پرش به محتوا

تجاوز جنسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نقشه‌ای از جهان که نمودار ترکیبی دربارهٔ تجاوز به زنان در سال ۲۰۱۸ را نشان می‌دهد؛ داده‌ها توسط WomanStats Project جمع‌آوری شده‌است.
  تجاوز یک مشکل اساسی در این جامعه نیست
  تجاوز یک مشکل در این جامعه است
  تجاوز یک مشکل قابل توجه در این جامعه است
  تجاوز یک مشکل اساسی در این جامعه است
  تجاوز در این جامعه بومی است
  اطلاعاتی وجود ندارد
تجاوز جنسی به لوکریشا توسط پسر پادشاه، نقطه شروع از اتفاقاتی بود که منجر به سقوط حکومت پادشاهی و تشکیل اولین جمهوری روم شد. لوکریشا که از اشراف‌زادگان رومی بود، پس از مورد تجاوز قرارگرفتن، اقدام به خودکشی کرد. در طول تاریخ، ماجرای تجاوز و خودکشی لوکریشا مورد توجه بسیاری از نویسندگان، تندیس‌گران و نقاشان قرار گرفت. در این ارتباط می‌توان به آثاری ادبی از ویلیام شکسپیر و توماس هی‌وود و از نقاشان، به رامبرانت، ساندرو بوتیچلی، آلبرشت دورر، آرتمیسیا جنتیلسکی، جفری چاوسر و تیتیان اشاره کرد.
درپرونده: تجاوز به لوکریشا اثر تیتیان.

تجاوز جنسی به معنی انجام نزدیکی جنسی با فرد، با زور و بدون رضایت او است. تجاوز جنسی تنها یک حمله فیزیکی و جنسی نیست، بلکه آسیب عمیق روحی و روانی نیز به دنبال دارد. این عمل وحشیانه و خشونت‌آمیز، هرچند همیشه قتل را به همراه نداشته باشد، عموماً تهدید به قتل را به همراه دارد. به شخصی که این عمل را مرتکب می‌شود تجاوزگر یا متجاوز می‌گویند.

یکی از آسیب‌پذیرترین گروه‌های اجتماعی که در خطر «تجاوز جنسی» و خشونت‌های در پی آن قرار دارند، کارگران جنسی هستند.

نزدیکی فرد بالغ با افراد کم‌سن و سال و کودکان، حتی اگر با رضایت او باشد، تجاوز محسوب می‌شود.

تشخیص تجاوز جنسی به عهده پزشک پزشک قانونی است و این تشخیص گاه به سبب فراوانی علایم ایجاد شده پارگی و خون‌مردگی بسیار ساده و گاه به علت نبود علامت مثبت تقریباً غیرممکن است.

تجاوز به اروپا، اثر فرانسیسکو گویا

تجاوز نوعی خشونت جنسی است که معمولاً شامل آمیزش جنسی می‌شود و توسط فرد یا افرادی به رغم رضایت شخص انجام می‌شود. این عمل می‌تواند با اجبار فیزیکی، تهدید، سوءاستفاده از مسئولیت یا با فردی که ناتوان یا زیر سن قانونی است رخ دهد.[۱][۲][۳] این عبارت غالباً در قانون جزایی تعریف می‌شود.[۴][۵] کسی که عمل تجاوز را انجام می‌دهد تحت عنوان متجاوز شناخته می‌شود. در سراسر دنیا، رویداد تجاوز که توسط پلیس در سال ۲۰۰۸ گزارش شد از ۰٫۱ به ازای ۱۰۰٬۰۰۰ نفر در مصر و ۹۱٫۶ به ازای ۱۰۰٬۰۰۰ در لسوتو تا ۵٫۰ به ازای هر ۱۰۰٬۰۰۰ در روسیه به عنوان حد وسط متغیر بود.[۶] طبق نظر انجمن پزشکی آمریکا (۱۹۹۵) خشونت جنسی و به خصوص تجاوز بیشترین آمار عدم گزارش را به خود اختصاص می‌دهد.[۷][۸] درصد گزارش، تعقیب قضایی و مجازات به طرز قابل ملاحظه‌ای در سیستم‌های قضایی گوناگون تفاوت دارد. دایره آمار قضایی آمریکا (۱۹۹۹) تخمین زد که ۹۱٪ از قربانیان تجاوز مؤنث، ۹٪ مذکر و ۹۹٪ متجاوزین مذکر هستند.[۹] معمولاً تجاوز توسط افراد ناشناس از تجاوز توسط افرادی که قربانی آن‌ها را می‌شناسد کمتر شایع است،[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] و چند تحقیق عنوان کرده‌اند که تجاوز مذکّر به مذکر و مؤنث به مؤنث در زندان‌ها بسیار معمول است و احتمال دارد که از بقیهٔ موارد کمترین گزارش را داشته باشد.[۱۵][۱۶][۱۷] وقتی تجاوز و بردگی جنسی بخشی از عملی گسترده و سازمان یافته هستند تحت عنوان جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی شناخته می‌شوند. تجاوز اگر به قصد از بین بردن جزء یا کل گروهی قومی انجام می‌شود عنصری از جنایت نسل‌کشی به‌شمار می‌آید.

امکان تجاوزات جنسی در مکان‌های ناشناخته بسیار زیاد می‌باشد. طبق آمارهای ارائه شده از سوی دفتر آمار دادگاه جنایات ملی آمریکا در سال ۱۹۹۰ بیش از ۷۰ هزار مورد تجاوز جنسی در آمریکا گزارش شده‌است؛ و این تنها یک‌پنجم تعداد تجاوزات انجام شده می‌باشد، یعنی در سال ۱۹۹۰ نزدیک به ۳۵۰ هزار تجاوز جنسی در آمریکا به وقوع پیوسته‌است.[نیازمند منبع] بسیاری از تجاوزات جنسی خشونت‌آمیز در مورد دانشجویان دانشگاهی به انجام رسیده‌است که تنها ۲۰ درصد آن‌ها توسط افراد ناشناس صورت گرفته‌است.[نیازمند منبع] بسیاری از این تجاوزها در قرار ملاقات‌ها به انجام رسیده‌است. سالانه در سراسر دنیا هزاران و شاید هم میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجوی دختر، قربانی تجاوزات جنسی پسران دانشجو یا دانش‌آموز می‌شوند.[نیازمند منبع] بسیاری از این افراد مدعی هستند که آن‌ها به دلیل تهدید و فشار فیزیکی مردان مجبور به قبول برقراری ارتباط جنسی شده‌اند.[۱۸]

تعاریف

[ویرایش]

تعاریف گوناگونی برای تجاوز جنسی در اقصی نقاط دنیا و نیز برهه‌های مختلف تاریخی، ارائه شده‌است. تعریف تجاوز، در بسیاری متون قضایی، آمیزش (مقاربت) جنسی یا انواع دیگر روابط جنسی است که بدون رضایت فرد قربانی، از سوی شخص متجاوز بر او تحمیل می‌شود. سازمان ملل، آن را تحت عنوان «مقاربت جنسی بدون رضایت»، تعریف می‌کند؛ و سازمان جهانی سلامت، در سال ۲۰۰۲ تعریف «نفوذ به مقعد یا وولوا (vulva) همراه با اعمال زور و تحت اجبار، به‌وسیلهٔ آلت جنسی مردانه، سایر اندام‌های بدن یا یک شی» را ارائه داده‌است. از سوی دیگر، بعضی جوامع همچون آلمان، تعاریف جامع تری را بکار می‌برند که در آنها، الزامی برای مقاربت در تجاوز نیست؛ و دادگاه جنایی بین‌المللی برای رواندا ۱۹۹۸، تجاوز (rape) را «تجاوز فیزیکی با ماهیت جنسی، که به یک شخص تحت اجبار اعمال می‌شود»، تعریف می‌کند. در بعضی متون قضایی اصطلاح تجاوز (rape) با اصطلاحاتی همچون «رفتار خشونت‌آمیز جنسی» یا «رفتار جنایت آمیز جنسی»، جایگزین شده‌است. اما بسیاری از متون قضایی و کشورها، تجاوز را هم چنان آن دسته از اعمالی می‌دانند که شامل نفوذ آلت مردانه به واژن و سایر رفتارهای جنسی مرتبط، همراه با اعمال خشونت جنسی باشد. به عنوان مثال در برزیل، قانون، تجاوز جنسی را، سکس واژینال بدون رضایت فرد تعریف می‌کند؛ بنابراین، تجاوز به مرد، تجاوز مقعدی (Anal) و تجاوز دهانی (Oral)، مشمول این تعریف نمی‌شوند. FBI تعریف ذیل را برای تجاوز جنسی در گزارش جنایی سالانه خود آورده‌است: ارضای جنسی زن با اعمال زور و برخلاف میل او. در این تعریف، تجاوز، مقاربت (شامل نفوذ به واژن یا مقعد یا دهان توسط آلت تناسلی مرد یا سایر اندام‌های بدن یا یک شی)، با اجبار و عدم رضایت زن تفسیر می‌شود.

رضایت‌مندی

[ویرایش]

در تمام اظهارنظرات مربوط به تجاوز جنسی، عدم رضایت فرد قربانی، مورد توجه بسیار است.[۵] نیاز است که رضایت حتماً بیان شود. اما عدم مخالفت مشخصا به معنی رضایت نیست. عدم رضایت ممکن است نتیجهٔ اجبار زیاد شخصی باشد که مرتکب تجاوز می‌شود، یا نتیجهٔ ناتوانی فرد قربانی در اعلام رضایت خود باشد (مانند زمانی که فرد خواب است، یا حالت عادی ندارد (مست) یا ناتوان ذهنی است).[۵][۱۹] قانون هم چنین ممکن است رضایت را در آمیزش‌های جنسی افراد زیر سن قانونی که قانوناً می‌توانند راضی به چنین روابطی با افراد بزرگسال‌تر از خود باشند، رد می‌کند. چنین مواردی گاهی «تجاوز قانونی» یا «آمیزش جنسی غیرقانونی یا نامشروع» خوانده می‌شوند. صرف‌نظر از اینکه آیا این روابط همراه با رضایت فرد زیر سن قانونی صورت می‌گیرد، چنین افرادی از نظر قانون در رابطه با شخص متجاوز ناتوان از اعلام رضایت برای سکس هستند. ممکن است با وجودی که فرد در ابتدا رضایت خود را برای سکس اعلام داشته، رضایتش را پس بگیرد، که در این صورت هر عمل جنسی که بعد از‍ پس گرفتن رضایت صورت گیرد، تجاوز محسوب می‌شود.

اجبار که تحت آن قربانی می‌تواند دچار فشار یا خشونت غیرقابل مقاومت شود یا به آن تهدید گردد و می‌تواند منجر به عدم مقاومت در برابر آمیزش شود، منتهی به فرض عدم رضایت می‌گردد[۱۹] اجبار می‌تواند فشار واقعی یا تهدیدی یا خشونت علیه قربانی یا کسی نزدیک به قربانی باشد. حتی باجگیری هم می‌تواند مشمول اجبار شود. سوءاستفاده از قدرت می‌تواند مشمول اجبار باشد. برای مثال در فیلیپین مردی که با زنی «به موجب دسیسه و فریب یا سوءاستفادهٔ جدی از قدرت» آمیزش می‌کند، مرتکب تجاوز شده‌است.[۲۰] محکمه جنایی بین‌المللی برای رواندا در قضاوت برجسته‌اش به سال ۱۹۹۸ تعریفی از تجاوز را استفاده کرد که در آن از واژه «رضایت» استفاده نشده بود: «تعرض جسمی با ماهیت جنسی که به فردی تحت شرایط اکراه‌آمیز وارد شده‌است.»[۲۱] تجاوز زناشویی که به عنوان تجاوز زوجی نیز شناخته می‌شود، سکس بدون رضایتی است که تجاوزگر در آن همسر قربانی است. در نتیجه نوعی از تجاوز شریک جنسی، خشونت خانگی و سوءاستفاده جنسی است. از منظر تاریخی، و هنوز هم در بعضی کشورها رضایت در عقد ازدواج پیش‌فرض بود و در نتیجه تجاوز زوجی را غیرممکن می‌کرد. با این وجود تجاوز زوجی امروزه توسط قراردادهای بین‌المللی محکوم می‌شود و به‌طور روزافزون عملی مجرمانه محسوب می‌شود. در ۲۰۰۶ تخمین زده شد که تجاوز زناشویی می‌تواند در ۱۰۴ کشور مورد تعقیب قضایی قرار گیرد. (در ۴ مورد از این کشورها، تجاوز زناشویی تنها زمانی می‌تواند مورد تعقیب قرار گیرد که زوجین از لحاظ قضایی از هم جدا شده‌اند)[۲۲] و از سال ۲۰۰۶ چند کشور دیگر هم تجاوز زوجی را غیرقانونی کردند. در ایالات متحده، تجاوز زوجی در ۵۰ ایالت غیرقانونی است. اولین ایالتی که آن را غیرقانونی کرد داکوتای جنوبی در ۱۹۷۵[۲۳] و آخرین آن کارولینای شمالی در ۱۹۹۳ بود.[۲۴] سایر کشورهای در حال توسعه در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ آن را غیرقانونی کردند. در بسیاری از کشورها، مشخص نیست که آیا تجاوز زناشویی تحت قوانین معمول تجاوز تحت پیگرد قرار می‌گیرد یا نه. با این وجود، در نبود قانون تجاوز زوجی احتمال دارد که ممکن باشد که برای آنچه بالفعل تجاوز است با توصیف آن به عنوان آزار و اذیت آن را مورد پیگرد قرار داد.

انواع

[ویرایش]

چند نوع تجاوز وجود دارد که معمولاً با توجه به وضعیتی که در آن رخ می‌دهند، جنسیت یا ویژگی قربانی، و/یا جنسیت و ویژگی مجرم طبقه‌بندی می‌شود. انواع مختلف تجاوز شامل: تجاوز توسط آشنا، تجاوز دست جمعی، تجاوز زناشویی یا تجاوز زوجی، تجاوز به محارم، سوءاستفاده جنسی از کودکان، تجاوز در زندان، تجاوز جنگی و تجاوز از لحاظ قانونی است ولی به این موارد محدود نمی‌شود.[۲۴]

تجاوز خاکستری

[ویرایش]

تجاوز خاکستری بنابر تعریف شکلی از درگیری جنسی است که «جایی میان رضایت و ممانعت» واقع می‌شود، زمانی که «هر دو طرف مطمئن نیستند که هر یک دقیقاً چه می‌خواهند» و میزان شیوع گستردهٔ آن نتیجه فقدان آگاهی و درک درست نسبت به مفهوم رضایت است. بنابر تحقیقی که در انگلستان بر روی افراد ۱۴ تا ۲۵ سال انجام شده، تقریباً یک‌سوم دانش‌آموزان واقعاً چیزی در مورد رضایت در کلاس‌های توضیحات جنسی که شرکت در آن‌ها اجباری است یادنمی‌گیرند. در واقع درصد زیادی از افراد مورد تجاوز قرار می‌گیرند چرا که آن‌ها دقیقاً نمی‌توانند به متجاوز بفهمانند که از این کار رضایت ندارند، از سوی دیگر اغلب متجاوزان فکر می‌کنند (یا ترجیح می‌دهند فکر کنند) که فردی که به او تجاوز می‌کنند مخالفتی با این کار ندارد و علی‌رغم ممانعت ظاهری، باطناً راضی است. میشله دکر، استاد دانشگاه جانز هاپکینز در تحلیلی که بر گزارش سازمان ملل متحد در مورد تجاوز در شش کشور آسیایی نوشته می‌گوید: «تجاوز لزوماً این نیست که شخصی تفنگ را بر روی شقیقهٔ یک زن بگذارد» گزارش مزبور نشان می‌دهد مردم تمایل دارند رفتارها را با تعریف قانونی تجاوز یعنی داشتن رابطه جنسی با یک زن بدون رضایت وی هماهنگ کنند ولی از واژهٔ تجاوز استفاده نکنند. میشله دکر می‌گوید: مردم تمایل دارند فکر کنند تجاوز کاری است که شخص دیگری انجام می‌دهد. نتایج تحقیق مزبور که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد نشان می‌داد درصد بالایی از مردان کشورهای آسیایی با انجام شکلی از تجاوز موافقت دارند.[۲۵]

علت‌ها و انگیزه‌ها

[ویرایش]
تجاوز به دختران لئوکیپوس

هیچ نظریهٔ منفردی نیست که به‌طور قطعی انگیزه‌های تجاوز را توضیح دهد. انگیزه‌های متجاوزین می‌تواند چند عاملی باشد و مورد بحث هستند. چند عامل که پیشنهاد شده‌اند شامل: خشم، میل به قدرت، دیگرآزاری، ارضای جنسی[۲۶] و فشارهای تکاملی است.[۲۶]

اثرات

[ویرایش]

آثار تجاوز جنسی

[ویرایش]

قربانیان تجاوز می‌توانند به خاطر آزار و اذیت به شدت دچار آسیب شوند و امکان دارد که در عملکرد به همان کیفیتی پیش از تجاوز مثلاً به دلیل عدم تمرکز، الگوهای خواب و غذا خوردن دچار مشکل شوند. ممکن است که تحریکی یا عصبی باشند. پس از تجاوز، عادی است که قربانی اختلال استرس حاد را تجربه کند که شامل نشانه‌هایی مشابه نشانه‌های اختلال استرس پس از آسیب است مانند عواطف شدید و گاهی غیرقابل پیش‌بینی؛ و ممکن است در مواجهه با خاطرات آن حادثه مشکل داشته باشند.[۲۷][۲۸] در ماه‌های پس از تجاوز، این مشکلات می‌تواند شدید و ناراحت‌کننده باشند و قربانی را از آشکار کردن تجربه ناخوشایندشان نزد دوستان یا خانواده یا مراجعه به پلیس یا درخواست کمک پزشکی باز بدارند. نشانگان دیگر اختلال استرس حاد شامل این موارد می‌شود:

  • این افراد شدیداً بی‌حال و کسل به نظر می‌رسند.
  • زوال شخصیت یا گسستگی (احساس کرختی و بی‌علاقگی، مانند در بهت یا خواب بودن، یا این احساس که دنیا عجیب یا غیرواقعی است)
  • دشواری در به خاطر آوردن بخش‌های مهم تجاوز
  • بازبینی تجاوز در افکار، خاطرات، یا کابوس‌ها
  • پرهیز از کارها، مکان‌ها، افکار یا احساساتی که تجاوز را یادآوری می‌کنند.
  • اضطراب یا افزایش گوش به زنگی (مشکل در خوابیدن، تمرکز و…)
  • دوری از زندگی اجتماعی یا محل تجاوز

در یک سوم تا یک دوم قربانیان این نشانه‌ها پس از ماه‌های اول ادامه پیدا می‌کند و درخور شرایط تشخیص اختلال استرس پس از آسیب می‌گردد.[۲۹][۳۰][۳۱] به‌طور کلی، تجاوز و آزار جنسی شایع‌ترین عوامل اختلال سندروم آسیب پس از حادثه در زنان هستند.[۳۰]

مقصر دانستن قربانی

[ویرایش]

«مقصر دانستن قربانی» بدین معنی است که قربانی یک جرم را کاملاً یا تا حدودی در به وقوع پیوستن جرم مسئول بدانیم. در مورد تجاوز جنسی، این مفهوم اشاره دارد به تئوری دنیای عادل و این نگرش عمومی که برخی رفتارهای خاص قربانی (از قبیل لاس زدن یا پوشیدن لباس‌های تحریک‌کننده جنسی) ممکن است تجاوز جنسی را برانگیزد.[۳۲] در موارد افراطی، گفته می‌شود که قربانی فقط با متین رفتار نکردن خودش آن را فرا خوانده‌است. در بیشتر کشورهای غربی، حمایت از تحریک جنسی به عنوان یکی از علل کاهش خطرات تجاوز جنسی پذیرفته نمی‌شود.[۳۳] یک بررسی جهانی در مورد نگرش‌ها به خشونت جنسی که توسط انجمن جهانی تحقیقات بهداشت و درمان انجام شد نشان داد که مفهوم مقصر دانستن قربانی حداقل تا حدودی در اکثر کشورها پذیرفته شده‌است. در بعضی کشورها مقصر دانستن قربانی خیلی عمومی‌تر است و گاهی چنین تصور می‌شود که زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند، نامناسب رفتار کرده‌اند. معمولاً، این‌ها کشورهایی هستند که در آن‌ها شکاف اجتماعی عمیقی بین وضعیت و آزادی‌های فراهم شده زنان و مردان وجود دارد.[۳۴]

ام. بادی و آرتور جی. میلر در یک خلاصه از پژوهش‌های پیرامون باورهای نادرست در مورد تجاوز عنوان می‌کنند: قربانیان تجاوز وقتی دیرتر در جریان تجاوز در برابر حمله مقاومت می‌کنند بیشتر سرزنش می‌شوند تا وقتی که زودتر مقاومت می‌کنند. (کوپر، ۱۹۹۶)، که به نظر می‌رسد به کلیشه‌ای اشاره می‌کند که می‌گوید این زنان مقاومت دروغین می‌کنند. (ملموث و براون، ۱۹۹۴؛ موهلن‌هارد و راجرز، ۱۹۹۸) یا به خاطر اینکه در تجربهٔ جنسی تا اینجا پیش رفته‌اند پس به دروغ مرد را تشویق کرده‌اند. در نهایت، این باور که وقتی قربانیان تجاوز توسط یک آشنا یا کسی که با او قرار داشته‌اند مورد تجاوز قرار می‌گیرند بیشتر سرزنش می‌شوند تا وقتی که تجاوز توسط یک ناشناس انجام می‌شود. (برای مثال. بل، کریلف، و لوتس، ۱۹۹۴؛ بریجز، ۱۹۹۱؛ بریجز و مک گریل، ۱۹۸۹؛ چک و ملموث، ۱۹۸۳؛ کانکر، شاهرولا، فرانکو، کونجو، و پینتو، ۱۹۹۱؛ لارماند و پپیتونه، ۱۹۸۲؛ تترالت و بارنت، ۱۹۸۷)، که به نظر می‌رسد از کلیشه‌ای برمی‌خیزد که از آن جایی‌که قربانیان متجاوز را می‌شناسند و شاید حتی با او سر قرار رفته‌اند واقعاً می‌خواهند سکس داشته باشند. به نظر می‌رسد پیام بنیانی این پژوهش این باشد که وقتی عناصر تجاوز کلیشه‌ای خاصی وجود داشته باشند احتمالاً قربانیان تجاوز مورد سرزنش واقع می‌شوند.

با این وجود، آن‌ها اظهار می‌کنند که «افراد ممکن است باورهای نادرست پیرامون تجاوز را بپذیرند و در عین حال اثرات منفی تجاوز را قبول داشته باشند.»[۳۵] تعدادی از کلیشه‌ها در مورد نقش‌های جنسیتی می‌توانند در توجیه تجاوز نقش ایفا کنند. در مورد تجاوز مرد به زن، این کلیشه‌ها شامل این نظرات است که: قدرت مختص مردان است در حالی که زنان به درد سکس می‌خورند و کالایی بیش نیستند، اینکه زنان خواهان سکس اجباری و توسری خوری هستند،[۳۶] و اینکه تکانه‌ها و رفتارهای جنسی مردان غیرقابل کنترل است و باید ارضا شود.[۳۷] در مورد تجاوز زن به مرد، قربانی یا احتمالاً ضعیف فرض می‌شود یا در فرهنگ‌هایی که مردان با پیروزی‌های جنسی جایگاه کسب می‌کنند خوش شانس تصور می‌شود.

آثار روانی تجاوز

[ویرایش]

بیشتر زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند یا می‌خواهند این واقعه را از ذهن بیرون کنند یا مایل به آنچه که فرایند اهانت‌آمیز معاینه پزشکی، بازجویی پلیس و رسیدگی دادگاه می‌دانند، نیستند. فرایند قانونی اغلب مدت بسیار زیادی به طول خواهد انجامید؛ ممکن است قبل از این که دادگاه رأی بدهد هجده ماه از وقوع حادثه گذشته باشد. البته در ایران دادگاه رسیدگی‌کننده به جرایم منافی عفت علنی نیست مطابق ماده ۱۸۸ قانون دادرسی کیفری محاکمات دادگاه علنی است به استثنای موارد زیر به تشخیص دادگاه:

  1. اعمال منافی عفت و جرائمی که برخلاف اخلاق حسنه‌است.
  2. امور خانوادگی یا دعاوی خصوصی به درخواست طرفین.
  3. علنی بودن محاکمه مخل امنیت یا احساسات مذهبی باشد.

بیش از نیمی از تجاوزات جنسی، به‌طور خود به خودی اتفاق نمی‌افتند، بلکه حداقل تا اندازه‌ای از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند. تجاوز جنسی با سلطه و قدرت مرتبط است؛ اکثر تجاوزگران جنسی تنها هنگامی می‌توانند از نظر جنسی تحریک شوند که قربانی را دچار وحشت و خفت نموده باشند و عمل جنسی خود اهمیت کمتری دارد.

پیگرد قانونی

[ویرایش]

گزارش

[ویرایش]

خشونت جنسی خصوصاً تجاوز جنسی، جزو جرائمی در نظر گرفته می‌شود که کمتر گزارش می‌شود (انجمن پزشکی آمریکا، ۱۹۹۵).[۳۸] لذا تعداد تجاوزهای جنسی گزارش شده از میزان‌های شیوع و بروز آن کمتر است[۳۹](Walby and Allen,200۴). ملزومات قانونی برای گزارش تجاوز جنسی بسته به صلاح‌دید دادگاه‌ها تغییر می‌کند، هر کدام از ایالات آمریکا ممکن است ملزومات متفاوتی داشته باشند، درحالی‌که سایر کشورها ممکن است محدودیت‌های سختگیرانه کمتری داشته باشند.[۴۰]

رسیدگی

[ویرایش]

از آنجا که اکثر موارد تجاوز جنسی توسط افراد آشنا با قربانی اتفاق می‌افتد، شروع و ادامه تحقیقات در مورد تجاوز جنسی به خواست، توانایی گزارش و توصیف آن توسط قربانی بستگی دارد. شواهد بیولوژیک از قبیل منی، خون، ترشحات واژینال، بزاق و سلول‌های اپیتلیال واژن (که معمولاً توسط کیت تجاوز جنسی جمع‌آوری می‌شود) ممکن است در آزمایشگاه جرم‌شناسی مشخص شده و از نظر ژنتیکی بررسی شود. اطلاعات به دست آمده از آنالیزها عموماً می‌تواند مشخص کند آیا رابطه جنسی اتفاق افتاده‌است، و اطلاعاتی از موقعیت حادثه به دست دهد و با نمونه‌های مرجع بیماران و مظنونان مقایسه شود.[۴۱]

محکومیت

[ویرایش]

در انگلستان، آمار موارد تجاوز جنسی گزارش شده یک کاهش پیش‌رونده در میزان محکومیت را نشان می‌دهد، به‌طوری‌که در سال ۲۰۰۲ به کمترین حد خود یعنی ۵٫۶٪ رسید. دولت نگرانی خود را از افزایش سالیانه موارد گزارش شده تجاوز جنسی ابراز کرده و متعهد شده به این «شکاف عدالت» رسیدگی کند

جلوگیری و درمان

[ویرایش]

از آن جایی‌که خشونت جنسی تمام بخش‌های جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، پاسخ به آن فراگیر است. پاسخ‌ها می‌توانند این‌گونه دسته‌بندی شوند: راه‌های فردی، پاسخ‌های درمانی، تلاش‌های مبتنی… بر جامعه و فعالیت‌هایی جهت جلوگیری از سایر انواع خشونت جنسی. «بهبودی پس از تجاوز جنسی مفهومی پیچیده و پربحث است»[۴۲] گروه‌های حمایتی که معمولاً از طریق سازمان‌های «مادر» قابل دسترسی هستند (لیست موسسات ضد خشونت جنسی در آمریکا را ببینید) به وفور یافت می‌شوند و شامل چند گروه آنلاین هم می‌گردند.

اتهام تجاوز جنسی

[ویرایش]

بزرگ‌ترین و دقیق‌ترین مطالعهٔ موجود زیر نظر وزارت داخلی بریتانیا انجام شده که برپایهٔ ۲٬۶۴۳ پروندهٔ آزار جنسی بوده‌است. (Kelly, Lovett, and Regan, 2005). در بین این پرونده‌ها ۸٪ موارد توسط ادارهٔ پلیس به عنوان گزارش دروغ طبقه‌بندی شده بودند. به هر حال متوجه شدند که بعضی از این طبقه‌بندی‌ها صرفاً براساس قضاوت شخصی بازپرسان پلیس و با تخلف از ضوابط رسمی مشخص کردن ادعای دروغین بوده‌است. کاوش دقیق‌تر این دسته، با اعمال قوانین وزارت داخلی برای محاسبهٔ ادعای دروغین و جدا کردن پرونده‌هایی که تأیید داشتن شرایط آن‌ها مشکوک بود، باعث کاهش درصد گزارش‌های دروغین به ۳٪ شد. پژوهش‌گران نتیجه گرفتند که: «نمی‌توان ارزش اسمی تمام موارد مشخص شده توسط پلیس را تعیین کرد» و اینکه: «پیگرد کنندگان و افسران پلیس در مورد ادعاهای دروغ تخمین حد بالا می‌زنند.» علاوه بر این، اضافه کردند:

مصاحبه‌های پلیس و پاسخ‌های شاکیان نشان می‌دهد که، با وجود توجه به مراقبت از قربانی، حتی در بین آن‌ها که در بازپرسی تجاوز جنسی خبره هستند، همچنان نوعی فرهنگ بدگمانی در بین نیروی پلیس وجود دارد. همچنین تمایلی برای وصل ادعاهای دروغ با مواردی که شاکی بی‌خیال شده و شکایتش را پس‌گرفته‌است، وجود دارد، انگار که در تمام این موارد هیچ آزار جنسی رخ نداده‌است. این فرهنگ بازپرسی‌ای را ایجاد می‌کند که در آن بر روی عواملی تأکید می‌شود که ممکن است اجازهٔ مشخص کردن یک شکایت به عنوان ادعای دروغ را بدهند، به جای اینکه تحقیق دقیقی انجام شود که در آن شواهد جمع‌آوری شده، ارزیابی شوند.[۴۳][۴۴]

یک مطالعهٔ در ابعاد بزرگ دیگر نیز در استرالیا، بر اساس ۸۵۰ مورد تجاوز جنسی گزارش شده به پلیس ویکتوریا، انجام شد(Heenan & Murray, 2006). پژوهشگران ۸۱۲ پرونده با داده‌های کافی را با روش‌های کمی و کیفی بررسی کردند، تا تعیین مناسبی برسند و تشخیص دادند که ۲٫۱٪ این پرونده‌ها توسط پلیس به عنوان گزارش دروغین طبقه‌بندی شده بودند. سپس تمامی این شاکی‌ها به خاطر ضبط گزارش دروغین به پلیس یا جریمه شدند یا تهدید به جریمه شدند.[۴۵]

گزارش‌های اف‌بی‌آی مرتباً رقم اتهام‌های تجاوز جنسی «بی‌اساس» را ۸٪ اعلام می‌کنند. رقم «بی‌اساس» برای تجاوزهای جنسی زوری از همهٔ دیگر جرم‌های شاخص بیشتر است. نرخ متوسط گزارش‌های بی‌اساس برای جرایم شاخص ۲٪ است.[۴۶] به‌هرحال «بی‌اساس» با ادعای دروغین به یک معنا نیست[۴۷] و آن‌طور که بروس گروس (Bruce Gross) از ژورنال بازپرس دادگاهی (Forensic Examiner) توضیح می‌دهد:

این آمار تقریباً بی‌معناست، چون خیلی از حوزه‌های قضایی که اف‌بی‌آی از آن‌ها داده‌های جرم‌ها را جمع‌آوری می‌کند، از تعاریف یا معیارهای مختلفی برای «بی‌اساس» استفاده می‌کنند؛ بنابراین، یک گزارش تجاوز جنسی ممکن است به عنوان «بی‌اساس» طبقه‌بندی شود (به جای تجاوز زوری) زیرا قربانی مورد نظر برای پی‌گیری شکایت از مظنون تلاش نکند، یا اگر مرتکب مورد نظر از زور فیزیکی یا اسلحه به هر نوع استفاده نکند، یا اگر قربانی مورد نظر دچار هیچ آسیب فیزیکی نشده باشد، یا اگر قربانی موردنظر پیش‌تر یک رابطهٔ جنسی داشته بوده باشد. به همین شکل، یک گزارش ممکن است بی‌اساس فرض شود، اگر هیچ مدرک فیزیکی وجود نداشته باشد، یا ناهم‌خوانی زیادی بین بیان‌های متهم‌کننده و آنچه که شواهد نشان می‌دهند وجود داشته باشد. از این‌رو، اگر چه بعضی از پروندهٔ تجاوز جنسی بی‌اساس ممکن است دروغین یا ساختگی باشند، همهٔ پرونده‌های بی‌اساس دروغین نیستند.[۴۸]

عموماً این گونه گزارش شده‌است که حدود ۲ درصد از پرونده‌های گزارش‌های تجاوز جنسی، تهمت بوده‌اند. در یک مرور آکادمیک در مجلهٔ «لویولای مرور قوانین لس‌آنجلس»، ادوارد گرییر نتوانست منابع دست‌اولی برای این رقمی که این‌قدر همه‌جا گفته می‌شود پیدا کند.[۴۹]

مروری در سال ۲۰۰۶ توسط فیلیپ رومنی در مجلهٔ حقوق کمبریج چند مطالعه را یافت که این رقم را حدود ۲٪ اعلام می‌کردند ولی فقط یک مطالعهٔ کوچک (۵۴۵ موردی) بود که می‌توانست منبع رقمِ ۲٪ باشد.[۵۰] و همچنین در مورد روش‌شناسی این مطالعه‌ها ابراز شک کرد.[۵۱]

جامعه‌شناس دانشگاه پوردو (به انگلیسی: Purdu) به نام اوگن کانین (به انگلیسی: Eugene Kanin) گزارش‌های تجاوز جنسی را در یک شهر کوچک تقریباً غربی بین سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۸۷ خلاصه کرد و دریافت که ادارهٔ پلیس ۴۱٪ از ۱۰۹ مورد گزارش‌های آزار جنسی را دروغین تشخیص داده بود. ادارهٔ پلیس به همهٔ شاکی‌های تجاوز جنسی پیشنهاد جدی استفاده از دستگاه دروغ‌سنج را داده بود. دیوید لیزاک (به انگلیسی: David Lisak) این‌گونه استدلال می‌کند(۲۰۰۷) که کار «کانین» یک مطالعهٔ پژوهشی نیست، چرا که تنها از نظرات افسرهای پلیس استفاده می‌کند، بدون این‌که هیچ جستجوی دیگری را خودش انجام دهد و این کار یک «قطعه نظر تحریک‌کننده‌است، اما پژوهش علمی مسئلهٔ گزارش دروغین تجاوز جنسی نیست» و «مطمئناً نباید از به عنوان ادعایی در مورد پایه‌های علمی برای موضوع فراوانی ادعاهای دروغین استفاده کرد.[۵۲][۵۳] همین‌طور، جان بنکرافت (به انگلیسی: John Bancroft) ادعا می‌کند که جستجویی که بر روی ادبیات مربوط به گزارش‌های دروغین تجاوز جنسی، انجام شده، مشخص می‌کند که رقم ۴۱٪ که به شکلی غیرمعمول زیاد است.[۵۴] کانین ادعا می‌کند که «شاکی باید تأیید کند که تجاوز جنسی‌ای اتفاق نیافتاده‌است. او تنها کسی است که می‌تواند ادعای تجاوز جنسی دروغین است». لیزاک (به انگلیسی: Lisak)، کانین را متهم می‌کند که نظرات ادارهٔ پلیس را بدون جستجوی بیشتر به عنوان واقعیت در نظر گرفته‌است:

کانین هیچ تلاشی را برای سیستمیزه کردن «سنجش» اش از گزارش‌های پلیس، نشان نمی‌دهد۰- مثلاً با فهرست کردن جزئیات یا فاکت‌هایی که برای «سنجش» معیارهایی استفاده کرده که پلیس از آن‌ها برای نتیجه‌گیری استفاده می‌کند. همچنین هیچ تلاشی نشان نمی‌دهد که سنجش‌اش از آن گزارش‌ها را با سنجش پژوهش مستقل دیگری مقایسه کند تا تحلیل اعتبار سنجی ایجاد کند. این قانون اصلی علم را نقض می‌کند، قانونی که که برای این طراحی شده‌است که اطمینان ایجاد کند که مشاهده‌ها صرفاً بازتاب سوگیری مشاهده‌گر نیستند. [...] [کانین] صرفاً نظرات افسران پلیس را تکرار می‌کند که نتیجه گرفتند که پرونده‌های مورد نظر ادعای دروغین بودند.

لیزاک بعدتر در سال ۲۰۱۰ پژوهش خودش را در زمینهٔ خشونت علیه زنان منتشر کرد، که در آن نرخ ادعاهای دروغین را ۵٫۹٪ به دست آورد.

آمار

[ویرایش]

تفسیر آمار تجاوز

[ویرایش]
تجاوز به همسر
  غیرقانونی و جرم است
  غیرقانونی و جرم نیست

بسیاری از کشورهای جهان به‌طور رسمی آمار مربوط به جرایم جنسی خود را گزارش نمی‌کنند. معیارهای تجاوز نیز در کشورهای مختلف متفاوت است. به عنوان مثال، ثبت تجاوز در سوئد بسیار بالا است و جزو نخستین کشورها در آمارها است. اما معیارِ تجاوز در این کشور متفاوت است. به عنوان مثال، اگر در یک دادگاه سوئد زنی علیه همسر خود شکایت کند که در طول یک سال قبل، مثلاً هر هفته برخلاف رضایتش با او رابطه جنسی برقرار کرده، این به معنی ثبت حدود ۵۰ مورد «پرونده جداگانه تجاوز» در جداول آماری این کشور خواهد بود. این در حالی است که اگر آن زن در بسیاری از دیگر نقاط دنیا -و از جمله ایران- زندگی کند، امکان شکایت از شوهر خود را نخواهد داشت چون در قوانین آن کشورها، اساساً تجاوز به همسر به رسمیت شناخته نشده‌است. از این رو، حتی با وجود آمارهای رسمی، باید به معیارهای تجاوز در هر کشور توجه کرد.[۵۵]

آمار تجاوز

[ویرایش]

همچنین ببینید: تخمین‌ها از خشونت سوپرجنسی

یک گزارش ایالات متحده که توسط منابع دولتی تألیف شده‌است نشان داد که بیش از ۲۵۰٬۰۰۰ پرونده تجاوز یا اقدام به تجاوز سالانه توسط پلیس ثبت شده‌است. دادهٔ گزارش شده از ۶۵ کشور جمع‌آوری شد.[۵۶] در ۲۰۰۷، ۴۰٪ از ۶۰٬۴۲۷ گزارش تجاوز به عنف با دستگیری یا «شرایط استثنایی» نهایی شد. شرایط استثنایی به وضعیت‌هایی اشاره می‌کند که قربانی از ارائه اطلاعات یا کمک ضروری جهت صدور حکم دستگیری امتناع می‌کند، متهم پیش از دستگیری می‌میرد، یا نمی‌توان متهم را از ایالت دیگر استرداد کرد.[۵۷] در هر دو دقیقه یک زن در آمریکا مورد آزار جنسی قرار می‌گیرد، در هند در هر بیست و دو دقیقه به یک زن تجاوز جنسی می‌شود و در هر یک دقیقه یک نفر در کنگو مورد تجاوز قرار می‌گیرد.[۲۵] برخلاف باور همگانی، تجاوز در خارج از خانه‌ها بسیار نادر است. بر اساس نتایج یک تحقیق بیش از دو سوم همه موارد مربوط به تجاوز در منزل شخصی رخ می‌دهد. (در دو سوم موارد قربانی مهاجم را می‌شناسد). بر اساس نتایج این تحقیق ۳۱ درصد تجاوزها در خانه‌های متجاوزان، ۲۷ درصد در خانه‌های قربانیان، و ۱۰ درصد در خانه‌های مشترک قربانیان و متجاوزان اتفاق می‌افتند. علاوه بر خانه‌ها، ۷ درصد تجاوزها در مهمانی، ۷ درصد در وسایل نقلیه، ۴ درصد بیرون از خانه و ۲ درصد در بارها، روی می‌دهند.[۲۵] ۴۴ درصد موارد تجاوز جنسی زیر ۱۸ سال و در نهایت ۸۰ درصد کسانی که مورد هدف تجاوز جنسی قرار می‌گیرند تا زیر ۳۰ سال سن دارند.[۵۸]

ایران

[ویرایش]

روز شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹، سعید مدنی (جامعه‌شناس) در گفتگو با روزنامه شرق، با تأکید بر اینکه ۸۰ درصد موارد تجاوز جنسی در ایران گزارش نمی‌شود، گفت: «بیشترین آمار تجاوز» که گزارش شده مربوط به استان تهران است. او آمار تجاوزهای جنسی اعلام شده در استان تهران را سالانه ۱۶۵۰ مورد اعلام کرده‌است. به گفته سعید مدنی نتایج برخی مطالعات موردی نشان می‌دهد که قربانیان تجاوز در استان کهگیلویه‌وبویراحمد میانگین سنی ۲۰ ساله داشته‌اند و برخی قربانیان ۷ ساله بوده‌اند. وی می‌گوید یک مطالعه موردی دیگر نشان می‌دهد که در استان اصفهان میانگین سنی قربانیان تجاوز جنسی ۲۳ سال بوده‌است. این جامعه‌شناس با تأکید بر اینکه حمایت از قربانی تجاوز در قانون ایران حداقلی است، گفته‌است: «هیچ ارزیابی دقیقی از قربانیان تجاوز در کشور نداریم».[۵۹][۶۰]

استرالیا

[ویرایش]

نظرسنجی امنیت زنان استرالیایی که توسط دایرهٔ آمار در ۱۹۹۶ انجام شد شامل نمونه تصادفی از ۶٬۳۰۰ زن ۱۸ سال و بیش از آن بود. این نظرسنجی این یافته را به‌دست‌آورد که شیوع آزار جنسی در ۱۲ ماه گذشته ۱٫۹ درصد بوده‌است. مردان آشنا بیش از دو سوم مهاجمان را تشکیل می‌دادند. تنها ۱۵٪ از زنان آزار دیده در نمونه به پلیس گزارش کرده بودند.[۶۱]

کامبوج

[ویرایش]

نهادهای غیردولتی محلی و بین‌المللی تخمین می‌زنند که در کامبوج تجاوز معمول است،[۶۲] ولی تنها اقلیت بسیار کوچکی از این آزارها گزارش می‌شود که علت آن انگ اجتماعی همراه با قربانی جرم جنسی به ویژه از دست دادن باکرگی قبل از ازدواج {بدون توجه به چگونگی آن} می‌باشد.[۶۳] از نوامبر ۲۰۰۸ تا نوامبر ۲۰۰۹، پلیس ۴۶۸ مورد تجاوز، اقدام به تجاوز و مزاحمت جنسی را ثبت کرده‌است که نسبت به سال پیش از آن رشد ۲٫۴ درصدی داشته‌است.[۶۴] شکستن سکوت-خشونت جنسی در کامبوج، گزارشی است که توسط سازمان عفو بین‌الملل تهیه و در سال ۲۰۱۰ منتشر گردیده‌است و وضعیت خشونت جنسی در کامبوج را بررسی می‌کند. این گزارش دریافته‌است که در تجاوزات گزارش شده که اقلیت اندکی هستند، پاسخ بسیار معمول مسئولان ضابط قضایی که شامل پلیس و کارکنان دادگاه می‌شوند این است که یک «توافق» فراقانونی میان قربانی و مجرم (یا خانواده‌هایشان) تنظیم می‌کنند که در آن متجاوز مبلغی پول می‌پردازد که میان مسئولان و قربانی (و خانواده‌اش) تقسیم می‌شود و پس از آن قربانی هرگونه شکایت کیفری علیه مجرم را پس می‌گیرد و مدعی‌العموم پرونده را می‌بندد. زمانی که به یک تجاوز رسیدگی می‌شود، معمولاً از شاکی انتظار می‌رود که مبلغی بیش از حد معمول به مسئولان بپردازد تا مطمئن شود که دادگاه پرونده را پیگیری می‌کند، در غیر این صورت روند دادرسی کند است و ممکن است بیش از ۲ سال برای هر نوع نتیجه‌ای به طول انجامد. در طول دورهٔ پیش از دادرسی، همیشه این خطر وجود دارد که خانواده مجرم به جهت اینکه تبرئه یا کاهش مجازاتش را تضمین کنند، رشوه بدهند.[۶۵]

کره جنوبی

[ویرایش]

تجاوز جنسی در جمهوری کره، مشکل اساسی بوده و در ارتش کره جنوبی، سالانه ۳۹۸ آمار به دست می‌آید. در مجموع سالانه ۱۵۱۳ پرونده تجاوز جنسی ثبت می‌کردند که بیش از ۶۲٪ آنها خانم (مؤنث) کمتر از ۳۴ سال سن دارند. تجاوز جنسی میان پسران نیز رایج است و ۷٪ پرونده مربوط به دو همجنس آقا (مذکر) است.

کانادا

[ویرایش]

معتبرترین پژوهش در این حوزه از سوی مرکز آماری کانادا در سال ۱۹۹۲ انجام شد که شامل ۱۲٬۳۰۰ نمونهٔ تصادفی از زنان کانادایی بود (Johnson and Sacco, 1995). یافته‌های این پژوهش حاکی از این بود که از هر ۳ زن یکی از آن‌ها آزار جنسی را تجربه کرده بود [مورد شک- بحث] و تنها ۶٪ از این موارد به پلیس گزارش شده بود.[۶۶]

جمهوری دموکرات کنگو

[ویرایش]

در کنگوی شرقی، شیوع و شدت تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسی به عنوان بدترین موارد در دنیا گزارش شده‌است.[۶۷] برآورد می‌شود که هم‌اکنون در جمهوری دموکرات کنگو حدود ۲۰۰٬۰۰۰ قربانی زندگی می‌کنند که از تجاوز جنسی جان سالم به در برده‌اند.[۶۸][۶۹] یک پژوهش اخیر اعلام می‌کند سالانه بیش از ۴۰۰٬۰۰۰ زن در جمهوری دموکرات کنگو مورد تجاوز جنسی واقع می‌شوند.[۷۰] تجاوز جنسی هنگام جنگ (تجاوز جنسی جنگی) در جمهوری دموکرات کنگو اغلب از سوی مفسران به عنوان «اسلحهٔ جنگ» یاد می‌شود. Louise Nzigire، مددکار اجتماعی اهل کنگو می‌گوید «هدف این خشونت نابودی جمعیت بود». او همچنین اظهار می‌کند تجاوز جنسی «یک سلاح ساده و ارزان در دست تمام گروه‌های درگیر جنگ بوده‌است، سلاحی که بسیار آسان‌تر از گلوله و بمب قابل دست یابی است».

آفریقای جنوبی

[ویرایش]

آفریقای جنوبی یکی از بالاترین میزان‌های شیوع تجاوز جنسی به اطفال در جهان را دارد، به‌طوری‌که در سال ۲۰۰۰ بیشتر از ۶۷۰۰۰ مورد تجاور جنسی به کودکان گزارش شد و گروه‌های حمایتی بر این باورند که موارد گزارش نشده می‌تواند تا ۱۰ برابر بیشتر باشد.[۷۱] در سال ۲۰۰۱، یک شیرخوار ۹ ماهه مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و احتمالاً به خاطر عدم تحمل درد از هوش رفت.[۷۲] یک شیرخوار ۹ ماهه دیگر بعد از اینکه توسط مادر نوجوانش رها شد، توسط ۶ مرد ۲۴ تا ۶۶ ساله مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. یک دختر ۴ ساله بعد از تجاوز جنسی توسط پدرش فوت کرد. یک دختر ۱۴ ماهه توسط دو عمویش مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. در فوریه ۲۰۰۲، گزارش شد که یک شیرخوار ۸ماهه توسط ۴ مرد مورد تجاوز گروهی قرار گرفت. یک نفر متهم شد. شیرخوار به اعمال جراحی ترمیمی وسیعی نیاز پیدا کرد. جراحات این شیرخوار آنقدر وسیع بود که سبب افزایش توجه به تعقیب قانونی شد.[۷۳] یک عامل مؤثر در تشدید کودک آزاری، این باور غلط همه گیر در آفریقای جنوبی ست که ایجاد رابطه جنسی با یک باکره ایدز را درمان می‌کند.[۷۴][۷۵] یک سوم از ۴۰۰۰ زنی که توسط انجمن اطلاعات، توانمندسازی و شفافیت مورد سؤال قرار گرفتند بیان کردند که طی سال گذشته مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.[۷۶] در یک مطالعه جدید که توسط شورای تحقیقات پزشکی (MRC) انجام شد، بیشتر از ۲۵٪ از مردان آفریقای جنوبی که مورد سؤال قرار گرفتند اقرار کردند یک نفر و تقریباً نیمی از آن‌ها بیشتر از یک نفر را مورد تجاوز جنسی قرار داده‌اند.[۷۷][۷۸] در یک مطالعه دیگر که در سال ۲۰۱۰ توسط بنیاد تحقیقات پزشکی تحت حمایت دولت انجام شد، بیشتر از ۳۷٪ از مردان استان گوتنگ بیان کردند که زنی را مورد تجاوز قرار داده‌اند. ۷٪ از این ۴۷۸ مرد مورد بررسی گفتند که در تجاوز گروهی شرکت کرده‌اند.[۷۹] یک تحقیق بین بچه‌ها مشخص کرد که ۱۱٪ از پسرها و ۴٪ از دخترها شخصی را مجبور به رابطه جنسی با خود کرده‌اند، در حالی که در یک تحقیق دیگر در شهرستان سوتو که بین ۱۵۰۰ دانش آموز انجام شد، یک چهارم از کل پسرهای مورد مصاحبه بیان کردند از تجاوز جنسی گروهی (jackrolling) لذت برده‌اند.[۸۰][۸۱]

انگلستان

[ویرایش]

بر اساس یک گزارش خبری که در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۷ از شبکه بی‌بی‌سی پخش شد، ۸۵۰۰۰ زن در سال قبل از آن در انگلستان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند که این معادل ۲۳۰ مورد در روز است. بر طبق این گزارش یک دویستم زنان انگلیسی در سال ۲۰۰۶ مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. این گزارش همچنین نشان داد که تنها ۸۰۰ نفر در آن سال به خاطر تجاوز محکوم شدند.[۸۲][۸۳]

آمریکا

[ویرایش]

اداره آمار وزارت دادگستری آمریکا (۱۹۹۹) تخمین زد که ۹۱٪ از قربانیان تجاوز زن و ۹٪ مرد هستند و ۹۹٪ از متجاوزین مرد هستند.[۸۴] روی هم رفته بعضی از انواع تجاوز جنسی از گزارش‌های رسمی حذف می‌شوند، (برای مثال در تعریف FBI همه انواع تجاوز به جز تجاوز به زور به زنان حذف می‌شود) زیرا شمار زیادی از تجاوزهای جنسی حتی اگر جزو موارد قابل گزارش باشند گزارش نمی‌شوند و همچنین موارد زیادی از تجاوزهایی که به پلیس گزارش می‌شوند منجر به پیگرد قانونی نمی‌شوند.[۸۳] بر اساس اسناد Criminal Victimization (میزان قربانی شدن واقعی) وزارت دادگستری آمریکا، در سال ۲۰۰۵ به‌طور کلی ۱۹۱۶۷۰ تجاوز یا خشونت جنسی گزارش شده‌است.[۸۵] تنها ۱۶٪ از تجاوزهای و خشونت‌های جنسی به پلیس گزارش می‌شوند. (تجاوز جنسی در آمریکا: گزارشی به ملت. ۱۹۹۲ و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، ۲۰۰۰a)[۸۶][۸۷]] بدون در نظر گرفتن موارد گزارش نشده، تنها ۵٪ متجاوزان جنسی حداقل یک روز را در زندان می‌گذرانند.[۸۸] یک ششم زنان آمریکایی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.[۸۹] بیشتر از یک چهارم زنان در سنین کالج تجربه مورد تجاوز قرار گرفتن از سن ۱۴ سالگی را ذکر می‌کنند.[۹۰]

وزارت دادگستری ایالات متحده، آمار جنایتهای مربوط به تجاوز جنسی را تنها میان مردمی که بر اساس سفید یا سیاه‌پوستی طبقه‌بندی شده‌اند، جمع‌آوری می‌کند. گزارش‌های جرم‌های همگون (Uniform Crime Reports)، اغلب اسپانیایی‌ها را در دستهٔ «سفید» طبقه‌بندی می‌کند.[۹۱] طبق گزارش‌های اعلام شده در سال ۲۰۰۶، ۱۹۴٬۲۷۰ سفیدپوست و ۱۷٬۹۲۰ سیاه‌پوست، قربانیان تجاوز یا حملات جنسی بوده‌اند. به گفتهٔ آنتونی والش، «داده‌های مربوط به تجاوز جنسیِ گری له‌فری(Gary LaFree's)، برای مدت ۴۵ سال، نشان می‌داد، به‌طور متوسط سیاه پوستان اغلب در حدود ۲۵/۶ برابر بیشتر از سفید پوستان در جرم‌های مربوط به تجاوز جنسی دستگیر می‌شوند»[۹۱] استفاده از مواد مخدر، به ویژه الکل، غالباً در تجاوز جنسی نقش دارد. یک تحقیق (تنها مربوط به تجاوزات جنسی که در آن‌ها قربانیانِ زن یا کسانی که از طریق تلفن در معرض تجاوز قرار گرفتند) جزئیات مربوط به روش‌های به‌کار گرفته شده را گزارش می‌داد. در ۴۷ درصدِ اغلب تجاوزات، هم قربانی و هم مجرم، الکل مصرف کرده بودند. تنها در ۱۷ درصد موارد، فقط مجرم نوشیده بود. در ۲۹ درصد تمامی موارد، نه مجرم و نه قربانی الکل مصرف نکرده بودند.[۹۲] برخلاف باور همگانی، تجاوز در خارج از خانه‌ها بسیار نادر است. بیش از دو سوم همهٔ موارد مربوط به تجاوزات در خانهٔ شخصی رخ می‌دهد. ۳۱ درصد در خانه‌های متجاوزان، ۲۷ درصد در خانه‌های قربانیان، و ۱۰ درصد در خانه‌های مشترک قربانیان و متجاوزان، رخ می‌دهد. علاوه بر خانه‌ها، ۷ درصد تجاوزها در مهمانی‌ها، ۷ درصد در وسایل نقلیه، ۴ درصد بیرون از خانه و ۲ درصد در بارها، روی می‌دهند.[۹۲] ۵۹ درصدِ موارد تجاوز در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵، برای اجرای قانون، گزارش نشده‌اند.[۹۳][۹۴] در واقع، مطالعات ارقام گوناگون زیر را نشان می‌دهد: (جدول)

سایر

[ویرایش]

تا کنون بیشتر مطالعات و گزارش‌های پیرامون تجاوز جنسی محدود به نوع مرد به زن بوده‌است. تحقیق در مورد تجاوز مرد به مرد و زن به مرد به تازگی آغاز شده‌است. بر اساس اظهارات روان‌پزشک سارا کروم، کمتر از یک دهم موارد تجاوز مرد به مرد گزارش شده‌است. به عنوان یک گروه، قربانیان مذکر تجاوز جنسی، توسط هر کدام از دو جنس که مورد تجاوز قرار بگیرند، حمایت و خدمات کمتری دریافت می‌کنند، و سیستم‌های قضایی آمادگی لازم برای مقابله با این نوع جرم را ندارند.[۹۵] دنوو (۲۰۰۴) بیان می‌کند که واکنش‌های اجتماعی به مسئله «زنان به عنوان عامل خشونت جنسی» مبتنی بر انکار گسترده زنان به عنوان متجاوزان بالقوه جنسی می‌باشد که خود می‌تواند ابعاد واقعی این مشکل را پنهان کند.[۹۶] با توجه به این دلایل، قابل تصور است که این مسئله به مراتب کمتر گزارش شود و علت احتمالی آن همین سوگیری اجتماعی است.[۹۷] بعضی از کدهای قانونی در مورد تجاوز جنسی علیه زنانی که مردان را مورد تجاوز قرار می‌دهند کاربرد ندارند چرا که تجاوز جنسی عموماً به صورت عمل دخول متجاوز تعریف می‌شود.[۹۸] در سال ۲۰۰۷، پلیس آفریقای جنوبی مواردی از تجاوز زنان به مردان جوان را مورد بررسی قرار داد.[۹۹] در مورد تجاوز زن به زن تحقیقات اندکی انجام شده‌است.

تاریخچه

[ویرایش]

در تاریخ باستان، تجاوز بیش از آنکه به عنوان یک نوع اذیت و آزار علیه زن تلقی شود یک جرم مالکیتی جدی علیه مردی بود که آن زن به او تعلق داشت که معمولاً پدر یا شوهرش بود. از دست دادن بکارت مخصوصاً یک مسئله جدی بود. آسیبی که به جهت از دست رفتن بکارت وارد می‌آمد، بر امیدهای کاهش‌یافتهٔ زن در پیدا کردن شوهر و در بهای عروس منعکس می‌شد. این موضوع به ویژه در مورد دوشیزه‌های نامزد دار ملموس بود که از دست رفتن پاکدامنی به عنوان وضعیتی تلقی می‌شد که ارزش او را به شدت نزد شوهر آینده‌اش می‌کاست. در چنین مواردی، قانون نامزدی را باطل می‌کرد و از متجاوز غرامت مالی طلب می‌کرد که به خانوادهٔ زن که «کالاهایش» «آسیب» دیده بودند پرداخت می‌شد.[۱۰۰] طبق قانون کتاب مقدس، در صورت توافق پدر دختر، به جای مجازات مدنی، ممکن بود متجاوز وادار شود با آن زن مجرد ازدواج کند. این وضع به خصوص در قوانینی که در جرم تجاوز، عدم رضایت زن را به عنوان یک عنصر ضروری به حساب نمی‌آورد متداول بود و در نتیجه این جرم را به دو دسته تقسیم می‌کرد، یکی تجاوز به معنی امروزی و دیگری به عنوان شیوه‌ای که مرد و زن به وسیلهٔ آن خانواده‌هایشان را مجبور می‌کردند تا به آن‌ها اجازهٔ ازدواج بدهند (مراجعه کنید به تثنیه. ۲۹–۲۸: ۲۲)

خود واژه rape (تجاوز) از فعل لاتین rapere ریشه گرفته‌است: گرفتن یا ستاندن به زور. این کلمه ابتدا هیچ دلالت جنسی نداشت و هنوز هم در انگلیسی به معنای عام استفاده می‌شود. تاریخچهٔ تجاوز و تغییرات معنایی آن واقعاً پیچیده‌است. در قانون روم، تجاوز به عنوان نوعی crimen vis «جرم تهاجمی» دسته‌بندی شده بود.[۱۰۱][۱۰۲] برخلاف دزدی یا سرقت، یک «خطای اجتماعی» injuria publica دربرابر «خطای شخصی» injuria privitia نامیده می‌شد.[۱۰۳] آگوستوس سزار اصلاحاتی در مورد جرم تجاوز را طبق مصوبه تهاجم Lex Iulia de vi publica قانونی کرد که نام خانوادگی اش Iulia را همراه دارد. طبق این مصوبه و نه مصوبه زنای Lex Iulia de adulteriis بود که روم این جرم را پیگرد قضایی می‌کرد.[۱۰۴] امپراتور یوستی‌نیانوس ادامهٔ استفاده از مصوبه این جرم جهت پیگرد تجاوز در قرن ۶ام در امپراتوری روم شرقی را تأیید کرد.[۱۰۵] تا اواخر دورهٔ باستان، عبارت کلی raptus به ربایش، گریختن با معشوق، سرقت یا تجاوز به معنای امروزی آن اشاره کرده بود. ابهام در مورد این عبارت منجر شد مفسرین کلیسایی قانون، میان raptus seductionis (گریختن با معشوق بدون اجازه والدینی) و raptus violentiae (هتک ناموس) تفاوت قائل شوند. هر دو نوع raptus مجازات مدنی و احتمالاً طرد اجتماعی برای خانواده و روستایی که زنان ربوده شد را می‌پذیرفت به همراه داشت، گرچه raptus violentiae منجر به مجازات‌های قطع عضو یا مرگ هم می‌شد.[۱۰۶]

از دوران کلاسیک مصر و یونان باستان تا دوره‌های استعمار، تجاوز جنسی همراه با ایجاد عمدی حریق، خیانت و قتل، از جمله جرم‌های پایتخت بودند. «آن دسته از ارتکاب تجاوزهای جنسی که به ظاهر بی‌رحمانه، اغلب خون‌آلود، و در مواقعی نمایشی(spectacular) بودند، طیف وسیعی از مجازات‌های پایتخت را تشکیل می‌داد.» در قرن دوازده، شاهمردان قربانیان(kinsmen of the victim) این پیشنهاد را به منظور اجرای مجازات خودشان می‌دادند: «در انگلستان در اوایل قرن چهاردهم، قربانیِ تجاوز می‌تواند در ازای جرم انجام شده، درآوردن چشم یا قطع بیضهٔ مجرم را طلب کند».[۱۰۷] The ius primae noctis («قانون شب اول») بخشی است که در حال حاضر به‌طور شایعی در توصیف ادعای حقِ قانونی اجازهٔ شاهان برای برداشتن بکارت دختر قبل از ازدواج او، بکار می‌رود. شواهد بسیار کمی (یا بدون شواهد تاریخی)، از قرون وسطی، برای حمایت از این ایده، وجود دارد، و اینچنین برمی‌آید که تا به حال چنین حقی وجود نداشته‌است.[۱۰۸][۱۰۹] عالم الهیات قرون وسطی، توماس آکویناس استدلال می‌کرد که تجاوز جنسی، هر چند که گناه بود ولی بسیار کمتر از استمناء یا قطع مقاربت، پذیرفتنی بود، بدین علت که این جرم به ایجاد سکس می‌انجامد در حالی که سایر اعمال، هدف روابط جنسی را به خطر می‌انداخت.[۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲] در طول استعمار آمریکا، تجاوز به زنان بومی که بت‌پرست یا غیر مسیحی بودند، تحت قوانین اسپانیا جرم محسوب نمی‌شد.[۱۱۳][۱۱۴]

هنر ژاپنی مربوط به ۱۸۳۰ میلادی. در این اثر یک تجاوز گروهی به تصویر کشیده شده‌است.

شواهد بسیار کمی (یا بدون شواهد تاریخی)، از قرون وسطی تا تقریباً همین اواخر، حاکی از این است که دستگاه عدالت کیفری بسیاری از کشورها، به‌طور گسترده‌ای، برای قربانیان تجاوز جنسی، ناعادلانه بوده‌است. ترکیبی از کلیشه‌های جنسی و قوانین رایج، هردو،... تجاوز جنسی را به عنوان یک «دادرسی کیفی که در آن قربانی و رفتار او به جای عمل متهم محاکمه می‌شد» می‌ساخت.[۱۱۵] و این در حالی بود که در سایر قوانین، پرداختن به این جرم را به تمامی حذف کرده بودند.[۱۱۶] از سال ۱۹۷۰، در میزان درک تجاوز جنسی، تغییرات بسیاری روی داد که بخش زیادی از آن به دلیل جنبش‌های فمینیسمی و بازخوردهای عمومی تجاوز به عنوان یک جرم از سر قدرت و کنترل و نه صرفاً سکس، بوده‌است. در برخی کشور، پس از جنبش رهایی زنان در سال ۱۹۷۰، اولین مراکز بحران تجاوز جنسی ایجاد شد. یکی از این دو مرکز بحران تجاوز، به نام «D.C. Rape Crisis Center» در سال ۱۹۷۲، افتتاح شد. ایجاد این دست مراکز، به منظور ترویج حساسیت و درک صحیحی از تجاوز و همچنین نشان دادن اثرات آن بر روی قربانی، بوده‌است. اجرای قانون سال ۱۹۶۰، به میزان ۲۰ درصد گزارش‌دهی غلط، اشاره می‌کرد؛ که این آمار در سال ۱۹۷۳ به ۱۵ درصد کاهش یافت.

تجاوز جنسی و جنگ

[ویرایش]

Navanethem Pillay، قاضی دادگاه جزایی بین‌المللی رواندا در سال ۱۹۹۸ گفت: «از دوران بسیار قدیم، تجاوز جنسی به عنوان یکی از غنیمت‌های جنگی در نظر گرفته می‌شده‌است و هم‌اکنون یک جنایت جنگی است. ما برآن هستیم که با پیامی محکم اعلام کنیم که، تجاوز جنسی دیگر غنیمت جنگی نیست.»[۱۱۷]

تجاوز در زمان جنگ به دورهٔ باستان برمی‌گردد و آن قدر قدیمی است که در کتاب مقدس از آن نام برده شده باشد.[۱۱۸] گزارش شده‌است که ارتش اسرائیلی‌ها، یونانی‌ها و رومی‌ها مرتکب تجاوز در جنگ می‌شدند.[۱۱۹] مغول‌ها که امپراتوری مغول را در سراسر اوراسیا تأسیس کردند، ویرانی فراوانی را در طول تاخت و تازهایشان به بار آوردند.[۱۲۰] مدارکی که در طول حکومت چنگیز خان و پس از آن نوشته شده‌است می‌گویند که پس از پیروزی، سربازان مغول دست به غارت، چپاول و تجاوز می‌زدند.[۱۲۱] راجریوس، یک راهب که از تهاجم مغول‌ها به مجارستان جان به در برده بود علاوه بر عنصر قتل‌عام در جریان آن اشغال، به‌خصوص به این اشاره کرده‌است که مغول‌ها از تحقیر زنان لذت می‌بردند.[۱۲۲] تجاوز سازمان یافته به بیش از ۸۰٬۰۰۰ زن در طول ۶ هفته کشتار نانجینگ توسط سربازان ژاپنی مثالی از سبعیت‌هایی این چنینی است.[۱۲۳] در طول جنگ جهانی دوم تقریباً ۲۰۰٬۰۰۰ زن چینی و کره‌ای اصطلاحاً به عنوان «زنان آسودگی» مجبور به تن‌فروشی در روسپی خانه‌های ارتش ژاپن شدند.[۱۲۴] نیروهای مراکشی فرانسه که معروف به گومیرها بودند در طول نبرد مونت کاسینو مرتکب تجاوز و سایر جنایات جنگی شدند (به مروکیناته مراجعه کنید).[۱۲۵] تجاوز توسط سربازان در بسیاری از مناطقی که توسط ارتش سرخ تصرف می‌شد رایج بود.[۱۲۶] تجاوز به زنان طی اشغال آلمان یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای تجاوز جنسی در تاریخ است که پس از ورود و اشغال کشور آلمان بدست نیروهای متفقین اتفاق افتاد. این تجاوزها هم در دورانی که نیروهای متفق سعی در اشغال آلمان داشتند هم در طی دوران اشغال آلمان اتفاق افتاد. بیشتر این تجاوزها که گزارش شده‌اند بدست نظامیان ارتش شوروی انجام گرفتند. شمار این تجاوزها را بین صدها هزار تا ۲ میلیون تخمین زده‌اند. هم‌اکنون این رقم که به شدت مورد بحث است، از شمار اندک پرونده‌های پزشکی که حفظ شده‌اند به دست آمده‌است. تجاوز سرنوشت زنان در خانواده‌ها را در سراسر برلین تحت تأثیر قرار داده بود. پس از پایان جنگ به زنان بین سنین ۱۵ و ۵۵ سال آلمانی دستور داده شد برای تشخیص بیماری‌های مقاربتی معاینه شوند. تعدادی که اغلب نقل می‌شود در حدود ۱۰۰ هزار زن در برلین و دو میلیون در خاک آلمان است. تجاوز توسط سربازان در دیگر مناطقی که توسط ارتش سرخ تصرف می‌شد نیز رایج بود و جنایات مشابهی در سایر مناطق آزاد شده رخ داد و تجاوز به زنان یوگسلاوی، لهستانی، لیتوانیایی، استونیایی، لتونیایی به خوبی شناخته شده‌است. ووک پریشیچ، روزنامه‌نگار صربستانی دربارهٔ این تجاوزها گفت: تجاوزها به شدت وحشیانه، تحت تأثیر الکل و معمولاً توسط گروهی از سربازان بود. سربازان شوروی به این واقعیت توجه نکردند که صربستان متحد آنها بود و شکی نیست که فرماندهی عالی شوروی تلویحاً تجاوز جنسی را تأیید کرد» استالین در جواب تیتو که از خواست تا موج تجاوز به زنان یوگسلاوی را متوقف کند گفت: «سربازان بچه‌های جوانی هستند، جنگ را پشت سر گذاشته‌اند و به کمی استراحت نیاز دارند». درگیری با تیتو بعدها عمیق‌تر شد. ادعا شده‌است که در جریان جنگ استقلال بنگلادش به تقریباً ۲۰۰٬۰۰۰ زن توسط نیروی زمینی پاکستان تجاوز شد[۱۲۷] (گرچه این موضوع توسط بسیاری از جمله استاد سارمیلا باس به چالش کشیده شده‌است)،[۱۲۸] و حداقل ۲۰٬۰۰۰ زن مسلمان بوسنیایی در جنگ بوسنی توسط نیروهای صرب مورد تجاوز قرار گرفتند.[۱۲۹] تبلیغات زمان جنگ معمولاً مدعی بدرفتاری با جمعیت غیرنظامی است و در مورد آن اغراق می‌کند و ادعای تجاوز در این میان نقشی برجسته دارد. در نتیجه غالباً هم از نظر عملی و هم از جهت سیاسی بسیار دشوار است که تصویری صحیح از آنچه واقعاً رخ داده‌است، به دست آورد. یونیسف در مورد تجاوز به زنان و کودکان در مناطق اخیر درگیر مناقشه در آفریقا عنوان کرده‌است که دیگر تنها جنگجویان مرتکب تجاوز نمی‌شوند، بلکه غیرنظامی‌ها هم دست به تجاوز می‌زنند. به عقیده یونیسف تجاوز در کشورهایی که تحت تأثیر جنگ یا بلایای طبیعی هستند معمول است که پیوند میان رویداد خشونت جنسی و ریشه کن شدن عمیق بنیان‌های جامعه و فروریختن هنجارهای اجتماعی را نشان می‌دهد. به نظر یونیسف تجاوز در مناطق درگیر مناقشه در سودان، چاد و جمهوری دموکراتیک کنگو شایع است.[۱۳۰] تخمین زده شده‌است که بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ زن که امروزه در جمهوری دموکراتیک کنگو زندگی می‌کنند در درگیری‌های اخیر مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.[۱۳۱] بعضی تخمین می‌زنند که تقریباً ۶۰٪ از جنگجویان در کنگو آلوده به HIV هستند.[۱۳۲]

در ۱۹۹۸، دادگاه کیفری بین‌المللی مربوط به روآندا دریافت، در جریان کشتار دسته‌جمعی در این کشور، از تجاوز سازمان‌یافته‌استفاده شده‌است. این دادگاه دریافت که تجاوز جنسی در روآندا، جزء لاینفکِ فرایند نابود کردن گروه قومی «توتسی» (Tutsi) در این کشور بوده‌است، ضمن آنکه تجاوزات به شکل سازمان یافته انجام گرفته و شدت تجاوز به زنان «توتسی» به حدی گسترده بوده‌است که خود به پرونده‌ای ویژه برای رسیدگی نیاز دارد.[۱۳۳] برآورد شده‌است که ۵۰۰ هزار نفر از زنان در جریان قتل‌عام ۱۹۹۴ روآندا مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.[۱۳۴] دادگاه کیفری بین‌المللی، تجاوز، بردگی و اسارتِ جنسی، تن‌فروشی اجباری، بارداری تحمیلی، عقیم‌سازی زوری، یا هر نوع خشونت جنسی نظیر این‌ها را، در صورتی که عمل مزبور بخشی از یک عمل گسترده یا سازمان‌یافته باشد، به عنوان جنایت علیه بشریت تشخیص داده‌است.[۱۳۵][۱۳۶] تجاوز جنسی نخستین بار زمانی به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شد که، دادگاه کیفری بین‌المللی حکم بازداشت برخی افراد را بر مبنای قرارداد ژنو و به دلیل نقض قوانین و مقررات جنگ در کشور یوگسلاوی سابق صادر کرد. به ویژه، از آن روی چنین موضعی اتخاذ شد که زنان مسلمان در شهر فوکا (Foca، در جنوب شرقی بوسنی و هرزگوین)، بعد از اشغال شهر در آوریل ۱۹۹۲، تحت اسارت، شکنجه، و تجاوزهای دسته‌جمعی گسترده و سازمان‌یافتهٔ سربازان صربِ بوسنی و هرزگوین، مأموران پلیس و اعضای گروهای شبه‌نظامی قرار گرفته بودند.[۱۳۷] تنظیم چنین کیفرخواستی اهمیت قانونی زیادی داشت و برای نخستین بار بود که تجاوزهای جنسی این چنینی، به عنوان جنایت علیه بشریت، مورد دادرسی و پیگرد قانونی قرار می‌گرفتند.[۱۳۷] این کیفرخواست در سال ۲۰۰۱ با رأی هیئت‌منصفهٔ دادگاه کیفری بین‌المللی در مورد یوگسلاوی سابق به تأیید رسید و بر مبنای آن، به بردگی گرفتن و تجاوز جنسی جنایت علیه بشریت اعلام شد. عفو بین‌الملل نیز اعلام داشت که این حکم، برداشت رایجی را که شکنجه و تجاوز به زنان را بخش ذاتی و اجتناب‌ناپذیر جنگ می‌داند، به چالش می‌گیرد.[۱۳۸]

تجاوز جنسی در قانون ایران

[ویرایش]

در قانون جمهوری اسلامی ایران در ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی مجازات تجاوز به عنف اعدام است. متجاوزین معمولاً فقط بر اساس شهادت گواهان محکوم نمی‌شوند، بنابراین باید مدارک تأییدکننده از دیگران کسب شود. مدارک مربوط به اثبات دخول، هویت متجاوز و این واقعیت که نزدیکی بدون رضایت زن رخ داده‌است، می‌باید فراهم گردد. ولی‌الله حسینی، قاضی دادگاه کیفری استان تهران دربارهٔ وضعیت حقوقی تجاوز جنسی می‌گوید:[۱۳۹]

احکام این جرم یا برائت است یا اعدام حد وسطی ندارد. اگر اعدام نبود و به‌طور مثال ۲۰ سال حبس بود قاضی نمی‌ترسید مجازات تعیین کنداما این مجازاتها کار را مشکل کرده‌است. از یک طرف مجبوریم حکم اعدام دهیم و از سویی اگر حکمی ندهیم روان از دست رفته یک زن قربانی را در نظر نگرفته‌ایم. این در حالی است که اثبات جرایم حدی با کوچک‌ترین شبهه‌ای سخت می‌شود. مشکل دیگر ما این است که مجرمین در پلیس آگاهی اقرار می‌کنند اما در دادگاه‌ها اقرار نمی‌کنند و حتی شاکیان را نیز تهدید می‌کنند.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ^ "Rape". Merriam-Webster. April 15, 2011. [۱][پیوند مرده].
  2. ^ a b «Sexual violence chapter 6". World Health Organization. April 15, 2011. http://whqlibdoc.who.int/publications/2002/9241545615_chap6_eng.pdf.
  3. ^ "Rape". dictionary.reference.com. April 15, 2011. http://dictionary.reference.com/browse/rape.
  4. ^ a b «Sexual violence chapter 6". World Health
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ "rape". The Free Dictionary.
  6. «Rape at the National Level, number of police recorded offenses". United Nations.
  7. #^ American Medical Association (1995) Sexual Assault in America. AMA.
  8. ^ a b c "A gap or a chasm? Attrition in reported rape cases" (PDF). http://rds.homeoffice.gov.uk/rds/pdfs05/hors293.pdf بایگانی‌شده در ۱۸ فوریه ۲۰۱۱ توسط بایگانی اینترنت دولت بریتانیا. Retrieved 2010-12-31.
  9. a b «UCSC Rape Prevention Education: Rape Statistics". www2.ucsc.edu. http://www2.ucsc.edu/rape-prevention/statistics.html بایگانی‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine. Retrieved 2008-01-01. The study was conducted in Detroit, USA.
  10. a b c Abbey, A. , BeShears, R. , Clinton-Sherrod, A. M. , & McAuslan, P. (۲۰۰۴). Psychology of Women Quarterly, 28, 323–332. "Similarities and differences in women's sexual assault experiences based on tactics used by the perpetrator". Retrieved 10 December 2007.
  11. a b c "Statistics | Rape, Abuse & Incest National Network". www.rainn.org. http://www.rainn.org/statistics/. Retrieved 2008-01-01.
  12. Alberto R. Gonzales et al. Extent, Nature, and Consequences of Rape Victimization: Findings From the National Violence Against Women Survey. U.S. Department
  13. a b «Sexual Assault in Australia: A Statistical Overview, 2004". Abs.gov.au. 2006-12-08. http://www.abs.gov.au/ausstats/abs@.nsf/mf/4523.0. Retrieved 2010-12-31.
  14. a b «Rape and sexual assault of women: findings from the British Crime Survey" (PDF). http://rds.homeoffice.gov.uk/rds/pdfs2/r159.pdf بایگانی‌شده در ۱۸ فوریه ۲۰۱۱ توسط بایگانی اینترنت دولت بریتانیا. Retrieved 2010-12-31.
  15. Human Rights WatchNo Escape: Male Rape In U.S. Prisons. Part VII. Anomaly or Epidemic: The Incidence of Prisoner-on-Prisoner Rape. ; estimates that 100٬000–140٬000 violent male-male rapes occur in U.S. prisons annually; compare with FBI statistics that estimate 90٬000 violent male-female rapes occur annually.
  16. Robert W. Dumond, "Ignominious Victims: Effective Treatment of Male Sexual Assault in Prison," August 15, 1995, p. 2; states that "evidence suggests that [male-male sexual assault in prison] may a staggering problem"). Quoted in Mariner, Joanne; (Organization), Human Rights Watch (2001-04-17). No escape: male rape in U.S. prisons. Human Rights Watch. p. 370. ISBN 978-1-56432-258-6. http://books.google.com/?id=QkFfYfEO5IgC&pg=PA370. Retrieved 7 June 2010.
  17. Struckman-Johnson, Cindy; David Struckman-Johnson (2006). «A Comparison of Sexual Coercion Experiences Reported by Men and Women in Prison". Journal of Interpersonal Violence 21 (12): 1591–1615. doi:10.1177/0886260506294240. PMID 17065656. ; reports that "Greater percentages of men (70%) than women (29%) reported that their incident resulted in oral, vaginal, or anal sex. More men (54%) than women (28%) reported an incident that was classified as rape."
  18. مقاومت در برابر فشارهای جنسی فیزیکی بایگانی‌شده در ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine وزارت بهداشت
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ a b Rape and sexual violence: Human rights law and standards in the International Criminal Court. Amnesty International 2011
  20. REPUBLIC ACT NO. 8353. Phillipine Law. Approved: September 30, 1997
  21. Fourth Annual Report of ICTR to the General Assembly (1999) March 23, 2007
  22. UNIFEM bookfinalrearranged. (PDF). Retrieved on 2011-10-01.
  23. Marital rape: Drive for tougher laws is pressed, 13 May 1987]
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ The National Center for Victims of Crime – Library/Document Viewer. Ncvc.org. Retrieved on 2011-10-01.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ http://www.bbc.co.uk/persian/blogs/2014/03/140322_l44_nazeran_rape_culture.shtml
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ a b Camille Paglia (2001). Sexual Personae: Art and Decadence from Nefertiti to Emily Dickinson. Yale University Press. ISBN 978-0-300-09127-4. http://books.google.com/books?id=il1BPgAACAAJ. Retrieved 1 October 2011.
  27. Richard A. Bryant, Tanya Sackville, Suzanne T. Dang, Michelle Moulds, and Rachel Guthrie (۱۹۹۹). «Treating Acute Stress Disorder: An Evaluation of Cognitive Behavior Therapy and Supportive Counseling Techniques". Am J Psychiatry ۱۵۶ (۱۱): ۱۷۸۰–۶. PMID 10553743.
  28. a b «Acute Stress Disorder". Diagnosis Dictionary.
  29. a b Richard A. Bryant, Tanya Sackville, Suzanne T. Dang, Michelle Moulds, and Rachel Guthrie (۱۹۹۹). «Treating Acute Stress Disorder: An Evaluation of Cognitive Behavior Therapy and Supportive Counseling Techniques". Am J Psychiatry ۱۵۶ (۱۱): ۱۷۸۰–۶. PMID 10553743
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ a b Dean G. Kilpatrick, Ananda B. Amstadter, Heidi S. Resnick, and Kenneth J. Ruggiero (June 1, 2007). «Rape-Related PTSD: Issues and Interventions". Psychiatric Times ۲۴ (۷). http://www.psychiatrictimes.com/display/article/10168/53921?pageNumber=1 بایگانی‌شده در ۱۸ اوت ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine.
  31. Barlow, David H. (۲۰۰۱). Clinical Handbook of Psychological Disorders: A Step-by-Step Treatment Manual. Guilford Press. p. ۶۲. ISBN 978-1-57230-611-0.
  32. Pauwels, B. (۲۰۰۲). «Blaming the victim of rape: The culpable control model perspective." Dissertation Abstracts International: Section B: The Sciences and Engineering, ۶۳(۵-B).
  33. Abrahms, D. , Viky, G. , Masser, B. , & Gerd, B. (۲۰۰۳). Perceptions of stranger and acquaintance rape: The role of benevolent and hostile sexism in victim blame and rape proclivity. Journal-of-Personality-and-Social-Psychology, ۸۴(۱), ۱۱۱–۱۲۵. ,
  34. «Attitudes to sexual violence". Web.archive.org. 2005-02-05. Archived from the original on 2005-02-05. https://web.archive.org/web/20050205184952/http://www.globalforumhealth.org/filesupld/vaw/attitudes.html. Retrieved 2010-12-31.
  35. Amy M. Buddie and Arthur G. Miller (۲۰۰۱). «Beyond Rape Myths: A more complex view of perceptions of rape victims". Sex Roles: A Journal of Research ۴۵ (۳/۴): ۱۳۹. doi:10.1023/A:1013575209803. http://business.highbeam.com/435388/article-1G1-82782443/beyond-rape-myths-more-complex-view-perceptions-rape بایگانی‌شده در ۹ مه ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine. PDF copy
  36. Neumann, S. , Gang Rape: Examining Peer Support and Alcohol in Fraternities. Sex Crimes and Paraphilias
  37. Joan Z. Spade; Catherine G. Valentine (10 December 2007)
  38. a b c "A gap or a chasm? Attrition in reported rape cases" (PDF). http://rds.homeoffice.gov.uk/rds/pdfs05/hors293.pdf بایگانی‌شده در ۱۸ فوریه ۲۰۱۱ توسط بایگانی اینترنت دولت بریتانیا. Retrieved 2010-12-31.
  39. ^ «Domestic violence, sexual assault and stalking: Findings from the British Crime Survey" (PDF). http://broken-rainbow.org.uk/research/Dv%20crime%20survey.pdf بایگانی‌شده در ۱۲ اوت ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine. Retrieved 2010-12-31.
  40. «Reporting Rape (New Zealand)". Capegateway.gov.za. 2010-11-16. http://www.capegateway.gov.za/eng/directories/services/11457/9669 بایگانی‌شده در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine. Retrieved 2010-12-31.
  41. A National Protocol for Sexual Assault Medical Forensic Examinations National Criminal Justice Reference Service (NCJRS). September 2004
  42. ^ «Recovering from Sexual Assault". Rainn.org. http://www.rainn.org/get-information/sexual-assault-recovery. Retrieved 2010-12-31.
  43. A gap or a chasm? Attrition in reported rape cases بایگانی‌شده در ۸ مارس ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine Home Office Research — February 2005
  44. Cybulska B (2007). "Sexual assault: key issues". J R Soc Med. 100 (7): 321–۴. doi:10٫۱۲۵۸/jrsm.۱۰۰٫۷٫۳۲۱. PMC 1905867. PMID 1۷۶۰۶۷۵۲. {{cite journal}}: Check |doi= value (help); Check |pmid= value (help)
  45. "Abstracts Database — National Criminal Justice Reference Service". Ncjrs.gov. Retrieved 2010-12-31.
  46. Crime Index Offenses Reported. FBI.gov. 1996
  47. False Allegations, Recantations, and Unfounding in the Context of Sexual Assault بایگانی‌شده در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine. Attorney General’s Sexual Assault Task Force Oregon, US January 10, 2008.
  48. Bruce Gross [theforensicexaminer.com/archive/spring۰۹/۱۵/] False Rape Allegations: An Assault On Justice. The Forensic Examiner
  49. "The Truth Behind Legal Dominance Feminism's "Two Percent False Rape Claim" Figure" (PDF). Retrieved 2010-12-31.
  50. "Cambridge Journals Online — Abstract". Journals.cambridge.org. 2006-04-19. doi:10.1۰۱۷/S00081973۰۶۰۰۷۰۶۹. Retrieved 2010-12-31. {{cite web}}: Check |doi= value (help)
  51. Bazelon, Emily (2009-10-01). "How Often Do Women Falsely Cry Rape?". Slate.com. Retrieved 2010-12-31.
  52. "False Reports: Moving Beyond the Issue to Successfully Investigate and Prosecute Non-Stranger Sexual Assault" (PDF). Archived from the original (PDF) on 23 July 2017. Retrieved 2010-12-31.
  53. "Duke lacrosse case_۱" (PDF). Archived from the original (PDF) on 27 September 2011. Retrieved 2010-12-31.
  54. John Bancroft (November ۲۰۰۳). Sexual development in childhood. Indiana University Press. pp. 439–. ISBN 978-0-253-34243-0. Retrieved 1 October 2011.
  55. «آیا تجاوز جنسی در سوئد از خاورمیانه رایج تر است؟». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۲۴.
  56. ^ The Eighth United Nations Survey on Crime Trends and the Operations of Criminal Justice Systems (۲۰۰۱–۲۰۰۲) – Table 02.08 Total recorded rapes. unodc.org
  57. a b Bruce Gross [theforensicexaminer.com/archive/spring۰۹/۱۵/] False Rape Allegations: An Assault On Justice. The Forensic Examiner
  58. http://www.tasnimnews.com/Home/Single/375897
  59. «روایت سعید مدنی از تعرض‌های خاموش». روزنامه شرق. ۲۶ مرداد ۱۳۹۹. دریافت‌شده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۹.
  60. رادیو فردا (۲۶ مرداد ۱۳۹۹). «"۸۰ درصد موارد تجاوز جنسی در ایران گزارش نمی‌شود"».
  61. ^ «Women's Safety Australia – 1996" (PDF). http://www.ausstats.abs.gov.au/Ausstats/subscriber.nsf/0/F16680629C465E03CA256980007C4A81/$File/41280_1996.pdf. Retrieved 2010-12-31.
  62. ^ «۲۰۰۹ Human Rights Report: Cambodia". State.gov. 2010-03-11. http://www.state.gov/g/drl/rls/hrrpt/2009/eap/135988.htm. Retrieved 2010-12-31.
  63. ^ «Connect Asia:Story:Amnesty calls on Cambodian government to act on rape". Radio Australia. 2010-03-09. http://www.radioaustralia.net.au/connectasia/stories/201003/s2840482.htm. Retrieved 2010-12-31.
  64. «CAMBODIA: Rape Victims Need Better Protection from New Penal Code". Ipsnews.net. 2010-03-09. http://ipsnews.net/news.asp?idnews=50602 بایگانی‌شده در ۲۰ ژوئن ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine. Retrieved 2010-12-31.
  65. ^ «BREAKING THE SILENCE — SEXUAL VIOLENCE IN CAMBODIA" (PDF). http://www.amnesty.org/en/library/asset/ASA23/001/2010/en/17ebf558-95f0-4cf8-98c1-3f052ffb9603/asa230012010en.pdf بایگانی‌شده در ۲ اکتبر ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine. Retrieved 2010-12-31.
  66. Johnson, H. and Sacco, V. (۱۹۹۵) «Researching violence against women: Statistics Canada’s national study." Canadian Journal of Criminology: Special Issue: Focus on the Violence Against Women Survey, ۳۷(۳): ۲۸۱–۳۰۴.
  67. McCrummen, Stephanie (۲۰۰۷-۰۹-۰۹). «Prevalence of Rape in E.Congo Described as Worst in World". Washingtonpost.com. http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2007/09/08/AR2007090801194.html. Retrieved 2010-12-31.
  68. a b Kira Cochrane (۲۰۰۸-۰۵-۰۹). «Kira Cochrane talks to filmmaker Lisa F Jackson on her documentary about rape in the Congo". London: Film.guardian.co.uk. http://film.guardian.co.uk/features/featurepages/0,,2279021,00.html. Retrieved 2010-12-31.
  69. a b «A Conversation with Eve Ensler: Femicide in the Congo". Pbs.org. http://www.pbs.org/pov/pov2007/lumo/special_ensler.html. Retrieved 2010-12-31.
  70. «۴۰۰٬۰۰۰ rapes in Congo in one year". The Independent. May 12, 2011.
  71. a b Perry, Alex (۲۰۰۷-۱۱-۰۵). «Oprah scandal rocks South Africa". Time.com. http://www.time.com/time/world/article/0,8599,1680715,00.html?xid=feed-yahoo-full-world بایگانی‌شده در ۳۰ آوریل ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine. Retrieved 2010-12-31.
  72. «Baby rape sparks outrage". abcnews.com. July 30. http://abcnews.go.com/WNT/story?id=130199&page=1. Retrieved 2011-07-12.
  73. ^ «Child rape in South Africa". Medscape. http://www.medscape.com/viewarticle/444213. Retrieved 2010-12-31.
  74. Flanagan, Jane (11 November 2001). «South African men rape babies as 'cure' for Aids". The Daily Telegraph. UK. http://www.telegraph.co.uk/news/main.jhtml?xml=/news/2001/11/11/wrape11.xml بایگانی‌شده در ۱۴ آوریل ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine. Retrieved 15 May 2011.
  75. ^ «Child rape: A taboo within the AIDS taboo". Aegis.com. 4 April 1999. http://www.aegis.com/news/suntimes/1999/ST990401.html بایگانی‌شده در ۹ دسامبر ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine. Retrieved 15 May 2011.
  76. ^ a b «South Africa’s rape shock". BBC News. 1999-01-19. http://news.bbc.co.uk/2/hi/africa/258446.stm. Retrieved 2010-12-31.
  77. ^ «South African rape survey shock." BBC News. June 18, 2009.
  78. ^ «Quarter of men in South Africa admit rape, survey finds
  79. »More Than 1 In 3 SAfrican Men Admit To Rape: Study ". CBS News (AP). November 26, 2010
  80. a b Perry, Alex (۲۰۰۷-۱۱-۰۵).»Oprah scandal rocks South Africa ". Time.com. http://www.time.com/time/world/article/0,8599,1680715,00.html?xid=feed-yahoo-full-world بایگانی‌شده در ۳۰ آوریل ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine. Retrieved 2010-12-31.
  81. a b»South Africa’s rape shock". BBC News. 1999-01-19. http://news.bbc.co.uk/2/hi/africa/258446.stm. Retrieved 2010-12-31.
  82. «Homicides, Firearm Offences and Intimate Violence – 2006/۰۷ Supplementary Volume 2 to Crime in England and Wales ۲۰۰۶/۰۷» (PDF). http://www.homeoffice.gov.uk/rds/pdfs08/hosb0308.pdf بایگانی‌شده در ۱۶ اوت ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine. Retrieved 201۰-۱۲-۳۱
  83. ۸۳٫۰ ۸۳٫۱ Haws, D (1997). «The Elusive Numbers on False Rape". Columbia Journalism Review 3۶ (۴): ۱۶–۷. Archived from the original on March 3, 2008. https://web.archive.org/web/20080303044145/http://backissues.cjrarchives.org/year/97/6/rape.asp.
  84. a b «UCSC Rape Prevention Education: Rape Statistics". www2.ucsc.edu. http://www2.ucsc.edu/rape-prevention/statistics.html بایگانی‌شده در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine. Retrieved 2008-۰۱–۰۱. The study was conducted in Detroit, USA.
  85. United States Department of Justice document, (table 26)
  86. Andrea Parrot; Nina Cummings (2006). Forsaken females: the global brutalization of women. Rowman & Littlefield. pp. 43–. ISBN 978-0-7425-4579-3. http://books.google.com/books?id=_d_A5kcaKAAC&pg=PA43. Retrieved 1 October 2011
  87. Sexual Assault Statistics. Men Against Sexual Assault. University of Rochester. February 20, 2003
  88. «Crime & Punishment '98.pm2" (PDF). http://www.ncpa.org/pdfs/st229.pdf بایگانی‌شده در ۷ مارس ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine. Retrieved 201۰-۱۲-۳۱
  89. «Colorado Coalition Against Sexual Assault: Statistics". Ccasa.org. 199۲-۰۴-۲۳. http://www.ccasa.org/statistics.cfm بایگانی‌شده در ۲۲ اوت ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine. Retrieved 201۰-۱۲-۳۱.
  90. Kolivas, Elizabeth; Gross, Alan (2007). «Assessing sexual aggression: Addressing the gap between rape victimization and perpetration prevalence rates". Aggression and Violent Behavior 1۲ (۳): ۳۱۵–۳۲۸. doi:10.1۰۱۶/j.avb.200۶٫۱۰٫۰۰۲
  91. ۹۱٫۰ ۹۱٫۱ Anthony Walsh (January 2004). Race and crime: a biosocial analysis. Nova Publishers. pp. 23–24. ISBN 978-1-59033-970-1. http://books.google.com/books?id=vgHgNsmZ3vsC&pg=PA23. Retrieved 1 October 2011.
  92. ۹۲٫۰ ۹۲٫۱ Abbey, A. , BeShears, R. , Clinton-Sherrod, A. M. , & McAuslan, P. (2004). Psychology of Women Quarterly, 28, 3۲۳–۳۳۲. «Similarities and differences in women's sexual assault experiences based on tactics used by the perpetrator". Retrieved 10 December 2007
  93. a b c "Statistics | Rape, Abuse & Incest National Network". www.rainn.org. http://www.rainn.org/statistics/. Retrieved 2008-۰۱–۰۱
  94. Tjaden P, Thoennes N. Extent, nature, and consequences of intimate partner violence: findings from the National Violence Against Women Survey. Washington (DC): Department of Justice (US); 2000. Publication No. : NCJ 181867. Available from: URL: www.ojp.usdoj.gov/nij/pubs-sum/ 18186۷.htm.
  95. «Male rape victims left to suffer in silence". abc.net.au. February 9, 2001. http://www.abc.net.au/worldtoday/stories/s244535.htm. Retrieved 2007-۰۵–۳۰.
  96. Myriam S. Denov (200۴). Perspectives on female sex offending: a culture of denial. Ashgate Publishing, Ltd.. ISBN 978-0-7546-3565-9. http://books.google.com/books?id=Pze8UEwpMVsC. Retrieved 1 October 2011
  97. «Female Sex Offenders". Breaking the Silence. 1998. http://www.vaonline.org/vls6.html بایگانی‌شده در ۱۰ مه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine. Retrieved 2007-۰۳–۱۱.
  98. «Sexual Violence Prevention Scientific Information: Definitions". Centers for Disease Control and Prevention. Archived from the original on 2008-08-۰۴. https://web.archive.org/web/20080804123401/http://www.cdc.gov/ncipc/dvp/SV/svp-definitions.htm. Retrieved 201۰-۰۵-۲۴
  99. «Women now ‘raping’ men". Sowetan. Archived from the original on 2007-۰۶–۰۴. https://web.archive.org/web/20070604164919/http://www.sowetan.co.za/News/Article.aspx?id=413523. Retrieved 2007-۰۵–۳۰
  100. Hammurabi's Code #156
  101. Justinian, Institutiones
  102. Adolf Berger, Encyclopedic Dictionary on Roman Law, pp. 66۷ (raptus) and 76۸ (vis) [2]
  103. George Mousourakis, The Historical and Institutional Context of Roman Law p. 30 [3]
  104. James Fitzjames Stephen, A History of the Criminal Law of England, p. 1۷ [۴]
  105. Justinian Institutiones
  106. Basil of Caesarea, Letters circa 374 AD
  107. The Medieval Blood Sanction and the Divine Beneficene of Pain: 1100 – 145۰", Trisha Olson, Journal of Law and Religion, 22 JLREL 63 (2006)
  108. The jus primae noctis as a male power display: A review of historic sources with evolutionary interpretation. Fibri.de (1996-۱۰–۳۰). Retrieved on 2011-1۰–۰۱.
  109. Did medieval lords have "right of the first night" with the local brides, The Straight Dope
  110. Alan Soble, Sexual Investigations, NYU Press, 1998, p.1۰–۱۱.
  111. Vern L. Bullough, Bonnie Bullough, Human Sexuality: An Encyclopedia
  112. Daphne Hampson, After Christianity
  113. Discover Haiti: Haiti History – The Conquistadors -Spanish Conquest
  114. Hartmann, Thom (October 8, 2007). «Columbus Day — As Rape Rules Africa and American Churches Embrace Violent 'Christian' Video Games". Common Dreams NewsCenter. CommonDreams.org. http://www.commondreams.org/archive/2007/10/08/4398/ بایگانی‌شده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine.
  115. Rape — Overview; Act and Mental State, Wayne R. LaFave Professor of Law, University of Illinois, "Substantive Criminal Law» ۷۵۲–۷۵۶ (۳d ed. 2000)
  116. Michigan Statutes for the first degree felony, section 520b, «(۱) A person is guilty of criminal sexual conduct in the first degree if he or she engages in sexual penetration of another person." , or in England and Wales, Section 1 of the Sexual Offences Act 2003 "1. A person (A) commits an offence if – (a) he intentionally penetrates the vagina, anus or mouth of another person..." – although in this case women are still not capable of committing rape.
  117. Navanethem Pillay is quoted by Professor Paul Walters in his presentation of her honorary doctorate of law, Rhodes University, April 2005 Judge Navanethem Pillay. Introduction by Professor Paul Walters, Public Orator (doc file)
  118. Nowell, Irene (1997). Women in the Old Testament. Liturgical Press. p. 69. ISBN 978-0-8146-2411-1. http://books.google.com/?id=xQlzkEefX5MC.
  119. Vikman, Elisabeth (April 2005). «Ancient origins: Sexual violence in warfare, Part I». Anthropology & Medicine 12 (1): ۲۱–۳۱. doi:10.108۰/۱۳۶۴۸۴۷۰۵۰۰04982۶
  120. «Rise of Mongol Power
  121. »Genghis Khan a Prolific Lover, DNA Data Implies ". National Geographic News. February 14, 2003.
  122. Richard Bessel; Dirk Schumann (2003). Life after death: approaches to a cultural and social history of Europe during the 1940s and 1950s. Cambridge University Press. pp. 143–. ISBN 978-0-521-00922-5. http://books.google.com/books?id=NilW70Yol74C&pg=PA143. Retrieved 1 October 2011
  123. Chinese city remembers Japanese 'Rape of Nanjing'. CNN. December 13, 1997
  124. Comfort Women Were 'Raped': U.S. Ambassador to Japan. chosun.com. March 19, 2۰۰۷
  125. «Italian women win cash for wartime rapes". Listserv.acsu.buffalo.edu. http://listserv.acsu.buffalo.edu/cgi-bin/wa?A2=ind9705&L=twatch-l&D=1&O=D&F=P&P=1025 بایگانی‌شده در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine. Retrieved 201۰-۱۲-۳۱.
  126. Beevor, Antony (۲۰۰۲-۰۵-۰۱). «'They raped every German female from eight to ۸۰'». London: guardian.co.uk. http://www.guardian.co.uk/g2/story/0,3604,707835,00.html. Retrieved 2۰08-۰۱–۰۱.
  127. Smith, Laura (2۰0۴-۱۲-۰۸). «How did rape become a weapon of war?». BBC News. http://news.bbc.co.uk/2/hi/in_depth/4078677.stm. Retrieved 201۰-۱۲-۳۱.
  128. «EDITORIAL: New impartial evidence debunks 1971 rape allegations against Pakistan Army". Daily Times (Pakistan).
  129. Jahn, George (2۰05-05-31). «Bosnian kids born of war rape asking questions". MSNBC. http://www.msnbc.msn.com/id/8007740/. Retrieved 201۰-۱۲-۳۱.
  130. «Africa war zones’ ‘rape epidemic’». BBC News. February 13, 2۰۰۸. http://news.bbc.co.uk/2/hi/africa/7242421.stm. Retrieved January 4, 2۰1۰.
  131. «The Greatest Silence: Home". HBO. http://www.hbo.com/docs/programs/thegreatestsilence/ بایگانی‌شده در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine. Retrieved 2۰۱۰-۱۲-۳۱.
  132. «Rape as a weapon of war". San Francisco Chronicle. June 26, 2005.
  133. Fourth Annual Report of the International Criminal Tribunal for Rwanda to the General Assembly (September, 1999), accessed at [5].
  134. «Violence Against Women: Worldwide Statistics". Amnesty International. https://web.archive.org/web/20071212040642/http://www.amnesty.org.nz/web/pages/home.nsf/0/e57ea3f05f6aa848cc256e460012f365?OpenDocument.
  135. As quoted by Guy Horton in Dying Alive – A Legal Assessment of Human Rights Violations in Burma April 2005, co-Funded by The Netherlands Ministry for Development Co-Operation. See section "12.52 Crimes against humanity"
  136. «Rome Statute of the International Criminal Court". Untreaty.un.org. http://untreaty.un.org/cod/icc/statute/romefra.htm بایگانی‌شده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine. Retrieved 2۰۱۰-۱۲-۳۱.
  137. ۱۳۷٫۰ ۱۳۷٫۱ Rape as a Crime Against Humanity. Haverford College
  138. Bosnia-Herzegovina: Foca verdict – rape and sexual enslavement are crimes against humanity. Amnesty International. 22 February 2001
  139. «وضعیت تحریک‌کننده قربانی؛ یک ضلع مثلث جرم/ غفلت پلیس از مناطق جرم‌خیز». بایگانی‌شده از اصلی در ۴ ژوئیه ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱.

پیوند به بیرون

[ویرایش]