نوح

این یک مقالهٔ خوب است. برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از حضرت نوح)

نوح
قربانی نوح اثر دنیل مک‌لایس
اطلاعاتِ درون‌داستانی
خانواده
طول عمر۹۵۰ سال

نوح (به عبری: נוֹחַ) از شخصیت‌های سفر پیدایش در تورات و قهرمان نسخهٔ عبری افسانهٔ طوفان است. به گفتهٔ پیدایش، با آمیزش پسران خدایان و دختران آدمیان، غول‌هایی به نام نفیلیم پدید آمدند و شرارت زمین را پر کرد. پس خدا از آفریدن انسان پشیمان شد و تصمیم گرفت تا همهٔ موجودات را با طوفان نابود کند اما به نوح خبر داد که کشتی بسازد و نجات یابد. وقوع طوفانی در مقیاس جهانی با کشفیات بشر در علومی مانند زمین‌شناسی و دیرینه‌شناسی در تضاد است.

به روایت تورات، هنگام تولد نوح پدرش گفت او «ما را کار و زحمت زمینی که خدا نفرین کرده تسلی خواهد داد.» وقتی پسران خدایان با دختران آدمیان آمیزش کردند، از ایشان نژادی به نام نفیلیم پدید آمد که غول بودند. خدا که شرارت‌های انسان را دید، از آفرینش او پشیمان شد و تصمیم به نابودی‌اش گرفت اما به نوح که در شرارت‌های نسل خود بی‌تقصیر بود، خبر داد که کشتی بسازد تا با خانواده‌اش و سایر موجودات نجات پیدا کند. بعد از اینکه نوح سوار کشتی شد، یهوه دریچه‌های آسمان را باز کرد و آب‌ها، زمین را در خود گرفتند و سایر انسان‌ها و موجودات نابود شدند. متن سفر پیدایش دربارهٔ مدت طوفان دارای تناقض است و یک بار آن را دو ماه و بار دیگر یک سال دانسته‌است. به هر روی، با پایین آمدن آب‌ها، نوح از کشتی پیاده شد و به یهوه قربانی تقدیم کرد؛ خدا با استشمام بوی خوش قربانی، عهد کرد که دیگر هرگز آنچه انجام داده را تکرار نکند و کمان خویش (رنگین‌کمان) را به نشانهٔ آن در آسمان قرار داد تا فراموش نکند. نوح بعد از پیاده‌شدن، تاکستانی کاشت و شراب درست کرد. او از آن شراب نوشید و مست شد. زمانی که نوح مست و برهنه در خیمهٔ خود خوابیده بود، پسرش حام لختی او را دید و برادرانش سام و یافث را آگاه کرد. نوح که به هوش آمد و از ماجرا آگاه شد، کنعان پسر حام را نفرین کرد که «بردهٔ حقیر» برادرانش باشد. به گفتهٔ سفر پیدایش، نوح در ۹۵۰ سالگی مرد.

افسانهٔ طوفان ریشه در اساطیر بین‌النهرینی دارد و به‌نظر می‌رسد در اثر طغیان‌های پی‌درپی دجله و فرات شکل گرفته‌است. احتمالاً زمانی که یهودیان نیاز به تاریخی مکتوب را احساس کردند، آن را از مردم بین‌النهرین، به خصوص بابلی‌ها و حماسهٔ گیلگمش، وام گرفتند تا پاسخی به افسانه‌های مشابه نزد ملل دیگر باشد. زمان نگارش این بخش‌های تورات نیز دورهٔ تبعید یهودیان به بابل یا حتی بعد از آن دانسته می‌شود. نوح مانند اوتنپیشتی پس از پایان طوفان قربانی تقدیم می‌کند و در هر دو افسانه خدایان با استشمام بوی خوش قربانی، عهد می‌بندند دیگر برای نابودی انسان‌ها تلاش نکنند. این داستان علاوه بر نسخهٔ یهودی و بین‌النهرینی، نسخه‌های متعدد دیگری هم دارد؛ از جمله نسخهٔ هوری که ممکن است واسطهٔ میان قصهٔ بابلی و نسخهٔ یهودی بوده باشد. تولد نوح شباهت بسیار روشنی به خلقت انسان در افسانهٔ آفرینش بابلی دارد و در آن داستان، مردوک (خدای متعال) برای رهایی خدایان دیگر از کار و زحمت، انسان را می‌آفریند. سایر بخش‌های داستان نوح به اساطیر یونانی و اوگاریتی شبیه است.

نوح در ادیان ابراهیمی، نظیر یهودیت، مسیحیت، اسلام و بهائیت، شخصیت مهمی محسوب می‌شود. در همان دوران باستان برخی نویسندگان یهودی متوجه شباهت نوح با دیگر قهرمانان طوفان، مثل زیوسودرای سومری و دئوکالیون یونانی، شده بودند. در منابع یهودی دورهٔ معبد دوم تأکید زیادی بر این شده که نوح حلال‌زاده و واقعاً از نسل پدرش بوده، نه حاصل رابطهٔ پنهانی مادرش با نفیلیم‌ها؛ ظاهراً هدف این منابع ایجاد تمایز میان نوح با قهرمانان فوق بشری طوفان در افسانه‌های ملل همسایه بوده‌است. در مسیحیت، نوح پیش‌درآمد عیسی و طوفان پیش‌درآمد غسل تعمید به‌شمار می‌آید. قرآن نیز داستان طوفان را بازگو کرده ولی تفاوت‌هایی با روایت تورات دارد. نوح در قرآن، برخلاف تورات، پیامبر است؛ او کفار را به پرستش الله دعوت می‌کند اما آنان نمی‌پذیرند و نتیجتاً، طوفان به عنوان عذاب نازل می‌شود. در روایت قرآن، همسر نوح و یکی از پسرانش در طوفان کشته می‌شوند. به نظر قرآن‌پژوهان معاصر، نسخهٔ قرآنی تحت‌تاثیر روایت‌های آگادایی از سرگذشت نوح بوده‌است.

نام[ویرایش]

دربارهٔ ریشهٔ نام نوح (با تلفظ nōaḥ در زبان عبری) فرضیهٔ جامعی وجود ندارد که مقبول همه باشد. به نوشتهٔ آیزاک کیکاوادا اما با توجه به ریشهٔ اولیهٔ نام در عبری (نوخ به معنای «استراحت کردن»، «نشستن» یا «پاسخ دادن»)، معنای احتمالی نوح «استراحت کردن/آرامیدن [در شئول]» است. سفر پیدایش ۵:۲۹ در تورات، نوح (נֹחַ، نخ) را به معنای «تسلی دهنده» (נחם، نخم) از «کار» (עשה، عشه) و «زحمت» (עצב، عصب) می‌داند که برداشتی عامیانه و اشتباه است. معرفی نوح در پیدایش ۶:۶ تا ۶:۸ نشان‌دهندهٔ بازی با کلمات در متن عبری کتاب است (حروف عبری متن اصلی در کنار معادلشان در الفبای فارسی در داخل پرانتز درج شده‌اند):[۱]

و خداوند از خلق کردن (עשה، عشه) انسان بر روی زمین پشیمان (נחם، نخم) شد و در دل اندوهگین (עצב، عصب) گشت و گفت انسان را که خود خلق کرده‌ام، نابود (מחה، مخه) خواهم کرد… نوح (נח، نخ) در نظر خدا مرحمت (חן، خن) یافت.

به نظر کیکاوادا در دو عبارت نوح و مرحمت، دو حرف خ و ن جابه‌جا شده‌اند. به علاوه، در داستان یکی از پسران نوح حام (חם، خم) نامیده شده که با تسلی (נחם، نخم) و شرارت (חמס، خمس) شباهت دارد. در ۶:۱۱ نوشته شده‌است که «جهان مملو از شرارت (חמס، خمس) شده بود.» مجدداً در ۶:۱۳ کلمات نوح (נח، نخ) و شرارت (חמס، خمس) در کنار یکدیگر استفاده شده‌اند.[۱] توصیف تورات از نام نوح، شباهت نزدیکی با شرح آفرینش انسان در انوما الیش، اسطوره آفرینش بابلی، دارد و مشابه نوح، در آن قصه نیز انسان خدایان را از کار و زحمت رهایی می‌بخشد؛ توصیف پیدایش از نوح چنین است: «او ما را تسلی خواهد داد از کار و زحمت دستان ما از زمینی که الوهیم آن را نفرین کرده‌است.» انوما الیش دربارهٔ خلقت انسان می‌گوید: «[ائا] خدمت خدایان را [بر انسان‌ها] تحمیل کرد تا خدایان را آزاد کند.»[۲]

شخصیت‌های بین‌النهرینی مرتبط با نوح اسامی حاکی از طول عمر دارند؛ زیوسودرا: «حیات روز[های] طویل»، اوتنپیشتی: «حیات یافته‌ام» و اومول: «روز [مرگم] دور است.» تفاوت اصلی نوح با قهرمانان بین‌النهرینی آنجاست که اینان نامیرا هستند ولی نوح در پایان داستان می‌میرد. به همین دلیل، آیزاک کیکاوادا معتقد است نام نوح دال بر میرندگی دارد: «آرامیدن [در شئول]». شئول در واقع جهان مردگان در اسرائیل باستان بوده‌است و در بخش‌های دیگر تنخ، مردگان در شئول آرام می‌گیرند: «در آنجا شریران از شورش بازمی‌ایستند، و در آنجا خستگان می‌آرامند.» (ایوب ۳:۱۷) و «به سلامتی داخل شده، بر بسترهای خویش آرامی خواهند یافت.» (اشعیاء ۵۷:۲)[۳]

روایت کتاب مقدس[ویرایش]

نوح در آستانه طوفان اثری از جان لینل

داستان نوح و طوفان در باب‌های ۶ تا ۱۰ سفر پیدایش روایت شده‌است. سفر پیدایش اولین کتاب از پنج کتاب تورات و به‌طور کلی اولین کتاب در مجموعه کتاب مقدس است. در نظر اکثر پژوهشگران، سفر پیدایش در دوره هخامنشی (۵۵۰–۳۳۰ قبل از میلاد) نوشته شده‌است.[۴] با این وجود، از آنجا که در دیگر بخش‌های تنخ اشاره‌ای به اتفاقات ۱۱ باب ابتدایی نشده، اقلیت قابل توجهی از محققان اعتقاد دارند که ۱۱ باب ابتدایی پیدایش (از آفرینش تا پایان طوفان) محصول دوره‌ای متاخرتر است و احتمالاً به قرن سوم قبل از میلاد تعلق دارد.[۵]

طوفان[ویرایش]

نوح از نسل خنوخ — که با خدا قدم می‌زد و خدا برگرفتش — و پسر لمک بود. لمک به هنگام تولد نوح ۱۸۲ ساله بود و پسرش را «نوح» نام نهاد زیرا این نوزاد «ما را تسلی خواهد داد از کار و زحمت دستان ما از زمینی که الوهیم آن را نفرین کرده‌است.»[۶] نوح هفت تا ده نسل بعد از آدم و حوا (۱٬۶۵۶ سال) متولد شده بود.[۱] لمک بعد از تولد نوح، ۵۹۵ سال دیگر بزیست و پسران و دختران آورد. خود نوح نیز در پانصد سالگی صاحب سام، حام و یافث شد.[۶] زمانی که مردم در زمین زیاد شدند، پسران خدایان، دختران آدمیان را نیکومنظر یافتند و با ایشان آمیزش کردند. بدین ترتیب نژاد جدیدی به نام نفیلیم پدید آمد. چون یهوه — نام خدای داستان به روایت «جِی»؛ پایین‌تر را ببینید — شرارت‌های اینان را دید، از آفرینش آدمیان پشیمان شد و قلبش شکست. نتیجتاً، تصمیم گرفت همهٔ موجودات را نابود کند. اما نوح با خدایان قدم زد و در نظر الوهیم — نام خدای داستان به روایت «پی» — مرحمت یافت. نوح پسر لمک در شرارت‌های نسل خود شریک نبود.[۷] اینکه راوی می‌گوید نوح در شرارت‌های نسل خود بی‌تقصیر بود، در واقع از سنت کاهنی اسرائیلی گرفته شده که حیوانات قربانی را مبری از ناپاکی توصیف می‌کند.[۸] الوهیم به نوح گفت:

تصمیم گرفته‌ام همه آدمیان را نابود کنم زیرا زمین از ایشان پر از ظلم گشته‌است. حال آنان را به همراه زمین نابود می‌کنم. برای خود از چوب درخت سرو کشتی بساز… من نیز بر زمین طوفانی خواهم آورد و هر چه بر زمین باشد، خواهد مرد. اما با تو عهدی می‌بندم؛ تو وارد کشتی خواهی شد، تو، پسرانت، زنت و زنان پسرانت با تو خواهند بود. و از همه زندگان، نر و ماده، با خود به کشتی ببر. از همه پرندگان، از همه حیوانات و از همه خزندگان، دو تا از هر نوع، نزد تو خواهند آمد تا زنده نگاهشان داری. و از هر غذایی که خوردنی است، با خود ببر تا غذای تو و آنان باشد.

خدای نوح به او اجازه می‌دهد همسر، پسران و همسران پسرانش را با خود به کشتی ببرد؛ این تعریف سنتی خانواده در اسرائیل باستان از دیدگاهی دینی، اجتماعی و اقتصادی بود.[الف] در واقع اگر نوح بدون اینان وارد کشتی می‌شد، خواننده باستانی اسرائیلی «رستگاری نوح» را یک رستگاری واقعی محسوب نمی‌کرد.[۹] نوح سپس آنچه یهوه به او گفته بود انجام داد؛[۷] یهوه با او گفت: «داخل کشتی شو، تو و خانواده‌ات، تنها تو را در این نسل از صالحان یافتم. هفت جفت از هر حیوان و پرنده پاک و یک جفت از هر حیوان و پرنده ناپاک با خود ببر. چرا که من تا هفت روز دیگر برای چهل شب و چهل روز باران به زمین خواهم فرستاد و همه موجودات زنده از بین خواهند رفت.» و نوح آنچه خدا به او گفته بود انجام داد. او که در این زمان ۶۰۰ ساله بود، با خانواده‌اش وارد کشتی شد تا از طوفان نجات یابد و حیوانات را نیز با خود برد و یهوه در کشتی را بست. پنجره‌های آسمان گشوده شد و هفت روز بعد طوفان شد و برای چهل روز بارید. آب به اندازه‌ای زیاد شد که کشتی را روان کرد و همه کوه‌های زیر آسمان را پنهان کرد. تمام موجودات زمین مردند. تنها نوح و آنان که با او بودند زنده ماندند. آب ۱۵۰ روز بر روی زمین بود.[۱۰] وقایع طبیعی داستان به صورت اتفاقی انتخاب نشده‌اند؛ این وقایع به گونه‌ای چیده شده‌اند که روند خلق جهان که در باب اول سفر پیدایش توصیف شده را بر عکس کنند؛ مثلاً، اهالی خاورمیانه باستان تصور می‌کردند آسمان گنبدی است که از زمین در برابر آب‌های بهشتی حراست می‌کند (باب اول، آیات ۶ تا ۷) و باز شدن پنجره‌های آسمان در قصه نوح در نقطه مقابل آن قرار دارد.[۹]

تابلوی طوفان نوح، اثر میکل‌آنژ

خدا نوح و کشتی را به خاطر آورد. پس بادی فرستاد تا آب متوقف شود. پنجره‌های آسمان بسته شدند و آب به مرور از روی زمین رفت. بعد از ۱۵۰ روز که آب کم شد، در هفتمین روز از هفتمین ماه، کشتی بر کوه آرارات آرام گرفت. پایین رفتن آب تا ماه دهم طول کشید و در اولین روز از دهمین ماه، نوک قله‌ها هویدا شد. در چهلمین روز، نوح دریچه کشتی را گشود؛ زاغی را بیرون فرستاد و تا زمانی که آب خشک شد، بیرون بود. سپس کبوتری فرستاد تا ببیند آب از سطح زمین رفته‌است. اما کبوتر جای پایی نیافت و برگشت زیرا زمین زیر آب بود. هفت روز صبر کرد و دوباره کبوتری فرستاد و این بار با برگ زیتونی به منقار بازگشت. نوح دانست آب کم شده‌است. هفت روز دیگر کبوتری فرستاد و کبوتر بازنگشت. نوح متوجه شد که زمین خشک شده‌است. پس الوهیم به آن‌ها دستور داد پیاده شوند و در زمین پراکنده و زیاد شوند.[۱۱]

بعد از طوفان[ویرایش]

آنگاه نوح برای یهوه قربانگاهی ساخت و از همه حیوانات پاک و از همه پرندگان پاک به قربانگاه پیشکش کرد. زمانی که خدا بوی خوش را استشمام کرد، در قلب خود گفت: «دیگر هرگز زمین را به خاطر انسان‌ها نفرین نخواهم کرد و هرگز موجودات زنده را آنگونه که نابود کردم، از بین نخواهم برد.» او نوح و پسرانش را برکت داد و به ایشان گفت ترسِ شما را در همه حیوانات قرار دادم و همه موجودات زنده غذای شما خواهند بود، فقط آن‌ها را وقتی خون در رگ‌هایشان است مخورید. همچنین هر انسانی که خون انسان دیگری را بریزد، خون او نیز باید ریخته شود. سپس الوهیم با نوح و پسرانش عهد بست:[۱۱]

با تو و نوادگانت و همه موجودات زنده‌ای که با تو هستند عهد می‌بندم که دیگر هرگز موجودات را با سیل و طوفان از بین نبرم و هرگز طوفانی نخواهد بود که زمین را نابود کند. کمان خود را در ابرها می‌گذارم تا نشان عهد میان من و زمین باشد. زمانی که ابرها بر فراز زمین آورم، کمان را می‌بینم و عهدی که با شما بستم را به خاطر می‌آورم.

مستی نوح از نقاش آلمانی که نامش مشخص نیست

در ادامهٔ روایت، سام، حام و یافث پسران نوح بودند که از کشتی خارج شدند و از نسل ایشان زمین پر شد. حام پدر کنعان بود. نوح سپس تاکستانی کاشت و از شراب آن خورد و مست شد و در خیمه خود عریان خوابید. حام، پدر کنعان، لختی پدرش را دید و برادرانش را مطلع کرد. سام و یافث با خود ردایی برده و نوح را پوشاندند. زمانی که مستی از سر نوح پرید و آگاه شد پسر کوچکش با او چه کرده، گفت: «لعنت بر کنعان. بردهِ حقیر برادرانش باشد. برکت خداوند بر سام و کنعان برده او باد. خدا زمین را به او دهد و او در خیمه‌های سام زندگی کند و کنعان برده او باشد.» کتاب مقدس روایت کرده که نوح ۳۵۰ سال بعد از طوفان زیست و در ۹۵۰ سالگی مرد.[۱۲] باب ۱۰ به نوادگان فرزندان نوح که به گفته نویسنده کتاب نسل بشر دوباره از ایشان پدید آمد اشاره‌است.[۱۳] غیر از سفر پیدایش، تنها یک اشاره دیگر به نوح در کتاب مقدس وجود دارد؛ او در کتاب حزقیال یکی از ۳ مرد صالح دوران باستان نامیده شده‌است.[۱۴]

دیدگاه تاریخی[ویرایش]

طوفان[ویرایش]

وقوع طوفانی در مقیاس جهانی با درک امروز بشر از علومی مانند زمین‌شناسی و دیرینه‌شناسی در تضاد است.[۱۵][۱۶] با این وجود، داستان طوفان بزرگی که برای نابودی نسل بشر فرستاده می‌شود، به حدی در اساطیر مردمان مختلف در سراسر جهان رایج است که به نظر می‌رسد یک ویژگی عمومی در تصورات انسانی باشد. عناصر بین‌النهرینی در روایت کتاب مقدس آشکار است[۱۷] و بیشتر محققان پذیرفته‌اند که افسانهٔ طوفان ابتدا در آن سرزمین شکل گرفته‌است. با توجه به وابستگی زندگی مردم بین‌النهرین به دو رودخانه بزرگ دجله و فرات، سیل و طوفان و خسارات پس از آن امری رایج در منطقه بوده‌است و رایج شدن چنین داستانی نزد مردم دور از انتظار نیست. قدیمی‌ترین نسخه داستان باید ریشه در گذشته‌های بسیار دور و قبل از اختراع خط داشته باشد. توصیفات جهانِ پیش از طوفان در نسخه بابلی یادآور نیزارهای جنوب عراق است که در آن، خانه‌ها و قایق‌ها از نی ساخته می‌شدند.[۱۸]

به گفتهٔ اروین فینکل، شباهت روایت سفر پیدایش و لوح ۱۱ از حماسه گیلگمش به اندازه‌ای زیاد است که مستقل دانستن دو روایت از یکدیگر غیرممکن است. نظر معمول این است که متن عبری از یک نسخهٔ خط میخی بابلی گرفته شده‌است. احتمالاً نیاز یهودیان به تاریخی مکتوب سبب شده آن‌ها بخش‌هایی از برخی داستان‌های بابلی دربارهٔ زمان‌های اولیه را وام بگیرند، زیرا داستان‌های سنتی خودشان ناکافی بوده‌است.[۱۹] نویسندگان عبرانی به احتمال زیاد با یکی از نسخه‌های حماسه گیلگمش آشنا بوده‌اند، چون این قصه‌ای است که تا زمان جانشینان اسکندر مقدونی در منطقه مشهور بوده‌است.[۲۰] نتیجتاً، در زمان یهودیت معبد دوم داستان نوح نسخه‌های رقیبی از فرهنگ‌های مختلف خاور نزدیک داشته و شخصیت نوح، پاسخ یهودیان در برابر قهرمانان طوفانِ بین‌النهرینی و یونانی بوده‌است.[۲۱] وجود یک واسطه میان متن بابلی و روایت کتاب مقدس منتفی نیست. مردم هوری، از ساکنان بین‌النهرین شمالی، آناتولی و سوریه، می‌توانند واسطه مورد نظر باشند. نسخه هوری داستان طوفان تنها به صورت پراکنده موجود است اما در همین متون پراکنده، نامی به صورت Na-aḥ-ma-su-le-el وجود دارد که نوح ممکن است مخفف آن باشد، گر چه رابطه میان این دو نام قطعی نیست.[۱۴]

در نظر مایکل کوگان، روایت کتاب مقدس از طوفان آشکارترین نمونه وابستگی مستقیم آن به دیگر افسانه‌های باستانی است و بیشتر جزئیات آن شباهت قابل تشخیصی با روایات بین‌النهرینی، به خصوص گیلگمش و آترا-هاسیس، دارند. مانند فهرست پادشاهان سومری و منابع سنتی بین‌النهرینی، تاریخ اولیه بشر در کتاب مقدس نیز به دو دوره قبل از طوفان و بعد از طوفان تقسیم شده‌است. عهد قبل از طوفان، در بر گیرنده گذشته‌ای دور است که ادعا شده در آن انسان‌ها طول عمری دراز و غیر معمول داشتند.[۲۲] در روایت بروص، قهرمان داستان دهمین پادشاه بابل قبل از طوفان است و به‌طور مشابه، نوح دهمین شه‌پدر پیش از طوفان است.[۱۴] در هر دو سنت روایی، خدایی به قهرمان داستان از طوفانی قریب‌الوقوع خبر می‌دهد. او شروع به ساختن کشتی می‌کند و با وقوع طوفان، به اتفاق خانواده‌اش و همه گونه‌های حیوانی سوار آن می‌شود. در پایان، کشتی بر کوهی می‌نشیند و قهرمان داستان سه پرنده به اطراف می‌فرستد تا مطمئن شود زمان پایین آمدن فرا رسیده‌است.[۲۲]

هر چند داستان نوح باید از متن بابلی گرفته شده باشد اما دیدگاه اسرائیلیان در آن غالب است؛ در داستان بابلی، خدایان به دلیل افزایش سر و صدا (یعنی افزایش جمعیت انسان‌ها) که خوابشان را مختل می‌کرد، تصمیم می‌گیرند انسان‌ها را نابود کنند اما یکی از خدایان به قهرمان داستان اطلاع می‌دهد که قایقی بسازد و خانواده‌اش و حیوانات را نجات دهد. سرانجام، خدایان به این نتیجه می‌رسند که عجولانه عمل کرده‌اند و تصمیم می‌گیرند دیگر چنین نکنند. اما در سفر پیدایش، یهوه طوفان را به عنوان مجازات ظلم و شرارت می‌فرستد و همان خدا نیز نوح و خانواده‌اش را نجات می‌دهد.[۲۳]

اسناد باستانی دربارهٔ طغیان دجله و فرات در بین‌النهرین وجود دارد اما هیچ مدرکی دربارهٔ وقوع سیل و طوفان جهانی یافت نشده‌است. همچنین هیچ مدرکی دربارهٔ روی دادن چنین طوفانی در منطقه فلسطین نیز موجود نیست. با این حال، داستان نوح را نیز در همان بین‌النهرین قرار داده‌اند زیرا کشتی بر کوه آرارات استراحت می‌کند. علاوه بر دجله و فرات، باستان‌شناسان یافته‌هایی دربارهٔ طوفان بزرگ حاصل از دریای سیاه نیز پیدا کرده‌اند که شاید الهام‌بخش داستان کتاب مقدس باشد.[۲۴]

در ابتدای روایت به رابطه جنسی خدایان و زنان آدمیان و تولد قهرمانان از ایشان اشاره شده‌است؛ چنین چیزی در داستان بابلی دیده نمی‌شود اما مشابه آن در اساطیر یونانی وجود دارد. در عصر قهرمانی یونانی نیز قهرمانان فرزندان نیمه‌الهی متولد شده از آمیزش خدایان و موجودات فانی هستند و دقیقاً مشابه باب ۱۰ سفر پیدایش، مردمانی که نسلشان به این قهرمانان می‌رسد نام برده شده‌اند. بدین ترتیب داستان طوفان بابلی در این چارچوب قرار داده شده تا نشان‌دهنده قضاوت خدا دربارهٔ دوران قهرمانان باشد[۲۳] اما تناسبی میان جرم و مجازات دیده نمی‌شود و به همین دلیل، با گسترش و تفسیر متن تلاش کرده‌اند آن را توجیه کنند.[۲۵] پسران خدا در سایر بخش‌های تنخ موجوداتی الهی و حاضر در دربار خدا هستند. در اساطیر کنعانی، تمام خدایانی که تحت سلطه ال بودند را «بنو ایلی» (پسران خدا) می‌نامیدند.[۷] در نظر والتر بلتس، بخش آغازین داستان نوح همچنین نشان می‌دهد نویسنده این قسمت از تورات با داستان آدم و حوا و رانده‌شدن آن‌ها از باغ عدن آشنایی نداشته، زیرا جهانی را توصیف کرده که در آن هنوز رابطه صلح‌آمیز خدایان و آدمیان (در اثر نافرمانی آدم و حوا) از بین نرفته‌است.[۲۵] بلتس همچنین معتقد است داستان تجاوز پسران خدا به دختران آدمیان در واقع توصیف‌کنندهٔ مرحله انتقال از زن‌سالاری به مردسالاری در تمدن بشر است.[۲۵]

در ۷:۱۶ نوشته شده که خدا در کشتی را بست. انسان‌انگاری سنت حماسی قدیمی (یهوه‌ای) در این خط حفظ شده تا «سادگی نسبتاً کودکانه» را با پیامی عمیق دینی ترکیب کند. در نسخهٔ بابلی، اوتنپیشتی خود در را می‌بندد اما در نسخهٔ اسرائیلی، تنها یهوه می‌تواند چنین کند. در ۸:۴ کشتی بر کوه آرارات استراحت می‌کند؛ این بازی با کلمات است زیرا کلمه عبری استفاده شده (nwh) با نام نوح (به معنای استراحت) از نظر زبانی ریشهٔ مشترک دارد. در ۵:۲۹ نیز گفته شده که نوح برای بشر «تسلی» آورد که موردی مشابه است.[۲۶]

در عهد باستان، ناخداها از پرندگان برای یافتن خشکی استفاده می‌کردند. نوح نیز به همان شیوه از آنان استفاده می‌کند. روایت نسخه بابلی داستان هم همین‌گونه است، منتها آنجا از زاغ، پرستو و کبوتر استفاده می‌شود، هر چند ارتباط دو روایت غیرقابل انکار است. مانند نسخه بابلی، قربانی و عبادت بلافاصله از زمان پیاده شدن آغاز می‌شود. اما میان دو نسخه تفاوت وجود دارد؛ خدایان حماسه گیلگمش گرسنه هستند و مثل مگس جمع می‌شوند.[۲۷]

مستی نوح[ویرایش]

داستان مستی نوح (۹:۱۸ تا ۹:۲۹) ارتباط خاصی با قصه طوفان ندارد و به نظر می‌رسد ادامه روایت نسل‌های بشر است که در باب‌های ۴ و ۵ وجود دارد و مضمون گناه و فساد انسان در آن دیده می‌شود؛ با این حال، در آیات ۱۸ و ۱۹ به پیاده شدن پسران نوح از کشتی اشاره شده‌است. در ۹:۱۸ ذکر شده که حام پدر کنعان است و تلاش نویسنده برای ایجاد ارتباط میان این بخش و نفرین شدن کنعان در آیات ۲۵ تا ۲۷ را می‌رساند.[۲۸]

یک نقاشی از مستی نوح

در ۹:۲۰ نوح مخترع شراب‌سازی دانسته شده‌است؛ این نوعی سبب‌شناسی از نوع ۴:۲۲ (دربارهٔ مس و آهن) است که البته در این مورد به صورت داستانی روایت شده‌است. برخی محققان عقیده دارند حام به نوح یا همسرش تجاوز جنسی کرده و آشفتگی نوح نیز به همین دلیل است اما ویبری این فرضیه را صحیح نمی‌داند. او می‌گوید منظور آیات ۲۰ تا ۲۷ این نیست که نوح با مست شدن مرتکب گناه شده، بلکه حام با برهنه دیدن پدر خود گناهی انجام داده‌است که نتیجه آن نفرین شدن کنعان است. آیات ۷ تا ۱۱ باب ۳، لختی را شرم‌آور توصیف کرده‌اند و بدین ترتیب نویسنده توراتی قصد دارد بگوید حام با دیدن لختی پدرش، او را تحقیر کرده‌است.[۲۸]

با این حال، نوح به جای حام، پسر او کنعان را نفرین می‌کند. این در واقع با نفرت بنی‌اسرائیل از کنعانیان (که برده شدن را تقدیر ایشان می‌دانستند) مرتبط است اما به صورت قطعی مشخص نیست این آیات در چه شرایط و با چه پیش‌زمینه‌ای نوشته شده‌اند. دوباره در بخش نفرین نیز بازی با کلمات دیده می‌شود و یافث با فعل عبری «بزرگ شدن» پیوند خورده‌است.[۲۸] این بخش از داستان شباهت قابل توجهی با تجاوز جنسی دختران لوط به پدرشان دارد.[۲۹] داستانی مشابه در افسانه‌های کنعانی دیده می‌شود. در حماسه اقهت که به زبان اوگاریتی است، زمانی که اقهت مستی پدر خود را می‌بیند، به او در راه رفتن کمک می‌کند.[۲]

تولد نوح و حماسهٔ آترا-هاسیس[ویرایش]

تولد نوح بسیار شبیه به خلقت انسان در آترا-هاسیس و نشانگر جابه‌جایی از آسمان به زمین است. هنگام نام‌گذاری نوح در پیدایش ۵:۲۸ تا ۵:۲۹ توسط لمک این شباهت برجسته می‌شود. واژگان عبری برای «کار» و «رنج» با هم می‌آیند همانگونه که واژگان اکدی همتای آنان با هم می‌آیند.[۳۰] تأکید از تندیِ جاودانگان خسته از بیگاری به ستوه انسانِ کشاورز تغییر پیدا می‌کند.[۳۱] الگوهای همیشگیِ روابط اجتماعی نیز به پیشرفت توالی تاریخی دگرگون می‌شود: پدر پیر، از قدرت پسر جوان استقبال می‌کند.[۳۲]

در آترا-هاسیس طوفان برای بررسی نیاز خدایان به انسان استفاده می‌شود. بشریت از نابودی نجات می‌یابد چون خدایان درمی‌یابند که با قربانی کردن در معابد خوراکشان تأمین می‌شده‌است. خدایان دمدمی‌مزاج و مایل به بدی هستند.[۳۳] در کتاب مقدس عبری قضیه برعکس است. طرز رفتار خدا با آدم و نوح در نهایت منجر به پذیرش کاستی‌های اخلاقیِ انسان‌ها می‌شود. نوح، بیگانگی ایجاد شده بین خدا و آدم را واژگون می‌کند. لمک به هنگام نامگذاری پسرش نوح می‌گوید: «برای ما آسودگی خواهد آورد… از زمین (اَدَمَه) که خداوند نفرین کرد». این زمین نفرین شده بی‌شک یادآور آدم است.[۳۴]

نوادگان نوح[ویرایش]

در باب ۱۰ سفر پیدایش، ادعا شده که نسل بشر این بار از سه پسر نوح پدید آمد و به مردمانی که اسرائیلیان با آن‌ها آشنایی داشته‌اند، اجدادی نسبت داده شده‌است. این فهرست ترکیبی از منبع پی و منبع جی است و با توجه به نام‌های ذکر شده، کاملاً واضح است که شخصی در قرن ۶ یا ۵ قبل از میلاد آن را نوشته‌است. این شیوه شجره‌نامه نویسی امری مرسوم بوده و هدف نشان دادن رابطه میان مردم مختلف با در نظر گرفتن اجداد آن‌هاست. این رابطه قومی نیست، بلکه فرهنگی و سیاسی است. همین شیوه میان یونانیان نیز رواج داشته و آن‌ها معتقد بودند دئوکالیون (اولین انسان) سه پسر داشت که سه شاخه مردم یونانی از ایشان پدید آمده‌است. در فهرست سفر پیدایش، اسامی ملل، کشورها، مردمان، قبایل، شهرها و حتی پادشاهان و قهرمانان دیده می‌شود. همه نام‌های موجود قابل شناسایی نیستند اما می‌توان تعداد زیادی را تشخیص داد؛ مثلاً نمرود که پسر کوش معرفی شده، در واقع الهام‌گرفته از یک پادشاه آشوری است که بابل و کاسیان را مطیع خود کرد.[۳۵]

عهد نوح[ویرایش]

پس از اینکه نوح و خانواده‌اش از کشتی خارج می‌شوند، به یهوه قربانی تقدیم می‌کند و او نیز در عوض با نوح عهد می‌کند که دیگر برای نابودی انسان‌ها تلاش نکند و رنگین‌کمان را به نشانهٔ عهد در آسمان قرار می‌دهد. مفهوم عهد میان خدایان و انسان‌ها در تنخ به اشکال گوناگون موجود است؛ مهم‌ترینش عهد خدا و اسرائیل است و انبیاء آن را چون رابطهٔ زن و شوهر توصیف کرده‌اند. در تورات یهوه بنی اسرائیل را تهدید می‌کند که خدایان دیگری را نپرستند، چون «من خدایی غیورم.» رنگین‌کمان در کنار شبات و ختنه یکی از سه نشانهٔ عهد در تنخ است. معادل قطعی برای این نوع عهدهای انسانی-الهی در خارج از تنخ دیده نشده، ولی ساختار عهدها، همان است که در اسناد هیتی کشف شده از ادوار کهن‌تر دیده می‌شود. این اسناد دربارهٔ وفاداری حکام دست نشانده هستند و شاهدانی الهی را برای وفاداری خود گواه می‌گیرند.[۳۶][۳۷] همچنین، فرمان «شما مردم من هستید و من خدایتان» در عهد سینا در تورات، مشابه اسناد ازدواج در خاور نزدیک باستان است.[۳۶]

منابع داستان[ویرایش]

به گفته بی.تی. آرنولد، محققان معتقدند داستان طوفان و نوح در سفر پیدایش ماهیت ترکیبی کتاب را نشان می‌دهد؛ هر چند به لحاظ ادبی سبک واحدی دارد اما داستان بر پایه حداقل دو منبع اسرائیلی جداگانه و ازپیش‌موجود نوشته شده‌است. پژوهشگران این دو منبع را منبع جی (یا یهوه‌ای) و منبع پی (یا روحانی) لقب داده‌اند. دو تناقض آشکار در متن موجود است که این مسئله را پدیدار می‌کند: ابتدا به نوح گفته می‌شود «از هر حیوانی دو به دو به کشتی ببر» (منبع پی) و در ادامه او موظف می‌شود «هفت جفت از جانوران پاک و یک جفت از جانوران ناپاک» (منبع جی) به کشتی ببرد. دلیل اینکه نوحِ منبع جی حیوانات پاک بیشتری به کشتی می‌برد این است که قرار است بعد از پایان طوفان به خدای قصه — مانند داستان بین‌النهرینی — قربانی تقدیم کند و به حیوانات پاک بیشتری نیاز دارد. در سمت مقابل، در منبع پی تا قبل از سفر لاویان (۹ باب ابتدایی، داستان سرگردانی بنی‌اسرائیل در بیابان) اثری از قربانی‌کردن نیست. تناقض دیگر، نحوه روایت مدت طوفان است. از یک سو، بالا آمدن آب ۱۵۰ روز و پایین آمدن آن نیز ۱۵۰ روز طول می‌کشد. از سوی دیگر، بارش چهل روز و چهل شب ادامه پیدا می‌کند. اولی از منبع پی است و دومی از منبع جی. احتمالاً ویراستار کتاب به دلیل اهمیتی که این روایات داشته‌اند، آن‌ها را اصلاح نکرده‌است.[۷][۳۸][۳۹]

منبع جی (قرون ۱۰ و ۹ قبل از میلاد) منبع پی (قرون ۶ و ۵ قبل از میلاد)
‎۶:۵–۷: شرح دلایل طوفان ‎۶:۹–۱۰: یک مقدمه جدید
‎۶:۸: معرفی نوح ‎۶:۱۱–۱۲: تکرار دلایل طوفان
‎۷:۱–۵: دستور به جمع‌آوری ۷ جفت از حیوانات پاک، ۱ جفت از حیوانات ناپاک ‎۶:۲۰–۲۱؛ ۷:۸–۹، ۱۴، ۱۶: دستور به جمع‌آوری ۱ جفت از هر حیوانی
۷:۴، ۱۲، ۱۷: وقوع طوفان در اثر ۴۰ روز باران ‎۷:۱۱؛ ۸:۲–۵: وقوع طوفان در اثر باز شدن دریچه‌های آسمان
‎۸:۶–۱۲: طوفان دو ماه طول می‌کشد ۸:۱۱، ۱۳: طوفان یک سال طول می‌کشد
‎۸:۲۰–۲۲: نوح از کشتی خارج می‌شود و قربانی می‌کند و یهوه قول می‌دهد دیگر طوفان جهانی نفرستد ‎۹:۱–۱۷: اجازه کشتن حیوانات و ممنوعیت قتل. عهد با نوح و نشانه رنگین‌کمان

روشن است که منبع جی با استفاده از نسخه بابلی، نکات اساسی داستان را فراهم کرده و مطالب منبع پی الحاقی هستند. مضمون اصلی مطلب مبتنی بر منبع جی گناه و مجازات است که ویژگی یکسانی با داستان آدم و حوا و داستان هابیل و قابیل دارد. پارادوکس‌های معمول روایت‌های منبع جی در داستان نوح نیز دیده می‌شود: از سویی خدا به دلیل شرارت ذاتی انسان‌ها آن‌ها را نابود می‌کند و از سمت دیگر به همین دلیل نسبت به آن‌ها مرحمت نشان می‌دهد.[۳۵] باری، تناقضات موجود بیشتر تناقض‌های ادبی هستند و دو منبع پیام یکسانی دارند. آیات زیر از سفر پیدایش مطلبی مشابه را با ادبیاتی متفاوت بیان می‌کنند:[۴۰]

منبع جی منبع پی

و یهوه دید شرارت انسان در زمین زیاد است؛ هر چه در ذهن او می‌گذرد شرارت است. یهوه از خلق بشر در زمین پشیمان شد و قلبش شکست. یهوه گفت: «انسان را که خودم خلق کرده‌ام، از زمین محو خواهم کرد… پشیمانم که آنان را خلق کرده‌ام.» و نوح در نظر یهوه مرحمت یافت. (پیدایش، باب ۶، آیات ۵ تا ۸)

نوح مرد صالحی بود؛ درستکار در نسل خود. نوح با خدایان قدم زد. نوح ۳ پسر داشت: سام، حام و یافث. زمین در نظر الوهیم فاسد بود؛ زیرا همه زندگان در زمین به راه فساد رفتند. و الوهیم به نوح گفت: «نابودی همه موجود در مقابل من در راه است؛ زیرا زمین از ظلم ایشان پر شده‌است. من آنان را به همراه زمین نابود می‌کنم.» (پیدایش، باب ۶، آیات ۹ تا ۱۳)

یونس[ویرایش]

کتاب یونس در نظر برخی محققان نقیضه و طنزی است که با هدف نقد برخی از عقاید یهودیان نوشته شده اما ظاهراً به دلیل اینکه کاتبان متوجه ماهیت طنز آن نشده‌اند، وارد متون مذهبی شده‌است. در سرگذشت یونس، اتفاقات تاریخ اولیه تنخ (آفرینش تا طوفان) برعکس شده‌است. کیکاوادا معتقد است بخش‌های زیر از سرگذشت یونس، کنایه داستان نوح است:[۴۱]

نوح یونس
‎۶–۹: طوفان ‎۱:۴–۱۵: طوفان
‎کشتی نوح را رستگار می‌کند ‎۱:۵: کشتی یونس را دچار مصیبت می‌کند
‎۸:۱۰–۱۲: نوح کبوتری به بیرون می‌فرستد ‎ «یونس» در لغت به معنای کبوتر است
(ماهی بزرگ مَنو را از طوفان نجات می‌دهد. نسخه هندی داستان طوفان) ‎۲:۱: ماهی بزرگ یونس را نجات می‌دهد
‎۸:۱: بر زمین باد می‌وزد ۲:۴: بر یونس باد می‌وزد
‎۷:۱۱: آب‌های آفرینش رها می‌شوند تا طوفان شود ‎۲:۶: آب‌های آفرینش یونس را در بر می‌گیرند
‎۸:۵: کشتی نوح بر قله کوه‌ها می‌نشیند ۲:۷: یونس در قعر کوه‌ها (یعنی کف دریا) محبوس است
‎۸:۱: خدا نوح را به یاد می‌آورد ۲:۷: یونس خدا را به یاد می‌آورد
‎۸:۶: نوح بعد از ۴۰ روز برای یافتن خشکی دریچه کشتی را می‌گشاید ۳:۴: یونس وعده می‌دهد بعد از ۴۰ روز نینوا نابود خواهد شد

لوط[ویرایش]

هوگو گارسیا شباهتی بنیادی میان قصه‌های نوح و لوط در تورات تشخیص داده‌است؛ هر دو قصه با تعرض جنسی مرتبط با موجودات فوق بشری (پسران خدایان و خدایان مهمان لوط) و دختران (دختران آدمیان و دختران لوط) آغاز می‌شوند، با مستی نوح و لوط ادامه می‌یابند و با تعرض جنسی/زنای محارم با پدر (حام و دختران لوط) به اتمام می‌رسند.[۴۲]

نوح لوط
رابطه پسران خدایان با دختران آدمیان (‎۶:۱–۴) قصد مردم سدوم برای رابطه با مهمانان لوط (‎۱۹:۱–۱۱)
اعلام خبر نابودی به نوح (‎۶:۱۱–۱۳) اعلام خبر نابودی به لوط (‎۱۹:۱۲–۱۴)
تمام موجودات در کشتی برای نجات از طوفان؛ خدا در را می‌بندد (‎۷:۱۶) مهمانان لوط او را برای نجات از مردم شهر به داخل خانه می‌آورند و در را می‌بندند (‎۱۹:۱۰)
راهنمایی برای نجات خانوادهٔ نوح (‎۶:۱۴–۱۸) راهنمایی برای نجات خانوادهٔ لوط (‎۱۹:۱۵–۲۳)
نابودی با چهل روز باران (‎۷:۴) نابودی با باران آتش (‎۱۹:۲۴)
مرگ همه غیر از خانوادهٔ نوح (‎۷:۲۱–۲۳) مرگ همه غیر از خانوادهٔ لوط (‎۱۹:۲۵–۲۹)
خدا نوح را به یاد می‌آورد (‎۸:۱) خدا ابراهیم را به یاد می‌آورد (‎۱۹:۲۹)
زندگی خارج از شهر (در خیمه) (‎۹:۲۰–۲۱) زندگی خارج از شهر (در غار) (‎۱۹:۳۰)
مستی نوح (‎۹:۲۱) مستی لوط (‎۱۹:۳۲–۳۵)
تعرض جنسی—زنای محارم پدر و پسر: حام با نوح (‎۹:۲۲–۲۳) تعرض جنسی—زنای محارم پدر و دختر: دختران لوط با لوط (‎ ۱۹:۳۱–۳۸)

افسانه‌های مرتبط[ویرایش]

بین‌النهرینی[ویرایش]

قهرمانان بین‌النهرینی افسانهٔ طوفان دقیقاً همان نقش نوح را بازی می‌کنند؛ در پایان داستان اینان، دورهٔ افسانه‌ای تاریخ اولیه به پایان می‌رسد و عصر جدیدی که تاریخی‌تر است آغاز می‌شود. تفاوت اصلی نوح با نمونه‌های بین‌النهرینی این است که نوح در پایان قصه می‌میرد اما قهرمان بین‌النهرینی نامیرا می‌شود.

سومری

شخصیت مشابه نوح در افسانه‌های سومری، زیوسودرا پسر اوباروتو از شهر شوروپاک نام دارد. داستان او در فهرست پادشاهان سومری و متن ۶ ستونهٔ داستان طوفان سومری کشف شده اما متن داستان طوفان سومری شدیداً آسیب دیده و تنها یک چهارم آن قابل خواندن است. در ستون اول به داستان‌های مشابهی از نابودی نسل بشر که قبل از طوفان اتفاق افتاده نیز اشاره شده‌است. ستون سوم حاوی دعاهای زیوسودرا پادشاهِ با ایمان است. طوفان در ستون چهارم روی می‌دهد و زیوسودرا نجات پیدا می‌یابد. همو در ستون پنجم به خدایان قربانی تقدیم می‌کند. در ستون ششم زمین پر از جمعیت و زیوسودرا جاویدان می‌شود.[۴۳]

حماسهٔ گیلگمش

لوح یازدهم حماسهٔ گیلگمش که متن آن از بهتر از سایر آثار حفظ شده، بیشترین شباهت را با داستان نوح دارد. در این قصه، ائا، خدای جادو، نقشهٔ خدایان برای نابودی انسان‌ها را به اطلاع اوتنپیشتی می‌رساند و راهنمایی‌اش می‌کند تا برای نجات خود و خانواده‌اش کشتی شش طبقه و ۹ بخشی بسازد. طوفان برای هفت روز به طول می‌انجامد، همه می‌میرند غیر از اوتنپیشتی، خانواده‌اش، تخمهٔ موجودات زنده و صنعتگران. کشتی نهایتاً بر کوه نصیر می‌نشیند و پرنده ای به بیرون فرستاده می‌شود تا سطح آب را بیازماید. مانند داستان نوح و طوفان سومری، در پایان این قصه نیز به خدایان قربانی تقدیم می‌شود. به گفتهٔ آنه کیلمر، ظاهراً حتی رنگین‌کمان و عهد میان نوح و خدا هم در این داستان قابل تشخیص است:[۴۳]

ائا سپس انلیل را توبیخ می‌کند که چرا به جای این طوفان سهمگین، مصیبت کوچک‌تری چون قحطی یا شیر وحشی نفرستاده‌است. انلیل در واکنش اوتنپیشتی را جاویدان می‌کند.[۴۳]

آترا-هاسیس

حماسهٔ آترا-هاسیس از داستان طوفان گیلگمش طولانی‌تر است اما بخش طوفان در متن پیدا شده آسیب دیده‌است. به نظر می‌رسد که هر دو اثر قصهٔ یکسانی را تعریف می‌کنند و آترا-هاسیس همان اوتنپیشتی است. حماسه آترا-هاسیس به تمام ۱۱ باب ابتدایی سفر پیدایش شبیه است. مامی (الههٔ مادر) و انکی (خدای جادو) انسان را می‌آفرینند تا خدایان را از رنج کار رهایی بخشند، اما انسان‌ها طی ۱٬۲۰۰ سال آنقدر سر و صدا می‌کنند که انلیل (خدای متعال) سه مرتبه با فواصل ۱٬۲۰۰ ساله تلاش می‌کند انسان‌ها را از بین ببرد: قحطی، خشکسالی و طوفان. او در هر سه تلاشش شکست می‌خورد چون آترا-هاسیس با کمک انکی نجات یابد. نهایتاً، خدایان با هم به توافق می‌رسند که در ازای اعمالی که منجر به کاهش جمعیت انسان‌ها می‌شود — مانند وجود پاشیتو (شیطان) در میان آن‌ها — دیگر تلاشی برای نابودی بشر صورت نگیرد. نکتهٔ قابل توجه این است که ۱۱ باب ابتدایی سفر پیدایش از نظر موضوعی با حماسهٔ آترا-هاسیس شبیه است اما دو روایت به نتیجهٔ متضادی می‌رسد؛ در پایان به فرزندان نوح گفته می‌شود که «در زمین زیاد شوید.» متن آسیب دیده و نمی‌توان تأیید کرد که آترا-هاسیس هم جاویدان شده یا نه.[۴۳] ولی از آنجا که آترا-هاسیس عمری بس دراز (حداقل سه نسل ۱٬۲۰۰ ساله) دارد؛ و اگر داستان‌های آفرینش و طوفان سومری در کنار یکدیگر خوانده شوند شباهت بسیاری به تمام حماسهٔ آترا-هاسیس پیدا می‌کنند، محتمل است آترا-هاسیس در واقع اولین انسان/فرزند بوده باشد.[۳]

هندواروپایی[ویرایش]

به گفتهٔ آرتور کریستنسن، نسخهٔ ایرانیِ افسانهٔ طوفان در کتاب دوم وندیداد در اوستا وجود دارد؛ در این داستان یم (جمشید) اولین انسان و پادشاه است و حفظ دین و دولت به او سپرده شده‌است. او ۱٬۲۰۰ سال زندگی می‌کند و نهایتاً اهورامزدا به او خبر می‌دهد که به زودی یخ‌ها آب خواهند شد و به همین جهت طوفانی در راه است. اهورامزدا سپس به یم آموزش می‌دهد که چگونه در کوهستان پناهگاهی بسازد تا خود، آتش و نسل موجودات زنده را نجات دهد. در پایان گفته می‌شود که یم هنوز در همان پناهگاه است. مانند نوح، اوتنپیشتی و دیگر قهرمانان مشابه، یم نیز تاریخ اولیه را به ادوار بعدی پیوند می‌دهد.[۴۴]

در نظر تپار، نمونهٔ مشابه نوح در اساطیر هندو هفتمین یا چهاردهمین مَنو (آخرین حکیم تاریخ اولیه) است. افسانه‌های هندو داستان او را به دو شیوهٔ روایی و شجره‌نامه‌ای حفظ کرده‌اند. در شجره‌نامهٔ پادشاهان افسانه‌ای قبل از طوفان، او آخرین است. اطلاعات ادوار بعد از او در شجره‌نامه‌های هندو از آغاز جهان بسیار متفاوت است و به پادشاهان مختلفی در هر ناحیه اشاره شده‌است. در نسخهٔ روایی، منو به ماهی کوچکی غذا می‌دهد تا بزرگ شود و زمانی که طوفان شد، همان ماهی منو را نجات می‌دهد.[۴۴]

آیزاک کیکاوادا معتقد است دئوکالیون و همسرش پیرا در اساطیر یونانی دیگر داستان باقی‌ماندهٔ مشابه میان افسانه‌های هندواروپایی است. از این داستان نسخه‌های متعددی وجود دارد و اووید، شاعر رومی، یک نسخه از آن را گزارش کرده‌است. این داستان نیز مانند افسانه‌های بین‌النهرینی و سفر پیدایش در پایان تاریخ اولیهٔ بشر قرار دارد. در روایت اووید، داستان با آفرینش آغاز و دوران سپس به چهار عصر تقسیم می‌شود. در هر دوره، ژوپیتر بلایی می‌فرستد تا شر را نابود کند و خانهٔ شر را با رعد و برق می‌سوزاند. خدا سپس قصد دارد همین بلا بر سر تمام زمین نازل کند اما می‌ترسد که آتش آسمان‌ها را نیز بسوزاند؛ نتیجتاً، طوفانی می‌فرستد که تنها دئوکالیون و همسرش از آن نجات پیدا می‌کنند. بعد از طوفان، دوباره جمعیت انسان‌ها زیاد می‌شود.[۴۴]

روایت‌های دیگر[ویرایش]

سفر خنوخ[ویرایش]

سقوط فرشتگان سرکش اثری از هیرونیموس بوش. سفر خنوخ منشأ بسیاری از اعتقادات دربارهٔ فرشتگان است.

سفر خنوخ کتابی از زبان خنوخ، جد نوح، متشکل از پنج بخش با نویسندگان مختلف و محصول دورهٔ یهودیت معبد دوم (خاصه بعد از قرن سوم ق‌م) است. بخشی از مطالب این کتاب به نوح و ضرورت نزول طوفان می‌پردازند. سفر خنوخ امروزه بخشی از تنخ محسوب نمی‌شود ولی اهمیتش در دورهٔ معبد دوم به حدی بوده که نامهٔ یهودا، از کتب رسمی عهد جدید مسیحی، مستقیماً از آن نقل‌قول کرده‌است.[۴۵] قدیمی‌ترین بخش سفر خنوخ، کتاب پاسبانان نام دارد و به ظهور شر می‌پردازد. پاسبانان فرشتگانی هستند که توسط زنان آدمیان اغوا شدند و از رابطهٔ ایشان نفیلیم‌ها پدید آمدند. کتاب پاسبانان هیچ اشاره‌ای به خود خنوخ نکرده‌است و در عوض میان نوح و نفیلیم‌ها پیوندی ایجاد می‌کند: اعمالی که منجر به طوفان شد را «ناپاک‌سازی زنان»، «شر»، «خشونت»، «خون‌ریزی» و «خون‌نوشی» می‌نامد. این‌ها از خود داستان نوح (محتملا ۶:۱–۱۲ و ۹:۴–۶ در پیدایش) گرفته شده‌اند، نه از شریعت موسی.[۴۶]

در بخشی از کتاب پاسبانان (خنوخ ‎۱۰:۱–۳) نوح دو مرتبه «پسر لمک» خطاب شده‌است: «بدینسان، حضرت اعلی… سارئیل را به سوی پسرِ لمک فرستاده، چنین گفت: نزد نوح برو و از جانب من بدو آگاهی ده که پایان نزدیک و زمین را نابودی تقدیر است… آن صالح را بیاموز آنچه باید کند و پسر لمک را بگو چگونه خود را زنده نگاه دارد و تا ابد رهایی یابد.» ظاهراً نویسنده قصد داشته داستانی دربارهٔ اینکه پدر نوح نه لمک، بلکه یکی از نفیلیم‌ها بوده را رد کند. تفاوت دیگر آنجاست که برخلاف تورات اینجا مکالمه مستقیماً میان نوح و خدا نیست و از طریق فرشته‌ای به نام سارئیل انجام می‌شود؛ به‌طور ضمنی، نوح در مقابل کسانی قرار گرفته که با فرشتگان سرکش در ارتباط بودند.[۴۷] در شهود رؤیاها، بخش چهارم کتاب خنوخ، حیوانات به‌طور استعاری نقش شخصیت‌ها را دارند؛ نوح گاو نری سفید و موسی گوسفند است. نهایتاً تصمیم گرفته می‌شود که موسی به آدم (یعنی فرشته) تبدیل شود، ولی نوح آدم نمی‌شود. دوروتی پیترز عقیده دارد کاتبی آدم‌شدن نوح را از متن حذف کرده چون می‌دانسته قهرمانان طوفان ملل دیگر موجودات فوق‌بشری بودند و خواسته بدین طریق از شباهت نوح با آنان بکاهد.[۴۸]

مکاشفهٔ هفته‌ها، قسمتی از بخش پنجم کتاب، تاریخ را به ده هفته (هفت هفته برای گذشته، سه هفته برای آینده) تقسیم کرده‌است و خنوخ که در هفتهٔ اول به دنیا آمده، باقی را پیشگویی می‌کند؛ نوح شخصیتی در هفتهٔ دوم است، ولی نامش برده نشده: «بعد از من، هفته‌ای دوم پدیدار خواهد شد، که در آن فریب و خشونت سر برخواهد آورد و در آن پایانِ نخستین خواهد بود و مردی رستگار خواهد شد و پس از آن، تبهکاری فزونی خواهد یافت و قانونی برای گنهکاران وضع خواهد گشت.» هفتهٔ هفتم (معاصر نویسندگان) با همین کلمات توصیف شده و به نظر می‌رسد آنان عصر خویش را با دورهٔ نوح مقایسه کرده‌اند.[۴۹] پدر واقعی نوح موضوع تولد نوح، از آخرین بخش‌های کتاب، است. این بخش می‌گوید نوح در زمان تولد ظاهر عجیبی داشته و حمد خدا را گفته‌است. به همین دلیل مردم او را فرزند یکی از پاسبانان/نفیلیم‌ها دانستند، نه پسر لمک؛ لذا خنوخ از متوشالح، پدربزرگ نوح، می‌خواهد اطمینان حاصل کند که نوح واقعاً از نسل لمک است.[۵۰] در کتاب مثل‌ها، نوح در رؤیا می‌بیند که به زودی فرشتگان آب‌ها را بر زمین خواهند ریخت. این تنها قسمتی است که نوح به‌طور اول شخص صحبت می‌کند.[۵۱] نوح فریاد به آسمان می‌برد که زمین «درحال غرق شدن» است – بعید نیست منظور افزایش جمعیت باشد؛ مطلبی مشابه نزول طوفان به دلیل ازدیاد جمعیت در آترا-هاسیس.[۵۲]

این مطالب سؤالی برای پژوهشگران ایجاد کرده: چرا کتاب دربارهٔ خنوخ است، نه خود نوح؟ نویسندگان این کتاب شرارت زمان طوفان را مشابه فساد مردم معاصر خود می‌دیدند، ولی درستکارِ این کتاب نوح نیست، بلکه خنوخ است. جان ریوس معتقد است نویسندگان کتاب غولان با نسخه‌ای از افسانهٔ طوفان آشنا بودند که قهرمانش غول بوده‌است[۵۳][ب] (حتی یکی از غول‌های کتاب گیلگمش نام دارد).[۵۴] به همین دلیل عقیده‌ای در آن زمان رایج بوده که نوح هم نوعی غول بوده‌است. نتیجتاً، کارکرد سفر خنوخ رد کردن آن عقیده است.[۵۳] لورن استاکنبراک معتقد است نوح معادل بِلوس بابلی (بِل مردوک) است؛ تنها غولی که خدایان موفق نشدند نابودش کنند. او از طوفان رهایی یافت و برجی برای خود ساخت. نتیجتاً سفر خنوخ پاسخی مطالبی از این قبیل است که می‌گفتند شماری از غول‌های سفر پیدایش (نفیلیم‌ها) در طوفان زنده ماندند و نوح نیز یکی از این غول‌ها بوده‌است.[۵۳][۵۵]

پیدایش مشکوک[ویرایش]

پیدایش مشکوک نام مستعار یکی از آثاری است که در طومارهای دریای مرده کشف شده و حاوی مطالب زیادی دربارهٔ نوح است.[۵۶] نویسندگان این اثر با ترکیب و گلچین کردن مطالب پیشین نوحی ایجاد کرده‌اند که صفاتی مابین یک کاهن و آینده‌بینی مثل خنوخ دارد.[۵۷] در ستون دوم این کتاب، مشابه کتاب خنوخ، به تولد نوح پرداخته شده‌است. لمک که تصور می‌کند بیتنوش، زنش و مادر نوح، از «پسران آسمان» (= «پسران خدایان» در تورات) حامله شده، وی را مجبور می‌کند قسم بخورد نوزاد از اوست.[۵۶] بیتنوش گرمای تن خویش و لذت هم‌آغوشی را به یادش می‌آورد، اما لمک قانع نشده و به سراغ خنوخ می‌رود. خنوخ تأیید می‌کند که بیتنوش دروغ نگفته‌است.[۵۸] اعمال پسران آسمان به نوح وحی می‌شود و نویسنده دوباره تأکید می‌کند که نوح حلال‌زاده‌است و از نسل آنان نیست.[۵۸] نوح در ستون ششم به صورت اول شخص ماجرای ازدواج خود و پسرانش را توضیح می‌دهد. نوح تأکید می‌کند که به راستی زاده شده و در عصر روابط پسران آسمان و دختران آدمیان، خدا او را صالح یافته‌است.[۵۹] باقی متن تا زمان نشستن کشتی بر روی کوه آرارات از بین رفته‌است. نوح مذبحی ساخته و برای گناهان زمین توبه و قربانی تقدیم می‌کند. اینطور که از متن بر می‌آید، نوح مذبح را در داخل خود کشتی برپا می‌کند.[۶۰] او بعد از پیاده شدن وارد بهشتی بالای کوه که مشابه باغ عدن است شده، به ویرانی زمین می‌نگرد. نوح خدا را بابت نابودی «خشونت و شر» و نجات مرد صالح [خودش] شکر می‌کند. اشاره‌ای به عهد خدا با نوح نشده‌است. [۶۱] نهایتا نوح از کوه پایین می‌آید، تاکستانی می‌کارد، جشن می‌گیرد و خدا را شکر می‌کند.[۶۲] پیدایش مشکوک شباهت‌هایی با کتاب یوبیل دارد و ممکن است منبع آن بوده باشد.[۵۶]

در قرآن[ویرایش]

نوح یکی از شخصیت‌های مهم قرآن و اساطیر اسلامی است. قرآن بر خلاف کتاب مقدس او را یک پیامبر می‌داند و از او با صفاتی چون «رسول الامین» و «عبد شکور» یاد می‌کند. او در کنار محمد، ابراهیم، موسی و عیسی پیامبران اولوالعزم محسوب می‌شوند و مثل هود، صالح، لوط، شعیب و موسی یکی از پیامبران عذاب‌آور است.[۶۳] تفاوت دیدگاه قرآن نسبت داستان نوح در مقایسه با تورات این است که در قرآن طوفان به عنوان عذابی برای کفر نازل می‌شود اما خدای تورات بشریت را به دلیل انجام کارهای بد از بین می‌برد.[۶۴]

در قرآن سوره‌ای به نام نوح وجود دارد و قرآن در مجموع ۷ بار این داستان را روایت و ۲۶ بار به نوح اشاره کرده‌است. به گفته قرآن، نوح نزد گناهکاران می‌رود و آنان را به عذاب هشدار می‌دهد. مردم مسخره‌اش می‌کنند و نوح از الله می‌خواهد که هیچ کافری را زنده نگذارد. در نتیجه، الله به نوح وحی می‌کند که یک کشتی بسازد و سپس طوفان می‌شود و آب همه چیز را غرق می‌کند؛ تنها یک جفت از هر حیوان و آنان که به نوح ایمان آورده‌اند، نجات پیدا می‌کنند. نوح همچنین تلاش می‌کند پسر خود را نجات دهد اما او بر فراز کوهی پناه می‌گیرد و با بالا آمدنِ آب، غرق می‌شود. نهایتاً کشتی بر کوه جود توقف می‌کند. علاوه بر پسر نوح، همسر او نیز مثل همسر لوط در میان گناهکاران است. به گفته گایگر، سه عنصر کلی داستان قرآن از آگادا، یکی از متون یهودی، وام گرفته شده‌است: نوح یک پیامبر است، مردم به کشتی می‌خندند و خانواده‌اش با آب داغ مجازات می‌شوند.[۶۵][۶۶] وحی شدن دستور ساخت کشتی به نوح نیز در آگادا و قرآن مشترک است.[۶۷] به مستی نوح در قرآن اشاره نشده‌است.[۶۸]

برخی محققان مثل براینر و هیشبرگ معتقدند محمد علاقه داشت خود را در قامت پیامبران پیشین ببیند[۶۶] و نوح یکی از شخصیت‌های مورد علاقه‌اش بود و زندگی وی را نمونه اولیه خود می‌دید.[۶۹] به گفته برنارد هلر در دانشنامه اسلام، محمد آنچه دوست داشت خودش بگوید را از زبان نوح بازگویی می‌کرد و آنچه از دشمنان نوح شنیده بود را در دهان دشمنان خود قرار می‌داد: «بزرگان قومش… گفتند [او] بشری مثل شماست… و خدا اگر می‌خواست فرشته‌ای می‌فرستاد.» (مومنون، آیه ۲۴) «توسط جنیان تسخیر شده.» (قمر، آیه ۹) «تنها فرومایگان از او پیروی می‌کنند.» (هود، آیه ۲۹) و نوح به ایشان پاسخ می‌دهد: «من از شما پاداشی نخواستم و پاداشم تنها بر خداست.» (یونس، آیه ۷۳) «به شما نمی‌گویم خزاین الهی نزد من است. غیب نمی‌دانم و فرشته نیستم.» (هود، آیات ۳۱ تا ۳۳) که این آیات در واقع بازتابی از دفاعیات محمد است.[۶۶] همچنین، در برخی آیات که خطاب به محمد هستند، آزار نوح توسط اطرافیانش با آزار محمد توسط مکیان مقایسه شده‌است.[۶۵]

مفسران مسلمان در طول تاریخ دربارهٔ ابعاد طوفان نوح با یکدیگر بحث و جدل‌هایی داشته‌اند. قول مشهور نزد شیعه این است که نوح رسالت جهانی داشته و شیعیان احادیثی در این زمینه دارند. برخی از مفسران اهل سنت اما لغت «الارض» که در قرآن آمده را به معنای سرزمین قوم نوح دانسته‌اند. اینان به حدیثی منسوب به محمد استناد می‌کنند که می‌گوید هر پیامبری بر قومش مبعوث شده اما من بر همه جهانیان.[۷۰]

دیدگاه ادیان[ویرایش]

یهودیت[ویرایش]

قربانی نوح بعد از پیاده‌شدن از کشتی

برخی از یهودیان در همان عهد باستان پی برده بودند که قصهٔ نوح و افسانهٔ طوفان با اساطیر ملل منطقه مرتبط است. فیلون، فیلسوف یهودی هلنیستی، دربارهٔ شباهت نوح به دئوکالیون، قهرمانِ طوفان یونانی، نوشته‌است. یوسف فلاوی، مورخ یهودی، نیز شباهت‌هایی میان نوح و روایت بروص—کاهن بابلی که نسخه‌ای از افسانهٔ طوفان بین‌النهرینی را ضبط کرده—تشخیص داده و نتیجه گرفته بود نوح همان بازماندهٔ طوفان در روایت نیکولاس دمشقی است.[۷۱]

در متون ربانی اولیه اشاره‌های خیلی کمی به طوفان وجود دارد و برای بررسی نظرات ربی‌ها دربارهٔ نوح باید به مطالب متاخرتر مثل تلمود بابلی و میدراش رجوع کرد. ربی‌ها دیدگاه یکسان دربارهٔ نوح نداشته‌اند و به‌طور کلی در ادبیات ربانی گرایشی به محدودکردن درست‌کرداری نوح به «درست‌کاری در مقایسه با نسلی شریر» دیده می‌شود و چنین نظراتی از افرادی مثل ربی یهودا بن بصیره در تلمود بازتاب پیدا کرده‌است. همو عبارت نوح «با خدا قدم زد» را این‌گونه تفسیر می‌کند که مشابه «کودکی با من قدم زد» است اما دربارهٔ یک بزرگسال گفته می‌شود «در کنار من قدم زد.» تلمود از قول ربی یوحنا می‌گوید اگر نوح با موسی یا سموئیل مقایسه شود، دیگر نمی‌توان او را درستکار پنداشت. او ایمان کافی نداشت و تنها زمانی وارد کشتی شد که آب تا زانوهایش رسید. در تلمود همچنین مناظره‌ای میان موسی و نوح وجود دارد و در پایان آن، نتیجه گرفته می‌شود که موسی بزرگتر از نوح بود زیرا او توانست نسلش خود را هم نجات دهد. هنینه بن پاپا اعتقاد داشت نوح نجات پیدا کرد زیرا قرار بود موسی از نسل او متولد شود، وگرنه شایستگی‌اش را نداشت.[۷۲]

گروهی دیگر از ربی‌ها نظرات مثبت‌تری نسبت به او داشته‌اند و دیدگاه مقابل نیز در تلمود نقل شده‌است؛ به گفته ربی نحمیا، اگر نوح توانست در نسلی بد درست‌کردار شود، در صورت زندگی در دوره موسی می‌توانست حتی بهتر از این هم باشد. منابعی مثل بریشیث ربه (تفسیر ربانی پیدایش) نوح را یکی از محدود افرادی دانسته‌اند که ختنه‌شده متولد گردید. در نقلی از ربی شمعیا، نوح فرمان «در زمین زیاد شوید» را نادیده گرفت زیرا نمی‌خواست در نسلی بد بچه‌دار شود اما ۲۰ سال بعد از اولین اخطار برای طوفان ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. دیدگاهی متفاوتی از جانب ربی یودان ارائه شده؛ به گفته او، الوهیم نوح را در جوانی عقیم کرد زیرا اگر فرزندانش درستکار می‌بودند، مجبور می‌شد کشتی‌های زیادی بسازد اما اگر گناهکار می‌شدند، به عزای آنان می‌نشست. در ادبیاتی ربانی مطالب زیادی دربارهٔ همسر نوح وجود ندارد و او را ناعمه نامیده‌اند. دربارهٔ تهیه شراب توسط نوح نظرات مختلف است اما مستی او را تقریباً همه ربی‌ها محکوم کرده‌اند و با بت‌پرستی سلیمان مقایسه شده‌است.[۷۳]

تورات نوح را یکی از صالحان نسل خود معرفی کرده ولی به هیچ‌کدام از اعمال او اشاره نشده‌است. فیلون به این مسئله اشاره کرده که «چرا او (موسی) می‌گوید نوح در نظر خدا مرحمت یافت، در حالی نوح هیچ کار خوبی انجام نداده‌است؟» در متون آگادایی تلاش کرده‌اند فقدان موجود را با روایت اعمال نیک نوح بر طرف کنند. اولین کار خوب نوح آشنا کردن اطرافیانش با ابزارهایی نظیر تبر و داس بود تا مجبور نباشند همه کارها را با دستان خود انجام دهند. در اساطیر یونانی چنین شخصی ε’υεργέτης نامیده می‌شود؛ او به دلیل کارهایی که سبب منفعت برای بشر شده، در نزد خدایان عزیز می‌گردد. کار خوب دیگر نوح، در نحوه ساخت کشتی بود؛ او برای ساخت کشتی عجله نکرد، بلکه سال‌ها منتظر ماند تا درختانی که کاشته، رشد کنند. نوح که نمی‌توانست از فرمان خدا سرپیچی کند و همچنین از نابودی انسان‌ها وحشت‌زده بود، ۱۲۰ سال به امید اینکه معاصرانش دست از شرارت بردارند، منتظر ماند. او به ایشان هشدار داد و به توبه دعوتشان کرد (مضامین مشابهی در نوشته‌های مسیحی نیز وجود دارد). نوح در کتاب مقدس فردی صالح و کم حرف است اما در آگادا، او پیامبری صادق است که به دلیل درست‌کرداری آزار می‌بیند. در این متون، نوح و پسرانش اهمیت بسیار به حیوانات می‌دهند، به گونه‌ای که برای هر کدام غدای مخصوص خودش را فراهم می‌کنند. به گفته فیلون، خدا خواستار نجات همه گونه‌ها بود. افلاطون نیز ادعای مشابهی را به خدایان یونانی نسبت داده‌است.[۷۴]

در دروغ‌نامیده‌ها[پ] به شخصیت‌های مهم تنخ از جمله لمک و همسر نوح کتاب‌هایی نسبت داده شده اما در متون به جا مانده خبری از کتابی منسوب به نوح نیست با این حال اشاره‌هایی دیده می‌شود. به عنوان مثال، در کتاب پزشکی «سفر اصف» که قدیمی‌ترین نسخه‌های آن به اواخر قرون وسطی تعلق دارند، از کتابی که نوح به سام داد سخن به میان آمده‌است. به گفته سفر اصف، زمانی‌که ارواح ناپاک با مریضی و درد بر پسران نوح غالب شدند، آنان مشکل خود را به نوح گفتند و او دانست که مریضی در اثر گناهان به وجود آمده‌است. خدا فرشته‌ای به نام رفائیل فرستاد تا این ارواح را نابود کند و انسان‌ها را نجات دهد اما او یک دهم آنان را تحت سلطه مستما گذاشت تا گناهکاران را آزار دهند. آن فرشته سپس پزشکی را آغاز کرد و رهبر آن ارواح نزد نوح فرستاده شد تا به او طبابت را آموزش دهد. نوح دستورالعمل‌ها را نوشت و سپس کتاب را به سام داد.[۷۵]

طومارهای دریای مرده دیدگاه واحدی نسبت به نوح ندارند. او گاه آدم ثانی بر زمین جدید، خنوخ دوم که آخرالزمان به او وحی شد، اولین کاهن مانند لاوی و نیای پارسای موسی خطاب شده و گاهی به کل نادیده گرفته شده‌است.[۷۶] در این متون منابعی تحت عنوان کتاب‌های آرامی خنوخ و سند آرامی لاوی وجود دارد. خنوخ پدر پدربزرگ نوح و لاوی، جد کهانت یهود، یکی از نوادگانش معرفی شده و هر دوی این شخصیت‌ها شباهت بسیاری با نوحِ سفر پیدایش دارند.[۷۷] در طومارهای دریای مرده چند موعظه از نوح نیز دیده می‌شود[۵۶] و تلاش شده از نوح شخصیتی آرمانی ساخته شود.[۷۸] در طومارهای دریای مرده ۲۹ نسخهٔ خطی از سفر پیدایش یافت شده، ولی به‌طور عجیبی داستان نوح در برخی از این نسخه‌ها وجود ندارد.[۷۹] نوح در حکمت سیراخ به عنوان یکی از مردان درستکار گذشته ستوده شده‌است. در کتاب توبیاس[ت] هنگام هشدار دادن برای ازدواج با زنان خارجی، از نوح در کنار شخصیت‌هایی چون ابراهیم و اسحاق به عنوان کسانی که از خویشان خود زن گرفتند، یاد شده‌است. در کتاب آدم و حوا، خدا در ۵۰۰ سالگی نوح به او دستور می‌دهد ازدواج کند.[۵۶]

مسیحیت[ویرایش]

قربانی نوح از میکل‌آنژ

یافتن ارتباط میان شخصیت‌ها و اتفاقات عهد عتیق با زندگی عیسی یکی از مضامین رایج در ادبیات مسیحی بوده‌است و نوح یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها از این قبیل محسوب می‌شود. او مانند عیسی کسی بود که به توبه دعوت کرد و به مردمان از قضاوت نهایی غیرقابل اجتناب خبر داد. نوح که از فاجعه‌ای جهانی جان سالم به در برد، شخصی است که بشریت به وسیله او نجات پیدا یافته و می‌تواند دوباره با خدا آشتی کند. کشتی نوح و کبوتر نیز در این نوع نمادپردازی‌ها عناصر مهمی به‌شمار می‌آیند.[۸۰]

انجیل متی از طوفان به عنوان هشداری برای آمدن پسر انسان یاد کرده‌است؛ همان‌طور طوفان نوح بدون آگاه‌شدن گناهکاران آمد، پسر انسان نیز به گونه‌ای خواهد آمد که آنان متوجه نشوند. نوح و پسر انسان هر کدام جداکننده دو دوره‌اند و بدین ترتیب، پسر انسان نوحی دیگر در نظر گرفته شده‌است. در نظر نویسنده انجیل متی، عیسی مانند موسی از همان آغاز چون نوح است و مضامین یازده باب ابتدایی سفر پیدایش و دو باب ابتدایی سفر خروج (و دیگر متون باستانی مشابه) در ۳ باب آغازین متی دیده می‌شود. در این انجیل، عیسی از آب‌های رستگاری بیرون می‌آید و با کبوتری ملاقات می‌کند. اشاره‌ها به داستان نوح کاملاً مشهود است.[۸۱]

در نامه اول پطرس آب‌های طوفان به غسل تعمید تشبیه شده‌اند؛ نوح در طوفان رستگار شد و مسیحیان با تعمید بر شیطان غلبه خواهند کرد. تعمید عیسی در انجیل متی نیز به نظر می‌رسد اشاره دیگری از همین دست باشد. پطرس در نامه دوم به دو شخصیت لوط و نوح از سفر پیدایش اشاره کرده‌است. لوط و نوح در کل شباهت بسیاری به یکدیگر دارند و در نظر پطرس، اینان صالحانی بودند که از یک فاجعه نجات پیدا کردند. در باب ۱۱ نامه به عبرانیان، فهرست افراد با ایمان ذکر شده و یکی از اینان نوح است. نویسنده نوح را فرد خدا ترسی معرفی می‌کند که مطابق دستور خدا کشتی بساخت و خانواده خود و نسل صالحان را در زمین حفظ کرد.[۸۱]

تعداد کم فرزندان نوح در طول زندگی طولانی‌اش، از جمله مسائل ابهام‌آمیز برای مفسران بوده‌است. فرهاد، نویسندهٔ مسیحی ایرانی زمان ساسانیان، نوشته نوح فرزندی نداشت تا مبادا ایشان در آن نسل شریر فاسد شود. این «باکرگی» نوح نزد بسیاری از مسیحیان دلیل اصلی «درستکاری» او تلقی می‌شد، به طوری که نوح در مسیحیت سریانی به نمادی از راهبان تبدیل شده بود.[۸۲] برخی نویسندگان مسیحی مثل ژوستین شهید، برخلاف منابع یهودی، می‌گوید نوح ختنه نشده بود و این نشان می‌دهد الزامی برای پیروی از تورات وجود ندارد.[۸۳]

در مطالب متاخر مسیحی، کلیسا با کشتی نوح مرتبط دانسته شده‌است. همان‌طور که همه بیرون از کشتی نوح کشته شدند، هیچ‌کس نمی‌تواند بیرون از کلیسا به رستگاری برسد. کبوتری که نوح برای یافتن خشکی فرستاد، به روح‌القدس تشبیه شده که بالای آب‌های تعمید پرواز می‌کند و نشانه‌ای از آشتی با خداست. در مسیحیت قرون وسطی، معمولاً از سه پسر نوح به عنوان پدران سه قاره (سام/آسیا، حام/آفریقا و یافث/اروپا) یاد می‌شد. گاه سه طبقه جامعه به اینان تشبیه می‌شدند؛ سام نماد روحانیون، یافث نماد مبارزان و حام نماد دهقانان. از آنجا که اروپایی‌های قرون وسطی فکر می‌کردند حام پدر مردم آفریقاست، نفرین حام به توجیهی برای برده‌داری سیاهپوستان آفریقایی تبدیل شد.[۸۴][۸۰]

اسلام[ویرایش]

کشتی نوح در هنر اسلامی

مانند دیگر داستان‌های قرآنی، داستان نوح نیز در ادبیات متاخر اسلامی بسط داده شده، نام دیگر شخصیت‌ها ذکر شده و این افسانه را به داستان‌هایی از فرهنگ‌های دیگر، مانند داستان فریدون، پیوند داده‌اند. بیضاوی همسر نوح را واعله نامیده و گناه او را «مجنون» خواندن نوح نزد مردم توصیف کرده‌است. مفسران قرآنی مثل طبری با استفاده از کتاب مقدس سه پسر نوح را سام، حام و یافث ذکر کرده‌اند. اسم پسری که در طوفان کشته شد نیز کنعان است که «عرب او را یام گوید.»[۶۶] و بدین ترتیب، بر خلاف کتاب مقدس، نوح در عقاید اسلامی چهار پسر دارد.[۶۷] مطابق قرآن، نوح در زمان آغاز طوفان ۹۵۰ ساله بود که احتمالاً ریشه در بخشی از سفر پیدایش دارد که گوید نوح ۹۵۰ سال عمر کرد. در کل نوحِ کتاب مقدس برای اساطیر اسلامی کاملاً آشنا بوده‌است اما به آن شاخ و برگ بسیار داده‌اند. به عنوان مثال، ثعالبی نوشته‌است که بدنه کشتی مانند پرنده‌ای بود و در داستانی دیگر از کسائی، عیسی یکی از پسران نوح را زنده می‌کند تا ماجرا را بازگوید. در یک روایت، خر آخرین موجودی است که وارد کشتی شد زیرا ابلیس به دم او چسبیده بود؛ نوح که از آهستگی او بی‌تاب شده بود، فریاد کشید: «وارد شو، حتی اگر شیطان با توست» و بدین گونه ابلیس نیز وارد کشتی می‌شود.[۶۶]

تعداد افرادی که با نوح وارد کشته شده‌اند در منابع اسلامی بین ۷ تا ۸۰ نفر ذکر شده‌است.[۶۶] این نجات‌یافتگان نوح، ۳ پسرش و همسرانشان و ۷۳ نفر از مؤمنانند. روایتی دیگر از طبری نوح، همسرش، سه پسرش و همسران آن‌ها را میان نجات‌پیداکردگان می‌داند.[۶۷] نسل قابیل طی طوفان منقرض می‌شود اما نوح جسد آدم را با خود وارد کشتی می‌کند و از آن برای جداسازی میان زنان و مردان استفاده می‌کند. حام از این محدودیت تجاوز می‌کند و به عنوان مجازات، رنگ پوستش سیاه می‌شود. به گفته کسائی در زمان طوفان کعبه به بهشت برده و حجرالاسود توسط جبرئیل پنهان شد. کبوتر به دلیل یافتن خشکی پاداش می‌گیرد و به یکی از حیوانات اهلی تبدیل می‌شود. به عقیده اهل سنت در روز عاشورا، انسان‌ها و حیوانات کشتی پیاده می‌شوند و جشن می‌گیرند و خدا را شکر می‌کنند.[۸۵][۶۶] به گفته طباطبایی، نوح اولین پیامبری بود که علیه بت‌پرستی قیام کرد. او وقتی به پسرش پیشنهاد کرد سوار کشتی شود، تصور می‌کرد آن پسر به خدا ایمان دارد و اگر اطلاع داشت که چنین نیست، به او پیشنهاد نمی‌داد. طباطبایی همچنین می‌گوید نوح مانند محمد از سه طریق حکمت، موعظت و «جدال به بهترین وجه» به توحید دعوت می‌کرده‌است. به گفته تفسیر المنیر، کفار نوح را به چهار دلیل نپذیرفتند یکی از این دلایل، آن بود که نوح بشری مثل ایشان بود.[۸۶]

گنوسیسم[ویرایش]

یوحنای مشکوک که یکی از متون مهم گنوسیستی است، گزارش کرده آرکون بزرگ طوفانی ایجاد کرد زیرا قصد داشت جهان را که خودش خلق کرده بود، نابود کند اما عقل اول نوح را در جریان نقشه‌های آرکون بزرگ قرار داد و نوح سایر انسان‌ها را مطلع کرد. برخلاف روایت سفر پیدایش، بسیاری دیگر نیز به همراه خانواده نوح نجات پیدا کردند. قهرمانان این داستان با کشتی نجات پیدا نکردند، بلکه در ابری مخفی شدند.[۸۷]

بهائیت[ویرایش]

بهائیان داستان نوح و طوفان را استعاری می‌دانند و در نظر آنان، تنها نوح و پیروانش از نظر معنوی زنده بودند. شوقی افندی در نامه‌ای داستان را نمادین نامیده‌است. در کتاب ایقان، از جمله متون مقدس بهائی، پیروان نوح مانند روایات اسلامی ۴۰ یا ۷۲ نفر دانسته شده‌اند. در همین کتاب همچنین گفته شده نوح قبل از طوفان ۹۵۰ سال زندگی کرد که این هم نمادین محسوب می‌شود.[۸۸][۸۹]

در هنر و ادب[ویرایش]


حافظ
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

مولوی
مطرب روح من توییکشتی نوح من تویی
فتح و فتوح من تویییار قدیم و اولین

سعدی
چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتی‌بان

نوح از جمله شخصیت‌های کتاب مقدس است که مورد توجه هنرمندان و ادیبان بوده‌است. در ادبیات مسیحی قرون وسطی، نوح پیش‌درآمد[ث] عیسی به حساب می‌آمد و به عنوان مثال به شباهت‌های میان مستی نوح و مصائب عیسی اشاره می‌شد. از سوی دیگر، در نمایش‌های کرامات انگلیسی نوح و همسرش را به شیوه‌ای کمدی و طنزآلود نمایش می‌دادند. شاعر فرانسوی قرن پانزدهم اولیویه باسلی آواز مدح نوح را سرود که در میخانه‌ها خوانده می‌شد و حاوی بند برگردان «اوه شراب خوب!» بود. در اواخر همان قرن، آنیو دا وتربوی ایتالیایی در تاریخ باستان خود روایتی افسانه‌ای از بروص دربارهٔ نوح و فرزندانش را نقل کرد که در آن، برخی از ملل اروپایی به یافث پیوند داده شده بودند. علاقه به این داستان در ادبیات در دو قرن بعدی نیز ادامه پیدا کرد و آثاری از جان کوچانوفسکی (۱۵۵۸)، یوست فان دن وندل (۱۶۶۷) و ادوارد اکولستون (۱۶۷۹) از جمله آن‌ها هستند. یوهان یاکوب بدمر، ادیب سوئیسی، تنها نویسنده بزرگ اروپایی قرن ۱۸ بود که به نوح پرداخت و دو اثر جداگانه را در این باره منتشر کرد. در قرن بیستم، آثار بیشتری در مورد نوح منتشر شد؛ از جمله طوفان (۱۹۲۱) از ارنست بارلاخ، شاعر آلمانی مخالف نازی‌ها، شعری از رابرت نیتن آمریکایی، نوح (۱۹۳۱) از اندره اوبه فرانسوی و نوح و آب‌ها (۱۹۳۶) از سیسیل دی-لوئیس ایرلندی. بعد از جنگ جهانی دوم نیز کلیفورد اودتس (۱۹۵۴) و هوگو لوئتسکر (۱۹۷۰) مهم‌ترین آثار ادبی غربی مرتبط با نوح را خلق کرده‌اند.[۹۰]

هنرمندان بیشتر به طوفان و مستی نوح توجه نشان داده‌اند. چون نوح مانند اسحاق و دانیال شخصیتی رستگارشده در عبادات مسیحی است، در گوردخمه‌های باستانی پریسکیلا (قرن دوم میلادی) و دومیتیلا (قرن چهارم میلادی) آثار زیادی مرتبط با او یافت شده‌است. در هنر مسیحی اولیه، کشتی نوح چون بشکه‌ای شناور که تنها خود نوح بر آن سوار است و دست‌هایش را بالا گرفته، نمایانده شده‌است. در قرون بعدی به شکل کلبه یا بازیلیکا ترسیم می‌شد اما کماکان شباهت جدی به یک کشتی نداشت. نقشی از کشتی نوح بر روی موزاییکی در کنیسه‌ای باستانی در جرش اردن و صحنه‌هایی از زندگی نوح در موزاییک‌های قرن دوازدهمی و سیزدهمی در کلیساهایی در پالمرو و مونرئاله و کلیسای جامع سینت مارکو دیده شده‌است. علاوه بر نقاشی، نوح را در مجسمه‌ها، فرسکوها، نسخه‌های دست‌نویس و غیره نیز نمایانده‌اند که از جمله این آثار نقوش کلیسای جامع بورژ فرانسه و نسخه دست‌نویس مصور قرن ششمی موسوم به پیدایش وین است. در عهد رنسانس، لورنتسو گیبرتی نوح را بر درهای برنزی تعمیدگاه فلورانس و پائولو آچلو وی را باسیلیکای سنت ماریا نولا نقش کردند. میکل‌آنژ در آثاری طوفان، قربانی و مستی را نقاشی کرده‌است؛ در نقاشی میکل‌آنژ و سایر نقاشی رنسانسی دربارهٔ نوح، نوح و فرزندانش لخت هستند. نقاشی‌های دیگری هم از نوح در قرون بعدی در اروپا خلق شده‌است.[۹۱]

سرگذشت نوح منبع الهام موسیقی‌دانان مختلفی بوده‌است. طوفان جهانی (۱۶۸۲)، اوراتوریویی از کشیش کاتولیک مایکل‌آنجلو فلاوتی و بر اساس لیبرتویی از وینچنزو جاتینی، دو اوراتوریوی قرن نوزدهمی از یوحان کریستیان فریدریش شمردر (۱۸۲۳) و کامیل سن سانس (۱۸۷۶) از این قبیل آثار بوده‌اند. طوفان (۱۹۶۲)، با حضور شخصیت‌هایی چون زن و فرزندان نوح، نمایش موزیکالی از ایگور استراوینسکی بود که اولین بار توسط شبکه سی‌بی‌اس روی صحنه برده شد. دو به دو نمایش موزیکالی دیگری بود که با اقتباس از نمایشنامه کلیفورد اودتس خلق و اولین بار در ۱۹۷۰ در تئاتر برادوی اجرا شد. همه شما زامبی‌ها (۱۹۸۲)، نوشته شده توسط اریک بازیلیان و راب هیمن و فرزندان عدن (۱۹۹۱) از استفن شوارتز نیز از جمله ترانه‌ها و طوفان نوح (۱۹۵۷) از بنجامین بریتن از جمله اپراهای اقتباس‌شده از داستان نوح هستند.[۹۱][۹۲]

طوفان (۱۹۱۱) اولین فیلم آمریکایی دربارهٔ طوفان نوح است و داستان آن در ۳۳۱۷ سال قبل از میلاد اتفاق می‌افتد. کشتی نوح (۱۹۲۸) ملودرامی است که در آن طوفان نوح با جنگ جهانی اول مقایسه شده‌است. نوح یکی از شخصیت‌های مراتع سرسبز (۱۹۳۶) است. در فیلم کتاب مقدس (۱۹۶۶)، جان هیوستون، کارگردان فیلم، نقش نوح را بازی می‌کند. در جستجوی کشتی نوح (۱۹۷۶)، کشف شگفت‌انگیز کشتی نوح (۱۹۹۳)، پیدایش: آفرینش و طوفان (۱۹۹۴) و فیلم تلویزیونی کشتی نوح (۱۹۹۹)، از دیگر فیلم‌های مرتبط با نوح در سال‌های بعدی هستند. در سال ۲۰۱۴، فیلم نوح با هزینه زیادی به کارگردانی دارن آرونوفسکی ساخته شد و به دلیل استفاده از منابع یهودی خارج از کتاب مقدس مناقشه‌هایی ایجاد کرد و همچنین چند کشور اسلامی نیز آن را ممنوع کردند. چندین انیمیشن نیز به داستان نوح پرداخته‌اند که از جمله آن‌ها کشتی پدر نوح (۱۹۳۳) از ویلفرد جکسون، کشتی نوح (۱۹۵۹) از بیل جاستیس و فانتازیا ۲۰۰۰ (۱۹۹۹) است. فانتازیا ۲۰۰۰ دانلد داک را به عنوان دستیار نوح نمایانده‌است.[۹۳]

جستارهای وابسته[ویرایش]

یادداشت‌ها[ویرایش]

  1. بر خلاف خانواده هسته‌ای امروزی که شامل شوهر، زن و فرزندان مجرد است.
  2. منظور آتامبیش، قهرمان طوفان مانوی و معادل اوتنپیشتی بابلی است.
  3. مجموعه‌ای از متون یهودی که در برخی نسخه‌های هفتادگانی و ولگاته یافت می‌شوند اما بخشی از تنخ فعلی نیستند.
  4. کتاب توبیاس اثری یهودی است اما تنها در کتاب مقدس کاتولیک و ارتدوکس قرار داده شده و میان متون مقدس یهودی جای نگرفته‌است.
  5. یکی از زمینه‌های ادبیات مسیحی، یافتن ارتباط میان افراد و وقایع عهد عتیق با زندگی عیسی است.

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ Kikawada 1992, p. 1123.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Coxon 1999, p. 632.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Kikawada 1992, p. 1124–1125.
  4. Cosgrove 2004, p. 168.
  5. Gmirkin 2006, p. 240–241.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ Attridge & Meeks 2017, Genesis 5.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ Attridge & Meeks 2017, Genesis 6.
  8. Arnold 2008, p. 98–100.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ Arnold 2008, p. 102–103.
  10. Attridge & Meeks 2017, Genesis 7.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Attridge & Meeks 2017, Genesis 8.
  12. Attridge & Meeks 2017, Genesis 9.
  13. Attridge & Meeks 2017, Genesis 10.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ Young 2007, p. 287, Noah.
  15. Weber 1980, p. 24–37.
  16. Montgomery 2012.
  17. Whybray 2010, p. 63.
  18. Finkel 2014, p. 240.
  19. Finkel 2014, p. 241.
  20. Peters 2008, p. 13.
  21. Peters 2008, p. 14.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ Coogan 1999, p. 21.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Van Seters 1998, p. 25.
  24. Bandstra 2008, p. 62.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ Beltz 1990, p. 47.
  26. Arnold 2008, p. 104.
  27. Arnold 2008, p. 105–108.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ Whybray 2010, p. 65.
  29. Attridge & Meeks 2017, Genesis 19.
  30. Damrosch 1987, p. 125.
  31. Damrosch 1987, pp. 125–126.
  32. Damrosch 1987, p. 126.
  33. Damrosch 1987, pp. 127–128.
  34. Damrosch 1987, p. 128.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Van Seters 1998, p. 26.
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ Weinfeld 2007, Covenant.
  37. Davies & Rogerson 2005, p. 53.
  38. Arnold 2008, p. 96–97.
  39. Van Seters 1998, p. 25–26.
  40. Bandstra 2008, p. 61.
  41. Kikawada 1992, p. 1128.
  42. Kikawada 1992, p. 1129–1130.
  43. ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ ۴۳٫۲ ۴۳٫۳ Kikawada 1992, p. 1124.
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ Kikawada 1992, p. 1126.
  45. Grintz 2007, p. 442–444, Enoch, Ethiopic Book of.
  46. Peters 2008, p. 35–36.
  47. Peters 2008, p. 35–38.
  48. Peters 2008, p. 39–40.
  49. Peters 2008, p. 40–42.
  50. Peters 2008, p. 43.
  51. Peters 2008, p. 45.
  52. Kikawada 1992, p. 1131.
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ ۵۳٫۲ Peters 2008, p. 46.
  54. Peters 2008, p. 39.
  55. Stuckenbruck 2004, p. 96.
  56. ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ ۵۶٫۲ ۵۶٫۳ ۵۶٫۴ Lewis 1978, p. 14–22.
  57. Peters 2008, p. 97.
  58. ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ Peters 2008, p. 109.
  59. Peters 2008, p. 111.
  60. Peters 2008, p. 112.
  61. Peters 2008, p. 113.
  62. Peters 2008, p. 114.
  63. Heller 1997, p. 108–109, Nuh.
  64. Reynolds 2017, p. 305.
  65. ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ Brinner 2003, p. 540, Noah.
  66. ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ ۶۶٫۲ ۶۶٫۳ ۶۶٫۴ ۶۶٫۵ ۶۶٫۶ Heller 1997, p. 109, Nuh.
  67. ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ۶۷٫۲ Hirschberg 2007, p. 289, Noah, In Islam.
  68. Kueny 2006, p. 482, Wine.
  69. Hirschberg 2007, p. 288, Noah, In Islam.
  70. طباطبایی، ۱۰:‎ ۳۵۰، ۳۸۶–۳۸۷.
  71. Peters 2008, p. 4.
  72. Lewis 1978, p. 122–134.
  73. Lewis 1978, p. 122–152.
  74. Halevy 2007, p. 288, Noah, In the Aggadah.
  75. Lewis 1978, p. 11–12.
  76. Peters 2008, p. 2–3.
  77. Peters 2008, p. 29.
  78. Peters 2008, p. 9.
  79. Peters 2008, p. 15.
  80. ۸۰٫۰ ۸۰٫۱ Hirschberg 2007, p. 288, Noah.
  81. ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ Kikawada 1992, Noah And the Ark.
  82. Peters 2008, p. 5.
  83. Peters 2008, p. 6.
  84. Jackson & Weidman 2004, p. 4.
  85. Wensinck 1979, p. 705, Ashura.
  86. طباطبایی، ۱۰:‎ ۲۹۵–۳۰۳.
  87. Pagels 2013, p. 163.
  88. Compilation 1983, p. 494–508.
  89. Effendi 1971, p. 104.
  90. Young 2007, p. 288, Noah.
  91. ۹۱٫۰ ۹۱٫۱ Young 2007, p. 288–289, Noah.
  92. Long & Sawyer 2015, p. 8, 14, 46, 67, 70, 84, 169.
  93. Kozlovic 2016, p. 34–44.

منابع[ویرایش]

  • Young, Dwight; Halevy, Elimelech Epstein; Hirschberg, Haim Z'ew (2007). "َNoah". Encyclopaedia Judaica. Macmillan Reference USA. p. 290–287.
  • Weinfeld, Moshe (2007). "َCovenant". Encyclopaedia Judaica. Macmillan Reference USA. p. 253–249.
  • Grintz, Yehoshua M. (2007). "Enoch, Ethiopic Book of". Encyclopaedia Judaica. Macmillan Reference USA. p. 442–444.
  • Kikawada, Isaac M. (1992). "Noah and the Ark". The Anchor Bible Dictionary. Yale University Press.
  • Bandstra, Barry L. (2008). Reading the Old Testament: An Introduction to the Hebrew Bible. Wadsworth.
  • Louth, Andrew (2012). "The Fathers on Genesis". The Book of Genesis: Composition, Reception, and Interpretation. Brill.
  • Cosgrove, Charles H. (2004). The Meanings We Choose: Hermeneutical Ethics, Indeterminacy and the Conflict of Interpretations. Bloomsbury Publishing.
  • Whybray, R. N. (2010). "Genesis". The Oxford Bible Commentary: The Pentateuch. Oxford University Press. p. 92–53.
  • Lewis, Jack P. (1978). A Study of the Interpretation of Noah and the Flood in Jewish and Christian Literature. Brill.
  • Coogan, Michael D. (1999). "In the Beginning". The Oxford History of the Biblical World. Oxford University Press.
  • Peters, Dorothy M. (2008). Noah Traditions in the Dead Sea Scrolls. Society of Biblical Literature.
  • Arnold, B. T. (2008). "Commentary Part Two". Genesis. Cambridge University Press. p. 124–27.
  • Attridge, Harold W.; Meeks, Wayne A. (2017). The HarperCollins Study Bible. HarperOne.
  • Montgomery, David R. (2012). The Rocks Don't Lie: A Geologist Investigates Noah's Flood. Norton. ISBN 978-0-393-08239-5.
  • Weber, Christopher Gregory (1980). "The Fatal Flaws of Flood Geology". Creation Evolution Journal. 1 (1): 24–37.
  • Davies, Philip R.; Rogerson, John (2005). The Old Testament World. Westminster John Knox.
  • Heller, Bernard (1997). "Nuh". The Encyclopaedia of Islam. Brill. p. 108–109.
  • Wensinck, A. J. (1979). "'Ashura". The Encyclopaedia of Islam. Brill. p. 705.
  • Brinner, William M. (2003). "Noah". Encyclopaedia of the Qur'ān. Vol. 3. Brill. p. 540–543.
  • Reynolds, Gabriel Said (2017). "Biblical Background". Wiley Blackwell Companion to the Qur'ān. Wiley-Blackwell.
  • Kueny, Kathryn (2006). "Wine". Encyclopaedia of the Qur'ān. Vol. 6. Brill. p. 481–482.
  • Van Seters, John (1998). McKenzie, Stepehn L.; Graham, Matt Patrick (eds.). The Hebrew Bible Today: An Introduction to Critical Issues. Westminster John Knox Press.
  • Gmirkin, Russell E. (2006). Berossus and Genesis, Manetho and Exodus. Bloomsbury Publishing.
  • Coxon, Peter W. (1999). Dictionary of Deities and Demons in the Bible. Brill. p. 633–632.
  • Kozlovic, Anton Karl (2016). "Noah and the Flood: A Cinematic Delug". In Burnette-Bletsch, Rhonda (ed.). The Bible in Motion: A Handbook of the Bible and Its Reception in Film. De Gruyter. p. 35–51.
  • Long, Siobhán Dowling; Sawyer, John F. A. (2015). The Bible in Music: A Dictionary of Songs, Works, and More. Rowman & Littlefield.
  • Jackson, J. P.; Weidman, M. N. (2004). Race, Racism, and Science: Social Impact and Interaction. ABC-CLIO.
  • Pagels, Elaine (2013). The Gnostic Gospels. Orion.
  • Finkel, Irving (2014). The Ark Before Noah: Decoding the Story of the Flood. Nan A. Talese.
  • Beltz, Walter (1990). Gott und die Götter: Biblische Mythologie. Aufbau-Verlag.
  • Effendi, Shoghi (1971). Messages to the Baháʼí World, 1950–1957. Baháʼí Publishing Trust.
  • Stuckenbruck, Loren T. (2004). "The Origins of Evil in Jewish Apocalyptic Tradition: The Interpretation of Genesis 6:1–4 in the Second and Third Centuries B.C.E.". In Auffarth, Christoph; Stuckenbruck, Loren T. (eds.). The Fall of the Angels. Themes in Biblical Narrative. Vol. 6. Brill.
  • Compilation (1983). Hornby, Helen (ed.). Lights of Guidance: A Baháʼí Reference File. Baháʼí Publishing Trust.
  • Damrosch, David (1987). The Narrative Covenant; Transformation of Genre in the Growth of Biblical Literature. United Kingdom: Harper & Row. ISBN 0-06-061693-8.
  • طباطبایی، سید محمدحسین (۱۳۷۰). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۲. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. تهران: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.

برای مطالعهٔ بیشتر[ویرایش]

  • Dundes, Alan (1988). The Flood Myth. University of California Press.