انقلاب مشروطه
انقلاب مشروطه | |
---|---|
![]() سردر ساختمان مجلس شورای ملی واقع در میدان بهارستان | |
از رویدادهای | جنبش مشروطه ایران |
مدت | هفت ماه |
زمان آغاز | بیست و یکم آذر ۱۲۸۴ |
زمان پایان | سیزدهم مرداد ۱۲۸۵ |
نتیجه | صدور فرمان مشروطیت، تدوین قانون اساسی، تشکیل مجلس شورای ملی |
چهرهها | مظفرالدین شاه قاجار، سید محمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی، سید جمالالدین واعظ، احمدخان علاءالدوله |
انقلاب مشروطه یا انقلاب مشروطیت یک انقلاب و رویداد اجتماعی و سیاسی در تاریخ ایران است که نظام فرمانروایی ایران را از سلطنت مطلقه به پادشاهی مشروطه تغییر داد و به تشکیل مجلس قانونگذاری و تدوین قانون اساسی انجامید. نخستین نشانههای این انقلاب در اسفند ۱۲۸۳ آشکار شد که معترضان بازار تهران را تعطیل کردند و در حرم عبدالعظیم بست نشستند. اما در آذر ۱۲۸۴ که حاکم تهران به بهانه گران شدن قیمت قند، چند تاجر خوشنام را مجازات کرد، اعتراضات دامنه وسیعی پیدا کرد و مردم خواستار تشکیل عدالتخانه شدند. با قول مظفرالدین شاه مبنی بر توجه به خواستههای مردم، اعتراضات موقتاً فرونشست، اما در تیر ۱۲۸۵ مجدداً از سر گرفته شد و این بار جمعیتی ۱۴ هزار نفره در سفارت بریتانیا تجمع کردند و تا زمان صدور فرمان مشروطیت مبنی بر تشکیل مجلس شورای ملی در مرداد همان سال، آنجا را ترک نکردند.
زمینههای فکری این تغییرات از سالها قبل و به سبب آشنایی ایرانیان با پیشرفتهای کشورهای غربی وجود داشت. اصلاحاتی که سه تن از صدر اعظمهای شاهان قاجار؛ یعنی میرزا تقی خان فراهانی، میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا ملکم خان شروع کردند از نمودهای سیاسی این آگاهیها بود. با این حال، این اصلاحات نیمهتمام رها شد. در مرحله بعد، متفکرانی مانند سید جمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکمخان به روشنگری توده مردم پرداختند و بالاخره جنبشهایی مانند جنبش تنباکو به عنوان اولین نشانههای بیداری ایرانیان پدیدار شد. چاپ روزنامهها و نشریات، انتشار کتاب، توسعه مدرسهها و علاقهمندی مردم به رویدادهای جهان را از نشانههای این تحول فکری بود.
انقلاب مشروطه از ائتلاف گروههای مختلف سیاسی، مذهبی و صنفی شکل گرفته بود اما ناهمگونی این ائتلاف، باعث شد که به تدریج تعارضهایی در بین این گروهها به وجود آید و ماهیت مشروطه دچار کاستیهایی شود. با این حال، مجلس شورای ملی که در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ افتتاح شد، در طول عمر بیست ماهه خود، توانست تصمیمات و قانونهای بیسابقهای اتخاذ کند که از آن جمله میتوان به محدود کردن اختیارات شاه، تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی، نظارت بر دریافت مالیات، موازنه بودجه و لغو واگذاری زمینهای تیول اشاره کرد. انقلاب مشروطه ابعاد و تاثیرگذاری جهانی نیز داشت؛ چنان که به عقیده بعضی از تحلیلگران، انقلاب ۱۹۰۸ ترکیه از آن الهام گرفت.
پیشزمینه[ویرایش]
تحصیل ایرانیان در اروپا، از دوران عباس میرزا و قائم مقام فراهانی، شروع شد. ایرانیانی که به اروپا رفتند، اولین ایرانیانی بودند که با افکار آزادیخواهی و اصول حکومت ملی آشنا شدند.[۱] با توسعه روابط خارجی ایران با کشورهای اروپایی، افراد مختلفی به کشورهای خارجی سفر کردند و پیشرفتهای این کشورها را از نزدیک مشاهده کردند. آنها در سفرنامهها و یادداشتهای خود شرح مشاهدات خود را نوشتند. [۲] ماحصل این برخوردها با دنیای غرب، تربیت شدن گروهی از نخبگان بودند که به اعتقاد آدمیت، سه تن از آنها؛ یعنی میرزا تقی خان فراهانی، میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا ملکم خان و حلقه نزدیکان و پیروان آنها، تاثیر قابل توجهی در شروع اصلاحات در ایران و بیدار شدن ایرانیان داشتند.[۳]
احمد کسروی منشأ مشروطه را «بیداری ایرانیان» میداند. منظور کسروی از بیداری ایرانیان، وقوف آنها به عقبماندگی، ضعف در برابر کشورهای پیشرفته و اعتراض به حکومت استبدادی است. او در کتاب تاریخ مشروطه ایران شرح میدهد که پس از کشته شدن نادرشاه، روند تنزل ایران شروع شد، در حالی که غرب دگرگونیهای بزرگی را تجربه کرد؛ انقلاب فرانسه، پیروزیهای ناپلئون بناپارت، جنبش تودهها، اختراعات جدید، پیشرفتهای نظامی و غیره. دو قدرت بزرگ دنیا؛ یعنی انگلیس و روسیه در مرزهای شمالی و جنوبی ایران پدیدار شدند، اما در تمام جنگهایی که در زمان زمامداری شاهان قاجار با این دولتها درگرفت، سپاهیان ایران شکست خوردند و ایران بخشهایی از سرزمین خود را از دست داد. اگر چه اصلاحاتی به دست برخی نخستوزیران قاجار، مانند قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و حسین سپهسالار شروع شد، اما این اصلاحات هم با برکناری آنها راه به جایی نبرد. در مرحله بعد، متفکرانی مانند سید جمالالدین اسدآبادی و میرزا ملکمخان به روشنگری توده مردم پرداختند و بالأخره جنبشهایی مانند جنبش تنباکو به عنوان اولین نشانههای بیداری ایرانیان پدیدار شد. کسروی چاپ روزنامهها و نشریات، انتشار کتابهایی مانند آثار عبدالرحیم طالبوف و زینالعابدین مراغهای، توسعه مدرسهها و علاقهمندی مردم به رویدادهای جهان را نشانههای این تحول فکری برمیشمارد. قبل از کسروی، ادوارد براون و ناظمالاسلام کرمانی هم ریشه مشروطه را بیداری ایرانیان دانسته بودند.[۴]

سالهای پس از ۱۲۷۰ خورشیدی، برای حکومت ایران، سالهای تشدید مشکلات اقتصادی بود. از یک سو تورم شدید باعث کاهش ارزش مالیات بر زمین شد و از سوی دیگر کاهش ارزش جهانیِ نقره، ارزش قران در برابر پوند استرلینگ را به شدت کاهش داد. این مشکلات، دربار ایران را وادار کرد که در سالهای ۱۲۷۹ و ۱۲۸۱ به ترتیب دو میلیون و یک میلیون پوند از دولت روسیه وام بگیرد. پادشاهی ایران که در پی افزایش درآمدهای خود بود، با استخدام ژوزف نوز توانست درآمدهای گمرکی خود را از ۲۰۰ هزار پوند استرلینگ در سال ۱۲۷۷ به ۶۰۰ هزار پوند در سال ۱۲۸۳ افزایش دهد.[۵] در سال ۱۲۸۴ خورشیدی، بحران اقتصادی، ایران را فرا گرفت. شیوع وبا، برداشت بدِ محصولات کشاورزی و ازرونقافتادنِ تجارت در مناطق شمالی به دلیل وقوع جنگ روسیه و ژاپن و متعاقب آن، انقلاب روسیه، زمینهساز این بحران بود. قیمت مواد غذایی به سرعت افزایش یافت؛ چنان که در شهرهای تهران، تبریز، رشت و مشهد، در سهماههٴ نخست این سال، قند و شکر ۳۳ درصد و گندم ۹۰ درصد گرانتر شد، درآمد گمرک کاهش یافت و با درخواستهای دولت برای دریافت وامهای جدید موافقت نشد. دولت ناچار شد تعرفههای وضعشده بر بازرگانان را افزایش دهد و بازپرداخت دیون محلی را به تعویق اندازد. این نابسامانیها، به نارضایتی مردم و اعتراض عمومی منجر شد.[۶]
اعتراضهای اولیه[ویرایش]
یکی از اولین نمودهای عمومی نارضایتی عمومی، راهپیمایی آرام حدود ۲۰۰ نفر از بازاریان در اسفند ۱۲۸۳، در جریان عزاداری ماه محرم بود. سید عبدالله بهبهانی، روحانی با نفوذ تهران، تصاویری از نوز به عزاداران نشان داد که در مراسم بالماسکه لباس روحانیان را پوشیده بود. این تصاویر، خشم آنها را برانگیخت. معترضان، خواستار عزل ژوزف نوز شدند. در فروردین، بازار تهران بسته شد و گروهی از مردم به سوی حرم شاه عبدالعظیم رفتند و بست نشستند. مظفرالدین شاه در آن موقع عازم سفری به اروپا بود و محمدعلی میرزا، ولیعهد، که با عینالدوله، اختلاف داشت، جانب معترضان را گرفت و قول داد بعد از بازگشت شاه، اخراج نوز را شخصاً پیگیری کند.[۷] این اعتراضات، پس از دو هفته و با قول برکناری نوز، بازپرداخت بدهیها و تشکیل کمیتهای متشکل از تجار در وزارت تجارت پس از بازگشت از سفر اروپا، پایان یافت. اما این وعدهها هیچگاه عملی نشد.[۸]
در اردیبهشت ۱۲۸۴، ۵۷ نفر از روشنفکران در جلسهای مخفی در حومه تهران گرد آمدند و کمیتهای برای جایگزینی حکومت استبدادی با حکومت دموکراتیک تشکیل دادند. این کمیته تصمیم گرفت مخفیانه جزوههایی برای دفاع از اصلاحات سیاسی و اجتماعی چاپ و توزیع کند، کتابهای تاریخ انقلابهای مهم اروپایی را به فارسی برگرداند و با مطبوعات اروپایی در مورد ضرورت اصلاحات در ایران گفتگو کنند. اعضای کمیته تصمیم گرفتند با افراد بانفوذ یا قدرتمند مانند شاهزادگان و روحانیان وارد گفتگو شوند و نظر آنها را در مورد اصلاحات جلب کنند و در صورت امکان، آنها را به عضویت کمیته درآورند.[۹] نُه نفر به عضویت هسته این کمیته درآمدند که سه نفر از آنها (ملک ملکالمتکلمین، یحیی دولتآبادی و جمالالدین واعظ دارای گرایش ازلی بودند. اما از همه اعضا خواسته شده بود برای جلوگیری از بروز اختلاف در نیروهای مخالف استبداد، با قوانین شریعت اسلام مخالفت نکنند و در مجالس مذهبی غیراسلامی حضور نیابند. محمدرضا مساوات، سلمان میکده و شیخالرئیس قاجار هم دی این هسته عضویت داشتند. تعدادی از اعضای این انجمن، ماموریت یافتند تا با سفر به عراق، پشتیبانی مراجع تقلید نجف را جلب کنند.[۱۰] کمیته مخفی هم انجمن دیگری بود که در اسفند ۱۲۸۳ تاسیس شده بود و نیروهای مذهبی اصلاحطلب مورد حمایت سید محمد طباطبایی، از جمله ناظمالاسلام کرمانی در آن عضویت داشتند.[۱۱]
بستنشینی در حرم شاهعبدالعظیم[ویرایش]
در ۲۱ آذر ۱۲۸۴ و علاءالدوله، حاکم تهران در تلاش برای پایین آوردن قیمت شکر، دو تن از تاجران خوشنام را فلک کرد.[۱۲] یکی از این دو نفر، تاجر ۷۹ سالهای بود که هزینهٴ تعمیر بازار مرکزی تهران و هزینهٴ ساخت سه مسجد را تقبل کرده بود.[الف] با انتشار این خبر در روز ۲۲ آذر، صاحبان کسب و کار، مغازهها و کارگاهها را تعطیل کردند و در مسجد شاه گرد آمدند. در هنگام سخنرانی سید جمالالدین واعظ، طرفداران ابوالقاسم امام جمعه به تجمعکنندگان حمله کردند و مجلس را بر هم زدند.[۱۴] امام جمعه، سید جمال واعظ را بابی خواند و سخنان او را توهین به شاه دانست؛ او یکی از واعظان تندرو اصفهان و از نویسندگان کتاب رویای صادقه بود که به اتهام بابیگری از اصفهان اخراج شده بود. امام جمعه از این موضوع اطلاع داشت و از آن برای بر هم زدن سخنرانی سید جمال استفاده کرد.[۱۵] دو روز بعد، دو هزار تن از کسبه و طلاب به رهبری سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی در حرم شاه عبدالعظیم بست نشستند و خواستههای خود را چنین اعلام کردند: برکناری حاکم تهران، برکناری نوز، اجرای شریعت .[ب][۱۷] در آن زمان «عدالتخانه»، مفهوم دقیقی نداشت و به واسطه تلاشهای ملکم خان برای انجام اصلاحات متداول شده بود.[۱۸]
دو نفر از شاهزاگان قاجار که سودای پادشاهی در سر داشتند، از بستنشینان حمایت کردند؛ یکی سالارالدوله، پسر دوم مظفرالدین شاه و دیگری محمدعلی شاه، ولیعهد، که نسبت به عینالدوله بیاعتماد بود. دو گروه از بلندپایگان حکومتی نیز این حرکت را تقویت کردند؛ یکی وابستگان امینالسلطان، نخستوزیر برکنار و تبعید شده و دیگری گروهی از صاحبمنصبان اصلاحطلب مانند نصرالله مشیرالدوله و فرزندانش حسن و حسین پیرنیا، مرتضیقلی صنیعالدوله، مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، جواد سعدالدوله و ابوالقاسم ناصرالملک.[۱۹]
دولت در ابتدا با خواستههای معترضان مخالفت ورزید و سعی کرد اعتصاب را در هم بشکند. اما سرانجام، پس از یک ماه تسلیم شد و معترضان در بازگشت به تهران، با استقبال جمعیت زیادی مواجه شدند که شعار میدادند «زنده باد ملت ایران». ناظمالاسلام کرمانی در خاطرات خود نوشتهاست که عبارت «ملت ایران» را تا پیش از آن در تهران نشنیده بود.[۲۰] مظفرالدین شاه، حاکم تهران را عزل کرد و در دستخطی، فرمان تاسیس عدالتخانه را صادر کرد؛ «تاسیس عدالتخانه دولتی برای اجرای احکام شرع و قانون معدلت اسلامیه که عبارت از تعیین حدود و احکام شریعت مطهر است.»[۲۱]
عینالدوله، صدراعظم وقت، تلاش کرد که با ترفندهای مختلفی، اتحاد ایجادشده بین مخالفان را از بین ببرد؛ از یک سو در طول محرم و صفر در زمستان ۱۲۸۴ و بهار ۱۲۸۵، سعی کرد با برپایی جلسات عزاداری و روضهخوانی، دل علمای تهران را به دست بیاورد و در این راه تا حدی هم موفق بود؛ چنان که علیاکبر بروجردی، روحانی سنتی تهران از او حمایت کرد و در نامهای به علمای نجف نوشت که حجج اسلام در تهران «از عدالتخانه متنفر میباشند و یقین دارند که اگر عدالتخانهای در ایران تاسیس شود، درب خانه علما بسته خواهد شد.» از سوی دیگر با نزدیک شدن به احتشامالسلطنه، وزیر خارجه وقت، به یحیی دولتآبادی و ملکالمتکلمین پیشنهاد مصالحه داد که از تاسیس عدالتخانه حمایت خواهد کرد، مشروط بر آن که علمای با نفوذ و به خصوص بهبهانی که از امینالسلطان، صدر اعظم سابق حمایت میکرد، از ائتلاف کنار گذاشته شود.[۲۲]
بستنشینی در سفارت انگلیس[ویرایش]
پس از فرو نشستن اعتراضات، حکومت بازداشت و تبعید رهبران و حامیان تحصن را شروع کرد. احتشامالسلطنه به سرحدات غربی و سید جمالالدین واعظ به مشهد تبعیدشدند. مجدالاسلام کرمانی، سردبیر مجله ادب دستگیر شد و شیخالرئیس قاجار که حکم دستگیریاش را عینالدوله صادر کرده بود، به اتکای نفوذی که در خاندان قاجار داشت، از دستگیری مصون ماند. ملکالمتکلمین در مسجد جمعه بست نشست و طباطبایی و بهبهانی به همراه هزار نفر از طرفدارانشان به او ملحق شدند.[۲۳] ناتوانی شاه در تاسیس عدالتخانه و برکناری نوز، زمینهٴ شروع دوبارهٴ اعتراضات را فراهم کرده بود. در ۲۰ تیر سال ۱۲۸۵، یکی از واعظان [پ] که در بین مردم دارای محبوبیت بود و داشت بر علیه دولت سخنرانی میکرد، به دستور صدر اعظم دستگیر شد و قرار بود که تبعید شود.[۲۵] در اعتراض به این دستگیری، گروهی از طلاب در مقر پلیس گرد آمدند و در پی درگیریهایی که پیش آمد، یکی از طلاب[ت] به ضرب گلوله کشته شد.[۲۷] جامه خونین او بر سر یک تیر چوبی در سطح شهر گردانده شد و التهاب شهر بیشتر شد.[۲۸] روز بعد، در حالی که جمعیت زیادی از تجار، اصناف و طلاب برای تشییع پیکر وی از بازار بهسوی مسجد جامع در حال حرکت بودند، درگیری دیگری بین قزاقها و معترضان رخ داد[۲۹] و محمدولی خان سپهدار تنکابنی که آن موقع لقب نصرالسلطنه داشت و مامور حفظ امنیت پایتخت بود، به نیروهای خود دستور داد به سمت جمعیت تظاهرکننده شلیک کنند.[۳۰] بنا به گفتهٴ آبراهامیان، ۲۲ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی شدند.[۳۱] تعداد کشتههای این روز را آفاری ۱۰۰ نفر نوشتهاست.[۳۲]
در پی این خشونتها، طباطبایی، بهبهانی و دیگر شخصیتهای مذهبی تهران به شاه نامه نوشتند و خواستند یا فوراً عدالتخانه را تاسیس کند و یا اجازه دهد آنها تهران را ترک کنند. گروهی از زنان تهران نیز با پیوستن به اعتراضات، سربازان شاه را مسخره و نفرین میکردند. تحصن در حرم عبدالعظیم و در قم ادامه یافت و حتی شیخ فضلالله نوری، علیرغم تاکید بر این که باید مفاهیمی مانند آزادی و برابری از خواستههای معترضان حذف شود، به معترضان در قم پیوست.[۳۳]
از آنجا که معترضان از سرکوب گسترده اعتراضات میترسیدند، طی نامهنگاری با منشی سفارت بریتانیا در تهران، از او خواستند اجازه دهد که در باغ آن سفارت متحصن شوند، چون امکان توسل ماموران حکومت به خشونت برای پراکنده کردن جمعیت، کم میشد. نخستین نامه را بهبهانی و چند عضو انجمنهای مخفی در ۱۸ تیر نوشتند و پاسخ مثبت دریافت نکردند. اما در پاسخ به نامه بعدی در ۲۷ تیر، اعلام شد مشروط بر آن که سفارت به اشغال معترضان درنیاید، در صورت بستنشینی، اقدامی برای بیرون راندن معترضان صورت نخواهد گرفت. شب بعد، پنجاه نفر از تاجران و روحانیان در باغ قلهک در سفارت بریتانیا بست نشستند.[۳۴] تعداد بستنشینان به سرعت زیاد شد، چنان که سفیر وقت انگلیس در یادداشتی به وزارت خارجه این کشور، شمار این عده را بیش از ۱۴ هزار نفر اعلام کرد.[۳۵] ناظم الاسلام میگوید که با پیوستن دانشجویان دارالفنون به بستنشینان، سخنرانیهای متعددی در مورد نظامهای مشروطه در اروپا انجام میشد و این تجمع به یک مدرسهٴ باز علوم سیاسی تبدیل شد.[۳۶] چند هزار نفر از زنان تهران در بیرون از سفارت تظاهرات کردند و خواستند که به جمع متحصنان بپیوندند، اما مقامات سفارت با درخواست آنان موافقت نکردند.[۳۷]
انگلستان که در سالهای قبل به واسطه امتیازاتی که از حکومت قاجار گرفته بود، رو در روی مردم ایران قرار گرفته بود، تلاش میکرد وجهه خود را از طریق برقراری ارتباط خوب با مشروطهخواهان بهبود دهد. حکومت این کشور، پادشاهی مشروطه بود و به همین دلیل میتوانست طرف اعتماد مشروطهخواهان قرار گیرد. از سوی دیگر، روسیه که از نظر نفوذ در ایران در مقایسه با رقیب خود، انگلستان، دست بالا را پیدا کرده بود، در آن زمان درگیر مشکلات جدی، از جمله جنگ با ژاپن و انقلاب داخلی شده بود. بنابراین انگلستان با استقرار بستنشینان در محوطه سفارت خود در تهران موافقت نمود.[۳۸]
سازماندهی جمعیت بستنشینان در سفارت انگلیس را کمیتهای مرکب از بزرگان اصناف بر عهده داشت. این کمیته محل استقرار اصناف مختلف را تعیین میکرد و بر ورود تازهواردان به جمع متحصنان، نظارت داشت. کمیته، بهمنظور حفظ نظم و مراقبت از اموال، ضوابطی را تعیین کرده بود. در پی توصیهٴ اعضایی که تحصیلات جدید داشتند، کمیته، تاسیس مجلس شورای ملی را جایگزین خواستهٴ اولیهٴ معترضان مبنی بر تاسیس عدالتخانه کرد.[۳۹]
این تحصن به مدت بیست و سه شبانهروز ادامه داشت؛ از ۲۸ تیر تا ۱۹ مرداد ۱۲۸۵.[ث] به گفته آفاری، مظفرالدین شاه پس از مداخله کردن محمدعلی میرزا، ولیعهد، عاقبت تسلیم شد و در ۷ تیر ۱۲۸۵[ج] عینالدوله را برکنار کرد. صدراعظم جدید، مشرالدوله، از روحانیانی که به قم مهاجرت کرده بودند، درخواست کرد که به تهران برگردند، اما آنها بر خواسته جدید خود مبنی بر تاسیس مجلس شورای ملی متشکل از وکلای همه قشرهای مردم پافشاری میکردند. این خواسته جدید، جایگزین خواسته مبهمِ «تاسیس عدالتخانه» شده بود.[۴۰]
سرانجام[ویرایش]
![]() |
متن مربوطه در ویکینبشته: فرمان مشروطیت |
در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ برابر با ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴، حکم مظفرالدین شاه مبنی بر تشکیل مجلس صادر شد. اما ملیون آن را نپذیرفتند، چون نامی از «ملت» در آن نیامده بود. در روز بعد، فرمان دیگری صادر شد که در آن عبارت «افراد ملت» آمده بود، اما عبارت «مجلس شورای اسلامی» درج شده بود. این فرمان هم مورد انتقاد قرار گرفت و مشروطهخواهان اصرار بر تشکیل «مجلس شورای ملی» داشتند. سرانجام در ۱۸ مرداد، شاه با تشکیل آن موافقت کرد، اما تاریخ رسمی فرمان را همان ۱۳ مرداد نوشتند که سالروز تولد شاه بود.[۴۱] به این ترتیب مجلسی برای تدوین نخستین قانون اساسی ایران تشکیل شد و در ۹ دی همان سال به امضای مظفرالدین شاه رسید و ایران، عملاً در مسیر گذار از حکومت استبدادی به حکومت مشروطه قرار گرفت.[۴۲]
مجلس شورای ملی در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ افتتاح شد.[۴۳] این مجلس در طول عمر بیست ماهه خود، توانست تصمیمات و قانونهای بیسابقهای اتخاذ کند که از آن جمله میتوان به محدود کردن اختیارات شاه، تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی، نظارت بر دریافت مالیات، موازنه بودجه و لغو واگذاری زمینهای تیول اشاره کرد. این مجلس علیه مداخله دولتهای اروپایی موضعگیری کرد و با استقراض چهارصد هزار پوند استرلینگ از بریتانیا مخالفت نمود.[۴۴]
انقلاب مشروطه از ائتلاف گروههای مختلف سیاسی، مذهبی و صنفی شکل گرفته بود اما ناهمگونی این ائتلاف، باعث شد که به تدریج تعارضهایی در بین این گروهها به وجود آید و ماهیت مشروطه دچار کاستیهایی شود.[۴۵]
تحلیلها و اظهارنظرها[ویرایش]
محمدامیر شیخنوری، استاد دانشگاه در رشته تاریخ، انقلاب مشروطه را دارای ابعاد و تاثیرگذاری جهانی میداند؛ چنان که به عقیده او، انقلاب مشروطه ایران، الهامبخش انقلاب ۱۹۰۸ ترکیه بودهاست.[۴۶]
به عقیده احمد فردید، در جریان انقلاب مشروطه، «تاریخ زهواردررفته و ممسوخ غربی» به نام «ترقیخواهی و تجددطلبی» توسط «منورالفکران و مقلدان بیسواد» وارد ایران شد و گسترش پیدا کرد.[۴۷] جلال آل احمد نیز آن را «جنجال مشروطه» و «بلوای مشروطه» میخواند و معتقد است این جنجال به عقد قرارداد دارسی و واگذاری امتیاز نفت ایران در سال ۱۹۰۱ میلادی مربوط است.[۴۸]
بزرگداشت[ویرایش]
پیش از انقلاب ۱۳۵۷ تندیسی از او در میدان حسنآباد تهران برپا بود که به علتی نامشخص به انبار پارک شهر انتقال یافت. این مجسمه به ارتفاع سه متر و از جنس برنز بود و سازنده آن ابوالحسن صدیقی بود. در سال ۱۳۹۸، احمد مسجدجامعی، رئیس شورای شهر تهران اعلام کرد که این تندیس ناپدید شده یا به سرقت رفتهاست.[۴۹]
در مرداد ۱۳۸۵، تمبر یادبود یکصدمین سالگرد مشروطه منتشر شد.[۵۰] پیش از آن نیز در سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۵۴، به مناسبت پنجاهمین و هفتادمین سالگرد مشروطه، تمبرهای یادبود منتشر شده بود.[۵۱]
هرساله، در سالگرد پیروزی مشروطه در مرداد، مراسمهای بزرگداشتی برای جنبش مشروطه برگزار میشود. این مراسم در سالهای متعددی با حضور صاحبنظران در این حوزه برگزار شدهاست. این مراسم در سال ۱۳۸۳ با حضور سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت در موزه مشروطه برگزار شد.[۵۲]
یادداشتها[ویرایش]
- ↑ تهرانی نام این تاجر را «سید هاشم قندی» گزارش کردهاست.[۱۳]
- ↑ تهرانی خواستههای معترضان را هشت مورد گزارش کردهاست: «اول عزل علاءالدوله از حکومت طهران، دوم عودت میرزا محمدرضای کرمانی از رفسنجان به کرمان، سوم عزل مسیو نُز، چهارم الغای امتیاز اصغر گاریچی از راه قم، پنجم برگرداندن تولیت مدرسه مروی به آشتیانی، ششم عودت موقوفاتی که توقیف از طرف شده به متصدیان اولیه، هفتم موقوف کردن تومان دهشاهی کسر از مواجب و مستمریات، هشتم معدلتخانه که مرجع تظلم عمومی باشد.»[۱۶]
- ↑ محمد سلطانالواعظین[۲۴]
- ↑ سید عبدالحمید[۲۶]
- ↑ ۱۹ ژوئیه تا ۱۰ اوت ۱۹۰۶
- ↑ برابر با ۳۰ ژوئیه ۱۹۰۶
پانویس[ویرایش]
- ↑ آدمیت، «فصل دوم»، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ۲۳-۲۴.
- ↑ آدمیت، «فصل دوم»، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ۳۸.
- ↑ آدمیت، «فصل دوم»، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ۴۴.
- ↑ یزدانی، کسروی و تاریخ مشروطه ایران، ۴۶-۴۸.
- ↑ Martin, “CONSTITUTIONAL REVOLUTION ii. Events”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۴.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۷۸.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۴.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۶۵.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۶۶.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۶۶.
- ↑ Martin, “CONSTITUTIONAL REVOLUTION ii. Events”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ تهرانی (کاتوزیان)، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱۴۴.
- ↑ Martin, “CONSTITUTIONAL REVOLUTION ii. Events”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۷۹.
- ↑ تهرانی (کاتوزیان)، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱۴۴.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۵.
- ↑ Martin, “CONSTITUTIONAL REVOLUTION ii. Events”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ Martin, “CONSTITUTIONAL REVOLUTION ii. Events”, Encyclopædia Iranica.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۵.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۷۹.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۰.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۱.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۱.
- ↑ فوران، «اصلاحات، شورش، انقلاب، کودتا»، مقاومت شکننده، ۲۶۱.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۱.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۵–۱۰۸.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۱.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۵–۱۰۸.
- ↑ یزدانی، مجاهدان مشروطه، ۱۶۹.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۵–۱۰۸.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۱.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۳.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۳.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۵–۱۰۸.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۸.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۴.
- ↑ فوران، «اصلاحات، شورش، انقلاب، کودتا»، مقاومت شکننده، ۲۶۹-۲۷۰.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۸–۱۰۹.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۵.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۵-۸۶.
- ↑ فوران، «اصلاحات، شورش، انقلاب، کودتا»، مقاومت شکننده، ۲۷۰.
- ↑ اتحادیه، «نخستین دهه انقلاب مشروطه ایران (۱۳۲۴ - ۱۳۳۴ ق)»، ایراننامه، ۳۷۵.
- ↑ آفاری، «فصل سوم: مشروطه اول»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۹۲-۹۱.
- ↑ آفاری، «فصل دوم: طوفان انقلاب»، انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶-۱۹۱۱ (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، ۸۷.
- ↑ شیخنوری، «انقلاب مشروطه؛ زمینه ها و علل»، زمانه، ۳۵.
- ↑ محمودی، «آل احمد، مشروطه، روشنفکری و دموکراسی»، آیین، ۳۰.
- ↑ محمودی، «آل احمد، مشروطه، روشنفکری و دموکراسی»، آیین، ۲۹.
- ↑ نامعلوم، «مجسمه «ملک المتکلمین» ۲۵ سال پیش گم شده است»، ایرنا.
- ↑ نامعلوم، «تمبر یادبود یكصدمین سال مشروطیت در ایران رونمایی شد»، خبرگزاری مهر.
- ↑ انجمن تمبر ایران، راهنمای تمبرهای ایران، ۱۲۱ و ۱۹۵.
- ↑ نامعلوم، «گزارش: گزارش جشن سالگرد انقلاب مشروطیت در تبریز»، بخارا.
منابع[ویرایش]
- آبراهامیان، یرواند (۱۳۷۷). ایران بین دو انقلاب. ترجمهٔ احمد گلمحمدی؛ محمدابراهیم فتاحی ولیلایی. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۲-۳۶۳-۵.
- اتحادیه، منصوره (تابستان ۱۳۷۲). «نخستین دهه انقلاب مشروطه ایران (۱۳۲۴–۱۳۳۴ ق)». ایراننامه (۴۳). دریافتشده در ۱۶ دی ۱۳۹۹ – به واسطهٔ نورمگز.
- آدمیت، فریدون (۱۳۴۰). فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت. تهران: نشر تابان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۵۹۵-۵۹-۰.
- آفاری، ژانت (۱۳۸۵). انقلاب مشروطه ایران ۱۹۰۶–۱۹۱۱ (۱۲۸۵–۱۲۹۰) [The Iranian Constitutional Revolution Evolution 1906-1911]. ترجمهٔ رضا رضایی. تهران: نشر بیستون. شابک ۹۶۴-۹۰۰۳۶-۸-۱.
- انجمن تمبر ایران (۱۳۹۷). راهنمای تمبرهای ایران. تهران: آرویج ایرانیان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۰۴-۲۸۷-۳.
- تهرانی (کاتوزیان)، محمدعلی (۱۳۷۹). مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران. تهران: شرکت سهامی انتشار. شابک ۹۶۴-۳۲۵-۰۵۳-۹.
- شیخنوری، محمدامیر (مرداد ۱۳۸۶). «انقلاب مشروطه؛ زمینهها و علل». زمانه (۵۹). دریافتشده در ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ – به واسطهٔ نورمگز.
- فوران، جان (۱۳۹۲) [۱۳۷۷]. مقاومت شکننده:تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی. ترجمهٔ احمد تدین. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا. شابک ۹۶۴-۳۱۷-۳۵۸-۵.
- محمودی، سیدعلی (اسفند ۱۳۸۵). «آل احمد، مشروطه، روشنفکری و دموکراسی». آیین (۶). دریافتشده در ۱۶ بهمن ۱۳۹۹ – به واسطهٔ نورمگز.
- نامعلوم (۱۵ مرداد ۱۳۹۸). «مجسمه «ملک المتکلمین» ۲۵ سال پیش گم شدهاست». ایرنا. بایگانیشده از اصلی در ۲۰ بهمن ۱۳۹۹. دریافتشده در ۱۵ بهمن ۱۳۹۹.
- نامعلوم (۱۴ مرداد ۱۳۸۵). «تمبر یادبود یکصدمین سال مشروطیت در ایران رونمایی شد». خبرگزاری مهر. بایگانیشده از اصلی در ۲۰ بهمن ۱۳۹۹. دریافتشده در ۱۵ بهمن ۱۳۹۹.
- نامعلوم (مرداد ۱۳۸۳). «گزارش: گزارش جشن سالگرد انقلاب مشروطیت در تبریز». بخارا (۳۷): ۴۵۲–۴۵۳. دریافتشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۹.
- یزدانی، سهراب (۱۳۷۶). کسروی و تاریخ مشروطه ایران. تهران: نشر نی. شابک ۹۶۴-۳۱۲-۳۴۴-۸.
- یزدانی، سهراب (۱۳۸۸). مجاهدان مشروطه. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۰۸۳-۰.
- Martin, Vanessa (1992). "CONSTITUTIONAL REVOLUTION ii. Events". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. VI/2. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 176–187. Archived from the original on 7 February 2021.