مسئله شر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
تا بخشی از شاهدان یهوه...
ادامه ترجمه ...
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
==== شاهدان یهوه ====
==== شاهدان یهوه ====
شاهدان یهوه معتقدند که علت سرچشمه‌ای شر است.<ref>[http://wol.jw.org/en/wol/d/r1/lp-e/2007366 "Why All Suffering Is Soon to End"], ''The Watchtower'', 15 May 2007, p. 21, "For some, the obstacle [to believing in God] involves what is often called the ''problem of evil''. They feel that if God exists and is almighty and loving, the evil and suffering in the world cannot be explained. No God who tolerates evil could exist, they reason... Satan has surely proved adept at blinding human minds. ...God is not responsible for the wickedness so prevalent in the world." [emphasis added]</ref> اگرچه روزگاری فرشته ای بی عیب (عالی) بوده، شیطان احساسات خودبزرگ‌پنداری را پروراند و ولع پرستش کرد، و سرانجام حق خدا برای حکمرانی را به چالش کشید. شیطان سبب شد تا آدم و حوا نافرمانی خدا را بکنند، و بشریت متعاقبا در چالشی دخیل بر ادعاهای رقابتی یهوه و شیطان برای فرانروایی جهانی سهیم و شرکت کننده شد.<ref name="pentonsatan">{{Cite book|last=Penton|first=M.J.|title=Apocalypse Delayed|publisher=University of Toronto Press|year=1997|pages=189–90|isbn=9780802079732}}</ref> دیگر فرشتگان که طرف شیطان را گرفتند اهریمنان شدند.
شاهدان یهوه معتقدند که علت سرچشمه‌ای شر است.<ref>[http://wol.jw.org/en/wol/d/r1/lp-e/2007366 "Why All Suffering Is Soon to End"], ''The Watchtower'', 15 May 2007, p. 21, "For some, the obstacle [to believing in God] involves what is often called the ''problem of evil''. They feel that if God exists and is almighty and loving, the evil and suffering in the world cannot be explained. No God who tolerates evil could exist, they reason... Satan has surely proved adept at blinding human minds. ...God is not responsible for the wickedness so prevalent in the world." [emphasis added]</ref> اگرچه روزگاری فرشته ای بی عیب (عالی) بوده، شیطان احساسات خودبزرگ‌پنداری را پروراند و ولع پرستش کرد، و سرانجام حق خدا برای حکمرانی را به چالش کشید. شیطان سبب شد تا آدم و حوا نافرمانی خدا را بکنند، و بشریت متعاقبا در چالشی دخیل بر ادعاهای رقابتی یهوه و شیطان برای فرانروایی جهانی سهیم و شرکت کننده شد.<ref name="pentonsatan">{{Cite book|last=Penton|first=M.J.|title=Apocalypse Delayed|publisher=University of Toronto Press|year=1997|pages=189–90|isbn=9780802079732}}</ref> دیگر فرشتگان که طرف شیطان را گرفتند اهریمنان شدند.

<br />
تحمل متعاقب خداوند نسبت به شر تا بخشی بواسطه ارزش اختیار تبیین می شود. اما شاهدان یهوه همچنین بر این نظرند که این بازه زمانی رنج یکی از از موارد غیر مداخله از جانب خدا به شمار می رود، که در خدمت نشان دادن این که «حق حکومت» یهوه هم درست است و هم بهترین شکل در نفع تمام موجودات هوشمند است، که این «مشکل فرمانروایی جهانی» را سر و سامان می بخشد. بعلاوه، به افراد انسان این فرصت را می دهد تا رغبت‌ورضایت خود برای تسلیم حاکمیت خدا شدن را نشان دهند.

==== کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان ====
کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان (کلیسای ال‌اس‌دی) مفهومی را مشابه با تئودیسه ایرنئوسی معرفی می کند، این که تجربه کردن شر بخشی ضروری از پرورش روح است. بخصوص، قوانین طبیعت یک فرد را از تجربه خیر یا ادراک آن به طور کامل، بدون تجربه مخالف آن باز می دارند.<ref>[[Book of Mormon]], [[Second Book of Nephi|2 Nephi]] {{lds||2-ne|2|11|13}}</ref>

=== اسلام ===
علمای اسلام در دوران قرون وسطی و معاصر سعی کرده اند تا مسئله شر را با تئودیسه زندگی پس از مرگ برطرف کنند و وفق دهند.<ref name="Abu-Rabi2013">{{cite book|author=Mr Ibrahim M Abu-Rabi|title=Theodicy and Justice in Modern Islamic Thought: The Case of Said Nursi|url=https://books.google.com/books?id=oH_b06or2zkC|year=2013|publisher=Ashgate|isbn=978-1-4094-8095-2|pages=11–13}}</ref><ref name="MeriBacharach2006p772">{{cite book|author=Ayman Shihadeh|editor=Josef W. Meri and Jere L. Bacharach|title=Medieval Islamic Civilization: L–Z, index|url=https://books.google.com/books?id=LaV-IGZ8VKIC|year=2006|publisher=Routledge|isbn=978-0-415-96692-4|page=772}}</ref><ref>{{cite book|author1=Anna-Teresa Tymieniecka|author2=Nazif Muhtaroglu|title=Classic Issues in Islamic Philosophy and Theology Today|url=https://books.google.com/books?id=88PejWpnt1wC|year=2009|publisher=Springer|isbn=978-90-481-3573-8|pages=117, 128–32}}</ref> به زعم نورسی، جهان گذرا شرور بسیاری همچون نابودی امپراطوری عثمانی و جایگزینی آن با سکولاریسم دارد، و چنین شروری غیر ممکن است تا درک شوند مگر این که زندگی پس از مرگی وجود داشته باشد.<ref name="Abu-Rabi20132">{{cite book|author=Mr Ibrahim M Abu-Rabi|title=Theodicy and Justice in Modern Islamic Thought: The Case of Said Nursi|url=https://books.google.com/books?id=oH_b06or2zkC|year=2013|publisher=Ashgate|isbn=978-1-4094-8095-2|pages=11–13}}</ref> در اندیشه اسلامی خدای قادر مطلق، دانای مطلق، خیرخواه مطلق همه چیز را خلق کرده، از جمله رنج انسان و موجباتش را (شر).<ref name="MeriBacharach2006p7722">{{cite book|author=Ayman Shihadeh|editor=Josef W. Meri and Jere L. Bacharach|title=Medieval Islamic Civilization: L–Z, index|url=https://books.google.com/books?id=LaV-IGZ8VKIC|year=2006|publisher=Routledge|isbn=978-0-415-96692-4|page=772}}</ref> شر نه بد بوده و نه نیاز به توجیه اخلاقی از خدا دارد، اما پاداش هاست در انتظار باورمندان به زندگی پس از مرگ.<ref name="MeriBacharach2006p7723">{{cite book|author=Ayman Shihadeh|editor=Josef W. Meri and Jere L. Bacharach|title=Medieval Islamic Civilization: L–Z, index|url=https://books.google.com/books?id=LaV-IGZ8VKIC|year=2006|publisher=Routledge|isbn=978-0-415-96692-4|page=772}}</ref> مومنین رنج کشیده اند در این زندگی کوتاه، تا که توسط خدا مورد داوری قرار گیرند و از بهشت در زندگی بی پایان پس از مرگ لذت ببرند.<ref name="Abu-Rabi20134">{{cite book|author=Mr Ibrahim M Abu-Rabi|title=Theodicy and Justice in Modern Islamic Thought: The Case of Said Nursi|url=https://books.google.com/books?id=oH_b06or2zkC|year=2013|publisher=Ashgate|isbn=978-1-4094-8095-2|pages=11–13}}</ref>

تئودیسه های جایگزین در اندیشه اسلامی شامل انکار شر از ابن سینا در قرن ۱۱ میلادی در صورتی شبیه به تئودیسه «تئوری بی‌بهرگی» می‌شود.<ref name="Inati2000p171">{{cite book|author=Shams C. Inati|title=The Problem of Evil: Ibn Sînâ's Theodicy|url=https://books.google.com/books?id=2EfMiwC6SCsC|year=2000|publisher=Global Academic|isbn=978-1-58684-006-8|pages=67–71, 171–72}}</ref> این کوشش تئودیسه توسط ابن‌سینا ناکام بوده است، بنا به گفته شمس عناتی، چرا که به طور ضمنی یا تلویحی قدرت مطلق خداوند را منکر می شود.<ref name="Inati2000p1712">{{cite book|author=Shams C. Inati|title=The Problem of Evil: Ibn Sînâ's Theodicy|url=https://books.google.com/books?id=2EfMiwC6SCsC|year=2000|publisher=Global Academic|isbn=978-1-58684-006-8|pages=67–71, 171–72}}</ref>

=== یهودیت ===
{{See also|Holocaust theology}}بنا به گفته جان لونسن (Jon Levenson)، نویسندگان کتاب مقدس عبری بخوبی از شر به عنوان مسئله از الهیاتی آگاه بودند، اما مدعی آگاهی از مسئله شر نمی شوند.<ref name="hoffman17">{{cite book|author1=Henning Graf Reventlow|author2=Yair Hoffman|title=The Problem of Evil and its Symbols in Jewish and Christian Tradition|url=https://books.google.com/books?id=iBQx7JmufUkC|year=2004|publisher=Bloomsbury Academic|isbn=978-0-8264-0085-7|page=17}}</ref> در نقطه مقابل، به زعم Yair Hoffman، کتب کهن کتاب مقدس عبری آگاهی ای از مئله الهیاتی شر را نشان نمی دهند، و حتی بیش تر علمای پسین کتاب مقدس پرسش مسئله شر را لمس نکرده یا دست نزده اند.

== دیگر ادیان ==
== دیگر ادیان ==


=== مصر و میان‌رودان باستان ===
=== مصر و میان‌رودان باستان ===
آیین مصر باستان، به زعم رونالد انمارچ (Ronald Enmarch)، به طور بالقوه خدایاناشان را از هر ملامتی برای شر مبرا کرده اند، و از یک کیهان‌شناخت منفی و مفهومی منفی از طبیعت انسان برای تبیین شر استفاده کرده اند.<ref name="enmarch2">Roland Enmarch (2008), [http://digital2.library.ucla.edu/viewFile.do?contentFileId=1700601 Theodicy], ''UCLA Encyclopedia of Egyptology'', Editors: Dieleman and Wendrich</ref> به علاوه، فرعون این طور دیده می شد که عامل خدایان است و اعمالش به عنوان یک شاه جلوگیری از شر و مهار شرارت درون طبیعت انسان را نشانه رفته بود.<ref name="enmarch22">Roland Enmarch (2008), [http://digital2.library.ucla.edu/viewFile.do?contentFileId=1700601 Theodicy], ''UCLA Encyclopedia of Egyptology'', Editors: Dieleman and Wendrich</ref>
آیین مصر باستان، به زعم رونالد انمارچ (Ronald Enmarch)، به طور بالقوه خدایاناشان را از هر ملامتی برای شر مبرا کرده اند، و از یک کیهان‌شناخت منفی و مفهومی منفی از طبیعت انسان برای تبیین شر استفاده کرده اند.<ref name="enmarch2">Roland Enmarch (2008), [http://digital2.library.ucla.edu/viewFile.do?contentFileId=1700601 Theodicy], ''UCLA Encyclopedia of Egyptology'', Editors: Dieleman and Wendrich</ref> به علاوه، فرعون این طور دیده می شد که عامل خدایان است و اعمالش به عنوان یک شاه جلوگیری از شر و مهار شرارت درون طبیعت انسان را نشانه رفته بود.<ref name="enmarch22">Roland Enmarch (2008), [http://digital2.library.ucla.edu/viewFile.do?contentFileId=1700601 Theodicy], ''UCLA Encyclopedia of Egyptology'', Editors: Dieleman and Wendrich</ref>

=== دین باستانی یونان ===
خدایان در دین باستانی یونان به عنوان مافوق دیده می شدند، اما صفات مشابهی با انسان ها به اشتراک می گداشتند و اغلب با آن ها تعامل می کردند.<ref name="Homer">{{cite book|last1=Homer|title=The Iliad|date=1990|publisher=Penguin Books|location=NewYork}}</ref> اگرچه یونانیان به هیچ موردی از خدایان «شرور» انتقاد نداشتتند،ولی باز این فاکت که شر در دنیا حضور دارد را اذعان می کردند.<ref name="Greek/Gods">{{cite web|last1=Kirby|first1=John|title=Gods and Goddesses|url=http://go.galegroup.com/ps/retrieve.do?sgHitCountType=None&sort=RELEVANCE&inPS=true&prodId=GVRL&userGroupName=nysl_ce_colgul&tabID=T003&searchId=R7&resultListType=RESULT_LIST&contentSegment=&searchType=BasicSearchForm&currentPosition=2&contentSet=GALE%7CCX3035100157&&docId=GALE%7cCX3035100157&docType=GALE|website=Gale Virtual Reference Library|accessdate=12 December 2014}}</ref>

=== آیین بودا ===
آینن بودا نه وجود شر را انکار می کند، نه تلاش می کند تا شر را به طریقی که در ادیان توحیدی که وجود خدایی قدیر، قدرتمند تمام، همه چیز دان، و خیر تمام اعتقاد دارند، تلاش شده است، رفع اختلاف یا برطرف کند.<ref name="koslowski10">{{cite book|author=P. Koslowski|title=The Origin and the Overcoming of Evil and Suffering in the World Religions|url=https://books.google.com/books?id=7j8Cl6GEXloC|year=2001|publisher=Springer|isbn=978-1-4020-0187-1|pages=10–15}}</ref> آینن بودا، بسان آیینی غیر توحیدی مانند آیین جین، هیچ خدای خالقی را مورد فرض یا اذعان قرار نمی دهد، و بنابراین مسئله شر یا مسئله تئودیسه به آن اعمال نمی شود.<ref>{{cite book|author=Masao Abe|editor=Paul O. Ingram and Frederick J. Streng|title=Buddhist-Christian Dialogue: Mutual Renewal and Transformation|url=https://books.google.com/books?id=pQNKAwAAQBAJ|year=2007|publisher=Wipf and Stock|isbn=978-1-55635-381-9|pages=145–47}}</ref> خدای خالقی، خیرخواه، قادر مطلق را به عنوان مفهومی کاذب تلقی می کند.<ref>E. B. Cowell (ed.) (1895, 2000), ''The Jataka or Stories of the Buddha's Former Births'' (6 vols.), p. 110. Retrieved 22 December 2008 from "Google Books" at [https://books.google.com/?id=BADEnh5f4jkC&pg=PA80&lpg=PA80&dq=%22Bh%C5%ABridatta+Jataka%22&source=web&ots=-0KMXfCd6o&sig=JY5_oGXrabzqmuvXwW0VKpvRlvs&sa=X&oi=book_result&resnum=1&ct=result#PPA110,M1.]</ref>

=== هندوئیسم ===
{{Main|Problem of evil in Hinduism}}هندوئیسم دینی پیچیده با مکاتب و جریان های مختلف بسیار است.<ref name="bowker194">{{cite book|author=John Bowker|title=Problems of Suffering in Religions of the World|url=https://books.google.com/books?id=W7IcQL1JBvAC|year=1975|publisher=Cambridge University Press|isbn=978-0-521-09903-5|pages=194, 206–20}}</ref> سنن غیر خداباورانه آن، همچون سامخیا، نیایای اولیه، میمامسا و بسیاریشان درون ودانتا، وجود خدای قدیر، قادر مطلق، عالم مطلق، خیرخواه مطلق (خدای توحیدی) را پیش نمی گذارند، و فرمولاسیون کلاسیک مسئله شر و تئودیسه به بیش تر سنن هندو اعمال نمی شود.


== فیلسوفان ==
== فیلسوفان ==
خط ۱۵۵: خط ۱۷۷:


== قضایای تبعی ==
== قضایای تبعی ==
{{See also|Theodicy#Christian alternatives to theodicy}}
{{See also|Theodicy#Christian alternatives to theodicy}}چندین فیلسوف<ref>Cahn, Stephen M. (1977). [https://www.jstor.org/stable/3327264 "Cacodaemony"]. ''Analysis'', Vol. 37, No. 2, pp. 69–73.</ref><ref>Law, Stephen (2010). [http://journals.cambridge.org/action/displayFulltext?type=1&fid=7247672&jid=RES&volumeId=-1&issueId=-1&aid=7247664&fromPage=cupadmin&pdftype=6316268&repository=authInst "The Evil-God Challenge"]. ''Religious Studies'' 46 (3): 353–73</ref> استدلال کرده اند که درست همان طور که مسئله شری برای خداباورانی که به موجودی عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه مطلق اعتقاد دارند وجود دارد، همچنین مسئله خیری برای هر کس که به موجودی عالم مطلق، قادر مطلق، و بدخواه مطلق (یا کاملا شر) اعتقاد دارند وجود دارد.

=== مسئله خیر ===
چندین فیلسوف<ref>Cahn, Stephen M. (1977). [https://www.jstor.org/stable/3327264 "Cacodaemony"]. ''Analysis'', Vol. 37, No. 2, pp. 69–73.</ref><ref>Law, Stephen (2010). [http://journals.cambridge.org/action/displayFulltext?type=1&fid=7247672&jid=RES&volumeId=-1&issueId=-1&aid=7247664&fromPage=cupadmin&pdftype=6316268&repository=authInst "The Evil-God Challenge"]. ''Religious Studies'' 46 (3): 353–73</ref> استدلال کرده اند که درست همان طور که مسئله شری برای خداباورانی که به موجودی عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه مطلق اعتقاد دارند وجود دارد، همچنین مسئله خیری برای هر کس که به موجودی عالم مطلق، قادر مطلق، و بدخواه مطلق (یا کاملا شر) اعتقاد دارند وجود دارد.


=== اخلاق ===
=== اخلاق ===

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۰۰

مسئله شر این پرسش است که چگونه وجود شر با وجود خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وفق داده شود (خداباوری را ببینید)،[۱][۲] که این یکی از جدّی‌ترین و خطیرترین ایرادهایی است که در خصوص اعتقاد به وجود خدای خداناباوران صورت بسته است.[۳] یک برهان شر ادعا می کند که چون شر وجود دارد، یا خدا وجود ندارد یا خدا همه آن سه ویژگی گفته‌شده را ندارد. به طور سنتی تلاش‌هایی برای نشان‌دادن نقیض این تحت عنوان تئودیسه انجام شده‌است. در کنار فلسفه دین، مسئله شر همچنین در فیلدهای الهیات و فلسفه اخلاق نیز حائز اهمیت است.

مسئله شر اغلب به دو شکل فرموله می‌شود: مسئله منطقی شر و مسئله مدرکی شر. شکل منطقی برهان سعی می‌کند تا امکان‌ناپدیری منطقی وجود با هم خدا و شر را نشان‌ دهد،[۴][۵] در حالی که شکل مدرکی سعی می‌کند تا نشان دهد که با توجه به شر موجود در جهان، وجود خدایی قادر مطلق، عالم مطلق و تماما خوب غیرمحتمل یا بعید است.[۶] مسئله شر به اشکال ناانسانی حیات بسط داده شده‌است، تا شامل زجر حیوانات از شرور طبیعی و ستم انسان بر ضد آن ها بشود.[۷]

در این حال، پاسخ ها به نسخه‌های مختلف مسئله شر، به سه شکل می‌آیند: ردیات، دفاعیات، و تئودیسه‌ها. گستره وسیعی از پاسخ‌ها بر ضد این سه استدلال ارائه شده اند. همچنین مباحثات بسیاری در باب شر و مسائل پیوسته در دیگر فیلدهای فلسفه، همچون فلسفه اخلاق سکولار[۸][۹][۱۰]، و اخلاقیات فرگشتی وجود دارد.[۱۱][۱۲] اما همان طور که معمولا مفهوم شده است، «مسئله شر» در زمینه‌ای الهیاتی اقامه می‌شود.

مسئله شر بحدت به ادیان توحیدی مانند مسیحیت، اسلام، و یهودیت که به خدایی توحیدی که قادر مطلق، دانای مطلق، و خیرخواه مطلق باور دارند، اعمال می شود؛[۱۳][۱۴] اما این سوال که «چرا شر وجود دارد؟» همچنین در ادیانی غیر خداباورانه و چندخدایی نیز، همچون آئین بودایی، هندوئیسم، و آیین جین مورد مطالعه قرار گرفته است.[۱۵][۱۶]

این برهان تلاش می‌کند تا نشان دهد که میان دو قضیه‌ی وجود خدا و وجود شر، تناقض وجود دارد، و بنابر اصل تناقض، تنها یکی از این دو قضیه می‌توانند درست باشند.[۱۷]

در یک تقسیم‌بندی متداول، شر را از جهت مصداق به دو دسته تقسیم می‌کنند: شر اخلاقی و شر طبیعی. شر اخلاقی، شری است که مستقیماً در نتیجه عمل ناپسند انسانی به وجود می‌آید؛ مانند قتل، دزدی، غارت و تجاوز. همچنین زلزله، آتشفشان، سیل، طوفان و امراض لاعلاج نیز نمونه‌هایی از شرور طبیعی هستند.[۳][۱۸]

فرمولاسیون و استدلال‌های مفصل

مسئله شر به چالش وفق‌دادن باور به خدایی عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه مطلق، با وجود شر و زجر در جهان ارجاع دارد.[۱۹][۲۰][۲۱][note ۱] این مسئله ممکن است یا به صورت تجربی یا به صورت نظری مطرح شود.[۲۴] مسئله تجربی، بغرنجی در باور به مفهومی از خدایی عشق‌ورزنده یا مهربان هنگام مواجه شدن با زجر یا شر در جهان حقیقی است، همچون شر از جانب اپیدمی‌ها، جنگ‌ها، قتل، تجاوز، یا حملات تروریستی یا وحشت‌افزا، که در آن بچه‌ها، زنان، مزدان، یا فردی دوست‌داشتنی یا عزیزی تبدیل به یک قربانی می‌شود.[۲۵][۲۶][۲۷] مسئله شر مسئله‌ای همچنین نظری نیز هست، که معمولا توسط محققان دین در دو رقم مورد شرح و مطالعه قرار می گیرد: مسئله منطقی و مسئله مدرکی.[۲۸]

مسئله منطقی شر

مسئله منطقی شر، با سرچشمه گرفتن از فیلسوف یونانی اپیکور،[۲۹] به این صورت است:

  1. اگر خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وجود داشته باشد، آن‌گاه شر وجود ندارد.
  2. شر در جهان وجود دارد.
  3. در نتیجه، خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دانای مطلق وجود ندارد.

این برهان به شکل نفی تالی می‌باشد، و به لحاظ منطقی معتبر است: اگر مقدماتش صحیح باشند، نتیجه به ضرورت حاصل می شود. برای نشان دادن این که مقدمه اول، شدنی است، نسخه های متعاقبی به بسط روی آن می‌انجامند، مانند این نمونه امروزی:[۳۰]

  1. خدا وجود دارد.
  2. خدا قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق است.
  3. موجودی قادر مطلق این قدرت را دارد که از به وجود آمدن شر جلوگیری کند.
  4. خدایی خیرخواه مطلق می‌خواهد تا از همه شرور جلوگیری کند.
  5. موجودی دانای مطلق هر طریقی را که در آن شرور می توانند به وجود آینده می‌داند، و هر طریقی را که آن شرور می‌توانند جلوگیری شوند می‌داند.
  6. موجودی که هر طریقی را که در آن شری می‌تواند به وجود بیاید می‌داند، و قادر است تا از به وجود آمدن آن شر جلوگیری کند، و می‌خواهد که این کار را کند، از وجود آن شر جلوگیری می‌کند.
  7. اگر خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وجود داشته‌باشد، آن‌گاه هیچ شری وجود ندارد.
  8. شر وجود دارد (تناقض منطقی).

هر دوی این براهین این‌طور مفهوم می شوند که دارند دو شکل مسئله 'منطقی' شر را ارائه می‌کنند. آن ها سعی دارند تا نشان دهند که گزاره‌های مفروض به تناقض منطقی منجر می‌شود و بنابراین همه‌شان نمی توانند درست باشند. بیش‌تر مناظره فلسفی بر گزاره‌هایی تمرکز کرده که اظهار می‌کنند نمی‌تواند خدا با همه شرور وجود داشته‌باشند، یا این‌که بخواهد از آن ها جلوگیری کند (گزاره های ۴ و ۶)، که مدافعان خداباوری (برای مثال، لایبنتز) استدلال می کنند که خدا می‌تواند خیلی خوب با شر وجود داشته باشد و شر را اجازه دهد به منظور نائل شدن به خیری بالاتر.

اگر خدا هر کدام از این کیفیات—عالم مطلق، قادر مطلق، یا خیرخواه مطلق— را کم داشته باشد آن گاه مسئله منطقی شر می تواند برطرف شود. الهیات پروسه (Process theology) و خداباوری باز (Open theism) مواضع دیگری‌اند که قدرت مطلق یا علم مطلق خدا را (آن طور که در الهیات سنتی تعریف شده‌اند) محدود می‌کنند. دیستئیسم (Dystheism) این اعتقاد است که خدا تماما خوب نیست.

مسئله مدرکی شر

مثال ویلیام ل. رو از شر طبیعی: «در یک جنگلی دورافتاده رعدوبرق درختی مرده را مورد اصابت قرار می‌دهد، که منجر به یک حریق جنگل می‌شود. در آتش بچه‌آهویی [-یا بچه‌گوزنی] به دام افتاده است، به طرز دهشتناکی سوخته است، و برای چندین روز در عذابی افتضاح [هولناک یا طاقت‌فرسا] افتاده‌است.»[۳۱] رو، همچنین مثال شر انسانی را جایی که کودکی معصوم قربانی‌ای از خشونت است و بدینگونه زجر می‌کشد اتخاذ می‌کند.[۳۱]

مسئله مدرکی شر (که همچنین به آن تحت عنوان نسخه احتمالاتی یا استقرائی مسئله نیز اشاره می شود) به دنبال این است تا نشان دهد که وجود شر، اگرچه منطقا با وجود خدا سازگار باشد، احتمال صحت خداباوری را پایین می‌آورد یا بر ضد آن به شمار می آید. به عنوان نمونه، منتقدی از این تفکر پلانتیگا: «یک روح ناانسانی نیرومند» سبب شرور طبعی می شود، ممکن است بپذیرد که وجود چنین موجودی منطقا غیرممکن نیست اما استدلال کند که به دلیل فقدان شواهد علمی برای وجودش این بسیار بعید است و بنابراین توضیحی قانع‌ناکننده برای حضور شرور طبیعی است. هر دو نسخه‌های هم مطلق و هم نسبی مسئله مدرکی شر در زیر ارائه شده‌اند.

نسخه ای توسط ویلیام ل. رو:

  1. نمونه‌هایی از زجر شدید که موجودی قادر مطلق، دانای مطلق، می‌توانست جلویشان را بگیرد بدون این که بدانگونه خیری بالاتر از دست برود یا شری متساویا بد یا بدتر روا شود، وجود دارد.
  2. موجودی عالم مطلق، از وقوع هر زجر شدیدی که می توانست جلوگیری می‌کرد، مگر این که نتواند این طور کند بدون این که بدانگونه خیری بالاتر از دست برود یا شری متساویا بد یا بدتر روا شود.
  3. (در نتیجه) موجودی قادر مطلق، عالم مطلق، تماما خوب وجود ندارد.[۳۲]

موردی دیگر توسط Paul Draper:

  1. زجر بی‌جا وجود دارد.
  2. فرضیه بی‌تفاوتی، یعنی، که اگر موجوداتی فراطبیعی وجود دارند آنان نسبت به زجر بی‌جا بی‌تفاوتند، تبیینی بهتر برای (۱) است تا خداباوری.
  3. بنابراین، شواهد این را رجحان می‌دهند که هیچ خدایی، آن طور که به طور عام توسط خداباوران مفهوم شده است، وجود ندارد.[۳۳]

مسئله شر و زجر حیوان

مسئله شر همچنین به ورای زجر انسان بسط داده شده است، تا شامل زجر حیوانات از ستم، مرض و شر بشود.[۳۴] یک نسخه از این مسئله شامل زجر حیوان از شر طبیعی، همچون خشونت و ترسی که حیوانات از شکارچی با آن مواجه می‌شود؛ بلایای طبیعی، در طول تاریخ فرگشت.[۳۵] این همچنین تحت عنوان مسئله شر داروینی مورد ارجاع قرار می‌گیرد،[۳۶][۳۷] پس از این که چارلز داروین به صورتی که در رو به رو می آید بیانش کرد:

'زجر میلیون‌ها حیوان پایین‌تر در طول تقریبا زمانی بی‌پایان'، ظاهرا با وجود خالقی با خوبی 'بی‌کران' وفق‌ناپذیر است. -چارلز داروین، ۱۸۵۶ میلادی[۳۸]

نسخه دوم مسئله شر اعمال شده به حیوانات، و زجر غیر قابل اجتناب تجربه شده توسط آن‌ها، آنی است که توسط برخی از افراد بشر سبب شده است، همچون از آزار حیوانات یا حینی که آنان تیر می‌خورند یا سلاخی می‌شوند. این نسخه از مسئله شر توسط محققانی از جمله جان هیک استفاده شده است برای تقابل با پاسخ‌ها و دفاعیاتی به مسئله شر همچون این که زجر اسبابی است برای تکمیل اخلاقیات و خیر بالاتر چون حیوانات بی‌گناهند، بی‌چاره‌اند، غیراخلاقی به معنای نه اخلاقی و نه غیر اخلاقی‌اند اما قربانیان دارای آگاهی حسی‌اند.[۳۹][۴۰][۴۱] محقق Michael Almeida اظهار کرد که این «شاید جدی‌ و سخت ترین» نسخه مسئله شر باشد.[۴۲] مسئله شر در زمینه زجر حیوانات، Almeida می‌گوید، می‌تواند به این صورت بیان شود:[۴۳][note ۲]

  1. خدا قادر مطلق، عالم مطلق و تماما خوب است.
  2. شر زجر پردامنه حیوانات وجود دارد.
  3. ضرورتا، خدا می‌تواند جهانی به لحاظ تکاملی بی‌عیب را فعلیت ببخشد.
  4. ضرورتا، خدا می‌تواند جهانی به لحاظ تکاملی بی‌عیب را فعلیت ببخشد فقط اگر خدا جهانی به لحاظ تکاملی بی‌عیب را فعلیت ببخشد.
  5. ضرورتا، خدا جهانی به لحاظ تکاملی بی‌عیب را فعلیت بخشیده است.
  6. اگر #۱ صحیح است آن گاه یا #۲ صحیح است یا #۵ صحیح است، ولی نه هر دو. این یک تناقض است، پس ۱ صحیح نیست.

ادیان توحیدی

مسیحیت

انجیل

جامعه‌شناس Walter Brueggemann می گوید تئودیسه «یک نگرانی جدی سراسر انجیل» است و نیاز دارد تا «شامل رده شر اجتماعی و همچنین شر اخلاقی، طبیعی (فیزیکی) و مدهبی باشد».[۴۴]: 12  توافقی کلی در میان محققان انجیل وجود دارد که انجیل «به یک پرسپکتیو واحد بر شر اعتراف نمی‌کند. ...درعوض با انواعی از پرسپکتیوها روبه رو هستیم... متعاقبا [انجیل تمرکز می کند بر] علاج های اخلاقی و روحانی، نه [توجیهات] عقلانی یا منطقی... صرفا این طور است که انجیل در درون چشم اندازی کیهانی، اخلاقی و روحانی عمل می کند تا در درون یک چشم انداز عقل گرایانه، مجرد، هستی‌شناختی.»[۴۵]: 27  در دیشکنری انجیل Holman، شر همه آن چه است که «مخالف با خدا و مقاصدش یا آن چه که، از پرسپکتیو انسان، زیان‌آور و غیرتولیدی [بی حاصل] است.»[۴۶] الهی دادن Joseph Onyango آن تعریف را تنگ تر کرده و می گویند «اگر دیدگاه دات‌باورانه از اخلاقیات [انجیلی] اتخاد کنیم... شر هر چیزی است که در تخالف با طبیعت خیر خدا است (به معنی سرشت و صفاتش).»[۴۷]

فیلسوف ریچارد سوینبرن می گوید که، آن طور که به شکل کلاسیک خود اقامه شده، برهان شر غیر قابل پاسخ گویی است، با این حال ممکن است دلایل مخالفی برای نرسیدن به نتیجه اش که می گوید خدایی نیست وجود داشته باشد.[۴۸] دلایل از سه نوع‌اند: دلایل قوی دیگر برای تصریح این که خدایی وجود دارد؛ دلایل کلی برای شک به نیروی خود استدلال؛ و دلایل بخصوصی برای شک به ضوابط هر کدام از گزاره های استدلال؛ «به عبارت، یک تئودیسه.»[۴۹] مسیحیت با چندین تئودیسه های سنتی پاسخ عرضه کرده است: تئودیسه مجازات (آگوستین)، تئودیسه روح-پروری (ایرنئوس)، تئودیسه پروسه (خاخام Harold Kushner)، تئودیسه چلیپایی (Moltmann)، و دفاع اختیار (پلانتینگا) از زمره آن هاست.[۵۰]

اساسا، چهار مظهر شر در انجیل وجود دارند: آشوب، گناه انسان، نیروهای اهریمنی/شیطانی، و رنج.[۵۱]: 14  زبان انجیلی آشوب و هیولاهای آشوب همچون لویاتان ما را یادآور نظم و هماهنگی در جهانمان که مداوما توسط نیروهایی «خصم‌آمیز نسبت به خلقت نیک خدا» مورد هجمه قرار می گیرد، می اندازد.[۵۲]: 17  انجیل در درجه اول با تاکیدی بر شکستن قوانین اخلاقی خدا، عهدهایش و تعالیم مسیح و نهی‌ها (فرامین) روح القدس، از گناه به عنوان شر اخلاقی سخن می گوید تا شر طبیعی یا متافیزیکی.[۵۳]: 21  نویسندگان انجیل واقعیت جهانی روحانی فرای این جهان و بازداری اش از نیروهای طبیعی دشمن را مسلم می‌گیرند. در حالی که جهان پسا-روش‌گری خخیر، «نیروهای تاریک روحی» می توانند به عنوان «سمبل های تاریک ترین گوشه های طبیعت انسان» دیده شوند.[۵۴]: 25, 28  در انجیل رنج و بدبختی، برخی اوقات به عنوان شر نمایانده شده اند، اگرچه الهی دان Brian Han Gregg می گوید، رنج در انجیل به دوازده طریق مختلف مجسم شده است.[۵۵]: 28 [۵۶]: 160 

  • تثنیه ۳۰ و عبرانیان ۱۲ این احتمالات را می گشایند که رنج امکان دارد مجازات، عواقب طبیعی، یا تنبیه عاشقانه خدا باشد.
  • پیدایش ۴، ۱-۸، و اولین قتل پیشنهاد می دهد که رنج بیش تر پیامد انتخاب های مردم بخصوصی است.
  • پیدایش ۴۵ می گوید قدرت رستگارکننده خداوند قوی تر از رنج است و می تواند برای مقاصد نیک فراتر استفاده شود.
  • لوقا ۲۲، ۳۱-۳۴ می گوید در برابر ترس و نومیدی که همراه رنج است مقاومت کن، درعوض به یاد آور / باور داشته باش، که خدا قدرت کمک را دارد.
  • ایوب ۴۰ می گوید خدا مانند انسان ها نیست اما رابطه ای با همه آنان می خواهد، چیزی که نیازمند یک مقدار تسلیم به خدا و پدیرش رنج است.
  • رومیان ۸، ۱۸-۳۰ رنج موقت را در متن مقاصد ابدی خداوند معرفی می نماید.
  • عرانیان ۱۲، ۱-۶، رنج را در مفهوم «روح-پروری» قرار می دهد همان طور که ۲ پطرس ۱، ۵-۸، همچنین یعقوب ۱، و دیگران می کنند.
  • خروج ۱۷، ۱-۷، و کل کتاب یعقوب رنج را به عنوان آزمایش ترسیم می کند و از حق خدا برای آزمودن وفاداری انسان سخن می گوید.
  • ۲ قرنتیان ۴، ۷-۱۲، می گوید ضعف انسان در طول رنج توان خداوند را آشکار می سازد و این که این بخشی از انگیزه [-یا ندای] باورمندان برای در آغوش کشیدن رنج در همبستگی با عیسی مسیح است.
  • ۲ قرنتیان، ۱، ۳-۷، می گوید خدا، راحتی بخشنده است، و مردم هنگامی که تجربه شخصی رنج دارند یاد می گیرند که چطور بهتر دیگران را آسودگی ببخشند.
  • سرود [مدهبی] بزرگ در فیلیپیان ۲، در کنار کلوسیان ۱، ۲۴، توام می شوند تا مدعی شوند که عیس مسیح خودِ رنج را جبران می کند. بارومندان دعوت شده اند تا با تقلید کلمات، کردارها، و پندارهای نیکش در آن سهیم باشند. تمام آموزه های عهد جدید در باب رنج همه بر زمینه هبوط بشر و قدرت رستگاری بخش ممکن برای صلیبیان (عیسویان) قرار گرفته و پیرامون آن باز می گردد.[۵۷]: 160, 161 

تئودیسه یهودی در پرتوی هولوکاست تجدید نظر پردامنه ای را تجربه می کند در حالی که همچنان بر تفاوت میان پرسپکتیور انسانی و الهی از شر تصریح می کند. در طبیعت خود خلقت و محدودیت های داتی در ظرفیت ماده برای کامل شدن، باقی می ماند؛ عمل از روی اختیار شامل پتانسیل برای تکمیل، از کوشش فردی می شود و شر را در دستان انسان قرار می دهد.[۵۸]: 70 

در سفر پیدایش انجیل عبری، با به تصویر کشیدن شر به عنوان آن چه که در نتیجه انتخاب انسان به خلقت وارد می شود، می گوید خلقت خدا «خیر» است.[۵۹]: Chapter 4  کتاب یعقوب «به دنبال بسط ادراک از عدالت الهی است ...فرای کیفر صرف، تا شامل سیستمی از فرمانروایی الهی شود [که نشان می دهد] شاه حق آزمودن فواداری [شخص] زیرفرمان خود را دارد... [یعقوب] دکترین خشک [سفت و سخت] و بیش‌ازحد ساده‌گرایانه کیفر [عقوبت] را با نسبت دادن رنج به گناه و مجازات [تنبیه] تصحیح می کند.»[۶۰]: Chapter 3:Job  محقق انجیل عبری ماروین ای. سوینی (Marvin A. Sweeney) می گوید «...خوانشی یکپارچه از [اشعیا] این سوال تئودیسه را در خط مقدم قرار می دهد... [با] سه بعد عمده از سوال: تطبیق یهوه با فاتح [تسخیرگر]، حکم یهوه بر قضاوت علیه اسرائیل بدون ممکن بودن توبه، و شکست برنامه یهوه جهت دریافته شدن با آمدن به پایان کتاب.»[۶۱]: 209  حزقیال و ارمیا با مفهوم مسئولیت اخلاقی شخصی و درک کردن عدالت در جهانی تحت حکومت الهی مواجه می‌شوند.[۶۲]: 82  «تئودیسه در پیامبران فرعی نسبت به آن چه در اشعیا، ارمیا و حزقیال است تفاوت کمی می کند.»[۶۳] در مزامیر جنبه های شخصی تری از تئودیسه مورد بحث قرار می گیرند، همچون مزامیر ۷۲ که با تقلای درونی ایجادشده توسط رنج مواجه می گردد.[۶۴] تئودیسه در انجیل عبری تقریبا به طرز جهان شمولی به زمان آینده هنگامی که خدا همه چیز را احیا می کند و «فرای نگرانی های حال تاریخی به جهت قرارنهادن رستگاری‌ای فرجام‌شناختی» می نگرد.[۶۵]: 137 

در کتاب مقدس، تمام خصیصه های شر و رنج، «خداوندی که اعلی تر از رنج است [کسی که] قدرتمند است، خلاق است و به مخلوقاتش متعهد [یا مقید] است [کسی که] همیشه کلام آخر را دارد»، این را نشان می دهند. تعهد خداوند به خیر اعلی در تمامی موارد مفروض گرفته شده اند.[۶۶]: 162, 168 

رور داوری (قیامت)

روایت ویتگنشتاینی-تومیتی[پانویس ۱] جان جوزف هالدان[پانویس ۲] از فرمولاسیون مفهوم (یا اندیشه کلی)[۶۷] و مشاهده مارتین هایدگر از گذرایی طبیعت پرتاب شده (thrown nature)[۶۸] این مفهوم را می رساند که عمل خلقت از جداوند و عمل داوری از خداوند یک عملند. متعاقبا باور بر این است که نکوهش شر از جانب خداوند در دنیای مخلوقش اجرا و ابراز می شود؛ داوری ای که غغیر قابل توفق است به سبب اراده تماما قدرتمند خداوند؛ داوری ای دائم و ابدی که در روز داوری به دیگر مردم اعلان و مخابره می شود. در این تبیین، نکوهش شر توسط خدا، به عنوان داوری ای نیک اعلام می شود.

تئودیسه ایرنئوسی

تئودیسه ایرنئوسی، توسط ایرنئوس (2nd century CE–c. 202) قرارگذاشته شده است، و توسط جان هیک باز فرموله شده است. این را در نظر دارد که آدم نمی تواند به نیکویی اخلاقی یا عشق برای خداوند نائل شود اگر که هیچ شر و رنجی در جهان وجود نداشت. شر روح-پرور است و آدم را حقیقتا احلاقی و به خدا نزدیک می گرداند. خدا یک فاصله معرفت‌شناختی را ایجاد کرده (به طوری که خدا به طور آنی شناختنی نیست) تا که ما بتوانیم برای شناخت او تقلا کنیم و با انجام این حقیقتا نیک [خیر، خوب] شویم. شر اسبابی به خیر به سه دلیل اصلی:

  1. اسباب دانش -گرسنگی به درد منجر می شود، و سبب میلی برای تغذیه می شو. دانش از درد انسان ها را به دنبال کمک به دیگرانِ در درد برمی‌انگیزد.
  2. شخصیت سازی -شر فرصتی را برای رشد اخلاقی نثار می کند. «هیچ وقت هنر نیکویی را در جهانی که به عنوان بهشتی لدت جویان طراحی شده بود نمی٬آخوتیم» (ریچارد سوینبرن)
  3. محیط پیش‌بینی‌پدیر - دنیا به دنباله ای از قوانین طبیعی اجرا می شود. این ها مستقل از هر ساکنی از جهان هستند. شر طبیعی فقط وقتی رخ می دهد که این قوانین طبیعی با نیازهای درک شده ما در تصادم باشند. این به هیچ طریقی غیر اخلاقی نیست.

تئودیسه آگوستینی

قدیس آگوستین اهل هیپو (۳۵۴-۴۳۰ میلادی) در تئودیسه آگوستینی خود، آن طور که در کتاب جان هیک شر و خداوند عشق معرفی شده، بر داستان پیدایش تمرکز می کند که اساسا این را دیکته می کند که خداوند دنیا را خلق کرده و آن خیر بود؛ شر صرفا عاقبتی از هبوط بشر است (داستان باغ عدن جایی که آدم و حوا خدا را نافرمانی کردند و موجب گناه داتی [یا فطری و سرشتی] برای بشر شدند). آگوستین اظهرا می کند که شر طبیعی (شری که در دنیای طبیعی حضور دارد همچون بلایای طبیعی و غیره) توسط فرستگان تنزل‌یافته سبب شده اند، در حالی که شر اخلاقی (شری که با اختیار افراد بشر سبب می شود) به عنوان نتیجه ای از این که بشر از خدا غافل شده و انتخاب کرده تا از مسیر منتخب وی منحرف شود است. آگوستین استدلال کرد که خدا نمی توانسته شر را در دنیا خلق کرده باشد، چنانکه خیر آفریده شده است، و تمامی پندارها از شر بسادگی بی‌بهرگی یا انحرافی از خوبی‌اند. شر نمی تواند جوهره ای مجزا و یگانه باشد. برای مثال، کوری موجودیتی مجزا نیس، اما طرفا فقدان یا بی بهرگی از بینایی است. بنابراین تئودیسه‌گرایان آگوستینی استدلال خواهند کرد که مسئله شر و رنج باطل است چراکه خداوند شر را خلق نکرد؛ این بشر بود که انتخاب کرد تا از مسیر خوبی کامل منحرف شود.

قدیس توماس آکویناس

قدیس توماس فکر اولیه آگوستینی از شر را، با تعمقات خویش ضمیمنه می کند. شر، به زعم قدیس توماس، بی بهرگی است، یا غیاب یک خیری است که به طور مناسب متعلق به طبیعت مخلوق است.[۶۹] بنابراین هیچ منبع مثبتی (یا مطقی) از شر وجود ندارد، که در تناظر با خیر اعلی که خداست باشد؛[۷۰] شر حقیقی (واقعی) نیست اما عقلانی است—یعنی نه بعنوان یک فاکت ابژه، اما به عنوان مفهومی سوبژه وجود دارد؛ چیزها به خودی خود شر نیستند، اما بواسطه دلیل ارتباطشان با دیگر چیز ها یا اشخاص شرند. تمام واقعیت ها به خودی خود خوبند؛ آن ها نتایج بد را فقط بر حسب اتفاق تولید می کنند؛ و متعاقبا سبب نهایی شر در اساس خیر است، و همین طور اشیائی که شر در آن یافت می شود.[۷۱]

لوتر و کالوین

لوتر و کالوین هر دو اظهار کردند که شر عاقبتی از هبوط بشر و گناه نخستین است. کالوین، با این حال، با باور به قسمت (قضا و قدر) و قدرت مطلق، اعتقاد داشت هبوط بخشی از نقشه خداست. لوتر شر و گناه نخستین را به عنوان میراثی از آدم و حوا دید، که از تکوینشان به تمام نوع بشر منتقل شد، و اراده بشر را به در خدمت گناه بودن مقید می کنند، چیزی که طبیعت عادلانه خداوند به عنوان عاقبت بی‌اعتمادی (یا سوءظنشان) اجازه داده است، اگرچه خدا برنامه رستگاری انسان از طریق عیسی مسیح را ریخته است.[۷۲] نهایتا انسان ها ممکن است قادر نباشند تا این برنامه را درک کنند و توضیح دهند.[۷۳]

مسیحیت لیبرال

برخی مسیحیان لیبرال، از جمله الهی دان کالوینیست فرانسوی André Gounelle و Pastor Marc Pernot از L'Oratoire du Louvre، معتقدند که خدا قادر مطلق نیست، و کتاب مقدس در مطالبی در ارتباط با آخرالزمان، فقط خدا را به عنوان «قدیر» وصف می کند.[۷۴][۷۵]

علوم مسیحی

علوم مسیحی شر را به عنوان چیزی که هیچ واقعیت نهایی [یا اصلی] ندارد، و به دلیل اعتقادات غلطی است که هشیارانه یا ناهشیارانه اتخاذ شده اند می بیند. شروری همچون بیماری و مرگ ممکن است با فهم درست برطرف شوند. نقدهای کلی از مفهوم شر به عنوان یک توهم که پیش تر بحث شد، این دیدگاه، به زیر سوال کشیده شده است، از آن جا که فهم انگار درست اعضای علوم مسیحی، شامل بنیانگدارش، از بیماری و مرگ جلوگیری نکرده است.[۷۶] معهذا، گروندگان به علوم مسیحی معتقدند که نمونه های بسیاری از شفابخشی های روحانی[پانویس ۳] (آن طور که در گاهنامه ها و درسنامه Science and Health with Key to the Scriptures توسط Mary Baker Eddy آمده است) شواهد حکایتی (نقلی) از درستی آموزه ناواقعی‌بودن شر هستند.[۷۷] بنا به گفته یک مولف، انکار این که شر نهایتا (در اصل) وجود دارد به طور تروتمیزی مسئله شر را حل می کند؛ با این حال، بیش تر مردم نمی توانند راه حل مذکور را بپذیرند.[۷۸]

شاهدان یهوه

شاهدان یهوه معتقدند که علت سرچشمه‌ای شر است.[۷۹] اگرچه روزگاری فرشته ای بی عیب (عالی) بوده، شیطان احساسات خودبزرگ‌پنداری را پروراند و ولع پرستش کرد، و سرانجام حق خدا برای حکمرانی را به چالش کشید. شیطان سبب شد تا آدم و حوا نافرمانی خدا را بکنند، و بشریت متعاقبا در چالشی دخیل بر ادعاهای رقابتی یهوه و شیطان برای فرانروایی جهانی سهیم و شرکت کننده شد.[۸۰] دیگر فرشتگان که طرف شیطان را گرفتند اهریمنان شدند.

تحمل متعاقب خداوند نسبت به شر تا بخشی بواسطه ارزش اختیار تبیین می شود. اما شاهدان یهوه همچنین بر این نظرند که این بازه زمانی رنج یکی از از موارد غیر مداخله از جانب خدا به شمار می رود، که در خدمت نشان دادن این که «حق حکومت» یهوه هم درست است و هم بهترین شکل در نفع تمام موجودات هوشمند است، که این «مشکل فرمانروایی جهانی» را سر و سامان می بخشد. بعلاوه، به افراد انسان این فرصت را می دهد تا رغبت‌ورضایت خود برای تسلیم حاکمیت خدا شدن را نشان دهند.

کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان

کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان (کلیسای ال‌اس‌دی) مفهومی را مشابه با تئودیسه ایرنئوسی معرفی می کند، این که تجربه کردن شر بخشی ضروری از پرورش روح است. بخصوص، قوانین طبیعت یک فرد را از تجربه خیر یا ادراک آن به طور کامل، بدون تجربه مخالف آن باز می دارند.[۸۱]

اسلام

علمای اسلام در دوران قرون وسطی و معاصر سعی کرده اند تا مسئله شر را با تئودیسه زندگی پس از مرگ برطرف کنند و وفق دهند.[۸۲][۸۳][۸۴] به زعم نورسی، جهان گذرا شرور بسیاری همچون نابودی امپراطوری عثمانی و جایگزینی آن با سکولاریسم دارد، و چنین شروری غیر ممکن است تا درک شوند مگر این که زندگی پس از مرگی وجود داشته باشد.[۸۵] در اندیشه اسلامی خدای قادر مطلق، دانای مطلق، خیرخواه مطلق همه چیز را خلق کرده، از جمله رنج انسان و موجباتش را (شر).[۸۶] شر نه بد بوده و نه نیاز به توجیه اخلاقی از خدا دارد، اما پاداش هاست در انتظار باورمندان به زندگی پس از مرگ.[۸۷] مومنین رنج کشیده اند در این زندگی کوتاه، تا که توسط خدا مورد داوری قرار گیرند و از بهشت در زندگی بی پایان پس از مرگ لذت ببرند.[۸۸]

تئودیسه های جایگزین در اندیشه اسلامی شامل انکار شر از ابن سینا در قرن ۱۱ میلادی در صورتی شبیه به تئودیسه «تئوری بی‌بهرگی» می‌شود.[۸۹] این کوشش تئودیسه توسط ابن‌سینا ناکام بوده است، بنا به گفته شمس عناتی، چرا که به طور ضمنی یا تلویحی قدرت مطلق خداوند را منکر می شود.[۹۰]

یهودیت

بنا به گفته جان لونسن (Jon Levenson)، نویسندگان کتاب مقدس عبری بخوبی از شر به عنوان مسئله از الهیاتی آگاه بودند، اما مدعی آگاهی از مسئله شر نمی شوند.[۹۱] در نقطه مقابل، به زعم Yair Hoffman، کتب کهن کتاب مقدس عبری آگاهی ای از مئله الهیاتی شر را نشان نمی دهند، و حتی بیش تر علمای پسین کتاب مقدس پرسش مسئله شر را لمس نکرده یا دست نزده اند.

دیگر ادیان

مصر و میان‌رودان باستان

آیین مصر باستان، به زعم رونالد انمارچ (Ronald Enmarch)، به طور بالقوه خدایاناشان را از هر ملامتی برای شر مبرا کرده اند، و از یک کیهان‌شناخت منفی و مفهومی منفی از طبیعت انسان برای تبیین شر استفاده کرده اند.[۹۲] به علاوه، فرعون این طور دیده می شد که عامل خدایان است و اعمالش به عنوان یک شاه جلوگیری از شر و مهار شرارت درون طبیعت انسان را نشانه رفته بود.[۹۳]

دین باستانی یونان

خدایان در دین باستانی یونان به عنوان مافوق دیده می شدند، اما صفات مشابهی با انسان ها به اشتراک می گداشتند و اغلب با آن ها تعامل می کردند.[۹۴] اگرچه یونانیان به هیچ موردی از خدایان «شرور» انتقاد نداشتتند،ولی باز این فاکت که شر در دنیا حضور دارد را اذعان می کردند.[۹۵]

آیین بودا

آینن بودا نه وجود شر را انکار می کند، نه تلاش می کند تا شر را به طریقی که در ادیان توحیدی که وجود خدایی قدیر، قدرتمند تمام، همه چیز دان، و خیر تمام اعتقاد دارند، تلاش شده است، رفع اختلاف یا برطرف کند.[۹۶] آینن بودا، بسان آیینی غیر توحیدی مانند آیین جین، هیچ خدای خالقی را مورد فرض یا اذعان قرار نمی دهد، و بنابراین مسئله شر یا مسئله تئودیسه به آن اعمال نمی شود.[۹۷] خدای خالقی، خیرخواه، قادر مطلق را به عنوان مفهومی کاذب تلقی می کند.[۹۸]

هندوئیسم

هندوئیسم دینی پیچیده با مکاتب و جریان های مختلف بسیار است.[۹۹] سنن غیر خداباورانه آن، همچون سامخیا، نیایای اولیه، میمامسا و بسیاریشان درون ودانتا، وجود خدای قدیر، قادر مطلق، عالم مطلق، خیرخواه مطلق (خدای توحیدی) را پیش نمی گذارند، و فرمولاسیون کلاسیک مسئله شر و تئودیسه به بیش تر سنن هندو اعمال نمی شود.

فیلسوفان

اپیکور

اولین بیان مسئله شر به اپیکورس نسبت داده شده‌است، اما این غیرقطعی است.[۱۰۰]

اپیکور عموما به عنوان اولین کسی که مسئله شر را با جزئیات شرح می‌دهد به حساب می‌آید، و برخی اوقات به این «پارادوکس اپیکوری»، «معمای اپیکور»، یا «سه‌حدی اپیکور» (Epicurus' trilemma) خوانده می‌شود:

آیا خدا می‌خواهد که از شر جلوگیری کند، اما قادر نیست؟ پس او قادر مطلق نیست.

آیا او می‌تواند، ولی نمی‌خواهد؟ پس او بدسگال است.

آیا او هم می‌خواهد و هم می‌تواند؟ پس از کجا شر می‌آید؟

آیا او نه می‌خواهد و نه می‌تواند؟ پس چرا به او خدا گفته شود؟

—  پارادوکس اپیکوری، ~۳۰۰ قبل از میلاد[۱۰۱]

هیچ متن نوشته شده به جا مانده ای از اپیکور نیست که محقق کند او به واقع مسئله شر را به این طریق فرموله کرده است، و غیرقطعی که مولف او بوده باشد.[۱۰۲] انتسابی به او را می توان در منی تاریخ گذاشته شده به حدود ۶۰۰ سال بعد یافت، در رساله در باب خشم خدا متعلق به الهی دان مسیحی از قرن ۳ام میلادی به نام لاکتانتیوس، جایی که لاکتانتیوس برهان را نقد می‌کند. برهان اپیکور آن طور که توسط لاکتانتیوس عرضه شده در واقع استدلال می کند که خدایی که قدرت‌مند تمام و خوب تمام است وجود ندارد و خدایان نسبت به نگرانی های بشر به دورند و نادخیل. خدایان نه دوستان و نه دشمنان هستند.

دیوید هیوم

فرمولاسیون دیوید هیوم از مسئله شر در گفتگوها در باب دین طبیعی:

«آیا او [خدا] خواهان آن است که از شر جلوگیری کند، اما قادر نیست؟ پس او قادر مطلق نیست. آیا قادر است، اما خواهان نیست؟ پس او بدسگال است. آیا او هم قادر است و هم می‌خواهد؟ پس شر از کجاست؟»[۱۰۳]

«قدرت [ی را که برای خدا] روا می‌داریم بی‌نهایت [است]: هرچیزی که او بخواهد اجزا می‌شود: اما نه بشر و نه هیچ حیوان دیگری شاد نیست: بنابراین او شادیشان را نمی‌خواهد. حکمتش بی‌نهایت است: او هیچ‌گاه در اسباب رسیدن به هیچ مقصودی اشتباه نکرده: اما جریان طببیعت به روبه‌سوی سعادت بشر یا حیوان نمی‌گراید: بنابراین این برای آن منظور مقرر نشده است. در خلال کل محدوده دانش بشر، هیچ استنباطی قاطع تر و بری‌الخطاتر از این‌ها نیست. از چه لحاظ، پس، خیرخواهی و رحمت او به خیرخواهی و رحمت بشر می‌ماند؟»

گوتفرید لایبنیتس

پیر بیل شک گرا، در دیکشنری تاریخی و انتقادی خود، خوبی و قدرت مطلق خدا را روی حساب زجرهایی که در این حیات زمینی تجربه شد انکار می‌کند. گوتفرید لایبنتیس اصطلاح تئودیسه را در اثر ۱۷۱۰ میلادی خود تحت عنوان گفتارهای تئودیسه‌ای در باب خیرخواهی خدا، اختیار بشر، و منشا شر (Essais de Théodicée sur la bonté de Dieu, la liberté de l'homme et l'origine du mal) معرفی کرد. که عمدتا علیه بیل متوجه شده بود. او استدلال کرد که این بهتین تمام جهان‌های ممکن است که خدا می توانست بیافریند.

با تقلید از سرمشق لایبنیتس، دیگر فلاسفه همچنین رساله هایشان را در باب تئودیسه های مسئله شر خواندند. رمان محبوب ولتر به نام کاندید خوش بینی لایبنیتسی را در خلال افسانه ای تخیلی از جوانی ساده لوح به سخره گرفت.

توماس رابرت مالتوس

نظریه پرداز جمعیت و اقتصاد توماس مالتوس، در جستاری مربوط به ۱۷۹۸ میلادی اظهار کرد که مردم دارای مرض یا مشکلات سلامت زجر نمی کشند، و نباید این چنان دیده شوند.

ایمانوئل کانت

ایمانوئل کانت در باب تئودیسه جستاری نوشت.[۱۰۴] ویلیام دمبسکی می گوید، او مطرح کرد که، هر تئودیسه موفقی باید یکی از سه چیز را ثابت کند: (۱) آن چه یک کس بر خلاف هدفمندی جهان می پندارد این طور نیست؛ (۲) اگر یک کس این را برخلاف بپندارد، آن گاه کسی باید آن را نه به عنوان فاکتی مقبت بلکه عاقبت غیر قابل اجتناب طبیعت چیز ها در نظر بیاورد؛ (۳) اگر کسی بپدیرد که این فاکتی مثبت است، آن گاه کسی باید مبنا قرار دهد که این کار خدا نیست، اما کار خیر و شر یک سری موجودات دیگر همچون بشر یا ارواح مافوق است.[۱۰۵]

کانت قصد تمام تئودیسه ها را نکرد یا به طور کامل به آن ها نپرداخت تا به ملاحظه مسئله شر کمک کند. او ادعا کرد که دلیلی وجود دارد که تمام تئودیسه های ممکن باید شکست بخورند.[۱۰۶] در حالی که در زمان خودش تئودیسه فلسفی موفقی به دست نیامده بود، کانت اضافه کرد، هیچ پایه برای این ضد-تئودیسه ای موفق هم موجود نیست.[۱۰۷]

قضایای تبعی

مسئله خیر

چندین فیلسوف[۱۰۸][۱۰۹] استدلال کرده اند که درست همان طور که مسئله شری برای خداباورانی که به موجودی عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه مطلق اعتقاد دارند وجود دارد، همچنین مسئله خیری برای هر کس که به موجودی عالم مطلق، قادر مطلق، و بدخواه مطلق (یا کاملا شر) اعتقاد دارند وجود دارد.

اخلاق

یک نقد کلی دیگر این است که اگرچه تئودیسه ممکن است خدا را با وجود شر هماهنگ سازد، این را به قیمت الغای اخلاق انجام می دهد. این به این دلیل است که بیش تر تئودیسه ها فرض می کنند که هر چه که شر هست، وجود دارد چون محض یک خیری بالاتر لازم است. اما اگر شر ضروری است چون خیری بالاتری را محفوظ می کند، پس به نظر می رسد ما انسان ها هیچ وظیفه ای برای جلوگیری از آن نداریم، برای این که در انجام این کار همچنین از خیری بالاتر که برای آن شر لازم است جلوگیری می کنیم. حتی بدتر، به نظر می رسد که هر اقدامی می تواند عقلانی سازی شود، گویی که اگر کسی در انجام آن موفق شود، آن گاه خدا آن را اجازه داده است، و پس باید محض خیری بالاتر باشد. از این سیر تفکر فردی ممکن است نتیجه بگیرد که، همان طور که این نتایج شهود پایه ای اخلاقی ما را مورد تخطی قرار می دهند، هیچ تئودیسه خیر بالاتری صحیح نیست، و خدا وجود ندارد. متناوبا، فردی ممکن است متدکر شود که تئودیسه تئودیسه های خیر اعلی تر ما را به این سوق می دهند که هر وضعیت اموری را سازگار با وجود خدا بدانیم، و در این حالت مفهوم خوبی خدا به طور کامل بی معنا عرضه می‌گردد.[۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳]

تاریخچه

نخستین صورت فلسفی برهان شر را اپیکورس فیلسوف یونان باستان بیان نمود. اپیکور برهان شر را اینگونه طرح می‌کند:

  1. شر در جهان وجود دارد. خدا از وجود شر در جهان آگاه نیست، پس خدا «عالم مطلق» نیست.
  2. شر در جهان وجود دارد. خدا از وجود شر در جهان آگاه است اما از «دفع شر» ناتوان است پس خدا «قادر مطلق» نیست.
  3. شر در جهان وجود دارد. خدا از وجود شر در جهان آگاه است و نسبت به دفع شر توانا است. پس خدا «خیرخواه مطلق» نیست.

قرن‌ها بعد دیوید هیوم به گسترش نظرات اپیکورس در این باب همت گماشت و در خاتمه نوشت: هیچ چیز نمی‌تواند استواری این استدلال را متزلزل سازد، استدلالی چنین کوتاه، چنین واضح، چنین قاطع.[۱۱۴]

جی. ال. مکی از دیگر قائلان به برهان است و کتاب شر و قدرت مطلق را در همین رابطه تألیف نمود.[۱۱۵] به نظر مکی مسئله شر نه تنها نمایانگر غیرعقلانی بودن باورهای دینی است؛ بلکه ناسازگاری اجزای آن‌ها را نیز هویدا می‌سازد.[۱۱۶]

جعفر سبحانی مسئله شر را از مسائل مهم در حوزه دین پژوهی می‌داند و طرح آن را واجد تاریخی به بلندای تاریخ انسان می‌خواند.[۱۱۷]

مرتضی مطهری نیز آن را به عنوان اشکالی عمومی[۱۱۸] و مشهور ضد وجود خدا معرفی می‌کند که فلاسفه اروپایی آن را اشکالی لاینحل قلمداد نموده‌اند. البته او تصریح می‌کند که حکمای اسلامی نیز به موضوع مذکور در الهیات ضمن بحث مسئله خیر و شر پرداخته‌اند و درصدد پاسخ گویی برآمده‌اند.[۱۱۹]

به نظر مطهری، از گذشته تا به امروز، ادبا و شعرا، جایی به شوخی و جایی به جد، از شر سخن گفته‌اند. او عمر خیام را از جمله معدود شعرایی می‌داند که جسارت بیشتری داشته و مسئولیت مصائب عالم هستی را نه به گردن روزگار و چرخ و فلک، بلکه به گردن عاملی بالاتر (خدا) انداخته‌اند.[۱۲۰] مطهری همچنین وجود شر در عالم را منشأ پیدایش ایده ثنویت در ایران باستان، به عنوان فکری نیمه فلسفی و نیمه مذهبی، می‌داند.[۱۱۹]

علاوه بر فلاسفه مسلمان، در جهان غرب نیز، کسانی چون الوین پلانتینگا از منتقدان برجسته برهان شر به‌شمار می‌آیند. پلانتینگا در کتاب فلسفه دین، خدا، اختیار و شر به تفضیل به نقد برهان مذکور پرداخته‌است.[۱۲۱]

مواضع طرح و نقد برهان شر

مرتضی مطهری، مسئله شر را از جهت تقریر مسئله و دفاعیاتی که می‌توان در برابر آن ارائه داد، به سه موضع تقسیم می‌کند:

  • موضع اول؛ ماهیت و منشأ شرور
  • موضع دوم؛ انفکاک یا امتناع انفکاک شرور از عالم و انسان
  • موضع سوم؛ اطلاق و نسبیّت شرور و واجد وجوه بودن شرّیت

موضع اول در ارتباط با مسئله ثنویت و دو موضع بعدی در ارتباط با مسئله حکمت و عدل الهی بررسی می‌گردند.[۱۲۲]

مسئله شر در فلسفه دین در قالب سه مسئله و سه برهان علیه خدا و خداباوری مطرح است:

  • مسئله و برهان منطقی شر: تناقض صفات خدا با وجود شر.
  • مسئله و برهان قرینه‌‌ای شر: دلایل تجویز شر از سوی خداوند.
  • مسئله و برهان اگزیستانسی (وجودی) شر: بی‌معنایی زندگی و ناامیدی انسان.

همچنین در فلسفه دین سه پاسخ برای این براهین وجود دارد که به ترتیب دفاعیه، تئودیسه و تسلا و معنابخشی نام دارد.[۱۲۳]

موضع اول؛ ماهیت و منشأ شرور

وجودی یا عدمی بودن شرور؛ مسئلهٔ ثنویّت و ساختار معیوب

یکی از تقریرهایی که در گذشته از سوی معتقدان به عقیدهٔ ثنویّت طرح شده، به این صورت است که اشیاء را به دو گروه تقسیم می‌کرده‌اند: گروه خیرات که به مبدئی سراسر خیر منتهی می‌شوند؛ و گروه شرور که منشأیی شر مطلق دارند. پس برای عالم دو مبدأ وجود دارد.[۱۱۹]

صورت دیگری از این استدلال که اخیراً مطرح شده، موسوم به ساختار معیوب، از سوی ریچارد داوکینز است. او این استدلال را در مستند ریشه همه شر نه برای اثبات ثنویت؛ بلکه برای هجو براهین خداباورانه به کار برده‌است.

منظور داوکینز آنست که اگر از اینکه هر معلولی علتی خواهد و هر نظمی ناظمی و هر حرکتی محرکی و... ریشه‌ای واحد برای تمامی معلول‌ها و نظم‌ها و حرکت‌ها منتج می‌شود؛ به طریق مشابه نیز چون هر مفسده و شری ناشی از شروری است؛ به یک ام‌الفساد به عنوان ریشه تمامی شرور خواهیم رسید.

داوکینز البته در پی اثبات وجود ریشه واحد تمام شرور نیست، بلکه مقصودش تمسخر روش کلامی در شناخت جهان است. از او نقل است که: «آیا زننده نیست که حقیقت عظمایی دربارهٔ کیهان، حاصل یک بازی کلامی باشد؟»[۱۲۴]

دیدگاه منتقدان

به تصریح حکمای مسلمان، مرگ، فقر، ضعف، پیری، ناتوانی و زشتی از آن جهت که آدمی را فاقد حیات، ثروت، توانایی، جوانی و زیبایی می‌کنند، شر هستند؛ پس فقدان و نداشتن، «بد» است؛ و موجودات دو دسته و دو صنف خوب‌ها و بدها نیستند؛ چون بدی‌ها، نیستی‌ها هستند؛ پس بدی‌ها جز موجودات نیستند.[۱۲۵]

خالق حیات، خالق حیات است و مرگ نیاز به خالقی جداگانه ندارد، زیرا وقتی حیات محدود به حدی شد، بعد از آن نیستی است؛ و نه آنکه نیستی جداگانه آفریده شده باشد.

مطهری در توضیح بیش تر، نور و تاریکی را مثال می‌زند؛ نور نیازمند منبع است، اما تاریکی نیاز به کانون و منبعی ندارد؛ زیرا جز فقدان نور نیست.[۱۲۵]

تقریر و نقدی که در بالا مطرح شد، در جهت بررسی مسئله ثنویت و اشکال ساختار معیوب بود؛ اما اینکه چرا خالق عالم خلاء نیستی‌ها و نقص‌ها را با خلقت خوبی‌ها پر نکرده‌است؛ در حیطه موضع دوم است.[۱۲۶]

موضع دوم؛ انفکاک یا امتناع انفکاک شرور از عالم و انسان

تقریر اپیکورس

  1. حالت اول: شر در جهان وجود دارد، چون خدا از وجود شر بی خبر است؛ در این صورت خدا عالم مطلق نیست.
  2. حالت دوم: شر در جهان وجود دارد، زیرا گرچه خدا از وجود شر باخبر است، اما نمی‌تواند آن را نابود کند؛ در این صورت خدا قادر مطلق نیست.
  3. حالت سوم: شر در جهان وجود دارد، در حالی که خدا از وجود شر باخبر و نسبت به دفع آن تواناست؛ در این صورت خدا خیرخواه مطلق نیست.[نیازمند منبع]

تقریر هیوم

بیانی استنتاجی از برهان شر براساس کتابی با نام گفتگوها در باب دین طبیعی (Dialogues Concerning Natural Religion) نوشته دیوید هیوم[نیازمند منبع]:

  1. خدا وجود دارد. (فرض اولیه)
  2. خدا قادر و عالم مطلق است. (تعریف خدا)
  3. خدا بخشنده و مهربان مطلق است. (تعریف خدا)
  4. موجودی که مطلقاً بخشنده و مهربان باشد با هر بدی و شر مطلقاً مخالف است. (تعریف مهربان مطلق)
  5. موجودی که مطلقاً بخشنده و مهربان باشد در صورت اطلاع از وجود شر و توانایی نابود کردن، آن شر را بلافاصله نابود می‌کند. (نتیجه‌گیری از گزاره ۴)
  6. خدا با هر بدی و شر مخالف است. (نتیجه‌گیری از گزاره ۳ و ۴)
  7. خدا آنی می‌تواند شر را به‌طور کامل نابود کند. (نتیجه‌گیری از گزاره ۲)
    1. الف) نتیجه شر و بدی هرچه که باشد خدا می‌تواند بدون متوسل شدن به شر به آن دست یابد. (نتیجه‌گیری از گزاره ۲)
    2. ب) خدا دلیلی برای نابود نکردن شر ندارد. (نتیجه‌گیری از گزاره الف)
    3. ج) خدا دلیلی برای بلافاصله عمل نکردن ندارد. (نتیجه‌گیری از گزاره ۵)
  8. خدا شر را به‌طور کامل و آنی نابود می‌کند. (نتیجه‌گیری از گزاره ۶، ب و ج)
  9. شر وجود داشته‌است، وجود دارد و وجود خواهد داشت. (فرض اولیه)
  10. گزاره‌های ۸ و ۹ متناقض هستند؛ بنابراین یکی از فروض اولیه نادرست هستند. به این معنی که یا خدا وجود ندارد. یا شر وجود ندارد.

شر زائد بر جهان ماده یا لازمه ذاتی آن؛ مسئله معجزات

جعفر سبحانی معتقد است که ذات خدا خیر محض است و هر چه از او صادر شود، خیر است. خدا عوالم مختلفی آفریده، همچون عالم ملائکه که هیچ شری در آن‌ها نیست. تنها شری که می‌توان اینجا فرض کرد، محدودیت وجودی آنهاست (شر متافیزیکی) ولی هیچ تضاد و تزاحمی با هم ندارند. اما لازمهٔ عالم ماده علاوه بر محدودیت وجودی، تضاد و تزاحم است. ممکن نیست که عالم ماده بی تزاحم و تضاد آفریده شود. وجود جهانی مادی بدون تضاد و تزاحم ناممکن است؛ زیرا این جهان در واقع غیر مادی می‌شود.[۱۲۷][۱۲۸]

به نظر مطهری نیز لازمه اصل هستی به جای محدودیت، اطلاق است؛ و توأم شدن هستی با نیستی در مراتب نزول آن که لازمه معلولیت است، رخ می‌دهد. لازمه هر معلولیتی نقصان است و نقصان، همان راه یافتن عدم است؛ که با نزول بیشتر سرانجام به عالم ماده می‌رسیم.[۱۲۹]

منشأ شرور (یعنی همان خلاها و فقدانات) عدم قابلیت ماده برای پذیرش کمال خاص است. این ناممکن است که ماده باشد ولی قابلیت قبول تضاد و تزاحم نداشته باشد یا باشد و در هر شرایطی قابلیت هر صورتی را داشته باشد، هم چنان‌که به نظر مطهری یک توهم محض است که حقایق و صور عالم وجود داشته باشند؛ ولی میان آن‌ها تضاد و تزاحم وجود نداشته باشد. لازمهٔ هستی طبیعت مادی یک سلسله نقصانات و فقدانات و تضادها و تزاحم‌ها است.[۱۳۰]

پس یا باید این جهان نباشد تا موضوع از اصل منتفی گردد یا باید مقرون به همین فقدانات و نقصانات و تزاحم‌ها باشد.[۱۳۰]

دیدگاه مدافعان برهان، امتناع اجتماع وقوع معجزات الهی با امتناع انفکاک شرور از عالم و انسان

خداباوران عموماً معتقدند که خداوند معجزاتی انجام داده‌است و قوانین طبیعی را نقض نموده‌است. به باور نایجل واربرتون، در این صورت نمی‌توان تصرف در قوانین طبیعت از سوی خدا برای دفع شر را ناممکن شمرد و عدم تحقق آن را لازمه جهان ماده دانست.[۱۳۱]

دیدگاه منتقدان

حتی اگر پذیرش وقوع معجزات، خداباوران را به نفی محال بودن تصرف خداوند در قوانین طبیعی به منظور جلوگیری از شر سوق دهد؛ می‌توان از سودمندی تعاقب روابط طبیعی سخن گفت.

لازمه نظم عالم آن است که علت‌های مشابه معلول‌های مشابه پدید آورند و اگر آتش گاهی می‌سوزاند و گاهی نمی‌سوزاند؛ پیش‌بینی آن که بار دیگر چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار بود و تصمیم‌گیری را ناممکن می‌ساخت.[۱۳۲] به همین دلیل خداوند جز موارد بسیار جزئی، از شرور طبیعی جلوگیری نکرده‌است.

نسبت شرور و خیرات طبیعی، مسئله خلق بهترین جهان

دیدگاه منتقدان، غلبه خیرات طبیعی بر جنبه شریّت آن‌ها

مخالفان برهان شر معتقدند که هرچند شرور طبیعی ناشی از فقدان خیرات وجود دارد، وهرچند که تحقق این شر اجتناب ناپذیر بوده، اما از آن جا که خیرات طبیعی بیش از شرور طبیعی هستند، نتیجه می‌شود که ترک خیر کثیر عالم ماده توسط خداوند به دلیل وجود شر قلیل در آن، خود شر کثیر است؛ و از این جهت خلق عالم توسط خدای مهربان و قادر و خیّر موجه است.[۱۳۳]

برای مثال، وجود آتش در مجموع خیر است و می‌تواند برای زندگی آدمیان مفید باشد؛ اما گاه زیان نیز می‌رساند و درد و رنج نیز می‌آفریند.[۱۲۷][۱۲۸]

به این مطلب باید افزود که در شرور طبیعی، آدمی خود را ملاک و معیار قرار داده و اگر این معیار را کنار بگذارد، به نظر او چیزی در عالم شر نیست.[۱۳۳]

نسبت شرور و خیرات اخلاقی، دفاع مبتنی بر اختیار و تقریر برهان مبتنی بر مسئله پارسایی

  1. اگر انسان‌ها خلق شوند، آنگاه مختار خواهند بود. (لازمه انسان بودن، یا لازمه کمال یافتن انسان‌های درستکار)؛ و به واسطه اختیارشان، موجب شر اخلاقی کثیر و خیر اخلاقی قلیل خواهند شد. یعنی جمعیت قلیل انسان‌های درستکار کمال می‌یابند و باقی انسان‌ها به جنایت و سنگدلی می‌پردازند. (بنابر مشاهدات ما از جهان؛ و ادعای کتب مقدس ادیان مبنی بر نجات گروه اندک انسان‌ها و جهنمی شدن اکثریت مطلقشان)
  2. اگر خدا وجود داشته باشد، آنگاه عالم مطلق و خیر اعلی است؛ بنابراین او هرگز نباید موجوداتی را که وجودشان مایه شر کثیر و خیر قلیل خواهد شد، خلق کند. پس چون ما در وجود خودمان شکی نداریم؛ چنین خدایی ما را خلق نکرده‌است.
  3. اگر خدا وجود داشت، آنگاه خالق ما انسان‌ها می‌بود؛ اما دانستیم که او خالق ما نیست (طبق فرض دوم)؛ پس خدا وجود ندارد.[نیازمند منبع]
دیدگاه منتقدان

سبحانی، برای غلبه خیرات اخلاقی بر شرور اخلاقی، با بیان اینکه ملاک سنجش خیرات با شرور، کیفیت است نه کمیت؛ قائل به این سخن است که با وجود کم بودن کارهای نیک در برابر کارهای ناسره، ارزش کارهای نیک بیشتر خواهد بود.

او در این باره روایتی اسلامی ذکر می‌کند که در آن خداوند خطاب به پیامبر اسلام چنین گفته‌است: «لو لاک لما خلقت الافلاک؛ اگر تو نبودی، جهان را خلق نمی‌کردم.»[۱۳۴]

دیدگاه مدافعان برهان

اما به نظر مدافعان برهان، معلوم نیست جهانی که در آن شر کثیر ناشی از انسان‌ها هست؛ بر جهانی که در آن شر قلیل، و در نتیجه، قدیسان و قهرمانان کم تری وجود دارد رجحان داشته باشد. راست این است که، از باب مثال، تهوّع‌آور است رنج کودکی را که در حین یک تجاوز جنسی خشونت بار جان می‌دهد، با این استدلال توجیه کنیم که این حال و روز به علمای اسلامی و عرفای بزرگ این امکان را می‌دهد که از حیث اخلاقی کسان بهتری شوند. آیا به راستی خدایی که خیر مطلق است، تکامل روحی جمعیت قلیل عرفاً و فضلا را، به رنج گروه کثیر کودکان آواره و گرسنه و آزار دیده، ترجیح می‌دهد؟[نیازمند منبع]

دیدگاه منتقدان

استدلال‌های دیگر خداباوران، یکی ادعای جبران شرور اخلاقی دنیا، در آخرت توسط خداوند؛ و دیگری ادعای تغییر نسبت خیرات و شرور در خود دنیا در آینده (فی المثل به واسطه ظهور یک منجی الهی) هستند.[نیازمند منبع]

دیدگاه مدافعان برهان؛ مسئله ابطال ناپذیری

روشی سنتی در رد دو ادعای طرح شده، تأکید بر ابطال ناپذیری آنهاست؛ زیرا مستلزم تحقق هیچ امر ممکنی در جهان ما نیستند و با هر مشاهده‌ای سازگاری و وفاق نشان می‌دهند؛ یعنی بشر-لااقل تا به امروز- از قضاوت در مورد صحت و سقم آن‌ها ناتوان است. پس از حیطه شناخت انسانی خارج هستند.[نیازمند منبع]

دیدگاه منتقدان؛ ارجاع به براهین خداباورانه

دفاع دیگر خداباوران، چه به صورت مستقل، و چه به صورت استدلالی در دنباله مباحث بالا، ارجاع به براهین خداباورانه است.

منتقدان این برهان معتقدند که با بهره‌گیری از براهینی چون سینوی و صدیقین وجود خدا را می‌توان اثبات نمود. چون وجود خدا را ثابت کردند، با براهین دیگر اثبات می‌کنند که واجب الوجود بالذات باید همهٔ کمالات را دارا باشد؛ بنابراین خدا عالم، قادر مطلق و کاملاً خیر است؛ که در این صورت مسئلهٔ شر خود به خود منتفی است.[۱۳۵]

یا آنکه ما وقوع قیامت یا ظهور منجی را در ادامه براهین خداباورانه از راه‌های دیگری اثبات می‌کنیم.

دیدگاه مدافعان برهان

به نظر مدافعان برهان، اگر رویکرد فوق صادق باشد؛ به سادگی بی خدایان نیز می‌توانند برای رد کلیه براهین خداباورانه، پیشاپیش خداباوران را به براهین مطلوب خودشان ارجاع دهند. نتیجه آنکه هر یک از براهین، نیازمند بررسی مستقل از براهین گروه دیگر می‌باشند.[نیازمند منبع]

موضع سوم؛ اطلاق و نسبیّت شرور و واجد وجوه بودن شرّیت

خداباوران در موضع سوم، مدعی هستند که خود شرور و بدی‌ها نیز صددرصد شرّ و بد نیستند و بر آن‌ها فوایدی مترتّب است. به‌طوری‌که به نظر مرتضی مطهری اگر بالفرض محال در جهان شرور نبود، دستگاه عالم به گونه‌ای مختل می‌شد که خیرات نیز امکان وجود پیدا نمی‌کردند.[۱۳۶]

یک جنبه از فواید شرور، مربوط به زمینه‌سازی آن‌ها برای تکامل بشر است. ساختار آدمی به گونه‌ای است که توانایی‌ها و استعدادهایش در سایه مواجهه با مشکلات شکوفا می‌شود. ما از پیروزی هایمان لذّت می‌بریم؛ اما از سختی‌ها درس می‌گیریم.

جنبه دیگری که برای شرور به عنوان فایده و حکمت ذکر شده، مسئله آزمون الهی است.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "The Problem of Evil", Michael Tooley
  2. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ نایجل واربرتون، الفبای فلسفه، ترجمه مسعود علیا، صفحهٔ ۴۱
  4. The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "The Problem of Evil", Michael Tooley
  5. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Logical Problem of Evil", James R. Beebe
  6. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  7. Peter van Inwagen (2008). The Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 120, 123–26, context: 120–33. ISBN 978-0-19-954397-7.
  8. Nicholas J. Rengger, Moral Evil and International Relations, in SAIS Review 25:1, Winter/Spring 2005, pp. 3–16
  9. Peter Kivy, Melville's Billy and the Secular Problem of Evil: the Worm in the Bud, in The Monist (1980), 63
  10. Kekes, John (1990). Facing Evil. Princeton: Princeton UP. ISBN 978-0-691-07370-5.
  11. Timothy Anders, The Evolution of Evil (2000)
  12. Lawrence C. Becker; Charlotte B. Becker (2013). Encyclopedia of Ethics. Routledge. pp. 147–49. ISBN 978-1-135-35096-3.
  13. Problem of Evil, Paul Brians, Washington State University
  14. Stephen D. O'Leary (1998). Arguing the Apocalypse. Oxford University Press. pp. 34–35. ISBN 978-0-19-535296-2., Quote: "As Max Weber notes, however, it is in monotheistic religions that this problem becomes acute."
  15. Peter Harvey (2013). An Introduction to Buddhism: Teachings, History and Practices. Cambridge University Press. pp. 37, 141. ISBN 978-0-521-85942-4.
  16. Arthur Herman, The problem of evil and Indian thought, 2nd Edition, Motilal Banarsidass, شابک ‎۸۱−۲۰۸۰۷۵۳۷, pp. 5 with Part II and III of the book
  17. عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان‌ناپذیری وجود خدا، صفحهٔ ۳۰۸،۳۱۰
  18. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۲
  19. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  20. Peter Harvey (2013). An Introduction to Buddhism: Teachings, History and Practices. Cambridge University Press. pp. 37, 141. ISBN 978-0-521-85942-4.
  21. Gregory A. Boyd (2003), Is God to Blame? (InterVarsity Press), شابک ‎۹۷۸−۰۸۳۰۸۲۳۹۴۹, pp. 55–58
  22. Peter van Inwagen (2008). The Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 22, 26–30, 6–10. ISBN 978-0-19-954397-7.
  23. Linda Edwards (2001). A Brief Guide to Beliefs: Ideas, Theologies, Mysteries, and Movements. Westminster John Knox Press. p. 59. ISBN 978-0-664-22259-8.
  24. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  25. John Swinton (2007). Raging with Compassion: Pastoral Responses to the Problem of Evil. Wm. B. Eerdmans. pp. 33–35, 119, 143. ISBN 978-0-8028-2997-9.
  26. Susan Neiman (2004). Evil in Modern Thought: An Alternative History of Philosophy. Princeton University Press. pp. 119–20, 318–22. ISBN 978-0691117928.
  27. Micha de Winter (2012). Socialization and Civil Society. Springer. pp. 69–70. ISBN 978-94-6209-092-7.
  28. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  29. The formulation may have been wrongly attributed to Epicurus by Lactantius, who, from his Christian perspective, regarded Epicurus as an atheist. According to Mark Joseph Larrimore, (2001), The Problem of Evil, pp. xix–xxi. Wiley-Blackwell. According to Reinhold F. Glei, it is settled that the argument of theodicy is from an academical source which is not only not epicurean, but even anti-epicurean. Reinhold F. Glei, Et invidus et inbecillus. Das angebliche Epikurfragment bei Laktanz, De ira dei 13, 20–21, in: Vigiliae Christianae 42 (1988), pp. 47–58
  30. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Rowe, William L. (1979). "The Problem of Evil and Some Varieties of Atheism". American Philosophical Quarterly. 16: 336–37.
  32. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  33. Draper, Paul (1989). "Pain and Pleasure: An Evidential Problem for Theists". Noûs. 23 (3): 331–50. doi:10.2307/2215486. JSTOR 2215486.
  34. Peter van Inwagen (2008). The Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 120, 123–26, context: 120–33. ISBN 978-0-19-954397-7.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Nicola Hoggard Creegan (2013). Animal Suffering and the Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 44–55. ISBN 978-0-19-993185-9.
  36. Michael Murray (2008). Nature Red in Tooth and Claw: Theism and the Problem of Animal Suffering. Oxford University Press. p. 8. ISBN 978-0-19-155327-1.
  37. Michael J. Almeida (2012). Freedom, God, and Worlds. Oxford University Press. pp. 193–94. ISBN 978-0-19-964002-7.
  38. Michael Murray (2008). Nature Red in Tooth and Claw: Theism and the Problem of Animal Suffering. Oxford University Press. p. 2. ISBN 978-0-19-155327-1.
  39. Peter van Inwagen (2008). The Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 120, 123–26, context: 120–33. ISBN 978-0-19-954397-7.
  40. Diogenes Allen (1990). Marilyn McCord Adams and Robert Merrihew Adams (ed.). The Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 204–06. ISBN 978-0-19-824866-8.
  41. William L. Rowe (2007). William L. Rowe on Philosophy of Religion: Selected Writings. Ashgate. pp. 61–64 (the fawn's suffering example). ISBN 978-0-7546-5558-9.
  42. Michael J. Almeida (2012). Freedom, God, and Worlds. Oxford University Press. pp. 193–94. ISBN 978-0-19-964002-7.
  43. Michael J. Almeida (2012). Freedom, God, and Worlds. Oxford University Press. pp. 194–95, for the complete context and alternate formulations see pages 194–217. ISBN 978-0-19-964002-7.
  44. Tambasco, Anthony J., ed. (2001). The Bible on Suffering: Social and Political Implications. New York: Paulist Press. ISBN 978-0-8091-4048-0.
  45. Scott, Mark S. M. (2015). Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil. Fortress Press. ISBN 978-1-4514-6470-2.
  46. Holman Bible Staff (2011). Holman Concise Bible Dictionary. B&H Publishing Group. s.v. evil, sin, suffering.
  47. Okello, Joseph B. Onyango (2017). Evil and Pain: A Critique of the Materialistic Account of Evil. Eugene, Oregon: Wipf and Stock. ISBN 978-1-5326-0134-7.
  48. Swinburne, Richard. (1998). Providence and the Problem of Evil. Oxford: Oxford University Press, p. 16.
  49. Swinburne, Richard. (1998). Providence and the Problem of Evil. Oxford: Oxford University Press, pp. 28–29.
  50. Scott, Mark S. M. (2015). Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil. Fortress Press. ISBN 978-1-4514-6470-2.
  51. Scott, Mark S. M. (2015). Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil. Fortress Press. ISBN 978-1-4514-6470-2.
  52. Scott, Mark S. M. (2015). Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil. Fortress Press. ISBN 978-1-4514-6470-2.
  53. Scott, Mark S. M. (2015). Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil. Fortress Press. ISBN 978-1-4514-6470-2.
  54. Scott, Mark S. M. (2015). Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil. Fortress Press. ISBN 978-1-4514-6470-2.
  55. Scott, Mark S. M. (2015). Pathways in Theodicy: An Introduction to the Problem of Evil. Fortress Press. ISBN 978-1-4514-6470-2.
  56. Gregg, Brian Han (2016). What Does the Bible Say About Suffering?. Downer's Grove, Illinois: IVP Academic. ISBN 978-0-8308-5145-4.
  57. Gregg, Brian Han (2016). What Does the Bible Say About Suffering?. Downer's Grove, Illinois: IVP Academic. ISBN 978-0-8308-5145-4.
  58. Leaman, Oliver (1995). Evil and Suffering in Jewish Philosophy. New York: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-41724-2.
  59. Friesenhahn, Jacob H. (2016). The Trinity and Theodicy: The Trinitarian Theology of von Balthasar and the Problem of Evil. New York: Routledge. ISBN 978-1-409-40801-7.
  60. Ko, Grace (2014). Theodicy in Habakkuk. United Kingdom: Paternoster.
  61. Linafelt, Tod, ed. (2000). "Isaiah and Theodicy after the Shoah". Strange Fire: Reading the Bible After the Holocaust. New York University Press. ISBN 978-0-8147-5165-7.
  62. Blenkinsopp, Joseph (1990). Ezekiel. Louisville: John Knox Press. ISBN 978-0-8042-3118-3.
  63. Schart, Aaron (2003). Redditt, Paul L. (ed.). Thematic Threads in the Book of the Twelve. New York: De Gruyter. ISBN 978-3-11-017594-3.
  64. Ko, Grace (2014). Theodicy in Habakkuk. United Kingdom: Paternoster.
  65. Schart, Aaron (2003). Redditt, Paul L. (ed.). Thematic Threads in the Book of the Twelve. New York: De Gruyter. ISBN 978-3-11-017594-3.
  66. Gregg, Brian Han (2016). What Does the Bible Say About Suffering?. Downer's Grove, Illinois: IVP Academic. ISBN 978-0-8308-5145-4.
  67. Haldane, J.J. (2003). Atheism and Theism (Second ed.). Blackwell Publishing. pp. 102–05. ISBN 978-0-631-23259-9.
  68. Heidegger, Martin (2003) [1962]. Being and Time. Blackwell. pp. 426–27 (H 374) 458–72 (H 406–21). ISBN 978-0-631-19770-6.
  69. Summa Contra Gentiles III c. 7
  70. "SUMMA THEOLOGIAE: The cause of evil (Prima Pars, Q. 49)". www.newadvent.org.
  71. "SUMMA THEOLOGIAE: The cause of evil (Prima Pars, Q. 49)". www.newadvent.org.
  72. Luther, Martin (1525). On the Bondage of the Will.
  73. The Problem of Evil in the Western Tradition: From the Book of Job to Modern Genetics, Joseph F. Kelly, p. 94–96
  74. "Quelle puissance ?". andregounelle.fr.
  75. Stereoweb (1 July 2018). "Puissant - Tout-Puissant - Oratoire du Louvre". Oratoire du Louvre.
  76. Millard J. Erickson, Christian Theology, Second Edition, Baker Academic, 2007, pp. 445–46.
  77. Robert Peel, 1987, Spiritual Healing in a Scientific Age, San Francisco, Harper and Row, 1987
  78. Ben Dupre, "The Problem of Evil," 50 Philosophy Ideas You Really Need to Know, London, Quercus, 2007, p. 166: "Denying that there is ultimately any such thing as evil, as advocated by Christian Scientists, solves the problem at a stroke, but such a remedy is too hard for most to swallow."
  79. "Why All Suffering Is Soon to End", The Watchtower, 15 May 2007, p. 21, "For some, the obstacle [to believing in God] involves what is often called the problem of evil. They feel that if God exists and is almighty and loving, the evil and suffering in the world cannot be explained. No God who tolerates evil could exist, they reason... Satan has surely proved adept at blinding human minds. ...God is not responsible for the wickedness so prevalent in the world." [emphasis added]
  80. Penton, M.J. (1997). Apocalypse Delayed. University of Toronto Press. pp. 189–90. ISBN 9780802079732.
  81. Book of Mormon, 2 Nephi الگو:Lds
  82. Mr Ibrahim M Abu-Rabi (2013). Theodicy and Justice in Modern Islamic Thought: The Case of Said Nursi. Ashgate. pp. 11–13. ISBN 978-1-4094-8095-2.
  83. Ayman Shihadeh (2006). Josef W. Meri and Jere L. Bacharach (ed.). Medieval Islamic Civilization: L–Z, index. Routledge. p. 772. ISBN 978-0-415-96692-4.
  84. Anna-Teresa Tymieniecka; Nazif Muhtaroglu (2009). Classic Issues in Islamic Philosophy and Theology Today. Springer. pp. 117, 128–32. ISBN 978-90-481-3573-8.
  85. Mr Ibrahim M Abu-Rabi (2013). Theodicy and Justice in Modern Islamic Thought: The Case of Said Nursi. Ashgate. pp. 11–13. ISBN 978-1-4094-8095-2.
  86. Ayman Shihadeh (2006). Josef W. Meri and Jere L. Bacharach (ed.). Medieval Islamic Civilization: L–Z, index. Routledge. p. 772. ISBN 978-0-415-96692-4.
  87. Ayman Shihadeh (2006). Josef W. Meri and Jere L. Bacharach (ed.). Medieval Islamic Civilization: L–Z, index. Routledge. p. 772. ISBN 978-0-415-96692-4.
  88. Mr Ibrahim M Abu-Rabi (2013). Theodicy and Justice in Modern Islamic Thought: The Case of Said Nursi. Ashgate. pp. 11–13. ISBN 978-1-4094-8095-2.
  89. Shams C. Inati (2000). The Problem of Evil: Ibn Sînâ's Theodicy. Global Academic. pp. 67–71, 171–72. ISBN 978-1-58684-006-8.
  90. Shams C. Inati (2000). The Problem of Evil: Ibn Sînâ's Theodicy. Global Academic. pp. 67–71, 171–72. ISBN 978-1-58684-006-8.
  91. Henning Graf Reventlow; Yair Hoffman (2004). The Problem of Evil and its Symbols in Jewish and Christian Tradition. Bloomsbury Academic. p. 17. ISBN 978-0-8264-0085-7.
  92. Roland Enmarch (2008), Theodicy, UCLA Encyclopedia of Egyptology, Editors: Dieleman and Wendrich
  93. Roland Enmarch (2008), Theodicy, UCLA Encyclopedia of Egyptology, Editors: Dieleman and Wendrich
  94. Homer (1990). The Iliad. NewYork: Penguin Books.
  95. Kirby, John. "Gods and Goddesses". Gale Virtual Reference Library. Retrieved 12 December 2014.
  96. P. Koslowski (2001). The Origin and the Overcoming of Evil and Suffering in the World Religions. Springer. pp. 10–15. ISBN 978-1-4020-0187-1.
  97. Masao Abe (2007). Paul O. Ingram and Frederick J. Streng (ed.). Buddhist-Christian Dialogue: Mutual Renewal and Transformation. Wipf and Stock. pp. 145–47. ISBN 978-1-55635-381-9.
  98. E. B. Cowell (ed.) (1895, 2000), The Jataka or Stories of the Buddha's Former Births (6 vols.), p. 110. Retrieved 22 December 2008 from "Google Books" at [۱]
  99. John Bowker (1975). Problems of Suffering in Religions of the World. Cambridge University Press. pp. 194, 206–20. ISBN 978-0-521-09903-5.
  100. Justin P. McBrayer; Daniel Howard-Snyder (2014). The Blackwell Companion to The Problem of Evil. Wiley. p. 26. ISBN 978-1-118-60797-8.
  101. Hospers, John. An Introduction to Philosophical Analysis. 3rd Ed. Routledge, 1990, p. 310.
  102. Justin P. McBrayer; Daniel Howard-Snyder (2014). The Blackwell Companion to The Problem of Evil. Wiley. p. 26. ISBN 978-1-118-60797-8.
  103. Hume, David. "Dialogues Concerning Natural Religion". Project Gutenberg. Retrieved 12 January 2012.
  104. Making the Task of Theodicy Impossible?, William Dembski (2003), Baylor University, p. 11
  105. Making the Task of Theodicy Impossible?, William Dembski (2003), Baylor University, p. 11
  106. See Kant's essay, "Concerning the Possibility of a Theodicy and the Failure of All Previous Philosophical Attempts in the Field" (1791). Stephen Palmquist explains why Kant refuses to solve the problem of evil in "Faith in the Face of Evil", Appendix VI of Kant's Critical Religion (Aldershot: Ashgate, 2000).
  107. Making the Task of Theodicy Impossible?, William Dembski (2003), Baylor University, p. 12
  108. Cahn, Stephen M. (1977). "Cacodaemony". Analysis, Vol. 37, No. 2, pp. 69–73.
  109. Law, Stephen (2010). "The Evil-God Challenge". Religious Studies 46 (3): 353–73
  110. Dittman, Volker and Tremblay, François "The Immorality of Theodicies". StrongAtheism.net. 2004.
  111. Stretton, Dean (1999). "The Moral Argument from Evil". The Secular Web. Retrieved 10 April 2014.
  112. Rachels, James (1997). "God and Moral Autonomy". Retrieved 10 April 2014.
  113. Bradley, Raymond (1999). "A Moral Argument for Atheism". The Secular Web. Retrieved 10 April 2014.
  114. David Hume. Dialogues Concerning Natural Religion. Project Gutenberg (e-text).
  115. جی. ال. مکی، شر و قدرت مطلق
  116. عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان ناپذیری وجود خدا، صفحهٔ ۳۰۹
  117. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۱
  118. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۱
  119. ۱۱۹٫۰ ۱۱۹٫۱ ۱۱۹٫۲ مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۳
  120. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۲
  121. الوین پلانتینگا، فلسفه دین، خدا، اختیار و شر
  122. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۴
  123. خسروی سرشکی، «تبیین دیدگاه کِنِث سورین در نقد گفتمانی تئودیسه‌ها»، ۱۳۹۶ش، ص۱۲و۱۳.
  124. ریچارد داوکینز، پندار خدا، صفحهٔ ۶۸
  125. ۱۲۵٫۰ ۱۲۵٫۱ مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۶
  126. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۸
  127. ۱۲۷٫۰ ۱۲۷٫۱ جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۳
  128. ۱۲۸٫۰ ۱۲۸٫۱ نایجل واربرتون، مبانی فلسفه، صفحهٔ ۴۱
  129. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۶۰
  130. ۱۳۰٫۰ ۱۳۰٫۱ مرتضی مطهری، جلد ۶ مجموعه آثار، صفحهٔ ۹۲۷
  131. نایجل واربرتون، مبانی فلسفه، صفحهٔ ۴۸
  132. نایجل واربرتون، الفبای فلسفه، صفحهٔ ۴۸
  133. ۱۳۳٫۰ ۱۳۳٫۱ جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۵
  134. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۶
  135. جعفر سبحانی و محمد محمد رضایی (۱۳۸۷اندیشه اسلامی ۱ (ویراست دوم)، تهران: دفتر نشر معارف، ص. صفحهٔ ۱۲۹
  136. مرتضی مطهری، توحید، صفحه ۲۷۰ تا ۲۸۱

منابع

  • Dialogues concerning Natural Religion - David Hume

پیوند به بیرون

انگلیسی

دائرةالمعارف‌ها

مطالعه بیش‌تر

فارسی

  • مرتضی مطهری، «توحید و مسئله شرور»، توحید، ص. ص ۲۷۹ به بعد

انگلیسی

  • Beebe, James R. (2006). "The Logical Problem of Evil". In Fieser, James; Bradley, Dowden (eds.). The Internet Encyclopedia of Philosophy..
  • Boyd, Gregory A. (2003). Is God to Blame?. InterVarsity Press. ISBN 0830823948.
  • Thomas Nixon Carver 1908. "The Economic Basis of the Problem of Evil," Harvard Theological Review, 1(1), pp. 97-۱۱۱.
  • Wilson, William McF.; Hartt, Julian N. (2004). "Farrer's Theodicy". In Hein, David; Henderson, Edward (eds.). Captured by the Crucified: The Practical Theology of Austin Farrer. New York: T & T Clark International. pp. ۱۰۰–۱۱۸. ISBN 0567025101..
  • Haught, James A. (1996). 2,000 Years of Disbelief: Famous People with the Courage to Doubt. Amherst, N.Y.: Prometheus Books. ISBN 1-57392-067-3..
  • Hick, John (1966). Evil and the God of Love. London: Macmillan. ISBN 978-0060639020..
  • Mackie, J. L. (1982). The Miracle of Theism. Oxford: Oxford University Press. ISBN 978-0060639020..
  • Murray, Michael (1998). "Leibniz on the Problem of Evil". In Zalta, Edward N. (ed.). The Stanford Encyclopedia of Philosophy..
  • Palmquist, Stephen (2000). "Faith in the Face of Evil (Appendix VI)". Kant's Critical Religion. Aldershot, England: Ashgate. ISBN 0-7546-1333-X..
  • Plantinga, Alvin (1977). God, Freedom, and Evil. Grand Rapids, MI: Eerdmans. ISBN 978-0802817310..
  • Plantinga, Alvin (1974). The Nature of Necessity. Oxford: Clarendon Press. ISBN 978-0198244141..
  • Swinburne, Richard (1997). The Coherence of Theism. Oxford: Clarendon Press. ISBN 978-0198240709..
  • Tooley, Michael (2002). "The Problem of Evil". In Zalta, Edward N. (ed.). The Stanford Encyclopedia of Philosophy..
  • Trakakis, Nick (2006). "Evidential Problem of Evil". In Fieser, James; Bradley, Dowden (eds.). The Internet Encyclopedia of Philosophy..
  • Dostoevsky, Fyodor. The Brothers Karamazov, 1881. Chapters "Rebellion" and "The Grand Inquisitor"
  • Hick, John. Evil and the God of Love, 1966. (Palgrave Macmillan, Rev. ed. , 2007)
  • Ormsby, Eric. Theodicy in Islamic Thought (Princeton University Press, 1984)
  • Stewart, Matthew. The Courtier and the Heretic: Leibniz, Spinoza and the Fate of God in the Modern World (W.W. Norton, 2005)
  • Kenneth Surin (1986), Theology and the Problem of Evil, Basil Blackwell, First published.
  1. Omniscient means "all-knowing", omnipotent means "all-powerful, almighty", and omnibenevolent refers to the quality of "all-good, all-loving".[۲۲][۲۳]
  2. Nicola Creegan has presented the logical and evidential versions of the problem of evil when applied to animal suffering.[۳۵]


خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «پانویس» وجود دارد، اما برچسب <references group="پانویس"/> متناظر پیدا نشد. ().