پرش به محتوا

مسئله شر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
افزودن الگو
ترجمه یک سری از بخش‌های en wiki ...
خط ۱: خط ۱:
{{خدا}}{{نوارکناری بی‌خدایی}}
{{خدا}}{{نوارکناری بی‌خدایی}}
'''مسئلهٔ شَر''' {{به انگلیسی|Problem of Evil}} مسئله توضیح این معناست که چگونه می‌توان بین صفاتی که به خدا نسبت داده‌اند و واقعیت انکارناپذیر [[شر]] جمع کرد، و این یکی از جدّی‌ترین و خطیرترین ایرادهایی است که در خصوص اعتقاد به [[وجود خدا|وجود خدای]] خداناباوران صورت بسته است.<ref name="ReferenceA">نایجل واربرتون، الفبای فلسفه، ترجمه مسعود علیا، صفحهٔ ۴۱</ref>
'''مسئله شر''' این پرسش است که چگونه وجود شر را با وجود خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وفق داد ([[خداباوری]] را ببینید)<ref name="Stanford">The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "[https://plato.stanford.edu/entries/evil The Problem of Evil]", Michael Tooley</ref><ref name="IepEvidential">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref> و این یکی از جدّی‌ترین و خطیرترین ایرادهایی است که در خصوص اعتقاد به [[وجود خدا|وجود خدای]] خداناباوران صورت بسته است.<ref name="ReferenceA">نایجل واربرتون، الفبای فلسفه، ترجمه مسعود علیا، صفحهٔ ۴۱</ref> '''برهان شر''' ادعا می کند که چون شر وجود دارد، یا خدا وجود نداد یا خدا همه آن سه ویژگی گفته شده را ندارد. به طور سنتی تلاش هایی برای نشان دادن نقیض این تحت عنوان [[تئودیسه]] انجام شده است. در کنار فلسفه دین، مسئله شر همچنین در فیلدهای الهیات و فلسفه اخلاق حائز اهمیت است.


مسئله شر اغلب به دو شکل فرموله می شود: مسئله منطقی شر و مسئله مدرکی شر. شکل منطقی برهان سعی می کند تا امکان ناپدیری منطقی وجود خدا و شر با هم را نشان دهد،<ref name="Stanford2">The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "[https://plato.stanford.edu/entries/evil The Problem of Evil]", Michael Tooley</ref><ref name="IepLogical">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-log.htm The Logical Problem of Evil]", James R. Beebe</ref> در حالی که شکل مدرکی سعی می کند تا نشان دهد با توجه به شر موجود در جهان، که وجود خدایی قادر مطلق، عالم مطلق و تماما خوب غیر محتمل یا بعید است.<ref name="IepEvidential2">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref> مسئله شر به اشکال ناانسانی حیات بسط داده شده است، تا شامل زجر حیوانات از شرور طبیعی و [[حیوان‌آزاری|ستم انسان بر ضد آن ها]] بشود.<ref name="inwagenp120">{{cite book|author=Peter van Inwagen|title=The Problem of Evil|url=https://books.google.com/books?id=iQhUrE8BYFIC|year=2008|publisher=Oxford University Press|isbn=978-0-19-954397-7|pages=120, 123–26, context: 120–33}}</ref>
'''برهان شر'''، که خدای [[ادیان ابراهیمی]] (قادر مطلق، دانای مطلق، و خیرخواه اعلی) را هدف گرفته‌است، مدعی می‌شود که چون شر وجود دارد، یا خدا وجود ندارد یا هر سه آن صفات ذکر شده را با هم ندارد. این برهان به دو شکل برهان '''مبتنی بر شواهد''' یا برهان '''استنتاجی''' ممکن است از آن یاد شود.


در این حال پاسخ ها به نسخه های مختلف مسئله شر، به سه شکل می آیند: ردیات، دفاعیات، و تئودیسه‌ها. گستره وسیعی از پاسخ ها بر ضد این سه استدلال ارائه شده اند. همچنین مباحثات بسیاری در باب شر و مسائل پیوسته در دیگر فیلدهای فلسفه وجود دارد، همچون فلسفه اخلاق سکولار<ref>Nicholas J. Rengger, ''Moral Evil and International Relations'', in ''[[SAIS Review]]'' 25:1, Winter/Spring 2005, pp. 3–16</ref><ref>Peter Kivy, ''Melville's Billy and the Secular Problem of Evil: the Worm in the Bud'', in ''[[The Monist]]'' (1980), 63</ref><ref>{{cite book|last=Kekes|first=John|authorlink=John Kekes|title=Facing Evil|publisher=Princeton UP|year=1990|location=Princeton|url=|id=|isbn=978-0-691-07370-5}}</ref>، و اخلاقیات فرگشتی.<ref>Timothy Anders, ''The Evolution of Evil'' (2000)</ref><ref>{{cite book|author1=Lawrence C. Becker|author2=Charlotte B. Becker|title=Encyclopedia of Ethics|url=https://books.google.com/books?id=KfeOAQAAQBAJ|year=2013|publisher=Routledge|isbn=978-1-135-35096-3|pages=147–49}}</ref> اما همان طور که معمولا مفهوم شده است، «مسئله شر» در زمینه‌ای الهیاتی اقامه می‌شود.
این برهان تلاش می‌کند تا نشان دهد که میان دو [[قضیه]]‌ی وجود [[خدا]] و وجود [[شر]]، [[تناقض]] وجود دارد، و بنابر اصل تناقض، تنها یکی از این دو قضیه می‌توانند درست باشند.<ref>عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان‌ناپذیری وجود خدا، صفحهٔ ۳۰۸،۳۱۰</ref> از آن‌جا که در وجود شر شکی نیست، صدق قضیهٔ دوم، مستلزم نادرست بودن قضیه نخست است، و بنابراین خدا نمی‌تواند وجود داشته باشد.

مسئله شر بحدت به ادیان توحیدی مانند مسیحیت، اسلام، و یهودیت که به خدایی توحیدی که قادر مطلق، دانای مطلق، و خیرخواه مطلق باور دارند، اعمال می شود؛<ref>[https://web.archive.org/web/20161018125339/http://public.wsu.edu/~brians/hum_303/evil.html Problem of Evil], Paul Brians, Washington State University</ref><ref>{{cite book|author=Stephen D. O'Leary|title=Arguing the Apocalypse|url=https://books.google.com/books?id=slB8WHY9B6QC&pg=PA34|year=1998|publisher=Oxford University Press|isbn=978-0-19-535296-2|pages=34–35}}, Quote: "As Max Weber notes, however, it is in monotheistic religions that this problem becomes acute."</ref> اما این سوال که «چرا شر وجود دارد؟» همچنینی در ادیانی که غیر خداباورانه و چندخدایی نیز، همچون آئین بودایی، هندوئیسم، و آیین جین مورد مطالعه قرار گرفته است.<ref name="Harvey2013p141">{{cite book|author=Peter Harvey|title=An Introduction to Buddhism: Teachings, History and Practices|url=https://books.google.com/books?id=u0sg9LV_rEgC|year=2013|publisher=Cambridge University Press|isbn=978-0-521-85942-4|pages=37, 141}}</ref><ref name="arthurhermanp5">Arthur Herman, The problem of evil and Indian thought, 2nd Edition, Motilal Banarsidass, {{ISBN|81-20807537}}, pp. 5 with Part II and III of the book</ref>

این برهان تلاش می‌کند تا نشان دهد که میان دو [[قضیه]]‌ی وجود [[خدا]] و وجود [[شر]]، [[تناقض]] وجود دارد، و بنابر اصل تناقض، تنها یکی از این دو قضیه می‌توانند درست باشند.<ref>عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان‌ناپذیری وجود خدا، صفحهٔ ۳۰۸،۳۱۰</ref>

== فرمولاسیون و استدلال‌های مفصل ==
{{see|Existence of God}}مسئله شر به چالش وفق دادن باور به خدایی عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه مطلق، با وجود شر و زجر در جهان ارجاع دارد.<ref name="IepEvidential3">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref><ref name="Harvey2013p1412">{{cite book|author=Peter Harvey|title=An Introduction to Buddhism: Teachings, History and Practices|url=https://books.google.com/books?id=u0sg9LV_rEgC|year=2013|publisher=Cambridge University Press|isbn=978-0-521-85942-4|pages=37, 141}}</ref><ref name="boydp56">Gregory A. Boyd (2003), ''Is God to Blame?'' (InterVarsity Press), {{ISBN|978-0830823949}}, pp. 55–58</ref>{{refn|Omniscient means "all-knowing", omnipotent means "all-powerful, almighty", and omnibenevolent refers to the quality of "all-good, all-loving".<ref>{{cite book|author=Peter van Inwagen|title=The Problem of Evil|url=https://books.google.com/books?id=iQhUrE8BYFIC|year=2008|publisher=Oxford University Press |isbn=978-0-19-954397-7|pages=22, 26–30, 6–10}}</ref><ref name="Edwards2001">{{cite book|author=Linda Edwards |title=A Brief Guide to Beliefs: Ideas, Theologies, Mysteries, and Movements |url=https://books.google.com/books?id=edT9ZBiroCQC&pg=PA59 |year=2001|publisher=Westminster John Knox Press |isbn=978-0-664-22259-8 |page=59}}</ref>|group=note}} این مسئله ممکن است یا به صورت تجربی یا به صورت تئوریک مطرح شود.<ref name="IepEvidential4">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref> مسئله تجربی، دشواری در باور به مفهومی از خدایی عشق‌ورزنده یا مهربان هنگام مواجه شدن با زجر یا شر در جهان حقیقی است، همچون از جانب اپیدمی‌ها، جنگ‌ها، یا قتل، یا تجاوز یا حملات تروریستی یا وحشت‌افزا، که در آن بچه‌ها، زنان، مزدان، یا فردی دوست‌داشتنی یا عزیزی تبدیل به یک قربانی می‌شود.<ref>{{cite book|author=John Swinton|title=Raging with Compassion: Pastoral Responses to the Problem of Evil|url=https://books.google.com/books?id=sT42mz7G_68C|year=2007|publisher=Wm. B. Eerdmans|isbn=978-0-8028-2997-9|pages=33–35, 119, 143}}</ref><ref>{{cite book|author=Susan Neiman|title=Evil in Modern Thought: An Alternative History of Philosophy|url=https://books.google.com/books?id=28ts5lckpOwC|date=2004|publisher=Princeton University Press|isbn=978-0691117928|pages=119–20, 318–22}}</ref><ref>{{cite book|author=Micha de Winter|title=Socialization and Civil Society|url=https://books.google.com/books?id=pHRJamJh7XMC|year=2012|publisher=Springer|isbn=978-94-6209-092-7|pages=69–70}}</ref> مسئله شر مسئله ای نظری همچنین هست، که معمولا توسط محققان دین در دو رقم مور وصف و مطالعه قرار می گیرد: مسئله منطقی و مسئله مدرکی.<ref name="IepEvidential5">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref>

=== مسئله منطقی شر ===
مسئله منطقی شر، با سرچشمه گرفتن از فیلوف یونانی اپیکور،<ref>The formulation may have been wrongly attributed to Epicurus by Lactantius, who, from his Christian perspective, regarded Epicurus as an [[atheist]]. According to Mark Joseph Larrimore, (2001), ''The Problem of Evil'', pp. xix–xxi. Wiley-Blackwell. According to [[Reinhold F. Glei]], it is settled that the argument of theodicy is from an academical source which is not only not epicurean, but even anti-epicurean. Reinhold F. Glei, ''Et invidus et inbecillus. Das angebliche Epikurfragment bei Laktanz, De ira dei 13, 20–21'', in: ''Vigiliae Christianae'' 42 (1988), pp. 47–58</ref> به این صورت است:

# اگر خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وجود داشته باشد، آن‌گاه شر وجود ندارد.
# شر در جهان وجود دارد.
# در نتیجه، خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دانای مطلق وجود ندارد.

این برهان به شکل [[نفی تالی]] می‌باشد، و به لحاظ منطقی معتبر است: اگر مقدماتش صحیح باشند، نتیجه بضرورت حاصل می شود. برای نشان دادن این که مقدمه اول، شدنی است، نسخه های متعاقبی به بسط روی آن می انجامند، مانند این نمونه امروزی:<ref name="IepEvidential6">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref>

# خدا وجود دارد.
# خدا قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق است.
# موجودی قادر مطلق این قدرت را دارد که از به وجود آمدن شر جلوگیری کند.
# خدایی خیرخواه مطلق می خواهد تا از همه شرور جلوگیری کند.
# موجودی دانای مطلق هر طریقی را که در آن شرور می توانند به وجود بیایند می داند، و هر طریقی را که آن شرور می توانند جلوگیری شوند می داند.
# موجودی که هر طریقی را که در آن شری می تواند به وجود بیاید می داند، و قادر است تا از به وجود آمدن آن شر جلوگیری کند، و می خواهد که این کار را بکند، از وجود آن شر جلوگیری می کند.
# اگر خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وجود داشته باشد، آن گاه هیچ شری وجود ندارد.
# شر وجود دارد (تناقض منطقی).

هر دوی این براهین این طور مفهوم می شوند که دارند دو شکل مسئله 'منطقی' شر را ارائه می کنند. آن ها سعی دارند تا نشان دهند که گزاره های مفروض به تناقض منطقی منجر می شود و بنابراین همه شان نمی توانند درست باشند. بیش تر مناظره فلسفی بر گزاره هایی تمرکز کرده که اظهار می کنند نمی تواند خدا با همه شرور وجود داشته باشند، یا این که خواهد از آن ها جلوگیری کند. (گزاره های ۴ و ۶)، که مدافعان خداباوری (برای مثال، لایبنتز) استدلال می کنند که خدا می تواند خیلی خوب با شر وجود داشته باشد و شر را اجازه دهد به منظور نائل شدن به خیری بالاتر.

اگر خدا هر کدام از این کیفیات—عالم مطلق، قادر مطلق، یا خیرخواه مطلق— را کم داشت باشد آن گاه مسئله منطقی شر می تواند برطرف شود. الهیات پروسه (Process theology) و خداباوری باز (Open theism) مواض دیگری اند که قدرت مطلق یا علم مطلق خدا را (آن طور که در الهیات سنتی تعریف شده اند) محدود می کنند. دیستئیسم (Dystheism) این اعتقاد است که تماما خوب نیست.

=== مسئله مدرکی شر ===
'''مسئله مدرکی شر''' (که همچنین به آن تحت عنوان نسخه احتمالاتی یا استقرائی مسئله نیز اشاره می شود) به دنبال این است تا نشان دهد که وجود شر، اگرچه منطقا با وجود خدا سازگار باشد، احتمال صحت خداباوری را پایین می آورد یا بر ضد آن به شمار می آید. به عنوان نمونه، یک منتقد این تفکر پلانتیگا، تفکر «یک روح ناانسانی نیرومند» که سبب شرور طبعی می شود، ممکن است بپذیرد که وجود چنین موجودی منطقا غیرممکن نیست اما استدلال کند که به دلیل فقدان شواهد علمی برای وجودش این بسیار بعید است و بنابراین توضیحی قانع ناکننده برای حضور شرور طبیعی است. هر دو نسخه‌های هم مطلق و هم نسبی مسئله مدرکی شر در زیر ارائه شده اند.

نسخه ای توسط [[ویلیام ال. رو|ویلیام ل. رو]]:

# نمونه‌هایی از زجر شدید که موجودی قادر مطلق، دانای مطلق، می‌توانست جلویشان را بگیرد بدون این که بدانگونه خیری بالاتر از دست برود یا شری متساویا بد یا بدتر روا شود، وجود دارد.
# موجودی عالم مطلق،از وقوع هر زجر شدیدی که می توانست جلوگیری می‌کرد، مگر این که نتواند این طور کند بدون این که بدانگونه خیری بالاتر از دست برود یا شری متساویا بد یا بدتر روا شود.
# (در نتیجه) موجودی قادر مطلق، عالم مطلق، تمام خوب وجود ندارد.<ref name="IepEvidential7">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref>

موردی دیگر توسط Paul Draper:

# زجر بی‌جا وجود دارد.
# فرضیه بی‌تفاوتی، یعنی، که اگر موجوداتی فراطبیعی وجود دارند آنان نسبت به زجر بی‌جا بی‌تفاوتند.، تبیینی بهتر برای (۱) است تا خداباوری.
# بنابراین، شواهد این را رجحان می‌دهند که هیچ خدایی، آن طور که به طور عام توسط خداباوران مفهوم شده است، وجود ندارد.<ref>{{cite journal|last=Draper|first=Paul|year=1989|title=Pain and Pleasure: An Evidential Problem for Theists|journal=Noûs|volume=23|issue=3|pages=331–50|doi=10.2307/2215486|jstor=2215486|ref=harv}}</ref>


== تاریخچه ==
== تاریخچه ==

نسخهٔ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۱۱

مسئله شر این پرسش است که چگونه وجود شر را با وجود خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وفق داد (خداباوری را ببینید)[۱][۲] و این یکی از جدّی‌ترین و خطیرترین ایرادهایی است که در خصوص اعتقاد به وجود خدای خداناباوران صورت بسته است.[۳] برهان شر ادعا می کند که چون شر وجود دارد، یا خدا وجود نداد یا خدا همه آن سه ویژگی گفته شده را ندارد. به طور سنتی تلاش هایی برای نشان دادن نقیض این تحت عنوان تئودیسه انجام شده است. در کنار فلسفه دین، مسئله شر همچنین در فیلدهای الهیات و فلسفه اخلاق حائز اهمیت است.

مسئله شر اغلب به دو شکل فرموله می شود: مسئله منطقی شر و مسئله مدرکی شر. شکل منطقی برهان سعی می کند تا امکان ناپدیری منطقی وجود خدا و شر با هم را نشان دهد،[۴][۵] در حالی که شکل مدرکی سعی می کند تا نشان دهد با توجه به شر موجود در جهان، که وجود خدایی قادر مطلق، عالم مطلق و تماما خوب غیر محتمل یا بعید است.[۶] مسئله شر به اشکال ناانسانی حیات بسط داده شده است، تا شامل زجر حیوانات از شرور طبیعی و ستم انسان بر ضد آن ها بشود.[۷]

در این حال پاسخ ها به نسخه های مختلف مسئله شر، به سه شکل می آیند: ردیات، دفاعیات، و تئودیسه‌ها. گستره وسیعی از پاسخ ها بر ضد این سه استدلال ارائه شده اند. همچنین مباحثات بسیاری در باب شر و مسائل پیوسته در دیگر فیلدهای فلسفه وجود دارد، همچون فلسفه اخلاق سکولار[۸][۹][۱۰]، و اخلاقیات فرگشتی.[۱۱][۱۲] اما همان طور که معمولا مفهوم شده است، «مسئله شر» در زمینه‌ای الهیاتی اقامه می‌شود.

مسئله شر بحدت به ادیان توحیدی مانند مسیحیت، اسلام، و یهودیت که به خدایی توحیدی که قادر مطلق، دانای مطلق، و خیرخواه مطلق باور دارند، اعمال می شود؛[۱۳][۱۴] اما این سوال که «چرا شر وجود دارد؟» همچنینی در ادیانی که غیر خداباورانه و چندخدایی نیز، همچون آئین بودایی، هندوئیسم، و آیین جین مورد مطالعه قرار گرفته است.[۱۵][۱۶]

این برهان تلاش می‌کند تا نشان دهد که میان دو قضیه‌ی وجود خدا و وجود شر، تناقض وجود دارد، و بنابر اصل تناقض، تنها یکی از این دو قضیه می‌توانند درست باشند.[۱۷]

فرمولاسیون و استدلال‌های مفصل

مسئله شر به چالش وفق دادن باور به خدایی عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه مطلق، با وجود شر و زجر در جهان ارجاع دارد.[۱۸][۱۹][۲۰][note ۱] این مسئله ممکن است یا به صورت تجربی یا به صورت تئوریک مطرح شود.[۲۳] مسئله تجربی، دشواری در باور به مفهومی از خدایی عشق‌ورزنده یا مهربان هنگام مواجه شدن با زجر یا شر در جهان حقیقی است، همچون از جانب اپیدمی‌ها، جنگ‌ها، یا قتل، یا تجاوز یا حملات تروریستی یا وحشت‌افزا، که در آن بچه‌ها، زنان، مزدان، یا فردی دوست‌داشتنی یا عزیزی تبدیل به یک قربانی می‌شود.[۲۴][۲۵][۲۶] مسئله شر مسئله ای نظری همچنین هست، که معمولا توسط محققان دین در دو رقم مور وصف و مطالعه قرار می گیرد: مسئله منطقی و مسئله مدرکی.[۲۷]

مسئله منطقی شر

مسئله منطقی شر، با سرچشمه گرفتن از فیلوف یونانی اپیکور،[۲۸] به این صورت است:

  1. اگر خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وجود داشته باشد، آن‌گاه شر وجود ندارد.
  2. شر در جهان وجود دارد.
  3. در نتیجه، خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و دانای مطلق وجود ندارد.

این برهان به شکل نفی تالی می‌باشد، و به لحاظ منطقی معتبر است: اگر مقدماتش صحیح باشند، نتیجه بضرورت حاصل می شود. برای نشان دادن این که مقدمه اول، شدنی است، نسخه های متعاقبی به بسط روی آن می انجامند، مانند این نمونه امروزی:[۲۹]

  1. خدا وجود دارد.
  2. خدا قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق است.
  3. موجودی قادر مطلق این قدرت را دارد که از به وجود آمدن شر جلوگیری کند.
  4. خدایی خیرخواه مطلق می خواهد تا از همه شرور جلوگیری کند.
  5. موجودی دانای مطلق هر طریقی را که در آن شرور می توانند به وجود بیایند می داند، و هر طریقی را که آن شرور می توانند جلوگیری شوند می داند.
  6. موجودی که هر طریقی را که در آن شری می تواند به وجود بیاید می داند، و قادر است تا از به وجود آمدن آن شر جلوگیری کند، و می خواهد که این کار را بکند، از وجود آن شر جلوگیری می کند.
  7. اگر خدایی قادر مطلق، خیرخواه مطلق و عالم مطلق وجود داشته باشد، آن گاه هیچ شری وجود ندارد.
  8. شر وجود دارد (تناقض منطقی).

هر دوی این براهین این طور مفهوم می شوند که دارند دو شکل مسئله 'منطقی' شر را ارائه می کنند. آن ها سعی دارند تا نشان دهند که گزاره های مفروض به تناقض منطقی منجر می شود و بنابراین همه شان نمی توانند درست باشند. بیش تر مناظره فلسفی بر گزاره هایی تمرکز کرده که اظهار می کنند نمی تواند خدا با همه شرور وجود داشته باشند، یا این که خواهد از آن ها جلوگیری کند. (گزاره های ۴ و ۶)، که مدافعان خداباوری (برای مثال، لایبنتز) استدلال می کنند که خدا می تواند خیلی خوب با شر وجود داشته باشد و شر را اجازه دهد به منظور نائل شدن به خیری بالاتر.

اگر خدا هر کدام از این کیفیات—عالم مطلق، قادر مطلق، یا خیرخواه مطلق— را کم داشت باشد آن گاه مسئله منطقی شر می تواند برطرف شود. الهیات پروسه (Process theology) و خداباوری باز (Open theism) مواض دیگری اند که قدرت مطلق یا علم مطلق خدا را (آن طور که در الهیات سنتی تعریف شده اند) محدود می کنند. دیستئیسم (Dystheism) این اعتقاد است که تماما خوب نیست.

مسئله مدرکی شر

مسئله مدرکی شر (که همچنین به آن تحت عنوان نسخه احتمالاتی یا استقرائی مسئله نیز اشاره می شود) به دنبال این است تا نشان دهد که وجود شر، اگرچه منطقا با وجود خدا سازگار باشد، احتمال صحت خداباوری را پایین می آورد یا بر ضد آن به شمار می آید. به عنوان نمونه، یک منتقد این تفکر پلانتیگا، تفکر «یک روح ناانسانی نیرومند» که سبب شرور طبعی می شود، ممکن است بپذیرد که وجود چنین موجودی منطقا غیرممکن نیست اما استدلال کند که به دلیل فقدان شواهد علمی برای وجودش این بسیار بعید است و بنابراین توضیحی قانع ناکننده برای حضور شرور طبیعی است. هر دو نسخه‌های هم مطلق و هم نسبی مسئله مدرکی شر در زیر ارائه شده اند.

نسخه ای توسط ویلیام ل. رو:

  1. نمونه‌هایی از زجر شدید که موجودی قادر مطلق، دانای مطلق، می‌توانست جلویشان را بگیرد بدون این که بدانگونه خیری بالاتر از دست برود یا شری متساویا بد یا بدتر روا شود، وجود دارد.
  2. موجودی عالم مطلق،از وقوع هر زجر شدیدی که می توانست جلوگیری می‌کرد، مگر این که نتواند این طور کند بدون این که بدانگونه خیری بالاتر از دست برود یا شری متساویا بد یا بدتر روا شود.
  3. (در نتیجه) موجودی قادر مطلق، عالم مطلق، تمام خوب وجود ندارد.[۳۰]

موردی دیگر توسط Paul Draper:

  1. زجر بی‌جا وجود دارد.
  2. فرضیه بی‌تفاوتی، یعنی، که اگر موجوداتی فراطبیعی وجود دارند آنان نسبت به زجر بی‌جا بی‌تفاوتند.، تبیینی بهتر برای (۱) است تا خداباوری.
  3. بنابراین، شواهد این را رجحان می‌دهند که هیچ خدایی، آن طور که به طور عام توسط خداباوران مفهوم شده است، وجود ندارد.[۳۱]

تاریخچه

اپیکورس، واضع نخستین صورت فلسفی برهان شر.

نخستین صورت فلسفی برهان شر را اپیکورس فیلسوف یونان باستان بیان نمود. اپیکور برهان شر را اینگونه طرح می‌کند:

  1. شر در جهان وجود دارد. خدا از وجود شر در جهان آگاه نیست، پس خدا «عالم مطلق» نیست.
  2. شر در جهان وجود دارد. خدا از وجود شر در جهان آگاه است اما از «دفع شر» ناتوان است پس خدا «قادر مطلق» نیست.
  3. شر در جهان وجود دارد. خدا از وجود شر در جهان آگاه است و نسبت به دفع شر توانا است. پس خدا «خیرخواه مطلق» نیست.

قرن‌ها بعد دیوید هیوم به گسترش نظرات اپیکورس در این باب همت گماشت و در خاتمه نوشت: هیچ چیز نمی‌تواند استواری این استدلال را متزلزل سازد، استدلالی چنین کوتاه، چنین واضح، چنین قاطع.[۳۲]

جی. ال. مکی از دیگر قائلان به برهان است و کتاب شر و قدرت مطلق را در همین رابطه تألیف نمود.[۳۳] به نظر مکی مسئله شر نه تنها نمایانگر غیرعقلانی بودن باورهای دینی است؛ بلکه ناسازگاری اجزای آن‌ها را نیز هویدا می‌سازد.[۳۴]

جعفر سبحانی مسئله شر را از مسائل مهم در حوزه دین پژوهی می‌داند و طرح آن را واجد تاریخی به بلندای تاریخ انسان می‌خواند.[۳۵]

مرتضی مطهری نیز آن را به عنوان اشکالی عمومی[۳۶] و مشهور ضد وجود خدا معرفی می‌کند که فلاسفه اروپایی آن را اشکالی لاینحل قلمداد نموده‌اند. البته او تصریح می‌کند که حکمای اسلامی نیز به موضوع مذکور در الهیات ضمن بحث مسئله خیر و شر پرداخته‌اند و درصدد پاسخ گویی برآمده‌اند.[۳۷]

به نظر مطهری، از گذشته تا به امروز، ادبا و شعرا، جایی به شوخی و جایی به جد، از شر سخن گفته‌اند. او عمر خیام را از جمله معدود شعرایی می‌داند که جسارت بیشتری داشته و مسئولیت مصائب عالم هستی را نه به گردن روزگار و چرخ و فلک، بلکه به گردن عاملی بالاتر (خدا) انداخته‌اند.[۳۸] مطهری همچنین وجود شر در عالم را منشأ پیدایش ایده ثنویت در ایران باستان، به عنوان فکری نیمه فلسفی و نیمه مذهبی، می‌داند.[۳۷]

علاوه بر فلاسفه مسلمان، در جهان غرب نیز، کسانی چون الوین پلانتینگا از منتقدان برجسته برهان شر به‌شمار می‌آیند. پلانتینگا در کتاب فلسفه دین، خدا، اختیار و شر به تفضیل به نقد برهان مذکور پرداخته‌است.[۳۹]

شر

در یک تقسیم‌بندی متداول، شر را از جهت مصداق به دو دسته تقسیم می‌کنند: شر اخلاقی و شر طبیعی. شر اخلاقی، شری است که مستقیماً در نتیجه عمل ناپسند انسانی به وجود می‌آید؛ مانند قتل، دزدی، غارت و تجاوز. همچنین زلزله، آتشفشان، سیل، طوفان و امراض لاعلاج نیز نمونه‌هایی از شرور طبیعی هستند.[۳][۴۰]

مواضع طرح و نقد برهان شر

مرتضی مطهری، مسئله شر را از جهت تقریر مسئله و دفاعیاتی که می‌توان در برابر آن ارائه داد، به سه موضع تقسیم می‌کند:

  • موضع اول؛ ماهیت و منشأ شرور
  • موضع دوم؛ انفکاک یا امتناع انفکاک شرور از عالم و انسان
  • موضع سوم؛ اطلاق و نسبیّت شرور و واجد وجوه بودن شرّیت

موضع اول در ارتباط با مسئله ثنویت و دو موضع بعدی در ارتباط با مسئله حکمت و عدل الهی بررسی می‌گردند.[۴۱]

مسئله شر در فلسفه دین در قالب سه مسئله و سه برهان علیه خدا و خداباوری مطرح است:

  • مسئله و برهان منطقی شر: تناقض صفات خدا با وجود شر.
  • مسئله و برهان قرینه‌‌ای شر: دلایل تجویز شر از سوی خداوند.
  • مسئله و برهان اگزیستانسی (وجودی) شر: بی‌معنایی زندگی و ناامیدی انسان.

همچنین در فلسفه دین سه پاسخ برای این براهین وجود دارد که به ترتیب دفاعیه، تئودیسه و تسلا و معنابخشی نام دارد.[۴۲]

موضع اول؛ ماهیت و منشأ شرور

وجودی یا عدمی بودن شرور؛ مسئلهٔ ثنویّت و ساختار معیوب

یکی از تقریرهایی که در گذشته از سوی معتقدان به عقیدهٔ ثنویّت طرح شده، به این صورت است که اشیاء را به دو گروه تقسیم می‌کرده‌اند: گروه خیرات که به مبدئی سراسر خیر منتهی می‌شوند؛ و گروه شرور که منشأیی شر مطلق دارند. پس برای عالم دو مبدأ وجود دارد.[۳۷]

صورت دیگری از این استدلال که اخیراً مطرح شده، موسوم به ساختار معیوب، از سوی ریچارد داوکینز است. او این استدلال را در مستند ریشه همه شر نه برای اثبات ثنویت؛ بلکه برای هجو براهین خداباورانه به کار برده‌است.

منظور داوکینز آنست که اگر از اینکه هر معلولی علتی خواهد و هر نظمی ناظمی و هر حرکتی محرکی و... ریشه‌ای واحد برای تمامی معلول‌ها و نظم‌ها و حرکت‌ها منتج می‌شود؛ به طریق مشابه نیز چون هر مفسده و شری ناشی از شروری است؛ به یک ام‌الفساد به عنوان ریشه تمامی شرور خواهیم رسید.

داوکینز البته در پی اثبات وجود ریشه واحد تمام شرور نیست، بلکه مقصودش تمسخر روش کلامی در شناخت جهان است. از او نقل است که: «آیا زننده نیست که حقیقت عظمایی دربارهٔ کیهان، حاصل یک بازی کلامی باشد؟»[۴۳]

دیدگاه منتقدان

به تصریح حکمای مسلمان، مرگ، فقر، ضعف، پیری، ناتوانی و زشتی از آن جهت که آدمی را فاقد حیات، ثروت، توانایی، جوانی و زیبایی می‌کنند، شر هستند؛ پس فقدان و نداشتن، «بد» است؛ و موجودات دو دسته و دو صنف خوب‌ها و بدها نیستند؛ چون بدی‌ها، نیستی‌ها هستند؛ پس بدی‌ها جز موجودات نیستند.[۴۴]

خالق حیات، خالق حیات است و مرگ نیاز به خالقی جداگانه ندارد، زیرا وقتی حیات محدود به حدی شد، بعد از آن نیستی است؛ و نه آنکه نیستی جداگانه آفریده شده باشد.

مطهری در توضیح بیش تر، نور و تاریکی را مثال می‌زند؛ نور نیازمند منبع است، اما تاریکی نیاز به کانون و منبعی ندارد؛ زیرا جز فقدان نور نیست.[۴۴]

تقریر و نقدی که در بالا مطرح شد، در جهت بررسی مسئله ثنویت و اشکال ساختار معیوب بود؛ اما اینکه چرا خالق عالم خلاء نیستی‌ها و نقص‌ها را با خلقت خوبی‌ها پر نکرده‌است؛ در حیطه موضع دوم است.[۴۵]

موضع دوم؛ انفکاک یا امتناع انفکاک شرور از عالم و انسان

تقریر اپیکورس

  1. حالت اول: شر در جهان وجود دارد، چون خدا از وجود شر بی خبر است؛ در این صورت خدا عالم مطلق نیست.
  2. حالت دوم: شر در جهان وجود دارد، زیرا گرچه خدا از وجود شر باخبر است، اما نمی‌تواند آن را نابود کند؛ در این صورت خدا قادر مطلق نیست.
  3. حالت سوم: شر در جهان وجود دارد، در حالی که خدا از وجود شر باخبر و نسبت به دفع آن تواناست؛ در این صورت خدا خیرخواه مطلق نیست.[نیازمند منبع]

تقریر هیوم

بیانی استنتاجی از برهان شر براساس کتابی با نام گفتگوها در باب دین طبیعی (Dialogues Concerning Natural Religion) نوشته دیوید هیوم[نیازمند منبع]:

  1. خدا وجود دارد. (فرض اولیه)
  2. خدا قادر و عالم مطلق است. (تعریف خدا)
  3. خدا بخشنده و مهربان مطلق است. (تعریف خدا)
  4. موجودی که مطلقاً بخشنده و مهربان باشد با هر بدی و شر مطلقاً مخالف است. (تعریف مهربان مطلق)
  5. موجودی که مطلقاً بخشنده و مهربان باشد در صورت اطلاع از وجود شر و توانایی نابود کردن، آن شر را بلافاصله نابود می‌کند. (نتیجه‌گیری از گزاره ۴)
  6. خدا با هر بدی و شر مخالف است. (نتیجه‌گیری از گزاره ۳ و ۴)
  7. خدا آنی می‌تواند شر را به‌طور کامل نابود کند. (نتیجه‌گیری از گزاره ۲)
    1. الف) نتیجه شر و بدی هرچه که باشد خدا می‌تواند بدون متوسل شدن به شر به آن دست یابد. (نتیجه‌گیری از گزاره ۲)
    2. ب) خدا دلیلی برای نابود نکردن شر ندارد. (نتیجه‌گیری از گزاره الف)
    3. ج) خدا دلیلی برای بلافاصله عمل نکردن ندارد. (نتیجه‌گیری از گزاره ۵)
  8. خدا شر را به‌طور کامل و آنی نابود می‌کند. (نتیجه‌گیری از گزاره ۶، ب و ج)
  9. شر وجود داشته‌است، وجود دارد و وجود خواهد داشت. (فرض اولیه)
  10. گزاره‌های ۸ و ۹ متناقض هستند؛ بنابراین یکی از فروض اولیه نادرست هستند. به این معنی که یا خدا وجود ندارد. یا شر وجود ندارد.

شر زائد بر جهان ماده یا لازمه ذاتی آن؛ مسئله معجزات

جعفر سبحانی معتقد است که ذات خدا خیر محض است و هر چه از او صادر شود، خیر است. خدا عوالم مختلفی آفریده، همچون عالم ملائکه که هیچ شری در آن‌ها نیست. تنها شری که می‌توان اینجا فرض کرد، محدودیت وجودی آنهاست (شر متافیزیکی) ولی هیچ تضاد و تزاحمی با هم ندارند. اما لازمهٔ عالم ماده علاوه بر محدودیت وجودی، تضاد و تزاحم است. ممکن نیست که عالم ماده بی تزاحم و تضاد آفریده شود. وجود جهانی مادی بدون تضاد و تزاحم ناممکن است؛ زیرا این جهان در واقع غیر مادی می‌شود.[۴۶][۴۷]

به نظر مطهری نیز لازمه اصل هستی به جای محدودیت، اطلاق است؛ و توأم شدن هستی با نیستی در مراتب نزول آن که لازمه معلولیت است، رخ می‌دهد. لازمه هر معلولیتی نقصان است و نقصان، همان راه یافتن عدم است؛ که با نزول بیشتر سرانجام به عالم ماده می‌رسیم.[۴۸]

منشأ شرور (یعنی همان خلاها و فقدانات) عدم قابلیت ماده برای پذیرش کمال خاص است. این ناممکن است که ماده باشد ولی قابلیت قبول تضاد و تزاحم نداشته باشد یا باشد و در هر شرایطی قابلیت هر صورتی را داشته باشد، هم چنان‌که به نظر مطهری یک توهم محض است که حقایق و صور عالم وجود داشته باشند؛ ولی میان آن‌ها تضاد و تزاحم وجود نداشته باشد. لازمهٔ هستی طبیعت مادی یک سلسله نقصانات و فقدانات و تضادها و تزاحم‌ها است.[۴۹]

پس یا باید این جهان نباشد تا موضوع از اصل منتفی گردد یا باید مقرون به همین فقدانات و نقصانات و تزاحم‌ها باشد.[۴۹]

دیدگاه مدافعان برهان، امتناع اجتماع وقوع معجزات الهی با امتناع انفکاک شرور از عالم و انسان

خداباوران عموماً معتقدند که خداوند معجزاتی انجام داده‌است و قوانین طبیعی را نقض نموده‌است. به باور نایجل واربرتون، در این صورت نمی‌توان تصرف در قوانین طبیعت از سوی خدا برای دفع شر را ناممکن شمرد و عدم تحقق آن را لازمه جهان ماده دانست.[۵۰]

دیدگاه منتقدان

حتی اگر پذیرش وقوع معجزات، خداباوران را به نفی محال بودن تصرف خداوند در قوانین طبیعی به منظور جلوگیری از شر سوق دهد؛ می‌توان از سودمندی تعاقب روابط طبیعی سخن گفت.

لازمه نظم عالم آن است که علت‌های مشابه معلول‌های مشابه پدید آورند و اگر آتش گاهی می‌سوزاند و گاهی نمی‌سوزاند؛ پیش‌بینی آن که بار دیگر چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار بود و تصمیم‌گیری را ناممکن می‌ساخت.[۵۱] به همین دلیل خداوند جز موارد بسیار جزئی، از شرور طبیعی جلوگیری نکرده‌است.

نسبت شرور و خیرات طبیعی، مسئله خلق بهترین جهان

دیدگاه منتقدان، غلبه خیرات طبیعی بر جنبه شریّت آن‌ها

مخالفان برهان شر معتقدند که هرچند شرور طبیعی ناشی از فقدان خیرات وجود دارد، وهرچند که تحقق این شر اجتناب ناپذیر بوده، اما از آن جا که خیرات طبیعی بیش از شرور طبیعی هستند، نتیجه می‌شود که ترک خیر کثیر عالم ماده توسط خداوند به دلیل وجود شر قلیل در آن، خود شر کثیر است؛ و از این جهت خلق عالم توسط خدای مهربان و قادر و خیّر موجه است.[۵۲]

برای مثال، وجود آتش در مجموع خیر است و می‌تواند برای زندگی آدمیان مفید باشد؛ اما گاه زیان نیز می‌رساند و درد و رنج نیز می‌آفریند.[۴۶][۴۷]

به این مطلب باید افزود که در شرور طبیعی، آدمی خود را ملاک و معیار قرار داده و اگر این معیار را کنار بگذارد، به نظر او چیزی در عالم شر نیست.[۵۲]

نسبت شرور و خیرات اخلاقی، دفاع مبتنی بر اختیار و تقریر برهان مبتنی بر مسئله پارسایی

  1. اگر انسان‌ها خلق شوند، آنگاه مختار خواهند بود. (لازمه انسان بودن، یا لازمه کمال یافتن انسان‌های درستکار)؛ و به واسطه اختیارشان، موجب شر اخلاقی کثیر و خیر اخلاقی قلیل خواهند شد. یعنی جمعیت قلیل انسان‌های درستکار کمال می‌یابند و باقی انسان‌ها به جنایت و سنگدلی می‌پردازند. (بنابر مشاهدات ما از جهان؛ و ادعای کتب مقدس ادیان مبنی بر نجات گروه اندک انسان‌ها و جهنمی شدن اکثریت مطلقشان)
  2. اگر خدا وجود داشته باشد، آنگاه عالم مطلق و خیر اعلی است؛ بنابراین او هرگز نباید موجوداتی را که وجودشان مایه شر کثیر و خیر قلیل خواهد شد، خلق کند. پس چون ما در وجود خودمان شکی نداریم؛ چنین خدایی ما را خلق نکرده‌است.
  3. اگر خدا وجود داشت، آنگاه خالق ما انسان‌ها می‌بود؛ اما دانستیم که او خالق ما نیست (طبق فرض دوم)؛ پس خدا وجود ندارد.[نیازمند منبع]
دیدگاه منتقدان

سبحانی، برای غلبه خیرات اخلاقی بر شرور اخلاقی، با بیان اینکه ملاک سنجش خیرات با شرور، کیفیت است نه کمیت؛ قائل به این سخن است که با وجود کم بودن کارهای نیک در برابر کارهای ناسره، ارزش کارهای نیک بیشتر خواهد بود.

او در این باره روایتی اسلامی ذکر می‌کند که در آن خداوند خطاب به پیامبر اسلام چنین گفته‌است: «لو لاک لما خلقت الافلاک؛ اگر تو نبودی، جهان را خلق نمی‌کردم.»[۵۳]

دیدگاه مدافعان برهان

اما به نظر مدافعان برهان، معلوم نیست جهانی که در آن شر کثیر ناشی از انسان‌ها هست؛ بر جهانی که در آن شر قلیل، و در نتیجه، قدیسان و قهرمانان کم تری وجود دارد رجحان داشته باشد. راست این است که، از باب مثال، تهوّع‌آور است رنج کودکی را که در حین یک تجاوز جنسی خشونت بار جان می‌دهد، با این استدلال توجیه کنیم که این حال و روز به علمای اسلامی و عرفای بزرگ این امکان را می‌دهد که از حیث اخلاقی کسان بهتری شوند. آیا به راستی خدایی که خیر مطلق است، تکامل روحی جمعیت قلیل عرفاً و فضلا را، به رنج گروه کثیر کودکان آواره و گرسنه و آزار دیده، ترجیح می‌دهد؟[نیازمند منبع]

دیدگاه منتقدان

استدلال‌های دیگر خداباوران، یکی ادعای جبران شرور اخلاقی دنیا، در آخرت توسط خداوند؛ و دیگری ادعای تغییر نسبت خیرات و شرور در خود دنیا در آینده (فی المثل به واسطه ظهور یک منجی الهی) هستند.[نیازمند منبع]

دیدگاه مدافعان برهان؛ مسئله ابطال ناپذیری

روشی سنتی در رد دو ادعای طرح شده، تأکید بر ابطال ناپذیری آنهاست؛ زیرا مستلزم تحقق هیچ امر ممکنی در جهان ما نیستند و با هر مشاهده‌ای سازگاری و وفاق نشان می‌دهند؛ یعنی بشر-لااقل تا به امروز- از قضاوت در مورد صحت و سقم آن‌ها ناتوان است. پس از حیطه شناخت انسانی خارج هستند.[نیازمند منبع]

دیدگاه منتقدان؛ ارجاع به براهین خداباورانه

دفاع دیگر خداباوران، چه به صورت مستقل، و چه به صورت استدلالی در دنباله مباحث بالا، ارجاع به براهین خداباورانه است.

منتقدان این برهان معتقدند که با بهره‌گیری از براهینی چون سینوی و صدیقین وجود خدا را می‌توان اثبات نمود. چون وجود خدا را ثابت کردند، با براهین دیگر اثبات می‌کنند که واجب الوجود بالذات باید همهٔ کمالات را دارا باشد؛ بنابراین خدا عالم، قادر مطلق و کاملاً خیر است؛ که در این صورت مسئلهٔ شر خود به خود منتفی است.[۵۴]

یا آنکه ما وقوع قیامت یا ظهور منجی را در ادامه براهین خداباورانه از راه‌های دیگری اثبات می‌کنیم.

دیدگاه مدافعان برهان

به نظر مدافعان برهان، اگر رویکرد فوق صادق باشد؛ به سادگی بی خدایان نیز می‌توانند برای رد کلیه براهین خداباورانه، پیشاپیش خداباوران را به براهین مطلوب خودشان ارجاع دهند. نتیجه آنکه هر یک از براهین، نیازمند بررسی مستقل از براهین گروه دیگر می‌باشند.[نیازمند منبع]

موضع سوم؛ اطلاق و نسبیّت شرور و واجد وجوه بودن شرّیت

خداباوران در موضع سوم، مدعی هستند که خود شرور و بدی‌ها نیز صددرصد شرّ و بد نیستند و بر آن‌ها فوایدی مترتّب است. به‌طوری‌که به نظر مرتضی مطهری اگر بالفرض محال در جهان شرور نبود، دستگاه عالم به گونه‌ای مختل می‌شد که خیرات نیز امکان وجود پیدا نمی‌کردند.[۵۵]

یک جنبه از فواید شرور، مربوط به زمینه‌سازی آن‌ها برای تکامل بشر است. ساختار آدمی به گونه‌ای است که توانایی‌ها و استعدادهایش در سایه مواجهه با مشکلات شکوفا می‌شود. ما از پیروزی هایمان لذّت می‌بریم؛ اما از سختی‌ها درس می‌گیریم.

جنبه دیگری که برای شرور به عنوان فایده و حکمت ذکر شده، مسئله آزمون الهی است.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "The Problem of Evil", Michael Tooley
  2. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ نایجل واربرتون، الفبای فلسفه، ترجمه مسعود علیا، صفحهٔ ۴۱
  4. The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "The Problem of Evil", Michael Tooley
  5. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Logical Problem of Evil", James R. Beebe
  6. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  7. Peter van Inwagen (2008). The Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 120, 123–26, context: 120–33. ISBN 978-0-19-954397-7.
  8. Nicholas J. Rengger, Moral Evil and International Relations, in SAIS Review 25:1, Winter/Spring 2005, pp. 3–16
  9. Peter Kivy, Melville's Billy and the Secular Problem of Evil: the Worm in the Bud, in The Monist (1980), 63
  10. Kekes, John (1990). Facing Evil. Princeton: Princeton UP. ISBN 978-0-691-07370-5.
  11. Timothy Anders, The Evolution of Evil (2000)
  12. Lawrence C. Becker; Charlotte B. Becker (2013). Encyclopedia of Ethics. Routledge. pp. 147–49. ISBN 978-1-135-35096-3.
  13. Problem of Evil, Paul Brians, Washington State University
  14. Stephen D. O'Leary (1998). Arguing the Apocalypse. Oxford University Press. pp. 34–35. ISBN 978-0-19-535296-2., Quote: "As Max Weber notes, however, it is in monotheistic religions that this problem becomes acute."
  15. Peter Harvey (2013). An Introduction to Buddhism: Teachings, History and Practices. Cambridge University Press. pp. 37, 141. ISBN 978-0-521-85942-4.
  16. Arthur Herman, The problem of evil and Indian thought, 2nd Edition, Motilal Banarsidass, شابک ‎۸۱−۲۰۸۰۷۵۳۷, pp. 5 with Part II and III of the book
  17. عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان‌ناپذیری وجود خدا، صفحهٔ ۳۰۸،۳۱۰
  18. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  19. Peter Harvey (2013). An Introduction to Buddhism: Teachings, History and Practices. Cambridge University Press. pp. 37, 141. ISBN 978-0-521-85942-4.
  20. Gregory A. Boyd (2003), Is God to Blame? (InterVarsity Press), شابک ‎۹۷۸−۰۸۳۰۸۲۳۹۴۹, pp. 55–58
  21. Peter van Inwagen (2008). The Problem of Evil. Oxford University Press. pp. 22, 26–30, 6–10. ISBN 978-0-19-954397-7.
  22. Linda Edwards (2001). A Brief Guide to Beliefs: Ideas, Theologies, Mysteries, and Movements. Westminster John Knox Press. p. 59. ISBN 978-0-664-22259-8.
  23. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  24. John Swinton (2007). Raging with Compassion: Pastoral Responses to the Problem of Evil. Wm. B. Eerdmans. pp. 33–35, 119, 143. ISBN 978-0-8028-2997-9.
  25. Susan Neiman (2004). Evil in Modern Thought: An Alternative History of Philosophy. Princeton University Press. pp. 119–20, 318–22. ISBN 978-0691117928.
  26. Micha de Winter (2012). Socialization and Civil Society. Springer. pp. 69–70. ISBN 978-94-6209-092-7.
  27. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  28. The formulation may have been wrongly attributed to Epicurus by Lactantius, who, from his Christian perspective, regarded Epicurus as an atheist. According to Mark Joseph Larrimore, (2001), The Problem of Evil, pp. xix–xxi. Wiley-Blackwell. According to Reinhold F. Glei, it is settled that the argument of theodicy is from an academical source which is not only not epicurean, but even anti-epicurean. Reinhold F. Glei, Et invidus et inbecillus. Das angebliche Epikurfragment bei Laktanz, De ira dei 13, 20–21, in: Vigiliae Christianae 42 (1988), pp. 47–58
  29. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  30. The Internet Encyclopedia of Philosophy, "The Evidential Problem of Evil", Nick Trakakis
  31. Draper, Paul (1989). "Pain and Pleasure: An Evidential Problem for Theists". Noûs. 23 (3): 331–50. doi:10.2307/2215486. JSTOR 2215486.
  32. David Hume. Dialogues Concerning Natural Religion. Project Gutenberg (e-text).
  33. جی. ال. مکی، شر و قدرت مطلق
  34. عسکری سلیمانی امیری، نقد برهان ناپذیری وجود خدا، صفحهٔ ۳۰۹
  35. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۱
  36. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۱
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۳
  38. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۲
  39. الوین پلانتینگا، فلسفه دین، خدا، اختیار و شر
  40. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۲
  41. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۴
  42. خسروی سرشکی، «تبیین دیدگاه کِنِث سورین در نقد گفتمانی تئودیسه‌ها»، ۱۳۹۶ش، ص۱۲و۱۳.
  43. ریچارد داوکینز، پندار خدا، صفحهٔ ۶۸
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۶
  45. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۵۸
  46. ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۳
  47. ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ نایجل واربرتون، مبانی فلسفه، صفحهٔ ۴۱
  48. مرتضی مطهری، توحید، صفحهٔ ۲۶۰
  49. ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ مرتضی مطهری، جلد ۶ مجموعه آثار، صفحهٔ ۹۲۷
  50. نایجل واربرتون، مبانی فلسفه، صفحهٔ ۴۸
  51. نایجل واربرتون، الفبای فلسفه، صفحهٔ ۴۸
  52. ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۵
  53. جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی، اندیشه اسلامی ۱، صفحهٔ ۱۲۶
  54. جعفر سبحانی و محمد محمد رضایی (۱۳۸۷اندیشه اسلامی ۱ (ویراست دوم)، تهران: دفتر نشر معارف، ص. صفحهٔ ۱۲۹
  55. مرتضی مطهری، توحید، صفحه ۲۷۰ تا ۲۸۱

منابع

  • Dialogues concerning Natural Religion - David Hume

پیوند به بیرون

انگلیسی

دائرةالمعارف‌ها

مطالعه بیش‌تر

فارسی

  • مرتضی مطهری، «توحید و مسئله شرور»، توحید، ص. ص ۲۷۹ به بعد

انگلیسی

  • Beebe, James R. (2006). "The Logical Problem of Evil". In Fieser, James; Bradley, Dowden (eds.). The Internet Encyclopedia of Philosophy..
  • Boyd, Gregory A. (2003). Is God to Blame?. InterVarsity Press. ISBN 0830823948.
  • Thomas Nixon Carver 1908. "The Economic Basis of the Problem of Evil," Harvard Theological Review, 1(1), pp. 97-۱۱۱.
  • Wilson, William McF.; Hartt, Julian N. (2004). "Farrer's Theodicy". In Hein, David; Henderson, Edward (eds.). Captured by the Crucified: The Practical Theology of Austin Farrer. New York: T & T Clark International. pp. ۱۰۰–۱۱۸. ISBN 0567025101..
  • Haught, James A. (1996). 2,000 Years of Disbelief: Famous People with the Courage to Doubt. Amherst, N.Y.: Prometheus Books. ISBN 1-57392-067-3..
  • Hick, John (1966). Evil and the God of Love. London: Macmillan. ISBN 978-0060639020..
  • Mackie, J. L. (1982). The Miracle of Theism. Oxford: Oxford University Press. ISBN 978-0060639020..
  • Murray, Michael (1998). "Leibniz on the Problem of Evil". In Zalta, Edward N. (ed.). The Stanford Encyclopedia of Philosophy..
  • Palmquist, Stephen (2000). "Faith in the Face of Evil (Appendix VI)". Kant's Critical Religion. Aldershot, England: Ashgate. ISBN 0-7546-1333-X..
  • Plantinga, Alvin (1977). God, Freedom, and Evil. Grand Rapids, MI: Eerdmans. ISBN 978-0802817310..
  • Plantinga, Alvin (1974). The Nature of Necessity. Oxford: Clarendon Press. ISBN 978-0198244141..
  • Swinburne, Richard (1997). The Coherence of Theism. Oxford: Clarendon Press. ISBN 978-0198240709..
  • Tooley, Michael (2002). "The Problem of Evil". In Zalta, Edward N. (ed.). The Stanford Encyclopedia of Philosophy..
  • Trakakis, Nick (2006). "Evidential Problem of Evil". In Fieser, James; Bradley, Dowden (eds.). The Internet Encyclopedia of Philosophy..
  • Dostoevsky, Fyodor. The Brothers Karamazov, 1881. Chapters "Rebellion" and "The Grand Inquisitor"
  • Hick, John. Evil and the God of Love, 1966. (Palgrave Macmillan, Rev. ed. , 2007)
  • Ormsby, Eric. Theodicy in Islamic Thought (Princeton University Press, 1984)
  • Stewart, Matthew. The Courtier and the Heretic: Leibniz, Spinoza and the Fate of God in the Modern World (W.W. Norton, 2005)
  • Kenneth Surin (1986), Theology and the Problem of Evil, Basil Blackwell, First published.


خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «note» وجود دارد، اما برچسب <references group="note"/> متناظر پیدا نشد. ().