همچنین تاریخ با کاستن نابجای سهم برنابا آن را نخستین سفر تبلیغی پولس می نامد[۱۴۳].
دیدگاه موافقان:[ویرایش]
در مقابل، مسیحیان و سایر موافقان روایت مذکور در کتاب اعمال رسولان، دلایل زیر را در تأیید صحّت روایت و رد انتقادات مطرح شدۀ فوق مطرح می کنند:
در پاسخ به الف-[ویرایش]
نکتۀ اول اینکه بحث بر سر "بردن یا نبردن یک نفرِ" معمولی و کم اهمیت نبود، بلکه شخص مذکور، مَرقُس، پسرعموی برنابا بود، که بر طبق سنّت مسیحی، نگارندۀ انجیل مَرقُس (=یکی از چهار انجیل موجود در کتاب مقدس) می باشد، از سوی دیگر، اینکه چه افرادی در یک سفر تبلیغی حضور پیدا کنند، آن هم در نیمۀ اولِ قرن اولِ بعد از میلاد، که مسیحیت از سوی مأموران حکومتی و همچنین تندروهای یهودی مورد آزار قرار داشت، موضوع با اهمیتی است و می تواند موضوع مورد اختلاف نظر باشد.
ادر انتهای رساله به کولسیان (یکی از آخرین رساله های پولس، در رُم)[۱۴۴]، نیز به نظر به همین اختلاف پولس و مرقس در سفر تبلیغی اشاره شده باشد و اینکه پولس از مسیحیان مخاطب خود می خواهد تا "مَرقُس، پسرعموی برنابا" را با گرمی بپذیرند[۱۴۵][۲۴].
این سفارش پولس در خصوص مرقس، شاید به این دلیل بوده که بازگشت مرقس به اورشلیم در هنگام سفر تبلیغی به پامفیلیه[۱۴۶]، تبعات منفی ای داشته، علی الخصوص که بازگشت از سفر می توانسته هزینۀ زمانی و مالی نیز داشته باشد که برای مسیحیان در آن دوران، می توانسته هزینۀ قابل توجهی باشد.
واقعه بین پولس و مرقس و برنابا ظاهراً بعدتر از سوی هر دو شخص با دیدۀ چشم پوشی نگریسته شده و آنها مجدداً همدیگر را در تبلیغ انجیل همراهی کرده باشند، به نحوی که پولس، مرقس و لوقا با هم در رُم در زندان بوده اند[۲۴]. پولس همچنین در رسالۀ فیلمون، که حدود سال 62 میلادی نگاشته شده[۱۴۷]، مَرقُس را در کنار لوقا و جزو همراهان/همکاران خود می خواند[۱۴۸]. این رسولان (برنابا، پولس و مرقس) صرفاً در برنامه ریزی برای سفر تبلیغی خود اختلاف نظر داشتند و نه در خصوص آموزه های خود. مثال دیگر در خصوص اختلاف نظر بین دو شخص ایمان دار و خداترس، مریم و مارتا هستند که وقتی عیسی مسیح میهمان خانۀ آن ها بود[۱۴۹]، مریم گوش سپردن به کلام مسیح را در درجۀ اول اولویت می دانست، اما مارتا خدمت گزاردن و احترام به عیسی مسیح را اولویت اول می دانست، حال آن که هدف هر دوی این اشخاص با ایمان، انجام دادن کار درست بود. در این روایت اختلاف طرز دیدگاه و نگرش مریم و مارتا به نحوی است که مارتا مستقیماً نزد عیسی مسیح از مریم انتقاد می کند. عیسی مسیح هیچکدام از این دو شخص ایمان دار را محکوم نکرد بلکه هردوی ایشان را تسلی داد، زیرا هدف و باور هر دو درست بود، تفاوت تنها در راه و روش ایشان بود.
در پاسخ به ب-[ویرایش]
این انتقاد نمی تواند صحّت داشته باشد، چرا که:
- در رسالۀ غلاطیان برنابا یا پطرس "منافق" خوانده نشده اند، بلکه نوشته شده "به ریاکاری کشیده شدند" و یا "از جهت ریا خطا کردند"[۱۵۰]. "به ریاکاری کشیده شدن" به معنی "ریاکار بودن دائمی" نیست، بلکه صرفاً به معنی یک عمل اشتباه است که وجهۀ ریاکارانه داشته. برای مثال، عیسی مسیح نیز یک بار در انجیل طرز دیدگاه ابتدایی پطرس در خصوص "مسیح" را غیرالهی خواند و حتی خطاب به پطرس فرمود "دور شو از من ای شیطان. اندیشۀ تو از خدا نیست، بلکه از انسان ها"[۱۵۱][۱۵۲]. آیا این سخن عیسی مسیح به منزلۀ آن بود که پطرس شیطان است و شخصیتی شیطانی است؟ مسلّماً خیر، واضح است که اینطور نیست، چرا که هر چهار انجیل به جایگاه نخست پطرس بین حواریون تأکید دارند و عیسی مسیح پس از رستاخیز خود، پطرس را به صورت ویژه برای هدایت مسیحیان فرا می خواند[۱۵۳]. عیسی مسیح نیت و قصد پطرس آگاه بود، و به همین جهت صرفاً طرز فکر اشتباه پطرس در خصوص "مسیح" را که پطرس در اوایل داشت، محکوم کرد، نه اینکه خود پطرس را محکوم کرده باشد.
- پولس و پطرس و برنابا سال ها با هم به تبلیغ کلام مسیح بین مردمان پرداخته بودند[۲۸] و اینطور نبود که ناگهان در انطاکیه و پس از آمدن عده ای از فریسیان[۲۱] از اورشلیم ناگهان بر سر عقاید اساسی و اصولی اختلاف پیدا کرده باشند. واقعۀ انطاکیه صرفاً اشاره به برخورد و عملکرد پطرس و برنابا بعد از سررسیدن اِفراطیون است[۱۵۴]. به همین ترتیب در واقعۀ انطاکیه، پطرس و برنابا نیّت درستی داشتند. ایشان (پطرس رسول و برنابا رسول) با این نیت که مسیحیانی که سابقاً یهودی اِفراطی بودند، پس از دیدن اینکه پطرس و برنابا با مسیحیان غیریهودی هم سفره شده اند، تنش ایجاد نکرده و جو را متشنج نکنند، در وهلۀ اول موقتاً سعی در فاصله گرفتن از مسیحیان غیریهودی می کنند تا بعداً دربارۀ هم نشین هم سفره شدن با مسیحیان غیریهودی صحبت کنند، همانطور که پیشتر نیز اتفاق افتاده بود و این اِفراطیون فریسی با پطرس به مقابله برخاسته بودند[۷۱]. نیّت پطرس و برنابا نیّت درستی بود: جلوگیری از ایجاد تنش، اما عملشان فی نفسه درست نبود، چرا که این کار -فاصله گرفتن از مسیحیان غیریهودی- می توانست به نوعی تأیید مواضع یهودیان تندرویی قلمداد شود که غیریهودیان را نجس و ناپاک می دانستند[۱۵۴]. پطرس و برنابا هیچکدام قلباً راضی به فاصله از مسیحیان غیریهودی نبودند، و پولس نیز صرفاً این نگرانی پطرس را عامل فاصله گرفتن پطرس و برنابا از مسیحیان غیریهودی می داند و نه اعتقادات پطرس، همانطور که در رسالۀ غلاطیان مکتوب است: "چون، پیش از آنکه کسانی از نزد یعقوب بیایند، او (پطرس) با اُمّت ها غذا می خورد و وقتی که آمدند خود را پنهان کرده و به کناری رفت زیرا از مختونان می ترسید"[۱۵۵].
- پولس در رساله اول قرنتیان[۱۵۶] از حواریون و شاگردان مسیح، و به طور خاص از پطرس و باز به طور خاص از برنابا به عنوان رسولی هم تراز خود، به عنوان برادران و رسولان مسیح یاد می کند. از آنجا که احتمالاً رسالۀ اول قرنتیان پس از رسالۀ غلاطیان نگاشته شده است[۱۵۷]، سندی دیگری موجود است که به طور مشخص و واضح نشان دهندۀ این است که پولس پس از واقعۀ انطاکیه در خصوص جایگاه پطرس و برنابا همچنان احترام قائل بوده است و از ایشان به عنوان رسولان خداوند یاد می کند [۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰].
پس در جمع این نتیجه به دست می آید که پطرس (به عنوان پیشوای مسیحیان) و پولس و برنابا از نظر اصول اعتقادی اختلاف نداشتند، بلکه همچون مریم و مارتا[۱۴۹] تفاوت نحوۀ مواجهه و برخورد با وقایع را داشتند. همچنین پطرس و پولس و برنابا همدیگر را همواره به عنوان رسولان خداوند می دانستند.
پولس و پطرس[ویرایش]
در این بخش، نظرات منتقدان مسیحیت و پاسخ مسیحیان به این انتقادات در خصوص "ارتباط پطرس و پولس" مطرح شده است.
پطرس کیست؟[ویرایش]
شمعون به همراه برادرش جزء اولین حواریون مسیح گردیدند. [۱۶۱] او توسط عیسی به «کیفا» یا همان «پطرس» که به معنای صخره است ملقب شد. و اظهار داشت که کلیسای خود را بر این صخره بنا میکند. عیسی خطاب به پطرس میگوید: ای شمعون، پسر یونا،... تو پطرس [= صخره] هستی ومن بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و نیروهای مرگ هرگز بر آن چیره نخواهد شد وکلیدهای پادشاهی آسمانی را به تو میدهم. آنچه را که تو در زمین منع کنی در آسمان ممنوع خواهد شد و هر چه را که بر زمین جایز بدانی، درآسمان جایز دانسته خواهد شد. [۱۶۲] در فقرهای دیگر از انجیل یوحنا مگوید از گوسفندان من پاسداری کن. [۱۵۳] مسیح پس از زنده شدن خویش نیز، بر پطرس ظاهر شده و بار دیگر مسئولیت رهبری کلیسا را به وی گوشزد نمود.[۱۶۳] پس از عیسی نیز پطرس همواره به عنوان رهبر و سخنگوی جامعه مسیحی و بزرگ حواریون تلقی میشد.[۱۶۴] هر چهار انجیل، پطرس را نزدیک ترین شخص به عیسی معرفی می کنند. بابهای اولیه کتاب اعمال رسولان نشان می دهد پطرس رهبری امت مسیحی را بر عهده داشت.
- تحلیل «برخی» از منتقدان مسیحیت:
خلاصه تا زمانی که پولس،اظهار ایمان نکرده بود،همه شاگردان و مسیحیان بعد از عیسی،پطرس را پدر و رهبر خود میدانستند. ریاست جلسات در تصمیم گیریهای مهم با او بود. سخنگوی حواریون بود و با غیر مسیحیان سخن می گفت. ولی با ادعای رسالت از جانب پولس وضعیت عوض میشود.
- پاسخ مسیحیان:
چند ایراد در تحلیل منتقدان مسیحیت قابل توجه است:
1- پطرس "سخنگوی حواریون" نبود، بلکه پیشوا و مرجع حواریون و تمام مسیحیان بود[۱۶۵].
2- منظور از "با غیر مسیحیان سخن می گفت" در بخش "تحلیل منتقدان مسیحیت" چیست؟ چرا که این وظیفۀ تمام حواریون و شاگردان مسیح بود، که با غیرمسیحیان سخن بگویند و ایشان را به مسیحیت فرا بخوانند[۱۶۶].
3- احتمالاً منظور نویسندۀ انتقاد فوق "غیریهودیان" باشد و اینکه شاید منظور این است که "فقط پطرس حق داشت غیریهودیان را به مسیحیت فرا بخواند". امّا این بسیار نادرست است، زیرا عیسی مسیح، خطاب به تمام حواریون و شاگردان مأموریت داد تا تمام انسان ها (یهودی و غیر یهودی) را به کلام خدا فرابخوانند[۱۶۷][۱۶۸]. پطرس تنها مبلّغ مسیحیت نبود، بلکه مرجع و پیشوا و معیار سنجش بود که تمام حواریون و شاگردان مسیح (از جمله پولس و برنابا) باید آموزه های مسیحی توسط پطرس را مرجع و سرلوحۀ خود قرار می دادند و اگر پطرس کسی را تأیید می کرد، او شاگرد حقیقی مسیح بود و اگر پطرس کسی را رد می کرد، وی شاگرد مسیح نبود[۱۶۲]. اما این به این معنی نیست که سایر حواریون حق نداشتند یا نمی توانستند پیام مسیح را به "غیریهودیان" اعلام کنند. چرا که به نظر عقلانی نمی رسد که فقط پطرس به تنهایی به تمام نقاط و قاره های دنیا رفته و کلام مسیح را آنجا اعلام کند و همچنین پس از درگذشت پطرس در حدود سال 65 میلادی، کلام مسیح به فراموشی سپرده شود.
4- پیشوا بودن پطرس، پس از ایمان آوردن پولس تغییری نمی کند. پولس همواره جایگاه پطرس به عنوان پیشوای مسیحیان را پذیرفته بود. پولس از پطرس و یعقوب به عنوان "رسولان پیش از خود" نام می برد[۳۷] و با پطرس به عنوان مرجع تعالیم مسیحیت در ارتباط بود[۱۶۹][۱۷۰] و همچنین در تأیید مأموریت خود و برنابا، از تأیید شدن توسط "یعقوب و کیفا (=پطرس) و یوحنا" به عنوان "ستون ها (ی ایمان یا کلیسا)" نام می برد[۵۷]. این موضوع همچنین در سفر پولس و برنابا به اورشلیم برای رفع موضوع "اجباری بودن ختنه برای غیر یهودیان"[۹۴] جهت شنیدن نظر پطرس مشهود است. همچنین پولس در رسالۀ اول قرنتیان از کیفا (=پطرس) به طور خاص در کنار رسولان و برادران مسیح نام می برد[۱۵۶]. به این ترتیب مشهود است پولس به جایگاه پطرس احترام قائل بوده است.
پطرس در کتاب مقدس[ویرایش]
- تحلیل «برخی» از منتقدان مسیحیت:
در مجموع کتاب مقدس در بخش های مختلف تصویرهای متضادی از پطرس نشان میدهد. شاید بتوان ریشه ی این تصویر پردازی منفی را در مخالفت پولس با پطرس ارزیابی نمود. پولس پس از گرویدن به مسیحیت، به مخالفت با پطرس و حتی متهم نمودن وی پرداخت.[۱۷۱] بنابراین بعید نیست که انجیلها که از نظر تاریخی، پس از رسالت پولس و سالها پس از کشته شدن پطرس نگاشته شده اند، این داستانها را تحت تأثیر تفکرات و نوشته های پولس و پیروان وی ذکر نموده باشند[منبع؟].
- پاسخ مسیحیان:
1- منظور از "تصویرهای متضاد از پطرس" چیست؟ نگارندۀ انجیل لوقا و کتاب اعمال رسولان، که یک شخص است[۱۷۲]، شاگرد پولس بوده است و طبق سنّت مسیحی لوقا است[۱۷۳]. حال آن که انجیل لوقا و کتاب اعمال رسولان و سه انجیل دیگر از پطرس به عنوان حواری تراز اول عیسی مسیح نام برده اند. همچنین در کتاب اعمال رسولان جز به نیکی از پطرس نام برده نشده است. لوقا در کتاب اعمال رسولان از پطرس در کنار مریم، مادر عیسی مسیح، به عنوان هستۀ مرکزی و اولیۀ مسیحیان نام برده است[۱۷۴] که این نشان دهندۀ جایگاه والایی است که لوقا، به عنوان شاگرد پولس، برای پطرس قایل است. قائدتاً اگر آن طور که در بخش "تحلیل منتقدان مسیحیت" گفته شده، کسانی از شاگردان پولس سعی در تخریب شخصیت پطرس داشته اند، لوقا بهترین گزینه باید باشد، حال آن که لوقا در کتاب اعمال رسولان، جز به نیکی از پطرس نام نبرده است. برعکس، این خود لوقا، یعنی شاگرد خود پولس است که -غیر از رساله های خود پولس- تنها منبعی است که گذشتۀ گناه آلود پولس را شرح داده است، بدون اینکه هیچ گونه سعی و تلاشی در توجیه و یا دفاع از گذشتۀ پولس داشته باشد، در مقابل اما جز نیکی از پطرس نام نبرده است.
2- همچنین خود پولس در رساله های خود به این گذشتۀ گناه آلود خود اشاره کرده[۱۷] و خود را کوچکترین رسولان مسیح می داند[۱۸].
3- پولس پس از گرویدن به مسیحیت به مخالفت با پطرس نپرداخت، بلکه بر خلاف ادعای مطرح شده در بخش "تحلیل منتقدان مسیحیت"، پولس به ملاقات پطرس رفت[۲۰]. پطرس نیز رسالت پولس را پس از شنیدن شرح توبۀ پولس توسط برنابا، تأیید کرده بود[۴۲]. تنها جایی که می دانیم پولس از پطرس انتقاد کرد، در انطاکیه و 14 سال پس از ملاقات اول پولس با پطرس بود[۲۸]. باید متوجه بود، که انتقاد به معنی مخالفت با اصول و اعتقادات نیست. انتقاد صرفاً به یک عمل (act)[۱۷۵] پطرس بود که وجهۀ ریاکارانه داشته و نه اصول اعتقادی. پولس و پطرس و برنابا سال ها با هم به تبلیغ کلام مسیح بین مردمان پرداخته بودند[۲۸] و اینطور نبود که ناگهان در انطاکیه و پس از آمدن عده ای از اِفراطیونِ فریسی[۲۱] از اورشلیم ناگهان بر سر عقاید اساسی و اصولی اختلاف پیدا کرده باشند. واقعۀ انطاکیه صرفاً اشاره به برخورد و عملکرد پطرس بعد از سررسیدن اِفراطیون است[۱۵۴]. در واقعۀ انطاکیه، پطرس نیّت درستی داشت. پطرس رسول با این نیت که مسیحیانی که سابقاً یهودی اِفراطی بودند، پس از دیدن اینکه پطرس با مسیحیان غیریهودی هم سفره شده اند، تنش ایجاد نکرده و جو را متشنج نکنند، در وهلۀ اول موقتاً سعی در فاصله گرفتن از مسیحیان غیریهودی می کند تا بعداً دربارۀ هم نشینی و هم سفره شدن با مسیحیان غیریهودی صحبت کنند، همانطور که پیشتر نیز اتفاق افتاده بود و این اِفراطیون فریسی با پطرس به مقابله برخاسته بودند[۷۱]. نیّت پطرس نیّت درستی بود: جلوگیری از ایجاد تنش، اما این عمل فی نفسه درست نبود، چرا که این کار -فاصله گرفتن از مسیحیان غیریهودی- به نوعی می توانست تأیید مواضع یهودیان تندرویی قلمداد شود که غیریهودیان را نجس و ناپاک می دانستند[۱۵۴]. پطرس قلباً راضی به فاصله از مسیحیان غیریهودی نبود[۷۳][۱۷۶]، و پولس نیز صرفاً این نگرانی پطرس را عامل فاصله گرفتن پطرس و برنابا از مسیحیان غیریهودی می داند و نه اعتقادات پطرس، همانطور که در رسالۀ غلاطیان مکتوب است: "چون، پیش از آنکه کسانی از نزد یعقوب بیایند، او (پطرس) با اُمّت ها غذا می خورد و وقتی که آمدند خود را پنهان کرده و به کناری رفت زیرا از مختونان می ترسید"[۱۵۵].
4- این گزاره که "انجیل ها سال ها پس از کشته شدن پطرس نگاشته شده اند"، نظر برخی از مورّخین است و صرفاً یک نظریه است. اما طبق نظر مورخین دیگر انجیل ها خیلی زودتر و پیش از کشته شدن پطرس نگاشته شده اند. دلیل اصلی اینکه برخی تاریخ شناسان غیر مسیحی، تاریخ نگارش اناجیل اَربَعه (متی، مرقس، لوقا، یوحنا) را به بعد از سال 70 میلادی نسبت می دهند این است که در انجیل ها عیسی مسیح ویرانی معبد اورشلیم را پیش بینی کرده است و از آنجا که این دسته از تاریخ شناسان غیرمسیحی باور ندارند که عیسی مسیح قادر به پیشگویی تخریب معبد اورشلیم بوده باشد، پس نتیجه می گیرند که انجیل ها بعد از تحریب معبد اورشلیم یعنی سال 70 میلادی نوشته شده اند، حال آنکه برخی دیگر از تاریخ شناسان که باور دارند مسیح قادر به پیشگویی ویرانی معبد اورشلیم بوده، با استناد به تحلیل درون متنیِ انجیل ها، تاریخ تألیف بسیار زودهنگام تری (قبل از کشته شدن پطرس) را تخمین زده اند[۵][۶].
آیا پولس و پطرس در تضاد با یکدیگر بودند؟[ویرایش]
- تحلیل «برخی» از منتقدان مسیحیت:
در رساله پولس به غلاطیان فصل دوم گوشه ای از این اختلافات گزارش داده شده.
پولس در این رساله،قبل از اینکه اختلاف خود را با پطرس،شرح دهد،اصطلاح "برادران کذبه" و آنانی که معتبر اند(معتبر به نظر میرسند) را نیز استفاده کرده و از آنان،سخت انتقاد کرده است.
پولس مینویسد: "لیکن تیطس نیز که همراه من و یونانی بود،مجبور نشد که ختنه شود. و این بسبب برادران کذبه بود که پنهانی نفوذ کرده بودند تا آزادی ما را که در مسیح عیسی داریم،جاسوسی کنند و تا مارا به بنده گی[املای صحیح: بندگی] در آورند. که ایشان را یک ساعت هم به اطاعت در این امر تابع نشدیم تا راستی انجیل در شما ثابت بماند"[۱۷۷]
"برادران کذبه" چه کسانی بودند؟یعنی منظور پولس،چیست؟ تعدادی از طرفداران پولس سعی دارند آن را به یهودیان فریسی منسوب گردانند. ولی با ادامه مطالعه این بخش میبینیم که پولس به صراحت از پطرس نام میبرد. پولس در ادامه از عبارت "آنانی که معتبراند که چیزی میباشند "استفاده میکند:"اما از آنانی که معتبر اند که چیزی میباشند،هر چه بودند مرا تفاوتی نیست،خدا برصورت انسان نگاه نمیکند. زیرا آنانی که معتبر اند ،به من هیچ نفع نرسانیدند". عبارت "آنانیکه معتبر اند که چیزی میباشند " در متن انگلیسی بصورت " But from those who seemed to be something " Galatians 2:6 NKJV [۱۷۸]آمده که به معنی " آنانکه به نظر میرسد که چیزی میباشند" آمده که در اینجا پولس با عبارت " به نظر میرسد" سعی در کوچک کردن اشخاص مورد نظر را دارد.
اما اینکه عبارت "آنانیکه معتبر اند که چیزی میباشند "به چه کسانی اشاره میکند؟
پولس،بعد از سه آیه،اختلاف خود را با پطرس حواری،اینگونه شرح میدهد:
" اما چون پطرس به انطاکیه آمد،او را بروبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود. چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب،با امت ها غذا میخورد؛ولی چون آمدند،از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند،بحدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد.
پولس،به علاوه اینکه بین یهودیان وغیریهودیان،تفکیک قایل شده. از یک طرف پطرس و بارنابا را در مقابل جمع با الفاظ بسیار کوبنده ملامت نموده است و آنها را منافق خوانده،و از طرف دیگر دلیل این را هم یک کار بسیار جزءی و کوچک میداند[منبع؟].
- پاسخ مسیحیان:
بخش هایی از انتقادات فوق تکراری است و به نظر می رسد با هدف سوءاستفاده از عدم اطلاع خوانندگانی نوشته شده است که عهدجدید را مطالعه نکرده اند.
1- اینکه نویسندۀ انتقاد فوق می گوید: "در رساله غلاطیان گوشه ای از این اختلافات گزارش شده" کاملاً بی اساس است. منظور نویسندۀ انتقاد فوق کدام اختلافات است؟ در رساله های پولس فقط در رسالۀ غلاطیان در خصوص "واقعۀ انطاکیه" است که پولس اعتراض خود را به "عمل (act)[۱۷۵] و مواجهۀ پطرس" در هنگام سررسیدن افرادی از یهودیان اِفراطی (احتمالاً فریسی[۲۱]) از اورشلیم روایت می کند. این اختلاف اعتقادات نیست، بلکه صرفاً اعتراض به این موضوع است که پطرس "قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب،با امت ها غذا میخورد؛ولی چون آمدند،از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت". نیّت پطرس رسول قطعاً نیّت درستی بود: جلوگیری از ایجاد تنش، اما نحوۀ عملکرد وی، از آنجا که می توانست باعث سوءبرداشت شود، نحوۀ عملکرد اشتباهی بود، چرا که این کار -فاصله گرفتن از مسیحیان غیریهودی- به نوعی می توانست تأیید مواضع یهودیان تندرویی قلمداد شود که غیریهودیان را نجس و ناپاک می دانستند[۱۵۴]. پطرس قلباً راضی به فاصله از مسیحیان غیریهودی نبود[۷۳][۱۷۶].
2- یکی از اصلی ترین مسائل مطرح در آغاز مسیحیت، موضوع "پدیرفتن یا نپذیرفتن غیریهودیان در جمع مسیحیان بود". روایت های این موضوع بارها و بارها در کتاب اعمال رسولان و رساله های پولس گزارش شده است. برخی از -نه همه- یهودیانی که مسیحی شده بودند، که احتمالاً سابقاً فریسی[۲۱] بوده اند، غیریهودیان را نجس دانسته و هم سفره و همنشینی با آنان را نادرست می دانستند و به همین خاطر قبلاً به خود پطرس اعتراض کرده و پطرس را بازخواست و مجبور به توضیح کرده بودند[۱۷۹]. این عدّه که پولس آنان را "برادران کذبه" یا "برادران دروغین" می نامد، معتقد بودند سعادت از طریق ختنه امکان پذیر است و تمام غیریهودیان مجبورند خود را ختنه کنند. به این ترتیب مسیحیان غیریهودی، که قائدتاً افراد بزرگ سال بودند همچون کُرنِلیوس و یا تیطُس، را مجبور می کردند تا همگی خود را ختنه کنند[۱۸۰] تا "برادران کذبه" آنان را نجس ندانند و با آنان همنشین شوند. از همین رو است که در کتاب اعمال رسولان، دائماً بر واژۀ "اهل ختنه" تأکید شده است[۷۱]. این افراد وقتی پطرس اهالی خانوادۀ کرنلیوس را که غیریهودی بودند به مسیحیت فراخواند، از این بابت خوشحال نبودند، بلکه صرفاً متعجب بودند[۷۲] و نمی خواستند غیریهودیان را غسل تعمید دهند به نحوی که پطرس به آنان دستور داد تا اهالی خانۀ کُرنِلیوس را غسل تعمید دهند[۷۳]. دقیقاً به همین علت نیز تأکید پولس در رسالۀ غلاطیان بر موضوع "اجباری بودن ختنه برای سعادتمند شدن" است، همانطور که نگاشته است :"چون در عیسی مسیح، نه ختنه شدن ارزشی دارد و نه نامختون بودن، بلکه ایمان که ثمرۀ آن محبت است"[۱۸۱] و همچنین "نه ختنه شدن به حساب می آید و نه ختنه نشدن، بلکه از نو زاده شدن (= ایمان) به حساب خواهد آمد"[۱۸۲].
3- ّبرادران کذبه" یا "برادران دروغین": نویسندۀ بخش "تحلیل بخشی از منتقدان مسیحیت" به وضوح اطلاعات نادرست ارائه داده است.
چطور ممکن است پولس پطرس را "برادران دروغین" نامیده باشد، در حالی که 3 آیه بعدتر در همین رسالۀ غلاطیان می نویسد خدا پطرس را رسولی برای یهودیان قرار داده است[۱۸۳]؟ همچنین پولس می نویسد برادران دروغین "پنهانی نفوذ کرده بودند"[۱۸۴][۱۸۵] تا خبرچینی کنند، حال آن که 7 آیه بعد تر، پولس از ورود پطرس به انطاکیه می نویسد، نه از "پنهانی نفوذ کردن"[۱۸۶]. پولس همچنین بین "پطرس" و "عده ای که از اورشلیم آمده بودند" تفاوت قایل شده[۱۵۵] و می نویسد که پطرس به سبب این عده نگران بود (afraid)[۱۸۷]. نکتۀ قابل توجه اینکه پولس همچنین یعقوب رسول را در این واقعه دخیل نمی داند و نمی نویسد "یعقوب ایشان را فرستاده بود" بلکه صرفاً می نویسد این عده "از نزد یعقوب آمده بودند"به این معنا که ایشان از اورشلیم آمده و خود را پیروان یعقوب رسول می دانستند. یک دلیل دیگر مبنی بر اینکه یعقوب رسول این افراد را نفرستاده بود، این است که وقتی پطرس خود در انطاکیه بود[۱۵۵]، پس دلیلی ندارد که یعقوب مجدداً عده ای را به انطاکیه فرستاده باشد[۱۸۸].. در واقع پولس اشاره می کند که این "برادران کذبه" به صورت خودسرانه و بدون اطلاع یعقوب آمده بودند و یا آن طور که پولس می نویسد "پنهانی نفوذ کرده بودند". این موضوع در همخوانی با مطلبی است که در کتاب اعمال رسولان ثبت شده و بزرگان کلیسای اورشلیم (شامل پطرس و یعقوب) در نامه ای خطاب به مسیحیان غیریهودی ساکن انطاکیه نوشتند: "مطّلع شدیم چند نفری از بین ما، با سخنانشان شما را مشوّش کرده و روحتان را منقلب ساخته اند، بدون اینکه از ما دستور گرفته باشند"[۶۱]. همچنین لوقا (شاگرد پولس) در کتاب اعمال رسولان، بین "پطرس و رسولان مسیح و برادران مؤمن" با "اهل ختنه" که قبلاً به خود پطرس در خصوص دعوت کُرنلیوس به مسیحیت اعتراض کرده بودند، تفاوت گذاشته شده است[۱۷۹]. توجه شود که این "اهل ختنه" به معنای "یهودی" نمی تواند باشد، چرا که "پطرس و پولس" هر دو یهودی و مختون بودند[۱۸۹]. این "اهل ختنه" با "برادران کذبه=برادران دروغین" که از تندروهای فریسی[۲۱] بودند تطابق دارد. از سوی دیگر، پولس همچنین می نویسد که آموزه های بزرگان (پطرس و یعقوب و یوحنا) هیچ تفاوتی با آموزه های پولس نداشت و هیچگاه تذکری یا هشداری از سوی ایشان مبنی بر غلط بودن تعالیم از آنان دریافت نکرده بود، بلکه "پطرس و یعقوب و یوحنا" مأموریت و تعالیم "پولس و برنابا" را تأیید کرده بودند و فقط به "پولس و برنابا" کمک به بینوایان را سفارش کرده بودند که پولس و برنابا نیز مقیّد به انجام این وظیفه بوده اند[۵۷]
4- درخصوص عبارت "those who seem to be something" به معنی "آنان که معتبرند چیزی باشند":
این عبارت به معنی کوچک جلوه دادن جایگاه سایر رسولان مسیح -از جمله پطرس- نیست، بلکه به معنی "آنانی که معتبر شناخته می شوند" است[۱۹۰][۱۹۱]. همانطور که در بندهای قبلی نیز اشاره شد، پولس در خصوص جایگاه رسولان، خود را کوچکترین رسولان می داند[۱۸]. انتقاد پولس به افرادی -که سابقاً فریسی بودند- است که فقط تعالیم برخی از رسولان مسیح را قبول داشتند و بین تعالیم رسولان فرق قایل می شدند و این مطلب را به مخاطب یادآور می شود که: اعتبار یک رسول و یا پیام یک رسول به این ربطی ندارد، که یک عده افرادی را معتبر بدانند یا ندانند، بلکه این خداست که تعیین کنندۀ اعتبار یک رسول یا پیام آن رسول است[۹۵][۱۹۲]. با این وجود پولس در همین آیه می نویسد که پولس هیچ تعلیم یا آموزۀ دیگری در تعارض با تعلیم همین رسولان مسیح -ازجمله پطرس- نداشت و ایشان هیچ مطلبی یا تعلیمی یا تذکری به پولس نداده بودند. از سوی دیگر، پولس قبلاً مورد تأیید حواریون و برنابا قرار گرفته بود[۲۶] پس اینکه عده ای -که سابقاً فریسی بودند- همچنان دائماً با پولس مخالفت می کردند، دلیل منطقی نداشت. همچنین پولس رسالت خود و پطرس را، هر دو، از جانب خداوند می خواند[۱۸۳]، از همین رو واضح است که پولس سعی در کوچک کردن سایر رسولان خداوند -از جمله پطرس- را ندارد، بلکه از افرادی انتقاد می کند که بین تعلیم رسولان مسیح تفاوت قایل بودند و ایجاد تفرقه می کردند[۱۹۳]. پولس در رسالۀ اول قرنتیان حتی خطاب به عده ای که خود را پیرو پولس یا سایر رسولان می دانستند، می نویسد "پولس کیست؟"[۱۹۴]، آیا نتیجه می گیریم که پولس قصد تحقیر خود را داشت؟ طبیعتاً خیر، پولس صرفاً این مطلب را به مخاطب بیان می کند، که تفرقه تحت عنوان پیروی از این رسول یا آن رسول نادرست است و مسیحیان در نهایت فقط بایددر آموزۀ عیسی مسیح باشند و خداوند را در کانون توجّه داشته باشند[۱۹۵]. دقیقاً به همین نحو است که پولس در رسالۀ غلاطیان می نویسد "سرشناسان، آنان که معتبرند چیزی باشند، -برای من تفاوت نمی کنند قبلاً چه بودند، زیرا خداوند جانبداری نمی کند- چیزی (هشداری یا تذکری) به من نرساندند"[۹۵][۱۹۰][۱۹۲][۱۹۱]، تا به خواننده این مطلب را برساند که مهم نیست که عده ای یک رسول را قبول داشته باشند و دیگری را قبول نداشته باشند، بلکه مهم خداوند است. درنتیجه به وضوح مشهود است، که پولس درصدد کوچک کردن رسولان مسیح -از جمله پطرس- نیست.
تبلیغ بین یهودیان وغیریهودیان[ویرایش]
- تحلیل «برخی» از منتقدان مسیحیت:
پولس وظیفه ی دعوت و تبلیغ در بین غیر یهودیان را از پطرس گرفت و پطرس را امر[منبع؟] به دعوت مختونان (یهودیان) نمود-
پولس میگوید: "و چون دیدند که بشارت نامختونان به من سپرده شد،چنانکه بشارت مختونان به پطرس؛زیرا او که برای رسالت مختونان در پطرس عمل کرد،در من هم برای امت ها عمل کرد" در حالیکه بر خلاف گفته پولس،پطرس خود را مامور بشارت و تبلیغ بین امت ها(غیر یهودیان)میداند.[۱۹۶]
در کتاب اعمال رسولان آمده است که:
"پطرس برخواسته بدیشان گفت:ای برادران عزیز. شما آگاهید که از ایام اول،خدا از میان شما اختیار کرد که امت ها از زبان من کلام بشارت را بشنوند و ایمان آورند"[۱۹۷]
مساله مورد اختلاف آنها برای اجرای شریعت توسط غیر یهود بود که پطرس حواری آن را لازم میدانست، اما پولس بر این نظر نبود و نجات را فقط از راه ایمان میدانست نه در پیروی از شریعت [۱۹۸] . پولس توانست رهبری مسیحیان غیر یهودی را به عهده گیرد و در واقع به سبب سهل گیری در شریعت و به عهده گرفتن رهبری مسیحیان غیر یهودی، روز به روز پیروان بیشتری پیدا کند، درحالی که مسیحیت تحت رهبری پطرس در میان جمعیت محدود صرفاً یهودی رشد اندکی داشت، که پیروان آن هم پس از چندی در اثر درگیریهای داخلی پراکنده شده، از صحنه تاریخ کنار رفتند[منبع؟]. پولس همچنین با دعوت کلیساها به فرمانبرداری محض از حکومت و حاکمان، خود را برای حکومت بی خطر جلوه میداد رومیان [۱۹۹]،
- پاسخ مسیحیان:
1- ادعای فوق، مبنی بر اینکه "پولس دعوت در بین غیریهودیان را از پطرس گرفت" ادعای نادرست و غیرقابل تصوری است. دعوت غیریهودیان به مسیحیت، یک شیء نبود، که پولس آن را از دست پطرس بگیرد، و پطرس دیگر نتواند مسیحیت را بین غیریهودیان بشارت دهد، چرا که پطرس نیز می توانست هر زمان که نیاز بود، بین غیریهودیان فعالیت داشته باشد و مسیحیت را بشارت دهد. اگر پولس به صورت خودخوانده خود را رسولی برای اُمّت ها خوانده بود، پطرس این امکان را داشت، تا به طور همزمان بین غیریهودیان به تبلیغ مسیحیت پرداخته و پولس را به چالش بکشد. حال آن که سندی دال بر این موضوع وجود ندارد. بلکه برعکس، مسیحیان شناخته شده و مورد احترام در قرن اول، همچون کلمنت رم، که پطرس و پولس را می شناخت و بر طبق روایت های سنّتی مسیحی، با هردوی ایشان دیدار کرده بود و پیروِ هردوی پطرس و پولس بود[۲۰۰]، در نامه ای خطاب به مسیحیان ساکن در ناحیۀ قرنت/کرنت که اصالت آن مورد تأیید تاریخ شناسان است، از هردوی پطرس و پولس، به عنوان ستون های ایمان نام می برد[۲۰۱]. این موضوع نشان دهندۀ یکی بودن دعوت و بشارت در تعالیم و آموزه های پطرس و پولس است.
2- این وظیفۀ تمام حواریون و شاگردان مسیح بود، که با تمام امّت ها (یهودی و غیریهودی) سخن بگویند و ایشان را به مسیحیت فرا بخوانند نه فقط وظیفۀ پطرس رسول[۱۲۸][۱۶۸]. پطرس تنها مبلّغ مسیحیت نبود، بلکه مرجع و پیشوا و معیار سنجش بود که تمام حواریون و شاگردان مسیح (از جمله پولس و برنابا) باید آموزه های مسیحی توسط پطرس را مرجع و سرلوحۀ خود قرار می دادند و اگر پطرس کسی را تأیید می کرد، او شاگرد حقیقی مسیح بود و اگر پطرس کسی را رد می کرد، وی شاگرد مسیح نبود[۱۶۲]. اما این به این معنی نیست که سایر حواریون حق نداشتند یا نمی توانستند پیام مسیح را به "غیریهودیان" اعلام کنند. چرا که ممکن نیست که فقط پطرس به تنهایی به تمام نقاط و قاره های دنیا رفته و کلام مسیح را آنجا اعلام کند و همچنین پس از درگذشت پطرس در حدود سال 65 میلادی، کلام مسیح به فراموشی سپرده شود.
3- پطرس رسول در شورای اورشلیم هیچگاه نگفت که فقط پطرس می تواند مسیحیت را به غیریهودیان بشارت دهد، بلکه گفتۀ پطرس در شورای اورشلیم[۲۰۲] به این معنی است که: اگر پطرس که مرجع و پیشوای تمام مسیحیان است[۱۶۵][۱۵۳]، غیریهودیان را به مسیحیت فراخواند و روح خداوند در وجودشان ساکن شد[۲۰۳]، بدون آنکه ایشان مجبور به ختنه شدن شده باشد، حجّت بر افراد با گرایشات یهودیت فریسی[۲۱] که نسبت به مسیحی شدن غیریهودیان/غیرمختونان اعتراض می کردند، تمام است. به این معنی که مسیحیان غیریهودی مجبور به "ختنه و یهودی شدن و سپس مسیحی شدن" نیستند[۲۰۴]. پطرس هیچگاه مخالف بشارت کلام خدا بین غیریهودیان، توسط سایر رسولان مسیح، از جمله برنابا و پولس نبود.
4- مفهوم عبارت نقل شده از رسالۀ رومیان به معنای اطاعت محض از فرمانروایان در تمام اُمور نیست، بلکه به معنای رعایت قوانین کشور و احترام به نظم و قانون یک کشور می باشد، تا جایی که مخالف فرمان خداوند نباشد. به عبارت دیگر، مسیحی شدن به معنای شورش سیاسی و برهم زدن نظم کشور نیست. این موضوعی بود که عیسی مسیح در انجیل آن را به حواریون و شاگردان خود آموخت: "عیسی به آنان گفت: آنچه از آن قِیصر است به قِیصر و آنچه از آن خداست به خدا بازدهید"[۲۰۵]. اما در هر صورت این احترام به قوانین، به معنای اطاعت محض از حاکمان نیست، چرا که پولس خود چندین مرتبه زندانی شده بود و در نهایت توسط دولت روم اعدام شد. این یعنی پولس تا جایی به قانون احترام قایل بود، که برخلاف کلام خدا نباشد. عیسی مسیح و رسولان مسیح همواره برخلاف یهودیان شورشی که چندبار علیه حاکمیت روم قیام کردند (قیام یهودیان در سال 66 میلادی، همچنین قیام بارکوخبا در قرن دوم میلادی)، به مردم آموختند، که قیام انسان ها برای برقراری حکومت الهی از طریق حاکمان سیاسی، باور نادرستی است، چرا که رستگاری جامعۀ بشری، از ایمان حقیقی و عقلانی و قلبی به پروردگار و در درون فکر و دل و وجود انسان ها صورت گرفته و آغاز می شود و سپس در اعمال و رفتار اشخاص نمود پیدا می کند. حکومت الهی در فکر و دل انسان ها صورت می گیرد و پادشاه این حکومت، خداوند است[۲۰۶]. همان طور که عیسی مسیح خطاب به فرماندار رومی، پونتیوس پیلاطوس گفت: "پادشاهی من از این جهان نیست"[۲۰۷].
رساله دوم پطرس[ویرایش]
- تحلیل برخی از منتقدان مسیحیت:
به طور سنتی، پطرس، نویسنده دو رساله از نامههای عهد جدید معرفی میشود. در خود این رساله نیز ادعا شده است که شمعون پطرس آنها را تدوین کرده است[۲۰۸]. نویسندة این رساله مشخص میکند که هنگام تبدیل هیئت مسیح، در آنجا حاضر بود [۲۰۹] . محققان سنتی به استناد همین فرازها گفتهاند که این رساله، اثر خود پطرس است، اما اهمیت انتساب این کتاب به پطرس از این جهت است که در پایان رساله دوم پطرس از پولس تمجید شده است[۲۱۰]. این مطلب برای مدافعان پولس بسیار مهم است؛ زیرا ایمانداران اولیه به پولس مشکوک بودند و همواره[منبع؟] از وی سفارشنامهای از طرف حواریون میطلبیدند و پولس سفارشنامهای نداشت که ارائه کند[۲۱۱]. کتاب دوم پطرس به نوعی سفارشنامه محسوب میشود. بنابراین، انتساب این رساله از نظر محتوا و شیوه نگارش اهمیت ویژهای پیدا میکند[۲۱۲]. محققان کتاب مقدس میگویند نویسنده آن، فرد دیگری به جز پطرس رسول است که سالها پس از پطرس این کتاب را نوشته و به دلیل اینکه[منبع؟] نوشتهاش پذیرفته شد، آن را به پطرس نسبت داده است [۲۱۳][۲۱۴][۲۱۵][۲۱۶].
- دیدگاه مسیحیان:
در خصوص مطالب بالا در ارتباط با رسالۀ دوم پطرس، ذکر چند نکته لازم است:
1- ادعای فوق مبنی بر اینکه «محققان می گویند نویسندۀ آن فردی به جز پطرس است که سال ها پس از پطرس این کتاب را نوشته» بیان حقیقت به صورت ناقص و کِتمان بخش دیگر است. حقیقت مطلب آن است که محققان مختلف، نظرات مختلفی دربارۀ نگارنده و تاریخ نگارش این رساله دارند. برخی از محققان تاریخ های مؤخرتر، اما در مقابل محققان دیگری تاریخ های بسیار قبل تری در دهۀ 60 میلادی را مطرح کرده اند[۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹][۲۲۰][۲۲۱][۲۲۲] که هم زمان است با اعدام شدن پطرس.
2- ادعای فوق مبنی بر اینکه «نویسندۀ رسالۀ دوم پطرس، این رساله را به دلیل اینکه نوشته اش پذیرفته شد، آن را به پطرس نسبت داد» هم از نظر تاریخی و هم از نظر درون متنی متناقض و غیرممکن است. این رساله (چه پطرس نویسندۀ آن باشد یا نباشد) تدریجاً و در طول سال ها بین مسیحیان شناخته شد و نه یکباره. این رساله از زمان نگارش تا قرن 4 میلادی، در بین بخشی از مسیحیان شناخته و جزو متون مقدس به حساب می آمد و نزد بخش دیگری از مسیحیان یا به دست آن ها نرسیده بود، یا آن را به عنوان یک متن مفید برای ایمان در کنار سایر متون مقدس می خواندند بدون اینکه آن را جزو متون مقدس قلمداد کنند[۲۲۳]. این غیرممکن است که نویسنده بیش از 3 قرن منتظر بماند تا ببیند رساله اش بین مسیحیان، که در آن زمان در سرزمین روم پراکنده و تحت تعقیب و شکنجه بودند، پذیرفته می شود یا نه، سپس بعد از پذیرفته شدن رساله بین تمام مسیحیان، تمام نسخه های رساله را از تمام مسیحیان پس گرفته و نام پطرس را وارد متن کرده و مجدداً رساله را نزد تمام مسیحیان تکثیر کند. از همین رو ادعای فوق مبنی بر اینکه «نویسندۀ رسالۀ دوم پطرس، این رساله را به دلیل اینکه نوشته اش پذیرفته شد، آن را به پطرس نسبت داد» نه تنها غیرممکن است. بلکه هیچ منبعی برای آن ارائه نشده است، بلکه منابع ذکر شده، صرفاً به تاریخ نگارش رسال و نگارنده پرداخته اند و این ادعا که «نویسندۀ رسالۀ دوم پطرس را به دلیل اینکه نوشته اش پذیرفته شد، آن را به پطرس نسبت داد» در منابع ذکر شده موجود نیست!
3- اگر مسیحیان به دروغ به رساله ها را به رسولان مسیح از جمله پطرس نسبت می داده اند، این سؤال مطرح می شود که پس چرا این کار را با رساله به عبرانیان انجام ندادند؟ این رساله تنها رساله از مجموعه کتب عهدجدید است که مسیحیان با وجود آن که آن را به عنوان متن مقدس دریافت کرده بودند، اما از آنجا که اطلاع نداشتند کدام یک از رسولان مسیح آن را نگاشته، هیچگاه به دروغ نویسنده ای به آن منسوب نکردند، در حالی که اگر مسیحیان به دنبال جعل نام نویسنده و متون مقدس بودند، می توانستند به سادگی نام یکی از رسولان مسیح، مثلاً پطرس یا آندریاس یا یعقوب یا یوحنا -ستون های کلیسا[۲۹]- را بر آن نهند تا به آن وجهۀ قانونی دهند. این بدان معناست که مسیحیان با متون مقدس با اصل امانت داری و به عنوان کلام خدا رفتار می کرده اند و اگر رساله ای به رسولی نسبت داده می شد، دلایل قانع کننده ای برای آن داشته اند، از جمله رسالۀ دوم پطرس.
درگذشت[ویرایش]
پولس پس از تعمید دادنِ عدهای از رومیان با هدایای (کمکهایی که جهت فشارهای اجتماعی که بر مسیحیان وارد میشد) گرد آوری شده به اورشلیم رفت در اورشلیم تعداد زیادی از یهودیان برگردِ او جمع گشته و ازدحام کردند بطوریکه سربازانِ رومی به سختی توانستند پولس را از بین آنان خارج کنند و سپس او را دستگیر کردند. در این دستگیری او تقریباً دو سال در بازداشت بود. درنهایت پولس درخواست کرد تا او را برای محاکمه به روم بفرستند. این خواسته عملی شد، ولی بعد از اینکه به روم انتقال داده شد به مدت دو سال هم در آنجا به قید ملاقات آزاد زندانی بود تا اینکه سرانجام در زمانِ حکومت نرون که مسیحیان بسیاری از جمله پطرس را به سبب آتش سوزی شهر رُم کشته بود، دستور اعدام پولس را نیز داد. در سالِ کشته شدنِ پولس در منابع مختلف اجماع وجود ندارد، چنانکه تعدادی سال ۶۰ و بعضی ۶۴ و برخی نیز ۶۷ میلادی را مطرح کردهاند.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- کتاب مقدس - عهد جدید(انجیل)
- انجیل بارنابا
- نامه پولس به مسیحیان قرنتس
پانویس[ویرایش]
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ پولس رسول موجود است. |
- ↑ اعمال ۲۴:۵
- ↑ اعمال ۱۱:۲۶
- ↑ Al-Hamad and Healey, The Oxford Handbook of Qur’anic Studies, 82.
- ↑ Pokorný, Handbook for the Study of the Historical Jesus, 340.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ «THIRTEEN GOOD HISTORICAL REASONS FOR THE EARLY DATING OF THE GOSPELS».
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ «Evidence for an Early Dating of the Four Gospels».
- ↑ Backhaus, Handbook for the Study of the Historical Jesus, 1752.
- ↑ Riesner, The Blackwell Companion to Paul, 12.
- ↑ «Reasons Why One Should Accept the Traditional Authorship of the Gospels».
- ↑ «Did Matthew, Mark, Luke, and John Really Write the Gospels?».
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 26، آیۀ 17.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 7، آیۀ 57 تا 60.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 26، آیۀ 30.
- ↑ Dunn, The Blackwell Companion to Paul, 139.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 8، آیۀ 1 تا 4.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 26، آیۀ 9 تا 11.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 1، آیۀ 13.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ عهدجدید، رسالۀ اول قرنتیان، باب 15، آیۀ 9.
- ↑ عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب 9، آیهٔ 19 تا 27.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ عهدجدبد، رساله به غلاطیان، باب 1، آیۀ 17 تا 19.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ ۲۱٫۵ ۲۱٫۶ ۲۱٫۷ ۲۱٫۸ عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب 15، آیهٔ 5.
- ↑ عهد جدید، کتاب انجیل مرقس، باب 7.
- ↑ عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب 15، آیهٔ 36.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ عهدجدید، رسالۀ کولسیان، باب 4، آیۀ 10 و 14.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 9، آیۀ 26 و 27.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 9، آیۀ 28.
- ↑ عهدجدبد، رساله به غلاطیان، باب 1، آیۀ 17 تا 19.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ عهدجدبد، رساله به غلاطیان، باب 2، آیۀ 1.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ عهدجدبد، رساله به غلاطیان، باب 2، آیۀ 9.
- ↑ غلاطیان، 1: 11 ـ 12.
- ↑ «PAUL, ARABIA, AND ELIJAH (PDF)» (PDF).
- ↑ عهدقدیم، اول پادشاهان، باب 19، آیۀ 14.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 9، آیۀ 7 و 8.
- ↑ «Saul Escapes in a Basket».
- ↑ عهدجدبد، رساله دوم قرنتیان، باب 11، آیۀ 32 و 33.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 9، آیۀ 23 تا 25.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 1، آیۀ 17 تا 19.
- ↑ «How should the chronologies of Galatians 1:16-17 and Acts 9 be reconciled?».
- ↑ «Saul in Damascus».
- ↑ دوم قرنتیان، 3: 1.
- ↑ «Five Churches founded by Paul».
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 9، آیۀ 26 تا 29.
- ↑ غلاطیان2: 1.
- ↑ اعمال 11: 25-26.
- ↑ ببینید ختنه شدن در مسیحیت اولیه را.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 9، آیۀ 28.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 9، آیۀ 29.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 11، آیۀ 25.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 11، آیۀ 30.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 13، آیۀ 5.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 13، آیۀ 14.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 13، آیۀ 44.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 28، آیۀ 16.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 13، آیۀ 45.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 13، آیۀ 50.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 13، آیۀ 46.
- ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ ۵۷٫۲ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 9.
- ↑ عهدجدید، کتاب اعمال رسولان، باب 15.
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ Dunn, James (2001). "32". In James A. Sanders (ed.). Has the Canon a Contnuing Function (به انگلیسی). In Lee Martin McDonald. p. 577.
- ↑ عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب 15، آیهٔ 13 تا 20.
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ ۶۱٫۲ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 15، آیۀ 24.
- ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 11 تا 17.
- ↑ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 11، آیۀ 37 تا 39.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 15، آیۀ 1 تا 9 و آیۀ 20.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 12، آیۀ 10.
- ↑ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 13، آیۀ 14.
- ↑ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 6، آیۀ 1 تا 10.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 3، آیۀ 1 تا 6.
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 7، آیۀ 23.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 10، آیۀ 28.
- ↑ ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ ۷۱٫۲ ۷۱٫۳ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 11، آیۀ 2 و 3.
- ↑ ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 10، آیۀ 45.
- ↑ ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ ۷۳٫۲ ۷۳٫۳ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 10، آیۀ 47 تا 48.
- ↑ ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 15، آیۀ 7 تا 12.
- ↑ «Why did Paul oppose Peter at one occasion?». ژوئن ۲۶, ۲۰۲۱.
- ↑ Bechtel, Florentine Stanislaus (1910) ."Judaizers" In Herbermann, Charles (ed.). Catholic Encyclopedia. 8. New York: Robert Appleton Company.
- ↑ McGrath, Alister E. (2006). Christianity: An Introduction. Wiley. ISBN 978-1-4051-0901-7.
- ↑ Brown, Raymond E. (1997). An Introduction to the New Testament. Anchor Bible. New York: Doubleday. OCLC 1035750767
- ↑ «Who Wrote the Bible?». history.
- ↑ عهدجدید، رسالهٔ به رومیان، باب 16، آیهٔ 3.
- ↑ عهدجدید، رسالهٔ دوم پطرس، باب 3، آیهٔ 15 و 16.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 15، آیهٔ 1 تا 20.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 7، آیهٔ 1 تا 23.
- ↑ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 7، آیهٔ 1 تا 10.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 5، آیهٔ 1 تا 20.
- ↑ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 7، آیهٔ 26 تا 27.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 15، آیۀ 21 تا 28.
- ↑ ۸۸٫۰ ۸۸٫۱ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 13، آیۀ 28 و 29.
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ عهدجدید، انجیل متی، باب 8، آیۀ 11 و 12.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 9، آیهٔ 13.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 19، آیهٔ 1 تا 9.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 12، آیهٔ 7.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 5، آیۀ 27 تا 30.
- ↑ ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 15.
- ↑ ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ ۹۵٫۲ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 6.
- ↑ «Can We Eat All Things? (1 Timothy 4)».
- ↑ «What does the Bible say about eating meat?».
- ↑ Tom O'Golo (2011). Christ? No! Jesus? Yes!: A radical reappraisal of a very important life. p. 81.
- ↑ «Talk:Jesuism».
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 23، آیهٔ 1 تا 36.
- ↑ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 20، آیۀ 45 تا 47.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 7، آیۀ 6.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 12، آیۀ 37 تا 40.
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 8، آیۀ 44.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 1، آیۀ 14.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 28، آیۀ 16 تا 26.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 17، آیۀ 2.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 19، آیۀ 8.
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 1، آیۀ 1 تا 18.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 22، آیۀ 41 تا 46.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 1، آیۀ 1.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 12، آیۀ 35 تا 37.
- ↑ انجیل لوقا، باب 20، آیۀ 41 تا 44.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 16، آیۀ 16.
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 20، آیۀ 28.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 26، آیۀ 26 تا 28.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 14، آیۀ 22 تا 25.
- ↑ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 22، آیۀ 15 تا 20.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 7، آیهٔ 31 تا 38.
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 1، آیهٔ 29.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 18، آیۀ 29.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 1، آیهٔ 1.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 1، آیهٔ 1.
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 1، آیهٔ 17.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 20، آیهٔ 19.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 15، آیهٔ 2.
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 19، آیهٔ 33 تا 36.
- ↑ ۱۲۸٫۰ ۱۲۸٫۱ عهدجدید، انجیل متی، باب 28، آیهٔ 19.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 18، آیهٔ 6.
- ↑ عهدجدید، رسالهٔ اول قرنتیان، باب 1، آیهٔ 10 تا 17.
- ↑ Slomp، Jan (original on 7 April 2022. Retrieved 22 May 2022.). The 'Gospel of Barnabas' in recent research. Christlich-Islamische Gesellschaft [de]. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ The Historical Course of the Gospel according to Barnabas , by Hosein Tofighi صفحهٔ 30.
- ↑ انجیل برنابا، فصل 70، شمارهٔ 2 تا 10.
- ↑ انجیل برنابا، فصل 218، بند 3.
- ↑ انجیل برنابا، فصل 217، بند 85.
- ↑ انجیل برنابا، ۲–۱۰، ۵۲: ۱۰–۱۴، ۱۲۸: ۸، ۲۱۲: ۵–۶، ۲۱۸: ۳، ۲۲۲: ۳–۳۳۷.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 15، آیۀ 5 تا 22.
- ↑ انجیل برنابا، فصل 220، بند 20.
- ↑ اعمال : 15، 36 تا 41.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 13.
- ↑ اعمال:4، 36-37.
- ↑ کتاب تاریخ تمدن،نوشته ویلدورانت،جلد3،صفحه 684.
- ↑ کتاب تاریخ تمدن، نویسنده ویلدورانت، جلد سوم ص 683.
- ↑ Introduction to the Book of Colossian. ESV Study Bible. Crossway. ۲۰۰۸. شابک ۹۷۸-۱۴۳۳۵۰۲۴۱۵.
- ↑ «The Separation of Paul and Barnabas».
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 13، آیۀ 13.
- ↑ «Introduction to Philemon».
- ↑ عهدجدید، رسالۀ فیلمون، باب1، آیۀ 24.
- ↑ ۱۴۹٫۰ ۱۴۹٫۱ عهدجدید، انجیل لوقا، باب 10، آیۀ 38 تا 42.
- ↑ «Galatians 2:13».
- ↑ «عهدجدید، انجیل متی، باب 16، آیۀ 23».
- ↑ «عهدجدید، انجیل مرقس، باب 8، آیۀ 33».
- ↑ ۱۵۳٫۰ ۱۵۳٫۱ ۱۵۳٫۲ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب ۲۱، آیۀ ۱۵ تا ۱۷.
- ↑ ۱۵۴٫۰ ۱۵۴٫۱ ۱۵۴٫۲ ۱۵۴٫۳ ۱۵۴٫۴ «Peter in Antioch».
- ↑ ۱۵۵٫۰ ۱۵۵٫۱ ۱۵۵٫۲ ۱۵۵٫۳ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 12.
- ↑ ۱۵۶٫۰ ۱۵۶٫۱ عهدجدید، رسالۀ اول قرنتیان، باب 9، آیۀ 5-6.
- ↑ «Pauline epistles».
- ↑ «Barnabas, Saint».
- ↑ «When Christians Disagree».
- ↑ «Barnabas is Reconciled to Paul».
- ↑ مرقس 1: 16 – 20.
- ↑ ۱۶۲٫۰ ۱۶۲٫۱ ۱۶۲٫۲ عهدجدید، انجیل متى، باب ۱۶، آیۀ ۱۸ تا ۱۹.
- ↑ یوحنا21: 15- 19.
- ↑ اعمال: 1: 15 – 16 و 2: 14.
- ↑ ۱۶۵٫۰ ۱۶۵٫۱ عهدجدید، انجیل متی، باب 16، آیۀ 17 تا 20.
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 6، آیۀ 7.
- ↑ عهدجدید، انجیل متی، باب 28، آیۀ 16 تا 20.
- ↑ ۱۶۸٫۰ ۱۶۸٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 1، آیۀ 8.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 11، آیۀ 30.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 2.
- ↑ غلاطیان 2: 11 و 13.
- ↑ Dale B، Martin (۲۰۰۹). "Lecture 9 – The Gospel of Luke". RLST 152: Introduction to the New Testament. Yale University.
- ↑ «St. Luke, biblical author».
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 1، آیۀ 12 تا 15.
- ↑ ۱۷۵٫۰ ۱۷۵٫۱ «Galatians, 2:14».
- ↑ ۱۷۶٫۰ ۱۷۶٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 11، آیۀ 17.
- ↑ غلاطیان:2، 4- 6.
- ↑ twenty Facts That Prove Paul Was a FALSE Apostle[پیوند مرده]
- ↑ ۱۷۹٫۰ ۱۷۹٫۱ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 11، آیۀ 1 تا 4.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 6، آیۀ 12.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 5، آیۀ 6.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 6، آیۀ 15.
- ↑ ۱۸۳٫۰ ۱۸۳٫۱ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 7 و 8.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 4.
- ↑ «Galatians, Ch 2, V 4».
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 11.
- ↑ «Galatians, Ch 2, V12».
- ↑ Dragutin Matak (مه ۲۰۱۲). «Another Look at the Antioch Incident (Gal 2:11-14)». Adriatic Union College. ص. ۵۲.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ غلاطیان، باب 2، آیۀ 14 و 15.
- ↑ ۱۹۰٫۰ ۱۹۰٫۱ «Verse-by-Verse Bible Commentary Galatians ch 2, v 6».
- ↑ ۱۹۱٫۰ ۱۹۱٫۱ «Galatians 2:6».
- ↑ ۱۹۲٫۰ ۱۹۲٫۱ «versebyversecommentary galatians 2:6».
- ↑ عهدجدید، رسالۀ اول قرنتیان، باب 1، آیه 10 تا 17.
- ↑ رسالۀ اول قرنتیان، باب 3، آیۀ 5.
- ↑ عهدجدید، رسالۀ اول قرنتیان، باب 3، آیۀ 11.
- ↑ غلاطیان،باب 2،آیات 7 الی 8.
- ↑ اعمال رسولان،باب 15،آیه 8.
- ↑ غلاطیان : 3 ، 1.
- ↑ رومیان 13: 1 هر شخص مطیع قدرتهای برتر بشود، زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مرتب شده است.- حتی هرکه با قدرت مقاومت نماید، مقاومت باترتیب خدا نموده باشد و هرکه مقاومت کند، حکم بر خود آورد
- ↑ Diane Severance, Ph.D. (آوریل ۲۰۱۰). «Clement of Rome».
- ↑ «Four things Clement of Rome tells us about early Christianity».
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 15، آیۀ 7 تا 11.
- ↑ عهدجدید، اعمال رسولان، باب 10، آیۀ 44 تا 48.
- ↑ «The meaning of Acts 15 : 7».
- ↑ عهدجدید، انجیل مرقس، باب 12، آیۀ 13 تا 17.
- ↑ «Interpretation of John 18:36».
- ↑ عهدجدید، انجیل یوحنا، باب 18، آیۀ 36.
- ↑ اول پطرس 1:1.
- ↑ دوم پطرس 1 : 16 - 18.
- ↑ دوم پطرس 3 : 15 - 16.
- ↑ آیا باز به سفارش خود شروع میکنیم؟ وآیا مثل بعضی احتیاج به سفارش نامه جات به شما یا از شما داشته باشیم؟2قرنتیان 1:3
- ↑ The oxford Dictionry of christion church,p 1051.
- ↑ Old Testament in the New, Steven Moyise, p. 116
- ↑ Stephen L. Harris (1992). Understanding the Bible. Mayfield. p. 388. ISBN 978-1-55934-083-0.
Most scholars believe that 1 Peter is pseudonymous (written anonymously in the name of a well-known figure) and was produced during postapostolic times.
- ↑ Stephen L. Harris (1980). Understanding the Bible: a reader's guide and reference. Mayfield Pub. Co. p. 295. ISBN 978-0-87484-472-6.
Virtually no authorities defend the Petrine authorship of 2 Peter, which is believed to have been written by an anonymous churchman in Rome about 150 C.E.
- ↑ Dale Martin 2009 (lecture). "24. Apocalyptic and Accommodation" در یوتیوب. Yale University. Accessed 22 iulie 2013. Lecture 24 (transcript) بایگانیشده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine
- ↑ Giese, Dr. Curtis P. (2012). 2 Peter and Jude - Concordia Commentary (به انگلیسی). Saint Louis, MO, United States: CONCORDIA PUB HOUSE. p. 11.
- ↑ Wohlenberg, Gustav (1915). Der erste und zweite Petrusbrief (به آلمانی). p. 37.
- ↑ Harvey, Robert W; Towner, Philip H (2009). Second Peter & Jude (به انگلیسی). p. 15.
- ↑ Green, Michael (1987). The Second Epistle General of Peter and the General Epistle of Jude: an Introduction and Commentary (Tyndale New Testament Commentaries) (به انگلیسی). p. 47.
- ↑ Douglas, J. Moo (1996). Second Peter, Jude (The NIV Application Commentary) (به انگلیسی). Zondervan Academic; Annotated edition. p. 24-25.
- ↑ Mounce، Rober H (۱۹۸۲). A Living Hope : A Commentary on I and II Peter. ص. ۹۹.
- ↑ Gilmour, Michael J. (2001). Reflections on the Authorship of 2 Peter (PDF) (به انگلیسی). p. 291.
پیوند به بیرون[ویرایش]
- اعدامشدگان اهل روم باستان
- اعدامشدگان با سنگسار
- اعدامشدگان با گردنزدن
- اعمال رسولان
- افراد اعدامشده توسط امپراتوری روم
- الهیدانان مسیحی سده ۱ (میلادی)
- الهیدانها
- اهالی امپراتوری روم شرقی در سده ۱ (میلادی)
- اهالی طرسوس
- پولس رسول
- پیامبران در مسیحیت
- درگذشتگان ۶۷ (میلادی)
- رسولان در مسیحیت
- زادگان ۵ (میلادی)
- زندانیان
- شخصیتهای عهد جدید
- شخصیتهای کتاب مقدس در اسلام
- شهیدان مسیحی سده ۱ (میلادی)
- عارفان مسیحی
- فرشتهبینان
- قدیسان آناتولی
- قدیسان کاتولیک رومی
- قدیسان کلیسای آنگلیکان
- قدیسان مسیحی عهد جدید
- گروندگان به مسیحیت از یهودیت
- مناقشههای مربوط به یهودیت
- موضوعهای یهودی-مسیحی
- نامهنگاران
- نجاتیافتگان از کشتیشکستگی
- نمادهای ملی مالت
- نویسندگان سده ۱ (میلادی)
- نویسندگان مسیحی
- یهودی مسیحیان اولیه
- یهودیان سده ۱ (میلادی)
- مناقشههای مربوط به مسیحیت و یهودیت
- زداینده ارواح پلید
- بنیانگذاران مذهب
- نویسندگان یهودی هلنیستی
- یهودیان دوره روم