نینوا
نَيْنَوَى | |
دروازهٔ بازسازی شدهٔ ماشکی در نینوا | |
موقعیت | موصل، استان نینوا، عراق |
---|---|
منطقه | میان رودان |
نوع | شهر |
محدوده | ۷٫۵ کیلومتر مربع (۲٫۹ مایل مربع) |
تاریخ | |
رهاشده | ۶۱۲ پیش از میلاد |
حادثهها | نبرد نینوا (۶۱۲ پیش از میلاد) |
نَینَوا (به عربی: نَيْنَوَى) پایتخت باستانی دولت آشور بود و بر کرانهٔ رود دجله در عراق کنونی قرار داشت. شهر نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد به دست اقوام ماد و بابل (مادیها و بابلی ها) ویران شد. آشوریها شهرهای بسیاری بنا کرده بودند، اما بزرگترین شهر بنا شده توسط آنان در آن زمان نینوا محسوب میشد.
واژه «نینوا» بر خلاف آنچه برخی تاریخنگاران میپندارند، از نام نین که نام یکی از خدایان آشور بوده یا از نام نینوس[۱] گرفته شدهاست ، اما نینوا یک اسم خاص است که زادگاه دلاوران نامداری بوده، این شهر در ۱۲۴۸ پیش از میلاد پایتخت آشوریان شد.
مختصری از پیشینه نینوا[ویرایش]
شهر نینوا در سمت راست رود دجله بنا شده بود و درست در جهت مخالف موصل کنونی قرار داشت. در شمال و جنوب شهر، رود دجله جریان داشت و خود به خود از آنجا محافظت می نمود و سدی را به وجود آورده بود، شمال غربی و جنوب آن نیز بر اثر جریان رود زور محافظت میشد. در طرف دیگر شهر هم تپهها و کوهستانهای سخت گذر واقع شده بودند. علاوه بر این، حصارها و قلاع بسیاری در اطراف شهر به دست معماران زبردست آشوری بنا شده بود. عرض دیوارهای شهر طوری بود که دو ارابه دو اسبه در آن واحد پهلو به پهلو از روی آن میتوانستند عبور کنند. چون باغات زیادی در آن قرار داشتند، لذا در صورت محاصره دشمن، اهالی شهر از لحاظ آذوقه و خوراک در مضیقه قرار نمیگرفتند. پیرامون شهر ۱۵۰۰ برج نیز قرار داشت که هر برج دویست پا ارتفاع داشت اما بلندی حصار شهر یکصد پا بودهاست.
همه خیابانهای شهر وسیع و به شکل صلیب بودند و آنها را سنگفرش کرده بودند. شهر روی هم رفته ۱۵۰ دروازهٔ برنزی داشت که کنار هر دروازه نیز یک پاسگاه مخصوص برنزی ساخته شده بود. بر سر هر یک از چهار راهها، چهار برج بسیار مستحکم برای مقابله با دشمن بنا شده بود. تمامی خانههای شهر را لوله کشی کرده بودند. در بیرون از شهر دریاچهای مصنوعی احداث کرده بودند و آب را از سرچشمههای کوهستانی تأمین میکردند و به این ترتیب، شهر را از آب بی نیاز میساختند. در همین شهر بود که آشور بانیپال، پادشاه آشور، بایگانی و کتابخانهای سلطنتی دربرگیرنده چند صد اتاق بنا کرده بود و این نخستین کتابخانهٔ شناخته شده در جهان محسوب میشود. در سال ۱۸۵۰ م. ده هزار لوح به اندازههای مختلف، که بر طبق اصول ریاضی تنظیم شده بودند، از این کتابخانه بدست آمدند.
ویرانی نینوا[ویرایش]
خراب شدن شهر نینوا و رویدادهای سال ۶۱۲ ق.م. برای ما چندان روشن نیست، تاریخ گد دربارهٔ اقدامات هوخشتره خاموش است. شاید مادیها سرگرم تحکیم پشت جبهه خود بودند و مثلاً میخواستند پادشاهی سکا را تحت انقیاد خود درآورند. دانسته نشده که در آن زمان نیروهای بابلی به چه کاری مشغول بودند. «تاریخ گد» آنجا که مربوط به این بخش است، سخت آسیب دیده است.
در سال ۶۱۰ پیش از میلاد، عملیات نبوپلسر صرف برقراری آرامش ایالات اصلی آشور گشت. در ماه آبان، مادیها به لشکریان بابل پیوستند و ارتش متحدین، به سوی حرّان حرکت کرد. لشکریان آشور-اوبلیت دوم و لشکریان مصری که از وی پشتیبانی میکردند، به محض نزدیک شدن ارتش متّحدین، حرّان را رها کردند و در آن سوی فرات - ظاهراً - به دژ کارکمیش پناه بردند. حرّان به آسانی تسخیر گردید و نبوپلسر - چنانکه به نظر میرسد - این بار وسواس مذهبی را به سویی افکند و از آن شهر مقدّس مردم سوریه و میانرودان، غنایم فراوان به دست آورد و پس از آن، نیروهای اصلی ماد به میهن خویش بازگشتند.
پایان پایتختی[ویرایش]
در خاور باستان از عهد هیتیها، ترتیب تقسیم غنایم میان دو متّحد چنین بود: یک سو اسیران و اموال منقول را تصرف میکرد و متّحد دیگر، شهر و حصار و زمین را. از این رو، از آنجا که بابلیان به گرفتن غنایم پرداختند، نشان میدهد که شهر حرّان نصیب مادیها شدهاست. گمان میرود که عملیات جنگی تا بهار سال ۶۰۹ پیش از میلاد ادامه داشتهاست. آشوروبالیت دوّم، در ماه دوعوز[۲] نیروی امدادی کلانی دریافت کرد و لشکریان فرعون مصر، نخو به یاری وی شتافتند و وی علیه حرّان حمله متقابلی را آغاز کرد. آشوریان و مصریان پادگانهای کوچک بابلی را از پای درآورده، حرّان را محاصره کردند، ولی در ماه شهریور، نیروی اصلی نبوپلسر به کمک بابلیان محصور در حرّان رسید. آشور-اوبلیت دوم به ظاهر کوشید تا اورارتو را با خبر سازد، ولی در همان اوان، مادیها ضربه قاطعی به اورارتو وارد آوردند و به ظاهر به توشپا پایتخت آن کشور که در کنار دریاچه وان بود، رسیدند و دولت اورارتو را مطیع خویش ساختند.
در باختر فرات، ابتکار عمل به دست مصریان افتاد و ایشان ادعای حاکمیت بر سراسر سوریه و فلسطین را داشتند. لشکریان آشور در دژ کارکمیش موضع گرفتند. از آنجا که دژ مزبور، بر مهمترین گذرگاه رود فرات و جادههای کاروان رویی که به سوریه و میانرودان منتهی میشد، مسلط بود، بابلیها و ماد یها نمیتوانستند اجازه دهند که چنین دژ بزرگ و فوق العاده نیرومندی در دست دشمنان ایشان باشد. مقارن آن روزها، تقسیم میراث آشور میان بابل و ماد انجام گشت و کارکمیش سهم بابل شد. بدین سبب گمان میرود که مادیها در نبردهای بعدی که با مصریان درگرفت، شرکت نکردند یا اینکه نیروهای اصلی ایشان وارد عرصه پیکار نشدند.
نفوذ بابل[ویرایش]
در سال ۶۰۵ ق. م، لشکریان بابل به فرماندهی شاهزاده نبوکد نصر[۳]، دژ کارکمیش را محاصره و سپس با حملهای تسخیر کردند. مصریان رانده شدند و بابلیها بدون اینکه با دشواری مهمی روبرو شوند، سوریه و فلسطین را تصرف کردند. عمر بقایای پادشاهی آشور نیز بدین شیوه پایان یافت.
نبوپلسر در همان سال درگذشت. اما فعالیت هوخشتره پیشوای ماد، با وجود کهولت سن، هنوز پایان نیافته بود. لشکرکشی کوتاه، اما هولناک بابلیها و مادها چنان ویرانگر بود که سرزمین اصلی آشور، که به تقریب دو هزار سال پیوسته مسکونی و پر رونق بود، به ویرانهای تبدیل شد؛ و آخرین بقایای امپراتوری ای که زمانی از همین شهر بر دنیای باستان فرمان میراند، پایان یافت و به سرعت دچار فروپاشی شد و در دههها و سدههای پس از آن، آنچه از آن پادشاهی باقیماند، تنها خاطره ستمگریهای آن بود. نبوپلسر در اظهار نظری به چنین واقعیتی اشاره دارد:
من سرزمین آشور را قتلعام و قلع و قمع کردم، و سرزمین دشمن را به تلی از ویرانه مبدل ساختم. آشوریان، که از روزگاران دور بر همه این اقوام حکومت کرده یوغ سنگینشان بر مردم این سرزمین بابل آسیب وارد ساخته بود، من پایشان را از اکد بریدم و یوغشان را برانداختم.
حزقیای نبی[ویرایش]
صفینا، نواده حزقیا، فرمانروای یهودیه که سناخریب او را به پرداخت خراج تحقیرآمیزی مجبور کرده بود، سنگ گورنبشته دیگری برجای گذاشته برای مردمی که بارزترین میراثشان، نفرتی ابدی به همسایگانشان بود:
مردم آشور پس از ویرانی[ویرایش]
از شهرهای بزرگ، جز «نینوا» و کلخو چیزی برای سین-شار-ایشکون[۴] باقی نمانده بود، ولی وی مأیوس نشد. وی در سال ۶۱۳ پیش از میلاد موفق شد آرامیان ایالت سوخو را - بر فرات - علیه بابل برانگیزد و بدین شیوه بهطور موقت، نیروهای بابل را بدان سو منحرف و از آشور منصرف ساخت.
روشن نیست که مادیها در آن زمان به چه کاری مشغول بودند. از برخی روایات چنین برمی آید که ایشان در آن هنگام مشغول محاصره نینوا بودهاند. «سین-شار-ایشکون» و لشکریان آشور نیز در طی سال ۶۱۳ ق. م هیچ اقدامی به انجام نرساندند و گمان میرود که شاید به واقع، در نینوا محصور بودهاند. با این وجود آنچه که از متن تاریخ گد و کتاب ناحوم نبی میتوان استخراج کرد، همه از کوتاهی مدت محاصره نینوا و اینکه به ناگهان به تسخیر در آمد، حکایت میکنند. بدین سبب به احتمال قوی مادیها در سال ۶۱۳ پیش از میلاد در نقطه دیگری سرگرم نبرد بودهاند.
شاید آشور با بکارگیری تمام منابع باقیمانده خود، در یک تلاش با تمام وجود، میتوانست در برابر هر کدام از بابلیها یا مادیها به تنهایی دوام آورد. اما امپراتوری آشور در رویارویی با اتحاد میان این دو مخالف قَدَر، محکوم به شکست بود.
آشوریانی که توانستند از سقوط کشورشان جان سالم به در ببرند، مجبور شدند زندگی خود را در سایه اربابان تازه در سختی و تنگدستی بگذرانند و در شگفت بودند که چرا خدای بزرگ آشور، آنها را به خود وا گذاشتهاست. با گذشت سالیان، فرزندان آنها و فرزندان فرزندانشان، کاملاً و برای همیشه جذب دیگ در هم جوش و مدام در حال تولید مثل اقوام گوناگون شدند؛ و به زودی دیگر آشوریانی باقی نماندند که در شگفت شوند.
تاریخ گد[ویرایش]
تا آنجا که از متن بریده بریده و تا اندازهای ناقص تاریخ گد میتوان فهمید، این بار بابلیان و مادیها اقدامات خویش را هماهنگ ساختنه بودند. به ظاهر لشکریان نبوپلسر و جنگاوران هوخشتره در دره دیاله به هم رسیدند و یکجا از رود رادان رودآدم کنونی در محل برخورد آن رود و دجله گذشتند و به سوی حصار نینوا حرکت کردند. از ماه سیمان تا آب[۵] سال ۶۱۲ ق. م، سه نبرد در زیر حصار پایتخت آشور رخ داد. نبرد نخست منجر به شکست آرپاکس مادی و نبرد دوّم به شکست بلسیس بابلی انجامید[۶].
سقوط نینوا[ویرایش]
سرانجام در ماه آب [۷]. حمله به نینوا، به سبب طغیان آب[۸] که حصار گلین شهر را خراب کرد، به موفقیت انجامید. متحدان وارد نینوا شدند. در داخل شهر، جنگهای خیابانی آغاز شد. هر که قادر به حمل سلاح بود، کشته شد و دیگران را به بردگی بردند و در همان روز سین-شر-ایشکون شاه آشور خود را به میان شعلههای آتش افکند. فاتحان دربارهٔ کسانی که سهم جنگاوران شده بودند، پشک میزدند. کودکانی را که نمیتوانستند زحمت راه رفتن بر خود هموار کنند، در جا میکشتند و زنان بزرگان را مجبور میکردند[۹] که با دامن دریده حرکت کرده به بردگی روند.
ماهیت جنگها[ویرایش]
اطلاعات موجود نشان میدهد که رفتار مادیها و متحدان ایشان با آشوریان مغلوب، به مراتب ملایم تر و بهتر از روش پیشین آشوریان بودهاست. تاریخ گد یادآور میشود که «بزرگان»، یعنی اعیان و متشخّصان بیشتر در معرض کشتار قرار گرفتند. کتسیاس میگوید که فاتحان، آثار نینوا را از روی زمین محو کرده و ثروتهای آن شهر را به اکباتان، پایتخت ماد فرستادند ولی، ساکنان نینوا را در محل باقی گذاشته در دهکدههای پیرامون آن مسکن دادند.
به هر تقدیر مدارک موجود گواهی میدهد که مادیها، قوم آشور و تودههای ستمدیده آن را نابود نکردند و قصد نابودی ایشان را هم نداشتند و اگر هم در طی جنگ با آشور، اسیران فراوان گرفته به بردگی بردند، ولی از برده ساختن تمام اهالی آشور سخنی در میان نبود و حال آنکه آشوریان در گذشته چنین نمیکردند. این را دو سبب بود:
نخست آنکه مادیها بیشتر نیروی خویش را از مردم اقوامی که آشور به اسارت درآورده بود گرفته بودند و عامه مردم آشور نیز از لحاظ ترکیب اجتماعی و وضع معاش خویش، به هیچ وجه فرقی با ستمدیدگان سرزمینهای مطیع آشور نداشتند و دوّم آنکه، تکامل تولیدات برده داری در خود خاک ماد در سطحی بود که نمیتوانست شمار زیادی برده را جذب کند.
هوخشتره و نبوپلسر[ویرایش]
هوخشتره در روز ۲۰ ایلول[۱۰] سال ۶۱۲ پیش از میلاد به ماد بازگشت. نبوپلسر دهکدهها و نقاط مسکونی آشور دستبرد میزدند و غارت میکردند. بدین ترتیب نینوا سقوط کرد. ولی جنگ پایان نیافته بود. بخشهایی از لشکر آشور به سرکردگی آشور-اوبلیت دوم[۱۱] توانستند هنگام حمله به نینوا، از آن شهر بیرون روند. آشور-اوبلیت دوم در حرّان که در آن زمان بزرگترین شهر شمالی میانرودان بود، پنهان شد. شهر مزبور از شاهان آشور حق خودمختاری دریافت کرده بود و به ظاهر به همین سبب هوادار آشور بود. آشور-اوبلیت دوم در زمان حیات آشوربانیپال پدر خویش، کاهن معبد سین در حرّان بود - خدایی که در سوریه و میانرودان بسیار محترمش میداشتند - و بدین سبب روابط استواری با آن شهر داشت. او در پاییز سال ۶۱۲ ق. م در حرّان به تخت پادشاهی آشور نشست و با عنوان آشور-اوبلیت دوم تاجگذاری کرد و در آنجا، بقایای لشکریان آشور و دستههای متحدانی که به سببی از مادیها و بابلیان انتظار خیری نداشتند و میخواستند مبارزه را ادامه دهند و موجودیت پادشاهی آشور را نگاه دارند[۱۲]، به دور آشور-اوبلیت دوم گرد آمدند. امید اصلی ایشان به مصر و فرعون «نخوی دوّم» بود. اورارتو که سکاها ناتوانش کرده بودند و از خطر ماد بیمناک بود نیز - به نظر میرسد - اتحاد با آشور را نگاه داشته بود. باور کردن این حقیقت که شکست آشوریان به راستی قطعی و جبرانناپذیر است، برای همه دشوار بود.
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ یا نینی. نینیب
- ↑ تیر
- ↑ بخت النصر
- ↑ از واپسین شاهان آشور که قصد داشت قدرت را برگرداند
- ↑ خرداد تا مرداد
- ↑ دو نام اخیر باید به جای هووخشتره و نبوپیلسر باشد که از منابع یونانی هستند
- ↑ مرداد
- ↑ که بهطور مصنوعی ایجاد شد
- ↑ برای خوار و رسوا کردن بزرگان آشور
- ↑ شهریور
- ↑ به ظاهر برادر کوچکتر آشوربانیپال و عموی سینشاریشکون
- ↑ حتا در بخشی از خاک پیشین آن هم که شده
منابع[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «نینوا». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۰۱۱.