غالیان
غلات («غلوگران»، «افراطگرایان») شاخهای از مسلمانان شیعه اولیه بودند که به دلیل بزرگداشت اغراقآمیز آنها از محمد (حدود ۵۷۰ تا ۶۳۲) و خانواده اش، به ویژه علی بن ابی طالب (حدود ۶۰۰ تا ۶۶۱) و فرزندانش، امامان شیعه توسط سایر مسلمانان شیعه و سنی به این نام شناخته میشدند.[۱]
غلات به طیف گستردهای از فرقههای شیعی که اکنون منقرض شدهاند، اشاره دارد که در کوفه قرن هشتم/نهم میلادی (دوم و سوم هجری) فعال بودند و علیرغم تفاوتها، عقاید مشترکی هم داشتند.[۲] شامل انتساب ذات الهی به ائمه، اعتقاد به این که ارواح میتوانند بین بدنهای انسانی و غیرانسانی (تناسخ) مهاجرت کنند، افسانههای خلقت مثل «سایههای» از پیش موجود و هبوط آنها از عالم بالا بر دنیای مادی و نیز ایدههایی بر تأکید بر پنهانکاری و و خاص طلبی و جدایی طلبی از بیگانگان.[۳]
عقاید غلات گاهی با عقاید گنوسی مقایسه شدهاست،[۴] اما میزان این شباهت نیز مورد تردید قرار گرفتهاست.[۵] برخی از اندیشههای غلات، مانند غیبت و رجعت امام، در گسترش تشیع اثنی عشری مؤثر بودهاند.[۶]
نویسندگان متاخر اسماعیلیه مانند جعفر بن منصور الیمانی (متوفی حدود ۹۵۷) و ابویعقوب سجستانی (متوفی پس از ۹۷۱) متأثر از اندیشههای غلات، عقاید خود را اصلاح کردند. تنها فرقه غلات موجود علویان هستند که از نظر تاریخی به نام «نصیریه» پس از بنیانگذارشان ابن نُصَیر (متوفی پس از ۸۶۸) شناخته میشوند.[۷]
تعداد زیادی از نوشتههای غلات باقی ماندهاند. قبلاً برخی از آثار اسماعیلیان در دسترس محققان بود، مانند اثر منتشر شده در ۱۹۳۶ بنام ام الکتاب، نوشته شده در قرن ۲ تا ۵ هجری)،[۸]و کتاب هفت و العزلیه، نوشته شده در قرن ۲ تا ۵ هجری[۹] و کتاب سیرت منتشر شده در ۱۹۹۵، نوشته شده در حدود ۸۷۴–۹۴۱میلادی.[۱۰]
بین سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۳ متون غلات متعددی که در سنت نصیری-علوی حفظ شدهاند، در مجموعه ای بنام میراث علوی منتشر شدند.[۱۱]
در قرآن غلو نهی شدهاست: «ای پیروان تورات و انجیل در دین خود غلو مکنید و از حد مگذرید، و دربارهٔ خدا جز گفتار راست و حق مگویید»[۱۲]
در مناقب از «ناآگاهی» به عنوان یکی از ریشههای غلو یاد شدهاست. از دنیاخواهی و شهرت طلبی به عنوان انگیزههای پیدایش غالیان نام برده شدهاست. چنانچه برخی غالیان به ائمه جنبه خدایی میدادند تا خودشان را پیامبران آنها معرفی کنند.[۱۳]
در ادیان پیش از اسلام[ویرایش]
اعراب علاوه بر بتپرستی موجوداتی مانند آفتاب و ماه و… را نیز پرستش میکردند در قرآن در سورههای مانند :توبه آیه ۳۰ (و قالت الیهود عزیر ابن الله) و سوره مائده آیات ۱۷ و ۷۲ دربارهٔ عیسی که او را خدا میدانند (لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم) و… نیز اشاره به این مطالب دارد.[۱۴]
پیدایش غالیه در اسلام[ویرایش]
مانند خود اسلام شیعی، منشأ غلات در جنبشهای طرفدار علی در اواخر قرن هفتم نهفتهاست، که برای به قدرت رساندن یکی از فرزندان علی بن ابی طالب علیه بنیامیه (۷۵۰–۶۶۱) جنگیدند. اولین مورد استفاده از اصطلاح غلات در تعدادی از گزارشها در مورد پیروان مختار، رهبر شورش علیه بنی امیه به نمایندگی از پسر علی محمد حنفیه (بخشی از فتنه دوم، ۶۸۰) یافت میشود. ۶۹۲). بر اساس این گزارشها، برخی از پیروان مختار جلسات منظمی را در خانههای زنان مختلف کوفی تشکیل میدادند تا به سخن پیشگویان دربارهٔ وقایع آینده گوش فرا دهند.[۱۵] پیروانی که در این جلسات شرکت میکردند توسط سایر پیروان مختار به عنوان غلات محکوم شدند.[۱۶] فعل عربی غله، «غلو کردن»، «تجاوز از مرزهای مناسب»، در آن زمان برای محکوم کردن فعالیتهای «غیر اسلامی» تصور شده،[۱۷] که ممکن است شامل فالگویی (کاهنهها) باشد، کاربرد وسیعتری داشت است که البته این استفاده به سختی میتواند به این موضوع اشاره داشته باشد، زیرا خود مختار اغلب فالگویی میکرد و به این دلیل مورد احترام همه پیروانش بود.[۱۸] بلکه ممکن است دلیل استفاده از واژه غلات برای این زیر گروه از پیروان مختار بهطور خاص به استفاده قرآنی از کلمه غله مربوط باشد.[۱۹]
در قرآن دو بار در آیه ۴: ۱۷۱ و در ۵: ۷۷ آمدهاست:
۴:۱۷۱. ای اهل کتاب! در دین خود غلو و مبالغه نکنید و در مورد خدا چیزی جز حق نگویید. همانا مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلام او بود که به مریم سپرده بود و روحی از جانب او بود. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و «تثلیث» مگویید و این برای شما بهتر است. خدا تنها خدای واحد است. منزه است از اینکه فرزندی داشته باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و خداوند نگهبان کافی است.
۵:۷۲. آنان که گفتند «به راستی که خداوند همان مسیح بن مریم است، کافر شدند». اما مسیح گفت: ای بنی اسرائیل! خدای من و پروردگارتان را بپرستید.» هر کس برای خدا شریک قرار دهد، خداوند بهشت را برای او حرام کردهاست و پناهگاه او آتش است. و ستمگران یاوری ندارند. ۷۳. آنان که گفتند: «خدا یکی از تثلیث است»، قطعاً کافر شدند، در حالی که معبودی جز خدای یگانه نیست. اگر از آنچه میگویند خودداری نکنند، عذاب دردناکی به آنها خواهد رسید. [...] ۵:۷۵. مسیح بن مریم جز فرستادهای نبود، پیش از او نیز رسولانی از دنیا رفتهاند. و مادرش راستگو بود. هر دو غذا خوردند. بنگر که چگونه آیات را برایشان روشن میکنیم. اما بنگر که چگونه منحرف شدهاند! ۷۶ - بگو آیا غیر از خدا چیزی را میپرستید که هیچ سود و زیانی برای شما ندارد در حالی که خداوند شنوا و داناست؟ ۷۷. بگو ای اهل کتاب! در دین خود از حق غلو نکنید و از هوای قومی پیروی نکنید که پیش از این گمراه شدند و بسیاری را گمراه کردند و از راه راست منحرف شدند.»
«اهل کتاب» در اینجا به مسیحیان اطلاق میشود که به دلیل نسبت دادن مقام الهی به پیامبرشان عیسی مسیح مورد انتقاد قرار میگیرند. او «فرزند» خدا نبود، بلکه «فقط رسولی» بود که مانند همه انسانهای عادی «غذا میخورد».[۲۰] ادعای مسیحیان مبنی بر اینکه «خدا، مسیح پسر مریم است» در ۵:۷۲ و در آیات دیگر به عنوان «کفر» توصیف شدهاست، همانطور که این ادعا که «خدا سومین از سه است» است.[۲۱] مفهوم قرآنی «غلو» در هر دو مورد اشاره به «غلو» کردن دز مقام پیامبر به عنوان ورای انسان است.[۲۲]
به نظر میرسد که پیروان مختار که در خانههای کوفیان جمع میشدند نیز توسط همکارانشان به دلیل مبالغه کردن در مقام علی محکوم شده بودند.[۲۳] پیش از این در کوفه نهضتی به نام سباءیه به نام عبدالله بن سباء یهودی عرب یمنی نوکیش تأسیس شده بود که بر اساس برخی گزارشها اصرار داشت که علی نمردهاست و باز خواهد گشت که از مخالفان خود انتقام بگیرد.[۲۴] کسانی که با او مخالف بودند از آنجا که بقایای سبائیه هنوز در زمان مختار وجود داشت و یکی از زنان کوفی که گروه غلات در خانه او جمع شده بودند از سبائیان بود، احتمالاً این گروه نیز از آن فرقه بودند.[۲۵] پس از مرگ مختار در سال ۶۸۷، جنبش خود او گاه به نام سبائیه نامیده میشد و هنگامی که محمد حنفیه (امامی که جنبش مختار از او حمایت میکرد) نیز در سال ۷۰۰ درگذشت، پیروان او (به نام کیسانیه) مدعی شد که وی غایب شدهاست (غیبه) و قبل از روز قیامت به عنوان مهدی برای برقراری حکومت صالح و عدل باز خواهد گشت.[۲۶]
بنابراین به نظر میرسد که اصطلاح غلات در اولین کاربرد خود به شیعیانی اطلاق میشد که عقیده دوگانه غیبت (غیبه) و رجعت (رجعه) امام را تدریس میکردند.[۲۷] منابع بعدی برخی از عقایدی غلات متأخر مثل الوهیت علی را به همین غلات اولیه نسبت دادند اما شواهدی بر ان وجود ندارد بلکه نیاز به نسبت دادن این عقاید به غلات اولیه احتمالاً از آن ناشی میشود که برخی از ایدههای آنها مثل غیبت و رجعت در شیعه اثنی عشری و شیعه اسماعیلیه به اصول استاندارد آن مذاهب تبدیل شدند.[۲۸] غلات متأخر احتمالاً از این گروههای اولیه سرچشمه میگیرند، و گاهی اوقات میتوان ریشه های ایدههای متأخر را در آنها یافت[۲۹] مانند اعتقاد به تناسخ که به رهبران غلات اولیه مانند هند بنت المتکلفه الناعطیة یا لیلی بنت قمامه مزنی نسبت داده میشود.[۳۰] یکی از تفاوتهای مهم با غلات متاخر نقش زنان است که جلسات غلات اولیه را در خانههای خود سازماندهی میکردند و اغلب به عنوان معلم از شاگردان حمایت میکردند.[۳۱] این در تضاد کامل با عقاید غلات متأخر است که زنان را در سلسله مراتب معنوی خود بین جایگاه حیوانات و مردان قرار میدادند.[۳۲]
در اهل سنت[ویرایش]
از غالیان در ذات در اهل سنت میتوان به «غلات عباسیه» یا «راوندیه» اشاره کرد. از منابع چنین بر میآید که رئیس آنان عبدالله راوندی بود که ابتدا قائل به الوهیت منصور، خلیفه عباسی و نبوت ابومسلم شد. زمانی که منصور ابومسلم را در سال ۱۴۱ ه.ق کشت، شوریدند و منصور دوانیقی به اتهام زندقه، آنان را در آتش سوزانید.
از این فرقه ابومسلمیه که قائل به امامت ابومسلم بود و رزّامیه که قائل به حلول خداوند در ابومسلم بودند و ابوهریریه و هاشمیه منشعب شدند. برخی از فرقه شناسان المقنّع را از شعب رزامیه دانستهاند او ادعای میکرد علم غیب دارد و قادر است مردگان را زنده کند. المقنع در زمان مهدی عباسی بر او شورید و زمانی که در عرصه را بر خود تنگ دید، خود را در آتش افکند. همینطور خرمّیه یا خرمدینان، از پیروان بابک خرمدین را از طرفداران ابومسلم دانستهاند. اهل سنت تمامی این فرق را کافر دانسته و از خود راندهاند.
اما غالیان در صفات بسیارند، که از طرق حدیث یا غیر آن به زیادهروی دربارهٔ شخصیتهای اهل سنت پرداختهاند.
بعنوان مثال عبیدی مالکی در عمدت التحقیق مینویسد:
الم در اول سوره بقره؛ «الف»، ابوبکر «لام»، الله و «میم»، محمد است.
از ابن مسعود دربارهٔ علم عمر چنین نقل میکنند که: علم عمر بر علم عرب فزونی دارد. برخی نیز به جای عرب گفتهاند بر علم اهل زمین فزونی دارد؛ یا کرامات بسیاری را برای عمر نقل میکنند که برای پیامبر نقل نمیکنند و حتی برخی برای معاویه، کراماتی نقل میکنند که برای دیگران نیست، از آنجمله از ابوهریره از قول پیامبر نقل میکنند که «امینها نزد خداوند سه نفرند:من، جبرئیل و معاویه» یا «من شهر علمم و علی درب آن شهر و معاویه حلقه آن درب»
اگرچه میتوان برخی از این روایات را جعلی دانست تا غلو، چنانچه از متن برخی از آنان برمیآید که برآمده از وضعیت سیاسی یا اجتماعی زمان خود بودهاند. اما برخی از علمای شیعه به آنان استناد میکنند، از جمله علامه امینی که بسیاری از آنان را در جلد یازدهم الغدیر جمعآوری نمودهاست که در بعضی از آنان، راویان اهل سنت، نسبتهایی از جمله زنده نمودن مردگان، تکلم به خداوند و «مستجابالدعوه» بودن و صفات غالیانهای را به برخی از اصحاب و حتی دربارهٔ روسای مذاهب چهارگانه نقل میکنند.[۱۴]
در شیعه[ویرایش]
برخی معتقدند تفکر مافوق بشر بودن محمد بن عبدالله بلافاصله پس از درگذشت وی آغاز شد اما بهنظر میآید که غلات در زمان علی بن ابیطالب بهطور آشکار پدید آمدند، آنها صفات فوق بشری و در حد خداوند برای علی ذکر میکردند و برخی نیز وی را خدا میدانستند. اخباری در دست است که در زمان خلافت علی، افرادی او را خدای خواندند و چون حاضر به توبه نشدند، علی دستور داد آنها را در آتش بسوزانند. ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه مینویسد:
اصحاب (معتزلی) ما در کتابهای مقالات خود نقل کردهاند که چون علی آنان را در آتش افکند بانگ برداشتند و خطاب به او گفتند: اکنون برای ما کاملاً روشن شد که تو خود، خدایی زیرا پسر عمویت که او را به رسالت فرستادهای گفت: «با آتش جز خدای آتش، عذاب نمیکند.»
اگر چه برخی از صاحبنظران در این روایات تردید دارند، چراکه حکم سوزاندن برای چنین افرادی در احکام شرعی وارد نشدهاست.[۳۳] اما علی بن ابیطالب در زمان خود، آنان را منع میکرده و در این باره از او نقل شدهاست: «دو گروه دربارهٔ من به راه خطا میروند و هلاک میشوند، دوستداری که در دوستی غلو کند و دشمنی که در بغض و کینه با من افراط کند.»[۳۴]
بسیاری از تواریخ همچون طبری و یعقوبی و همچنین برخی روایات پیدایش غالیان را منسوب به عبدالله بن سبا میدانند و در فرق الشیعه از «سبائیه» نام بردهاند حتی برخی از مخالفان متعصب، شیعه را نیز ساخته و پرداخته وی میدانند. در برخی روایات، وی بدستور علی سوزانده شد و برخی دیگر اخباری نقل میکنند که وی به شفاعت عدهای از جمله عبدالله بن عباس، توبه کرد و عفو شد، بشرط آنکه در کوفه نماند. به مدائن رفت و هنگامی که خبر کشته شدن علی به او رسید گفت: «به خدا سوگند اگر پارههای مغز او را در هفتاد کیسه کوچک برای ما بیاورند باز هم علم خواهیم داشت که او نمردهاست و نخواهند مرد تا آنکه عرب را با چوبدستی خویش به سوی حقیقت براند.» و پس از آن به رواج عقاید خود ادامه داد.
در تواریخ ازجمله تاریخ طبری و کتب مختلف ملل و نحل، عقاید بسیاری را به عبدالله بن سبا نسبت دادهاند که برخی از آنها غالیانهاست و در عین حال برخی دیگر از عقایدی که به او نسبت میدهند، مانند: رجعت، وصایت و امامت علی بن ابیطالب پس از پیامبر و مهدویت از اعتقادات بنیادین شیعهاست.
اما این شخص واقعی باشد یا نباشد، آنچه مسلم است عدهای در زمان علی، با دیدن علم و شجاعت و قدرت علی، وی را از حد خود بالاتر بردهاند و صفات و کراماتی غیرمعمول به او نسبت میدادهاند.[۱۴]
ابن ابیالحدید معتزلی از ریشههای این گزافهگوییها را قدرت فوقالعاده علی ازجمله در جنگ خیبر و خندق، یا برخی اخباری بود که علی از آینده میداد، همچون خبر شکست خوارج و کشته شدن همه جز حدود ۱۰ نفر.
برخی از آن فرق به شبهههای ضعیفی استناد میکردند، از قبیل گفتار عمر دربارهٔ اینکه علی چشم کسی را که در منطقه حرم، کژی در دین پدیدآورده بود برکند. عمر گفت: «چه بگویم در مورد دست خداوند که در حرم خدا چشمی را برکنده است.» و به این گفتار علی که گفتهاست: «به خدا سوگند من در خیبر را با نیروی بدنی خود از جای نکندم بلکه آن را به نیروی خداوندی از جای برکند.» و به این گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله که در روز فتح مکه گفتهاست: «خدایی جز خدای یگانه نیست، وعده خویش را صادقانه برآورد و بنده خویش را یاری داد. خود به تنهایی احزاب را شکست داد»[۳۵] و حال آنکه کسی که احزاب را شکست داد علی بن ابیطالب بود که عمرو بن عبدود پهلوان و سوار کار ایشان را که از خندق گذشته بود کشت و آنان سحرگاه شب بعد گریختند و بدون اینکه جنگی بکنند روی به هزیمت نهادند جز اینکه سوارکارشان کشته شد.[۳۶]
شخصیت عبدالله ابن سیا[ویرایش]
بنظر میآید، بیشتر روایات مربوط به عبدالله بن سبا در تواریخ است و پنج روایتی که در کتب شیعه، بیشتر در بحارالانوار و وسائل الشیعه، نقل شده و نامی از وی و عقاید وی برده، منشأ همه آنها در کتب شیعی از رجال کشی باشد.[۳۷] درحالیکه در کتب اربعه شیعه، این احادیث نقل نشدهاست. همچنین است نظر عدهای از مستشرقین و محققین معاصر سنی و از علمای شیعه از آنجمله سید مرتضی عسکری،[۳۸] که «عبدالله بن سبا» را شخصیتی ساختگی و فرضی میدانند. طه حسین مینویسد: ابن سباء موجودی است که دشمنان شیعه او را ساختند و به شیعه نسبت دادند تا در اصل این مذهب، عنصری یهودی را وارد کنند، زیرا شیعه ادعای حکومت داشت. این شخص را در مذهب خوارج وارد نکردند چون ایشان ادعای خلافت نداشتند.[۱۴] ولی نوبختی در کتاب فرق الشیعه او را و فرقه سبائیه را معرفی میکند[۳۹]
عقاید و مظاهر[ویرایش]
شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد در تعریف غلاة گوید: «غلاة که از متظاهرین به اسلام کسانی هستند که علی و ائمه دین، فرزندان او، را به خدایی و پیغمبری توصیف کردهاند، و آنان را از جهت فضل در دین و دنیا به پایهای ستودهاند که از حد گذشتهاست و طریق افراط پیمودهاند. این گروه در شمار گمراهان و کافرانند، و علی فرمان کشتن آنان را صادر فرمود و ائمه اطهار نیز در حق آنان به کفر و خروج از اسلام حکم کردند و مفوضه عدهای از غلاتاند، و تفاوت آنها با غلات در این است که ائمه را حادث و مخلوق دانسته و گفتهاند خداوند آنان را آفریده و امر خلق را به آنها تفویض کردهاست.» علامه مجلسی مظاهر غلو را در اعتقادات زیر برشمردهاست:
- اعتقاد به الوهیت (خداوندی) پیامبر و امامان.
- پیامبر و امامان شیعه را در معبودیت یا خالقیت و رازقیت شریک خدا بدانند.
- حلول خداوند در آنها یا اتحاد خداوند با آنان.
- اعتقاد به اینکه پیامبر و ائمه، بدون وحی و الهام الهی، از غیب آگاهند.
- اعتقاد به نبوت دربارهٔ ائمه.
- به تناسخ معتقدند.[۴۰]
- معتقدند که با معرفت امامان، دیگر اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست.[۴۱][۴۲][۴۳]
به نوشته رسول جعفریان، شهرت و محبوبیت تدریجی شیعه، عدهای از غالیان را واداشت تا به این جریان نفوذ کنند و آن را از درون نابود نمایند و چهره خارجی ناخوشایندی به آن بدهند یا در چشم نظارهگر بیرونی، شیعه را جریانی بیقید نشان دهند که اهمیتی به فروعات دینی نمیدهند.[۴۴] از جمله این غالیان، بیان بن سمعان بود که این عقیده را ترویج میکرد که شناخت امام از تمام واجبات و روزه و نماز و… کفایت میکند.[۴۵]
برخورد امامان شیعه[ویرایش]
غالیان که خود را مرتبط با ائمه معرفی میکردند، در برابر انکارِ آنها، مدعی میشدند که ائمه برای تقیّه آنها را طرد میکنند.[۴۶] غالیان در دستهبندی فرق و مذاهب، از شیعیان به حساب نمیآیند، اما مذاهب اهل سنت در عمل تفاوت چندانی بین آنها و شیعه قائل نشدند و پیروانشان را از پذیرش احادیث آنها منع میکنند. امامان شیعی با تمام مخالفت شان با اندیشه غلو، نتوانستهاند بهطور کامل از رسوخ آن جلوگیری کنند. نمونه این رسوخ از نظر جعفریان، اندیشهٔ تحریف قرآن است که به شیعه نفوذ کردهاست.[۴۷] همچنین این عقیده که دوستی اهل بیت، شیعیانِ آنها را از انجام عمل صالح بینیاز کردهاست و از آتش جهنم نجات میدهد.[۴۸] به گونه ای که این اندیشههای سهل انگارانه جذابیتی برای برخی شیعیان ایجاد کرد.[۴۹] احادیث بسیاری از امامان در نفی غلو و برخورد با غالیان نقل شده، از آن جمله:
- جعفر صادق: ما از کسانی که گمان کردند ما پروردگاریم، بیزاریم. ما از کسانی که گمان کردند ما پیامبریم، بیزاریم.[۵۰]
- علی بن ابیطالب: از غلو دربارهٔ ما برحذر باشید.[گفتاورد نیازمند منبع]
در فقه[ویرایش]
در فقه شیعه این افراد نجسوگبر اند.
در کتاب تحریرالوسیله آمدهاست:
(به عربی: أما الغالي فإن كان غلوّه مستلزما لإنكار الألوهية أو التوحيد أو النبوة فهو كافر و إلا فلا)
یعنی اگر غالی (غلوکار) غلوش جوری باشد که خدا یا توحید (یگانگی خدا و باورهای همراهش) یا پیامبری را انکار کند، گبر و کافر [و نجس] است. اگرنه نیست.[۵۱]
فرقهها[ویرایش]
غالیان چند فرقه دارند، از جمله:
پانویس[ویرایش]
- ↑ On the ghulāt in general, see (Halm و 2001–2012); (Hodgson و 1960–2007b); (Anthony 2018). On their cosmology and theology, see (Asatryan 2017، صص. 137–161).
- ↑ (Asatryan 2017، ص. 11).
- ↑ (Halm و 2001–2012). On secrecy and dissociation, see (Asatryan 2017، صص. 163–178).
- ↑ See, e.g. , (Tijdens 1977); (Halm 1982).
- ↑ See, e.g. , (Bayhom-Daou 2003); (Asatryan و Burns 2016).
- ↑ (Turner 2006).
- ↑ On Ibn Nusayr, see (Friedman و 2000–2010); (Steigerwald 2010). On Alawism-Nusayrism in general, see (Bar-Asher 2003); (Bar-Asher و Kofsky 2002); (Friedman 2010).
- ↑ (Ivanow 1936). Full Italian translation in (Filippani-Ronconi 1966), partial German translations in Tijdens 1977, (Halm 1981), (Halm 1982).
- ↑ (Tāmir و Khalifé 1960). New editions of the full text were published by (Ghālib 1964) and (Tāmir 2007), and a critical edition of chapter 59 by (Asatryan 2020، صص. 196–198).
- ↑ (Capezzone 1995). New edition by (Ibn ʿAbd al-Jalīl 2005).
- ↑ (Anthony 2018). For the texts, see (Abū Mūsā، al-Shaykh Mūsā و 2006–2013). The first major study to take the newly available texts into account is (Asatryan 2017).
- ↑ یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم و لاتقولوا علی اللّه الا الحق؛ سوره نساء آیه ۱۷۱
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 344.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ نعمتالله صفری فروشانی (۱۳۷۸)، غالیان، انتشارات آستان قدس رضوی
- ↑ (al-Qāḍī 1976، صص. 295–297); (Anthony 2018).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، ص. 297).
- ↑ (Anthony 2018).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، ص. 297).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، صص. 297–299).
- ↑ (Nasr و دیگران، صص. 266–267, 317) (commentaries on 4:171 and 5:75).
- ↑ (Nasr و دیگران، ص. 315) (commentary on 5:72).
- ↑ (Nasr و دیگران، ص. 317) (commentary on 5:77).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، ص. 300); (Anthony 2018). On Abd Allah ibn Saba', see the dedicated study by (Anthony 2012).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، ص. 300); (Anthony 2018). On Abd Allah ibn Saba', see the dedicated study by (Anthony 2012).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، ص. 300); (Anthony 2018).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، صص. 300–301).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، صص. 305, 315).
- ↑ (al-Qāḍī 1976، صص. 305–306, 315–316).
- ↑ (Anthony 2018).
- ↑ (Anthony 2018).
- ↑ (Anthony 2018).
- ↑ (Anthony 2018). E.g. , (Asatryan 2017، ص. 26–27).
- ↑ مکتب در فرایند تکامل؛ ص ۶۰
- ↑ «یهلک فی رجلان: محب غال و مبغض قال»
- ↑ در برخی تواریخ آمدهاست که محمد در روز فتح مکه، بر بلندی (بر در کعبه) ایستاد و (بیاختیار) این جملات را بر زبان آورد: «لاالهالاالله؛ انجز وعده، و نصر عبده، و هزم الاحزاب وحده»
- ↑ ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج. ۳، ترجمهٔ محمود مهدوی دامغانی
- ↑ علامه سید مرتضی عسکری، عبدالله بن سبا
- ↑ ۳ جلد مفصل بنام عبدالله بن سبا و دربارهاش نگاشتهاست.
- ↑ فرق الشیعه نوبختی ص۵۷.
- ↑ دائرةالمعارف شیعه، تناسخ
- ↑ «مدخل غلات در دهخدا». وبگاه Mibosearch. دریافتشده در ۲ خرداد ۱۳۸۷.[پیوند مرده]
- ↑ «غلو و غالیان». پایگاه حوزه. دریافتشده در ۲ خرداد ۱۳۸۷.
- ↑ «غلات از دیدگاه شیخ مفید». پایگاه حوزه. دریافتشده در ۲ خرداد ۱۳۸۷.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 338.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 330.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 339.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 338.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 337.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام، 339.
- ↑ بحار الاَنوار، ج۲۵، ص۲۹۷، حدیث۶۰
- ↑ موسوی خمینی، سید روحالله. «کتاب الطهارة». تحریر الوسیلة (به عربی). ج. الأول. قم: مؤسسهٔ مطبوعات دارالعلم. صص. ۱۱۸ و ۱۱۹. از پارامتر ناشناخته
|جداکننده=
صرفنظر شد (کمک)
- جعفریان، رسول (۱۳۸۱). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام. قم: انصاریان.
منابع[ویرایش]
- نعمتالله صفری فروشانی (۱۳۷۸)، غالیان، انتشارات آستان قدس رضوی
- پژوهشی در باب غلات: نگاهی به کتاب الغنوصیة فی الاسلام
- مقاله علمی پژوهشی: خدا یا ناخدا؛ نگاهی به احادیث – نَزِّلُونا عَن الرُّبُوبِیّه[پیوند مرده]
- علامه سید مرتضی عسکری، عبدالله بن سبا
- "ḠOLĀT – Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). 2001-12-15. Retrieved 2018-06-22.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)