گویش بختیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: برخی خطوط با فاصله آغاز شده‌اند ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۱: خط ۶۱:
! بختیاری || کردی ||فارسی
! بختیاری || کردی ||فارسی
|--
|--
| باوا/پاپا||Bavpir || پدر بزرگ
| باوا/پاپا||باوپیر || پدر بزرگ
|-
|-
| دِدو/دِرو || xoshk,xang || خواهر
| دِدو/دِرو ||خانگ , خویشک || خواهر
|-
|-
| دا/دآیه ||Dâ/Dayk || مادر
| دا/دآیه ||دایک,دایه || مادر
|-
|-
| جیجک || Dapir,dayegore|| مادربزرگ
| جیجک || دایه گوره ,داپیر,ننگ|| مادربزرگ
|-
|-
| تاتِه/تاتَه|| tatig,mamo/apo || عمو
| تاتِه/تاتَه||تاتگ ,مامو,آپو || عمو
|-
|-
| دالو || pirzhin || مادربزرگ، پیرزن
| دالو || پیرژن || مادربزرگ، پیرزن
|-
|-
| بوه/بَو|| Bav/Babo || پدر
| بوه/بَو|| بابو,باو || پدر
|-
|-
| گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا|| kak,birange,bira || برادر
| گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا|| کاک,برا,برانگ || برادر
|-
|-
| کُر/کوئَک || la,kor,laek || پسر
| کُر/کوئَک || لا,لاوک,کر || پسر
|-
|-
| دُر / دُه-دَر/دُدَر|| dot, kich,kenishk || دختر
| دُر / دُه-دَر/دُدَر|| کچ ,کنیشک,دت || دختر
|-
|-
| بُتی / بُتِ|| xalti,mime || خاله
| بُتی / بُتِ|| خالتی, میمه || خاله
|-
|-
| کیچی/کِچی|| ,mime,poor,mate || عمه
| کیچی/کِچی|| میمه,پوور,مته, || عمه
|-
|-
| تاته زا|| mamoza,amoza || عموزاده
| تاته زا|| ماموزا, آموزا|| عموزاده
|-
|-
| خورزا|| khoshkeza || خواهرزاده
| خورزا|| خوشکه زا || خواهرزاده
|-
|-
| خُرْزِمار|| pismam,pisxalt,mimeza,kormamo || پسرخاله و دخترخاله
| خُرْزا ||پسمام ,میمه زا,پوورزا,دوتمام || پسرخاله و دخترخاله
|-
|-
| هُمریش|| ,havzava,baje || باجناغ
| هُمریش|| باجه,هوزاوا, || باجناغ
|-
|-
| جُوِه/جِوه|| karas || پیراهن، جامه
| جُوِه/جِوه|| کراس,جل || پیراهن، جامه
|-
|-
| شُولار/شَولار|| Showlâr/derpi,pantol || شلوار، تنبان
| شُولار/شَولار|| درپی,پانتول,شوار || شلوار، تنبان
|-
|-
| چُغا|| chiya,kol || تپه
| چُغا|| کول ,چیا || تپه
|-
|-
| نِفت/نُفت/پِت||bivel /poz/lot || دماغ
| نِفت/نُفت/پِت|| لوت ,پووز,بی ول || دماغ
|-
|-
| به در/سَرا|| Be-dar/Sarâ || بیرون
| به در/سَرا|| در ,دشت || بیرون
|-
|-
|حَوش|| ,hweli,Hawsh || حیاط/خانه ویلایی
|حَوش|| حولی,حوش || حیاط/خانه ویلایی
|-
|-
| بَرد|| Bard || سنگ
| بَرد|| برد,کور || سنگ
|-
|-
| کِتو/سَی|| Ketow/Say
| کِتو/سَی|| سه
| سگ
| سگ
|-
|-
| گُلو|| pishok,pishole
| گُلو|| پیشوک,پشوله
| گربه
| گربه
|-
|-
| هَرس|| heser,esrin,firmisk || اشک
| هَرس|| ئسرین,هستر,فرمسک|| اشک
|-
|-
| تیگ/پِشنی/پیشنی|| Tig/heni,tivel || پیشونی
| تیگ/پِشنی/پیشنی|| تیول,هنی,تگ || پیشونی
|-
|-
| چَکهَ/کَچه/چُوَه|| Kacheh/Chowah || چانه
| چَکهَ/کَچه/چُوَه|| زبق,چین || چانه
|-
|-
| بَق/بَک|| Bagh/Bak || قورباغه
| بَق/بَک|| بق || قورباغه
|-
|-
| گژدین|| dupishk,kazhdim || عقرب
| گژدین|| دوپیشک || عقرب
|-
|-
| گادین|| damarekul || عقرب
| گادین|| داماره کوول || عقرب
|-
|-
| تَش تَش|| Tash-tash || هزارپا
| تَش تَش|| هزارلنگ || هزارپا
|-
|-
| گَرگِراک|| GargerAk || مارمولک بزرگ
| گَرگِراک|| دله مار ,مارمورک || مارمولک بزرگ
|-
|-
| هالو/هُلو|| xalo || دایی
| هالو/هُلو|| خالو || دایی
|-
|-
| دیلق/تَش|| agir/ar || آتش
| دیلق/تَش|| آگر ,آر,آور || آتش
|-
|-
| سوز/سوز|| kesk/Sowz || سبز
| سوز/سوز|| سوز,کسک|| سبز
|-
|-
| حونِه/هُوَه|| khuni/mal
| حونِه/هُوَه|| مال
| خانه
| خانه
|-
|-
| کِئو / بِنُوش/بِنَوش|| Be-nowsh/ke-woo/Benawsh || بنفش
| کِئو / بِنُوش/بِنَوش|| بنوش,موور || بنفش
|-
|-
| سُهر|| Soor || سرخ، قرمز
| سُهر|| سور || سرخ، قرمز
|-
|-
| اِسپید|| Espeed/Esped || سفید
| اِسپید|| سپی,اسپید,سیس,چرمی || سفید
|-
|-
| شَه|| resh || سیاه
| شَه|| رش || سیاه
|-
|-
|کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ||kerjeleng||خرچنگ
|کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ||کرجلنگ||خرچنگ
|}
|}
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آن‌ها با هم مختلف است (در لغات بالا)
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آن‌ها با هم مختلف است (در لغات بالا)

نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۱۳

گویش بختیاری
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹bqi
فهرست لینگوییست
lrc-bor

گویش بختیاری یا لری بختیاری گویش مردم بختیاری است و به آن‌ها لُر بزرگ می‌گویند و طبق کتاب شرف الدین بدلیسی ابتدا در قرن ششم هجری در زمان آل فضلویه به همراه ایل های ممسنی ؛لیراوی ؛آسترکی؛گوتوندی و ٢٥ ایل دیگر از کردستان سوریه به زاگرس کوچیدند و در جنوب غربی ایران ساکن شدند.[۲] گویش بختیاری از جمله گویش‌های شمال غربی ایران و یکی از گویش‌های زبان لری به‌شمار می‌رود.[۲][۳][۴] این گویش کردی ۸۶ درصد با لری جنوبی و ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی و تا حدودی با کردی کرمانجی شباهت دارد.[۵] دانشنامه ایرانیکا گویش بختیاری و زیرشاخه‌های آن را به همراه گویش‌های بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی و گوتوندی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگی‌های واج‌شناسی دانسته و مجموعهٔ این گویش‌ها را به همراه گویش کردی از یک خانواده معرفی نموده‌است و بر همریشگی آن‌ها با کردی صحه گذاشته‌است. اختلافاتی مابین لغات لری و کردی وجود دارد که به دلیل همنشینی بختیاری ها با مناطق فارس نشین بوجود آمده است برای نمونه:تمارزو:تمارزرو: آرزو به دل /دلال:بَلال:عزیز و دوستداشتنی/جیجک: بختیاری =جوجِک :کردی- لیله: لوله- پیل:پوڵ -تیت:توت -ڕیت:ڕوت:برهنه-دیر:دور؛خین:خۊن-تریسکه:تروسکه:شعاع نور-نیر:نور؛تیش:توش:سختی،مهلکه-پپیله:پپوله:پروانه-هیل:هۊل-هیر:هۊر؛دیر:دور-لیت:لوت :دماغ-به‌لی:بلو،به‌ڕوت؛زیخاو:زوخاو:چرک‌آب،عفونت-لێخ:لۆخ: پا،ساق پا-بِیس:بوس:وایسا-هیساین:هوساین:ایستادن-پیش:پوش:کاه-سیر:سور:جشن-سی:سا:برای-منی:مینا:مانند. [۶] .

گویش‌های لُری بختیاری

گستردگی مناطق لُرنشین خاورمیانه

کتاب با نام بختیاریکا دانشنامه و واژه‌نامه ایل بختیاری بمنظور ایفای نقش یک منبع مهم اطلاعاتی طی مدت زمان ده سال‌ به رشته تحریر درآمده و شامل کلیه مباحث مربوط به گفتار و زبان بختیاریست که توسط مولف جوان بختیاری، امیر رستمی بابادی تهیه و در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفته‌است. گویش بختیاری مانند دیگر گویش‌های ایرانی شمال غربی_کرمانجی میانی لحجه های متعددی دارد که به‌طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:

اول

منطقهٔ شرقی که قسمتی از دنبالهٔ رودخانهٔ کارون، شهرهای شمالی و شمال شرقی خوزستان را شامل می‌شود و همسایهٔ کهگیلویه و بویراحمد نیز است. برای مثال تمام بختیاری‌ها به «شما» می‌گویند «ایسا» (isâ) اما در این منطقه «ایشا» (ishâ) می‌گویند.

دوم

منطقهٔ جنوبی که از میداوود و رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است.

سوم

منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل می‌شود. اگرچه در این منطقه تأثیرپذیری صورت نگرفته‌است، اما در بعضی واژه‌ها از دیرباز این تفاوت وجود داشته‌است. مثلاً به عمو می‌گویند تاتَه در حالی که در مناطق دیگر به عمو می‌گویند تَتا. همچنین در گویش اصلی بختیاری ضمایر ملکی متصل به کلمه سوم شخص مفرد به جای «ش»، «س» تلفظ می‌شود ولی در طوایف دیگر از «ش» استفاده می‌شود. مثال: (فارسی: بهش گفتی؟) _ (لری بختیاری اصلی: بِس گُهدی؟) _ (گونه دیگر بختیاری: بش/وش ایگُهدی؟)

چهارم

بختیاری میانی که شامل کلیهٔ طوایف هفت لنگ می‌شود. این محدوده از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد و قسمتی هم از چهار لنگ کیانرسی را دربر می‌گیرد. می‌توان گفت این گویش اصلی‌ترین گویش است.

حروف ویژه در گویش لری بختیاری

در لری بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمی‌شوند. بیشتر آن‌ها بازماندگان زبان پهلوی می‌باشند.

ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a,A،o,i،e,y بیاید به گونه‌ای دیگر تلفظ می‌شود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این صورت است که قسمت زیرینِ نوکِ زبان با دندان‌های پیش فکِ زیرین مماس شده اما با دندان‌های پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامت‌ها به همان صورت معمول تلفظ می‌شود.

هاء میان تهی: گونه‌ای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ می‌شود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل

واو غنه: کلمهٔ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ می‌شود. در گویش لری بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ می‌شوند. مانندِ now (یعنی نان)

دربارهٔ گویش بختیاری

راولینسون در سفرنامه خود می‌نویسد:

تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پارسی میانه می‌دانستند ولی به نظر می‌رسد زبان لری از پارسی باستان مشتق شده‌است[۷] که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم می‌شده‌است

محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی می‌داند و در این خصوص می‌نویسد:

خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده‌است.

برخی واژه‌ها در گویش لری بختیاری

در این جدول، A صدای آ، ou صدای او و ee صدای ایی می‌دهد.

بختیاری کردی فارسی
باوا/پاپا باوپیر پدر بزرگ
دِدو/دِرو خانگ , خویشک خواهر
دا/دآیه دایک,دایه مادر
جیجک دایه گوره ,داپیر,ننگ مادربزرگ
تاتِه/تاتَه تاتگ ,مامو,آپو عمو
دالو پیرژن مادربزرگ، پیرزن
بوه/بَو بابو,باو پدر
گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا کاک,برا,برانگ برادر
کُر/کوئَک لا,لاوک,کر پسر
دُر / دُه-دَر/دُدَر کچ ,کنیشک,دت دختر
بُتی / بُتِ خالتی, میمه خاله
کیچی/کِچی میمه,پوور,مته, عمه
تاته زا ماموزا, آموزا عموزاده
خورزا خوشکه زا خواهرزاده
خُرْزا پسمام ,میمه زا,پوورزا,دوتمام پسرخاله و دخترخاله
هُمریش باجه,هوزاوا, باجناغ
جُوِه/جِوه کراس,جل پیراهن، جامه
شُولار/شَولار درپی,پانتول,شوار شلوار، تنبان
چُغا کول ,چیا تپه
نِفت/نُفت/پِت لوت ,پووز,بی ول دماغ
به در/سَرا در ,دشت بیرون
حَوش حولی,حوش حیاط/خانه ویلایی
بَرد برد,کور سنگ
کِتو/سَی سه سگ
گُلو پیشوک,پشوله گربه
هَرس ئسرین,هستر,فرمسک اشک
تیگ/پِشنی/پیشنی تیول,هنی,تگ پیشونی
چَکهَ/کَچه/چُوَه زبق,چین چانه
بَق/بَک بق قورباغه
گژدین دوپیشک عقرب
گادین داماره کوول عقرب
تَش تَش هزارلنگ هزارپا
گَرگِراک دله مار ,مارمورک مارمولک بزرگ
هالو/هُلو خالو دایی
دیلق/تَش آگر ,آر,آور آتش
سوز/سوز سوز,کسک سبز
حونِه/هُوَه مال خانه
کِئو / بِنُوش/بِنَوش بنوش,موور بنفش
سُهر سور سرخ، قرمز
اِسپید سپی,اسپید,سیس,چرمی سفید
شَه رش سیاه
کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ کرجلنگ خرچنگ

البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آن‌ها با هم مختلف است (در لغات بالا)

برخی واژه‌های مشترک گویش بختیاری با گویش‌های دیگر لری

لُری بَختیاری لُری بویِر اَحمدی لُری بالاگِریوِه‌ای معنی فارسی
دا، دآیَه دای، دِی دا، دالکه مادر
تاته تاتَه، عامو عامو،تاته عمو
کُر کُر کُر پسر
تاته‌زا، عاموزا تاته‌زا، عاموزا عاموزا،تاته زا عموزاده
خورزا خرزا خُوَرزا خواهرزاده
چغا، مُل تُل کُن، چغا، نِر تپه
بَرد، کُچُک برد، کچُک بَرد،کُچونه سنگ
هرس خَرس اسِر اشک
آساره، آستاره ستارَه آساره ستاره
ار ار اَ، اَر اگر
اراز دق کِردِه دق کردن
لؤی لوی کِرکِه شیر آغوز (زیک)
آل یال مردازما موجود افسانه‌ای در زاگرس - جن
آلشت آلِشت عوض کردن
تَش تَش تَش، آئر آتش
آوریت وریتنایَن، وریتنادَن پَره پوت، کُلک ئو ریت پرکندن مرغ
اوس، اوسن اوسَن اُوِس حامله
بافه بافَه بافه، چَپِه دسته گندم
بِخَوسین بخوسیت بوفتی ه بخوابید
بِل بِیل بِل بگذار، اجازه بده
بل باریک، کعْد باریک قَی باریک، قد باریک قَ باریک، با باریک کمر باریک
بَنگ، دُنگ بُنگ دَنگ صدا، بانگ
بندار سَرَبالِی بِنار سربالایی
بور بور بور زرد کمرنگ
بون بالا بون بالا، پشت بام
بهیگ بویگ بِئی عروس
پاتیل پاتیل پاتیل دیگ مسی
پتی پَتی پَتی خالی
پرس پُرس، چَمِر عزاداری
پیا پیا، مِرد پیا مرد
تلنیدن تِلنایَن، تِلنادَن تلنیدن پایمال کردن
جال جوون جِال جوان
چاپ چوله دز درو دِرو، بُلُ باف دروغ و ریا
چره چِرَه چَرِه پشم چینی چارپایان
چم چَم چَم چمنزار و دره کنار رود
چول چول چول خراب و خالی از سکنه
چوله جیلَه، جولَه چولِه، ژِژِه جوجه تیغی
دوقات دو برابر، دو ور دوبرابر
نُمزَد، نومزَد نومزا دسگیرو، نومزَد نامزد
دیس ملوچ دیس چسبنده
مقاش مقاش زغال‌گیر
رات و ریت رات ریت بی ور ئو دما بی‌بندونوا

ضمایر

ضمایر شخصی منفصل

مو/مُ (mo): من

تو (to): تو

هو/هُ (ho): او/آن

ایما (imâ): ما

ایسا (isâ): شما

هونو/هُنُو (honow): آنها

ضمایر جمع

برای جمع در بختیاری از (ءل-al) ،(یَل-yal)، (گَل-gal)، (اون-un یا اُو-ow) و (آ-â) استفاده می‌شود.

  • توجه: دربارهٔ جمع بستن کلمه‌ها گویش و زبان بختیاری به دو بخش تقسیم می‌گردد یکی بختیاری‌های غربی (ساکن الیگودرز و دورود تا نزدیکی‌های لالی و سردشت و دزفول) برای جمع بستن بیشتر از «ان» که به صورت شکسته «اون-un» یا «اُو-ow» گفته می‌شود استفاده می‌کنند. اما سایر بختیاری‌ها از «یَل» برای نام‌های نر (مذکر) مانند کُریَل، و از «گَل» برای نام‌های ماده (مؤنث) مانند دُرگَل و زَنگَل استفاده می‌کنند و گاهی نیز برای برخی از کلمات از همان «ان» به شکل شکسته استفاده می‌نمایند. مانند گامیشو (gâmishow) یا گامیشون (gâmishun)، قاطرو یا قاطرون، بُزون. نکته مهم دیگر اینکه گاهی نیز از همان «ان» با حذف «ن» برای جمع بستن استفاده می‌کنند. مانند مدادا، قاطراو غیره…

نمونه‌های بیشتر

ایرانیَل: ایرانیها

بُزگَل: بزها

سَیَّل: سگ‌ها

هُمسایَل: همسایه‌ها

جِغِلَل: پسر بچه‌ها

دآیَل: مادرها

میوآ: میوه‌ها

یُنُو (yonow): اینها

حَرگَل: خرها

گوسِندُو: گوسفندها

کاوویل: گوسفندها

ضمایر ملکی متصل


اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)

اِت (et-) تَوَرِ ت (tavaret) تبرت

اِس (es-) تَوَرِ س (tavares) تبرش

اِمون (emun-) تَوَرِ مون (tavaremun) تبرمان

اِتون (etun-) تَوَرِ تون (tavaretun) تبرتان

اِسون (esun-) تَوَرِ سون (tavaresun) تبرشان

  • توجه:البته در گفتار نون آخر حذف می‌شود. مثل: تَوَرِسو (tavaresow) یا تَوَرِمو (tavaremow).

اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun یا sun می‌گیرد.

مثل:

دام (dâm) مادرم
داسون (dâsun) مادرشان
ضمایر اشاره


یو/یُ (yo): این

هو/هُ (ho): آن

یُنُو (yonow): اینها

یُنُو/یونُو (yonow): اینها

هُنُو/هونُو (honow): آنها

زمان افعال

مضارع اخباری

قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعل‌ها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده می‌شود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونه‌های زیر:

فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: أتیآی هنی؟، بختیاری نادرست: اییای/إتیای بریم؟

فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی أرُم، کردی کردستان: من دروم یا من دچم یا من ئروم

کردی خراسان: ئز درم 
کردی ترکیه :ئز دچم  

بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم

فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل أرَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن

فارسی: می‌توانی گوشت بخوری؟، بختیاری درست: أتَری گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: ایتری؛ گوشت ایخُری/أخوری؟

شناسه + بن مضارع

مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:

می‌خورم: أخُرُم/خورُم (xo/xurom)کردی کردستان:أخوم یا دخوم کردی خراسان ترکیه و سوریه : دخوم می‌خوری: أخُری/خوری (xo/xuri) کردی کردستان:أخوی یا دخوی کردی خراسان و ترکیه و سوریه: دخوی می‌خورد: أخُره/خوره (xo/xureh)کردی کردستان :أخوه کردی کرمانجی: دخه

می‌خوریم: أخُریم/خوریم (xo/xurim) سنندجی:أخوین کرمانجی:دخوین می‌خورید: أخُرین/خورین (xo/xurin) سنندجی:أخون کرمانجی:دخوین می‌خورند: أخُرن/خورن (xo/xuren) سنندجی:أخون کرمانجی:دخوین

مضارع التزامی
ساختار در فارسی
  • بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آن‌ها بروند
  • ساختار در لری: بن مضارع + شناسه «ُم، ی، ِه، یم، ین، ِن» مثال: (مو-مُ) رُم، تو ری، (هُ-هو) رِه، ایما ریم، ایسا رین، (هُنُو-هونُو) رِن
ماضی مطلق/ساده
ساختار فارسی
بن ماضی + شناسه‌های ماضی مثال از مصدر دویدَن = دویدَن ــ (اَن): دوید فعل ماضی ساده: دویدم دویدی دوید دویدیم دویدید دویدند
ساختار لری
بن ماضی + شناسه‌های ماضی مثال از مصدر دونیدِن = دَونیدِن ــ (اِن): دَونید فعل ماضی ساده: دَونیدُم/دَونیم/دَونی‌یُم دَونیدی/دَونی‌یی دَونید/دَونی دَونیدیم/دَونی‌ییم دَونیدید/دَونی‌یید دَونیدین/دَونی‌یین
گاهی د به صورت ی تلفظ می‌شود یا تلفظ نمی‌شود مانند حالت‌های ۲ و ۳ بالا
ماضی)
ماضی استمراری

ساختار: هُنِی + ماضی ساده

فارسی:می‌دویدم، بختیاری: هُنِی أدَونیدُم

فارسی: می‌خوردند، بختیاری، هُنِی أخُرِن

فارسی: می‌آیم/میام، بختیاری: هُنِی أیآم

فارسی: می‌دویدن، بختیاری: هُنِی أدَونیدِن

ماضی نقلی


e- + ماضی مطلق

خورده‌ام: خَردُمِه (xardome)

خورده‌ای: خَردیه (xardiye)

خورده‌است: خَردِه (xarde)

خورده‌ایم: خَردیمِه (xardime)

خورده‌اید: خَردینِه (xardine)

خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)

ماضی بعید


مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده می‌شود. مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)

آینده


برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود

نفی مضارع اخباری


نمی‌خورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom)

نمی‌گویم: نی/نِگُم (ni/negom)

پانویس

  1. «Bakhtiari». MultiTree:A Digital Library of Language Relationships. دریافت‌شده در ۴ آوریل ۲۰۱۳.[پیوند مرده]
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «بختیاری». دانشنامه جهان اسلام. دریافت‌شده در ۲۹ دی ۱۳۹۰.
  3. «LORI DIALECTS». Iranica. دریافت‌شده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
  4. «LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori». Iranica. دریافت‌شده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
  5. Ethnologue report for Bakhtiâri
  6. http://www.iranicaonline.org/articles/baktiari-tribe
  7. http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/06/jra-172-171-197.pdf

خراوه

منابع

  • محسن فارسانی، دیوان ملا زلفعلی بختیاری، انتشارات مشعل، ۱۳۷۵.
  • F. Vahman and G. Asatrian, Poetry of the Baxtiārīs: Love Poems, Wedding Songs, Lullabies, Laments, Copenhagen, 1995.[۱]

پیوند به بیرون