بهائیان ایرانی
شخصیتهای اصلی | |
نوشتهها | |
کتابشناسی بهاءالله - آثار و گفتار عبدالبهاء | |
آموزهها | |
مؤسسات | |
بیتالعدل اعظم | |
تاریخچه | |
بهائیان ایرانی | |
شخصیتهای برجسته | |
بیشتر | |
نشانهها |
بخشی از مجموعهٔ مقالههای |
دین در ایران |
---|
مذاهب |
مرتبط |
دیگر |
کتابها |
جدول |
در این نوشتار، به سرشناسان و کنشگران دین بهائیت یعنی بهائیانِ اهل هنر (خوانندگی، موسیقی، بازیگری، عکاسی، معماری)، ادبیات (شعر، نویسندگی، داستان، رمان، فیلمنامه، طنز، ترجمه)، فلسفه، علم، پیشگامی، بنیانگذاری، کارآفرینی و اقتصاد، دین، عرفان، سیاست، نظامیگری و نیز مجتهدان و مبلغان اسلامگرای بهائیشده، بهائیان دینناباورشده و همچنین، بهائیانِ کشتهشده توسط نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخته شدهاست.
بر اثر تحریک فقیهان اسلامی، بابیان و بهائیان کشته میشدند.[۱] بهائیان در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز از حقوق شهروندی و انسانی، محروم بوده و سرکوب و کشته میشوند.[۲][۳][۴][۵]
پیشینه
[ویرایش]در دورهٔ قاجار، دین بابیت با تلاش سید علیمحمد باب و نیز دین بهائیت به کوشش میرزا حسینعلی نوری مازندرانی ملقب به بهاءالله پدید آمد.[۶]
بهائیان در دورهٔ قاجاریه
[ویرایش]در دوران قاجار، فساد و عقبماندگی فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و نیز هرج و مرج و دخالت کشورهای بیگانه، وجود داشت.[۷] این آشفتگیها وضعیت زندگی بهائیان (و بابیان) را بدتر کرده و باعث تجاوز به حقوق و پایمال شدن داراییهای آنان از سوی حکومت قاجاریه میشد.[۸]
بر اثر تحریک ملاها و فقیهان اسلامی، زندگی بهائیان (مانند بابیان)، بسیار تلخ و ناگوار شده و به دردناکترین شیوهها کشته میشدند و خانوادههایشان نابود میشد.[۱]
در دورهٔ قاجاریه، برخی از زرتشتیان و یهودیان[۹] و مسلمانان، از جمله، شماری از فقیهان و مبلغان اسلامی، بابی شده و البته بسیاریشان بعدها بهائی شدند.
آمار کشتار بابیان (و بهائیان)
[ویرایش]دربارهٔ شمار بابیانِ قتلعام شده، عدد دقیقی در دست نیست؛ یکی از پژوهشهای متأخر، این عدد را کمی بیش از «۳٫۰۰۰ (سه هزار)» نفر، برآورد کردهاست که بیشترشان در درگیریهای قلعه شیخ طبرسی، نیریز و زنجان، کشته شدند. تعداد، احتمالاً از این مقدار، بیشتر است، به ویژه به دلیل اینکه نامها و مسئلهٔ اعدام بابیانی که در سال ۱۸۵۲ کشته شدند، در جایی ثبت نشدهاست. بیشترِ کشتهشدگان، مرد بودند؛ البته به فهرست کشتهشدگانِ مورد نظر، آن دسته از زنان، کودکان و سالمندانی که از سختی و گرسنگی، درگذشتند نیز باید افزود. در منابع بهائی، عدد کشتهشدگان را کم و بیش، «۲۰٫۰۰۰ (بیست هزار)» تن، اعلام شدهاست.[۱۰][۱۱] برخی از افراد قتلعام شدهٔ پیشگفته، بهائی بودند.
جدا شدن بهائیان از بابیان (ازلیان)
[ویرایش]پس از تیرباران سید علیمحمد شیرازی («باب») در سال ۱۸۵۰، پیروانش که به «بابی»، مشهور بودند، بر پایهٔ گفتهٔ باب در کتاب بیان در پی یافتن موعود آیین بابی با عنوان منیظهرهالله بودند.[۱۲] در سال ۱۸۶۳ بهاءالله، برادر بزرگتر میرزا یحیی نوری، خود را منیظهرهالله (موعود کتاب بیان) معرفی کرد؛[۱۳] بیشتر بابیان به او باورمند شده و بهائی نامیده شدند؛[۱۴] با این حال، گروه اندکی که به پیروی از میرزا یحیی نوری (معروف به صبح ازل) بابی ماندند، و ازلی نام گرفتند. ازلیان با پنهان کردن هویت دینی خود، عملاً در جامعهٔ اسلامی حل شدند.[۱۵]
بهائی
[ویرایش]بهائیان در دورهٔ پهلوی
[ویرایش]بهائیان در دورهٔ جمهوری اسلامی
[ویرایش]«یک بهائی، پر از اضطراب، دارد زندگی میکند. هیچ بهائی نمیتواند فکر کند که حتی برای متوفیانش سنگ قبرِ درست و حسابی بگذارد؛ تمام اماکن مقدسی که برای بهائیان وجود داشته، با خاک، یکسان شده. اموال بهائیان، غصب میشود به عنوان بیتالمال؛ در سالهای اولیهٔ انقلاب، ۲۰۰ نفر بهائی، تنها به خاطر بهائی بودن، کشته شدند. در سال[های] اخیر، دوباره، بهائیها را زندانی میکنند».
شبنم طلوعی[۱۶]
حقوق انسانی بهائیانِ حتی کودک[۱۷] در حکومت جمهوری اسلامی، به گونهٔ سازماندهیشده،[۱۸] نقض میشود.[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] سرکوب اقلیتهای دینی (زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و بهائیان…) در ایران، باعث کاهش بسیار شدید پیروان آنها در ایران شدهاست.[۲۳]
بهائیان کشته شده توسط جمهوری اسلامی ایران
[ویرایش]بهائیان در دوره حکومت جمهوری اسلامی از حقوق شهروندی و انسانی، محروم بوده و سرکوب و کشته میشوند.[۲][۳][۴][۵] آنها معمولاً به دو شیوه کشته میشوند، یا به حکم دادگاه انقلاب یا به دست مأموران حکومتی بدون صدور حکم دادگاه.[۲۴]
فهرست نامهای برخی بهائیان کشتهشده
[ویرایش]- اختر ثابت؛ خانه و مغازهٔ خانوادهاش و نیز خانهها و مغازههای بهائیانی دیگر، به دستور مجتهدی به نام سید عبدالحسین دستغیب، امام جمعه و نمایندهٔ ولی فقیه، در شیراز چپاول و آتش زده شد. او و خانوادهاش همانند بیش از پانصد بهائی دیگر در شیراز بیخانمان و آواره شدند. وی به همراه بیش از ۴۰ (چهل) بهائی دیگر، به دست برخی از مأموران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر و بازجویی و شکنجه شد و سرانجام به همراه ۹ زن بهائی دیگر حلقآویز شد.[۲۵]
- مونا محمودنژاد؛ نوجوانی ۱۷ ساله[۲۶] وی متولد ۱۹ شهریور ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ سپتامبر ۱۹۶۵ است. او در ۱۶ سالگی دستگیر شد و در زمان اعدام ۱۷ سال داشت.[۲۷][۲۸][۲۹] که در ژوئن ۱۹۸۳ (خرداد ۱۳۶۲)، به همراه ۹ تن از دختران و زنان بهائی به دار آویخته شد. اتهام آنها تدریس در کلاسهای درس اخلاق کودکان بهائی (معادل مدرسه یکشنبهها در غرب) بود. زنان بهائیِ مذکور، در معرض فشارهای جسمی و روانی شدید قرار گرفتند تا اعتقاد دینی خود را انکار کنند؛ ولی چنین نکردند و اعدام شدند.[۳۰][۳۱]
- نورانیه یارشاطر؛ به دست گروهی، به گونه دلخراش کشته شد.[۲۵]
- سیروس روشنی اسکویی؛ پزشک، متخصص بیهوشی، که در سال ۱۳۶۰ به همراه ۷ نفر از اعضای محفل ایران تیرباران شد.[۲۵][۳۲][۳۳]
- ژینوس نعمت محمودی؛ (ویژگیهایش در بخش فلسفه و علم این مقاله یادآوری شد) او یک سال پس از اعدام همسرش، هوشنگ محمودی، اعدام شد.[۲۵][۳۴]
- علیمراد داوودی؛ نویسنده بیش از ۹۰ نوشتار، نخستین فارغالتحصیل دکتری فلسفه در ایران، استاد فلسفه در دانشگاه تهران، نویسنده، پژوهشگر و مترجم آثاری همچون: عقل در حکمت مشاء، دربارهٔ نفس، فلسفه در دورهٔ انتشار فرهنگ یونانی و دورهٔ رومی، روح فلسفه در قرون وسطی[۳۵] و نیز یکی از کشتهشدگان در جریان قتلهای زنجیرهای ایران.[۲۵][۳۶][۳۶][۳۷][۳۸]
- سیمین صابری که به همراه ۱۶ بهائی (مرد، زن و دختر نوجوان) دیگر، پس از شکنجه و به دلیل بهائی بودن، توسط جمهوری اسلامی ایران به دار آویخته شد.[۲۵][۳۹][۴۰]
- اعضای نخستین محفل روحانی ملی بهائیان ایران، پس از انقلاب ۱۳۵۷، که به همراه اعضای دیگر محفل روحانی ایران یعنی عبدالحسین تسلیمی،[۴۱] هوشنگ محمودی، ابراهیم رحمانی، حسین نجی، منوچهر قائم مقامی، عطاالله مقربی، یوسف قدیمی، بهیه نادری و کامبیز صادقزاده و نیز دو تن از معاونان مشاورهٔ قارهای یعنی یوسف عباسیان و حشمتالله روحانی نیز برای همیشه ناپدید شد.[۳۳]
- کامران صمیمی؛ یکی از اعضای دومین محفل روحانی ملی بهائیان ایران (پس از انقلاب ۱۳۵۷) که به همراه اعضای دیگر محفل یعنی ژینوس نعمت محمودی، محمود مجذوب، جلال عزیزی، مهدی امین، عزتالله فروهی بروجنی، سیروس روشنی اسکویی و قدرتالله روحانی، در دی ۱۳۶۰ تیرباران شد.[۳۳]
- فرید بهمردی؛ یکی از اعضای سومین محفل روحانی ملی بهائیان ایران (پس از انقلاب ۱۳۵۷) که به همراه اعضای دیگر محفل یعنی جهانگیر هدایتی، شاپور مرکزی، فرهاد اصدقی، اردشیر اختری و امیرحسن نادری، اعدام شد.[۴۲]
- بازداشت و اعدام اعضای محفل روحانی بهائیان تهران؛[۴۳]
- بازداشت و اعدام اعضای محفل روحانی بهائیان تبریز؛[۴۴]
- بازداشت و اعدام اعضای محفل روحانی بهائیان همدان؛[۴۵]
- بازداشت و اعدام اعضای محفل روحانی بهائیان قزوین؛[۴۶]
- بازداشت و اعدام اعضای محفل روحانی بهائیان یزد؛[۴۷]
- خسرو مهندسی؛ مترجم، نویسنده و دارای گواهینامهٔ دکتری در رشتهٔ فلسفه و علوم تربیتی که به همراه فتحالله فردوسی، اسکندر عزیزی، کوروش طلایی، شیوا محمودی (اسداللهزاده) و شیدرخ امیرکیا (بقا)، به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- فرهنگ امیری، ۶۳ ساله، یکی از قربانیان نفرتپراکنی بر ضد بهائیان بود که در سال ۱۳۹۵ در یزد، به دست دو تن، کشته شد.[۴۸][۴۹] قاتلان اعتراف کردند که به دلیل سخنان روحانیانی که بهائیان را ضداسلام، معرفی میکردند به انجام قتل، ترغیب شده بودند. قاتلان بعدها آزاد شدند.[۵۰]
- پرویز فیروزی؛ دارای گواهینامهٔ دکتری در پزشکی که به همراه ۸ تن دیگر، به دلیل خودداری از رویگردانی از دین بهائیت، توسط حکومت جمهوری اسلامی تیرباران شد.[۲۵]
- مسیح فرهنگی؛ دارای گواهینامهٔ دکتری در پزشکی که به همراه بدیعالله فرید، یدالله پوستچی و ورقا تبیانیان، به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- فیروز نعیمی؛ دارای گواهینامهٔ دکتری در پزشکی که به همراه چند تن دیگر به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- اسماعیل زهتاب؛ دارای گواهینامه دکتری در دندانپزشکی که به همراه سه تن دیگر، به دلیل باور به دین بهائیت، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- محمود مجذوب؛ دارای گواهینامه دکتری در رشتهٔ حقوق که به همراه هفت تن دیگر، به دلیل باور به دین بهائی، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- مسرور دخیلی؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی که به همراه هشت تن دیگر، به دلیل خودداری از رویگردانی از دین بهائی، توسط حکومت جمهوری اسلامی تیرباران شد.[۲۵]
- منوچهر حکیم معروف به پروفسور حکیم؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی و دارای نشان لژیون دونور از فرانسه بود که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ترور و کشته شد.[۲۵]
- روحالله تعلیم؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی؛[۲۵]
- کامبیز صادقزاده؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی؛[۲۵]
- حشمتالله روحانی؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی؛[۲۵]
- قدرتالله روحانی؛ دارای گواهینامه دکتری که پس از انقلاب ۱۳۵۷، به همراه هفت تن دیگر به دلیل بهائی بودن، اعدام شد.[۲۵]
- بهرام افنان؛ یکی از خویشاوندان محمدتقی افنان یزدی «وکیل الدوله» و سید علیمحمد باب و نیز نوهٔ دختری میرزا اشرف عندلیب لاهیجانی)؛ دارای گواهینامه دکتری پزشکی و متخصص قلب و عروق که پس از مدتی زندانی و شکنجه شدن، به دلیل رویگردان نشدن از دین بهائی و عدم بازگشت به اسلام، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- یوسف عباسیان؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی که به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- عزتالله فروهی بروجنی؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی که به دلیل بهائی بودن، به دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بازداشت شده و به همراه هشت بهائی دیگر کشته شد.[۲۵]
- حسین نجی؛ فرزند یکی از مجتهدان و نیز دارای گواهینامه دکتری در پزشکی؛[۲۵]
- ناصر وفایی؛ دارای گواهینامه دکتری در پزشکی؛[۲۵]
- مهدی انوری؛ دارای گواهینامه دکتری در داروسازی؛[۲۵]
- ضیاءالله احراری؛ دارای گواهینامه دکتری در داروسازی؛[۲۵]
- بزرگ علویان؛ دارای گواهینامه مهندسی در رشته برق و مکانیک؛[۲۵]
- فیروز پُردل؛ دارای گواهینامه کارشناسی ارشد مهندسی در رشته مکانیک که به دلیل باور به کیش بهائیت، در زندان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حلقآویز شد.[۲۵]
- جهانگیر هدایتی؛ دارای گواهینامه کارشناسی ارشد در رشته مهندسی راه و ساختمان که سرانجام به همراه پنج بهائی دیگر، اعدام شد.[۲۵]
- کوروش طلایی؛ دارای گواهینامه مهندسی که به همراه پنج تن دیگر، به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- منوچهر فرزانه مؤید (فرزند شیخ حسن فرزانه مؤید)؛ دارای گواهینامه مهندسی که به همراه سه تن دیگر، به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- فرهاد اصدقی؛ دارای گواهینامه دکتری در رشته پزشکی که سرانجام به همراه پنج بهائی دیگر، اعدام شد.[۲۵]
- حبیبالله اوجی؛ شاعری که از سوی برخی از اسلامگرایان، آسیب جانی و مالی… دید و سرانجام پس از انقلاب ۱۳۵۷ به دلیل بهائی بودن اعدام شد.[۲۵]
- (سپهبد) حسین رستگار نامدار؛ نظامی؛[۲۵]
- (تیمسار) عطاءالله مقربی، از خویشاوندان زینالعابدین نجفآبادی، معروف به «زینالمقربین»؛ نظامی؛[۲۵]
- (سرهنگ) حسین وحدتحق؛ نظامی و دارای گواهینامه مهندسی که به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- (سرهنگ) سرّالله وحدتنظامی؛ نظامیای که به دلیل بهائی بودن، پس از دهها ماه زندان و شکنجه، سرانجام به دلیل بهائی بودن، اعدام شد[۲۵]
- بهیه نادری؛[۲۵] نخستین زن بهائی است که توسط رژیم جمهوری اسلامی ربوده و اعدام شد. از محاکمه، اعدام، و محل دفن او هیچ اطلاعی در دست نیست. در ۳۰ مرداد ۱۳۵۹، گروهی افراد مسلح به محل تشکیل شورای مدیریت جامعهٔ بهائی ایران به نام «محفل روحانی ملی» در منزل یکی از بهائیان تهران حمله کردند. مأموران بهیه نادری(۶۲) و ۸ عضو دیگر این شورا، که از جانب بهائیان برای اداره امور جامعهٔ بهائی انتخاب شده بودند، با دو بهائی دیگر حاضر در جلسه را بازداشت و به مکان نامشخصی انتقال دادند. با وجود پیگیری های طولانی خانواده های این یازده بهائی بازداشت شده، تا امروز (۱۴۰۲خ)، پس از ۴۲ سال ناپدید شدن این کسان، از سرنوشت بهیه نادری و دیگران به عنوان کشته شدگان در زندان های جمهوری اسلامی یاد می شود.[۵۱]
- اشراقیه فروهر؛ پس از انقلاب ۱۳۵۷، وی و همسرش یعنی محمود فروهر را از خانه بیرون کشیدند و خانه و داراییهایشان را مصادره کردند. آن دو پس از چند ماه زندانی بودن و شکنجه شدن، به دلیل رویگردان نشدن از دین بهائیت و بازگشت به اسلام، تیرباران شد.[۲۵]
- ایران رحیمپور (خرمایی)؛[۲۵] ایران به اتهام پیروی از آئین بهائی در زندان دزفول اعدام شد. اودر هنگام دستگیری باردار بود و فرزندش را در زندان به دنیا آورد. این مادر و نوزاد به مدت شش ماه در یک سلول انفرادی در زندان دزفول با هم دیگر به سر بردند تا آن که یک روز مأموران نوزاد شش ماهه را از آغوش مادر جدا کردند. این آخرین دیدار ایران رحیم پور با فرزندش بود. بازجویان تنها شرط برای بازگرداندن فرزند را انکار او از آئین بهائی و مسلمان شدن ایران دانسته بودند. از سرنوشت کودک اطلاعی در دست نیست.[۵۲]
- جلالیه مشتعل اسکویی؛[۲۵] ششمین زن بهائی اعدام شده در دوران حکومت اسلامی است. او آذر ۱۳۶۰ در ارومیه دستگیر و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ در سن ۶۱ سالگی به اتهام اعتقادات دینی تیرباران شد. جلالیه، معلم قدیمی و سرشناس مدرسه در ارومیه بود. جلالیه بارها تحت شکنجه و تازیانه شلاق قرار گرفت تا از دین خود برگردد و آزاد شود ولی او هیچ گاه نپذیرفت. «هما میر افشار» شاعرهٔ مشهور ایرانی که چهارماه با جلالیه هم سلول بود، از این زن بهائی به عنوان زنی با شهامت، شیردل، و شیرزن یاد می کند.[۵۳]
- عزت جانمی (اشراقی)؛ که به همراه همسرش یعنی عنایتالله اشراقی و نیز یکی از فرزندانش به نام رؤیا اشراقی (دانشجوی رشته دامپزشکی که پیشتر، به دلیل بهائی بودنش از دانشگاه، اخراج شده بود، به دلیل باور به کیش بهائیت، در زندان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حلقآویز شد.[۲۵]
- زرین مقیمی ابیانه؛ دانشآموخته رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران؛[۲۵] یکی از ۱۰ زن بهائی بود که همزمان در شیراز به دار آویخته شدند.[۵۳]
- مهشید نیرومند؛ که به همراه ۹ زن دیگر، به دلیل بهائی بودن، توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دار آویخته شد.[۲۵][۵۴]
- طاهره ارجمندی (سیاوشی)؛ پرستار نمونه، نویسنده و دانشآموخته رشته جامعهشناسی که به همراه ۹ زن دیگر، به دلیل بهائی بودن، توسط نظام جمهوری اسلامی ایران، در میدان چوگان شیراز حلقآویز شد.[۲۵]
- نصرت یلدایی؛ خانه دار، که به همراه ۹ زن دیگر، به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی، در یکی از میدانهای شهر شیراز، حلقآویز شد.[۲۵]
سوزانده شدن برخی از بهائیان
[ویرایش]در راستای بهائیستیزی، برخی از بهائیان شهمیرزاد سمنان، در اوایل انقلاب ۱۳۵۷ سوزانده شدند.[۵۵]
آمار کشتار بهائیان در دورهٔ جمهوری اسلامی
[ویرایش]از تاریخ ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ م) تا مرداد ۱۳۸۴ (۲۰۰۵)، بیش از ۲۲۰ (دویست و بیست) بهائی توسط حکومت جمهوری اسلامی کشته شدهاند.[۵۶]
- سال ۱۳۵۷: ۱۰ تن؛
- سال ۱۳۵۸: ۸ تن؛
- از بهمن ۱۳۵۸ تا خرداد ۱۳۶۰: ۳۵ تن؛
- از خرداد ۱۳۶۰ تا مهر ۱۳۶۰: ۳۹ تن؛
- از مهر ۱۳۶۰ تا مرداد ۱۳۶۷: ۱۲۰ تن؛
- از مرداد ۱۳۶۷ تا مرداد ۱۳۶۸: ۳ تن؛
- از مرداد ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴: ۵ تن…[۵۶]
آمار بهائیان جهان
[ویرایش]شمار پیروان دین بهائیت در جهان، بیش از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر، برآورد شدهاست.[۵۷] بر پایهٔ آمارِ سالِ ۲۰۱۰ دانشنامه بریتانیکا، دین بهائیت از جهت پراکندگی در کشورهای جهان، پس از مسیحیت، در جایگاه دوم، جای دارد.[۵۸]
آمار بهائیان ایران
[ویرایش]شمار بهاییان ایران در آمارهای رسمی حدود ۳۰۰ هزار تن برآورد میشود.[۵۹]
برخی از بهائیان سرشناس و کنشگر ایرانی
[ویرایش]هنر
[ویرایش]- میرزا عبدالله فراهانی بنیانگذار موسیقیِ دستگاهی، معروف به «ردیف میرزا عبدالله»[۳۵][۶۰][۶۱]
- عهدیه بدیعی خوانندهٔ سرشناس دورهٔ پهلوی[۳۵]
- فریدون فروغی آهنگساز، نوازنده و خواننده[۳۵]
- میرزا محمدحسین مشکینقلم اصفهانی («میر عماد» ثانی)؛ خوشنویس، ادیب، نقاش، شاعر،[۶۲] عارف، و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۳][۶۴][۶۴][۶۵][۶۶]
- فرح عافیتپور بازیگر و خوانندهٔ اپرا[۳۵]
- هوشمند عقیلی خواننده[۳۵]
- ضیا آتابای (روشن)؛ خواننده و پایهگذار تلویزیون ملی ایران (آمریکا)؛[۶۷]
- گلوریا روحانی خوانندهٔ آوازهای محلی[۳۵]
- میرزا ابراهیم خان عکاسباشی (فرزند صنیعالسلطنه)؛ نخستین فیلمبردار ایران[۳۵][۶۸]
- جهانگیر مصور رحمانی از پیشگامان عکاسی، چاپ، کلیشه و گراورسازی[۳۵]
- رحمتالله بدیعی ویولونیست، بازنویس ردیف ویولن ابوالحسن صبا، استاد هنرستان عالی موسیقی، نوازندهٔ ارکستر سمفونیک هلند[۳۵]
- علیمحمد خادم میثاق رهبر ارکستر هنرستان موسیقی ملی، نوازندهٔ ارکستر سمفونیک تهران، آهنگساز و خالق سرودهای «نیکنامی» و «کوشش»[۳۵]
- امینالله آندره حسین در ۱۳ بهمن ۱۲۸۳شمسی (۲ فوریه ۱۹۰۵) در یک خانوادهٔ بهائی در شهر سمرقند به دنیا آمد. پدرش «احمدآقا حسین اُف» از بهائیان سرشناس عشق آباد بود و نسب آذری داشت. مادر امین الله، «حوریه»، از بهائیان سبزوار بود. خانواده مادرش بر اثر آزار و اذیت های مذهبی ایران را ترک و ساکن عشق آباد شده بودند. امین الله اولین فرزند از چهار فرزند این ازدواج بود. امین الله همزمان با تحصیل علم طب در کنسرواتوار اشتوتگارت و بعدها در توبینگن و برلین به تحصیل موسیقی پرداخت. پیانو را نزد «آرتور اشنابل» و آهنگسازی را نزد «دبلیو کلات» خواند. به گفتهٔ پسرش، روبر حسین، امین الله از ۱۹۳۴-۱۹۳۷ در کنسرواتوار اشتوتگارت و برلین بوده است.[۶۹] امین الله آفرینندهٔ سمفونیهای «پرسپولیس» و «آریا»[۳۵] و یکی از نامدارترین هنرمندان ایرانی در زمینهٔ موسیقی کلاسیک است.[۷۰]
- بیژن خادم میثاق دارندهٔ نشان صلیب علوم و هنرهای اتریش، بنیانگذار جشنوارهٔ بینالمللی موسیقی مجلسی الگرو ویوو در اتریش[۳۵][۷۱]
- فرزانه تأییدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون[۷۲]
- شبنم طلوعی داستاننویس، نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر؛[۷۳][۷۴][۷۵][۷۶][۷۷]
- ایرج دوستدار از نخستین صداپیشگان و مدیران دوبلاژ، دوبلور جان وین، باد اسپنسر، ادی کنستانتین و چارلتون هستون[۳۵]
- کاووس دوستدار؛ دوبلور صدای آلن دلون، مونتگومری کلیفت، عمر شریف، تونی کرتیس، آنتونی پرکینز و اینوکنتی اسمکتونفسکی؛[۳۵]
- فرشید رمزی تهیهکنندهٔ شوهای تلویزیونی «چشمک» و «رنگارنگ»، سرپرست گروه فیلمبرداری جشنهای ۲۵۰۰ سالهٔ شاهنشاهی ایران و مراسم پنجاهمین سالگرد سلطنت پهلوی[۳۵]
- عباس عطار عکاس و رئیس دورهای آژانس مَگنوم[۳۵]
- هوشنگ سیحون «پدر معماری مدرن ایران»، رئیس دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، معمار آرامگاههای برخی از بزرگان ایران (همچون: آرامگاه خیام، آرامگاه فردوسی، آرامگاه کمالالملک، آرامگاه نادرشاه، آرامگاه بوعلیسینا، پسیان)[۳۵][۷۸] طراح، نقاش، تندیسساز، رئیس پیشین پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران و نیز برندهٔ جایزه بیتا در سال ۲۰۱۲ است. پدربزرگش، «میرزا عبدالله فراهانی»، بنیانگذار موسیقی سنتی معروف به «پدر موسیقی سنتی ایرانی» بود. هوشنگ سیحون، از زمان فارغالتحصیلی تا پایان عمر، جوایز هنری معماری و نقاشی بسیاری دریافت کرد. هنگامی که در سال ۱۳۴۱ به ریاست دانشکدهٔ هنرهای زیبا و معماری دانشگاه تهران منصوب شد، بلافاصله دست به بازسازی اساسی دانشکده زد. سیحون اصول خاصی را در طرحهای معماری خود رعایت میکرد. بناهایی که او ساخت به عنوان بخشی از تاریخ معماری مدرن و تلفیق آن با معماری سنتی بهشمار میروند. از ویژگیهای مهم کار سیحون توجهی بود که او به صفات و مهارتهای شخصیتی که بنا را برای او طراحی میکرد مینمود. برای نمونه، در ساختن آرامگاه «خیام» سیحون تلفیقی از معماری سنتی و مدرن استفاده کرد و سعی نمود از ابعاد شخصیتی اخترشناس، ریاضیدان و ادیب بودن خیام در طراحی این بنا استفاده کند. این «مرد آثار ماندگار» با خلق بناهایی ماندگار از بزرگان این مرز و بوم، خدمتی بزرگ به اعتلای فرهنگ و معماری ایران کرد. سیحون در کنار معماری، به نقاشی از مناظر و روستاهای ایران میپرداخت. آثار هنری او به کرّات در ایران و اطراف جهان در معرض دید هنردوستان قرار گرفتهاست. از جمله در یک نمایشگاه سهنفری به اتفاق «سالوادور دالی» و «پابلو پیکاسو» آثارش را در دانشگاه ماساچوست آمریکا عرضه کرد. از ابتکارات و نوآوریهای شایان توجه هوشنگ سیحون آنکه توانست هنر و صنعت نمدمالی را احیا کند و آن را با هنر مدرن در هم آمیزد. تحت حکومت جمهوری اسلامی، هوشنگ سیحون مانند سایر بهائیان از حقوق اجتماعی محروم شد و اجازهٔ کار و تدریس در ایران نداشت. او در پاسخ به پرسش یکی از شاگردانش میگوید: «افتخار میکنم که ایرانی هستم و افتخار میکنم که در موقع تولد، ایران عزیز به من این امکان را دادهاست که پایم را روی خاک مقدسش بگذارم. هیچ گلهای از هیچکس ندارم و میدانم بیمهریها قطعاً از روی عدم آگاهی نسبت به درون و ضمیر من بودهاست. تمام تحولات فرهنگی و هنری و اجتماعی کشورم دقیقاً مورد توجهام میباشند. کوچکترین تصرف، کوچکترین ناملایمتی، کوچکترین خرابی نسبت به آثار ایران آنچنان تأثیر نامطلوبی در قلبم میگذارد که قادر به بیان آن نیستم.».[۷۹]
- حسین امانت معمار موزه و برج شهیاد (آزادی) و دانشگاه آریامهر (صنعتی شریف)[۳۵][۸۰]
- کیومرث ایزدی استاد معماری و شهرسازی دانشکدهٔ هنرهای زیبا، مدیر ادارهٔ شهرسازی سازمان مسکن[۳۵]
- حشمت سنجری رهبر ارکستر سمفونیک تهران در دورهٔ پهلوی
- داریوش معانی؛ استاد شهرسازی دانشگاههای ملی و تهران، یکی از مدیران پروژههای مهرشهر، شهرک غرب و واوان[۳۵]
- سیامک حریری؛ معمار؛
- فریبرز صهبا؛ معمار.
- مهران روحانی موسیقیدان و آهنگساز. فارغالتحصیل دکترای آهنگسازی از کالج سلطنتی موسیقی لندن است و آثارش در کشورهای مختلف به اجرا درآمده است.
- سهیل پارسا؛ کارگردان سرشناس تئاتر کانادا: یکی از سرشناسترین هنرمندان ایرانی در تئاتر کانادا به شمار میرود. موفقیتهای پارسا در عرصه تئاتر او را به یک چهره جهانی تئاتر تبدیل کرده است. پارسا چهار دفعه به عنوان کارگردان برتر و دو بار برای نمایش برتر برنده جایزه «دورا» شد. جایزه دورا مهمترین جایزه هنرهای نمایشی در تورنتو است که هر ساله به برترینهای عرصه رقص، تئاتر و اپرا اهدا میشود. همچنین او در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ در بین نامزدهای نهایی جایزه «سیمیونوویچ»، (بالاترین جایزه کانادا) قرار گرفت. سهیل پارسا از معدود کارگردان کانادایی است که دو بار موفق به راهیابی در فهرست نهایی جایزه سیمیونوویچ شده است. در سال ۲۰۱۳، پارسا مدال سلطنتی ملکه «الیزابت دوم» را به دلیل «مشارکتش به عنوان یک هنرمند تئاتر در کانادا» دریافت کرد. در سال ۲۰۱۵، جایزه بهترین کارگردانی از جوایز منتقدان تئاتر تورنتو به سهیل پارسا برای کارگردانی «عروسی خون»، اثر «لورکا» به او اهدا شد. نشریه NOW این تئاتر را به عنوان یکی از برترین تئاترهای دهه انتخاب کرد. در سال ۲۰۲۱ جایزه «باربارا همیلتون» به سهیل پارسا اهدا شد. این جایزه به برترین هنرمند تئاتر کانادا داده میشود که به عنوان سفیر هنر کانادا شناخته میشود.[۸۱]
- امید جلیلی - (زادهٔ ۸ مهر ۱۳۴۴) بازیگر سینما و تأتر و کمدین ایرانی - بریتانیایی است. امید از پدر و مادری ایرانی و بهائی در چلسی لندن در انگلستان به دنیا آمد و خود بهایی است. او پس از تحصیل در مدرسه هلند پارک در لندن، در شهر کولرین ایرلند شمالی و در دانشگاه اولستر به تحصیل زبان انگلیسی و تئاتر پرداخت.[۸۲][۸۳][۸۴][۸۵]
ادبیات
[ویرایش]- حسن فؤادی بشرویی؛ یکی از بنیانگذاران «زبانشناسی نوین ایران»[۳۵][۸۶]
- روحی ارباب؛ مترجم زبان و ادبیات روسی، از جمله آثاری از ماکسیم گورکی، آنتون چخوف و الکسی تولستوی است.[۳۵] او در سال ۱۲۹۳ در شهر عشقآباد روسیه به دنیا آمد. در دانشکدهٔ الکترونیک لنینگراد تحصیل کرد. با تأسیس حکومت بلشویکی مجبور شد به تنهایی به ایران برود. کارمند وزارت دارایی بود که در سال ۱۳۲۸ با اخذ لیسانس حقوق قضایی در دفتر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. در دانشگاه تهران به تدریس زبان و ادبیات روسی پرداخت. فعالیت خود را بهعنوان یک مترجم حرفهای آغاز کرد. روحی ارباب معتقد بود کودکان سرمایههای مملکت هستند و میتوان آنها را از راه مطالعه و کتاب تربیت کرد و ایرانی زیبا ساخت. او از نخستین مترجمان کتاب کودک در ایران بهشمار میرود. برای اولین بار، داستانهای لیتوانی، روسی، قهرمانان یونان باستان، یک دلبر و هزار دلبر (داستانی در مورد آداب و رسوم در هند) و افسانههای ملل مشرقزمین، رُمان «بیخانمان» اثر «هکتور مالو»، کتاب مجموعهای از داستانهای «هانس کریستیان اندرسن» که اولین نوبت در سال ۱۳۳۴ به چاپ رسید. جوجهاردک زشت و ده داستان طلایی از دیگر کتابهای اندرسن، نخستین ترجمهٔ آثار «شارل پرو»، داستانسرای قرن هفدهم فرانسه، مانند پسر کاکلی، پوستین و بلبل است. کتابهای طلایی که هر جلدش به موتسارت، گالیله، نیوتن، واگنر، بتهوون، باخ و پاستور، اختصاص داشت به نوجوانان و جوانان ایران معرفی شدند. روحی ارباب پس از چندین سال تدریس در دانشکده به دلیل بهائی بودن اخراج شد. و فرصت بیشتری برای ترجمهٔ آثار پیدا کرد. او با ترجمه و انتشار کتاب «داستانهای برگزیده» از «آلفونس دوده»، برای اولین بار ایرانیان را با این نویسندهٔ شهیر فرانسوی آشنا کرد. ترجمهٔ کتاب «تاریخ ایران باستان» اثر ایرانشناس معروف روسی، دیاکونوف، و «ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی» اثر شرقشناس مشهور، «محمد داندامایف» از جمله آثار ارزنده در زمینهٔ ایرانشناسی بودند که با استقبال پژوهشگران و استادان دانشگاه روبهرو شده و بارها تجدید چاپ شدند. مطالعهٔ مستمر و آشنایی روحی ارباب با ادبیات روسیه، وی را برآن داشت که کتاب تاریخی «پتر کبیر» اثر «آلکسی تولستوی»، «بودا و چند داستان دیگر» اثر «لئو تولستوی»، «واسکا سرخه» اثر «ماکسیم گورکی» و «منتخبی از داستانها و نمایشنامههای چخوف» را از زبان روسی به فارسی ترجمه کند. به دعوت دانشگاه معتبر هاروارد روحی ارباب راهی آمریکا شد اما پس از یک سال به شوق زندگی در وطن به ایران بازگشت. در ایران، او به دعوت وزارت آب و برق به عنوان مترجم در مذاکرات ایران و شوروی، به سرزمینی که برادر و پدرش را در خود مدفون داشت قدم گذارد. آثار روحی ارباب به دفعات از سوی ناشران مختلف بدون اطلاع و اجازهٔ خانوادهاش در ایران به چاپ رسیدهاست. او از بهائیان سرشناس پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود و اعتقادات بهائی او موجب سلب حق مولّف از او شدهاست. او در سال ۱۳۵۴ بر اثر بیماری قلبی در سن ۶۱ سالگی در تهران درگذشت.[۸۷]
- جهانگیر دری؛ استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی مسکو، مترجم پانزده مجموعه از آثار نویسندگان ایرانی به زبان روسی[۳۵]
- فروغ ارباب؛ نویسنده و مترجم در زمینهٔ ادبیات کودک؛[۳۵]
- ابوتراب سهراب؛ مترجم (آثاری از نیچه، مارتین بوبر، والتر کافمن و توماس مان)؛[۳۵]
- شمیم بهار؛[۸۸] داستاننویس، منتقد ادبی و سینمایی،[۳۵] استاد دانشگاه
- منوچهر انور؛ یکی از شناسانندگان تئاتر جهان به ایرانیان از راه ترجمهٔ برخی از آثار هنری؛
- کامران صمیمی؛ استاد زبان انگلیسی و مترجم.[۳۳]
شعر
[ویرایش]- میرزا نعمتالله بیضایی آرانی (متخلّص به «ذکایی»؛ برادر ادیب بیضایی آرانی، پدر بهرام بیضایی و پدربزرگ نیلوفر بیضایی)؛ شاعر، حقوقدان، تذکرهنویس (نویسندهٔ کتاب چهار جلدی «تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی») و پایهگذار انجمن ادبی تهران[۳۵]
- میرزا علیمحمد ادیب بیضایی آرانی (کاشانی؛ برادر ذکایی بیضایی آرانی)؛ شاعر[۸۹] و نویسنده[۳۵]
- حسین پرتو بیضایی آرانی (فرزند ادیب بیضایی آرانی و پسر عموی بهرام بیضایی)؛ شاعر و یکی از پایهگذاران انجمن ادبی در دورهٔ پهلوی[۹۰]
- میرزا محمدحسن ضیایی آرانی (از خاندان محمدعلی «شیخ العلما» ی آرانی)؛ شاعر؛[۹۱]
- میرزا محمد سدهی اصفهانی (نعیم اصفهانی، «میرزا نعیم»)؛ شاعر؛[۹۲][۹۳]
- اسماعیل سدهی اصفهانی («سینا»؛ برادر محمود «نیّر» سدهی اصفهانی و شیرینجهان بیگم «فانیه» سدهی اصفهانی)؛ شاعر؛[۹۴]
- محمود سدهی اصفهانی («نیّر»؛ برادر اسماعیل سدهی اصفهانی «سینا» و شیرینجهان بیگم «فانیه» سدهی اصفهانی)؛ شاعر[۹۴][۹۵]
- شیرینجهان بیگم سدهی اصفهانی («فانیه»؛ برادر اسماعیل «سینا» ی سدهی اصفهانی و محمود «نیّر» سدهی اصفهانی)؛ شاعر؛[۹۶]
- صدرالدین درخشان اصفهانی؛ شاعر؛[۹۷]
- محمدعلی سلمانی اصفهانی؛ شاعری[۹۸] که به دلیل بابی شدن و رویگردانی از اسلام، مانند برخی از همکیشان خود، شکنجه شده و گوش و بینیاش بریده میشود. وی بعدها بهائی میشود.[۹۹]
- میرزا عبدالکریم خان حکیم سیمای اصفهانی پدربزرگ عصمت «طائر» تهرانی؛ شاعر، حکیم[۱۰۰]
- عصمت («طائر») تهرانی نوهٔ دختری میرزا عبدالکریم خان حکیم سیمای اصفهانی؛ شاعر؛[۱۰۱]
- میرزا عبدالوهاب گلشن (اردکانی) اصفهانی؛ شاعر؛[۱۰۲]
- عبدالحسین («نداف») اصفهانی؛ شاعر؛[۱۰۳]
- میرزا حسن («ادیب») طالقانی (ادیبالعلمای طالقانی)؛ شاعر[۱۰۴] و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۴][۱۰۵][۱۰۶]
- مهدی جهان کاشانی («مرشد نسّاج»)؛ شاعر و صوفی؛[۱۰۷]
- احمد واعظ («خاوری») کاشانی با لقب های «لسان الاسلام»، «فخر الواعظین» شناخته شده و شاعر.[۱۰۸]
- میرزا علیاشرف «عندلیب» لاهیجانی؛ شاعر [۱۰۹]
- میرزا نورعلی خان شیبانی («نصرتالملک شیبانی»، «آذر کاشانی»؛ فرزند شاعر عارف، فتحالله خان شیبانی کاشانی)؛ شاعر و صوفی؛[۱۱۰]
- اسدالله («حیرت») قمی؛[۱۱۱] شاعر، و صوفی[۱۱۲]
- ابوالقاسم («بیضا»ی) قمی یزدی؛ شاعر و خوشنویس؛[۱۱۳]
- میرزا علیمحمد ورقا یزدی (فرزند ملا مهدی یزدی، پدر میرزا ولیالله خان ورقا و روحالله ورقا و نیز پدربزرگ علیمحمد ورقا (ایادی امرالله))؛ شاعر، طبیب، خطیب،[۱۱۴] عارف[۱۱۵] و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)[۱۱۶] که در جریان یک قتلعام دینی-سیاسی، به همراه فرزند ۱۲ سالهاش سلاخی شد.
- محمد طاهر («اشراق») قندهاری یزدی؛ شاعر و صوفی[۱۱۷]
- علیاکبر (بنّای) یزدی؛ شاعر و معمار؛[۱۱۸]
- علی فاضل یزدی با تخلّص «رونق»، شاعر.[۱۱۹]
- محمدرضا «انوار» محمدآبادی یزدی؛ شاعر و خوشنویسی[۱۲۰] که کشته شد.
- میرزا محمدحسین («طائر») محمدآبادی یزدی (برادرزادهٔ محمدرضا («انوار») محمدآبادی یزدی)؛ شاعر؛[۱۲۱]
- روحالله ورقا یزدی (نوهٔ ملا مهدی یزدی، فرزند میرزا علیمحمد ورقا یزدی و برادر میرزا ولیالله خان ورقا)؛ شاعر؛[۱۱۵] که به همراه پدرش سلاخی شد.
- بیبی سکینه، «طیر» یزدی؛ شاعر؛[۱۲۲]
- نوشیروان قاسمآبادی یزدی، «نوش قاسمآبادی»؛ فرزند مبلغی زرتشتی به نام گشتاسب سروش؛ شاعری زرتشتی که بعدها بهائی شد.[۱۲۳]
- محمد «ناطق» اردستانی کاشانی (برادر میرزا محمدعلی ناطق «شایق» اردستانی)؛ شاعر و یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۱۲۴]
- میرزا محمدعلی ناطق («شایق») اردستانی (برادر محمد ناطق اردستانی کاشانی)؛ شاعر؛[۱۲۵]
- محمداسماعیل عارف کاشانی، مشهور به «ذبیح» و ملقب به «انیس»؛ برادر میرزا جانی کاشانی یکی از سران نویسنده و کشتهشدهٔ جنبش بابیه، و شاعر؛[۱۲۶]
- میرزا ماشاءالله «لقایی» کاشانی؛ شاعر؛[۱۲۷]
- محمدابراهیم مسگر کاشانی (متخلص به «منصور»)؛ شاعری که بابی شده و سپس بهائی گشت.[۱۲۸]
- میرزا محمدباقر، «بصار»، رشتی (برادر لیلا بهشتی رشتی و پدر فروغ بصاری بابلی)؛ شاعر؛[۱۲۹]
- لیلا رشتی (لیلا بهشتی؛ خواهر میرزا محمدباقر «بصار» رشتی و عمهٔ فروغ بصاری بابلی؛ شاعری[۱۳۰] که فرزند شاعر و جوانش، میرزا جلال[۱۳۱] به دلیل بهائی بودن کشته شد.
- فروغ بصاری بابلی فرزند میرزا محمدباقر «بصار» رشتی؛ شاعر[۱۳۱] و نیز دارای گواهینامهٔ دکتری پزشکی از دارالفنون؛[۱۳۲]
- طلعت بصاری؛ شاعر،[۱۳۱] نویسنده، استاد ادبیات فارسی (دارای گواهینامهٔ دکتری)، معاون دانشگاه گندیشاپور اهواز، نخستین زن معاون دانشگاه در ایران[۳۵] پژوهشگر دربارهٔ شاهنامه، از پیشگامان جنبش زنان ایران
- محمد «فاضل» قائنی، «نبیل اکبر»، نویسنده،[۱۳۳] شاعر،[۱۳۴] حکیم (یکی از شاگردان ملا هادی سبزواری)، مجتهد (دارای گواهینامهٔ اجتهاد از مرتضی انصاری)، یکی از مبلغان پیشین دین اسلام و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۴][۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷]
- ملا محمد زرندی (نبیل زرندی، «نبیل اعظم»؛ پدر میرزا منیر قزوینی[۱۳۸])؛ تاریخنگار، شاعر،[۱۳۹] و نیز از حواریون حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۱۴۰][۱۴۱][۱۴۲][۱۴۳]
- میرزا منیر قزوینی فرزند محمد زرندی (نبیل اعظم)؛ نویسنده[۱۴۴] و شاعر؛[۱۴۵])
- یونس افروخته قزوینی؛ شاعر؛[۱۴۶]
- میرزا محمد باقر قزوینی، متخلص به «مسعود» و معروف به «درویش مسعود» شاعر و صوفی؛[۱۴۷]
- محمد «مصور» قزوینی؛ شاعر؛[۱۴۸]
- عبدالحمید اشراق خاوری؛ شاعر،[۱۴۹] نویسنده و پژوهشگر؛[۶۴][۱۵۰]
- مهدی «شارق» بروجنی؛ نویسنده و شاعر؛[۱۵۱]
- یزدانبخش «یزدان» بروجنی؛ شاعر؛[۱۵۲]
- ابوالحسن میرزا، «حیرت» تهرانی، «شیخالرئیس قاجار»؛ فرزند محمد تقی میرزا «حسامالسلطنه» شاعر[۱۵۳] و نویسنده؛[۶۴]
- میرزا عزیزالله مصباح تهرانی؛ شاعر[۱۵۴] و آشنا با زبانهای فارسی، فرانسوی و عربی. وی نخست، بابی شد؛ ولی سرانجام، بهائی گشت.[۱۵۵]
- نعمتالله ورتا تهرانی؛ شاعر،[۱۵۶] دانشمند و فیلسوفی که در فلسفهٔ اسلامی جزو شاگردان میرزا محمدباقر «قوام الحکما» ی لاهیجی و میرزا ابوالحسن جلوه اصفهانی بوده و در فلسفهٔ اروپایی و علوم سیاسی، یکی از شاگردان داوود خان همدانی بود. مدتی نیز نزد عبدالرحیم اصفهانی، نوهٔ محمدحسین حائری اصفهانی «صاحب فصول» درس، فرا گرفتهاست.[۱۵۷]
- غلامرضا روحانی تهرانی (متخلص به «اجنه»؛ فرزند میرزا شکرالله خان روحانی)؛ شاعر[۱۵۸] و نیز طنزپرداز در نشریههایی همچون: «نسیم شمال» و «توفیق»[۳۵]
- میرزا شکرالله خان روحانی («آزادی»؛ پدر غلامرضا روحانی تهرانی)؛ شاعر و صوفی؛[۱۵۹]
- ابراهیم آذر منیر تبریزی؛ شاعر؛[۱۶۰]
- میرزا محمدعلی «ضیا» ی تبریزی؛ شاعری که بابی شد؛ ولی بعدها بهائی گشت.[۱۶۱]
- میرزا احمد راضی تبریزی؛ شاعر و نیز به گونهٔ کامل، آشنا با زبان فرانسوی و انگلیسی؛[۱۶۲]
- میرزا اسماعیل «مشکات» تبریزی؛ شاعر؛[۱۶۳]
- مهدی قوام همدانی، فرزند محمد رضا-مجتهد-همدانی و پسرعمهٔ حسین رضوی، معروف به غبار همدانی، و شاعر؛[۱۶۴]
- آقابزرگ آزرده فیروزی؛ شاعر؛[۱۶۵]
- میرزا موسی ادیب اهری؛ شاعر؛[۱۶۶]
- کاظم («زارع») نصرآبادی؛ شاعر، که یکی از فرزندانش را به دلیل بهائی بودن، مسموم میکنند.[۱۶۷]
- بهجت بمبئی؛ شاعر؛[۱۶۸]
- میرزا عبدالحسین «شکوهی» شیرازی؛ شاعر؛[۱۶۹]
- عباسعلی بینش شیرازی؛ شاعر؛[۱۷۰]
- محمدابراهیم فاضل شیرازی[۶۴] (حکیم شیرازی)؛ شاعر، حکیم، و عارف.[۱۷۱]
- عبدالله «فاضل» زرقانی شیرازی «بکا»، متخلص به «واعظ»؛ شاعر،[۱۷۲] حکیم، خوشنویس و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۱۷۳]
- محمود زرقانی؛ شاعر؛[۱۷۴]
- میرزا محمدتقی («فصیح الملک») شیرازی متخلص به «شوریده»؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۱۷۵]
- طوبی شیرازی؛ شاعر؛[۱۷۶]
- سیفالله حقسرشت («اختر» شیرازی)؛ شاعر؛[۱۷۷]
- بهیه نیریزی (همسر فاضل قصرالدشتی شیرازی)؛ شاعر؛[۱۷۸]
- محمدهاشم فاضل قصرالدشتی شیرازی (متخلص به «مستقیم» و معروف به «شیخ آقا»؛ همسر بهیه نیریزی)؛ شاعر،[۱۷۹] آشنا با علوم غریبه، مدرس دانش حساب و نجوم و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۱۸۰]
- ابوالحسن («اشرف») شیخالاسلام نیریزی، متخلص به «شهاب»؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۱۸۱]
- احمدعلی («فانی») نیریزی؛ آموزگار، شاعر، خوشنویس؛[۱۸۲]
- میرزا اکبر صبیحی («مشتاق») نیریزی؛ شاعر؛[۱۸۳]
- رمضان بقایی تیلکی مازندرانی؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۱۸۴]
- فرجالله جلالی کرمانشاهی؛ شاعر؛[۱۸۵]
- خدیجه کاشیه؛ شاعر؛[۱۸۶]
- (بیبی) امسلمه «روحانیه» بشرویه؛ شاعر؛[۱۸۷]
- میرزا علیاکبر «روحانی» رفسنجانی؛ شاعر[۱۸۸] و یکی از مبلغان دین بهائیت؛[۱۸۹]
- علی روحانی رفسنجانی («ایطا»؛ شاعر؛[۱۹۰]
- محمد ابراهیم («ثابت») رفسنجانی؛ شاعر؛[۱۹۱]
- میرزا عباس خان طاهری رفسنجانی؛ شاعر؛[۱۹۲]
- (بیبی) فاطمه درویشه (طاهری) رفسنجانی؛ شاعر؛[۱۹۳]
- شمسی رضوانی؛ شاعر؛[۱۹۴]
- علیاکبر سالکی رفسنجانی، «سالک»؛ شاعر؛[۱۹۵]
- میرزا عطاءالله حکیم آبادهای («سراجالحکما»، متخلص به «عطا»؛ پدر بدیعالله آگاه آبادهای و محمدحسین آگاه «حکمت» آبادهای)؛ طبیب، شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۱۹۶]
- محمد حسین آگاه («حکمت» آبادهای، «دکتر خان»؛ فرزند میرزا عطاءالله حکیم آبادهای «سراجالحکما» و برادر بدیعالله آگاه آبادهای)؛ شاعر و دارای گواهینامهٔ دکتری پزشکی (شاگرد میرزا محمدباقر حکیمباشی «ظل السلطان» و نیز دانشآموختهٔ دارالفنون)؛[۱۹۷]
- بدیعالله آگاه آبادهای (فرزند میرزا عطاءالله حکیم آبادهای «سراج الحکما» و برادر محمدحسین آگاه «حکمت» آبادهای)؛ شاعر؛[۱۹۸]
- میرزا احمد انصاری «تسکین» آبادهای؛ شاگرد حبیبالله مجتهد کاشانی؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۱۹۹]
- میرزا عباس («قابل») آبادهای؛ شاعر؛[۲۰۰]
- بهیه صفایی آبادهای؛ شاعر؛[۲۰۱]
- میرزا جعفر («خازن») بختیاری؛ شاعر؛[۲۰۲]
- درویش صدق علی؛ شاعر و صوفی؛[۲۰۳]
- محمدحسن («روشن») جهرمی (درویش روشنعلی)؛ شاعر و صوفی؛[۲۰۴]
- عبدالحسین («سلسبیل») بروجردی؛ شاعر، آشنا با علوم غریبه و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۲۰۵]
- مهدی عراقی گلپایگانی (فرزند ابوالقاسم، یکی از امامان پیشین جمعه اصفهان)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۲۰۶]
- مهدی («تاشی») صُغاوی؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۲۰۷]
- میرزا علیاکبر («سیار») استخری؛ شاعر؛[۲۰۸]
- صبوری اراکی؛ شاعر؛[۲۰۹]
- شمسجهان قاجار متخلص به «فتنه» و از سوی بهاءالله، ملقب شده به «ورقة الرضوان»؛ نوهٔ پسری فتحعلیشاه قاجار)؛ شاعر؛[۲۱۰]
- میرزا محمدرضا فلاح آرانی «اربابمیرزا»، شاعر؛[۲۱۱]
- گوهرتاج سیرجانی؛ شاعر؛[۲۱۲]
- محمدمهدی میرزا لسان الادب؛ شاعر و شاهزاده قاجاری و به گونهٔ کامل، آشنا با زبانهای فارسی، فرانسوی و عربی؛[۲۱۳]
- علی اشرف («عندلیب») لاهیجانی؛ شاعر؛[۲۱۴]
- میرزا محمدمصطفی بغدادی (فرزند محمد شبل بغدادی، یکی از شاگردان سید کاظم رشتی)؛ شاعر[۲۱۵] و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۲۱۶]
- (بانو) مخموره نجفآبادی؛ شاعر؛[۲۱۷]
- مریم نوری (دخترعمه، و همسر برادر میرزا حسینعلی نوری بهاءالله)؛ شاعر؛[۲۱۸]
- میرزا جلالالله بشیر رحمانی («مفتون فارانی»؛ فرزند شاه خلیلالله رحمانی)؛ شاعر؛[۲۱۹]
- میرزا عبدالحسین «ندیمالشعرا»ی بختیاری («حاج میرزا ندیم»)؛ شاعر؛[۲۲۰]
- «نظامالشعرا»ی فراهانی («نظامالسادات»)؛ شاعر؛[۲۲۱]
- شهربانو حمامه کرمانی؛ شاعر؛[۲۲۲]
- میرزا مهدی («روحانی») شهربابکی کرمانی (فرزند ملا محمدرضا شهربابکی کرمانی)؛ شاعر، نویسنده و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام که سرانجام، کشته شد؛[۲۲۳]
- میرزا آقا خوشبین خراسانی («حاج ندیمباشی»)؛ شاعر؛[۲۲۴]
- میرزا عبدالمجید فروغی (خراسانی، «صدیق العلما»، فرزند ملا علی دوغآبادی خراسانی، نوهٔ دختری ملا میرزا محمد دوغآبادی خراسانی و خواهرزاده و داماد میرزا محمود فاضل فروغی)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام[۲۲۵] که به گونهٔ دلخراش در دومین ترور، کشته شد.[۲۲۶]
- میرزا محمدتقی مشرقی («ناظم خراسانی»؛ نوهٔ ملا علی بجستانی)؛ شاعر؛[۲۲۷]
- میرزا حسین عارف؛ شاعر؛[۲۲۸]
- مصطفی بیگ بابان (کردی سنندجی)؛ شاعر و صوفی؛[۲۲۹]
- محمد هاشم «مستفیض»؛ شاعر؛[۲۳۰]
- علی شیخ زمانف («شوقی گنجوی»)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۲۳۱]
- میرزا حسین توانگر «غرا» ی نجفآبادی؛ شاعری که بعدها لباس روحانیت را کنار گذاشت.[۲۳۲]
- صادق بادکوبهای؛ شاعر و مجتهدی[۲۳۳] که سرانجام، با گلوله و در حال نیایش، کشته شد.[۲۳۴]
- حسینقلی میرزا «موزون» ملایری؛ شاعر، آشنا با دانش نجوم و نیز یکی از مبلغان کیش بهائیت که به دلیل بهائی بودن، مدتی زندانی بود.[۲۳۵]
- میرزا عبدالخالق یعقوبزاده («یوسف» قفقازی)؛ شاعر و آگاه به زبان فارسی، روسی، ترکی و عربی.[۲۳۶]
- میرزا فرجالله فناییان («جنون سنگسری»؛ فرزند ملا لطفعلی فناییان سنگسری و نوهٔ ملا محمد رضا فناییان سنگسری و نیز شاگرد محمد فاضل قائنی «نبیل اکبر»)، شاعر؛[۲۳۷][۲۳۸]
- محمدعلی («خموشی») سنگسری؛ شاعر؛[۲۳۹]
- میرزا حاجی آقا رحمانیان سنگسری («صامت»)؛ شاعر؛[۲۴۰]
- عبدالعلی «معلم» شهمیرزادی (متخلص به «شهاب»؛ برادر محمداسماعیل مظلوم «شیدا» ی شهمیرزادی)؛ شاعر؛[۲۴۱]
- محمداسماعیل مظلوم شهمیرزادی («شیدا»؛ برادر عبدالعلی معلم «شهاب» شهمیرزادی)؛ شاعر؛[۲۴۲]
- حبیبالله اوجی؛ شاعری که سرانجام کشته شد.[۲۵]
- علی زارعزادگان شاعر
فلسفه و علم
[ویرایش]- امانتالله روشن زائر؛ یکی از پیشگامان فیزیک در ایران، استاد دانشکدهٔ علوم دانشگاه تهران، یکی از پایهگذاران «نخستین آزمایشگاه علوم» دانشگاه تهران، نویسندهٔ کتابهای دبیرستانی و دانشگاهی فیزیک[۳۵]
- ایرج ایمن؛ رئیس پایهگذارهٔ ملی روانشناسی، رئیس پایهگذارهٔ تحقیقات و مطالعات تربیتی، از نویسندگان دائرةالمعارف مصاحب، مشاور یونسکو[۳۵] رئیس پایهگذاره مؤسسهٔ ملی روانشناسی ایران، رئیس پایهگذارهٔ تحقیقات و مطالعات تربیتی، از نویسندگان دائرةالمعارف مصاحب، مشاور یونسکو، ارتباط با سازمانهای بینالمللی وابسته به سازمان ملل متحد و مدیریت برخی در زمینههای روانشناختی، سنجشهای تربیتی و روانسنجی، در کشورهای آمریکا و سوئیس بودهاست. بیست سال عضویت هیئت مدیره و بازرس منطقهای علوم اداری در آسیا و اقیانوسیه و غیره حتی پس از خروج از ایران از جمله فعالیتهای او بودند. از خدمات علمی و فرهنگی ایرج ایمن به زبان، عرفان و فرهنگ فارسی در سالهای ۱۹۹۳–۲۰۰۳، ایجاد کنفرانسهای «انجمن دوستداران فرهنگ و هنر فارسی» و سمینارهای فارسی «مجامع عرفان» بود که با شرکت سالانهٔ هزاران نفر از سابقههای غیر ایرانی همراه با ایرانیان مشتاق در کشورهای سوئیس، انگلستان و آمریکا برگزار میشد. از دکتر ایمن، مقالات بسیاری به زبان فارسی موجود است؛ از جمله آنها میتوان به تحقیقی دربارهٔ «قهرمانجویی در ایران»، «تأثیر وراثت و محیط بر هوش» و «نوآوری آموزشی در ایران» اشاره کرد.[۲۴۳]
- منوچهر حکیم (معروف به پروفسور حکیم)؛ استاد کالبدشناسی دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه تهران، دارای نشان افتخار لژیون دونور فرانسه، از پایهگذاران بیمارستان میثاقیه (مصطفی خمینی امروز) در تهران[۳۵] که سرانجام، ترور و کشته شد.[۲۵]
- احمد عطایی؛ استاد و رئیس دانشکدهٔ دامپزشکی دانشگاه تهران بود.[۳۵] تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهٔ تربیت و دبیرستان شرف به اتمام رساند و در شمار محصلین اعزامی به اروپا به درجهٔ دکترای دولتی از دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه پاریس و دو گواهینامهٔ تخصصی بعد از دکترا در رشتههای فیزیولوژی و بیوشیمی از دانشکدهٔ علوم پاریس و دورهٔ میکروبشناسی انستیتو پاستور پاریس نائل شد. در ایران مدت سی و شش سال به فعالیتهای علمی مشغول بود. از جمله به سمت استاد و رئیس بخش و مدیر گروه، به تدریس فیزیولوژی و فارماکولوژی در دانشگاه تهران پرداخت و چندین سال ریاست دانشکدهٔ دامپزشکی را به عهده داشت. احمد عطائی به دریافت مدال لیاقت از دولت فرانسه و مدال پاستور از انستیتو پاستور پاریس نائل گردید. سالها عضویت هیئت مدیرهٔ بهائیان قسمت قلهک، و هیئت امنای آموزشگاه عالی پرستاری میثاقیه را داشت. او کتابهای درسی دانشگاهی از جمله در زمینههای فارماکودینامی، درمانشناسی، فارماکولوژی عمومی، و فیزیوپاتولوژی تألیف نموده و کتابهای تحقیقی در آئین بهائی هم نوشتهاست. نتیجهٔ تحقیقات علمی و عملی احمد عطائی در کتاب «طب و بهداشت در تعالیم بهائی» در سال ۱۹۹۸ میلادی در آلمان منتشر شد.[۲۴۴]
- علیمحمد ورقا (ایادی امرالله) (فرزند میرزا ولیالله خان ورقا و نوهٔ میرزا علیمحمد ورقا یزدی و نتیجهٔ ملا مهدی یزدی)؛ استاد جغرافی دانشگاههای تبریز و تهران، مدیر گروه آموزش جغرافیای دانشگاه تربیت معلم[۳۵][۲۴۵]
- بهادر حقجو؛ رئیس دانشکدهٔ نفت آبادان[۳۵]
- خسرو مهندسی؛ مترجم، نویسنده، دارای گواهینامه دکتری در رشته فلسفه و علوم تربیتی، استاد علوم تربیتی دانشگاه تهران و نیز یکی از بنیانگذاران سازمان سنجش آموزش کشور و کنکور سراسری[۳۵] که به دلیل بهائی بودن کشته شد.[۲۵]
- پرویز جاوید از چهرههای علمی برجستهٔ بهائیان ایران است. او با وجود مشکلات جسمانی در سال ۱۳۲۸ خورشیدی موفق به اخذ درجه دکتری داروسازی از دانشگاه تهران شد. در ۱۳۳۶ شمسی راهی آمریکا شد و با داشتن بیش از ده سال تجربهٔ کاری در آمریکا و آشنائی با فرهنگ آن دیار در سال ۱۳۴۸ به ایران بازگشت. او بلافاصله به دعوت دانشگاه تهران به عنوان اولین استاد رشتههای جدید داروسازی استخدام شد. در طول سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۵ خورشیدی دانشجویان دانشگاههای تهران، مشهد، و تبریز در رشتههای داروسازی شیمیایی و فیزیکال فارماسی - شیمی صنعتی (سیستمهای آکنده)، و کمیکال فارماسی (رشتههای داروسازی مبتنی بر خواص فیزیکی و دیگری مبتنی بر خواص شیمیائی)، بیوفارماسی (داروسازی زیستی) و دروس هاسپیتال فارماسی (داروسازی بیمارستانی) از شاگردان وی بودند. شرایط نابسامان کشور بعد از انقلاب، پرویز جاوید را برای خدمت به وطن و هموطنانش از آمریکا به ایران کشاند. اعدامها، بازداشتها و مصادره اموال بهائیان توسط حکومت تازه تأسیس مانع بازگشت او به ایران نشد. او به تنهائی به وطن بازگشت، و در سمت استادی در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران شروع به تدریس نمود. در سال ۱۳۵۹ خورشیدی اخراج استادان بهائی از دانشگاههای ایران گریبانگیر او هم شد. او پس از اخراج از دانشکده داروسازی دانشگاه تهران، درخواست دانشجویان را برای بازگشت به تدریس داوطلبانه بدون حقوق پذیرفت. پرویز جاوید از جمله اساتیدی بود که دانش علمی بهروز شده، معلومات وسیع عمومی در زمینههای مختلف از جمله هنر و سینما و طبع شیرین و بذلهگویی داشت که بسیار مورد علاقه شاگردانش بود. تأثیر عمیق او بر دانشجویان سبب شد تا برای ادامهٔ تدریس از اعتقاد دینی خود تبری کند که چون باز هم نپذیرفت، به دستور ریاست دانشگاه، از سال ۱۳۶۱ خورشیدی ورود او برای همیشه به دانشگاه تهران ممنوع شد. در سال ۱۳۶۴، پرویز جاوید یکی از پنج استاد بهائی حائز درجات علمی بالا در ایران بود که به عنوان عضو هیئت اُمنای دانشگاه ایندیانا در ایران فعالیت میکرد. او و دو تن دیگر از استادان بهائی مؤسسهٔ آموزش عالی بهائیان ایران (BIHE) را مخصوص جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه تأسیس کردند. فارغالتحصیلهای این مؤسسه با پذیرش در دانشگاههای مختلف جهان ادامه تحصیل میدهند. با وجود امکانات خوبی که برایش در آمریکا مهیا بود، عشق خدمت به وطنش، او را تا آخرین لحظه حیات در ایران نگه داشت.[۲۴۶]
- فرامرز سمندری؛ استاد دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه تبریز، پدیدآورندهٔ روشی نوین در جراحی گوش برای درمان ناشنوایان[۳۵] که سرانجام به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- ابراهیم واحدیان بروجنی، دانشیار دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران، نویسنده و مترجم کتابهای درسیِ مقاومت مصالح و استاتیک[۳۵]
- نورالدین حبیبی استاد دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران، عضو کمیسیون استاندارد تجزیهٔ شیمیایی کانههای سرب و روی[۳۵]
- سیروس علایی استاد دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران، پژوهشگر تاریخ نقشهنگاری در ایران، نویسندهٔ کتابهای «نقشههای عمومی ایران» و «نقشههای اختصاصی ایران»[۳۵]
- اسماعیل قدیریان استاد و مدیر گروه انگلشناسی و قارچشناسی دانشگاه تهران، مشاور سازمان بهداشت جهانی در برنامه ریشهکنی مالاریا در یوگسلاوی (پیشین)، سرپرست بخش ایمنی آزمایشگاه پاتوبیولوژی مرکزی در تهران؛[۳۵]
- پروین متحده، پایهگذار روماتولوژی در ایران - پس از گرفتن دیپلم در ایران، پروین متحده به اتریش در اروپا رفت. دورههای پزشک عمومی و تخصص در رشته ارتوپدی و فوق تخصص در رشته روماتولوژِی در دانشگاههای وین و شهر گراتس اتریش را با رتبه عالی به پایان رساند. به عشق وطن و هم وطنانش، به ایران بازگشت. استاد دانشگاه تهران، مؤسس کرسی و بخش روماتولوژی بیمارستان هزار تختخوابی (امام خمینی کنونی) تهران و اولین مدّرس دورهٔ روماتولوژی در ایران بود و مسئول و مدیر همان بخش شد. مانند سایر بهائیان در سال ۱۳۶۲ از دانشگاه اخراج شد. از زمان پلمپ شدن مطّبش تا زمان درگذشتش در تهران، در منزل خود بهطور مجانی به وضع بیش از هزار بیمار برای معالجه و تهیهٔ دارو در جامعهٔ بهائی و غیر آن به خصوص نسبت به تنگ دستان جامعه بی وقفه رسیدگی میکرد. اعتبار او چنان بود که در دوران جنگ، دولت اتریش نظارت مستقیم پروین متحده را به عنوان نماینده و امین کشور اتریش، در توزیع و مصرف دارو شرط استفاده از محمولههای دارو و لوازم پزشکی که از طرف صلیب سرخ جهانی به ایران میفرستاد، قرار داد. پس از ملاقات و مذاکرهٔ پروین متحده خانه نشین با حسن حبیبی، معاون اول رئیسجمهور، پروین متحده مسئول نظارت بر توزیع محمولههای صلیب سرخ جهانی شد. در اوایل دهه شصت، پروین متحده یکی از استادان اخراجی بهائی عضو هیئت مدیرهٔ «مؤسسه آموزش عالی بهائیان ایران» (BIHE) شد. این مؤسسه بهطور رسمی از سال ۱۳۶۶ با برگزاری آزمون از داوطلبان بهائی شروع به کار کرد. پروین متحده نتایج تحقیق گستردهٔ خود در زمینهٔ «رابطه پزشک و بیمار از نظر آیین بهائی» را برای مجامع علمی- دانشگاهی فرستاد که برای ادامه تحقیقات از او دعوت شد. ولی چون تصوّر ترک وطن برایش ممکن نبود دعوت هیچ مجمع علمی یا دانشگاهی را نپذیرفت و تا پایان عمر در ایران ماند.[۲۴۷]
- شاپور راسخ؛ یکی از استادان و پایهگذاران رشتهٔ جامعهشناسی دانشگاه تهران، معاون برنامهریزیِ سازمان برنامه، رئیس مرکز آمار ایران و مشاور یونسکو،[۳۵][۲۴۸] سیاستمدار؛[۲۴۹]
- مهری راسخ؛ یکی از شاگردان ژان پیاژه، استاد و رئیس دپارتمان روانشناسی تکاملی دانشگاه تهران[۳۵][۲۵۰] و نیز یکی از پایهگذاران روانشناسی کودک و خانواده در ایران؛[۲۵۱] مهری راسخ در سال ۱۹۵۱ با رتبه ممتاز در رشته روانشناسی و علوم تربیتی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد، و در دانشگاه ژنو تحت استاد روانشناسی و علوم تربیتی، «ژان پیاژه» (صاحب نظریه رشد شناختی) موفق به اخذ درجه دکترا در رشته «روانشناسی رشد» از دانشگاه ژنو شد. پایاننامه اش «کودکان ناساز و آموزش آنها» که با راهنمایی استادش ژان پیاژه نوشت، با تقدیر دانشگاه ژنو از زبان فرانسوی به دو زبان ایتالیایی و پرتغالی ترجمه شد. در این پایاننامه مهری راسخ برای نخستین بار تأثیر نقاشی و هنر را در درمان بیماران معرفی کردهاست. در ایران در دورههای «روانشناسی رشد»، و «روانشناسی بالینی» در دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، و در «آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی» همان دانشکده خدمات اجتماعی، و «مدرسه عالی دختران»، دانشگاه الزهرا کنونی، و چند سال هم به دعوت دکتر صدیقی در دانشکده علوم معقول و منقول (الهیات کنونی) واحد روانشناسی، به تدریس پرداخت. مهری فعالیتهای مداوم در پیشبرد امور زنان و خانواده و تربیت کودک در ایران داشت. اولین میزبان برنامه محبوب هفتگی و پر طرفدار رادیو به نام «زن و زندگی» بود. مهری راسخ نویسنده و سخنران در زمینه پرورش زنان به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه بود. به عنوان یکی از اعضای شورای عالی سازمان زنان ایران به سفرهای متعدد داخلی و خارجی رفت. این سازمان به اصلاح قوانین مربوط به خانواده هم میپرداخت. به همت وی یک کلینیک مشاوره روانی در مدرسه عالی دختران تأسیس شد که عمده فعالیتش، راهنمایی دختران دانشجوی شهرستانی بود که در اثر رویارویی با محیط و فرهنگ تهران گرفتار مسائل و مشکلات عصبی و روانی شده بودند. دو سال قبل از انقلاب، یک دانشجوی پریشانحال به قصد کشتن یک بهایی با چاقو به او حمله کرد، دندههای مهری شکست و صورت و چشم او دچار آسیبدیدگی شدید شد. مهری راسخ هیچگاه از این دانشجو شکایت نکرد و کراراً میگفت که دانشجو به دلیل مشکل روانی غیرمسئول است و نباید مجازات شود. شرکت در کنفرانس یونسکو در پاریس مصادف با جریانات بهمن ۵۷ و روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران شد. مهری و همسرش از بهائیان سرشناس ایران بودند و چون شرایط برای بهاییان ساکن ایران به شدت سخت و پیچیده شده بود، نزدیکان شان از آنها خواستند فعلاً به ایران برنگردند تا کشور به ثبات برسد. این دو دانشمند و محقق ایرانی که عاشق خدمت در ایران بودند بهناچار تا پایان عمر در سوییس ماندند و دور از وطن به خاک سپرده شدند. در دوران اقامت در خارج از کشور، مهری راسخ یکی از فعالان کنفرانسهای ایرانشناسی در اروپا بود. او در یک کلینیک روانشناسی مشغول کار شد. و به ایراد سخنرانی و نوشتن مقالاتی به زبان فارسی و فرانسه پرداخت.[۲۵۲]
- جمالالدین مستقیمی؛ «پدر آناتومی ایران»، ثبتکننده هشت کشف در حوزه آناتومی در مجامع جهانی به نام ایران، بنیانگذار سالن تشریح دانشکدههای علوم پزشکی (ایران، مشهد، اهواز، ارومیه، بابل و مرکز پزشکی شفا یحیاییان تهران)، پزشک نمونهٔ کشور در سال ۱۳۷۹)؛[۳۵]
- غلامعباس دواچی؛ استاد و رئیس دانشکدهٔ کشاورزی دانشگاه تهران، رئیس پایهگذارهٔ بررسی آفات و بیماریهای گیاهی، عضو نخستین هیئت مدیرهٔ انجمن حشرهشناسی ایران؛[۳۵]
- هدایتالله نیرسینا؛ استاد دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران، رئیس شورای شعر رادیو ایران؛[۳۵]
- حشمت علایی؛ استاد اقتصاد دانشگاه شیراز، بنیانگذار و رئیس نخستین دانشکدهٔ خصوصی مدیریت در ایران (مدرسهٔ عالی مدیریت لاهیجان)، عضو پایهگذار بانک توسعهٔ صنعت و معدن؛[۳۵]
- حشمت مؤید؛ استاد تاریخ و ادبیات ایران در دانشگاه شیکاگو، نویسنده و مترجم ادبیات فارسی به زبانهای انگلیسی و آلمانی؛[۳۵]
- امین بنانی؛ استاد و رئیس بخش زبانها و فرهنگهای خاور نزدیک در دانشگاه یوسیالای آمریکا؛[۳۵]
- ژینوس نعمت محمودی؛ نخستین زن هواشناس ایران و مدیر مدرسهٔ عالی هواشناسی)[۳۵] و نیز نمایندهٔ ایران در کنفرانسهای بینالمللی هواشناسی و مبارزه با آلودگی هوا در دورهٔ پهلوی بود. او در سال ۱۳۰۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش، عباس نعمت، بنیانگذار حرفهٔ گراورسازی در ایران و مادرش معلم بود. ژینوس با رتبه لیسانس در رشتهٔ فیزیک از دانشگاه تهران، و فوق لیسانس در رشته هواشناسی فارغالتحصیل شد. در ۱۹ سالگی با یک بهائی که دانشجوی حقوق بود ازدواج کرد. همسرش، هوشنگ محمودی، یک سال قبل از خود او یعنی در سال ۱۳۵۹ توسط افراد مسلح ربوده و ناپدید شد. ژینوس از فعالان حقوق زنان در ایران بود. او عضو انجمن زونتا (زنان تحصیلکرده در امور صلح) و رئیس صلح دیهیم بود. ریاست هیئت مدیرهٔ جمعیت زنان وزارت راه و هواشناسی را هم بر عهده داشت. تهیهٔ «اطلس اقلیمی ایران» از خدمات مهم ژینوس نعمت محمودی بود. او در دورهٔ پهلوی در کنفرانسهای بینالمللی هواشناسی و مبارزه با آلودگی هوا به نمایندگی ایران شرکت میکرد. از تاریخ دستگیری تا اعدام ژینوس ۱۴ روز طول کشید. ژینوس محمودی در سن ۵۲ سالگی در ۶ دی ماه ۱۳۶۰ به جوخهٔ اعدام سپرده شد، منزل و دارائی او توقیف شدند. ژینوس خاطرات ارزنده ای برای هم سلولهای خود به جا گذاشتهاست. منیره برادران یکی از زندانیان دههٔ ۶۰ در صفحهٔ ۴۸ کتاب «حقیقت ساده» که خاطرات او از زندانهای زنان در ایران است از ژینوس محمودی یاد میکند.[۲۵۳]
- علیمراد داوودی؛ استاد فلسفه در دانشگاه تهران (نخستین فارغالتحصیل دکتری فلسفه در ایران)، نویسنده، پژوهشگر و مترجم (آثاری همچون: عقل در حکمت مشاء، دربارهٔ نفس، فلسفه در دورهٔ انتشار فرهنگ یونانی و دورهٔ رومی، روح فلسفه در قرون وسطی)[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] و نیز یکی از کشتهشدگان در جریان قتلهای زنجیرهای ایران.[۲۵][۳۶]
- قدسیه اشرف؛ نخستین فارغالتحصیل زن ایرانی در آمریکا، دارای مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاههای بوستون و کلمبیا، نمایندهٔ زنان ایران در نخستین کنگرهٔ نسوان شرق در دمشق، از پیشنهاد دهندگان و پشتیبانان برگزاری دومین کنگرهٔ نسوان (زنان) شرق در تهران، رئیس دایرهٔ آموزش و رفاه کارگران شرکت نفت در آبادان، دارندهٔ نشان سلطنتی بریتانیا برای خدمت به آزادی، بنیانگذار و مدیر درمانگاه مدرن و مدرسهٔ نمونه در دشت گرگان)؛[۳۵]
- محمدباقر هوشیار؛ یکی از بنیانگذاران تعلیم و تربیت و «روانشناسی مدرن» در ایران،[۸۶] استاد دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران و نیز یکی از نخستین مترجمان آثار نیچه و اشپنگلر از زبان آلمانی؛[۳۵] و نیز پدیدآورندهٔ روش آموزش الفبای بدون نقطه برای بیسوادان.
- فریدون وهمن؛ استاد ایرانشناسی در دانشگاه کپنهاگ، نویسنده و مترجم آثاری دربارهٔ دینها و زبانهای ایرانی، نویسندهٔ فرهنگ دانمارکی-فارسی و فارسی-دانمارکی)؛[۳۵]
- لیلی آهی (همسر ایرج ایمن)؛ یکی از بنیانگذاران و دبیران هیئت مدیرهٔ شورای کتاب کودک (از ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۹ خورشیدی)، عضو گروه بررسی کتابهای درسی دورهٔ ابتدایی، پایهگذار بخش انتشار کتابهای کودکان به زبان فارسی، دبیر فنی و مشاور فنی اداره کل مطالعات و برنامههای وزارت فرهنگ، آموزگار ادبیات کودک به مربیان کودکستان؛[۳۵][۹۰]
- مهری آهی (خواهر لیلا آهی)؛ استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، رئیس گروه زبان و ادبیات روسی، رئیس مرکز زبانهای خارجی دانشگاه تهران (۱۳۴۴)، نایب رئیس و از پایهگذاران جمعیت راه نو (۱۳۳۴)، یکی از اعضای مؤسس و دبیر اول کمیسیون بینالمللی شورای عالی جمعیتهای زنان ایران، بنیانگذار انجمن کتاب و رئیس کتابخانهٔ آن در ۱۳۳۶، عضو هیئت مشاوران راهنمای کتاب و گروه بررسان کتابهای برگزیده سال، نماینده اعزامی ایران در کنفرانس حقوق زن (تشکیلشده از سوی سازمان ملل متحد در ۱۳۳۶)، عضو هیئت نمایندگی ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل در ۱۳۴۱ و نیز رئیس همین کمیسیون در سال ۱۳۴۳؛[۹۰]
- عباس امانت؛ یکی از اعضای شورای سردبیری دانشنامهٔ ایرانیکا و نیز استاد تاریخ دانشگاه.[۲۵۴]
- نصرت پزشکیان؛ متخصص مغز و اعصاب؛
- سلیمان برجیس؛ طبیبی که به دست فدائیان اسلام، در خانهای در شهر کاشان با هشتاد[۲۵۵] و یک ضربه کارد، تکهتکه شد؛[۲۵۶] با فشار فلسفی، بروجردی، محمد بهبهانی و کاشانی بر محمد رضا شاه مسببان قتل تبرئه و آزاد شدند.[۲۵۷][۲۵۸]
- عرفان ثابتی؛ نویسنده، مترجم، پژوهشگر جامعهشناسی، جامعهشناسی دین و فلسفه؛
- حسن موقر بالیوزی؛ (۱۹۰۸-۱۹۸۰م) یک ایادی امرالله ایرانی است که مدت زیادی از عمر خود را در بریتانیا گذراند. پدرش فرماندار بندرهای خلیج فارس بود و بعدها به عنوان وزیر کشور خدمت کرد.[۲۵۹] با وجود نسبت به خاندان «سید باب» از سمت هردو والدین، بالیوزی جوان مسلمان بود تا در سال ۱۹۲۵م پس از دیداری با شوقی افندی از پیروان فداکار آئین بهائی شد. در سال ۱۹۳۲م برای تحصیل در دوره فوق لیسانس در رشتهٔ تاریخ سیاسی به بریتانیا رفته وارد دانشکدهٔ اقتصاد لندن شد. با آغاز جنگ جهانی دوم دفاعیه درجهٔ دکترای خود را نیمه تمام گذارد.[۲۶۰] با ورود بالیوزی به بریتانیا و فعالیت هایش در جامعهٔ بهائیان سبب شد تا در سال ۱۹۳۳م در سن ۲۴ سالگی با آراء بهائیان آن کشور به عضویت شورای مدیریت جامعه بهائی در بریتانیا انتخاب شود. او تا ۱۹۶۰م در این هیئت فعالیت داشت تا اینکه به واسطهٔ بیماری جسمی از عضویت در این هیئت استعفا داد و به تحقیق و نگارش پرداخت. در اکتبر ۱۹۵۷م شوقی افندی او را یکی از ایادیان امرالله منصوب کرد. بالیوزی در کنفرانس های ایادیان نقش مترجم را ایفا نمود.[۲۶۱] با پیشرفت بیماریش دیگر قادر به سفر برای دیدار جوامع بهائی نبود. از این جهت به تحقیق های علمی پرداخت.[۲۶۲] بالیوزی، نخستین گویندهٔ رادیو بیبیسی فارسی؛[۳۵][۲۶۳] به مدت ۱۸ سال به عنوان یک کارمند عالیرتبه بخش فارسی رادیو بیبیسی با بسیاری از ادبا و نویسندگان ایرانی آشنا شد و روابط گرم و صمیمانه برقرار کرد. در سال ۱۹۵۸م از شغل خود در بیبیسی فارسی استعفا داد، اما تا چند سال برنامههای خاصی را در رادیو اجرا میکرد. حسن بالیوزی در شهر شیراز متولد شد. پدرش، موقرالدوله، حاکم بوشهر و جزایر و بندرهای خلیج فارس بود و از این رو خانواده اش ساکن بوشهر شدند. بالیوزی به زبانهای فارسی، عربی، و انگلیسی تسلط کامل داشت. دارای لیسانس شیمی از دانشگاه بیروت، و مدرک فوق لیسانس و پیش-دکترای «تاریخ سیاسی» در ۱۹۳۵م درلندن بود.[۲۶۴] او به دعوت دانشگاه پهلوی شیراز سخنرانی پر محتوایی در زمینه غنا و قدمت زبان شیرین فارسی، ادبیات فارسی و انگلیسی، و مقایسه اشعار و نوشتههای شکسپیر با آثار سعدی ارائه داد.[۲۶۵] از سال ۱۹۶۳م تمام وقت خود را صرف تحقیق های علمی و نوشتن کتاب های گوناگون نمود. آثار قلمی او به زبان انگلیسی: در سال های (۱۹۷۱م) «عبدالبهاء»؛ (۱۹۷۳م) «باب»؛ (۱۹۸۰م) «بهاءالله شمس حقیقت»؛ (۱۹۷۰) «ادوارد براون و دیانت بهائی»؛ (۱۹۷۶) مطالعه ای در اسلام- «محمد و شریعت اسلام» را به نشر درآورد. آثار دیگری هم از جمله «نابرادری»، «تندباد حوادث»، «داستان سه خواهر»، و «لغات وارده از زبان فارسی به زبان انگلیسی» را به فارسی در زمان حیاتش تدوین و منتشر کرد که همه حاصل این دوره زندگانی اوست. دو کتاب (۱۹۸۱م) «خدیجه بگم»؛ و (۱۹۸۵م) «بهائیان برجستهٔ زمان بهاءالله» که نتیجهٔ پژوهش هایش بودند پس از درگذشت او منتشر شدند.[۲۶۶] بالیوزی دارای کتابخانه بزرگ و منحصر به فردی بود که آن را به نام «کتابخانهٔ افنان» وقف علم و تحقیق کرده است.[۲۶۷]
- موژان مؤمن؛ پزشک، نویسنده و پژوهشگر؛
- روی پرویز متحده؛ استاد دانشگاه و نیز نویسنده.
پیشگامان، بنیانگذاران و کارآفرینان
[ویرایش]- نصرالله باقراف؛ بنیانگذار «گراند هتل»، نخستین هتل مدرن ایران و همچنین پایهگذار «گراند سینما»؛[۳۵]
- حسین خان ضیاءالحکما؛ پایهگذار نخستین حمام دوش ایران (در آباده در فارس)؛[۳۵]
- حبیبالله زانیجخواه؛ یکی از پیشگامان صنعت چاپ و گراورسازی و نیز معروف به «پدر گراورسازی رنگی» ایران؛[۳۵]
- عباس نعمت؛ یکی دیگر از پیشگامان صنعت چاپ و گراورسازی، پایهگذار و همچنین، صاحب امتیاز اولیهٔ روزنامهٔ «تهران مصور»؛[۳۵]
- جواد رأفت؛ یکی از پیشگامان صنعت چای؛[۳۵]
- علی حداد همایونی؛ یکی از پیشاهنگان صنایع سنگین فلزی در ایران؛[۳۵]
- فرهنگ مودت؛ یکی از سرآمدان صنعت قندسازی در ایران؛[۳۵]
- جمالالدین خانجانی؛ یکی از پایهگذار نخستین کارخانهٔ تمامخودکار آجرسازی در ایران و نیز جزو زندانیان عقیدتی؛[۳۵][۲۶۸]
- خلیل ارجمند و برادران؛ پایهگذاران صنایع ارج (نخستین و بزرگترین تولیدکنندهٔ لوازم خانگی در ایران)؛[۳۵][۲۶۹]
- عطاالله بخشایش؛ یکی از بنیانگذاران بیمارستان صحت و نیز مدرسهٔ تربیت تهران؛[۳۵]
- حبیبالله ثابت (ثابتپاسال)؛ بازرگان، صنعتگر، پایهگذار نخستین کارخانهٔ نجاری ماشینی و (نیز) مبل در ایران، بنیانگذار نخستین شبکهٔ تلویزیونی در ایران، پایهگذار برخی از کارخانههای گوناگون ایران (از جمله: پپسی کولا و جنرال تایر)؛[۳۵][۲۷۰][۲۷۱] حبیب ثابت نمونهٔ یک کارفرمای موفق است که به اندازه یک دولت، صنایع و کارخانه در کشور ایجاد کرد.[۲۷۲] با استناد به خاطرات فرزندانش، ایرج و هرمز، شرکت های تجاری، مالی و صنعتی که توسط حبیب ثابت پایه گذاری شده عبارت بودند از: شرکت فیروز، شرکت ایران فولکس، تلویزیون ایران، رادیو و تلویزیون ایران، شرکت سیکاب، شرکت ایران گاز، شرکت ایران سیلندر، شرکت ترانس پیک، شرکت جانسون و جانسون، شرکت زمزم (پپسی کولا)، شرکت مینا، شرکت چوب پنبه، شرکت اتو نور، شرکت جنرال تایر، شرکت لوازم پزشکی فیلیپس، داروسازی اسکویب، شرکت روغن اِسو، وغیره از خدمات حبیب ثابت برای آسایش زندگی هموطنانش در ایران بوده است. با وقوع انقلاب برگشتن او به ایران برای همیشه منتفی شد. حبیب ثابت به فرزندانش می گفت: «نگران و ناراحت نباشید، زیرا آنچه ما در ایران به وجود آوردیم برای خدمت به ملت و مصرف مردم ایران بود، صرف نظر از این که چه دولتی در ایران حاکم است.» او در سن ۸۶ سالگی در شهر لس آنجلس آمریکا درگذشت.[۲۷۳]
- مهدی میثاقیه؛ تهیهکنندهٔ سینما، پایهگذار استودیو میثاقیه، مالک سینماهای کاپری و فرهنگ، عضو هیئت مدیرهٔ اتحادیهٔ صنایع فیلم ایران، یکی از بنیانگذاران بیمارستان میثاقیه (که پس از انقلاب، نامش به مصطفی خمینی، تغییر یافت)؛[۳۵]
- احمدعلی ابتهاج (عموی هوشنگ ابتهاج)؛ سرمایهدار و صنعتگر؛
- و نیز پایهگذارانی همچون: میرزا عبدالله فراهانی (بنیانگذار موسیقی دستگاهی)، بیژن خادم میثاق (بنیانگذار جشنوارهٔ بینالمللی موسیقی مجلسی الگرو ویوو در اتریش) و هوشنگ سیحون («پدر معماری نوین ایران»)، خسرو مهندسی (از بنیانگذاران سازمان سنجش آموزش کشور و کنکور سراسری)، احسان یارشاطر (بنیانگذار دانشنامهٔ «ایرانیکا»)، حشمت علایی (بنیانگذار نخستین دانشکدهٔ خصوصی مدیریت در ایران یعنی مدرسهٔ عالی مدیریت لاهیجان)، جمالالدین مستقیمی («پدر آناتومی» در ایران، ثبتکننده هشت کشف در حوزهٔ آناتومی در مجامع جهانی به نام ایران، بنیانگذار سالن تشریح دانشکدههای علوم پزشکی ایران، مشهد، اهواز، ارومیه، بابل و مرکز پزشکی شفا یحیاییان تهران، پزشک نمونهٔ کشور در سال ۱۳۷۹)، لیلی آهی (یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک)، مهری آهی (یکی از پایهگذاران کمیسیون بینالمللی شورای عالی جمعیتهای زنان ایران و نیز جمعیت راه نو، بنیانگذار انجمن کتاب)، محمدباقر هوشیار (از بنیانگذاران تعلیم و تربیت و «روانشناسی مدرن» در ایران و یکی از نخستین مترجمان آثار نیچه و اشپنگلر از زبان آلمانی و نیز پدیدآورندهٔ روش آموزش الفبای بدون نقطه برای بیسوادان)، قدسیه اشرف (نخستین فارغالتحصیل زن ایرانی در آمریکا و نیز بنیانگذار درمانگاه مدرن و مدرسهٔ نمونه در دشت گرگان)، حسن فؤادی بشرویی (یکی از بنیانگذاران «زبانشناسی نوین ایران»)، نعمتالله ذکایی بیضایی (پایهگذار انجمن ادبی تهران)، طلعت بصّاری (نخستین زن معاون دانشگاه در ایران)،[۳۵] ضیا آتابای (روشن؛ پایهگذار تلویزیون ملی ایران (آمریکا)) و ابوالحسن ابتهاج (پایهگذار «برنامهریزی توسعه») که نامهایشان در بخشهای دیگر همین مقاله، یادآوری شدهاست.
ورزشکاران و قهرمانان
[ویرایش]- شهرزاد نظیفی؛[۲۷۴] وی مانند همسرش مهرشاد نراقی، دخترش نورا نراقی و پسرش مرآت نراقی، جزو قهرمانان موتورسواری (موتورکراس) ایران است که بعدها توسط نظام جمهوری اسلامی ایران، حضورشان در فعالیتهای ورزشی، ممنوع شد.[۲۷۵]
- مهرشاد نراقی (همسر شهرزاد نظیفی)؛ قهرمان موتورسواری؛[۲۷۵]
- نورا نراقی (دختر مهرشاد نراقی)؛ قهرمان موتورسواری؛[۲۷۵]
- مرآت نراقی (پسر مهرشاد نراقی)؛ قهرمان موتورسواری؛[۲۷۵]
- حمزه رازیانی؛ جودوکار، قهرمان جوجیتسو در ایران، رئیس پیشین انجمن جوجیتسوی غرب کشور، دارندهٔ ۶ مدال طلا در سه رشته رزمی.
- سینا سلوک ساران؛ عضو تیم ملی دوچرخهسواران کوهستان، به دلیل بهائی بودن از تیم ملی و اعزام به مسابقات بینالمللی، محروم شد.[۲۷۶]
- رامک صافی؛ بازیکن فوتبال.
کنشگران اجتماعی و نیز حقوق بشر
[ویرایش]- ژینوس سبحانی؛ یکی از کنشگران کانون مدافعان حقوق بشر و نیز کانون مشارکت برای پاکسازی مین. وی در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۸۷، به همراه همسرش یعنی آرتین غضنفری، توسط حکومت جمهوری اسلامی بازداشت و زندانی شد.[۲۷۷][۲۷۸]
- نوید خانجانی؛ فعال حقوق بشر، عضو شورای مرکزی کمیته گزارشگران حقوق بشر، زندانی سیاسی و نیز یکی از پایهگذاران «کمیته حق تحصیل» در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و همچنین [http://www.edu-right.net/ «جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی».[۲۷۹]
سیاست و نظامیگری
[ویرایش]- مهدیخان غفاری کاشانی (ملقب به «وزیر همایون»)؛ تنها وزیر دورهٔ قاجاریه؛[۲۸۰] شیخ ابراهیم زنجانی در خاطراتش او را فردی «فوقالعاده باعقل و باهوش و تدبیر و نطاق … بسیار عاقل و دانا و خوشصحبت و خوشاخلاق» وصف کرده که «با حسن تدبیر تمام گردنگشان اطراف و ملوک الطوایف را مطیع ساخت … ولایت را امن … نان را ارزان نمود».[۲۸۱]
- علیمحمد خادمی؛ سپهبد، رئیس ستاد نیروی هوایی ایران در دورهٔ پهلوی دوم، مدیر عامل و رئیس هیئت مدیرهٔ شرکت هواپیمایی ملی ایران، نخستین رئیس آسیاییِ انجمن بینالمللیِ حمل و نقل هوایی (یاتا)[۳۵][۲۸۲] که سرانجام، به گونهٔ مشکوک (با خودکشی یا ترور) درگذشت.[۲۸۳]
- اسدالله صنیعی؛ سپهبد؛ وزیر دفاع در دورهٔ پهلوی؛[۴۱]
- عبدالکریم ایادی؛ سپهبد و نیز یکی از پزشکان مورد اعتماد محمدرضا پهلوی؛[۲۸۴]
- (سپهبد) حسین رستگار نامدار (۱۲۹۵-۱۳۶۰خورشیدی)[۲۵] در روستای «نَویزک»، از توابع شهرستان طالقان به دنیا آمد. حسین رستگار با علاقه و تلاش و ممتاز بودن در مدرسهٔ قورخانه نظر اولیای امور ارتش را جلب کرد و انتقال او به دبیرستان نظام تهران تصویب شد. پس از پایان دوره دانشکده با رتبه عالی با درجه ستوان دوم وارد ارتش شد. او فردی بسیار منظم بود. ادب و پایبندی او به اصول اخلاقی در زندگی شخصی و جامعه، هوش سرشار، پشتکار فراوان، صداقت و امانت او موجب شده بود تا در پستهایی بالاتر از درجه خود به خدمت گمارده شود. رفتار محبتآمیز و بدون نخوت و غرور با زیردستانش، او را مورد علاقه همکارانش کرده بود. سپهبد رستگار در سال ۱۳۴۸ به درجه تیمساری در ارتش نائل شد. او از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ با درجه سپهبدی انجام وظیفه کرد. یکی از اقدامات مهم او کامپیوتری کردن سیستم ارتش ایران بود. او در کنار خدمت در ارتش، با تحصیل در رشته مدیریت و حقوق در دانشگاه مدرک لیسانس گرفت. سپس به عنوان استاد در دانشگاه جنگ تدریس می کرد. او مقالاتی هم برای استفاده دانشجویان در ماهنامه قضایی مینوشت؛ از جمله میتوان به این عناوین اشاره کرد: «وقتیکه بازپرس بودم»، «صلاحیت دادگاهها: صلاحیت ذاتی- صلاحیت محلی و صلاحیت نسبی- صلاحیت اضافی»، «خصائص دادرسی نظامی جهات تشابه و تفاوت دادرسی نظامی با دادرسی در دادگاههای عمومی» و «مراحل تدوین و تکمیل قانون دادرسی و کیفر ارتش از سال ۱۳۰۱ شمسی». حسین رستگار نامدار در پی انقلاب اسلامی، همراه با افسران عالیرتبه بهایی با بازنشستگی اجباری روبرو شد. در خرداد ۱۳۵۹، حقوق بازنشستگی او و ۱۳۰ کارمند بهایی ارتش قطع شد. پنج شهریور ۱۳۵۹، ماموران مسلح پس از بازرسی منزلش، او را بازداشت کردند، و پس از ۴۲ روز، از زندان شهربانی مرکز به زندان اوین منتقل شد. او ۱۱ ماه از سوی بازجویان تحت فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت تا از اعتقادات دینی خود برگردد و مسلمان شود. غروب ۱۴ مرداد ۱۳۶۰، هنگام تماشای بخش اخبار تلویزیون در اوین خبر اعدام خود را شنید. سکوت همهٔٔ بند را فرا گرفت، تا سرانجام رستگار نامدار سکوت را شکست و گفت: «خدا را شکر، من تا به حال نه رستگار بودم و نه نامدار ولی اکنون هم رستگار شدم و هم نامدار.» تیمسار حسین رستگار نامدار (۶۵) همان شب در اوین اعدام شد. هیچ اطلاعی از برگزاری دادگاه او وجود ندارد. حسین رستگار نامدار از داشتن حق وکیل محروم بوده است. او در وصیتنامه خود نوشته بود: «در این لحظه خدا را شاهد میگیرم و همه نزدیکان خانوادگی و همکاران سابق اداری گواه هستند که در طول خدمت با صداقت و درستکاری و شیوه مردمی خدمت کردهام.»[۲۸۵]
- (تیمسار) عطاءالله مقربی (از خویشاوندان زینالعابدین نجفآبادی، معروف به «زینالمقربین»)؛ نظامیای که سرانجام کشته شد.[۲۵]
- غلامحسین ابتهاج (عموی دیگر هوشنگ ابتهاج)؛ سیاستمدار، یکی از شهرداران تهران در دورهٔ پهلوی، نماینده لاهیجان و لنگرود در دوره ۱۶ و نماینده بندر انزلی در دوره ۱۹ مجلس شورای ملی و نیز نماینده همین شهر در مجلس مؤسسان دوم (۱۳۲۸ ه.ش)؛
- ابوالحسن ابتهاج (یکی از عموهای دیگر هوشنگ ابتهاج)؛ پایهگذار «برنامهریزی توسعه» در ایران، مدیر عامل (رئیس) سازمان برنامه و نیز یکی از مدیران عامل پیشین بانک ملی ایران.[۲۸۶][۲۸۷]
دین و عرفان
[ویرایش]- حسین علی نوری (مازندرانی، بهاءالله)؛ پایهگذار کیش بهائیت؛
- عباس افندی عبدالبهاء؛ دومین پیشوای دین بهائیت؛
- میرزا مهدی (پسر بهاءالله) و آسیهخانم؛
- آسیهخانم (یکی از همسران بهاءالله)؛
- فاطمه سلطان نوری (بهیهخانم؛ تنها دختر بهاءالله و آسیهخانم و نیز خواهر عبدالبهاء)؛
- علیاکبر فروتن؛ آموزگار، سخنران، نویسنده، دانشآموختهٔ رشتهٔ روانشناسی و یکی از ایادی امرالله؛
- میرزا ولیالله خان ورقا (نوهٔ ملا مهدی یزدی، پسر میرزا علیمحمد ورقا یزدی، برادر روحالله ورقا و نیز پدر علیمحمد ورقا (ایادی امرالله))؛
حواریون بهاءالله
[ویرایش]- میرزا آقا بزرگ نیشابوری (بدیع نیشابوری)؛[۲۸۸] یکی از پیروان سرشناس باب و بهاء که در ۱۷ سالگی، شکنجه و اعدام شد.
برخی از مجتهدان و مبلّغان اسلامگرای بهائیشده
[ویرایش]- میرزا حسن ادیب (ادیبالعلمای طالقانی)؛ شاعر[۱۰۴] و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۴][۱۰۵][۱۰۶] وی نقشی کلیدی در تألیف «نامهٔ دانشوران ناصری»، اولین دانشنامهٔ مدرن فارسی، ایفا نمود.[۲۸۹][۲۹۰][۲۹۰]
- احمد همدانی (صدرالعلمای همدانی)؛[۶۴]
- میرزا محمدحسین مشکینقلم اصفهانی («میر عماد» ثانی)؛ خوشنویس، ادیب، نقاش، شاعر،[۶۲] عارف، و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۳][۶۴][۶۴][۶۵][۶۶]
- ابوالحسن میرزا («حیرت») تهرانی («شیخالرئیس قاجار»؛ فرزند محمد تقی میرزا «حسامالسلطنه»)؛ شاعر[۲۹۱] و نویسنده؛[۶۴]
- محمدعلی قائنی؛ جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۲۹۲]
- محمّد «فاضل» قائنی «نبیل اکبر» نویسنده،[۲۹۳] شاعر،[۲۹۴] حکیم (یکی از شاگردان ملا هادی سبزواری)، مجتهد (دارای گواهینامهٔ اجتهاد از مرتضی انصاری)، یکی از مبلغان پیشین دین اسلام و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۴][۱۳۷][۲۹۵][۲۹۶]
- ملا محمد زرندی (نبیل زرندی، «نبیل اعظم»؛ پدر میرزا منیر قزوینی[۲۹۷])؛ تاریخنگار، شاعر،[۲۹۸] و از حواریون حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۱۴۱][۱۴۲][۱۴۳][۲۹۹]
- کاظم قزوینی «سمندر»؛ جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۳۰۰]
- میرزا موسی نوری («آقای کلیم»؛ برادر بهاء)؛ و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۳۰۱]
- محمدهاشم فاضل قصرالدشتی شیرازی (متخلص به «مستقیم» و معروف به «شیخ آقا»؛ همسر بهیه نیریزی)؛ شاعر،[۳۰۲] آشنا با علوم غریبه، مدرس دانش حساب و نجوم.[۳۰۳]
- ملا علی بجستانی (پدربزرگ میرزا محمدتقی مشرقی «ناظم خراسانی»؛[۳۰۴] که بعدها جزو مبلغان کیش بهائیت شد.
- میرزا محمد دوغآبادی خراسانی (پدربزرگ میرزا عبدالمجید فروغی خراسانی «صدیقالعلما»، پدر میرزا محمود فاضل فروغی و نیز پدر همسر ملا علی دوغآبادی خراسانی)؛[۳۰۵]
- میرزا محمود فاضل فروغی (خراسانی؛ دایی میرزا عبدالمجید فروغی خراسانی «صدیقالعلما»، فرزند میرزا محمد دوغآبادی خراسانی و نیز برادر همسر ملا علی دوغآبادی خراسانی)؛ که جزو مبلغان بهائیت و یکی از ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله) شد.[۳۰۶][۳۰۷]
- میرزا عبدالمجید فروغی (خراسانی، «صدیق العلما»، فرزند ملا علی دوغآبادی خراسانی، نوهٔ دختری ملا میرزا محمد دوغآبادی خراسانی و خواهرزاده و داماد میرزا محمود فاضل فروغی)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام[۳۰۸] که بعدها جزو مبلغان بهائیت شد و به همین دلیل، به دست طلبهای، با تپانچه ترور شد؛ ولی کشته نشد؛ هر چند در سوءقصد دوم برخی از اسلامگرایان به وی به شدت شکنجه و زخمی شد و در حالی که هنوز زنده بود، او را با کشاندن روی زمین، در زمینی متروک، دفنش کردند.[۳۰۹]
- محمدابراهیم فاضل شیرازی[۶۴] (حکیم شیرازی)؛ شاعر، حکیم و عارف و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۳۱۰]
- عبدالله («فاضل») زرقانی شیرازی «بکا»، متخلص به «واعظ»؛ شاعر،[۳۱۱] حکیم، خوشنویس و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۳۱۲]
- اسدالله فاضل مازندرانی؛[۶۴][۳۱۳]
- میرزا ابوالفضل گلپایگانی («ابوالفضائل»)؛ یکی از مبلغان پیشین دین اسلام و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۴][۳۱۴][۳۱۵]
- صادق مقدس خراسانی («اسمالله الاَصدق»؛ پدر علیمحمد خراسانی)؛[۳۱۶] یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۶۴][۳۱۷] که سرانجام، مانند فرزندش کشته شد.
- میرزا علیمحمد خراسانی («ابن اصدق»، «شهید بن شهید»؛ فرزند صادق مقدس خراسانی)؛ نویسنده، یکی از مبلغان پیشین دین اسلام و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)[۳۱۸][۳۱۹][۳۲۰] که سرانجام، خود نیز مانند پدرش به دلیل بهائیبودن کشته شد.
- محمدتقی افنان یزدی («وکیلالدوله»؛ پسردایی سید علیمحمد باب)؛ یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام و نیز جزو ۱۹ حواری بهاءالله (حواریون بهاءالله)؛[۳۲۱]
- میرزا اشرف عندلیب لاهیجانی (پدربزرگ بهرام افنان)؛ شاعر و مبلغی که نوهٔ وی پس از مدتی زندانی و شکنجه شدن، به دلیل رویگردان نشدن از دین بهائیت و باورمند نشدن به اسلام، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- محمدطاهر («اشراق») قندهاری یزدی؛ شاعر و صوفی[۱۱۷]
- احمد واعظ («خاوری») کاشانی («لسانالاسلام»، «فخر الواعظین»)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۱۰۸]
- اسماعیل سدهی اصفهانی («سینا»؛ برادر محمود «نیّر» سدهی اصفهانی و شیرینجهان بیگم «فانیه» سدهی اصفهانی)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۹۴]
- محمود سدهی اصفهانی («نیّر»؛ برادر اسماعیل سدهی اصفهانی «سینا» و شیرینجهان بیگم «فانیه» سدهی اصفهانی)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۹۴][۹۵]
- میرزا محمدحسن اصفهانی («ذبیح»)؛ جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله) که سرانجام، کشته شد.[۳۲۲]
- میرزا عبدالکریم خان حکیم سیمای اصفهانی (پدربزرگ عصمت «طائر» تهرانی)؛ شاعر، حکیم[۱۰۰]
- لطفعلی فناییان سنگسری (پدر میرزا فرجالله فناییان «جنون سنگسری» و فرزند محمدرضا فناییان سنگسری)؛ شاعر که پس از مدتی بابی بودن، سرانجام، بهائی شد؛[۳۲۳]
- محمدرضا فناییان سنگسری (پدر لطفعلی فناییان سنگسری و پدربزرگ میرزا فرجالله فناییان «جنون سنگسری»)؛ شاعر که پس از مدتی بابی بودن، سرانجام بهائی شد؛[۳۲۴]
- ملا علیاکبر شهمیرزادی («حاجی آخوند»)؛ یکی از مبلغان پیشین دین اسلام و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۳۲۵][۳۲۶]
- نصرالله شهید شهمیرزادی؛[۶۴]
- میرزا عطاءالله حکیم آبادهای («سراجالحکما»، متخلص به «عطا»؛ پدر بدیعالله آگاه آبادهای و محمد حسین آگاه «حکمت» آبادهای)؛ طبیب، شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۳۲۷]
- علیاکبر قوچانی؛[۶۴]
- علی جان شهید ماهفروزکی (علّی اعلی)؛[۶۴]
- زینالعابدین نجفآبادی («زینالمقربین»)؛ نویسنده، و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۶۴][۳۲۸][۳۲۹]
- عباس علوی خراسانی؛ برای ردِّ آئین بهائی به همراه محمود حلبی (مؤسس انجمن ضدبهائی حجتیه) به مطالعهٔ آن پرداخت، بهائی شد و کتابی در دفاع از آئین بهائی نوشت؛[۶۴][۳۳۰]
- میرزا علی اشرف («عندلیب») لاهیجانی؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۱۰۹]
- علی فاضل یزدی («رونق»)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۱۱۹]
- عبدالحسین («سلسبیل») بروجردی؛ شاعر، آشنا با علوم غریبه و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۳۳۱]
- مهدی عراقی گلپایگانی (فرزند ابوالقاسم، یکی از پیشین امامان جمعهٔ اصفهان)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۳۳۲]
- محمد موحد؛ فرزند (شیخ) محمدعلی شیخموحد، که کمی پس از انقلاب ۱۳۵۷، در خیابان، ربوده شد و برای همیشه ناپدید گشت.[۲۵][۳۶][۳۳۳]
- مهدی («تاشی») صُغاوی؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۳۳۴]
- میرزا محمدتقی ابهری («ابن ابهر»)؛ جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۳۳۵][۳۳۶]
- صادق بادکوبهای؛ شاعر و مجتهدی[۳۳۷] که سرانجام، با گلوله و در حال نیایش، کشته شد.[۳۳۸]
- عبدالحمید اشراق خاوری؛[۶۴][۱۵۰] پژوهشگر.
- میرزا محمدتقی («فصیحالملک») شیرازی (متخلص به «شوریده»)؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۳۳۹]
- جواد کربلایی (از تبار بحرالعلوم)؛[۶۴]
- علی شیخ زمانف («شوقی گنجوی»)؛ شاعر و و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۳۴۰]
- کاظم («زارع») نصرآبادی؛ شاعر که یکی از فرزندان را به بهائی بودن، مسموم میکنند.[۳۴۱]
- محمّد نعیم؛[۶۴]
- میرزا احمد انصاری («تسکین» آبادهای؛ شاگرد حبیبالله مجتهد کاشانی)؛ شاعر نیز یکی از مبلغان پیشین دین اسلام؛[۳۴۲]
- محمد («ناطق») اردستانی کاشانی (برادر میرزا محمدعلی ناطق «شایق» اردستانی)؛ شاعر و یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۱۲۴]
- میرزا مهدی («روحانی») شهربابکی کرمانی (فرزند ملا محمدرضا شهربابکی کرمانی)؛ شاعر، نویسنده و نیز یکی از مبلغان پیشین آیین اسلام؛[۳۴۳]
- اسدالله («حیرت») قمی؛[۱۱۱] شاعر، صوفی[۱۱۲]
- مهدی قوامالشریعه.[۶۴]
- رمضان بقایی تیلکی مازندرانی؛ شاعر و نیز یکی از مبلغان پیشین کیش اسلام؛[۳۴۴]
- میرزا علیمحمد ورقا یزدی (فرزند ملا مهدی یزدی، پدر میرزا ولیالله خان ورقا و روحالله ورقا و نیز پدربزرگ علیمحمد ورقا (یکی از ایادی امرالله))؛ شاعر، طبیب، خطیب،[۱۱۴] عارف[۱۱۵] و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)[۱۱۶] که در جریان یک قتلعام دینی-سیاسی، به همراه فرزند ۱۲ سالهاش سلاخی شد.
- ملا مهدی یزدی[۳۴۵] (پدر میرزا علیمحمد ورقا یزدی، پدربزرگ میرزا ولیالله خان ورقا و پدر پدربزرگ علیمحمد ورقا (ایادی امرالله).
- میرزا ابوالحسن اردکانی، «حاجی امین» جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله)؛[۳۴۶]
- ملا بهرام اختر خاوری؛[۱۱۱]
- میرزا محمدمصطفی بغدادی (فرزند محمد شبل بغدادی، یکی از شاگردان سید کاظم رشتی)؛ شاعر،[۳۴۷] و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری (حواریون بهاءالله).[۳۴۸]
- حسن فرزانه مؤید (پدر منوچهر حسن فرزانه مؤید)؛ که بعدها بهائی شد. فرزندش به همراه سه تن دیگر، به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲۵]
- جواد نیری اصفهانی؛ که دیدن کشتار یک جوان بهائی، باعث پژوهشش دربارهٔ دین بهائیت و سپس بهائی شدنش گردید. فرزندش به همراه یک تن دیگر، به دلیل بهائی بودن، توسط حکومت جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شد.[۲۵]
برخی از دینناباوران بهائی شده
[ویرایش]- نعمتالله ورتا تهرانی؛ شاعر،[۳۴۹] دانشمند و فیلسوفی که در فلسفهٔ اسلامی، جزو شاگردان میرزا محمدباقر «قوامالحکما» ی لاهیجی و میرزا ابوالحسن جلوه اصفهانی بوده و در فلسفهٔ اروپایی و علوم سیاسی، یکی از شاگردان داوودخان همدانی بود. مدتی نیز نزد عبدالرحیم اصفهانی (نوهٔ محمدحسین حائری اصفهانی «صاحب فصول»)، درس، فرا گرفتهاست. وی دینناباوری بود که بعدها بهائی شد.[۳۵۰]
برخی از بهائیان مسلمان شده
[ویرایش]- عبدالحسین آیتی بافقی یزدی (متخلص به «ضیایی»، «آیتی» و «آواره»)؛ شاعر، نویسنده و یکی از مبلغان اسلامی که جزو مبلغان بهائی شد؛ ولی دوباره مسلمان شد.
- فضلالله مهتدی صبحی؛ داستانسُرا.
- مهناز رئوفی؛ نویسنده.
برخی از بهائیانِ رویگردان یا طرد شده از بهائیت
[ویرایش]«من آن زمان، استاد دانشگاه بودم. از دانشگاه، اخراج شدم؛ به عنوان بهائی، به عنوان یک غیرمسلمان. پدر و مادرم بهائی بودند؛ من در یک خانوادهٔ بهائی، بزرگ شدم، منتهی، مذهب من، فرهنگ است؛ مذهب من، خودِ مذهب نیست؛ مذهب، اعتقاد شخصی است که به هیچکس در جهان، مربوط نیست؛ من مذهبم فرهنگ است و در جلسهٔ بازجویی دانشگاه هم، این را گفتم و اخراج شدم». بهرام بیضایی[۳۵۱]
«بیضایی هیچگاه خود را بهائی و اساساً مذهبی نمیدانسته». اسماعیل نوریعلا[۳۵۲]
این بخش، دربردارندهٔ فهرست نامهای برخی از بهائیانی است که بعدها دینناباور یا طرد شده یا دستکم، در بهائی ماندشان، ابهام و تردید، وجود دارد.
بهائیان دینناباور شده
[ویرایش]- آرامش دوستدار؛ فیلسوف، پژوهشگر و نویسنده؛[۳۵۳][۳۵۴]
- فرهنگ هلاکویی؛[۳۵۳] نویسنده، دارای گواهینامهٔ دکتری جامعهشناسی[۳۵۵] از دانشگاه یوتای آمریکا، سه گواهینامهٔ کارشناسی ارشد در رشتههای روانشناسی، اقتصاد و «مشاورهٔ ازدواج، خانواده و کودکان»[۳۵۶] و نیز استاد پیشین دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.[۳۵۷]
- بهرام صادقی؛ داستاننویس برجستهٔ ایرانی (از جمله، ملکوت (رمان کوتاه))؛[۳۵۳]
- بهرام بیضایی؛ نویسنده، کارگردان فیلم و تئاتر[۳۵][۳۵۳] که در خانوادهای بهائی، زاده شد؛[۳۵۸][۳۵۹] ولی بعدها دینناباوری را برگزید.[۳۶۰][۳۶۱]
- احسان یارشاطر؛ استاد مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا، بنیانگذار و سَرویراستار دانشنامهٔ «ایرانیکا» و نیز مدیر بنگاه ترجمه و نشر کتاب در دورهٔ پهلوی؛[۳۵][۳۵۳]
- پرویز ثابتی (پدر پردیس ثابتی، پروفسور در شاخهٔ زیستشناسی)؛ نظامی و یکی از سران پیشین ساواک که با اینکه بهائیزاده بود، ولی مانند برادرانش عضو جامعهٔ بهائی نشد.[۳۶۲] خود وی بعدها یادآور شد که یک دینناباور است.[۳۶۳]
افراد جدا شده از بهائیت که دربارهٔ دینناباور بودنشان ابهام، وجود دارد
[ویرایش]- هوشنگ ابتهاج شاعر[۳۶۴][۳۶۵][۳۶۶][۳۶۶][۳۶۷][۳۶۸][۳۶۹] (پدربزرگ بهائی[۳۷۰] او، «ابراهیم ابتهاجالملک» بود که به دست یکی از اسلامگرایان، با داس، کشته شد.[۳۷۱])؛
- مهناز افخمی؛ دومین وزیر زن در دورهٔ پهلوی. وی با اینکه مادرش بهائی بود؛ ولی علاقهای به بهائیت نداشت.[۳۷۲]
بهائیانی که دربارهٔ بهائی ماندن یا دینناباور شدنشان ابهام، وجود دارد
[ویرایش]- عباس امانت؛ دربارهٔ بهائی ماندن وی و اساساً باورمندیاش به دین نیز قطعیتی، وجود ندارد.[۳۷۳]
- احسانالله خان دوستدار (معروف به «رفیق سرخ»؛ عموی آرامش دوستدار)؛ سیاستمدار و یکی از مبارزان انقلاب مشروطه و جنبش جنگل؛ دربارهٔ بهائی ماندن یا کمونیست شدنش قطعیتی، وجود ندارد.
- منصور روحانی؛ وزیر آب و برق و نیز کشاورزی و منابع طبیعی در دورهٔ پهلوی. وی با اینکه پدرش بهائی بود، بهائی نشد.[۳۷۴] وی توسط حکومت جمهوری اسلامی تیرباران شد.
- فؤاد روحانی؛ یکی از بنیانگذاران اوپک و نخستین دبیرکل آن، دبیرکل سازمان همکاری عمران منطقهای، مشاور حقوقی سازمان ملل، مترجم (نوشتارهایی از افلاطون، هرودوت، آشیل، بندیتو کروچه، آرتور شوپنهاور و کارل گوستاو یونگ).[۳۵] وی با اینکه بهائیزاده بود، بعدها از بهائیت، کناره گرفت.[۳۷۵]
بهائیان طرد شده از جامعهٔ بهائیت
[ویرایش]- میرزا احمد سهراب؛ نویسندهٔ ایرانی-آمریکایی و بنیانگذار «انجمن تاریخ جدید» و «کاروان شرق و غرب» در نیویورک بود که در سال ۱۹۳۹ از دین بهائی، طرد شد.[۳۷۶]
- هژبر یزدانی (سنگسری)؛ تاجر و کارآفرین ایرانی که به دلیل انجام ازدواجش بدون عقد و رعایت نکردن احکام بهائیت، حق عضویت در جامعهٔ بهائی را از دست داد.[۳۷۷]
فیلمشناسی
[ویرایش]- مستند «جنایت مقدس» (دربارهٔ آزار و کشتار بهائیان)، رضا علامهزاده.[۳۷۸]
کتابشناسی
[ویرایش]- نام برخی از کتابها دربارهٔ فرهیختگان، سرشناسان یا کشتگان دین بهائیت:
- تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی؛ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی؛
- یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)؛ فریدون وهمن؛[۱۹][۳۷۹]
- پروازها و یادگارها؛ به یاد شهیدان بهائی ایران؛ ماهمهر گلستانه.
- ایرانیان نامدار نوشتهٔ دکتر عباس میلانی
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۸۶.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «بهائیان و تشدید سرکوبها پس از انقلاب». بیبیسی فارسی.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «کالبد شکافی مرده آزاری در ایران معاصر، از باب تا خاوران». bbc.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ «بهائیان و اعدامهای پس از انقلاب». bbc.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ «بهائیان ایران و انقلاب اسلامی». بیبیسی فارسی.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۸۵.
- ↑ Keddie, Nikki R. , (2006). Modern Iran: roots and results of revolution (به انگلیسی) (2nd ed.). New Haven: Yale University Press. pp. 37–72. ISBN 978-0-300-12105-6. OCLC 1255609463.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: نقطهگذاری اضافه (link) - ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۸۵ و ۸۶.
- ↑ گروهی از نویسندگان، بهائیان ایران (پژوهشهای تاریخی-جامعهشناختی)، ۲۷ و ۶۵.
- ↑ Peter Smith & Moojan Momen (September 2005). "MARTYRS, BABI". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ Karlberg، Michael (آوریل ۲۰۱۰). Constructive Resilience: The Baha´ ’ı´Response to Oppression. PEACE & CHANGE, Vol. 35, No. 2,.
- ↑ MacEoin, D. M., "BAYĀN", Encyclopedia of Iranica (به انگلیسی)
{{citation}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) Retrieved on 2009-09-05. - ↑ MacEoin, Dennis (1989). "Azali Babism". Encyclopædia Iranica.
- ↑ * Balyuzi, Hasan (1973). The Báb: The Herald of the Day of Days (به انگلیسی). Oxford, UK: George Ronald. ISBN 978-0-85398-054-4.
- ↑ Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به انگلیسی). Yale University Press. p. 330.
- ↑ «محدودیتها و شرایط سخت زندگی بهائیان در ایران؛ مصاحبه با یک بازیگر تئاتر و تلویزیون». رادیو فردا. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ «وضعیت دشوار کودکان بهائی در مدارس ایران». radiofarda.
- ↑ «افشای محتوای یک مصوبه رسمی در ایران علیه بهائیان؛ نماینده جامعه جهانی بهائی: این مصداق «نقض فاحش حقوق بشر» است». voanews.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ «۱۶۰ سال بهائیآزاری در ایران». دویچه وله آلمان.
- ↑ «چهل سال جمهوری اسلامی، کارنامه حقوق بشری». صدای آمریکا.
- ↑ «نگاهی به علل سرکوب بهائیان در ایران». دویچه وله فارسی.
- ↑ «بیانیه دفتر جامعه جهانی بهائی در ژنو: «بهائیان به دلیل راستگویی در مورد ایمان خود مجازات میشوند»». هرانا.
- ↑ «آیا انقلاب اسلامی اقلیتهای دینی را از ایران فراری دادهاست؟». بیبیسی فارسی.
- ↑ «اعدام و ترور بهائیان؛ پرونده ۳۵ ساله». radiozamaneh.
- ↑ ۲۵٫۰۰ ۲۵٫۰۱ ۲۵٫۰۲ ۲۵٫۰۳ ۲۵٫۰۴ ۲۵٫۰۵ ۲۵٫۰۶ ۲۵٫۰۷ ۲۵٫۰۸ ۲۵٫۰۹ ۲۵٫۱۰ ۲۵٫۱۱ ۲۵٫۱۲ ۲۵٫۱۳ ۲۵٫۱۴ ۲۵٫۱۵ ۲۵٫۱۶ ۲۵٫۱۷ ۲۵٫۱۸ ۲۵٫۱۹ ۲۵٫۲۰ ۲۵٫۲۱ ۲۵٫۲۲ ۲۵٫۲۳ ۲۵٫۲۴ ۲۵٫۲۵ ۲۵٫۲۶ ۲۵٫۲۷ ۲۵٫۲۸ ۲۵٫۲۹ ۲۵٫۳۰ ۲۵٫۳۱ ۲۵٫۳۲ ۲۵٫۳۳ ۲۵٫۳۴ ۲۵٫۳۵ ۲۵٫۳۶ ۲۵٫۳۷ ۲۵٫۳۸ ۲۵٫۳۹ ۲۵٫۴۰ ۲۵٫۴۱ ۲۵٫۴۲ ۲۵٫۴۳ ۲۵٫۴۴ ۲۵٫۴۵ ۲۵٫۴۶ ۲۵٫۴۷ ۲۵٫۴۸ ۲۵٫۴۹ ۲۵٫۵۰ ۲۵٫۵۱ ۲۵٫۵۲ ۲۵٫۵۳ ۲۵٫۵۴ ۲۵٫۵۵ گلستانه، ماهمهر. پروازها و یادگارها؛ به یاد شهیدان بهائی ایران.
- ↑ Encyclopedia: Mona Mahmudinizhad
- ↑ «A New Dress for Mona Resource Site». Drama Circle (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۵.
- ↑ Bella Online: Mona MahmoudNizhad
- ↑ independent.com: Article about Mona's Dream
- ↑ IRANRIGHTS.ORG بایگانیشده در ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine: MONA MAHMUDNIZHAD
- ↑ Sinclair، Jack. «Mona Mahmudnizhad, hanged in Iran for teaching the love and tolerance of her Baha'i faith | Islamic War Against the West». دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۷-۰۵.
- ↑ «نسخهٔ کامل ویدیوی محاکمهٔ اعضای محفل ملی بهائیان ایران | آسو». aasoo.org. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۳.
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ ۳۳٫۳ نگار، سپهر عاطفی روزنامه. «محفلی که ناپدید شد». BBC Persian. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۳.
- ↑ «ژینوس نعمت محمودی: یک سرگذشت». Human Rights & Democracy for Iran. دریافتشده در ۲۰۱۵-۰۲-۰۷.
- ↑ ۳۵٫۰۰ ۳۵٫۰۱ ۳۵٫۰۲ ۳۵٫۰۳ ۳۵٫۰۴ ۳۵٫۰۵ ۳۵٫۰۶ ۳۵٫۰۷ ۳۵٫۰۸ ۳۵٫۰۹ ۳۵٫۱۰ ۳۵٫۱۱ ۳۵٫۱۲ ۳۵٫۱۳ ۳۵٫۱۴ ۳۵٫۱۵ ۳۵٫۱۶ ۳۵٫۱۷ ۳۵٫۱۸ ۳۵٫۱۹ ۳۵٫۲۰ ۳۵٫۲۱ ۳۵٫۲۲ ۳۵٫۲۳ ۳۵٫۲۴ ۳۵٫۲۵ ۳۵٫۲۶ ۳۵٫۲۷ ۳۵٫۲۸ ۳۵٫۲۹ ۳۵٫۳۰ ۳۵٫۳۱ ۳۵٫۳۲ ۳۵٫۳۳ ۳۵٫۳۴ ۳۵٫۳۵ ۳۵٫۳۶ ۳۵٫۳۷ ۳۵٫۳۸ ۳۵٫۳۹ ۳۵٫۴۰ ۳۵٫۴۱ ۳۵٫۴۲ ۳۵٫۴۳ ۳۵٫۴۴ ۳۵٫۴۵ ۳۵٫۴۶ ۳۵٫۴۷ ۳۵٫۴۸ ۳۵٫۴۹ ۳۵٫۵۰ ۳۵٫۵۱ ۳۵٫۵۲ ۳۵٫۵۳ ۳۵٫۵۴ ۳۵٫۵۵ ۳۵٫۵۶ ۳۵٫۵۷ ۳۵٫۵۸ ۳۵٫۵۹ ۳۵٫۶۰ ۳۵٫۶۱ ۳۵٫۶۲ ۳۵٫۶۳ ۳۵٫۶۴ ۳۵٫۶۵ ۳۵٫۶۶ ۳۵٫۶۷ ۳۵٫۶۸ ۳۵٫۶۹ ۳۵٫۷۰ ۳۵٫۷۱ ۳۵٫۷۲ ۳۵٫۷۳ ۳۵٫۷۴ عرفان ثابتی (۲۴ شهریور ۱۳۹۸). «تبعیض علیه بهائیان، ضربهای به پیکر ایران». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ ۳۶٫۳ ۳۶٫۴ سپهر عاطفی (۲۰ مهر ۱۳۹۴). «محفلی که ناپدید شد». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۳.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ «علیمراد داودی، یکی از نخستین قربانیان قتلهای زنجیرهای». رادیو زمانه. ۲۰۱۳-۱۱-۰۹. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۲.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ «گلی به نام داوودی: یادنگار استاد علیمراد داوودی به مناسبت سی و چهارمین سالگرد سرنوشت نامعلومش». تریبون زمانه. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۲۲.
- ↑ Golshany، shahnam. «حاکم شرع گفت: واضح است که تحت هیچ شرایطی جایی برای بهائیگری و بهائیان در جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد». www.bazdasht.com. بایگانیشده از اصلی در ۲۲ ژانویه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۴.
- ↑ «سالگرد اعدام 10 زن در شیراز به جرم دگراندیشی… | Iranian.com». iranian.com. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۴.
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۶.
- ↑ نگار، سپهر عاطفی، روزنامه. «محفلی که ناپدید شد». BBC Persian. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۳.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۴۳۶.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۴۳۸ و ۴۲۳.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۴۳۴.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۴۴۸.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۴۲۸.
- ↑ «یک بهائی در یزد 'قربانی نفرت مذهبی شد'». بیبیسی فارسی. ۵ آبان ۱۳۹۵.
- ↑ «قتل یک شهروند بهائی در یزد و پرسش از حقوق بهائیان Access to the comments». euronews.
- ↑ «دو مظنون به قتل شهروند بهائی در یزد 'آزاد شدند». بیبیسی فارسی. ۲۳ خرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ثابتی، کیان (۱۹ اسفند ۱۴۰۱). زنان بهائی که به خاطر اعتقادشان اعدام شدند. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/114631-[پیوند مرده]
- ↑ ثابتی، کیان (۱۹ اسفند ۱۴۰۱) زنان بهائی که به خاطر اعتقادشان اعدام شدند. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/114631-[پیوند مرده]
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ ثابتی، کیان (۱۹ اسفند ۱۴۰۱) زنان بهائی که به خاطر اعتقادشان اعدام شدند. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/114631-[پیوند مرده]
- ↑ ثابتی، کیان (۱۹ اسفند ۱۴۰۱) زنان بهائی که به خاطر اعتقادشان اعدام شدند. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/114631-[پیوند مرده]
- ↑ «بهائیها؛ از اقلیت بلاگردان تا وضعیت سرکوب دائم». radiozamaneh.
- ↑ ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۴۷۸–۴۴۸.
- ↑ «Most Baha'i Nations (2010) | QuickLists | The Association of Religion Data Archives». www.thearda.com. بایگانیشده از اصلی در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۰۱۸-۱۰-۲۰.
- ↑ «Religion: Year In Review 2010 - Worldwide Adherents of All Religions | Britannica.com». ۲۰۱۶-۱۱-۲۰. بایگانیشده از اصلی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۰۱۸-۱۰-۲۰.
- ↑ «آنجا که یک بهایی گوری برای تدفین ندارد». دویچه وله.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۳۸.
- ↑ Maneck, Susan Stiles (1984). Cole, Juan R. I.; Momen, Moojan (eds.). Iran East and West: Studies in Babi and Baha'i History. Studies in Babi and Baha'i History: From Iran East and West. Vol. 2 (illustrated ed.). Kalimat Press. pp. 31–32. ISBN 978-0-933770-40-9.
- ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ آب حیات از قلمم میچکد؛ نگاهی به نمایشگاه خوشنویسی و معنویت در موزه بریتانیا، بیبیسی فارسی
- ↑ ۶۳٫۰ ۶۳٫۱ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۱۵.
- ↑ ۶۴٫۰۰ ۶۴٫۰۱ ۶۴٫۰۲ ۶۴٫۰۳ ۶۴٫۰۴ ۶۴٫۰۵ ۶۴٫۰۶ ۶۴٫۰۷ ۶۴٫۰۸ ۶۴٫۰۹ ۶۴٫۱۰ ۶۴٫۱۱ ۶۴٫۱۲ ۶۴٫۱۳ ۶۴٫۱۴ ۶۴٫۱۵ ۶۴٫۱۶ ۶۴٫۱۷ ۶۴٫۱۸ ۶۴٫۱۹ ۶۴٫۲۰ ۶۴٫۲۱ ۶۴٫۲۲ ۶۴٫۲۳ ۶۴٫۲۴ ۶۴٫۲۵ «روحانیون مسلمانی که به دیانت بهائی و بابی، مؤمن شدهاند». aeenebahai.
- ↑ ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ Peter Smith, A Concise Encyclopedia of the Bahá'í Faith, Oxford, UK, Oneworld Publications, 2000. ISBN 1-85168-184-1.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ E.G. Browne. A Year Amongst the Persians. p. 227. Archived from the original on 2007-03-10. Retrieved 2009-07-23.
- ↑ Lewis، Michael (۲۰۰۲-۰۲-۲۴). «The Satellite Subversives» (به انگلیسی). The New York Times. شاپا 0362-4331. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۵-۲۲.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۳۷.
- ↑ ثابتی، کیان (۲۲ اسفند ۱۴۰۰) امین الله حسین، موسیقیدان بهائی و آفرینندهٔ سمفونی پرسپولیس. ایران وایر https://iranwire.com/fa/special-features/57825/
- ↑ «BBCPersian.com». www.bbc.com. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۴.
- ↑ Aufstellung aller durch den Bundespräsidenten verliehenen Ehrenzeichen für Verdienste um die Republik Österreich ab 1952 Seite 1174 (PDF; 6,9 MB)
- ↑ «فرزانه تأییدی؛ فریاد زیر آب». بیبیسی فارسی.[پیوند مرده]
- ↑ به دلیل باورهای خود مجور به ترک ایران شدم، گفتگوی کامل با شبنم طلوعی, 2019-06-27, retrieved 2019-06-27
- ↑ سپیده زرینپناه (۲۹ شهریور ۱۳۹۱). «شبنم طلوعی: ندو، کفشهایت پاره میشود». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۷-۱۰.
- ↑ فرشته قاضی (۱۸ تیر ۱۳۹۶). «سوال از دین و مذهب، کلید محرومیتهای اجتماعی بهائیان». بیبیسی فارسی.
- ↑ «شبنم طلوعی: عشق و زندگیام را از من گرفتند». BBC Farsi. ۲۰۱۹-۰۲-۰۴. دریافتشده در ۱۳۹۷-۱۰-۱۵.
- ↑ «محدودیتها و شرایط سخت زندگی بهائیان در ایران: مصاحبه با یک بازیگر تئاتر و تلویزیون». رادیو فردا. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ Milani, Abbas (2008). Eminent Persians: The Men and Women who Made Modern Iran, 1941-1979. Vol. 1. Syracuse, N.Y.: Syracuse University Press. pp. 787–789. ISBN 0-8156-0907-8.
- ↑ کیان ثابتی (۱۲ تیر ۱۴۰۱) هوشنگ سیحون، معمار برجستهٔ بهائی ایرانی. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/105381-هوشنگ-سیحون-معمار-برجسته-بهایی-ایرانی/
- ↑ Milani, Abbas (2008). Eminent Persians: The Men and Women who Made Modern Iran, 1941-1979. Vol. 1. Syracuse, N.Y.: Syracuse University Press. pp. 771–776. ISBN 0-8156-0907-8.
- ↑ کیان ثابتی (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱) https://iranwire.com/fa/special-features/103541
- ↑ «Omid Djalili: How many other small, fat, bald men get their own shows». بایگانیشده از اصلی در ۹ آوریل ۲۰۰۸. دریافتشده در ۱۳ آوریل ۲۰۰۸.
- ↑ «In The Arena With Omid Djalili By Darius Kadivar, Payvand's Iran News, 3/12/07». بایگانیشده از اصلی در ۲ دسامبر ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۳ آوریل ۲۰۰۸.
- ↑ «Omid Djalili, seriously funny: From terrorism to spirituality, no topic is off limits for Britain's hairiest comedian». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ ژوئیه ۲۰۰۸. دریافتشده در ۲۳ فوریه ۲۰۲۴.
- ↑ TV Heaven, Telly Hell - Omid Djalili
- ↑ ۸۶٫۰ ۸۶٫۱ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۴۲.
- ↑ کیان ثابتی (۲۹ خرداد ۱۴۰۱) روحی ارباب مترجم و مدرس بهائی ایرانی. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/104969-روحی-ارباب-مترجم-و-مدرس-بهایی-ایرانی/
- ↑ عبدی، محمد. «جهان داستانی شمیم بهار». Radio Farda. دریافتشده در ۲ آوریل ۲۰۲۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۸۴.
- ↑ ۹۰٫۰ ۹۰٫۱ ۹۰٫۲ «لیلا و مهری ایمن (آهی) و بهرام بیضایی؛ بهائیان مشهور و شورای کتاب کودک». specialsone.[پیوند مرده]
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۷۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۷۹.
- ↑ نظمی تبریزی، علی (۱۹۷۶). دویست سخنور؛ تذکرةالشعرای منظوم و منثور. تابش. ص. ۴۴۳.
- ↑ ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ ۹۴٫۲ ۹۴٫۳ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۱۹ و ۲۱۸.
- ↑ ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۵۷۰ و ۵۷۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۱۵۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۳۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۸۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۸۸ و ۱۸۹.
- ↑ ۱۰۰٫۰ ۱۰۰٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۸۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۸۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۳۹ و ۲۴۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۳۶.
- ↑ ۱۰۴٫۰ ۱۰۴٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲.
- ↑ ۱۰۵٫۰ ۱۰۵٫۱ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۲۶.
- ↑ ۱۰۶٫۰ ۱۰۶٫۱ D. M. MacEoin (December 1987). "AYĀDĪ-E AMR ALLĀH". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۴۰ و ۲۴۱.
- ↑ ۱۰۸٫۰ ۱۰۸٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۳۱۵.
- ↑ ۱۰۹٫۰ ۱۰۹٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۵۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۱.
- ↑ ۱۱۱٫۰ ۱۱۱٫۱ ۱۱۱٫۲ گروهی از نویسندگان، بهائیان ایران (پژوهشهای تاریخی-جامعهشناختی)، ۲۲۵.
- ↑ ۱۱۲٫۰ ۱۱۲٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج۱، ۲۹۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۱۷.
- ↑ ۱۱۴٫۰ ۱۱۴٫۱ ۱۱۴٫۲ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۵۳ و ۳۵۴.
- ↑ ۱۱۵٫۰ ۱۱۵٫۱ ۱۱۵٫۲ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۵۰.
- ↑ ۱۱۶٫۰ ۱۱۶٫۱ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۹۱.
- ↑ ۱۱۷٫۰ ۱۱۷٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۶۹ و ۷۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۱۹۵.
- ↑ ۱۱۹٫۰ ۱۱۹٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۷۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۶۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۹۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۲۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۵۵۷ و ۵۵۸.
- ↑ ۱۲۴٫۰ ۱۲۴٫۱ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۹۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۱۳۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۶۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۴۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۱۶۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۱۳ و ۳۱۱.
- ↑ ۱۳۱٫۰ ۱۳۱٫۱ ۱۳۱٫۲ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۱۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۴۵ و ۱۴۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۷۱–۲۶۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۵۱.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۲۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۵۸.
- ↑ ۱۳۷٫۰ ۱۳۷٫۱ Minou Foadi (July 2005). "NABIL-E AKBAR". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۹۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۱۰.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۷۶.
- ↑ ۱۴۱٫۰ ۱۴۱٫۱ Smith, Peter. A CONCISE ENCYCLOPAEDIA OF THE BAHA'I FAITH, (Oxford, England: One World Publications, 2000) p. 257.
- ↑ ۱۴۲٫۰ ۱۴۲٫۱ Balyuzi, H M. Baha'u'llah: The King of Glory, third Edition (Oxford, England: George Ronald, 1980) pp. 265 – 268.
- ↑ ۱۴۳٫۰ ۱۴۳٫۱ Vahid Rafati (June 2016). "NABIL-E AʿẒAM ZARANDI, MOLLĀ MOḤAMMAD". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۴۰۰ و ۳۹۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۹۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۷۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۳۸ و ۲۳۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۵۵.
- ↑ ۱۵۰٫۰ ۱۵۰٫۱ Vahid Rafati (December 1998). "EŠRĀQ ḴĀVARĪ, ʿABD-AL-ḤAMĪD". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۳۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۹۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۷۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۵۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۵۴ و ۳۵۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۹۶ و ۲۹۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۰۳ و ۳۰۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۳۳۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۱۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۵۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۷۱ و ۷۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۱۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۲۷ و ۲۲۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۱۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۲۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۵۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۲۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۶۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۹۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۱۴۳ و ۱۴۴ و ۱۴۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۸۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۶۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۱۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۳۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۴۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۳۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۰۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۳۰۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۳۰۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۳۲۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۳۵۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۰۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۷۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۰۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۰۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۴۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۸۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۴۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۶۰ و ۵۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۵۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۸ و ۳۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۱۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۹۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۱۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۴۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۱۶۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۰۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۳۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۵۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۱۶۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۰۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۴۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۵۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۱۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۲۵.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۰۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۳۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۳۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۸۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۴۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۷۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۷۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۷۷ و ۷۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۶۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱۷ و ۱۱۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱۸ و ۱۱۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۴۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۲۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۵۸ و ۱۶۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۹۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۸۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۳۲ و ۱۳۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۱۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۱۹ و ۲۱۸ و ۲۱۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۲۷ و ۲۲۴ و ۲۲۲.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۹۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۴۷.
- ↑ Vahid Rafati (December 1999). "FANĀʾĪĀN, Mīrzā FARAJ-ALLĀH JONŪN". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۶۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۹۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۰۷.
- ↑ کیان ثابتی (۱۹ تیر ۱۴۰۱) ایرج ایمن، چهره برجسته بهایی ایرانی و رئیس پیشین مؤسسه ملی روانشناسی. ایرانوایر https://iranwire.com/fa/special-features/105575-ایرج-ایمن-چهره-برجسته-بهایی-ایرانی-و-رییس-پیشین-موسسه-ملی-روانشناسی/
- ↑ معرفی نویسنده (دکتر احمد عطائی) در پشت جلد کتاب «طب و بهداشت در تعالیم بهائی» (۱۹۹۸ میلادی)، هوفهایم – آلمان
- ↑ Iraj Ayman (August 2017). "VARQĀ, ʿALI-MOḤAMMAD". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ کیان ثابتی (۱۹ شهریور ۱۴۰۱) دکتر پرویز جاوید، استاد برجسته داروسازی و از بهاییان ایران. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/107380-دکتر-پرویز-جاوید-استاد-برجسته-داروسازی-و-از-بهاییان-ایران/
- ↑ کیان ثابتی (۶ شهریور ۱۴۰۱) دکتر پروین متحده؛ پزشک بهایی و از پایهگذاران روماتولوژِی در ایران. ایران وایر https://iranwire.com/fa/special-features/107003-دکتر-پروین-متحده-پزشک-بهایی-و-از-پایهگذاران-روماتولوژی-در-ایران/
- ↑ Milani، Abbas (۲۰۰۹-۰۸-۱۵). «Abbas Milani's Speech In Support Of The Bahais». The New Republic. شاپا 0028-6583. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۳.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۸.
- ↑ Cyrus Alai (January 2000). "RASSEKH, MEHRI". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۴۱.
- ↑ کیان ثابتی (۱۰ بهمن ۱۴۰۰) دکتر مهری راسخ روانشناس برجسته بهائی ایرانی. ایرانوایر https://iranwire.com/fa/features/56734/
- ↑ کیان ثابتی (۶ دی ۱۴۰۱) سالروز اعدام ژینوس محمودی، نخستین زن هواشناس ایران. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/features/111932-سالروز-اعدام-ژینوس-محمودی-نخستین-زن-هواشناس-در-ایران/
- ↑ «ستایش بازیگر بهائی از یک زن بابی». specialsone.[پیوند مرده]
- ↑ ««تابوئی» که باید شکسته میشد». دویچه وله.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۱۷۳.
- ↑ FABER, ROLAND (2018). The Garden of Reality: Transreligious Relativity in a World of Becoming. Lexington Books. p. 96. ISBN 978-1-4985-7623-9.
- ↑ "For the Love of Their Country: A Devoted Pediatrics Pioneer Working in Dangerous Times". IranWire | خانه (به انگلیسی). Retrieved 2021-01-14.
- ↑ Smith, Peter, November 27- (2000). A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. P. 89. ISBN 1-85168-184-1.
- ↑ Smith, Peter, November 27- (2000). A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. Pp. 89-90. ISBN 1-85168-184-1. OCLC 42912735.
- ↑ Smith, Peter, November 27- (2000). A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. p. 90. ISBN 1-85168-184-1. OCLC 42912735.
- ↑ Smith, Peter, November 27- (2000). A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. P. 90. ISBN 1-85168-184-1. OCLC 42912735.
- ↑ Smith, Peter, November 27- (2000). A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. P. 90. ISBN 1-85168-184-1. OCLC 42912735.
- ↑ عرفان ثابتی (۲۴ شهریور ۱۳۹۸). «تبعیض علیه بهائیان، ضربهای به پیکر ایران». بیبیسی فارسی.
- ↑ عرفان ثابتی (۲۴ شهریور ۱۳۹۸). «تبعیض علیه بهائیان، ضربهای به پیکر ایران». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
- ↑ Smith, Peter, November 27- (2000). A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. p. 90. ISBN 1-85168-184-1. OCLC 42912735.
- ↑ کیان ثابتی (۳ مرداد ۱۴۰۱) حسن موقر بالیوزی، مورخ بهایی و نخستین گوینده بیبیسی فارسی. ایرانوایر. https://iranwire.com/fa/special-features/106014-حسن-موقر-بالیوزی-مورخ-بهایی-و-نخستین-گوینده-بیبیسی-فارسی/
- ↑ «Fears for Iran's jailed minority Bahai leaders» (به انگلیسی). BBC News. ۲۰۱۱-۰۵-۱۴. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۲۳.
- ↑ Rava Azeredo da Silveira (June 2009). "ARJOMAND, Ḵalil". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ Moojan Momen (February 2015). "SABET, HABIB". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۶۰.
- ↑ ثابتی، کیان (۲۳ حرداد ۱۴۰۱) حبیب ثابت کارفرمای برجستهٔ بهائی. ایران وایر. https://iranwire.com/fa/special-features/104784
- ↑ ثابتی، کیان (۲۳ خرداد ۱۴۰۱) نشریه ایران وایر. https://iranwire.com/fa/special-features/104784
- ↑ «شهرزاد نظیفی، قهرمان موتورکراس بانوان بازداشت شد». خبرگزاری هرانا. ۲۹ آبان ۱۳۹۷. دریافتشده در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸.
- ↑ ۲۷۵٫۰ ۲۷۵٫۱ ۲۷۵٫۲ ۲۷۵٫۳ «شهرزاد نظیفی، قهرمان موتورسواری را به دلیل بهائی بودن از ورود به پیست محروم کردهاند». صدای آمریکا. ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۵-۰۷.
- ↑ RACHEL STURTZ (August 2016). "The Banished Mountain Biker". Iran Press Watch (به انگلیسی).
- ↑ «تعدادی از بهائیان در تهران بازداشت شدند» بایگانیشده در ۱۸ ژانویه ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine (رادیو فردا)
- ↑ بازداشت منشی سابق کانون مدافعان حقوق بشر (بیبیسی فارسی)
- ↑ روزبه، اردوان (۱۹ مرداد ۱۳۸۸). «قانون میگوید همه حق تحصیل دارند». رادیو زمانه.
- ↑ بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، جلد 4. ص. ۱۷۲.
- ↑ زنجانی، ابراهیم. سرگذشت زندگانی من. آلمان: نشر نیما. صص. ۱۸۳–۱۸۴.
- ↑ Chapour Rassekh (March 2009). "KHADEMI, Ali Mohammad". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۸.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۷.
- ↑ ثابتی، کیان (۱۶ خرداد ۱۴۰۱) سپهبد حسین رستگار، چهرهٔ برجسته ارتشی و از بهائیان ایران. ایران وایر. https://iranwire.com/fa/special-features/104595-
- ↑ نام خانوادگی، خاطرات ابوالحسن ابتهاج، جلد ۱.
- ↑ Milani, Abbas (2008). Eminent Persians: The Men and Women who Made Modern Iran, 1941-1979. Vol. 1. Syracuse, N.Y.: Syracuse University Press. pp. 735–743. ISBN 0-8156-0907-8.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۴.
- ↑ Smith, Peter (2000). "Adíb, Mírzá (Muhammad-) Hasan". A concise encyclopedia of the Baháʼí Faith. Oxford: Oneworld Publications. pp. 23. ISBN 1-85168-184-1.
- ↑ ۲۹۰٫۰ ۲۹۰٫۱ Moojan Momen (July 2011). "ADĪB ṬĀLAQĀNĪ". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۷۸.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۳۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۷۱–۲۶۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۵۱.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۲۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۵۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۹۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۴۱۰.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۷۶.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۹۲.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۳.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۳۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۴۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱۷.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۰۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱۷ و ۱۱۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۱۸ و ۱۱۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۱، ۲۶۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۹۰.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۱۴۳ و ۱۴۴ و ۱۴۵.
- ↑ Moojan Momen (December 1999). "FĀŻEL MĀZANDARĀNĪ, MĪRZĀ ASAD-ALLĀH". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۶۷.
- ↑ Moojan Momen (December 1983). "ABU'L-FAŻL GOLPĀYEGĀNĪ". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۵۶.
- ↑ Vahid Rafati (June 2016). "ḴORĀSĀNI, MOLLĀ ṢĀDEQ". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۵۵.
- ↑ Balyuzi, H.M. (1985). Eminent Bahá'ís in the time of Bahá'u'lláh. The Camelot Press Ltd, Southampton. ISBN 0-85398-152-3.
- ↑ Stephen Lambden (December 1996). "EBN AṢDAQ, MĪRZĀ ʿALĪ-MOḤAMMAD". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۴۷.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۴۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۴۸ و ۴۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۴۸ و ۴۷.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۲۲.
- ↑ Moojan Momen (December 1985). "ʿALĪ AKBAR ŠAHMĪRZĀDĪ". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۴۹.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۴۳.
- ↑ Moojan Momen (January 2000). "KALEMĀT-E MAKNUNA". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ Vahman, Fereydun (2019). 175 Years of Persecution: A History of the Babis & Baha'is of Iran. London: Oneworld. ISBN 978-1-78607-586-4.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۰۴.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۳۳۳.
- ↑ «اعدام و ترور بهائیان؛ پرونده ۳۵ ساله». radiozamaneh.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۲۴.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۶۰.
- ↑ Stephen Lambden (December 1996). "EBN ABHAR, MOḤAMMAD-TAQĪ". Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۱۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۱۹ و ۲۱۸ و ۲۱۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۲، ۲۶۵.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۸۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۱.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۸ و ۳۹.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۷۷ و ۷۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۱۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۵۷.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۳، ۳۲۵.
- ↑ هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۲۰۶.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۲۹۶ و ۲۹۸.
- ↑ میرزا نعمتالله ذکایی بیضایی آرانی، تذکرهٔ شعرای قرن اول بهائی، ج ۴، ۳۰۳ و ۳۰۲.
- ↑ «روایت بهرام بیضایی از سوختن نگاتیو فیلمها در شورآباد». khabar.us. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ «بهرام بیضایی؛ استعاریترین سینماگر متنفر از سیاست». رادیو فردا.
- ↑ ۳۵۳٫۰ ۳۵۳٫۱ ۳۵۳٫۲ ۳۵۳٫۳ ۳۵۳٫۴ «آیا ایران آینده، بهائی خواهد بود؟». kayhan.london.
- ↑ دوستدار، آرامش، امتناع تفکر دینی.
- ↑ Holakouee-Naeinee., Farhang (1999-02-22). "The constitutional revolution of Iran, 1906: a sociological analysis (Book, 1980) [WorldCat.org]". WorldCat.org (به انگلیسی). Retrieved 2018-01-08.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ "دربارهٔ دکتر هلاکوئی". Beverly Hills Center For Well-Being (به انگلیسی). 2015-11-30. Archived from the original on 18 January 2021. Retrieved 2017-05-11.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ 26.September 2018 - دکتر هلاکویی، رازها و نیازها، عصر (به انگلیسی), retrieved 2018-09-27
- ↑ «۴۰ کتاب از کارگردان بهائی در نمایشگاه کتاب». ehavadar.[پیوند مرده]
- ↑ «بیضایی و عقاید فرقهای؛ دانشی که برای ساختن یک جهان وهمی در سینما، تئاتر یا متون نمایشی به کار آمدهاست». cinemapress.news.
- ↑ «بهرام بیضایی؛ استعاریترین سینماگر متنفر از سیاست». radiofarda.
- ↑ «روایت بهرام بیضایی از سوختن نگاتیو فیلمها در شورآباد». khabar.us.news. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۹.
- ↑ در دامگه حادثه، گفتگو با پرویز ثابتی. ج. صفحات ۶۴۸–۶۵۱. شرکت کتاب. ۱۳۹۰.
- ↑ «هوشنگ ابتهاج کمونیست است». روزنامه جهان صنعت. بایگانیشده از اصلی در ۱ اوت ۲۰۲۱.
- ↑ «غزل «آینه در آینه» حاصل شعف ابتهاج از دعوتش به شوروی است». mehrnews.
- ↑ ۳۶۶٫۰ ۳۶۶٫۱ «واقعیتهایی دربارهٔ کمونیسم شوروی، حزب توده و سایه». خبرگزاری کتاب ایران.
- ↑ «گفتگو با حسن گلمحمدی به مناسبت زادروز کارل مارکس: دانش تئوریک جزنی از طبری و کیانوری بیشتر بود/لنین نخستین تحریفکنندهٔ مارکس». فرهنگ امروز.
- ↑ «یادواره صدمین سالگرد زایش رفیق محمود اعتمادزاده (بهآذین)». حزب توده ایران.
- ↑ «کتاب ماهی سیاه اثر بهرنگی مرا به نویسندگی واداشت». خبرگزاری جمهوری اسلامی.
- ↑ «جمعیت بهائیان ایران در عصر پهلوی به تفکیک منطقه؛ جغرافیای جمعیتی بهائیان ایران». pahlaviha.
- ↑ مرسلوند، حسن، زندگینامهٔ رجال و مشاهیر ایران، ۵ جلدی، جلد ۱، ۷۴.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۵.
- ↑ Mirsepassi, A. (2018). Iran's Troubled Modernity: Debating Ahmad Fardid's Legacy. The Global Middle East (به انگلیسی). Cambridge University Press. p. 116. Retrieved 2020-05-11.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۵ و ۳۵۶.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۵۷.
- ↑ Momen, Moojan (1995). "Covenant, The, and Covenant-breaker". Bahá'í Library Online. Retrieved December 22, 2016.
- ↑ فریدون وهمن، یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر)، ۳۶۰.
- ↑ ««تابوئی» که باید شکسته میشد». دویچه وله.
- ↑ وهمن، فریدون (۲۰۰۹). یکصد و شصت سال مبارزه با دیانت بهائی (گوشهای از تاریخ اجتماعی-دینی ایران در دوران معاصر). آلمان: عصر جدید.