احمد پژمان (۱۸ تیر ۱۳۱۴ – ۷ شهریور ۱۴۰۴) آهنگساز و موسیقیدان اهل ایران بود. وی بهعنوان یکی از آهنگسازان سرشناس موسیقی کلاسیک در ایران، آثار زیادی طی فعالیتهای هنری خود در فرمهای شناختهشدهٔ غربی مانند سمفونی، اپرا، باله، راپسودی، اوراتوریو، پوئم سمفونیک، و دیگر شیوهها با تأثیر از موتیفها و تمهای ایرانی خلق کرد. او از موسیقیدانان صاحبسبک در ادبیات موسیقی معاصر ایرانی بهشمار میآید.
احمد پژمان در ۱۸ تیر ۱۳۱۴ در شهر لار در استان فارس زاده شد. وی که تنها فرزند خانواده بود به همراه پدرش، مصطفی پژمان[۱] و مادرش، زینتالسادات نسابه حقیقی[۲] دوران خردسالی خود را در لار گذراند. او در این شهر به مکتبخانه رفت و خواندن و نوشتن آموخت. پدر او با اینکه مدتی مغازهدار بود و به خرید و فروش وسایل مختلف میپرداخت اما هیچگاه شغل ثابتی نداشت و مدام در سفر بود.[۳] به همین علت احمد پژمان بههمراه خانواده به بندرعباس و سپس میناب نقل مکان کرد و تا کلاس دوم دبستان در این شهر ماند. در میناب از نیزاری که در نزدیکی دبستان محل تحصیلش بود نیهایی برید و با ایجاد حفرههایی روی نی، نخستین آشنایی خود با ساز و موسیقی را تجربه کرد.[۴][۳]
در ۸ سالگی همراه با پدر و مادر به سیرجان رفت. پس از آن با خانواده عازم تهران شد و در خانه پدربزرگ و مادربزرگ مادری در کوچهٔ مسجد مجد، میدان حسنآباد اقامت گزید و به تحصیلات ابتدایی در مدرسهٔ اسلامی در حوالی میدان منیریه مشغول شد. مدیر این مدرسه یک روحانی بود و احمد پژمان در مراسم صبحگاهی قرآن میخواند. او دوران تحصیلات متوسطه را نیز در دبیرستان تازه تأسیس محمد قزوینی در نزدیکی خیابان حسنآباد تهران آغاز کرد. پژمان از نخستین شاگردان این مدرسه بود. وی ادامهٔ تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ادیب در کوچهٔ خندان، بین لالهزار و فردوسی سپری کرد.[۳]
وی در آن روزها یک ساز نی فلزی خرید و با آن آهنگهای روز را مینواخت. پس از آن با جمعکردن عیدی، سازدهنی خرید و شروع به نواختن کرد. سپس به واسطهٔ یکی از آشنایانش آهنگهایی را که با سازدهنی یادگرفته بود به یک هنرجو آموزش میداد.[۴]
در آن هنگام والدین او بر این عقیده بودند که هر کس با زبان انگلیسی بیشتر آشنا باشد میتواند کار مناسب با درآمد خوب پیدا کند. اما احمد پژمان به موسیقی علاقه داشت. روزی برای ثبت نام در کلاس انگلیسی از مادرش ۴۰ تومان گرفت. اما در راه مدرسه روبروی مغازهٔ یک ارمنی به نام وارطان که ویولن تعمیر میکرد ایستاد و همه پول شهریهٔ کلاس زبان را به وی داد و یک ویولن بنفش رنگ خرید. احمد پژمان با تمرین بسیار، آهنگهایی را که میشنید با ویولن مینواخت. او پس از مدتی برای آموختن ویولن به کلاس درس برادران معارفی در میدان بهارستان رفت که آن زمان در رادیو برنامه اجرا میکردند. نخستین معلم موسیقی او منوچهر معارفی بود که نام نتها و جایگاهشان روی ساز را به وی آموخت.[۵]
آموزش موسیقی احمد پژمان، از دوران تحصیل در کلاس سوم دبیرستان ادیب تهران شروع شد. وی ابتدا نواختن ویولن را نزد یکی از همکلاسیهای خود با نام فریبرز بدخش که نزد مهدی خالدی درس ویولن میگرفت آغاز کرد و ردیف دورهٔ اول، ابوالحسن صبا را آموخت. او یک شب، تحت تأثیر موسیقی فیلمی با نام چشمان سیاه (که سرگذشت یک ویولننواز آلمانی بود که عاشق زنی شده بود و هر روز جلوی خانهاش ساز میزد) مسیر زندگی خود را عوض کرد و تصمیم گرفت موسیقی کلاسیک بیاموزد.[۵]
نخستین معلم او در موسیقی کلاسیک، یک دانشجوی پزشکی به نام عیسی رضایی بود که خود نیز شاگرد یک معلم ارمنی، با نام آساتور بود. همهٔ خانواده رضایی از جمله برادر عیسی، مصطفی رضایی که شاگرد حشمت سنجری بود اهل موسیقی بودند. او احمد پژمان را تشویق کرد تا نزد سنجری برود.[۳] وی بدین واسطه، فراگیری ویولن را به صورت جدیتر نزد حشمت سنجری پی گرفت. او در این هنگام به تحصیل رشتهٔ ادبی در یک دبیرستان خصوصی مشغول بود. پس از آن در رشتهٔ زبان انگلیسی، وارد دانشسرای عالی شد و همزمان آموختن ویولن را نیز نزد حشمت سنجری ادامه داد. در این زمان وارد ارکستر هنرستان موسیقی شد. این ارکستر فعالیت خود را تحت نظر حشمت سنجری آغاز کرده بود و پس از سنجری نیز لوئیجی پازاناری (کنسرتمایستر ارکستر سمفونیک تهران) که از هند به ایران آمده بود هدایت ارکستر هنرستان را در دست گرفت. در این زمان احمد پژمان به دلیل مشاجرهای که در امتحان یکی از درسهای دانشسرا با معلم آن درس پیش آمد تحصیل زبان انگلیسی را ترک کرد و تصمیم گرفت فقط آموزش موسیقی را دنبال کند.[۵]
او به واسطهٔ یکی از دوستان خود (امیرتیمور پورتراب) که در همسایگی پرویز منصوری زندگی میکرد با وی آشنا شد و از پرویز منصوری که خود شاگرد حسین ناصحی بود خواست تا درسهای آهنگسازی را به او آموزش دهد. پس از حدود ۳ ماه پرویز منصوری به وی گفت: «پژمان، من تا اینجا بیشتر یاد نگرفتم» و او را برای حضور در کلاس حسین ناصحی تشویق کرد. احمد پژمان در این هنگام با پیشنهاد امیرتیمور پورتراب برای تأمین مخارج کلاس یک آکوردئون کوچک تهیه کرد و در کودکستانها به تدریس موسیقی مشغول شد. سپس نزد حسین ناصحی رفت و آموزش هارمونی را نزد وی به پایان رساند. پژمان در آن روزها با ارکسترهایی مانند ارکستر صبا، ارکستر دهلوی و ارکستر احمد فروتن راد، همکاری خود را به عنوان نوازندهٔ ویولن آغاز کرد.[۶] وی همچنین در دوران دانشجویی به واسطهٔ دوستی که با واروژان داشت همراه با ارکستر این آهنگساز در استودیوهای مختلف به نوازندگی مشغول شد.[۷] او پس از چندی به ارکستر سمفونیک تهران راه یافت و در دورهٔ رهبری سنجری و هایمو تویبر[الف] در ارکستر حضور داشت.[۸]
احمد پژمان در سال ۱۳۴۴ یک قطعهٔ راپسودی برای ارکستر ساخت. او این اثر را که در وین نوشته بود نخستینبار با ارکستر رادیو وین به اجرا درآورد[۱۰] و بهعنوان گزارش تحصیلی خود به ایران فرستاد. پس از ارسال این قطعه، به وی سفارش نوشتن اپرا داده شد و با اینکه از اپرا نفرت داشت و موسیقی آوازی را نمیپسندید اما علاقهاش به زبان مادری باعث شد که به نوشتن اپرا تشویق شود. وی بهعلت فقر مالی در وین که ناشی از وقفه در ارسال بورس تحصیل بود این سفارش را پذیرفت و در هفته چندبار به تماشای اپراهای گوناگون میرفت و به بررسی ارکستر و مطالعهٔ پارتیتورهای اپرا میپرداخت. پژمان، نخستین اپرای تکپردهای خود را در سال ۱۳۴۶ با عنوان جشن دهقان در فضایی روستایی ساخت. او پس از اجرای این اثر و بازتاب موفق آن تصمیم گرفت در زمینهٔ اپرا فعالیت بیشتری انجام دهد.[۷][۱۱] وی نخستین آهنگساز ایرانی است که اپرایی نوشته که اجرا شده است.∗[۱۲]
احمد پژمان پس از پایان تحصیلات در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و بهعنوان آهنگساز در تالار رودکی و استاد موسیقی در دانشگاه تهران مشغول به کار شد. وی در همان سال اپرای دوم خود را با نام دلاور سهند آهنگسازی کرد. این اپرا به سفارش مهرداد پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر ایران ساخته شد. در آن زمان وزارت فرهنگ و هنر با آهنگسازان ایرانی که توانایی نوشتن آثار موسیقی ارکسترال داشتند قرارداد میبست و در ازای ساخت دستکم یک قطعه در سال، ماهیانه ۴۰۰۰ تومان به آهنگساز پرداخت میکرد. پژمان، اپرای دلاور سهند را با مضمون رشادتهای بابک خرمدین و حملهٔ اعراب به ایران به نگارش درآورد.[۱۱]
احمد پژمان در نشست نقد و بررسی آثار احمد پژمان، فرهنگسرای ارسباران، ۲ آذر ۱۳۹۶
او در این هنگام به مطالعهٔ بیشتر اپرا پرداخت و قصد نوشتن اپرای سیاوش با مضمون تراژدیسیاوش را داشت. اما این اپرا به سرانجام نرسید. وی در سال ۱۳۴۹ اپرای دیگر خود با عنوان سمندر را همراه با لیبرتومحمدرضا اصلانی آهنگسازی نمود.[۱۱] اپراهای جشن دهقان، دلاور سهند و سمندر پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در تالار وحدت اجرا شدند.[۱۳] او نخستین تجربهٔ خود در زمینهٔ ساخت موسیقی سریال را با همکاری علی رهبری و برای سریال دلیران تنگستان به کارگردانی همایون شهنواز به دست آورد. پس از آن همکاری خود را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و در این کانون با بهمن فرمانآرا آشنا شد. او در سال ۱۳۵۳ نخستین موسیقی فیلم خود را برای فیلم شازده احتجاب به کارگردانی بهمن فرمانآرا ساخت. این همکاری تا سالها ادامه پیدا کرد. بهطوریکه بیشتر موسیقی فیلمهای فرمانآرا توسط احمد پژمان آهنگسازی شدند.[۱۴][۱۵] فرمانآرا آغاز این دوستی و همکاری را بعد از فیلمبرداری شازده احتجاب میداند که به واسطهٔ دوستی مشترک آنها با احمدرضا احمدی، صفحهای از او دریافت میکند که حاوی اشعاری از نیما یوشیج، صدای احمد شاملو، و موسیقی پژمان بود و پس از شنیدن این اثر به شوق آمده تصمیم میگیرد موسیقی متن فیلم خود را به وی بسپارد. او میگوید: «به در منزلش رفتم و وقتی به او گفتم که با او چه کار دارم گفت من بلد نیستم. اما من به او گفتم میدانم باید چه کار کنیم. در واقع او صاف و ساده و بدون حاشیه با من روبرو شد. چیزی که در آهنگسازان جوان امروزی نیست.»[۱۶]
احمد پژمان که در سال ۱۳۵۴ به منظور ادامه تحصیلات در مقطع دکترای آهنگسازی با هزینهٔ شخصی راهی نیویورک شده بود پس از انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشت[۲۳] و نزدیک به دو سال در ایران اقامت داشت. او در دههٔ ۱۳۶۰ بهعنوان آهنگساز و تنظیمکننده با برخی از خوانندگان موسیقی پاپ ساکن در لس آنجلس مانند حمیرا، هایده، داریوش، عارف، ستار و مهستی همکاری داشت. بسیاری از این آثار روی اشعار میهنی و بعضاً سیاسی ساخته شده بودند. سرشناسترین این آثار تنظیم ترانهٔ بمان مادر (با صدای داریوش/عارف، شعر نادر نادرپور و ملودی بابک افشار)، ساخت ملودی و تنظیم ترانهٔ روزگار غریبیست نازنین (با صدای عارف، شعر از احمد شاملو)، و تنظیم ترانهٔ در این بنبست (به خوانندگی داریوش با شعر از احمد شاملو و ملودی بابک افشار) هستند.[۲۴] در سال ۱۳۵۹ آثاری از احمد پژمان و دیگر آهنگسازان ایرانی با ارکستر سمفونی نورنبرگ در سه صفحه گرامافون ۳۳ دور با عنوان پوئم سمفونیکهایی از ایران[ب] در آلمان منتشر شدند. این آثار در سال ۱۴۰۰ توسط موسسه ماهور در ایران بازنشر شدند.[۲۵][۲۶]
احمد پژمان که پس از سالها اقامت در خارج از ایران، دچار افسردگی و غم دوری از وطن شده بود با تشویق عدهای از سینماگران که با وی در یک جشنوارهٔ فیلم خارجی دیدار داشتند تصمیم گرفت خانواده و همسرش را رها کند و به ایران برگردد.[۷] او در هنگام بازگشت در سال حدود ۱۳۷۰ یک دستگاه سینتی سایزر و یک کامپیوتر مخصوص موسیقی به همراه داشت که با ممانعت ورود از سوی گمرک مواجه شد. او برای ترخیص این وسایل به ایران، نیازمند دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. مراجعهٔ پژمان به تالار وحدت برای دریافت مجوز، موجب دیدار وی با مسئولان وزارت ارشاد و پیشنهاد برای تولید آثار جدید موسیقی شد. او از سال ۱۳۷۰ به عنوان عضو هیئت علمی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. پژمان در سال ۱۳۷۱ با ساخت موسیقی فیلم هنرپیشه به کارگردانی محسن مخملباف نخستین اثر موسیقی فیلم خود پس از انقلاب ۱۳۵۷ را آهنگسازی و با سینتی سایزر اجرا کرد.[۲۷]
از دیگر آثار ساخته شده توسط وی در دههٔ ۱۳۷۰ قطعات خرمشهر (به مناسبت آزادسازی خرمشهر)، تکسوار عشق (بر پایه نمایشنامهٔ مختار) و هفتخان رستم (با طراحی بهروز غریبپور) بود. او در آغاز دهه ۱۳۸۰ یک آلبوم حاوی منتخبی از چند موسیقی فیلم خود را با عنوان سراب توسط نشر هرمس منتشر نمود. در سال ۱۳۸۱ نیز منتخب دیگری از آثار موسیقی فیلم را در آلبوم خاطرات فردا منتشر کرد.[۲۸]ناگهان رستخیز اثر دیگر احمد پژمان در دههٔ ۱۳۸۰ بود. او این اثر را در سال ۱۳۸۶ به واسطهٔ دوستی با طالبخان شهیدی (آهنگساز اهل تاجیکستان)، با اجرای ارکستر سمفونیک روسیه و گروه کرمسکو ضبط کرد.[۲۹] آلبوم این اثر نخستینبار در سال ۱۳۸۹ توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شد.[۳۰]
وی در اواخر دههٔ ۱۳۸۰ مجموعهای از آثار تلفیقی با سازهای آکوستیک و الکترونیک را در آلبومی با نام سایههای خورشید ضبط و در سال ۱۳۸۹ توسط نشر هرمس منتشر کرد.[۲۸] انگیزهٔ پژمان برای ساخت قطعات این آلبوم، که ابتدا کنگان نام داشت تولد دخترش بود. او برای این آلبوم قطعاتی را به شیوهٔ موسیقی موج نو طراحی و آهنگسازی کرد.[۲۹]
احمد پژمان دههٔ ۱۳۹۰ را با ساخت آثاری همچون سمفونی نوروز آغاز کرد. دیورتیمنتو از دیگر آثار پژمان بود که ابتدا در سال ۱۳۸۷ برای ارکستر زهی بزرگ نوشته شد. اما او به دلیل محدودیتهای مالی، این قطعه را دوباره برای پنجنوازی زهی تنظیم و بازنویسی کرد. این اثر در سال ۱۳۹۵ ضبط و توسط «مؤسسهٔ خانهٔ هنر خِرَد» منتشر شد.[۳۱]
در ۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ احمد پژمان مادر خود (زینتالسادات نسابه حقیقی) را بر اثر سکته مغزی از دست داد. او آن هنگام در ایران حضور نداشت. وی علاقهٔ زیادی به مادرش داشت و معتقد است که نقش مهمی در زندگی و موفقیتهایش داشته است.[۷][۲] در ۱۴ دی ۱۳۹۵ اثر تازهای از احمد پژمان با عنوان پوئم سمفونیکسرزمین دلاوران در پنج موومان نخستینبار توسط ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهرداد روحانی اجرا شد. این اثر با مضمون آزادگی و برای اسیرانجنگ ایران و عراق نوشته شده و شعر آن را عبدالجبار کاکایی سروده است.[۳۲] شهرداد روحانی در یک کنفرانس مطبوعاتی که پیش از اجرای این اثر برگزار شد گفت: «خوشحالم که افتخار رهبری این قطعه نصیب من شد» و در ادامه افزود «مطمئنم این آهنگ بارها در ایران و جهان اجرا خواهد شد…».[۳۳]
وی هنگام تحصیل در اتریش، قطعهای با عنوان اورتورپارسیان نوشت که قرار بود به همراه قطعهٔ راپسودی توسط ارکستر رادیو وین به رهبری هاینس سنداورضبط شود. اما راپسودی ضبط شد و پارسیان به ضبط نرسید. این قطعه که پس از ۵۰ سال توسط پژمان دوباره برای کوئینتت زهی تنظیم و ضبط شده بود در ۲۲ تیر ۱۳۹۹ به مناسبت هشتاد و پنجمین سالروز تولد احمد پژمان توسط مؤسسهٔ خانهٔ هنر خِرَد منتشر و به وی اهدا شد.[۳۴]
احمد پژمان در طول فعالیتهای خود در ایران در امور دیگری غیر از آهنگسازی با جامعهٔ موسیقی از جمله تدریس هارمونی، کنترپوان، آهنگسازی در دانشگاه،[۳۵] مدیریت گروه آموزشی موسیقی دانشگاه تهران،[۳۶] از بنیانگذاران کانون آهنگسازان سینمای ایران و دبیر هنری جشنوارهٔ موسیقی فارس، همکاری داشته است.[۳۷]
احمد پژمان دو بار ازدواج کرد. او با همسر اول خود، هما بحرینی[۳۸] در کلاس درس مصطفی پورتراب آشنا شد. هما بحرینی در آن زمان نوازندهٔ سنتور و آکوردئون و از شاگردان هنرستان موسیقی بود و نزد مصطفی پورتراب هارمونی میآموخت.[۸] احمد پژمان از همسر اول خود، یک دختر بهنام شیوا و دو پسر به نامهای بابک و ژوبین دارند.[۳۹] وی پس از جداشدن از همسر اول، در سال ۱۳۶۴ با شیرین بذله (کارگردان و تهیهکنندهٔ ساکن آمریکا) ازدواج کرد که از این ازدواج دختری به نام سیما دارند.[۴۰][۴۱] احمد پژمان در ایران و آمریکا زندگی میکرد. او خود در این مورد گفته بود: «من بهخاطر خانواده به آمریکا میروم. ولی بیشتر وقتها در ایران هستم و هر چند ماه یکبار باید به ایران بیایم.»[۴۲]
احمد پژمان در ۷ شهریور ۱۴۰۴ در لس آنجلس درگذشت.[۴۳] پیکر او ابتدا قرار بود که در لس آنجلس به خاک سپرده شود. اما با تلاش خانواده و علاقمندانش پس از نزدیک به یک ماه به تهران منتقل شد و در صبح جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ مراسم بدرقهٔ وی با حضور هنرمندان و دوستداران موسیقی برگزار شد. در این مراسم که با حضور و سخنرانی هنرمندانی چون مجید انتظامی، علیاکبر شکارچی، کیهان کلهر، حسین علیزاده، شریف لطفی، هوشنگ کامکار، بهمن فرمانآرا، محمدرضا درویشی و چهرههایی مانند یلدا ابتهاج (فرزند هوشنگ ابتهاج)، فاطمه مهاجرانی (سخنگوی دولت)، بابک رضایی (مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، اسحاق شکری (مدیرعامل انجمن موسیقی ایران) و … بسیاری دیگر همراه بود، همسر احمد پژمان (شیرین بذله) طی سخنانی گفت: «آرزوی احمد این بود که در ایران به خاک سپرده شود و خوشحالم این آرزو به تحقق رسید.» همچنین در این مراسم آثاری از احمد پژمان و به یاد او، توسط یک ارکستر مجلسی اجرا شد. در پایان مراسم، پیکر احمد پژمان برای خاکسپاری در زادگاهش، شهر لار، بدرقه شد.[۴۴][۴۵][۴۶]
پیکر احمد پژمان روز شنبه ۵ مهر، در «قطعۀ هنرمندان و نامآوران دارالرحمه شهر لار» با حضور اهالی فرهنگ و هنر به خاک سپرده شد. در این مراسم که با سخنرانی مسئولان دولتی و هنرمندان موسیقی همراه بود، علاءالدین بروجردی خواستار احداث بنا بر روی آرامگاه وی و تشکیل ارکستری به نام احمد پژمان شد. محمدرضا درویشی گفت: «او سرمایهای ملی بود که آثارش در حافظهٔ تاریخی موسیقی ایران ماندگار خواهد ماند». همسر احمد پژمان نیز در این مراسم به خاطرِ تحققِ آرزوی پژمان ابراز خوشنودی کرد و اظهار داشت: «احمد همیشه آرزو داشت آرامگاه ابدیاش در سایهٔ نَخلهای لار باشد».[۴۷]
مرگ احمد پژمان واکنشهای گستردهای در داخل و خارج از کشور در میان چهرههای سیاسی و هنری داشت:
فرح پهلوی با انتشار پیامی درگذشت احمد پژمان را تسلیت گفت و او را «یکی از پیشگامانِ موسیقی ایران» و «از نخستین آهنگسازانی که در عرصه اپرانویسی گام نهاد»، معرفی کرد.[۴۸]
مقامها و نهادهای دولتی ایران از جمله معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان سینمایی، انجمن موسیقی ایران، دفتر امور موسیقی وزارت ارشاد و بنیاد رودکی، از درگذشت احمد پژمان اظهار تاسف کردند. نادره رضایی (معاون امور هنری)، احمد پژمان را «یکی از نوادر و نوابغ موسیقی و راوی موسیقایی زندگی مردم ایران» دانست.[۴۹][۵۰] علاءالدین بروجردی از احمد پژمان بهعنوان «فرزند فرهیخته و افتخارآفرین دیارِ لارستان» یاد کرد و درگذشت او را تسلیت گفت.[۵۱]
موسیقیدانان سرشناسی چون مجید انتظامی، خانوادهٔ کامکارها، کیهان کلهر، حسین علیزاده و دیگران، هر کدام پیامهای جداگانهای برای درگذشت احمد پژمان منتشر کردند. علی رهبری گفت: «یک هنرمند بزرگ دیگر هم از دنیا رفت، هنرمندی که مسئولان فرهنگی ما لیاقتِ داشتنِ او را نداشتند، تسلیت من به خانوادهٔ پژمان و ملت فرهنگدوست ایران».[۵۲]صادق نوجوکی وی را «انسانی وطنپرست، معلم خود و بالاتر از استاد» خطاب کرد و از مرگش اظهار تاسف کرد. شهرداد روحانی درگذشت احمد پژمان را تسلیت گفت و او را «معمار نغمههایی دانست که مرز میان موسیقی ملی و جهانی را درنوردیده است».[۵۳]کامبیز روشنروان او را «دُردانۀ موسیقی و آهنگسازی در ایران» دانست و گفت «درگذشت احمد پژمان، غمی جانکاه بر روح و روان موسیقی ایران» گذاشت.[۵۴]
نهادهای صنفی مانند خانه موسیقی و خانه سینما درگذشت وی را تسلیت گفتند.[۵۵][۵۶]کانون آهنگسازان سینمای ایران که احمد پژمان یکی از بنیانگذاران آن است با انتشار پیامی اعلام کرد که «آموزگار بزرگ ما، استادِ استادان، احمد پژمان روی در نقاب خاک کشید» و «درخت تناور فرهنگ ایرانی، شاخهای پُربار را از دست داده است».[۵۷]
سبک موسیقی پژمان را تلفیقی از موسیقی محلی، موسیقی ردیف، سازهای ایرانی، همراه با هارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون و سایر تکنیکهای موسیقی غرب میدانند.[۵۸][۵۹][۶۰] پژمان خود میگوید در آهنگسازی، پیش از موسیقی، بیشتر از ادبیات ایران تأثیر پذیرفته است. شاعرانی مانند فردوسی و حافظ الگوی او بوده و نقش مهمی در نگاه او به خلق آثارش داشتهاند. وی پایه و اساس کارهای خود را فرهنگ و موسیقی ایرانی میداند و از موسیقی محلی و ردیف در آهنگسازی (مانند درآمدراستپنجگاه برای موسیقی فیلم) بسیار استفاده کرده است. پژمان میگوید که از شخص خاصی در ایران تأثیر نپذیرفته، اما بتهوون را آهنگسازی تأثیرگذار و الگوی اصلی خودش در آهنگسازی (بهویژه تکنیک بسط و گسترشتم) میداند. وی در طول فعالیت هنری خود بر ایرانی بودن آثارش تأکید دارد.[۶۱] او در این باره میگوید:[۶۲]
«... آهنگسازی که موسیقی میهن خود را نداند نمیتواند آهنگساز خوبی باشد و آهنگسازی است عاریتی، که نظیرش در دنیا فراوان است و ارزشی هم ندارد … من همیشه به موسیقی ایرانی فکر میکنم. زیرا بنای موسیقی من ایرانی است. موتیف و بعضی تمها ایرانی است. ولی هارمونی من صددرصد صدای ایرانی نمیدهد. چون خود هارمونی اساساً یک مقولهٔ غربی است و ارکستر هم طبعاً صدای ایرانی ندارد. چرا که سازها ایرانی نیستند. اما همیشه کوشیدهام رنگ و حالت ایرانی را در آثار خود حفظ کنم و معتقدم آهنگسازان ما باید بیشتر به سنتهای موسیقی خودمان متکی باشند و نباید به دنبال موتیفهای غربی بروند…»
سبک احمد پژمان مورد توجه بسیاری از موسیقیدانان ایرانی قرار گرفته و به نقد و تحلیل آن پرداختهاند. محمدرضا شجریان معتقد بود احمد پژمان بهعنوان یک آهنگساز بزرگ موسیقی کلاسیک در ایران، با تلفیق موسیقی کلاسیک و ایرانی و با استفاده از صداهای جدید و سینثسایزر آثار جدیدی خلق کرده و در این زمینه او بهترین بود.[۶۳]
حسین علیزاده آهنگساز و نوازندهٔ تار که از دوران هنرستان با احمد پژمان آشنا شده و در تحصیلات دانشگاهی نیز در کلاسهای درس وی حضور داشته، ضمن ستایش از شیوهٔ آهنگسازی وی در تلفیق موسیقی محلی و ردیف، مهمترین ویژگی پژمان را این میداند که او هیچ چیز را مطلق نمیدانست و سلیقه شخصیاش را به دیگران تحمیل نمیکرد. علیزاده سبک پژمان را مختص ژانر خاصی از موسیقی ایرانی یا موسیقی غربی نمیداند و معتقد است پژمان به خاطر اینکه متولد شهر لار در استان فارس است توجه منحصربهفردی به ملودیهای محلی داشته و بهتر از دیگران از این پتانسیل استفاده کرده است. علیزاده، ذات و پویایی موسیقی پژمان را استفاده از ریتم و رنگهای صوتی میداند و میگوید این امر با هر نوع ارکستری، نتیجهٔ مطلوبی بهدست میآورد. وی نتیجه میگیرد که در هر صورت اگر پژمان یک موتیف دو یا سهنتی داشته باشد همان دو یا سه نت، موضوع موسیقیاش میشوند و با چنان ذوق و مهارتی آن را بسط میدهد که اثری بزرگ خلق میشود».[۵۸]
علی رهبری، رهبر ارکستر و آهنگساز ایرانی که آخرین قسمت از پوئم سمفونیکمادرم ایران، ساختهٔ خود را به احمد پژمان تقدیم کرده است دربارهٔ وی گفته است: «احمد پژمان را هنوز در ایران درک نکردهاند». او دلیل آن را بیسوادی مسئولان فرهنگی و حسادت موسیقیدانان باسواد ذکر میکند.[۶۴]
هوشنگ کامکار موسیقیدان و آهنگساز که آلبوم باغهای پژمان را بهیاد احمد پژمان ساخته و به وی تقدیم کرده∗[۶۵] میگوید نخستینبار با نام احمد پژمان از طریق مجلات موسیقی آشنا شد و سپس از سال ۱۳۵۰ در دانشگاه از وی اصول آهنگسازی را آموخته است. کامکار ضمن اشاره به اینکه چهرهٔ مهربان و فروتن او با آن همه دانش موسیقایی، برایم تا به امروز سمبل هنرمندی واقعی و بزرگ بوده است، در بارهٔ سبک آهنگسازی وی میگوید:[۵۹]
«... او را میتوان اولین آهنگسازی در موسیقی ایران دانست که آثار ارزشمندی برای سازهای ایرانی با استفاده از ملودیها و تمهای کاملاً ایرانی و بهکارگیری انواع تدابیر آهنگسازی علمی و فنون چندصدایی نوشته است… تحصیلات آکادمیک او در اتریش و آمریکا و تجربه موسیقایی او پشتوانهٔ محکمی برای هارمونیگذاری و کنترپواننویسی مناسب در موسیقی ایران است … او آهنگساز تأثیرگذار و بانی موسیقی ملی ایران بهشمار میآید که آثارش آمیختهای است از تکنیکهای موسیقی علمیِ جهانی با هویتی ملی…»
این گفتههای کامکار در ستایش از سبک احمد پژمان واکنشبرانگیز شدند. علی عظیمینژادان در روزنامه اعتماد ملی گفتهٔ هوشنگ کامکار در مورد نام بردن از احمد پژمان بهعنوان نخستین آهنگساز چندصدایی و بانی موسیقی ملی در ایران را خلط مبحث دانست و گفت که چندصدایی برای موسیقی ایرانی به صورت کلی و چندصدایی برای سازهای ملی دو مقولهٔ جداگانه هستند. وی ادامه میدهد داد که در مورد موسیقی ایرانی، پیش از پژمان، علینقی وزیری و روحالله خالقی پیشتاز موسیقی چندصدایی در ایران بودند و پس از آن حسین دهلوی قرار دارد. دهلوی قطعاتی مانند سبکبال ساخته که در آن از تکنیک کنترپوان و ریزپرده استفاده کرده است. این در حالی است که احمد پژمان اصولاً اعتقادی به استفاده از ریزپرده نداشت. عظیمینژادان در مورد چندصدایی در سازهای ملی نیز گفت که با آنکه بالهٔ عیاران ساختهٔ احمد پژمان در اواسط دههٔ ۱۳۵۰ (توسط گروه پایور اجرا شد) از ساختار پیچیدهتری در موسیقی چندصدایی ایرانی برخوردار است باید در نظر داشت که گروه پایور از دههٔ ۱۳۴۰ بهسرپرستی فرامرز پایور از همان زمان سابقهٔ درخشانی در اجرای موسیقی چندصدایی داشته است. ضمن اینکه اندکی پیش از پژمان، لوریس چکناواریان اثری به نام باله سیمرغ را با این گروه اجرا کرد که چندصدایی و بسیاری از قسمتهای آن آتونال است. وی میافزاید استفاده از موسیقی محلی نیز ادامهٔ سنت روبیک گریگوریان است که آهنگسازانی مانند هوشنگ استوار، ثمین باغچهبان و محمدتقی مسعودیه این سبک را ادامه دادند و پژمان نیز در این راستا به خوبی از آن استفاده کرده است.[۶۶]
بدون قاب
«... استفاده از ظرایف خاص موسیقی اصیل ایرانی، بهکارگیری صحیح آنها در نوشتن مجموعههای موسیقی و درنهایت همکاری با بهترین ارکسترهای اروپا و آمریکا از جمله نکات قابل توجه در کارنامهٔ هنری پژمان است… بهنظر من احمد پژمان بزرگترین موسیقیدان ایرانی است و همهٔ ما به وجودش افتخار میکنیم…»
احمد پژمان قطعات موسیقی گوناگونی برای ارکستر سمفونیک، ارکستر مجلسی، سازهای تکنوازی مانند پیانو و ویولا، گروه کر، آواز، و موسیقی فیلم ساخت که برخی از آنها با همراهی ارکستر سمفونیک تهران و بسیاری دیگر توسط ارکسترهای معتبر خارجی درکشورهایی نظیر اتریش، انگلستان، لهستان، بلژیک، آلمان، آفریقای جنوبی و آمریکا اجرا شدهاند. نخستین قطعهٔ وی که پیش از تحصیلات آکادمیک ساخته است در کنار جویبار نام دارد. اپرای جشن دهقان نخستین اپرای ساختهٔ پژمان و نخستین اپرایی بود که در ایران برای افتتاح تالار رودکی ساخته و اجرا شده است.[۶۸][۴]
از احمد پژمان تاکنون دهها اثر در سبکها و فرمهای گوناگون برای ارکسترهایی با ترکیبات مختلف به ثبت رسیده است. وی که در سال ۱۳۵۲ با ساخت موسیقی فیلم شازده احتجاب وارد عرصهٔ سینما شد برای حدود ۲۷ فیلم و سریال آهنگ ساخت و جوایز گوناگون و معتبری نیز کسب کرد. تنوع آثار پژمان از موسیقی کلاسیک تا موسیقی پاپ گسترده است. او بیش از ۳۰ ترانه برای خوانندگان سرشناس و مختلف پاپ، ساخته یا تنظیم کرد. همچنین وی حدود ۱۵ آلبوم از آثار ارکسترال، آوازی، و موسیقی فیلم از خود منتشر کرد که برخی از این آلبومها موفق به نامزدی یا دریافت جایزه در جشنوارههای مختلف موسیقی شدند. احمد پژمان بسیاری از پارتیتورهای خود (حدود ۶ کتاب) را به چاپ رساند و برخی دیگر را نیز به صورت رایگان و آنلاین در اختیار علاقهمندان موسیقی گذاشت.[۶۹][۷۰]
«وقتی میگوییم موسیقی ایرانی، فوراً فکر میکنند که موسیقیِ ردیف هست. بهترین چیز آن است که بگوییم موسیقی ایران. یعنی موسیقیِ لرستان، کردستان، بلوچستان، فارس و همهجا هست موسیقی ردیف هم هست. من از موسیقی ردیف، آنقدر الهام نمیگیرم که از موسیقی محلی الهام میگیرم… بیشتر موتیفها هم در همان موسیقی نواحی است، بیشتر ریتمها آنجا است. در ردیف، ریتمهایی که مثلاً در خراسان یا موسیقی کردی داریم، نیست؛ بنابراین میگوییم موسیقی ایران، که ردیف هم جزو آن است، از همهٔ اینها استفاده کنیم.»
در ۲۶ مهر ۱۳۸۹ در یازدهمین جشن خانه موسیقی ایران پس از پخش کلیپی از زندگی وی، با اهداء تندیس جشن خانه موسیقی توسط مصطفی کمال پورتراب و محمد سریر (که اعلام کرد از شاگردان او در دانشگاه تهران بوده) از احمد پژمان قدردانی شد.[۱۲۲]
در ۲۹ مهر ۱۳۹۲ بزرگداشت احمد پژمان در تالار وحدت تهران برگزار شد. در این مراسم فرهاد فخرالدینی و بهمن فرمانآرا به سخنرانی و قدردانی از شخصیت وی پرداختند. همچنین آثاری از او توسط گروه کر شهر تهران به رهبری مهدی قاسمی به اجرا درآمدند. در ادامه نماهنگهایی از فیلمهای روز باران و بید مجنون به نمایش درآمده و در نهایت با سخنرانی احمد پژمان به پایان رسید. وی در بخشی از سخنان خود گفت:[۶۰]
«
من هر کجای دنیا که باشم متعلق به ایران و این خاک هستم و امشب با وجود این همه عشق و محبت، یکی از خاطرهانگیزترین شبهای زندگیم رقم خورد.
»
در ۱۶ آذر ۱۳۹۶ در اختتامیهٔ نهمین جشنواره موسیقی استان فارس با حضور محمدرضا درویشی و رافائل میناسکانیان جایگاه هنری احمد پژمان مورد تجلیل قرار گرفت.[۱۲۳]
در ۱۶ آذر ۱۳۹۷ از سردیس احمد پژمان و محمدرضا درویشی در مراسم اختتامیهٔ دهمین جشنوارهٔ گروهنوازی موسیقی فارس در شیراز رونمایی شد.[۱۲۴]
در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹ مراسم بزرگداشت احمد پژمان همراه با برگزاری کنسرتی با نام ناگهان رستخیز یا شب موسیقی ایرانی با ارکستر اپرای ونکوور[پ] و گروه کر باخ ونکوور[ت] در سالن تئاتر ارفیوم شهر ونکوورکانادا برگزار شد. در این برنامه، سه موومان از اوراتوریوی ناگهان رستخیز ساختهٔ وی برای نخستینبار بهصورت زنده و با حضور آهنگساز، همراهی ۱۵۰ نوازنده و خواننده به رهبری لسلی دالا[ث] اجرا شد و در پایان برنامه از احمد پژمان قدردانی شد. کامبیز روشنروان طی سخنانی درمورد این برنامه ناگهان رستخیز را اثری خوشساخت توصیف کرد که بهسختی بتوان نمونهٔ مشابه آن را در میان دیگر آهنگسازان ایرانی پیدا کرد. او این موسیقی را بهترین و کاملترین اثر احمد پژمان دانست.[۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷]
در فروردین ۱۴۰۳ مراسم بزرگداشت به پاس شش دهه خدمت احمد پژمان، در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس برگزار شد. در این مراسم ارکستر ایرانشهر به رهبری شهاب پارنج آثاری از احمد پژمان را اجرا کرد.[۱۲۸]
در ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ در هفتمین دورهٔ مراسم سالنوای موسیقی ایران، نکوداشت احمد پژمان در غیاب او برگزار شد. در این مراسم با حضور شریف لطفی، حسین علیزاده و ابراهیم لطفی به روی صحنه، حسین علیزاده به نیابت از احمد پژمان، تندیس و لوحِ سالنوا را به امانت دریافت کرد.[۱۲۹][۱۳۰]
در سال ۱۳۹۳ نخستین دوسالانه آهنگسازی احمد پژمان با هدف حضور نسل جوان و تداوم مسیر آهنگسازی احمد پژمان، با دبیری امین هنرمند برگزار شد.[۱۳۱] این رویداد در سال ۱۳۹۸ پس از پنج سال تأخیر با عنوان «جایزه آهنگسازی احمد پژمان» بهعنوان جایزهای مستقل از جشنوارهٔ موسیقی دانشجویی صبا برگزار شد.[۱۳۲] این پروژه بدون تعهد به برگزاری هر دوسال یکبار بهمنظور ایجاد بستری برای خلق، اجرا، و ضبط آثار موسیقی برگزار میشود.[۱۳۳]
^ هوشنگ کامکار طی یادداشتی که در بارهٔ احمد پژمان نوشته است میگوید که احمد پژمان نیز پوئم سمفونی سرزمین دلاوران را به وی تقدیم کرده است.[۵۹]
^ روزنامه اعتماد ملی در نوشتاری از علی عظیمینژادان یادآوری میکند در افتتاحیهٔ تالار رودکی ابتدا قرار بود اپرای آتوسا ساختهٔ توماس کریستین داوید اجرا شود. ولی به دلایلی این اپرا اجرا نشد و بهجای آن اپرای جشن دهقان اجرا شد. وی با ذکر این نکته که اپرای آتوسا شش ماه بعد اجرا شد گفت که این اپرا نخستین اپرای نوشته شده در ایران است و اپرای جشن دهقان نخستین اپرایی است که در ایران اجرا شده است. ضمن اینکه در مراسم افتتاحیهٔ تالار رودکی (۴ آبان ۱۳۴۶) بالهٔ زال و رودابه ساختهٔ ثمین باغچهبان بههمراه اپرای جشن دهقان اجرا شد که نخستین بالهٔ نوشته شده در ایران است.[۶۶]
↑صدیقی، رامین؛ پورمندان، مهران. «ما باید خودمان باشیم». فرهنگ و آهنگ، بهمن ۱۳۸۳ - شماره ۲/بواسطهٔ نورمگز. بایگانیشده از اصلی در ۴ نوامبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۸ ژانویه ۲۰۲۱.