ارسباران: تفاوت میان نسخه‌ها

مختصات: ۳۸°۵۴′۲۹″ شمالی ۴۶°۵۱′۵۴″ شرقی / ۳۸٫۹۰۸۰۶°شمالی ۴۶٫۸۶۵۰۰°شرقی / 38.90806; 46.86500
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Abdossamad Talebpour (بحث | مشارکت‌ها)
چند لینک. افزودن تصویر ییلاق بسطاملو، موزه باستان‌شناسی خداآفرین، چند ویرایش جزئی
Abdossamad Talebpour (بحث | مشارکت‌ها)
افزودن: یک مرجع در بخش تاریخ، استوار ساقی با سه‌ مرجع، آمار اخیر جمعیت عشایری با دو مرجع.
برچسب: حذف یادکرد دارای نام
خط ۴۹: خط ۴۹:
[[اهر]] در کانون توجه [[صفویان]] قرار داشت. آنها سعی داشتند آذربایجان را بعنوان خاستگاه و مقر سلسله خود مطرح کنند. در این راستا،برای مثال [[شاه عباس بزرگ]] دو بار در سالهای ۱۶۰۵ و ۱۶۱۱ از شهر دیدن کرد. <ref>Kishwar Rizvi , The Safavid Dynastic Shrine: Architecture, Religion and Power in Early ..., 2011, I.B.Tauris, p. 161</ref>
[[اهر]] در کانون توجه [[صفویان]] قرار داشت. آنها سعی داشتند آذربایجان را بعنوان خاستگاه و مقر سلسله خود مطرح کنند. در این راستا،برای مثال [[شاه عباس بزرگ]] دو بار در سالهای ۱۶۰۵ و ۱۶۱۱ از شهر دیدن کرد. <ref>Kishwar Rizvi , The Safavid Dynastic Shrine: Architecture, Religion and Power in Early ..., 2011, I.B.Tauris, p. 161</ref>


در تمام دوره دوره [[قاجاریان]] ارسباران توسط شاهزدگان قاجار اداره میشد.<ref name="ایرانیکا">http://www.iranicaonline.org/articles/ahar-the-name-of-a-county-sahrestan-and-town-in-azerbaijan</ref> [[عباس میرزا]] برای مدتی [[اهر]] را مرکز فرماندهی خود علیه [[روس|روسها]] قرار داد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.ostan-as.gov.ir/?PageID=42 |عنوان=نگاهی به شهرستان اهر:سابقه تاریخی | ناشر =استانداری آذربایجان شرقی |تاریخ =۲۳ دي ۱۳۸۷ |تاریخ بازبینی=}}</ref> در آن زمان [[عشایر ارسباران]] قسمت عمده‌ای از جنگاوران قشون ایران را تامین میکردند <ref>R. Khanam, Encycl. Ethnography Of Middle-East And Central Asia, 2005, p. 313</ref> و به همان نسبت نیز صدمات جنگ را متحمل میشدند. برای نمایش بیچارگی اهالی ارسباران در اوایل قرن نوزدهم دو گزارش از دیپلماتهای انگلیسی را در اینجا می‌آوریم: جیمز موریر، مؤلف "ماجراهای حاجی بابای اصفهانی"<ref>James Morier,The Adventures of Hajji Baba of Ispahan, 2005, Cosimo Inc. </ref>، که دویست سال پیش از [[اصلاندوز]] دیدن کرده می‌نویسد، ''وقتی به اصلاندوز رسیدیم، به جای روستا، مکانی را یافتیم شامل مجموعه‌ای از سرپناه‌هایی که تعدادی ایلات بدبخت فرار کرده از اراضی روسیه با نی و نمد برپا کرده بودند. در اینجا تپه‌ای مصنوعی مخروطی شکلی بود منسوب به [[تیمور لنگ]]، که ایرانیان با کشیدن نرده‌ای در اطراف آن را بصورت سنگری برای دفاع از سواحل [[ارس]] آماده میکردند.''...<ref>James Morier, A Second Journey through Persia, Armenia, and Asia Minor, to Constantinople ..., 1818, p.244</ref>
در تمام دوره دوره [[قاجاریان]] ارسباران توسط شاهزدگان قاجار اداره میشد.<ref name="ایرانیکا">{{cite web|title=Iranica: Ahar|url=http://www.iranicaonline.org/articles/ahar-the-name-of-a-county-sahrestan-and-town-in-azerbaijan}}</ref> [[عباس میرزا]] برای مدتی [[اهر]] را مرکز فرماندهی خود علیه [[روس|روسها]] قرار داد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.ostan-as.gov.ir/?PageID=42 |عنوان=نگاهی به شهرستان اهر:سابقه تاریخی | ناشر =استانداری آذربایجان شرقی |تاریخ =۲۳ دي ۱۳۸۷ |تاریخ بازبینی=}}</ref> در آن زمان [[عشایر ارسباران]] قسمت عمده‌ای از جنگاوران قشون ایران را تامین میکردند <ref>R. Khanam, Encycl. Ethnography Of Middle-East And Central Asia, 2005, p. 313</ref> و به همان نسبت نیز صدمات جنگ را متحمل میشدند. برای نمایش بیچارگی اهالی ارسباران در اوایل قرن نوزدهم دو گزارش از دیپلماتهای انگلیسی را در اینجا می‌آوریم: جیمز موریر، مؤلف "ماجراهای حاجی بابای اصفهانی"<ref>James Morier,The Adventures of Hajji Baba of Ispahan, 2005, Cosimo Inc. </ref>، که دویست سال پیش از [[اصلاندوز]] دیدن کرده می‌نویسد، ''وقتی به اصلاندوز رسیدیم، به جای روستا، مکانی را یافتیم شامل مجموعه‌ای از سرپناه‌هایی که تعدادی ایلات بدبخت فرار کرده از اراضی روسیه با نی و نمد برپا کرده بودند. در اینجا تپه‌ای مصنوعی مخروطی شکلی بود منسوب به [[تیمور لنگ]]، که ایرانیان با کشیدن نرده‌ای در اطراف آن را بصورت سنگری برای دفاع از سواحل [[ارس]] آماده میکردند.''...<ref>James Morier, A Second Journey through Persia, Armenia, and Asia Minor, to Constantinople ..., 1818, p.244</ref>
رابرت میگان [[خمارلو]] را چنین توصیف میکند،''...روستای خمارلو، در دامنه کوههای شیبدار قرار گرفته است. منازل ساکنین در شیب کنده شده اند به نحوی که خانه‌ها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچه‌ای ۳-۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته بجای در نصب شده است...ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیده ام. مردان و زنان کهنه‌ای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آنها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیره‌ای کافی انگور داشتند که بخوبی تا زمستان نگاه داشته بودند...'' <ref>Robert Mignan, A Winter Journey Through Russia, the Caucasian Alps, and Georgia: Thence ..., Vol. 1, 1839, London, p. 130</ref> [[اهر]] در طی‌جنگ به شدت آسیب دید. مسافرین فرنگی که در دوره بین ۱۸۳۷-۱۸۴۳ اهر را دیده اند آن را "شهری در وضعی اسفبار" وصف کرده اند. بر اساس برداشت آنها، شاهزادگان قاجار، که به عنوان حکمران [[ارسباران|قره داغ]] به شهر اعزام می‌شدند، به این فکر بودند که جیبشان را قبل از پایان ماموریت پر کنند. <ref>Richard Tappe, Frontier Nomads of Iran: A Political and Social History of the Shahsevan, 1997, Cambridge University Press, p. 171</ref>
رابرت میگان [[خمارلو]] را چنین توصیف میکند،''...روستای خمارلو، در دامنه کوههای شیبدار قرار گرفته است. منازل ساکنین در شیب کنده شده اند به نحوی که خانه‌ها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچه‌ای ۳-۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته بجای در نصب شده است...ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیده ام. مردان و زنان کهنه‌ای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آنها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیره‌ای کافی انگور داشتند که بخوبی تا زمستان نگاه داشته بودند...'' <ref>Robert Mignan, A Winter Journey Through Russia, the Caucasian Alps, and Georgia: Thence ..., Vol. 1, 1839, London, p. 130</ref> [[اهر]] در طی‌جنگ به شدت آسیب دید. مسافرین فرنگی که در دوره بین ۱۸۳۷-۱۸۴۳ اهر را دیده اند آن را "شهری در وضعی اسفبار" وصف کرده اند. بر اساس برداشت آنها، شاهزادگان قاجار، که به عنوان حکمران [[ارسباران|قره داغ]] به شهر اعزام می‌شدند، به این فکر بودند که جیبشان را قبل از پایان ماموریت پر کنند. <ref>Richard Tappe, Frontier Nomads of Iran: A Political and Social History of the Shahsevan, 1997, Cambridge University Press, p. 171</ref>


ارسباران یکی از کانون‌های [[جنبش مشروطه ایران]] بود، چرا که [[عشایر ارسباران]] در مناقشات مسلحانه جنبش درگیر شده بودند؛ فرماندهی نیروهای انقلابی و ضدّ-انقلابی به ترتیب ٔبر عهد دو قره داغی، یعنی[[ستار خان]] و [[رحیم خان چلبیانلو]] بود. بعد از برقراری پادشاهی [[دودمان پهلوی]] افول ارسباران شروع شد. شاهان پهلوی با تاکید ٔبر [[نژاد آریایی|آریاگرایی]] برای زدودن هویت ترکی مردم منطقه تلاش کردند. [[رضا شاه]] با تغییر دادن نام تاریخی قره داغ به ارسباران سعی کرد هویت تاریخی منطقه را نیز منهدم کند. بعلاوه، اجرای سیاست [[یک‌جانشینی]] اجباری عشایر به اقتصاد ناحیه ضربات مهلکی زد .<ref>{{cite book|last=Abrahamian|first=Ervand|authorlink=Ervand Abrahamian|title=Iran Between Two Revolutions|year=1982|publisher=[[Princeton University Press]]|location=Princeton, New Jersey|pages=123–163|isbn=9780691053424|oclc=7975938}}</ref> نتیجه آنکه، ارسباران از کانون اخبار ایران خارج شد. با اینحال، هنوز مطالب زیادی در باره دوران اوج سیاسی منطقه نوشته میشود. لیست مجملی در زیر ارائه میشود.
ارسباران یکی از کانون‌های [[جنبش مشروطه ایران]] بود، چرا که [[عشایر ارسباران]] در مناقشات مسلحانه جنبش درگیر شده بودند؛ فرماندهی نیروهای انقلابی و ضدّ-انقلابی به ترتیب ٔبر عهد دو قره داغی، یعنی[[ستار خان]] و [[رحیم خان چلبیانلو]] بود. بعد از برقراری پادشاهی [[دودمان پهلوی]] افول ارسباران شروع شد. شاهان پهلوی با تاکید ٔبر [[نژاد آریایی|آریاگرایی]] برای زدودن هویت ترکی مردم منطقه تلاش کردند. [[رضا شاه]] با تغییر دادن نام تاریخی قره داغ به ارسباران سعی کرد هویت تاریخی منطقه را نیز منهدم کند. بعلاوه، اجرای سیاست [[یک‌جانشینی]] اجباری عشایر به اقتصاد ناحیه ضربات مهلکی زد .<ref>{{cite book|last=Abrahamian|first=Ervand|authorlink=Ervand Abrahamian|title=Iran Between Two Revolutions|year=1982|publisher=[[Princeton University Press]]|location=Princeton, New Jersey|pages=123–163|isbn=9780691053424|oclc=7975938}}</ref> نتیجه آنکه، ارسباران از کانون اخبار ایران خارج شد. با اینحال، هنوز مطالب زیادی در باره دوران اوج سیاسی منطقه نوشته میشود. لیست مجملی در زیر ارائه میشود.
* قدیمترین سند معتبر کتاب '''تاریخ ارسباران''' نوشته سرهنگ حسین بایبوردی است.<ref name="بایبوردی">سرهنگ حسین بایبوردی، "تاریخ ارسباران"، ابن سینا، تهران ۱۳۴۱</ref> متأسفانه این کتاب به راحتی قابل دسترس نیست.
* قدیمترین سند معتبر کتاب ''تاریخ ارسباران'' نوشته سرهنگ حسین بایبوردی است.<ref name="بایبوردی">سرهنگ حسین بایبوردی، "تاریخ ارسباران"، ابن سینا، تهران ۱۳۴۱</ref> متأسفانه این کتاب به راحتی قابل دسترس نیست.
* کتاب '''تاریخ و جغرافیای ارسباران''' اثر حسین دوستی<ref>حسین دوستی، تاریخ و جغرافیای ارسباران,انتشارات احرار,تبریز,1373</ref> که پس از انقلاب اسلامی چاپ شده در مورد این منطقه اطلاعات بیشتر و جدیدتری در اختیار علاقه‌مندان قرار می دهد.
* کتاب ''تاریخ و جغرافیای ارسباران'' اثر حسین دوستی<ref>حسین دوستی، تاریخ و جغرافیای ارسباران,انتشارات احرار,تبریز,1373</ref> که پس از انقلاب اسلامی چاپ شده در مورد این منطقه اطلاعات بیشتر و جدیدتری در اختیار علاقه‌مندان قرار می دهد.
* کتاب '''تاریخ اجتماعی و سیاسی ارسباران (قره داغ) در دوره معاصر'''، نوشته ناصر صدقی<ref>ناصر صدقی،تاریخ اجتماعى و سیاسى ارسباران (قره داغ) در دوره معاصر، ۱۳۸۸، تبریز، نشر اختر. </ref> کتابی مجمل است و به طریقه‌ای علمی نوشته شده است.
* کتاب ''تاریخ اجتماعی و سیاسی ارسباران (قره داغ) در دوره معاصر''، نوشته ناصر صدقی<ref>ناصر صدقی،تاریخ اجتماعى و سیاسى ارسباران (قره داغ) در دوره معاصر، ۱۳۸۸، تبریز، نشر اختر. </ref> کتابی مجمل است و به طریقه‌ای علمی نوشته شده است.
* کتاب '''نامه ارسباران'''، نوشته سیدرضا آل‌محمد،<ref>سیدرضا آل‌محمد، نامه ارسباران، ۱۳۹۱، تهران، کتابخانه موزه و اسناد مجلس شورای اسلامی.</ref> که در چهار جلد منتشر شده است، ظاهراً کتاب جامعی است.<ref>http://anaj.ir/news/pages/50599</ref>
* کتاب ''نامه ارسباران''، نوشته سیدرضا آل‌محمد،<ref>سیدرضا آل‌محمد، نامه ارسباران، ۱۳۹۱، تهران، کتابخانه موزه و اسناد مجلس شورای اسلامی.</ref> که در چهار جلد منتشر شده است، ظاهراً کتاب جامعی است.<ref>http://anaj.ir/news/pages/50599</ref>


برای مطالعه گزارش مجمل تاریخ [[ارسباران]] از دید یک ناظر خارجی مقاله زیر توصیه می‌شود:
برای مطالعه گزارش مجمل تاریخ ارسباران از دید یک ناظر خارجی مقاله های زیر توصیه می‌شوند:
* "تاریخ مختصر [[عشایر ارسباران]]" نوشته پیر اوبرلینگ.<ref>Oberling, Pierre. "The Tribes of Qarāca Dāġ: A Brief History." Oriens 17 (1964): 60-95</ref>
* "تاریخ مختصر [[عشایر ارسباران]]" نوشته پیر اوبرلینگ.<ref>Oberling, Pierre. "The Tribes of Qarāca Dāġ: A Brief History." Oriens 17 (1964): 60-95</ref>
* مقاله‌ای عالی تحت عنوان [[اهر]] در [[دانشنامه ایرانیکا]] مرجعی مستند در مورد ارسباران است. <ref name="ایرانیکا"/> علاوه بر آن، [[دانشنامه ایرانیکا|ایرانیکا]] در مدخل‌های دیگرش نیز به تاریخ ارسباران پرداخته است. <ref>http://www.iranicaonline.org/articles/haji-alilu</ref><ref>http://www.iranicaonline.org/articles/calabianlu-a-turkicized-tribe-dwelling-for-the-most-part-in-the-dehestan-of-garmaduz-in-arasbaran-q</ref> <ref>http://www.iranicaonline.org/articles/ayn-al-dawla-soltan-abd-al-majid-mirza</ref>
* مقاله‌ای عالی تحت عنوان [[اهر]] در [[دانشنامه ایرانیکا]] مرجعی مستند در مورد ارسباران است. <ref name="ایرانیکا"/> علاوه بر آن، [[دانشنامه ایرانیکا|ایرانیکا]] در مدخل‌های دیگرش نیز به تاریخ ارسباران پرداخته است.<ref>{{cite web|title=Iranica: Haji-Alilu|url=http://www.iranicaonline.org/articles/haji-alilu}}</ref><ref>{{cite web|title=Iranica: Chalabianlu|url=http://www.iranicaonline.org/articles/calabianlu-a-turkicized-tribe-dwelling-for-the-most-part-in-the-dehestan-of-garmaduz-in-arasbaran-q}}</ref><ref>{{cite web|title=Iranica: Yyn-al-dawla|url=http://www.iranicaonline.org/articles/ayn-al-dawla-soltan-abd-al-majid-mirza}}</ref><ref>{{cite web|title=Iranica: Amir Tahmasebi|url=http://www.iranicaonline.org/articles/amir-tahmasebi-1}}</ref>

== قابلیت‌های توریستی ارسباران ==
== قابلیت‌های توریستی ارسباران ==
اعلام بخشی از ارسباران بعنوان [[زیست کره]] توسط [[یونسکو]] ٔبر پتانسیل توریستی منطقه صحه گذاشت. <ref>ftp://ftp.unesco.org/upload/SC/Advisory_Cttee2013/New%20PRs/Iran/Arasbaran/1-Arasbaran%20PerRev-IRAN2012.pdf</ref> زیبایی طبیعت ارسباران حتی نظر غربیانی را که منطقه را دیده اند بخود جلب کرده است. برای مثال، یک گردشگر کانادایی کلیبر را اینگونه توصیف می‌کند، ''شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوه‌های سر به فلک کشیده‌ای که قله‌هایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده اند. ... مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران''.<ref>Jamie Maslin, "Iranian Rappers and Persian Porn: A Hitchhiker's Adventures in the New Iran", 2009.</ref>
اعلام بخشی از ارسباران بعنوان [[زیست کره]] توسط [[یونسکو]] ٔبر پتانسیل توریستی منطقه صحه گذاشت. <ref>ftp://ftp.unesco.org/upload/SC/Advisory_Cttee2013/New%20PRs/Iran/Arasbaran/1-Arasbaran%20PerRev-IRAN2012.pdf</ref> زیبایی طبیعت ارسباران حتی نظر غربیانی را که منطقه را دیده اند بخود جلب کرده است. برای مثال، یک گردشگر کانادایی کلیبر را اینگونه توصیف می‌کند، ''شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوه‌های سر به فلک کشیده‌ای که قله‌هایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده اند. ... مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران''.<ref>Jamie Maslin, "Iranian Rappers and Persian Porn: A Hitchhiker's Adventures in the New Iran", 2009.</ref>
خط ۸۲: خط ۸۱:
== جمیعت شناسی منطقه ==
== جمیعت شناسی منطقه ==
'''جزئیات بیشتر --> [[عشایر ارسباران]]'''
'''جزئیات بیشتر --> [[عشایر ارسباران]]'''
در آغاز جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی [[عشایر|عشایری]] داشتند. ایلهای عمده عبارت بود از [[چلبیانلو]] (۱۵۰۰ خانوار)، قارا چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، [[حاج علیلو]] (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروههای دیگر (۵۰۰ خانوار)<ref>R. Khanam, Encycl. Ethnography Of Middle-East And Central Asia, 2005, p. 313</ref>. آن زمان، [[اهر]] به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت<ref>Bibliothèque orientale Elzévirienne, Volume 52; Volume 55, 1887 p.224.</ref>. جمعیّت عشایری ارسباران در دو قرن بعدی زیاد نشد. در سال‌های ۱۹۶۰ و ۲۰۰۸ این جمعیت، به ترتیب ۳۰۰۰۰<ref>{{cite book|last1=Bainbridge|first1=M.|title=Turkic Peoples Of The World|date=2010|publisher=Routledge|location=Canada|page=148}}</ref> و ۳۶۰۰۰<ref>{{cite book|last1=Tahmasebi|first1=Asghar|title=Pastoral Vulnerability to Socio-Political and Climate Stresses|date=2013|publisher=LIT Verlag GmbH|page=17}}</ref> نفر تخمین زده شده است. در طول زمان به تدریج سر ریز جمعیت عشایری در روستا‌ها ساکن شدند. در آغاز قرن بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان نشین و ۱۷ روستای ارمنی نشین بود.<ref name="Armani">Report on India and Persia of the deputation: sent by the Board of foreign missions of the Presbyterian church in the U.S.A. to visit these fields in 1921-22, p. 513</ref>

در آغاز جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی [[عشایر|عشایری]] داشتند. ایلهای عمده عبارت بود از [[چلبیانلو]] (۱۵۰۰ خانوار)، قارا چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، [[حاج علیلو]] (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروههای دیگر (۵۰۰ خانوار)<ref>R. Khanam, Encycl. Ethnography Of Middle-East And Central Asia, 2005, p. 313</ref>. آن زمان، [[اهر]] به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت<ref>Bibliothèque orientale Elzévirienne, Volume 52; Volume 55, 1887 p.224.</ref>. به تدریج بخشی از این عشایر ساکن شدند، به گونه‌ای که در آغاز قرن بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان نشین و ۱۷ روستای ارمنی نشین بود.<ref name="Armani">Report on India and Persia of the deputation: sent by the Board of foreign missions of the Presbyterian church in the U.S.A. to visit these fields in 1921-22, p. 513</ref>
بروز قحطی و بی سامانی‌های پس از [[جنگ جهانی دوم]] شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد<ref>William Bayne Fisher (editor), The Cambridge History of Iran, Volume 1, 1968 p.684</ref>. اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند. یک نمونه عمق فاجعه را آشکار می‌کند: جمعیت روستای [[عباس‌آباد (خداآفرین)|عباس‌آباد]] از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک ([[آینالو]]، [[ینگی قیشلاق]]، [[گاویران]] و [[گرمناب]] از سکنه خالی شده بودند.)جای تعجب نیست که در آستانه انقلاب، هنگامی که محیطبانان دیگر جرات اجرای قانون را نداشتند، اهالی خشمگین بخش عظیمی از حیات وحش و جنگلها را منهدم کردند.
بروز قحطی و بی سامانی‌های پس از [[جنگ جهانی دوم]] شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد<ref>William Bayne Fisher (editor), The Cambridge History of Iran, Volume 1, 1968 p.684</ref>. اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند. یک نمونه عمق فاجعه را آشکار می‌کند: جمعیت روستای [[عباس‌آباد (خداآفرین)|عباس‌آباد]] از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک ([[آینالو]]، [[ینگی قیشلاق]]، [[گاویران]] و [[گرمناب]] از سکنه خالی شده بودند.)جای تعجب نیست که در آستانه انقلاب، هنگامی که محیطبانان دیگر جرات اجرای قانون را نداشتند، اهالی خشمگین بخش عظیمی از حیات وحش و جنگلها را منهدم کردند.


خط ۱۱۰: خط ۱۰۸:


علیرغم کثرت مارهای سمی، مخصوصا در مناطق قشلاقی کنار ارس، کشتن این حیوانات عملی مذموم شناخته می‌شود. اعتقاد بر آن بود که هر ماری [[همزاد|همزادی]] دارد که امکان ندارد انتقام [[همزاد]] کشته شده اش را نگیرد -به صورت ضمنی این همزاد از جنس [[جن]] بود که هنگام مواجه با قاتل خود را به شکل مار در می‌آورد. به علت [[تابو]] بودن مار کشی، افراد مارگیر، که با عنوان صوفی شناخته می‌شدند، در میان اهالی احترام خاصی داشتند. معروفترین صوفی قرن اخیر "صوفی حسین"، از روستای [[تیموربیگلو]]، بود که خود قربانی یک "شاه مار" شد. در حال حاضر فقط "صوفی عباس"، از اهالی [[وایقان مقدس|وایقان]]، گاهی مار می‌گیرد. احتمال دارد که [[توتم]] بودن مار به نحوی با [[مهرپرستی]] مربوط باشد، که سگ و مار را به عنوان سمبول‌های خیر و شر می‌شناسد<ref>David Ulansey, The Origins of the Mithraic Mysteries: Cosmology and Salvation in the Ancient World, 1989, Oxford University Press pp. 11-12</ref>.
علیرغم کثرت مارهای سمی، مخصوصا در مناطق قشلاقی کنار ارس، کشتن این حیوانات عملی مذموم شناخته می‌شود. اعتقاد بر آن بود که هر ماری [[همزاد|همزادی]] دارد که امکان ندارد انتقام [[همزاد]] کشته شده اش را نگیرد -به صورت ضمنی این همزاد از جنس [[جن]] بود که هنگام مواجه با قاتل خود را به شکل مار در می‌آورد. به علت [[تابو]] بودن مار کشی، افراد مارگیر، که با عنوان صوفی شناخته می‌شدند، در میان اهالی احترام خاصی داشتند. معروفترین صوفی قرن اخیر "صوفی حسین"، از روستای [[تیموربیگلو]]، بود که خود قربانی یک "شاه مار" شد. در حال حاضر فقط "صوفی عباس"، از اهالی [[وایقان مقدس|وایقان]]، گاهی مار می‌گیرد. احتمال دارد که [[توتم]] بودن مار به نحوی با [[مهرپرستی]] مربوط باشد، که سگ و مار را به عنوان سمبول‌های خیر و شر می‌شناسد<ref>David Ulansey, The Origins of the Mithraic Mysteries: Cosmology and Salvation in the Ancient World, 1989, Oxford University Press pp. 11-12</ref>.

==== ورگی (نظر کردگی) ====
==== ورگی (نظر کردگی) ====
ورگی، به معنی هدیه است و دریافت ورگی تقریباً معادل مفهوم نظر کرده <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2YbYuNixINqp2LHYr9mH |عنوان=لغتنامه دهخدا: نظر کرده | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> شدن در زبان فارسی می‌باشد. فردی که صاحب ورگی میشود، به واسطه ائمه توانایی انجام اعمال خارق العاده، همانند پیشگویی یا شفا بخشی، را بدست می‌آورد. <ref name=Vergi>{{cite journal|last=Rohozinski|first=J. E. R. Z. Y.|title=Healing and Foretelling Practices in Azerbaijan.|journal=ISIM Newsletter|date=2003|volume=12|page=1}}</ref> بر مبنای اعتقاد عمومی در ارسباران، ورگی میتواند در گاهی موروثی بشود. برای مثال، در روستای [[وایان]] معرکه‌گیری در خانواده ناصری ارثی است. گاهی ورگی در عالم رویا اعطا میشود، <ref>{{cite journal|last=Basilov|first=V. N.|title=Blessing in a Dream|journal=Turcica|date=1995|volume=27|pages=237-46}}</ref> <ref>{{cite journal|last=Baṣgöz|first=Ilhan|title=Dream Motif in Turkish Folk Stories and Shamanistic Initiation|journal=Asian Folklore Studies|date=1967|volume=26|issue=1|pages=1-18}}</ref> و برخی اوقات در [[w:az:Ocaq iyesi|اجاقها]]. اعتقاد ٔبر آن است که فرد نظر کرده نمی‌تواند از گرفتن ورگی اجتناب کند، علی‌رغم آنکه نظر کردگی در آغاز با بیماری و رنج همراه است.<ref name="Vergi"/>
ورگی، به معنی هدیه است و دریافت ورگی تقریباً معادل مفهوم نظر کرده <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2YbYuNixINqp2LHYr9mH |عنوان=لغتنامه دهخدا: نظر کرده | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> شدن در زبان فارسی می‌باشد. فردی که صاحب ورگی میشود، به واسطه ائمه توانایی انجام اعمال خارق العاده، همانند پیشگویی یا شفا بخشی، را بدست می‌آورد. <ref name=Vergi>{{cite journal|last=Rohozinski|first=J. E. R. Z. Y.|title=Healing and Foretelling Practices in Azerbaijan.|journal=ISIM Newsletter|date=2003|volume=12|page=1}}</ref> بر مبنای اعتقاد عمومی در ارسباران، ورگی میتواند در گاهی موروثی بشود. برای مثال، در روستای [[وایان]] معرکه‌گیری در خانواده ناصری ارثی است. گاهی ورگی در عالم رویا اعطا میشود، <ref>{{cite journal|last=Basilov|first=V. N.|title=Blessing in a Dream|journal=Turcica|date=1995|volume=27|pages=237-46}}</ref> <ref>{{cite journal|last=Baṣgöz|first=Ilhan|title=Dream Motif in Turkish Folk Stories and Shamanistic Initiation|journal=Asian Folklore Studies|date=1967|volume=26|issue=1|pages=1-18}}</ref> و برخی اوقات در [[w:az:Ocaq iyesi|اجاقها]]. اعتقاد ٔبر آن است که فرد نظر کرده نمی‌تواند از گرفتن ورگی اجتناب کند، علی‌رغم آنکه نظر کردگی در آغاز با بیماری و رنج همراه است.<ref name="Vergi"/>
خط ۱۹۱: خط ۱۸۸:
* '''سرهنگ حسین بایبوردی''' در 27 شعبان 1327 در اهر به دنیا آمد و درآذر ماه 1337 بازنشسته شد. بازنشستگی فرصتی بود تا کتاب "'''تاریخ ارسباران'''"<ref name="بایبوردی"/> را بنویسد که امروزه معتبرترین منبع ارسباران پژوهی است . به نوشته ایرج افشار در کتاب نادره کاران سرهنگ حسین بایبوردی در سال 1366 در تهران به درود حیات گفت.
* '''سرهنگ حسین بایبوردی''' در 27 شعبان 1327 در اهر به دنیا آمد و درآذر ماه 1337 بازنشسته شد. بازنشستگی فرصتی بود تا کتاب "'''تاریخ ارسباران'''"<ref name="بایبوردی"/> را بنویسد که امروزه معتبرترین منبع ارسباران پژوهی است . به نوشته ایرج افشار در کتاب نادره کاران سرهنگ حسین بایبوردی در سال 1366 در تهران به درود حیات گفت.
* '''[[w:az:حسين دوستی|حسين دوستی]]''' ,سال ۱۳۳۸,در اهر متولد شد.از سال ۱۳۵۸ به تدریس زبان انگلیسی در مدارس هوراند و خدافرین و اهر پرداخت. دوستی در حدود پنجاه جلد کتاب در زمینه تاریخ و فرهنگ قره داغ نوشته است. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://www.adinehbook.com/gp/search?search-alias=books&rh=n:1000,p_2:حسين+دوستي,p_3:author-exact&chooser-sort=daterank|عنوان=کتاب › حسین دوستی | ناشر = آدینه بوک|تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
* '''[[w:az:حسين دوستی|حسين دوستی]]''' ,سال ۱۳۳۸,در اهر متولد شد.از سال ۱۳۵۸ به تدریس زبان انگلیسی در مدارس هوراند و خدافرین و اهر پرداخت. دوستی در حدود پنجاه جلد کتاب در زمینه تاریخ و فرهنگ قره داغ نوشته است. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://www.adinehbook.com/gp/search?search-alias=books&rh=n:1000,p_2:حسين+دوستي,p_3:author-exact&chooser-sort=daterank|عنوان=کتاب › حسین دوستی | ناشر = آدینه بوک|تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
* '''[[استوار ساقی]]'''، متولد [[اهر]]، به مدت ده سال (۱۳۵۲ ـ ۱۳۴۲) رئیس [[زندان قزل‌قلعه]] بود.<ref name="ساقی">{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.22bahman.ir/ContentDetails/pageid/153/ctl/view/mid/364/Id/Icons-486/language/fa-IR/Default.aspx |عنوان=ساقی | ناشر = دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۹ خرداد ۱۳۹۳}}</ref> او نمونه‌ای از یک نظامی جدی و در عین حال جوانمرد و بلندهمت بود.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = هدایت الله بهبودی |نشانی=http://www.tasnimnews.com/Home/Single/271199 |عنوان=شرح اسم : زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای | ناشر =خبر گزاری تسنیم|تاریخ =۱۴/بهمن/۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی= }}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده =عبدالعلی بازرگان |نشانی=http://www.irangreenwave.com/glance/030411/87 |عنوان=دو طاغوت در ترازوي تاريخ | ناشر =موج سبز ایران |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۹ خرداد ۱۳۹۳ }}</ref> ساقی پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] دستگیر و زندانی شد اما عده زیادی از زندانیان سیاسی با ارسال نامه‌ای به [[دادگاه انقلاب]] و توضیح ملایمت و مدارای ساقی نسبت به زندانیان در زندانهای شاه، باعث تبرئه و آزادی او شدند.<ref name="ساقی"></ref>
* از روحانیان معروف در سطح کشوری، '''[[سید محمد حجت کوه‌کمری]]''' است که در سال ۱۳۱۰ قمری در آبادی کوه کمر [[دهستان دیزمار غربی]] به دنیا آمد. وی پس از [[سید حسین طباطبایی بروجردی|آیت الله بروجردی]] اولین مرجع عالم تشیع بود و میلیونها نفوس شیعه از ایشان تقلید می‌کردند. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=113259 |عنوان=آيت الله سيد محمد حجت | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
* از روحانیان معروف در سطح کشوری، '''[[سید محمد حجت کوه‌کمری]]''' است که در سال ۱۳۱۰ قمری در آبادی کوه کمر [[دهستان دیزمار غربی]] به دنیا آمد. وی پس از [[سید حسین طباطبایی بروجردی|آیت الله بروجردی]] اولین مرجع عالم تشیع بود و میلیونها نفوس شیعه از ایشان تقلید می‌کردند. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=113259 |عنوان=آيت الله سيد محمد حجت | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
* '''[[محمود آخوندی]]''' در بیست و سوم اسفندماه سال ۱۳۱۲ در شهرستان اهر دیده به جهان گشود. پس از اخذ لیسانس قضایی راهی شهر نوشاتل کشور [[سوئیس]] شد. آخوندی در رشته حقوق جزا پایان‌نامه دکترای خود را با فرانسوا کلر گذراند که پایان‌نامه‌اش در باره حقوق جزای اسلامی و تأثیر آن در حقوق جزای ایران در سال ۱۳۴۰ بود. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.yjc.ir/fa/news/4291987/آشنائي-با-محمود-آخوندی-يکي-از-مشاهير-حقوق-ايران |عنوان=آشنائي با "محمود آخوندی" يکي از مشاهير حقوق ايران | ناشر = باشگاه خبرنگاران|تاریخ =۰۶ فروردين ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی=}}</ref> امروزه دانشجویان و اساتید حقوق و قضا، او را به خاطر کتاب ۱۰جلدی آیین دادرسی کیفری<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= آخوندى |نام=محمود |کتاب=آيين دادرسي كيفرى | ناشر=سازمان چاپ وانتشارات |سال=1390}}</ref> می شناسند. قرار است تندیس او در میدان مقابل دادگستری اهر نصب شود. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده =جعفر خضوعي |نشانی= http://porsyar.com/m-124525-1-8.html|عنوان=تندیس آخوندی را به میدان بیاورید | ناشر = یوخا|تاریخ =هجدهم اسفند 1392 |تاریخ بازبینی=}}</ref>
* '''[[محمود آخوندی]]''' در بیست و سوم اسفندماه سال ۱۳۱۲ در شهرستان اهر دیده به جهان گشود. پس از اخذ لیسانس قضایی راهی شهر نوشاتل کشور [[سوئیس]] شد. آخوندی در رشته حقوق جزا پایان‌نامه دکترای خود را با فرانسوا کلر گذراند که پایان‌نامه‌اش در باره حقوق جزای اسلامی و تأثیر آن در حقوق جزای ایران در سال ۱۳۴۰ بود. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.yjc.ir/fa/news/4291987/آشنائي-با-محمود-آخوندی-يکي-از-مشاهير-حقوق-ايران |عنوان=آشنائي با "محمود آخوندی" يکي از مشاهير حقوق ايران | ناشر = باشگاه خبرنگاران|تاریخ =۰۶ فروردين ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی=}}</ref> امروزه دانشجویان و اساتید حقوق و قضا، او را به خاطر کتاب ۱۰جلدی آیین دادرسی کیفری<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= آخوندى |نام=محمود |کتاب=آيين دادرسي كيفرى | ناشر=سازمان چاپ وانتشارات |سال=1390}}</ref> می شناسند. قرار است تندیس او در میدان مقابل دادگستری اهر نصب شود. <ref>{{یادکرد وب |نویسنده =جعفر خضوعي |نشانی= http://porsyar.com/m-124525-1-8.html|عنوان=تندیس آخوندی را به میدان بیاورید | ناشر = یوخا|تاریخ =هجدهم اسفند 1392 |تاریخ بازبینی=}}</ref>

نسخهٔ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۲۱

مه-بارش در جنگلهای ارسباران[۱]
غروب در ساحل ارس
قلعه بابک مقر بابک خرمدین در طی مقاومت طولانی او در مقابل اعراب
پرونده:Babak khoramdin.jpg
نگاره‌ای منسوب به بابک خرمدین
تصویر ستار خان
آرامگاه شیخ شهاب‌الدین اهری
مارال در آینالو.
دو بز کوهی با استتار عالی در اراضی روستای عمارت منطقه ارسباران. برای مشاهده تصویر را در ابعاد بزرگ ببینید.
قره قات؛ میوه بومی جنگلهای ارسباران
قارچ دنبلان کوهی سفید منطقه .
اغلب اهالی قره داغ به حاشیه شهرهای تهران و تبریز مهاجرت کرده‌اند.
روستای عباس‌آباد، زمستان ۱۳۹۲. ساخت خانه‌های مدرن در روستاهای نیمه ویرانه نشانه اهمیت یابی دوباره ارسباران است.
روستای گرمناب، آبان ۱۳۹۲. ساخت خانه‌های مدرن چشم انداز قره داغ را عوض کرده است
مدرنیزاسیون در پس زمینه هویت تاریخی: پلهای تاریخی خدا آفرین در پیش زمینه سد خدا آفرین.
کلیبر نمایشگر چهره نوین قره داغ.
دو علم (توغ) در میان عزادارن آورده شده‌اند (روستای الهرد آذر ۱۳۹۰).
درخت چنار کهنسال کوانق
قالی بالان.
ورنی.
سگها ی عشایر ارسباران.
باغ‌های انار در دامنه صخره‌های سنگی؛ جلوه ای از اقتصاد سنتی.
بنای تاریخی قنتور در آینالو
پل تاریخی خدا آفرین در نزدیکی خمارلو
پرونده:Izadi holy mountain.jpg
زیارتگاه بابا سیف الدین (گرمناب)
دره مکیدی در نزدیکی علی‌آباد
منظره بهاری ییلاق ایل بسطاملو
سنگنبشته‌ای در قبرستان تاریخی روستای الهرد.
سنگنبشته‌ای به زبان ارمنی در قبرستان متروکه گرمناب نشانگر حضور مذاهب مختلف در قره داغ است.
تاسیسات آب‌درمانی متاللی
نمایی از مراتع آغداش در اواسط خرداد.
نمایی دور از مراتع چپرلی
تصویر ۲۲ سالگی عاشیق رسول قربانی که در سال ۱۳۳۴ گرفته شده است.
پرونده:Askik Changiz.jpg
عاشق چنگیز مهدی‌پور
مرد زنبوردار.

ارسباران [۲] (Qaradagh، Qarājadāḡ، Arasbaran یا Qaraja dagh )، که قبلاً به نامهای قره داغ یا قره جه داغ [۳] شناخته میشد، ناحیه کوهستانی وسیعی است در شمال استان آذربایجان شرقی، که از شمال کوه قوشا داغ [۴] در جنوب اهر تا رود ارس گسترده است. [۵] ارسباران در شرق با شهرستان مشگین‌شهر و مغان، در جنوب با شهرستان سراب، و در غرب با شهرستان تبریز و شهرستان مرند هم مرز است. گفته شده نام قره داغ به علت کثرت کوههای منطقه ساخته شده، بااین توضیح که قره درلسان ترکی برانبوهی، کثرت ودرهم تنیدگی دلالت می‌کند.[۶] در سال ۱۹۷۶، یونسکو ۷۲،۴۶۰ هکتار از اراضی منطقه، در محدودهٔ '۴۰ °۳۸ تا '۸ °۳۹ شمالی و'۳۹ °۴۶ تا '۲ °۴۷ شرقی، را بعنوان ذخیره‌گاه زیست‌کره ثبت کرد. توصیف کلی یونسکو به این قرار است، این ذخیره‌گاه زیست‌کره در کوهستانهای قفقازی ایران نزدیک مرز کشور با جمهوری آذربایجان و ارمنستان قرار دارد. ناحیه، با قرار گرفتن در بین مناطق خزری، قفقازی و مدیترانه ای، کوههایی تا ارتفاع ۲۲۰۰ متر، علفزارهای آلپی، دشتهای نیمه‌خشک، مراتع و جنگلها، رودها و چشمه‌ها را شامل شده است. ارسباران محل زیست حدود ۲۳،۵۰۰ کوچ نشین است که عموماً در مناطق حائل (buffer) و انتقالی (transition) ناحیه زندگی می‌کنند. فعالیت‌های اقتصادی در زیستگاه کشاورزی، دامداری، باغبانی، زنبورداری، صنایع دستی و گردشگری را شامل میشود، اما در بخشهای شهری فعالیتهای تجاری نیز در جریان است. [۷]

تاریخ

بر خلاف مطالب رایج در فضای مجازی،[۸] [۹] در منابع ماقبل دوره صفویان اشاره‌ای به قره داغ نشده است. [۱۰] در کتاب «مسالک و الممالک» ابن حوقل از مکانی بن نام "سیاه کوه" اسم میبرد، که در مجاورت آن نسلی از "ترکان" زندگی میکردند[۱۱]. اما بنظر میاید که سیاه کوه مذکور با منقیشلاق (Manghishlaq) در سواحل شمال شرقی دریای خزر یکی باشد. [۱۲] بنابر این، تا زمانی که اسنادی معتبر پیدا نشده، تاریخ قدیم ارسباران را بایستی در پس‌زمینه تاریخهای دو شهر اصلی منطقه، یعنی اهر و کلیبر، جستجو کرد.

در نوشته‌های تاریخی قدیمتر نام کلیبر بذ قید شده است[۱۳]. علی بن حسین مسعودی مینویسد، در ناحیه بذین با مریدان جاودان، پسر شهرک، قیام کرد.[۱۴] بعد از یک سری شکستها بابک در موطن خود محاصره شد ...بذین که زادگاه او بود، حالیه در ۳۲۳ هجری، هنوز مملکت بابک نامیده میشود.[۱۵] ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ صفحات زیادی را به کلیبر اختصاص داده است[۱۶]. نوشته او چنین آغاز میشود، آغاز به پا خواستن بابک به سال ۲۰۱ بوده است. پایتخت او شهر بذ بود و از سپاهیان خلیفه بسیاری را کشته بود.

یاقوت حموی هشتصد سال پیش کلیبر را اینگونه توصیف میکند، بذ: جایی در بین آذربایجان و اران. بابک خرمدین، که علیه معتصم شورش کرد، از اینجا بر خاسته است ... در این ناحیه انارهایی با زیبایی بینظیر، انجیر، و انگور به عمل میاید، که آن را در تنورها خشک می‌کنند چرا که آفتاب همواره پشت ابری ضخیم پنهان است... [۱۷] یاقوت حموی در وصف اهر چنیین نوشته است، ،اهر، علی‌رغم وسعت کمش، اقتصاد شکوفایی دارد. این شهر بین تبریز و اردبیل قرار گرفته و توسط امیری به نام "ابن پشتگین" اداره میشود...[۱۸]

هر دو شهر، تا حدی، اهمیت خود را در دوران ایلخانان مغول از دست داند. حمدالله مستوفی در نیمه قرن هشتم هجری چنین می‌نویسد، اهر شهرکی کوچک و هوایش سرد است ... [۱۹] مستوفی کلیبر را اینگونه وصف میکند، قصبه‌ای است در میان بیشه افتاده و کوهستان بزرگ و قلعه نیکو دارد، و در پای آن قلعه رودی روان است هوایش معتدل است و آبش از رود مذکور و حاصلش قلعه و انگور و میوه باشد، و مردمش از ترک و تالش ممزوج اند و شافعی مذهب... [۲۰] در توضیحی که مترجم فرانسوی کتاب یاقوت آورده به جای تالش کلمه مغول را آورده است که با توجه به زندگی مستوفی در زمان ایلخانان قابل قبول تر است. [۱۷]

اهر در کانون توجه صفویان قرار داشت. آنها سعی داشتند آذربایجان را بعنوان خاستگاه و مقر سلسله خود مطرح کنند. در این راستا،برای مثال شاه عباس بزرگ دو بار در سالهای ۱۶۰۵ و ۱۶۱۱ از شهر دیدن کرد. [۲۱]

در تمام دوره دوره قاجاریان ارسباران توسط شاهزدگان قاجار اداره میشد.[۲۲] عباس میرزا برای مدتی اهر را مرکز فرماندهی خود علیه روسها قرار داد.[۲۳] در آن زمان عشایر ارسباران قسمت عمده‌ای از جنگاوران قشون ایران را تامین میکردند [۲۴] و به همان نسبت نیز صدمات جنگ را متحمل میشدند. برای نمایش بیچارگی اهالی ارسباران در اوایل قرن نوزدهم دو گزارش از دیپلماتهای انگلیسی را در اینجا می‌آوریم: جیمز موریر، مؤلف "ماجراهای حاجی بابای اصفهانی"[۲۵]، که دویست سال پیش از اصلاندوز دیدن کرده می‌نویسد، وقتی به اصلاندوز رسیدیم، به جای روستا، مکانی را یافتیم شامل مجموعه‌ای از سرپناه‌هایی که تعدادی ایلات بدبخت فرار کرده از اراضی روسیه با نی و نمد برپا کرده بودند. در اینجا تپه‌ای مصنوعی مخروطی شکلی بود منسوب به تیمور لنگ، که ایرانیان با کشیدن نرده‌ای در اطراف آن را بصورت سنگری برای دفاع از سواحل ارس آماده میکردند....[۲۶] رابرت میگان خمارلو را چنین توصیف میکند،...روستای خمارلو، در دامنه کوههای شیبدار قرار گرفته است. منازل ساکنین در شیب کنده شده اند به نحوی که خانه‌ها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچه‌ای ۳-۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته بجای در نصب شده است...ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیده ام. مردان و زنان کهنه‌ای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آنها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیره‌ای کافی انگور داشتند که بخوبی تا زمستان نگاه داشته بودند... [۲۷] اهر در طی‌جنگ به شدت آسیب دید. مسافرین فرنگی که در دوره بین ۱۸۳۷-۱۸۴۳ اهر را دیده اند آن را "شهری در وضعی اسفبار" وصف کرده اند. بر اساس برداشت آنها، شاهزادگان قاجار، که به عنوان حکمران قره داغ به شهر اعزام می‌شدند، به این فکر بودند که جیبشان را قبل از پایان ماموریت پر کنند. [۲۸]

ارسباران یکی از کانون‌های جنبش مشروطه ایران بود، چرا که عشایر ارسباران در مناقشات مسلحانه جنبش درگیر شده بودند؛ فرماندهی نیروهای انقلابی و ضدّ-انقلابی به ترتیب ٔبر عهد دو قره داغی، یعنیستار خان و رحیم خان چلبیانلو بود. بعد از برقراری پادشاهی دودمان پهلوی افول ارسباران شروع شد. شاهان پهلوی با تاکید ٔبر آریاگرایی برای زدودن هویت ترکی مردم منطقه تلاش کردند. رضا شاه با تغییر دادن نام تاریخی قره داغ به ارسباران سعی کرد هویت تاریخی منطقه را نیز منهدم کند. بعلاوه، اجرای سیاست یک‌جانشینی اجباری عشایر به اقتصاد ناحیه ضربات مهلکی زد .[۲۹] نتیجه آنکه، ارسباران از کانون اخبار ایران خارج شد. با اینحال، هنوز مطالب زیادی در باره دوران اوج سیاسی منطقه نوشته میشود. لیست مجملی در زیر ارائه میشود.

  • قدیمترین سند معتبر کتاب تاریخ ارسباران نوشته سرهنگ حسین بایبوردی است.[۳۰] متأسفانه این کتاب به راحتی قابل دسترس نیست.
  • کتاب تاریخ و جغرافیای ارسباران اثر حسین دوستی[۳۱] که پس از انقلاب اسلامی چاپ شده در مورد این منطقه اطلاعات بیشتر و جدیدتری در اختیار علاقه‌مندان قرار می دهد.
  • کتاب تاریخ اجتماعی و سیاسی ارسباران (قره داغ) در دوره معاصر، نوشته ناصر صدقی[۳۲] کتابی مجمل است و به طریقه‌ای علمی نوشته شده است.
  • کتاب نامه ارسباران، نوشته سیدرضا آل‌محمد،[۳۳] که در چهار جلد منتشر شده است، ظاهراً کتاب جامعی است.[۳۴]

برای مطالعه گزارش مجمل تاریخ ارسباران از دید یک ناظر خارجی مقاله های زیر توصیه می‌شوند:

قابلیت‌های توریستی ارسباران

اعلام بخشی از ارسباران بعنوان زیست کره توسط یونسکو ٔبر پتانسیل توریستی منطقه صحه گذاشت. [۴۰] زیبایی طبیعت ارسباران حتی نظر غربیانی را که منطقه را دیده اند بخود جلب کرده است. برای مثال، یک گردشگر کانادایی کلیبر را اینگونه توصیف می‌کند، شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوه‌های سر به فلک کشیده‌ای که قله‌هایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده اند. ... مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران.[۴۱]

زیست کره ارسباران علاوه بر آن که تحت تاثیر اقلیم مدیترانه ای است درشعاع اثر اقلیم های خزری و قفقازی نیز قرار دارد و به دلیل وجود اختلاف ارتفاع زیاد، از آب و هوا و اقلیم های متنوعی بر خوردار است . میانگین بارش سالانه در ایستگاه هوا شناسی کلیبر در یک دوره ۲۰ ساله ، ۴۶۱ میلیمتر بود. بارندگی نسبتاً زیاد در این منطقه ، که بیشتر به صورت برف است ، و تبخیر کم آن باعث شده تا جویبارهای زیادی از کوهستانهای مرتفع آن سرچشمه گرفته و به داخل رود ارس وارد شوند.[۴۲]

از نظر جغرافیایی گیاهی ارسباران محل بر خورد سه اقلیم مختلف خزری، قفقازی و مدیترانه ای است . شکل ظاهری و توزیع پوشش گیاهی ارسباران قانونمندی خاصی دارد ، بدین ترتیب که دامنه های جنوبی اصولاً پوشیده از مرتع است و جنگل عمدتاً در دامنه های شمالی و بین ارتفاعات 800 متر تا حدود 220 متر مشاهده می شود و مناطقی با ارتفاع بیشتر از 2200 متر و کمتر از 800 متر مرتعی است . [۴۳] در پارک ملی ارسباران ۲۲۰ گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوه‌ای، گرگ، «وشق» (سیاه‌گوش) و «پلنگ») و ۲۲ گونه ماهی شناخته شده است. از گونه‌های پرندگان بومی ارسباران می‌توان به «قره خروس قفقازی[۴۴] [۴۵]» کبک، دراج و قرقاول و انواع پرندگان شکاری و تعداد بی‌شماری پرندگان آبزی و خشکی‌زی اشاره کرد. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است. ارسباران صرف نظر از جاذبه‌های شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونه‌های گیاهی و جانوری کمیاب، چشم‌اندازهای بکر و وسیع و شکنندگی و آسیب‌پذیری بالای خود در سال‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۵۲ شمسی ابتدا به عنوان منطقهٔ ممنوعه و سپس منطقهٔ حفاظت شده تحت حفاظت و نظارت اعلام شده و چندی پیش نیز به پارک ملی ارسباران ارتقا یافت.[۴۶]

در این میان جنگل‌های بلوط[۴۷] «ممرز» به همراه گونه‌هایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، تمشک وزغال‌اخته معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه می‌کنند. میوه جنگلی قره‌قات نیز در جنگل‌های ارسباران به وفور یافت می‌شود. به دلیل شرایط خاص و ویژهٔ اقلیمی و جغرافیایی، منطقهٔ ارسباران از پوشش غنی و متنوع گیاهی و قارچی برخوردار است. از میان دو هزار و ۴۰۰ گونه شناسایی شده در آذربایجان حدود هزار و ۴۰۰ گونه از مجموع آنها در جنگل‌های ارسباران زیست می‌کنند. طی سال‌های اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونه‌برداری مستمر و مداوم، قارچ‌های منطقه ارسباران را جمع آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده است.[۴۸][۴۹] [۵۰]قارچ دنبلان در بیشه‌های منطقه ارسباران، مخصوصا در نزدیکی‌های روستای دریلو به وفور یافت میشود. قابل توجه است که دنبالان در زبان ترکی به معنی متورم میدهد؛ بدین ترتیب که این قارچ در حین رشد خاک‌های بالای خود را اندکی بالا می‌آورد و اهالی از همین نشانه قارچ را پیدا می‌کنند. بعلاوه، همین نام با مسمی بر قدمت استفاده از این قارچ غذایی در منطقه ارسباران دلالت میکند.

یک تحقق اخیر سه نقطه را با بالاترین توانمندی گردشگری مشخص کرده است[۵۱]. این سه مکان، که در مجاورت جاده کلیبر - عاشقلو (مسیر عباس‌آباد-آینالو - وایقان) قرار گرفته‌اند، عبارتند از قلعه بابک، دره مکیدی و آینالو. البته، مکان‌های زیادی وجود دارند، که علی‌رغم شناخته بودن به مردم محل، هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفته‌اند. برای مثال، زیارتگاه بابا سیف الدین تا قبل از تخلیه کامل روستای گرمناب مورد توجه اهالی، چه شیعه و چه اهل حق، قرار داشت. زوار در محیط سر سبز گوسفندی قربانی را کباب کرده و هنگام ترک محل از درختان دغدغان ریسمان‌های رنگی آویزان میکردنند. لیست دیگر زیارتگاه‌های منطقه در سایت‌های اینترنتی منتشر شده است.[۵۲]

ییلاقهای متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعی‌شان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم می‌کنند. ییلاق ایل بسطاملو در مراتع بین روستای شجاع آباد و قلعه بابک (قلعه بذ)، کوههای روستای علی‌آباد (کلیبر), چپرلی و آقداش از دیدنی‌ترین ییلاقها هستند.

چشمه های آب گرم ارسباران در زمرهٔ جاذبه‌های گردشگری هستند که اخیراً مورد توجه قرار گرفته اند. بنا به نوشته روزنامه دنیای اقتصاد، تاسیسات آب‌درمانی کلیبر که در تیر ماه ۱۳۹۲ راه اندازی شد، بزرگ‌ترین مجتمع آب درمانی کشور است. این مجتمع در نزدیکی روستای متاللی احداث شده و شامل استخرهای سرپوشیده با سقف متحرک زنانه، مردانه، سونا و جکوزی، مجموعه رستوران، بوفه، کافی شاپ، سالن‌های ورزشی، بدنسازی، فضای بازی کودکان، رختکن‌های مجهز، پارکینگ و نمازخانه به علاوه واحدهای تجاری می‌باشد.[۵۳][۵۴]

علأوه بر مورد فوق‌الذکر، تقریباً در هر آبادی ناحیه نوعی نشان اختصاصی (Landmark) وجود دارد. بعضی از اینها می‌توانند جاذبه گردشگری داشته باشند. در اینجا سه نمونه را ذکر می‌کنیم. ۱) یکی از دیدنی های کوانق درخت چنار کهنسال کاملاً سر حالی، به قطر تقریبی سه متر، است که که در ورودی روستا قرار دارد. به گفته اهالی این روستا این درخت قدمتی بیش از 500 سال دارد. تصویر این درخت ضمیمه شده است. ۲) در قبرستان روستای صومعه درخت سرو عجیبی وجود دارد. این درخت کهنسال در تمام قسمت های تنه خود حتی شاخ های کوچک حالت پیچ خورده دارد و از سایر درختان سرو که در آن منطقه و قبرستان وجود دارند متمایز است. [۵۵] درخت کهنسال بلوط در روستای چریق و درختان چنار کهنسال در روستاهای ی شاه‌حیدر ، مکیدی و طوعلی سفلی از دیگر جاذبه های منطقه حفاظت شده ارسباران محسوب می شوند .[۵۶]

جمیعت شناسی منطقه

جزئیات بیشتر --> عشایر ارسباران در آغاز جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی عشایری داشتند. ایلهای عمده عبارت بود از چلبیانلو (۱۵۰۰ خانوار)، قارا چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، حاج علیلو (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروههای دیگر (۵۰۰ خانوار)[۵۷]. آن زمان، اهر به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت[۵۸]. جمعیّت عشایری ارسباران در دو قرن بعدی زیاد نشد. در سال‌های ۱۹۶۰ و ۲۰۰۸ این جمعیت، به ترتیب ۳۰۰۰۰[۵۹] و ۳۶۰۰۰[۶۰] نفر تخمین زده شده است. در طول زمان به تدریج سر ریز جمعیت عشایری در روستا‌ها ساکن شدند. در آغاز قرن بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان نشین و ۱۷ روستای ارمنی نشین بود.[۶۱] بروز قحطی و بی سامانی‌های پس از جنگ جهانی دوم شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد[۶۲]. اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند. یک نمونه عمق فاجعه را آشکار می‌کند: جمعیت روستای عباس‌آباد از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک (آینالو، ینگی قیشلاق، گاویران و گرمناب از سکنه خالی شده بودند.)جای تعجب نیست که در آستانه انقلاب، هنگامی که محیطبانان دیگر جرات اجرای قانون را نداشتند، اهالی خشمگین بخش عظیمی از حیات وحش و جنگلها را منهدم کردند.

پس از انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جهور شایعه‌ای پخش شد مبنی بر آنکه دولت به در خواست یونسکو با پرداخت پول روستاها را تخلیه خواهد کرد. عده‌ای از مهاجرین برگشته و خانه‌هایی مدرن ساختند. در حال حاضر، علی‌رغم فروکش کردن شایع مذکور، جمعیت ناحیه در حال افزایش است. معاون عمرانی استاندار آذربایجان‌شرقی از پدیده مهاجرت معکوس در مناطق کلیبر و خداآفرین سخن گفته است. [۶۳] البته، به علت نبود فرصتی‌های شغلی برای جوانان، ترکیب جمعیّت کاملاً نامتقارن است و به قول محسن رضایی، روستاها به خانه سالمندان تبدیل شده است[۶۴].

زبان

زبان گفتاری مردم زبان ترکی آذربایجانی است که متعلق به شاخه غربی گره جنوبی - غربی (اغوز) خانواده زبان‌های ترکی می‌باشد[۶۵]. اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسی آشنایی دارند. تا اوایل دهه پنجاه شمسی، اهالی مسن چهار روستا ( چای کندی، کلاسر، خوینرود، ارزین) قادر با مکالمه به زبان تاتی [۶۶] بودند[۶۷]. این مشاهده خمیرمایه‌ای بود برای پیشنهاد نظریه "زبان آذری" توسط احمد کسروی، که بر طبق آن قبل از ورود ترکان به آذربایجان در زمان سلطان محمود غزنوی (حدود هزار سال پیش) مردم آذربایجان به زبان آذری حرف می‌زدند.[۶۸] پیروان نظریه کسروی[۶۹] در انکار هویت فرهنگی مردم منطقه فعالیت‌های گسترده‌ای داشته اند.[۷۰] [۷۱]

در مناطق کوهستانی، به دلیل مشکل انتقال مکالمه، تکامل زبان صوتی امری رایج است[۷۲]. تا قبل از شیوع تلفن همراه، در ارسباران اکثر مردان و پسرن قادر به ارتباط موثر دوردست با صوت زدن بودند. امروزه، زبان صوتی عمدتاً به تقلید آلات موسیقی منحصر شده است و شنیدن اجرای استادانه موسیقی عاشقی با صوت در سراسر منطقه اتفاقی عادی است.

دین

اکثریت مردم پیرو مذهب شیعه دوازده‌امامی هستند. همچنانکه در بالا اشاره شد، تا اوایل قرن بیستم جمعیت مسیحی قابل ملاحظه‌ای در روستاهای ارسباران زندگی میکردند.[۶۱] آخرین فرد ارمنی منطقه در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت. در برخی روستاها، برای مثال گرمناب، قبرستان ارمنیها بیش و کم دست نخورده باقی‌مانده اند. تعداد قابل توجّهی از اهالی پیروان اهل حق (گوران در زبان آذری) هستند. همه گوران‌ها در اصل متعلق به ایل شاملو هستند. این طایفه یکی از ارکان عمدهٔ قزلباش‌ها در عهد شاه اسماعیل بود.[۷۳]. از روستاهای عمده شاملو نشین میتوان عاشقلو، مرکز بخش منجوان را نام برد.

هوییت فرهنگی

دو عامل در جهت گیری کلی هویت فرهنگی مردم قره داغ به سمت فرهنگ شفاهی نقش تعیین کننده داشته اند. ۱) یکی نبودن زبان گفتاری با زبان کتابی. ۲) بخاطر ساختار خاص زبان ترکی، مرز بین خاطرات فردی و خاطرات جمعی مبهم است، مشخصه‌ای که ایجاد فرهنگ شفاهی را در اشکال گوناگون بسیار آسان می‌کند[۷۴]. در زمینه گرد آوری و مکتوب کردن این فرهنگ و مطالعات تطبیقی با فرهنگ نواحی پیرامونی کار آکادمیک زیادی انجام نشده است. با این‌حال، شاعران منطقه، احتمالاً با الهام از رهیافت شهریار در کتب حیدربابایه سلام[۷۵]، ویژگی‌های فرهنگ قره داغ را در اشعار خود منعکس کرده اند. بر جسته‌ترین اثر، از نقطه نظر مجملی، در این زمینه شعر محمد گلمحمدی است با عنوان قره داغ. [۷۶] [۷۷] برای نشان دادن اهمیت این شعر، ذکر مثالی کفایت میکند. گلمحمدی در تک بیتی که به موضوع نام دختران اختصاص داده با ذکر پنج اسم نمادین خطر انقراض نامهای بومی را در لفافه گوشزد کرده است:

وئرمه رم یوز لادانه آی بنیزین بیر تئلینگول خانیم نازلی صنم گول پری، گول دانه سی ام

مورد برجسته دیگر در این راستا، کتاب «ائل دایاقینا سلام» عباس بارز است، که در سال ۱۳۴۶ توسط موسسه مطبوعاتی یزدانی چاپ و منتشر شده است.[۷۸] اشعار این کتاب، آن طور که در مقدمه به آن اشاره شده، در سال ۱۳۳۳ سروده شده‌اند. این منظومه در واقع نظیره‌ای بر «حیدربابایه سلام» شهریار است.[۷۹]

اساطیر

اهالی قریب به اتفاق روستاها نوعی تقدس را به چندین محل واقع در اراضی روستا نسبت می‌دهند. این مکان‌ها، در حالت کلی در جاهایی با توپوگرافی خاص قرار گرفته، و به گونه‌ای با مشاهده موثق اجنه مرتبط هستند. در بعضی از این مکان‌های مقدس، که اجاق نامیده می‌شوند، مردم حیوانات نذری قربانی می‌کنند. در بقیه، دور درختی (مخصوصا درخت دغدغان) سنگهای بزرگ جمع کرده و از شاخه‌های آن نخهای رنگی آویزان می‌کنند. لازم به توضیح است که دغدغان، به نوبه خود، نوعی تقدس دارد. حد اقل تا سی سال پیش روز چهار شنبه سوری شاخه هاّ باریک دغدغان را بریده، از آنها چلیپای نقشداری درست کرده و برای دفع بلا به گردن بره‌ها - که قرار بود تا سیزده بدر برای اولین بار از طویله بیرون آورده شوند- آویزان می‌کردند. احتمالاً این رسم ریشه‌ای ارمنی - زرتشتی داشته باشد.

در اکثر روستاها، مکانهای غیر مقدسی وجود دارند که از طریق قصه‌های عامیانه به رابطه انسانها و خرس‌ها مربوط می‌شوند (اشاره‌ای جالب به نقش اساطیری خرس در فرهنگ اقوام بر خواسته از استپ‌های اسیای مرکزی[۸۰]). تم اصلی به قرار زیر است؛ خرس نری دختر جوانی را دزدیده به لانه‌اش می‌برد. دختر حامله شده و فرزند دو رگه‌ای به دنیا می‌آورد. در فرصتی دختر فرار کرده خرس عاشق را با فرزند گریان جای می‌گذارد. گرگ، جدّ نمادین قبایل مغول و ترک[۸۱]، جایگاه خاصی در فرهنگ اسطوره‌ای ارسبارن دارد. پنجه گرگ سمبل نیرو شناخته میشود و اعتقاد بر آن است که لمس کردن آن واهمه و ترس را درمان میکند. [۸۲] مردمان نسل‌های قبل به احتمال محبوس شدن در "جقه گرگ" ایمان داشتند. بر اساس یک داستان رایج، چنین اتفاقی در مرد فردی به نام "عظیم کییشی" روی داده بود. این فرد هنگامی که در یک شب چله، بدون لباس، برای رفع حاجت بیرون رفته بود، توسط یک دسته عبوری از گرگان به هیبت حیوانی در آمده بود. او، بعد از ۱۸ سال زندگی با دسته، هنگام عبور از روزنه‌ای تنگ جقه از دست داده و به هیبت انسان در آمده بود. خاطرات عظیم کییشی بخش مهمی از فرهنگ شفاهی منطقه بود.

علیرغم کثرت مارهای سمی، مخصوصا در مناطق قشلاقی کنار ارس، کشتن این حیوانات عملی مذموم شناخته می‌شود. اعتقاد بر آن بود که هر ماری همزادی دارد که امکان ندارد انتقام همزاد کشته شده اش را نگیرد -به صورت ضمنی این همزاد از جنس جن بود که هنگام مواجه با قاتل خود را به شکل مار در می‌آورد. به علت تابو بودن مار کشی، افراد مارگیر، که با عنوان صوفی شناخته می‌شدند، در میان اهالی احترام خاصی داشتند. معروفترین صوفی قرن اخیر "صوفی حسین"، از روستای تیموربیگلو، بود که خود قربانی یک "شاه مار" شد. در حال حاضر فقط "صوفی عباس"، از اهالی وایقان، گاهی مار می‌گیرد. احتمال دارد که توتم بودن مار به نحوی با مهرپرستی مربوط باشد، که سگ و مار را به عنوان سمبول‌های خیر و شر می‌شناسد[۸۳].

ورگی (نظر کردگی)

ورگی، به معنی هدیه است و دریافت ورگی تقریباً معادل مفهوم نظر کرده [۸۴] شدن در زبان فارسی می‌باشد. فردی که صاحب ورگی میشود، به واسطه ائمه توانایی انجام اعمال خارق العاده، همانند پیشگویی یا شفا بخشی، را بدست می‌آورد. [۸۵] بر مبنای اعتقاد عمومی در ارسباران، ورگی میتواند در گاهی موروثی بشود. برای مثال، در روستای وایان معرکه‌گیری در خانواده ناصری ارثی است. گاهی ورگی در عالم رویا اعطا میشود، [۸۶] [۸۷] و برخی اوقات در اجاقها. اعتقاد ٔبر آن است که فرد نظر کرده نمی‌تواند از گرفتن ورگی اجتناب کند، علی‌رغم آنکه نظر کردگی در آغاز با بیماری و رنج همراه است.[۸۵]

توغ ها؛ یادگارانی از روز عاشورا

توغها همان "علم جوش" زبان فارسی هستند که وجودشان در مناطق مختلف ایران گزارش شده است. [۸۸] [۸۹] ظهر عاشورا، روز شهادت امام حسین، زمانی که احساسات عزاداران به اوج می‌رسد، در سه روستای ارسباران (الهرد، وایان، کلاسر) سه علم ناگهان از جنب و جوش می‌افتند -به اصطلاح اهالی شهید می‌شوند-؛ علمداران شیون سر می‌دهند، و تماشاگرانی که تاا آن لحظه از هیبت علم‌های خروشان دور ایستاده بودند نزدیک شده اسکناس‌ها و شال‌های نذری را به روی علم‌ها می‌اندازند. این علم‌ها، که توغ نامیده می‌شوند، در طی دهه اول محرم عصرها به میدان جلو مساجد آورده می‌شوند تا در حلقه محاصره عزاداران سینه زن با نوسانات نا منظم و کتره‌ای خود در دل تماشاگران هیبتی روحانی بیافرینند. همچنان که ظهر عاشورا نزدیک می‌شود دامنه نوسانات زیاد شده و علمدار به زحمت قادر به مهار علمی که، گویا، تراژدی سیزده قرن پیش را ناظر بوده است. در تصویر ضمیمه، دو علم در میان دایره عزادارن دیده می‌شوند. یکی از علم‌ها ساکن است و دیگری در حالت افقی قرار گرفته و علمدار را میکشد.

توغها را خواهری میدانند که بعد از قرنها مدفون بودن در زیر خاک کربلا به اذن الهی پرواز کرده و خود را به مساجد روستا هایی که بیشتر تعداد صالحیین را داشتند میرسانند. متأسفانه اینگونه اظهارات شفاهی هستند و هیچ تحقیق علمی در مورد توغها انجام نگرفته است. در هر حال، هر ساله سه روستای فوق‌الذکر پذیرای جمعیت عظیمی از مهمانان عزاداری است که برای تماشای توغ‌های محترم رنج سفری هزار کیلومتری را به جان خریده‌اند.

منزلت سگهای عشایر ارسباران

اورهان پاموک در کتاب "اسم من قرمز است" رابطه عشق-نفرت ترک‌ها و سگها را توصیف کرده است. [۹۰] در میان عشایر ارسباران مصداق این وصف را میتوان به عینه مشاهده کرد. هر خانوار بین ۲ تا ۵ سگ نگاه میدارد. گوش‌ها و دوم این سگها را در بدو تولد میبرند. به این حیوانات نان تیلیت شده در شیر میخورانند. هنگامی که گله را برای شیر دوشی به نزدیک چادرها می‌آورند، سگها در محوطه میخوابند بی آنکه توجهی به رهگذران داشته باشند. بین غروب و طلوع آفتاب سگها رفتاری بشدت تهاجمی دارند، و به غریبه‌ها حمله می‌کنند. زدن سگها، حتی برای دفاع، با واکنش خصمانه عشایر جواب داده میشود. در حقیقت اغلب دعوای بین خانوارها به جانبداری از سگها مربوط میشود. این رابطه عاطفی با حیوانی ظاهراً نجس مورد تقبیح اهالی مؤمن تر روستا نشینان است.

موسیقی عاشقی و مکتب قره داغ

Bəlkə bu yerlərə birdə gəlmədim دیدی گذرم باز به این خطه نیفتاد،
duman səlamət qal dağ səlamət qal ای قلهٔ مه گرفته بدرود،
arxamca su səpir göydə bulutlarای آبفشان فلک و آب روانش،
leysan səlamət qal yağ səlamət qal وی گرمی تیر ماه بدرود...

این ابیات آغازین آوازی معروف، سروده محمد آراز،[۹۱] نمونه‌ای است از آوازهای عاشیقی که در هماهنگی با طبیعت ویژه قره داغ ساخته شده‌اند.در دوران پیش از انقلاب اسلامی، دوری از مرکز و صعب العبور بودن کوهستانهای قره داغ بستر مناسبی را برای حفظ فرهنگ بومی فراهم آورده بود. اوج این فرهنگ موسیقی عاشقی است، که قره داغ یکی از قطب‌های آن بشمار می‌آید.[۹۲] خاستگاه موسیقی عاشقی خوانندگان دوره گردی بودند که به همراه نواختن قوپوز (سازی هشت سیمی به شکل تار) و آواز خوانی در شادی‌ها و عروسی‌ها حاضر می‌شدند[۹۳]. تاریخچه این افراد حد اقل در قرن هفدم میلادی به دده قورقود می‌رسد[۹۴]. کتاب دده قورقود مجموعه ۱۲ داستان و مربوط به زمانی است که اویغورها از دشتهای آسیای مرکزی مهاجرت کرده و در ترکیه و آذربایجان ساکن شدند. موسیقی عاشقی در طی مهاجرت بزرگ و برخوردهای منتجه با ساکنین اصلی سرزمین‌های اشغال شده تکوین یافت. با این حال، توصیف زندگی با عبارات مربوط به زندگی شبانی در طول زمان تم اصلی این موسیقی بوده است. این جنبه در آهنگ‌ها و آوازهای ساخته شده توسط عاشیقهای قره داغ بطور بارزی برجسته تر است: در این ناحیه عاشیقها در ساخت آوازهای خود از احساسات وابسته به کوچ عشایر ارسباران بین ییلاق و قشلاق الهام می‌گیرند. صدای بالابان و تنبک، که در موسیقی عاشقی مناطق دیگر غایب است، مشخصه وابستگی به طبیعت کوهستانی را برجسته تر می‌کند. متأسفانه، در سالهای اخیر بعد از درگذشت بالابانچی‌هایی، همچون عباس عبادیان و ذوالفقار عبداللهی، عاشیقهای قره داغ کم‌کم بالابان و تنبک را از موسیقی خود حذف کرده‌اند.

پیش درآمد دو تا از معروفترین داستانهای عاشیقی، یعنی‌ عاشیق قربانی وپری[۹۵] و یاخشی و ساری[۹۶]، در قره داغ رخ میدهد. فراق عاشیق از معشوق در این روایتها، بر خلاف دید مشرق زمینی‌، نه بخاطر بی‌وفائی معشوق که بعلت قضای روزگار اتفاق می‌افتد و عشق دو طرفه است.[۹۷]

قالی قره داغ

نوعی از قالی کناره ای مختص مناطق میانی ارسباران است. معروفترین نقشه این قالی‌ها در روستای بالان تکامل یافته است. در این نقشه یک طرح، که در عکس ضمیمه نشان داده شده، سه بار تکرار میشود.

حاصل اوج هنر قالیبافی در آذربایجان بافت ورنی است، [۹۸] که در قره باغ خلق شده و در طی مراودات فرهنگی وارد منطقه ارسباران شده است. ورنی نوعی گلیم یک رو یا گلیم فرش نما بدون پرز است که به سبک پود پیچی یعنی گذراندن پود اصلی از تار و پیچش نخ خامه به دور نخ های تار شکل گرفته و نقش می پذیرد. طرح کلی ورنی از سه جز حاشیه، متن، و ترنج (göl به معنی حوض) تشکیل شده است.[۹۹] دختران و زنان عشایر ارسباران، ورنی را، اغلب در اتاق نشیمن خانواده، بدون مراجعه به نقشه میبافند. [۱۰۰]در طرح تزیینی ورنی اشکال ساده شده آهو، خروس، مار، پرندگن، گوسفند، شتر، گرگ، عقاب، در فرمی مشابه طرح سفالها، مورد استفاده قرار می‌گیرد.سمبول دکوری ویژه طرحها، عنصرS است، که گاهی در فرمی شبیه S یا 5 نمایش داده میشود. این عنصر در فرهنگ کوچ نشینان مفهوم اژدها را القا میکند. ورنی بافی، علاوه بر اهمیت هنری، منبع در آمد قابل ملاحظه‌ای برای عشایر است.[۱۰۱][۱۰۲]

اقتصاد

تا قبل از انقلاب اسلامی، اقتصاد منطقه نوعی خود کفایی محلی داشت؛ تمام غذا در محدوده روستاها تولید می‌شد، و محصول مازاد با کالاهای فروشندگان دوره گرد مبادله می‌شد. ساکنین کناره‌های ارس، عموماً، عشایر نیمه ساکن بودند. آنها بعد از برداشت محصول، در فصل تابستان دامهای خود را به مراتع کوهستانهای بالا دست می‌بردند. مراتعی مانند چپرلی و آقداش هر کدام به ساکنان یک روستای مشخص تعلق داشتند.

تا میانه‌های سال‌های ۱۳۵۰ شمسی، کشت دیم در زمینهای شیب دار باعث فرسایش شدید خاک شده و بازدهی زمین‌ها را کاهش داد بود. بعلاوه، اعلام قسمت عمده منطقه بعنوان منطقه حفاظت‌شده بی توجه به معیشت ساکنین، به دامپروری آسیب زد. مردم مجبور شدند بخش عمده در آمد خود را از کارگری فصلی در تهران تامین کنند. آنها عموماً به نقاشی ساختمان یا نانوایی اشتغال داشتند. بعد از انقلاب، توسعه راه‌ها باعث در دسترس قرار گرفتن بازارهای شهری شده و کار دامپروری را با صرفه نمود. متأسفانه، اختلافات پایان ناپذیر سر مالکیت چرا گاه‌ها و در دسترس نبودن چوپان، گسترش بیشتر دامپروری را نا ممکن کرده است.

در سال‌های اخیر، زنبور داری به صورت یک شغل سود آور در آمده است.[۱۰۳] از کانون‌های اصلی زنبور داری میتوان روستای مردانقم را نام برد.[۱۰۴]

آثار گردشگری در اقتصاد محل هنوز آشکار نشده است. گردشگران ترجیح می‌دهند در چادرها بمانند و از غذاهای کنسروی، که همراه آورده‌اند، بخورند. نتیجه به جا گذاشتن زباله در کنار جاده‌ها و، احیاناً، تخریب مراتع و مزارع روستائیان است. در سال‌های اخیر فرمانداری کلیبر با برگزاری جشنواره انار و زغال اخته برای ترویج تولید تجاری و بازاریابی این میوه‌ها تلاش کرده است. از سال ۱۳۸۸، در اواخر مهر ماه هر سال، جشنواره انار در مردانقم بر‌گزار میشود. [۱۰۵] [۱۰۶] [۱۰۷] جاذبه اصلی این جشنواره اجرای موسیقی عاشقی توسط عاشقهای معروف منطقه است. در اخبار منتشره اغلب بر جنبه‌های جذب گردشگری این جشنواره‌ها تاکید می‌شود.

بهره برداری کامل از معدن مس سونگون میتواند تاثیر بالایی در رشد اقتصادی منطقه داشته باشد. این معدن در 130 کیلومتری شمال تبریز و 30 کیلومتری شهرستان ورزقان واقع شده است. براساس آخرین محاسبات انجام شده ذخیره قطعی این کانسار در حدود 796 میلیون تن با عیار 61/0 درصد مس (تا تراز 1600) برآورد شده است.[۱۰۸] بخش عمده منطقه آزاد تجاری-صنعتی ارس، که اقتصاد ایران را با اقتصاد منطقه ای قفقاز، روسیه و شرق اروپا متصل می کند،[۱۰۹][۱۱۰] در ارسباران واقع شده است و احتمالاً در توسعه اقتصادی ناحیه نقشی اساسی خواهد داشت.

آثار تاریخی مهم ارسباران

  • قلعه بابک که به نام‌های «دژ بابک»، «بذ و قلعه جمهور» هم معروف است، دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرم‌دین بوده‌است. این قلعه در نزدیکی شهر کلیبر قرار دارد.
  • قلعه پشتو بر بلندترین کوه بین روستاهای پشتاب و کوجانقرار گرفته است. قلعه در کوهستانی به ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر بنا شده است. از این قلعه که شبیه قلعه بابک و شاید همزمان با آن بوده است به هنگام نبرد با اعراب حاکم بر منطقه استفادهٔ نظامی می‌شده است[۱۱۱].
  • قلعه جوشین یکی از قلعه‌های تاریخی شهرستان ورزقان، در ۲۶ کیلومتری غرب ورزقان بسوی جلفا و در ۶ کیلومتری روستای جوشین واقع شده است. قلعه بر فراز کوهی است که سه طرف آنرا شیب‌های دیوارمانند احاطه کرده است و تنها راه ارتباطی آن یک گذر کوهستانی تنگ است که فقط یک یا دو نفر می‌توانند به زحمت از آن بالا روند. این قلعه در حمله اعراب به ایران یکی از مراکز مقاومت بود. سفالهایی که در محوطه قلعه پیدا شده مربوط به هزاره اول قبل از اسلام و قرون اولیه اسلام تا قرن ششم هجری قمری است[۱۱۲].
  • دژ قهقهه در ۸۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل قرار دارد. این دژ به دلیل این که محل زندانی شدن افراد سیاسی مهمی مانند شاهزادگان صفوی در زمان گذشته بوده‌است، در تاریخ شهرت بسیاری دارد[۱۱۳].
  • قلعه مردانقم قبل از اسلام احداث شده است. در عصر حکومت خوارزمشاهیان مدتها از آن به عنوان زندان سیاسی استفاده می کردند و عده ای از رجال و دربانیان و امرای قصر را محکوم و در قلعه مذکور زندانی می نمودند.[۱۱۴]
  • بقعه شیخ شهاب‌الدین اهری در شهر اهر]]، محل خانقاه و مقبرهٔ شیخ شهاب‌الدین اهری می‌باشد. این مجموعه شامل ساختمان‌های خود خانقاه، مسجد، ایوانی بلند، مناره‌ها، و تعدادی غرفه است. این خانقاه از سال ۱۳۷۴ به موزه ادب و عرفان تبدیل شده است که تنها موزهٔ عرفان در ایران است.
  • بازار اهر از شاخه‌های مختلفی تشکیل یافته و دارای ۴ بخش اصلی به نام‌های بازار جعفرقلی‌خان، بازار کفاشان، بازار نصیربیگ و راسته‌بازار است. این بازار در زمان رشیدالملک، حکمران وقت ارسباران مرمت شده‌است.
  • خانهٔ تاریخی قاسم خان اهری از خانه‌های تاریخی اهر است که در خیابان حزب‌الله این شهر قرار گرفته‌است. این بنا از اتاق‌ها، سرسرا و نورگیرهای مختلفی شکل گرفته‌است. در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، پارک قاسم اهری در جوار خانه تاریخی مذکور احداث شده‌است. این خانه در دوره های گذشته شاهد حضور رضاخان، محمد رضا پهلوی و دکتر اقبال نخست وزیر دولت وقت بوده است .[۱۱۵]
  • قصر آینالو در ته یکی از دره‌ها در روستای آینالو قرار دارد این قصر به ثروتمند معروف ارمنی دوران قاجاریه (طومانیاس) بوده است. از ساختمان با عظمت آن امروزه چیزهای زیادی باقی نمانده است. بنای نیمه سالم و باقی‌مانده این عمارت که در جهت شمال جنوب ساخته شده است در حدود ۱۲*۲۰ متر می‌باشد که قسمت جنوبی آن از در اصلی تا جنوب ۵/۶ متر می‌باشد این ساختمان ۳ طبقه یعنی (قسمت جنوبی) سه طبقه ولی بقیه ساختمان‌ها ۲ طبقه می‌باشد.
  • قلعهٔ آوارسین که در نزدیکی روستای آوارسین شهرستان خداآفرین واقع شده‌است.
  • حمام کردشت یکی از آثار تاریخی روستای کردشت در بخش مرکزی شهرستان جلفا می‌باشد. این بنا سالانه پذیرای هزاران نفر از گردش گران داخلی و خارجی است. قدمت این بنا به اواسط دورهٔ صفویه و زمان سلطنت شاه عباس صفوی (سومین و قدرتمندترین پادشاه صفوی) می‌رسد.
  • روستای الهرد در گورستان قدیمی الهرد، سنگ نوشته‌هایی مصور با حاشیه‌های منقش به خوبی حفظ شده‌اند. هر چند هیچ تحقیق علمی در مورد این سنگ نوشته‌ها انجام نگرفته، ولی غیر متداول بودن آنها در سطح منطقه ارسباران می‌تواند نشانی از قدمت روستا باشد.
  • خانه امیر ارشد در روستای اوخارا، شهرستان ورزقان، یکی از بناهای تاریخی ورزقان با اثر معماری منحصربه‌فرد دوره قاجار است. نمای بیرونی این عمارت از سنگ و بدنه داخلی آن از آجر بوده و در دو طبقه به وسعت یکهزار و ۱۰۰ متر مربع را شامل می‌شود[۱۱۶]. عمارت یاد شده در آذر ماه سال ۱۳۷۸ به شماره ۲۵۲۲ در آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۱۱۷]
  • از آثار قدیمی و مهم شهرستان خداآفرین پل های قدیمی و تاریخی خداآفرین هستند که در نزدیکی شهر خمارلو قرار دارند. یکی از دو پل خراب شده ولی دیگری تعمیر شده است و هنوز هم برای پیاده قابل استفاده است، که اغلب برای مذاکره مرزبان مورداستفاده قرار می گیرد. طول پل سالم ۱۶۰متر است که ۱۲۰ متر متعلق به ایران و ۴۰ متر متعلق به جمهوری آذربایجان است . محل پل ها تنگ ترین معابر رود ارس می باشد که بستر سنگی دارد ولی سایر جاهای محل عبور رود آهکی و نرم است که در قدیم برای ساختن پل توانایی و امکانات نداشتند.
  • موزه باستان‌شناسی خداآفرین ا اشیای شش هزار ساله به دست آمده از کاوش‌های منطقه خداآفرین را در خود جای داده است.[۱۱۸] اهمیت اشیای یافت شده به این دلیل است که نشان می‌دهد علاوه بر زندگی کوچ نشینی، نوعی از زندگی ثابت و استقرار در شهرها نیز در این منطقه در چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح در جریان بوده است.[۱۱۹]

چهره‌های شاخص

  • بی‌شک، ستار خان قره‌داغی (سردار ملی)، یکی از بازیگران اصلی مشروطیت، ابر - قهرمان ارسباران بشمار می‌آید. ستار در سال ۱۲۸۵ ق (۱۸۶۸ میلادی) به دنیا آمد. او از اهالی روستای بیشک قدیم یا روستای سردار امروزی شهرستان ورزقان بود[۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴].
  • بابک خرمدین[۱۲۵] در میان اهالی چندان که باید شناخته شده نیست، ولی با افزایش سطح آگاهی و علاقه‌مندی مردم نسبت به تاریخ ایران این وضعیت در حال تغییر است. برداشتهای متضاد از بابک در محافل روشنفکری ایران بصورت مجمل توسط تورج اتابکی تحلیل شده است[۱۲۶].
  • عاشیق قربانی، متولد روستای دریلو، همدوره شاه اسماعیل و در مرحله آغازین نهضت ادبی شاه ختایی قرار دارد. [۱۲۷] آوازة ماجراهای عاشیق قربانی با افسانه‌ها در آمیخته و منشاء داستانی گردیده بنام «عاشیق قربانی وپری» که زبانزد عاشیقان است.[۱۲۸] عاشیق قربانی میتوانسته است ظریفترین و طبیعیترین احساسهای انسانی را بامهارتی استادانه به ساز و سخن وصف کند. شعر مشهورش که ردیف «بنفشه» دارد، از این نظر حائز اهمیت است:[۱۲۹]
  • ساری عاشیق، که در اواخردورۀ صفویّه زندگی میکرد، به «غریب عاشیق»، «ساری عاشیق» و «حق عاشیقی» معروف بود. بنظر میاید که وی در یکی از دهات شهرستان اهر به دنیا آمده، دوران جوانی خود را در قاراداغ به سر آورده و سپس به ایالت «زنگه زور» شمال کوچ کرده و در دهی به نام «قاراداغلی» ساکن شده است. عاشیقهای بعدی دربارۀ زندگی او منظومه ای با نام «یاخشی و ساری» آفریده اند.[۱۲۹] بایاتیهای ساری عاشیق معروف هستند. [۱۳۰]
  • سام خان (امیر ارشد) فرزند رستم خان رئیس ایل حاج علیلو (یکی از عشایر ارسباران) بود. وی در فاصله سالهای انقلاب روسیه و استقرار بلشویسم در قفقاز به عنوان سرحد دار ارس و مانع نفوذ بلشویسم به ایران لقب گرفت. سر انجام امیر ارشد به همراهی ۱۰۰۰ چریک محلی و ۱۵۰۰ژاندارم به فرماندهی کلنل «لندبرگ» سوئدی و نیز قوای ماکوبه سرکوبی سیمیتقو اعزام شد. در حدود روستای «شکریازی» سلماس امیر ارشد سیمیتقو را شکست داده و در اثنای جنگ خودش نیز تیر خورده و کشته می‌شود[۱۳۱][۱۳۲].
  • رحیم خان چلبیانلو، پس از خلع محمدعلی‌شاه از سلطنت (۱۳۲۷)، در اردبیل آشوب کرد. در جنگی که بین ستارخان، که حاکم اردبیل شده بود، با رحیم‌خان و متحدانش در گرفت، ستارخان به سختی شکست خورد[۱۳۳] سپس حکومت مرکزی سپاهی مرکّب از سواران بختیاری، مجاهدین و قزاق را به جنگ رحیم‌خان فرستاد. این‌بار رحیم‌خان شکست خورد و به روسیه گریخت. سر انجام، در ۱۷ رمضان ۱۳۲۹ رحیم‌خان در یکی از راهروهای ارگ تبریز با شلیک گلوله اعدام شد[۱۳۴].
  • کریم پاشا بهادری، در 1305 ش در تبریز متولد شد. پدرش محمد بهادری فرزند حاج کریم خان عمده مالک ارسباران و نماینده مجلس بود. در اسفند 1343 حسنعلی منصور به نخست وزیری برگزیده شد و بهادری مدیر کل دفتر نخست وزیر شد. امیرعباس هویدا در 1343 او را به معاونت نخست وزیر منصوب نمود و سرانجام در سال 1346 رئیس دفتر فرح پهلوی شد و در 1355 در آخرین ترمیم کابینه هویدا، به وزارت اطلاعات منصوب گردید[۱۳۵]. او، به خاطر روابط ویژه‌اش با فرح، در سیاست ایران نقش موثری داشت[۱۳۶][۱۳۷].
  • قاسم اهری ،[۱۳۸] نخستین چشم پزشک ایران، به سال 1263 دراهر چشم به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه به اروپا رفت و در رشته پزشکی موفق به اخذ درجه دکترا شد. وی پس از بازگشت به ایران در چندین دوره به عنوان نماینده اهر در مجلس شورای ملی اننخاب شد[۱۳۹] و در سال 1328 در اولین دوره مجلس سنا به عنوان سناتور آذربایجان انتخاب شد.[۱۴۰]
  • اسدلله خان محمد خانلو فرزند عبدالله خان، رئیس ایل محمد خانلو، از چهره‌های با نفوذ رژیم سلطنتی بود و به همین خاطر جزٔ فهرست ۳۳۵ نفره‌ای بود که طبق گزارش روزنامه اطلاعات در روز یکشنبه ۲۷خرداد ۱۳۵۸ اموالشان مصادره شد.[۱۴۱]
  • ارسلان فتحی‌پور، متولد یوسفلو، رئیس کمسیون اقتصادی مجالس نهم و دهم، می‌باشد[۱۴۲]. این شخص در بازسازی و رشد منطقه نقش اساسی داشته است.
  • میر صمد خان، پسرش میر حسن خان و نوه‌اش چنگیز خان میر احمدی در اوضاع سیاسی منطقه نقش داشته‌اند.[۱۴۳][۱۴۴]
  • آندره آغاسی، قهرمان سابق تنیس جهان، فرزند یکی از ارمنیان اهل روستای قشلاق است که در بحبوحه تخلیه روستا به آمریکا مهاجرت کرده بود[۱۴۵].
  • خانعلی صیامی (1331-1392)متولّد کلیبر، یکی از عکاسان بزرگ ایران است [۱۴۶]. او با چاپ کتاب عکس "آذربایجان شرقی " توسط نشر سروش (1379)[۱۴۷] زیبایی های خاص زادگاهش را معرفی کرد. اخیراً، یکی از معلمان شهر، روانبخش لیثی، راه صیامی را با عکاسی طبیعت ارسباران و نشر آنها در فضای مجازی ادامه داده است[۱۴۸]. اغلب عکس‌های مقاله حاضر از کارهای ایشان است.
  • حکیم ابوالقاسم نباتی از شاعران بنام ارسباران است که در روستای اوشتبین چشم به دنیا گشوده است.
  • عباس اسلامی متخلص به بارز (زادهٔ ۱۳۰۰، شهرستان اهر – ۲۴ آبان ۱۳۹۰، اهر) متولد روستای آی پیرزن است[۱۴۹]. مجموعه شعر یاسلی ساوالان[۱۵۰] آخرین اثر منتشر شدهٔ ایشان است.
  • بهمن زمانی معلمی بود در روستای طوعلی که به خاطر سیاسی کردن مرگ صمد بهرنگی از طریق سرودن ترانه معروف آراز آراز خان آراز معروف است.این سروده بر مبنای یک افسانه محلی توسط بهمن زمانی ساخته شد و اول بار مراد آقایی آن را خواند. [۱۵۱] شعر معروف دیگر بهمن قره‌داغ نام دارد. از شاعران دیگر معاصر می‌توان از ستار گل محمدی و محمد گل محمدی نام برد. محمد گل محمدی شعری معروف تحت عنوان قاراداغ اؤلکه‌سینین گؤر نئجه دیوانه‌سی ام سروده است[۱۵۲].
  • خسرو سرتیپی در سال 1346 در شهر کلیبر به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رسانده و به استخدام آموزش و پرورش درآمد.اشعار سرتیپی در روزنامه ها و مجلات مختلف کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان و ترکیه به چاپ رسیده است؛ وی سابقه برگزاری دهها کنگره، سمینار و جشنواره فرهنگی، ادبی و هنری تاثیرگذار و بیش از دو دهه تلاش برای شناساندن ادبیات، هنر و فولکلور آذربایجان را در کارنامه خود ثبت نموده است.[۱۵۳] از کارهای اساسی او شناساندن شاعر معروف ارسباران، سید ابوالقاسم نباتی، بود. [۱۵۴]
  • عاشیق حسین جوان یکی از سرشناسترین عاشیقهای قرن بیستم متولد آتی‌کندی قره‌داغ است. او در دهه هنر و ادبیات آذربایجان در مسکو، رهبر دسته عاشیقها بود و در 1958 درگذشت.[۱۵۵] آواز او، با مطلع دونیا قرار توتوب ساکین اولاندان -- چوخ بلالر چکیب باشین قاراداغ، توصیف مجملی از ارسباران در زمینه‌ای حماسی است.
  • عاشیق رسول قربانی که اکنون با عنوان "دده" در بین عاشق‌ها شناخته می‌شود، در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۱۴ در روستای عباس‌آباد منطقه قره داغ به دنیا آمد[۱۵۶] و از سال ۱۳۴۳ در رادیو به اجرای موسیقی پرداخت. عاشیق رسول قربانی از سال 1364 در جشنواره‌های مختلف موسیقی محلی داخلی حضور یافته و همچنین در فستیوال‌های خارجی در بیش از 15 کشور جهان (فرانسه، آلمان، هلند، انگلستان، ژاپن، چین، چک، اسلواکی، اتریش، استرالیا، جمهوری آذربایجان (باکو)، مجارستان، یوگسلاوی، ترکیه و...) روی صحنه رفته است.[۱۵۷] [۱۵۸] قرار است جشن بزرگدشت هشتاد سالگی رسول در فرهنگسری نیاوران بر‌گزار شود.[۱۵۹]
  • عاشیق عبدالعلی نوری در سال 1318 در روستای جانانلو به دنیا آمد و در خرداد 1382 دار فانی را وداع گفت. عاشیق عبدالعلی بعد از انقلاب توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بسیاری از فستیوال‌های داخلی و خارجی شرکت کرده و مقام‌های قابل توجهی به‌دست آورد. [۱۶۰][۱۶۱]
  • عاشیق حسن اسکندری در سال ۱۳۲۴ در روستای اوزوم‌کاللا به دنیا آمد. از سال ۱۳۵۵ کنسرت‌های عاشیق حسن در دانشگاههای ایران و قهوه خانه عاشیقلار مورد علاقه محافل روشنفکری بود. [۱۶۲] گروه عاشیق حسن در جشنواره موسیقی آوینیون فرانسه در 1370 به عنوان گروه برگزیده شناخته شد. او در 1375 به عنوان بهترین تنظیم کننده برنامه های موسیقی رادیو و تلویزیون و در 1379 و 1380 به عنوان بهترین خواننده و تنظیم کننده برای تولیدات رادیو و تلویزیون انتخاب شد.[۱۶۳]
  • از عاشق‌های مهم دیگر میتوان چنگیز مهدی پور، (دارنده نشان درجه یک هنری کشور[۱۶۴]) و عزیز شهنازی را نام برد. عاشیق ایمران حیدری نیز اصالتاً از مردم قره داغ است.
  • سرهنگ حسین بایبوردی در 27 شعبان 1327 در اهر به دنیا آمد و درآذر ماه 1337 بازنشسته شد. بازنشستگی فرصتی بود تا کتاب "تاریخ ارسباران"[۳۰] را بنویسد که امروزه معتبرترین منبع ارسباران پژوهی است . به نوشته ایرج افشار در کتاب نادره کاران سرهنگ حسین بایبوردی در سال 1366 در تهران به درود حیات گفت.
  • حسين دوستی ,سال ۱۳۳۸,در اهر متولد شد.از سال ۱۳۵۸ به تدریس زبان انگلیسی در مدارس هوراند و خدافرین و اهر پرداخت. دوستی در حدود پنجاه جلد کتاب در زمینه تاریخ و فرهنگ قره داغ نوشته است. [۱۶۵]
  • استوار ساقی، متولد اهر، به مدت ده سال (۱۳۵۲ ـ ۱۳۴۲) رئیس زندان قزل‌قلعه بود.[۱۶۶] او نمونه‌ای از یک نظامی جدی و در عین حال جوانمرد و بلندهمت بود.[۱۶۷][۱۶۸] ساقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و زندانی شد اما عده زیادی از زندانیان سیاسی با ارسال نامه‌ای به دادگاه انقلاب و توضیح ملایمت و مدارای ساقی نسبت به زندانیان در زندانهای شاه، باعث تبرئه و آزادی او شدند.[۱۶۶]
  • از روحانیان معروف در سطح کشوری، سید محمد حجت کوه‌کمری است که در سال ۱۳۱۰ قمری در آبادی کوه کمر دهستان دیزمار غربی به دنیا آمد. وی پس از آیت الله بروجردی اولین مرجع عالم تشیع بود و میلیونها نفوس شیعه از ایشان تقلید می‌کردند. [۱۶۹]
  • محمود آخوندی در بیست و سوم اسفندماه سال ۱۳۱۲ در شهرستان اهر دیده به جهان گشود. پس از اخذ لیسانس قضایی راهی شهر نوشاتل کشور سوئیس شد. آخوندی در رشته حقوق جزا پایان‌نامه دکترای خود را با فرانسوا کلر گذراند که پایان‌نامه‌اش در باره حقوق جزای اسلامی و تأثیر آن در حقوق جزای ایران در سال ۱۳۴۰ بود. [۱۷۰] امروزه دانشجویان و اساتید حقوق و قضا، او را به خاطر کتاب ۱۰جلدی آیین دادرسی کیفری[۱۷۱] می شناسند. قرار است تندیس او در میدان مقابل دادگستری اهر نصب شود. [۱۷۲]
  • مسعود ده‌نمکی (زادهٔ ۱۳۴۸ در اهر) فعال سیاسی و کارگردان است.
  • علیرضا مدقالچی (زادهٔ ۱۳۳۰ در اهر) ریاضی‌دان، مترجم، نویسنده و استاد دانشگاه خوارزمی است. وی در سال ۱۳۸۹ به عنوان چهرهٔ ماندگار رشتهٔ ریاضیات معرفی شد.[۱۷۳]

کمپ‌های توریستی ارسباران

از جمله مکان‌های مناسب در جنگل‌های ارسباران جهت استراحت و اسکان می‌توان به قلعه درسی، مکیدی درسی، آینالو در کلیبر و چیچکلو در ورزقان اشاره کرد. اساسی‌ترین کاری که در زمینه گسترش کمپ‌های گردشگری در شرف اجرا است، آماده سازی ۳ کیلومتر از سواحل رود ارس برای اجرای طرح‌های گردشگری می‌باشد. بنا به گفته اکبر ترکان، این کار پتانسیلی عظیم و نیرومند برای رقابت با تمامی جاذبه های گردشگری ایران خواهد بود.[۱۷۴]

منابع

  1. «مه-بارش در جنگلهای ارسباران».
  2. «لغتنامه دهخدا، ارسباران».
  3. «لغتنامه دهخدا، قره جه داغ».
  4. «قوشاداغ، ارسباران،اهر».
  5. Oberling, Pierre. "The Tribes of Qarāca Dāġ: A Brief History." Oriens 17 (1964): p. 63
  6. امیر تقی‌پور. «قره داغ، زبان و تاریخچه آن».
  7. http://www.unesco.org/mabdb/br/brdir/directory/biores.asp?code=IRA+01&mode=all
  8. «نگاه شما: تصاویر زیبا از طبیعت کلیبر».
  9. «کلیبر را باید بهشت آذربایجان خواند».
  10. http://www.mirjalalmousavi.ir/?p=1293
  11. Abu-'l-Qāsim Ibn-ʻAlī Ibn-Ḥauqal, The Oriental Geography of Ebn Haukal, an Arabian Traveller of the Tenth Century, London, 1800 pp.184-185.
  12. Kevin Alan Brook, The Jews of Khazaria, 2006, Rowan and Littlefield Publishers, pp. 152-153
  13. http://www.iranicaonline.org/articles/badd
  14. ‘Alī ibn al-Husayn al- Mas‘Ūdī, Pavet de Courteille, Les Prairies d'or de Maçoudi, 1873, Paris, vol. 7, p. 62
  15. ‘Alī ibn al-Husayn al- Mas‘Ūdī, Pavet de Courteille, Les Prairies d'or de Maçoudi, 1873, Paris, vol. 7, p. 123
  16. عز الدین ابن اثیر، تاریخ کامل، ۱۳۸۱، تهران، جلد نهم، صص. ۳۹۸۲-۴۰۱۲.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Yaqut ibn 'Abd Allah al-Rumi al-Hamawi, ‎Charles Adrien Casimir Barbier de Meynard, Dictionnaire géographique, historique et littéraire de la Perse et des contrees adjacentes, 1851, Paris, pp. 87-88 خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «Yaqoot» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  18. Yaqut ibn 'Abd Allah al-Rumi al-Hamawi, ‎Charles Adrien Casimir Barbier de Meynard, Dictionnaire géographique, historique et littéraire de la Perse et des contrees adjacentes, 1851, Paris, p. 57
  19. نزهةالقلوب ، حمداله مستوفی ، به کوشش محمد دبیر سیاقی ، انتشارات کتابخانه طهوری ، چاپ اول ، تهران ، ۱۳۳۶، ص. ۹۵.
  20. نزهةالقلوب ، حمداله مستوفی ، به کوشش محمد دبیر سیاقی ، انتشارات کتابخانه طهوری ، چاپ اول ، تهران ، ۱۳۳۶، ص. ۹۶.
  21. Kishwar Rizvi , The Safavid Dynastic Shrine: Architecture, Religion and Power in Early ..., 2011, I.B.Tauris, p. 161
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ "Iranica: Ahar".
  23. «نگاهی به شهرستان اهر:سابقه تاریخی». استانداری آذربایجان شرقی. ۲۳ دي ۱۳۸۷. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  24. R. Khanam, Encycl. Ethnography Of Middle-East And Central Asia, 2005, p. 313
  25. James Morier,The Adventures of Hajji Baba of Ispahan, 2005, Cosimo Inc.
  26. James Morier, A Second Journey through Persia, Armenia, and Asia Minor, to Constantinople ..., 1818, p.244
  27. Robert Mignan, A Winter Journey Through Russia, the Caucasian Alps, and Georgia: Thence ..., Vol. 1, 1839, London, p. 130
  28. Richard Tappe, Frontier Nomads of Iran: A Political and Social History of the Shahsevan, 1997, Cambridge University Press, p. 171
  29. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton, New Jersey: Princeton University Press. pp. 123–163. ISBN 9780691053424. OCLC 7975938.
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ سرهنگ حسین بایبوردی، "تاریخ ارسباران"، ابن سینا، تهران ۱۳۴۱
  31. حسین دوستی، تاریخ و جغرافیای ارسباران,انتشارات احرار,تبریز,1373
  32. ناصر صدقی،تاریخ اجتماعى و سیاسى ارسباران (قره داغ) در دوره معاصر، ۱۳۸۸، تبریز، نشر اختر.
  33. سیدرضا آل‌محمد، نامه ارسباران، ۱۳۹۱، تهران، کتابخانه موزه و اسناد مجلس شورای اسلامی.
  34. http://anaj.ir/news/pages/50599
  35. Oberling, Pierre. "The Tribes of Qarāca Dāġ: A Brief History." Oriens 17 (1964): 60-95
  36. "Iranica: Haji-Alilu".
  37. "Iranica: Chalabianlu".
  38. "Iranica: Yyn-al-dawla".
  39. "Iranica: Amir Tahmasebi".
  40. ftp://ftp.unesco.org/upload/SC/Advisory_Cttee2013/New%20PRs/Iran/Arasbaran/1-Arasbaran%20PerRev-IRAN2012.pdf
  41. Jamie Maslin, "Iranian Rappers and Persian Porn: A Hitchhiker's Adventures in the New Iran", 2009.
  42. «زيست كره ارسباران».
  43. محمدابراهیم رمضانی. «ذخيره گاه زيست كره ارسباران».
  44. «شکار نماد حیات وحش آذربایجان شرقی». اعتدال پرس. اسفند ۲۴, ۱۳۹۲.
  45. Habibzadeh, N., M. Karami, and A. Tarinejad. "Caucasian Black Grouse (Tetrao mlokosiewiczi) breeding display sites selection in Arasbaran Region, East Azerbaijan, Iran." Russian journal of ecology 41.5 (2010): 450-457.
  46. http://hamshahrionline.ir/details/22372
  47. YAZDIAN, F., & MARVI MOHAJER, M. R. (2001). A STUDY OF OAK FORESTS IN ARASBARAN REGION. IRANIAN JOURNAL OF NATURAL RESOURCES.
  48. Asef, M.R. (2007) Macrofungi flora of Arasbaran 1. Cortinarius subgenus Myxacium. Rostaniha 8(2) 178-185.
  49. Asef, M.R. (2012), Lepiotaceous fungi (Agaricaceae) in the Iranian part of Caucasia, Turkish J. of Botany. 36: 289-294. doi:10.3906/bot-1006-10
  50. ASEF, M. (2011). MACROFUNGI OF ARASBARAN (4. FAMILY RUSSULACEAE). ROSTANIHA.
  51. Neda Mohseni, Shahram Roostaei, Arasbaran ecotourism potential assessment whit emphasis on the scientific and additional values, International Research Journal of Applied and Basic Sciences. (2012) 3:1143-1147
  52. «فهرست اماکن مقدسه آذربایجان شرقی».
  53. «بزرگترین مجتمع گردشگری آب درماني ایران در روستاي آبش احمد کلیبر».
  54. «ساخت بزرگ‌ترین مجتمع آب درمانی کشور در کلیبر».
  55. یاشار نصیری. «درخت عجیب قره داغ».
  56. حسن عبداللهی (۹۳/۱/۱۱). «ارسباران نگین طبیعت آذربایجان». تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  57. R. Khanam, Encycl. Ethnography Of Middle-East And Central Asia, 2005, p. 313
  58. Bibliothèque orientale Elzévirienne, Volume 52; Volume 55, 1887 p.224.
  59. Bainbridge, M. (2010). Turkic Peoples Of The World. Canada: Routledge. p. 148.
  60. Tahmasebi, Asghar (2013). Pastoral Vulnerability to Socio-Political and Climate Stresses. LIT Verlag GmbH. p. 17.
  61. ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ Report on India and Persia of the deputation: sent by the Board of foreign missions of the Presbyterian church in the U.S.A. to visit these fields in 1921-22, p. 513
  62. William Bayne Fisher (editor), The Cambridge History of Iran, Volume 1, 1968 p.684
  63. «مهاجرت معکوس در کلیبر و خداآفرین». خبرگزاری فارس. 93/02/09. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  64. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920314000317
  65. Concise Encyclopedia of Languages of the World, 2010, Elsevier, p. 110-113
  66. James Stuart Olson, Lee Brigance Pappas, Nicholas Charles Pappas (Editors), An Ethnohistorical Dictionary of the Russian and Soviet Empires 1994, p. 623
  67. E. Yarshater, Iranian Languages and Texts from Iran and Turan, edited by Maria Macuch, Mauro Maggi, Werner Sundermann, 2007, page 443.
  68. "Iranica: Azeri".
  69. یرواند آبراهامیان (۲۶ اسفند ۱۳۹۰). «کسروی: ملی‌گرای وحدت‌انگار».
  70. داریوش افروز اردبیلی. «ریشه های ژرف پارسی در ارسباران».
  71. فیروز منصوری. «هویت بارز ایرانی در زبان ‎آذری».
  72. J.Meyer, Bioacoustics of human whistled languages: an alternative approach to the cognitive processes of language, Anais da Academia Brasileira de Ciências,76, 405-412, (2004)
  73. نورمحمد عسگری، تشیع سرخ، ۱۳۹۱، شرکت کتاب، وستوود، ص. ۴۳.
  74. Orhan Pamuk, Istanbul: Memories and the City, Random house (2004)
  75. «سلام بر حيدربابا» (PDF).
  76. میرجلال الدین موسوی. «قاراداغ اولکه سینین گور نئجه دیوانه سی ام».
  77. «قارا داغ تقویمی». خبرگزاری ایسنا.
  78. محمدرضا باغبان کریمی (92/11/02). «ائلیمیزین قوجامان شاعیری عباس بارز» (PDF). نوید آذربایجان. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  79. جعفر خضوعی (۲۳ آبان ۱۳۹۲). «در آستانه ۲۴ آبان دومین سالگشت درگذشت استاد عباس بارز».
  80. Harald Haarmann, Introducing the Mythological Crescent: Ancient Beliefs and Imagery connecting Eurasia with anatolia, 2008, pp. 98-105
  81. Yves Bonnefoy, Asian Mythologies, 1993, University of Chicago Press p. 324
  82. Rafifar, Jalal. "Some indications of shamanism in Arasbaran rock carvings." Documenta Praehistorica 34 (2007): 203-13.
  83. David Ulansey, The Origins of the Mithraic Mysteries: Cosmology and Salvation in the Ancient World, 1989, Oxford University Press pp. 11-12
  84. «لغتنامه دهخدا: نظر کرده».
  85. ۸۵٫۰ ۸۵٫۱ Rohozinski, J. E. R. Z. Y. (2003). "Healing and Foretelling Practices in Azerbaijan". ISIM Newsletter. 12: 1.
  86. Basilov, V. N. (1995). "Blessing in a Dream". Turcica. 27: 237–46.
  87. Baṣgöz, Ilhan (1967). "Dream Motif in Turkish Folk Stories and Shamanistic Initiation". Asian Folklore Studies. 26 (1): 1–18.
  88. «دسته علم هایی ((جشها=جوش))که در محرم میجوشند».
  89. «وقتي كه علم عزاداران به جوش مي آيد».
  90. Orhan Pamuk,My Name Is Red, 2006, Random House LLC., Chap. 3
  91. محمد آراز، بلكه بويئرلره بيرده گلمه‌ديم ، ۱۳۸۹، تبریز، نشر اختر
  92. محمد رزاقی (۶ دی ۱۳۹۱). «موسیقی عاشیقی زنجان». اویان نیوز.
  93. A. O.Senarslan, Women asiqs of Azerbaijan: tradition and transformation,Ph. D.Thesis University of Wisconsin-Madison 2008
  94. G. Lewis (translator), The Book of Dede Korkut, Penguin Classics 1988
  95. منظوری‌خامنه، عبدالکریم (۲۰۱۱). عاشیق قوربانی و پری خانم. یاران.
  96. بهرنگی، صمد (۱۳۴۲). مجموعه مقاله‌های صمد بهرنگی. انتشارات روزبهان.
  97. Gallagher, Amelia. "The Transformation of Shah Ismail Safevi in the Turkish Hikaye". Journal of Folklore Research. 46 (2): 173–196.
  98. K K Goswam, Advances in Carpet Manufacture, 2008, Woodhead Publishing in Textiles, p. 148
  99. http://www.aharri.com/?p=1684
  100. «ورنی بافی؛ هنر بومی شمال غرب ایران».
  101. «ورنی؛ گنج هنری».
  102. «ورنی؛ فرصت اقتصادی قره داغ».
  103. «جایگاه تولید و مصرف عسل در آذربایجان‌شرقی».
  104. http://www.mardangoom.com/
  105. «دومين جشنواره انار در شهرستان کليبر».
  106. «جشنواره انار روستاي مردانقم».
  107. «اولين جشنواره انار در كليبر آذربايجان شرقي».
  108. «معدن مس سونگون». شرکت ملی صنایع مس ایران.
  109. «اختیارات وزارت صنعت، معدن و تجارت به مدیرعامل سازمان منطقه آزاد ارس واگذار شد».
  110. «عملیات الحاق محدوده جانانلو به منطقه آزاد ارس آغاز شد».
  111. http://www.tabriz.ir/?PageID=114
  112. http://www.tabriz.ir/?PageID=115
  113. http://www.ekanoon.com/?p=2721
  114. وحید محمدی. «روستای مردانقم».
  115. «سناتور قاسم خان اهری». شهرداری ورزقان.
  116. http://khabarfarsi.com/ext/7470771
  117. «دانشنامهٔ تاریخ معماری ایران‌شهر». سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران. دریافت‌شده در ۱۹/۵/۲۰۱۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
  118. بهرام آجورلو و وحيد عسكرپور (۱۳۹۱). «سنت سفالگري ناحيۀ خداآفرين و نظريۀ پويايي فرهنگي عصر آهن». مجله مطالعات باستانشناسي. پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  119. «افتتاح موزه باستان شناسی ۶ هزار ساله خداآفرین». خبرگزاری فارس. ۳۰ تیر ۱۳۹۰.
  120. اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستار خان، ۱۹۶۰، کتابفروشی تهران
  121. حسین دوستی، "حماسه‌ها و حماسه سازان انقلاب مشروطیت: با تاءکید بر نقش مردم ارسباران (قره داغ)"، باران، ۲۰۰۶
  122. نصرت الله فتحی،"دیدار همرزم ستارخان"، گوتنبرگ ۱۹۷۳
  123. پناهی سمنانی، "ستار خان: سردار ملی ونهضت مشروطه"، ۱۹۹۷، کتاب نمونه.
  124. رحیم رئیسنیا، عبد الحسین ناهید،"دو مبارز جنبش مشروطه: ستار خان، محمد خیابانی", ۱۹۷۰، انتشارات آگاه.
  125. ناصر نجمی، "قیام بابک خرم‌دین", ۱۹۸۹ کانون معرفت
  126. y Abbas Amanat and Farzin Vejdani (Editors),"Iran Facing Others: Identity Boundaries in a Historical Perspective", 2012 Palgrave Macmillan, Chap. 3.
  127. زارع شاهمرسی، پرویز (۱۳۸۶). عاشیقهای آذربایجان‎. آناس تبریز.
  128. «ذوق و خیال در داستان عاشیق قربانی و پری». پایگاه خبری آذربایجان. ۲۹ تیر ۱۳۹۲.
  129. ۱۲۹٫۰ ۱۲۹٫۱ حسن محمد زاده صدیق. «قوپوزنوازان دلسوختۀ آذربايجان ( 1 و 2 )». شرکت سوره مهر.
  130. Hacər Ağayeva. «Sarı Aşıq».
  131. http://www.aharri.com/?p=77
  132. Stephanie Cronin, 'The Making of Modern Iran: State and Society Under Riza Shah, 1921-1941', 2007, p. 207
  133. احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران 1355، ص 84ـ85.
  134. احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران 1355، ص207.
  135. دکتر باقر عاقلی، "شرح حال رجال سياسی و نظامی معاصر ايران"، چاپ اول سال 1380 جلد اول، نشر گفتار باهمکاری نشر علم
  136. Farah Pahlavi, Patricia Clancy, An Enduring Love: My Life with the Shah: A Memoir, 2005, Miramax Books
  137. الهه رئیس فیروز، “دخترم فرح”، انتشارات به آفرین ترجمه خانم چاپ ۱۳۹۰ ، صفحات ۲۷ تا ۳۹
  138. «مشخصات اولین سند موجود در بایگانی». اداره ثبت احوال اهر.
  139. «مذاکرات مجلس شورای ملی».
  140. ﻫﺎدي ﻫﺎﺷﻤﻴﺎن. «ﭼﻨﺪ ﺳﻨﺪ ﺗﺎرﻳﺨﻲ از ﺣﺎج ﺣﺴﻦ ﺗﺎﺟﺮ اﻫﺮي در دوره ﻗﺎﺟﺎر» (PDF).
  141. http://www.vista.ir/article/366492
  142. http://www.fathipor.com/
  143. http://kaleibar.eanocr.ir/?page_id=991
  144. http://www.azer-online.com/azer/?p=16081
  145. Dominic Cobello, Mike Agassi, Kate Shoup Welsh, The Agassi Story, 2008,BCW PRESS
  146. http://www.azer-online.com/azer/?p=22083#more-22083
  147. خانعلی صیامی، آذربایجان شرقی،۱۳۸۸، چاپ سوم،نشر سروش
  148. http://www.panoramio.com/user/5183083?comment_page=1&photo_page=1&show=all
  149. http://www.aharnoma.ir/news/2482
  150. http://ishiq.net/?p=5307
  151. محمد علیپور مقدم (۲۱ بهمن ۱۳۹۲). «آراز - آراز خان آراز ماهنی سینا عایید خالق یارادیجیلیغی» (PDF). نوید آذربایجان.
  152. http://ahar90.tebyan.net/default.aspx?TopicID=21482
  153. «خسرو سرتیپی». سایت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز. شانزدهم تير 1391. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  154. http://www.duzgun.ir/maqalat/046.php
  155. «عاشیق حسین جوان».
  156. پرویز زارع شاهمرسی. «تقویم آذربایجان».
  157. «آشیق رسول قربانی چهره شاخص موسیقی آذربایجان».
  158. «عاشیق حسن اسکندری و عاشیق رسول قربانی نشان تبریز را دریافت کردند».
  159. «نكوداشت عاشيق رسول قرباني در فرهنگسراي نياوران بر‌گزار مي شود».
  160. «مراسم تجليل از عاشيق عبدالعلي نوري». ایسنا. ۲۷ مهر ۱۳۸۲.
  161. مرتضي مجدفر (۳ تير ۱۳۸۲). «يادداشتي درباره عاشيق عبدالعلي، هنرمند مردمي آذربايجان». تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  162. «استاد عاشیق حسن اسکندری». نشریه حیدر بابا.
  163. «عاشیق حسن اسکندری و آلبوم سبلان». همشهری‌آنلاین. ۳۱ مرداد ۱۳۹۱.
  164. «عاشیق ˝چنگیز مهدی‌پور˝ نشان درجه یك هنری كشور را كسب كرد».
  165. «کتاب  › حسین دوستی». آدینه بوک.
  166. ۱۶۶٫۰ ۱۶۶٫۱ «ساقی». دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری. دریافت‌شده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۳.
  167. هدایت الله بهبودی (۱۴/بهمن/۱۳۹۲). «شرح اسم : زندگینامه آیت‌الله خامنه‌ای». خبر گزاری تسنیم. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  168. عبدالعلی بازرگان. «دو طاغوت در ترازوي تاريخ». موج سبز ایران. دریافت‌شده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۳.
  169. «آيت الله سيد محمد حجت».
  170. «آشنائي با "محمود آخوندی" يکي از مشاهير حقوق ايران». باشگاه خبرنگاران. ۰۶ فروردين ۱۳۹۲. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  171. آخوندى، محمود (۱۳۹۰). آيين دادرسي كيفرى. سازمان چاپ وانتشارات.
  172. جعفر خضوعي (هجدهم اسفند 1392). «تندیس آخوندی را به میدان بیاورید». یوخا. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  173. «لیست چهره‌های ماندگار کشور (سال ۱۳۸۹)». چهره‌ها. دریافت‌شده در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۲.
  174. «ترکان: حاشیه رودخانه ارس می‌تواند با زاینده‌رود رقابت کند».

پیوند به بیرون