زبان پارتی: تفاوت میان نسخهها
جز ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
Alijamal1357 (بحث | مشارکتها) ویراش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
||
(۲۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|glottorefname= پهلوانی |
|glottorefname= پهلوانی |
||
}} |
}} |
||
'''زبان پارتی''' یا '''پهلوی''' (اشکانی) یا '''پهلوانی''' از [[زبانهای ایرانی]] شمال غربی است.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = بزرگمهر لقمان |نشانی= http://www.loghman.org/1012-2/ |عنوان= پارسیگویانِ باستان زبانِ خویش را چه مینامیدند؟ | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref><ref>''راهنمای زبان پارتی''، حسن رضایی باغبیدی، نشر ققنوس، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۵</ref><ref>''تاریخ زبان فارسی''، مهری باقری، [[نشر قطره]]، تهران، ۱۳۸۱، ص۸۲</ref><ref>''زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن''، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۲–۱۳</ref> زبان پارتی منسوب به «[[پهله|پهلوه]]» که از صورت باستانی «پرثوه» آمدهاست که در اصل به سرزمین پارت اطلاق میشد. امروزه [[زبانهای ایرانی شمال غربی|زبانهای ایرانی معاصر شمال غربی]] همچون زبانهای [[کردی]] و [[زبان تاتی ایران|تاتی]] و [[زبان بلوچی|بلوچی]] و [[تالشی]] و [[زبان مازندرانی|مازندرانی]]<ref name="iranicaonline.org">[http://www.iranicaonline.org/articles/dimli DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order.], Garnik Asatrian</ref><ref name="ghandchi.com">[http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/KavehFarrokh/farrokh5.htm Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish)], By Dr. Kaveh Farrokh</ref> و [[گیلکی]]<ref name="ReferenceA">حمدالله مستوفی قزوینی مینویسد: «در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دریای خزر و نزدیک «سالیان»، زبانشان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بستهاست.». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی میداند.</ref> [[لکی]] و زبانهای مرکزی ایران از خانواده پارتی هستند. |
'''زبان پارتی''' یا '''پهلوی''' (اشکانی) یا '''پهلوانی''' از [[زبانهای ایرانی]] شمال غربی است.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = بزرگمهر لقمان |نشانی= http://www.loghman.org/1012-2/ |عنوان= پارسیگویانِ باستان زبانِ خویش را چه مینامیدند؟ | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref><ref>''راهنمای زبان پارتی''، حسن رضایی باغبیدی، نشر ققنوس، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۵</ref><ref>''تاریخ زبان فارسی''، مهری باقری، [[نشر قطره]]، تهران، ۱۳۸۱، ص۸۲</ref><ref>''زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن''، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۲–۱۳</ref> زبان پارتی منسوب به «[[پهله|پهلوه]]» که از صورت باستانی «پرثوه» آمدهاست که در اصل به سرزمین پارت اطلاق میشد. امروزه [[زبانهای ایرانی شمال غربی|زبانهای ایرانی معاصر شمال غربی]] همچون زبانهای [[کردی]] ([[زبانهای زازا-گورانی|زازا- گوران]])و [[زبان تاتی ایران|تاتی]] و [[زبان آذری|آذری کهن]] و [[زبان بلوچی|بلوچی]] و [[تالشی]] و [[زبان مازندرانی|مازندرانی]]<ref name="iranicaonline.org">[http://www.iranicaonline.org/articles/dimli DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order.], Garnik Asatrian</ref><ref name="ghandchi.com">[http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/KavehFarrokh/farrokh5.htm Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish)], By Dr. Kaveh Farrokh</ref> و [[گیلکی]]<ref name="ReferenceA">حمدالله مستوفی قزوینی مینویسد: «در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دریای خزر و نزدیک «سالیان»، زبانشان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بستهاست.». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی میداند.</ref> [[لکی]] و زبانهای مرکزی ایران از خانواده پارتی هستند. |
||
== اصطلاح پهلوی == |
== اصطلاح پهلوی == |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
از کهنترین آثار پارتی [[بنچاق اورامان]] در کردستان و نیز سفالینههای بهدستآمده از شهر نسا در جنوب شهر عشقآباد در ترکمنستان و نیز ظروفی کشف شده در دامغان ایران و نیپور عراق است.<ref>''راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی)''، حسن رضایی باغبیدی، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۵، صص۱۷–۱۸</ref> |
از کهنترین آثار پارتی [[بنچاق اورامان]] در کردستان و نیز سفالینههای بهدستآمده از شهر نسا در جنوب شهر عشقآباد در ترکمنستان و نیز ظروفی کشف شده در دامغان ایران و نیپور عراق است.<ref>''راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی)''، حسن رضایی باغبیدی، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۵، صص۱۷–۱۸</ref> |
||
مهمترین آثار پارتی بهدستآمده از نوشتههای مانویان است که به زبانهای گوناگون پارسی میانه، سغدی، خوارزمی، و ازجمله زبان پارتی است. |
مهمترین آثار پارتی بهدستآمده از نوشتههای مانویان است که به زبانهای گوناگون پارسی میانه، سغدی، خوارزمی، و ازجمله زبان پارتی است. |
||
[[زبانهای ایرانی معاصر شمال غربی]] همچون زبانهای [[کردی]] و [[زبان تاتی ایران|تاتی]]، و [[تالشی]] و [[زبان مازندرانی|مازندرانی]]<ref name="iranicaonline.org"/><ref name="ghandchi.com"/> [[گیلکی]]<ref name="ReferenceA"/> و [[زبان بلوچی|بلوچی]]<ref>رضایی باغ بیدی، حسن (۱۳۸۲). ''«بلوچی» در، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی جلد۲''.</ref> زبانهای مرکزی ایران و نیزاز خانواده پارتی و [[زبانهای ایرانی جنوب غربی]] همچون گویشهای زبان فارسی و لری از خانواده [[پارسی میانه]] هستند. |
[[زبانهای ایرانی معاصر شمال غربی]] همچون زبانهای [[کردی]]( هورامی و زازا)، [[زبان آذری|آذری کهن]] و [[زبان تاتی ایران|تاتی]]، [[زبان لکی|لکی]] و [[تالشی]] و [[زبان مازندرانی|مازندرانی]]<ref name="iranicaonline.org"/><ref name="ghandchi.com"/> [[گیلکی]]<ref name="ReferenceA"/> و [[زبان بلوچی|بلوچی]]<ref>رضایی باغ بیدی، حسن (۱۳۸۲). ''«بلوچی» در، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی جلد۲''.</ref> زبانهای مرکزی ایران و نیزاز خانواده پارتی و [[زبانهای ایرانی جنوب غربی]] همچون گویشهای زبان فارسی و لری از خانواده [[پارسی میانه]] هستند. |
||
== کتب به زبان پهلوی (پارسی میانه) == |
== کتب به زبان پهلوی (پارسی میانه) == |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
pahrawa> pahlaw{{سخ}} |
pahrawa> pahlaw{{سخ}} |
||
پسوند «ان»، هم در زبان [[پارسی میانه]] و هم در پارتی نه تنها نشان جمع، بلکه «پسوند نسبت» نیز بوده که امروز در [[فارسی]] به همین مفهوم کاربرد دارد. افزودن این «ان» نسبت به واژهٔ «پهلَوَ» واژهٔ «پهلوان» و «پهلوانی» را ساختهاست. |
پسوند «ان»، هم در زبان [[پارسی میانه]] و هم در پارتی نه تنها نشان جمع، بلکه «پسوند نسبت» نیز بوده که امروز در [[فارسی]] به همین مفهوم کاربرد دارد. افزودن این «ان» نسبت به واژهٔ «پهلَوَ» واژهٔ «پهلوان» و «پهلوانی» را ساختهاست. |
||
== رد نظریه نزدیکی زبان کردی به پهلوی اشکانی== |
|||
زبان هورامی و زازا از منظر زبان شناختی در دسته ی زبان های شمال غربی ایرانی (مادی- اشکانی) قرار دارد و هورامی به همراه زازایی از بازماندگان مستقیم پارتی اشکانی محسوب می شود. عمده ترین وجه تمایز میان گروه پارتیک یا پهلوانی (گورانی، هورامی و زازایی) با دیگر گویشهای کردی شمال غربی ایران(من جمله گویش کرمانجی، اردلانی) ذیلاً قید شده است وباید گفت گویش های کرمانجی و اردلانی به زبان پارسی نزدیکند: |
|||
. ا زبان کردی دارای سه گویش اصلی، یعنی کورمانجی یا کرمانجی شمالی، سورانی یا کرمانجی مرکزی و کرماژی یا کرمانجی جنوبی می باشد. از آن جا که اکثر کردها به زبان گویش های سه گانه زبان کردی صحبت می کنند معمولاً در متون علمی این زبان را «کُردی» می خوانند، در جغرافیای کردها به جز این زبان به دو زبان دیگر، یعنی هورامی و زازایی،مردمانی نیز به این زبانها تکلّم می کنند ولی از نظر زبان شناسی گروه زازا و هورامی جز زبان کردی نیست گرچه مردمان هورامی و زازا خود را کرد بنامند. |
|||
'''بررسی آوایی و اتیمولوژی گویش های زبان کردی و شمال غربی با زبان پارتی اشکانی''' |
|||
۱-تحول «هوـ» آغازین باستانی به «وخـ» در پارتی اشکانی و «وـ» در هورامی و زازایی: |
|||
ریشه ی ماضی فعل «خوردن» |
|||
هورامی: وارد |
|||
زازایی: وه رد |
|||
بلوچی:ورتگ،وردن |
|||
لکی:هردن |
|||
تالشی:هرد،خرد |
|||
آذری کهن گویش تبریز :harda به معنی خورده، |
|||
پارتی اشکانی: وخارد |
|||
ایرانی باستان: هوَرتـَ |
|||
کرمانجی: هوارد/خوارد |
|||
اردلانی:خواردگ |
|||
پارسیگ ساسانی:خواردگ |
|||
ریشه ی ماضی فعل «خواندن» |
|||
هورامی: وه ند |
|||
زازایی: وه ند |
|||
تالشی:هند،خند |
|||
بلوچی: واند |
|||
پارتی اشکانی: وخاند |
|||
ایرانی باستان: هوَند |
|||
اردلانی:خونیاگه |
|||
پهلوی ساسانی: هونیاگ |
|||
کرمانجی: هوه ند/خوه ند |
|||
ریشه ی مضارع فعل «خواستن» |
|||
هورامی: وازـ |
|||
زازایی: وازـ |
|||
اوستا: واس |
|||
پارتی اشکانی: وخازـ |
|||
ایرانی باستان: هوازـ |
|||
اردلانی: خواز |
|||
کرمانجی: خوازـ/هوازـ |
|||
تاتی: هواز |
|||
آذری کهن گویش تبریز:huzdan به معنی خواستن |
|||
فارسی نو:خواست( خاست) در فارسی( و )تلفظ نمی شود |
|||
امّا در بقیه ی موارد زبان هورامی و لکی با دیگر زبان های ایرانی شمال غرب هماهنگی دارد: |
|||
۲-حفظ «ز» شمال غربی در مقابل «د» جنوب غربی ایرانی |
|||
هورامی: زیل |
|||
زازایی: زه ره |
|||
سورانی اربیلی:زیل |
|||
اوستایی: زردهَ |
|||
در مقابل: |
|||
فارسی نو: دل (قلب) |
|||
اردلانی:دیل |
|||
کرمانجی:دیل |
|||
بلوچی:دل |
|||
آذری کهن گویش تبریز و مرند: دل dil |
|||
لری: دل |
|||
پارسی هخامنشی: دردهَ |
|||
همچنین در برخی موارد هورامی ویژگی های ایرانی شمال غربی را به نمایش می گذارد، خصوصیاتی که در دیگر زبان های ایرانی شمال غربی بعضاً به جای نمانده است. |
|||
۳- تحول تبدیل س به ه در پارتی اشکانی،و هورامی |
|||
تبدیل واژه ی( آسو به آهو)،(پوسر به پوهر و سرانجام پور به معنی پسر)،(آسن به آهن) |
|||
هورامی: یه ری (عدد «سه») |
|||
زازایی: هیری |
|||
پارتی اشکانی:هری |
|||
آذری کهن گویش تبریز و مرند:هره-hre |
|||
در مقابل: |
|||
پارسی هخامنشی:سری |
|||
کرمانجی: سهِ |
|||
اردلانی: سهِ |
|||
تالشی: سهِ (وام واژه ی فارسی؛ البته در لغتنامه ای که مستشرقی اروپایی در قرن نوزدهم از تالشی تهیه نموده است واژه ی «هَی» به معنی «سه» به چشم می خورد که متاسفانه امروزه از بین رفته است. این واژه، یعنی «هَی»، نشان دهنده ی صورت اصلی عدد سه در زبان تالشی است). |
|||
هورامی: هه رمانه |
|||
در مقابل |
|||
پارسی هخامنشی: فرمان |
|||
کرمانجی: فرمان/فه رمان |
|||
اردلانی: فرمان |
|||
همانطور که پیداست زبان هورامی از زبان های ایرانی شمال غربی محسوب شده و توانسته در گذر زمان اصالت خویش را حفظ نماید. |
|||
در بررسی واژه گُنی در نزدیک ترین خویشاوند زبان شناختی گورانی، یعنی زبان زازایی وجود داشته و دقیقاً به معنی «خون» است. |
|||
واژه«گُنی»(goní) در اصل وام واژه ای پارتی می باشد و صورت اصلی آن در پارتی به صورت «گوخَنی»،درمعنای «خون»، بوده است.صورت اصلی ایرانی باستان آن نیز«وهونی»می باشد.علّت آن که این واژه را وام واژه باید دانست از آن روست که قلب«و»ایرانی باستان به«گ»به هیچ وجه در زبان های شمال غربی ایرانی،خصوصاً زازایی و گورانی، اصالت نداشته و پر واضح است که«گُنی»استقراضی است از صورت پارتی«گوخَنی»(درزبان پارتی دو استثناء در قلب«و»باستانی به«گ»وجود دارد)وصورت اصیل گورانی این واژه را می توان در واژه ی هورامی«ونی»یافت،به معنای«خون».وجود وام واژه ی «گُنی»در متن گورانی کهن و زبان زازایی امروزین حاکی از قرابت منحصر به فرد زبان های گورانی و زازایی داشته و منشاء پارتی این دو را مشخص می سازد. |
|||
واژگان معادل «خون» در زبان های فوق الذکر را می توان ذیلاً مشاهده نمود: |
|||
ایرانی باستان: وهونیـ |
|||
پارتی اشکانی: گوخَنـ(ـی) |
|||
آذری کهن گویش تبریز و مرند:vūn به معنی خون |
|||
اوستا: vohunī اوستایی |
|||
گورانی کهن: گنی |
|||
زازایی: گُنی |
|||
اردلانی: خوین |
|||
گورانی نوین(هورامی):ونی(توجه شود به حفظ صورت ایرانی باستان در هورامی و حفظ صورت اصیل پارتی در گورانی کهن و زازایی).<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.parthia.com/parthia_language.htm|عنوان=parthia/parthiam}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Parthian-language|عنوان=.britannica./topic/Parthian-language}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://dbpedia.org/page/Parthian_language|عنوان=://dbpedia./page/Parthian_language}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://vmic.ir/%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%D9%84%DB%8C-%D8%B7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1/%D8%B3%D9%86%D8%AA%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%81%D8%A7%D9%87%DB%8C/%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D9%87%D8%A7/189-%DA%AF%D9%88%D9%8A%D8%B4-%D9%87%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C|عنوان=//vmic.ir/گویش هورامی}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.ibna.ir/fa/doc/report/271332/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%84%D9%88%DA%86%DB%8C-%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C|عنوان=زبان بلوچی}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.civilica.com/Paper-ICESCON01-ICESCON01_0153=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%B4%DB%8C-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C.html|عنوان=گویش تالشیw.civilica./Paper-ICESCON01-ICESCON01_0153}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.ion.ir/news/197913/|عنوان=.ion./news/197913/ کتاب واژگان لکی}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://ketabesabz.com/book/15233/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%84%D8%BA%D8%AA-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C|عنوان=کتاب فرهنگ لغت فارسی به کردی}}</ref> |
|||
== پانویس == |
== پانویس == |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۷
پارتی | |
---|---|
پهلوی اشکانی | |
Pahlawānīg-𐭐𐭄𐭋𐭅𐭀𐭍𐭉𐭂 | |
زبان بومی در | شاهنشاهی اشکانی (شامل دودمان اشکانی ارمنستان، دودمان اشکانی ایبریا و دودمان اشکانی آلبانیای قفقاز) |
منطقه | پارت، ایران باستان |
دوره | زبان رسمی در ۲۴۸ پ. م تا ۲۲۴ م. از سده سوم بدست پارسی میانه به کنار گذاشته شد و تا سالیان درازی در میان آبادیها و شهرهای قفقاز شاخههای گوناگون گویشیاش زنده ماندند. |
هندو-اروپایی
| |
پارتی کتیبهای، الفبای مانوی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | xpr |
فهرست لینگوییست | xpr |
گلاتولوگ | part1239 [۱] |
زبان پارتی یا پهلوی (اشکانی) یا پهلوانی از زبانهای ایرانی شمال غربی است.[۲][۳][۴][۵] زبان پارتی منسوب به «پهلوه» که از صورت باستانی «پرثوه» آمدهاست که در اصل به سرزمین پارت اطلاق میشد. امروزه زبانهای ایرانی معاصر شمال غربی همچون زبانهای کردی (زازا- گوران)و تاتی و آذری کهن و بلوچی و تالشی و مازندرانی[۶][۷] و گیلکی[۸] لکی و زبانهای مرکزی ایران از خانواده پارتی هستند.
اصطلاح پهلوی
اصطلاح زبان پهلوی را به اشتباه به دو زبان پارتی و پارسی میانه گفتهاند. در حالی که این دو، هر یک زبانهای مشخص و مستقلی بوده دارای دستور زبان، واژگان و خط و شیوهٔ نگارش کاملاً متفاوتی هستند. زبان پارسی منسوب به "پارسه" از ایالت پارس و پارتی منسوب به "پرثوه" از ایالت پارت میباشد. دکتر ژاله آموزگار در کتاب "زبان پهلوی و دستور آن" در بارهٔ نامگذاری اشتباه پهلوی برای هر دوی این زبانها مینویسد: "از نظر اشتقاق، پهلوی بهمعنی زبان پارتی است و نه فارسی. در سدههای نخستینِ اسلامی اصطلاح فارسی را برای فارسی نو که از فارسی میانه متحول شده بود، به کار میبردند، در نتیجه اطلاق آن به پارسی میانه موجب ابهام میشد. از این رو این زبان[پارسی میانه] را در تقابل با فارسی نو پهلوی نامیدند که از میان زبانهای ایرانی میانه پس از پارسی میانه از همه معروفتر بود و در آن زمان پارتی (=پهلوانیگ) دیگر زبان زندهای نبود تا موجب ابهام گردد. اطلاق پهلوی (فهلوی) به پارسی میانه از قرن سوم هجری است.[۹]
آثار به خط و زبان پارتی
از صورت باستانی زبان پارتی اثری بهدست نیامدهاست. سنگنبشتههای نخستین ساسانیان معمولاً به سه زبان و خط پارسی میانه، پارتی میانه و یونانی است. از کهنترین آثار پارتی بنچاق اورامان در کردستان و نیز سفالینههای بهدستآمده از شهر نسا در جنوب شهر عشقآباد در ترکمنستان و نیز ظروفی کشف شده در دامغان ایران و نیپور عراق است.[۱۰] مهمترین آثار پارتی بهدستآمده از نوشتههای مانویان است که به زبانهای گوناگون پارسی میانه، سغدی، خوارزمی، و ازجمله زبان پارتی است. زبانهای ایرانی معاصر شمال غربی همچون زبانهای کردی( هورامی و زازا)، آذری کهن و تاتی، لکی و تالشی و مازندرانی[۶][۷] گیلکی[۸] و بلوچی[۱۱] زبانهای مرکزی ایران و نیزاز خانواده پارتی و زبانهای ایرانی جنوب غربی همچون گویشهای زبان فارسی و لری از خانواده پارسی میانه هستند.
کتب به زبان پهلوی (پارسی میانه)
در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات به زبان عربی ترجمه شد و از آن جمله است: کلیله و دمنه، آییننامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمهٔ پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها. در همین اوان کتبی مانند دینکرد، بندهشن، شایست و نشایست، ارداویرازنامه، مایگانِ وزارشنِ شترنگ، شکندِ گمانیک وزار، گجستک ابالیش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بُختگان و امثال اینها به زبان پارسی میانه نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط به ایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ ماندهاست. مؤلفان این کتب معمولاً از روحانیون زرتشتی بوده و به این سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشدهاست.[۱۲] باید دانست این کتب نه به زبان پارتی، بلکه به زبان پارسی میانه بودند و از میان این آثار تنها میتوان به متنهایی آمیخته به پارسی میانه و پارتی میانهٔ «درخت آسوریگ» و ترجمهٔ پارسی میانه، از یک متن پارتی، به نام «ایاذگارِ زریران» و نیز ترجمهٔ داستان ویس و رامین بهدست فخرالدین اسعد گرگانی یاد کرد. متن پارتی این دو داستان در دست نیست.
چرائی نام پهلوانی و پارتی
دگردیسی واژهٔ «پارتی» به «پهلوانی» بدین شیوه بودهاست:
۱- تبدیل «ث» یه «ه»
پرثوَ> پرهوَ
parthawa> parhawa
۲- قلب یا جابجایی «ر» و «ه»
پرهوَ> پهرَو
parhawa> pahrawa
۳- تبدیل «ل» به «ر»
پهرَوَ> پهلَوَ
pahrawa> pahlaw
پسوند «ان»، هم در زبان پارسی میانه و هم در پارتی نه تنها نشان جمع، بلکه «پسوند نسبت» نیز بوده که امروز در فارسی به همین مفهوم کاربرد دارد. افزودن این «ان» نسبت به واژهٔ «پهلَوَ» واژهٔ «پهلوان» و «پهلوانی» را ساختهاست.
رد نظریه نزدیکی زبان کردی به پهلوی اشکانی
زبان هورامی و زازا از منظر زبان شناختی در دسته ی زبان های شمال غربی ایرانی (مادی- اشکانی) قرار دارد و هورامی به همراه زازایی از بازماندگان مستقیم پارتی اشکانی محسوب می شود. عمده ترین وجه تمایز میان گروه پارتیک یا پهلوانی (گورانی، هورامی و زازایی) با دیگر گویشهای کردی شمال غربی ایران(من جمله گویش کرمانجی، اردلانی) ذیلاً قید شده است وباید گفت گویش های کرمانجی و اردلانی به زبان پارسی نزدیکند:
. ا زبان کردی دارای سه گویش اصلی، یعنی کورمانجی یا کرمانجی شمالی، سورانی یا کرمانجی مرکزی و کرماژی یا کرمانجی جنوبی می باشد. از آن جا که اکثر کردها به زبان گویش های سه گانه زبان کردی صحبت می کنند معمولاً در متون علمی این زبان را «کُردی» می خوانند، در جغرافیای کردها به جز این زبان به دو زبان دیگر، یعنی هورامی و زازایی،مردمانی نیز به این زبانها تکلّم می کنند ولی از نظر زبان شناسی گروه زازا و هورامی جز زبان کردی نیست گرچه مردمان هورامی و زازا خود را کرد بنامند.
بررسی آوایی و اتیمولوژی گویش های زبان کردی و شمال غربی با زبان پارتی اشکانی
۱-تحول «هوـ» آغازین باستانی به «وخـ» در پارتی اشکانی و «وـ» در هورامی و زازایی:
ریشه ی ماضی فعل «خوردن»
هورامی: وارد
زازایی: وه رد
بلوچی:ورتگ،وردن
لکی:هردن
تالشی:هرد،خرد
آذری کهن گویش تبریز :harda به معنی خورده،
پارتی اشکانی: وخارد
ایرانی باستان: هوَرتـَ
کرمانجی: هوارد/خوارد
اردلانی:خواردگ
پارسیگ ساسانی:خواردگ
ریشه ی ماضی فعل «خواندن»
هورامی: وه ند
زازایی: وه ند
تالشی:هند،خند
بلوچی: واند
پارتی اشکانی: وخاند
ایرانی باستان: هوَند
اردلانی:خونیاگه
پهلوی ساسانی: هونیاگ
کرمانجی: هوه ند/خوه ند
ریشه ی مضارع فعل «خواستن»
هورامی: وازـ
زازایی: وازـ
اوستا: واس
پارتی اشکانی: وخازـ
ایرانی باستان: هوازـ
اردلانی: خواز
کرمانجی: خوازـ/هوازـ
تاتی: هواز
آذری کهن گویش تبریز:huzdan به معنی خواستن
فارسی نو:خواست( خاست) در فارسی( و )تلفظ نمی شود
امّا در بقیه ی موارد زبان هورامی و لکی با دیگر زبان های ایرانی شمال غرب هماهنگی دارد:
۲-حفظ «ز» شمال غربی در مقابل «د» جنوب غربی ایرانی
هورامی: زیل
زازایی: زه ره
سورانی اربیلی:زیل
اوستایی: زردهَ
در مقابل:
فارسی نو: دل (قلب)
اردلانی:دیل
کرمانجی:دیل
بلوچی:دل
آذری کهن گویش تبریز و مرند: دل dil
لری: دل
پارسی هخامنشی: دردهَ
همچنین در برخی موارد هورامی ویژگی های ایرانی شمال غربی را به نمایش می گذارد، خصوصیاتی که در دیگر زبان های ایرانی شمال غربی بعضاً به جای نمانده است.
۳- تحول تبدیل س به ه در پارتی اشکانی،و هورامی
تبدیل واژه ی( آسو به آهو)،(پوسر به پوهر و سرانجام پور به معنی پسر)،(آسن به آهن)
هورامی: یه ری (عدد «سه»)
زازایی: هیری
پارتی اشکانی:هری
آذری کهن گویش تبریز و مرند:هره-hre
در مقابل:
پارسی هخامنشی:سری
کرمانجی: سهِ
اردلانی: سهِ
تالشی: سهِ (وام واژه ی فارسی؛ البته در لغتنامه ای که مستشرقی اروپایی در قرن نوزدهم از تالشی تهیه نموده است واژه ی «هَی» به معنی «سه» به چشم می خورد که متاسفانه امروزه از بین رفته است. این واژه، یعنی «هَی»، نشان دهنده ی صورت اصلی عدد سه در زبان تالشی است).
هورامی: هه رمانه
در مقابل
پارسی هخامنشی: فرمان
کرمانجی: فرمان/فه رمان
اردلانی: فرمان
همانطور که پیداست زبان هورامی از زبان های ایرانی شمال غربی محسوب شده و توانسته در گذر زمان اصالت خویش را حفظ نماید.
در بررسی واژه گُنی در نزدیک ترین خویشاوند زبان شناختی گورانی، یعنی زبان زازایی وجود داشته و دقیقاً به معنی «خون» است.
واژه«گُنی»(goní) در اصل وام واژه ای پارتی می باشد و صورت اصلی آن در پارتی به صورت «گوخَنی»،درمعنای «خون»، بوده است.صورت اصلی ایرانی باستان آن نیز«وهونی»می باشد.علّت آن که این واژه را وام واژه باید دانست از آن روست که قلب«و»ایرانی باستان به«گ»به هیچ وجه در زبان های شمال غربی ایرانی،خصوصاً زازایی و گورانی، اصالت نداشته و پر واضح است که«گُنی»استقراضی است از صورت پارتی«گوخَنی»(درزبان پارتی دو استثناء در قلب«و»باستانی به«گ»وجود دارد)وصورت اصیل گورانی این واژه را می توان در واژه ی هورامی«ونی»یافت،به معنای«خون».وجود وام واژه ی «گُنی»در متن گورانی کهن و زبان زازایی امروزین حاکی از قرابت منحصر به فرد زبان های گورانی و زازایی داشته و منشاء پارتی این دو را مشخص می سازد.
واژگان معادل «خون» در زبان های فوق الذکر را می توان ذیلاً مشاهده نمود:
ایرانی باستان: وهونیـ
پارتی اشکانی: گوخَنـ(ـی)
آذری کهن گویش تبریز و مرند:vūn به معنی خون
اوستا: vohunī اوستایی
گورانی کهن: گنی
زازایی: گُنی
اردلانی: خوین
گورانی نوین(هورامی):ونی(توجه شود به حفظ صورت ایرانی باستان در هورامی و حفظ صورت اصیل پارتی در گورانی کهن و زازایی).[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰]
پانویس
- ↑ Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "پهلوانی". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
{{cite book}}
: Invalid|display-editors=4
(help) - ↑ بزرگمهر لقمان. «پارسیگویانِ باستان زبانِ خویش را چه مینامیدند؟».
- ↑ راهنمای زبان پارتی، حسن رضایی باغبیدی، نشر ققنوس، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۵
- ↑ تاریخ زبان فارسی، مهری باقری، نشر قطره، تهران، ۱۳۸۱، ص۸۲
- ↑ زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۲–۱۳
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order., Garnik Asatrian
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish), By Dr. Kaveh Farrokh
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ حمدالله مستوفی قزوینی مینویسد: «در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دریای خزر و نزدیک «سالیان»، زبانشان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بستهاست.». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی میداند.
- ↑ زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار، احمد تفضلی، نشر معین، تهران، ۱۳۸۰، صص۱۳–۱۴
- ↑ راهنمای زبان پارتی (پهلوی اشکانی)، حسن رضایی باغبیدی، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۸۵، صص۱۷–۱۸
- ↑ رضایی باغ بیدی، حسن (۱۳۸۲). «بلوچی» در، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی جلد۲.
- ↑ صفا، ذبیحالله، مختصری در تحول نظم و نثر پارسی، تهران، ققنوس، ۱۳۶۸، ص۸
- ↑ «parthia/parthiam».
- ↑ «.britannica./topic/Parthian-language».
- ↑ «://dbpedia./page/Parthian_language».
- ↑ «//vmic.ir/گویش هورامی». پیوند خارجی در
|title=
وجود دارد (کمک) - ↑ «زبان بلوچی».
- ↑ «گویش تالشیw.civilica./Paper-ICESCON01-ICESCON01_0153».
- ↑ «.ion./news/197913/ کتاب واژگان لکی».
- ↑ «کتاب فرهنگ لغت فارسی به کردی».
- Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert), 2000, S. 42-65.
- Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert), 1989, S. 95-105 und 173-192