غیبت صغرا
غیبت صُغری (۸۷۴–۹۴۰م) (۲۶۰–۳۲۹ق) بنابر باور شیعه دوازده امامی دورانی است که در آن مهدی زندگانی مخفی داشته و فقط از طریق نمایندگان چهارگانه خود با شیعیان ارتباط داشتهاست.[۱]
حسن عسکری مدت شش سال امامت خود را در خفا و تقیه زندگی میکرد زیرا خلیفه معتمد عباسی، ارتباطات او را محدود کرده بود و از طریق جاسوسان وی را زیر نظر داشت. از این رو، بیشتر شیعیان از تماس با او محروم بودند و برگزیدگانی از شیعیان میتوانستند شخصاً با او در تماس باشند.[۲]
اعتقاد شیعه دوازده امامی
[ویرایش]از دیدگاه شیعه دوازده امامی امامت با امام دوازدهم خاتمه مییابد. بنابر منابع شیعه دوازده امامی، حسن عسکری فرزند خود را به صورت علنی به امامت بعد از خود منصوب نکرد[۳] بلکه به اشاره و تنها به برخی خواص او را معرفی کرد.[۴] از سوی دیگر، پیروان او از ستم عباسیان به ستوه آمده بودند. خلیفه معتمد در جستجوی فرزند حسن بود و میکوشید تا او را بیابد و دستگیر کند. باورهای شیعیان دربارهٔ حجت بن الحسن در سطح جامعه مشهور و مطرح بود از جمله آنکه آنان در انتظار قیام او هستند. از این رو، حسن عسکری فرزند خویش را پنهان میساخت و تنها برخی از خواص توانستند فرزند او را ببینند.[۵]
در منابع روایی امامیه نام و گواهی بسیاری از شیعیان که فرزند حسن عسکری را به چشم خود دیدهاند، ثبت و ضبط شدهاست. بنابر روایتی منسوب به محمد بن عثمان، سفیر دوم امام دوازدهم امامیه، عسکری چهل نفر از پیروان مورد اعتماد خود را گرد هم آورد و فرزندش را به آنها نشان داد.[۶]
به باور شیعیان دوازده امامی، پس از کشته شدن حسن عسکری در سال ۲۶۰ ق. فرزندش محمد بن الحسن بر پیکر پدر نماز گزارد[۷] و از آن روز غیبت صغرا آغاز شد و تا سال ۳۲۹ ق. ادامه یافت. برخی منابع این دوره را «غیبت صغیره»[۸] و برخی دیگر «غیبت صغرا»[۹] خواندهاند.
پس از کشته شدن حسن عسکری در سال ۲۶۰ هجری و سن ۲۸ سالگی،[۱۰] از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه که در زمان حیاتشان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند بهطور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحران فکری و اعتقادی بزرگی در میان پیروان امام شیعه به وجود آمد.[۱۱] در این دوران که به «سالهای حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقههای متعددی منشعب شدند. عدهای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نماندهاست یا این فرزند در گذشتهاست؛[۱۲] بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروههایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامان نهم و دهم شیعه شدند.
اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ عثمان بن سعید، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن میرفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد.[۱۳] دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاه اقلیت شیعه بود، بهمرور به دیدگاه تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلیاند.
به عقیده شیعیان امامی، غیبت صغرا با مرگ نایب چهارم یعنی علی بن محمّد سمری پایان پذیرفت و همراه با آن غیبت کبرا آغاز گردید. در سال ۳۲۹ هجری، محمد بن الحسن پایان سفارت و نمایندگی و شروع غیبت تامّه (کبرا) را رسماً اعلام کرد و چنین گفت: که ظهوری، مگر به إذن خداوند عزّ و جلّ نخواهد بود.[۱۴]
ای علی بن محمد سمری! خداوند در سوگ فقدان تو پاداشی بزرگ به برادرانت عطا کند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. کارهایت را مرتب کن و هیچکس را به جانشینی خود مگمار. دوران غیبت کامل فرا رسیدهاست و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود. افرادی نزد شیعیان من مدّعی مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نایب خاص) خواهند شد. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی چنین ادعایی بکند، دروغگو و افترا زنندهاست و هیچ حرکت و نیرویی جز به خداوند عظیم نیست.[۱۵][۱۶][۱۷]
از نظر تاریخی
[ویرایش]از دیدگاه تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است بهطور تدریجی در میان شیعیان (فرقههای امامیه) تکامل یافت.[۱۸][۱۹][۲۰] به نظر میرسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورتبندی نهایی خود برسد و پس از آن هم توجیهها و تبیینهای دینی گستردهای در موردش ارائه شد.[۲۱]
شیعیان به دو راه حدیثی و کلامی به توجیه نظریهٔ غیبت برخاستند.[۲۲]
محدثین
[ویرایش]شیخ کلینی (۸۶۴–۹۴۱ م) (۲۵۸–۳۲۹ ق) در احادیث باب غیبت کتاب اصول کافی که در خلال دوره سفرا (موسوم به غیبت صغرا) گرد آورد به موضوع غیبت و علت آن پرداخت.[۲۳]
ابوعبدالله محمد بن جعفر نعمانی (در گذشت ۹۷۰ میلادی یا ۳۶۹ق) در ۹۵۳ میلادی در کتاب الغیبه به تبیین نظریه غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحات «غیبت صغرا» و «غیبت کبرا» را به کار برد.[۲۴]
ابن بابویه یا شیخ صدوق (۹۲۳–۹۹۱ م) (۳۰۶–۳۸۱ق) در کتاب کمال الدین و تمامالنعمة در خصوص گردآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید.[۲۲]
متکلمین
[ویرایش]حسن ابن موسی نوبختی (متوفی ۹۲۰م) بهمراه عموی خود ابوسهل نوبختی (متوفی ۹۲۳م) بنیانگذاران علم کلام شیعه دوازده امامی هستند[۲۵] او از معتزله و از مترجمان آثار فلسفی در دارالحکمه بود[۲۶]
شیخ مفید (۹۴۸–۱۰۲۲م) (۳۳۶–۴۱۳ق) و شاگردش سید مرتضی علمالهدی (۳۵۵ق / ۹۶۵ م – ۴۳۶ق / ۱۰۴۴ م) به تدوین نظریات کلامی جهت توجیه ضرورت وجود امام زنده در شرایط غیبت پرداختند.[۲۷]
چگونگی ارتباط امام با شیعیان در دوران غیبت
[ویرایش]شیعیان دوازده امامی عقیده دارند که شرایط بحرانی که امامان شیعه در زمان عباسیان با آن روبه رو شدند، ایشان را واداشت تا ابزار جدیدی را برای ارتباطات با شیعیان و اعضای جامعه خود جستجو کنند. متون شیعه امامیه حاکی از آن است که جعفر صادق نخستین امامی است که نظام زیرزمینی ارتباطات (التنظیم- السری) را در جامعه خود به کار گرفت[۲۸] در زمان حسن عسکری نیز او از طریق وکلای خود با شیعیان در ارتباط بود.
نواب اربعه
[ویرایش]شیعیان دوازده امامی عقیده دارند در این مدت چهار نفر نائب خاص محمد بن الحسن بودهاند و شیعیان از طریق آنها با امام در ارتباط بوده سؤال میکرده و وجوهات شرعی(خمس) را پرداخت مینمودند.[۲۹][۳۰]
عثمان ابن سعید (متوفی ۲۶۷ ق -۸۸۰میلادی) بلافاصله پس از مرگ حسن عسکری در سال ۲۶۰ (۸۷۴ میلادی)[۳۱] ادعا کرد که حسن عسکری پسری خردسال به نام محمد دارد که به دلیل تهدید عباسیان به جانش مخفی است و او به نمایندگی از فرزند امام یازدهم منصوب شدهاست. وی بین ۵ تا ۷ سال (تا ۸۷۹میلادی یا ۸۸۱ میلادی) نایب بود.[۳۲]
محمد بن عثمان (متوفی ۳۰۵ق -۹۲۰م) بعد از مرگ پدرش عثمان مدعی شد که نامه تسلیتی از امام غایب دریافت کرده و به نیابت امام دوازدهم شیعیان منصوب شدهاست. وی حدود چهل سال تا زمان مرگ (۳۰۵ق -۹۲۰م) در این مسند باقی ماند.[۳۳][۳۴][۳۵]
حسین ابن روح نوبختی (فوت ۳۲۶ ق -۹۳۷ م) به سفارش محمد ابن عثمان پس از مرگ جانشین او شد. و تا ۲۰ سال (تا ۳۲۶ ق -۹۳۷ میلادی) در این مسند باقی ماند. وی از خانواده نوبختی بود و با ابوسهل نوبختی ارتباط داشت که در تبیین کلام دوازده امامی نقش مهمی دارد.[۳۶]
علی ابن محمد سمری (فوت ۳۲۹ ق -۹۴۱ م) پس از مرگ حسین ابن روح جانشین او شد و سه سال نیابت کرد.[۳۷] وی شش روز قبل از مرگ نامه ای از امام غایب دریافت کرد که مرگ او را پیشبینی کرده و اعلام کرده بود به غیبت کبری میرود تا زمانی که خداوند به او اجازه بازگشت بدهد. وی حدود ۳ سال نایب بود.[۳۸]
پیدایش علم کلام شیعه دوازده امامی
[ویرایش]ابوسهل نوبختی (متوفی ۹۲۳م) در نیابت امام غایب به محمد بن عثمان کمک میکرد و بخاطر ارتباطاتی که در دربار عباسی داشت به ترویج مذهب اثنی عشری کمک کرد.[۳۹]
حسن ابن موسی نوبختی (متوفی ۹۲۰م) بهمراه عموی خود ابوسهل نوبختی بنیانگذاران علم کلام شیعی هستند[۴۰] او از معتزله و از مترجمان آثار فلسفی در دارالحکمه بود[۴۱]
وکالت این افراد عام و مطلق بودهاست. در شهرهای مختلف افراد دیگری نیز بودهاند که وکالت امام را بر عهده داشتهاند که برخی معتقدند این وکالت بدون واسطهٔ نواب خاص بودهاست.[۴۲] احمد بن حمزة بن الیسع،[۴۳] محمد بن ابراهیم بن مهزیار،[۴۴] محمد بن صالح[۴۵] و ابومحمد وجنائی[۴۶] را میتوان نام برد.
منبعشناسی
[ویرایش]به نوشته جاسم حسین احادیث مربوط به پنهانزیستی محمد بن الحسن را بسیاری از گروههای شیعه گردآوری کردهاند. پیش از سال ۲۶۰ ه. /۸۷۴ م. در آثار سه مذهب واقفیه، زیدیه جارودیه و امامیه موجود است.
واقفیه
[ویرایش]ابراهیم بن صالح انماطی از اصحاب محمد باقر کتابی به نام «الغیبه» نوشت. علی بن حسین طائی طاطاری و حسن بن محمد بن سماعه هر یک کتابی به نام «کتاب الغیبه» نوشتند و موسی کاظم را به عنوان امام غائب معرفی کردند.
زیدیه جارودیه
[ویرایش]ابوسعید عباد بن یعقوب رواجینی عصفری (و. ۲۵۰ ه. /۸۶۴ م). در کتابی به نام «ابوسعید عصفری» احادیثی در خصوص غیبت، ائمه دوازدهگانه و ختم ائمه به دوازده میآورد بی آنکه نام آنها را برشمرد.
امامیان قبل از غیبت صغری
[ویرایش]علی بن مهزیار اهوازی (وکیل نقی و تقی) (مرگ حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ ق)، دو کتاب به نامهای «کتاب الملاحم» و «کتاب القائم» نوشت که هر دو دربارهٔ غیبت امام و قیام او با شمشیر مطالبی دارد. حسن بن محبوب سراد (م. ۲۲۴ ه. / ۸۳۸ م). کتاب «المشیخه» را در موضوع غیبت مینویسد. فضل بن شاذان نیسابوری (۲۶۰ ه. / ۸۷۳ م). کتاب «الغیبه» نوشت که ظاهراً مطالب آن از کتاب «المشیخه» نقل شدهاست. وی که دو ماه پیش از حسن عسکری میمیرد، امام دوازدهم را قائم میداند.[۴۷][۴۸] به نوشته پوناوالا منابع پیش از دوران موسوم به غیبت کبرا بسیار پراکنده و ناکافیاند و مشکلی که پژوهشگران در هنگام بررسی این منابع با آن مواجه میشوند، میزان تاریخی بودن این منابع است.[۱۱]
امامیان دوران غیبت صغری (۲۶۰–۳۲۹ ه. /۸۷۴–۹۴۱ م)
[ویرایش]در دوره غیبت صغرا فقهدانان و مبلغان بر اساس کتب پیشین و فعالیتهای نواب نوشتهاند که در کتب تاریخی این دوره یافت نمیشود. ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (م. ۲۸۶ ه. /۸۹۹ م). که مدعی نیابت امام دوازدهم بود کتابی در موضوع غیبت نوشت. عبدالله بن جعفر حمیری (م. بعد از ۲۹۳ ه. / ۹۰۵ م). که خود کارگزار نقی و حسن عسکری و نواب اول و دوم بود کتاب «الغیبه و الحیره» را نوشت. ابن بابویه (پدر شیخ صدوق) (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م). کتاب «الامامه و التبصره من الحیره» و کلینی (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م). بخش عمدهای از کتاب حجت اصول کافی را به غیبت اختصاص داد.[۴۹][۵۰]
امامیان بعد از غیبت صغری (۳۲۹ ه. /۹۴۱ م ببعد)
[ویرایش]از آغاز غیبت کبرا چندین اثر برای تبیین نهانزیستی و علت طولانی شدن آن نگاشته شد. به گفته جاسم حسین پنج اثر در این زمان نگاشته شد که اساس عقاید بعدی اثنی عشری دربارهٔ غیبت را تشکیل میدهد.
۱- الغیبه نعمانی توسط ابوعبدالله محمد بن جعفر نعمانی (م. ۳۶۰ ق). با استفاده از آثار یادشده بدون توجه به اعتقادات نویسندگان آن آثار تدوین شدهاست.
۲- کمالالدین و تمامالنعمة توسط شیخ صدوق (۳۰۶ تا ۳۸۱ ه.ق / ۹۲۳ تا ۹۹۱ م) که بر اساس اصول اربعمائه گردآوری شدهاست و با توجه به جایگاه پدرش، علی بن بابویه، اطلاعاتی از دوران وکلا و ارتباط مخفی آنها با امام غایب ارائه میدهد.
۳- «الفصول العشرة فی الغیبة» توسط شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق / ۱۰۲۲ م). نوشته شد و اطلاعات تاریخی در مورد دوران غیبت و پانزده دیدگاه فرقههای امامیه و از میان رفتن همه آنها جز اثنی عشریه بیان میکند. وی در کتاب الارشاد به سبک کلینی و نعمانی به نقل احادیث و توجیه طولانی شدن عمر محمد بن الحسن میپردازد.
۴- «مسئلة وجیزة فی الغیبة» توسط سید مرتضی (۳۵۵–۴۳۶ ه.ق /۱۰۴۴–۱۰۴۵ م) این اثر و کتاب دیگری با نام «البرهان علی صحة طول عمر الامام الزمان» تألیف محمد بن علی کراجکی (م. ۴۴۹ ق. / ۱۰۵۷ م). فاقد اطلاعات تاریخی هستند.
۵-الغیبة نوشته شیخ طوسی (۳۸۵–۴۶۰ ق. / ۱۰۶۷ م) بر مبنای کتاب «الاخبار الوکالة الاربعة» نوشته احمد بن نوح بصری اطلاعات تاریخی معتبری از فعالیتهای مخفی سفرا ارائه میدهد و به شیوه حدیثی و عقلی اثبات میکند امام دوازدهم همان محمد بن الحسن است که باید در غیبت به سر برد و سایر ادعاها در خصوص غیبت دیگر افراد نظیر علی بن ابیطالب، محمد بن حنفیه و موسی کاظم مردود است. این کتاب مأخذ اصلی نویسندگان بعدی اثنی عشری و بخصوص بحار الانوار محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷–۱۱۱۰ ق). بودهاست.[۵۱][۵۲]
منابع غیر شیعه
[ویرایش]به نوشته جاسم حسین منابع غیرشیعه بر کتاب «المسترشد» اثر ابوالقاسم بلخی معتزلی (م. حدود ۳۰۱ ق. / ۹۱۳ م) اتکا دارند که معتقد است حسن عسکری بی وارث از دنیا رفت و ظاهراً اطلاعات خود در خصوص دستهبندی شیعه پس از سال ۲۶۰ را ازحسن ابن موسی نوبختی (متوفی ۹۲۰م) گرفتهاست. این کتاب مبنای اطلاعات المغنی اثر عبدالجبار معتزلی (م. ۴۱۵ ق. / ۱۰۲۴ م) و ابوالحسن اشعری (م. ۳۲۴ ق. / ۹۳۵ م) قرار گرفت و کتاب اشعری مرجع سایر کتابهای اهل سنت نظیر ابن حزم (م. ۴۵۶ ق. / ۱۰۳۷ م). و شهرستانی (م. ۵۴۸ ق. / ۱۱۵۳ م). دربارهٔ دستهبندیهای شیعه بودهاست.[۵۲][۵۳]
محمد بن جریر طبری (۲۲۴–۳۱۰ ق. / ۹۲۲ م). که معاصر دوران غیبت صغرا بود در تاریخ طبری اشارهای به موضوع امام دوازدهم و فعالیتهای شیعیان امامی نمیکند در حالی که به فعالیتهای سایر گروههای شیعه نظیر اسماعیلیه میپردازد و حتی کاربرد حدیث مهدی قائم توسط این گروهها در کسب قدرت را پی میگیرد. جاسم حسین علت ذکر نشدن فعالیتهای امامیه در این کتاب را مخفیانه بودن آن میداند.
مسعودی (حدود ۲۸۳ – ۳۴۶ ق. / ۸۹۶–۹۵۷ م). در مروجالذهب، التنبیه و الاشراف و نیز اثبات و الوصیه که به وی منسوب است به فشارها و سختگیریهای عباسیان علیه امامان شیعه (که منجر به وقوع غیبت شد) میپردازد.
ابن اثیر (۵۵۵–۶۳۰ه.ق / ۱۲۳۲ م) در الکامل فی التاریخ به اختلافات میان وکلای محمد بن الحسن در دوران غیبت و تأثیر غلو در بروز آن میپردازد. به عقیده جاسم حسین ممکن است وی اطلاعات خود را از کتاب «تاریخ الامامیه» اثر یحیی بن ابی طی (م ۶۳۰ ق. / م. ۱۲۳۲) گرفته باشد.[۵۴][۵۵]
نتیجهگیری
[ویرایش]به نوشته ساشادینا بسیار مشکل است که مرزی میان مطالب تاریخی با تذکرهنویسی و مطالب اعتقادی موجود در کتابهای نویسندگان شیعه تعیین کرد زیرا زندگینامهٔ امامان در کتابهای نویسندگان شیعه، آکنده از داستانهایی به سبک تذکرههاییاست که عارفان برای مرشدان و قدیسان خود مینویسند. برای مطالعه دربارهٔ امام دوازده شیعیان باید به منابعی اتکا کرد که نه میتوان آنها را کاملاً تاریخی و نه میتوان کاملاً زندگینامههای مذهبی و تذکرهای دانست. به هر حال این منابع بیشترین کمک را به پژوهشگران در راه درک دورهای میکند که ایدهٔ منجی آخرالزمان را به عقیدهٔ غالب در مذهب شیعه تبدیل کرد.[۵۶]
جستارهای وابسته
[ویرایش]ارجاعات
[ویرایش]- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، دائرةالمعارف فقه مقارن، قم، ایران، ص۱۰۴، شابک: 1-021-533-964
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۵۳۳
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۹ و قمی، مقالات، ص۱۰۲.
- ↑ نک: کلینی، ج1، ص28 و 29.
- ↑ کلینی، ج1، ص330 - 333؛ الارشاد، ص۹۰–۳۸۹ و کمال، ج۱، ص۱۰۱
- ↑ صدوق، کمال الدین، ص۴۳۵، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱–۳۳۰، طوسی، الغیبه، ص۱۴۸ و ۱۵۲.
- ↑ شیخ صدوق. کمالالدین و تمامالنعمة. صص. ۲:۴۳:۴۷۵.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۹–۸۸
- ↑ قمی، مقالات، ص۱۰۳
- ↑ (Tabatabaee 1979، ص. 209)
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ (Poonawala و 2000-2001، ص. 455)
- ↑ (Silverstein 2010، ص. 25)
- ↑ (Modarressi 1993، ص. 77)
- ↑ غیبت، ص۳۳
- ↑ بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن محمد السمری! اعظم الله اجر اخوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین سته ایام، فاجمع أمرک و لا توص الی أحد فیقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور إلا بعد إذن الله (تعالی ذکره) و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً و سیأتی لشیعتی من یدّعی المشاهده، ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذاب مفتری و لاحول و لاقوه بالله العلی العظیم
- ↑ الغیبه، شیخ طوسی، صفحه ۲۴۲–۲۴۳
- ↑ بحار الانوار، جلد ۵۱، صفحهٔ ۳۶۱
- ↑ (Sachedina 1981، ص. 109)
- ↑ (Poonawala و 2000-2001، صص. 455–459)
- ↑ (Kohlberg 1976، ص. 533)
- ↑ (Gleave 2004، ص. 274)
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ (Sachedina 1981، ص. 79)
- ↑ (Sachedina 1981، صص. 83–5)
- ↑ (Sachedina 1981، ص. 83)
- ↑ Endress, G. (1998). "al-Nawbakhti". In Meisami, Julie Scott (ed.). Encyclopedia of Arabic literature. London: Routledge. p. 584. ISBN 0-415-18572-6.
- ↑ Nadīm (al-), Abū al-Faraj Muḥammad ibn Isḥāq (1970). Dodge, Bayard (ed.). The Fihrist of al-Nadim; a Tenth-Century Survey of Muslim Culture. Translated by Bayard Dodge. New York & London: Columbia University Press. ص۴۴۱.
- ↑ (Sachedina 1981، صص. 79–80)
- ↑ جاسم حسین ص۱۳۵
- ↑ طوسی، الغیبه، ص۵۶ و ۱۰۹.
- ↑ شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه آیتالله کمرهای، قم اسوه، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۴۱
- ↑ Modarressi, Hossein (1993). Crisis and Consolidation in the Formative Period of Shi'ite Islam: Abū Ja'far Ibn Qiba Al-Rāzī and His Contribution to Imāmite Shī'ite Thought (PDF). Darwin Press. ISBN 978-0-87850-095-6. ص۷۷.
- ↑ Momen, Moojan (1985). An Introduction to Shi'i Islam. Yale University Press. ISBN 978-0-300-03499-8. ص۱۶۲ و ۱۶۳.
- ↑ Hussain, Jassim M. (1986). Occultation of the Twelfth Imam: A Historical Background. Routledge Kegan & Paul. ISBN 978-0-7103-0158-1. ص۱۰۱.
- ↑ Sachedina, Abdulaziz Abdulhussein (1981). Islamic Messianism: The Idea of Mahdī in Twelver Shīʻism. Suny press. ISBN 978-0-87395-442-6. ص۹۰.
- ↑ آخرین امید، ص ۸۰
- ↑ Sachedina, Abdulaziz Abdulhussein (1981). Islamic Messianism: The Idea of Mahdī in Twelver Shīʻism. Suny press. ISBN 978-0-87395-442-6. ص۹۲.
- ↑ Daftary, Farhad (2013). A History of Shi'i Islam. I.B. Tauris. ISBN 978-0-7556-0866-9. ص۶۶.
- ↑ Momen, Moojan (1985). An Introduction to Shi'i Islam. Yale University Press. ISBN 978-0-300-03499-8. ص۱۶۲ تا ۱۶۴.
- ↑ Sachedina, Abdulaziz Abdulhussein (1981). Islamic Messianism: The Idea of Mahdī in Twelver Shīʻism. Suny press. ISBN 978-0-87395-442-6. ص۹۰.
- ↑ Endress, G. (1998). "al-Nawbakhti". In Meisami, Julie Scott (ed.). Encyclopedia of Arabic literature. London: Routledge. p. 584. ISBN 0-415-18572-6.
- ↑ Nadīm (al-), Abū al-Faraj Muḥammad ibn Isḥāq (1970). Dodge, Bayard (ed.). The Fihrist of al-Nadim; a Tenth-Century Survey of Muslim Culture. Translated by Bayard Dodge. New York & London: Columbia University Press. ص۴۴۱.
- ↑ امین، سیدمحسن، اعیانالشیعة، ج۲، ص۴۸
- ↑ طوسی، الغیبة، ص ۲۵۷ و ۲۵۸.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۸.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ص ۵۲۱.
- ↑ طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۴۴.
- ↑ (حسین 1367، صص. 21–23)
- ↑ Books on the question of the occultation written before 260/874
- ↑ (حسین 1367، صص. 23–24)
- ↑ Books on the question of the occultation written between the years 260-329/8'74-941
- ↑ (حسین 1367، صص. 24–27)
- ↑ ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ Books on the question of the Ghayba written after 329/941
- ↑ (حسین 1367، صص. 27–28)
- ↑ (حسین 1367، صص. 29–30)
- ↑ The Books of General History
- ↑ (Sachedina 1981، صص. 70–71)
منابع
[ویرایش]- Tabatabaei, Mohammad Hussain (1987). "Chapter 2: Messianism and the Mahdi". In Seyyed Hossein Nasr, Hamid Dabashi, Seyyed Vali Reza Nasr (ed.). Expectation of the millennium: Shiʻism in history (به انگلیسی) (2nd ed.). Albany, USA: SUNY Press.
{{cite book}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست ویراستاران (link) - Mohammad Ali Amir-Moezzi (1994). The Divine Guide in Early Shi'ism: The Sources of Esotericism in Islam. SUNY Press. ISBN 978-0-7914-2122-2. Retrieved 22 April 2014.
- Sachedina, Abdulaziz Abdulhussein (1981). Islamic Messianism: The Idea of Mahdī in Twelver Shīʻism. Suny press. ISBN 978-0-87395-442-6.
- شهر آشوب، محمد، مناقب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ق.
- دشتی، محمد، فرهنگ جهاد، «نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه علیهم السلام»، شماره ۴۰، تابستان ۱۳۸۴؛
- رضوانی، علی اصغر، غیبت صغری، از مجموعه کتابهای «سلسله مباحث مهدویت»
- حسینزاده شانه چی، حسن، اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری»
- خورشید مغرب، ص ۴۷.
- طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، دارالذخائر للمطبوعات، قم، بیتا؛
- غلامحسین محرمی (زمستان ۱۳۹۳)، تاریخ تشیع: از آغاز تا پایان غیبت صغری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) (13 مهر، 1389)، شابک ۹۶۴-۵۸۸۳-۵۵-۵
- دکتر پروین دخت اوحدی ائری (عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تهران) (زمستان ۱۳۹۳)، سازمان دینی شیعه امامیه در عصر غیبت صغری، ندای کادح
- سیده معصومه اخلاقی - نعمتالله صفری فروشانی (۱۳۹۳)، حیات اقتصادی امامان از صلح امام حسن تا آغاز غیبت صغری، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی - پژوهشگاه حوزه و دانشگاه