زبان سکایی باستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از سکایی)
زبان سکایی
Ptolemy's Scythia
زبان بومی درسرمتی، سکستان، سکستان کوچک، آلانیا
منطقهآسیای مرکزی، اروپای شرقی
قومیتسکاها، سرمتی، و الانان
دورهاروپای دوران قدیم، دوران باستان متأخر
گویش‌ها
(Western) Alanian
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹در زمان‌های گوناگون:

xsc – Scythian

xln – Alanian

oos – Old Ossetian
فهرست لینگوییست
xsc Scythian
 xln Alanian
 oos Old Ossetian
گلاتولوگoldo1234  (Old Ossetic)[۱]
این نوشتار شامل نمادهای آوایی آی‌پی‌ای است. بدون پشتیبانی مناسب تفسیر، ممکن است علامت‌های سوال، جعبه یا دیگر نمادها را جای نویسه‌های یونی‌کد ببینید.

زبان سکایی که امروزه در زمره زبان‌های ایرانی شرقی دسته‌بندی می‌شود، به زبان ایرانی نیای زبان‌های سکاها گفته می‌شود. سکاها از هزارهٔ اول پیش از میلاد مسیح تا هزارهٔ اول میلادی، منطقهٔ وسیعی را از کناره‌های دریای سیاه تا مرزهای چین در تصرف داشتند. این قبایل در نوشته‌های فارسی باستان -saka، در منابع یونانی skuthai نامیده شده‌اند. واژه سکا، در زمان و مکان، کاربرد بسیار گسترده‌ای دارد،[۲] و سرزمین آنان چنان پهناور و دارای تیره‌های گوناگون بود که به گزارش هرودوت، سکاهای فرادریا برای دانستن زبان آنان که در دوردست شرقی (خوارزم و سغد) می‌زیستند، نیاز به ترجمه داشته و در سرزمین خود برای گذر یک کاروان از دهانه ولگا در دریای کاسپین تا کوهستان اورال نیاز به هفت ترجمان برای هفت زبان بود.[۳] به گفته ماکس مولر این زبان‌ها می‌تواند دربرگیرنده زبان تاتارها، اسلاوها و فین-اوگری‌ها، از ساکنان سرزمین سکاها باشد.[۴] گرچه گویا هرودوت از شرقی‌ترین سکاها در شمال رود اوردوس چین و جنوب سیبری (نیاکان شیونگ نو یا خیون) تا کوهستان آلتای خبری نداشته‌است. زبان قبایل سکایی غربی را که در دورهٔ باستان در مناطق شمال دریای سیاه و در همسایگی یونانی‌ها می‌زیستند، اسکولوتی است که امروزه بیشتر با نام یونانی آن، اسکیتی می‌نامند.[۵] در کتیبه‌های فارسی باستان از چهار دسته قبایل سکائی زیر نام برده شده‌است: سکاهای تیزخود، سکاهای آن سوی سغد،[۶] سکاهای هوم نوش، سکاهای فرا دریا (آن سوی دریای سیاه).

سکاها و سرمت‌ها قبایلی ایرانی‌تبار بودند که از سده هشتم پیش از میلاد تا آغاز عصر مسیحیت بر دشت‌های اوراسیا فرمان می‌راندند و در قلمرو وسیعی از سواحل شمالی دریای سیاه در غرب تا مرزهای شمالی چین در شرق به زندگی چادرنشینی روزگار می‌گذراندند. واژهٔ سکا، که در فارسی باستان به صورت -saka آمده، از مشتقات ریشه باستانی sak* به معنی «رفتن، گشتن، گردیدن» و در اصل به معنای «سرگردان، خانه به دوش» است. اشتقاق این واژه از saka* «سگ» در معنی مثبت آن «سگ گله» یا از ریشه باستانی sak* «نیرومند بودن» پذیرفتنی نیست.[۷]

به ظاهر همه قبایل چادرنشین ایرانی در آغاز خود را -skuda* می‌نامیدند که مشتقی از ریشه هندواروپایی -skeud* است. این واژه را دیاکونوف «چالاک» ولی سمرنیی «تیرانداز» معنا کرده‌است. همین نام در میانه سده نخست پیش از میلاد در منطقه پنتوس به -skula بدل شد.[۸]

دسته‌بندی[ویرایش]

اکثر قریب به اتفاق دانشمندان موافقند که زبان‌های سکایی-سرمتی (و آسی) به زبان‌های ایرانی شرقی تعلق دارند. مانند زبان سغدی که زمانی گسترده بود اما اکنون ازمیان رفته‌است. سند ایرانی بودن عمدتاً بر کتیبه یونانی که در شمال دریای سیاه یافت شده و شامل چند صد نام از زبان سرمتی است استوار است که نشان‌دهنده نزدیکی زیادش با زبان آسی است.[۹]

در کتیبه‌های هخامنشی نام چهار طایفه سکایی آمده‌است: سکاهای «هوم‌نوش» (فارسی باستان haumavargā)، سکاها «تیزخود» (فارسی باستان tigraxaudā)، سکاهای «آن سوی سغد» (فارسی باستان para sogdam) و سکاهای «آن سوی دریا» (فارسی باستان paradarya). از این میان، سه عنوان نخست مختص سکاهای شرق دریای خزر بوده و عنوان چهارم به سکاهای غربی گفتنه می‌شده‌است. مهم‌ترین قبایل سکایی غربی که بیشتر در دشت‌های جنوب روسیه امروزی می‌زیستند شامل سکیتی‌ها یا اسکوتی‌ها (یونانی Σκύθαι) سرمتی‌ها (یونانی Σαυρομάται) و ماساگت‌ها (یونانی Μασσαγέται) می‌شوند.[۱۰]

منابع پژوهش[ویرایش]

به نوشته رودیگر اشمیت، منابع مکتوب از سکاها و زبانشان فقط توسط برخی همسایگانشان که با آن‌ها ارتباط داشته‌اند، از جمله آشوری‌ها، پارسی‌ها و یونانی‌ها ثبت گشته‌است. از منابع کتیبه‌های میخی (هم نئوآشوری‌ها هم فارسی باستان) ما فقط برخی نام‌های ایزوله شده افراد و قبایل را می‌دانیم. اطلاعات بیشتر توسط منابع یونانی و به ویژه برای زبانشان توسط هرودوت تاریخنگار ثبت شده‌است.[۱۱]

آثار سکایی[ویرایش]

از زبان سکایی باستان هیچ اثر مکتوبی تا کنون کشف نشده‌است. با این وجود در برخی منابع ایرانی، یونانی و آشوری شماری از واژگان سکایی باستان که عمدتاً نام‌های خاص هستند بجای مانده‌است. پس از انقلاب زبانی دوره باستان و ورود زبان‌های ایرانی به دوره میانه زبان سکایی در شرق ایران زمین به صورت دو گویش ختنی و تمشقی باقی ماند که از آن دو گویش آثاری امروزه در دست داریم.

آثار سکایی میانه را به دو دستهٔ زبان سکایی ختنی و سکایی تۇمشۇق تقسیم می‌کنند. زبان ساکا، نامی مشترک برای این دو زبان است. آثار تۇمشۇق از نظر زبانی کهنه‌ترند.[۱۲] گویش دیگر زبان ختنی در ناحیهٔ تومشوق در شمال شرقی کاشغر متداول بوده‌است که اسناد چندانی از آن برجای نمانده و آنچه به دست آمده نیز هنوز درست خوانده نشده‌است.[۱۳]

از زبان سکاها در دوره باستان هیچ اثر مکتوبی در دست نیست.[۱۴] گزارش‌های هرودوت از افسانه‌ها و داستان‌های اسکیتی و به وجود ادبیات بسیار غنی و به ویژه، حماسی زبان سکایی باستانی گواهی می‌دهد.[۱۵] به روایت هرودوت، پس از پیروزی سومین شاه ماد (هووخشتره) بر سکاهای غاصب (اسکیت‌ها) و بازستانی امپراتوری ماد، با آن‌ها با مهربانی رفتار کرد و «پسرانی را بدیشان سپرد تا به زبان خود و هنر تیراندازی را بدان‌ها بیاموزد».[۱۵][۱۶]

سکایی باستان مسلماً گویش‌های مختلفی را شامل می‌شده‌است که اسکیتی و سرمتی از آن جمله بوده‌اند. هرودوت (کتاب ۴، بند ۱۱۷) در اینباره می‌نویسند: «زبان سرمتی‌ها اسکیتی است، اما به اصللت باستانی اش صحبت نمی‌شود». شواهد نشان می‌دهد که دست کم در برخی از گویش‌های اسکیتی-سرمتی باستان hv* ایرانی باستان به f و d* ایرانی باستان در میان دو مصوت به l بدل شده بود. مانند -farna* «فر، فره»، از -hvarnah* و -skula «نام یکی از شاهان اسکیتی» از -skuda* «چالاک» یا «تیرانداز».[۱۷]

نمونه‌ای از واژگان سکایی برجای مانده[ویرایش]

تنها آثار بازمانده از زبان سکایی باستان، برخی اسامی افراد، قبیله‌ها و مکان‌ها در کتیبه‌های یونانی منطقه پنتوس و در آثار یونانی است، که بر اساس آن‌ها و به کمک زبان‌های ایرانی باستان (اوستایی و فارسی باستان) و نام چند مکان (تپه، رودخانه در اوکراین و جنوب روسیه)، می‌توان برخی از واژه‌های این زبان را بازسازی کرد.[۱۵]

رضایی باغ‌بیدی، ۲۳ واژه را گردآوری کرده‌است:[۱۵][۱۸]

سکایی فارسی نو سکایی فارسی نو سکایی فارسی نو
abra آسمان ap آب arma دست
arya آریایی aspa اسب baga بغ، پروردگار
danu رود gausa گوش hazahra هزار
kuti سگ madu عسل matuka ملخ
mrga مرغ، پرنده raupasa روباه sauka آتش
syava سیاه varka گرگ varaza گراز
xsas شش xvar خوردن zantu قبیله
zaranya زر، زرین hvan خواندن، فراخواندن _ _

گویش‌های سکایی[ویرایش]

زبان سکایی باستان، گویش‌های مختلفی داشته که دو تا از آنها، اسکیتی و سرمتی بودند. به روایت هرودوت، زبان سرمت‌ها اسکیتی است، اما به اصالت باستانی‌اش صحبت نمی‌شود. شواهد نشان می‌دهد که دست‌کم در برخی از گویش‌های اسکیتی-سرمتی باستان xv ایرانی باستان به f و d ایرانی باستان در میان دو مصوت به l (یعنی d <δ <l) تبدیل گشته‌است. مانند farna* به معنی «فر، فره» از xvarnah و skula* (نام یکی از شاهان اسکیتی) از skuda.[۱۵]

دانشمندان از گویش‌های باستانی سکاهای مرکزی و ترکستان شرقی به جز چند نام قبیله که در کتیبه‌های فارسی باستان و در نوشته‌های یونانی باقی مانده‌است، اطلاع دیگری ندارند. در قرن دوم پیش از میلاد مسیح، یک مجموعه از قبایل سکائی و قبایل تخاری که احتمالاً با قبایل سکایی خویشاوند بودند، منطقهٔ بلخ و زرنگ (سیستان) و رُخَّج را تصرف کردند و بعدها قلمروی خود را تا شمال غربی هند گسترش دادند. در منطقهٔ اخیر آثار یک گویش سکائی در کتیبه‌هایی از قرن اول میلادی به خط خَرُشتی و بَراهمی باقی مانده‌است.[نیازمند منبع]

سکائی در حال حاضر به زبان متون ایرانی مکتوب به خط براهمی که از حفریات باستان‌شناسی قرن بیستم در ختن و دیگر واحه‌های ترکستان شرقی به دست آمده‌اند گفته می‌شود. زبان این متون که تاریخ آن‌ها میان قرن‌های پنجم تا دهم میلادی است و بخش عمدهٔ آن‌ها ترجمهٔ آثار بودائی سنسکریت (به شعر و نثر) است، هندی-سکائی یا بر اساس محل کشف بخش عمدهٔ اسناد سکائی-ختنی یا تنها ختنی نیز نامیده شده‌است.[۱۹] در اسنادی که از ختن به دست آمده، نام این زبان hvatanau,hvamno ختنی ذکر شده‌است.[نیازمند منبع]

آنچنان که از متون به دست آمده از دیگر واحه‌های ترکستان شرقی (مُرتُک، تُمشُق) بر می‌آید، بعضی از گویش‌های خویشاوند با ختنی در این مناطق رایج بوده‌است. در قرن پنجم قمری، یازدهم میلادی، هنوز در منطقهٔ کاشغر به گویش‌هایی از همین نوع تکلم می‌کردند.[نیازمند منبع]

کشف نسخ خطی سکایی در واحه‌های ترکستان شرقی گواه این نکته است که حتی بعد از مهاجرت‌های بیشمار قبایل سکایی-تخاری و هفتالی (خیونی) به طرف غرب، یعنی بلخ، ماوراءالنهر و سیستان، بخشی از مردمانی که به زبان‌های شرقی گفتگو می‌کردند تا پایان هزارهٔ اول میلادی در این سرزمین باقی مانده‌بودند. بعد از این تاریخ گویش‌های ترکی به‌طور نهایی جای این گویش‌های ایرانی را گرفت.[نیازمند منبع]

پانویس[ویرایش]

  1. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "Old Ossetic". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology. {{cite book}}: Invalid |display-editors=4 (help)
  2. «مرزهای سکا و رودخانه‌های سرزمین آنان به گزارش هرودوت و سازگار نمودن آن با جغرافیای کنونی در (به انگلیسی:) پیشرفت‌های انجمن واژه‌شناسی. صفحه ۷۸–۸۰».
  3. «The Internet Classics Archive | The History of Herodotus by Herodotus». classics.mit.edu. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۲-۱۶.
  4. «(به انگلیسی) سخنرانی‌های ماکس مولر دربارهٔ زبانشناسی: بررسی زبان‌های بیگانه، صفحه ۸۲».
  5. به گزارش هرودوت، آنان خود را اسکولوتی (scoloti) یونانی‌ها آنان را اسکیت (scyth) می‌نامیدند.
  6. نام سغد خود برگرفته از سَگودَ همریشه اسکودا (:سکا)
  7. رضایی باغ‌بیدی، زبان‌های ایرانی باستان، 62.
  8. رضایی باغ‌بیدی، زبان‌های ایرانی باستان، 63.
  9. Compare L. Zgusta, Die griechischen Personennamen griechischer Städte der nördlichen Schwarzmeerküste [The Greek personal names of the Greek cities of the northern Black Sea coast], 1955.
  10. رضایی باغ‌بیدی، زبان‌های ایرانی باستان، 62-63.
  11. Schmitt، «SCYTHIAN LANGUAGE»، Encyclopædia Iranica.
  12. تاریخ ادبیات پیش از اسلام، ص ۳۶۵
  13. ادبیات ساسانی، ص ۵۵
  14. زرشناس، میراث ادبی روایی در ایران باستان، 15.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، 35-37.
  16. رضایی باغ‌بیدی، زبان‌های ایرانی باستان، 63-64.
  17. رضایی باغ‌بیدی، زبان‌های ایرانی باستان، 63.
  18. رضایی باغ‌بیدی، زبان‌های ایرانی باستان، 63.
  19. تاریخ زبان فارسی، ص ۶۹

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]