زبان فارسی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
جز ربات افزودن: bo:ཏ་ཟིག་གི་སྐད། |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== جایگاه زبان فارسی == |
== جایگاه زبان فارسی == |
||
زبان فارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و بعد از انقلاب مشروطه به عنوان زبان ملی ایران تبلیغ و شناخته شده است،{{مدرک}} ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد به طور مثال قبل از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://en.wikipedia.org/wiki/Mughal_Empire| عنوان = Mughal Empire-wikipedia}}</ref> یا نقل میکنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان [[ترکی آذربایجانی]] برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://en.wikipedia.org/wiki/Ismail_I| عنوان = Ismail I-wikipedia}}</ref> زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیت های مختلف بوده است، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون امپراتوریهای گورکانیان هند و عثمانی داشته است.آن هم در حالی که در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگ های دیگر دیده میشود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحههای فرهنگیشان بوده است |
زبان فارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و بعد از انقلاب مشروطه به عنوان زبان ملی ایران تبلیغ و شناخته شده است،{{مدرک}} ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد به طور مثال قبل از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://en.wikipedia.org/wiki/Mughal_Empire| عنوان = Mughal Empire-wikipedia}}</ref> یا نقل میکنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان [[ترکی آذربایجانی]] برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://en.wikipedia.org/wiki/Ismail_I| عنوان = Ismail I-wikipedia}}</ref> زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیت های مختلف بوده است، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون امپراتوریهای گورکانیان هند و عثمانی داشته است.آن هم در حالی که در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگ های دیگر دیده میشود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحههای فرهنگیشان بوده است<ref>http://www.soas.ac.uk/southasia/research/nilc/indopersian/</ref> <ref>http://writinghood.com/literature/topical/mughal-contribution-to-indian-literature/</ref>. این نفوذ فرهنگی تا به آن حد است که ریچارد نلسون فرای ، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد معتقد است که «...عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکل گیری فرهنگ اسلامی درک نمیکنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشههای معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را حذف میکنند... » <ref>{{عنوان = R.N. Frye, The Golden Age of Persia, London: Butler & Tanner Ltd., 1989, p.236}}</ref> <ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.hanifworld.com/our-culture-prestige.htm| عنوان = و آنچه ما داریم- نگاهی تحلیلی به خصایص مثبت فرهنگ ایرانی و نقش آن در تبلور مدرنیته بومی}}</ref>. |
||
در سال [[۱۸۷۲ (میلادی)|۱۸۷۲]] در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر اساس تعریف، زبانی کلاسیک محسوب میشود که اولا باستانی باشد، ثانیا ادبیات غنی داشته باشد و ثالثا در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد. <ref>روزنامه همشهری. 26/6/1387</ref> |
در سال [[۱۸۷۲ (میلادی)|۱۸۷۲]] در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر اساس تعریف، زبانی کلاسیک محسوب میشود که اولا باستانی باشد، ثانیا ادبیات غنی داشته باشد و ثالثا در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد. <ref>روزنامه همشهری. 26/6/1387</ref> |
نسخهٔ ۷ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۵۹
فارسی | |
---|---|
Default
| |
وضعیت رسمی | |
تنظیمشده توسط | فرهنگستان زبان و ادب فارسی آکادمی علوم افغانستان[نیازمند منبع] |
کدهای زبان | |
ایزو ۱–۶۳۹ | fa |
ایزو ۲–۶۳۹ | per (B) fas (T) |
ایزو ۳–۶۳۹ | در زمانهای گوناگون:fas – Persianprs – فارسی شرقیpes – فارسی غربیtgk – Tajikaiq – Aimaqbhh – Bukharicdeh – Dehwaridrw – Darwazihaz – Hazaragijpr – Dzhidiphv – Pahlavani |
زبان فارسی (پارسی، دری، یا تاجیکی) زبانی است که در کشورهای ایران، افغانستان[۱]، تاجیکستان[۲] و ازبکستان[۳] به آن سخن میگویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از زبانهای رسمی کشور افغانستان است.
در ایران نزدیک به ۴۰ میلیون تن[۴] (بین ۵۸٪ تا ۷۹٪) پارسی زبان هستند.[۵] در افغانستان ۲۰ میلیون تن، در تاجیکستان ۵ میلیون تن[۶]، و در ازبکستان حدود ۷ میلیون تن به فارسی سخن میگویند.[نیازمند منبع] زبان پارسی گویشورانی نیز در هند و پاکستان دارد (نگاه:زبان فارسی در شبهقاره هندوستان). با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبان ها بدان به عنوان زبان دوم روی همرفته میتوان شمار پارسیگویان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد. [نیازمند منبع].
گرچه پارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری مغول (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبهقاره هند بوده است. زبان رسمی کنونی پاکستان (اردو)، که «اسلامیشده»ی زبان هندی است، بسیار تحت تأثیر پارسی بودهاست و واژههای پارسی بسیاری دارد. به خاطر تأثیر بسیار زیاد زبان فارسی در پاکستان، بنیانگذاران این کشور تصمیم گرفتند که سرود ملی پاکستان به زبان فارسی باشد.[۱][۲] در تعاریف رسمی پاکستان، زبان اردو دختر زیبای زبان فارسی معرفی میشود.
جایگاه زبان فارسی
زبان فارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و بعد از انقلاب مشروطه به عنوان زبان ملی ایران تبلیغ و شناخته شده است،[نیازمند منبع] ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد به طور مثال قبل از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود.[۷] یا نقل میکنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد.[۸] زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیت های مختلف بوده است، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون امپراتوریهای گورکانیان هند و عثمانی داشته است.آن هم در حالی که در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگ های دیگر دیده میشود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحههای فرهنگیشان بوده است[۹] [۱۰]. این نفوذ فرهنگی تا به آن حد است که ریچارد نلسون فرای ، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد معتقد است که «...عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکل گیری فرهنگ اسلامی درک نمیکنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشههای معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را حذف میکنند... » [۱۱] [۱۲].
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر اساس تعریف، زبانی کلاسیک محسوب میشود که اولا باستانی باشد، ثانیا ادبیات غنی داشته باشد و ثالثا در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد. [۱۳]
پیشینهٔ زبان فارسی
پارسی زبانی هندواروپایی از شاخهٔ هندوایرانی و زیرشاخهٔ زبانهای ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایرانی باستان باز میگردد. از ایرانی باستان، زبانهای
پدید آمدند. این زبانها کمابیش همهنگام بودهاند و بر یکدیگر پیشینگی نداشتند. در زمان هخامنشیان، پارسی باستان، زبان رسمی امپراتوری میشود.
زبان پارسی باستان
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بودهاست. نخستین یافتههای نوشتاری از این زبان، سنگنبشته بیستون است که پیشینهٔ آن به سدهٔ ششم پیش از میلاد برمیگردد (مرجع ۲). دبیرهٔ پارسی باستان، میخی بودهاست که به نظر میرسد در زمان هخامنشی دبیرهٔ رایج در میان هیچ گروهی از مردم نبوده است و تنها دبیرهای ادبی برای نوشتن سنگنوشتهها بودهاست (مرجع ۲صفحه ۱۱۰).
دوره باستان که از آغاز تا فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی، تقریباً از سدهٔ بیستم تا حدود چهارم و سوم پیش از میلاد را دربرمیگیرد. از زبانهای ایرانی باستان چهار گویش آن شناخته شدهاست: مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان. از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمانروایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها واژهها و عبارتهایی در نوشتههای دیگران برجای ماندهاست. اما از زبانهای اوِستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زرتشت کتاب خود را به زبان اوِستایی نوشتهاست.
پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بودهاست. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگنبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی گردد (مرجع ۲). درهمین زمان لهجههای دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را میپیمودهاست، مانند زبانهای بلخی، سغدی، پارتی و خوارزمی.
خط باستان، خط میخی بودهاست و به نظر میرسد در زمان هخامنشی، خطی رایج در بین هیچ گروهی از مردم نبوده است و تنها خطی ادبی برای نوشتن سنگنوشتهها بودهاست که برای نگاشتن این سنگنوشتهها استفاده میشدهاست (مرجع ۲صفحه ۱۱۰). زبان باستان از نظر دستوری پیچیدهتر از نسلهای بعدی پارسی بودهاست (مرجع ۳)
پارسی میانه
این بخش به تمیزکاری نیاز دارد. محتویات این بخش ممکن است غیرقابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشند یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کنند. |
در ردهبندی زبانشناسی، به زبانی که از سده سوم پیش از میلاد تا سده هفتم پس از میلاد در ایران زمین، کاربرد داشتهاست، میانه میگویند. زبان پهلوی به گویش مرکزی میانه که در دوران اشکانیان و ساسانیان رواج داشت، گفته میشود. پارتها به زبان پهلوی شمالی (پارتی) که جزیی تفاوت با پهلوی جنوبی دارد، سخن میگفتند. پهلوی جنوبی (ک) در عهد ساسانیان رواج داشتهاست. دستور زبان پهلوی سادهتر از باستان اما پیچیدهتر از پارسی نو بودهاست (مراجع۳و ۴).
پارسی نو
این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
زبان پارسی میانه، پس از تحول و آمیختگی با لهجهها، گویشها و زبانهای خویشاوند نزدیک و همچنین وارد شدن وام واژهها، پارسی نو را به وجود آوردهاست. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهتهای فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتادهاست بسیار عظیمتر از تحولیاست که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ دادهاست.
در این میان، فردوسی با سرودن شاهنامه در سدهٔ چهارم تاثیر مهمی بر بازیافت بسیاری از واژههای گمشدهٔ زبان پارسی داشت و خود این تاثیر را در شاهنامه اعلام کردهاست. اگر کوششهای خودجوش فردوسی نبود، هویت پارسی امروز بسیار بیش از این به خطر میافتاد.
خط فارسی
- نوشتار اصلی: خط فارسی
خط فارسی کنونی، فارسیشدهٔ خط عربی است که چهار حرف «پ»، «ژ»، «گ» و «چ» را افزون بر آن دارد. [نیازمند منبع]
زبانهای بیگانه در فارسی
این بخش به تمیزکاری نیاز دارد. محتویات این بخش ممکن است غیرقابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشند یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کنند. |
بیشترین واژههای بیگانه در پارسی واژههای عربی، واژههای ساختگی با بهکارگیری بن فعل عربی، واژههای اروپایی و واژههای ترکی هستند. بهجز واژههای عربی که دلیل روان شدن بسیاری از آنها در پارسی؛ زور، سرکوب و آمدن اسلام به ایران بود، واژههای دیگر زبانها به دلیل برهم کنشهای فرهنگی و داد و ستدهای بازرگانی به پارسی آمدهاند.[نیازمند منبع]
واژههای عربیشدهٔ فارسی
عربها شمار بزرگی از واژههای پارسی را برابر گویش خود تغییر دادند و شماری از همین واژهها بهوسیلهٔ ایشان و کارگزاران ایرانیِ آنها به پارسی وارد شد. چند نمونه از این گروه واژههای «فارس»، «فیل»، «فردوس»، «ابریق» و «قهستان» هستند که به ترتیب از واژههای پارسی «پارس»، «پیل»، «پردیس»، «آبریز» و «کوهستان» ساخته شدهاند. عربی سازی شمار دیگری از واژههای پارسی و راه یافتن آنها به پارسی از الگوی پیچیدهتری پیروی میکند. یک نمونه واژهٔ «جنحه» است که در پارسی کنونی کاربرد حقوقی دارد. این واژه از مفرد کردن واژهٔ «جُناح» ساخته شدهاست، اما «جناح» خود عربی شدهٔ واژهٔ پارسیی «گناه» است![نیازمند منبع]
فرهنگستان ایران
در جریان نوسازی ایران در دوران رضا شاه پهلوی فرهنگستان ایران در سال ۱۳۱۴ تشکیل شد که مهمترین دستاورد آن ساخت واژههایی جایگزین برای واژههای بیگانه بود که امروزه بسیاری از آنها در گفتار و نوشتار ایرانیان بهکار میروند.[نیازمند منبع]
گویشها و لهجهها
توصیف زبان شناختی زبان فارسی
پارسی زبانی ضمیرافتان است یعنی انداختن ضمیر و بکار نبردن آن لطمهای به معنای جمله نمیزند. نمونه: (من) نامه نوشتم.
ترتیب متعارف واژههای پارسی در یک فراکرد به صورت ورزا ورزیده ورز (فاعل - مفعول - فعل) است. گرچه وَرز (فعل) در زبان پارسی در پایان جمله میآید ولی این زبان در دیگر قسمتها هستهْآغازی است. برای نمونه در عبارات «برادر من» «خودروی تو» و «زنی که دوست دارم» هسته جملات یعنی واژههای برادر، خودرو و زن در آغاز آمدهاند.
اگر گروه فزونواژه (حرف اضافه) در جمله باشد، معمولاً میان ورزا و ورزیده مستقیم میآید. نمونه:
فرزاد به مینو آب داد.
بنابراین توصیف کامل ترتیب سازهها در زبان پارسی چنین است:
- (فاعل)(گروه حرف اضافه)(مفعول)فعل
هنگامی که مفعول مستقیم، شناس (معرفه) باشد این مفعول یا ورزیدهنمای «را» و پیش از گروه فزونواژه میآید. نمونه:
فرزاد آب را به مینو داد.
(منبع این بخش: ماهوتیان، شهرزاد: دستور زبان پارسی از دیدگاه ردهشناسی، ترجمه مهدی سمائی، تهران ۱۳۸۲، چاپ دوم.)
جستارهای وابسته
- فهرست واژگان انگلیسی با ریشه فارسی
- فهرست واژههای متفاوت در فارسی افغانستان و ایران
- فهرست واژههای متفاوت در فارسی تاجیکستان و ایران
- نام زبان فارسی در زبانهای دیگر
- ادبیات پارسی
- فرهنگ ایرانی
- خط در ایران
- کاربرد عربی در فارسی
پانویس
- ↑ CIA - The World Factbook
- ↑ CIA - The World Factbook
- ↑ CIA - The World Factbook
- ↑ CIA factbook
- ↑ Iranica.de
- ↑ ۸۰٪ از جمعیت ۷ میلیونی این کشور: منبع
- ↑ «Mughal Empire-wikipedia».
- ↑ «Ismail I-wikipedia».
- ↑ http://www.soas.ac.uk/southasia/research/nilc/indopersian/
- ↑ http://writinghood.com/literature/topical/mughal-contribution-to-indian-literature/
- ↑ الگو:عنوان = R.N. Frye, The Golden Age of Persia, London: Butler & Tanner Ltd., 1989, p.236
- ↑ «و آنچه ما داریم- نگاهی تحلیلی به خصایص مثبت فرهنگ ایرانی و نقش آن در تبلور مدرنیته بومی».
- ↑ روزنامه همشهری. 26/6/1387
منابع
- راهنمای زبانهای ایرانی، جلد اول زبانهای ایرانی باستان و ایرانی میانه، رودریگر اشمیت، ترجمه آرمان بختیاری و همکاران، انتشارات ققنوس، چاپ اول زمستان ۱۳۸۲
- Microsoft Encarta Encyclopedia ۲۰۰۲. ۱۹۹۳-۲۰۰۱ Microsoft Corporation.
- Encyclopædia Britannica ۲۰۰۶ Ultimate Reference Suite DVD Version: ۲۰۰۶٫۰۱٫۰۰٫۰۰۰۰۰۰۰۰۰, Persian Language
- راهنمای زبانهای ایرانی، جلد دوم زبانهای ایرانی نو، رودریگر اشمیت، ترجمه آرمان بختیاری و همکاران، انتشارات ققنوس، چاپ اول ۱۳۸۳
- Lazard, The Rise of The New Persian Language, CHI IV, Cambridge ۱۹۷۵, ۵۹۲-۶۳۲ and ۶۹۲-۶۹۶
- Lazard, Pahavi, parsi, dari: Les langues de l'Iran d'apres Ibn al-Muqaffa, in Iran and Islam, in memory of the late Vladimir Minorski, Edinburgh ۱۹۷۱, ۳۶۱-۳۹۱.
پیوند به بیرون