پرش به محتوا

خویدوده

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

خویدوده (در زبان اوستایی: xᵛaētuuadaθa، خوئیتودات، «ازدواج درون خانواده»)، به ازدواج میان خویشاوندان نزدیک مانند پدر و دختر، مادر و پسر، یا خواهر و برادر اطلاق می‌شود. این مقاله به مفهوم خویدوده و همچنین ازدواج‌های نزدیک در تاریخ ایران می‌پردازد.

اهتمام در پاکی نسب و خون خانواده یکی از صفات بارز جامعه ایرانی به‌شمار می‌رفت، تا به حدی که ازدواج با محارم را جایز می‌شمردند. با اینکه اولین کاربرد این واژه در اوستا است معنا و کارکرد دقیق این اصطلاح در زبان اوستایی نامشخص باقی مانده است. در برخی متن‌های دینیِ زرتشتی، خویدوده سودمندترین و مقدس‌ترین شکل رابطه دانسته شده است. به نظر می‌رسد مقام‌های دینی تا حدودی از بیزاری غریزی نسبت به رابطه با محارم یا اجتناب خویش‌آمیزی درک داشته‌اند، و کوشیده‌اند تا دور از ذهن‌ترین شکل ارتباط‌ها را با بالاترین درجات تقوا و پایبندی دینی پیوند دهند؛ بنابراین، به نظر می‌رسد که خویدوده عمداً برای اجبار پیروان در تلاش برای تعلق به درون گروه و مقابله و غلبه بر غرایز خود طراحی شده است. وجود اعتراض‌های واضح در برابر تشویق چنین ازدواج‌هایی این اندیشه را پیش می‌آورد که این گونه ازدواج‌ها از ابتدا در قانون و عرف زرتشتی سابقه نداشته است.

خاستگاه این رسم در ایران باستان چندان روشن نیست. برخلاف مصر که منابع اسنادی قابل اتکایی در این زمینه وجود دارد، برای ایران تنها ارجاعات ادبی در دست است. مفصل‌ترین منابع به ستایش این عمل پرداخته‌اند، در حالی‌که شواهد تاریخی یا ثبت‌های حقوقی کمی از نمونه‌های واقعی آن باقی مانده‌اند. اولین ارجاعات یونانی به زنای با محارم غیرسلطنتی، مواردی است که از خانتوس نقل شده است که مغان (بدون مشخص کردن دین) با مادران، دختران و خواهران خود رابطه جنسی دارند. هرودوت اشاره می‌کند که کمبوجیه دوم با دو خواهرش تنی و ناتنی ازدواج کرد. در دورهٔ اسلامی، با توقف حمایت حکومتی از دین زرتشتی و افزایش جمعیت مسلمان، زرتشتیان با خطر انحلال اجتماعی مواجه شدند. در چنین شرایطی، خویدوده می‌توانست ابزار حفظ ثروت و هویت دینی در چارچوب خانواده باشد. اما این رسم، با گذر زمان کنار گذاشته شد و در میان زرتشتیان امروزی نیز موضوعی حساس و ناخوشایند تلقی می‌شود.

ریشه واژه

[ویرایش]

در نوشتار اوستایی نو، «خوئیتودات» به‌صورت اسم‌های xᵛaētuuadaθa (مذکر) و xᵛaētuuadaiθī (مؤنث) و صفت‌های xᵛaētuuadaθa (مذکر) و xᵛaētuuadaθā (مؤنث) یافت می‌شود.[۱] بنا بر گفته ایرانشناس نروژی، پرودس اکتور شروو، به نظر می‌رسد بخش اول این ترکیب «خویتو»[الف] به معنای «خانواده» (یا مفهومی مشابه) باشد که عموماً مشتق از خوی[ب] به معنای «خود» با پسوند ـتوـ [پ] پنداشته می‌شود، گرچه این برداشت کاملاً هم بی‌اشکال نیست. بخش دوم، «دوده»[ت] امروزه عموماً مشتق از فعل ـوده (از *ودـ) به مفهوم «منجرشونده به ازدواج» دانسته می‌شود، که با ریشه‌های مشابه در دیگر زبان‌های ایرانی و زبان‌های هندواروپایی که به «ازدواج یا شریک ازدواج» اشاره می‌کنند مرتبط است. این ریشه‌شناسی را نخستین بار کارل فریدریش گلدنر مطرح کرد، امیل بنونیست و کریستین بارتولومه آن را پذیرفتند و سپس به باور رایج بین دانشوران غربی شد.[۱]

معنی و تعریف

[ویرایش]

خویدوده به «ازدواج درون خانواده» معنی می‌شود.[۲] مصرشناس دانمارکی پل جان فراندسن در کتاب ازدواج با خویشاوندان نزدیک در مصر و ایران باستان: بررسی شواهد می‌نویسد که بهتر است اصطلاح «خویدوده»[ث] را «ازدواج با خویشاوند نزدیک»[ج] ترجمه کرد و نه «محارم».[چ][۳]

به گفتهٔ مورخ اتریشی والتر شیدل حدود شصت گزارش از ازدواج‌های نزدیک میان ایرانیان، در متون یونانی-رومی، ارمنی، عربی، و حتی در منابع هندی، تبتی و چینی، از قرن پنجم پیش از میلاد به بعد ثبت شده است. قدیمی‌ترین اشاره در جهان ایرانی به اصطلاح «ختودت» («خویدوده»)، در یسنا (هات ۱۲، قطعه ۹)، متعلق به دوره‌ای پس از قرن ششم پیش از میلاد، دیده می‌شود؛ هرچند در این متن تعریف روشنی از ماهیت آن ارائه نشده است. مجموع این شواهد نشان می‌دهد که پیوندهای نزدیک در میان ایرانیان طی قرون متمادی به‌واقع وجود داشته است. با این حال، ادعاهای خارجی مبنی بر این‌که همهٔ ایرانیان (زرتشتیان) درگیر این نوع ازدواج‌ها بوده‌اند، مانند ادعای غیرواقعی چندهمسری عمومی، ارزش چندانی ندارد.[۴]: 325  اینکه منظور از «خویدوده» / «خویتو ودثه»، ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان بوده است یا ازدواج با محارم مانند خواهر و مادر محل مناقشهٔ پژوهشگران است. مفهوم این اصطلاح در متون اوستایی از سیاق و مضامین آن مشخص نیست.[۱] در گاتاها، که سرودهٔ خود زرتشت است، واژه «خویتو»، یعنی خود/خویش، مذکور است اما از «خویتو ودثه» ذکری نیست.[۵] «خویدوده» در متون زرتشتی به زبان فارسی میانه در دوران ساسانی، به پیوند زناشویی بین پدر و دختر، مادر و پسر، یا برادر و خواهر اشاره دارد و یکی از مقدس‌ترین اعمال دانسته شده است.[۱]

منشأ

[ویرایش]

به باور تورج دریایی، نظر به اینکه ازدواج با محارم در بین دیگر اقوام هند و اروپایی مشاهده نشده است، یافتن منشأ این نوع ازدواج در ایران دشوار است. از آنجا که تمدن ایلام یکی از مهم‌ترین تمدن‌های تأثیرگذار بر ایرانیان بوده است و ازدواج خواهر-برادر در بین اعضای خانواده پادشاهی ایلام مرسوم بوده، ممکن است خانواده شاهی هخامنشیان این سنت را از آیین ایلامیان اقتباس کرده باشد.[۶] به نوشتهٔ پل جان فراندسن، این امر که ایرانیان این رسم را از تمدن‌های باستانی دیگر گرفته باشند قطعی نیست و این احتمال وجود دارد که رسم ازدواج نزدیک، در اصل از خود ایرانیان بوده باشد.[۳] رسم ازدواج با محارم به صورت موازی و همسو در ایران و مصر شکل گرفت، به این صورت که در مصر عملی سلطنتی بود که میان توده‌های مردم نیز رایج شد، اما در ایران به واسطهٔ مذهب عمل به آن مباح شد.[۷]

طبقه‌بندی

[ویرایش]
ازدواج مشی و مشیانه

در اسطوره

[ویرایش]

والتر شیدل در مقاله «ازدواج خواهر و برادر و فرزندان و والدین در جوامع پیشامدرن» می‌نویسد که در تمامی جوامع، سنت‌های اساطیری یک استثنای اصلی در ازدواج با محارم هستند: خدایان نخستین و شخصیت‌های بنیان‌گذار بشری غالباً درگیر در روابط با محارم توصیف شده‌اند، چه از روی اجبار (در نبود شریکان غیرخویشاوند) و چه برای برجسته ساختن موقعیت مافوق‌بشری آنان.[۸]: ۳۴ 

منشأ اسطوره‌ای در مزدیسنا

روحانیون زرتشتی با بهره‌گیری از داستان آفرینش انسان از دیدگاه زرتشتی، کوشیدند تا ازدواج میان خواهر و برادر را توجیه کنند و آن را کنشی شایسته جلوه دهند. در داستان نخستین خویدوده، مشی و مشیانه (اولین خواهر و برادر) فرزندان نخستین انسان، گیومرث، معرفی شده‌اند. متن دینی در ادامه توضیح می‌دهد که فرزندان بسیاری از این دو به دنیا آمدند و خواهران و برادران با یکدیگر ازدواج کردند و تمامی انسان‌هایی که تاکنون بوده‌اند، هستند، و خواهند بود، حاصل خویدوده هستند.[۹]

در خاندان‌های سلطنتی و حاکم

[ویرایش]

در تعدادی از جوامع پیشامدرن، روابطی از این دست در انحصار پادشاهان بود و برای مردم عادی ممنوع و به‌شدت با سنت‌های اساطیری محارم الهی مرتبط بود.[۱۰] روابط زناشویی حاکمان با خویشاوندان نزدیک برای اهداف سیاسی انجام می‌شد و می‌توانست با جفت‌گیری چندهمسری غیر فامیلی تکمیل شود. در برخی جوامع، گاه اعمال زنا با محارم به منظور بهره‌مندی از پیامدهای ماوراء طبیعی فرضی آنها انجام می‌شد. در هر دو سناریو، حاکمان مطلق و دیگر افراد ممتاز به عنوان تخطی عمدی از هنجارهای جهانی به منظور تأکید بر ماهیت خارق‌العاده و غالباً خداگونه خود، با مادران، خواهران و دختران خود روابط زناشویی برقرار کرده‌اند. شواهدی از این‌گونه روابط در تمدن‌های گوناگونی در سراسر جهان به چشم می‌خورد. قدیمی‌ترین شواهد باقی‌مانده در این مورد از مصر به دست آمده است و به هزاره سوم قبل از میلاد می‌رسد. موارد دیگر شامل سلسله‌های مختلف باستانی خاور نزدیک و خاور میانه، اینکاهای متاخر در پرو، حاکمان میکستک در مکزیک،[۸] رؤسای قبایل هاوایی پیش از ارتباط این منطقه با دیگر کشورها،[۱۱] ایلامیان و فرمانروایان فنیقیه[۱۰] نیز مستند است. حتی در برخی مناطق شرق آفریقا، تا حدود یک قرن پیش نشانه‌هایی از آن به چشم می‌خورد.[۸]: ۳۴ 

دلایل چنین رفتارهایی متفاوت بوده‌اند. در تمدن‌هایی مانند مصر و امپراتوری اینکا، تعالی و تقدس پادشاه به‌گونه‌ای بود که ازدواج با خواهر یا دختر، بخشی از تقویت جایگاه نیمه‌الهی او تلقی می‌شد. در سوی دیگر، مانند دودمان بطلمیوسی در مصر هلنیستی، انگیزه‌هایی نظیر انزوای خانوادهٔ سلطنتی و جلوگیری از ورود رقبای سیاسی به درون خاندان حاکم، احتمالاً نقش مهم‌تری ایفا می‌کردند. با وجود این، نمی‌توان یک عامل منفرد را برای توجیه همه نمونه‌ها کافی دانست؛ بلکه هر جامعه، بافت فرهنگی و ساختار قدرت خاص خود را در شکل‌گیری این رسوم دخیل داشته است.[۸]: ۳۴ 

در ایران

[ویرایش]

در ایران باستان ازدواج بین اعضای خانواده، از جمله خواهر و برادر ناتنی، خواهرزاده و برادرزاده و دختر و پسرعموها اتفاق افتاده است، این نوع از ازدواج در این برهه از تاریخ به عنوان ازدواج با محارم تلقی نمی‌شد.[۱۲]

در دورهٔ هخامنشی، منابع یونانی گزارش‌هایی دربارهٔ ازدواج‌های سلطنتی با خواهران ارائه می‌دهند. برای نمونه، هرودوت روایت کرده است که کمبوجیه دوم با خواهرش آتوسا و یک خواهر دیگر تنی دیگر (که هرودت نام او را ذکر نکرده) ازدواج کرد. با این حال، همان‌گونه که جوآن ام. بیگوود در مقالهٔ «ازدواج با محارم در ایران هخامنشی: اسطوره‌ها و واقعیت‌ها» اشاره می‌کند، این ادعا نه‌تنها مبهم است، بلکه هیچ‌گاه به‌صراحت بیان نشده که آتوسا خواهر تنی کمبوجیه بوده باشد. کتزیاس نیز از رکسانا بدون ذکر اصل و نسب به عنوان یکی از زنان کمبوجیه نام برده است. نویسندگان یونانی متأخر این دو روایت را ترکیب کرده و مدعی شده‌اند که کمبوجیه با دو خواهر تنی خود ازدواج کرده است. [۱۳]

هرودوت با صراحت بیان می‌کند که پیش از کمبوجیه دوم، با خواهر در میان ایرانیان معمول نبوده است. حتی اگر ازدواج‌های گزارش‌شده با خواهران ناتنی صورت گرفته باشد، چنین روابطی تفاوت چندانی با الگوهای رایج ازدواج در میان اشراف یونانی و مقدونی نداشته است.[۱۳] در ایران، به گمان بیگوود، تنها برای سه نفر از دوازده پادشاه از کمبوجیه تا داریوش سوم، یا فقط برای سه نفر از هشت نفری که در منابع شرکای ازدواجشان محارم هستند، شواهد موثقی دال بر چنین ازدواجی هست و در همهٔ این موارد، احتمال ناتنی بودن این روابط مطرح است. بسیاری از اتهامات نسبت داده‌شده به کمبوجیه، از جمله زنا با محارم یا کشتن گاو نر مقدس (آپیس)، از منبعی مصری و دشمن کمبوجیه سرچشمه گرفته‌اند و هدف آن‌ها القای جنون و غرور وی بوده است، و نادرست بودن برخی از این اعمال نسبت داده شده، مانند کشتن گاو نر آپیس، ثابت شده است.[۱۲] در مورد اردشیر دوم، گفته شده که با دو دختر خود ازدواج کرده است. این گزارش نیز از پلوتارک نقل شده و بیشتر به شایعات درباری گرایش دارد تا واقعیت تاریخی. پلوتارک در آثار خود تمایل دارد انحطاط دربار ایران را بزرگ‌نمایی کند و این گزارش نیز در همان راستا قابل تفسیر است.[۱۲]

در دورهٔ اشکانی، شواهدی روشن‌تر از ازدواج با خواهر وجود دارد. مری بویس به سندی به خط یونانی اشاره می‌کند که در آن‌ها از سه زنِ شاه اشکانی با عنوان همسر و خواهر یاد شده است: «در عهد شاهنشاه ارشک … و شهبانوان سیاک، خواهر تنی و همسر وی، و اریه‌زاد مشهور به اَوتُمَه، دختر شاه بزرگ، تیگران، و همسر وی (یعنی ارشک)، و آزاد، خواهر تنی و همسر وی». این سند نشان می‌دهد که اشکانیان احتمالاً رسم خویدوده را در دربار خود به‌جا می‌آورده‌اند. نمونه‌های مشابهی نیز از میان خاندان‌های تابع یا هم‌جوار اشکانیان دیده می‌شود، از جمله هلنا و منوبازوس در ادیابنه، و نیز ازدواج میان اراتو و تیگران چهارم از دودمان آرتاشسی ارمنستان. تیرداد یکم، پادشاه مؤمن ارمنستان، در کتیبه‌اش واقع در گارنی خود را «برادر شهبانو» می‌خواند، که ممکن است اشاره‌ای به چنین ازدواج‌هایی باشد.[۱۴]

در دورهٔ ساسانی، همه زنان برجستهٔ خاندان سلطنتی — از جمله دختران و خواهران پادشاه — عنوان «ملکه» را حمل می‌کردند.[۱۵] ماریا بروسیوس، تاریخ‌نگار معاصر، با بررسی منابع موجود نتیجه می‌گیرد که با تجزیه و تحلیل مدارک نوشتاری مربوط به دوره ساسانیان نمی‌توان ازدواج پادشاهان ساسانی را با محارم خود نتیجه‌گیری کرد.[۱۵]

در بین مغان

[ویرایش]

بسیاری مطالب در مورد زرتشتی بودن هخامنشیان نوشته شده است که شواهد آن را تأیید نمی‌کند. در این زمان «مغان مادی» یک کاست (نظام اجتماعی) را تشکیل می‌دادند که جهت قدرت و سیطرهٔ فکری بر حکومت و مردم، بسته‌ترین طبقه اجتماعی بود. آنها ازدواج با محارم درجه اول را در بین خودشان قابل توجیه می‌دانستند زیرا نمی‌خواستند هیچ بیگانه‌ای را در کاست خود بپزیرند و در قدرتی که داشتند شریک کنند.[۱۶]

در ادوار قدیم تاریخ دینی ایران باستان روحانیان آیین‌های گوناگون مغ نامیده می‌شدند.[۱۷] هاشم رضی می‌نویسد: مغان افرادی بوده‌اند روحانی و طبقه‌ای محدود که انجام امور مذهبی به وسیلهٔ آنان صورت می‌گرفته است. اینان کاهنان آیین‌های کهن هم شامل می‌شدند.[۱۸] در ادبیات یونانی تمامی روحانیان و کاهنان همهٔ ادیان و مذاهب متفاوت در ایران و بین‌النهرین که در اصل «مغان میترایی» یا «مغان مهرپرست»، «مغان مادی»، «مغان کلدانی»، «مغان زروانی» و «مغان زرتشتی» و غیره بودند. همگی با نام عام «مغ» یا با تلفظ یونانی «مگوس» «mḡušā» و به عربی «مجوس» خوانده می‌شدند. این مسئله موجب ابهامات و گمراهی‌های بسیاری شده است.[۱۹]

در بین مردم عادی

[ویرایش]

رایج بودن خویدوده در بین مردم عادی ایران به‌طور گسترده مورد مناقشه قرار گرفته است.[۲۰]

تنها دو استثنای عمده برای ازدواج فرزندان و والدین و خواهر و برادر در بین مردم عادی در دوران پس از باستان (حدود ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ میلادی) وجود دارد:

  1. ایران زرتشتی: در منابعی از قرن پنجم پیش از میلاد تا قرون وسطی، ازدواج‌های والدین و فرزندان و خواهر و برادران به نحوی پیوسته به اعضای جامعه دینی زرتشتیان در خاورمیانه نسبت داده می‌شود و بارها در نوشته‌های زرتشتی از چنین ازدواجی تمجید شده است. حمایت از چنین نوع ازدواجی در دوره‌های خاصی از تاریخ ایران، یعنی در قرن سوم، زمانی که آیین مانوی دین زرتشتی را به چالش کشیدند، شدت گرفت و مهم‌تر از آن در قرن ششم، زمانی که مسیحیت به یک تهدید بزرگ تبدیل شد و سرانجام در قرون هشتم و نهم که حمایت دولتی از دین زرتشتی فروپاشیده بود و مسلمانان در حال افزایش بودند و به نخبگان جدید تبدیل می‌شدند. در اینجا ادعا می‌شود که خویدوده هدفی عملی داشت و آن حفظ ثروت در خانواده و جامعه در زمانی بود که تغییر دین، بقای دین زرتشتی را تهدید می‌کرد.[۲۱]
  2. مصر رومی: مصر اندکی قبل و تحت حکومت رومیان (قرن اول پیش از میلاد تا سوم قرن پس از میلاد) تنها جامعه شناخته شده‌ای است که در آن ازدواج بین خواهر و برادرهای کامل به‌طور معمول در میان افراد عادی تک‌همسری انجام می‌شد و آمار و داده‌های مستند قابل اندازه‌گیری ای برای آن رسم تولید می‌کرد. در غیاب گزارش‌های ادبی همزمان، دلایل این الگوی منحصر به فرد انتخاب همسر بحث‌برانگیز است. در هیچ‌یک از این دو مورد (مصر و ایران)، لزوماً انتظار نمی‌رفت که همسران نزدیک به هم از لذت جنسی برخوردار شوند.[۸]: ۴۵ 

جوآن ام. بیگوود می‌نویسد: ما هیچ اطلاعی از ازدواج اعضای نزدیک خانواده در میان ایرانیان عادی در دوره هخامنشی نداریم. تقریباً همهٔ آنچه از آن یاد شده در خانواده سلطنتی هستند. این نشان می‌دهد که وقتی نویسندگان یونانی و رومی به‌طور کلی دربارهٔ ویژگی‌های زناشویی ایرانیان اظهار نظر می‌کنند، تنها به طبقه حاکم و سایر خانواده‌های طبقات بالای جامعه اشاره می‌کنند همچنین هیچ مدرکی مبنی بر اینکه دین زرتشتی یا هر دین دیگری نقشی داشته باشد، وجود ندارد. اگر چنین ازدواج‌هایی در ایران هخامنشی رایج بودند، مطمئناً در تاریخ هرودوت، که تنها به ازدواج کمبوجیه به عنوان یک ازدواج غیرعادی اشاره شده، انعکاس پیدا می‌کرد یا در آثار نویسندگانی مانند گزنفون، افلاطون یا در تاریخ‌های بعدی استرابون — تنها به ازدواج نزدیک مغان، در بخش برگرفته از منابع ادبی اشاره کرده است — این موضوع گزارش می‌شد.[۱۳]

شواهد تاریخی

[ویرایش]

موارد معین تاریخی

[ویرایش]

شهبازی ۱۵ سند معین تاریخی برای انجام ازدواج نزدیک در تاریخ ایران باستان را یافته است که به گفته او برخی از آنها در نتیجه سوء تعبیر هستند و صحت تاریخی آنها رد شده است. ازدواج‌های زیر نمونه‌هایی از ازدواج‌هایی هستند که در آن ادعای ازدواج نزدیک مطرح شده است:

  1. ازدواج کمبوجیه دوم با آتوسا و یک خواهر بی‌نام
  2. داریوش دوم و خواهرش پروشات
  3. اردشیر دوم و آماستری و آتوسا
  4. اردشیر سوم و آتوسا
  5. سی‌سی‌گامبیس و آرشام دوم
  6. داریوش سوم و خواهرش استاتیرای دوم
  7. فرهاد پنجم و مادرش موزا[۵]
  8. اشاره به ازدواج یک شاه اشکانی با دو خواهر خود در چرم‌نبشته اورامان[۲۲]
  9. ازدواج ویراف موبد زرتشتی با هفت خواهر خود.[۲۳]
  10. اردشیر بابکان و دینگ بابکان
  11. شاپور یکم و آذرآناهید
  12. یزدگرد دوم و دخترش
  13. قباد یکم و سامبیکه
  14. بهرام چوبین و گردیه
  15. مهران گشنسپ و خواهرش[۵]

فراوانی متون و نایابی شواهد عینی

[ویرایش]
توران طبق افسانه، تقریباً با آنچه امروزه آسیای مرکزی نامیده می‌شود مطابقت دارد. این منطقه در قبل از اسلام یک بار به تصرف شاهنشاهی هخامنشی و دو بار به تصرف شاهنشاهی ساسانی درآمد.

به نوشتهٔ شهبازی، با اینکه شواهد کتبی فراوانی دربارهٔ ازدواج با محارم در ایران وجود دارد، شمار نمونه‌های واقعی چنان اندک است که باید به‌جای تمرکز صرف بر این متون، به‌دنبال انگیزه‌های نویسندگان برای طرح مکرر چنین ادعاهایی بود؛ به‌عبارت‌دیگر، باید دریافت چرا این نسبت‌ها به‌وفور به ایرانیان داده شده، در حالی که در عمل، موارد ثبت‌شدهٔ این‌گونه پیوندها بسیار معدود بوده است.[۲۴]

گستردگی در سراسر ایران

[ویرایش]

شاهنشاهی کوشانی در اوایل و میانه‌های سده سوم میلادی تحت فشار نیروهای ساسانی از هم فرو پاشید. بخش‌های غربی آن شامل بلخ (مرکز امپراتوری)، سغد، گنداره و قسمت‌هایی از هند تحت فرمان ساسانیان درآمد. ساسانیان این مناطق را به پادشاهی نیمه مستقلی به نام کوشانشهر و یکی از استان‌های ساسانی بدل کردند.[۲۵] جفری کوتیک در کتاب روابط چین و ایران و چین و عربی در اواخر باستان: چین و اشکانیان، ساسانیان و اعراب در هزاره اول نوشته است که در باختر (بلخ) ازدواج با مادر رسم کهنی بوده است.[۲۶]

کورتیوس، مورخ رومی سدهٔ نخست میلادی، در تاریخ اسکندر مقدونی نقل می‌کند که فرماندار سغد (در ازبکستان کنونی) سیسیمیترس (سردار سغدی) از مادر خود دو پسر داشته است؛ چرا که در میان این مردم چنین ازدواجی جایز بود. او به‌طور دقیق مشخص نکرده است که منظورش از «این مردم» چه کسانی است.[۲۷] هه‌چو، راهب بودایی کره‌ای در سدهٔ هشتم میلادی، در کتاب سفر به پنج پادشاهی هند نوشته است: «یکی از رسوم بد در کشورهای قبایل عموماً کوچ‌نشین غیرچینی[ح] ازدواج با محارم است.» او می‌افزاید: «در آنگوئو[خ] (نام چینی سغد، و به‌طور اخص بخارا) به یک راهب (بدون ذکر تعلق دینی) برخوردیم که خواهر و مادرش را به همسری گرفته بود.»[۲۸]

در کتاب تاریخ سوئی از بخارا به عنوان آنگوئو یاد شده است. به نظر می‌رسد که این تنها متن چینی است که به‌طور مشخص به رابطهٔ محارمی میان مادر و پسر در بخارا اشاره می‌کند.[۲۹]

منابع دینی زرتشتیان

[ویرایش]

اوستای نو

[ویرایش]

تمامی اشاره‌های اوستا به خویدوده صرفاً به ذکر نام آن محدود می‌شود و گاهی سودمند توصیفش کرده‌اند. مهم‌ترین اشارهٔ اوستا به خویدوده در یسنا ۱۲٫۹ است که مزدیسنا را «دین خویدوده» نامیده است، اصطلاحی که در منابع پهلوی نیز دیده می‌شود.[۲] واژه اوستایی xᵛaētuuadaθa در متون اوستاییِ متأخر دارای معنای دقیق و کارکرد روشنی نیست و تنها بعدها در زبان فارسی میانه (پهلوی ساسانی) است که این اصطلاح به شکل کنونی خود استفاده می‌شود.[۱] اوستا هیچ توضیح صریحی دربارهٔ xᵛaētuuadaθa ارائه نمی‌دهد و ارزیابی شواهد اوستایی بر مبنای متون پهلوی و سنت ساسانی با دشواری‌هایی همراه است.[۱]

در ادبیات فارسی میانه

[ویرایش]

در ادبیات فارسی میانه، اشاراتی پراکنده به خویدوده وجود دارد که اغلب بر فضیلت انجام آن و پیامدهای منفی خودداری از آن تأکید دارند. بر پایه این متون، خویدوده نه تنها ازدواجی رایج به‌شمار می‌آمده، بلکه از نظر حقوقی تفاوتی با دیگر اشکال زناشویی نداشته است. در متون پهلوی، این نوع ازدواج رفتاری دینی و پسندیده، بالاترین نمونه از فضیلت، و سدی در برابر نیروهای اهریمنی تلقی می‌شده است.[۲] به خواهر و برادر، پدر و دختر یا مادر و پسری که با یکدیگر تنها می‌ماندند قویا توصیه می‌شد با یکدیگر ازدواج کنند تا اموالشان تقسیم نشود.[۳۰] الگوی مشابهی از پیوندهای خویدوده‌گونه در میان ایزدان نیز وجود دارد؛ بارزترین نمونه آن پیوند اهورامزدا و سپندارمذ است.[۳۱]

متون پهلوی سه شکل اصلی برای خویدوده ذکر می‌کنند: ازدواج میان پدر و دختر، مادر و پسر، و خواهر و برادر. میان این‌ها، ازدواج مادر و پسر پسندیده‌ترین و ازدواج پدر و دختر از ازدواج خواهر و برادر برتر به‌شمار می‌رفته است. دلیلی که منابع پهلوی ذکر می‌کنند، نزدیکی خویشی است: مادر و پسر نزدیک‌ترین خویشاوندانند؛ سپس پدر و دختر و در نهایت خواهر و برادر.[۳۱] دینکرد مثال‌های متعددی ارائه می‌کند که چرا این حرف درست است. در فهرستی از نصایح منتسب به موبد عالی‌رتبه آدورباد پسر مهرسپند در دینکرد ۳٫۱۹۹، توصیه شده است که زنی از بذر خود بگیرید، تا «پیوندتان راست‌تر رود» زادسپرم، در توضیحی مختصر، سه بهترین توصیه زرتشت به بشریت را ذکر کرده که سومیش خویدوده است، که کارش پیشبرد بذر خالص و تضمین کردن تولد نیک بچه‌هاست. بنا به روایات پهلوی همه انواع شیاطین زمانی آمدند که بیگانگان آمدند و با ازدواج با دختران ایرانیان مایهٔ آنان را آلوده کردند.[۱] اینگونه توصیف شده که همان‌طور که نخستین زن و شوهر از این رسم پیروی کردند، ادامهٔ آن منجر به رابطهٔ درست میان مرد و زن می‌شود و در نهایت همهٔ انسان‌ها از آفرینش تا نوزایش نهایی را به یکدیگر پیوند می‌دهد.[۳۱]

در دینکرد ۳٫۸، گفته شده هر بار انجام خویدوده، یادآور نخستین خویدوده به آنهاست، که دشمنانشان، انسان‌ها، را پدیدآورد، و چنان رنجی درشان ایجاد می‌کند که انگیزهٔ آسیب زدن و تخریب را از آن‌ها می‌گیرد. همچنین، طبق فهرست پندهای منتسب به زرتشت در دینکرد (۳٫۱۹۵–۱۹۶)، خویدوده دیوان را از بدن انسان‌ها دور کرده و نیروی آفرین را جایگزین آن می‌کند. بنا بر روایات پهلوی، اولین باری که شخص خویدوده می‌کند، هزار دیو و دو هزار جادوگر نابود می‌شوند. بنا بر متون پهلوی، تنها در پایان جهان و با ظهور سوشیانت، همه انسان‌ها خویدوده خواهند کرد و شر به کلی از میان خواهد رفت.[۱]

پاداش انجام خویدوده و مشارکت در پیشبرد جهان به سوی فرشگرد و مجازات خودداری از انجام آن هر دو در متون دینی بسیار برجسته‌اند. در ارداویراف‌نامه، ترک خویدوده در حد ترک خواندن یسنا و گات‌ها از جمله گناهان عمده‌ای شمرده شده است که روح را از رسیدن به بهشت بازمی‌دارد.[۱]

سنگ‌نوشته کرتیر

[ویرایش]

بر پایهٔ شواهد، کوشش برای رواج دادن خویدوده در میان اقشار گسترده‌تری از جامعه زرتشتی، از سدهٔ سوم میلادی و هم‌زمان با تثبیت قدرت ساسانیان شدت گرفت. در همین دوره، کرتیر، مؤبد اعظم، در سنگ‌نوشته‌اش بر کعبهٔ زرتشت در نقش رستم در نزدیکی تخت جمشید با افتخار از نقش خود در ترویج این رسم یاد می‌کند و آن را یکی از دستاوردهای دینی خود می‌شمارد.[۴] این سنگ‌نوشته، که کهن‌ترین گواه بر کاربرد واژهٔ «خویدوده» است، توضیح روشنی از ماهیت این پیوند ارائه نمی‌دهد، اما خودِ حضور این واژه نشانگر اهمیت مفهومی آن در آغاز دورهٔ ساسانی است و قدمت کاربرد آن را تأیید می‌کند.[۱]

در حقوق دینی ساسانی

[ویرایش]

در متون مربوط به حقوق دینی، از جمله هیربدستان و نیرنگستان، شایست و ناشایست، روایت امید اشوهشتان و آذرفرنبغ فرخزادان هم ارزش خویدوده مطرح شده است. در مادگان هزار دادستان صراحتاً از واژهٔ «خویدوده» استفاده نشده، به نظر می‌رسد دلیل آن عدم دقت اصطلاح و کاربرد آن برای طیفی از روابط خانوادگی بوده است. با این‌حال، نمونه‌هایی در این متن یافت می‌شود که به روشنی به پیوندهای درون‌خانوادگی اشاره دارند:

  • ۴۴٫۸–۱۴:بحث دربارهٔ میراث دختر بزرگ از بین دو دختر مردی فاقد وصیت‌نامه است که در صورتیکه پدر سهم دختر بزرگتر را به عنوان مالکیت مطلق داده باشد؛ آیا این دختر باید از مابقی املاک او هم به عنوان امین سهمی ببرد یا نه. این مورد با موردی قیاس می‌شود که در آن پدر به دخترش سهمش را به عنوان دختر می‌دهد و سپس با وی ازدواج می‌کند. بنا بر یک منبع او باید به عنوان همسر هم سهمی ببرد، در حالی که دیگری می‌گوید نباید سهم ببرد و سومی می‌گوید دختر بزرگتر استور (امین) خواهد بود ولی دختر جوان‌تر سهم می‌برد.
  • ۱۰۴٫۹–۱۴:مردی شیئی طلایی را به زنش و نقره‌ای را به دخترش اختصاص می‌دهد. اگر او با دخترش ازدواج کند، سؤالی که پیش می‌آید این است که آیا دخترش می‌تواند هر دوی آن‌ها را داشته باشد؟
  • ۱۰۵٫۵–۱۰:مردی دو قسمت از زمین خود را به ارث گذاشته است، یکی را به اولین فرزند پسرش (اگر پسر باشد؟) و دیگری را به اولین فرزند دخترش (بدون توجه به جنسیت). پسر و دختر ازدواج می‌کنند و صاحب یک دختر می‌شوند، سپس یک پسر، و دختر اول ارث می‌برد، زیرا آنها فقط می‌توانند ارث برای فرزند اول داشته باشند.
  • ۱۸٫۷–۱۲: پدر می‌خواهد چیزی را که دارد (به عنوان استور/امین) پس از ده سال به پسرش بدهد. اگر پسر با دختر پدرش ازدواج کند، بعد از ده سال مال اوست و اگر قبل از تمام شدن ده سال با او ازدواج کند، استور از آن اوست. در غیر این صورت، اگر پدر بخواهد بگوید بعد از ده سال به او داده می‌شود و (همچنین) اگر با دختر پدر ازدواج کند، مال او (از زمان عقد) خواهد بود. اگر با او ازدواج نکند، مطلقاً مال او نخواهد بود. هیچ موردی در رابطه با ازدواج مادر و پسر وجود ندارد.[۱][۳۲]

تردید در درستی و عدم پذیرش مردم

[ویرایش]

به نظر می‌رسد حتی در میان جامعه زرتشتی تردیدهایی نسبت به درستی و مطلوبیت خویدوده وجود داشته است. یکی از نمونه‌های برجسته، گفت‌وگویی است میان اورمزد، خدای زرتشتی، و پیامبرش زرتشت:

ازرتشت به اورمزد گفت: به نظر من بد و سخت و ناراحت‌کننده است که خویدوده را در میان بشریت رایج کنم. اورمزد گفت: «نظر من نیز مانند شماست، جز به این دلیل که از همه برتر است. پس بگذار برایت سخت و سخت نباشد. در انجام خویدوده کوشا باشید و دیگران نیز با پشتکار به آن عمل خواهند کرد.»

— روایت‌های پهلوی، روایت همراه دادستان دینیگ 8o1-۳[۸]: ۳۸ 

این تردید تنها به متون اسطوره‌ای محدود نمی‌شود. در یکی از مناظره‌های دینی دینکرد، روحانی زرتشتی در پاسخ به انتقادی از سوی یک یهودی، می‌پذیرد که برخی افراد خویدوده را عملی زشت و ناپسند می‌دانند. او اما استدلال می‌کند که زشتی و ناخوشایندی، عمدتاً از باورها و دیدگاه‌های افراد ناشی می‌شود و نه از خودِ عمل:

اگر گفته شود که علیرغم تمام این مواردی که شما توضیح می‌دهید، گروهی از مردم هستند که ادعا می‌کنند که این (خویدوده) عمل زشتی است که باید به آن فکر کرد، روحانی پاسخ می‌دهد که باید در نظر داشت که شنیع و تنبلی عمدتاً به خودی خود وجود ندارد جز (فقط) در دیدگاه‌ها، نظرها و عقاید.

— دینکرد ۳٫۸۰

این استدلال نسبی‌گرایانه، که قرن‌ها پس از فروپاشی آخرین دولت زرتشتی مطرح شده، نشان می‌دهد که دفاع از خویدوده در دوره‌های بعد، با دشواری‌هایی همراه بوده است.[۸]: ۳۸ 

از نگاه ناظر امروزی، نکته‌ای جالب توجه در متون دینی زرتشتی آن است که افراطی‌ترین نوع روابط خویشاوندی، مانند ازدواج میان مادر و پسر، به‌عنوان برترین و سودمندترین نوع خویدوده معرفی شده است. چنین اولویتی احتمالاً بازتابی از درک موبدان از درجات متفاوت بیزاری غریزی نسبت به انواع گوناگون روابط درون‌خانوادگی است؛ بنابراین، به نظر می‌رسد خویدوده آگاهانه به‌گونه‌ای طراحی شده بود که پیروان را به مقابله با غرایز طبیعی خود و نشان دادن تعهد کامل به دین و گروه خود وادارد.[۸]: ۳۷ 

در منابع غیرزرتشتی

[ویرایش]

یونانی-رومی

[ویرایش]

ویژگی مشترک منابع غیر ایرانی این است که به ندرت از خود ایرانیان نام می‌برند، حتی اگر گاهی از مغان یاد کنند. بسیاری از منابع کلاسیک و نویسندگان متأخر به تجسم محارم در پادشاهی‌های شاهنشاهی هخامنشی سلسله‌های شاهنشاهی اشکانی و شاهنشاهی ساسانی اشاره می‌کنند. برخی از اولین ارجاعات یونانی به زنای با محارم غیرسلطنتی، مواردی است که از خانتوس نویسنده سدهٔ پنجم پیش از میلاد، توسط کلمنت اسکندریه در قرن دوم پس از میلاد نقل شده و آمده است که مغان با مادران، دختران و خواهران خود رابطه جنسی دارند همچنین کتزیاس در قرن چهارم پیش از میلادی ازدواج برادر و خواهر را ذکر کرده بود. هرودوت نیز اشاره می‌کند که کمبوجیه دوم با دو خواهر خود ازدواج کرده بود.[۱]

ازدواج‌های ایرانیان، از مسائلی است که منابع یونانی و رومی بسیار به آن پرداخته‌اند. به‌طور مشخص این منابع توجه ویژه ای به ازدواج میان اعضای خانواده نظیر پدر و دختر، مادر و پسر یا خواهر و برادر نشان داده‌اند.[۳۳] آنچه در منابع یونانی و رومی دربارهٔ ازدواج‌های پدر-دختر، مادر-پسر و خواهر-برادر در میان ایرانیان آمده، تقریباً توسط خود منابع ایرانی تأیید می‌شود و منابع یونانی و رومی چیز زیادی به آن نیافزوده اند؛ بنابراین، این منابع اطلاعات تازه ای که بتواند روشن کند این رسم چگونه پدید آمده ارائه نمی‌کنند.[۳۴] منابع لاتین و یونانی دربارهٔ ازدواج ایرانیان با خویشان نزدیکشان بارها و به هدف‌های مختلف گردآوری شده‌اند؛ مثلاً، بر اساس این منابع بود که اروپایی‌ها به زرتشتیان هند گفتند نیاکانشان با خویشاوند نزدیک ازدواج می‌کردند.[۳۴]

به نظر می‌رسد که اولین متن در این زمینه در کتاب ماژیکا از نویسنده یونانی خانتوس تاریخدان یونانی هم عصر با هرودوت در سدهٔ پنجم پیش از میلاد است که توسط کلمنت اسکندرانی نقل شده است.[۳۵] اعتبار ماژیکا محل تردید است و خانتوس نیز نویسنده ای احساسی توصیف شده است. این متن چنین است:[۳۶]

مغان با مادران و دخترانشان می‌آمیزند و آمیختن با خواهران نیز نزدشان رواست و زنانشان را به اشتراک می‌گذرانند—نه به اجبار و در خفا، بلکه وقتی یکی از ایشان می‌خواهد با زن دیگر بخوابد، با هم به توافق می‌رسند.

خانتوس در لیدیه (امروزه ازمیر و مانیسا در ترکیه) زندگی می‌کرد. تنها تعداد بسیار کمی از نقل‌قول‌های او باقی مانده است. نویسندگان بعدی مانند کلمنت اسکندریه در قرن دوم پس از میلاد نقل می‌کنند که خانتوس ادعا کرده که رابطه جنسی با مادر، دختر و خواهر یکی از رسوم مغان (کاهنانی باستانی با دین و منشأ نامشخص) بود. با این حال، اینکه دقیقاً او چه گفته معلوم نیست و نمی‌توان از اعتبار این نقل قول مطمئن بود.[۱۲]

برخلاف خانتوس، هرودوت از وجود چنین رسمی آگاهی ندارد. هرودوت رسوم ازدواج ایرانیان را خیلی کوتاه توضیح می‌دهد و تنها در داستان ازدواج کمبوجیه و خواهرانش است که به اینگونه پیوندها اشاره می‌کند. به گفتهٔ هرودوت، کمبوجیه خواهان ازدواج با خواهرانش بود و از «مفسران قوانین نیاکان» دربارهٔ قوانین این امر پرسید.[۳۶] آنان نیز پاسخ دادند هیچ قانونی دربارهٔ ازدواج با خواهر وجود ندارد، اما قانونی دیگر می‌گوید پادشاه ایرانیان می‌تواند هر چه خواهد انجام دهد.[۳۷] پژوهشگران معاصر دربارهٔ ازدواج کمبوجیه و خواهرانش نظرات متفاوتی ابراز کرده‌اند؛ مشخص نیست این ازدواج بر پایهٔ رسم زرتشتی خویدوده انجام شده یا به تقلید از سنت مشابه ازدواج خواهر-برادر که نزد فراعنه مصر رایج بوده؛ یا اینکه از اساس توسط هرودوت (یا دشمنان کمبوجیه) جعل شده تا او را پادشاهی دیوانه جلوه دهند.[۳۸] اساساً نمی‌شود گفت کمبوجیه با خواهرانش ازدواج کرده یا نه، اما سخت می‌توان باور کرد او با «مفسران قوانین نیاکان» در این باره مشورت کرده باشد.[۳۷]

کتزیاس نیز ذکر کرده است که مغ‌ها با خویشاوندان خود روابط جنسی و زناشویی دارند.[۱] سوتیون (۲۰۰–۱۷۰ قبل از میلاد)، شاعر رومی کاتولوس (۸۴؟ -۵۴ قبل از میلاد) و استرابون (۶۳ پیش از میلاد. -۲۴ میلادی) نیز سه منبع نسبتاً اولیه منبع اولیه هستند که از ازدواج مغان با مادران خویش صحبت کرده‌اند. نویسندگان یونانی-رومی بعد از آنها به جای «مغ» (Magi) از «مردم پرشیا» (Persians) صحبت کرده‌اند.[۳۵] شاعر رومی اووید نیز اشاره‌ای به روابط خویشاوندی در امپراتوری ایران داشت.[۱] بار دایشان (متوفی ۲۲۲ میلادی) در اواخر دورهٔ اشکانی می‌نویسد که «ایرانیان در همهٔ سرزمین‌هایشان چون ماد و آذربایجان و پارت با محارمشان ازدواج می‌کنند.»[۳۹]

یک مشکلی که این منابع دارند، این است که مخاطبانشان یونانی هستند و نویسنده با این دیدگاه تواریخ خود را نوشته است؛ مثلاً پلوتارک در زندگانی اردشیر که بسیاری از آن از نوشته‌های کتزیاس، پزشک دربار اردشیر هخامنشی، نقل شده، داستانی از عشق اردشیر به دختر خود آتوسا می‌گوید. پروشات، مادر پادشاه، او را قانع می‌کند که دختر خود را به زنی بگیرد و از اردشیر می‌خواهد «نظر و قوانین یونانیان» را نادیده بگیرد. اساساً مشخص نیست چرا قوانین یونانی باید برای اردشیر اهمیتی داشته باشد.[۳۷]

اشاره‌های گذرا به ازدواج ایرانیان و به ویژه مغان با خویشان نزدیک در نوشته‌های یونانی و لاتین که توسط نویسنده‌های پیشامسیحی، مسیحی و یهودی نوشته شده، بی‌شمار است. فیلون اسکندرانی می‌گوید «ایرانیان بلندمرتبه با مادرانشان ازدواج می‌کنند؛ آنان فرزندان این آمیزش را برتر و شایستهٔ پادشاهی می‌یابند.»[۴۰] مطلب فیلون از این نظر که به برتری این نوع ازدواج‌ها به خصوص برای پادشاهان اشاره کرده، در نوشته‌های یونانی منحصر به فرد است؛ مشخص نیست او این اطلاعات را از کجا آورده، اما توسط منابع ایرانی تماماً تأیید می‌شود.[۴۰]

یهودی

[ویرایش]

خاخام‌های یهودی بابلی در تلمود بابلی (مجموعهٔ فقه یهودی گردآوری‌شده میان سده‌های ۳ تا ۵ میلادی) یک تفسیر حقوقی-نظری در مورد روابط جنسی بین خواهر و برادر، تدوین کردند، به این ترتیب که برای یهودیان ممنوع و برای جنتیلها (غیریهودیان، بدون ذکر مستقیم دین زرتشتی در متون)، مجاز است.[۴۱] فیلون اسکندریه می‌گوید که اشخاصی که محصول رابطهٔ محارم با محارم بودند، خود را متعالی و نجیب می‌دانستند.[۱]

مسیحی

[ویرایش]
پدرسالار مار آبا

یوسبیوس قیصریه اسقف مسیحی در سده چهارم از عارف مسیحی ابن دیصان نقل می‌کند که گفته است: ایرانی‌ها هر جا که می‌رفتند این عمل را با خود می‌آوردند و کاهنان مجوس هنوز در زمان او آن را انجام می‌دادند، در حالی که ادبیات کلمنتین و بازیل قیصریه هر دو در مورد غیرقانونی بودن چنین اعمالی در مقایسه با دکترین مسیحی اظهار نظر کردند. نویسندهٔ مسیحی ارمنستان در سده پنجم میلاد، یزنیک کوغباتسی زرتشت را متهم کرد که این آموزه را به دلیل تمایل خود برای تبلیغ آن در بین مردمش ترویج داده است. در قرن پنجم قدیس مسیحی جروم پارسیان را در میان مردم اتیوپی، قوم ماد، و مردم هند به عنوان کسانی که با اعضای زن خانواده خود آمیزش داشتند، قرار می‌دهد. شورای کلیسایی بیت لاپات و پدرسالار مار آبا که خود از دین زرتشتی به مسیحیت گرویده بود، اعلامیه‌هایی علیه زرتشتیانی که به مسیحیت گرویده بودند اما همچنان از ازدواج با خانواده نزدیک دفاع می‌کردند، صادر کرده است.[۱]

مار آبا در مجمع عمومی (سینود) سال ۵۴۴ میلادی به منع زنا با محارم در مسیحیت اشاره کرده است. او نوشته است:

... عده‌ای جرئت کرده‌اند با زن پدرشان (نامادری)، یا با زن عموشان (زن عمو)، خواهر مادرشان (خاله)، خواهر پدرشان (عمه)، یا با خواهرشان و فرزندان خواهر (خواهرزاده)، یا فرزندان برادر (برادرزاده)، یا با دختر پسرشان (نوهٔ پسری)، یا با دختر دخترشان (نوهٔ دختری)، یا با دختر دختر زنشان (نوهٔ همسر) مانند زرتشتیان یا با زن برادرشان (زن‌برادرستانی) مانند یهودیان یا مانند کافران جنتیل‌ها ازدواج کنند. ...[۴۲][۴۳]

منابع مسیحی ازدواج‌های خویشاوندی ایرانیان را حاصل بی‌اخلاقی و آز دانسته‌اند، اما این برداشت ارزش چندانی ندارد، زیرا دلایل اجتماعی-اقتصادی در پس آن‌ها را نادیده می‌انگارد.[۴۴] برخی منابع مسیحی به‌طور مشخص دلیل ازدواج‌های زرتشتی خویشاوندی را حفظ میراث پدری ذکر کرده‌اند: ایشوبخت در قرن هشتم میلادی می‌نویسد «پسر به سهم الارث خودش راضی نیست، پس با خواهر و مادرش ازدواج می‌کند.» با این حال به نظر نمی‌رسد ازدواج همزمان با خواهر و مادر ممکن بوده باشد.[۴۴]

جامع‌ترین گزارش‌ها از مسیحیت شرقی است. آنها نوشتند که اینها فقط داستان‌های ساختگی مردمان دوردست نبوده، بلکه در واقع بسیار واقعی و به‌طور گسترده اجرا می‌شوند.[۴۵]

مورخ اتریشی والتر شیدل می‌نویسد، کشیش ایشوبخت (قرن هشتم)، متعلق به کلیسای مشرق پدرسالار پارس، از مسیحیان و دیگر مردمان می‌خواهد که این رسم را انجام ندهند. از او نقل شده است که: «به قضاوت خدا اشاره کرد که در اغلب فرزندانی که از چنین پیوندهای کثیفی ظاهر می‌شوند، چیزی غیرعادی وجود دارد. اندام‌ها، چشم‌ها، دست‌ها و پاها و سایر اندام‌هایشان ضعف نشان می‌دهند و پوستشان رنگ‌های مختلفی دارد.» اگرچه این به وضوح یک روایت خصمانه است که ممکن است حاوی ادعاهای کلیشه‌ای بی‌اساس باشد، ایشوبخت یک شاهد عینی بالقوه بود و مشاهدات او کاملاً با موارد خاصی از اختلالات ژنتیکی ناشی از زنا با محارم و خویشاوندان، مانند بدشکلی‌ها، نقص‌های چشمی، و مشکلات پوستی مطابقت دارد.[۴]

اسلامی

[ویرایش]

ابومنصور عبدالملک ثعالبی می‌نویسد که زرتشت باید ازدواج را حلال کرده و آنها را بین خواهر و برادر و پدر و دختر قرار داده باشد زیرا آدم پسران خود را به ازدواج دختران خود درآورده است. علی بن حسین مسعودی گزارش داد که اردشیر بابکان به مردم خود گفت که برای تحکیم پیوندهای خانوادگی با خویشاوندان نزدیک ازدواج کنند. ابوحیان توحیدی (سده چهارم هجری قمری، سده دهم میلادی) این رسم و ابداع آن را به زرتشت نسبت می‌دهد و آن را مثالی از تباهی، سست فکری و فریب‌خوردگی ایرانیان اعلام کرد و خاطرنشان کرد که این عمل منجر به نقایص مادرزادی هنگام تولد می‌شود که حتی توسط حیوانات (اسب‌ها و شترها) هم انجام نمی‌شود. اگرچه او به هیچ مورد معاصری اشاره نمی‌کند.[۱]

محمد بن حبیب بغدادی (قرن نهم میلادی) به نقل از دحیه کلبی (مرگ ۴۵ هجری) آورده است که «خداوند مردم عرب را بر پارسیان برتری داده است چرا که ایشان دختران و خواهران خود را به همسری نمی‌گرفتند.»[۴۶]

شاهنامه

[ویرایش]

فردوسی ازدواج با محارم را فقط بین شاه کیانی بهمن درازدست و دخترش همای چهرزاد ذکر می‌کند.[۵]

منابع هندی

[ویرایش]

کتاب خزانه‌داری ابهیدارما که مجموعه‌ای از آموزش‌های مکتب قدیمی بودایی سرواستیواده است که توسط واسوباندو به زبان سانسکریت در قرن چهار و پنج میلادی جمع‌آوری شده است. در تفسیری که در مورد یک متن قدیمی در مورد مغان خورشیدپرست آمده، واسوباندو نوشته است که «ایرانیان با مادران خود رابطه جنسی برقرار می‌کنند.»[۴۷] : ۲۶ 

منابع چینی

[ویرایش]

تشکری نویسنده کتاب ایران به روایت چین باستان می‌نویسد: بیشتر متون تاریخی چین از دودمان پیشین هان تا دودمان تانگ حاوی گزارش‌هایی حاوی اوضاع جغرافیایی و اجتماعی ایران باستان هستند. این نکته وجود دارد که هیچ مورخ چینی شخصاً از داخل ایران دیدن نکرده است و حتی کاهنان بودایی چینی، هیون تسیانگ و هه‌چو که اطلاعاتی از ایران می‌دهند خود به داخل ایران نیامده اند بلکه گزارش‌های خود را از همسایگان ایران کسب کرده‌اند.[۴۸]

جفری کوتیک می‌نویسد: هیچ کلمه چینی که از نظر آوایی نشان دهنده «مزدا» یا «زرتشتی» وجود ندارد، اگرچه زرتشتیان به عنوان یک نهاد قابل شناسایی قطعاً در چین وجود داشته است. کتاب وی (۵۵۴ میلادی)، اولین کتابی است که از «بو-سی» PO-SSU که تحریفی از کلمه پارس است نام برده است. برخی از آثار بودایی هندی که به چینی در همان دوره ترجمه شده‌اند، مانند کتاب وی به‌طور خلاصه چند ایده هندی دربارهٔ ایرانیان را که گمان می‌رود به آیین زرتشتی ارتباط داشته باشند را تکرار می‌کنند، اما اینها فقط تفکر قالبی هستند.[۴۹]

سیلک می‌نویسد: کتاب سوئی که در سال ۶۳۶ ارائه شد، بیشتر به‌ویژه در نظرات خود دربارهٔ ایران اشاره می‌کند که افراد با خواهران خود ازدواج می‌کنند. در نظرات جداگانه‌اش دربارهٔ آنچه ممکن است با بخارا (Anguo 安國) مطابقت داشته باشد،: پسران با مادران خود ازدواج می‌کنند. به نظر می‌رسد که این تنها متن چینی است که به‌طور خاص به زنای با محارم مادر و پسر در بخارا اشاره دارد. در کتاب سوئی آمده است:

این کشور (ایران ساسانی) از بیست هزار جنگجو برخوردار است که در مصاف از فیل استفاده می‌کنند. در این سرزمین مجازات اعدام وجود ندارد. ازدواج با خواهران نزد ایشان معمول است. اجساد مردگان در بلندی گذاشته می‌شود و سوگواری یک ماه به طول می‌انجامد. ترکان قادر به تصرف سرزمین آنها نیستند و از این روی ایرانیان آنها را تحت نظارت دارند.[۵۰]

جاناتان سیلک استاد آمریکایی در دانشگاه لیدن در مقاله‌ای به نام انحرافات فرضی ایرانیان: محکومیت زرتشتیان توسط بوداییان هندی در زمینه ازدواج نزدیک، به مواردی از اسناد چینی در ارتباط با ازدواج نزدیک اشاره می‌کند.[۵۱]

سیلک می‌نویسد: سنگ‌نگاره مقبره دو زبانه پهلوی-چینی در شی‌آن، اشاره به یک زن متوفی دارد که در زبان چینی به عنوان همسر و در فارسی میانه به عنوان دختر از او یاد شده است. در این دو کتیبه همان فرد که همسر او بود در کتیبه دیگر به عنوان پدر ذکر شده که به رویه جاری ازدواج با خویشاوندان در میان پناهندگان ایرانی در شی‌آن چین اشاره دارد شی‌آن شهری بود که شوهر پس از شکست ساسانیان از مهاجمان مسلمان به آنجا گریخته بود و به عنوان افسر نظامی در آنجا خدمت می‌کرد.[۵۱] اکثر محققان پیش از این، بدون هیچ مدرکی، فرض می‌کردند که «بانو سو لیانگ» که نام او در سنگ‌نگاره مقبره دو زبانه پهلوی-چینی در شی‌آن آمده از نوادگان یک خانواده سلطنتی ساسانی بوده که در زمان سقوط امپراتوری ساسانی به چین گریختند. کلمه ای در سطر اول هست که گیکیو ایتو اولین مترجم این کتیبه آن را «پرتومسپ» [fratomasp] تلفظ کرده و به «سواره نظام ارشد» ترجمه می‌کند که در نتیجه پدر او در نسخه پهلوی همانند همسرش که در نسخه چینی آمده به «سواره نظام ارشد» تبدیل شده است، اما هومباخ همان واژه را به صورت «فرخزاد» pl[ḥ]wzʼt [farroxzād] تلفظ می‌کند که آن را نام پدر متوفی می‌داند. امروزه قرائت حسن رضایی باغ‌بیدی به معنی «فرخزاد» صحیح دانسته می‌شود و پژوهشگران بعدی، این تفسیر را اتخاذ کرده‌اند.[۵۲]

سیلک همچنان می‌نویسد: نظر جالب دیگری در تانگدیان 通典 (تاریخ جامع مقررات)، گردآوری شده در سال ۸۰۱ یافت می‌شود. این نظر از طرف شخصی به نام دو هوان 杜環، است که توسط خلافت عباسی اسیر جنگی شده بود و در نتیجه اطلاعات دست اولی از آسیای مرکزی و غربی داشت. در متن نقل شده، اشاره ای به زرتشتیان، شده است دو هوان بر اساس اطلاعات شخصی خود که در دوران اسارت جمع‌آوری کرده بود، اظهار داشت که «زیمزیم‌ها 尋尋法 Zimzim در میان بسیاری از بربرها منحرف‌ترین هستند» سیلک عنوان می‌کند که منظور دو هوان از «زیمزیم‌ها» زرتشتی‌ها بوده است.[۵۱]

(尋尋法 Zimzim) در منابع به معناهای متفاوتی ترجمه شده است در مقاله اولین ثبت مسافر چینی در جهان عرب «زیمزیم» در این پاراگراف به عنوان آیین مانوی ترجمه شده است.[۵۳] در منابع ژاپنی زیمزیم به یهودیت ترجمه شده که رسم زن‌برادرستانی را انجام می‌دادند.[۵۴]

منابع کره‌ای

[ویرایش]

سیلک نوشته است: هه‌چو یک راهب بودایی کره‌ای در قرن هشتم میلادی در کتاب سفر به پنج پادشاهی هند که به چینی سنتی ترجمه شده است، نوشته است. «پارسیان نیز مادران خود را به همسری می‌گیرند».[۵۱] جفری کوتیک در کتاب روابط چین و ایران و چین و عربی در اواخر باستان: چین و اشکانیان، ساسانیان و اعراب در هزاره اول نوشته است که این یک جمله تکراری در دیگر منابع چینی است و هه‌چو ممکن است این اطلاعات را از این منابع چینی گرفته باشد.[۴۷] سیلک در مورد تکراری بودن این جمله در ادبیات چینی نوشته است این مفاهیم در وهله اول ایجاد و منتقل شدند، و مهم نیست که چگونه چندین بار توسط نویسندگان بدون دانش دست اول کپی شده‌اند، مرجع واقعی چنین توصیفاتی دشوار نیست، از نظر مکان‌یابی آشکارا رویه زرتشتیان است.[۵۱]

منابع ژاپنی

[ویرایش]

در نیهون شوکی (در سال ۷۲۰ تألیف آن پایان یافته) آمده است که در زمان حکمرانی امپراتریس کوگیوکو در سال ۶۵۷ میلادی (۳۶ هجری شمسی) چند مرد و زن از راه دریا با کشتی به کیوشو جزیرهٔ جنوب غربی ژاپن رسیدند در نیهون شوکی آمده است که یکی از این افراد به نام گنزو هاشی داچیا که رهبر این گروه راه گم کردگان دریا بود، زنش «شائه» یا «سائه» را به گروگان در ژاپن سپرد و خود و همراهانش به کشورش بازگشتند. گیکیو ایتو نویسنده کتاب ملاحظات ورود فرهنگ فارسی عنوان می‌کند که که نام زن «شائه» تقابل اصواتی از «شاه» است. ایتو ادعا می‌کند گنزو هاشی داچیا یک شاهزاده ساسانی بوده و همسرش به دو شکل متفاوت کانجی اولین بار به شکل «شائه نو اونا» (舎衛女) که می‌توان آن را دختر شاه هم‌معنی کرد و در جای دیگر به شکل «شائه نو فوجین» (舎衛婦人) که می‌توان آن را به همسر شاه ترجمه کرد، نوشته شده است و این طرز نوشتن اشاره به «خویدوده» یا ازدواج با محارم در دین زرتشتی دارد. نظریه دیگری که قابل ذکر است، نظریه ئه‌ایچی ایموتو است که عقیده دارد «شائه» یا «سائه» برگردانی از نام‌های مکان واقعی «شاوه» و «ساوه» (「Shawe」(シャーウェ)/「Sawe」(サーウェ در تخارستان هستند. او «شائه نو اونا» (舎衛女) را دختر یا زنی از شهر «شاوه» معنی کرده است. ترجمه‌های متفاوت دیگری نیز وجود دارد.[۵۵]بر پایه پژوهش‌های جدید در حالی که قطعی است که که گروهی ایرانی از منطقه تخارستان با موقعیت اجتماعی بالا از ژاپن باستان بازدید کرده‌اند اما اطلاعات محدودی در مورد این افراد در دسترس است بنابراین برخی از تفسیرهای این واقعه بر اساس پژوهش‌های منسوخ شده یا فاقد شواهد کافی برای تأیید هستند.[۵۶]

باور به تحریف در متون دینی

[ویرایش]

کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان می‌گوید: «اهتمام در پاکی نسب و خون خانواده یکی از صفات بارز جامعه ایرانی به‌شمار می‌رفت، تا به حدی که ازدواج با محارم را جایز می‌شمردند و چنین وصلتی را خویدوده می‌خواندند این رسم از قدیم معمول بود.» وی همچنین کاربرد این واژه در اوستا را به معنای دیگری می‌داند که در دوران‌های بعد مورد تحریف و سوءاستفاده قرار گرفته است.[۵۷]

والتر شیدل می‌نویسد در مصر سوابق ازدواج‌های نزدیک، «اولیه» و بر پایه آمارگیری‌هایی به در جهت تعیین مالیات هستند. متن‌ها یا رونوشت‌های اصلی به همان شکلی که تقریباً دو هزار سال پیش نوشته شده‌اند، روی پاپیروس حفظ شده‌اند اما در هیچ منبع ادبی مقارن به این رسم اشاره نکرده است. از این رو، این اطلاعات تحت تأثیر تأثیرات مخرب کپی‌برداری مداخله ای و انتقال کتبی قرار نداشته‌اند. در مورد ایران برخلاف مصر منابع قابل کمیت یا در واقع هر نوع اسنادی در رابطه با این موضوع در دسترس نیستند و تنها وجود چنین ازدواج‌هایی در متون ادبی به اثبات رسیده است، که مفصل‌ترین آنها روایت‌های است که این عمل را تجلیل می‌کند. در نتیجه، هیچ نمونه واحدی از جامعه ای وجود ندارد که هم وقوع واقعی اتحادیه‌های «محارم» و هم پیشینه ایدئولوژیک آن به‌طور قابل اعتمادی مستند شده است. در مورد ایران تطابق بین گزارش‌های مربوط به ازدواج‌های نزدیک که در جامعه زرتشتی تولید می‌شود و آن‌هایی که توسط ناظران بیرونی و اغلب متخاصم ایجاد شده‌اند، امکان بازبینی‌هایی را فراهم می‌کنند که در تأیید اعتبار این سنت حیاتی هستند.[۸]: 35 

منابع یونانی-رومی

[ویرایش]

جوآن ام. بیگوود می‌نویسد: تعداد کمی از کسانی که در مورد ازدواج خویشاوندی نزدیک در دوره هخامنشی اظهاراتی می‌کنند، اطلاعات شخصی داشتند. خانتوس که در حاشیه ایران هخامنشی یعنی لیدیه زندگی می‌کرد و در موقعیت مناسبی برای شناخت نسبت به دیگر یونانیان قرار داشت. مورخ دیگر هرودوت بود که در قرن پنجم قبل از میلاد، سفرهای گسترده‌ای شامل سفرهایی به بخش‌های غربی امپراتوری هخامنشی انجام داد. خانتوس تاریخ لیدیه را تقریباً در همان زمان نوشته شدن تاریخ هرودوت نوشت اما تنها در تعداد بسیار کمی از نقل‌قول‌های او باقی مانده است. نویسندگان بعدی همان‌طور که کلمنت اسکندریه در قرن دوم پس از میلاد نقل می‌کند که خانتوس ادعا کرده که رابطه جنسی با مادر، دختر و خواهر یکی از رسوم مغان —هر نوع روحانی باستانی ایران متعلق به ادیان گوناگون — بود. با این حال، اینکه دقیقاً او چه گفته معلوم نیست و نمی‌توان از اعتبار او مطمئن بود. در تکه‌هایی که از تاریخ او باقی مانده است، یک اشتیاق آشکار برای داستان‌های پرشور، از جمله داستان‌های اعمال جنسی عجیب و غریب دیده می‌شود؛ به عنوان مثال گفته می‌شود که، پادشاه لیدی زنان را اخته می‌کرد تا از آنها به عنوان خواجه استفاده کنند. مسلماً برخی از محققان معتقدند که ازدواج‌های نزدیک در میان مغان رخ داده است. با این حال، از آنجایی که گفته‌های خانتوس آشکارا هیجان‌انگیز است، به نظر می‌رسد نویسندگان بعدی صرفاً آنچه را که پیشینیان خود بیان کرده‌اند تکرار می‌کنند و شواهد به سختی قانع‌کننده هستند. کتزیاس، پزشک دربار هخامنشی برای چند سال در آغاز قرن پنجم قبل از میلاد، فرصت‌های بهتری داشت تا حقایق را دریابید با این حال، مانند خانتوس تاریخ او از ایران، مانند آثار سلف او تنها از آنچه که نویسندگان بعدی حفظ کرده‌اند، شناخته شده و صحت اعتبار بسیار مورد تردید است. در مورد مسئله آداب و رسوم زناشویی از سوی او نقل شده است که «ایرانی‌ها با مادران خود رابطه جنسی دارند.» آگاهانه و بدون تردید این ادعایی است که در قرن دوم پس از میلاد آمده است. اتهام‌های ناشایست جنسی (از جمله زنا با محارم) یک ویژگی استاندارد سیاست در یونان و روم بود.[۱۳]

نظریه تحریف در اواخر دوره ساسانی

[ویرایش]

مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران چنین می‌گوید:

«در دوره ساسانی چیزی که بیش از همه دستخوش تصرف و ناسخ و منسوخ و جرح و تعدیل موبدان بوده حقوق شخصی است. به ویژه احکام ازدواج و ارث به اندازه‌ای پیچیده و مبهم بود که موبدان هر چه می‌خواستند می‌کردند و در این زمینه اختیاراتی داشتند که در هیچ شریعتی به روحانیان نداده‌اند.»[۵۸]

به اعتقاد علیرضا شاپور شهبازی، در منابع زرتشتی مهم‌ترین سند برای اثبات گات‌ها و اوستا می‌باشند. در گاتاها که سروده خود زرتشت است، واژه «خویتو»، یعنی «خود» / «خویش»، مذکور است اما از «خویدوده» ذکری نیست. اما در یسنا که از قدیمی‌ترین بخش‌های اوستاست نخستین بار از واژه خویدوده استفاده شده است. در هیچ‌یک از بندهای اوستا از قدیمی‌ترین آن گرفته که امروزه معتقدند که خود زرتشت سروده تا متاخرترین آن هیچ‌کجا از خویدوده به عنوان ازدواج با محارم یاد نشده و به معنای ازدواج با خویشاوندان نزدیک مانند عموزادگان یاد شده که امری پسندیده برای پاک نگه داشتن نسل و خون بوده است و تأکید خاصی بر آن صورت نگرفته است.[۵] شاپور شهبازی نوشته است در آخر دوره ساسانی در نقاطی از ایران، مسیحیت و مانویت به قدری رایج شده بود که جامعه‌های کوچک زرتشتی در محل‌های دورافتاده در معرض اضمحلال بودند و خطر ازدواج با بیگانه به اندازهای موبدان را ترسانیده بود که در آن دوره معنی «ازدواج با محارم» را برای «خوئیت ودثه» تراشیدند و آن را بر ازدواج‌های خیالی اهورمزدا با الهه سپندارمذ (امشاسپند) و اسطوره نخستین جفت انسان، مشی و مشیانه که خواهر و برادر بودند و جز ان استوار کردند. وقتی هم اسلام در رسید موضوع حادتر شد و «نگهداری خون و تخمه و نژاد» بر همه چیز برتری گرفت و موبدانی چند به رغم اعتراض شدید مردم «ازدواج با محارم» را توصیه‌ای الهی قلمداد کردند تا از نابود شدن گروه‌های کوچک زرتشتی در اینجا و آنجا جلوگیری کنند. وجود اعتراض‌های واضح در برابر تشویق چنین ازدواج‌هایی این اندیشه را پیش می‌آورد که این گونه ازدواج‌ها از قبل در قانون و عرف زرتشتی سابقه نداشته است.[۵۹]

مشخص نیست چرا در برخی مناطق ایران ازدواج خویشاوندی و در برخی مناطق دیگر چندشوهری پدید آمده بوده است زیرا هر دو رسم ریشه در پیشاتاریخ دارد و هر دو دلایل روشنی چون حفظ میراث اجدادی داشته، اما ازدواج خویشاوندی نیازمند غلبه بر تابوی نزدیکی با محارم بوده، درحالی که دو برادری که با زنی غریبه ازدواج می‌کردند نهایتاً باید با حس حسادت به یکدیگر کنار می‌آمدند.[۶۰]

نظریه تحریف به هدف حفظ ارث

[ویرایش]

تورج دریایی نوشته است: در حالی که برخی از پژوهشگران و زرتشتیان ایرانی تلاش کرده‌اند که وجود ازدواج با محارم در تاریخ ایران را انکار کنند اما برخلاف این تلاش اسناد و مدارک فراوانی مربوط به سده ششم تا دهم در مورد صحت این ادعا وجود دارد.[۶۱] تورج دریایی نوشته است: سده‌های هشتم و نهم میلادی مسلمانان از نظر تعداد افزایش یافتند و دوران سریعی برای تغییر دین زرتشتیان بود. این تحول تهدیدی برای ادامه حیات دین زرتشتی بود. در این دوران بسیاری از متون فارسی میانه نوشته شدند. از آنجائیکه خویدوده راه حلی عملی برای نگهداری ثروت در میان خانواده و اجتماع زرتشتیان بود، در این زمان بود که در کتاب‌های دینی بحث‌های زیادی در محاسن و فواید ازدواج با محارم در کتاب‌های دینی زرتشتی درج شد. برخی از این متون قطعاً مربوط این قرون هستند، مانند روایت همراه دادستان دینیگ در روایت‌های پهلوی که در آن آمده «همه بی‌چیزی (فقر)، نیاز و خشکی (قحطی) از آن جهت به مردمان رسید که مردان از شهر بیگانه، از روستای بیگانه و از کشوری بیگانه آمدند و زن کردند (زن گرفتند) و هنگامی که آن زن را ببردند، پدر و مادر بر این گریستند که دختر ما را به بردگی همی برند.» اصرار روحانیان برای چنین ازدواج‌هایی در متون فارسی میانه دلیل عملی داشت. عمل به خویدوده موجب می‌شد فرزندان زرتشتی از خانواده جدا نشوند و دینشان نیز زرتشتی باقی بماند زیرا ازدواج یک فرزند با غیرزرتشتیان ممکن بود موجب به تغییر دین فرزند و فرزندانش و در نتیجه از دست رفتن ثروت اجتماع زرتشتیان منجر شود.[۶۲]

نظریه تحریف در اثر تهدید و فشار

[ویرایش]

موبد زرتشتی، کورش نیکنام (زادهٔ ۱۳۳۳ – درگذشتهٔ ۲۰ ۱۴۰۳) نسبت دادن ازدواج با محارم را افترا می‌داند و نوشته است: برخی از نوشته‌های پهلوی، سده‌ها پس از پایان دوره ساسانی گردآوری شده و موبدان و کسانی که توانایی خواندن و نوشتن داشتند با فشار و تهدید وادار شدند تا برخی متون پهلوی را بازنویسی کنند و آداب و رسوم پنداری و نادرست را به دین زرتشت نسبت دهند تا به این طریق کسی به آیین نیاکان خود بازگشتی نداشته باشد. یکی از آنها برگردان و برداشت نادرستی از واژه «خوات ودتام» در نوشته‌های پهلوی است. واژه ای که پیش از آن این در زندگی زرتشتیان معنایی به مانند صِله رَحِم داشت، با برگردانی نادرستی به یکباره پس از حمله اعراب به ایران از جایگاهی مقدس برخوردار شده و ازدواج با محارم نامیده شده است.[۶۳]

در پاسخ به این ادعا غلامرضا نوادری کتابی تحت عنوان خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک/ محارم در روایات زرتشتی پژوهشی در پاسخ به ادعای موبد کورش نیکنام را به نگارش درآورده است.[۶۴]

منسوخ شدن

[ویرایش]

منابعی ارجاع می‌دهند که پارسیان از قرن یازدهم به بعد دیگر خویدوده را انجام نمی‌دادند. شاعر و نثرنویس عرب، ابوالعلاء معری (متوفی ۱۰۵۸)، با متهم کردن یک فرقه بدعت‌گذار اسلامی، قرمطیان، اعمال زنا با محارم، آنها را در مقابل زرتشتیان قرار می‌دهد که گویا خویدوده را در آن زمان ترک کرده بودند: «ما از برخی مجوس در مورد ماهیت واقعی دینشان سؤال کردیم. آنها پاسخ دادند: ما با خواهرانمان ازدواج نمی‌کنیم. این، در واقع، در اصل در آیین مجوسی مجاز بود، اما ما آن را یک خطا به حساب می‌آوریم. ما چیزهای ناپسند را رد می‌کنیم…»[۶۵]

بعد از اسلام می‌توان گفت که به مرور زمان این امر از بین رفت کما اینکه زرتشتیان امروز و پارسیان هند چنین امری را روا نمی‌دارند و مفهوم خویدوده را ازدواج با عموزادگان خویش می‌پندارند.[۵]

زرتشتیان از دیرباز این رسم را کنار گذاشته‌اند، و میان زرتشتیان امروزی نیز امری حساس و ناخوشایند تلقی می‌شود.[۳۴] در ادبیات زرتشتی پسا ساسانی از خویدوده برای اشاره به ازدواج بین عموزادگان استفاده می‌شود که همواره نسبتاً رایج بوده است. وقتی انکتیل دوپرون پارسیان را در میانهٔ قرن هجدهم دید به او گفته شد این لفظ برای ازدواج عموزادگان به کار می‌رود، در بین آنان ازدواج خارج از خانواده بسی نادر بود. ازدواج بین عموزادگان (که در بهشت پیوند می‌شد) رایج و طبیعی بود، ولی ازدواج با محارم غیرقانونی بود.[۱]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

یادداشت

[ویرایش]
  1. xᵛaētu
  2. xᵛaē-
  3. -tu-
  4. vadaθa
  5. xvētōdah
  6. close-kin marriage
  7. incest
  8. Hu 胡
  9. Anguo 安國

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ۱٫۱۴ ۱٫۱۵ ۱٫۱۶ ۱٫۱۷ "MARRIAGE ii. NEXT OF KIN: IN ZOROASTRIANISM – Encyclopaedia Iranica". iranicaonline.org. Retrieved 2020-07-28.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ de Jong 1997, p. 430.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ «A Review of Incestuous and Close-Kin Marriage in Ancient Egypt and Persia» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۲۱.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Scheidel, Walter (1996). "Brother-sister and parent-child marriage outside royal families in ancient egypt and iran: A challenge to the sociobiological view of incest avoidance?". Ethology and Sociobiology (به انگلیسی). 17 (5). ISSN 0162-3095. Retrieved 2025-01-19.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ شهبازی، شاپور. «افسانه ازدواج با محارم در ایران باستان». FreezePage. بایگانی‌شده از اصلی در ۷ اکتبر ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۳-۲۶.
  6. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۴.
  7. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۴.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ ۸٫۸ Scheidel, Walter (2001). "Brother-Sister and Parent-Child Marriage In Premodern Societies" (به انگلیسی). University of Chicago ,U. S.A. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)
  9. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۹.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ "References". Stanford University (به انگلیسی). 1998-08-14. Retrieved 2025-01-27.
  11. Carando، Joanne (۲۰۰۲-۱۰-۰۱). «Hawaiian Royal Incest». Transatlantica. OpenEdition (۱). doi:10.4000/transatlantica.525. شاپا 1765-2766.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ بروسیوس, ماریا (2000-01-01). "WOMEN i. In Pre-Islamic Persia". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-29.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ "Full text of "Bigwood 2009 , Incestuous' Marriage In Achaemenid Iran Myths And Realities"". Internet Archive (به انگلیسی). 2016-10-23. Retrieved 2025-01-25.
  14. بویس، زردشتیان، باورها و آداب دینی آن‌ها، ۱۲۷.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Brosius 2000.
  16. رضی، آیین مغان، ۱۲۳.
  17. رضی، دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ۱۸۷.
  18. رضی، دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ۱۸۶.
  19. رضی، آیین مغان، ۱۰۹.
  20. Maksymiuk, Katarzyna (2019-01-01). "Marriage and divorce law in Pre-Islamic Persia. Legal status of the Sassanid' woman (224–651 AD)". Cogent Arts & Humanities (به انگلیسی). Informa UK Limited. 6 (1). doi:10.1080/23311983.2019.1703430. ISSN 2331-1983.
  21. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۶–۶۵.
  22. Minns, E. H. (2016-10-23). "Parchments of the Parthian Period from Avroman in Kurdistan: E. H. Minns: Free Download, Borrow, and Streaming: Internet Archive". Internet Archive (به انگلیسی). Retrieved 2025-04-06.
  23. Peterson, Joseph H. (2001-05-12). "The Book of Arda Viraf". avesta.org (به انگلیسی). Retrieved 2025-04-06.
  24. شهبازی، افسانه «ازدواج با محارم» در ایران باستان، ۳۳.
  25. The Cambridge History of Iran: Seleucid Parthian, E. Yarshater, p.770 sq
  26. Kotyk, Jeffrey (2024-08-01). "Chapter 4 Chinese Buddhists and Persia" (به انگلیسی). Brill. p. 79–101. Retrieved 2025-02-15.
  27. "two volumes in one): Rolfe, J.C. : Free Download, Borrow, and Streaming: Internet Archive". Internet Archive (به انگلیسی). 2016-10-23. p. 283. Retrieved 2025-02-23.
  28. "徃五天竺國傳". 维基文库,自由的图书馆 (به چینی). Retrieved 2025-02-15.
  29. "隋書/卷83". 维基文库,自由的图书馆 (به چینی). 2008-08-17. Retrieved 2025-03-19.
  30. Crone 2012, p. 408.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ de Jong 1997, p. 431.
  32. بهرامان, فرخ مرد (2016-10-23). "مادیان هزار دادستان: فرخ مرد بهرامان: Free Download, Borrow, and Streaming: Internet Archive". Internet Archive (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-17.
  33. de Jong 1997, p. 424.
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ ۳۴٫۲ de Jong 1997, p. 425.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Slotkin, J. S. (1947-10-12). "ON A POSSIBLE LACK OF INCEST REGULATIONS IN OLD IRAN". American Anthropologist (به انگلیسی). 49 (4). doi:10.1525/aa.1947.49.4.02a00080. ISSN 0002-7294.
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ de Jong 1997, p. 426.
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ de Jong 1997, p. 427.
  38. de Jong 2021, p. 1999.
  39. Crone 2012, p. 391.
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ de Jong 1997, p. 428.
  41. Kiel, Yishai (2015). "Noahide Law and the Inclusiveness of Sexual Ethics: Between Roman Palestine and Sasanian Babylonia". In Porat, Benjamin (ed.). Jewish Law Annual. Vol. 21. ابینگدن، آکسفوردشر: روتلج. pp. 61–63. ISBN 978-0-415-74269-6.
  42. "Full text of "The Zoroastrian Incestuous Union in Christian Sources and Canonical Law: Their (Destorted) Aetiologhy and some other Problems"". Internet Archive (به فرانسوی). 2016-10-23. Retrieved 2025-02-05.
  43. "Synodicon Orientale: Free Download, Borrow, and Streaming: Internet Archive". Internet Archive (به فرانسوی). 2016-10-23. p. 561. Retrieved 2025-04-02.
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ Crone 2012, p. 409.
  45. Choksy, J. K. (1987). "Zoroastrians in Muslim lran: selected problems of coexistence and interaction during the early medieval period". Iranian Studies. 20: 17–30. doi:10.1080/00210868708701689.
  46. نوادری، غلامرضا (۱۴۰۱). «خویدوده» (PDF). ص. ۳۰۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۳۰.
  47. ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ Kotyk, Jeffrey (2024-08-01). "Chapter 4 Chinese Buddhists and Persia" (به انگلیسی). Brill. p. 79–101. Retrieved 2025-02-15.
  48. تشکری، ایران به روایت چین باستان، 8.
  49. Kotyk, Jeffrey (2024-08-01). "Chapter 5 Iranian Religions in China—Adaptation and Integration" (به انگلیسی). Brill. p. 102–139. Retrieved 2025-03-16.
  50. تشکری، ایران به روایت چین باستان، 129.
  51. ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ ۵۱٫۲ ۵۱٫۳ ۵۱٫۴ «Putative Persian perversities: Indian Buddhist condemnations of Zoroastrian close-kin marriagein context» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۹.
  52. «9 世紀東アジアの中世イラン語碑文 2 件» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۶.
  53. «The First Chinese Travel Record on the Arab World» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۱-۲۸.
  54. 日本の東洋学では、蒸服の意味はレヴィレート婚(死亡した夫の兄弟と結婚する慣習)とされている(三宅舞佐志「杜佑『通典』に見える華夷思想高車とレヴィレートの記述を手がかりに」p13-21,『東洋学報 第105巻第2号』,2023年9月)
  55. "奈良のペルシア人". 旅の空 (به ژاپنی). Retrieved 2025-02-10.
  56. «A New Analysis of Persian Visits to Japan in the 7th and 8th Centuries» (PDF). دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۱.
  57. کریستنسن، ایران در زمان ساسانیان، ۳۴۸–۳۴۷.
  58. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران؛ جلد دوم، ۳۴.
  59. شهبازی، افسانه «ازدواج با محارم» در ایران باستان، ۲۸–۲۷.
  60. Crone 2012, p. 408—409.
  61. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۶–۶۵.
  62. دریایی، ازدواج، مالکیت و تغییر دین در میان زرتشتیان، ۶۶–۶۵.
  63. نیکنام، کورش. «خُواَاِ ت وَدَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست». kniknam. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۹.
  64. «خویدیده، ازدواج با خویشان درجه یک/محارم در روایات زرتشتی». پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۹.
  65. Foundation, Encyclopaedia Iranica (2004-12-15). "INCEST AND INBREEDING". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 2025-01-18.

منابع

[ویرایش]