چالوس
چالوس چالِس (چالوس) | |
---|---|
![]() | |
کشور | ![]() |
استان | مازندران |
شهرستان | چالوس |
بخش | مرکزی |
نام(های) پیشین | شالوس، سالوس |
سال شهرشدن | ۱۳۲۵ |
مردم | |
جمعیت | ۶۵٬۱۹۶ نفر |
تراکم جمعیت | ۷۵ نفر بر کیلومتر مربع |
جغرافیای طبیعی | |
مساحت | ۱۵۹۷ کیلومتر مربع |
ارتفاع | ۰ |
میانگین دمای سالانه | ۴ |
میانگین بارش سالانه | ۷۸۵ |
روزهای یخبندان سالانه | ندارد |
اطلاعات شهری | |
شهردار | مهندس جعفر ردایی |
تأسیس شهرداری | ۱۳۲۵ |
رهآورد | برنج، کلوچه، نارنج گونهها، سازههای دستی، ماهیگیری |
پیششمارهٔ تلفن | ۰۱۱–۵۲ |
شناسهٔ ملی خودرو | ۷۲ ن__۸۲ و |
چالوس از شهرهای کُهن استان مازندران است که در جلگه میانی کرانه دریای خزر جای گرفتهاست. شهر چالوس در شرق شهرستان چالوس قرار دارد. اکثریت جمعیت شهر چالوس را بومیان کلارستاق که طبری تبار هستند تشکیل می دهند. مردم بومی شهر چالوس به زبان مازندرانی، که به تبری کلارستاقی شهرت دارد، صحبت میکنند.[۱][۲][۳][۴][۵][۶] همچنین بخشی از جمعیت این شهر را مهاجران گیلانی و کرد تشکیل می دهند که به زبان های گیلکی و کردی سخن می گویند که به دلیل درآمیختگی فرهنگی از غلظت آن کاسته و جریان به سمت زبان غالب (فارسی)پیش رفتهاست. در دوران پهلوی گروهی اهالی شرق گیلان به ویژه لنگرود برای کار در کارخانه ی حریربافی و کار زراعت به چالوس مهاجرت نمودند و در دوران قاجار نیز ایل کرد خواجوند به چالوس تبعید شدند.[۷] همچنین در نواحی شرق چالوس که خود بخشی از کجور است،[۸] کجوری ها ساکن هستند که به گویش کجوری زبان مازندرانی سخن می گویند.[۹]بر اساس آخرین آمار سازمان سرشماری ایران در سال ۱۳۹۵ شهر چالوس با جمعیتی بالغ بر ۶۵٬۱۹۶ نفر ششمین شهر پرجمعیت استان مازندران و پرجمعیتترین شهر غرب مازندران بودهاست.[۱۰]دمای هوای این شهر در تابستان ۲۵ تا ۳۶ درجه و در زمستان ۵ تا ۱۲ درجهٔ سانتیگراد است.
محتویات
محدوده جغرافیایی[ویرایش]
بخش شرقی شهر چالوس در ناحیه کُجور و بخش غربی چالوس در منطقه ی کلارستاق قرار دارد.
کلارستاق[ویرایش]
منطقهای کوهستانی در ساحل دریای خزر است که از رود نمک آبرود در غرب تا رود چالوس در شرق که به ترتیب آن را از بخشهای لنگا و کجور جدا میکنند، امتداد دارد. کلارستاق از جنوب توسط ارتفاعات تخت سلیمان و کندوان در کوههای البرز مرکزی از طالقان جدا میشود که شامل شهرستان های چالوس و کلاردشت است. بومیان کلارستاق به زبان مازندرانی و گویش طبری کلارستاقی صحبت می کنند. منطقه کلارستاق (چالوس ، مرزن آباد و کلاردشت) به همراه کُجور (نور و نوشهر)، لنگا (عباس آباد و نشتارود) و تنکابن بخشی از رویان کهن بود که بعدها رستمدار نام گرفت. رویان کهن از نواحی غربی طبرستان محسوب میشدهاست.[۱۱]
کُجور[ویرایش]
کجور از شمال به دریای مازندران و از غرب به رود چالوس و از شرق به سولده (نور) و از جنوب به دره نور محدود میشود که شامل شهرستان های نور و نوشهر و بخش شرقی شهرستان چالوس می شود. بومیان کجور به زبان مازندرانی و گویش طبری کجوری صحبت می کنند. [۱۲]
رویان[ویرایش]
رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل نور، کجور، کلارستاق، لنگا، تنکابن، سختسر، هوسم، الموت، طالقان، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد.[۱۳]
رستمدار[ویرایش]
از قرن هفتم تا دوره صفویه منطقه ی رویان عمدتا با نام رویان و رستمدار یا رستمدار شناخته می شد و در این دوره مرزها ی ولایت رستمدار شامل مناطق کلارستاق ، کجور ، نور ، طالقان ، لاریجان ، لواسانات ، شمیرانات و مناطق پشت کوه البرز مرکزی می شد.[۱۴]
تاریخچه[ویرایش]
دوران باستان[ویرایش]
در دوران باستان چالوس بخشی از تپورستان و ناحیه رویان بود. چالوس که خود بخشی از کلارستاق هست به همراه کجور و تنکابن از نواحی اصلی سرزمین رویان بودهاست.[۱۵] رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل کجور (نور و نوشهر)، کلارستاق(چالوس ، مرزن آباد و کلاردشت)، لنگا (عباس آباد و نشتارود)، تنکابن، سختسر، هوسم، طالقان، الموت، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد.[۱۶] در دوران اشکانی و ساسانی منطقه رویان که چالوس نیز بخشی از آن بود تحت حاکمیت خاندان گشنسپ از پادشاهان تپورستان بودهاست.[۱۷]
پس از اسلام[ویرایش]
نام این شهر در متون اسلامی بصورت سالوس و شالوس ذکر شده است که در پیرامون آن دو شهر کوچک دیگر به نام کبیره و کچه نیز وجود داشتهاست.علمای جغرافیا نویس، از چالوس به عنوان یکی از آبادیهای طبرستان و ناحیه ی رویان نام برده اند. بلاذری مورخ قرن دوم از رویان که چالوس نیز بخشی از آن است به عنوان یکی از هشت ناحیه طبرستان نام میبرد همچنین ابن رسته مورخ قرن دوم از چالوس و کلار به عنوان یکی از چهارده بخش طبرستان نام میبرد.[۱۸] قیام علویان در طبرستان از یک شورش محلی که در آن ولایت ضد بیرسمیهای عمال و حکام طاهریان درگرفت در نواحی کلاروشالوس (چالوس) روی داد و آرام آرام از دیلمان تا جرجان تقریباً همه جا را فراگرفت. در ورود شورشیان علوی به طبرستان، شورشیان دیلم با وجوه مردم رویان (کلار و چالوس) نسبت به امام علوی اظهار وفاداری کردند.[۱۹] محمدبن اویس از امرای دوره تسلط خلفای عرب به دستور خلیفه معتصم به حکمرانی چالوس منصوب شد. محمد بن اویس خود در رویان (قسمت غربی طبرستان) استقرار یافت و پسرش احمد را به حکومت چالوس گمارد.
یاقوت رویان را گاهی «مدینه» و گاهی «کوره واسعه» میخواند و شهر «کجه» (کجور) را حاکم نشین رویان میداند. «شهر» یا «مدینه» خواندن رویان به اعتبار معنی قدیمی این کلمه در فارسی است، زیرا «شهر» به معنی ناحیه و مملکت هم به کار میرفتهاست. ناحیه رویان را بعدها، از قرن هفتم تا زمان صفویه، رستمدار هم گفتهاند. احتمال میرود که رستمدار صورت دیگری از استندار باشد، زیرا این ناحیه از قرن چهارم به بعد به وسیله فرمانروایانی اداره میشد که استندار خوانده میشدند. این کلمه در زبانِ عامّه به «رستمدار»، که معروفتر و آشناتر بود، بدل گردید و بعدها این اسم نیز فراموش شد. اولیاءالله آملی در کتاب تاریخ رویان تألیف قرن هشتم دربارهٔ واژه استندار قید کردهاست: و به زبان طبری استان کوه را گویند. پس معنی استندار، ملک الجبال باشد، یعنی حاکم و پادشاه کوه، همچنانکه ملوک باوند را در آن عهد ملک الجبال خوانندی، پس معنی استندار نیز همان باشد[۲۰] ملا شیخ علی گیلانی در کتاب تاریخ مازندران که در سال ۱۰۴۴ هجری قمری تألیف شده استندار را ناحیتی بالتمام در طبرستان قید کردهاست[۲۱] بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار نویسنده کتاب تاریخ اسفندیار که در قرن ششم و هفتم میزیست در این زمان حدود مازندران و رویان را از دینار جاری در شرق ملاط که در نزدیکی هوسم (رودسر) قرار دارد میداند.[۲۲]ملا شیخ علی گیلانی مؤلف کتاب تاریخ مازندران که در تاریخ ۱۰۴۴ قمری و در دوران صفویه کتاب را نگاشتهاست، در ذکر حدود مازندران آوردهاست: «حد غربی طبرستان قریه ملاط گیلان است ورای هوسم که اکنون به رودسر اشتهار یافته و سامان شرقی دینار چار که اهالی آن دیار دوناچال میخوانند، قریب به شهر سارویه واقع است. استندار بالتمام داخل طبرستان است»[۲۳] ناتل، چالوس، رودان، کلار، شهرکهایی اند اندر کوهها و شکستگیها و این ناحیتی است هم از طبرستان و لکن پادشاهی دیگر است و پادشاه او را استندار خوانند و این چالوس بر کران دریاست و کلار اندر کوهست.[۲۴] گیلان ناحیتیست جدا میان دیلمان و جبال و آذربایگان و دریاء خزران و این ناحیتیست بر صحرا نهاده میان با آبهاء روان بسیار، یکی رودیست عظیم سپید رود خوانند، میان گیلان ببرد و به دریاء خزران افتد، و این گیلان دو گروه اند، یک گروه میان دریا و این رودند و ایشان را «از این سوی رودی» خوانند و گروهی دیگر میان رود و کوهند ایشان را «از آن سوی رودی» خوانند، اما «ازین سوی رودیان» را هفت ناحیتست بزرگ چون: لافجان، میالفجان، کشکجان، برفجان، داخل، تجن، جمه؛ و اما آنک «از آن سوی رودیان» اند ایشان را یازده ناحیتست بزرگ چون حانکجان، نَنَک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن روذ، استراب، خوان بلی[۲۵]
نبرد رویان (کلارستاق، کجور و نور) و گیلان[ویرایش]
درسال ۸۳۰ میان ملک کیومرث رستمدار حاکم رویان (کلارستاق ، کجور و نور) با حکام کیایی گیلان دشمنی سخت پدید آمد و در نهایت ملک کیومرث رستمدار با حمایت اهالی کجور و کلارستاق در سال ۸۳۱ قمری به سرزمین کیاییان گیلان حمله نموده و منطقه ی تنکابن را فتح نمود و عمارت خاصه سید داوود کارکیا را آتش زده و برخی از حامیان کیاییان را به قتل رساند کیاییان ناحیه تنکابن را به او واگذار نمودند ملک کیومرث بین سال های ۸۰۷ تا ۸۵۷ قمری بر رویان حکومت راند و مرزهای حکومت ملک کیومرث از شرق تا لاریجان آمل و از غرب تا تنکابن و از جنوب تا طالقان امتداد می یافت. [۲۶]پس از ملک کیومرث حکومت او بین دو پسرش کاووس و اسکندر تقسیم گشت ملک کاووس و هشت تن از نوادگان اسکندر بر کجور و کلارستاق حاکم گشتند و ملک کاووس و نه تن از نوادگان او بر نور و لاریجان حاکم گشتند و این دو سلسله تا اواسط سلسله صفوی بر منطقه ی رویان (کلارستاق ، کجور و نور) پایدار ماند.
محال ثلاث نور (محال ثلاث نور، کجور و کلارستاق)[ویرایش]
محال ثلاث نور منطقه ای در غرب مازندران متشکل از سه منطقه ی نور ، کجور و کلارستاق (چالوس، مرزن آباد و کلاردشت) بوده که پس از انقراض سلسله ی پادوسبان در منطقه ی رویان و رستمدار شکل گرفت که از آن به عنوان ولایت نور یا محال ثلاث نور یاد می شده است. در عصر صفوی منطقه کلارستاق و کجور از توابع نور به حساب می آمدند و این مسئله تا اواخر عصر صفوی پایدار ماند. در این دوره حکامی از منطقه یوش نور همچون عباسعلی بیک ویلک یوشی نوری بر محال ثلاث نور ، کجور و کلارستاق حاکم بودند. [۲۷] در دوران سلطان حسین صفوی ، کیا نعیم بیک میار از خاندان کلارستاق که از نوادگان ملک کیومرث رستمدار بود حکمران محال کجور ، کلارستاق ، کلاردشت و مضافات گردید و پس از او برادرش کیا عباس میار کلارستاقی حاکم ولایت نور گشت. [۲۸] در عصر زندیه محمد خان دادوئی از خاندان سوادکوه حاکم مازندران و محال ثلاث نور ، کجور و کلارستاق گشت. [۲۹]
محال ثلاث تنکابن ، کلارستاق و کجور[ویرایش]
پس از الحاق دوباره ی تنکابن به مازندران توسط مهدی خان خلابر در عصر قاجار منطقه کجور و کلارستاق از ولایت نور به تنکابن الحاق گشتند و اینگونه محال ثلاث تنکابن شکل گرفت که مرکزیت آن با شهر خرم آباد بود که حاکمیت آن معمولا با خاندان خلابر تنکابن بود ولی در دورانی نیز نصرالله خان نوری و عباس قلی خان نوری و اقتدار الممالک کجوری هر سه از منطقه کجور و عبدالعلی خان فقیه از منطقه ی کلارستاق به حاکمیت محال ثلاث تنکابن رسیدند و در اواخر عصر قاجار افرادی چون کلنل بصیر دیوان و سرهنگ فضل الله پهلوی هر دو از منطقه ی سوادکوه به حاکمیت محال ثلاث تنکابن رسیدند .در دوران قاجار و اوایل پهلوی اشخاصی چون محمود میار و آقا خان میار و اسدالله میار (پسر مرتضی قلی بیک میار) و آقا بزرگ میار و علی خان میار(پسر اسدالله خان میار) و عزیزالله خان میار (پسر زمان خان میار) و محمد امین میار(پسر میرزا عبدالله خان میار) و همچنین میرزا محمد خان فقیه و عبدالعلی خان فقیه با عنوان نائب الحکمه ی کلارستاق به حاکمیت کلارستاق رسیدند. الحاق کلارستاق و کجور به تنکابن جنگ های صد ساله بین خاندان های کلارستاق و کجور با خاندان خلابر تنکابن را در پی داشت. [۳۰]
نبرد تنکابن و کلارستاق[ویرایش]
جعفر قلی خان خلابر تنکابنی با ورود به منطقه ی کلارستاق بنای ناسازگاری و تکالیف شاق بر آنها داشت. این واقعه موجب اعتراض مردم کلارستاق گردید که در راس آن آقا خان میار کلارستاقی قرار داشت. در این میار آقاخان میار توانست با حمایت اهالی کلارستاق و کجور مقر جعفر قلی خان خلعتبری را مورد حمله قرار داده و موفق شد او را شکست دهد [۳۱] و جعفر قلی خان تنکابنی پس از این شکست به خرم آباد مرکز تنکابن فرار نمود و در نهایت فتحعلی شاه قاجار فرمان حکومت کلارستاق به نام آقا بزرگ میار کلارستاقی زد. [۳۲]
فتح تنکابن توسط مجاهدان مازندران ( کلارستاق و کجور)[ویرایش]
پس از مشروطه ناراضیت مردم منطقه کلارستاق و کجور نسبت به خلابران تنکابن شدت یافت و در سال ۱۳۳۳ قمری عده ای از ناراضیان محلی کجور و کلارستاق که در راس آن علی دیوسالار کجوری (سالار فاتح) قرار داشت برای شکایت از حکومت علی قلی خان امیر اسعد خلعتبری (حاکم تنکابن) به تهران نزد سپهسالار تنکابنی نخست وزیر وقت شکایت می کنند ولی از آنجا که حاکم تنکابن خود توسط سپهسالار تنکابنی انتخاب شده بود این نارضیان به نتیجه ای نمی رسند بنابراین خود به محال ثلاث مراجعت کردند تا امیر اسعد خلعتبری را خود اخراج کنند. بنابراین علی دیوسالار کجوری ابتدا قصد تصرف اموال محمد ولی خان تنکابنی (سپهسالار تنکابنی) را در مناطق کجور و کلارستاق را نمود در این هنگام محمد ولی خان تنکابنی نیرو های خواجوند را علیه علی دیوسالار کجوری تحریک نمود اما علی دیوسالار کجوری توانست در منطقه لیتنگان نوشهر نیروهای خواجوند را شکست دهد. در همین راستا علی دیوسالار کجوری (سالار فاتح) در صدد تصرف تنکابن بر آمد در این میان نیرو های کجور و کلارستاق به فرماندهی علی دیوسالار کجوری توانست نیرو های تنکابن را که فرماندهی آن ها را اکرم الممالک خلعتبری پسر امیر اسعد خلعتبری برعهده داشت را شکست دهند و خرم آباد مرکز تنکابن به اشغال نیرو های کجور و کلارستاق در آمد. [۳۳] امیر اسعد خلعتبری حاکم تنکابن پس از اینکه از علی دیوسالار کجوری شکست خورد به سوی رودبار الموت فرار نمود.[۳۴]
حزب جنگل کلارستاق[ویرایش]
حزب کشاورز که بعدها حزب جنگل نام گرفت در اوایل پهلوی دوم برای مبارزه با حزب توده و کمونیست ها توسط بومیان کلارستاق (چالوس ، مرزن آباد و کلاردشت) از جمله عزیزالله خان میار در منطقه ی کلارستاق ایجاد گشت. در دوران پهلوی اول گروهی از مردم شرق گیلان و شرق مازندران به ویژه از شهر های لنگرود و آمل برای کار زراعت و همچین کار در کارخانه حریر بافی به شهر چالوس مهاجرت نمودند به گفته ی عزیزالله خان میار (حاکم کلارستاق) پس از اینکه روس ها تمام نواحی شمال ایران را تصرف نمود تمام زارعین و کارگران گیلانی و تعداد کمی از طبقات بومی کلارستاق عضو حزب توده شدند و روس ها هم به آنها کمک می کردند. [۳۵] قبل از تاسیس حزب جنگل مردم بومی منطقه کلارستاق و کجور حزبی به نام (اتحادیه کشاورزان و کارگران کجور و کلارستاق) را ایجاد نمودند در این زمان (اتحادیه محال ثلاث) که جنبه ی سیاسی نداشت در شهر شهسوار ایجاد گشت و بعد ها (حزب دموکرات) توسط ایل کجور ایجاد گشت. [۳۶] عزیزالله خان میار می گوید روزی دیدم حزب توده عده ای از مالکین (بومیان کلارستاق) را گرفتند و با گذاشتن پوست هندوانه بر سر آنها بدترین رفتار را با آنها می کردند . [۳۷] من همان شب سران کجور و کلارستاق را جمع نمودم و قرار بر این شد علیه حزب توده قیام کنیم و در جنگل سینوا چالوس ستاد خود را تشکیل دادیم و شروع به مبارزه کردیم. در نهایت به دعوت اسد الله رزمجو در منزل شیخ عباس فاخری در روستای علویکلا (الف کلا) شهرستان چالوس حزب به صورت رسمی تشکیل گشت. در مقدمه ی تاسیس حزب در نامه ی لطفعلی خان میار به برادری و اتحاد اهالی کلارستاق با برادران کجوری و نوری و کسب حمایت از آنان اشاره شد. از جمله خاندان های کلارستاق که عضو حزب جنگل بودند می توان به خاندان هایی همچون میار (میارکیانی ، میارکجوری ، میار کلارستاقی ، میار سوادکوهی ، میار تبرسویی ، میار بورسر ، میار لاهویی ، میار کلاردشتی ، میارکلایی ، میار ملک مرزبان) ، فقیه ، نجار(نجاریان) ، عسکرج (عسکری) ، حیدریان ، یزدانی ، سلطانی ، درخشان ، کیاپاشا ، انگورج ، تقوی ، حاتمی ، فشکورج (فشکوری ، کوهستان ، باباکوهستانی) ، براری ، بابایی ، بابازاده ، طاها ، زندی ، سام (سام دلیری) ، دلیرج(دلیر ، دلیری) ، الیتیج(الیت ، الیتی) ، زال زر ، زال ، الکائیج (الکایی ، شاه حسینی) ، بانج ، بادرج ، گلامرج ، ازوج (ازوجی) ، متکا ، مکارج (مکا) ، دادوئی ، سیار ، الاملج (الاملی ، ردایی ، قطبی) ، هرج ، بانج ، کاویانی ، کیانی ، ثنایی ، جمشیدی ، شیخ (شیخی) ، اسفندیاری ، ناطری ، ناتلی ، رویانی ، چنس ، فشمی ، کیا (کیا لاشکی ، کیا نوری ، کیا کجوری ، کیا دلیری ، کیا مکارج) ، کالج(کالجی) ، کیله (کیله رودبارکی) ، کلورج ، کلورت ، کاوه ، فرهادی(فرهادیان) ، لهراسب(لهراسبی) ، خواچکی ، درجان ، فولادی ، نادری ، نصیری ، نجاتی ، سمایی ، منوچهری ، پوستین دوز ، ارسقانی ، سلیمانی ، ولایی ، رئیس ، نمدسو ، سادات (حسنی ، حسینی ، موسوی ، محمدی ، علوی ، علیزاده ، هاشمی ، هاشمی نژاد ، هاشم نژاد ، مهدوی) ، احمدی ، محمدی ، محمد نژاد ، طبری ، طبرسی ، طبرسویی (تبرسویی) ، سوادکوهی ، کلاگر ، کاردر ، کاردگر ، میردار ، شرج (شیرج ،شیرسوار) ، اکج (اکیج) ، امرج ، ورج(وریج) ، مالج(مالمیری) ، مجلج(مجلی) ، توپا(توپا ابراهیمی ، توبا) ، متاج(متاجی) ، ردایی ، رودگر ، رنگرز ، روجات ، تیرگرج (تیرگر ، تیرگری ، تیرگرسناری ، فاخری ، مقیمی) ، درزی ، نکورایی ، یاوری ، صدیقی ، کریمی ، لاریجانی ، نوری ، رودبارکی ، کلاری ، کلارستاقی ، کندولسی ، لاشکی ، دیوسالار ، قارن ، دیکلا ، منکلا ، گالش ، گرجی ، کِرد(کُرد) ، کراکلایی ، کَر (کَر خواچکی) ، کرکبودی ( نعیم حسنی ، نعیم امینی ، نعیمایی) ، آهنگر(حدادی) ، قمی ، دلفان و غفاری اشاره کرد. اعضای حزب توده در شهر چالوس و بعدها در شهرهای نوشهر و کلاردشت و شهسوار و رامسر به اعمال خشونت باری دست زدند من جمله : حمله به کلانتری و مراکز نظامی برای به دست آوردن اسلحه و کشتار عده ای ژاندارم ، جلوگیری از حمل برنج توسط کشاورزان ، حمله به ساختمان های اداری و تخلیه آنها ، آتش زدن مهمانخانه ها ، کشتار مردم و غارت خانه ها و غیره. [۳۸] در میانه ی درگیری حزب جنگل با حزب توده اعضای دو حزب شکایات خود را علیه یکدیگر به دولت وقت مطرح می کردند و در این میان حزب توده نه تنها اعمال خشونت بار خود را به گردن نگرفت بلکه آن را به اعضای حزب جنگل نسبت می داد. در این میان به علت گرایش برخی از اعضای دولت به کمونیست و حزب توده باعث گشت شکایات حزب جنگل راه به جایی نبرد و افکار عمومی به شدت علیه حزب جنگل جبهه گرفتند. بنابراین عزیزالله خان میار و کاظم خان زال زر به محمدرضا شاه نامه نوشتند و ژاندارمری کل کشور دستور خلع سلاح حزب توده را نمود. اعضای حزب توده نیز با وعده پول و مقام برخی از اعضای حزب جنگل همچون ناصر قلی خان یزدانی را به سمت خود کشیدند و به او ریاست حزب توده ی ایل خواجوند را دادند. در جریان مبارزات حزب جنگل با حزب توده در سال ۱۳۲۵ در واقعه ی کریم آباد عزیز الله خان میار که فرماندهی مبارزات را بر عهده داشت با شلیک گلوله مجروح گشت . پس از مجروحیت عزیز الله خان اعضای حزب جنگل علیه حزب توده به قوام السلطنه نام نوشتند و بعد از بررسی با دستور پیرنیا رئیس کل بازرسی قرار بر این شد که اعضای حزب توده تحت تعقیب قرار گیرند. اعضای حزب جنگل به محمدرضاشاه جریان منازعات را تلگراف نمودند و خواهان کیفر اعضای حزب توده شدند. در تلگراف چنین آمده بود که جان نثاران حزب فداکار جنگل کلارستاق با بودن قشون بیگانه برای استقلال کشور دست از از جان و مال کشیده ، با جانبازی مدت یکسال در جنگل و کوه ها با مشقت به سر بردند ، حزب توده و خائنین چالوس و مازندران و گیلان که بر ضد دولت مرکزی به نام وطن فروشی قیام نموده و خواستند حکومت خودمختاری تشکیل دهند ، ما جانثاران با مبارزات اقدام شوم آنان را فلج نمودیم.[۳۹]ژاندارمری مازندران با کمک از ژاندارمری کل کشور نیروهای خود را برای مبارزه با اعضای حزب توده اعزام نمود. طبق گزارش شهربانی شهسوار در نهایت طیبی رهبر حزب توده توسط اعضای حزب جنگل کلارستاق دستگیر گشت. عزیزالله خان میار و دیگر کلارستاقی ها و کجوری های عضو حزب جنگل به پاس دفاع از استقلال کشور مفتخر به دریاقت تقدیرنامه و کسب مدال افتخار از محمدرضاشاه پهلوی شدند.[۴۰] عزیزالله خان میار رهبر حزب جنگل کلارستاق در سال ۱۳۳۶ در سن ۵۷ سالگی در گذشت و در شهر مرزن آباد شهرستان چالوس به خاک سپرده شد .
دوران پهلوی[ویرایش]
شهر چالوس از جمله شهرهای مشهور رویان و طبرستان قدیم بود . این شهر در زمان حمله امیر تیمور تخریب شد و سپس تا قرنهای متمادی به صورت روستایی کوچک در منطقه ی رستمدار درآمد. در دوران پهلوی اول با پشتیبانی دولت وقت آرام آرام به صورت شهری سازمان یافته درآمد و امروزه به شهری زیبا با امکانات فراوان جهانگردی تبدیل شدهاست. دربارهٔ وجه تسمیه این شهر میگویند چون بخش جلگهای نسبت به ارتفاعات پستتر دیده میشود؛ و به همین دلیل آن را «چالهاست» یا «چالهاس» مینامیدند که در گویش طبری کلارستاقی به آن به چالِس می گفتند.
آثار تاریخی[ویرایش]
- کاخ چایخوران (شماره ثبت تاریخی ۱۰۴۵)
این کاخ که از بناهای دوره پهلوی اول است در جنوب میدان معلم چالوس و در منطقهای موسوم به محوطه کاخ واقع شده و اکنون به عنوان مکان اداره میراث فرهنگی چالوس مورد استفاده قرار دارد. این بنا در محوطهای به مساحت تقریبی ۴۰۰۰ متر مربع در یک طبقه و زیر زمین احداث شدهاست.
- کاخ ملکه مادر (کاخ مادر شاه)
این کاخ که از بناهای دوره پهلوی دوم است که در مجاورت شهر چالوس در روستای مازوپشته، ابتدای جاده ذوات و در ابتدای کمربندی نمک آبرود در کنار جنگل احداث شدهاست. این کاخ در دو طبقه ساخته شدهاست و برای اقامت موقت مادر محمدرضا شاه پهلوی تاجالملوک آیرُملو (همسر دوم رضا شاه)در مدتی که محمدرضا پهلوی در رامسر به سر میبرد به دستور وی و توسط بنیاد پهلوی و تحت نظر اسدالله علم ساخته شد.
- هتل بنیاد پهلوی چالوس
هتل بنیاد پهلوی در ضلع شرقی میدان معلم شهر چالوس واقع شدهاست. این بنا در دوره پهلوی اول به عنوان هتل در دو طبقه و زیرزمین، در امتداد شمالی و جنوبی احداث گردیده و بعد از انقلاب به سپاه پاسداران واگذار شد و هماکنون به عنوان درمانگاه تخصصی امام رضا مورد بهرهبرداری میباشد.
- ویلاهای جنگلبانی
مجموعهای شامل پنج ویلا در ضلع شمالی میدان معلم شهر چالوس درمحوطه سازمان جنگلها و در فاصله اندکی از جانب شرقی رودخانه چالوس واقع شدهاست. این ویلاها تماماً دو طبقه و تنها قسمت کرسی آنها از سنگهای تراشیده ساخته شدهاست. علاوه بر سنگ مصالح متداول روز از جمله آجر و چوب و … در ساخت آنها بکار رفتهاست.
- پل فلزی چالوس
این پل که در مرکز شهر و بر فراز رود چالوس قرار دارد بنای آن در سال ۱۳۱۱ خورشیدی شروع و در سال ۱۳۱۲ به بهرهبرداری رسید. طول پل ۲۰۰ متر و عرض گذرگاه باجان پناه ۶٫۵ متر میباشد. قسمت فلزی آن دارای یک چشمه به طول ۶۸٫۵ متر است و در سو به دو دهانه طاق منتهی میشود. اتصالات فلزی تماماً پرچ کاری و به گونه تزئینی است. دو طرف پل به صورت پایه چراغها و مجسمه شیرهای سیمانی آراسته شدهاست.
- دبستان پروین اعتصامی
این بنا که در ضلع شمالی خیابان امام واقع شدهاست. در سال ۱۳۱۲ خورشیدی همزمان با احداث کارخانه حریربافی به عنوان رستوران کارخانه بنا گردید و در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ خورشیدی مرکز فرماندهی نیروهای ارتش شوروی سابق بود. پس از خروج متفقین از سال ۱۳۲۵ تاکنون این بنا با نام دبیرستان شاپور و پس از مدتی تحت نام دبستان پروین اعتصامی مورد بهرهبرداری آموزشی است. ساختمان مدرسه از یک طبقه و زیرزمین تشکیل شدهاست و ورودی آن در جهت جنوبی و دارای سردر تزئینی است.
- کارخانه حریربافی چالوس
عملیات ساختمانی کارخانه از سال ۱۳۱۲ ش آغاز و در سال ۱۳۱۵ به پایان رسید. حریربافی چالوس که در زمان خود در خاورمیانه بینظیر بوده از سال ۱۳۱۵ تا سال ۱۳۳۷ بکار تولید محصولات ابریشمی طبیعی انواع پارچه، جوراب، پرده و کراوات و غیره به منظور صدور به کشورهای دیگر اختصاص داشت. در این سال کارخانه تعطیل و دستگاههای آن به رشت انتقال یافت.
- پارک جنگلی نمک آبرود
این پارک بیش از ۲۰۰ هکتار مساحت دارد و مانند سایر پارکهای جنگلی، درختان خودرو و انبوهی را درخود جای دادهاست. گونههای مختلف گیاهان شمشاد آن بیش از ۷۰۰ سال برآورد گردیدهاست. پارک نمک آبرود با طبیعت بکر و وحشی، ضمن حفظ سیستمهای اکولوژیکی به عنوان یکی از پارکهای جنگلی زیبای جهان محسوب میشود.
- راه سنگفرش
این راه که از آن به عنوان راه ناصرالدین شاهی یاد میکنند. ۳ متر عرض دارد و از سنگهای چیده شده در کنار هم شکل گرفتهاست و اکنون در برخی از نقاط جنوب شهر چالوس نظیر سینوا و مازی پشته میتوان این راه را مشاهده نمود. گویا این راه چالوس را به منظریه شمیران متصل مینمودهاست.
- هتل نیمه تمام
این بنا در مرکز شهر میباشد و مربوط به دوره پهلوی اول میباشد و عملیات احداث آن در سه طبقه توسط شرکت آلمانی در دست انجام بود. اما گویا از آنجا که سازندگان آن نتوانستند رضاخان را در مورد استحکام آن متقاعد سازند، ادامه ساخت آن متوقف و تا به امروز به صورت نیمه تمام باقیماندهاست. امروزه بخشهایی از آن توسط برخی نهادها مورد استفاده میباشد.
مردم[ویرایش]
جمعیت[ویرایش]
بر اساس آخرین آمار سازمان سرشماری ایران در سال ۱۳۹۵ شهر چالوس با جمعیتی بالغ بر ۶۵٬۱۹۶ نفر پرجمعیتترین شهر غرب مازندران بودهاست.
اکثریت جمعیت شهر چالوس را بومیان کلارستاق که طبری تبار هستند تشکیل می دهند. مردم بومی شهر چالوس به زبان مازندرانی، که به تبری کلارستاقی شهرت دارد، صحبت میکنند.[۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶] همچنین بخشی از جمعیت این شهر را مهاجران گیلانی و کرد تشکیل می دهند که به زبان های گیلکی و کردی سخن می گویند که به دلیل درآمیختگی فرهنگی از غلظت آن کاسته و جریان به سمت زبان غالب (فارسی)پیش رفتهاست. در دوران پهلوی گروهی اهالی شرق گیلان به ویژه لنگرود برای کار در کارخانه ی حریربافی و کار زراعت به چالوس مهاجرت نمودند و در دوران قاجار نیز ایل کرد خواجوند به چالوس تبعید شدند.[۴۷] همچنین در نواحی شرق چالوس که خود بخشی از کجور است،[۴۸] کجوری ها ساکن هستند که به گویش کجوری زبان مازندرانی سخن می گویند.[۴۹] همچنین در دانشنامه ی ایرانیکا به نقل از کتاب گیلان و آذربایجان شرقی مارسل بازن آمده است که در سرتاسر دره چالوس به گویش شرقی زبان گیلکی تکلم میشود، گرچه برخی قبایل کرد در دوره قاجار در ییلاق کجور و کلاردشت سکنی گزیدند.[۵۰]
زبان طبری کلارستاقی[ویرایش]
مردم چالوس به زبان طبری کلارستاقی[۵۱] که لهجه ای از زبان مازندرانی است سخن میگویند. زبان طبری کلارستاقی به همراه زبان طبری کجوری زیر مجموعه گویش طبری رویانی میباشد که از شهرستان نور تا نشتارود در شرق تنکابن گویش میشود. گویش طبری رویانی زبان حکام اسپهبد رویان نیز بودهاست. در گذشته سرزمین رویان شهرستانهای نور، نوشهر، چالوس، کلاردشت (کلار)، عباسآباد (لنگا) و تنکابن را شامل میشد و گاهی مرز غربی آن تا رودسر ادامه مییافت.
فرهنگ[ویرایش]
فرهنگ طبری و رسم و رسوم مازندرانی با زندگی مردم چالوس عجین شدهاست. از جمله آداب و رسوم مرسوم در چالوس نوروزخوانی است که بعد از نیمه اول اسفند ماه در شهر و روستای این دیار مرسوم است.
نوروزخوانان متشکل از چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به آن کولهکش میگویند به در خانههای مردم میرود و به زبان مازندرانی میخواند:
باد بهارون بیمو | نوروز سلطون بیمو | |
مژده هادین به دوستون | گل به گلستون بیمو |
از رسوم سنتی مردم چالوس میتوان به تیرماه سیزده، نوروزخوانی، چله شو، آفتاب خواهی، باران خواهی، آیین سنتی ۲۶ عید ماه، تیرگان و … اشاره کرد.
همچنین رقص دُروم از رقصهای بومی و پهلوانی این منطقه است که در بین مردم چالوس، نوشهر، نور، عباسآباد و آمل رواج دارد.
از بازیهای سنتی مردم چالوس میتوان از آغوزکا (گردو بازی)، چلیک مارکا (گلی کاچ)، ریسمان بازی و رزین کا نام برد.
ورزش[ویرایش]
ورزش کشتی به ویژه کشتیهای محلی مازندرانی همچون کشتی میس میسی و کشتی لوچو در این منطقه رایج است.
آیینهای مردم چالوس[ویرایش]
- آیین خورمیا
مردم مازندران به ویژه مردم چالوس آیینی نمایشی را تحت عنوان «خورمیا= خورشیدخواهی» در باور دارند که به هنگام تداوم زمان بارندگی آن را به اجرا درمیآورند و به موجب آن از خداوندگار خود پایان ریزش باران و شروع تابش خورشید را خواهان میشوند.
کسانی که آیین «خورمیا» را بجا میآورند «خورمیا توار= از تبار خورمیا» نامیده میشوند. خورمیا تباران پس از مراجعهٔ مکرر مردم اقدام به اجرای آن میکنند. آنان این نمایش را گروهی اجرا میکنند. سردستهٔ «خورمیا گران» جارویی را بر نوک چوبی بلند فروکرده، پوست پر پشم بزی را به عنوان جلیقه بر تن میکند، سپس تعدادی چارق کهنه، یک عدد غربال و چند زنگوله به کمر و بازوها میآویزد. افراد گروه او نیز در حالیکه دستهای علف نسبتاً بلند یا سرشاخههای نرم درختان و بوتهها را در دست دارند لباس مشابه با رنگی متفاوت پوشیده و سردستهٔ آنان چماقی در دست دارد که جمجمهٔ اسبی را در آن فروکردهاست. گروه اول در حالیکه سرها را به سمت آسمان گرفتهاند و جارو یا دستههای علف را در هوا به نحوی میچرخانند که گویی دارند ابرها را از آسمان جارو میکنند با حرکاتی که تداعیکنندهٔ جارو کردن با حالتی خشمگینانه است اشعاری را به زبان مازندرانی (گویش کلارستاقی) با مضمون زیر میخوانند:[۵۲]
آی خورمیا آی خورمیا، من در شمه قهر خدا
تیم جار تیم بَپیسه، ورزیگرِ لینگ بَپیسه، گسنِ دِم بَپیسه، کرد کینگِ بِن بَپیسه، وَرزایِ سم بَپیسه، وِ چک تا دم بَپیسه.
اوندَسِ واش بَپیسه، نِسُمِ راش بَپیسه، دارِ تَلی بَپیسه، باغِ هَلی بَپیسه، کَندِلِ بار بَپیسه، خوردیمِ دار بَپیسه…
آی خورمیا، آی خورمیا، من دشِّمه قهر خدا
ای خورشید که نمیتابی، ای خورشید که نمیتابی، من دارم میروم که شکایت به نزد خدا برم
بذر خزانه پوسید، پای برزگر پوسید، دم گوسفند پوسید، نشیمنگاه چوپان پوسید، سم گاو شخمزنی پوسید، از ساق پا تا دمش پوسید.
ارزاق در سیلو پوسید، درختی که در محل تابش خورشید قرار داشت پوسید، درخت تیغ دار پوسید، باغ آلوچه پوسید، بار گاو ماده پوسید، درخت آفتاب گیر پوسید…
ای خورشید که نمیتابی، ای خورشید که نمیتابی، من دارم میروم که شکایت نزد خدا برم
جاذبههای طبیعی و گردشگری[ویرایش]
- رودخانهها
رود چالوس و سردآبرود و کرانههای زیبای این دو رود که جای بسیار خوب برای دورهمی و گذراندن با دوستان و خانواده میباشد.
- دریا
بلوار دریا و جایگاه و جُنگ گردشگری توسکا و جاده کرانهای شهر چالوس که تا کرانه خطهشت ادامه دارد.
- جاهای باستانی
کاخ چایخوران، کاخ شاهچشمه، کاخ شمس و کاخ مادر با چشماندازی بسیار زیبا و کارخانه حریربافی چالوس و مدرسه پرویناعتصامی و هتل چالوس (ساختمان کنونی بیمارستان امام رضا) ساختمان بانک ملی و بانک سپه در میانه شهر است.
- بوستانها
بوستان جنگلی فین در جاده چالوس، بوستان معلم، بوستان سنگی در ورودی شهر، بوستان محوطه کاخ و بوستان شهرک نواب که بر فراز شهر چالوس جای دارد به مانند بام چالوس برای دیدن همه جای شهر چالوس کاربرد دارد.
- هتلها
هتل کوروش، هتل ملک، هتل پارسیان خزر (هتلهایت) و چند مسافر خانه شهری
- بازار و فروشگاهها
بازار روز (ترهبار و ماهی) پاساژها ملت، ردایی، نصیری، الماس، میلادنور و… فروشگاه و نمایندگیهای الجی و سامسونگ و…
- دریاچه
دریاچه ولشت در جاده چالوس، آبگیر هسل (مشعل) و سد زیبای ذوات در دل بیشهزار چالوس
- جادهها
جاده جنگلی عباسآباد به کلاردشت، جاده شناخته شده کندوان و جاهای بسیار زیبا و دیدنی در راستا و ادامه آن مانند روستای و سد سیاه بیشه، گردنه هزارچم و هفت برادران و آبشار دیدنی جاده کندوان و دیگر…
- روستاها و جاهای دیدنی شهرستان
روستاهای بسیار زیبای انگوران و الیت و دلیر از وردی دزبن و روستاهای بسیار زیبای طویر، فشکور، بیجدنو و ناتر از ورودی دوراهسر و روستاهای ماسال و باندر مرزنآباد و روستاهای گویتر، کلنو، کردیچال، پیشنبور، مجل، رودبارک و شهر دیدنی حسنکیف در کلاردشت و روستای سنار و دریاچه زیبای ولشت در مرزنآباد و روستای ممدآباد در راستای جاده کندوان و روستای زیبای مازوپشته و ذوات همراه با چشماندازی زیبا در کنارهای بیشهزارهای چالوس و از تِجَک که بر فراز چالوس هست دیدن کنید، روستاهای امامرود و کلاچان و شهر هچیرود و روستای مِسده و سنگوارس و شهر نمک آبرود با بازی و سرگرمیها و رستورانها و تلهکابین و سورتمه و پرواز با بالن و هواپیمای کوچک و تفرجگاه نمک آبرود که بخش بالن سریال پایتخت در آن انجام شد و خرید از فروشگاههای ایرانکتان و اکسیر و پرشین و سالیان و…
….[۵۳]
آب شهری[ویرایش]
آب آشامیدنی جمعیت ۱۲۰۰۰۰ هزار نفری چالوس و حدود ۱۶ روستای پیرامون آن از ۱۰ حلقه چاه و چشمه گردوک نوشهر تأمین میشود. از ۳۵۰ کیلومتر شبکه آبرسانی شهر چالوس حدود ۷۰ کیلومتر آن مربوط به پیش از انقلاب ۵۷ و فرسودهاست. از اینرو ۲۵ درصد از آب آشامیدنی این شهر تا رسیدن به دست مصرفکننده در شبکه آبرسانی هدر میرود.[۵۴]
نگارخانه[ویرایش]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ خبرگزاری فارس. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر|پیوند=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ http://www.chalouscity.ir/HomePage.aspx?TabID=4640&site=DouranPortal&lang=fa-IR
- ↑ «قاسم احمدی لاشکی نماینده مردم نوشهر، چالوس و کلاردشت در مجلس، گفت: زبان مازندرانی در حال فراموشی است که باید برای احیای آن فکری شود». خبرگزاری مهر.
- ↑ «زبان مردم بومی چالوس مازندرانی است که به طبری کلارستاقی شهرت دارد». سایت استانداری مازندران فرمانداری چالوس. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
- ↑ اشمیت، رودیگر (١٣٨٢). راهنمای زبانهای ایرانی. به کوشش ترجمه زیر نظر حسن رضایی باغ بیدی. تهران: انتشارات ققنوس. ص. صفحه ۴۹۰ جلد دوم. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.
- ↑ نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژهنامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). - ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۳۳۰.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kojur-i
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kojur-02-language
- ↑ «تعداد جمعیت و خانوار به تفکیک تقسیمات کشوری براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵». مرکز آمار ایران.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kalarestaq-1
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kojur-i
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۲۴.
- ↑ منوچهر ستوده، تاریخ رویان، ۱۲.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kalarestaq-1
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۲۴.
- ↑ ابن اسفندیار، کتاب تاریخ طبرستان، ۱۵–۴۱.
- ↑ مهجوری، اسمعیل (۱۳۴۲). تاریخ مازندران. ۱. ص. ۲۲. بیش از یک پارامتر
|کتاب=
و|عنوان=
دادهشده است (کمک) - ↑ عبدالحسین زرینکوب، روزگاران، انتشارات سخن، صص. ۳۸۲--۳۸۴.
- ↑ اولیاالله آملی، مولانا (١٣٤٨). تاریخ رویان. صفحه ۱۲۰. به کوشش به تصحیح منوچهر ستوده. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
- ↑ گیلانی، ملاشیخعلی (١٣۵٢). تاریخ مازندران. به کوشش بتصحیح و تحشیه منوچهر ستوده. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران. ص. صفحه ۲۹.
- ↑ «اِبْنِ اِسْفَنْدیار،». دانشنامه بزرگ اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۸.
- ↑ گیلانی، ملاشیخعلی (١٣۵٢). تاریخ مازندران. به کوشش بتصحیح و تحشیه منوچهر ستوده. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران. ص. صفحه ۲۹.
- ↑ حدود العالم. به کوشش بتصحیح منوچهر ستوده. تهران: کتابخانه طهوری. ١٣٦٢. ص. صفحه ۱۴۶.
- ↑ حدود العالم. به کوشش بتصحیح منوچهر ستوده. تهران: کتابخانه طهوری. ١٣٦٢. ص. صفحه ۱۴۹.
- ↑ مرعشی، ظهیر الدین (١٣٤۵). تاریخ طبرستان و رویان و مازندران. به کوشش محمد حسین تسبیحی و با مقدمه محمدجواد مشکور. تهران: موسسه مطبوعاتی شرق. ص. صفحات صد و چهل و هفت و صد و چهل و هشت از دیباچه کتاب.
- ↑ میرزا عبدالله میار کلارستاقی، تاریخ خاندان میار، ۱۲.
- ↑ امین نعیمایی عالی، مقدمه ای بر تاریخ اقوام ، طوایف و خاندان های کلارستاق (چالوس و کلاردشت) و تاریخ خاندان میار، ۲۵۰.
- ↑ امین نعیمایی عالی، مقدمه ای بر تاریخ اقوام ، طوایف و خاندان های کلارستاق (چالوس و کلاردشت) و تاریخ خاندان میار، ۱۷۴.
- ↑ امین نعیمایی عالی، مقدمه ای بر تاریخ اقوام ، طوایف و خاندان های کلارستاق (چالوس و کلاردشت) و تاریخ خاندان میار، ۳۶۸.
- ↑ میرزا عبدالله میار کلارستاقی، تاریخ خاندان میار، ۲۹.
- ↑ امین نعیمایی عالی، مقدمه ای بر تاریخ اقوام ، طوایف و خاندان های کلارستاق (چالوس و کلاردشت) و تاریخ خاندان میار، ۲۵۱-۲۵۰.
- ↑ رضا خواجه نوریی نیا، خاطرات تصرف تنکابن به دست مجاهدان مازندران، ۳۹.
- ↑ علی اصغریوسفی نیا، تاریخ تنکابن، ۵۰۳.
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۳۳۰.
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۳۳۵.
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۲۱۴.
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۳۳۶.
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۳۳۹.
- ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۱۵۳.
- ↑ خبرگزاری فارس. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر|پیوند=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ http://www.chalouscity.ir/HomePage.aspx?TabID=4640&site=DouranPortal&lang=fa-IR
- ↑ «قاسم احمدی لاشکی نماینده مردم نوشهر، چالوس و کلاردشت در مجلس، گفت: زبان مازندرانی در حال فراموشی است که باید برای احیای آن فکری شود». خبرگزاری مهر.
- ↑ «زبان مردم بومی چالوس مازندرانی است که به طبری کلارستاقی شهرت دارد». سایت استانداری مازندران فرمانداری چالوس. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
- ↑ اشمیت، رودیگر (١٣٨٢). راهنمای زبانهای ایرانی. به کوشش ترجمه زیر نظر حسن رضایی باغ بیدی. تهران: انتشارات ققنوس. ص. صفحه ۴۹۰ جلد دوم. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.
- ↑ نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژهنامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). - ↑ علی اصغر یوسفی نیا، مشروطه بی نقاب، ۳۳۰.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kojur-i
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/kojur-02-language
- ↑ "ČĀLŪS – Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica. 1990-12-15. Retrieved 2017-07-07.
- ↑ واژهنامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حسین صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31
- ↑ http://www.chalouscity.ir/HomePage.aspx?TabID=4640&site=DouranPortal&lang=fa-IR#_ftn2
- ↑ نقشهٔ مازندران، بازدید: اکتبر ۲۰۰۹.
- ↑ «هدر رفت ۲۵ درصدی آب شرب چالوس در شبکه آبرسانی.» خبرگزاری جمهوری اسلامی. Accessed December 14, 2017. [۱].
پیوند به بیرون[ویرایش]
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ چالوس موجود است. |