لیبرالیسم در ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


لیبرالیسم در ایران یا لیبرالیسم ایرانی یک ایدئولوژی سیاسی است که در سده بیستم میلادی شکل گرفت.

لیبرالیسم ایرانی در سال‌های ۱۹۰۰–۱۹۷۹[ویرایش]

جمعیت ترقی‌خواهان ایران[ویرایش]

حزب جمعیت ترقی‌خواهان ایران در دوره مشروطیت و در دوره دوم مجلس در سال‌های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱، حامی توسعه استان‌های جنوبی ایران بود و دارای اعضایی در مجلس بود که استان‌های جنوبی را نمایندگانی می‌کردند. آنها در زمینه‌هایی مانند ساخت بیمارستان و آموزش زنان فعالیت می‌کردند و زبان فارسی را «زبان رسمی و علمی» ایران می‌دانستند. این حزب لیبرال اسلامی، ملی‌گرا، مشروطه خواه و ضد امپریالیستی بود.[۱]

روزنامه این حزب به نام جنوب در تهران چاپ می‌شد و معمولاً از بختیاری‌ها انتقاد می‌کرد و عقیده داشت که دولت ایران اهمیت منطقه خلیج فارس را نمی‌فهمد. این روزنامه از دموکراسی و حقوق مدنی دفاع می‌کرد و مطالبی مانند «سطح پیشرفت هر ملتی در درجه آزادی بیان و مطبوعات آن نمادین است» یا این که انتخابات تنها وسیله برای اعمال حاکمیت مردمی و محافظت از تمامیت ارضی و منافع ملی است را چاپ می‌کرد.

این حزب از نظر تعداد کم و ناچیز بود، اما به برقراری توازن قدرت در مجلس دوم کمک کرد[۲] و با حزب اجتماعیون اعتدالیون و حزب اتفاق و ترقی علیه حزب دموکرات متحد شد.

حزب تجدد[ویرایش]

طی دهه ۱۹۲۰، حزب سکولار تجدد یا حزب مدرنیته توسط اصلاح طلبان جوان تحصیل کرده در غرب تشکیل شد، این حزب عمدتاً توسط علی اکبر داور، محمد تدین و عبدالحسین تیمورتاش سازماندهی شد و توسط سیاستمداران سابق حزب دموکرات که اعتماد خود را به توده‌ها از دست داده بودند، رهبری می‌شد. برخلاف حزب سوسیالیست که توسط دموکرات‌های سابق رهبری می‌شد و هنوز امید به بسیج طبقات پایین داشتند. بسیاری از پیشکسوتان مشروطه خواه از جمله محمدعلی فروغی، مستوفی الممالک، حسن تقی‌زاده، محمدتقی بهار و ابراهیم حکیمی با این حزب در ارتباط بودند. این حزب همچنین دارای گرایش‌های لیبرالیستی و ملی‌گرایانه بود و از رضاخان حمایت می‌کرد و با در دست داشتن اکثریت مجلس به او کمک کرد تا شاه جدید ایران شود.

مواضع‌نامه این حزب بر اساس جدایی دین و سیاست، ایجاد یک ارتش قوی، یک سیستم اداری کارآمد، برای پایان دادن به نابسامانی‌های اقتصادی، صنعتی کردن ایران، توسعه سیستم مالیات بر درآمد، امکانات آموزشی برای عموم از جمله زنان، فرصتهای شکوفایی استعدادها و ارتقا زبان فارسی به جای زبانهای محلی.

جبهه ملی ایران[ویرایش]

محمد مصدق

حزب جبهه ملی ایران که در سال ۱۹۴۹ توسط محمد مصدق بنا نهاده شد، قدیمی‌ترین و بزرگترین گروه خواهان دموکراسی در ایران است. اوایل دهه ۱۹۵۰ نقطه عطف این حزب بود. این حزب در اثر اختلاف بین عناصر سکولار و مذهبی در دهه ۱۹۶۰ تجزیه و با گذشت زمان به جناح‌های مختلف تبدیل شد، این حزب به تدریج به سازمان اصلی لیبرال‌های سکولار تبدیل شد و پایبند به لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی بود.[۳] در بحبوحه انقلاب ایران، این حزب از جایگزینی سلطنت با جمهوری اسلامی حمایت کرد و نماد اصلی گرایش «ملی‌گرایانه» در سال‌های اولیه حکومت پس از انقلاب بود.[۴] با وجود حمایت‌های این حزب از انقلاب، در ژوئیه ۱۹۸۱ در داخل ایران ممنوع شد. این حزب اگرچه رسماً غیرقانونی است ولی همچنان در داخل ایران فعال است.

اعضای برجسته حزب عبارتند از محمد مصدق (رهبر حزب در طی سالهای ۱۹۴۹–۱۹۶۰)، الله‌یار صالح (رهبر طی سال‌های ۱۹۶۰–۱۹۶۴)، کریم سنجابی (رهبر طی ۱۹۶۷–۱۹۸۸)،[۵] ادیب برومند (رهبر طی سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۷)[۶][۷] و داوود هرمیداس باوند (سخنگوی فعلی).[۸]

محمد مصدق از سال ۱۹۵۱ تا سال ۱۹۵۳ نخست‌وزیر ایران بود و سرانجام با کودتای ۲۸ مرداد با کمک آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده و سرویس اطلاعات مخفی انگلستان سرنگون شد،[۹][۱۰] دولت وی طیف وسیعی از اصلاحات اجتماعی و سیاسی مترقی مانند امنیت اجتماعی و اصلاحات ارضی، از جمله مالیات بر اجاره زمین را انجام داد ولی برجسته‌ترین سیاست دولت وی ملی شدن صنعت نفت ایران بود که از سال ۱۹۱۳ از طریق شرکت نفتایران و انگلیس (بعداً بریتیش پترولیوم و بی‌پی) توسط انگلیس کنترل می‌شد.

بسیاری از ایرانیان مصدق را قهرمان سکولار دموکراسی و مقاومت در برابر سلطه بیگانگان در تاریخ معاصر ایران می‌دانند. مصدق با کودتایی در ۱۹ اوت ۱۹۵۳، که سازمان سیا به درخواست سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا سازماندهی و اجرا کرد، سرنگون شد و ژنرال ایرانی فضل‌الله زاهدی را جانشین او کردند.[۱۱] این کودتا در کشورهای غربی با عنوان عملیات آژاکس[۱۲] و در ایران با عنوان کودتای ۲۸ مرداد شناخته می‌شود.[۱۳]

حزب ایران[ویرایش]

حزب ایران که در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد، ستون فقرات جبهه ملی و سازمان پیشرو ملی‌گرایی ایرانی است.[۱۴] این مؤسسه که بیشتر توسط تکنوکرات‌های تحصیل کرده اروپایی تأسیس شده، خواهان "شکلی ضعیف از سوسیالیسم فرانسه " (یعنی "الگوی خود را حزب سوسیالیست میانه رو فرانسه" می‌داند) است و سوسیال دموکراسی، ناسیونالیسم لیبرال و سکولاریسم را ترویج می‌کند. و[۱۵] سوسیالیسم در این حزب به فابیانیسم شباهت بیشتری دارد تا سوسیالیسم علمی کارل مارکس. تمرکز این حزب بر سوسیالیسم لیبرال و اصول سوسیالیسم دمکراتیک، آن را کاملاً از احزاب چپ‌گرای خالص متمایز ساخته و در بحث حقوق کارگر چندان دخالت نمی‌کند. هسته اصلی حزب ایران اعضای انجمن مهندسان ایران بودند. در انتخابات مجلس شورای ملی (۱۳۲۲)، پنج نفر از رهبران این حزب از جمله رضازاده شفق، غلامعلی فریور، احد الحمید زنگنه، حسین معاون و عبدالله معظمی به مجلس راه یافتند، این حزب به مصدق کمک کرد تا جبهه ملی را تأسیس کند، صنعت نفت را ملی کند و به قدرت برسد. برخی از اعضای حزب در زمان نخست‌وزیری محمد مصدق منصب دولتی داشتند. در دهه ۱۹۵۰، این حزب توسط کریم سنجابی و الله‌یار صالح رهبری می‌شد.[۱۶] این حزب به خاطر اتحاد با حزب توده ایران به دنبال کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۹۵۳ سرکوب و در سال ۱۹۵۷ غیرقانونی اعلام شد. حزب ایران در سال ۱۹۶۰ احیا شد. از فعالیتهای حزب بین سالهای ۱۹۶۴ و اواسط دهه ۱۹۷۰ اطلاعات زیادی در دست نیست به جز برخی جلسات نامنظم و تبادل نظرات. حزب ایران در سال ۱۹۷۷، همراه با جامعه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران و حزب ملت ایران، جبهه ملی ایران را احیا کرد و خواستار بازگشت روح‌الله خمینی به ایران شد. در اوایل سال ۱۹۷۹، دبیرکل وقت حزب، شاپور بختیار به عنوان آخرین نخست‌وزیر توسط شاه منصوب شد و دو عضو حزب ایران را در کابینه خود گنجاند. با این حال حزب پذیرش پست نخست‌وزیری توسط وی را تقبیح و او را اخراج کرد و «خیانتکار» خواند. این حزب پس از سال ۱۹۷۹ نقش مهمی در صحنه سیاسی ایران بازی نکرد و علی‌رغم حمایت از انقلاب اسلامی، خیلی زود ممنوع اعلام شد.

حزب مردم[ویرایش]

در دوره پهلوی در ۱۶ مه ۱۹۵۷ (۱۹۵۷-0۵-۱۶) تأسیس شد، حزب مردم یکی از دو حزب اصلی ایران بود. در آن زمان شاه تلاش می‌کرد یک نظام دوحزبی ایجاد کند. ظاهراً حزب مردم در مقابل حزب ایران نوین بود. این حزب در سال ۱۹۷۵ منحل شد تا در حزب تازه تأسیس رستاخیز ادغام شود، حزب رستاخیز تنها حزب قانونی آن زمان بود زیرا حکومت برای ایجاد یک نظام تک‌حزبی تلاش می‌کرد.[۱۷]

نهضت آزادی ایران[ویرایش]

مهدی بازرگان

نهضت آزادی ایران که در سال ۱۹۶۱ تأسیس شد، یک سازمان سیاسی دموکراسی‌خواه ایرانی است، اعضای آن خود را مسلمان، ایرانی، مشروطه‌خواه و طرفدار محمد مصدق توصیف می‌کنند. این حزب با پشتیبانی مصدق با مواضع‌نامه دفاع از حاکمیت ملی، آزادی فعالیت سیاسی و بیان، عدالت اجتماعی تحت اسلام، احترام برای قانون اساسی ایران، اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور ملل متحد تأسیس شد.[۱۸] این حزب به جدایی دین از دولت باور دارد ولی همزمان باور دارد فعالیت سیاسی باید با ارزش‌های دینی هدایت شود.[۱۹] ایدئولوژی‌های این حزب ناسیونالیسم ایرانی، دموکراسی اسلامی، لیبرالیسم اسلامی و مشروطیت است.[۲۰]

علی‌رغم ممنوع بودن در ایران، این گروه به حیات خود ادامه می‌دهد. این سازمان می‌پذیرد که علی‌رغم عدم پذیرش ولایت فقیه اسلامی، از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیروی کند.[۲۰] این حزب به عنوان یک حزب نیمه‌مخالف یا مخالف وفادار به جمهوری اسلامی ایران است. اعضای این سازمان ارتباط تنگاتنگی با شورای فعالان مذهبی ملی‌گرایان ایران دارند.

اعضای برجسته آن مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، مصطفی چمران، صادق قطب‌زاده و علی شریعتی هستند.[۲۱][۲۲][۲۳]

مهدی بازرگان (۱ سپتامبر ۱۹۰۷–۲۰ ژانویه ۱۹۹۵)، رئیس دولت موقت ایران بود. او را به عنوان اولین نخست‌وزیر ایران پس از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ می‌شناسند. وی در اعتراض به تسخیر سفارت آمریکا و اعتراف به عدم موفقیت دولت خود در جلوگیری از آن، در نوامبر ۱۹۷۹ از سمت خود به عنوان نخست‌وزیر استعفا داد.[۲۴] وی رئیس اولین گروه مهندسی دانشگاه تهران بود.[۲۵]

بازرگان در ردیف اندیشمندان مدرن مسلمان و به عنوان نماینده تفکر لیبرال-دموکراسی اسلامی شناخته می‌شود.[۲۶][۲۷] بلافاصله پس از انقلاب، بازرگان جناحی را رهبری کرد که مخالف شورای انقلاب تحت سلطه حزب جمهوری اسلامی و شخصیت‌هایی مانند سید محمد بهشتی بود.[۲۸] وی با جنگ ایران و عراق و دخالت روحانیون در همه ابعاد سیاست، اقتصاد و جامعه مخالفت کرد. در نتیجه، او با نارضایتی و مخالفت مبارزان و انقلابیون جوان در داخل ایران روبرو شد.[۲۹]

لیبرالیسم در جمهوری اسلامی: ۱۹۷۹ تاکنون[ویرایش]

جبهه دموکراتیک ملی ایران[ویرایش]

در طول انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ که حکومت محمدرضا پهلوی را سرنگون کرد، جبهه دموکراتیک ملی ایران توسط هدایت الله متین دفتری، نوه محمد مصدق و فرزند احمد متین دفتری، تأسیس شد. این حزب در مدت کوتاهی توسط حکومت اسلامی ممنوع شد.[۳۰] با وجود عمر کوتاه، این حزب یکی از سه جنبش اصلی در آن زمان در ایران بود.[۳۱]

این حزب "بر آزادی‌های سیاسی، حقوق فردی، دسترسی همه گروه‌های سیاسی به رسانه‌های رادیویی، مهار سپاه پاسداران، دادگاه‌های انقلاب و کمیته‌های انقلابی تأکید می‌کرد. برنامه‌های اقتصادی آن منافع "توده مردم" را اصل قرار می‌داد، و از "سیستم مدیریت غیرمتمرکز مبتنی بر شوراهای محلی انتخاب شده توسط مردم" حمایت می‌کرد.[۳۲]

این حزب همراه با فدایان و برخی گروه‌های کرد رفراندوم ۱۲ فروردین را تحریم کرد.[۳۳] در بحث پیرامون قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی ایران، این حزب از دموکراسی پارلمانی با حقوق برابر برای زنان، تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و اختیارات محدود ریاست جمهوری حمایت کرد،[۳۴] این حزب همراه با جبهه ملی «به دلیل نگرانی از آزادی انتخابات و کنترل کامل دولت بر رسانه‌ها» اعلام کردند که انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، را تحریم خواهند کرد.[۳۵]

حزب کارگزاران سازندگی[ویرایش]

حزب کارگزاران سازندگی در سال ۱۹۹۶ توسط ۱۶ نفر از اعضای کابینه اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت تأسیس شد.[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹] این حزب عضوی از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است.

از نظر اقتصادی، این حزب از بازارهای آزاد و صنعتی حمایت می‌کند. با تأکید زیاد بر پیشرفت و توسعه.[۳۹] ایدئولوژی‌های این حزب اصلاح طلبی، عمل گرایی، تکنوکراسی و لیبرال دموکراسی است.[۳۷][۴۰][۴۱] این دیدگاه وجود دارد که آزادی اقتصادی اساساً با آزادی فرهنگی و سیاسی مرتبط است، اما نباید اجازه داد که با توسعه در تعارض باشد.[۳۸] این حزب به دو جناح تقسیم شد، جناح محافظه کارتر "جناح کرمانی " است به رهبری محمد هاشمی رفسنجانی و حسین مرعشی و جناح لیبرال تر "جناح اصفهانی " به رهبری محمد عطریانفر و غلامحسین کرباسچی.[۴۲]

حقوق زنان[ویرایش]

هیئت مدیره " جامعه و نسوان وطن خواه "، یک انجمن حقوق زنان در تهران بود (۱۹۲۳–۱۹۳۳)

جنبش زنان ایران شامل جنبش حقوق زنان و برابری زنان در ایران است. این جنبش اولین بار مدتی پس از انقلاب مشروطه ایران ظهور کرد. اولین ژورنال منتشر شده توسط یک زن در ایران، دانش بود که در سال ۱۹۱۰ آغاز به کار کرد.[۴۳] این جنبش تا سال ۱۹۳۳ ادامه داشت که سرانجام آخرین انجمن زنان توسط دولت رضاشاه منحل شد. این جنبش پس از انقلاب ایران (۱۹۷۹) دوباره اوج گرفت.[۴۴] بین سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۷۸، جنبش زنان ایران پیروزیهای فوق‌العاده ای بدست آورد: زنان در سال ۱۹۶۳ به عنوان بخشی از انقلاب سفید محمدرضا شاه حق رأی را به دست آوردند و مجاز به کاندیداتوری برای مناصب عمومی بودند و در سال ۱۹۷۵ قانون حمایت از خانواده تصویب شد، که به زنان حق طلاق و حق حضانت می‌داد و باعث کاهش تعدد زوجات شد. در سال ۱۹۶۹ زنان حتی شروع به رانندگی کردند و اولین زنی که در ایران با اتومبیل رانندگی کردند آیلین زایر از ایالات متحده بود. پس از انقلاب ۱۹۷۹، قوانین متعددی در باره زنان وضع شد از جمله قانون حجاب اجباری.[۴۵] حقوق زنان از زمان انقلاب اسلامی تاکنون متفاوت بوده‌است. در نوامبر ۲۰۱۶، حدود ۶ درصد اعضای پارلمان ایران زن بودند،[۴۶] در حالی که میانگین جهانی حدود ۲۳ درصد بود.[۴۷]

آزادی سیاسی[ویرایش]

در گزارش سال ۲۰۰۸ سازمان دیده‌بان حقوق بشر از قوانین امنیتی در ایران که اشخاص را برای بیان صلح‌آمیز عقاید سیاسی‌شان سرکوب و مجازات می‌کند، شکایت کرد.[۴۸]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. Mohammad Hassannia (Autumn 2011). "Jonub newspaper". Baharestan Press (به فارسی). 1: 265–294.[پیوند مرده]
  2. Yarshater, Ehsan, ed. (October 28, 2011) [December 15, 1992]. "CONSTITUTIONAL REVOLUTION v. Political parties of the constitutional period". Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. Vol. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 199–202. Archived from the original on 9 August 2020. Retrieved September 12, 2016.
  3. Abrahamian, Ervand (1989). Radical Islam: the Iranian Mojahedin. I.B.Tauris. p.47. شابک ‎۹۷۸−۱−۸۵۰۴۳−۰۷۷−۳
  4. Antoine, Olivier; Sfeir, Roy (2007), The Columbia World Dictionary of Islamism, Columbia University Press, p. 146
  5. Milani, Mohsen M. (April 1993). "Harvest of Shame: Tudeh and the Bazargan Government". Middle Eastern Studies. 29 (2): 307–320. doi:10.1080/00263209308700950. JSTOR 4283563.
  6. "بیانیه جبهه ملی ایران در مورد ترمیم هیت رهبری و شورای مرکزی | خبرگزاری جبهه ملی ایران". Jebhe.net. Archived from the original on 20 August 2017. Retrieved 2017-05-05.
  7. "اشعار ادیب برومند - شعر، غزل و قصیده شاعر ملی ایران". اشعار ادیب برومند - شعر، غزل و قصیده. Archived from the original on 7 July 2015. Retrieved 7 July 2015.
  8. Soraya Lennie (27 September 2013). "In Tehran, great hopes rest on nuclear diplomacy". The National. Archived from the original on 16 February 2017. Retrieved 1 January 2017.
  9. James Risen (2000). "SECRETS OF HISTORY The C.I.A. in Iran THE COUP First Few Days Look Disastrous". nytimes.com. Archived from the original on 24 March 2017. Retrieved 23 November 2020.
  10. Stephen Kinzer, John Wiley; David S. Robarge (12 April 2007). "All the Shah's Men: An American Coup and the Roots of Middle East Terror". Central Intelligence Agency. Archived from the original on 22 June 2009. Retrieved 23 November 2020.
  11. James Risen (16 April 2000). "Secrets of History: The C.I.A. in Iran". The New York Times. Archived from the original on 20 January 2013. Retrieved 3 November 2006.
  12. Dan De Luce (20 September 2003). "The Spectre of Operation Ajax". Guardian Unlimited. London. Archived from the original on 24 November 2020. Retrieved 3 November 2006.
  13. Mark Gasiorowski; Malcolm Byrne (22 June 2004). "Mohammad Mosaddegh and the 1953 Coup in Iran". National Security Archive. Archived from the original on 20 March 2015. Retrieved 3 November 2006.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:نام‌های متعدد:فهرست نویسندگان (link)
  14. Yarshater, Ehsan (ed.). "Chronology of Iranian History Part 3". Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press. Archived from the original on 27 May 2020. Retrieved August 1, 2016.
  15. Gheissari, Ali; Nasr, Vali (2006), Democracy in Iran: History and the Quest for Liberty, Oxford University Press, p. 48
  16. Gasiorowski, Mark J. (August 1987). "The 1953 Coup D'etat in Iran" (PDF). International Journal of Middle East Studies. 19 (3): 261–286. doi:10.1017/s0020743800056737. Archived from the original (PDF) on 29 May 2014. Retrieved 2 August 2013.
  17. Chehabi, Houchang E. (1990) Iranian Politics and Religious Modernism: The Liberation Movement of Iran Under the Shah and Khomeini. I.B.Tauris
  18. Yarshater, Ehsan, ed. (April 5, 2012) [December 15, 2007]. "ISLAM IN IRAN xiii. ISLAMIC POLITICAL MOVEMENTS IN 20TH CENTURY IRAN". Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. Vol. XIV. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 157–172. Archived from the original on 26 May 2020. Retrieved September 12, 2016.
  19. "The Freedom Movement of Iran (FMI)", The Iran Social Science Data Portal, Princeton University, archived from the original on 4 November 2013, retrieved 10 August 2015
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Buchta, Wilfried (2000), Who rules Iran?: the structure of power in the Islamic Republic, Washington DC: The Washington Institute for Near East Policy, The Konrad Adenauer Stiftung, pp. 80–82, ISBN 0-944029-39-6
  21. Moezzinia, Vida. "Dr. Mostafa Chamran". IICHS. Archived from the original on 27 February 2013. Retrieved 17 February 2013.
  22. "Mehdi Bazargan's biography". Bazargan website. Archived from the original on 21 January 2016. Retrieved 3 August 2013.
  23. Nasaw, Daniel (18 June 2009). "Iranian activist Yazdi returns to hospital following cancer complications". The Guardian. Archived from the original on 13 February 2020. Retrieved 5 May 2017.
  24. Godsel, Geoffrey (9 November 1979). "Bazargan resignation increases Iran risks to American hostages". The Deseret News. Archived from the original on 24 November 2020. Retrieved 9 November 2012.
  25. "World: Yankee, We've Come to Do You In". TIME. 26 February 1979. Archived from the original on 3 November 2012. Retrieved 23 November 2020.
  26. Mahdavi, Mojtaba (2004). "Islamic Forces of the Iranian Revolution: A Critique of Cultural Essentialism". Iran Analysis Quarterly. 2. Archived from the original on 28 July 2017. Retrieved 23 November 2020.
  27. Barzin, Saeed (1994). "Constitutionalism and Democracy in the Religious Ideology of Mehdi Bazargan". British Journal of Middle Eastern Studies. 21: 85–101. doi:10.1080/13530199408705593. JSTOR 195568.
  28. Behrooz, Maziar (October 1994). "Factionalism in Iran under Khomeini". Middle Eastern Studies. 27 (4): 597–614. doi:10.1080/00263209108700879. JSTOR 4283464.
  29. Leicht, Justus (20 November 2001). "Mass trial of opposition group in Iran". World Socialist Website. Archived from the original on 28 October 2012. Retrieved 23 November 2020.
  30. Yarshater, Ehsan, ed. (August 18, 2011) [December 15, 1987]. "ĀYANDAGĀN". Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. Vol. III. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 132–133. Archived from the original on 26 September 2020. Retrieved September 12, 2016.
  31. (The National Front of Iran and the Iran Freedom Movement being the other two.)
    Bakhash, Shaul, The Reign of the Ayatollahs New York, Basic Books, 1984, p.68
  32. Bakhash, The Reign of the Ayatollahs, 1984, p.68
  33. Bakhash, The Reign of the Ayatollahs, 1984, p.73
  34. Bakhash, The Reign of the Ayatollahs, 1984, p.77
  35. Bakhash, The Reign of the Ayatollahs, 1984, p.80
  36. Mohammad Ali Zandi. "Executives of Construction of Iran Party". Baqir al-Ulum Research Center. Retrieved 21 August 2015.
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ "Iran: The Davom-e Khordad (2nd of Khordad; 23 May) Movement". Refworld. Archived from the original on 24 September 2015. Retrieved March 10, 2015.
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ Antoine, Olivier; Sfeir, Roy (2007), The Columbia World Dictionary of Islamism, Columbia University Press, pp. 164–165, ISBN 978-0-231-14640-1
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ "The Executives of the Construction of Iran (ACI)" (PDF), Iran Social Science Data Portal, Princeton University, archived from the original (PDF) on 2016-03-04, retrieved 2017-05-05
  40. Rezai, Mehran (2006), The Structure of Global Religious Market and its Role in Producing Religious Violence (With a Case Study of Iran) (PDF), CESNUR, p. 6, archived from the original (PDF) on 11 October 2013, retrieved 23 November 2020
  41. Pesaran, Evaleila (2011), Iran's Struggle for Economic Independence: Reform and Counter-Reform in the Post-Revolutionary Era, Taylor & Francis, p. 147, ISBN 978-1-136-73557-8
  42. Muhammad Sahimi (12 May 2009). "The Political Groups". Tehran Bureau. Archived from the original on 11 July 2015. Retrieved 21 August 2015.
  43. "Top Iranian dissident threatened". BBC News. 14 April 2008. Archived from the original on 20 April 2008. Retrieved 9 June 2011.
  44. Sanasarian, Eliz. The Women's Rights Movements in Iran, Praeger, New York: 1982, شابک ‎۰−۰۳−۰۵۹۶۳۲−۷.
  45. "Iranian Women and the Civil Rights Movement in Iran: Feminism Interacted" (PDF). Bridgewater State College. Archived from the original (PDF) on 10 August 2012. Retrieved 2010-04-29.
  46. "Women in Parliaments: World Classification". Inter-Parliamentary Union. Archived from the original on 4 October 2017. Retrieved 2016-11-13.
  47. "Women in Parliaments: World and Regional Averages". Inter-Parliamentary Union. Archived from the original on 30 March 2007. Retrieved 2016-11-13.
  48. "Iran: End Widespread Crackdown on Civil Society". Hrw.org. Archived from the original on 2008-11-10. Retrieved 2017-05-05.

منابع[ویرایش]