مردم کرد: تفاوت میان نسخهها
به نسخهٔ 21286185 ویرایش مهرنگار بازگردانده شد. (ت) |
Amidelalune (بحث | مشارکتها) ←ژنتیک و تبار: بیشتر تحقیق دست اول است، بهتر است حذف شود. تدقیق شد فعلا. برچسب: متن دارای ویکیمتن نامتناظر |
||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
پژوهشهای میانرشتهای، بهویژه با نظر در [[دیانای|دیانآی]] این مردمان، تصویر پیچیدهتری از واقعیت ترسیم کردهاند. طبق یکی از پژوهشها، قدیمترین نیاکان کردان از اخلاف بومیان اولیه [[هلال حاصلخیز|هلال خصیب]] در عصر [[نوسنگی]] بودهاند. جایگاه جغرافیایی ایشان بیرون ایران امروزی جایی در شمال غربی آن میبود. ایرانیزبان شدن این بومیان چند هزاره سپستر، در پی درآمدن چندین موج نخبگان جنگاور ایرانیزبان از [[آسیای میانه]] به سرزمینهای ایشان بودهاست.<ref name="hennerbichler" /> |
پژوهشهای میانرشتهای، بهویژه با نظر در [[دیانای|دیانآی]] این مردمان، تصویر پیچیدهتری از واقعیت ترسیم کردهاند. طبق یکی از پژوهشها، قدیمترین نیاکان کردان از اخلاف بومیان اولیه [[هلال حاصلخیز|هلال خصیب]] در عصر [[نوسنگی]] بودهاند. جایگاه جغرافیایی ایشان بیرون ایران امروزی جایی در شمال غربی آن میبود. ایرانیزبان شدن این بومیان چند هزاره سپستر، در پی درآمدن چندین موج نخبگان جنگاور ایرانیزبان از [[آسیای میانه]] به سرزمینهای ایشان بودهاست.<ref name="hennerbichler" /> |
||
از جمله نتایج جالبی که از مطالعات ژنشناختی گرفتهاند |
از جمله نتایج جالبی که از مطالعات ژنشناختی گرفتهاند در بررسی ژنتیکی بخشی از مردم خاور میانه است. برای نمونه اظهار شدهاست که یهودیان به کردان، ترکها و ارمنیها نزدیکترند تا به همسایگان عرب خود.<ref>Nebel et al, "The Y Chromosome Pool of Jews as Part of the Generic Landscape of the Middle East," ''AJHG'', Vol. 69, 2001, 1095--1112</ref> |
||
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی [[دیانای میتوکندریایی]] اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند که هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دیایای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلکها و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند.<ref>ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۷</ref> |
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی [[دیانای میتوکندریایی]] اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند که هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دیایای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلکها و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند.<ref>ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۷</ref> |
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۵۵
کل جمعیت | |
---|---|
۳۲[۱][۲] تا۵۰[۳] میلیون | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
ترکیه | ۱۲–۱۶ میلیون ۱۵٫۷–۲۵٪[۱][۲][۳][۴] |
ایران | ۳٫۵–۷٫۹ میلیون ۷–۱۰٪[۱][۳] |
عراق | ۴–۶٫۵ میلیون ۲۳٪[۱][۳] |
سوریه | ۱٫۳–۲٫۵ میلیون ۹–۱۵٪[۱][۵][۶][۷] |
آذربایجان | ۱۵۰٬۰۰۰–۱۸۰٬۰۰۰[۸][۹] |
روسیه | ۶۳٬۸۱۸[۱۰] |
ارمنستان | ۳۷٬۴۰۳[۱۱] |
گرجستان | ۲۰٬۸۴۳[۱۲] اروپا |
آلمان | ۷۵۰٬۰۰۰[۸] |
اسرائیل | ۱۵۰٬۰۰۰[۱۳] |
فرانسه | ۱۳۵٬۰۰۰[۸] |
سوئد | ۹۰٬۰۰۰[۸] |
هلند | ۷۵٬۰۰۰[۸] |
سوئیس | ۶۵٬۰۰۰[۸] |
بلژیک | ۶۰٬۰۰۰[۸] |
اتریش | ۵۵٬۰۰۰[۸] |
ترکمنستان | ۵۰٬۰۰۰[۹] |
بریتانیا | ۴۹٬۹۲۱[۱۴][۱۵][۱۶] |
قزاقستان | ۳۸٬۳۲۵[۱۷] |
اردن | ۳۰٬۰۰۰[۱۸] |
یونان | ۲۶٬۰۰۰[۱۹] |
دانمارک | ۲۵٬۰۰۰[۲۰] |
ایالات متحده آمریکا | ۱۵٬۳۶۱[۲۱] |
قرقیزستان | ۱۳٬۱۷۱[۲۲][۲۳] |
کانادا | ۱۱٬۶۸۵[۲۴] |
فنلاند | ۹٬۲۸۰[۲۵] |
زبانها | |
کردی و زبانهای زازا گورانی | |
دین | |
• اکثریت: سنی، شیعه، ایزدی • اقلیت: یهودی، مسیحیت، علوی، یارسان، تصوف، دادارباوری، ندانمگرایی، مزدیسنا | |
قومیتهای وابسته | |
دیگر اقوام ایرانی تبار (تالش • لر • فارس • بلوچ • تات • گیلک • مازندرانی) | |
جمعیت کردهای ایران، ترکیه و سوریه تخمینی است زیرا آمار دقیقی توسط این کشورها ارائه نمیشود. |
مردمان کُرد، قوم ایرانی[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲] هستند که در بخشهایی از خاورمیانه و آسیای مرکزی و در ایران به ویژه در شمال شرق و غرب ایران زندگی میکنند.[۳۳]
کردها در سراسر ایران[۳۴] در استانهای استان آذربایجان غربی، استان آذربایجان شرقی، استان کردستان، استان ایلام، استان همدان، استان لرستان، استان خوزستان، استان گیلان، استان مازندران، استان قزوین، استان تهران، استان اصفهان، استان فارس، استان خراسان شمالی، استان خراسان رضوی، استان کرمان، استان کرمانشاه، استان سیستان و بلوچستان زندگی میکنند.[۳۵] بخش کردنشین جداشده از ایران (در جنگ چالدران)، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه هم اکنون جزئی از خاک سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه میباشند، این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تأسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان، نیز کردها زندگی میکنند.[۳۶][۳۷][۳۸]
جمعیت کردها در سال ۲۰۰۹، ۴۶٫۵[۳۹] تا ۴۷٬۸۶۳٬۰۰۰ میلیون[۴۰] تن برآورد شدهاست که شش و نیم تا هفت میلیون تن از آنها در ایران زندگی میکنند.[۴۱][۴۲]
زبان کردی بسیار متنوع و شامل چهار گروه: کُرمانجی یا بادینانی، سورانی، کردی جنوبی و لکی است.[۴۳][۴۴][۴۵] بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز ایزدی، یارسان (اهل حق)، مسیحی و یهودی هستند. کردها جشن نوروز و جشنهای مولودی را گرامی میدارند، نوروز در میان کردها جشن قومی است، در افسانههای کردی منشأ این جشن را به کیومرث نخستین پادشاه پیشدادی منسوب میدارند، کیومرث به گویش کردی کی موروس در کوهستانهای رواندوز در شرق شهر دیانا با اهریمن جنگ میکند و بر او پیروز میشود به این مناسبت دستور میدهد در کوهها و بلندیها آتش بیافروزند و خبر پیروزی را به همه جا برسانند و فرمان داد مردم روز پیروزی را جشن بگیرند و به مدت نه روز ادامه دهند به این مناسبت آنرا جهژنی نهرۆز و بعدها نوروز نامگذاری شد.[۴۶] درودگری، قالی و جاجیم و گلیمبافی (بهویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمدهٔ کردها است.
پیشینهٔ واژه کرد
ریشه واژهٔ کرد به درستی مشخص نیست.[۴۷] رینولدز بر این باور است نام کرد از واژه کردو که برای نخستینبار در یک سنگنبشته سومری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد با عنوان «زمین کار-دا» آمدهاست در ارتباط است. کردو از نظر ریشهشناسی مربوط به اصطلاح آشوری اورارتو که همان آرارات میباشد است.[۴۸] به باور آستریان، منطقیترین توضیح این است که این واژه با کیرتیها (یک قبیله باستانی) در ارتباط باشد.[۴۹]
برخی بر این عقیدهاند که نام کرد برگرفته از سرزمین باستانی کردوئنا در جنوب دریاچهٔ وان بودهاست.[۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵] برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شدهاست.[۵۶][۵۷]
واژهٔ کرد به صورت «کورت» در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت «کرد» انتقال یافتهاست.[۵۸]
پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند (از جمله بابک خرمدین). مثلاً محمد بن جریر طبری مینویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد برمکی بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد برمکی واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت….[۳۸][۵۹]
بسیاری بر این باورند که کردوئنه همان مکانی است که امروزه کردستان نامیده میشود.[۵۱][۵۲][۵۴][۶۰][۶۱][۶۲] و دانشنامه کلمبیا این ارتباط را ذکر کرده است.[۶۳]
برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنه و کاردوخی را با کردهای امروزی یکی دانستند و اظهار کردند کاردوخی معادل لغوی باستانی کردستان است.[۶۴][۶۵][۶۶] برخی منابع آکادمیک تازه معتقدند باید پروتو-کرد دانسته شود.[۶۷] نمونههای زیادی از این گونه نامها وجود دارد که به دلیل سختی بیان حرف «خ» در لاتین است.[۶۸] با اینحال باور بر این است که مردم کردوئنا به زبانی ایرانی سخن میگفتهاند.[۶۹] بعد از تمدن کردوئنه یا کردوئنا که در اطراف دریاچه وان بود، اولین مکانی که کرد خطاب شد جاییست که تقریباً مطابق با استان ایلام کنونی تا حدود خانقین کنونی در عراق بود.[۷۰]شرفالدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرفنامه خود ذکر میکند و در شرفنامه سرزمین کردستان و حکام کرد را برمیشمارد.[۷۱] لسترنج میگوید آنچه دربارهٔ اصل ایالت کردستان میگویند این است که در دوره امپراتوری سلجوقیان، سلطان سنجر سلجوقی قسمت غربی ایالت جبال یعنی آنچه که از توابع کرماشان بود جدا کرد و آنرا کردستان نامید و برادرزاده خود سلیمان شاه معروف به ابوه یا ایوه را فرمانفرمای آنجا قرار داد.[۴۶][۷۲] غالب مورخان و جغرافیانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام، واژهٔ کرد را در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای کوچنشینان ایرانیتبار به کار بردهاند.[۷۱][۷۳]
در دوران اسلامی واژه کرد به معنای رمهگردانان و کوچنشینان ایرانیتبار به کار رفتهاست و طوایف دیگر ایرانی را نیز «کرد» نامیدهاند.[۷۴] از دوران سلجوقیان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام میگیرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرفخان بدلیسی کردها را بر پایهٔ شیوهٔ زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار گونه تعریف میکند که از نظر زبان و شیوه زندگی از یکدیگر متفاوتند: کلهر، لر، گوران و کرمانج.[۷۵] ولی او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیلهای نبودند را کرد حساب نمیکند.[۷۶] مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که کرمانجی (کرمانجی شمالی، کرمانجی میانی و کرمانجی جنوبی) را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست.[۷۷]
حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا مینویسد: «پارسیان، دیلمیان (یکی از گروههای مهم ایرانیزبان) را کردهای طبرستان میدانستند - چنانکه اعراب را کردهای سورستان.»[۷۸]
یاقوت حموی مردمان ساسون را «الاکراد السناسنه» میخواند.[۷۹]
ولادمیر الکسیویچ ایوانف میگوید نام کرد در سدههای میانه (کم و بیش از سده پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همهٔ رمهگران و کوچگران ایرانی اطلاق میشد.[۸۰]
مکنزی میگوید:اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری عربها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمهگر و کوچگر دارای یک معنی است.[۸۱]
مارتین فان براینسن، پژوهشگر هلندی و کردشناس میگوید :
نام قومی «کرد» که در منابع قرن نخست اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمهگرایی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی. چندین بار حتی «کردهای عرب» در منابع نام برده شدند. اما در پایان قرن دهم میلادی، این نام برای گروههای متعدد رمهداران و کوچگران ایرانیزبان به کار میرفتهاست که از دریاچهٔ وان تا دریاچهٔ ارومیه و مناطقی از قفقاز زندگی میکردند. اگر در آن زمان روستانشینی بودند که به زبانهای کردی امروز تکلم میکردند، هنوز نام «کرد» در آن زمان شامل آنها نمیشد.[۸۲]
ولادمیر مینورسکی ایرانشناس و مورخ و کردشناس نیز میگوید: در زمان پس از حمله اعراب، لغت قومی کرد برای تیرههای قبایل گوناگون ایرانیتبار و ایرانیشده بکار میرفت.[۸۳]
ریچارد فرای، ایرانشناس و پروفسور دانشگاه هاروارد نیز میگوید:
قبایل همیشه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع در مورد آنها کم است زیرا آنها خود تاریخساز نبودند. عنوان فراگیر و عامیانه «کرد» که در بسیاری از کتابهای عربی و حتی پهلوی (کارنامه اردشیر بابکان) دیده میشود نامی بود که فراگیرنده همه کوچگران و چادرنشنیان بود حتی اگر با مردمانی که امروز نام «کرد» دارند از پیوند زبانی نبودند. برای نمونه، برخی از منابع مردمان لرستان را کرد نامیدند و همچنین قبایل کوهستان و حتی بلوچان کرمان.[۸۴]
در کارنامه اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی عشایر[۸۵] و شبان آمدهاست، نه نام و نژاد یا قبیله. در زبان طبری امروز نیز کلمهٔ کرد به معنی چوپان و شبان است.[۸۶] آنچه که روشن است، تحول واژهٔ کرد از یک معنی اجتماعی و شیوهٔ زندگی گروههای مختلف ایرانیتبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید.[۸۷]
تاریخ
به طور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بودهاست که با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور در جنگ بودهاند و گاه آنها را شکست میدادهاند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی (سورانی/کُرمانجی) با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و بختیاری و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشهٔ واحد هستند.[۸۸][۸۹].
گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند.[۹۰]
در دورههای تاریخ، منطقهٔ کردستان بخشی از امپراتوریهای ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی مینویسد: «کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.»
تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بودهاست. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. حضور کُردها در حیطه نفوذ و اقتدار دو امپراتوری موجود، خواه ناخواه پای کُردها را به مناقشات باز میکرد. بر اساس قراین تاریخی کُردها به واسطه ساختار قبیلهای و رقابتهای درون قبیلهای برای حفظ اقتدار و قدرت خود بدون توجه به ایدئولوژی و مذهب قدرتهای موجود به یکی از آن قدرتها گرایش پیدا میکردند. در این بین هر کدام از دو امپراتوری دارای دیدگاههای واقع بینانهتر و منطقیتر بودهاند، میتوانستند از این قوم و قبایل در راستای منافع خود بهره بگیرند. با بهرهگیری شاهان صفویه و بعدها قاجاریه از اهرم قدرت ایلهای کرد در مرزهای غربی پس از جنگ چالدران، ایران در چندین نوبت بر امپراتوری عثمانی غلبه نمود. هر چند در این میان برخی از ایلهای کرد جدا شده از ایران به امپراتوری عثمانی یاری میرساندند که هیچگاه موفقیتی کسب نکردند و تجاوزات آنها با شکست همراه میشد. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمان راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم یا مستقل گردیدند. بخش جداشدهٔ سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد.
استفاده از نامهای مادی که مستقیماً به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نامهای کردی به وفور کاربرد دارد. از نامهای کردی مورد استفاده در بین مردم که با تاریخ ماد مرتبط است میتوان به: آباکو آترین آتوی آرباکو آرتیکا و… همهٔ این نامهای از مدخل ۱ تا ۴۰ یکی از کتب مربوط به نامهای کردی و بخش حرف آ برداشت شده که خود ناشی از وسعت این نامها است.
جمعیت و سرزمین کردستان
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته است، تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[۹۱] تا ۳۰ میلیون[۴۰] تن در منطقهای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع است. ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنههای شرقی کوههای زاگرس منتهی میشود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مییابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، و تا جنوب استان ایلام و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم میشود. از شمال به طرف ماردین، ویرانشهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات میرود تا به کمالیه میرسد. در قسمتهای شمالی کردستان محدود به کوهستانهای مرگانداغ و هارالداغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد مییابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی میکنند.
کوههای این منطقه در زمستان پوشیده از برف است و در تابستان با آب شدن برفها، به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان میشود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورشدهندهٔ اسبهای مادی بودهاند امروزه نیز برای چرای رمهها و دامهای ایلهای کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای درههای وسیع و حاصلخیزی نیز است.
زبان کردی
کردی از ریشه زبانهای ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل ماندهاست. زبان کردی دارای ادبی پهناور است. قدیمترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قبالهای است که از اورامان در کردستان به دست آمده.[۹۲] زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی بعضاً مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته شمال غربی[۹۳][۹۴][۹۵][۹۶][۹۷] به شمار میرود و صاحب شعرها و تصنیفها، قصهها و سنتهای ادبی است.[۹۸][۹۹]
تئودور نولدکه خاورشناس آلمانی، معتقد است که زبان مادی بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان داشته، اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است. پروفسور د.ن. مکنزی نوشتهاست که در نظر اول میتوان انتظار داشت که منظور از زبان مادی زبان کردی است. ولادیمیر مینورسکی نیز همین نظر را تأیید میکند:
«اگر کردها از نوادگان مادها نباشند، پس بر سر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمدهاست و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند؛ از کجا آمدهاند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳)
زبان کردی به سه دستهٔ شمالی یا کرمانجی (شامل سنجاری، جدیکانی، ارفی، بوتانی، بایزیدی، هکاری، سورچی، کرمانجی خراسانی، شکاکی، وانی، شمدینانی، جزیری و بادینانی)[۱۰۰] میانی یا سورانی (شامل مکریانی، پشدری، خوشناوی، اربیلی، اردلانی، سلیمانیهای، ورماوهای، گرمیانی، کرکوکی، بنگردی، رواندزی و جافی)[۱۰۱] و جنوبی یا پهلوانی (شامل: کرمانشاهی، کلهری، کردی ایلامی (فیلی)، دالاهویی، سنجابی، زنگنهای، کلیایی، گروسی (بیجاری)، عبدویی، دوانی، ملکشاهی، کرونی، لکی و کردی بغدادی)[۱۰۲] تقسیم میشود.
زبان کردی در عراق در کنار زبان عربی رسمی است. در ارمنستان نیز به عنوان زبان اقلیت شناخته میشود.[۱۰۳] زبان کردی در ایران به عنوان یک زبان محلی پذیرفته شده اگرچه رسانهها برای عدم استفاده از آن و جایگزینی آن با فارسی تلاش میکنند. در ترکیه و سوریه هم کردها با وجود اینکه بزرگترین اقلیت کشور هستند اما زبانشان به رسمیت شناخته نمیشود به طوری که حتی لیلا زانا نمایندهٔ پارلمان ترکیه به جرم صحبت کردن به زبان کردی در سال ۱۹۹۴ در حین ادای سوگند در پارلمان ترکیه به ۱۵ سال حبس محکوم شد.[۱۰۴]
در کشورهای ترکمنستان، قزاقستان، آلمان و سوئد نیز اقلیت کرد زبان زندگی میکنند.
دو زبان گورانی و زازاکی توسط بسیاری از زبان شناسان به علت تفاوت با سایر گویشهای کردی، در زمرهٔ زبان کردی شناخته نمیشوند. البته گویشوران این دو زبان از نظر قومیت جز مردمان کردتبار هستند.
دین و مذهب
بیشتر کردهای کردستان ترکیه علوی میباشند.[۷۰][۱۰۵][۱۰۶] اکثریت کردهای استان آذربایجان غربی مسلمان و سنی شافعی هستند، اما در جنوب و جنوب شرقی آذربایجان غربی یعنی در شهرهای تکاب، میاندواب و شاهین دژ کردهای شیعه و یارسان هم زندگی میکنند. در استان کردستان نیز اکثریت سنی و در اقلیت شیعه هستند. در استان کرمانشاه بخشی شیعه و بخشی پیرو آئین یارسان (اهل حق) و تعدادی هم سنی هستند؛ و در ایلام تقریباً همهٔ مردم شیعه هستند. کردهای کرمانج شمال شرق ایران (خراسان) هم شیعه هستند. نزدیک به یک میلیون از کردهای عراق دارای مذهب ایزدی میباشند[۱۰۷] اما برخی منابع آنها را نزدیک به ۶۵۰ هزار خانوار و شاید کمی بیشتر میدانند. جمعیتی از کردهای حد فاصل کرکوک، موصل و اربیل هم دارای آیین صارلی هستند که مذهبی رمزی و ناشناخته میباشد و کتابشان به زبان فارسی میباشد.[۱۰۸][۱۰۹] علاوه بر این، جمعیت قابل ملاحظهای از کردها که به یارسان و اهل حق معروفند در میان کردها هستند که اکثریت ساکنان شهرهای دالاهو (کرند غرب)، صحنه، قصرشیرین، کوزران و منطقه گهواره را تشکیل میدهند و به صورت اقلیت در شهرهای کنگاور، اسلامآباد غرب ،بیستون، سرپل ذهاب و شهر کرمانشاه در استان کرمانشاه ساکن هستند و بصورت پراکنده در سایر نقاط ایران و کردستان عراق سکونت دارند. سایر کردها نیز از بجورانها ،زرتشتی، مسیحی یا یهودی هستند که بیشتر در کشورهای اروپایی سکوت دارند.[۱۱۰][۱۱۱]
امروزه گرایش زیادی به آئین زرتشتی در میان کردها پدید آمده است. پیش از ورود اسلام، زرتشتیت آئین بیشتر کردها بود. آتشکدههای زرتشتیان کردستان عراق شاهد تعداد زیادی از کردهایی است که میخواهند به آئین زرتشتی درآیند.[۱۱۲][۱۱۳] برخی از کردهای ایران هم به آن مراکز مراجعه میکنند.
فرهنگ و آداب و رسوم
بوکه باران، از آداب و رسوم بارانخواهی در کردستان است که در ایام خشکسالی یا سالهایی که میزان بارندگی آن کم است برگزار میشود. بوک به معنی عروسک است. دختران نوجوان روستا با استفاده از دو تکه چوب عروسکی ساخته و لباسی از پارچههای رنگی بر تن آن عروسک میپوشانند و برای آن سربندی درست میکنند. سپس آن عروسک را در دست میگیرند و در حالی که شعر میخوانند در کوچهها میگردند. هنگام عبور «بوکه باران» از کوچهها اهالی بر آن عروسک آب میپاشند به نیت این که باران و گندم در آن سال فراوان باشد. اهالی هدایایی مانند تخم مرغ، پول یا گردو به دختران میدهند. دختران پس از گذراندن بوک (عروسک) از همه کوچهها آن را به قبرستان یا زیارتگاه موجود در روستا میبرند، سپس آن را میسوزانند یا به آب میاندازند و هدایای جمعآوری شده را بین خود تقسیم میکنند. اهالی روستای هشمیز از دهستان ژاورود شرقی، بخش مرکزی شهر سنندج در منطقهای سرد و خشک در ۳۶ کیلومتری جنوب غرب سنندج به این عروسک «بووکه چووینه»(bokâ cuwina) گویند و آن عروسک چوبی را در گهوارهای گذاشته و میچرخانند. این دختران هنگام چرخاندن عروسک در کوچهها اشعاری را آوازوار و آهنگین و به صورت دستهجمعی میخوانند.[۱۱۴]
از جمله اعیادی که در تمامی کشورهای اسلامی و نیز در ایران برگزار میشود، اعیاد اسلامی است. کردها برای رسوم و اعیاد مذهبی مانند عید قربان، عید فطر و به خصوص میلاد محمد ارزش بسیاری قائلند. در دو عید فطر و قربان مردم با اقامه نماز مخصوص عید در حالی که لباس نو به تن دارند به دید و بازدید یکدیگر میروند. علاوه بر این، جشن عید مبعث پیامبر اسلام از شکوه ویژهای برخوردار است. این جشن در ماه رجب که سراسر سرور و شادی است برگزار میشود. در این مراسم غذاهای نذری از جمله نوعی آش مخصوص طبخ میشود و در میان مردم تقسیم میگردد و همراه با آن مراسم ذکر دراویش و نواختن دف و خواندن اذکار مخصوص شامل مولودی خوانی، حمد و ستایش پیامبر اسلام و نیایش به درگاه خداوند نیز اجرا میشود. البته مولودیخوانی در ماههای دیگر سال، نیز جز ماههای محرم و صفر برگزار میشود.[۱۱۵]
هنگام فرا رسیدن نوروز در کردستان، پس از برپایی سفره هفتسین با توجه به توانایی افراد هر خانوار به محض رسیدن سال، صدای هلهله و شادی از هر خانهای بلند میشود. نخست افراد کوچک خانواده دست بزرگان را میبوسند و سپس بزرگان خانواده روی بچهها و جوانان را میبوسند و به هر کدام عیدی میدهند. پس از آن بر سر سفره مینشینند و به خوردن مشغول میشوند. همچنین بر این باورند که سمنو باعث افزایش بینایی و هوش، سرکه و سماق باعث از بین رفتن صفرا و سرگیجه و خوردن سیر، باعث دفع سموم بدن میشود و از مرگ ناگهانی جلوگیری میکند.[۱۱۶]
مناطق کردنشین ایران
نواحی کُردنشین ایران شامل: قسمتهایی از جنوب و نواحی غربی استان آذربایجان غربی از ناحیه ماکو شروع میشود و با دربرگرفتن بخشهای غربی استان و برخی از شهرهای جنوب آذربایجان غربی، شامل دیگر استانهای غرب ایران یعنی بیشتر مناطق استان کردستان، کرمانشاه و ایلام و بخشهایی از استان همدان میشود؛ و در قسمت جنوبی دریاچه ارومیه، شهرستانهای اشنویه، مهاباد، بوکان، پیرانشهر، سردشت، بخشهایی از نقده، تکاب و شاهیندژ کردنشین هستند. بیشتر جمعیت استان خراسان شمالی نیز کرد هستند.[۱۱۷][۱۱۸] در سایر استانها نیز به خصوص خراسان رضوی، گیلان، البرز، تهران و مازندران اقلیت کرد وجود دارد.شهر کرمانشاه پرجمعیتترین شهر کردنشین ایران است[۱۱۹] این شهر در قرن یازده میلادی که تمام بخشهای کردستان قسمتی از حکومت سلجوقی بود به عنوان مرکز کردستان شناخته میشد.[۱۱] درآمیختگی و همزیستی کردهای ارومیه و مناطق شمالی تر با همسایگان ترک سبب شده که بسیاری از عناصر فرهنگ کردی گروههای قومی کُرد، از جمله زبان، جایش را به زبان و فرهنگ ترک بدهد؛ از اینرو ایوانف شناسایی هویت کردهای کرمانج ایران را مشکل دانسته است و آنها را ترکزبانانی میداند که رفته رفته هویت کردی را از دست میدهند.[۳۸]
ژنتیک و تبار
کردها از قومهای مورد توجه آریاییگران بودهاند. باور عمومی نزد آریاییگران این بودهاست که چون کردها مردمانی کوهزی بودهاند، نسبت به خویشاوندان دشتی/شهری خود از اختلاط با نژادهای دیگر دور بودهاند. در دهههای پیش از جنگ جهانی دوم که نظریههای نژاد برتر و آریاییگری خصوصاً از نوع موبورِ اروپای شمالی شیوع داشت، کردهای مناطق کوهستانی را بر اساس نظریهٔ گهوارهٔ اروپای شمالی آریاییها در زمرهٔ آریاییهای بلند قامت، موبور و چشم آبی (Homo europeus nordicus) طبقهبندی کردند. فون لوشن به همانندی زیستبوم کردها و فرمانروایان هندو-ایرانی میتانی در ۳۵۰۰ سال پیش از این اشاره کردهاست.[۱۲۰]
قائل شدن ریشهٔ ایرانی و به تبع آن هندواروپایی برای کردان، از لحاظ تاریخی بدین سبب بودهاست که کردی از زبانهای ایرانی است. پس فرضیهٔ ایرانیتبار بودن کردان با توجه به قراین زبانشناختی بودهاست و نه ژنشناختی.[۱۲۱]
پژوهشهای میانرشتهای، بهویژه با نظر در دیانآی این مردمان، تصویر پیچیدهتری از واقعیت ترسیم کردهاند. طبق یکی از پژوهشها، قدیمترین نیاکان کردان از اخلاف بومیان اولیه هلال خصیب در عصر نوسنگی بودهاند. جایگاه جغرافیایی ایشان بیرون ایران امروزی جایی در شمال غربی آن میبود. ایرانیزبان شدن این بومیان چند هزاره سپستر، در پی درآمدن چندین موج نخبگان جنگاور ایرانیزبان از آسیای میانه به سرزمینهای ایشان بودهاست.[۱۲۱]
از جمله نتایج جالبی که از مطالعات ژنشناختی گرفتهاند در بررسی ژنتیکی بخشی از مردم خاور میانه است. برای نمونه اظهار شدهاست که یهودیان به کردان، ترکها و ارمنیها نزدیکترند تا به همسایگان عرب خود.[۱۲۲]
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دیانای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند که هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دیایای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلکها و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند.[۱۲۳]
منابع
- اشمیت، رودیگر (۱۳۸۷). راهنمای زبانهای ایرانی. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغ بیدی و نگین صالحی نیا. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - چایلد، ویر گوردون (۱۳۸۷). آریاییها. ترجمهٔ محمدتقی فرامرزی. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۳۴۸-۳. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - اسدی، علیرضا (۱۳۹۰)، فرهنگ تطبیقی گویش کردی ایلامی با زبان ایرانی میانه (پهلوی اشکانی و ساسانی) به انضمام تاریخ و زبان استان ایلام قبل از اسلام، ایلام: انتشارات جوهر حیات، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۵۵-۲۳-۸
- گبانچی، ایوب (۱۳۹۲)، جشنها و آیینهای ایران باستان، تهران: انتشارات عطایی، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۳-۷۰۹-۰
- صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۸ مجلد)، انتشارات فردوس.
- تاریخ ایران، سِر پرسی سایکس، ۱۳۵۵.
- کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ The Kurds: culture and language rights (Kerim Yildiz, Georgina Fryer, Kurdish Human Rights Project; 2004): 18% of Turkey, 20% of Iraq, 8% of Iran, 9.6%+ of Syria; plus 3.5–4 million in neighboring countries and the diaspora
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Sandra Mackey , “The reckoning: Iraq and the legacy of Saddam”, W.W. Norton and Company, 2002. Excerpt from pg 350: “As much as 25% of Turkey is Kurdish. ”
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ CIA - The World Factbook: 30million in Turkey (18%[۱], ۶٫۵–۷.2 million in Iraq(15-20%)[۲], 12 million in Iran(10%)[۳] (all for 2012), plus several million in Syria, neighboring countries, and the diaspora
- ↑ Kürtlerin nüfusu 11 milyonda İstanbul"da 2 milyon Kürt yaşıyor - Radikal Dizi. Radikal.com.tr. Retrieved on 2013-07-12.
- ↑ Studying the Kurds in Syria: Challenges and Opportunities | Lowe | Syrian Studies Association Bulletin. Ojcs.siue.edu. Retrieved on 2013-07-12.
- ↑ Henriques, John L. "Syria: issues and historical background". Nova Science Publishers,.
{{cite web}}
: نگهداری CS1: نقطهگذاری اضافه (link) - ↑ Gul, Zana Khasraw (22 July 2013). "Where are the Syrian Kurds heading amidst the civil war in Syria?". Open Democracy. Retrieved 4 November 2013.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ The cultural situation of the Kurds, A report by Lord Russell-Johnston, Council of Europe, July 2006.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Ismet Chériff Vanly, “The Kurds in the Soviet Union”, in: Philip G. Kreyenbroek & S. Sperl (eds.), The Kurds: A Contemporary Overview (London: Routledge, 1992). pg 164: Table based on 1990 estimates: Azerbaijan (180,000), Armenia (50,000), Georgia (40,000), Kazakhistan (30,000), Kyrghizistan (20,000), Uzbekistan (10,000), Tajikistan (3,000), Turkmenistan (50,000), Siberia (35,000), Krasnodar (20,000), Other (12,000), Total 450,000
- ↑ "Всероссийская перепись населения 2010 г. Национальный состав населения Российской Федерации". Demoscope. Demoscope. Retrieved 4 July 2012.
- ↑ "Information from the 2011 Armenian National Census" (PDF). Republic of Armenia. Retrieved 7 August 2013.
- ↑ "The Human Rights situation of the Yezidi minority in the Transcaucasus" (PDF). United Nations High Commissioner for Refugees. United Nations High Commissioner for Refugees. p. 18.
- ↑ "Kurdish Jewish Community in Israel". Jcjcr.org. Retrieved 2013-04-11.
- ↑ "QS211EW - Ethnic group (detailed)". nomis. Office for National Statistics. Retrieved 3 August 2013.
- ↑ "Ethnic Group - Full Detail_QS201NI". Retrieved 4 September 2013.
- ↑ "Scotland's Census 2011 - National Records of Scotland, Language used at home other than English (detailed)" (PDF). Scotland Census. Scotland Census. Retrieved 29 September 2013.
- ↑ "Table 4.1.1 Population by individual ethnic groups" (PDF). Government of Kazakhstan. stat.kz. Retrieved 28 July 2012.
- ↑ Mahmoud A. Al-Khatib and Mohammed N. Al-Ali. "Language and Cultural Shift Among the Kurds of Jordan" (PDF). p. 12. Retrieved 10 November 2012.
- ↑ "The Kurdish Diaspora". Institut Kurde De Paris. Retrieved 23 October 2011.
- ↑ Andersen, Ole Stig (11 July 2004). "Kurdisk". olestig.dk. Retrieved 6 March 2013.
- ↑ "2006-2010 American Community Survey Selected Population Tables". Government of the United States of America. Government of the United States of America. Retrieved 5 August 2013.
- ↑ "4.1. Number of resident population by selected nationality" (PDF). Government of Kyrgyzstan. United Nations. Retrieved 9 July 2012.
- ↑ "Население Кыргызстана" (به روسی).
- ↑ "2011 National Household Survey: Data tables". Statistics of Canada. Statistics of Canada. Retrieved 19 January 2013.
- ↑ "Language according to age and sex by region 1990 - 2011". Statistics Finland. Statistics Finland. Retrieved 19 January 2013.
- ↑ Bois, Th. ; Minorsky, V. ; Bois, Th. ; Bois, Th. ; MacKenzie, D.N. ; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online. <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0544> Excerpt 1:"The Kurds, an Iranian people of the Near East, live at the junction of more or less laicised Turkey"
- Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were the only smaller ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurds at that time."
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009: "The ancient history of the Kurds, as in case of many other Iranian ethnic groups (Baluchis, etc.), can be reconstructed but in a very tentative and abstract form"
- ↑ Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were only small ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurd at that time.
- ↑ E. J. van Donzel, "Islamic desk reference ", BRILL, 1994. ISBN 9004097384. pg 222: "Kurds/Kurdistan: the Kurds are an Iranian people who live mainly at the junction of more or less laicised Turkey, Shi'i Iran Arab Sunni Iraq and North Syria and the former Soviet Transcaucasia. Several dynasties, such as the Marwanids of Diyarbakir, the Ayyubids, the Shaddadis and possibly the Safawids, as well as prominent personalities, were of Kurdish origin.
- ↑ John Limbert, The Origins and Appearance of the Kurds in Pre-Islamic Iran, Iranian Studies, Vol.1, No.2, Spring 1968, pp.41-51. p.41: "In these last areas, the historic road from Baghdad to Hamadan and beyond divides the Kurds from their Iranian cousins, the Lurs."
- ↑ RUSSELL, JR 1990 «Pre-Christian Armenian Religion*, dans Aufstieg und Nieder- gang der Romischen Welt, II, 18.4, p. 2679-2692, Berlin-New York, 1990. , pg 2691: "A study of the pre-Islamic religion of the Kurds, an Iranian people who inhabited southern parts of Armenia from ancient times to present, has yet to be written"
- ↑ Discoveries from Kurdish Looms by Robert D. Biggs, Mary and Leigh Block Gallery, Northwestern University, 1983, p.9 "Ethnically+the+Kurds+are+an+Iranian+people"&dq="Ethnically+the+Kurds+are+an+Iranian+people"&hl=en&sa=X&ei=QitmT8WFEKOciQL21ISjDw&ved=0CDAQ6AEwAA "Ethnically the Kurds are an Iranian people"
- ↑ کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - ۱۳۷۷ - تهران.
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی میرنیا. ناشر نسل دانش. ایران. ۱۳۶۸.
- آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- کردها نوادگان مادها - و. مینورسکی - ۱۳۸۲ نشر: ژیار
- سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمه یونسی
- بنیانهای تاریخی کردان
- و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲–۵۱،
- ↑ * کرد و پراکندگی او در گسترهٔ ایرانزمین، ح. بهتویی، تهران، ۱۳۷۷.
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران، علی میرنیا، تهران، ناشر نسل دانش، ۱۳۶۸.
- ↑ «KURDISH TRIBES». دانشنامه ایرانیکا. ۱۶ ژوئن ۲۰۰۴. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵.
- ↑ ایران، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰
- ↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. ا نتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲–۵۱،
- ↑ CIA - The World Factbook
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ Joshua Project - Great Commission Status of the Kurd People Cluster
- ↑ مرکز آمار ایران. دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری. جمعیت و متوسط رشد سالانه: آبان ۱۳۸۵.
- ↑ مرکز آمار ایران. دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری. خانوار و جمعیت استانها برحسب ساکن و غیر ساکن: آبان ۱۳۸۵.
- ↑ "Kurdish". Ethnologue.
- ↑ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط) شش جلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
- ↑ احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران ۱۳۳۷
- ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ جامعهشناسی و مردم شناسی، دکتر حشمت الله طبیبی،انتشارات دانشگاه تهران، آذرماه1371
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity"
- ↑ G. S. Reynolds, A Reflection on Two Qurʾānic Words (Iblīs and Jūdī), with Attention to the Theories of A. Mingana, Journal of the American Oriental Society, Vol. 124, No. 4 (October –December , 2004), pp. 675–689. (see p.683, 684 & 687)
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Evidently, the most reasonable explanation of this ethnonym must be sought for in its possible connections with the Cyrtii (Cyrtaei) of the Classical authors."
- ↑ N. Maxoudian, Early Armenia as an Empire: The Career of Tigranes III, 95–55 BC, Journal of The Royal Central Asian Society, Vol. 39, Issue 2, April 1952 , pp. 156–163.
- ↑ ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ A.D. Lee, The Role of Hostages in Roman Diplomacy with Sasanian Persia, Historia: Zeitschrift für Alte Geschichte, Vol. 40, No. 3 (1991), pp. 366–374 (see p.371)
- ↑ ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ J. den Boeft, Philological and historical commentary on Ammianus Marcellinus XXIII, 299 pp. , Bouma Publishers, 1998. (see p.44)
- ↑ J. F. Matthews, Political life and culture in late Roman society, 304 pp. , 1985
- ↑ ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ George Henry Townsend, A manual of dates: a dictionary of reference to the most important events in the history of mankind to be found in authentic records, 1116 pp. , Warne, 1867. (see p.556)
- ↑ F. Stark, Rome on the Euphrates: the story of a frontier, 481 pp. , 1966. (see p.342)
- ↑ http://books.google.com.tr/books?id=kzrFOhXDp5wC&pg=PA123&dq=kurds+guti&hl=tr&sa=X&ei=OhWyUaaOKZKyhAfh44CgDw&ved=0CFgQ6AEwBQ#v=onepage&q=kurds%20guti&f=false. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «Encyclopedia of the peaple in africa and the middle east».
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. Excerpt 1: ""Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity" " Excerpt 2: "It is clear that kurt in all the contexts has a distinct social sense, “nomad, tent-dweller”. It could equally be an attribute for any Iranian ethnic group having similar characteristics. To look for a particular ethnic sense here would be a futile exercise." pg 24: "The Pahlavi materials clearly show that kurd in pre-Islamic Iran was a social label, still a long way off from becoming an ethnonym or a term denoting a distinct group of people." [۴]
- ↑ محمد بن جریر طبری، ابوالقاسم حالت تاریخ طبری، ابوالقاسم حالت، ج۱۱، ص۴۹۷۷
- ↑ N. Maxoudian, Early Armenia as an Empire: The Career of Tigranes III, 95–55 BC, Journal of The Royal Central Asian Society, Vol. 39, Issue 2, April 1952، pp. 156–163.
- ↑ J. F. Matthews, Political life and culture in late Roman society, 304 pp. ، 1985
- ↑ F. Stark, Rome on the Euphrates: the story of a frontier, 481 pp. ، 1966. (see p.342)
- ↑ http://www.encyclopedia.com/topic/Kurds.aspx#4
- ↑ Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg)
- ↑ Orbis Latinus, University of Columbia.
- ↑ Kurds. The Columbia Encyclopedia, Sixth Edition. 2001-07
- ↑ Revue des études arméniennes, vol.21, 1988-1989, p.281, By Société des études armeniennes, Fundação Calouste Gulbenkian, Published by Imprimerie nationale, P. Geuthner, 1989.
- ↑ M.Th. Houtsma, E.J. Brill's first encyclopaedia of Islam, 1913-1936, ISBN 90-04-08265-4, see p.1133
- ↑ M. Chahin, Before the Greeks, p. 109, James Clarke & Co., 1996, ISBN 0-7188-2950-6
- ↑ ۷۰٫۰ ۷۰٫۱ ایرج افشار سیستانی، تاریخ تمدن اقوام آریایی،انتشارات نگارستان، چاپ اول، زمستان1387
- ↑ ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یران ص۹۷
- ↑ لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ص208
- ↑ سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمهٔ ابراهیم یونسی
- ↑ Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۵]
- ↑ Martin van Bruinessen. "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. The ruler of the autonomous Kurdish emirate of Bitlis, Sharaf al-Din Khan, composed a history of the Kurds, Sharafnama (1005/1596), in which he compiled detailed information on Kurdish dynasties of the past and all tribes of his day. He included Sunnis and Yezidis as well as Alevi Kurds, and the speakers of Zaza as well as of Kurmanji dialects, and even such groups that would not be considered as Kurds today, such as the Lor and Bahtiyari in Iran. Both authors paid little attention to the lower strata of society; where they spoke of Kurds they seemed to mean the ruling families and their tribal followers only. Not all tribesmen, it should be stressed, were pastoral nomads or transhumants. There were also sedentary tribesmen, who were free cultivators or had become townsmen. [۶]
- ↑ V. Minorsky, "The Guran" , BSOAS, University of London, Vol. 11, No. 1 (1943 pp 75-103 This enumeration gives a clear idea of the main groups of the Iranian mountaineers, but only the Kurmanj, and possibly the Kalhur, come under the heading Kurd, whereas the Lur and the Guran stand apart, both for linguistic and ethnological reasons.
- ↑ تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاه و السلام نویسنده:حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن. ناشر: منشورات دار مکتبه الحیاه. متن: «کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان»
- ↑ عنوان کتاب: ترجمه کتاب معجم البلدان. نویسنده: یاقوت حموی بغدادی. ناشر: سازمان میراث فرهنگی کشور. تعداد جلد: 2 جلد. زبان: فارسی
- ↑ Wladimir Iwanov:"The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin".(Wladimir Ivanon, "The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia", Published by G. Bardim 1940. pg 42(
- ↑ David Mackenzie: "If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with 'nomad', if nothing more pejorative" D.N. Mackenzie, "The Origin of Kurdish", Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86
- ↑ Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: "The ethnic label "Kurd" is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, "Arabic Kurds" are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus...If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them."
- ↑ V. Minorsky, Encyclopedia of Islam: "We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes. , "Kurds" in Encyclopaedia of Islam". Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007.
- ↑ Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
- ↑ C. G. CERETI, "KĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN" in Encycloapedia Iranica Kurds (a term that in pre-Islamic times designated the various nomadic lineages, rather than a specific ethnicity).
- ↑ واژهنامهٔ طبری، صادق کیا، ص ۱۶۶
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۷]
- ↑ "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i
- ↑ "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Any attempt to study or describe the history of the Kurdish (Kd.) language(s) faces the problem that, from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE
- ↑ Windfuhr, Gernot (1975), “Isoglosses: A Sketch on Persians and Parthians, Kurds and Medes”, Monumentum H.S. Nyberg II (Acta Iranica-5), Leiden: 457-471
- ↑ [۸]
- ↑ دا نشنامه کوچک <
- ↑ دکتر محرم رضایتی کیشه خاله. «مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان».
- ↑ وبگاه تخصصی زبانشناسی اتنولوگ. «زبان کردی».
- ↑ دانشنامه ایرانیکا. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «ساخت ارگتیوو فرو پاشی آن در گویش کرمانجی خراسان» (PDF). دانشگاه فردوسی مشهد.
- ↑ (PDF). Jagiellonian university http://www.kurdishstudies.pl/files/Fritillaria%20Kurdica%2001.pdf. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط)، ششجلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
- ↑ احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمهٔ لغتنامهٔ دهخدا. تهران، ۱۳۳۷
- ↑ "Kurdish, Northern". Ethnologue.
- ↑ "Kurdish, Central". Ethnologue.
- ↑ "Kurdish, Southern", Ethnologue
- ↑ Pavlenko, Aneta (2008). Multilingualism in post-Soviet countries. Bristol, UK: Multilingual Matters. pp. 18–22. ISBN 978-1-84769-087-6.
- ↑ Kurdish politiican Zana sentenced to prison in Turkey : Middle East World
- ↑ سعیدیان، عبدالحسین، سرزمین ومردم ایران،انتشارات علم وزندگی، تهران1377، شابک:7_7_90052_964
- ↑ دانشنامه دانش گستر، تهران مؤسسه علمی فرهنگی دانش گستر
- ↑ آیت محمدی، سیری در تاریخ سیاسی کرد،انتشارات پرسمان،1382
- ↑ [۹]
- ↑ [۱۰]
- ↑ مقالهٔ مسیحیت در کردستان در دانشنامهٔ کردستانیکا
- ↑ مقالهٔ یهودیت در کردستان، نوشتهٔ دکتر م. ایزدی
- ↑ "Hopes for Zoroastrianism revival in Kurdistan as first temple opens its doors". Rudaw. 2016-09-21. Retrieved 2016-10-08.
- ↑ https://parsikhabar.net/kurdistan/a-zoroastrian-temple-opens-in-kurdistan/14439/
- ↑ انسانشناسی و فرهنگ
- ↑ مهناز ظهیری نژاد. «فرهنگ و هویت ایرانیان کرد». پایگاه مجلات تخصصی نور. دریافتشده در ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۵.
- ↑ گبانچی (۱۳۹۲). جشنها و آیینهای ایران باستان. ص. ۷۸.
- ↑ A. Manafy. The Kurdish Political Struggles in Iran, Iraq, and Turkey: A Critical Analysis (illustrated ed.). University Press of America, 2005. p. 6. ISBN 0-7618-3003-0, 9780761830030.
{{cite book}}
: Check|isbn=
value: invalid character (help) - ↑ فرهنگستان زبان کردی
- ↑ "کرمانشاه؛ پرجمعیتترین شهر کردنشین ایران". خبرگزاری مهر. 23 March 2012.
- ↑ چایلد (۱۳۸۷). آریاییها. ص. ۲۲۷.
- ↑ ۱۲۱٫۰ ۱۲۱٫۱ Hennerbichler, "The Origin of Kurds", Advances in Anthropology, Vol. 2, 2012, 64--79
- ↑ Nebel et al, "The Y Chromosome Pool of Jews as Part of the Generic Landscape of the Middle East," AJHG, Vol. 69, 2001, 1095--1112
- ↑ ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۷
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردم کرد موجود است. |