پرش به محتوا

اختلال افسردگی عمده

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط 5.52.211.80 (بحث) در تاریخ ‏۷ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

اختلال افسردگی عمده
تخصصروان‌پزشکی ویرایش این در ویکی‌داده
طبقه‌بندی و منابع بیرونی
آی‌سی‌دی-۱۰F32, F33
آی‌سی‌دی-۹-سی‌ام296
اُمیم۶۰۸۵۱۶
دادگان بیماری‌ها3589
مدلاین پلاس003213
ئی‌مدیسینmed/۵۳۲
پیشنت پلاساختلال افسردگی عمده
سمپD0038

اختلال افسردگی عمده یا اختلال افسردگی ماژور (به‌انگلیسی: Major Depressive Disorder) یا به اصطلاح ماژور دیپ‌رِیشِن، اختلالی است که دو مشخصهٔ اصلی آن یعنی حالت افسردگی (خُلقِ پایین) در وضعیت‌ها و موقعیت‌های مختلف و بی‌علاقگی به انجام فعالیت‌هایی که قبلاً برای فرد، لذت‌بخش بوده، به مدت دست‌کم، دو هفته می‌باشد.[۱] افسردگی، معمولاً همراه با علائمی مثل عدم اعتماد بنفس، اختلالات خواب، اختلالات خوردن، خستگی، بی‌حالی و احساس دردِ بدون دلیل می‌باشد.[۱] همچنین در مواردی، فرد افسرده ممکن است معتقد به تفکراتی غلط باشد یا چیزهایی ببیند یا بشنود که دیگران قادر به احساس آن‌ها نیستند.[۱] بعضی از بیماران، به نوعی افسردگی بازگشتی، دچار هستند؛ به این معنا که فرد، دوره‌هایی از افسردگی را تجربه می‌کند که ممکن است بین هر دوره، سال‌ها فاصله باشد. شایان ذکر است که اختلالات افسردگی می‌تواند تأثیرات بسیار منفی‌ای بر شخصیت فرد، کار، درآمد مالی، زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادت‌های غذایی و سلامت عمومی او داشته باشد[۱] و همین عوارض، مراجعه به موقع به روان‌شناس و روان‌پزشک را در صورت مشاهده نشانه‌ها به امری ضروری تبدیل می‌کند.[۲] با توجه به عوارض جانبی منفی متعدد در رابطه با مصرف داروهای شیمیایی و‌وابستگی به آنها بر اساس تحقیقات بین المللی، اکثریت مردم تمایل به استفاده از مبانی طب سنتی جهت درمان اختلال افسردگی خود می باشند در این خصوص به کتاب، روانشناسی و طب سنتی، نویسنده دکتر حامد اکبری، انتشارات چوگان، مراجعه گردد، طبق آمارگیری‌های صورت گرفته بین ۲ تا ۷ درصد بالغان افسرده، با خودکشی می‌میرند.[۲] و بیش از ۶۰٪ افرادی که با خودکشی، جان خود را از دست می‌دهند، مبتلا به افسردگی حاد یا دیگر اختلالات خلقی می‌باشند.[۳]

تصور می‌شود که عامل اصلی بُروز افسردگی، زمینه ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روان‌شناسی باشد.[۱] همچنین عواملی همچون: سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانیها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر، می‌توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.[۱] البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده‌است. تشخیص افسردگی کاملاً بر پایه تجربیات گزارش‌شده خود فرد و بررسی‌های وضعیت شناختی می‌باشد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن، وجود ندارد؛[۴] اما در مواردی، آزمایش‌هایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است نشانه‌های مشابهی را به وجود آورند انجام می‌گیرد. بین افسردگی و غم که بخشی عادی از زندگی بوده و خفیف‌تر است تفاوت وجود دارد.[۴]

معمولاً، مبتلایان به افسردگی به وسیلهٔ مشاوره، روان‌درمانی و دارو درمانی، داروهای ضدافسردگی(antidepression) تحت درمان قرار می‌گیرند.[۱] البته به تازگی با کمک علم مزاجشناسی موفقیت‌های درمانی فراوانی گزارش شده‌است. درمان به وسیلهٔ دارو، مؤثر به نظر می‌رسد؛ اما تأثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد بیماری احساس شود. دارو درمانی فقط برای رساندن بیمار به حالت پایدار (stable) و پایا می‌تواند مفید باشد و حتماً در کنار دارودرمانی، به روان‌درمانی توسط روان‌شناس متخصص، نیاز است. استفاده بلندمدت دارو بدون روان‌درمانی با شکست فرایند درمان، مواجه خواهد شد[۵][۶] اما اینکه می‌تواند بر احتمال خودکشی تأثیرگذار باشد یا خیر، معلوم نیست.[۷] مشاوره‌های درمانی نیز به صورت رفتاردرمانی شناختی و روان‌درمانی بین فردی انجام می‌شود.[۱][۸] در صورتی که روش‌های نامبرده تأثیرگذار نباشند، شوک درمانی ممکن است امتحان شود[۱] و در مواردی که خطر صدمه‌رسانی به خود، وجود دارد، ممکن است بر خلاف تمایل فرد، او را بستری کنند.[۹]

تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر (۳٫۶٪) در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی اساسی بوده‌اند.[۱۰] درصد افرادی که دست‌کم یک‌بار به این بیماری مبتلا شده‌اند، از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه، متغیر است.[۱۱] نرخ طول عمر در کشورهای توسعه‌یافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه (۱۱٪) می‌باشد[۱۱] که این به نوبه خود، طول دوره‌های افسردگی را مخصوصاً در دوره‌های بازگشت یافته بیشتر می‌کند.[۱۰] شایع‌ترین دوره ابتلا، دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی می‌باشد.تعداد ابتلاها در زن‌ها نیز دو برابر مردان، گزارش شده است.[۱۱][۱۲]

انجمن روان‌پزشکی آمریکا، «افسردگی اساسی» را در سال ۱۹۸۰ به مجموعه راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی، معروف به DSM-III اضافه نمود[۱۳] که در واقع انشعابی از روان‌نژندی افسردگی در DSM-II می‌باشد که در آن، افسردگی با علائمی همچون: افسرده‌خویی و اختلال در سازگاری با حالت پریشانی ناشی از افسردگی، مرتبط دانسته شده بود.[۱۳]

علل بروز

علل زیست‌شناختی

علل روانی اجتماعی (psychosocial)

از دست دادن نزدیکان، ممکن است به افسردگی بینجامد
  • استرس: وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب یا شغل می‌تواند محرک افسردگی باشد.
  • عوامل اجتماعی: نارضایتی از جامعه و عوامل روانی مرتبط با اجتماع نیز می‌توانند نقش داشته باشند.
  • شخصیت: صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرس‌ها می‌تواند فرد را مستعد افسردگی نماید. شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، کمال‌گرا، یا شدیداً وابسته نیز احتمال ابتلاء به افسردگی را افزایش می‌دهند.
  • شکست در زندگی: شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران می‌تواند باعث بروز افسردگی شود، مرگ یا فقدان یکی از عزیزان، از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)، تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید،
  • انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان، گذر از یک مرحله از زندگی به مرحله‌ای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی. (۴)
  • بیماری‌های روانی:اضطراب، عقب‌افتادگی ذهنی، فراموشی، اختلال خوردن و سوء مصرف مواد.[نیازمند منبع]

شیوع

افسردگی یک بیماری بسیار شایع است، اما اگر حالتهای غمگینی را که رایج نیز هستند را به این میزان اضافه کنیم این رقم حتی افزایش خواهد یافت. شیوع طول عمر افسردگی اساسی ۱۶٫۶ درصد و شیوع یک ساله آن ۶٫۷ درصد است شیوع این بیماری در زنان دوبرابر مردان است. در مردان میزان ابتلاء ۵–۱۲ درصد و در زنان ۱۴–۱۹ درصد است. سن بروز بیماری در حدود ۳۰ سالگی است. علاوه براین ۲۰ تا ۵۰ درصد از نوجوانان سطوحی از افسردگی را نشان میدهند و این میزان در دختران نوجوان بیشتر از پسران نوجوان است.

همه‌گیری‌شناسی اختلال افسرده خویی

الگوی خانوادگی: این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اول مبتلایان به اختلال افسردگی عمده شایعتر از کل جمعیت هست.

ویژگی وابسته به سن و جنس: در کودکان ظاهراً در هر دو جنس به یک اندازه روی می‌دهد و اغلب به اختلال در عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی منجر می‌شود. در سن بالا، احتمال بروز در زنان دو تا سه بار بیشتر از مردان هست.

دوره یا سیر: این اختلال اغلب شروعی زودرس و ناگهانی دارد و همچنین سیر آن مزمن هست. مدت متوسط این اختلال پنج سال هست. اما می‌تواند بیست سال یا بیشتر به درازا بکشد. اگر این اختلال مقدم بر شروع اختلال اساسی باشد احتمال بهبود خود به خودی کامل دوره‌ای بین دوره‌های افسردگی عمده کمتر می‌شود و احتمال بیشتر شدن فراوانی بروز دوره‌های آینده بیشتر می‌شود. گرچه میزان خود به خودی این اختلال ممکنه حدود ده درصد در سال باشد، اما شواهد حاکی از این هست که با درمان فعال نتایج بهتِری به دست بیاید.

شیوع: شیوع کلی یا مادام العمر این اختلال تقریباً شش درصد و شیوع نقطه‌ای یا مقطعی تقریباً سه درصد است.

علائم

شناخت علائم هشدار دهنده افسردگی، می‌تواند در شناخت بهتر این بیماری به ما کمک کند. - پایین آمدن میزان انرژی و فعالیت

  • کاهش انرژی: اولین نشانه افسردگی این است که شخص انرژی گذشته را ندارد و زودتر از گذشته خسته می‌شود و ترجیح می‌دهد بعد از کار استراحت کند تا اینکه به فعالیت تفریحی یا ورزش بپردازد
  • خستگی: دومین نشانه افسردگی. خستگی جسمی و بدنی است. حتی با وجود خواب و استراحت کافی، همچنان احساس خستگی می‌کند و نمی‌تواند فعالیت جدیدی را شروع کند
  • کم شدن فعالیت: این ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آن که مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت‌های معمولی فرد شروع به کاهش کند این ممکن است از علائم افسردگی باشد.
  • بیخوابی یا پرخوابی: بارزترین علامت افسردگی بی‌خوابی است: خوب نخوابیدن، کابوس دیدن و صبح زود از خواب بیدارشدن. با این وجود پر خوابی هم می‌تواند نشانه افسردگی باشد. بی‌خوابی و پرخوابی هر دو می‌تواند کارکرد روزانه شما را مختل کند
  • فقدان شادی و لذت: شخص دچار افسردگی به کارهایی که قبلاً از آن لذت می‌برده علاقه‌ای نشان نمی‌دهد و تقریباً هیچ چیزی او را شاد وسر حال نمی‌کند
  • گوشه‌گیری: فرد افسرده علاقه به حضور در اجتماع و جمع‌های خانوادگی ندارد و ترجیح می‌دهد تنها در خانه بماند

۲- تغییرات جسمی یا فیزیکی

افسردگی نه تنها بر ذهن و مغز افراد تأثیر مخرب می‌گذارد بلکه علائم جسمانی مهمی نیز دارد. مانند:

  • دردهای نامشخص: افراد افسرده برای مقابله با استرس و نگرانی به میزان زیادی هورمون کورتیزول ترشح می‌کنند؛ که این باعث ایجاد دردهای عمومی در بدن می‌شود.
  • بی اشتهایی یا پراشتهایی: در افراد افسرده بی اشتهایی بسیار شایع است زیرا از هیچ چیز همچنین از غذا لذت نمی‌برند و همچنین افراد افسرده فعالیت زیادی ندارند که اشتهای کافی به غذا داشته باشند بعضی از افراد افسرده هم از غذا به عنوان مسکّن استفاده می‌کنند. زیرا باعث افزایش سطح سروتونین می‌شود که تا حدی در کاهش احساس افسردگی نقش دارد.
  • بیقراری یا کندی روانی-حرکتی: بی‌قراری روانی- حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت، بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه‌های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست‌ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی-حرکتی برعکس، به آهستگی فعالیت‌های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذاخوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمأنینه انجام شوند.

۳- نشانه‌های هیجانی

  • ناراحتی طولانی و دراز مدت
  • گریه بی‌وقفه
  • احساس گناه
  • کم شدن اعتماد به نفس
  • ناامیدی
  • احساس بی‌ارزشی

۴- واکنش‌های روانی شدید

  • تحریک‌پذیری و پرخاشگری: افسردگی شدید باعث می‌شود افراد بخاطر یک موضوع بی‌اهمیت و کوچک شدیداً ناراحت و پرخاشگر شده و مدت‌ها خود و دیگران را سرزنش کنند.
  • اضطراب و نگرانی. افسردگی سبب اضطراب شده و هر موضوعی باعث نگرانی و استرس آن‌ها می‌شود مثل شرکت در امتحان، ماندن در صف و دیر رسیدن سر کار.
  • بدبینی:افسردگی سبب می‌شود. افراد افسرده نسبت به زمین و زمان بدبین هستند و حس کنند دیگران قصد آسیب رساندن به آن‌ها را دارند
  • ایرادگیری از خود: از علایم افسردگی این است که این افراد مدام از خود و توانایی‌هایشان ایراد می‌گیرند و حس می‌کنند قادر به رقابت با دیگران نیستند
  1. الگوهای فکری اشتباه
  2. عدم تمرکز: در افسردگی شخص تمرکز خود را از دست می‌دهد و ممکن است در حین رانندگی و مطالعه مدت‌ها در یک فکر منفی غوطه‌ور شود
  3. عدم تصمیم‌گیری: افسردگی سبب می‌شود شخص خود را قادر به تصمیم‌گیری نداند و در موارد بی‌اهمیت نیز از دیگران مشورت بخواهد
  4. ضعف حافظه: افسردگی بر حافظه تأثیر منفی می‌گذارد به‌طوری‌که ممکن است شخص چیزی که گفته، شنیده یا خوانده‌است را بزودی فراموش کند.

نشانه‌های افسردگی

۶- درگیری فکری با مرگ

  • فکر مرگ: افسردگی سبب می‌شود فرد بیش از حد به مرگ فکر کند و زندگی را پوچ و بی‌ارزش بداند
  • فکر خودکشی: افراد افسرده به دلیل شرایط بد و عدم توانایی در تغییر شرایط بسیار به فکر خود کشی می‌افتند و گاهی هم به آن اقدام می‌کنند.

محتوای تفکر

۶۰ درصد بیماران افسرده فکر خودکشی دارند و نزدیک به سه درصدشان دست به خودکشی می‌زنند. حس نافذ نومیدی، احساس گناه به خاطر چیزهای کم‌اهمیت یا خیالی، احساس بی‌ارزشی و توهمات و هذیانهای نیست‌انگارانه و نشخوار ذهنی وسواسی در بسیاری از آن‌ها آشکار است.

نظام حسی

حواس‌پرتی، دشواری در تمرکز، اختلال حافظه، گیجی و گاه اختلال در تفکر انتزاعی (به‌ویژه در سالمندان) شایع است.

وضعیت ظاهری

غمگینی، گریه بی‌دلیل، از دست دادن علاقه و ناتوانی از لذت بردن، بی‌حالی و خستگی، بی‌قراری، زودرنجی، مشکلات خواب (شامل دشواری در خوابیدن، خواب زیاد و ناراحت) زیاد مشاهده می‌شود.

کندی یا برعکس تحریک‌پذیری روانی حرکتی و بی‌توجهی به ظاهر شخصی بسیار شایع است. تکلم خودانگیخته کم یا به کلی غایب است. مکث‌های طولانی در کلام، استفاده از واژگان تک‌سیلابی و صدای آهسته و یکنواخت از ویژگی‌های گفتاری معمول است.

ملاک‌های DSM-IV-TR در مورد افسردگی اساسی

الف) حداقل پنج تا از علایم زیر هم‌زمان در یک دورهٔ دو هفته‌ای وجود داشته باشد و نشانهٔ تغییری در کارکرد قبلی باشد؛ حداقل یکی از علایم یا (۱) خلق افسرده باشد، یا (۲) بی علاقگی و بی‌لذتی.

  • نکته: علایمی را که به وضوح از بیماری طبی عمومی ناشی شده‌است و نیز هذیان‌ها و توهم‌های ناهماهنگ با خلق را منظور نکنید.
  1. خلق افسرده دراکثر اوقات روز و تقریباً همه روزها، چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش (مثلاً احساس کند غمگین است، یا احساس پوچی کند)، چه طبق مشاهدهٔ دیگران (مثلاً بگویند گریان به نظر می‌رسد). نکته: در اطفال و نوجوانان می‌تواند به صورت خلق تحریک پذیر (irritable) باشد.
  2. کاهش واضح علاقه‌مندی یا لذت بردن از همه یا تقریباً همهٔ فعالیت‌ها، اکثر اوقات روز و تقریباً همه روزها (چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش، چه بنا بر مشاهدات دیگران).
  3. کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای برنامه (رژیم) خاصی برای لاغری، یا افزایش وزن (مثلاً تغییر وزن بدن بیش از پنج درصد در عرض یک ماه)، یا کاهش یا افزایش اشتها تقریباً همهٔ روزها. نکته: در کودکان نرسیدن به وزن قابل انتظار را باید در نظر گرفت.
  4. کم خوابی یا پر خوابی به‌طور تقریباً هر روزه.
  5. سرآسیمگی یا کندی روانی-حرکتی در تقریباً همه روزها (برای دیگران مشهود باشد، نه اینکه فقط خود بیمار احساس ذهنی بی‌قراری یا کند شدن را گزارش کند).
  6. احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریباً همه روزها.
  7. احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نا متناسب (که حتی ممکن است هذیانی باشد) تقریباً هر روز (صرف ملامت نفس یا احساس گناه به خاطر بیمار بودن کافی نیست).
  8. کاهش قدرت تفکر یا تمرکز، یا احساس بلاتصمیمی، تقریباً هر روز (چه طبق گزارش بیمار از احساس ذهنی خود، چه بنا بر مشاهده دیگران).
  9. افکار عودکننده دربارهٔ مرگ (نه فقط ترس از مردن)، فکر مکرر خودکشی بدون هیچ نقشه خاصی، اقدام به خودکشی، یا داشتن نقشه‌ای معین برای انجام خودکشی.

ب) علایم مذکور واجد ملاک‌های دوره مشترک نباشد.

پ) علایم از نظر بالینی رنج و عذاب چشمگیری برای بیمار ایجاد کرده باشد یا کارکردهای او را در حوزه‌های اجتماعی، شغلی، یا سایر حوزه‌های مهم زندگی مختل کرده باشد.

ت) علایم ربطی به اثرات جسمی مستقیم یک ماده (مثلاً ماده‌ای که مورد سوء مصرف قرار می‌گیرد، یا دارو) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل کم‌کاری تیرویید) نداشته باشد.

ث) داغدیدگی، توجیه بهتری برای علایم نباشد، یعنی به دنبال از دست رفتن فرد محبوب، علایم بیش از دو ماه طول کشیده باشد، یا مختل شدن واضح کارکردها، اشتغال ذهنی شدید با احساس بی‌ارزشی، فکر خودکشی، علایم روان‌پریشی، یا کندی روانی- حرکتی به شکل مشخص وجود داشته باشد.
[۱۴]

نشانه‌های افسرده خویی

  1. وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال.
  2. در حالت افسردگی دو یا چند مورد از نشانه‌های زیر وجود دارد: کم اشتهایی یا پِر اشتهایی.

بی خوابی یا کم خوابی. کمبود نیرو یا احساس خستگی. عزت نفس پایین. تمرکز کم یا اشکال در تصمیم‌گیری. احساس درماندگی. سردرد، گرفتگی عضلات یا مشکلات گوارشی.[۲]

  1. طی این دوره دو ساله آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) شخص اصلاً به مدت بیش از دو ماه در یک نوبت بدون نشانه‌های موجود در ملاک‌های بند یک و دو هست.
  2. در طی دو سال اول آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) دوره افسردگی عمده وجود نداشته.
  3. هرگز یک دوره مانیک، یک دوره مختلط، یا یک دوره هیپومانیک وجود نداشته و هرگز ملاک‌های تشخیصی اختلال ادواری خویی وجود نداشته‌است.
  4. این اختلال منحصراً در طی دوره یک اختلال روان پریشی مزمن، مثل اسکیزوفرنیا یا اختلال هذیانی پیدا نمی‌شود.
  5. نشانه‌ها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی را در کارکرد اجتماعی، کاری، یا بقیه زمینه‌های مهم کارکرد باعث می‌شوند.

خصوصیات مرتبط با سن

افسردگی در سنین مختلف ممکن است خصوصیات متفاوتی داشته باشد. در دوران پیش از بلوغ شکایات جسمی، توهمات شنوائی (شنیدن صداهای ناموجود)، اضطراب و انواع فوبیا بیشتر دیده می‌شود. در نوجوانی سوءمصرف مواد، رفتارهای ضداجتماعی، مسائل مربوط به مدرسه (فرار از مدرسه، مشکلات تحصیلی) و عدم رعایت بهداشت و در سالمندی آلزایمر (فراموشی)، حواس‌پرتی و نقص‌های شناختی (مانند اختلالات حافظه و گیجی) بیشتر مشاهده می‌شود.

خصوصیات پیوسته

ناراحتی‌های جسمانی نیز در بیماران بیشتر دیده می‌شود و ممکن است افسردگی را بپوشاند و بسیاری اوقات علل روانی دارد. سردرد، اختلالات گوارشی، یبوست، شکایات قلبی و ادراری-تناسلی از جمله آن‌ها هستند.

درمان

درمان‌های ضدافسردگی را می‌توان به دو دسته کلی دارویی و غیر دارویی تقسیم کرد. اثربخشی هر دو این درمان‌ها در مطالعات فراوانی مشاهده شده‌است.

در زمینه پیشگیری از این بیماری نیز پژوهش‌ها نشان می‌دهند که مصرف ماهی تازه همراه با خرما در برخی از وعده‌های غذایی احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش می‌دهد. اسیدهای چرب امگا ۳ موجود در ماهی، ساختار غشای مغز و میزان دوپامین و سروتونین را تغییر می‌دهند. دوپامین و سروتونین از مهم‌ترین انتقال دهنده‌های عصبی محسوب می‌شوند که نقش مهمی در کنترل افسردگی ایفا می‌کنند. علاوه بر این، پروتئین، ویتامین و مواد معدنی موجود در ماهی نیز در برابر افسردگی اثر محافظتی دارند. اسیدهای چرب امگا ۳ از زوال شناختی جلوگیری می‌کند و برای سلامت مغز نیز مفید است.[۱۵][نیازمند منبع]

در موارد شدید استفاده از داروهای ضد افسردگی بهترین گزینه بوده‌است. این داروها در دهه‌های اخیر از نظر کمی و کیفی رشد فراوانی داشته‌اند اما با مصرف بلند مدت آن‌ها شاهد عوارض متعدد جانبی منفی خواهیم بود، لازم است ذکر شود دارو درمانی حتماً باید به موازات روان درمانی باشد. در غیر این صورت فرایند درمان به درستی طی نخواهد شد و محوریت روانشناس در درمان اختلال افسردگی اساسی در پژوهش‌های متعدد به اثبات رسیده‌است، کاردرمانی و روان درمانی‌های شناختی-رفتاری و در برخی موارد تحلیلی نیز در درمان افسردگی مؤثر هستند. در موارد خفیف‌تری که هنوز افسردگی در حد یک اختلال ظاهر نشده‌است، انجام کارهایی برای کاهش فشار و استرس از جمله خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که می‌توانید به همان اندازه که می‌توانید، ورزش معتدل (ملایم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعی، یا سایر فعالیت‌هایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان و خانواده، خودداری از مصرف الکل، برخورداری از رژیم غذایی متعادل و کم‌چرب، مثبت‌اندیشی، تماشای فیلم‌های خنده‌دار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیت‌هایی که می‌تواند مفید باشد و احساس بهتری برای شما به‌وجود بیاورد.

«آرون‌تی‌بک» (به انگلیسی: [Temkin Beck]) مفهوم «سه‌گانگان شناختی» را برای افکار خودکار مطرح کرده‌است. او بر این باور است که افسرده‌ها از افکار خودکارمنفی دربارهٔ (۱) خود، (۲) جهان (مثلاً افراد خاصی یا به‌طور کلی همهٔ مردم) و (۳) آینده استفاده می‌کنند. افکار خودکار فرد افسرده شامل عقاید و الگوهای شناختی است که می‌تواند در اثر عوامل زیستی (مثلاً نقص در عملکرد هورمون‌ها) شکل گرفته باشد یا در دوران کودکی به‌صورت مشاهدهٔ رفتار والدین، معلمان و دیگران در قالب «طرح‌واره‌های شناختی» آموخته شده باشد. چنین طرحواره‌هایی در آن‌ها الگوی درماندگی را در هیجان‌رفتار نشان می‌دهند. طرح‌واره‌های شناختی افکار افراد افسرده، دستِکم دارای سه خطای اساسی است. اول آنکه در پس هر شکستی، مردم از خود می‌پرسند: «آیا علت این شکست همیشگی است یا موقتی؟» در این زمان، فرد افسرده فکر می‌کند که علت شکست همیشگی است و احتمال می‌دهد که در آینده هم تکرار شود یعنی که علت شکست خود را پایدار می‌داند. به‌همین دلیل بدبینی و درماندگی او نیز ادامه می‌یابد و به شرایط و موقعیت‌های دیگر «تعمیم» داده می‌شود. اما اگر چنین کسی، فکر کند که علت این شکست مثلاً خواب بد دیشب بوده‌است، در این صورت برای شکست خود از علتی ناپایدار استفاده کرده‌است و بر همین اساس الگوهای درماندگی پایدار به بدبینی و درماندگی‌های همیشگی می‌انجامد درحالی‌که الگوهای ناپایدار گذرا هستند. بر همین اساس، «جودیت بِک» (به انگلیسی: [S. Beck]) نیز بر این باور است که انسان‌ها به دو دلیل اصلی دچار افکار خودکار منفی یا برداشت‌های غیر واقعی از موفقیت یا شکست خود می‌شوند: «اول آنکه آن‌ها موقعیت خود، جهان پیرامون و آینده را با توجه به شرایط کنونی به درستی ارزیابی نمی‌کنند، بنابراین آن‌ها باید ابتدا برای یافتن مشکل و مسئله‌ای که وجود دارد، «خودسنجی» کنند تا موقعیت کنونی را به درستی ارزیابی نمایند و دوم آنکه آن‌ها نیازمند برنامه‌ای تقویت شده برای خود هستند.»

بتازگی مطالعات محققان دانشگاه استنفورد نشان داد که داروی‌های رایج درمان دیابت نوع ۲ که برای افزایش حساسیت بدن به انسولین مورد استفاده قرار می‌گیرند، قادر به درمان افسردگی مزمن هستند. دیابت به دلیل مقاومت بدن نسبت به انسولین به وجود می‌آید و تحقیقات نشان می‌دهد که این عامل نقش مهمی در بروز افسردگی دارد؛ به همین دلیل است که افسردگی یکی از عوارض دیابت به‌شمار می‌آید.[۱۶][نیازمند منبع]

انواع

  • اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی است که با کوتاه‌شدن روزها در فصل پائیز و زمستان سر رسیده و در بهار و تابستان از بین می‌رود.[۱۷]
  • افسردگی عمده یا ماژور، شایع‌ترین نوع افسردگی می‌باشد که خود را با عوارضی چون کمبود انرژی، تحریک پذیری، عدم تمرکز، تغییر عادات خواب و تغذیه نشان می‌دهد.
  • افسردگی پس از زایمان نوعی افسردگی که به فاصله کوتاهی پس از زایمان و بیشتر در زنهایی که از ناراحتی‌های روانی پیشین رنج می‌برده‌اند، ظاهر می‌شود.
  • افسردگی دو قطبی نیز یکی از شابع‌ترین انواع افسردگی است. از این نوع افسردگی در گذشته بنام شیدایی یاد می‌شد و فردی که به این بیماری دچار است، دارای علائمی مانند انرژی و هیجان زیاد، هجوم افکار منفی و واکنش‌های هیجانی، ضعف در قضاوت و تصمیم‌گیری خواهد بود.
  • افسردگی سایکوتیک نیز نوعی از افسردگی اساسی است که باعث بروز هذیان و توهم در بیمار می‌شود. در این نوع افسردگی، بیمار دائماً در حال شنیدن صداهای ناامید کننده در سر خود است و احساس دائمی گناه با او همراه خواهد بود. همچنین علائم کاتاتونیک (حالتی از بهت و عدم واکنش) نیز در برخی از بیماران بروز می‌کند.
  • دیستایمیا یا اختلال افسردگی مداوم نوعی افسردگی بلند مدت است که شدت آن کمتر از افسردگی ماژور است. این نوع افسردگی دارای علائمی چون احساس غم، عدم تمرکز و خستگی است.
  • افسردگی آتیپیک یا غیر معمول نیز با علائمی مانند سنگینی دست و پا و سنگینی سر بروز می‌کند و فعالیت‌های روزانه فرد را مختل می‌کند. در این بیماری فرد تمایل بیشتری به خواب دارد.[۱۸]

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ "Depression". NIMH. May 2016. Retrieved 31 July 2016.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Richards, C. Steven; O'Hara, Michael W. (2014). The Oxford Handbook of Depression and Comorbidity (به انگلیسی). Oxford University Press. p. 254. ISBN 978-0-19-979704-2.
  3. Lynch, Virginia A.; Duval, Janet Barber (2010). Forensic Nursing Science (به انگلیسی). Elsevier Health Sciences. p. 453. ISBN 0-323-06638-0.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Patton, Lauren L. (2015). The ADA Practical Guide to Patients with Medical Conditions (به انگلیسی) (2 ed.). John Wiley & Sons. p. 339. ISBN 978-1-118-92928-5.
  5. Fournier JC, DeRubeis RJ, Hollon SD, Dimidjian S, Amsterdam JD, Shelton RC, Fawcett J (January 2010). "Antidepressant drug effects and depression severity: a patient-level meta-analysis". JAMA. 303 (1): 47–53. doi:10.1001/jama.2009.1943. PMC 3712503. PMID 20051569.{{cite journal}}: نگهداری یادکرد:استفاده از پارامتر نویسندگان (link)
  6. Kirsch I, Deacon BJ, Huedo-Medina TB, Scoboria A, Moore TJ, Johnson BT (February 2008). "Initial severity and antidepressant benefits: a meta-analysis of data submitted to the Food and Drug Administration". PLoS Med. 5 (2): e45. doi:10.1371/journal.pmed.0050045. PMC 2253608. PMID 18303940.{{cite journal}}: نگهداری یادکرد:استفاده از پارامتر نویسندگان (link)
  7. Braun, C; Bschor, T; Franklin, J; Baethge, C (2016). "Suicides and Suicide Attempts during Long-Term Treatment with Antidepressants: A Meta-Analysis of 29 Placebo-Controlled Studies Including 6,934 Patients with Major Depressive Disorder". Psychotherapy and psychosomatics. 85 (3): 171–9. doi:10.1159/000442293. PMID 27043848.
  8. Driessen Ellen; Hollon Steven D (2010). "Cognitive Behavioral Therapy for Mood Disorders: Efficacy, Moderators and Mediators". Psychiatric Clinics of North America. 33 (3): 537–55. doi:10.1016/j.psc.2010.04.005. PMC 2933381. PMID 20599132.
  9. Association, American Psychiatric. American Psychiatric Association Practice Guidelines for the Treatment of Psychiatric Disorders: Compendium 2006 (به انگلیسی). American Psychiatric Pub. p. 780. ISBN 978-0-89042-385-1.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Global Burden of Disease Study 2013, Collaborators (22 August 2015). "Global, regional, and national incidence, prevalence, and years lived with disability for 301 acute and chronic diseases and injuries in 188 countries, 1990–2013: a systematic analysis for the Global Burden of Disease Study 2013". Lancet (London, England). 386 (9995): 743–800. doi:10.1016/S0140-6736(15)60692-4. PMC 4561509. PMID 26063472. {{cite journal}}: |first1= has generic name (help)
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ Kessler, RC; Bromet, EJ (2013). "The epidemiology of depression across cultures". Annual review of public health. 34: 119–38. doi:10.1146/annurev-publhealth-031912-114409. PMC 4100461. PMID 23514317.
  12. American Psychiatric Association (2013), Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (5th ed.), Arlington: American Psychiatric Publishing, pp. 160–168, ISBN 978-0-89042-555-8, retrieved 22 July 2016
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Hersen, Michel; Rosqvist, Johan (2008). Handbook of Psychological Assessment, Case Conceptualization, and Treatment, Volume 1: Adults (به انگلیسی). John Wiley & Sons. p. 32. ISBN 978-0-470-17356-5.
  14. هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، ترجمه فرزین رضاعی. تهران ارجمند. جلد دوم. صفحه97. ISBN 9789644961762
  15. مصرف ماهی احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش می‌دهد . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://irna.ir]
  16. درمان افسردگی مزمن با داروی دیابت . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]
  17. هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، نصرت‌الله پورافکاری، سوم پائیز ۱۳۷۷، تهران: آزاده، ص ۹۹. شابک ‎۹۶۴−۹۰۰۵۳−۲−۳
  18. دکتر سجاد زمانی. «درمان افسردگی». خانه ان ال پی.
  • "Depression" (به انگلیسی). emedicine. Retrieved 30 دی 1388. {{cite web}}: Check date values in: |تاریخ بازدید= (help)
  • ویکی‌پدیای انگلیسی.