سیامک

سیامک نخستین شاهزاده ایران و دومین اسطوره ایرانی پس از کیومرث در شاهنامه است. او شاهزادهای بود که از بهر رهایش خاندانش و پادشاهی پدر به جنگ فرزند دیو سیاه شتافت و در آن راه جانش را از دست داد. سیامک به معنی «سیاه مو» یا «دارندهٔ موی سیاه» از شخصیتهای اساطیری ایرانیان[۱] است.
سیامک در شاهنامه[ویرایش]
آرامش پادشاهی کیومرث با شوراندن و برانگیختن آهرمن به پایان خود میرسد، درخشش و فرّهٔایزدی کیومرث بانی رشک اهریمن گشت و او تاب محبوبیت روزافزون پادشاهی کیومرث را نداشت؛ بدین انگیزه فرزندش دیو سیاه را که نهادی پلید داشت به جنگ کیومرث برشوراند. کیومرث از نیرنگهای اهریمن و دیو سیاه آگاهی نداشت و سروشها آگهی یورش خزرواندیو را به گوش فرزندش رساندند و سیامک با اندک سپاه خویش به جنگ خزوران (دیو) [۲] میشتابد که سیامک شکست خورده و کشته میشود. پس از کیومرث پادشاهی به هوشنگ پسر سیامک میرسد.
پسر بد مر او را یکی خوبروی | هنرمند و همچون پدر نامجوی | |
سیامک بدش نام و فرخنده بود | کیومرث را دل بدو زنده بود | |
.... | . | |
سیامک بیامد برهنه تنا | برآویخت با پور آهرمنا | |
بزد چنگ وارونه دیو سیاه | دوتا اندر آورد بالای شاه | |
فگند آن تن شاهزاده به خاک | به چنگال کردش کمرگاه چاک | |
سیامک به دست خزوران دیو | تبه گشت و ماند انجمن بیخدیو[۳] | |
.... | . | |
خجسته سیامک یکی پور داشت | که نزد نیا جای دستور داشت | |
گرانمایه را نام هوشنگ بود | تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود[۴] |
به گواهی نوشتارهای کهن، سیامک مبارزی است که در آغاز جوانی به روش غمانگیزی از بهر باور به دست ستیزندگان و دشمنان دین (دیوان) کشته شد. همچنین او را باید نخستین پیشآهنگ و رهایندهٔ آدمی سوشیانس برشمرد که نام او نماد آرزوی مردمان ستمدیده دربارهٔ فرمان فرمایی دادگری و برابری در جهان است.[۵] در آموزههای مزدیسنا بویژه در گاثهها سخن از پدیداری رهایشدهنده یا رهایش دهندگانی در آینده بنام سئوشیانثها آگهی میدهد.
سیامک | |
---|---|
![]() نگاره سیامک در شاهنامه تهماسبی | |
اطلاعات کلی | |
نام | سیامک |
منصب | شاهزاده |
لقب | سوشیانس |
نژاد | پیشدادیان |
آئین | مزدیسنا |
قوم | عجم |
ملیت | ایران |
سایر اطلاعات | |
شناخته شده | ناجی ایرانیان باستان (سوشیانس) |
جنگ با | خزروان دیو |
نوع جنگ | تن به تن |
نتیجه نبرد | شکست و قتل سیامک |
خانواده | |
نام پدر | کیومرث |
فرزندان | هوشنگ |
سیامک در اوستا[ویرایش]
در نسک گمگشته چهرداد از سیامک سخن رفته بود. خلاصهٔ این نسک در دینکرت آمدهاست.
سیامک در منابع پهلوی[ویرایش]
در متنهای پهلوی بر خلاف شاهنامه سیامک فرزند کیومرث نیست بلکه فرزند مشی و مشیانه است.[۶] اصولاً چون در منابع پهلوی کیومرث نخستین انسان است و هوشنگ نخستین شاه و از آنجا که شاهی مستلزم وجود رعایا و فرمانبرداران است میان کیومرث و هوشنگ چندین نسل فاصله است. یکی از حلقههای این زنجیر (کیومرث تا هوشنگ) سیامک است.
سیامک در منابع اسلامی[ویرایش]
دراکثر منابع اسلامی نیز میان کیومرث و هوشنگ چندین نسل فاصله است و سیامک جایی در میان این دو.
سیامک نیز همچون کیومرث در داستانهای ایرانی پس از اسلام مقام بلندی نیافت.
البته، ابوعلی بلعمی در ترجمه تاریخ طبری مینویسد: "و او را (کیومرث را) گِل پادشاه خواندندی که از گِل آفریده شد، و جفت او ایلده ، که حوّا خوانند هم خدا از گِل آفرید و جان در تن هر دو اندر یکوقت و یک اندازه کرد." سپس برای پانوشت متن مجلد مربوط به ایرانیان چاپ 1337، از نسخه دیگر برای ایلده آورده شده: "یلده". با توجه به اینکه فرزند دیگر کیومرت و یلده ، سیامک نخستین سوشینث بود و شیث نیز فرزند آدم و حوّا میباشند شاید بتوان گفت سیاهمک و شیث یکی هستند و تجلّی خورشید حقیقت، البته اگر یلدَه را با فتحه بخوانیم و مرادمان < یلدا > باشد و چنین خوانشی صحیح نیز باشد.
سیامک دوم[ویرایش]
سیامک دیگری هم در شاهنامه حضور دارد که از پهلوانان توران است و تنها در جنگ دوازده رخ به او اشاره شدهاست. او در نبردی تنبهتن با گرازه پهلوان ایرانی کشته میشود. گرازه او را چنان سخت بر زمین میزند که استخوانش شکسته و جان میسپارد.
گرازه بزد دست برسان شیر | مر او را چو باد اندر آورد زیر | |
چنان سخت زد بر زمین کاستخوانش | شکست و برآمد ز تن نیزه جانش | |
گرازه هم آنگه ببستش به اسپ | نشست از بر زین چو آذرگشسپ | |
گرفت آنگه اسپ سیامک به دست | به بالا برآمد به کردار مست[۷] |
پانویس[ویرایش]
- ↑ شاهنامه پارسیان
- ↑ شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق ،انتشارات سخن ،جلد اول، صفحه 12 بیت 38
- ↑ شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق ،انتشارات سخن ،جلد اول، صفحه 12 بیت 38
- ↑ شاهنامه. جلد اوّل. کیومرث، ص ۶، ۷
- ↑ دربارهٔ آموزههای مربوط به سئوشینث، سائوشیانت، سوشیانس رجوع شود به یشت XIII, XIX, XXVI
- ↑ گاهی نیز نسل دوم مشی و مشیانه است
- ↑ شاهنامه. جلد پنجم. جنگ دوازدهرخ، ص ۲۹۲
منابع[ویرایش]
- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- دوستخواه، جلیل. اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان (گزارش و پژوهش از جلیل دوستخواه)
- فردوسی. شاهنامه به تصحیح مصطفی جیحونی
- صفا، ذبیحالله. حماسهسرایی در ایران
- ای. م. دیاکونوف. تاریخ ماد. ترجمه کریم کشاورز. انتشارات: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. تهران ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۶